emamian

emamian

علم برترین فضیلت و وسیله هدایت معرفی شده است، سیره بزرگان دین نیز نشان می‌دهد که آنان با تحمل رنج‌های فراوان، سال‌ها در راه دانش‌افزایی تلاش کرده و آن را از مهم‌ترین مسئولیت‌های خود می‌دانستند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در نگاه اهل بیت (ع)، علم سرچشمه کمال و مایه هدایت انسان است و آموختن آن وظیفه‌ای همگانی شمرده شده است. علمای دین نیز با پشتکار و سخت‌کوشی، عمر خویش را وقف گسترش دانش و تربیت شاگردان کردند.

 

ارزش علم آموزی و جایگاه عالم در روایات اهل بیت

 

کمال دین

امام علی(ع) : «ایهَا الناس اَعْلَمُوا أَنَّ کمالَ الدین طَلبُ العِلْمِ وَالعَمَلُ بِهِ ألا وَ اِنَّ طَلَبَ العِلْمِ اَوْجَبُ علیکم من طلب المالِ»

ای مردم! بدانید که کمال دین، در آموختن دانش و عمل کردن به آن است. آگاه باشید که دانش آموزی، بر شما واجب تر است از کسب مال».۱

 

گنجایش ظرف دانش

امام علی(ع) : «کلُّ وِعاءٍ یضیقُ بِما جُعِلَ فیهِ اِلّا وِعاءَ الْعِلمِ فَاِنَّهُ یتَّسِعُ»

گنجایش هر ظرفی با آنچه در آن می گذارند، تنگ می شود و جز ظرف دانش که هرچه در آن می گذارند، گسترده تر می شود».۲

 

عالم، برتر از عابد

امام باقر(ع) : «عالِمُ ینْتَفَعُ بِعِلْمِهِ افضَلُ مِنْ سَبْعَینِْ اَْلفَ عابِد»

دانشمندی که از دانش او بهره ببرند، از هفتاد هزار عابد برتر است».۳

 

اکرام عالم معادل اکرام خدا و پیامبر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: مَن‌ْ أکرَمَ عالِماً فَقَد أکرَمَنی وَ مَن أکرَمَنی فَقَد أکرَمَ اللهَ و مَنْ أکرَمَ الله فَمَصیرُهُ الی الجَنَّةِ. ۴

هر کس عالمی را گرامی بدارد، مرا گرامی داشته و هرکس مرا گرامی بدارد و اکرام کند، خدا را گرامی داشته و اکرام نموده و هرکس خدا را اکرام کند، به سوی بهشت روانه خواهد شد.

 

اکرام عالم معادل اکرام خدا و پیامبر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: مَن‌ْ أکرَمَ عالِماً فَقَد أکرَمَنی وَ مَن أکرَمَنی فَقَد أکرَمَ اللهَ و مَنْ أکرَمَ الله فَمَصیرُهُ الی الجَنَّةِ. ۴

هر کس عالمی را گرامی بدارد، مرا گرامی داشته و هرکس مرا گرامی بدارد و اکرام کند، خدا را گرامی داشته و اکرام نموده و هرکس خدا را اکرام کند، به سوی بهشت روانه خواهد شد

 

داستان هایی از سیره بزرگان در تحصیل علم

 

آیت الله بهجت(ره)

روزی آیت الله بهجت(ره) در مسیر خود از خانه به سمت حرم، به چند نفر از طلاب که در خدمتشان بودند، فرمود: «این چه نعمتی است که خداوند شما را در مسیر طلب علم قرار داده است! علم نعمت بزرگی است.» پس علم و مال دنیا را با هم مقایسه کرد و فرمود: «علم و مال دنیا این تفاوت را با هم دارند که شما باید از مال محافظت کنید، اما علم، شما را محافظت می کند. فرق دیگر اینکه اگر مال را انفاق کنیم، کم می شود، اما هرچه علم را انفاق کنیم، رو به افزایش خواهد بود».
آیت الله بهجت، با این سخنان، طلاب را به تحصیل علم تشویق می کرد. ۵

 

شدت علاقه خواجه نصیر الدین طوسی به کسب علم

نوشته اند مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی آنچنان به تحصیل علوم عقلی و دینی علاقه داشت که شبها کمتر به خواب میرفت و کتب متنوع و گوناگون در نزد خود می گذاشت.

اگر از یکی خسته می شد به دیگری می پرداخت و برای آنکه کسالت را از خود دور سازد همیشه شبها نزد خود آب داشت و با آن رفع کسالت و خواب می کرد.

در این شبها و در این موقع بود که به کشف معضلات و مشکلات علمی نائل می آمد و از شدت فرح و انبساطی که در آن حالت وی را رخ میداد فریاد میزد: «این ابناء الملوک من هذه اللذه»
شاید خواجه نصیر در دو بیت شعر مشهور خود اشاره به همین دوران شیرین زندگانی خود نموده که در خصوص اعتزال از لذائذ زندگی و بی اعتنائی به وجود و عدم آن و تمرکز افکار در یک نقطه و هدف عالی یعنی مطالعه و درس، میفرماید:

لذات دنیوی همه هیچ است نزد من در خاطر از تغییر آن هیچ ترس نیست
روز تنعم و شب عیش و طرب مرا غیر از شب مطالعه و روز درس نیست

 

شهید مدرس و دو روز کارگری در هفته!

شهید مدرس در اوائل جوانی که در مدرسه علمیه اصفهان دوران طلبگی و تحصیل خود را می گذراند روزهای پنجشنبه و جمعه به کارگری می رفت و مزد این دو روز را صرف هزینه پنج روز تحصیل خود می نمود.

 

بیهوشی در پای درس

در پاورقی کتاب تعلیم و تعلم صفحه ۷۶ آمده است:
از شادروان استاد جلال همائی نقل شده که در مصاحبه رادیوئی می گفت :

من با مرحوم آیة الله حاج شیخ هاشم قزوینی که از اساتید حوزه علمیه مشهد بود در دوران جوانی در اصفهان همدرس بودیم روزی در اثنای مباحثه ناگهان حال ایشان منقلب شد و بیهوش بر زمین افتاد.
ما با وحشت و اضطراب طبیبی را به بالین او آوردیم ، طبیب پس از معاینه لازم دستور داد به او شربت قند دادیم خوشبختانه مفید واقع شد بیمار چشمان خود را باز کرد بلافاصله کتاب را برداشت و پرسید از کجا ماند!؟

جالب تر آنکه طبیب چون از حجره بیرون رفت مرا با اشاره به نزد خویش طلبید و محرمانه به من گفت بیهوشی شیخ از گرسنگی است هر چه زودتر غذائی به او برسانید.
چون ما تحقیق کردیم معلوم شد دو روز بوده ایشان غذا نخورده بود.


