emamian
قدرت اسلام، تحت لوای وحدت به منصه ظهور خواهد رسید
مولوي سيد احمد عبدالهي اسكندر خطيب جمعه اهل سنت اسديه خراسان جنوبي با تاکید بر فراهم سازی زمینه تقویت وحدت در جوامع اسلامی توسط کنفرانس های بین المللی وحدت، اظهار داشت: مسلمانان باید زمینه ای را فراهم کنند که وحدت و یک صف شدن را به وضوح مشاهده کنند تا بتوانند در تمامی امور مسلمین مانند تجارت و مسائل گوناگون که ارتباط مستقیم با معنویت و مادیت امت اسلامی دارد این شکوفایی و استقلال را مشاهده نمود.
وی افزود: امت اسلام و تمام دست اندرکاران نظام های اسلامی باید تمام شاخه های قدرت را در ذیل وحدت ساماندهی نمایند تا اسلام ناب به منصه ظهور رسیده و جهان را از عدل و صمیمیت و دوستی پرسازند.
مولوی اسکندر عنوان کرد: از راه حل های مهم در مقابله با این اقدامات دشمنان اسلام، وحدت و تقریب میان تمام ملت های مسلمان است که می تواند نقشه های شوم دشمنان را خنثی نموده و از سویی قدرت اسلام را بیافزاید.
وی در پایان تاکید کرد: کشورهای اسلامی با وحدت و یکپارچگی باید سبب اعتلای عزت مسلمین شوند و دشمنان امت اسلام خصوصا غربی ها و آمریکا که نمی خواهند رشد و بالندگی مسلمانان را مشاهده کنند، رسوا کنند.
حضرت حجت(عج) در کلام امام یازدهم شیعیان
امام حسن عسکری (علیه السلام) در روایتی به مشخصات حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پرداختند که بدین شرح است:
امام حسن عسکری علیه السلام:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یُخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی أَرَانِیَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِی ما أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَلْقاً وَ خُلُقاً یَحْفَظُهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی غَیْبَتِهِ وَ یُظْهِرُهُ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.
سپاس خدایی را که مرا از دنیا نبرد تا اینکه جانشین پس از خود را به من نشان داد و او کسی است که شبیهترین مردم در صورت و سیرت به رسول الله صلی الله علیه و آله است و خداوند متعال در غیبتش نگهدار اوست تا این که ظهور میکند و زمین را پس از آن که از ظلم و ستم لبریز شده از عدل و مساوات لبریز میکند.
کفایةالاثر، علی بن محمد خزاز رازی، ص ۲۹۵
مفهوم آخر الزمان در دین اسلام
هر سه دین (اسلام - مسیحیت و یهودیت) بر این باورند که مراد از آخر الزمان دورهای از زندگی بشر است که ظلم و ستم از بین میرود و ظالمان و ستمگران، به جزای عمل خود میرسند و صالحان و مؤمنان وارث زمین میشوند، و با تحقق حکومت الهی، همه مردم نیز موحد و یکتا پرست میشوند. هر سه دین، اعتقاد دارند که در آخرالزمان، اتفاقات غیر طبیعی و بیسابقه رخ خواهد داد و نیز معتقدند آغاز این دوره با آمدن منجی موعود آغاز میشود؛ اما درباره انتها و مدت آن مطالب مختلف است. در این نوشتار مفهوم آخر الزمان در دین اسلام مورد بحث قرار گرفته است.
* مفهوم آخر الزمان در دین اسلام
در قرآن مجید، گفتار صریحی درباره آخرالزمان نیست و این، اصطلاحی است که در احادیث و مؤلفات مسلمانان به چشم میخورد؛ اما از آیات مطالب گوناگونی درباره این موضوع برداشت میشود. قرآن به طور کلی جهانیان را به دوبخش پیشینیان و پسینیان تقسیم کرده است.[۱] علاوه بر آن، آیاتی، به ارث بردن زمین به وسیله صالحان و مستضعفان، پیروزی نهایی حق بر باطل و گسترش اسلام در سرتاسر جهان را بیان میکند که پس از وقوع بلاها و فتنههای بسیار محقق میشود.[۲] احادیث آخرالزمان را بسیاری از محدثان از جمله بخاری،[۳] ابوداوود،[۴] ابن ماجه،[۵] احمد بن حنبل[۶] و مرحوم مجلسی آوردهاند.[۷] این اصطلاح، در کتابهای حدیث و تفسیر در دو معنا به کار رفته است:
۱. همه آن قسمت از زمان که بنا بر عقیده مسلمانان، دوران نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است و از آغاز نبوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا وقوع قیامت را شامل میشود.
۲. فقط آخرینبخش از دوران یاد شده که در آن، مهدی موعود ظهور میکند و تحولات عظیمی در عالم واقع میشود.
بنابراین آخرالزمان در اسلام، به معنای دوره پایانی این عالم مادی است که بعد از آن، قیامت برپا میشود؛ اما این دوره، گاهی بر معنای وسیعتر یعنی از آغاز ظهور اسلام تا آخر عمر عالم اطلاق شده و گاهی تنها بر دورهای که منجی و مصلح موعود ظهور خواهد کرد و جامعه متحول خواهد شد.
اتصاف پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به پیامبر آخرالزمان با این دو مطلب ارتباط دارد: نخست اینکه این پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، خاتم پیامبران است و شریعت وی به دلیل کامل بودن تا پایان این عالم اعتبار دارد و او پیامبر آخرین قسمت از زمان است که به قیامت میپیوندد. دیگر اینکه در نخستین سدههای اسلام، دستکم تصور عدهای از مسلمانان چنین بود که قیامت نزدیک است و ظهور پیامبر اسلام در عصری واقع شده که به قیامت متصل است. البته در حقیقت، مطلب دوم نتیجه مطلب نخست است؛ یعنی چون پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، آخرین پیامبر و خاتم آنها است. چنین تصوری میان مسلمانان پدید آمد که بنابراین قیامت نزدیک است؛ لذا نمیتوان دلیل دوم را مستقل و در عرض دلیل اول بیان کرد. این عقیده به روایاتی مستند بود که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که مطابق مضمون آنها فرموده است: « میان عصر وی و برپا شدن رستاخیز، فاصله چندانی نیست».
در یکی از روایات آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از روزها هنگام غروب آفتاب به اصحاب خود فرمود: « آنچه از عمر دنیا باقی مانده است در مقایسه با گذشته آن، به همان نسبت باقیمانده وقت امروز در مقایسه با گذشته آن است».
در روایات دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: « میان من و قیامت فاصله نیست؛ همان سان که میان انگشت سبابه و وسطی فاصله نیست».[۸]
البته هنوز در اسناد این روایات تحقیق لازم به عمل نیامده و صحت آنها به پیامبر اسلام محرز نیست؛ ولی مسلماً این روایات بین مسلمانان، این تصور را پیش آورده که میان بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و برپا شدن رستاخیز، فاصله بسیار کمی است. در واقع، مراد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این بوده که میان من و قیامت، پیامبر و دین دیگری نیست و دین من، آخرین دین آسمانی و متصل به قیامت است؛ یعنی آنچه به طور قطع میتوان فهمید، اتصال پیامبر آخرالزمان(صلی الله علیه و آله و سلم) به قیامت و تمام شدن این عالم است؛ اما نمیتوان گفت که حتماً فاصله کمی بین بعثت پیامبر و پایان عالم وجود دارد؛ زیرا چه بسا این دین، به علت کامل بودن، در تمام دنیا فراگیر شود و هزاران سال هم ادامه داشته باشد؛ چنان که تا امروز هم حدود پانزده قرن از ظهور آن گذشته و معلوم نیست تا کی ادامه خواهد داشت. تشبیه به انگشتان هم مؤید این مطلب است. به عبارت دیگر، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خواسته است به امت خود بفهماند که او آخرین پیامبر، و دین او آخرین دین آسمانی و تنها راه نجات است و از این پس دیگر منتظر دین و آیین دیگری نباشند و مثالها، تعبیرات و بیانات مختلف، تأکید بر این مطلب است.
مسلمانان، از تصور عمومی پیشینیان درباره محدودیت زمان این عالم و تعیین سنّ آن، متأثر بودند. تصور پیشینیان این بود که از عمر این جهان، چند هزار سال بیش نمیگذرد و جهان مادی، عمر کوتاهی دارد و آغاز و انجام آن، به هم نزدیک است.
طبری ضمن نقل عقاید گذشتگان درباره مقدار زمان این جهان مینویسد:
عدهای آغاز تا انجام زمان را شش هزار سال میدانند و گروهی هفت هزارسال؛ ولی من این مدت را چهارده هزار سال میدانم؛ هفت هزار سال پس از آغاز خلقت تا پایان آفرینش ابوالبشر و هفت هزار سال پس از آن تا قیامت.[۹]
ابن اثیر نیز مانند همین مطلب را نقل کرده است؛[۱۰] اما گروهی از دانشمندان مسلمان، تاریخ گذاری عالم و تعیین باقی مانده عمر عالم را آن گونه که از طبری و ابن اثیر نقل شده است، از اسرائیلیات میشمارند و رد میکنند. آنان بر این عقیدهاند که به موجب آیه {وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ }[۱۱] و آیات مشابه آن، کسی غیر از خداوند از عمر عالم آگاه نیست و پیشبینی باقی مانده آن، امکان ندارد.
قرآن هم از تعیین وقت مشخص برای پایان عالم پرهیز کرده است.[۱۲] با این حال، با استفاده از روایات،[۱۳] میتوان بعثت پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) را سرآغاز دوره آخرالزمان دانست؛[۱۴] زیرا ختم نبوت و نزول واپسین شریعت که با ظهور پیامبر اسلام تحقق یافت، نخستین نشانه پایان تاریخ به شمار میرود؛[۱۵] لذا مفسران، مقصود از نشانههای قیامت در سوره محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) [۱۶] را بعثت پیامبر دانستهاند که در مقایسه عمر جهان، فاصله بسیار کمی تا قیامت دارد.[۱۷]
در فرهنگ عامه مسلمانان به ویژه شیعه، اصطلاح آخرالزمان، حکایت از عصری میکند که مهدی موعود در آن ظهور میکند و تحولات ویژهای در جهان رخ میدهد. در روایات مسلمانان، برای این عصر، مشخصات ویژهای به نام «علایم آخرالزمان» نقل شده است. از مجموعه روایاتی که در کتابهای حدیث، تفسیر و تاریخ درباره عصر ظهور مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده دو مطلب درباره مشخصات آخرالزمان (به نام عصر مهدی موعود) به صورت تواتر معنوی به دست میآید:
نخست اینکه در این عصر، پیش از ظهور مهدی موعود، فساد اخلاقی، بیداد کرده و ستم همه جوامع بشری را فرا میگیرد و به صورت عامترین پدیده در روابط انسانها در میآید. از بُعد کیهانی هم عالم، به اتفاقات و پدیدههای پیشبینی نشده دچار میشود. دیگر اینکه پس از ظهور مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تحول عظیمی در جامعه واقع میشود؛ فساد و ظلم از میان میرود و توحید، عدل، رشد کامل عقلی و عملی در سراسر زندگی انسانها گسترش مییابد. معروفترین حدیث که با عبارات گوناگون نقل شده است، علامت اصلی دوران حکومت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آخرالزمان را گستردگی عدالت در سراسر جهان بر میشمرد:
«خداوند، جهان را که از بیداد و تباهی آکنده شده است، به وسیله او از قسط و عدل پر میسازد».[۱۸]
در فرهنگ مسلمانان، افزون بر اصطلاح « علایم آخرالزمان» اصطلاح مشابه دیگری وجود دارد و آن «اشراط الساعة» یعنی علایم برپا شدن رستاخیز است. این اصطلاح، ویژه علایم وقوع قیامت است؛ ولی با بررسی روایاتی که ذیل این عنوان نقل شده است، میفهمیم که مضمون این روایات، مطالب مشترک بسیاری با روایات آخرالزمان دارد.[۱۹]
با وجود اشتراک در مضمون روایات این مطلب بین تمام مسلمانان در ادوار مختلف مسلم است که بین مسأله آخرالزمان و مسأله قیامت به صورت آشکار تفاوت است؛ زیرا به عقیده مسلمانان، قیامت؛ پس از فنای این عالم مادی است و پس از آن زندگی جاودانه است؛ اما دوره آخرالزمان، بخش پایانی همین دنیا است که در آن، جامعه و افراد، دچار تحولات عظیم میشوند.
تعبیر «الیوم الآخر» که در قرآن فراوان به کار رفته، مترادف جهان آخرت و ناظر به این واقعیت است که زندگی آن جهان، به دنبال حیات دنیایی و سرانجام آن است؛ لذا این اصطلاح نیز با بحث آخرالزمان مورد نظر، متفاوت است.[۲۰]
در نظر عدهای از مفسران متأخر، علاوه بر روایات، آیاتی نیز هست که آینده جوامع انسانی را بیان میکند و درباره حکومت توحید و عدل است. این عده از مفسران، معتقدند که آیات مربوط به استخلاف انسان و فرمانروا شدن نیکوکاران در زمین، وراثت صالحان و پیروزی حق بر باطل، آیاتی هستند که سرنوشت آینده بشریت را پیشگویی میکنند و مستقیماً به مسأله آخرالزمان مربوطند.[۲۱] چنین افرادی آیات و روایات مربوط به تحولات آخرالزمان را بیانگر نوعی فلسفه تاریخ میدانند. این مفسران، به فلسفه تاریخ انسان قایل بوده و درصدد کشف آن از دیدگاه اسلامند. در نظر ایشان، تحولات آخرالزمان که در روایات بیان شده، چیزی جز آینده طبیعی جامعه انسانی نیست. عصر آخرالزمان، عبارت از دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان است. چنین آیندهای، امری است محتوم و مسلمانان باید منتظر آن باشند.
به نظر بعضی این انتظار هرگز نباید منفعلانه باشد؛ بلکه باید حالتی سراسر فعالیت و امیدواری باشد؛ زیرا انسانی که به امید آیندهای درخشان و تحقق تمام آرمانهای پیامبران است؛ باید دارای شور و آگاهی و سرشار از آمادگی باشد و با سعی و تلاش، خود و جامعه خود را برای چنین روزی مهیا کند. در چارچوب چنین برداشت فلسفیای، آخرالزمان قطعه معینی از تاریخ نوعی انسان است که نه ممکن است پیش افتد و نه به عقب افکنده شود. نوع انسان، باید حرکت تکاملی تدریجی خود را که بر مبنای پیروزی تدریجی حق بر باطل صورت میگیرد، همواره دنبال کند تا به دوره آخرالزمان برسد.
در نقطه مقابل این تصور که طرحی برای فلسفه تاریخ است، در آثار بیشتر مسلمانان قدیم ـ اعم از شیعه و سنی ـ مسأله آخرالزمان ظاهراً به فلسفه تاریخ ربط داده نشده است. علمای قدیم نه در تفسیر آیات، سخن از تحول طبیعی جامعه انسانی به سوی حکومت توحید و عدل به میان آوردهاند و نه روایات آخرالزمان را به چنین فلسفهای برای تاریخ مربوط کردهاند. در نظر آنان، تحولات آخرالزمان، امری است غیرعادی که در آخرینبخش زندگی نوع انسان واقع میشود و به تحولات قبلی جامعه انسانی مربوط نمیگردد؛ چون به نظر این افراد تاریخ، عبارت از مجموعه حوادث پراکنده و جدا از هم میباشد که هر دوره، اتفاقات ویژه خود را دارد و پس از مدتی آن دوره سپری میشود و بر این اساس هم، پیروزی حق بر باطل، ویژه دوره آخرالزمان است و نه فلسفهای که تاریخ براساس آن حرکت میکند. طبق این نظر، برخلاف آنچه در برداشت فلسفی از آخرالزمان دیده میشد، ممکن است هر قطعه از تاریخ نوع انسان، آخرالزمان باشد.
