چکیده
این مقاله در نظر دارد تا به موضوع نقش زن و جنگ نرم علیه وی در بیداری اسلامی بپردازد. در این مقاله سعی شده است به چگونگی آمادگی برای بیداری اسلامی و موانع ایفای نقش زنان پرداخته شود. نویسنده آغاز راه بیداری را پایبندی به ارزشهای اسلامی و اجرای آن در جامعه میداند و استکبار جهانی و نیز جامعهای که زن در آن زندگی میکند را اولین چالشهای فرا روی زن در مسیر بیداری اسلامی معرفی میکند. در ادامه از سریالهای وارداتی و شبکههای ماهوارهای و وسایل ارتباطی جدید به عنوان دیگر عواملی که مانعی بر سر راه زن و بیداری اسلامی است نام برده میشود.
در پایان، نویسنده راههایی مانند شناخت دین اسلام، پرهیز از تقلید کورکورانه، اراده و... را به عنوان ابزارهایی برای مقابله با جنگ نرم علیه زن معرفی میکند.
واژگان کلیدی
جنگ نرم، زن، بیداری اسلامی، استکبار، وسایل نوظهور ارتباطی، اسلام.
مقدمه
امروزه نشستها و تلاشهای ارزشمندی برای بازگرداندن بیداری اسلامی به جوامع اسلامی صورت میگیرد؛ جوامعی که هر روز در اطاعت و فرمانپذیری شکل و مضمون جدیدی به خود میگیرند. برای اینکه این حدیث شریف «مردم خواباند و آنگاه که بمیرند به خود میآیند»، [1] بر ما صدق نکند باید مواظب باشیم و بیدار. آنچه ما امروز در مناطق عربی اسلامی مشاهده میکنیم چیزی جز آغاز یک بیداری اسلامی در دنیای عربی اسلامی نیست. اما متأسفانه این خیزش در برخی از کشورها هنوز کامل نشده است و این در حالی است که این قیام در کشورهای دیگر به دست فرصتطلبان افتاده است؛ کسانی که تلاش دارند با ظاهر انقلابی خود این انقلاب را از مسیر اصلی منحرف کنند.
جدای از اینکه این انقلاب ثمربخش بوده یا نه، حضور مردان و زنان و کودکان در میدان التحریر و دیگر مناطق مشابه در جهان عرب به این معناست که دیگر مردم ظلم و خواری را تاب نمیآورند و خواستار آزادی و اجرای قوانین الهی و بهرهمندی از حقوق بشر و آگاهی و شفافیت در اجرای ارزشهای اسلامی و همچنین خواستار مقابله با خطرهای پیش روی امت اسلامی مانند فتنههای مذهبی که در گوشه و کنار جهان وجود دارد، هستند. اینها گامهای اولیه به سوی بیداری اسلامی هستند.
ییداری اسلامی دارای دو مقوله فردی و اجتماعی است. در ابتدا باید بیدارسازی از فرد آغاز شود تا جامعه به سمت آن سوق پیدا کند و رفته رفته جامعه جهانی را هم در بر بگیرد. بدون شک در این امر عوامل متعددی به ما یاری میرساند که شاید بارزترین آنها اسلام است که ما را با دیگر ملتها گرد هم میآورد. و متأسفانه استکبار پی به این نکته برده است که دین ما و ارزشهای ما و فرهنگ ما همان نیروی ماست و در پی این است که با همه توان خود در بین ما شکاف ایجاد کند تا دست از این ارزشها برداریم و در نتیجه بتواند بر سرزمین و ناموس و مقدسات ما سیطره پیدا کند و تاریخ و فرهنگ ما را جعل کند. در این راه و برای دستیابی به هدف خویش از ابزارهای زیادی بهره میگیرد. پس زبان حاکم، زبان جنگ، تهاجم، اشغالگری، سلب هویت و تاریخ و جغرافیاست. همانند چیزی که در فلسطین رخ داد. در حالی که شعار این بود: «افراد بزرگسال میمیرند و کودکان فراموش میکنند.» [2] دو سال سپری شد تا اینکه این گفته شکست خود را در عمل ثابت کرد. اما بزرگسالان فلسطین بعد از آنکه آنچه رخ داده بود را در وجدان و روح و قلب کودکان خود حک نمودند، مردند. و این مثالی بسیار ساده از بی فایده بودن این نیروهای نظامی در کشتن یا زدودن آرمانی زنده در درون هوادران آن است.
دشمن این حقیقت را به خوبی درک کرده است، پس بازآمده تا جنگی دیگر و نوعی دیگر را علیه ما آغاز کند. جنگی که نه به ارتش نیاز دارد و نه به توپ و تانک. اما این جنگ از آن یکی بسیار قویتر و خطرناکتر است و آن جنگ نرم است که امروز بسیار از آن گفته میشود و شاید ژوزف نای، رئیس مدرسه پژوهشهای دولتی کندی در دانشگاه هاروارد، از نخستین کسانی باشد که از این جنگ سخن گفته است. وی رئیس شورای ملی اطلاعات و نیز معاون وزیر دفاع آمریکا بوده است. وی استفاده از یک قدرت نرم را وسیله موفقیت در سیاست بینالمللی میداند. نیرویی که در مقایسه با تمامی جنگهایی که ایالات متحده آمریکا علیه دیگر کشورها به راه انداخته است برتر است؛ زیرا این جنگ به طور خلاصه، جنگ جذابیت و اقناع است نه جنگ اجبار. ژوزف نای از این نیرو به عنوان نیرویی یاد میکند که بر اساس یک نظریه از آغاز خلقت وجود داشته است. بنابراین، این جنگ مبارزه حق است با باطل و مبارزه با فریبی است که شیطان در جان و وجود انسان آن را به کار میبندد.