آیت الله مصباح
آیت الله مصباح می فرماید: «در طول مدتی که مشغول تحصیل علوم طلبگی بودم، تا اواخری که حتی به عنوان تحقیق در دروس فقه و اصول شرکت می کردم، از دروس غیر حوزوی هم استفاده می کردم. در طول این مدت، وقت زیادی صرف فراگیری زبان انگلیسی، ریاضیات، فیزیک، شیمی، فیزیولوژی، بیولوژی، جامعه شناسی، روان شناسی و دیگر علومی که در دانشگاه ها مطرح بود، می کردم. در انگلیسی، ریاضیات، فیزیک، شیمی و حتی اقتصاد، استادانی داشتم که بعد از انقلاب، به مقام وزارت رسیدند. منظورم این است که در عین اشتغال به دروس حوزوی، از این دروس هم غافل نبودم. هم علاقه شخصی داشتم و هم احساس می کردم یک روحانی که بخواهد مؤثر باشد، لازم است با این علوم هم آشنا گردد».۶
ایشان در کلامی دیگر می فرماید: «در دوران تحصیل، یک روز پول هایم تمام شد. تصمیم گرفتم مقداری پول قرض کنم تا خرج تحصیلم دربیاید، ولی کسی را نداشتم که از او قرض کنم. به خدا گفتم: خدایا! می خواهم درس بخوانم، هر طوری که خودت می دانی، روزی مان را برسان! بعد از آن زمان که وقت ناهار هم بود، ما چیزی برای خوردن نداشتیم، گرسنه وارد حیاط مدرسه شدم و قدم زدم. [ناگهان] پستچی آمد و نامه طلبه ها را به آنها داد. من که کسی را برای نامه نوشتن نداشتم، بی اعتنا گذشتم، ولی پستچی صدایم کرد و گفت: محمد تقی یزدی کیه؟ هرچه دقت کردم، نفهمیدم امضای نامه از کیست. بعد از آن، حواله ای را که در نامه بود نقد کردم. حواله ای به مبلغ ۲۰ تومان بود و من دوباره پول دستم آمد تا تحصیل کنم. بعدها فهمیدم این حواله از طرف کسی است که من هیچ ارتباطی با او نداشتم؛ یکی از علمای یزد که من اصلاً انتظار نداشتم برایم چیزی بفرستد».۷

 

 

پی نوشت ها :

۱. عوالی الئالی، ج ۱، ص ۲۹۲.

۲. نهج البلاغه، حکمت ۲۰۵.

۳. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۵.

۴. جامع الاخبار، ص ۱۱۱

۵. رضا باقی زاده، بهجت عارفان، ص ۲۰۳

۶. حسین علی عربی، اندیشه ماندگار، ص ۳۱.

۷. همان، ص ۲۷و ۲۸.

دوشنبه, 16 ارديبهشت 1404 18:58

اعزام زائرین حج ۱۴۰۴ آغاز شد

اولین کاروان های حج تمتع سال ۱۴۰۴ بامداد دوشنبه (15 اردیبهشت) با بدرقه حجت‌الاسلام والمسلمین سید عبدالفتاح نواب، نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت عازم سرزمین وحی شدند.

بر اساس این گزارش، پس از مراسم افتتاحیه پروازهای حج پیش رو بامداد امروز زائران اولین کاروان های اعزامی به عربستان پس از عبور از گیت گذرنامه، نماز جماعت صبح را به امامت حجت‌الاسلام والمسلمین نواب اقامه کردند.

در آیین بدرقه زائران حج تمتع ۱۴۰۴ سرپرست حجاج ایرانی، رئیس سازمان حج و زیارت، سفیر عربستان در ایران و جمعی از مسئولان هواپیمایی  حضور داشتند و زائران با توکل به خداوند عازم مدینه منوره شدند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران حج و جمعی از زائران بیت‌الله الحرام، هدف پروردگار از مقرر کردن فریضه حج را ارائه الگویی کامل و جهت‌دهنده برای اداره بشریت خواندند و افزودند: ترکیب و هیأت ظاهری این فریضه، کاملاً سیاسی و محتوای اجزای آن کاملاً معنوی و عبادی است تا منافع همه بشریت تأمین شود و امروز بزرگترین منفعت امت اسلامی «اتحاد و هم‌افزایی» برای حل مشکلات جهان اسلام است که اگر این اتحاد بود، مسائلی چون غزه و یمن رخ نمی‌داد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آغاز سخنانشان با تسلیت مجدد به خانواده‌های جان‌باختگان حادثه حقیقتاً تلخ بندرعباس، برای این هموطنان و خانواده‌های آسیب‌دیدگان صبر و آرامش مسئلت و تأکید کردند: پروردگار در مقابل صبری که انسان در حوادث گوناگون از خود نشان می‌دهد، اجری هزاران برابر پر ارزش‌تر به او عنایت می‌کند.

ایشان آسیب‌دیدن دستگاه‌ها در حوادث طبیعی و غیرطبیعی را به مدد تلاش و توانایی دیگر دستگاه‌ها، قابل جبران دانستند و افزودند: آنچه دل انسان را می‌سوزاند، «خانواده‌های عزیز از دست‌ داده» هستند که این حادثه را به مصیبتی برای ما و همه تبدیل کرد.

رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، معرفت و شناخت اهداف و ابعاد مختلف حج را برای زائران بیت‌الله، مقدمه ادای صحیح این فریضه بسیار مهم خواندند و با استناد به آیات متعدد قرآن کریم افزودند: استفاده از تعبیر «ناس» در بسیاری از آیاتِ مرتبط با حج نشان می‌دهد پروردگار این فریضه را برای اداره امور همه مردم -نه فقط مسلمانان- مقرر کرده است؛ بنابراین برگزاری درست حج، خدمت به بشریت است.

ایشان در تبیین نکات شناختی حج، آن را تنها فریضه‌ای خواندند که شکل و ترکیبش صددرصد سیاسی است؛ چرا که مردم را هر سال در یک مکان و زمان واحد برای اهداف خاص گرد می‌آورد که نفس این کار ماهیت سیاسی دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: در کنار شکل و ترکیب سیاسی حج، محتوای اجزای آن صددرصد معنوی و عبادی است و هر کدام اشاره‌ای نمادین و درس‌آموز به مسائل و ضروریات گوناگون زندگی بشر دارد.

ایشان در تبیین این نمادها، درس «طواف» را ضرورت گردش حول محور و مرکزیت توحید خواندند و افزودند: طواف به بشریت می‌آموزد که حکومت، زندگی، اقتصاد، خانواده و همه مسائل زندگی باید حول توحید بنا شود که در این صورت، دیگر از این قساوت‌ها، کودک‌کشی‌ها و زیاده‌خواهی‌ها خبری نخواهد بود و دنیا گلستان می‌شود.

رهبر انقلاب «سعی بین صفا و مروه» را اشاره‌ای به این ضرورت دانستند که انسان باید مدام بین کوه مشکلات تلاش کند و هیچگاه متوقف، معطل و متحیر نماند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «حرکت به سمت عرفات و مشعر و مِنا» را درسی برای حرکت دائم و پرهیز از سکون دانستند و افزودند: قربانی نیز اشاره نمادین به این حقیقت است که انسان گاه باید از عزیزترین کسان خود بگذرد، قربانی بدهد و یا حتی قربانی شود.

ایشان «رمی جمرات» را تأکید پروردگار بر این نکته خواندند که انسان باید شیاطین جن و انس را بشناسد و هرجا شیطان را یافت، بزند و بکوبد.