اما میان علمای قدیم نیز بین علمای شیعه و سنی اختلاف است؛ مفسران اهل سنت، آیات مربوط به پیروزی حق بر باطل و وعدههای الهی را بر پیروزیهای صدر اسلام حمل میکنند؛[۲۲] ولی علمای شیعه، آن آیات را به عصر مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ربط دادهاند.[۲۳]
به طور کلی میتوان گفت اعتقاد به آخرالزمان، میان همه فرقههای بزرگ اسلامی مورد پذیرش است؛ اما در اینکه تحولات آخرالزمان با ظهور مهدی موعود آغاز خواهد شد یا مصداق مهدی موعود، چه کسی است، اختلاف است. البته تفاوتی که بین شیعه و اهل تسنن وجود دارد این است که غیر شیعه، تحولات آخرالزمان را به قیام قیامت و مقدمه آن مربوط میدانند و به اشراط الساعة تعبیر میکنند؛[۲۴] ولی شیعه، آخرالزمان را مقولهای جدا از قیامت میداند و قایل است که آخرالزمان، قطعه آخر این عالم است و تحولاتی در این قطعه رخ میدهد که برخی مقدمه آخرالزمان است و برخی در متن آخرالزمان واقع میشود.
نتیجه:
بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که مفهوم آخرالزمان، عبارت از قطعه و دوره آخر عمر این نسل از بشر است که مقدمهای برای پایان این دوره عالم و سپس برپایی قیامت است؛ اما خود این دوره مدتی از عمر بشر را در بر میگیرد که با ظهور منجی و مصلح، بشر به تکامل و ترقی لایق خود نایل میشود و در نهایت، جهان رو به صلاح و رستگاری میرود؛ اگرچه قبل از این دوره و مقدم بر آن، جهان و زندگی بشری مدتی دستخوش تحولات و دگرگونیهایی میشود که از آنها با عنوان علایم آخرالزمان تعبیر میشود و بیشتر، بعد منفی دارند؛ فطرت سالم بشری از وجود آنها رنج میبرد و جوامع، دچار اضطراب میشوند.
پینوشتها:
[۱]. واقعه (۵۶): ۱۳ـ۱۴ و ۳۹ـ۴۰ و ۴۹؛ حجر (۱۵): ۲۴.
[۲]. اعراف (۷): ۱۲۸ـ۱۲۹؛ نور (۲۴): ۵۵؛ قصص (۲۸): ۵؛ فتح (۴۸): ۲۸.
[۳]. صحیح بخاری، ج ۹، ص ۴۹.
[۴]. سنن ابوداوود، ج ۴، ص ۱۱۳.
[۵]. سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۹.
[۶]. سنن احمد حنبل، ج ۳، ص ۵.
[۷]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۵ـ۲۷۸.
[۸]. صحیح مسلم، ج ۲، ص ۵۸۱؛ اشراط الساعة، ص ۸۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۸۱ به بعد.
[۹]. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۵.
[۱۰]. الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص ۱۴.
[۱۱]. لقمان (۳۱): ۳۴؛ زخرف (۴۳): ۸۵.
[۱۲]. لقمان (۳۱): ۳۴؛ احزاب (۳۳): ۶۳؛ زخرف (۴۳): ۸۵.
[۱۳]. بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۷، ج ۹ و ص ۳۱۹ و ج ۱۲، ص ۲۸۲ و ج ۱۴، ص ۸۳ و ج ۱۵، ص ۲۰۳ و ج ۱۶، ص ۱۸ ـ ۲۱ و ج ۲۰، ص ۲۲۲ و ج ۲۱، ص ۳۱۷ و ۳۵۱ و ج ۴۰، ص ۱۷۷.
[۱۴]. التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۱۰۴.
[۱۵]. تفسیر فرقان، ج ۲۶ و ۲۷، ص ۱۰۹.
[۱۶]. آیه ۱۸.
[۱۷]. مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۵۴؛ تقسیر قرطبی، ج ۸، جزء ۱۶، ص ۱۷۲.
[۱۸]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۶؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۳۶.
[۱۹]. سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۴۱ ـ ۱۳۴۳؛ اشراط السّاعة، ص۲۹ ـ ۴۰.
[۲۰]. التحقیق، ج ۱، ص ۴۶؛ هزاره گرایی، ص ۲۱.
[۲۱]. المنار، ج ۹، ص ۸۰؛ تفسیر المیزان، ج۱۴، ص ۳۳۰؛ فی ظلال القرآن، ذیل اعراف(۷): ۱۲۸؛ انبیاء (۲۱): ۱۰۵؛ صافات (۳۷): ۱۷۱ـ۱۷۵.
[۲۲]. مانند آیه ۵۵ سوره نور که میفرماید: « خداوند به افرادی از شما که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، وعده داد که آنها را در روی زمین،
خلیفه قرار دهد؛ آنچنان که گذشتگان را خلیفه قرار داد. و دین آنها را مستقر کند و ترسشان را به ایمنی مبدّل سازد».
[۲۳]. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۸۳ ـ ۲۸۴ و ج۸، ص۱۲۹.
[۲۴]. شرح مقاصد، ج ۵، ص ۳۱۵ ـ ۳۲۰.
همکاری ایران با روسیه، چین و اعضای شانگهای میتواند قدرتهای جدیدی پدید آورد
آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور در حاشیه شرکت در هفتاد و هفتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک گفتگویی با شبکه ملی تلویزیون چین (CCTV ) و شبکه جهانی تلویزیون چین (CGTN) داشت که متن کامل این گفتگو در ادامه منتشر میشود:
خبرنگار: عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری شانگهای را خدمتتان تبریک میگویم. به نظر شما اهمیت این عضویت برای جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟
رئیسجمهور: بسمالله الرحمن الرحیم. ابتدا لازم میدانم که عرض سلامی به همکارانتان و همه بینندگان عزیز و گرامی داشته باشم. عضویت رسمی ایران در سازمان شانگهای فرصت متقابلی برای جمهوری اسلامی ایران و سازمان شانگهای است. کشورهای عضو سازمان شانگهای و جمهوری اسلامی ایران ظرفیتهایی دارند که با این عضویت میتوانند از پتانسیل یکدیگر استفاده کنند.
با وجود عضویت کشورهایی همچون چین، روسیه، هند و کشورهای آسیای مرکزی میتوان گفت امروز بخش قابل توجهی از اقتصاد و ثروت جهان مربوط به کشورهای عضو شانگهای است. به نظرم حضور در سازمان همکاری شانگهای زمینه خوبی برای ارتباط میان ایران و سایر کشورهای عضو است و حتما از این ظرفیت در جهت تقویت و رشد اقتصادی ایران و سازمان شانگهای استفاده خواهد شد. من از همه کشورهای عضو به ویژه چین که زمینه عضویت دائمی ایران را فراهم کردند، تشکر میکنم.
خبرنگار: در نطق خودتان در مجمع عمومی سازمان ملل فرمودید که دنیا وارد یک دوره جدیدی میشود و دوره سلطه را پشت سر میگذاریم و با چندجانبهگرایی و رویه و چشمانداز جدید میتوانیم اتحادهای مفیدتری را شاهد باشیم. برای ایران در این چارچوب چه افقی را میبینید؟
رئیسجمهور: مردم دنیا خاطرات بدی نسبت به عصر قدیم یا دوره کهنه دارند. دوره کهنه دوره سلطهطلبی، یکجانبهگرایی، تجاوز به حقوق حقه بسیاری از ملتها بود. ما فکر میکنیم عصر جدید، عصر چندجانبهگرایی و تشکیل مجموعههای مولد قدرت جدید است. همکاری ایران با روسیه، چین و سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه اوراسیا و سازمان همکاریهای اکو میتواند قدرتهای جدیدی پدید آورد.
همکاری ایران و چین میتواند قدرت جدیدی را رقم بزند، به نظر من این همکاری میتواند در جهت نفی یکجانبهگرایی در دنیا باشد.
خبرنگار: ایران قرن بیست و یکم را چگونه تجسم میکنید؟
رئیسجمهور: شاخصهای مهمی ترسیم شده است که اقداماتی که ایران اسلامی انجام میدهد با این شاخصها سنجیده میشود. در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی تدوین و اعلام کردند، چشمانداز دقیقی برای آینده ایران ترسیم شده است تا مثلا در مسائلی چون استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی، سبک زندگی مردم ایران، علم و فناوری و در همه حوزهها ایران بتواند در جهت رسیدن به این اهداف مهم حرکت کند.
مثال میزنم؛ ما از ابتدای دولت رشد اقتصادی 8 درصد را هدفگذاری کردیم و به دنبال آن هستیم که در گام اول به رشد اقتصادی 8 درصد برسیم. ما برای رسیدن به یک ایران قوی در قرن بیست و یکم نیازمند برنامه برای رسیدن به اهداف و شاخصهای بیانیه گام دوم انقلاب هستیم. ما در دولت برنامه تحول داریم و این کار تحولی را ادامه میدهیم تا به آن اهداف مهم نزدیک و نزدیکتر شویم.
ممکن است برخی تصور کنند که آیا میتوان به آن نقطه رسید؟ پاسخ این است که آری؛ ما میتوانیم. مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی قهرمان مبارزه با تروریسم، مکتب «ما میتوانیم» بود. سوال این است که علیرغم این تهدیدها و تحریمها آیا امکان دستیابی به رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی و استقلال در همه حوزههای کشاورزی، اقتصادی و سیاسی وجود دارد؟ جواب این است که ما میتوانیم. ما با اراده و امید به آینده بسیار روشن حرکت میکنیم.
خبرنگار: در مورد یکی از مهمترین مطالبی که در نیویورک مورد گفتگو قرار گرفته یعنی موضوع تحریمها صحبت کنید.
رئیسجمهور: روابط ایران با کشورهای منطقه از جمله چین میتواند بسیاری از این تهدیدها و تحریمها را خنثی کند. تا دیروز آمریکاییها تحمیل مقاصد خود به دیگر کشورها را از طریق لشکرکشی نظامی دنبال میکردند اما امروز تحریم حربهای برای تهدید کشورها و دولتها است. امروز همان لشکرکشی نظامی به تحریم تبدیل شده است.
در واقع تحریم جنگی علیه ملتها است، اما ارتباط کشورهای تحریم شده میتواند تحریمهای آمریکایی را خثی کند. ارتباط ایران، چین و روسیه و کشورهای دیگر که در حال تحریم از سوی آمریکا هستند، میتواند باعث خنثیسازی تحریمها شود.
ما علیرغم تحریمهایی که تاکنون بوده پیشرفتهای بسیار خوبی در کشور داشتهایم. آمریکاییها فکر نمیکردند که چنین پیشرفتهایی نصیب جمهوری اسلامی شود، اما ما مصمم هستیم که علیرغم تحریمها در همه حوزهها کشور را پیش ببریم و یقین داریم که با اراده استوار و تعامل با دوستانمان در منطقه مانند چین و کشورهای آسیای مرکزی این تحریمها را کاملا خنثی کنیم.
خبرنگار: مانع اصلی احیای برجام چیست؟
رئیسجمهور: ما به یک توافق خوب و عادلانه تمایل داریم. آمریکاییها باید تصمیم بگیرند به تعهدات خود عمل کنند. فکر میکنیم اگر آمریکاییها به تعهدات خود عمل کنند، تحریمها را بردارند و تضمینهای لازم را به ایران بدهند تا با نقض برجام، به تعهدات خود پشت پا نزنند، دستیابی به توافق خوب امکانپذیر است.
این توافق جدیدی نیست، همان برجام است، لکن در برجام دو اشکال ایجاد شد. یکی اینکه آمریکاییها خارج شدند و دوم آنکه اروپاییها به تعهد خود عمل نکردند. اگر آمریکاییها و اروپاییها به تعهد خود عمل کنند فکر میکنم زمینه برای توافق خوب وجود دارد.
خبرنگار: صحبتی داشته باشیم در رابطه با حوادث اخیر در ایران. خانم جوانی طبق گزارشات جانش را از دست داده که باعث تظاهرات در شهرها شده است. شما دستور تحقیقات و پیگیری لازم را دادید، وضعیت این تحقیقات چیست و چه میخواهید به آن تظاهرکنندگان بگویید؟
رئیسجمهور: از مراجع ذیربط خواستهام که موضوع از دست دادن جان این خانم به طور جدی و دقیق پیگیری شود. گروههای مختلفی این موضوع را بررسی میکنند تا مشخص شود آیا قصور یا تقصیری در این قضیه بوده یا فوت ایشان به شکل طبیعی اتفاق افتاده است. این موضوع در حال بررسی است. من نمیخواهم اظهارنظر قطعی کنم لکن یک گروه از مجلس ایران این موضوع را بررسی کردند و گفتند ضرب و شتمی نبوده و عوارض جسمی خودِ خانم باعث فوت شده است.
این خانم قبلا دو بار جراحی شده و اسناد پزشکی او هم موجود است. یک گروه هم از طرف پزشکی قانونی این موضوع را بررسی کردند. پزشکی قانونی هم قریب به همین نظر را دادند، اما من الان نظر قطعی نمیدهم و اظهارنظر قطعی را به قاضی و دستگاه قضایی واگذار میکنم. آنها نظر قطعی میدهند.
اما نکته اینجاست که از این دست حوادث در غرب هم اتفاق میافتد. میبینید طبق اعلام روزنامه گاردین در 28 هفته بیش از 80 زن در کشور انگلیس جان خود را در اثر نوع برخورد پلیس با آنها از دست دادهاند. چه کسی این مسئله را بررسی کرد که علت این حوادث چیست؟ در همین آمریکا در سال گذشته بیش از هزار نفر به دست پلیس کشته شدند، چه کسی رفت بررسی کند که این هزار نفر چگونه به دست پلیس کشته شدند!
ما معتقدیم که حفظ حقوق بشر جزو ذات جمهوری اسلامی است، یعنی چه کسی بخواهد، چه نخواهد، ما هم به اعتبار ماموریت الهی و هم ماموریتی که از طرف مردم به ما محول شده خودمان را موظف به حفظ جان انسانها میدانیم و نسبت به مال و حقوق انسانها حتما این کار را میکنیم. اما سوال این است چرا آنهایی که امروز فریادشان بلند است، استانداردهای دوگانه را دنبال میکنند. یک جا حقوق انسان هست یک جا نیست؟!
