emamian

emamian

ابهام در تاریخ شهادت حضرت فاطمه زهرا‌ (س) فقط یک اختلاف روایی نیست؛ ریشه در روزهایی دارد که پس از رحلت پیامبر‌ (ص) فضای سیاسی و اجتماعی به شدت ملتهب بود و بسیاری از وقایع مربوط به اهل بیت‌(ع) بدون ثبت دقیق باقی ماند. پنهانی بودن تشییع و دفن حضرت زهرا‌ (س) و اختلاف دیدگاه‌ مسلمانان درباره رخدادهای آن دوران هم باعث شد در کشور ما دو بازه زمانی، امروز با عنوان فاطمیه اول و دوم شناخته شود.

چرا روایت دقیقی از زمان شهادت ثبت نشد؟

چرا اساساً دو تاریخ مختلف برای شهادت حضرت زهرا (س) در قالب فاطمیه اول و دوم وجود دارد؟

ابهام موجود درباره زمان شهادت حضرت فاطمه زهرا‌(س) بیشتر از هر چیز ریشه در شرایط خاص روزهای پایانی عمر ایشان دارد، یعنی دوره‌ای که اختلافات سیاسی و اجتماعی پس از رحلت پیامبر (ص) به اوج رسیده بود. در چنین فضایی بسیاری از وقایع مرتبط با اهل بیت(ع) بدون ثبت دقیق تاریخی باقی ماند و این مسئله درباره شهادت حضرت زهرا‌(س) نیز رخ داد.

از سوی دیگر، نگاه جامعه آن زمان نسبت به جایگاه حضرت زهرا‌ (س) یکدست نبود. همان طور که امروز هم میان شیعه و اهل سنت درباره شهادت ایشان اختلاف دیدگاه وجود دارد، در آن دوران هم ارزیابی‌ها از مقام و حقوق ایشان متفاوت بود. همین اختلاف‌ها موجب شده است که نقل‌های تاریخی دقیق و واحدی درباره روز شهادت ایشان ثبت نشود.

علاوه بر این، خود بانوی دو عالم به دلیل رنج‌ها و اتفاقاتی که پس از رحلت پیامبر (ص) با آن مواجه شدند، تمایل نداشتند برخی چهره‌های سیاسی در مراسم تشییع ایشان حضور داشته باشند. به همین دلیل تأکید کردند که تشییع و خاکسپاری‌شان شبانه و پنهانی باشد. این پنهان‌کاری آگاهانه و هدفمند، به طور طبیعی موجب شد که تاریخ شهادت هم مبهم بماند و بعدها به صورت دو دوره فاطمیه مطرح شود.

آیا مدارک تاریخی به طور مشخص اشاره کرده‌اند که شهادت در کدام یک از این دو بازه رخ داده است؟

برای یافتن زمان دقیق شهادت حضرت زهرا‌ (س) باید میان متون تاریخی و منابع اعتقادی توازن برقرار کرد. منابع تاریخی تنها یک بار از شهادت آن حضرت سخن می‌گویند، اما زمان دقیق آن را مشخص نمی‌کنند و تنها به چند روایت متفاوت درباره فاصله میان رحلت پیامبر (ص) و شهادت حضرت اشاره کرده‌اند.

منابع روایی و کلامی هم به صراحت روز واحدی را بیان نکرده‌اند. در نتیجه، پژوهشگران شیعه با مجموعه‌ای از گزارش‌ها مواجه هستند که هر یک تاریخ خاصی را مطرح می‌کند. این اختلاف نقل‌ها باعث شده احتمال شهادت در هر دو دوره زمانیِ امروز شناخته‌شده یعنی فاطمیه اول و دوم مطرح باشد.

با وجود مبهم بودن اطلاعات، فقها و علما به حکم احتیاط و حرمت مقام حضرت زهرا‌ (س) هر دو دوره را به عنوان ایام عزاداری در نظر گرفته‌اند. برگزاری دو دهه فاطمیه پاسخی منطقی به ابهام تاریخی و احترام به شأن شهادت ایشان است.

با این وجود این پرسش مطرح است که آیا هیچ روایت قطعی وجود ندارد که تاریخ دقیق شهادت را تعیین کند؟

آنچه در بررسی منابع تاریخی مشاهده می‌شود، وجود تأکید بیشتر بر تاریخی است که امروز به عنوان فاطمیه دوم شناخته می‌شود. در برخی از متون، واژه «توفی» به معنای وفات به کار رفته اما همین منابع گاهی تعابیری مانند «قتل» هم دارند که نشانه تمایز میان وفات طبیعی و شهادت است.

با این حال، این تأکید تاریخی به معنای قطعیت نیست. دلیل آن هم این است که در همان منابع چند روایت دیگر درباره زمان شهادت آمده که اختلاف قابل توجهی دارند. بنابراین نمی‌توان ادعا کرد تنها یک تاریخ معتبر و خدشه‌ناپذیر در متون کهن ثبت شده است.

ما بر اساس روایات رسیده از ائمه اطهار (ع) معتقدیم که حضرت زهرا‌ (س) مظلومانه به شهادت رسیده‌اند. به همین دلیل در تحلیل شهادت ایشان فقط به گزارش‌های تاریخی بسنده نمی‌شود و مجموعه شواهد روایی و اعتقادی هم نقش تعیین‌کننده دارد.

محل دفن نامعلوم و تأثیر آن بر تاریخ‌گذاری

با این وجود آیا پنهان بودن محل دفن حضرت زهرا‌(س) تأثیری در اختلاف تاریخ شهادت داشته است؟

قطعاً این طور است. اصرار حضرت زهرا‌(س) بر اینکه محل دفنشان مشخص نباشد، بخش مهمی از این معما را شکل می‌دهد. وقتی مکان دفن شخصیتی بزرگ پنهان بماند، طبیعی است که روز دقیق شهادت هم به طور کامل ثبت نشود. این تصمیم آگاهانه از سوی آن حضرت، اعتراض خاموشی به رفتارهای پس از رحلت پیامبر (ص) بود.

در آن زمان، رسم این بود که خلفا و مسئولان حکومت در تشییع بزرگان دینی حضور داشتند، اما حضرت زهرا‌(س) خواستند آنها حتی از زمان تشییع مطلع نشوند. این مسئله به تنهایی نشان می‌دهد که حضرت نسبت به شرایط آن روزها رنج عمیقی داشتند.