رهبر انقلاب «پوشیدن لباس احرام» را هم نشانه خشوع و یکسان‌سازی انسان‌ها در مقابل پروردگار برشمرند و افزودند: همه این اعمال جهت‌دهی به زندگی بشریت است.
رهبر انقلاب با استناد به آیه‌ای از قرآن کریم، هدف «اجتماع» حج را درک و دستیابی به انواع منافع انسانی خواندند و گفتند: امروز هیچ منفعتی بالاتر از اتحاد برای امت اسلامی وجود ندارد و در صورت وجود اتحاد و هماهنگی و هم‌افزایی امت اسلامی، فجایع کنونی در غزه و فلسطین اتفاق نمی‌افتد و یمن اینگونه تحت فشار قرار نمی‌گیرد.

ایشان جدایی و تفرقه امت اسلامی را زمینه‌ساز تحمیل منافع و مطامع استعمارگران، آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر زیاده‌خواهان بر ملتها دانستند و افزودند: با اتحاد امت، امنیت و پیشرفت و هم‌افزایی کشورهای اسلامی و کمک‌های آنها به یکدیگر ممکن می‌شود و به فرصت حج باید به این چشم نگاه کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نقش و وظیفه دولت‌های اسلامی بخصوص دولت میهماندار در تبیین حقیقت و اهداف حج را بزرگ و برجسته دانستند و گفتند: مسئولان کشورها، علما و روشنفکران، نویسندگان و افراد تأثیرگذار بر افکار عمومی موظفند حقایق حج را برای مردم تبیین کنند.

پیش از بیانات رهبر انقلاب، حجت‌الاسلام سید عبدالفتاح نواب نماینده ولی‌فقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی ، شعار حج امسال را «حج؛ سلوک قرآنی، همگرایی اسلامی و حمایت از فلسطین مظلوم» برشمرد و برنامه‌های این نهاد را برای حج‌گزاران در سال جاری تشریح کرد.

آقای بیات رئیس سازمان حج و زیارت نیز در گزارشی گفت: امسال ۸۶ هزار ایرانی در قالب ۵۷۴ کاروان از ۱۲۳ ایستگاه پروازی به سرزمین وحی مشرف خواهند شد.

«انجام ۲۱۰هزار عمره مفرده در ۸ ماه گذشته»، «افزایش بهره‌وری نیروهای ستادی و خادمان حجاج»، «تخصیص ۲ کاروان برای ایرانیان خارج از کشور در حج امسال» و «آمادگی کامل کارگزاران و خادمان حج برای خدمت‌رسانی هرچه بهتر به حاجیان ایرانی» از جمله محورهای سخنان مسئولان حج در ابتدای این دیدار بود.

شنبه, 14 ارديبهشت 1404 10:42

۶ دشمن مخفی زندگی مشترک

زندگی مشترک، فراتر از عشق و علاقه، نیازمند توجه به عوامل متعددی است که می‌توانند به مرور زمان، به روابط آسیب بزنند.

 

شش عامل مخرب زیر، می‌توانند آرامش و شادی را از زندگی مشترک شما دور کنند:

 

۱. خانه‌نشینی مرد:

عدم تحرک و فعالیت اجتماعی مرد در خانه ممکن است به کاهش انگیزه و افسردگی او و ایجاد تنش در خانواده منجر شود.

 

۲. رسانه:

رسانه‌ها می‌توانند تأثیر زیادی بر سبک زندگی، باورها و انتظارات افراد از زندگی مشترک داشته باشند.

 

۳. اضافه‌کار:

ساعات کاری طولانی و اضافه‌کار بیش از حد می‌تواند باعث کاهش زمان باکیفیت زوجین و ایجاد فاصله عاطفی شود.

 

۴. نرسیدن به وضعیت ظاهری:

بی‌توجهی به آراستگی و ظاهر در زندگی مشترک ممکن است احساس جذابیت و اشتیاق را کاهش دهد.

 

۵. مقایسه:

مقایسه زندگی خود با دیگران، به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند باعث نارضایتی و کاهش رضایت از زندگی مشترک شود.

 

۶. نداشتن هدف:

نبود اهداف مشترک و فردی در زندگی ممکن است باعث بی‌انگیزگی و سردی رابطه میان زوجین شود.

 

منبع: مرکز مشاوره اسلامی سماح

شنبه, 14 ارديبهشت 1404 10:32

شبیه مادر؛ فِداها أبُوها

حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به دلیل علم، کمالات و قداست بی‌نظیرش در معیارهای اسلامی، مورد تکریم امام موسی کاظم (ع) قرار گرفت تا جایی که ایشان مانند پیامبر اکرم (ص) درباره حضرت زهرا (س)، سه بار فرمودند: «فداها ابوها».

مثل مادر

حضرت معصومه(س) همچون جده‌اش حضرت زهرا(س) در معیارهای ارزشی اسلام یکه‌تاز عرصه‌ها بود و در علم و کمالات و قداست گوی سبقت را از دیگران ربوده بود.

همان‌گونه که پیامبر اکرم(ص) در شان حضرت زهرا(س) فرمودند: «فداها ابوها»؛ پدرش به فدایش باد، حضرت موسی بن جعفر(ع) نیز در شان حضرت معصومه(س) فرمودند: «فداها ابوها».

در روایت وارد شده است که روزی عده‌ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش‌هایی داشتند که می‌خواستند از محضر امام کاظم(ع) بپرسند و ایشان در سفر بود.

از این رو حضرت فاطمه معصومه (س) پاسخ آن پرسش‌ها را نوشت و به آنها داد، آنان از مدینه خارج شده و در بیرون شهر امام موسی کاظم(ع) را دیدند.

هنگامی که امام (ع) پرسش‌های آنان و پاسخ‌های حضرت معصومه (س) را مشاهده کرد، سه بار فرمود: «فِداها اَبوها»؛ پدرش به فدایش.۱

 

پی نوشت:

۱. أمالی شیخ صدوق، ص ۳۰۶

شنبه, 14 ارديبهشت 1404 10:29

روز معلم، پاسداشت رسالت آگاهی

آنگاه که بشر در تلاطم شک و پرسش‌های بنیادین گرفتار بود و در جست‌وجوی حقیقت از راز هستی سرگردان شده بود، خداوند دست تعلیم بر سر او نهاد. او نخستین معلم بشر شد؛ معلمی که نه از جنس واژه و دستور، بلکه از جنس هدایت، بینش و آگاهی بود.

خداوند متعال حضرت آدم را برگزید تا واسطه‌ای برای نخستین آموزه‌های بشر باشد؛ آموزه‌هایی که در سه اصل بنیادین خلاصه می‌شدند:

۱. جهان هستی خالقی یکتا و بی‌همتا دارد.

۲. آفرینش انسان بیهوده نبوده، بلکه در سایه معنا و هدف تحقق یافته است.

۳. انتظار خداوند از بشر، رسیدن به اخلاق الهی و متخلق شدن به صفات اوست.

امروز، در پاسداشت روز معلم، به یاد می‌آوریم که نخستین بارقه‌های آگاهی از پرتو علم الهی نشأت گرفته‌اند.

معلمان، وارثان این سنت دیرینه‌اند؛ چراغ‌داران مسیر دانش و روشنگری، کسانی که با بینش، شکیبایی و عشق به دانایی، جامعه را به سوی رشد و تعالی هدایت می‌کنند. اما فراتر از جایگاه رسمی آموزش، هر فردی که لحظه‌ای از عمر خود را صرف هدایت، اصلاح و تربیت دیگری کند، معلم است.

