اهداف حکومت اسلامی و مکانیسم کارگزاری در آن
کارگزاری در سیستم حکومت دینی از مکانیسمی ویژه برخوردار است و کاملاً صبغهی دینی دارد و نمیتواند همچون سیستمهای بشری، معطوف به مقولههایی همچون قدرت، سود و لذت باشد، بلکه ساختار کارگزاری دینی معطوف به ارزشها و سنن الهی و بایدها و نبایدهای اخلاقی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی است.
منظور از اخلاق کارگزاران آن بخشی از اخلاق است که صفات نفسانی و افعال و شیوهی متصف شدن به صفات فرد را از حیث اینکه دارای قدرت است بررسی میکند. هدف از این بخش اخلاق، آراستن نفس مقامات سیاسی و اداری به خصلتهای پسندیده و زدودن اخلاق ناپسند است. (خمینی، 1371: 510)
حکومتهای گوناگون جهان براساس نوع و محتوای حاکمیت و حکومت، اهداف گوناگون و مختلفی را دنبال میکنند. یک دسته از حکومتها بیشتر بُعد مادی و دنیوی را اهداف اصلی خود قرار دادهاند. در این نوع حکومت، از قوانین و مقررات برای محکم کردن پایههای قدرت، رفاه حال و آسایش مادی حکومتکنندگان یا اکثریت استفاده میشود. در مقابل این نوع حکومت سکولار و دنیاگرا، نظام دین است که حکومت و قدرت، یک ابزار برای خدمت به خلق خدا و رساندن بشر به سعادت و کمال دنیوی و اخروی است. (بهشتی، 1339: 108)
بدین رو، کارگزار نظام دینی تفاوت جوهری با کارگزار در دیگر نظامها دارد و کارگزار در نظام دینی با توجه به اهداف عالی که دارد، بایستی به خصوصیات و خلقیات نیکو آراسته باشد. (نوایی، 1382: 92)
پس از بررسی اهداف کارگزاران در نظامهای دینی و غیردینی، به اهمیت اخلاق زمامداران پرداخته خواهد شد؛ چراکه محدودیتهای قانونی بهتنهایی کافی و کارساز نیست، زیرا چه بسا حاکمان فاسد در چارچوب حقوقی تعیینشده، اسیر هواهای نفسانی خود گردند و عملاًاعمال قدرت را در مسیر ناصحیح قرار دهند. بدین سبب دانشمندان و اهل خرد راههایی جهت کنترل قدرت کارگزاران ارائه دادند که در این میان، باید از امام خمینی (ره) اندیشمندی بزرگ و متخلق به اخلاق نام برد که با توجه به آموزههای اسلامی تلاش کرد تا در عین پذیرش و احترام به قواعد و ساختار حقوقی جهت کنترل قدرت، قدمی بس فراتر بردارد و راهی بهسوی تکامل درونی زمامداران باز گشاید تا از طریق آن، هم زمامداران راه سعادت طی کنند و هم جامعه را بهسوی سعادت و کمال هدایت کنند. سؤالی که در این پژوهش به آن پرداخته میشود، بررسی اخلاق کارگزاران نظام اسلامی در اندیشهی امام خمینی (ره) است. در ادامه به چند مورد از صفات اخلاقی کارگزاران در نظام مردمسالاری دینی ایران در اندیشههای امام خمینی (ره)، رهبر کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پرداخته خواهد شد.
اهداف حکومتها
حکومتهای گوناگون جهان همه یک هدف نداشته و ندارند و از این نظر، اختلافهای فراوان میان آنها دیده میشود. حکومتها از نظر هدف به سه نوع اصلی تقسیم میشود.
نوع اول، حکومتی که هدف اصلی آن تأمین خواستههای حاکم و هیئت حاکمه است. در این نوع حکومت، از قوانین و مقررات، سازمانهای حکومتی و تشکیلات اجتماعی و نظامات آن، فقط یک هدف اصلی منظور است و آن محکم کردن پایههای قدرت حکومت و رفاه حال و آسایش مادی و روحی حکومتکنندگان و رضایت خاطر آنهاست. راه و روش اجتماع و جهت فعالیتهای سازمانهای اجتماعی را تمایلات حکمرانان تعیین میکند. (بهشتی، 1339: 108) ماکیاولی میگوید روش صحیح حکمرانی آن است که حاکم در راه حفظ قدرت و شوکت و اجرای منویات خود، از هیچ چیز نهراسد و هیچ چیز را مانع قرار ندهد و هیچگاه اسیر آنچه فضایل اخلاقی و عقاید مذهبی نام دارد نشود. (عالم، 1377: 41)
نوع دوم، حکومتی که هدف اصلی آن تأمین خواستههای مردم است. این نوع حکومت درست نقطهی مقابل نوع اول، از خود هیچ هدفی ندارد و باید از جامعه الهام بگیرد. آنچه جامعه میخواهد بخواهد و آنچه را جامعه نمیخواهد نخواهد. برای این نوع حکومت نیز حق و باطل، خوب و بد، زشت و زیبا، مصلحت و خلاف مصلحتی جز خواست عموم یا اکثریت وجود ندارد. حق آن است که همه یا اکثریت ملت با آن موافق باشند و باطل آن است که همه یا اکثریت با آن مخالفاند.