با پنهان نگه‌داشتن این جزئیات، انتقال دقیق واقعه به نسل‌های بعد دشوار شد. بنابراین نبود زمان مشخص برای شهادت، ادامه طبیعی همان روند مخفی ماندن تشییع و دفن است.

نگاه شیعه و اهل سنت به نحوه شهادت

آیا همه مسلمانان نظری مشابه درباره نحوه شهادت حضرت زهرا‌(س) دارند؟

نه مقداری اختلاف دیدگاه وجود دارد اما باید دقت شود که ریشه این تفاوت، در تلقی تاریخی و اعتقادی دو مذهب از حوادث پس از رحلت پیامبر (ص) نهفته است. اهل سنت معمولاً نقل‌هایی را قبول دارند که کمتر از اصطلاحات مرتبط با شهادت استفاده می‌کند، هرچند در منابع اصیل آنها هم بر شهادت تأکید شده و دلیل دفن شبانه را آنها هم می‌دانند. اما متأسفانه موضوع شهادت کمتر در متون آنان مورد تحلیل قرار گرفته است.

در مقابل، شیعه با توجه به روایات معتبر از امامان معصوم (ع)، وقایع پس از رحلت پیامبر (ص) و آسیب‌هایی که حضرت فاطمه‌(س) متحمل شدند را دلیل شهادت می‌داند. بر همین اساس، نقل‌هایی که بر اثر جراحت و فشارهای روحی و جسمی تأکید دارند، در منابع شیعی برجسته است.

 

با این توضیحات، امکان تخمین تاریخ شهادت از طریق سن حضرت وجود ندارد؟

جالب است بدانیم حتی سن دقیق حضرت زهرا‌ (س) هنگام شهادت هم به صورت قطعی در منابع ثبت نشده است. برخی منابع 18 سال، برخی 28 سال و برخی اعدادی میان این دو را ذکر کرده‌اند. این اختلاف چشمگیر سبب شده استفاده از سن برای تعیین تاریخ شهادت عملاً ناممکن شود.

تفاوت نقل‌ها درباره سن، ناشی از اختلاف در تاریخ ولادت آن حضرت و تفاوت محاسبه فاصله میان ولادت تا شهادت است. همین مسئله بار دیگر تأکید می‌کند که نگارش دقیق تاریخ در آن دوره چندان نظام‌مند نبوده است.

به همین دلیل محققان شیعه بیشتر بر روش احتیاطی و روایی تکیه می‌کنند، نه بر محاسبات تاریخی. نتیجه هم همان تعیین دو دوره برای فاطمیه است.

اختلاف نقل‌ها؛ از منابع تاریخی تا متون روایی

آیا میان منابع حدیثی و منابع تاریخ‌نگارانه اختلاف‌نظر وجود دارد؟

بله. منابع تاریخی عمدتاً وقایع را با زبان گزارش ثبت کرده‌اند و در برخی موارد از بیان جزئیات حوادث ناگوار پرهیز کرده‌اند. در حالی که روایات ائمه اطهار (ع) با صراحت بیشتری به برخی جنبه‌های تلخ روزهای پایانی عمر حضرت زهرا‌(س) اشاره کرده‌اند.

این تفاوت در رویکرد، باعث می‌شود پژوهشگر هنگام جمع‌بندی اطلاعات با دو نوع روایت مواجه شود: روایت رسمی تاریخی و روایت اعتقادی. بر اساس سنت علمی شیعه، وقتی میان این دو دسته اختلافی باشد، روایات معصومین (ع) مرجعیت بیشتر دارند.

نتیجه این تضاد رویکردها این است که تاریخ شهادت در منابع روایی چند احتمال دارد، و محققان برای احترام به مقام اهل بیت (ع) همه این احتمالات را در قالب دو دهه فاطمیه گرامی می‌دارند.

در مباحث اعتقادی و کلامی، عناوین و القابی که به اولیای دین و ائمه اطهار علیهم‌السلام اطلاق می‌شود، صرفاً برچسب‌های ظاهری نیستند، بلکه هر یک حامل یک بار معنایی عمیق، یک وجه تأویلی دقیق، و ریشه در جایگاه الهی و ارثی آنان دارد. این عناوین، نمادی از ارتباط خاص ایشان با حقیقت دین و دریافت مستقیم هدایت الهی هستند. هرگونه تلاش برای مصادره، تحریف، یا غصب این القاب توسط مدعیان خارج از چارچوب امامت، نمی‌تواند حقیقت درونی و اصل این مقامات را تحت‌الشعاع قرار دهد و به کسانی که شایستگی ذاتی و نص الهی ندارند، سرایت کند.

این اصل بنیادین در نظریه امامت و ولایت، نشان می‌دهد که مشروعیت یک مقام معنوی از درون خود مقام نشأت می‌گیرد، نه از پذیرش بیرونی یا جعل توسط دیگران. زمانی که یک عنوان، ریشه در سوابق تاریخی، شأن نزول روایات، و تصریحات منصوص دارد، تلاش برای انتقال آن به غیر صاحب اصلی، مصداق بارز «تغییر کلمات حق» و نفی شأن حقیقی است. به این ترتیب، وجه معنوی و تأویل حقیقی این عناوین، مانند یک پیوند ناگسستنی میان امام و مقام منسوب به او باقی می‌ماند، صرفنظر از ادعاهای رقیب یا مخالفان.

اوج این انحصار و تشخص در عنوانی همچون «امیرالمؤمنین» نمایان می‌شود؛ لقبی که در ادبیات دینی به صورت یکتا و بی‌بدیل، مختص و منحصر به وجود مبارک حضرت علی بن ابی طالب علیه‌السلام است. این انحصار، نه تنها یک برتری رتبه‌ای، بلکه یک تمایز بنیادین و تعریف‌کننده است که ایشان را از سایر صحابه و حتی سایر ائمه در این جایگاه خاص متمایز می‌کند؛ لذا هرگونه تفسیر یا تلاش برای تعمیم این لقب به غیر از ایشان، در واقع گسستن پیوند اصلی میان عنوان و معنای ذاتی آن در دستگاه فکری و کلامی شیعه محسوب می‌شود.