نسبت به این خانم دغدغه حقوق انسان دارند اما نسبت به آن خانمهای دیگر چه؟ نسبت به آن هزار نفر چه؟ نسبت به بسیاری از مصادیق نقض حقوق بشری که در دنیای امروز اتفاق میافتد چه؟(نسبت به) آنچه که در فلسطین اتفاق میافتد چه؟
آمریکاییها دو دهه در افغانستان حضور داشتند، جز جنگ و خونریزی و کشتن زن و کودک هیچ چیز باقی نمانده است. فقط 35 هزار کودک معلول شدهاند. چه کسی جواب اینها را میدهد؟ اینها حقوق انسان نیست؟ کسی درباره اینها نباید تحقیق کند؟ کسی نباید از اینها سوال کند که نتیجه دو دهه حضور آمریکاییها و ناتو در افغانستان چه بوده است؟ این حضور چه آبادانی برای افغانستان آورده است؟ جز جنگ و خونریزی و جز بدبختی برای مردم افغانستان چیز دیگری آورده است؟ اینها حقوق انسان نیست؟ چرا حقوق انسان در افغانستان بررسی نمیشود؟
آنچه که در ایران دارد اتفاق میافتد، یکی بحث مطالبات یا اعتراضها است. دولت و مسئولین همواره برای اعتراضها احترام قائل هستند. ممکن است اعتراضات صنفی واقع شود و اقشار اعتراض کنند، اشکالی ندارد! بیان خواسته اشکالی ندارد، اما آنچه که امروز دارد واقع میشود تحریکی است که از جانب کشورهای غربی و رسانههایشان صورت میگیرد و مردم را دعوت به اغتشاش میکنند.
میخواهند روی موج خواستههای مردم سوار شوند و یک رفتار سیاسی در جهت ضدیت با نظام جمهوری اسلامی میکنند. افرادی را تحریک و آنها را دعوت به اغتشاش میکنند. اغتشاش در هیچ کشوری قابل قبول نیست. هیچ دولتی قبول نمیکند نظم کشور او به هم بخورد. «ایجاد آتش سوزی» و «به خطر انداختن جان مردم» اعتراض نیست. اعتراض و بیان مطالبات همواره مورد توجه قرار گرفته است. اصلا ایران کشور آزادی بیان است. وقتی رسانههای آمریکایی و اروپایی مردم را به اغتشاش تشویق میکنند این یعنی ناامنی، قتل و خونریزی. این دیگر اعتراض نیست، این بر هم زدن نظم کشور است و طبیعتا این موضوع قابل تحمل نیست.
پس اینجا سه مسئله هست: یک؛ مسئله خانمی که برای او حادثهای اتفاق افتاده است که حتما پیگیری میشود. حق هیچکس نباید ضایع شود. من به پدر ایشان زنگ زدم و گفتم که خاطرتان جمع باشد که ما موضوع را پیگیری میکنیم. ایشان هم در مصاحبهای گفت از وقتی که رئیس جمهور با من تماس گرفت قوت قلب پیدا کردم که حتما ایشان پیگیری میکنند.
مردم به من اعتماد دارند. این اعتماد مردم سرمایهای برای بنده است. وقتی وعده کردم، پیگیری میکنم، مجدانه هم پیگیری خواهم کرد. گفتم این دخترخانم مثل دختر خودِ من میماند، همه دخترهای ایران دختران ما هستند.
دو؛، اعتراض که شنیدنی است. این جزو برنامههای ماست و همواره این حرفها شنیده میشود.
سوم؛ موجسواری است که غربیها میخواهند، که ربطی به دو مورد قبلی ندارد. اجازه نمیدهیم ضد ایران و ضد نظام جمهوری اسلامی موج سواری کنند. امروز آمریکاییها و غربیها میخواهند روی موج اعتراض سوار شوند و اغتشاش ایجاد کنند؛ طبیعتا این موضوع تحمل نمیشود.
خبرنگار: جنابعالی با رئیس جمهور چین آقای «شیجین پینگ» در سمرقند دیدار داشتید و همچنین چندین بار بصورت تلفنی با یکدیگر گفتگو کردهاید. نظرتان درباره ایشان چیست و با توجه به بعضی از مطالب بینالمللی چه دیدی نسبت به ایشان دارید؟
رئیسجمهور: فکر میکنم کشور دوست ما چین در دوران مدیریت آقای شی جین پینگ گامهای بلندی در جهت رشد اقتصادی برداشته است و همچنین تدابیر ایشان در روابط بین کشورهای منطقه زمینه خوبی ایجاد کرده است.
در زمینه ارتقای روابط ایران و چین نیز در دوره مدیریت ایشان و با ملاقاتی که با رئیس جمهور چین داشتیم زمینه همکاریهای بهتری فراهم و یک نقطه عطفی ایجاد شده است.
امروز با به حاشیه رانده شدن ویروس کرونا و رفع محدودیتی که ایجاد شده بود، زمینه سفر به چین به منظور تحکیم روابط دو کشور آماده شده است. من هم از ایشان برای سفر به تهران دعوت کردم که قرار شد پس از سفر بنده به پکن، سفر ایشان به تهران هم انجام شود. توافق کردیم که سطح روابط اقتصادی و تجاری میان دو کشور ارتقا پیدا کند.
خبرنگار: بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین به زودی آغاز میشود که برای ما جلسه مهمی است. چه انتظاری در رابطه چین و ایران پس از برگزاری این کنگره وجود دارد؟
رئیسجمهور: بنده در دیدار با آقای «شی جین پینگ» هم (برای برگزاری موفق کنگره) آرزوی موفقیت کردم و گفتم امیدوارم که در این نشست مهم تصمیماتی در جهت ارتقای چین و نیز توسعه روابط تهران - پکن گرفته شود. امروز ارتباطات ما با کشور چین یک ارتباطات معمولی مثل سایر کشورها نیست.
ارتباط ما با این کشور ارتباطی بسیار قدیمی و راهبردی است. ما برنامه همکاری جامع 25 ساله را با چین امضا کردیم. ممکن است برخی از این برنامه ناراحت شوند، اما اشکالی ندارد، چرا که ما مصمم هستیم برنامه جامع همکاری بین ایران و چین با جدیت اجرایی شود. در دیداری که در حاشیه نشست شانگهای در سمرقند با یکدیگر داشتیم نیز تاکید کردیم که این برنامه باید به سرعت اجرایی شود.
خبرنگار: روز اول اکتبر روز اول سال نو تقویم چینی است. پیامتان را در رابطه با این جشن سال نو به مردم چین برسانید.
رئیسجمهور: به مردم چین سال جدید را تبریک میگویم. امیدوارم که در سال نو در همه عرصههای زندگی همراه با نوآوری، خلاقیت، ابتکار و پشتکاری که چینیها همیشه دارند، موفق باشند. پشتکار آنها باعث شده که امروز چین به عنوان یک قدرت اقتصادی و سیاسی توانایی قابل توجهی را بروز دهد.
من اطمینان دارم با مدیریت مدیران امروز در چین و با پشتکار مردم این کشور که معروف به تلاش و خستگیناپذیری هستند، بتوانید با خلاقیت و با ابتکار عمل خود عرصههای مختلفی را در دنیا دنبال کنید و با همکاری و همراهی با مردم منطقه گامهای بلندی را در جهت پیشرفت چین در عصر جدید بردارید.
بیانات در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
بسیار خرسندم و خدا را شاکرم که بعد از یک تعطیلی نسبتاً طولانی در دیدار حضوری با شما جوانان عزیز و دانشآموختگان و سردوشیبگیران، امسال در این روز این توفیق مجدّداً دست داد. ورود چند هزار جوان به نیروهای مسلّح یک مژده است، یک بشارت است که هر سال تکرار میشود. چه جوانهایی که دانشآموختهی دانشگاهها هستند و درجهی افسری میگیرند و وارد میشوند، مشغول کار میشوند، چه کسانی که وارد دانشگاه میشوند و سردوشی میگیرند و مشغول تحصیل میشوند، هر کدام به نحوی روحیهی جدیدی را به نیروهای مسلّح تزریق میکنند. این ورود جوانها دارای پیام نوسازی و استحکام است؛ جوانها هر جا که وارد میشوند، در هر مجموعهای، در هر سازمانی که وارد بشوند، در واقع پیام استحکام و نوسازی آن مرکز را با خود همراه دارند. حضور جوانان ایرانی در همهی زمینهها امیدآفرین است؛ یعنی در بخشهای گوناگون علمی، اقتصادی، سیاسی، تشکیلاتی، نظامی و غیره، هر جا جوانها وارد میشوند، با خودشان مژدهی امید و نوسازی و نوآوری را به همراه میآورند.
امروز یک جریان تبلیغاتی گمراهکنندهای وجود دارد که میخواهد عکس این را تبلیغ بکند؛ همّت این جریان تبلیغاتی این است که وانمود کند جوان ایرانی از ارزشها گسسته است و به آینده ناامید است و احساس مسئولیّت نمیکند؛ این را یک جریان تبلیغاتی دارند بشدّت دنبال میکنند. این، عکس واقعیّت است؛ درست نقطهی مقابل واقعیّت موجود در کشور ما است. نسل جوان ما در همهی عرصهها و میدانها تا امروز دارای حرکت درخشنده بوده است، در آینده هم انشاءالله همین جور خواهد بود: چه در دفاع از میهن، چه در دفاع از امنیّت، چه در کمک به جبههی مقاومت در کلّ منطقه ــ در همین حرکت عظیم و مقدّس دفاع از حرم ــ چه در خدمات اجتماعی، چه در پیشرفتهای علمی ــ که شما که نگاه میکنید، پیشرفتهای علمی در هر نقطهای در واقع بر دوش جوانها است و آنها هستند که پیشران این حرکتند ــ چه در همهی آئینهای مذهبی، این راهپیمایی اربعین ــ چه میلیونها جوان ایرانی که رفتند و راه نجف تا کربلا را طی کردند و چه میلیونها جوانی که در خود کشور، در شهرها، به عنوان اربعین، به عنوان دورافتادگان از آن سرمنزلِ بشارت و معنویّت راهپیمایی کردند ــ چه در میدان تولید و ابتکار که خبرهای آن را در تلویزیون مشاهده میکنید که هر روزی در یک بخشی از بخشهای تولید کشور و صنعت کشور یک حرکت جدیدی را جوانهای ما دارند ارائه میدهند، چه در مقابلهی با بیماری همهگیر و چه در نهضت کمک مؤمنانه، چه در جهاد فرهنگی، چه در امداد به مناسبت حوادث طبیعی، سیل و زلزله و امثال اینها؛ در همه جا که شما نگاه میکنید، حضور جوانان را به صورت پُررنگ میبینید. این جوان نمیتواند ناامید باشد، این جوان نمیتواند گسستهی از ارزشها باشد، این جوان یک نیروی خستگیناپذیر در وسط جبهه است و البتّه جوانان انقلابی و باایمان در همهی این موارد پیشتاز بودند. این وضع جوانها است.
خب، با این نگاه اگر حضور شما را ــ که در این دانشگاه امام حسن مجتبیٰ اجتماع کردهاید و در دانشگاههای دیگر دارند میشنوند این سخن را ــ مشاهده کنیم، حضور شما و ورود شما در نیروهای مسلّح یک ثروت بزرگ است؛ حضور شما یک ثروت بزرگ است، البتّه در کنار تجربهی پیشکسوتان و دانشِ فرماندهان.
تقویت نیروهای مسلّح تقویت کشور است. یکی از ستونهای محکم در تقویت کشور، نیروهای مسلّح هستند. البتّه تقویت کشور فقط به نیروی مسلّح وابسته نیست؛ ستونهای محکم دیگری هم هستند: پیشرفت علمی مایهی پیشرفت کشور است؛ ایمان عمومی مردم و رسوخ ایمان در دلها مایهی استحکام ملّی است؛ حکومت برخاستهی از مردم و متّکی به مردم مایهی سربلندی یک کشور است؛ همهی اینها هست، لکن حضور نیروهای مسلّح و قدرت نظامی هم یک وسیلهی مهمّی برای تقویت بنیهی کشور است. این عوامل گوناگون میتوانند کشور را از آسیبها و دشمنیها حفظ کنند و حراست کنند. البتّه این مال همهی کشورها است، مخصوص کشور ما نیست؛ همهی کشورها احتیاج دارند به این ابزارهای استحکام، لکن در کشوری مثل کشور ما که با دشمنان قلدر و زورگو مثل آمریکا و امثال آنها روبهرو است، این اهمّیّت بیشتری دارد؛ لذا قدرت دفاعی باید تقویت بشود.
این را من همیشه گفتهام، باز هم تکرار میکنم: قدرت دفاعی باید تقویت بشود. بخشی از سوی بیرون نیروهای مسلّح، بخشی از سوی درون نیروهای مسلّح؛ من به این دوّمی میپردازم. مسئولان نیروهای مسلّح باید راهکارهای نو و روزآمد را برای تقویت نیروهای مسلّح در پیش بگیرند که از جملهی آنها هوشمندسازی در آموزشها و در ابزارهای نظامی است که بحمدالله در نیروهای مسلّح ما شروع شده، لکن میدان کار هنوز خیلی باز است. امروز هوشمندسازیِ تمامِ حرکاتِ نیروهای مسلّح از جمله ابزارهای نظامی، سلاح و حتّی مهمّات یکی از مسائل مهم است. یا پیشرفتهای پژوهشی و علمی در نیروهای مسلّح که این، تقویت نیروهای مسلّح است. یا طرّاحی بازیهای پیچیدهی جنگ ترکیبی. امروز جنگهای دنیا جنگهای ترکیبی است. میدانید؛ جنگ سخت و جنگ نرم و جنگ فکری و جنگ فرهنگی و جنگ با سلاحهای گوناگون و جنگ شناختی و امثال اینها با همدیگر مایهی تهاجم به یک ملّت یا یک کشور است. بازیهای جنگ بایستی بتواند همهی این لایهها را با شیوههای نو، با شیوههای روزآمد، انشاءالله تأمین کند.
خب، مسئولیّت اصلی نیروهای مسلّح چیست؟ حراست از امنیّت ملّی؛ این، آن چیزی است که شما جوانها که تازه وارد این راه شدهاید، باید به آن ببالید، باید افتخار کنید، سربلند باشید. مسئولیّت نیروهای مسلّح، مسئولیّت امنیّت عمومی کشور است. «امنیّت» یعنی چه؟ امنیّت زیرساخت همهی ابعاد زندگی یک جامعه است، یک زیرساخت عمومی است؛ از مسائل شخصی بگیرید، تا مسائل اجتماعی، تا مسائل عمومی، تا مسائل خارجی؛ امنیّت زیرساخت همهی اینها است. در مسائل شخصی، معنای امنیّت این است که شما شب بتوانی با خیال راحت در خانهی خودت بخوابی، صبح بتوانی با خیال راحت و بدون دغدغه فرزندت را به مدرسه بفرستی، بتوانی به محلّ کسب و کار بروی، بتوانی بدون دغدغه به نماز جمعه بروی. ببینید، به آن کشورهایی نگاه کنید که این بیدغدغگی را ندارند در هیچ کدام از این مراحل؛ نه شب با خیال راحت میتوانند بخوابند، نه روز میتوانند سر کار بروند، نه میتوانند با خیال راحت به تماشای بازیهای ورزشی بروند، نه میتوانند به نماز جمعه بروند، نه میتوانند به مسافرت بروند. مخصوص کشورهای کوچک هم نیست؛ در کشورهای بزرگ، از همه بدتر آمریکا، در رستوران امنیّت نیست، در دانشگاه امنیّت نیست، در مدرسهی کودکان امنیّت نیست، در فروشگاه امنیّت نیست. «امنیّت» در مسائل شخصی یعنی این؛ یعنی شما بتوانید خودتان، فرزندانتان، خانوادهتان با احساس امنیّت زندگی کنید؛ کارتان، کسبتان، مسافرتتان، تفریحتان همراه با امنیّت باشد.