و شیطان همانی است که قسم یاد کرد و گفت: «به عزت تو سوگند همانا تمامی آنان را فریب میدهم مگر بندگانی از آنان که مخلصاند.» [3] اما شیطان در همین آیه اعتراف میکند که بندگان مخلص او را ناامید میکنند؛ کسانی که خداوند را مخلصانه عبادت میکنند. ما در برخورد با شیطانهای جدید هم به ایمان و اجرای تعالیم دین نیازمندیم؛ زیرا وضعیت همان است که بود و واقعیت نیز یکی است. ما نیز به همان شیوه مورد هدف قرار گرفتهایم و این به واسطه پیشکشی باطل به شیوهای جذاب و دوستداشتنی است. در مرحله نخست غرایز و خواستهها و آمال انسان را هدف قرار میدهند و او را به ظرفی خالی از محتوای دین و تمدن اسلامی تبدیل میکنند. افرادی هستند که تلاش دارند اسلام را به وسیله ایجاد اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی پاره پاره و کوچک کنند و در هر زمان و مکانی که فرصتی دست دهد، به این اختلافات دامن زنند و آتش این اختلافات را روشنتر کنند تا سود بیشتری ببرند و به اهداف خود برسند.
متأسفانه، هنوز شیطان شناختهشده نزد ما همان شیطان سنتی است؛ اما امروز شیطانها زیاد شدهاند و ابزارهای آنان نیز بیشتر. شیطان قدیمی خواست ما را اغوا کند تا مرتکب عمل حرام شویم و با سرنوشتی بد وارد جهنم شویم؛ اما امروز شیطانها با شیوههای نرم و جذاب تلاش دارند تا مردم را وسوسه کنند و آنان را به زبان حال خویش تبدیل کنند و این در حالی است که شیوههای آنان نرمی بیشتری به خود گرفته است و در حال حاضر نیز ما در برابر خواست آنان اطاعتپذیری بیشتری داریم. اکنون راه حل چیست؟
راه حل فقط بیداری، پیوسته گوش به زنگ بودن و تأثیرپذیری فعال از سوی نخبگان علمی و دینی و فرهنگی است و این بخشی از حضور ما در این مکان است.
بنابراین، با وجود شیطانهای جدید و شیوههایی که بیش از پیش نرمتر میشود، این جنگ با نرمی و تأثیرگذاری خود تمامی عناصر تشکیلدهنده یک جامعه اسلامی را در بر میگیرد. حال میخواهیم توجهها را به زن که همانا از ستونهای اساسی و بنیادین هر جامعه اسلامی است، جلب کنیم.
چگونه است که امروز زن مسلمان هدف این جنگ نرم قرار گرفته است؟
نقش طبیعی زن در بیداری اسلامی
بیداری یک جامعه اسلامی از بیداری فرزندان آن جامعه و از تمام عناصر تشکیلدهنده آن آغاز میشود و اگر به ساختار جامعه خویش نگاهی بیندازیم حتماً درخواهیم یافت که همانا خانواده عنصر تشکیلدهنده واقعی همه جوامع است و نیز میدانیم که زن دریچه اطمینان خانواده است. گفته میشود که زن نیمی از جامعه است و ما میگوییم که زن همة جامعه است؛ زیرا زن نیمی از جامعه و سازندة نیم دیگر آن است. با توجه به اینکه زن هم مادر و تربیتکننده نسل است و هم میتواند پزشک، وکیل، سیاستمدار و ... باشد و همچنین در خانواده و محیط اطراف و جامعه ﺗﺄثیر بسزایی دارد، اگر در سطح بالایی از فرهنگ و آگاهی باشد و بر اساس ارزشهای اسلام به رشد و تربیت نسل بپردازد، خانواده ایمن باقی میماند و در نتیجه جامعه سالم خواهد ماند و عکس این موضوع نیز صادق است.
اگر زن و جامعه فاسد شود، خانواده و جامعه نیز به سوی انحراف کشیده میشود. زنان هرچند که وظایفی مشابه وظایف مردان در کار ایفا میکنند، دارای قدرت ﺗﺄثیرگذاری ویژهای در محیط خویش هستند. گاهی مادر بیشتر از پدر در پسر خود ﺗﺄثیر میگذارد و این در حالی است که دانشآموز پسر هنگام ارتکاب خطا در مقابل معلم زن بیشتر شرمزده میشود تا معلم مرد. در دیگر زمینهها نیز اینگونه است.
همه ما تلاش داریم تا ایمنی بدن خود را در مقابل امراض حفظ کنیم اما نباید فراموش کنیم که بر ما واجب است به ایمنی روح و اجتماع که ما را از بسیاری امراض اجتماعی و رفتاری در امان میدارد، توجه داشته باشیم. بدون شک زن نیز در کنار مرد میتواند در ساختن این مصونیت مشارکت کند و این امر از طریق ایفای نقشهای متعددی است که خداوند سبحان و تعالی بر عهده زنان قرار داده است. آنگونه که در لبنان میگوییم زن در آنچه که جامعه در آن به سر میبرد سهم شیر را دارد [4] و این امر به خوبی در بیشتر انقلابهای عربی در مصر و تونس و بحرین و یمن نمایان شده است.
قبل از آن نیز شاهد نمونههایی از زنان مقاوم در لبنان و فلسطین بودیم و چقدر ما امروز نیازمند زنانی مانند الحاجه، مادر فرماندة شهید عماد مغنیه، هستیم. زنی که وظایف اجتماعی بیرون از خانه و تربیت مردانی که کاروان جهان را هدایت کردهاند را در خود جمع نمود. او مادر سه شهید است و آرزوی شهیدان بیشتری را دارد. این زن نمونه یک زن استثنایی است. یک بار از وی در روز مادر از کودکی عماد مغنیه پرسیدم و اینکه چگونه او را تربیت میکرد در پاسخ جواب بسیار زیبایی داد: برای تربیت او خود را ناچار دیدم که دوستان و نزدیکان او را که در خانه ما جمع میشدند و به بحث و گفتوگو مشغول بودند را تربیت کنم و از دور همه این امور را مشاهده میکردم.
دوست و دشمن اعتراف میکنند که این زن فرماندهای قهرمان را تربیت کرد و شایسهتر آن است که بگوییم به دلیل کشته شدن فرزندان وی در راه آرمانی که بدان ایمان آوردند، دیگر برای وی فرزندی باقی نمانده و همچون مدرسهای است برای دختران جوان از تمامی نسلها. آیا کسی میتواند در این مسئله شک کند که این زن در نقشی که در بیداری اسلامی به او واگذار شده، موفق نبوده است؟ وی وجدان بسیاری از زنان و مادران شهدا در لبنان و کشورهای عربی را بیدار ساخت. و این چنین است مادر شهید بوعزیزی، آغازگر انقلاب مردم عرب. اما امروز در این دهکده جهانی آسان نیست که یک زن انسانی را تربیت کند که ذلت و خواری را نپذیرد و این در حالی است که سخنان او آتش انقلاب و آغاز بیداری نزد زنان در میدان تحریر مصر و میدان لولو بحرین و دیگر میدانهای عزت و کرامت را شعلهور ساخت.
