توان اطلاعاتي و ضدجاسوسي حزبالله عامل اصلي شكست اسرائيل بود
"الستر كروك "و "مارك پري "دوتن از محققان آمريكايي علت اصلي شكست اسرائيل در جنگ اطلاعاتي را دستكم گرفتن توان اطلاعاتي و ضدجاسوسي حزبالله عنوان كردند.
يگاه تحليلي "كانترپانچ " به قلم "الستر كروك " و "مارك پري " در گزارشي به بررسي پيروزي حزبالله بر اسرائيل در جنگ 33 روزه و پيروزي حزبالله در جنگ اطلاعاتي ميپردازد و علت شكست اسرائيل در جنگ اطلاعاتي را دستكم گرفتن توان اطلاعاتي و ضدجاسوسي حزبالله ميدانند.
اين مقاله اگرچه مربوط به بعد از جنگ است و مدتي از انتشار آن مي گذرد ولي به جهت اينكه از مقالات قابل اعتنا در اين حوزه است و تاكنون به فارسي هم برگردانده نشده بود اقدام به انتشار آن نموده ايم.
* حزبالله از سيستم اطلاعاتي سازماندهي شدهاي بهره ميبرد
حزبالله توانسته بود طي سالهاي پس از 2004 تا شروع جنگ نهتنها سيستمهاي اطلاعاتي خود را به شدت تقويت كند بلكه بيش از صدها زاغه و انبار مهمات را در مناطق مختلف حفر كرده بود، بهطوري كه حتي خود فرماندهان حزبالله هم از محل دقيق همه اين زاغهها مطلع نبودند.
مقامات حزبالله هيچ اطلاعاتي در رابطه با مبارزات، نيروها و راهبردهاي آتي خود ارائه نميدهند. با وجود اين، امروزه درسهاي برگرفته از ديدگاه حزبالله نسبت به جنگ در حال ظهور هستند و طراحان راهبردهاي آمريكا و اسرائيل از آنها استفاده ميكنند. نتايج اين مقاله بر ارزيابيهاي انجام شده در طول جنگ در خود منطقه، مصاحبه با كارشناسان نظامي اسرائيل، آمريكا و اروپا، ديدگاههاي متخصصين نظامي نسبت به جنگ، و شبكهاي از مقامات عاليرتبه در خاورميانه بنا شده است كه به شدت به بررسي نتايج جنگ پرداختهاند.
* برخلاف تصور مقامات كاخ سفيد و اسرائيل ، حزبالله از همان ابتداي جنگ بر اسرائيليها برتري داشت
نتايجي كه ما بدان دست يافتهايم با ديدگاه كنوني برخي از مقامات كاخ سفيد و اسرائيل در تضاد است: اين مقامات بر اين عقيدهاند كه حملات اسرائيل توان نظامي حزبالله را نهتنها براي شروع جنگ بلكه براي جنگهاي آينده به نحوي چشمگير تضعيف كرده و چناچه ارتش اسرائيل در جنوب لبنان مستقر شود، به خوبي خواهد توانست بر دشمن خود فائق آيد و راهحلي مطابق ميل اهداف سياسي اسرائيل بر آن تحميل كند.
اما بايد گفت كه حقيقت چيز ديگري است. از همان ابتداي جنگ، فرماندهان حزبالله طي عملياتي اطلاعاتي، نظامي و سياسي به خوبي در چرخه تصميمگيريهاي راهبردي و تاكتيكي اسرائيل نفوذ كردند و توانستند قاطعانه بر اسرائيليها فائق آيند و آنها را شكست دهند.
* رهبران حزبالله به شدت از واكنش اسرائيل به ربودهشدن سربازانش متعجب شدند
"حسن نصرالله " دبيركل حزبالله در ابتداي جنگ بيان داشت كه واكنش نظامي اسرائيل به ربودهشدن دو تن و كشتهشدن هشت تن از سربازانش در ساعت 9:04 صبح دوازدهم ژوئيه، مايه تعجب رهبران حزبالله شد. اين سخنان حسن نصرالله، فصلالخطاب خبرهايي بود كه بيان ميداشت كه حزبالله عامدانه قصد شروع جنگ را داشته و ربودن سربازها بخشي از نقشه حزبالله و ايران بوده است. گرچه حزبالله مشخص كرده بود كه قصد ربودن سربازها را دارد، با اين حال دلايل خوبي وجود دارد كه نشان ميدهد آنها هيچگاه اين جنگ را در تابستان شروع نميكردند، چراكه در تابستان شمار زيادي از شيعيان ثروتمند از مناطق يهودي به لبنان ميآيند (و پول زيادي را در اين منطقه خرج ميكنند)، و در نتيجه شمار زيادي از اعراب خليج [فارس] وارد اين كشور ميشوند.