در مسائل عمومیتر، در دانشگاه یا حوزهی علمیّه یا پژوهشکده یا اندیشکده؛ بتوانید بنشینید فکر کنید، کار کنید، تحقیق کنید، مطالعه کنید؛ بدون امنیّت نمیشود. امنیّت اگر نبود، این پیشرفتها حاصل نمیشد؛ هر جایی که پیشرفتی حاصل شده است به برکت وجود امنیّت بوده است؛ بدون امنیّت، کار دشوار میشود، سخت میشود. تا سرمایهگذاری اقتصادی؛ [اگر] بخواهید برای پیشرفت اقتصادی کشور سرمایهگذاری کنید، بدون امنیّت نمیشود؛ ترانزیت بدون امنیّت نمیشود، تولید بدون امنیّت نمیشود؛ امنیّت زیرساخت همهی این چیزها است.
خب سازمانهای مسلّح، تأمینکنندهی این نیاز همیشگی و همهجایی برای کشور و برای عموم مردم جامعه هستند؛ این، کم افتخاری نیست. ارتش یک جور، سپاه یک جور، سازمان انتظامی یک جور، بسیج یک جور، هر کدام به نحوی تأمینکنندهی امنیّت هستند. آن کسی که به پاسگاه پلیس حمله میکند، [دارد] به امنیّت کشور حمله میکند؛ آن که به پایگاه بسیج حمله میکند، دارد به امنیّت کشور حمله میکند؛ آن که در اظهارات، در سخنرانی، در گفتگوها ارتش را یا سپاه را مورد طعن قرار میدهد، به امنیّت کشور دارد اهانت میکند. تضعیف سازمانهای نیروهای مسلّح، تضعیف امنیّت کشور است. تضعیف پلیس به معنای تقویت مجرمین است. پلیس موظّف است در مقابل مجرم بِایستد، امنیّت آحاد مردم را تأمین کند. آن کسی که به پلیس حمله میکند، در واقع مردم را بیدفاع میگذارد در مقابل مجرمین، در مقابل اراذل و اوباش، در مقابل دزد، در مقابل زورگیر. امتیاز بزرگ کشور ما این است که امنیّتی که داریم، امنیّت درونزا است. فرق دارد که یک کشوری، یک ملّتی، از درون خود، با نیروهای خود، با قدرت خود، با اندیشه و فکر خود برای خودش امنیّت ایجاد کند، یا یکی از بیرون بیاید بگوید من برای شما امنیّت ایجاد میکنم، شما را حفظ میکنم؛ مثل کسی که از گاوِ شیردهِ خودش حراست میکند؛ خیلی با هم فرق دارند. امنیّت ما درونزا است. ما به هیچ کس برای امنیّت خودمان متّکی نیستیم. ما با نیروی خداداد، به لطف الهی، به توفیق پروردگار، به پشتیبانی ولیّعصر (ارواحنا فداه)، به پشتیبانی ملّت، با ایستادگی مسئولان نیروهای مسلّح، این امنیّت را توانستهایم به وجود بیاوریم و حفظ کنیم. آن که به نیروی خارجی متّکی است، همان نیروی خارجی او را در روز مبادا وا خواهد گذاشت؛ نه میتواند و نه میخواهد از او حراست کند و حفاظت کند. خب، این جملاتی دربارهی مسائل نیروهای مسلّح؛ اینها را به یاد داشته باشید؛ افتخار کنید، دنبال این حرکت کنید، کارتان را کاری مطابق رضای خدا بدانید و برای خدا این کار را دنبال کنید.
و امّا چند جمله دربارهی حوادث اخیر. اوّلین چیزی که من میخواهم بگویم، این است که در این حوادثِ چند روز اخیر، بیش از همه به سازمان انتظامی کشور ظلم شد، به بسیج ظلم شد، به ملّت ایران ظلم شد؛ ظلم کردند. البتّه ملّت در این حادثه هم مثل حوادث دیگر کاملاً قوی ظاهر شد؛ مثل همیشه، مثل گذشته؛ در آینده هم همین جور خواهد بود. در آینده هم هر جا دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آن که بیش از همه سینه سپر میکند و بیش از همه اثر میگذارد، ملّت شجاع و مؤمن ایران است؛ وارد میدان میشوند؛ و وارد میدان شدند. بله، ملّت ایران، مظلوم است امّا قوی است؛ مثل امیرالمؤمنین، مثل مولای متّقیان، سرور خودش علی (علیه السّلام) که قویترین بود و مظلومترین.
در این حادثهای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت؛ خب حادثهی تلخی بود، دل ما هم سوخت، ولی واکنش به این حادثه بدون اینکه تحقیقی شده باشد، بدون اینکه هیچ گونه امر مسلّمی وجود داشته باشد، این نبود که یک عدّهای بیایند خیابان را ناامن کنند، ناامنی را برای مردم به وجود بیاورند، امنیّت را به هم بزنند، قرآن را آتش بزنند، حجاب از روی سر زن محجّبه بکشند، مسجد و حسینیّه را به آتش بکشند، بانک را به آتش بکشند، ماشینهای مردم را آتش بزنند. واکنش به یک قضیّهای که حالا تأسّفآور هم هست، موجب نمیشود که یک چنین حرکاتی انجام بگیرد؛ این حرکات عادّی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامهریزی داشت؛ این اغتشاش برنامهریزیشده بود. اگر قضیّهی این دختر جوان هم نبود، یک بهانهی دیگری درست میکردند برای اینکه امسال در اوّل مهر به دلیلی که عرض خواهم کرد، در کشور ناامنی درست کنند، اغتشاش درست کنند. چه کسی این را برنامهریزی کرده؟ بنده بصراحت میگویم این برنامهریزی کار آمریکا، کار رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی و دنبالهروهای آنها است؛ نشستهاند برنامهریزی کردهاند. عَمَله و مزدوران و حقوقبگیران آنها، بعضی از ایرانیهای خائن هم که در بیرون از کشور هستند، به اینها کمک کردند.
بعضیها تا ما میگوییم «فلان حادثه را دشمن خارجی ایجاد کرده»، روی این کلمهی «دشمن خارجی» کأنّه حسّاسیّت دارند؛ تا میگوییم «آقا! این کار، کار خارجیها بود، کار دشمنان خارجی بود»، فوراً سینه سپر میکنند برای دفاع از سازمان جاسوسی آمریکا یا صهیونیستها! انواع تحلیل را، انواع لفّاظیهای مغالطهآمیز را وسط میکشند برای اینکه اثبات کنند که نه، پای خارجیها، دست خارجیها در این قضیّه وجود نداشته. در دنیا خیلی اغتشاشات به وجود میآید؛ خب شما نگاه کنید در اروپا، در فرانسه، هر چند وقت یک بار یک اغتشاش مفصّل در خیابانهای پاریس به راه میافتد؛ من سؤال میکنم که آیا سابقه دارد رئیسجمهور آمریکا و مجلس نمایندگان آمریکا از اغتشاشگران حمایت بکنند؟ آیا سابقه دارد که پیام بفرستند که ما در کنار شما هستیم؟ آیا سابقه دارد که رسانههای جمعیِ وابستهی به سرمایهداریِ آمریکا و دولت آمریکا و مزدوران آنها مثل متأسّفانه بعضی از دولتهای منطقه، از جمله دولت سعودی، به راه بیفتند برای اینکه از اغتشاشگر حمایت بکنند؟ چنین چیزی سابقه دارد؟ سابقه دارد که اعلان کنند ما فلان سختافزار و فلان نرمافزار اینترنتی را در اختیار اغتشاشگران قرار میدهیم تا بتوانند با هم راحت ارتباط برقرار کنند و کارشان را دنبال کنند؟ چنین چیزی در هیچ جای دنیا، در هیچ یک از کشورها سابقه دارد؟ امّا اینجا اتّفاق افتاد؛ نه یک بار، نه دو بار، بارها و بارها. خب، چطور شما دست خارجی را نمیبینید؟ چطور انسان هوشمند احساس نکند که پشت صحنهی این حوادث دستهای دیگری در کارند، سیاستهای دیگری در کارند؟
البتّه آنها بدروغ اظهار تأثّر میکنند برای اینکه یک نفری از دنیا رفته؛ [امّا] دروغ میگویند و به هیچ وجه متأثّر نیستند؛ خوشحالند، شادمانند برای اینکه یک بهانهای به دست آوردند تا بتوانند حادثهآفرینی کنند؛ دروغ میگویند. اینجا مسئولان سه قوّه اظهار تأسّف کردند، همدردی کردند با اینها؛ خب، بعد عناصر خاصّی که حالا من اشاره خواهم کرد، افراد دیگری را به قتل میرسانند، بدون جرم، بدون جنایت. قوّهی قضائیّه قول داد کار را تا نهایت دنبال کند؛ خیلی خب، تحقیق یعنی همین؛ یعنی کار را دنبال کنند، ببینند، نتیجه معلوم بشود، ببینیم مقصّری وجود دارد یا ندارد و مقصّر کیست. چطور شما یک سازمان را، یک مجموعهی عظیم خدمتگزار را، مورد تهمت قرار میدهید، مورد اهانت قرار میدهید برای احتمال اینکه یک خطائی از یک نفر یا دو نفر سر زده باشد که آن هم یقینی نیست و تحقیق نشده است؟ هیچ منطقی پشت سر این حرف نیست؛ این جز کار دستگاههای جاسوسی، جز کار سیاستمداران خبیث عنود خارجی هیچ عامل دیگری ندارد.
خب، حالا انگیزهی دولتهای خارجی چیست؟ آنچه بنده احساس میکنم، انگیزهی آنها این است که احساس میکنند کشور در حال پیشرفت به سمت قدرت همهجانبه است و این را نمیتوانند تحمّل کنند؛ این را احساس میکنند، میبینند. میبینند که بحمدالله بعضی از گرههای قدیمی در حال گشوده شدن است. البتّه کشور خیلی مشکل دارد، بر بعضی از این مشکلات سالها گذشته، [امّا] حرکت جدّیای وجود دارد برای برطرف کردن این مشکلات، برای گشودن این گرهها. حرکت به سمت پیشرفت را میبینند که شتاب گرفته در کشور؛ این واقعیّتی است. در همهی بخشها یک حرکت شتابندهای را انسان مشاهده میکند، احساس میکند؛ این را آنها هم احساس میکنند. آنها نمیخواهند این اتّفاق بیفتد. میبینند که کارخانههای نیمهتعطیل به کار افتاده، میبینند که دانشبنیانها فعّال شدهاند، میبینند که تولیدات پیشرفته در بعضی از بخشها روزبهروز خود را دارد نشان میدهد، میبینند که کارهایی دارد انجام میگیرد که میتواند تهاجم تحریم را ــ که تنها اسلحهی دشمن فعلاً تحریم است ــ خنثی کند؛ این را مشاهده میکنند. برای اینکه این حرکت را متوقّف کنند، نشستهاند برنامهریزی کردهاند؛ برنامهریزی کردهاند برای دانشگاه، برنامهریزی کردهاند برای خیابان؛ برنامهریزی کردهاند؛ دشمن برنامهریزی کرده که دانشگاه تعطیل بشود، نسل جوان سرگرم بشوند، برای مسئولین کشور مسائل جدیدی به وجود بیاید؛ در شمال غرب کشور، در جنوب شرق کشور مسائلی به وجود بیاید؛ اینها همه سرگرمکننده است؛ اینها کارهایی است که برای این دارد ایجاد میشود و تحریک میشود که حرکت پیشروندهی کشور را متوقّف کنند. البتّه اشتباه میکنند؛ هم در شمال غرب اشتباه میکنند، هم در جنوب شرق اشتباه میکنند. من در میان قوم بلوچ زندگی کردهام؛ جزو اقوام وفادار عمیق به انقلاب اسلامی و به جمهوری اسلامیاند. قوم کُرد یکی از پیشرفتهترین اقوام ایرانیاند؛ علاقهمند به میهنشان، علاقهمند به اسلامشان، علاقهمند به نظام اسلامیشان. نقشهی آنها نخواهد گرفت، امّا آنها زهر خودشان را میریزند، کار خودشان را میکنند.
این [کارها] نشاندهندهی باطن دشمنان ما است. آن دشمنی که در اظهارات دیپلماسی میگوید ما قصد تهاجم به ایران را نداریم، ما قصد تغییر نظام جمهوری اسلامی را نداریم، ما با شما دشمنی نداریم و با ملّت ایران موافقیم، باطنش این [چیزی] است که مشاهده میکنید؛ باطنش توطئه است، باطنش ایجاد اغتشاش است، باطنش نابود کردن امنیّت کشور است، باطنش تحریک هیجان کسانی است که با یک هیجانی ممکن است تحریک بشوند و بیایند وسط خیابان؛ باطنش این است.
آنها فقط با جمهوری اسلامی مخالف نیستند، با ایران مخالفند؛ آمریکا با ایران قوی مخالف است، با ایران مستقل مخالف است. همهی بحث آنها، همهی دعوای آنها سر جمهوری اسلامی نیست؛ البتّه با جمهوری اسلامی بشدّت و عمیقاً دشمنند، در این شکّی نیست، امّا بدون جمهوری اسلامی هم با ایرانی که قوی باشد مخالفند، با ایرانی که مستقل باشد مخالفند. آنها ایران دوران پهلوی را دوست دارند: گاو شیرده و مطیع اوامر آنها که شاه مملکت برای یک تصمیم، ناچار بشود سفیر انگلیس یا سفیر آمریکا را بخواهد و از او کسب تکلیف بکند! این ننگ را ملّت ایران چگونه میتواند تحمّل بکند؟ آنها این را میخواهند؛ با ایران مخالفند.
خب؛ عرض کردیم که این زورگویان اینها هستند، فرمان دست اینهایی است که پشت صحنه هستند. بنابراین، دعوا بر سر مسئلهی باحجاب و بدحجاب نیست؛ دعوا بر سر از دنیا رفتن یک دختر جوان نیست؛ دعوا اینها نیست. خیلی از این کسانی که حجاب کاملی هم ندارند، جزو هواداران جدّی نظام جمهوری اسلامی هستند؛ شما میبینید در مراسم مذهبی، در مراسم انقلابی، اینها شرکت میکنند؛ بحث سر اینها نیست. بحث سر اصل استقلال و ایستادگی و تقویت و اقتدار ایران اسلامی است؛ بحث سر این است.
من یکی دو نکته را عرض بکنم، عرایضم را تمام کنم. یک نکته این است که این کسانی که در خیابان فساد و تخریب میکنند و کردند، اینها همه یک حکم ندارند. بعضی از اینها جوانان و نوجوانانی هستند که هیجان ناشی از ملاحظهی فرض کنید که فلان برنامهی اینترنتی اینها را به خیابان میکشاند؛ هیجانیاند، احساساتیاند، احساساتی میشوند میآیند. البتّه همهی اینها، در مجموع، عدّهی بسیار کمی هستند در مقابل ملّت ایران و در مقابل جوانان مؤمن و غیور ایران اسلامی؛ لکن همینهایی که هستند، یک عدّهشان کسانی هستند که آنها را احساسات و هیجان به خیابان میکشاند؛ مشکل اینها را با یک تنبیهی میشود حل کرد؛ یعنی هدایتشان کرد و تفهیم کرد که اشتباه میکنند؛ لکن بعضی از اینها این جور نیستند؛ بعضی از اینها بازماندههای عناصرِ ضربتخوردهی چهل سالِ گذشته هستند: منافقین، تجزیهطلبها، بقایای رژیم منحوس پهلوی، خانوادههای ساواکیهای مطرود و منفور که بیانیّهی اخیر وزارت اطّلاعات تا حدود زیادی برخی از این مطالب را روشن کرد؛(۳) البتّه مطالب بیشتری هم وجود دارد. قوّهی قضائیّه بایستی اینها را به میزان مشارکتشان در تخریب و ضربهی به امنیّت خیابانها محاکمه کند و برایشان مجازات معیّن کند.