تأثیرات استثنایی مادارن شهدا را در ایجاد بیداری اسلامی و آگاهیبخشی یادآور میشویم بدون اینکه بخواهیم ﺗﺄثیراتی را که زنان در عرصههای علم و طب و سیاست و اقتصاد به دست آوردهاند فراموش کنیم. عایشه مصطفی، دختر نوزدهساله مصری، نمونهای از آن است. دختری که با اختراع سامانه ویژه پرتاب سفینههای فضایی آینده بدون استفاده از قطرهای سوخت، نقل زبانها شد. اختراع او دنیا را شگفتزده کرد و موضوع بحث دانشمندان فضایی در هر نقطه از جهان شد و این در حالی است که عایشه از تحقیقاتی که آژانس فضایی ناسا در حال انجام آن است، پیشی گرفت. زیرا این سازمان از برترین تکنولوژیها در نیروی رانش ماهوارهها به جای موتور معمولی موشک بهرهمند بوده است، آنچه باعث کاهش یافتن پسماندهای جهان شده و سبب افزایش سرعت سفینهها میشود؛ همچنان که یک منبع مجانی انرژی پاک را شکل میدهد. آیا اینجا کسی میتواند در این مسئله شک کند که این دختر جوان به هر شکل در راه بیداری اسلامی و با داشتن الگویی نیکو و حجاب و علم دستاوردی را ارائه نداده است؟ در جهان عرب نمونه بسیار است و از هر زاویه که به زن بنگری میتواند نقطة روشن تحول در مسیر بیداری اسلامی باشد.
به شکل خلاصه بیداری اسلامی فقط یک نظریه نیست بلکه آن در مجموعهای از اصول و آداب و رفتار یک جامعه که از آن ﺗﺄثیر میپذیرد، نمایان میشود.
موانع پیش روی زن در بیداری اسلامی
قبلاً یادآوری کردیم که زن در پیریزی جوامع چه نقشی دارد و چگونه در نقشهای راهبردی به سوی بیداری اسلامی به ایفای نقش میپردازد و حضوری فعال دارد. بنابراین، زن در خانواده، جامعه و ملت با انجام وظایف متعدد خود حضور داشته است. پس چه چیزی باعث ایجاد مانع در راه ایفای نقش زن در جامعه میشود؟ وظیفهای که اگر تحقق یابد پیشرفت بزرگی در بیداری اسلامی کسب میکنیم. حقیقت این است که مستکبران از دستان خود کمتر استفاده میکنند و بیشتر عقل خود را در اندیشیدن خسته میکنند و تلاش دارند تا راههایی برای سیطره بر امت اسلامی بیابند. بعد از آنکه ارتش آنها از این امر عاجز ماند، با نگاهی به عناصر قدرت در جامعه خود دریافتم که آنها (مستکبران) به سدی محکم از ارزشها و اعتقاداتی که هواپیماهای آنان از عهده آن برنمیآیند، برخورد کردهاند. بدون شک سرچشمه این ارزشها خانواده است و کلید خانواده زن میباشد. پس آگاهی زنان ما باعث خوشحالی استکبار نشد و امروز زن هدف اصلی قرار گرفته است.
بعد از زن نیز خانواده و جامعه هدف قرار گرفتهاند و این زمانی است که قدرتهای استکباری به خوبی فهمیدهاند که زن عنصر قدرت در جوامع اسلامی است. استکبار جنگهای فزاینده و بیشماری را علیه زن به راه اندخته است؛ جنگهایی که هدف آن عواطف و احساسات زن است، جنگهایی که فطرت زن و تفکر درونی او را هدف قرار داده است و ابزارها نیز علاقه زن به وسایل نوظهور و خواست وی برای هرچه سریعتر بهروز شدن را هدف قرار داده است. اما متأسفانه زنان خطر این عسل پیشکش آلوده به سم تمدن را به خوبی درک نمیکنند، امری که عواقب مصیبتبار آن را به شکل آنی و همچنین در درازمدت مشاهده میکنیم؛ آنچه باعث ایجاد مانع بر سر راه بیداری اسلامی میشود.
اما مانعتراشی در مسیر انجام وظایف زن در بیداری اسلامی به دو شکل پیگیری میشود:
1. این موانع از سوی قدرتهای استکباری با آمریکایی نمودن ارزشها و غربی کردن (اروپایی کردن) تفکرات و یهودیسازی تاریخ و سرزمین و ناموس مسلمانان صورت میگیرد. این در حالی است که تمامی دشمنان اسلام که منتظر اشتباه مسلمانان هستند برای به فساد کشاندن خانواده و فروپاشی ارزشها متوسل به فساد زن شدهاند و در نتیجة این فساد، جامعه و نظام دینی و ارزشها به قهقرا میروند و این از کشندهترین جنگهاست.
2. متن جامعهای که زن در آن زندگی میکند هدف قرار میگیرد. جامعهای که به نوبه خود میتواند گمراهکننده باشد و گاهی بازیچهای است برای اجرای آنچه با عنوانهای مختلف از زن درخواست میشود، عناوینی مانند اسلام معتدل که از فرهنگ غربی استقبال میکند، اسلامی که خواهان پیوستن به غرب است. این نظریه به دنبال اجرای اسلام به شیوه خاص خود است و این امری است که بر اغلب نظامهای حاکمیتی در جهان عرب حاکم است. کسانی که سادهترین حقوق زن برای انتخاب و نامزدی در انتخابات را از وی سلب میکنند، او را از حقوقی که اسلام به وی داده است محروم میکنند. البته رفتار این دولتها قابل سرزنش نیست و سازمانهای حقوقی آمریکا و حتی سازمانهای بینالمللی خواهان اعطای حقوق زن در بعضی از کشورها نیستند؛ به این دلیل که این دولتها به راحتی تسلیم طرح رژیم صهیونیستی بزرگ شدهاند. در اینجا جامعه و سیاستمداران دشمنان حقیقی هستند که زن را در پیشرفت و بیداری خویش هدایت میکنند و در نتیجه زن قربانی دوگانگی ارزشهایی میشود که جامعه مطیع و تسلیمپذیر وی، بر او تحمیل میکند. به طور مثال در بسیاری از مناسبتهای ملی، هرچند به صورت غیر عمد، خوانندگان زن و زنان رقصنده مهمانان افتخاری هستند و این امر باعث به وجود آمدن گونهای از دنیاپرستی نزد بعضی از زنان و دختران جوان میشود. پس در نتیجه به سوی تقلید کورکورانه از این افراد گرایش پیدا میکنند با هدف اینکه همانند آنان شوند و از همان جایگاه برخوردار شوند و این مشکلی عظیم است.