* فعاليتهاي حزبالله با هماهنگي حماس نبوده است
همچنين اين ادعا كه حزبالله فعاليتهاي خود را با هماهنگي حماس انجام داده نيز صحيح نيست. در حقيقت، ربودن سربازها به شدت حماس را متعجب كرد و گرچه رهبران حماس از فعاليتهاي حزبالله حمايت ميكردند، با اين حال، به خوبي ميتوان ديد كه آنها چندان هم از اين فعاليتها خشنود نيستند، چرا كه در طول جنگ بارها مورد حمله نيروهاي اسرائيلي قرار گرفته بودند و شمار زيادي از مبارزين و غيرنظاميان غزه كشته شده بودند. حملاتي كه در غرب صورت ميگرفت به شدت ناديده گرفته شد و بار ديگر اين سخن را احيا كرد كه "هرگاه خاورميانه ميسوزد، فلسطين به فراموشي سپرده ميشود ".
* ربودن سربازان اسرائيلي واكنش حزبالله به عدم پايبندي شارون به تعهداتش براي آزادسازي زندانيان حزبالله بود
در حقيقت ربوده و كشتهشدن سربازان اسرائيلي، رهبران حزبالله را متعجب ساخت، اين اقدام بدين دليل صورت گرفت كه نيروهاي حزبالله در مرز اسرائيل دستور داشتند كه از نقطه ضعفهاي نظامي اسرائيل بهره جويند. بدنبال خودداري "آريل شارون "، نخست وزير سابق اسرائيل از پايبندي به تعهدات خود براي آزادسازي تمامي زندانيان حزبالله در طي آخرين تبادل زندانيان ميان اسرائيل و حزبالله، حسن نصرالله بارها از قصد حزبالله به ربودن سربازان اسرائيلي سخن گفته بود.
* گزارش هاآرتص از تخلفات مرزي سربازان اسراييلي
در واقع، ربودن سربازان كاري بسيار ساده بود: سربازان مرزي اسرائيل دستورالعملهاي عملياتي را رعايت نميكردند، آنها در غياب فرماندهانشان وسايل نقليه خود را در ديدرس تاسيسات حزبالله و دور از پوشش تسليحات خودشان قرار ميدادند.
لازم به ذكر است كه در حاليكه رسانههاي غربي همواره سعي داشتند تا وقايع مرزي اسرائيل و لبنان را به نحوي ديگر گزارش دهند، روزنامه اسرائيلي "هاآرتص " كاملا اين وقايع را تاييد ميكند و مينويسد: "تعدادي تانك و خودروي زرهي بلافاصله براي تعقيب نيروهاي حزبالله به داخل لبنان اعزام شدند. در اين تعقيب بود كه تانك "مركاوا "، در حدود ساعت 11 صبح در محدوده 70 متري شمال حصار مرزي از روي بمبي بسيار قدرتمند با حدود200 تا 300 كيلوگرم مواد منفجره عبور كرد. تانك كاملا نابود شد و چهار سرنشينش بلافاصله كشته شدند. در ساعات بعد، سربازان ارتش اسرائيل حملات شديدي عليه نيروهاي حزبالله آغاز كردند... در اين درگيريها، حدود ساعت 3 بعدازظهر، يك سرباز اسرائيلي كشته و دو تن مجروح شدند ".
* سربازان اسرائيلي را فرمانده اسراييلي كشت
ربوده شدن سربازان، موجب شروع اشتباهات سربازان اسرائيلي شد، اشتباهاتي كه در نتيجه عملكرد فرماندهان خارج از آيين عادي مرزي خود، تشديد ميشد.
اعضاي گشت مرزي روزهاي آخر استقرار خود در شمال را سپري ميكردند و تجهيزاتشان هم رو به اتمام بود. اما حقيقت آنست كه هشت سرباز اسرائيلي را نيروهاي حزبالله نكشتند، بلكه آنها هنگامي كشته شدند كه فرمانده مرزي ارتش اسرائيل، كه از غفلت خويش از آيين مرزي شرمسار بود، به آنها دستور تعقيب آدمربايان را داد. دو خودروي زرهي كه براي تعقيب حركت كرده بودند در دام مينهاي ضدتانك حزبالله افتادند و نابود شدند. در واقع اين هشت سرباز اسرائيلي طي اين عمليات يا اقدامات رزمي پس از آن كشته شدند.