نکته قابل تأمل این است که حصر این صفت شریف، محدود به منابع و متون شیعی نیست، بلکه عالمان بزرگ اهل سنت و منابع معتبر تاریخی و حدیثی آنان نیز به صراحت بر این انحصار گواهی داده‌اند. این اعترافات تاریخی که از طریق نقل قول‌های متعدد در کتب سیره و حدیث به دست ما رسیده است، نشان می‌دهد که لقب «امیرالمؤمنین» در آغاز اسلام به صورت رسمی و مورد قبول عامه، به شخص علی بن ابی طالب (ع) اطلاق شده است. این اشتراک تاریخی، قوّت استدلال مبنی بر «انحصار» را در سطح وسیع‌تری از جهان اسلام تثبیت می‌کند و تلاش برای تسری آن به افراد دیگر را فاقد پشتوانه روایی و تاریخی مورد تأیید اولیه می‌کند.

* خطیب خوارزمی نقل می کند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه‌السلام فرمودند:

« ای اباالحسن! با خورشید سخن بگو که او (به اذن خدا) با تو سخن خواهد گفت. پس علی خطاب به خورشید فرمود: سلام بر تو ای بنده صالحه مطیع خدا و خورشید در جواب گفت:
وَ عَلَیک السَّلامُ یا «امیرَالمؤمنین» وَ إِمَامُ اَلْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِینَ؛ یعنی بر تو سلام باد ای «امیرمؤمنان» و امام متقیان و پیشوای پیشانی سفیدان. (مناقب خوارزمی، ص 64. / فرائد السمطین، ج 1، ص 185)

* همچنین خطیب بغدادی در تاریخ بغداد روایتی را از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل می کند که در سایر کتب اهل سنت هم نقل شده است. رسول خدا می‌فرماید:

در قیامت چهار نفر سواره محشور می‌شوند و غیر از ما چهار نفر کسی سواره نیست. عباس عموی پیامب پرسید که آن چهار نفر چه کسانی هستند؟ رسول خدا در پاسخ فرمود: اولین نفر من هستم که سوار بر براق محشور می‌شوم. دوم برادرم صالح است که سوار بر ناقه الله محشور می‌شود. سوم عمویم حمزه که بر ناقه من – غضباء- وارد صحرای محشر خواهد شد. و چهارم علی بن ابیطالب است که بر ناقه‌ای از ناقه‌های بهشت محشور می‌شود.

سپس آن حضرت به توصیف ناقه بهشتی پرداخته و می فرماید: آنگاه علی در حالی که لوای حمد در دست اوست، بر هیچ گروهی از خلایق نمی‌گذرد، مگر آنکه می‌گویند: «این ملک مقرّبی است، یا پیامبر مرسلی است، یا از حاملان عرش است». در این وقت منادی از بطنان عرش ندا در می دهد:
هذا علیُّ بن اَبیطالب «اَمیرُالمؤمنینَ» وَ إِمَامُ اَلْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِینَ اِلی جَنانِ رَبِّ العالُمین …
[این ]شخص آنچه شما می پندارید نیست بلکه او[، علی بن ابیطالب «امیر مؤمنان» و امام متقیان و راهبر پیشانی سفیدان به سوی بهشت رب العالمین است. رستگار شده است آنکه او را تصدیق و زیان دیده آنکه تکذیبش کند. و اگر بنده‌ای خدا را بین رکن و مقام، هزار سال و هزار سال دیگر عبادت کند، تا آنکه مانند مَشک پوسیده شود، پس خداوند را ملاقات کند در حالی که آل محمد را دشمن دارد، خداوند او را در آتش، در اندازد. (تاریخ بغداد، ج 13، ص 123. / کفایه الطالب، ص 184)

بنابراین، انتساب مقام «امیرالمؤمنین» به حضرت علی بن ابی طالب و حصر این منصب خطیر در ایشان، نه یک تفسیر کلامی صرف، بلکه امری کاملاً موافق با نصوص صریح دینی، سوابق تاریخی مستند و حتی اعترافات علمای بزرگ اهل سنت است و ارتباطی با مباحث تقریبی ندارد؛ این امر نشان می‌دهد که پذیرش و تداوم این عنوان، در واقع به مثابه تأیید اصالت جایگاه ایشان در نظام امامت و خلافت پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و تلاش برای نادیده گرفتن یا سرایت دادن آن به دیگران، صرفاً مصداق تحریف و غصب یک حق منصوص الهی خواهد بود.

در زمان پیامبر اکرم (ص) زمین فدک به دختر گرامی ایشان، حضرت فاطمه زهرا (س)، واگذار شد. این واگذاری نه در خفا، بلکه در حضور مردم صورت گرفت و به صورت رسمی سند آن تهیه شد. گزارش‌های تاریخی چنین نقل می‌کنند که پیامبر (ص) در جمع اصحاب و با حضور شاهدان، فدک را به نام زهرا (س) منتقل کردند.

این اقدام به روشنی نشان می‌دهد که مالکیت فدک برای ایشان مشروع و مستند بوده است، نه صرفاً ادعایی پس از رحلت پیامبر (ص).

از منظر حقوقی و شرعی، فدک به عنوان ملک طلق حضرت زهرا (س) شناخته می‌شود، نه ارثی که پس از وفات پیامبر به ایشان رسیده باشد. چنین تفسیری به معنای آن است که پس از رحلت پیامبر (ص)، تقاضای بازپس‌گیری فدک توسط زهرا (س) نه مطالبه ارث، بلکه دفاع از حق مالکیتی بود که از پیش به ایشان داده شده بود.

مطالبه این ملک از سوی حضرت زهرا (س) نشان‌دهنده آگاهی ایشان از جایگاه حقوقی خویش است. ایشان دریافته بودند که فدک نه تنها مادی ارزش دارد، بلکه می‌تواند به منبعی برای پشتیبانی مالی از اهل‌بیت و ترویج عدالت الهی تبدیل شود. در همین راستا، تلاش آن بانوی مکرم جنبه‌ای فراتر از امتیاز شخصی داشت و حرکتی اصیل برای احقاق حق و مقابله با غصب بود.

به علاوه، باید توجه داشت که این مطالبه، برخلاف دلبستگی صرف به دنیا، با منش اخلاقی و زهد همراه بود. همان‌گونه که گزارش شده، حضرت زهرا (س) حتی در آن زمان مالکیت فدک را داشتند، اما سه شبانه‌روز با آب افطار کرده و تنها نانی که در آن زمان داشتند را به یتیمان، مساکین و اسیران بخشیدند.

 

این رفتار نشان می‌دهد که مطالبه فدک برای ایشان نه وسیله‌ای برای رفاه مادی، بلکه سمبلی از مقاومت در برابر ستم و دفاع از حق و همچنین ابزاری برای تأمین معاش مسلمانانی بود که آن زمان در سختی زندگی می‌کردند.