امروزه ابزارها زیادی برای ایجاد مانع بر سر راه بیداری ملتهای مسلمان بهویژه زنان قرار دارد و این در حالی است که ما در عصر جهانیسازی و عصر دهکده جهانی زندگی میکنیم، دهکدهای که تمامی بشر در آن زندگی میکند و این پیشرفت بزرگ و فزاینده در وسایل ارتباطی و تکنولوژی باعث شده است که فاصلهها نزدیکتر شده و امکان آشنایی منفی و مثبت با دیگر فرهنگها را فراهم بیاورد. اما زمانی که از جنگ نرم سخن میگوییم، روی سخن ما با موارد منفیای است که در پیشرفت زن مانع ایجاد میکند. این موارد دارای شیوهها و ابزارهایی مانند تلویزیون، اینترنت، دستگاههای تلفن و برنامههای آن، شعارهای غیر واقعی سازمانهای بهداشتی و فرهنگی و حقوقی است که هدف این شعارها با حقیقت آنچه میگویند متفاوت است.
اکنون توجه شما را به بعضی از نمونههای کاربردی و روزمره که در جهان عربی و اسلامی که زن به وسیله آنها هدف قرار گرفته است جلب میکنم و این حقیقت چیزی است که مانع پیشرفت زنان در تکمیل مسیر بیداری اسلامی است.
نمونهها را از واقعیت جهان، جایی که در آن زندگی میکنیم، اخذ کردهایم و این نمونهها تبدیل به پدیدههای اجتماعی شده است؛ به دلیل اینکه در بیش از یک کشور عربی اسلامی حاکم شده است. بارزترین این نمونهها در رسانهها و وسایل متنوع آن و بعضی از وسایل ارتباطی نمایان میشود و در موارد زیر مشهود است:
1. سریالهای وارداتی.
2. برنامههایی که به طور گسترده با واقعیت ما تفاوت دارد.
3. برنامهها و شبکههای ویژه آرایش و لباس و آشپزی و طراحی.
4. وسایل نوظهور ارتباطی و شبکههای ارتباط جمعی.
ابتدا باید اشاره کنیم که این شبکهها گاهی خوراک رسانهای و تبلیغاتی خود را به شیوههای حسابشده پخش میکنند و با آگاهی کامل میدانند که چه کسانی را با ابزارهای نرم خود هدف قرار دادهاند. برای این امر بودجههایی را در سطح دولتها تخصیص میدهند تا به اینگونه جنگهای نرم بپردازند و گاهی نیز این برنامهها را به صورت تقلیید کورکورانه پخش میکنند و این در حالی است که در هر دو وضعیت، جامعه متحمل زیان میشود. ما در اینکه بعضی از شبکهها از این نوع جنگ بری هستند شکی نداریم اما غفلت آنها و پیروی کورکورانه در آنچه غرب پخش میکند باعث به فساد کشیده شدن کارها میشود.
سریالهای وارداتی:
از نظر ویرانگری، سریعترین و خطرناکترین ابزار در زندگی زن است. سریالهایی که از گوشه کنار جهان وارد میشود و از ارزشهای زن به طور کلی دور است و متأسفانه گاهی نیز از کشورهای همسایه وارد میشود؛ اما شایسته یک زن مسلمان نیست.
سال گذشته، در یکی از شبکهها سریالی دوبلهشده به نمایش درآمد که ﻣﺘﺄسفانه مردم و به طور مشخص زنان و دختران جوان آن را دنبال میکردند. این سریال قصه دختر کوچک و زیبایی را بیان میکرد که بعد از مرگ پدرش، مشکلات روحی پیدا میکند به طوری که وادار به ازدواج با یک مرد مسن میشود و بعد از ازدواج و زندگی در منزل همسر، یک رابطه عاشقانه دیگری را با جوانی که با همسر او زندگی میکرد تجربه میکند. در پایان این دختر دست به خودکشی میزند نه به این دلیل که توبه کرد و سر عقل آمد بلکه به این دلیل که آن پسر جوان از وی دست کشید و با دختر دیگری ازدواج کرد.
شاید پخش این سریال در جامعه آمریکا و یا اروپا عادی باشد اما نمایش این فیلم در کشورهای مسلمان مانند سمی پنهان است. مسئله اساسی این است که چگونه در این سریال روی دختری که به همسر خود خیانت کرده و مرتکب گناه شده است تمرکز شده و وی را دختری بیگناه و ستمدیده جلوه میدهد. پس ما باید با این دختر اظهار همدردی کنیم چراکه او قربانی شده است و این حق را دارد که جوانی همسن خود را دوست داشته باشد. آیا برای هر زنی که این سریال را میبیند این امکان وجود دارد که تضمین کند بعضی از این افکار در تفکر وی رسوخ نمیکند. ما میدانیم که تکرار احساس رضایت در هر موضوع هرچند که حرام باشد این اجازه را به انسان میدهد که به آن موضوع فکر کند و در نتیجه انجام آن کار زمانی که بر فکر غلبه یافت روا شمرده میشود و این همان چیزی است که در رابطه با یکی از دختران جوانی که یکی از بستگانش با ما تماس گرفت رخ داد. دختر جوان در اظهار همدردی با قهرمان دختر این فیلم دست به خودکشی زده بود.