یک نکتهی دیگر این است که در همان اوّل کار، بعضی از خواص، حالا ناشی از دلسوزی ــ دلشان سوخت ــ بدون تحقیق اطّلاعیّه دادند، بیانیّه دادند، حرف زدند، اظهاراتی کردند ــ البتّه تحقیقنکرده ــ بعضیهایشان سازمان انتظامی کشور را متّهم کردند، پلیس را متّهم کردند، بعضیشان مجموعهی نظام را متّهم کردند؛ هر کسی یک جوری یک حرکتی کرد. خب حالا حساب این جدا است، لکن بعد از آنکه دیدند قضیّه چیست، بعد از آنکه فهمیدند در نتیجهی حرفهای آنها همراه با برنامهریزی دشمن چه اتّفاقی در خیابان و در مسیر عمومی مردم میافتد، بایستی آن کار خودشان را جبران میکردند؛ باید موضع بگیرند، باید صریحاً اعلام کنند که با آنچه اتّفاق افتاده مخالفند، بایستی تفهیم کنند که با برنامهی دشمنان خارجی مخالفند. باطن قضیّه معلوم شد. وقتی شما میبینید که عنصرِ سیاسیِ آمریکایی این قضایا را به دیوار برلین تشبیه میکند، خب باید بفهمید که غرض چیست؛ باید بفهمید که مسئله، مسئلهی دلسوزی برای یک دختر جوان نیست؛ این را باید میفهمیدید؛ اگر نفهمیدید، بفهمید؛ اگر فهمیدید، باید موضع اعلام بکنید. این هم یک نکته.
برخی چهرههای ورزشی و هنری هم موضعگیریهایی کردند؛ به نظر بنده هیچ اهمّیّت ندارد؛ روی این نباید حسّاسیّت به خرج داد. جامعهی ورزشی ما جامعهی سالمی است، جامعهی هنری ما هم جامعهی سالمی است. عناصر مؤمن، علاقهمند، باشرف، در این جامعهی ورزشی و هنری کم نیستند، زیادند؛ حالا چهار نفر هم یک حرفی میزنند؛ حرف آنها ارزشی ندارد. اینکه حالا آیا عناوین مجرمانه بر حرف آنها تطبیق میکند یا نه، به عهدهی قوّهی قضائیّه است، امّا از لحاظ نگاه عمومی هیچ اهمّیّتی و ارزشی ندارد و جامعهی هنری ما و ورزشی ما با این گونه حرکتها، با این رفتارهای دشمنشادکن، آلوده نخواهد شد.
آخرین عرض من درود فراوان بر شهدای انتظامی، بر شهدای نیروهای مسلّح، بر شهدای مدافع امنیّت، بر شهدای اخیر و بر همهی شهدای راه حق است.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
جایگاه امامت و نقش آن در جامعه
امام محمد باقر علیه السلام:
وَ اَللَّهِ مَا تَرَکَ اَللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلاَّ وَ فِیهَا إِمَامٌ یُهْتَدَی بِهِ إِلَی اَللَّهِ وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ لاَ تَبْقَی اَلْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَی عِبَادِهِ .
به خدا سوگند از روزی که آدم علیه السّلام قبض روح شده، خدا زمین را بدون امام وانگذاشته جز اینکه همیشه رهبری دادگستر بوده است که بوسیلۀ آن به سوی خدا رهبری میشدند و او حجت خدا بر بندگانش بوده است و زمین بیحجت خدا بر بندگانش نمیماند.
الکافی، جلد ۱، صفحه ۱۷۸
توصیه های اخلاقی امام حسن عسکری علیه السلام
یکی از کرامات حضرت عسکری علیه السلام که کم تر مطرح شده، سفر آن حضرت به جرجان (گرگان) است. جعفر بن شریف می گوید: سالی قصد تشرف به حج را داشتم. قبل از حج به زیارت حضرت عسکری علیه السلام در سامرّا شتافتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به حضرت می رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم ...
خبرگزاری حوزه | یکی از مجموعه گنجینه های بسیار مفید و گرانبها که می تواند در هدایت و ارشاد انسانها بسیار مفید و کارساز باشد، وصیتهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام است که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وصیتهای متعددی نسبت به امام علی علیه السلام، ابوذر و دیگر اصحاب نقل شده است. امام علی علیه السلام نیز نامه ها و وصیتهای متعددی دارند و همین طور دیگر امامان علیهم السلام. آنچه پیش رو دارید، یکی از وصیتهای مهم امام حسن عسکری علیه السلام به شیعیان و پیروان ایشان است. امید که همگان از آن بهره ببریم.
متن وصیت
امام حسن عسکری علیه السلام چند روز قبل از شهادت در مجلسی که چهل تن از دوستان و یاران ایشان، از جمله: محمد بن عثمان، معاویة بن حکم و محمد بن ایوب حضور داشتند، بعد از نشان دادن جمال زیبای حضرت مهدی علیه السلام چنین فرمود: او (اشاره به حضرت مهدی علیه السلام) بعد از من صاحب و خلیفه شماست. او قائمی است که گردنها منتظرانه به سوی او کشیده می شود. هنگامی که زمین از ستم و ناروا پر شد، خروج می کند و زمین را از قسط و عدل سرشار می سازد.
آنگاه حضرت به شیعیان وصیتی فرمود که در آن، مکارم اخلاق، تقوای الهی، مصالح عمومی، روابط حسنه با اهل سنت و راه های خودسازی مطرح گردیده است: «أُوصِیکمْ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکمْ منْ برٍّ أَوْ فاجِرٍ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فبِهَذَا جاءَ محَمَّدٌ صلی الله علیه و آله؛[۱] شما را به تقوای الهی و ورع و دوری از حرام در دینتان، تلاش برای خدا، راستگویی در سخن گفتن، ادای امانت به کسی که به شما اعتماد کرده است؛ چه خوب باشد و چه بد، طولانی کردن سجده ها[ی نماز] و حُسن همسایه داری سفارش می کنم؛ چراکه حضرت محمد صلی الله علیه و آله این [رسالت] را آورده است.»
اساسی ترین پایه های اجتماع
در جملات فوق به اصلی ترین پایه های یک اجتماع خوب و کامل اشاره شده است که عبارتند از:
۱- اجتماع، آرامش و زندگی مناسب نیاز دارد که در درون آن گناه وجود نداشته و «تقوا » بر آن حاکم باشد و از حرام خوری، اختلاس، رشوه خواری، ربا و... به دور بوده، «ورع » شیوة رفتاری مردم باشد؛
۲- تلاش برای خداوند برای اغراض دنیوی و زودگذر، عامل دیگری برای قوام اجتماع مناسب و نمونه است؛
۳- علامت دیگر برای اجتماع نمونه، راستگویی و پرهیز از دروغگویی است. اگر بازاریان، معلمین، شاگردان، مسئولان، کارگران، کارمندان و. . . از دروغ دوری کنند، آرامش روانی خاصی بر جامعه حاکم خواهد شد؛
۴- امانتداری، از دیگر پایه های اجتماع سالم و نمونه است. اگر در امانتهای مالی، اسراری، آبرویی و... خیانت نشود و امانات را به اهلش بسپارند، آن جامعه هم آرامش دارد و هم پیشرفت خواهد کرد؛
۵- در زندگی شهری، خصوصاً زندگی آپارتمانی، می طلبد که قوانین همسایه داری و مراعات حقوق یکدیگر در رأس امور قرار گیرد. حقیقتاً اگر حقوق همسایگان مراعات نشود، زندگی به جهنم تبدیل خواهد شد.
رفتار نیکو با اهل سنت
در طول تاریخ تلاش استعمار بر این بوده است که بین شیعه و سنی اختلاف و درگیری ایجاد کند و آنها را به جان هم بیندازد تا حکومت کند. این تلاش در زمان ما با ظهور وهابیت و گروه های تکفیری همچون طالبان، القاعده، داعش، النصره و. . . به اوج خود رسیده است. بر همگان لازم است که با حفظ اصول مذهب و تبیین منطقی پایه های مذهب خویش، وحدت بین مسلمین را که در واقع پای فشردن بر نقاط مشترک است، حفظ نموده و رابطه ای حسنه ای با هم داشته باشند.
حضرت عسکری علیه السلام به شیعیان سفارش فرموده است که: «صلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ؛[۲] بین عشایر آنان [اهل سنت] نماز بخوانید و در تشییع جنازة آنها شرکت کنید و بیماران آنان را عیادت و حقوق آنها را ادا کنید. » هرچند ظاهر عبارات فوق عام به نظر می رسد و شامل همۀ همسایگان و مسلمانان می شود؛ ولی با توجه به روایات دیگر اهل بیت علیهم السلام با همین مضمون در مورد اهل سنت، مراد از جملات فوق، شرکت در مراسمهای اهل سنت می باشد.
حضرت صادق علیه السلام نیز شبیه همین سفارشات را فرموده است که: «صَلُّوا فِی عشَائِرِهِمْ وَ اشهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ...»[۳]
شادی اهل بیت علیهم السلام از رفتار شیعیان
اگر شیعیان به دستورهای اجتماعی فوق که از زبان حضرت عسکری علیه السلام بیان شد و مدارایی که نسبت به اهل سنت سفارش شده است، مقید و پایبند باشد، نه تنها ثواب دارد و باعث آرامش و امنیت در جامعه می شود؛ بلکه باعث خوشحالی و شادی اهل بیت نیز می شود. لذا حضرت عسکری علیه السلام می فرمایند: «فإِنَّ الرَّجُلَ منْکمْ إِذَا وَرِع فی دِینِهِ وَ صَدَقَ فِی حدِیثِهِ وَ أَدَّی الْأَمَانَةَ وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا شِیعِیٌّ فَیسُرُّنِی ذَلِک؛ اگر یک نفر از ما در دین خود پرهیزگار و سخنش راست باشد و به امانت خیانت نکند و اخلاقش با مردم نیکو باشد، (مردم) می گویند که این شخص شیعه است پس این سخن مرا خوشحال می کند.»
حضرت صادق علیه السلام نیز شبیه این جملات را دارد. آنجا که می فرمایند: «قِیلَ هَذَا جَعْفَرِی فیسّر بی ذَلِک وَ یدْخلُ علَیَّ منْهُ السرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کانَ عَلَی غَیرِ ذَلِک دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛[۴] گفته می شود این جعفری است پس من خوشحال و از این رفتار شادمان می شوم. گفته می شود این است اثر تربیت جعفر (حضرت صادق علیه السلام)؛ ولی اگر برخلاف این دستورات رفتار شود، ننگ و عارش بر من وارد شده، گفته می شود: این هم تربیت جعفر علیه السلام.»
مایۀ زینت یا ملامت
امام حسن عسکری علیه السلام در ادامه سفارشات خود می فرمایند: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ کونُوا زَیناً وَ لَا تَکونُوا شَیناً جُرُّوا إِلَینَا کلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا کلَّ قَبِیحٍ فَإِنَّهُ مَا قِیلَ فِینَا مِنْ حسْنٍ فنَحْنُ أَهْلُهُ وَ مَا قِیلَ فِینَا مِنْ سُوءٍ فَمَا نَحْنُ کذَلِک لَنَا حَقٌّ فِی کتَابِ اللَّهِ وَ قَرَابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ تَطْهِیرٌ مِنَ اللَّهِ لَا یدَّعِیهِ أَحَدٌ غیرُنَا إِلَّا کذَّاب؛[۵] از خدا بترسید و زینت ما (اهل بیت) باشید و دوستی را برای ما بیاورید (و زمینة محبت مسلمانان را نسبت به ما فراهم کنید) و هر زشتی را (با رفتار و گفتار نیک) از ما دور کنید. هر چیز خوبی که دربارۀ ما گفته شود، درست است؛ ولی چیزهای بدی که دربارۀ ما گفته می شود، ما اهل آن نیستیم. در کتاب خداوند حقی برای ما (به گردن مردم) وجود دارد (مانند اطاعت و دوستی ما) و خویشاوند (و فرزندان) رسول خدا صلی الله علیه و آله! و خداوند ما را (در آیه تطهیر) پاک شمرده است و هیچ کسی غیر از ما نمی تواند ادعای چنین مقامی را نماید، مگر کذاب.»
در این فقرات نیز چند دستور اخلاقی بسیار مهم به شیعیان داده شده است:
۱- اینکه با رفتار و گفتار خویش زینت اهل بیت علیهم السلام باشند و باعث جلب و جذب مسلمانان به ایشان شوند و کاری نکنند که مردم آنها را به عنوان شیعة بد رفتار و بد گفتار سرزنش و ملامت نمایند. شعرانی، از فرزندان شقران، غلام رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید: در زمان منصور به خانة منصور رفته بودم تا به من کمک کند که دیدم جعفر بن محمد( خارج شد. خدمت حضرت نیازم را عرض کردم، حضرت دوباره نزد منصور برگشت و مبلغی کمک از او برایم گرفت و آن را پنهانی داخل آستینم قرار داد، آنگاه فرمود: «إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ کلِّ أَحدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْک أَحْسَنُ لِمَکانِک مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِیحَ مِنْ کلِّ أَحَدٍ قَبِیحٌ وَ إِنهُ منْک أَقْبَحُ لِمَکانِک مِنَّا؛[۶] کار نیک از هر کسی خوب است؛ ولی از شما به جهت نسبتی که به ما داری (و شیعة ما هستی) بهتر است. و هر زشتی ای زشت؛ ولی از تو زشت تر؛ چون تو با ما نسبت داری.»
شیخ ابراهیم زکزاکی، یک دانشجوی سنی اهل نیجریه بود که با دیدن امام خمینی رحمه الله عاشق ایشان و شیعه شد، سپس آستین همت را بالا زد تا خوبیهای تشیع را به مردم نشان دهد و محاسن کلام اهل بیت علیهم السلام را به جهانیان معرفی نماید. یکی از کارهای نیک او این بود که در ایام عاشورا به جای قمه زنی، دستور می داد شیعیان برای بیماران خون اهدا کنند و در اختیار بیماران دیگر؛ اعم از مسیحی، اهل سنت و. . . قرار دهند؛ خون شیعیان دو ویژگی داشت: یکی اینکه مجانی بود، دوم اینکه خونهای شیعیان به دور از هرگونه آلودگی و ناپاکی بود و همین امر باعث جذب دیگران به سمت تشیع شد و توانست ظرف حدود سی سال، بیش از ۱۵ میلیون انسان را به تشیع دعوت کند و باعث افتخار اهل بیت علیهم السلام و شیعیان گردد، به گونه ای که وهابیت احساس خطر کرد و برای جلوگیری از گسترش تشیع به حسینیه صاحب الزمان علیه السلام حمله کردند و صدها نفر از شیعیان را به شهادت رساندند.[۷]
۲- اهل بیت علیه السلام دارای چند ویژگی هستند که قرآن نیز به آن اشاره فرموده است:
یکی حق اطاعت است که بر همگان واجب گشته از آنان اطاعت نماید، چنان که قرآن کریم می فرماید: «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ»[۸]؛ «ای اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان [که امامان از اهل بیت اند و چون پیامبر صلی الله علیه و آله دارای مقام عصمت می باشند نیز] اطاعت کنید.»