نوع سوم، حکومتی که هدف اصلی آن تأمین مصالح مردم است. در این نوع حکومت، اصل ثابت و تغییرناپذیر، مراعات مصالح عمومی است. چنین حکومتی خواستههای مردم را در حدود مصلحت مراعات میکند و رأی اکثریت را در مواردی که خلاف مصلحت تشخیص دهد، شایستهی پیروی نمیداند. در این نوع حکومت تئوکراسی یا الهی، هدف از حکومت و سازمانهای دولتی و مقررات اجتماعی، آن است که عالم انسانیت را به طرف کمال و قرب الهی سوق دهد. (بهشتی، 1339)
اهداف حکومت و مسئولیت در اسلام
تحقق عدالت و معنویت اسلام: حکومت اسلامی نظامی سعادت آفرین است، اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین میکند و انسانها را به کمال مطلوب خود برساند و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکتهای ولو بسیار ناچیز، فروگزار ننموده است. (بنیاد مستضعفان، 1372: 6) اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگران و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار، استثمار و استعباد و حدود، قصاص و تعزیرات بر میزان، برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف از اهداف و حکومت و مسئولیت در اسلام است. (همان، 8).
در حکومت اسلامی، آنچه مردود است، حکومتهای شیطانی، دیکتاتوری، ستمگری و سلطهجویی است که دارای انگیزههای مخوف و دنیایی، مانند جمعآوری ثروت، مال، قدرتطلبی و طاغوتگرایی است که انسان را از حق تعالی و معنویت غافل میکند. (خمینی، 1362: 177)
از اهداف دیگر حکومت در اسلام، ایجاد برادری و رحمت در میان مؤمنان است. یکی از فرقهای بین دولتهای غیراسلامی، طاغوت و دولتهای اسلامی این است که در دولتهای اسلامی، محیط، محیط محبت، برادری و دوستی است. امام خمینی (ره) در اینباره میفرماید: «خداوند برای مؤمنینی که در خدمت اسلام هستند، دو خاصیت نقل میفرماید؛ یکی اینکه بین خودشان محیط محبت و دوستی است: رحما بینهم (قران کریم، سورهی فتح، آیهی 29) و در مقابل کفار و اجانب شدید هستند.»
پیاده کردن محتوای اسلام: از اهداف دیگری حکومت و مسئولیت در اسلام، پیاده کردن قوانین، مقررات و محتوای اسلام در عمل و در میان تمامی قشرهای جامعه است. امام خمینی (ره) میفرماید:
«اسلام تاکنون (مگر یک چندی که در صدر اسلام بود) تاکنون به آن معنا که باید پیدا کند، پیدا نکرده و صرف رأی به جمهوری اسلامی، آرمانهای اسلامی تحقق پیدا نمیکند. باید احکام شرعی در خارج، در دادگستری، فرهنگ، بازار، مدارس و در همهی قشرها، صورت عملی پیدا کند. آنوقت افرادی که تربیت میشود انسانهای امین و رحیم هستند. هدف در حکومت اسلامی، خدمت به اسلام و مردم است.» (امام خمینی، 1364: 119)
مکانیسم کارگزاری در حکومت دینی
منظور از کارگزاران، هیئت حاکمه و مقامات و مأموران اداری است. هیئت حاکمه همان مقامات سیاسیای هستند که اصول سیاست و خطمشی عمومی دولت را طرح و تعیین میکنند و مأموران اداری افرادی هستند که اصول و خطمشی عمومی دولت را به اجرا درمیآورند. (طباطبایی موتمنی، 1353: 4)
همانطور که حکومتها از لحاظ نوع اهداف، مختلف و متفاوتاند و حکومتهای مختلف اهداف مختلفی را دنبال میکنند، شیوهی کارگزاری هم در هر نظامی اصولاً متناسب با اهداف و مکانیسم در آن نظام خواهد بود. در یک جامعهی دینی، کارگزاری و پذیرش مسئولیت بایستی با مکانیسم جامعهی دینی تناسب نهادی و ساختاری داشته باشد. همچنین در یک جامعهی سکولار، مکانیسم کارگزاری ذاتاً با آن متناسب است. (نوایی، 1382: 99)
کارگزاری در سیستم حکومت دینی از مکانیسمی ویژه برخوردار است و کاملاً صبغهی دینی دارد و نمیتواند همچون سیستمهای بشری معطوف به مقولههایی همچون قدرت، سود و لذت باشد، بلکه ساختار کارگزاری دینی معطوف به ارزشها و سنن الهی و بایدها و نبایدهای اخلاقی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی است که به لحاظ محتوا، آن را از سیستمهای کارگزاری بشری کاملاً متمایز و جدا میسازد. بدین صورت، کارگزار نظام دینی، اجرای عملیاتی اندیشههای الهی در حق جامعه و حکومت است و در راستای اصول دینی و به مرحلهی عینیت رساندن آنهاست. در عمل اجتماعی و انجام وظیفه، کارگزاری باید به بخش اعلا و قلمرو کلیدی حاکمیت، یعنی محور توحید و ولایت بنگرد و اعمال خود را در حوزهی کارگزاری با توجه به این الگو گزینش نماید. بدین رو، کارگزاران نظام دینی همچون کارگزاران الهیاند که رشد عقلانی و معرفتی جامعه را سبب گشته و ایجاد و حفظ امنیت اجتماعی و تأمین معیشت و اقتصاد و رفاه جامعه و در نتیجه، زمینهی رشد جامعهی انسانی تا بینهایت را فراهم میسازند.
کارگزاری در نظام دینی حرکتی الهی و معنوی است که کارگزار را متشبه به خدا و عالم قدس و معنویات مینماید و در واقع بهوسیلهی چنین کارگزاری، زمینهی پیدایش مدینهی فاضله مهیا میشود. (همان، 1382) با توجه به تفاوتهای جوهری کارگزاری نظام دینی با نظامهای سودمحور، کارگزاری در نظام دینی، مقولهای ابزاری است؛ یعنی ابزار تحقق عدالت و معنویت و نوعی امانتداری است. زیرا مردم حاکمیت بر خود را به امانت به او میسپرند و به همین جهت، امری معطوف به خدمت است و طبیعتاً کارگزار باید شایستهترین باشد.