انتخابات لبنان و بازی مرگ جریانهای صهیو - سلفی
سلفیها که با روی کار آمدن دولت نجیب میقاتی کلید فعالیت های خرابکارنه آنها در لبنان زده شد، در ماههای اخیر تحرکات شدیدی علیه محور مقاومت و حزبالله لبنان را آغاز کرده اند تا در راستای گفتمان تحریکآمیز سیاسی که از سوی برخی گروههای لبنانی دنبال می شود، گزینه شکست خورده فتنه انگیزی مذهبی و تحریک حزبالله از این منظر نیز مد نظر قرار بگیرد تا شاید حزبالله لبنان در برابر این تحریکات منفعل شده و بخواهد از سلاح خود در مقابل این گروه های فتنهگر استفاده کند و برگ برنده انتخاباتی و مذاکراتی را به گروه های معاند خود بدهد.
در سوی دیگر این معادله قدرت های منطقهای و جهانی معاند محور مقاومت قرار دارند که با تمرکزی غیرعادی سفرهای دیپلماتیک خود به لبنان را افزایش داده و رایزنی ها با مقامات این کشور درباره تازهترین مسایل منطقهای و داخلی لبنان را تقویت کرده اند، با توجه به این تحولات به نظر میرسد نگاه قدرتهای مداخلهجو در لبنان به انتخابات پارلمانی سال 2013 در این کشور است. نظرسنجی ها و ارزیابی های سازمانهای جاسوسی غربی در لبنان نشان میدهد که حزبالله لبنان و محور 8 مارس به علت دستاوردها و موفقیت های پی در پی که در تقویت جایگاه لبنان در عرصه منطقه ای و درگیری اعراب و اسرائیل به دست آورده، فارغ از موضوع جنجال برانگیز قانون انتخابات در این کشور شانس خوبی برای پیروزی در انتخابات دارند، از سوی دیگر این کشورها حضور جریان 8 مارس در اکثریت پارلمانی آینده را به عنوان خط قرمز خود تعیین کرده و قصد دارند به هر نحوی مانع از افزایش محبوبیت مردمی جریان هوادار مقاومت و دستیابی آنها به اکثریت پارلمانی آینده شوند. این پروسه از دو سال قبل که دولت نجیب میقاتی در این کشور روی کار آمد در دستور کار جریان های غربگرای لبنانی و کشورهای خارجی قرار داشت، آنها با مانع تراشی و ایجاد ناآرامی ها و کارشکنی در مسیر فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی دولت سعی کردند فروپاشی زودهنگام دولت میقاتی را رقم بزنند، اما در توطئه های خود ناکام ماندند.
به این ترتیب زمان باقیمانده تا انتخابات پارلمانی لبنان برای غرب سرنوشت ساز است. آنها در این مدت تلاش خواهند کرد پروژه نیمه تمام خود در ایجاد فتنه داخلی را به پایان برسانند، مهم ترین ابراز اجرای این طرحهای شوم سلفیها هستند.
یک منبع رسانه ای جریان المستقبل لبنان در این راستا اعلام کرد که آمادگیهای نظامی و امنیتی از سوی گروههای سلفی در بیروت صورت گرفته و این منطقه را تحت تاثیر فعالیتهای گروههای مسلح در طرابلس و حوادث سوریه قرار داده است، این جریان ها که در تعیین خط مشی راهبردی خود وابسته به آمریکا و توطئه های همه جانبه محور غرب علیه منطقه هستند، به درگیری فکر میکنند که میخواهند در این منطقه به راه بیندازند و نیروهای حزبالله لبنان را در قلب پایتخت شکست دهند، آنها با از بین بردن عناصر حزبالله در مناطق اهل تسنن نشین میخواهند وارد این معرکه شوند و بعد از آن بیروت را از وجود تمامی عناصر سیاسی غیر از هواداران خود که تفکرات القاعده دارند، خالی کنند.
سلفی ها تصور میکنند که راه تسلط بر پایتخت با آرامش امکانپذیر نیست و با شلیک توپ ها و موشک ها امکان پذیر است. البته قدرت سلفیها در ناامن کردن طرابلس در یک لحظه که در ماه های گذشته شاهد آن بودیم، نشانه شومی از این تلاش هاست، آنها از طریق حضور در صیدا نیز دایره نفوذ خود را به بخشهای جنوبی توسعه دادهاند.