دوم، حق دوستی و مودّت است که خداوند واجب فرموده: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْموَدَّةَ فی الْقرْبی»[۹]؛ «بگو از شما [در برابر رسالتم] هیچ پاداشی نمی خواهم، جز مودّت و دوستی نزدیکانم را [که بنا بر روایات بسیار، اهل بیت علیهم السلام هستند].»
سوم، عصمت اهل بیت علیهم السلام است که در آیات متعددی، از جمله آیۀ تطهیر[۱۰] به آن اشاره شده است که به روایت شیعه و سنی، حضرت محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند.
چند دستور برای خودسازی
امام حسن عسکری علیه السلام در ادامۀ وصیت خویش چند دستور اخلاقی مهم که در سازندگی فردی شیعیان مؤثر است، بیان می فرمایند: «أَکثرُوا ذِکرَ اللَّهِ وَ ذِکرَ الْمَوْتِ وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ وَ الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَإِنَّ الصَّلَاةَ علَی رَسولِ اللَّه عَشْرُ حَسَنَاتٍ احْفَظُوا مَا وَصَّیتُکمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیکمُ السَّلَامَ؛[۱۱] خدا را بسیار یاد کنید و مرگ را نیز فراوان یاد نمایید و قرآن را بسیار تلاوت کنید و صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله بفرستید؛ زیرا صلوات دو حسنه دارد و آنچه را به شما سفارش کرده، در حفظ آن بکوشید. شما را به خدا می سپارم و بر شما درود می فرستم.»
در فقرات فوق به چند امر دربارة خودسازی سفارش شده است:
۱- یاد مرگ
یاد مرگ آثار گرانبهایی در سازندگی انسان دارد که فقط به یک حدیث از حضرت صادق علیه السلام اشاره می شود که می فرمایند: «ذِکرُ الْمَوْتِ یمِیتُ الشَّهَوَاتِ فِی النَّفْسِ وَ یقْلَعُ مَنَابِتَ الْغَفْلَةِ وَ یقَوِّی الْقلْبَ بمَوَاعِدِ اللَّهِ وَ یرِقُّ الطَّبْعَ وَ یکسِرُ أَعْلَامَ الْهَوَی وَ یطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ یحَقِّرُ الدُّنْیا؛[۱۲] یاد مرگ شهوات نفسانی را می میراند و ریشة غفلت و کم توجهی را می خشکاند، و قلب انسان را نسبت به وعده های الهی (خصوصاً قیامت) محکم می کند و باعث رقّت قلب (و روان شدن اشک) می گردد و پرچمهای هواپرستی را در هم می شکند و آتش (شعله ور) حرص و آز را خاموش می کند و دنیا را در دید انسان پست و کم اهمیت جلوه می دهد. » به راستی اگر برای یاد مرگ جز آثار فوق نبود، جا داشت که انسان هرگز آن را در زندگی فراموش نکند.
۲- تلاوت قرآن
تلاوت؛ یعنی خواندن، تدبر و عمل به قرآن نیز در سازندگی، پیشرفت و آرامش انسان نقش مهم و تعیین کننده ای دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ کمَا یصْدَأُ الْحَدِیدُ. قِیلَ: یَا رَسولَ اللَّه! فَمَا جِلَاؤُهَا؟ قَالَ: تِلَاوَةُ الْقُرْآن؛[۱۳] به راستی که این دلها، همچون آهن زنگار می گیرند. عرض شد: عامل جلای دلها چیست؟ فرمود: خواندن قرآن.»
و در جای دیگر فرمود: «یا بُنَی لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ فاِنَّ القرآنَ یحیی القَلبَ المیت وَ ینهَی عَنِ الفحشاءِ وَ المنکرِ و البَغی؛[۱۴] ای پسرم! از خواندن قرآن غافل مشو؛ زیرا خواندن قرآن دلها را زنده می کند و از بدیها و ستم دور می سازد.»
۳- صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله
ذکر دیگری که در سازندگی انسان و افزوده شدن حسنات او اثر شگفت انگیزی دارد، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «کلُّ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ حَتَّی یصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله؛[۱۵] هر دعایی در پرده است (و اجابت نمی شود)، مگر وقتی که صلوات بر نبی صلی الله علیه و آله و آلش علیهم السلام فرستاده شود.»
حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: «أَثْقَلُ مَا یوضَعُ فِی الْمِیزَانِ یوْمَ الْقِیامَةِ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ؛[۱۶] سنگین ترین چیز در ترازوی اعمال انسان در روز قیامت، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است.»
و در پایان حضرت تأکید می فرمایند که شیعیان این وصیت نامه را حفظ کنند و بدان عمل نمایند.
حسن ختام
یکی از کرامات حضرت عسکری علیه السلام که کم تر مطرح شده، سفر آن حضرت به جرجان (گرگان) است. جعفر بن شریف می گوید: سالی قصد تشرف به حج را داشتم. قبل از حج به زیارت حضرت عسکری علیه السلام در سامرّا شتافتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به حضرت می رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم که اموال را به چه کسی بدهم؛ ولی قبل از آنکه من بپرسم، حضرت فرمودند: «به مبارکِ خادم بده!» عرض کردم: همین کار را کرده ام. سپس لحظة خارج شدن عرض کردم: شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند. امام علیه السلام فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمی گردی؟ عرض کردم: بر می گردم. فرمود: ۱۷۰ روز دیگر، ابتدای روز جمعه، سوم ربیع الثانی به جرجان وارد می شوی. آن وقت به مردم اعلان کن که من در آخر همان روز به جرجان می آیم. برو به سلامت! خداوند متعال تو و آنچه را با توست، به سلامت به اهل و اولادت خواهد رساند. پسری برای پسرت متولد شده است. نام او را «صلت» بگذار که خداوند به زودی او را به حد کمال می رساند و او از اولیای ما خواهد بود. عرض کردم: یابن رسول الله! ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می کند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمتهای الهی است. امام علیه السلام فرمودند: خداوند به ابواسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می کند، جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الاعضاء روزی فرماید که قائل به حق ما [و شیعه] باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن علی( می گوید: نام پسر خود را احمد بگذار.
وی می گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم و در روزی که حضرت معین فرموده بودند، به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام علیه السلام مرا وعده دادند که در آخر امروز به اینجا تشریف می آورند. ناگاه امام عسکری علیه السلام در همان ساعتی که فرموده بودند، وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال ایشان شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد کنم. اکنون شما حوایج و مسائل خود را مطرح کنید.
اول کسی که ابتدا به سؤال کرد «نضر بن جابر» بود. او عرض کرد: یابن رسول الله! پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کن. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمانش گذارد، روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجتهای آنان را برآورد «حَتَّی قَضَی حَوَائِجَ الْجَمِیعِ؛ تا اینکه حوایج همه را برآوردند» و مسائل آنها را جواب فرموده، همان روز به سامراء مراجعت نمودند.[۱۷]
پی نوشت ها:
[۲] تحف، ص ۸۹۰.
[۳] مناهج الاخیار فی شرح الاسـتبصار، احـمد علوی عاملی، قم، موسسه اسـماعیلیان، اول، ۱۳۹۹ق، ج ۲، ص ۱۲۶.
[۴] مناهج الاخیار، هـمان، ج ۲، ص ۱۲۶.
[۵] تحف العقول، ص ۸۹۰.
[۶] مناقب آل ابی طالب، ابـن شـهر آشـوب، قم، علامه، اول، ۱۳۷۹ق؛ بحار، ج ۴۷، ص ۳۵۰.
[۷] Ayannews.com/fa/tag۱ – شیخ ابراهیم زکزاکی.
[۸] نساء / ۵۹.
[۹] شوری / ۲۳.
[۱۰] احزاب / ۳۳.
[۱۱] تحف العقول، ص ۸۹۰.
[۱۲] بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۳۲، ح ۳۲.
[۱۳] کنز العمال، متقی هندی، بیروت، مکتبۀ التراث الاسلامی، اول، ۱۳۹۷ق، ج ۱، ص ۵۴۵، ح ۲۴۴۱.
[۱۴] همان، ج ۲، ص ۲۰۰، ح ۴۰۳۲.
[۱۵] کنز العمال، ج ۱، ص ۲۵۲، ش ۲۱۵۳.
[۱۶] بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۴۹، ح ۹.
[۱۷] بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۶۲ ـ ۲۶۴، ح ۲۲.
چهل حدیث از امام حسن عسگری(علیه السلام)
۱- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِکُلِّ شَیء، وَ یُعْطِیهِ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَهَ الاْنْسابِ وَالاْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِکَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَ الْحُجَّهِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ.
«الکافی، ج ۱، ص ۵۱۹، ح ۱۱»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: همانا خداوند متعال، حجّت و خلیفه خود را برای بندگانش الگو و دلیلی روشن قرار داد، همچنین خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و أنساب همه را می شناسد و از نهایت عمر انسان ها و موجودات و نیز جریات و حادثه ها آگاهی کامل دارد و چنانچه این امتیاز وجود نمی داشت، بین حجّت خدا و بین دیگران فرقی نبود.
**********
۲- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : عَلامَهُ الاْیمانِ خَمْسٌ: التَّخَتُّمُ بِالْیَمینِ، وَ صَلاهُ الإحْدی وَ خَمْسینَ، وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، وَ تَعْفیرُ الْجَبین، وَ زِیارَهُ الاْرْبَعینَ.
«حدیقه الشّیعه، ج ۲، ص ۱۹۴»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: علامت و نشانه ایمان پنج چیز است: انگشتر به دست راست داشتن، خواندن پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و مستحبّ)، خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (در نماز ظهر و عصر) با صدای بلند، پیشانی را ـ در حال سجده ـ روی خاک نهادن، زیارت اربعین امام حسین – علیه السلام – انجام دادن.
**********
۳- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : لَیْسَتِ الْعِبادَهُ کَثْرَهُ الصّیامِ وَالصَّلاهِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَهُ کَثْرَهُ التَّفَکُّرِ فی أمْرِ اللهِ.
«مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۸۳، ح ۱۲۶۹۰»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست، بلکه عبادت با تفکّر و اندیشه در قدرت بی منتهای خداوند در امور مختلف می باشد.
**********
۴- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَیءٌ: الاْیمانُ بِاللهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ.
«تحف العقول، ص ۴۸۹»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: دو خصلت و حالتی که والاتر از آن دو چیز نمی باشد عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنایان.
**********
۵- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ، أمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَیَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ أمَّا الْمُخالِفُونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُداراهِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَی الاْیِمانِ.
«مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۶۱، ح ۱۴۰۶۱»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشید، امّا با دوستان مؤمن به عنوان یک وظیفه که باید همیشه نسبت به یکدیگر با چهره ای شاداب برخورد نمایند، امّا نسبت به مخالفین به جهت مدارا و جذب به اسلام و احکام آن.
**********
۶- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : اللِّحاقُ بِمَنْ تَرْجُو خَیْرٌ مِنَ المُقامِ مَعَ مَنْ لا تَأْمَّنُ شَرَّهُ.
«مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۳۵۱، ح ۵»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: تداوم دوستی و معاشرت با کسی که احتمال دارد سودی برایت داشته باشد، بهتر است از کسی که محتمل است شرّ ـ جانی، مالی، دینی و … ـ برایت داشته باشد.
**********
۷- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : إیّاکَ وَ الاْذاعَهَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَهِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَی الْهَلَکَهِ.
«بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۲۹۶»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: مواظب باش از این که بخواهی شایعه و سخن پراکنی نمائی و یا این که بخواهی دنبال مقام و ریاست باشی و تشنه آن گردی، چون هر دوی آن ها انسان را هلاک خواهد نمود.
**********
۸- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : إنَّ مُداراهَ أَعْداءِاللهِ مِنْ أفْضَلِ صَدَقَهِ الْمَرْءِ عَلی نَفْسِهِ و إخْوانِهِ.
«مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۶۱»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: مدارا و سازش با دشمنان خدا ـ و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) در حال تقیّه ـ بهتر است از هر نوع صدقه ای که انسان برای خود بپردازد.
**********
۹- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : حُسْنُ الصُّورَهِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ.
«بحارالأنوار، ج ۱، ص ۹۵، ح ۲۷»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: نیکوئی شکل و قیافه، یک نوع زیبائی و جمال در ظاهر انسان پدیدار است و نیکو بودن عقل و درایت، یک نوع زیبائی و جمال درونی انسان می باشد.
**********
۱۰- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : مَنْ وَعَظَ أخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَهً فَقَدْ شانَهُ.
«تحف العقول، ص ۴۸۹»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: هرکس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه کند، او را زینت بخشیده; و چنانچه علنی باشد سبب ننگ و تضعیف او گشته است.
**********
۱۱- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : مَنْ لَمْ یَتَّقِ وُجُوهَ النّاسِ لَمْ یَتَّقِ اللهَ.
«بحارالأنوار، ج ۶۸، ص ۳۳۶»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: کسی که در مقابل مردم بی باک باشد و رعایت مسائل اخلاقی و حقوق مردم را نکند، تقوای الهی را نیز رعایت نمی کند.
**********
۱۲- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : ما أقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَهٌ تُذِلُّهُ.
«تحف العقول، ص ۴۹۸»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: قبیح ترین و زشت ترین حالت و خصلت برای مؤمن آن حالتی است که دارای آرزوئی باشد که سبب ذلّت و خواری او گردد.
**********
۱۳- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : خَیْرُ إخْوانِکَ مَنْ نَسَبَ ذَنْبَکَ إلَیْهِ.
«بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۸۸، ح ۱۵»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: بهترین دوست و برادر، آن فردی است که خطاهای تو را به عهده گیرد و خود را مقصّر بداند.
**********
۱۴- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : ما تَرَکَ الْحَقَّ عَزیزٌ إلاّ ذَلَّ، وَلا أخَذَ بِهِ ذَلیلٌ إلاّ عَزَّ.
«تحف العقول، ص ۴۸۹»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: حقّ و حقیقت را هیچ صاحب مقام و عزیزی ترک و رها نکرد مگر آن که ذلیل و خوار گردید، همچنین هیچ شخصی حقّ را به اجراء در نیاورد مگر آن که عزیز و سربلند شده است.
**********
۱۵- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : مِنَ الْفَواقِرِ الّتی تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إنْ رأی حَسَنَهً أطْفَأها وَ إنْ رَأی سَیِّئَهً أفْشاها.
«بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۲، ح ۱۱»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: یکی از مصائب و ناراحتی های کمرشکن، همسایه ای است که اگر به او احسان و خدمتی شود آن را پنهان و مخفی دارد و اگر ناراحتی و اذیّتی متوجّه اش گردد آن را علنی و آشکار سازد.