معلمی صرفاً یک حرفه نیست، بلکه رسالتی است که در عمق هستی جریان دارد؛ رسالتی که معنای انسان بودن را شکل می‌دهد. امروز، به احترام همه معلمان اعم از اساتید حوزه و دانشگاه و آموزگاران مدارس، مربیان اخلاق و خرد، و حتی آنانی که در سکوت رفتار و گفتارشان، درس انسانیت می‌آموزند سرتعظیم فرود می‌آوریم.

هر سال صدها هزار زائر خانه خدا از ایران و سایر کشورهای اسلامی برای انجام مناسک حج تمتع راهی سرزمین وحی می‌شوند و کمتر مسلمانی را می‌توان یافت که آرزوی سفر به سرزمین وحی را نداشته باشد و یک سئوال بزرگ در ذهنش شکل نگرفته باشد که چطور باید از این سفر معنوی بیشترین بهره و استفاده را داشته باشد؟

حالا اگر شما جزو زائران امسال خانه خدا هستید، این رهنمودهای مفید و کاربردی را در نظر داشته باشید.

پرهیز از بحث‌های اختلاف برانگیز

مضرات بحث‌های اختلاف‌برانگیز: بحث‌ها و گفت‌وگوهای عمدتاً وقت‌گیر و بی‌ثمر، به‌ویژه زمانی که بین افراد با دیدگاه‌های متفاوت صورت می‌گیرد، تنها وقت، فرصت و عمر گران‌ب‌های زائران را در این سفر و لحظات مهم تلف می‌کند و فایده چندانی در پی ندارند.

بی‌نتیجه‌بودن تلاش برای قانع‌کردن دیگران: حتی اگر فردی بتواند همسفر خود را در مورد یک موضوع سیاسی یا اجتماعی مورد اختلاف قانع کند، این امر بهره ارزشمندی برای او در این سفر معنوی نخواهد داشت.

گذرا بودن مسائل اختلاف‌برانگیز: موضوعات مورد اختلاف، ممکن است در آینده نزدیک اهمیت خود را از دست بدهند، درحالی‌که فرصت ویژه سفر حج از دست رفته است.

راهکار مواجهه با اختلاف سلایق: پیشنهاد می‌شود در صورت مشاهده اختلاف‌سلیقه، در همان ابتدای سفر، قاطع، محکم و روشن موضوع جمع‌بندی شود و گفته شود که هر کسی دیدگاه و نظری محترم دارد، اما تلاش خواهد شد گفتگوها بیشتر حول موضوعات مشترک و مورد اتفاق باشد.

بهره‌گیری مثبت و مفید از اوقات استراحت جمعی

پیشنهاد برای اوقات فراغت: زمانی که برای رفع خستگی دور هم می‌نشینید، برای اعمال بعدی (مانند نماز ظهر در حرم نبوی یا بیت‌الله) آماده شوید و برنامه‌ریزی کنید.

مشارکت در پذیرایی: پیشنهاد می‌شود کسانی که میوه یا تنقلاتی همراه دارند، آن را در محل مشخصی در دسترس دیگران قرار دهند تا همه بتوانند از آن استفاده کنند و به این ترتیب نوعی مشارکت در پذیرایی صورت بگیرد.

اشتراک‌گذاری تجربیات روزانه: توصیه می‌شود در این جمع‌ها، افراد به اشتراک‌گذاری تجربیات خود در آن روز بپردازند.

نمونه‌هایی از تجربیات: دیدن فردی با رفتار یا توجه جالب از کشور دیگر، توفیق خاصی که یکی از هم‌کاروانی‌ها پیدا کرده است و ... .

اهداف این گفتگوها: هدف از این گفتگوها، ایجاد گپ‌وگفت برای رفع خستگی، ایجاد طراوت و انرژی برای ادامه سفر، و تشویق به استفاده بهتر از فرصت‌هاست. همچنین می‌تواند موجب آشنایی با شیوه‌ها و روش‌های مختلف بهره‌مندی از این سفر شود.

برخی از بحث‌ها بسیار مضر، کاهنده انرژی، و برهم‌زننده اعصاب افراد هستند، به‌ویژه برای کسانی که نسبت به یک فرد، جناح، ایده، یا مذهب با تعصب و غیرت زیاد بحث می‌کنند. در مقابل، برخی دیگر از بحث‌ها در حد کم، می‌توانند به‌عنوان فرصتی برای گذراندن دقایقی با هم‌سفران (به‌ویژه در طول یک سفر طولانی) مفید باشند، به شرطی که افراد نه خواب باشند، نه مشغول کار خاصی باشند و نه بتوانند در آن لحظه به زیارت مشرف شوند.

ویژگی‌های گفتگوهای مفید: این گفتگوها باید کوتاه، به‌روز (نه مربوط به گذشته‌های دور و نه آینده‌های خیلی دور)، و درباره تجربیات روزانه یا اتفاقات شیرین همان چند روز و مرتبط با سفر باشند تا بتوانند انرژی‌بخش و شادی‌آفرین باشند.

پرهیز از درخواست‌های غیرضروری از هم‌اتاقی‌ها و هم‌سفران

توصیه به عدم درخواست‌های متعدد: تلاش برای عدم درخواست چیزی از هم‌اتاقی‌ها و هم‌سفران، تا جایی که ممکن است.

احتمال بروز کدورت: ممکن است در ابتدای سفر صمیمیت بین هم‌اتاقی‌ها وجود داشته باشد، اما درخواست‌کردن مکرر و غیر ضروری از یکدیگر، در سفرهای طولانی، می‌تواند زمینه‌ساز سوء‌تفاهم، دلخوری و کدورت شود.

پیامدهای درخواست‌های ساده: گاهی اوقات یک درخواست ساده از نظر فرد مطرح‌کننده، ممکن است به‌دلیل دلتنگی یا ناراحتی هم‌اتاقی از مسائل دیگر (مانند دوری از فرزندان یا والدین) با پاسخ آزرده‌خاطرانه‌ای مواجه شود و این آغازگر کدورت و سختی در سفر گردد.

پیشگیری از تنش: بهتر است از ابتدای سفر از بروز چنین تنش‌هایی پیشگیری شود.

موارد استثناء: البته، در موقعیت‌های ویژه مانند زمانی که فردی دچار آسیب‌دیدگی شده یا نیاز به کمک فوری دارد، یا در مواردی که نیاز به راهنمایی خاص (مثلاً برای یافتن محل پاسخگویی به سؤالات شرعی یا دفتر نمایندگان مراجع تقلید) وجود دارد، درخواست کمک از هم‌سفران و هم‌اتاقی‌ها قابل قبول است و انتظار می‌رود افراد در چنین شرایطی یکدیگر را درک کنند.

پیامدهای درخواست‌های غیرضروری: اینگونه درخواست‌ها و گلایه‌ها می‌تواند سفر را برای فرد و هم‌سفران تلخ کند و هرچند ممکن است با بزرگواری همسفران مواجه شود، اما آزرده‌شدن آنان برازنده زائر و این سفر معنوی نیست.