 

شواهد قرآنی و روایی در اثبات مالکیت فدک

یکی از مستندات قوی در دعوی مالکیت فدک توسط حضرت زهرا (س)، آیات قرآن است. در تفاسیر بسیاری آمده که آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» (سوره إسراء، آیه 26) به مسئله فدک و حق خویشاوندان پیامبر (ص) اشاره دارد. برخی مفسران بر این باورند که این آیه پس از نزول، پیامبر (ص) را بر آن داشت تا فدک را به حضرت زهرا (س) هدیه کند.

همچنین در منابع روایی آمده است که هنگام نزول این آیه، پیامبر (ص) خطاب به حضرت زهرا (س) فرمودند: «یا فاطمه! فدک از آن توست.» این روایت در مسند احمد بن حنبل نقل شده است. این روایات نشان می‌دهد که انتقال فدک به زهرا (س) نه امری مصلحتی یا شخصی، بلکه بر اساس حجت الهی و اراده قرآنی بوده است.

از سوی دیگر، در خطبه فدکیه حضرت زهرا (س)، استدلال‌هایی از آیات قرآن به کار رفته است که بیان‌گر دانایی و بینش عمیق آن بزرگوار در موضوع حق و عدالت است. این خطبه، علاوه بر طرح مالکیت فدک، مبانی اعتقادی مانند توحید، نبوت، معاد و حقوق اهل‌بیت را به صورت استدلالی و عینی نشان می‌دهد، که خود گواهی بر مشروعیت مطالبه فدک است.

درواقع ترکیب آیات قرآن با اسناد رسمی و شاهدان از حیث حقوقی بسیار قوی است. همان‌طور که در گزارش‌های تاریخی آمده، پیامبر (ص) سند فدک را در حضور مردم تنظیم کرده بود و شاهدانی آن را به حضرت زهرا (س) تحویل دادند. این تلفیق سند الهی و انسانی، ادعای مالکیت زهرا (س) را نه تنها مذهبی، بلکه قانونی و تاریخی تثبیت می‌کند.

 

غصب فدک پس از رحلت پیامبر و واکنش حضرت زهرا (س)

با وجود همه آن شواهد روشن، پس از رحلت پیامبر (ص) برخی افراد زمین فدک را به تصرف خویش درآوردند و آن را عمومی اعلام کردند. این اقدام، از نگاه منابع تاریخی، غاصبانه بوده است؛ چرا که مالکیت فدک پیش‌تر به حضرت زهرا (س) منتقل شده بود.

اما بعد از غصب فدک، واکنش حضرت زهرا (س) به این غصب، یک موضع‌گیری اصولی در برابر ستم و مصادره حقوق بود. در خطبه فدکیه، ایشان با صراحت دولت وقت را مورد انتقاد قرار دادند و بر حق قانونی و الهی خویش تأکید کردند.

این اعتراض، به معنای ایستادگی ایشان در برابر زور و ناحق‌گویی بود؛ نه تنها برای خود، بلکه برای حفظ حیثیت اهل بیت و عدالت اسلامی.

علاوه بر این، غصب فدک پس از وفات پیامبر (ص)، نمادی از انحراف برخی از رهبران سیاسی آن زمان از مسیر حق بود. گزارش شده است که با گرفتن فدک، حاکمان تلاش کردند منبع مالی‌ای که می‌توانست در خدمت اهل بیت و نشر حقیقت باشد، از دست آنان خارج شود. این اقدام به‌واسطه اهمیت فدک، تبدیل به نقطه‌ای حساس در تقابل بین قدرت سیاسی و حقانیت خاندان پیامبر شد.

 

پیامد تاریخی و معنوی ماجرای فدک

ماجرای فدک و مطالبه آن توسط حضرت زهرا (س) تأثیری ژرف و بلندمدت در تاریخ اسلام داشته است. این رویداد نه تنها یک تقاضای مالی، بلکه نمادی از مبارزه با غصب، دفاع از حق و عدالت بود. مطالبه فدک توسط زهرا (س) نشان داد که حتی در برابر قدرت حاکم، می‌توان از حقوق مشروع ایستاد و عدالت را مطالبه کرد.

از منظر تبلیغی، فدک به ابزاری برای افشای ظلم و غصب دستگاه خلافت تبدیل شد. همان‌طور که برخی مورخان نقل کرده‌اند، پس از غصب فدک، این موضوع به یکی از نقاط ضعف سیاسی حکومت تبدیل شد که نمی‌توانستند به سادگی از آن عبور کنند.

خطبه فدکیه که بعدها در منابع روایی شیعه و بعضاً اهل سنت نقل شد، به عنوان سند عینی این مقاومت باقی ماند.

همچنین از نظر اخلاقی و تربیتی، رفتار حضرت زهرا (س) در این ماجرا الگوی بی‌بدیلی ارائه می‌دهد: دفاع از حق بدون وابستگی به مال، ایستادگی در برابر زور، اعتماد به دلیل و استدلال، و استفاده از کلام (خطبه) برای بیان حقانیت. این آموزه‌ها می‌تواند برای جوامع امروز، درس‌هایی عمیق در زمینه عدالت‌خواهی، شجاعت معنوی و پایداری داشته باشد.

به دنبال تصویب قطعنامه پیشنهادی تروئیکای اروپایی و آمریکا درباره مسئله هسته ای ایران از سوی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در روز 20 نوامبر (29 آبان)، نماینده دائم چین در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در سخنانی، ضمن تشریح موضع کشورش، تاکید کرد که زور و تقابل راه حل مسئله هسته‌ای ایران نیست.

لی سونگ خاطرنشان کرد که در ماه ژوئن امسال، اسرائیل و آمریکا به طور گستاخانه تأسیسات هسته‌ای ایران را که تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار داشتند،  بمباران کردند که منجر به تغییر عمده‌ای در روند مسائل هسته‌ای ایران شد. جامعه بین‌المللی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باید این اقدام نابخشودنی را  که  همه مردم دنیا آن را اقدامی اشتباه می‌دانند، شدیداً محکوم کنند.