**********
۱۶- قالَ – علیه السلام – لِشیعَتِهِ: أوُصیکُمْ بِتَقْوَی اللهِ وَالْوَرَعِ فی دینِکُمْ وَالاْجْتِهادِ لِلّهِ، وَ صِدْقِ الْحَدیثِ، وَأداءِ الاْمانَهِ إلی مَنِ ائْتَمَنَکِمْ مِنْ بِرٍّ أوْ فاجِر، وِطُولِ السُّجُودِ، وَحُسْنِ الْجَوارِ.
«أعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۴۱»
امام حسن عسکری – علیه السلام – به شیعیان و دوستان خود فرمود: تقوای الهی را پیشه کنید و در امور دین ورع داشته باشید، در تقرّب به خداوند کوشا باشید و در صحبت ها صداقت نشان دهید، هرکس امانتی را نزد شما نهاد آن را سالم تحویلش دهید، سجده های خود را در مقابل خداوند طولانی کنید و به همسایگان خوش رفتاری و نیکی نمائید.
**********
۱۷- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : مَنْ تَواضَعَ فِی الدُّنْیا لاِخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللهِ مِنْ الصِدّیقینَ، وَمِنْ شیعَهِ علی بْنِ أبی طالِب – علیه السلام – حَقّاً.
«بحارالأنوار، ج ۴۱، ص ۵۵، ح ۵»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: هرکس در دنیا در مقابل دوستان و هم نوعان خود متواضع و فروتنی نماید، در پیشگاه خداوند در زُمره صِدّیقین و از شیعیان امام علی – علیه السلام – خواهد بود.
**********
۱۸- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : إنَّهُ یُکْتَبُ لِحُمَّی الرُّبْعِ عَلی وَرَقَه، وَ یُعَلِّقُها عَلَی الْمَحْمُومِ:
«یا نارُکُونی بَرْداً»، فَإنَّهُ یَبْرَءُ بِإذْنِ اللهِ.
«طب الائمّه سیّد شبّر، ص ۳۳۱»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: کسی که ناراحتی تب و لرز دارد، این آیه شریفه قرآن در «سوره أنبیاء، آیه ۶۹» را روی کاغذی بنویسید و بر گردن او آویزان نمائید تا با إذن خداوند متعال بهبود یابد.
**********
۱۹- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : أکْثِرُوا ذِکْرَ اللهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَهَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاهَ عَلی النَّبی (صلی الله علیه وآله وسلم)، فَإنَّ الصَّلاهَ عَلی رَسُولِ اللهِ عَشْرُ حَسَنات.
«بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۲»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: ذکر و یاد خداوند متعال، مرگ و حالات آن، تلاوت و تدبّر قرآن; و نیز صلوات و درود فرستاد بر حضرت رسول ـ و اهل بیتش (علیهم السلام) ـ را زیاد و به طور مکرّر انجام دهید، همانا پاداش صلوات بر آن ها، ده حسنه و ثواب می باشد.
**********
۲۰- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : إنَّکُمْ فی آجالِ مَنْقُوصَه وَأیّام مَعْدُودَه، وَالْمَوْتُ یَأتی بَغْتَهً، مَنْ یَزْرَعُ شَرّاً یَحْصَدُ نِدامَهً.
«أعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۴۲»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: همانا شما انسان ها در یک مدّت و مهلت کوتاهی به سر می برید که مدّت زمان آن حساب شده و معیّن می باشد و مرگ، ناگهان و بدون اطلاع قبلی وارد می شود و شخص را می رباید، پس متوجّه باشید که هرکس هر مقدار در عبادت و بندگی و انجام کارهای نیک تلاش کند ـ فردای قیامت ـ غبطه می خورد که چرا بیشتر انجام نداده است و کسی که کار خلاف و گناه انجام دهد پشیمان و سرافکنده خواهد بود.
**********
۲۱- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : إنّ الْوُصُولَ إلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لا یُدْرَکُ إلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیْلِ.
«أعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۴۲»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: همانا رسیدن به خداوند متعال و مقامات عالیه یک نوع سفری است که حاصل نمی شود مگر با شب زنده داری ـ و تلاش در عبادت و جلب رضایت او در امور مختلف ـ.
**********
۲۲- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : الْمَقادیرُ الْغالِبَهِ لا تُدْفَعُ بِالْمُغالَبَهِ، وَ الاْرْزاقُ الْمَکْتُوبَهِ لا تُنالُ بِالشَّرَهِ، وَ لا تُدْفَعُ بِالاْمْساکِ عَنْها.
«أعلام الدّین، ص ۳۱۳»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: مقدّراتی که در انتظار ظهور می باشد با زرنگی و تلاش از بین نمی رود و آنچه مقدّر باشد خواهد رسید، همچنین رزق و روزی هرکس، ثبت و تعیین شده است و با زیاده روی در مصرف به جائی نخواهد رسید; و نیز با نگهداری هم نمی توان آن را دفع کرد.
**********
۲۳- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : قَلْبُ الاْحْمَقِ فی فَمِهِ، وَفَمُ الْحَکیمِ فی قَلْبِهِ.
«تحف العقول، ص ۴۸۹»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: اندیشه أحمق در دهان اوست، ولیکن دهان و سخن عاقل در درون او می باشد. (یعنی; افراد أحمق اوّل حرف می زنند و سپس در جهت سود و زیان آن فکر می کنند، بر خلاف عاقل که بدون فکر سخن نمی گوید).
**********
۲۴- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : الْمُؤْمِنُ بَرَکَهٌ عَلَی الْمؤْمِنِ وَ حُجَّهٌ عَلَی الْکافِرِ.
«تحف العقول، ص ۴۸۹»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: وجود شخص مؤمن برای دیگر مؤمنین برکت و سبب رحمت می باشد و نسبت به کفّار و مخالفین حجّت و دلیل است.
**********
۲۵- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : لا یَشْغَلُکَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض.
«تحف العقول، ص ۴۸۹»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: مواظب باش که طلب روزی ـ که از طرف خداوند متعال تضمین شده ـ تو را از کار و اعمالِ واجب باز ندارد (یعنی; مواظب باش که به جهت تلاش و کار بیش از حدّ نسبت به واجبات سُست و سهل انگار نباشی).
**********
۲۶- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : جُرْأهُ الْوَلَدِ عَلی والِدِهِ فی صِغَرِهِ تَدْعُو إلَی الْعُقُوقِ فی کِبَرِهِ.
«تحف العقول، ص ۴۸۹»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: رو پیدا کردن و جرئ شدن فرزند هنگام طفولیّت در مقابل پدر، سبب می شود که در بزرگی مورد نفرین و غضب پدر قرار گیرد.
**********
۲۷- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : أجْمِعْ بَیْنَ الصَّلاتَیْنِ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، تَری ما تُحِبُّ.
«الکافی، ج ۳، ص ۲۸۷، ح ۶»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: نماز ظهر و عصر را دنباله هم ـ در اوّل وقت ـ انجام بده، که در نتیجه آن فقر و تنگ دستی از بین می رود و به مقصود خود خواهی رسید.
**********
۲۸- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : أوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْههِ، أعْبَدُ النّاسِ مَنْ أقامَ الْفَرائِضَ، أزْهَدُ النّاس مَنْ تَرَکَ الْحَرامَ، أشَدُّ النّاسِ اجْتِهاداً مَنْ تَرَکَ الذُّنُوبَ.
«أعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۴۲»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: پارساترین مردم آن کسی است که از موارد گوناگون شبهه و مشکوک اجتناب و دوری نماید; عابدترین مردم آن شخصی است که قبل از هر چیز، واجبات الهی را انجام دهد; زاهدترین انسان ها آن فردی است که موارد حرام و خلاف را مرتکب نشود; قوی ترین اشخاص آن شخصی است که هر گناه و خطائی را ـ در هر حالتی که باشد ـ ترک نماید.
**********
۲۹- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : لا یَعْرِفُ النِّعْمَهَ إلاَّ الشّاکِرُ، وَلا یَشْکُرُ النِّعْمَهَ إلاَّ الْعارِفُ.
«بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۸»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: کسی قدر نعمتی را نمی داند مگر آن که شکرگزار باشد و کسی نمی تواند شکر نعمتی را انجام دهد مگر آن که اهل معرفت باشد.
**********
۳۰- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : مِنَ الذُّنُوبِ الَّتی لا یُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ: لَیْتَنی لا أُؤاخِذُ إلاّ بِهذا.
«بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۲۵۰، ح ۴»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: بعضی از گناهانی که آمرزیده نمی شود: خلافی است که شخصی انجام دهد و بگوید: ای کاش فقط به همین خلاف عِقاب می شدم، یعنی; گناه در نظرش ناچیز و ضعیف باشد.
**********
۳۱- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَکُونُ ذا وَجْهَیْنِ وَ ذالِسانَیْنِ، یَطْری أخاهُ شاهِداً وَ یَأکُلُهُ غائِباً، إنْ أُعْطِی حَسَدَهُ، وَ إنْ ابْتُلِی خَذَلَهُ.
«بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۳، ح ۱۴»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: بد آدمی است آن که دارای دو چهره و دو زبان می باشد; دوست و برادرش را در حضور، تعریف و تمجید می کند ولی در غیاب و پشت سر، بدگوئی و مذمّت می نماید که همانند خوردن گوشت های بدن او محسوب می شود، چنین شخص دو چهره اگر دوستش در آسایش و رفاه باشد حسادت میورزد و اگر در ناراحتی و سختی باشد زخم زبان می زند.
**********
۳۲- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلی کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ.
«بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۲، ح ۹»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: یکی از نشانه های تواضع و فروتنی آن است که به هرکس برخورد نمائی سلام کنی و در هنگام ورود به مجلس هر کجا، جا بود بنشینی ـ نه آن که به زور و زحمت برای دیگران جائی را برای خود باز کنی ـ.
**********
۳۳- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : مَنْ رَضِی بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللهُ وَ مَلائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتّی یَقُومَ، مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلی کُلِّ مَنْ تَمُّرُ بِهِ.
«بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۴۶۶، ح ۱۲»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: کسی که متکبّر نباشد و موقع ورود به مجلس هر کجا جائی بود بنشیند تا زمانی که حرکت نکرده باشد خدا و ملائکه هایش بر او درود و رحمت می فرستند; از علائم و نشانه های تواضع و فروتنی آن است که به هر شخصی برخورد نمودی سلام کنی.
**********
۳۴- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : لا تُمارِ فَیَذْهَبُ بَهاؤُکَ، وَ لا تُمازِحْ فَیُجْتَرَأُ عَلَیْکَ.
«أعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۴۱»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: با کسی جدال و نزاع نکن که بهاء و ارزش خود را از دست می دهی، با کسی شوخی و مزاح ـ ناشایسته و بی مورد ـ نکن وگرنه افراد بر تو جریء و چیره خواهند شد.
**********
۳۵- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : مَنْ آثَرَ طاعَهَ أبَوَی دینِهِ مُحَمَّد وَ عَلی عَلَیْهِمَاالسَّلام عَلی طاعَهِ أبَوَی نَسَبِهِ، قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِهُ: لاَُؤَ ثِرَنَّکَ کَما آثَرْتَنی، وَلاَُشَرِّفَنَّکَ بِحَضْرَهِ أبَوَی دینِکَ کَما شَرَّفْتَ نَفسَکَ بِإیثارِ حُبِّهِما عَلی حُبِّ أبَوَیْ نَسَبِکَ.
«تفسیر الإمام العسکری – علیه السلام -، ص ۳۳۳، ح ۲۱۰»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: کسی که مقدّم دارد طاعت و پیروی پیغمبر اسلام حضرت محمّد و امیرالمؤمنین امام علی صلوات الله علیهما را بر پیروی از پدر و مادر جسمانی خود، خداوند متعال به او خطاب می نماید: همان طوری که دستورات مرا بر هر چیزی مقدّم داشتی، تو را در خیرات و برکات مقدّم می دارم و تو را همنشین پدر و مادر دینی یعنی حضرت رسول و امام علی علیهماالسّلام می گردانم، همان طوری که علاقه و محبّت ـ عملی و اعتقادی ـ خود را نسبت به آن ها بر هر چیزی مقدّم داشتی.
**********
۳۶- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : لَیْسَ مِنَ الاْدَبِ إظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ.
«بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۴، ح ۲۸»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: از ادب ـ و اخلاق انسانی و اسلامی ـ نیست که در حضور شخص مصیبت دیده و غمگین، اظهار شادی و سرور کند.
**********
۳۷- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : مَنْ کانَ الْوَرَعُ سَجّیَتَهُ، وَالْکَرَمُ طَبیعَتَهُ، وَالْحِلْمُ خُلَّتَهُ، کَثُرَ صدیقُهُ وَالثَّناءُ عَلَیْهِ.
«أعلام الدّین، ص ۳۱۴»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: هرکس ورع و احتیاط در روش زندگیش، بزرگواری و سخاوت عادت برنامه اش و صبر و بردباری برنامه اش باشد; دوستانش زیاد و تعریف کنندگانش بسیار خواهند بود.
**********
۳۸- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : أعْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إخْوانِهِ، وَأشَدُّهُمْ قَضاءً لَها، أعْظَمُهُمْ عِنْدَاللهِ شَأناً.
«احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۵۱۷، ح ۳۴۰»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: هرکس حقوق هم نوعان خود را بشناسد و رعایت کند و مشکلات و نیازمندی های آن ها را برطرف نماید، در پیشگاه خداوند دارای عظمت و موقعیّتی خاصّی خواهد بود.
**********
۳۹- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : اِتَّقُوا اللهُ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لا تَکُونُوا شَیْناً، جُرُّوا إلَیْنا کُلَّ مَوَّدَه، وَ اَدْفَعُوا عَنّا کُلُّ قَبیح، فَإنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حُسْن فَنَحْنُ أهْلُهُ، وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کَذلِکَ.
«بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۲»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: تقوای الهی را ـ در همه امور ـ رعایت کنید، و زینت بخش ما باشید و مایه ننگ ما قرار نگیرید، سعی کنید افراد را به محبّت و علاقه ما جذب کنید و زشتی ها را از ما دور نمائید; درباره ما آنچه از خوبی ها بگویند صحیح است و ما از هر گونه عیب و نقصی مبّرا خواهیم بود.
**********
۴۰- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : یَأتی عُلَماءُ شیعَتِنَاالْقَوّامُونَ لِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ أهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ عَلی رَأسِ کُلِّ واحِد مِنْهُمْ تاجُ بَهاء، قَدِ انْبَثَّتْ تِلْکَ الاْنْوارُ فی عَرَصاتِ الْقِیامَهِ وَ دُورِها مَسیرَهَ ثَلاثِمِائَهِ ألْفِ سَنَه.
«تفسیر الإمام العسکری – علیه السلام -، ص ۳۴۵، ح ۲۲۶»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: آن دسته از علماء و دانشمندان شیعیان ما که در هدایت و رفع مشکلات دوستان و علاقه مندان ما، تلاش کرده اند، روز قیامت در حالتی وارد صحرای محشر می شوند که تاج کرامت بر سر نهاده و نور وی، همه جا را روشنائی می بخشد و تمام أهل محشر از آن نور بهره مند خواهند شد.