سفر حج تمتع، یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین سفرهای معنوی مسلمانان است که هر ساله میلیون‌ها نفر را از سراسر جهان به سرزمین وحی می‌کشاند. این سفر نه تنها فرصتی برای انجام مناسک مذهبی است، بلکه فرصتی برای بازسازی روحی، تقویت ایمان و نزدیکی به خداوند متعال به شمار می‌رود. برای زائران ایرانی، این سفر با ویژگی‌های خاصی همراه است که آمادگی روحی و جسمی را ضروری می‌سازد.

 تقویت ایمان و ارتباط با خداوند

قبل از سفر، زائران باید با انجام عبادات مستحب، تلاوت قرآن و ذکر دعاهای مخصوص، ارتباط خود را با خداوند تقویت کنند. نماز شب، ذکر صلوات و توبه از گناهان گذشته، از جمله اعمالی هستند که می‌توانند قلب را برای پذیرش رحمت الهی آماده سازند.

مطالعه و آگاهی از مناسک حج

آشنایی با مناسک حج و فلسفه آن‌ها، به زائران کمک می‌کند تا با آگاهی کامل به انجام مناسک بپردازند و از این سفر معنوی بهره‌برداری بیشتری داشته باشند. مطالعه کتاب‌های معتبر، شرکت در دوره‌های آموزشی و مشاوره با روحانیون، می‌تواند در این زمینه مؤثر باشد.

 خودسازی و تزکیه نفس

حج فرصتی برای خودسازی و تزکیه نفس است. زائران باید با مراقبت از زبان، چشم و گوش خود، از ارتکاب گناهان پرهیز کنند و در طول سفر، به خودسازی و اصلاح رفتارهای ناپسند بپردازند. این امر موجب می‌شود تا حج آن‌ها مقبول درگاه الهی واقع شود.

دعا و نیایش در اماکن مقدس

در طول سفر، زائران باید از فرصت حضور در اماکن مقدس مانند مسجد الحرام، مسجد النبی و مشاعر مقدس استفاده کرده و با دعا و نیایش، خواسته‌های خود را از خداوند طلب کنند. خواندن دعاهای مخصوص مانند دعای عرفه، دعای کمیل و زیارت عاشورا، می‌تواند در تقویت روحیه معنوی مؤثر باشد. 

 حفظ اخلاق و صبر در مواجهه با مشکلات

سفر حج ممکن است با مشکلاتی همراه باشد. زائران باید با صبر، بردباری و حسن خلق با دیگران برخورد کنند و از ایجاد تنش و اختلاف پرهیز نمایند. این امر موجب می‌شود تا سفر آن‌ها با آرامش و معنویت بیشتری همراه باشد.

آمادگی جسمی برای سفر حج

علاوه بر آمادگی روحی، آمادگی جسمی نیز برای انجام مناسک حج ضروری است. زائران باید با انجام ورزش‌های سبک مانند پیاده‌روی، تقویت عضلات پا و افزایش استقامت بدنی، خود را برای راهپیمایی‌های طولانی در مشاعر مقدس آماده سازند. همچنین، رعایت رژیم غذایی مناسب، خواب کافی و مصرف آب به میزان کافی، از دیگر نکات مهم در آمادگی جسمی به شمار می‌رود.

سفر حج تمتع، فرصتی بی‌نظیر برای تقویت ایمان، نزدیکی به خداوند و اصلاح نفس است. زائران با آمادگی روحی و جسمی مناسب، می‌توانند از این سفر معنوی بهره‌برداری کامل داشته باشند و با بازگشت به وطن، زندگی خود را با تغییرات مثبت همراه سازند.

حج به عنوان یکی از بزرگترین عبادات  در دین مبین اسلام است که آداب و مناسک بسیاری دارد و درصورت عمل به آنها حج مورد قبول واقع می‌شود، اما همه اینها به نوعی ظاهر حج است.

به گفته عارفان و اهل سلوک عبادت بزرگ حج که در قرآن نیز به صورت ویژه به آن اشاره شده، باطن و اسراری دارد که آشنایی با این اسرار نه تنها در انجام درست عبادت حج، بلکه در اشتیاق به سمت و سوی آن نیز بسیار تاثیرگذار است.

در همین راستا حضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب صهبای صفا به طور مفصل به اسرار حج اشاره کرده‌ و نوشته‌اند گرچه بحث ارائه شده با عنوان تبیین اسرار حج است، ولی روح این سخن به تحلیل اسرار عبادت‌ها بر می‌گردد، زیرا همه عبادتها یک سِر مشترک دارند و یک سِر مختص. انسان به هر کدام از این دو راز و سر راه پیدا کند، می‌تواند درباره غیر حج نیز این راه را طی کند. عظمت حج به قدری در دعاهای ماه مبارک رمضان چشمگیر است که معلوم می‌شود خداوند می‌خواهد ضیافت خود را در طی این چند ماه به اتمام برساند.

حج ضیافت خداوند

آغاز ضیافت، ماه مبارک رمضان و پایانش ذیحجه است که پایان ماه‌های حرام و حج است؛ حج ضیافت خداست و حاجیان ضیوف الرحمانند. تعبیر ضیافت که در صوم و حج آمده، از روایات اسلامی گرفته شده است. در اسلام گاه سخن از «عبادت» است، گاه از «ضیافت». 

عبادت را با بحث‌های فقهی و ظاهری می‌توان تحلیل کرد و ضیافت را با اسرار عبادتها. 

یکی از برجسته‌ترین دعاهای ماه مبارک رمضان، همان طلب حج است، آن هم حج مکرر. در دعاهای شب و روز این ایام آمده است: «وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بیتک الْحَرامِ فی عامی هذا وَ فِی کُلِّ عام/ خدایا، زیارت خانه ات و انجام مراسم و مناسک حج را هر ساله نصیبم فرما». این دعا از دعاهای برجسته ماه مبارک رمضان است که در خود این ماه، انسان صائم و روزه‌دار، ضیف الرحمان است. پس ضیافت دو مرحله دارد: 1 - مهماندار به مهمان می‌گوید چیزی طلب کن. 2 - مهماندار آنچه را که مهمان بخواهد به او عطا می کند. در ماه مبارک رمضان مهماندار که خداست به بندگان روزه‌دارش دستور می‌دهد که از من حج طلب کنید، در مراسم و مناسک حج نیز سخن از ضیافت است، اما نه از طلب بلکه اینجا سخن از عطاست. 

در حج، نمی‌گوید از من بخواه بلکه خواسته‌ها را عطا می‌کند. گرچه هر خواسته‌ای و عطایی به هم آمیخته است؛ یعنی هر مرتبه‌ای از عطاء خواسته‌ای را هم به همراه دارد. انسان هر چه از خدا دریافت کند تشنه‌تر می‌شود. ابتدا نمی‌داند از خدا چه بخواهد؛ چون نمی‌داند در دستگاه خدا چه نعمت‌هایی وجود دارد، ولی آنگاه که خودی نشان داد و تحول روحی پیدا کرد و چیزهایی را از پشت پرده دید در او سؤال ایجاد می‌شود و درخواست ظهور می‌کند. هر مرحله‌ای از عطا و بخشش مرتبه‌ای از درخواست و خواهش را در انسان زنده می‌کند و آدمی با درخواست و خواهش مرحله تازه‌تری را از خدا مسألت می‌کند.