وی افزود: آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و ایران در ماه سپتامبر در قاهره به توافق رسیدند تا همکاری طرفین درباره مسئله هسته‌ای از سر گرفته شود. این پیشرفت، مثبت  فرصت مهمی برای بازسازی همکاری نظارتی و تضمینی میان طرفین به حساب می آمد. اما انگلیس، فرانسه و آلمان سرسختانه مکانیسم "بازگشت سریع تحریم ها"(مکانیسم ماشه) را فعال کردند و به شدت روند خوب همکاری میان ایران و آژانس را تخریب کردند.

این دیپلمات چینی با بیان این که مسئله هسته‌ای ایران در وضعیت دشواری قرار دارد، تاکید کرد کشورهایی که به طور بی‌رویه به استفاده از زور و اعمال فشار می پردازند، توجهی به مسئولیت خود ندارند.

لی سونگ با تاکید بر این که زور و مقابله نمی‌تواند مسئله هسته ای ایران را حل کند، گفت تنها در شرایطی که حق مشروع ایران به عنوان عضو پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای کاملاً محترم شمرده شود و ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران حفظ شود، می توان از طریق تلاش‌های سیاسی و دیپلماتیک و همکاری نظارتی در چارچوب آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به شکل مناسب این مسئله را حل و فصل کرد.

لی سونگ افزود: در شرایط فعلی، شورای حکام باید تلاش کند که بحث‌های مربوط به مسئله هسته‌ای ایران به آرامی پیش برود، شرایط مساعدی را برای گفت‌وگو و همکاری ایران با آژانس فراهم کند و فضایی مناسب برای دوره جدیدی از تلاش‌های سیاسی و دیپلماتیک ایجاد کند تا از سوق دادن مسئله هسته‌ای ایران به مسیر تقابل، جلوگیری شود.

در میان 34 کشور عضو شورای حکام آژانس که در رأی‌گیری شرکت کردند، چین، روسیه و نیجر به این قطعنامه رأی مخالف دادند و 12 کشور در حال توسعه از جمله برزیل، آفریقای جنوبی، هند، مصر و تایلند رأی ممتنع دادند.

در جریان رقابت‌های بازی‌های همبستگی کشورهای اسلامی خانم فرشته حسن‌زاده، ورزشکار تیم ملّی موی تای بانوان ایران، موفق به کسب مدال نقره شد و پس از بازی فینال در گفت‌وگو با خبرنگار حاضر در سالن مسابقات گفت: «دوست داشتم که مدالم طلا بود و آن را تقدیم رهبر انقلاب میکردم، امیدوارم که مدال نقره من را پذیرا باشند.»

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روزهای گذشته پس از دریافت پیام این بانوی ورزشکار خطاب به وی نوشتند: «سلام و تشکر مرا برسانید و بگویید: از طلا برتر، همت و تلاش و ایمان و اعتماد به‌نفس شماست دخترم.»

خانم فرشته حسن‌زاده این پیام را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است.

آیت‌الله سید علی خامنه‌ای ,

«رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مصاحبه با روزنامه اروگوئه‌ای بار دیگر اعتراف که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست.

گروسی در پاسخ به خبرنگار روزنامه elobservador مبنی بر اینکه «با مداخله نظامی اخیر آمریکا و اسرائیل، آیا ایران دیگر تهدید هسته‌ای محسوب نمی‌شود یا همچنان تهدید است؟»،‌ گفت: وضعیت برنامه هسته‌ای ایران پیچیده است. این موضوع سال‌هاست که به طول انجامیده و به همین دلیل من قصد ندارم بگویم این اتفاق خوب بوده یا بد، اما کار به نقطه‌ای رسید که ابتدا اسرائیل و سپس ایالات متحده تصمیم گرفتند به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کنند.  

او در ادامه و بدون محکوم‌کردن این حملات غیرقانونی گفت: واقعیت این است که این حملات خسارت‌های بسیار سنگینی به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران وارد کرده‌اند؛ به‌طوری‌که در یک نگاه سطحی ممکن است فکر کنیم توانایی ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای به شدت کاهش یافته یا از بین رفته اما باید گفت که هیچ‌کدام از این توانایی‌های فنی، غیرقابل بازسازی نیستند. این فناوری‌ای نیست که ایران از آن بی‌اطلاع باشد یا نتواند دوباره آن را بسازد.

مدیرکل آژانس در ادامه صحبت‌های خود گفت: باید تأکید کنم که ایران در حال حاضر به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست. چیزی که در حال رخ دادن است، این است که ایران در حال توسعه فناوری‌های بسیار پیشرفته‌ای است و بدون توقف، ذخیره اورانیوم با غنای بسیار بالا را افزایش می‌دهد.  همه این‌ها یک اثر و پیامد دارد؛ کشورهای دیگر می‌پرسند «این کار برای چیست؟»، «هدف نهایی چیست؟».  

او در پایان گفت: دقیقاً به همین دلیل است که نظارت و راستی‌آزمایی وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که هیچ چیز نادرستی در حال وقوع نیست.

ادعاهای گروسی درباره اورنیوم با غنای بالا درحالی عنوان شده که ایران تاکید کرده بود به‌دنبال ساخت سلاح نیست و تاسیسات ایران نیز تحت بازرسی‌های آژانس بوده است.

رسانه آمریکایی در مقالۀ تازه‌ای به وضعیت روابط و نظم جهانی پس از گذشت ۳۰۰ روز از دور دوم ریاست‌جمهوری «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا پرداخته و گزارش می‌دهد که ترامپ و حامیانش معتقدند جهان «هرگز در وضعیت بهتری نبوده است».

به گزارش نشریه «پالتیکو»، ترامپ و متحدانش دولت کنونی را دولتی می‌دانند که آمریکا و اتحادهایش را به‌شکلی بی‌سابقه تقویت کرده است. بر اساس این دیدگاه، ترامپ اروپا و دیگر شرکا را وادار کرده سهم بیشتری از هزینه‌های دفاعی بپردازند، مسئولیت بیشتری در حمایت از اوکراین بر عهده بگیرند و خرید تسلیحات آمریکایی را افزایش دهند. پالتیکو یادآوری می‌کند که بودجۀ دفاعی آمریکا امسال حدود ۱۳ درصد افزایش یافته و به یک تریلیون دلار رسیده و اعضای ناتو نیز متعهد شده‌اند ۵ درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف امور دفاعی کنند؛ رقمی که از سهم خودِ آمریکا نیز بیشتر است.