چگونه زن میتواند خود را از این سریالها در امان بدارد زمانی که در این سریالها غرق شده باشد؟ و چگونه ممکن است پسران و دختران خود را با این افکار آلوده تربیت صحیحی کند و بدون شک ما آنچه را خطرناکتر است و ذکر آن در اینجا نمیگنجد را با این امر مقایسه میکنیم.
برنامههایی که به طور کلی از واقعیت ما به دور هستند:
حدیث شریفی است که میگوید: «اذا ابتلیتم بالمعاصی فاستتروا.» [5] این برنامهها تحتالشعاع قرار دادن گناهان و زندگی خصوصی مردم است و برنامههایی است که زن را چندین ساعت جلوی تلویزیون مینشاند و گویی هدف این است که باعث شود زن به شیوهای حسابشده در آن وظیفه دریافتکننده را ایفا کند. در نتیجه زن را از هر گونه مشارکت در مسائل جامعه خود بازمیدارد و باعث انزوا و گوشهگیری او میشود. بنابراین، روابط اجتماعی، وصله رحم و دید و بازدیدها از بین میرود و باعث قطع شدن کارهای مستحب میشود و نیز سبب میشود که زن در عبادات خود کوتاهی کند.
مشکل بزرگتر آن است که برخی از این برنامهها به زبان زن مسلمان پخش میشود مانند برنامه آمریکایی«حقیقت» که در آن فرد در مقابل دریافت مبلغی دلار حقیقتی را بازگو میکند. ﺗﺄسفبارتر اینکه زوجهایی که در این برنامه شرکت میکنند مستقیماً به دادگاه میروند و زن گاهی به روابط خود با دوستان همسرش اعتراف میکند یا اینکه مرد با شنیدن اینکه فرزند وی متعلق به او نیست غافلگیر میشود و این همه تحت عنوان راستگویی و در مقابل یک مشت دلار است. و آنچه باعث ﺗﺄسف میشود این است که این برنامهها از سوی زنان در جوامع ما پیگیری میشود و آنجاست که میبینیم چگونه حق با باطل آمیخته میشود به طوری که کارها در یکدیگر فرو میرود و زن در بیراهههای آن گم میشود.
یا برنامههای حرفه ستارگان (صناعة النجوم) و یا اختصاص بعضی از شبکهها برای اینکه زن چگونگی زندگی این ستاره اوجگرفته یا آن یکی را بداند یا اینکه چه خورد و چه نوشید و چه پوشد. متأسفانه زن گمان میکند که میتواند منفعت یا دانشی از این برنامهها کسب میکند اما در اینگونه برنامهها چیزی بیش از یاوهای که در آن غلو میشود نمییابیم.
برنامهها و شبکههای مخصوص آرایش و لباس و طراحی و آشپزی:
در دوران اخیر شاهد تلاشهای گستردهای هستیم که هدف از آن غرق کردن زنان ما در فرهنگ ظاهربینی است تا زن به دنبال مصرفگرایی و زیبایی هر چه بیشتر خانه خود باشد. این موضوع از طریق آگهیها و برنامهها ترویج داده میشود. اینگونه که چگونه خانه تو خانه رؤیاها شود و اینکه چگونه سفره تو بینظیر باشد و یا اینکه چگونه نمونهای برای زیبایی باشی و دیگر شعارهایی که برای فریب زن و جلب توجه او به خانه و دکور و زیبایی به کار گرفته میشود. پس در نتیجه اگر زن به آرایش توجه کند و در آن غرق شود از پرداختن به امور دیگر باز میماند. بدون شک خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد اما مبالغه در کارها اغلب اوقات باعث تباهی کار میشود.
همه ما اثر تبلیغات در روحیه زن را درک میکنیم. پژوهشی ثابت کرد درج شعار «کشیدن سیگار باعث پیدایش چروک زودرس پوست میشود» بر روی پاکتهای سیگار اثربخشی بیشتری در مقایسه با شعار «کشیدن سیگار باعث امراض خطرناک میشود» در کاهش کشیدن سیگار در زنان داشته است و این دلیلی است که زن به ظاهر خود اهمیت فراوانی میدهد و این طبیعی است. آرایش جزئی از زندگی زن است اما اگر از حدود شناختهشده خود خارج شود تبدیل به توجه مرضگونه میشود.
امروزه همه چیز آسان شده است. بعضی از زنان به جای آنکه به وظایف اصلاحی و راهبردی خویش بپردازند، به شکل بینی و هماهنگی آن با لب و پیشانی هستند و جوامع مصرفگرای ما زن را در این زمینه یاری هم میکند و بعضی از بانکها نیز به همین منظور وام در اختیار زنان میگذارند. و این همان چیزی است که باعث میشود زن در مقابل آفرینش خداوند [6] سرکشی کند.» [7] این همان مفهوم شیطان است و زمانی که زن اقدام به عملهای جراحی میکند در گرداب و وسوسه دائم و نارضایتی از خویش گرفتار میآید و گاهی نیز با اعتماد به نفس کاذب گمان میکند که زن نمونه و برتر است و این در حالی است که وی در شرایطی که لیاقت آن را دارد نمیتواند پایداری لازم را داشته باشد، همانگونه که نارضایتی تبدیل به یک بیماری روحی میشود.
همچنین، موضوع حجاب که از ویژگیهای یک زن مسلمان است بیشتر از هر زمانی مورد هدف قرار گرفته است. از نظر قدرتهای استکباری حجاب گونهای از عقبافتادگی است و زن ابزاری است برای ادامه دادن نسل و طبخ و انجام امور منزل و خانواده. این قدرتها با مشاهده شایستگی و موفقیتهای زنان محجبه مسلمان به فکر توطئه افتادند و حجاب و قداست آن را زیر سؤال بردند و به طرق مختلف سعی کردند کاری کنند تا زنان مسلمان از حجاب خود دست بکشند و با فریب دادن و سوء استفاده از حس زیباییدوستی زنان تلاش کردند او را درگیر ظواهر کنند تا از پرداختن به مسائل اصلی بازماند.