از مواردی که طمع، بسیار خوب است همین معارف و علوم الهی است. طمع هر چه در مادیات بد است، به همان اندازه در معارف خوب و نیکو است. قناعت در علوم حق به همان اندازه بد است که طمع در دنیا. طمع در مسائل مادی بد است و قناعت در مسائل الهی زشت. حیف است که انسان در معارف قانع باشد. بلکه باید هر چه می‌تواند بیشتر طلب کند، چون خود او - جل جلاله - تشویق کرده است که «یدعون ربهم خوفاً و طمعاً». هر چه خوف، طمع، دعا و درخواست بیشتر باشد، خلوص و تقرب برتر خواهد بود. آری اینجاست که خداوند هر اندازه به عبد سالک صالح مرحمت کند در او سؤال ایجاد می‌شود و در برابر این سؤال، خدا پاسخ جدیدی به او عطا می‌کند. آن پاسخ جدید، همان «مزید عطا» ست. اینکه در دعاهای ماه مبارک رمضان می‌خوانیم: «یا مَن لا تزیده کثرة العطاء الأ جوداً و کرماً»، بخشی از آن ناظر به همین معناست. یک وقت در دعا می‌گوییم «خدا هر چه ببخشد از مخزنش کم نمی‌شود»؛ این معنای روشنی دارد. گاهی می‌گوییم: «هر چه ببخشد جودش بیشتر می‌شود». این که هر چه ببخشد جودش بیشتر می‌شود برای آن است که هر چه ببخشد، ظرفیت، شرح صدر، درخواست و سؤال سالک زیادتر می‌شود. وقتی درخواست بیشتر شد عطای بیشتری نصیب او خواهد شد. وقتی عطا بیشتر بود باز درخواست بهتر و بیشتر ایجاد می‌شود. در برابر درخواست بهتر و بیشتر عطای افزونتری نصیب صالح سالک می‌گردد. بنابراین، نه تنها با بخشش از مخزن خدا کم نمی‌شود بلکه بر آن افزوده می‌شود. چون مخزن الهی با اراده حق تأمین می‌شود و ارادات الهی لایتناهی و پایان ناپذیر است.

بنابراین در مرحله‌ای از ضیافت در ماه مبارک رمضان به ما دستور داده‌اند که زیارت حرمین و اعتاب مقدسه را مسألت و درخواست کنیم. از آنجا که ولایت از ارکان حج است در دعاها همراه با حج و در کنار هم یاد شده اند. هم سخن از زیارت بیت‌الله است، هم حرم مطهر رسول الله و ائمه معصومین - علیهم السلام. 

در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی آمده است که: «خدایا! مبادا جایم در مشاهد مشرفه خالی باشد.! وَ لا تُخْلِنی یا رب من تلک المشاهد الشریفة». 

در مهمانی‌های عادی بنا بر این نیست که مهماندار به مهمان بگوید از من چه بخواه، هر چه حاضر کردند مهمان می‌پذیرد. مهمان تابع سفره صاحبخانه است، ولی در اینجا صاحبخانه به مهمان می‌گوید از من چه بخواه؛ هر چه بخواهی می‌دهم: زیارت خانه‌ام را طلب کن، زیارت حرم رسولم را بخواه، زیارت مشاهد مشرفه را مسألت کن و..... اینها کیفیت ضیافت ماه مبارک رمضان است که زمینه ضیافت حج را فراهم می‌کند. 

حج 1404 ,

حج خالصانه

سخن دیگر در «اسرار حج» این است که هر اندازه «خلوص» بیشتر باشد، «ثواب» نیز به همان اندازه بیشتر است و خلوص شانی از شؤون عقل عملی است. انسان باید بفهمد که به اندازه معرفتش اقدام خالصانه داشته باشد. انسان باید بداند که در حج چه خبر است تا حج را با خلوص انجام دهد. اگر اسرار حج را نداند هر اندازه هم خلوص داشته باشد، خلوص او بسته و محدود است، ولی وقتی به اسرار حج آگاه باشد خلوص او مشروح و بازتر می‌شود. لذا قبل از مسأله نیت و اخلاص، انس به اسرار حج لازم است تا انسان اعمال صوری و ظاهری را که انجام می دهد، بداند که باطن و مغزی دارد. آن مغز را با اخلاص از ذات اقدس الله مسألت کند. برای هر عبادتی سری است. برای حج نیز سر مخصوصی است. پس بدون آشنایی به اسرار طیِ مراحل کاملِ اخلاص میسر نیست.

اینکه وارد شده است نماز، روزه، زکات، حج و اعمال دیگر در قبر به صورت زیبایی در می‌آیند و ولایت اولیای الهی از همه زیباتر جلوه می‌کند، ناظر به همین است که هر کدام از این عبادت‌ها یک واقعیتی دارد که انسان در برزخ نزولی یا صعودی با آن واقعیت‌ها آشنا می‌شود.  انسان‌های متوسط و عادی بعد از مرگ حقیقت نماز را مشاهده می‌کنند و می‌بینند که نماز یک فرشته است، روزه یک فرشته است، حج یک فرشته است و در قبر با این فرشته‌ها مأنوسند.

حقیقت حج 

اگر کسی بداند که حقیقت نماز فرشته است، هنگام اقامه آن، با یک نیت والا و برتری وارد نماز می‌شود. همچنین اگر کسی بداند حقیقت و درون حج، ملک است و با ملک می‌خواهد هم‌پرواز شود، برای انجام حج با اخلاص و آگاهی بیشتری اقدام می‌کند. چون همه اینها از مخزن غیب نشأت گرفته است و در مخزن غیب جز فرشتگان چیز دیگری نیست.

ملک و فرشته موجود منزهی است که گناه نمی‌کند و مرگ ندارد، نقص و عیب در او نیست. باطن نماز و حج این چنین است. اگر کسی نماز و حج واقعی و مانند آن را به جا آورد، با فرشته ها هم صحبت و همسفر است. او با ملک زندگی می‌کند و ملائک هم با او مانوسند. 

بعضی از روایات، در ذیل آیه کریمه «ففروا إلى الله» ، گفته‌اند: منظور از «سیرالی‌الله» در این آیه کریمه همان «حج» است. گرچه انسان به هر سمت که روی آورد، وجه خداست و چهره الهی را می‌بیند. همین انسانی که می‌تواند به هر سو بنگرد خدا را ببیند. ممکن است به جایی برسد که: «أحاطت به خطیئته»؛ یعنی «أَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثم وجه الشیطان» بنابراین انسان حریم و حدود خود را خودش می‌سازد. اگر راه گناه را طی کند اطرافش پر از شیاطین و مار و عقرب می‌شود و به هر سو که بنگرد شیطان و مار و عقرب می‌بیند، زیرا خطا و گناه او را احاطه کرده و راه توبه به رویش بسته شده است. گاهی گناه در بیرون دروازه قلب است. انسان می فهمد که دارد بد می‌کند و احتمال توبه در او هست. یک وقت هم گناهان از درون به بیرون راه پیدا کرده‌اند که زمینه «نار الله الموقدة التی تطلع على الأفئدة». را - معاذ الله - فراهم کرده است. در این حال نمی‌بیند که بد می‌کند، بلکه حتی بد را خوب می‌بیند، لذا هر کاری را که به عنوان خلاف و معصیت انجام می‌دهد، خیال می‌کند کار خوب است و چون خیال می‌کند خوب است، هرگز موفق به توبه نمی‌شود. می‌تواند توبه کند ولی کار خود را بد نمی‌داند تا از آن توبه کند. پس چنین شخصی درون و بیرون منزل خود را پر از شیاطین، مار و عقرب کرده است، همچون کسی که باغچه منزلش را پر از علف هرز کرده باشد که هر چه می‌روید علف هرز است. درون گلدان اتاقش را هم پر از علف هرز می‌کند. اما گاهی چنین نیست؛ نه تنها علف هرز سبز نمی‌کند، بلکه صحنه را تطهیر و تنظیف می‌کند و مواظب است که علف هرزی نروید. 