اينكه سربازان اسرائيلي تا اين حد بدون پوشش و حمايت، به مرز نزديك شده بودند و خود را در معرض مستقيم حمله نيروهاي حزبالله قرار داده بودند، اين سوال را براي مقامات اسرائيلي مطرح كرده كه آيا اين نيروها خارج از دستوران فرماندهان عمل ميكردند. مقامات ارشد ارتش اسرائيل كميسيوني داخلي ايجاد كردند تا به بررسي اين وقايع و آيين و روندهاي حاكم بر فعاليت نيروهاي مرز شمالي اسرائيل بپردازد. تاكنون اين كميسيون هيچ گزارشي از يافتههاي خود منتشر نكرده است.
* در طي سالهاي پس از خروج اسرائيل از منطقه، حزبالله به شدت تاسيسات خود را مجهز كرده بود
گرچه حزبالله از واكنش اسرائيل متعجب شده بود، با اين حال، اندكي پس از ربودن سربازان، نيروهاي جنوب لبنان و زرادخانهها، به حالت آماده باش درآمدند. پدافندهاي مجهز و مستحكم حزبالله نتيجه شش سال تلاش بيوقفه بود كه از سال 2000 با خروج اسرائيل از منطقه شروع شده بود. بسياري از سنگرهاي حزبالله به دست مهندسان آن تقويت و تجهيز شده بود، به طوريكه برخي از اين سنگرها و تاسيسات حتي مجهز به تهويه هوا بودند.
* ايجاد تاسيسات نظامي در فضاي باز و آشكار حيلهاي براي فريب اسرائيل
در طول سالهاي قبل، حزبالله زرادخانههاي بسياري را ايجاد كرده است، منتها براي فريب اسرائيليها، زاغهها و تاسيساتي را در فضاي باز و آشكار و در برابر ديد هواپيماهاي بيخلبان اسرائيلي يا لبنانيهايي كه با اسرائيليها ارتباط نزديك داشتند، ميساختند. جز در چند مورد، اين زاغهها و تاسيسان عمدتا دام و تله بودند. مهمترين زاغهها و زرادخانههاي سلاح در تپههاي سنگي لبنان تا عمق 40 متري حفر شدهاند. تقريبا حدود 600 زرادخانه سلاح و مهمات در جنوب ليتاني حفر شدهاند.
* هيچ يك از فرماندهان حزبالله از محل تمامي زاغهها آگاهي نداشت
به دلايل امنيتي، هيچ يك از فرماندهان حزبالله از محل تمامي زاغهها آگاهي نداشت، و هر لشگر شبهنظامي تنها به سه زاغه دسترسي داشت: يك زاغه اصلي و دو زاغه فرعي، در صورتي كه زاغه اصلي نابود ميشد. براي هر واحد نظامي هم يك مقر استقرار اصلي و پشتيباني مجزا در نظر گرفته شده است، و آنها موظف بودند تنها در همان مناطق مشخص مبارزه كنند. آيين امنيتي براي استقرار نيروها به خوبي و با دقت رعايت ميشد. هيچ يك از اعضاي حزبالله ساختار كلي زاغههاي آن را نميشناخت.
* اسرائيل توانسته بود با استفاده از گزارشهاي اطلاعاتي، زرادخانههاي حزبالله را شناسايي كند
در 72 ساعت اول جنگ، زرادخانهها و مقرهاي اصلي استقرار حزبالله، مورد حمله نيروي هوايي اسرائيل قرار گرفتند. فرماندهان اسرائيلي توانسته بودند با استفاده از گزارشهاي اطلاعاتي اين زاغهها را شناسايي كنند؛ آنها اين كار را به طرق زير انجام دادند: استراق سمع ارتباطات حزبالله، عكسهاي ماهوارهاي بدست آمده در نتيجه همكاري با نظاميان آمريكايي، عكسهاي گرفته شده توسط هواپيماهاي اسرائيلي در منطقه و عكسهاي گرفتهشده توسط هواپيماهاي بدون خلبان اسرائيلي در جنوب لبنان و مهمتر از همه، شبكهاي از منابع اطلاعاتي انساني مطمئن كه به استخدام مقامات اطلاعاتي اسرائيل درآمده بودند، از جمله شمار زيادي از تبعه خارجي (غيرلبناني) كه به عنوان كارگر مهاجر در منطقه فعاليت داشتند.