در همین راستا گروه های سلفی نشستهایی را با سران خانوادههای بیروت برگزار شده که در جریان این دیدارها، وهابیون دیدگاه های سیاسی خود را برای ساکنان پایتخت مطرح کرده اند، این دیدگاه ها شامل موارد زیر است: ما می توانیم از شما حمایت کنیم و اعتبار را به شما برگردانیم، این در حالی است که سران المستقبل اکثرا فرصت طلب هستند، شما آنها را آزموده اید، و آنها شما را بارها خوار کرده اند، اما ما میتوانیم تا زمانی که شما بخواهید مبارزه کنیم، ما میتوانیم دستاوردهای نظامی داشته باشیم و با دیگران وارد جنگ شویم، در حالی که المستقبل قدرت این کار را نداشتند.
این شعارهای حامل رویکردهای القاعده ساکنان بیروت را وحشت زده کرده و آنها به هر قیمتی خواستار توقف گسترش سلفیگری در مساجد بیروت شدهاند.
به همین علت است که روزنامه فرامنطقه ای الحیات اخیرا اعلام کرده که برخی از گروه های رادیکال و افراطی سلفی و همچنین برخی مبارزان لبنانی که قبلا به سوریه رفته بودند، به شهر طرابلس بازگشته اند، این نشان می دهد که طرح های جدید فتنه انگیزی در لبنان برای غرب در حال حاضر مهمتر از ادامه مبارزه مسلحانه در سوریه است. توهین به نمادهای شیعی از جمله پلاکاردهای مربوط به عزاداری امام حسین (ع) در ایام محرم و عاشورا در شهر صیدا از دیگر اقدامات سلفی ها در راستای همین تحریکات است.
جریان صهیو آمریکایی در این میان نیم نگاهی نیز به تحولات سیاسی و امنیتی سوریه دارند، آنها تمایل زیادی دارند که محور مداخله جوی جهانی بتواند تا آغاز انتخابات پارلمانی در لبنان مقاومت بشار اسد، ارتش ملی و مردم مقاوم این کشور را در هم بشکند تا شاید اهرم سقوط اسد بتواند راهگشای تنگنای غرب در انتخابات پارلمانی 2013 علیه حزب الله باشد.
البته هر کدام از گزینه های بررسی شده شانس زیادی برای موفقیت ندارند، این را از تحولات مربوط به سوریه و لبنان و هوشیاری حزب الله نسبت به توطئه های مطرح شده به خوبی میتوان مشاهده کرد، به همین علت است که کارشناسان و نظریه پردازان سیاسی غرب نگرانی های عمیقی نسبت به ادامه روند کنونی تحولات منطقه دارند.
به هر روی گزینه ای که پیش روی غرب باقی می ماند، این است که در شرایط کنونی نباید اجازه برگزاری انتخابات در لبنان را داد، آنها میدانند که اگر تلاشهای ناامیدانه آنها و آخرین تیرهای ترکششان در سوریه جواب ندهد، باید نوک سلاح های خود را به سمت لبنان بچرخانند، یکی از فایده های این راهبرد جنگی این است که می تواند مانع از برگزاری انتخابات پارلمانی در زمان مقرر شود. غرب و رژیم صهیونیستی البته می دانند که وارد شدن به جنگ با حزب الله لبنان فرصت زیادی برای برد این محور باقی نمی ماند، اما این اصل نیز واضح است که زمان اصلا به نفع آنها نیست و امروز وارد شدن به جنگ با لبنان بهتر از فرداست، بنابراین، جنگ احتمالی آینده قماری موجودیتی بویژه برای رژیم صهیونیستی خواهد بود که می تواند آن را از نقشه منطقه حذف کند و استخوانهای ائتلاف غربی و اروپایی نیز با شکست در این میدان در زیر چرخ جنگ اقتصادی، سیاسی و جنگ سرد جدید با بلوک شرق به رهبری چین و روسیه خرد کند.