اینجاست که: «أَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثمَّ وَجهُ الله» به هر سمت روی آورد، آیات الهی را می‌بیند. هر کاری می‌کند هم به حال خودش و هم به حال دیگران سودمند می‌شود.

انسان در چنین حالی هم برای خود نورانی است، هم برای جامعه نورافکن است. انسان در این مرحله به‌طور دائم در حال سیر الی الله است. همواره در تلاش و کوشش است که فساد دامنگیرش نشود، این فرار الی الله دارد. اما اگر کسی - معاذ الله - تمام اطراف درون و بیرون را پر از علف هرز کرده است، او اصلاً راه حرکت را عمداً با دست خود بسته است؛ یعنی با دست خود پایش را، دستش را، دهانش را، گوشش را و چشمانش را بسته است. (فَرَدُّوا أیدیهم فی أفواههم ) .

در ادوار گذشته عده ای از مردم وقتی سخنان انبیا را می‌شنیدند، لباس‌هایشان را به سر می‌کشیدند و گوش‌هایشان را با انگشتانشان می‌بستند که مبادا صدای پیغمبر به گوش آنها برسد، چون حرف‌های پیامبران را سحر و اسطوره می‌پنداشتند.
یکی از بارزترین مصادیق سیرالی‌الله، جریان حج است، یعنی انسانی که حج می‌رود، سفر الهی دارد.

حج: فرار الى الله

گرچه انسان می‌تواند در همه جا خدا را عبادت و زیارت کند و ضیف الرحمان باشد، ولی ذات اقدس اله بعضی از مکانها و بعضی از زمانها را برای ضیافت و پذیرایی مشخص و آماده کرده است. همان «ففروا‌الی‌الله»؛ یعنی سفر حج، فرار از غیر خداست به سوی خدا، چون خدا همه جا هست. معنای «سیر الی الله»، سیر مکانی یا زمانی نیست. خدا در هر زمان، در هر زمین و در همه جا هست. 

حج، یک سیر خاصی است که فرار الی الله به «حج» تفسیر شده است. در اینجا فرار الی الله یعنی انسان ما سوای الله را ترک کرده و الله را طلب کند. پس یکی از اسرار حج ترک ما سوای خدا و طلب خداست. پس اگر کسی حج را به قصد تجارت یا به قصد شهرت، یا به قصد و نیت دیگری - غیر از خدا - انجام داد، این فرار «عن الله» کرده است، نه فرار الى الله. همانطور که جهاد «عن الله» داریم و جهاد «فی الله». حج در قرآن به عنوان فرار الی الله بازگو شده است؛ یعنی انسان زائر و حاجی همین که آهنگ و قصد حج یا عمره را می‌کند، سیرش به طرف خداست و سیر به طرف خدا یعنی اعتماد بر خدا و دیگر هیچ. 

اگر کسی به زاد و راحله، کسب و کار و به همراهان خود تکیه کند، فرار به سوی همراهان کرده است، نه فرار به سوی خدا، سفر به سفره خود کرده است، نه سفر به سفره ضیافت الله.

پس یکی از اسرار حج آن است که انسان از غیر خدا بریده، به خدا وصل شود و این از همان تهیه مقدمات آغاز می‌شود. کسی که می‌خواهد در شهرش لباس احرام فراهم کند، مالش را تطهیر، وصیتنامه اش را تنظیم و از بستگانش خداحافظی کند، از همان قدم اولش اینها را به عنوان فرار الى الله انجام می‌دهد، که این می‌شود سری از اسرار حج. بی‌شک در همه این حالات با خداست؛ سیر چنین کسی «الی الله»، «فی الله»، «مع الله» و «الله» است. این که در بعضی از دعاهای حج و مانند آن آمده است: «بسم الله و فی سبیل الله و على ملة رسول الله» شاید ناظر به همین باشد؛ یعنی این کار به نام خدا و در راه خدا و با ملت خدا و با سنت رسول خدا (ص) شروع می‌شود.

احرام، یک دستور ظاهری دارد که همه انجام می‌دهند و یک دستور باطنی دارد که اهل سیر و سلوک و کسانی که به اسرار حج آگاهند، انجام می‌دهند. احرام بستن، سری دارد؛ معنای اینکه لباس دوخته را در آورید یعنی جامه گناه را از تن بیرون کنید. لباس گناهی که خود تاروپودش را بافتید، دوختید و در بَر کردید باید از خود به در کنید، و گرنه روح قضیه این است که فرقی بین لباس دوخته و ندوخته نیست. اینها علامت آن اسرار است. انسان در تمام ایام سال در لباس دوخته نماز می‌خواند و عبادت می‌کند. این چنین نیست که عبادت در لباس دوخته قبول باشد. ولی در حج قبول نیست چون می‌خواهند اسرار حج را به انسان تفهیم کنند؛ که انسان روزی دارد که با لباس ندوخته وارد آن می‌شود و آن روز مرگ است که کفن در بر می‌کند و قیامت با همان کفن ظهور و حضور پیدا می‌کند. می‌خواهند آن مراسم را در این مناسک اظهار کنند. اسرار قیامت را در مناسک و مراسم حج تجلی دهند. گفته‌اند: لباس ساده در بر کنید که هرگونه فخر و خودخواهی برطرف شود. لباس ندوخته در بر کنید که سفر مرگ در نظرتان مجسم باشد. مسأله مردن و قیامت در حضورتان حاضر شود. 

امام سجاد (ع) طبق این نقل به شبلی فرمود: معنای کندن لباس دوخته شده این است که خدایا من دیگر لباس گناه بر تن نمی‌کنم و از هر گناهی توبه کردم. تنها گناه نکردن مهم نیست، اطاعت کردن مهم است، لذا انسان لباس احرام به تن می‌کند یعنی لباس ندوخته، رنگ نگرفته، حلال و پاک و در یک کلام، لباس طاعت، می‌پوشد. 

امام سجاد(ع) همچنین فرمود: معنای غسل کردن در حال احرام این است که: «خدایا! من گناهانم را از خود شستم. پس سه کار است: 1 - دیگر گناه نمی‌کنم، 2 - تصمیم گرفته‌ام همیشه مطیع باشم 3 - اینک گناهان گذشته را جبران می‌کنم.»

 

گاهی انسان لباس کثیف و چرکی را که مدت‌ها به تن داشته از بدن درآورده و لباس نو می‌پوشد. پس انسان سه وظیفه دارد. کندن لباس چرکین، یک وظیفه است و پوشیدن لباس نو وظیفه ای دیگر، اما پس از کندن لباس چرکین و قبل از پوشیدن لباس تازه و نو شست‌وشو و تطهیر بدن هم وظیفه دیگری است.