امام حسن عسکری علیه السلام پایان دهنده توطئه ۲۵۰ ساله
اگربخواهیم تحلیل همه جانبه ای از کارنامه درخشان دوره امامت امام حسن عسکری علیه السلام و نیز مواضع دقیق و سنجیده آن حضرت در برابر تحولات سیاسی و توطئه بسیار خطرناک و پیچده دشمنان اهل بیت علیهم السلام داشته باشیم امکان پذیر نیست مگر آن که دو نکته بسیار کلیدی و مهم به درستی تحلیل شود؛
******
نکته اول:
از سال دهم هجرت و تشکیل سقیفه بنی ساعده تا سال ۲۶۰ هجرت در این مدت ۲۵۰ سال برای این که نتوانند هیچ یک ازائمه علیهم السلام تشکیل حکومت دهند و زعامت مسلمین را به دست گیرند دشمنان اهل بیت علیهم السلام در چند فاز وارد عمل شدند و درمقام حذف سیاسی و فیزیکی آنان برآمدند.
مرحله اول: حذف سیاسی
از سال دهم تا سال ۳۶ در این مدت بیست و پنج سال آنچه اتفاق افتاد حذف سیاسی اهل بیت علیهم السلام بوده است. یعنی با جابجایی مقام ولایت و امامت به خلافت و تنزل دادن جانشینی پیامبر(ص) را از مقام قدسی درحد مقام اجرایی، در سقیفه بنی ساعده توطئه گران توانستند امام علی علیه السلام را از مقام مشروع انتصابی کنار زده و امت اسلامی را از نظام ولایی محروم نمایند.
مرحله دوم: حذف سیاسی وفیزیکی
از سال ۴۰ تا سال ۱۳۲ از هجرت، یعنی دوره حاکمیت امویان و مروانیان، حاکمیت کثیف و آلوده اموی و مروانی از دو فاز درمقام حذف اهل بیت علیهم السلام برآمدند در فاز اول حذف سیاسی بود که اجازه ندادند هیچ یک از امامان این دوره امام حسن، امام حسین وامام زین العابدین علیهم السلام زمام حکومت و رهبری را به عهده بگیرند و در فاز دوم در مقام حذف فیزیکی امامان بر آمدند که امام حسن وامام حسین و امام زین علیهم السلام را به شهادت رساندند.
مرحله سوم: حذف سیاسی، نژادی وفیزیکی
از سال ۱۳۲ که بنی العباس به حکومت رسیدند و خلفایی چون، سفاح، منصور، هارون، مأمون سرکار آمدند آنان چون شناخت بیشتر و دقیق تر از اهل بیت علیهم السلام داشتند علاوه برحذف سیاسی نه تنها اجازه ندادند هیچ یک از امامان چهارگانه امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا علیهم السلام زعامت و رهبری امت اسلامی را به عهده بگیرند و تشکیل حکومت دهند بلکه هر چهارامام را به شهادت رساندند و فاز جدیدی را گشودند که حذف نژادی اهل بیت علیهم السلام بود، از همین رو اقدام به بازداشت سادات و به شهادت رساندن آنان نمودند تا نسل کشی کامل کرده باشند. چرا که می دیدند با حذف امام علیه السلام امامزادگان قیام کرده اند و راه و رسم اجدادشان را ادامه می دهند و تهدید بالفعل برای حاکمان پلید بنی العباس می باشند.
مرحله چهارم: حذف آخرین حلقه امامت و کانون الهام بخش
از سال ۲۱۸ که دوره دوم حاکمیت بنی العباس و خلفای جوری چون((معتصم،واثق متوکل، مستعین، معتز، مهتدی، معمتد)) و دوره امامت امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام بوده است، حاکمان ستم پيشه این دوره برای حذف اهل بیت علیهم السلام از چهار فاز برای حذف اهل بیت علیهم السلام وارد شدند:
اول: در حذف فیزیکی امامان علیهم السلام رَویه خلفای پیشین را تغییر دادند و امام این دوره را در جوانی به شهادت رساندند تا فرصت برای کادر سازی و ترویج نشر اندیشه ولایی پیدا نکنند، از همین رو امام جواد علیه السلام را در ۲۵ سالگی، امام هادی علیه السلام در ۴۱ سالگی، امام حسن عسکری در ۲۸ سالگی به شهادت رسیدند.
دوم: برای این که مانع از کادرسازی امامان علیهم السلام شوند و رابطه آنان را با شیعیان قطع نمایند امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام را ازمدینه به سامرا آوردند و در پادگان نظامی در حصر خانگی قرار دادند.
سوم: چون آشنا به روایات رسول الله صلی الله علیه السلام بودند و می دانستند آخرین حلقه امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است برای اینکه آخرین حلقه را که هنوز متولد نشده از میان بردارند و پروژه حذف اهل بیت علیهم السلام را تکمیل کنند مادر حضرت را به شدت تحت کنترل قرار دادند و توسط قابله پیوسته آن بانو را تست می کردند که اگر حامله هست مادر و فرزند را حذف فیزیکی نمایند.
چهارم: از آن جایی که تربت و مضجع شریف امام حسین علیه السلام کانون الهام بخش قیام های علویون و شیعیان بود برای خاموش کردن آن متوکل عباسی اقدام به تخریب تربت مطهر آن حضرت نمود.
******
نکته دوم:
در چنین دوره سخت که می رفت، اهل بیت علیهم السلام به آخر خط رسیده و طرح و پروژه سقیفه بنی ساعده در حذف فیزیکی، سیاسی، عقیدتی اهل بیت علیهم السلام به نتیجه برسد، امام حسن عسکری علیه السلام با نقش استثنایی و عملیاتی کردن چهار گام کلیدی و موضع سنجیده و بسیار دقیق و قدسی خود، پروژه سیاسی و امنیتی، فرهنگی بسیار خطرناک امویان و عباسیان را به شکست کامل کشاند و اهل بیت علیهم السلام را غالب و ماندگارهمیشه تاریخ و دشمنان را مغلوب و حذف از صفحه تاریخ نمود.
۱-تولد پنهانی آخرین حلقه امامت
با وجود همه تلاش و کنترل مامورین امنیتی حاکمیت بنی العباس در ردیابی تولد آخرین حلقه امامت، امام حسن عسکری علیه السلام با کرامت و تدبیره ویژه خود زمینه تولد آخرین حلقه امامت را فراهم آورد و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دامن پاک مادرش حضرت نرجس دیده به جهان گشود و متولد شد و امامت اهل بیت خودش را ادامه داد و ثابت شد((يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ(صف، آیه ۸) مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد)).
۲- آماده سازی شعیان برای غیبت کبرا
آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف یکی دیگر از نقش های مهم امامحسن عسکری علیه السلام است، چرا که پنهان شدن پیشوا و رهبر هر جمعیت، یک حادثه غیر طبیعی و نامانوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای مردم دشوار است، پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم و امامان پیشین علیهم السلام، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته، افکار را برای پذیرش آن آماده میکردند این تلاش، در عصر امام هادی و عسکری علیهما السلام، به صورت جدی تری به چشم میخورد؛ این امر در زمان امام عسکری علیه السلام، جلوۀ بیشتری یافت؛ زیرا با وجود تاکید بر تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، او را فقط به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان میداد می فرمود:
((صاحبکم بعدی...(الارشاد، ج۲، ص۳۴) ؛ این، بعد از من صاحب شما است...))
((ان ابنی هو القائم من بعدی...(کمال الدین تمام النعمه، ج۳، ص۵۲۴) ؛ همانا فرزندم، قائم بعد از من است....))
((هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم...(همان،(۵۲۴)؛این پیشوای شما پس از من و جانشین من بر شما است...))
((ابنی محمد هو الامام الحجة بعدی... (همان۴۰۹)؛ فرزندم محمد امام و حجت پس از من است.))
از سوی دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت نیز روز به روز محدود تر و کمتر میشد؛ به گونهای که حتی در شهر سامرا از طریق نامه یا به وسیلۀ نمایندگان خویش، به مردم پاسخ میداد. بدین ترتیب، آنان را برای پذیرش اوضاع و شرایط عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام آماده میساخت.
۳- شکیل شبکه وکالتی
برای این که ارتباط امام علیه السلام با شیعیان با وجود حصر خانگی قطع نشود به دلیل این که تشیّع در مناطق مختلف و شهرهای متعدّدی گسترش و در نقاط فراوانی تمرکز یافته بود. شهرها و مناطقی مانند کوفه، بغداد، نیشابور، قم، خراسان، مدائن، یمن، ری، آذربایجان، سامرّاء، جرجان و بصره از پایگاه های شیعیان به شمار می رفتند، امام حسن عسکری شبکه (وکالتی) که پدرشان امام هادی علیه السلام با همین هدف تاسیس کرده بودند گسترش دادند تا پیوند شیعیان را با حوزۀ امامت از یک سو و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر برقرار سازد و از این رو نمایندگانی از میان چهره های درخشان و شخصیّت های برجستۀ شیعیان برگزید و در مناطق متعدّد، منصوب کرد. ایشان با آنان در ارتباط بود و از این طریق پیروان تشیّع را در همۀ مناطق زیرنظر داشت. نمایندگان امام که دارای سلسله مراتبی بودند و حوزۀ فعّالیت هر کدام از آنها مشخّص بود. در این میان، وجوه جمع آوری شده باید در نهایت به دست وکیل اصلی امام برسد و او به امام برساند و امام علیه السلام با این نقش ویژه اش توانست موجودیت اقلیت شیعه را حفظ نماید.
۴- زنده نگه داشتن زیارت تربت سیدالشهدا علیه السلام
خلفای عباسی از همان آغاز حكومت دریافته بودند تربت مطهر سیدالشهداء کانون الهام بخش قیام و نهضت ها است چرا که آنان خود در لوای شعار(لثارات الحسین) در برابر مروانیان قیام کردند و حکومت عباسی را تشکیل دادند ولی پس از تثبیت حکومت نخست منصور دوانیقی، سپس هارون و متوکل تربت و قبه سیدالشهداء را تخریب کردند وآب بستند.
ولی امام حسن عسکری علیه السلام با کلام نورانی شان که: (عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ: صَلَواتُ إحدي و خَمسينَ، و زيارةُ الأربعينَ، و التَّخَتُّم بِاليَمينِ، و تَعفيرُ الجَبينِِ، و الجَهْرُ بِبسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ.((اقبال، ج۳، ص۱۰۰): نشانههاي مؤمن پنج چيز است:
اوّل: نماز پنجاه و يك ركعت (واجب و نافله در طول شبانه روز).
دوّم: زيارة اربعين حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام.
سوّم: انگشتر در دست راست نمودن.
چهارم: پيشاني بر خاك گذاردن.
پنجم: بلند گفتن بسم الله الرّحمن الرّحيم در نمازهاي جهريّه (صبح، مغرب و عشاء) آنچنان زیارت مضجع و تربت جدشان حسین بن علی علیه السلام را زنده وماندگار نمودند که پس ۱۳۸۳ سال بعد از واقعه کربلا بیست و پنج میلیون نفر عاشقان دل باخته برای زیارت اربعین ازسراسر جهان با پای پیاده ازنجف به کربلا مشرف شوند.
آثار و نتایج تقوا از نظر نهج البلاغه
"نهج البلاغه" تقوا را به عنوان یک نیروی معنوی و روحی که بر اثر ممارست و تمرین پدید می آید و به نوبه خود آثار و لوازم و نتایجی دارد و از آن جمله پرهیز از گناه را سهل و آسان می نماید، طرح و عنوان کرده است. «ذمتی بما اقول رهینه، و انا به زعیم. ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات، حجزه التقوا عن التقحم فی الشبهات؛ همانا درستی گفتار خویش را ضمانت می کنم و عهده خود را در گرو گفتار خویش قرار می دهم. اگر عبرت های گذشته برای یک شخص آینه قرار گیرد، تقوا جلوی او را از فرو رفتن در کارهای شبهه ناک می گیرد». تا آن جا که می فرماید: «الا وان الخطایا خیل شمس، حمل علیها اهلها، و خلعت لجمها، فتقحمت بهم فی النار. الا و ان التقوا مطایا ذلل، حمل علیها اهلها، و اعطوا ازمتها، فاوردتهم الجنه؛ همانا خطا ها و گناهان و زمام را در اختیار هوای نفس دادن، مانند اسب های سرکش و چموشی است که لجام از سر آن ها بیرون آورده شده و اختیار از کف سوار بیرون رفته باشد و عاقبت اسب ها سوار های خود را در آتش افکنند. و مثل تقوا مثل مرکب های رهوار و مطیع و رام است که مهارشان در دست سوار است و آن مرکب ها با آرامش سوار های خود را به سوی بهشت می برند» (نهج البلاغه، خطبه 16).
در این خطبه تقوا به عنوان یک حالت روحی و معنوی که اثرش ضبط و مالکیت نفس است ذکر شده است. این خطبه می گوید: لازمه بی تقوائی و مطیع هوای نفس بودن ضعف و زبونی و بی شخصیت بودن در برابر محرکات شهوانی و هوا های نفسانی است. انسان در آن حالت مانند سوار زبونی است که از خود اراده و اختیاری ندارد و این مرکب است که به هر جا که دلخواهش هست می رود، لازمه تقوا قدرت و اراده و شخصیت معنوی داشتن و مالک حوزه وجود خود بودن است، مانند سوار ماهری که بر اسب تربیت شده ای سوار است و با قدرت و تسلط کامل آن اسب را در جهتی که خود انتخاب کرده می راند و اسب در کمال سهولت اطاعت می کند.
«ان تقوی الله حمت اولیاء الله محارمه و الزمت قلوبهم مخافته حتی اسهرت لیالیهم و اظمات هواجرهم؛ تقوای الهی دوستان خدا را از گناهان باز داشته، و ترس از خدا بر دل هاشان نشانده، تا آن جا که شب های آنان را به بیداری کشانده و روز های گرمشان را به روزه داری واداشته» (نهج البلاغه، خطبه 114). در این جا "امام علی (ع)" تصریح می کند که تقوا چیزی است که پرهیز از محرمات الهی و هم چنین ترس از خدا، از لوازم و آثار آن است. پس در این منطق تقوا نه عین پرهیز است و نه عین ترس از خدا بلکه نیروئی است روحی و مقدس که این امور را به دنبال خود دارد. « فان التقوی: فی الیوم الحرز و الجنه و فی غد الطریق الی الجنه؛ زیرا که پرهیزگاری در امروز سپر و پوشش است، و در فردا راه به سوی بهشت و آسایش» (نهج البلاغه، خطبه 191).
در خطبه 157 تقوا را به پناهگاهی بلند و مستحکم تشبیه فرموده که دشمن قادر نیست در آن نفوذ کند «اعلموا، عباد الله، ان التقوی دار حصن عزیز». در همه این ها توجه امام معطوف است به جنبه روانی و معنوی تقوی و آثاری که بر روح می گذارد، به طوری که احساس میل به پاکی و نیکوکاری و احساس تنفر از گناه و پلیدی در فرد بوجود می آورد. نمونه های دیگری هم در این زمینه هست و شاید همین قدر کافی باشد و ذکر آن ها ضرورتی نداشته باشد. بنابر این از نظر "نهج البلاغه"، تقوا نیروئی است روحی، نیروئی مقدس و متعالی که منشاء کشش ها و گریزهائی می گردد، کشش به سوی ارزش های معنوی و فوق حیوانی، و گریز از پستی ها و آلودگی های مادی. از نظر "نهج البلاغه" تقوا حالتی است که به روح انسان شخصیت و قدرت می دهد و آدمی را مسلط بر خویشتن و مالک "خود" می نماید.