بعد از اینکه از وادار کردن زن برای کنار گذاشتن حجاب عاجز ماندند، به طرح مفاهیم و اشکال جدیدی از حجاب تحت عنوان تمدن و مد، که با قوانین شرع سازگاری ندارد، اقدام کردند. آنان با شعارهای طنینانداز زن مسلمان را مخاطب قرار میدهند و سعی میکنند او را قانع کنند که اختلاط زن و مرد آزادی است. در بعضی از شبکههای ماهوارهای حجاب همراه با رقص آزادی است. این سیاستها که مقدمهای برای عبور از زن است، بر انتخاب دختران ما و انتخاب همسر مناسب ﺗﺄثیر گذاشته است. برای مثال، قانون اسلامی میگوید: «اگر کسی نزد شما آمد که دین و اخلاق او را پسندیدید با او ازداج کنید.» [8] اما امروزه این قانون تغییر کرده و اینگونه شده است: «اگر کسی نزد شما آمد که خانه بزرگ و ماشین او و حساب بانکی پر پول او را پسندیدید او را به عقد خود درآورید.» امروز این همان شرط اولیه برای ازدواج است و این در حالی که موارد طلاق بین همسران افزایش یافته است. در عربستان بیش از شصت درصد موارد ازدواج در سال اول خود پایان مییابد؛ زیرا اتنخاب همسر بر اساس معیارهای است که بر ظاهر تکیه دارد و اصل و باطن را فراموش میکند. اگر ذات خالی از صفات باشد، ظاهر نمیتواند نه انسانی را به بار بیاورد و نه میتواند بیداری را پدید بیاورد خواه زن باشد یا مرد.
وسایل نوظهور ارتباطی و شبکههای ارتباط جمعی:
امروز زن همانند دیگران وارد دنیایی شده که همگام با تکنولوژی و انقلاب ارتباطات است. امروزه با در اختیار داشتن یک تلفن هوشمند میتوانیم از خبرهای عالم آگاه شویم و یا از طریق سایتهای ارتباط جمعی مانند توییتر و فیسبوک و مانند آن به شکل مستمر با دوستان خود در گوشه کنار دنیا و به شکل تقریباً رایگان در ارتباط باشیم. اما طرز استفاده از این تکنولوژی و امکانات مهم است. زنان نیز از این قائده مستثنی نیستند. زنانی هستند که نیازهای خود را با این تکنولوژی برطرف میکنند و زنان دیگری وجود دارند که این پیشرفت تنها مشغله فکری آنان در زندگی شده است. به طور مثال، فیسبوک که باعث بیداری وجدان عربها و سرآغازی برای شعلهور شدن انقلابها شد، امروز باعث تخریب خانوادهها شده است، به طوری که این سایت «جدا کننده همسران» نامیده میشود.
در عربستان دکتر مسفر الملیص، مشاور و روانشناس خانواده، ذکر کرده که نسبت طلاق در بین زنان سعودی افزایش یافته است. وی این موضوع را مرتبط به سایتهای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر و برنامههای آیفون و چت میداند و این سایتها را، که بسیار فراگیر شدهاند، عامل بیست و پنج درصد از موارد طلاق ذکر کرده است. وی بر اساس فرمی که سال گذشته عاقدان شرعی آمار ازدواج و طلاق را ارائه داده بودند، اعلام کرد سایتهای اینترنتی و سایتهای اجتماعی نظیر فیسبوک عامل افزایش طلاق در این کشور هستند. او تخمین زد که بیست درصد از موارد طلاق به دلیل کشف خیانت یکی از زوجین به وسیله دیگری و از طریق نامههای عاشقانه و عکسهای شخصی موجود در صفحههای ویژه آنان رخ میدهد. در فلسطین نیز آمارها شبیه به این است. اگر در کشورهای عربی و اسلامی جستوجو کنیم بسیاری از این موارد را مییابیم. پس چگونه میتواند زنی که در اینگونه امور دست و پا میزند، رأس خانواده باشد و وظایف خود را ایفا کند.
بنابراین، ابزارها متعدد ولی هدف یکی است و آن هم بازداشتن زن از انجام وظایف اصلی خود و اسیر کردن او در مقابل برنامهها و سریالها و تکنولوژی و پیشرفت است. پس باید چه کنیم؟ چگونه باید زن با این چالشها به مقابله برخیزد؟ چگونه نقش خود را در بیداری اسلامی ایفا کند؟ چه کنیم و چگونه بیدار شویم؟
این سؤالی است که هر زنی آن را مطرح میکند اما برای بیداری باید به نکاتی چند توجه کرد که بارزترین آنها به شرح زیر است:
1. به رسمیت شناختن این جنگ واقعی
نباید اهمال کنیم و باید بپذیریم که جنگی واقعی و پنهان وجود دارد که علیه ما در حال اجراست، این جنگ تحت عنوانهای سیاسی، فرهنگی، ارزشی، اقتصادی و اجتماعی با ابزارهایی که هر روز نرمی بیشتری به خود میگیرد در حال اجراست و در نتیجه اهمیت و ﺗﺄثیر آن بر بیداری اسلامی افزایش مییابد.
2. یافتن شیوههای اجرای جنگ نرم
بیداری زن باید موجب شود که وی راهها و ابزار جنگ نرم را، که بعضی از آنها را یادآور شدیم، بیابد. و آنها را برای افراد دیگر هم شرح دهد. این بدان سبب است که زنان از دام غفلتی که برایشان پهن شده است و خواهان گرفتاری وی در آن میباشند، آگاه و دور شوند.
3. شناخت دین اسلام
زن باید جوهر اصلی اسلام را بشناسد و با رضایت خاطر روحی و قلبی زندگی کند و در کنار این امت قرار گیرد. ما در عین اینکه بهترین امت هستیم خودپسند نیستیم. دانش و طب اینجا متولد شده است. خلق و ادب، عشق و زیبایی، عزت و آگاهی و منطق، همه اینها اصطلاحاتی هستند که در فرهنگ دین اسلامی ما وجود دارد. پس چرا از تاریخ خود غافل شدهایم؟
4. دوری از تقلید کورکورانه
زنان ما نباید خود را با دیگران مقایسه کنند؛ چراکه اولین فردی که خود را مقایسه کرد شیطان بود. بدون شک هر انسانی در زندگی برای خود الگویی دارد. پس نباید این الگوها را از شیطانهای روی زمین گرفت. اگر خواهان الگو باشیم تاریخ ما پر از زنان بزرگ است؛ بانو زینب(س) و حضرت زهرا(س)، کسانی هستند که الگو و نمونهای بینظیر در کل تاریخ بشریتاند.