این نشریه از «رابرت اوبراین»، مشاور امنیت ملی دور نخست ترامپ، نقل می‌کند که رئیس‌جمهور آمریکا خود را سیاستمداری جهانی معرفی کرده که در حل بحران‌های متعدد نقش‌آفرین است. ترامپ بارها ادعا کرده که «۸ جنگ را در ۸ ماه پایان داده» و مقاله اشاره می‌کند که او در برخی موارد واقعاً از اهرم فشار به‌خوبی بهره برده است. پالتیکو نمونه بارز آن را در غرب آسیا می‌داند؛ جایی که یک دیپلمات باسابقه گفته: «هیچ‌کس نمی‌تواند به او نه بگوید.» به گفتۀ مقاله، این رویکرد در نهایت به آتش‌بس در غزه و آزادسازی اسرای رژیم صهیونیستی منجر شده است.

مقاله همچنین توضیح می‌دهد که ترامپ چگونه مدعی بازسازی نظم تجاری جهانی است؛ با اعمال تعرفه‌ها و تهدیدها بازارهای بسته را گشوده، از دسترسی به بازار مصرفی آمریکا درآمدزایی کرده و دیگر کشورها را به مشارکت در بازصنعتی‌سازی آمریکا وادار کرده است.

اما پالتیکو تأکید می‌کند که این روایت تنها بخشی از واقعیت است. در بررسی اتحادها، مقاله یادآور می‌شود که افزایش هزینه‌های دفاعی ناتو صرفاً حاصل «موفقیت» ترامپ نیست، بلکه نتیجۀ فضای بی‌اعتمادی و نگرانی عمیق است. به نوشتۀ پالتیکو، اگرچه «مارک روته» دبیرکل ناتو در پیامی به ترامپ این دستاورد را ستوده، اما نگفته است که دلیل اصلی افزایش هزینه‌ها ترس از احتمال خروج آمریکا از ناتو یا کنارگذاشتن تعهدات مادۀ ۵ بوده است. این مقاله تأکید می‌کند که بسیاری از کشورهای اروپایی، به‌ویژه آلمان، اکنون به آمریکا اعتماد پیشین را ندارند و از روسیه نیز به‌شدت بیمناک‌اند.

پالتیکو سیاست ترامپ در قبال اوکراین را نمونه‌ای روشن از تغییر رفتار آمریکا در قبال متحدان می‌داند. طبق این گزارش، ترامپ همۀ کمک‌های نظامی و اقتصادی به اوکراین را متوقف کرد، این کشور را به توافق‌هایی مبتنی بر واگذاری منابع در برابر کمک‌های قبلی واداشت و برای پذیرش شروطی فشار آورد که در عمل به معنای امتیازدهی به روسیه بود. مقاله این رفتار را بیشتر شبیه «اخاذی امنیتی» توصیف می‌کند تا شراکت.

دربارۀ ادعاهای ترامپ در زمینۀ «صلح‌سازی»، مقاله می‌گوید واقعیت‌ها بسیار محدودتر از تصویر ارائه‌شده‌اند. هرچند آتش‌بس غزه به نام او ثبت شده، اما تنش‌های از هر زمانی شدیدتر است و خطر بازگشت خشونت بسیار جدی‌تر از چشم‌انداز یک صلح پایدار است. سایر توافقات ادعایی ترامپ ــ از جنوب آسیا تا جنوب‌شرق آسیا و مرکز آفریقا ــ نیز یا اجرایی نشده‌اند یا در آستانۀ فروپاشی قرار دارند.

در بخش تجارت، پالتیکو اشاره می‌کند که جنگ تعرفه‌ای آمریکا و چین اکنون به وضعیتی مشابه یک سال قبل بازگشته است: یک آتش‌بس ناپایدار و بدون پیشرفت واقعی. بسیاری از توافقات وعده‌داده‌شده، از جمله با اتحادیۀ اروپا، هنوز نهایی نشده‌اند و فشار داخلی بر سر گرانی مواد غذایی ترامپ را وادار کرده تا تعرفه‌ها بر صدها قلم کالا را حذف کند.

در پایان، پالتیکو نتیجه می‌گیرد که ترامپ در «ویران کردن» نظم جهانی بسیار موفق‌تر از «بازسازی» آن بوده است. مقاله هشدار می‌دهد که سقوط نظم بین‌المللی ساخته‌شده طی دهه‌ها بدون ایجاد یک جایگزین عقلانی «حماقتی پرهزینه» است؛ هزینه‌ای که نه‌فقط جهان، بلکه خود مردم آمریکا نیز پرداخت خواهند کرد.

سید عباس عراقچی در نامه به آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد و مایکل عمران کانو رئیس شورای امنیت سازمان ملل متحد گفت که رئیس جمهور آمریکا به راهبری اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران اعتراف کرده است.

متن نامه عراقچی به شرح زیر است:

با ارجاع به نامه‌های پیشین اینجانب به تاریخ‌های 23 خرداد 1404 برابر با 13 ژوئن 2025 (S/2025/379)، 1 تیر 1404 برابر با 22 ژوئن 2025 (S/2025/405) و 7 تیر 1404 برابر با 28 ژوئن 2025 (S/2025/429) در خصوص اقدامات آشکار تجاوزکارانه ایالات متحده و رژیم اسرائیل از 13 لغایت 24 ژوئن 2025 (23 خرداد تا 3 تیر 1404) علیه کشورم، مایلم توجه جنابعالی را به اظهارات اخیر رئیس‌جمهور ایالات متحده در خصوص نقش راهبری آن کشور در اقدامات تجاوزکارانۀ رژیم اسرائیل و جنایات جنگی کارگزاران آن علیه جمهوری اسلامی ایران جلب نمایم.

در تاریخ 6 نوامبر 2025 (15 آبان 1404)، رئیس‌جمهور ایالات متحده اظهار داشت: «اسرائیل نخست [به ایران] حمله کرد. آن حمله بسیار، بسیار قدرتمند بود. من کاملاً مسئول آن بودم». بر اساس حقوق بین‌الملل، این اظهارات دلیلی آشکار بر هدایت و کنترل ایالات متحده در رابطه با اقدامات غیرقانونی مذکور محسوب می‌شود. همان‌گونه که پیشتر اطلاع داده شد، اقدام تجاوزکارانه رژیم اسرائیل و ایالات متحده علیه حاکمیت و تمامیت سرزمینی جمهوری اسلامی ایران و در نقض آشکار بند 4 ماده 2 منشور ملل متحد انجام گرفت.

این اقدام شامل حملات علیه غیرنظامیان و اهداف غیرنظامی بود که با بی‌اعتنایی کامل به اصول حقوق بین‌الملل و حقوق بین‌الملل بشردوستانه صورت گرفت و منجر به شهادت بیش از 1100 انسان بی‌گناه و جراحت شمار بسیاری گردید، همچنین حملات کور علیه زیرساخت‌های غیرنظامی از جمله تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز ایران که تحت پادمان‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دارند، در نقض آشکار منشور ملل متحد، اسناد نهایی کنفرانس‌های بازنگری معاهده عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای (NPT)، قطعنامه‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (از جمله قطعنامه‌های شماره 444 و 533) و قطعنامه 487 شورای امنیت (1981) صورت گرفت. بنابراین مسئولیت بین‌المللی این نقض‌ها نه تنها بر عهدۀ رژیم اسرائیل بلکه بر عهدۀ ایالات متحده از جمله برای هدایت و کنترل رژیم مزبور نیز می‌باشد.

بر اساس موارد فوق، ایالات متحده موظف است خسارات مادی و معنوی وارد شده ناشی از این نقض‌ها علیه ایران و شهروندان ایرانی را به طور کامل جبران کند. تعهد جبران خسارات وارده شامل بازگرداندن وضعیت به حال سابق و پرداخت غرامت بر اساس اصول تثبیت‌شده حقوق بین‌الملل می‌گردد.

در عین حال، اعتراف فوق‌الذکر، مسئولیت کیفری فردی رئیس‌جمهور ایالات متحده و هر مقام یا فرد آمریکایی دیگر دخیل در نقض‌های فاحش حقوق بین‌الملل بشردوستانه از جمله به‌واسطۀ ارتکاب جنایت تجاوز، هدایت حملات عمدی علیه غیرنظامیان (از جمله زنان و کودکان، دانشمندان، استادان دانشگاه، خبرنگاران و زندانیان)، هدف قرار دادن افسران ارشد نظامی خارج از عرصۀ مخاصمات، انجام حملات عمدی علیه اهداف غیرنظامی شامل بیمارستان‌ها و آمبولانس‌ها، مرکز صداوسیمای ایران، یک زندان و زیرساخت‌های انرژی از جمله تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز را نیز در پی خواهد داشت. این امر البته خدشه‌ای به مسئولیت کیفری تمامی اشخاص از جمله در درون رژیم اسرائیل که در فرماندهی، دستور، ارتکاب یا معاونت و تسهیل در ارتکاب جنایات جنگی یادشده دخیل بوده‌اند، وارد نمی‌کند.

بر این اساس، جمهوری اسلامی ایران حق مسلم و غیرقابل تردید خود را برای پیگیری از طریق تمامی مجاری حقوقی موجود جهت احراز مسئولیت برای دولت‌ها و اشخاص مسئول و نیز جهت دریافت غرامت خسارات وارده محفوظ می‌دارد.

انتظار جدی جمهوری اسلامی ایران این است که دبیرکل سازمان ملل متحد و شورای امنیت، مطابق با مسئولیت خود در قبال حفظ صلح و امنیت بین‌المللی، اقدامات مقتضی را با هدف تضمین پاسخگویی ایالات متحده و رژیم اسرائیل در قبال این نقض‌های فاحش اتخاذ نموده و عاملان این جنایات را به دست عدالت بسپارند.

خواهشمند است دستور فرمایید این نامه به‌عنوان سند رسمی شورای امنیت منتشر شود.

عالی‌ترین مراتب احترام مرا بپذیرید.

انتخابات پارلمانی عراق با مشارکت بیش از ۱۲ میلیون نفر از ۲۱.۴ میلیون فرد واجد شرایط برگزار شد؛ افزایشی ۱۲.۵ درصدی نسبت به دوره قبل که نشان‌دهنده استقبال گسترده مردم از مشارکت سیاسی است.

پیشتازی ائتلاف بازسازی و توسعه

طبق نتایج منتشرشده، ائتلاف «بازسازی و توسعه» به رهبری محمد شیاع السودانی در صدر قرار دارد. «دولت قانون» به رهبری نوری المالکی نیز در رتبه دوم و حزب «تقدم» وابسته به محمد الحلبوسی در رتبه سوم قرار گرفتند.

ائتلاف «حکمت ملی» به رهبری سید عمار الحکیم، سازمان بدر متعلق به هادی العامری و جنبش حقوق وابسته به کتائب حزب‌الله نیز در میان جریان‌های شیعی پیروز در انتخابات قرار دارند.

اما کرسی‌های پارلمان چگونه میان جریان‌های پیروز توزیع می‌شود؟

بر اساس آماری که رسانه‌های عراقی منتشر کردند، ائتلاف «بازسازی و توسعه» به رهبری نخست‌وزیر محمد شیاع السودانی با کسب ۴۵ کرسی، جایگاه نخست را از آن خود کرد. پس از آن، ائتلاف «دولت قانون» به رهبری نوری المالکی با ۳۰ کرسی، و سپس حزب «تقدم» به رهبری محمد الحلبوسی با ۲۷ کرسی، و جنبش «صادقون» به رهبری قیس الخزعلی با ۲۶ کرسی در رده‌های بعدی قرار گرفتند. همچنین، سازمان «بدر» به رهبری هادی العامری ۱۹ کرسی، و «قوی الدولة» به رهبری سید عمار حکیم ۱۸ کرسی کسب کردند.

در میان احزاب کُرد، حزب دموکرات کردستان با ۲۷ کرسی پیشتاز شد و پس از آن اتحادیه میهنی کردستان با ۱۸ کرسی، حزب «النسل الجدید» با ۳ کرسی، اتحادیه اسلامی کردستان با ۴ کرسی و جماعت اسلامی با یک کرسی قرار گرفتند. 

ائتلاف «عزم» به رهبری مثنی السامرائی ۱۶ کرسی، ائتلاف «السیادة» به رهبری خمیس الخنجر ۱۴ کرسی، و سپس «إشراقة کانون» که شامل شخصیت‌های مدنی و مستقل است با ۸ کرسی، ائتلاف «الاساس» با ۷ کرسی، «تصمیم» با ۶ کرسی و «حسم» نیز با ۶ کرسی موفق به کسب آراء مردم شدند. در نهایت، بلوک‌های کوچکتر دیگری همچون «الموقف»، «واسط اجمل»، «الجماهیر»، «جبهه ترکمن» و «المشروع العربی» و «التحالف العربی» نیز هر کدام بین دو تا پنج کرسی به دست آوردند.

پنج نامزد انتخابات پارلمانی عراق با بیشترین آراء کدامند؟

ریبوار طه مصطفی / اتحادیه میهنی کردستانی: ۹۶,۰۰۰

محمد شیاع السودانی / بازسازی و توسعه: ۹۲,۴۷۷

محمد الحلبوسی / حزب تقدم: ۷۱,۹۲۲

نوری المالکی / دولت قانون: ۶۸,۷۸۵

جمال احمد سیدو / اتحاد اسلامی کردستانی: ۵۸,۱۹۱

نزدیک شدن به تصویب قانون حشد شعبی با پیروزی جریان‌های مقاومت

رسانه عراقی المعلومه اعلام کرد: پیروزی جریان‌های مقاومت در انتخابات پارلمانی عراق تصویب قانون حشد شعبی را نزدیک‌تر کرد. این قانون با هدف تثبیت جایگاه حقوقی و قانونی بسیج مردمی عراق در پنجمین پارلمان عراق در حال بررسی بود که با فشارهای آمریکا معلق باقی ماند.

پیشتر «سلام الزبیدی» سخنگوی ائتلاف النصر به تشریح دلایلی پرداخت که مانع تصویب قانون حشد شعبی در پارلمان عراق شده بود.

وی گفت: دولت واشنگتن به صراحت تهدید کرده است در صورت تصویب این قانون، عراق را تحریم خواهد کرد.

الزبیدی افزود: متأسفانه اقتصاد و اموال عراق گروگان آمریکا و بانک فدرال این کشور است و این امر سبب شده تا دولت و پارلمان عراق از تحریم تحریم‌های آمریکایی علیه کشور بترسند.

وی گفت: ایالات متحده آمریکا آشکارا تهدید کرده است در صورتی که پارلمان عراق، قانون حشد شعبی را تصویب کند، عراق را تحریم خواهد کرد.

الزبیدی تاکید کرد: رئیس پارلمان (المشهدانی) در یک گفتگوی تلویزیونی، این تهدید آمریکا را مورد تأیید قرار داد و اعتراف کرد که آمریکا پیام مستقیمی برای معاون اول رئیس پارلمان عراق فرستاده که دربرگیرنده تهدید به اعمال تحریم علیه عراق در صورت تصویب قانون حشد شعبی است.

به اعتقاد تحلیلگران، تصویب قانون حشد شعبی در ششمین پارلمان عراق به‌منزله یک نقطه عطف در جایگاه حقوقی و قانونی سازمان بسیج مردمی خواهد بود؛ نهادی که طی سال‌های گذشته در خط مقدم نبرد با تروریسم حضور داشته است.

سیره فاطمی در ابعاد زمان‌شناسی، مقاومت و تبلیغ، الگویی کامل برای امام عصر(عج) و منتظران است. این تحلیل با استناد به توقیع شریف امام زمان و کتاب "فاطمه الگوی مهدی"، اسوه‌گیری از حضرت زهرا(س) را راهنمای مسیر انتظار می‌داند.

خبرگزاری حوزه | این یادداشت با استناد به توقیع شریف امام زمان(عج) که حضرت فاطمه زهرا(س) را «اُسوۀ حسنه» معرفی می‌کند، به تحلیل ابعاد الگوبخشی سیره فاطمی در اندیشه مهدوی می‌پردازد و با روش توصیفی وتحلیلی و با محوریت متن کتاب "فاطمه الگوی مهدی"، استدلال می‌شود که سیره عملی حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف، سرمشق کاملی برای امام عصر(عج) و تمام منتظران است.

در مجموعه معرفتی شیعه، حضرت فاطمه زهرا(س) جایگاهی بی‌بدیل دارد. توقیع شریف امام زمان(عج) که می‌فرماید: «فِی ابْنَهِ رَسُولِ اللَّهِ لِی أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» گواهی روشن بر این مدعاست. این روایت نشان می‌دهد که حتی امام معصوم نیز خود را نیازمند الگوگیری از سیره فاطمی می‌داند.

تبیین مفهوم اسوه‌گیری در سیره فاطمی

بر اساس متن منبع این کتاب، حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف، الگویی کامل برای امام عصر(عج) است:

۱. زمان‌شناسی و موقعیت‌شناسی
حضرت زهرا(س) با درک دقیق شرایط پس از رحلت پیامبر(ص)، اقداماتی هدفمند را برنامه‌ریزی کرد. از دعوت‌های شبانه (اسراء) تا افشاگری در مسجد (فدک)، همگی نشان از شناخت عمیق ایشان از شرایط زمانه دارد.

۲. مقاومت در برابر انحراف
سیره فاطمی در دفاع از حریم ولایت ، الگویی برای تمام عصرها میباشد. رویارویی با انحرافات با شجاعت و استواری، از ویژگی‌های بارز این بانوی بزرگ است.

۳. هنر تبلیغ و افشاگری
خطبه فدکیه و سایر بیانات و فرمایشات حضرت فاطمه، نمونه‌ای از هنرمندانه‌ترین روش‌های تبلیغ و افشای حقایق است. این بُعد از سیره فاطمی، برای دوران غیبت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

۴. صبر و استقامت
همان‌گونه که در متن منبع آمده، حضرت زهرا(س) با صبری فعال در برابر تمام مصائب ایستادگی کرد. این صبر، نه انفعال، بلکه حرکتی رو به جلو برای حفظ اساس دین اسلام بود.

تحلیل زیارت‌نامه فاطمی

فراز «یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً» (مفاتیح الجنان) نشان می‌دهد که صبر و استقامت در سرشت فاطمی نهادینه شده بود. این ویژگی، برای امام عصر(عج) در دوران غیبت و نیز برای منتظران در عصر حاضر، الگویی کاملاً کاربردی است.

نتیجه‌گیری

سیره حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف:

۱ مقاومت در برابر ظلم
۲ دفاع از حریم ولایت
۳ روش‌های هوشمندانه تبلیغ
۴ صبر و استقامت آگاهانه

الگویی کامل برای امام عصر(عج) و تمام منتظران است. شناخت این ابعاد و الگوگیری از آن، می‌تواند مسیر انتظار را برای جامعه شیعی هموارتر سازد. همان‌گونه که در متن منبع تأکید شده، «شناخت حضرت فاطمه زهرا نجات از یک عمر سردرگمی است».

محمدرضا براتی