در حج نیز باید لباس دوخته و لباس معصیت و گناه را از تن بیرون کنید. گناهان و معصیت‌های گذشته را با آب توبه غسل و شست‌وشو دهید. یعنی «خدایا! نه تنها دیگر گناه نمی‌کنم که گناهان گذشته را نیز شست‌وشو می‌دهم. مهم آن است که انسان گناهِ کرده را هم ترمیم کند.

اینکه می‌گویند حاجی در هنگام احرام در میقات غسل کند، سِر غسل کردن این است که خدایا! من همه آن معاصی را در پای توبه تو ریختم و این غسل، غسل توبه است و دارم پاک می‌شوم. آنگاه با بدن پاک، با قلب پاک، جامه طاعت در بر می‌کنم و این اولین سر از اسرار حج است.

شنبه, 14 ارديبهشت 1404 10:19

خاطراتی از کوچه باغ بقیع

بقیع اگرچه پیکر پاک چهار امام معصوم(ع) را در خود جای داده؛ چهار نور الهی، چهار حجت و چهار جگرگوشه حضرت فاطمه زهرا(ع)، اما آرامگاه ابدی بزرگان دیگری از مسلمانان صدر اسلام هم هست؛ به‌عبارت دیگر این قطعه بهشتی، بخشی از تاریخ اسلام و تاریخچه بزرگترین حوادث تمدن بشر را در آغوش گرفته است.

دو نفر از مسلمانان نام‌آشنای صدر اسلام یعنی عقیل‌بن ابی‌طالب و عبدالله‌بن جعفر طیار در همین قبرستان آرمیده‌اند و قبورشان در این قطعه از بهشت روی زمین است. 

در تاریخ آمده است؛ عقیل پس از فوت در خانه خود کنار بقیع دفن شد و ظاهراً از حضرت امام علی، امیرالمؤمنین(ع) بیشتر عمر کرد. او نابینا و فقیر بود. عقیل در دوران کودکی بسیار مورد توجه پدرش ابوطالب بود، در همان دوران هنگامی که قحطی در مکه رایج شده بود، عباس و حضرت پیغمبر اکرم(ص) سراغ ابوطالب آمدند و پیشنهاد کردند پسرانش را نزد خود ببرند تا وی از رنج تأمین غذای آنها آسوده‌تر باشد، ابوطالب پذیرفت و دو پسرش را به آنها سپرد اما عقیل را به‌خاطر نابینایی نزد خود نگه داشت.

عقیل بعدها اسلام آورد و به مدینه هجرت کرد و در حاشیه بقیع منزل گزید. او نقش مهمی در تاریخ اسلام ایفا نکرده است و جز در همان داستان معروف طلب مال بیش از حق خویش از بیت‌المال در دوران خلافت امیرالمؤمنین ذکر چندانی از او نیامده است.

اما عبدالله‌بن جعفر طیار، آن‌طور که روشن است برادرزاده امیرالمؤمنین بود، هنگامی که جعفربن ابی‌طالب در جنگ با رومیان به شهادت رسید، وی هنوز پسربچه‌ای خردسال بود، پیغمبر(ص) عبدالله را بسیار دوست داشت و در حقش دعا کرد که خداوند به او نعمت بسیار ببخشد. نقل است که او در حبشه به دنیا آمده بود و به پیغمبر اکرم(ص) شباهت داشت. علی(ع) دختر بزرگش؛ زینب کبری(س) را به همسری او داد و زینب چهار پسر برای او به دنیا آورد، که همگی در واقعه کربلا شهید شدند.

کمی بالاتر از قبور عقیل و عبدالله، قبرهای مالک‌بن انس؛ پیشوای مذهب مالکی و نافع الفقیه؛ غلام عبدالله‌بن عمر در حاشیه چپ جاده داخل بقیع قرار گرفته است.

همچنین پشت قبر همسران رسول‌الله(ص) و عقیل‌بن ابی‌طالب، قبر عبدالله‌‌بن‌ مسعود و مقدادبن‌ اسود قرار داشته است که امروزه هیچ نشانه‌ای از آنها نیست، این دو صحابه بزرگ هر دو از حامیان علی(ع) بودند. عبدالله‌بن مسعود یکی از بزرگترین حافظان و جامعان قرآن بود که قرائت خاصی از برخی آیات نیز دارد. او شاید نزدیکترین صحابه از جهت عاطفی پس از امام علی(ع) به پیغمبر(ص) بوده است. پیامبر(ص) او را بسیار دوست داشت و به او اجازه داده بود جز در مواقعی که تصریح شده است، بدون کسب اجازه وارد اتاق پیغمبر(ص) شود.

در تاریخ آمده است که عبدالله بسیار می‌کوشید خلق‌وخوی خود را شبیه به پیغمبر(ص) کند، همچنین به‌نقل از او آورده‌اند: «من هفتاد سوره را به‌تنهایی از میان لبان مبارک حضرت شنیده‌ام و به‌خاطر سپرده‌ام و هیچ‌یک از صحابه در این فضیلت به من مانند نیست.»

عبدالله پیوسته نزد پیغمبر(ص) بود و با ایشان همه‌جا می‌رفت، جلوی آن حضرت با عصایی در دست گام برمی‌داشت و پیش از حضرت وارد محل می‌شد، آنجا را وارسی می‌کرد، کفش‌های رسول خدا را در آستین می‌نهاد و هنگام خروج پیش‌پای آن حضرت جفت می‌کرد.

و اما مقداد؛ یار معروف مولا امیرالمؤمنین؛ نام کاملش مقدادبن عمرو کندی حضرمی، معروف به مقدادبن اسود زهری از مردم حضرموت بود. او در یکی از جنگ‌های دوران جاهلیت پای مردی از قبیله کنده را مجروح ساخت و به مکه گریخت و هم‌پیمان اسودبن عبدیغوث زهری شد و او مقداد را به پسرخواندگی پذیرفت، به این جهت به مقدادبن اسود زهری شهره شد.

پس از بعثت خاتم پیامبران(ص) مقداد جزو نخستین کسانی بود که اسلام آورد و مورخان اسلامی او را هفتمین مسلمان برشمردند. مقداد از بزرگان صحابه و مردی فاضل و دانشمند، شریف، شجاع و بزرگوار بود، از رسول خدا(ص) نقل است که فرمود: خداوند عزّوجلّ مرا به دوستی چهار نفر دستور فرمود و به من خبر داد که آنها مرا دوست دارند؛ آن چهار نفر علی، مقداد، ابوذر و سلمان هستند.

مقداد از جمله مسلمانان مکی بود که بر اثر ستم مشرکان مکه به دیار حبشه هجرت کرد، سپس به مکه بازگشت و راهی مدینه شد و در تمام جنگ‌های پیامبر اسلام همچون بدر، احد و... شرکت کرد. او از تیراندازان مشهور بود.

پس از رحلت رسول خدا(ص) مقداد از معدود مسلمانانی بود که از مسیر حق منحرف نشد و در دلش هیج شبهه‌ای خطور نکرد  و در دفاع از علی(ع) سخن گفت، سرانجام در سال 33 قمری در سن 70سالگی در جرف، منطقه‌ای در یک‌فرسنگی مدینه درگذشت و به مدینه منتقل و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.