5. اراده
تا زمانی که اراده تغییر در خود را نداشته باشیم نباید از این موارد صحبت کنیم. بیداری از زور ناشی نمیشود و همانا به اراده نیاز دارد. پس هر که بخواهد میتواند. [9] و نیروی اراده از ایمان و درستی کارهایی که انجام میدهیم و از اعتقاد به بیداری اسلامی از یک سو و ایمان به آنچه علیه ما انجام میشود از سوی دیگر ناشی میشود.
6. برای اینکه مراقب شیوههای دشمن برای مانعتراشی بر سر راه بیداری اسلامی خود باشیم باید متوجه آنچه در پس شعارها نهفته است باشیم که فقط شعار نیستند.
به طور مثال، زنان زیادی هستند که به برخی از این انجمنهای اجتماعی، زیست محیطی و بهداشتی و حتی سازمانهای حقوقی و با انگیزههای دواطلبانه پیوستهاند و هدف این زنان خدمت به جامعه بوده است و بعد از مدتی مشخص میشود این سازمانها به شکل محرمانه، جزئی از طرح آمریکا در منطقة خاورمیانه هستند. در اینجا توجه به این موضوع ضروری است که این انجمنها، واکسینه کردن مجانی و یا پیشگیری از سرطان سینه را در دستور کار خود به طور تصادفی قرار نمیدهند و این در حالی است که علیه غزه جنگ به راه میافتد. آیا این تصادفی است؟ و اگر حادثه است پس چرا در دیگر مناطق دنیا تکرار نمیشود؟ پس در زیر شعار محیط زیست و بهداشت، برنامهها و نشستها و کنفرانسهایی برای بازداشتن ما از دیگر امور اجرا میشود. پس لازم است که آگاهی را سلاح خود قرار دهیم تا گمراه نشویم.
7. دوری از توهم (توهم تمدن مادی)
اعتقاد ما زنان به اینکه تمدن مادی برای مشکلات ما راه حلی دارد، توهمی بیش نیست و یا اینکه زن حقوقی بیشتر از آنچه اسلام به او داده است دارد. وقتی از نزدیک واقعیت زن غربی را زیر نظر بگیریم، این احساس به انسان دست میدهد که اسلام برای زن نعمت بزرگی است. اما در گذر سالها، تبلیغات غرب و فیلمهای غربی تلاش کردهاند تا چهره زن غربی را زیبا و با کمال نمایش دهند در حالی که واقعیت اینگونه نیست و این امر از طریق افزایش زنان مجرد و خانوادههای که از هم متلاشی شدهاند و نیز افزایش افسردگی بهویژه نزد زنان آمریکایی، آشکار میشود.
8. تربیت و نقش آن در بیداری اسلامی
«همه ما حاکم و همه ما پاسخگوی رعیت خویش میباشد.» [10] تفاوت بین خانوادهای که در آن مادری مسؤولیتپذیر و خانوادهای که در آن مادری سهلانگار و تسلیمپذیر وجود داشته باشد، بسیار عظیم است. پس نباید از هر امر تربیتی، هر چقدر هم که کوچک باشد، غافل شد. یکی از وزرای خارجه فرانسه گفته بود: همین برای آمریکا کافی است که در دانشگاههای این کشور دانشجویانی مشغول به تحصیل هستند که فرهنگ آمریکا و ارزشهای جامعه این کشور را اخذ میکنند.
هدف او از این کلام این است که وقتی این افراد به کشور خود بازگردند تا امور را به دست گیرند همان ارزشهای امریکایی را اجرا میکنند. اگر هر مادر مسلمانی فرزندانش را از مدرسه خانواده و با فرهنگ و تربیت اسلامی فارغالتحصیل کند و ارزشهای اسلامی را در تربیت او لحاظ کرده باشد، با این کارش حتماً از ملت خود محافظت کرده است و این کار نیازمند اراده و پافشاری است. امام علی(ع) با کسی مبارزه نکرد مگر اینکه بر او پیروز شد. فردی از وی پرسید: این کار چگونه ممکن است پاسخ داد: زیرا من و نفسش علیه او بودیم. [11]
بنابراین، باید خود را قوی کنیم و باید همت ما با ما باشد نه علیه ما. و باید قدرت علمی و فرهنگی و معرفتی داشته باشیم؛ امری که میتواند باعث به دست آمدن پیروزی ما باشد و این همان چیزی است که در جنوب لبنان رخ داد زمانی که گروهی از جهادگران با نیرو و ایمان به خدا پیروزی آشکاری را به دست آوردند که افراد ضعیف ملت بر روی شکست آن شرطبندی کرده بودند و این همان چالش پیش روی هر زن اندیشمندی است که نباید تسلیم شود. باید از خوابهای مادی که تلاش دارند ما را درآن غرق کنند بیدار شویم.
9. تلویزیون و ابزارهای نوظهور ارتباطی
امروزه وسایل نوظهور ارتباطی فاصلهها را نزدیک و ارتباطها را آسان کرده است. حال باید پرسید که آیا عاقلانه است که زن مسلمان در حاشیه این پیشرفت زندگی کند و از آن بهرهای نبرد؟ بدون شک پاسخ منفی است. طبیعی است که زن مسلمان همراه با این پیشرفت باشد اما ضروری است که به این امر توجه کند که تبدیل به بنده این تکنولوژی و پیشرفت نشود.
همگامی با پیشرفت بدین معناست که آنچه را میخواهیم از این تکنولوژی بگیریم نه آنچه آنان میخواهند بدان برسیم. ممکن است در این راه به موفقیت برسیم یا در اهداف خود شکست بخوریم. به هر حال نباید به آنچه در جامعهمان در حال رخ دادن است بیتوجه باشیم. پس میتوانیم هر روز زمانی را برای ارتباط، بدون اینکه افراد پیرامون ما آسیبی بینند، اختصاص دهیم و حتی ممکن است که در شیوه به کار گیری این تکنولوژی بر آنها پیشی بگیریم. و به جای اینکه فیسبوک و توییتر و واتسآپ وسیلهای برای اتلاف وقت و شوخی و بیهودگی باشد میتوان آن را به وسیلهای برای امر به معروف و نهی از منکر تبدیل کرد تا ملتها را بیدار و از لغزش آنها باخبر کنیم و انقلابهای عربی شاهدی بر این امر هستند. همچنین، برای آشنایی با فرهنگ اسلامی و مناسبتهای زیبای اسلامی و تاریخ اسلام و اخبار مسلمانان در فلسطین و در جای جای دنیا و همچنین، برای ترویج افکار اسلامی خویش به سادهترین روشها و دوستداشتنیترین آنها نزد مردم از این تکنولوژی سود برد. رویکرد ما اینگونه صحیح خواهد بود ولی نباید تمام وقت خود را به این امر اختصاص داد. پس نباید افراط و تفریط کرد و همواره توازن را در نظر داشت.
اما در رابطه با تلویزیون باید گفت که این وسیله در بسیاری از خانوادهها بر اثر سوء استفاده از آن به شیطان ناطق تبدیل شده است. زن مسلمان نباید خود و افراد خانوادهاش را در آنچه که غرب میخواهد غرق کند و باید برنامههای مفید و سودمندی را جایگزین برنامههای پوچ و بیفایده کند. چقدر زیباست که سریال انبیاء و زندگی افراد صالح را مشاهده کنیم. گاهی افرادی میگویند که این سریالها جذابیت سریالهای دیگر را ندارند. در اینجا نکته مهمی را یادآور میشویم که سریالهای شیطانی در راستای تحریک غریزه عمل میکنند و سریالهای دینی در راستای بالا بردن سطح فکر و تعالی روح. و این اوج بیداری است. برای نمونه سریال یوسف پیامبر(ع) آنچنان بر لبنانیها تأثیر گذاشت که بعضی از خانوادهها اسمهای رایج در این سریال مانند منسا و دیگر اسامی را بر فرزندان جدید خود گذاشتند. بنابراین، این گفته که در این سریالها جذابیت وجود ندارد کلامی نادرست است. بهویژه اینکه تولیدات دینی قابل ذکری خصوصاً در ایران وجود دارد، تولیداتی که به سطح جهانی رسیدهاند. بنابراین، امروز زن باید اینکه کجا باشد و نیز آنچه را که باید ببیند را انتخاب میکند. پس باید چیزی را مشاهده کند که نقش او را در بیداری مستحکمتر کند. و این در آغاز و پایان خود به خواست زن برمیگردد.
سرانجام از زن مسلمان و نقش اساسی وی در ساختن بیداری اسلامی تشکر میکنم اما همیشه باید به زن مسلمان یادآوری کنیم به هویت اسلامی که در وجودش است اطمینان کند و به طرحهای استکبار جهانی اجازه ندهد که بر وی تأثیر بگذارد. باید متوجه و گوش به زنگ توطئههایی که علیه وی طراحی میشود باشد که مطمئناً بازنده جنگ نخواهد بود. بنابراین، نقش زن در تحکیم جوامع اسلامی و مقاومت در برابر فتنهها و تحریفها، واضح به نظر میرسد. بنابراین، هر زن مسلمانی باید وظیفه دقیق خود در راه بیداری اسلامی تعیین کند و مسئولیت خود در این امر را بر عهده گیرد؛ زیرا مسیر خیزش و بازگشت به خویشتن و هویت اسلامی باید دستور کار هر زن مسلمان در هر کجا باشد. در پایان از برگزارکنندگان این نشست که آرزوی تحقق اهداف آن را برای آنان دارم نهایت سپاسگزاری را دارم و با تشکر از جمهوری اسلامی ایران که آگاهی اسلامی را در میان فرزندان این ملت برانگیخته و با درود به روح امام خمینی، آغازگر انقلاب وجدانها علیه ظلم و استبداد، کسی که نقش زن مسلمان را برای کامل شدن چهره این بیداری اسلامی مبارک به او عطا کرد. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
زینب عواضه فقیه
پي نوشت :
[1]. الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا
[2]. الکبار یموتون و الصغار ینسون
[3]. قال فبزعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین
[4]. المراه لها حصه الاسد
[5]. اگر مبتلا به گناه شدید پس خود را بپوشانید
[6]. لقد خلقنا الانسان في أحسن تقویم؛ همانا انسان را در بهترین شکل آفریدیم
[7]. لآمرنهم فلیغیرن خلق الله و من یتخذ الشیطان ولیا من دون الله فقد خسر خسرانا مبینا یعدهم و یمنیهم و ما یعدهم الشیطان الا غرور؛ و امر کنم که خلقت خدا را تغییر دهند و هر کس شیطان را دوست دارد نه خدا را سخت زیان کرده زیانی که آشکار است شیطان وعده بسیار دهد شیطان چیزی جز غرور و فریب خلق نیست.
[8]. اذا جاءکم من ترضون دینه و خلقه فزوجوه
[9]. ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حال خود را تغییر دهند.
[10]. کلنا راع وکلنا مسؤول عن رعیته
[11]لانی کنت انا و نفسه علیه
[1][256] . کارشناس و از اصحاب رسانه لبنان
[2][257]. الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا
[3][258]. الکبار یموتون و الصغار ینسون
[4][259]. قال فبزعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین
[5][260]. المراه لها حصه الاسد
[6][261]. اگر مبتلا به گناه شدید پس خود را بپوشانید
[7][262]. لقد خلقنا الانسان في أحسن تقویم؛ همانا انسان را در بهترین شکل آفریدیم
[8][263]. لآمرنهم فلیغیرن خلق الله و من یتخذ الشیطان ولیا من دون الله فقد خسر خسرانا مبینا یعدهم و یمنیهم و ما یعدهم الشیطان الا غرور؛ و امر کنم که خلقت خدا را تغییر دهند و هر کس شیطان را دوست دارد نه خدا را سخت زیان کرده زیانی که آشکار است شیطان وعده بسیار دهد شیطان چیزی جز غرور و فریب خلق نیست.
[9][264]. اذا جاءکم من ترضون دینه و خلقه فزوجوه
[10][265]. ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حال خود را تغییر دهند.
[11][266]. کلنا راع وکلنا مسؤول عن رعیته
.[1][267]لانی کنت انا ونفسه علیه
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA