تحولات خاورمیانه و ...(بخش سوم و پاياني)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

تونس

مشخصات عمومی این کشور :

مساحت: 610/163 کیلومتر مربع

موقعیت: شمال آفریقا درسواحل جنوبی مدیترانه

جمعیت : حدود 6/10 میلیون نفر(برآورد 2010 میلادی)

بافت جمعیتی : 98% مسلمان(سنی مالکی) باگرایشهایی به طریقت های صوفیانه و 5/1% مسیحی و5/0 متفرقه نوع حکومت : جمهوری

زبان :1- عربی 2- فرانسه 3-انگلیسی

سال استقلال از فرانسه: 1956 میلادی

بررسی دگرگونیها وتحولات تونس درچند ماه گذشته از این لحاظ برای جهان عرب اهمیت دارد که دراین کشور اولین جرقۀ انفجاری با خودسوزی یک جوان ناراضی در شهر سیدی بوزید درنواحی جنوبی این کشور زده شد وبه یکباره این جرقۀ انفجاری به انبار باروت خشم ونارضایتی پنهان وآشکارمردمی که در طول چند دهه، خواسته های سیاسی واجتماعی و اقتصادی وعقیدتی وفرهنگی آنان سرکوب شده بود،سرایت کرد وآن انفجار بزرگ سیاسی واجتماعی پدیدار شد.این وضعیت درکشوری رخ داد که معمولاً طی 50 سال گذشته کمتر نشاط سیاسی وفرهنگی ومبارزاتی واجتماعی درآن دیده می شد .

این اعتراضات سنگین وخشم آگین مردمی پس از حدود 20روز به فرار زین العابدین بن علی دیکتاتور غربگرای این کشور در 14 ژانویه 2011 انجامید.

پس از رفتن بن علی درتونس وضعیت فوق العاده اعلام شد ویک دولت ائتلافی موقت باشرکت تعدادی از اعضای حزب بن علی وبرخی شخصیت های مخالف تشکیل شد.نارضایتی و اعتراض به این تغییرات جزیی باعث شد که در 27 ژانویه (17دیماه) اکثر اعضا حزب حاکم وازجمله محمد غنوشی نخست وزیر ازکاربرکنارشوند.

سپس یک شوای انتقالی که ترکیبی از مسئولین حکومتی سابق وفرماندهان ارتش ویک شورای ترکیبی از گروه های گوناگون معارض دولت بن علی بوده اند، برای چگونگی تدوین قانون اساسی جدید وفرآیند دولت انتقالی آینده تشکیل شده است.

دراین عرصه، بافت شورای انتقالی که متشکل از گروه های معارض وبخشی از ارکان ساختار قبلی حکومت می باشند عبارتند از:

اسلامگراها که محوریت اصلی آنان حزب النهضة تونس به رهبری راشدالغنوشی است که خمیر مایه اندیشه های عقیدتی وسیاسی آنان نزدیک به اخوان المسلمین است.این گروه در دهه 1980 میلادی که درتونس جزو طرفداران انقلاب اسلامی ایران بحساب آمدند، ازسوی حکومت بن علی سرکوب وبسیاری از آنان مجبور به فرار ازاین کشور شدند.

البته طی سالها اقامت رهبران این گروه دراروپا تا اندازه ای ازمواضع اولیه خود فاصله گرفته اند وضمن گرایش به انقلاب اسلامی ایران،نگاه های دیگری هم به غرب ویا حزب عدالت وتوسعه ترکیه به رهبری اردوغان داشته اند.

جوانان انقلابی بادیدگاه های متنوع ملی گرایی ـ اسلامگرایی وخواهان آزادی، که اینها جرقه اصلی قیام رافراهم کردند وسپس سایر گروه های مردمی به آنان پیوستند.

احزاب وگروه های لاتیک وغربگرا ویاچپ گرای سکولار،که دردوران بن علی بخشی از آنان مقیم غرب وفرانسه بوده اند که بعضاً ازحکومت استبدادی بن علی ناراضی بودند.

طرفداران ساختارحکومت قبلی بن علی درچارچوب غربگراها.

برخی گروه های متفرقه اجتماعی مانند سلفی ها، فرقه های صوفیه و ... .

***************

مغرب

مشخصات کلی :

نام محلی: المملکة الغربیة

مساحت : 550/446 کیلومترمربع

سال استقلال : 1956 میلادی از فرانسه و اسپانیا

نوع حکومت : پادشاهی

جمعیت : حدود 000/100/34 ـ برآورد 2010

دین : 98%مسلمان، 1% مسیحی وکمتر از 1% یهودی.

نژاد : 93%عرب و بربر و 7% سایرنژاد ها

مغرب در شمال غربی قاره آفریقا با مشخصات کلی یاد شدۀ بالا از جمله سرزمین های بزرگ اسلامی است. اسلام در قرن یکم هجری به این منطقه وارد شد و از آنجا مسلمانان توانستند با عبور از تنگه جبل الطارق پای به سرزمین اندلس بگذارند ودرحدود 8 قرن حکومت اندلس دردست مسلمانان باقی ماند.

در سده های اولیه تمدن اسلامی از اواخر قرن دوم تا هفتم هجری سلسله هایی از خاندان وابسته به اهل بیت مانند سادات حسنی و بنی ادریس بر مغرب و بخشی از شمال آفریقا حکومت کرده اند. واینها زمینه های اولیه را برای تشکیل حکومت شیعی اسماعیلی فاطمیون را در مصر وشمال آفریقا به مدت حدود 5/2 قرن فراهم آوردند.

مجموعۀ این پیشینۀ تاریخی شرایطی رافراهم کرد که روح مسلمانان شمال آفریقا که اکنون بااکثریت سُنی مالکی وسپس شافعی تشکیل شده اند با تلفیقی ازگرایش به مشرب های تصوف وتمایلات شیعی همراه بوده است. بنابراین روح حاکم بر اکثریت مسلمانان شمال آفریقا با نوعی تسامح و اعتدال مذهبی درچارچوب فقه سنی یادشده وگرایشات صوفی وشیعی بوده است.

در دوران معاصر، شمال آفریقا و از جمله مغرب تا قبل از اشغال توسط فرانسه و اسپانیا، تحت نفوذ امپراتوری عثمانی بوده است وسپس از قرن 19 میلادی به تصرف اسپانیا وفرانسه درآمد که این وضعیت تا سال 1956 میلادی ادامه داشت .

پس از استقلال، با نفوذ دولت انگلیس که از جمله کشورهای متفقین فاتح جنگ جهانی دوم بودند، ملک حسن ازسوی بریتانیا به حکومت مغرب گماشته شد. حکومت ملک حسن تا سال 1999 میلادی ادامه داشت .با مرگ شاه حسن مراکشی فرزندش محمد ششم بجای او نشست.

یادآوری می شود ملک حسن ازجمله حاکمان کشورهای اسلامی بود که درعین تظاهر به اسلام، روابط بسیار نزدیکی با آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی داشت. به هرحال محمد ششم باانجام برخی تعدیل های ظاهری واصلاحات سطحی جا پای پدرش گذاشته است.

درتحولات اخیر بهار بیداری اسلامی در کشورهای عربی، مغرب نیز شاهد ناآرامیهای غیرخشونت آمیزی بوده است.این اعتراضات با یکی دو مورد خودسوزی سیاسی و تظاهرات کوچک و بزرگی بوده است. تصرف برخی از اماکن عمومی مانند میدانهای بزرگ شهرهای بزرگ مانند رباط و دارالبیضاء که ازسوی جمعیت عدل والاحسان و شاخه هایی از گرایشات اخوانی و همچنین جوانان انقلابی معترض ملی گرا و اسلامگرا که خواهان گرفتن امتیازات وآزادی بیشتر وانجام اصلاحات سیاسی واقتصادی واجتماعی بودند گردید.

جوانان انقلابی و معترض درمغرب که اکثراً فراخوانی و سازماندهی خود را با استفاده از شبکه های مجازی مانند پیامک های تلفن همراه ویا اینترنت و ... سازماندهی می کردند توانستند به سرعت بخش قابل توجهی از معترضان رابه خیابانها بکشانند و تعدادی کشته و زخمی شدند. اوج این تظاهرات در روز 20 فوریه در رباط انجام شد و خواستارکاهش اختیارات پادشاه و انجام اصلاحات سیاسی شدند.

با ادامه اعتراضات محمد ششم باسیاست مدارا و فرصت طلبی خاص خود دریک سخنرانی زندۀ تلوزیونی اعلام کرد که تصمیم دارد برای پیشبرد دموکراسی وحاکمیت قانون اصلاحاتی را در قانون اساسی انجام دهد و بدین منظور کمیسیونی را تشکیل خواهد داد تا اصلاحات پیشنهادی خود را تا ماه ژوئن اعلام نمایند.

پادشاه سرانجام روز 27 خرداد 90 اعلام کرد که کار تدوین قانون اساسی به پایان رسیده است و قانون اساسی جدید را در دهم تیرماه به همه پرسی می گذارد.بااینحال بیش از 60 شهر مراکش درروز 20 مارس باراهپیمائیهای گسترده تر خواهان انجام اصلاحات بیشتری ازآنچه وعده داده شده بود شدند.به هرحال دراواسط تیرماه امسال همه پرسی قانون اساسی باتعجیل دولت ومخالفت بخشی از گروه ها ومردم در هر صورتی انجام شد.

آنچه که تاکنون اتفاق افتاده،دادن بعضی ازامتیازات ناقص ومحدود ازسوی حکومت به مردم بوده است.پادشاه قول داده درقانون جدید نقش نظارتی وپادشاهی مشروطه داشته باشد.اما عملاً چیزی ازاختیارات نامحدود وی مگر در حد جزئی کاسته نشده است.پادشاه مغرب درقانون جدید لقب امیرالمؤمنین را بر خود گذاشته است.

تفاوت مغرب با دیگرحکومتهای مستبد عربی دراین است که محمد ششم با برخی اقدامات عوام فریبانه وتظاهر به اسلام، نوعی سیاست مدارا رادر پیش گرفته است و با این روش درکنار روحیۀ نسبتاً آرام مردم این سرزمین و دادن برخی امتیازات محدود به احزاب و گروه های معارض توانسته است،بر اوضاع مسلط باشد.

درکناراین وضعیت،دعوت از دولت مغرب برای عضویت درشورای همکاری خلیج فارس ازسوی عربستان بوده است که نوعی تعامل بیشتر بین حکومتهای پادشاهی مرتجع وغربگرا ایجادشود.

دریک ارزیابی کلی،حکومت مغرب بجای در پیش گرفتن شیوه های خشن مانند بحرین ویمن ولیبی و ... تلاش کرده است بابرخی اصلاحات ودادن پاره ای امتیازات به مردم وگروه ها و مدارا،اوضاع راکنترل نماید.اما واقعیت این است که اگرچه دولت پادشاهی مغرب تقریباً هنوززمام اموررادردست دارد،ولی تاکنون مجبورشده دربرابر فشار اسلامگرایان ومعترضان امتیازات نسبی رابه آنها بدهد ومی توان گفت دوران حکومت های استبدادی مطلقه درشمال آفریقا وازجمله مغرب روبه افول است، امااینکه با چه فرآیندی این تغییرات انجام شود بستگی به هرکشور ومردم وسازماندهی معارضان ورهبری وپایداری ومقاومت آنها درادامۀ راه رادارد.

***************

سوریه

مشخصات کلی :

نام محلی : الجهوریة العربیة السوریة

سال استقلال : 1946 ازفرانسه

مساحت : 180/185 کیلومترمربع (بخشی از ارتفاعات جولان سوریه دراشغال رژیم صهیونیستی است)

نوع حکومت : جمهوری(تک حزبی)

رئیس جمهور: بشاراسد ازسال 2000 میلادی

نژاد: عرب 90%، کرد 8% ، دیگر نژادها 2%

جمعیت : حدود 000/000/20 میلیون (برآورد 2009)

دین : 90% مسلمان ( 73% اهل سنت، 15% علویها ـ 2% دروزی ـ 10% مسیحی )

یکی از مهمترین موارد تحولات اخیرجهان عرب که پیوند بسیار عمیقی با ملاحظات امنیتی جمهوری اسلامی ایران دارد، بحران سوریه است. در مورد ماهیت اعتراضات سوریه حرف و حدیث های فراوانی وجود دارد. هر یک از بازیگران بسته به منافع و ملاحظات امنیتی خود در مورد تحولات سوریه موضع گیری کرده و تصمیم گیری می کنند. مخالفان دولت اسد میل دارند اعتراضات را فراگیر و جدی نشان داده و دولت اسد را محکوم به تسلیم در برابر واقعیت ها معرفی کنند.

***************

بحرین

مشخصات کلی :

جمعیت : 000/710 نفر (برآورد 2007 میلادی)

مساحت : 665 کیلومترمربع پایتخت: منامه

مذهب: اسلام با اکثریت 75%شیعه

نوع حکومت : پادشاهی

نژاد:عرب و ایرانی 95% 5% متفرقه

سرزمین بحرین بعنوان جزئی از سرزمین ایران از اوایل قرن 19 میلادی بتدریج زیرنفوذ بریتانیا قرارگرفت.

بحرین که تا سال 1971 هنوز بطور رسمی جزو سرزمین ایران محسوب می شد،پس از طی مقدماتی که ازسوی استعمارانگلیس انجام گرفت آن خلیفه را که دراصل جزو عرب های بادیه نشین منطقه مرکزی در عربستان بودند،بعنوان وابستگان فکری وهم پیمان همیشگی دولت استعماری انگلیس برسرکارآوردند.

این اقلیت سنی که بابافت واندیشه عشایری همراه بود ازهمان روزهای آغازین، بدلیل عدم همگرایی بااکثریت 85% شیعه بحرین،نگاه خود رابه خارج ازمرزهای بحرین درپیوند باعربستان وانگلستان وآمریکا قراردادند.

یکی ازاقدامات مهم آل خلیفه، تلاش برای بر هم زدن موازنه وترکیب جمعیتی بحرین بوده است.بدین معنی که بادادن تابعیت بحرینی به عربهای سنی وافراد مسلمان سنی ازپاکستان وبنگلادش وعربستان ومصرودیگر نقاط،بتدریج شیعیان بومی این سرزمین را از اکثریت مطلق بیندازند تا آنان درآینده سهمی تأثیر گذار رادرحکومت وساختارسیاسی بحرین، نتوانند درخواست کنند.

این اقدام که اصطلاحاً «التجنیس السیاسی » قلمداد می شود یکی از راهبردهای خطرناک آل خلیفه وسیاستهای آمریکا وانگلیس وعربستان درپشتیبانی ازاین حکومت بدوی وغیرمردمی است بطوریکه نسبت جمعیت شیعیان بحرین از 89% درسال 1971،امروز به حدود 74% کاهش یافته است.درکناردادن تابعیت به مسلمانان سنی ازدیگرکشورهای یادشده،حکومت بحرین به غیرمسلمانان مانند مسیحیان وهندیها وبرخی ملل دیگر تابعیت بحرینی داده است.

هدف اصلی ازاین اقدام، کم رنگ کردن نقش جمعیتی شیعیان وسپس نادیده گرفتن کمترین حقوق سیاسی واجتماعی برای این اکثریت مظلوم است.تصورآل خلیفه وآل سعود این است که اکثریت شیعی بحرین، پیوند ناگسستنی تاریخی ومذهبی با ملت ایران دارد واین می تواند زمینه نفوذ معنوی وسیاسی جمهوری اسلامی ایران را در منطقه جنوبی خلیج فارس افزایش دهد، وبایستی این نقش کلان انقلاب اسلامی وجمهوری اسلامی ایران که درتعارض با منافع نظام سلطه وآمریکا وانگلیس وهم پیمانان منطقه ای آنهاست کاهش یابد.

درسال 1361 هجری شمسی/ 1982 میلادی بدلیل وجود تبعیض های فراوان ازسوی دولت دست نشانده آل خلیفه براکثریت شیعیان این کشور، قیام فراگیری ازسوی مردم شیعه بحرین علیه خاندان آل خلیفه بوجودآمد که بخشی ازقیام کنندگان نیز دست به سلاح بردند ودولت آل خلیفه بشدّت هراسناک شد وباکمک مستشاران انگلیسی وسعودی توانست آنرا کنترل نماید.

درآنروزها روابط دولت بحرین وجمهوری اسلامی ایران تیره شد ودولت بحرین ایران را به دخالت درحوادث آن سرزمین متهم کرد.

به هرحال درحدود 7 تا 8 سال این تیرگی وسردی روابط ادامه داشت،تا آنکه باپایان جنگ ایران وعراق وسپس حمله صدام به کویت واثبات حقانیت جمهوری اسلامی ایران، نگاه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به ایران تغییر کرد وازجمله آنها روابط بحرین باایران به حالت عادی بازگشت.

بامرگ شیخ عیسی بن سلمان وبه قدرت رسیدن فرزند وی حمد بن عیسی درسال 1999،امیر جدید تلاش کرد که باانجام برخی اقدامات واصلاحات سطحی، وجبهه حکومت بحرین راتا حدی ترمیم نماید وتا حدی به ساختار حاکمیتی نوعی مشروعیت بخشد.

بنابراین شیخ حمد در فوریه 2001 منشور ملی راتصویب کرد که درآن امیرنشین بحرین به پادشاهی تغییرنام یافت ودومجلس نیابتی وشورا بخش محدودی از وظایف به آنان واگذارشد.

مجلس نیابتی(پارلمان) باتعداد 40 عضو به گونه ای حوزه های انتخابیه طراحی شده است که حداکثر 18 نفر ازمناطق شیعه نشین باوجود اکثریت بالای جمعیتی نمی توانند به مجلس راه یابند.

علاوه براین مجلس شورا که معادل مجلس سنا بااختیارات بیشتری می باشدعمدتاً ازسوی پادشاه بحرین برگزیده می شوند وجمع این دو مجلس می توانند بربخشی از عملکرد دولت نظارت کنند وقوانینی دردایرۀ محدود وتعریف شده ای تصویب نمایند.بنابراین بااین ترکیب مشخص است که این مجلس هم نوعی تشریفاتی واکثراً بدون رأی مردم وصرفاً برای حفظ ظاهر ودکوراسیون بیرونی این حکومت می باشد.

درانتخابات سال 2002 میلادی گروه های شیعی آنرا تحریم کردند.ولی درانتخابات 2006 و 2010 بخشی از گروه های شیعی بامحوریت جریان الوفاق توانست دراین دوانتخابات بترتیب 17 و 18 کرسی از40کرسی مجلس نیابتی را بدست آورد.

البته بخشی از جریانهای دیگرشیعی که معتقد بودند این انتخایات نه تنها واقعی نیست وحق واقعی اکثریت شیعه رادرنظرنمی گیرد،بلکه یک سرپوشی برای مشروع جلوه دادن حکومت غیر مردمی آل خلیفه است.اما جریان الوفاق معتقد بود که این زمینه هرچند ناچیز بهتر از هیچ است.

با اینحال،احساس تبعیض،بی عدالتی، وپایمال نمودن حق اکثریت شیعه بحرینی وندادن کمترین امتیازی برای تأثیرگذاری جدّی درسرنوشت این کشوروعدم امکان برای مشارکت سیاسی واقعی آنان شرایطی راپدید آورده است که این نارضایتی پنهان وآشکار واحساس سرکوبی که برای شیعیان صاحب خانه بحرینی ازیکسو وحاکمیت وبهره برداری اقلیت مهاجر غیربحرینی آل خلیفه ودیگرساکنینی که از گوشه وکنار به آنان تابعیت بحرینی داده شده تا توازن اکثریتی شیعیان رابرهم بزنند،مجموعه این عوامل برپیچیدگی حل معادله افزوده است.

براساس گزارش سال 2003 مرکزحقوق بشربحرین، از 572 منصب عمومی وعالی، تنها 101 منصب یعنی 18% واز 47 جایگاه عالی در حد وزیرومدیر کل فقط 10 تا ازآن یعنی 21% به شیعیان این کشور تعلق داشته است.(به نقل ازگزارش راهبردی مرکزتحقیقات استراتژیک ـ ش 354 ص 8).این نسبت بااکثریت 75% جمعیتی شیعه بحرینی معلوم می شودکه به چه میزان نابرابری وبی عدالتی حکمفرماست.

نرخ بیکاری جوانان دربحرین 6/19% اعلام شده است که نشان دهنده شرایط اقتصادی نامناسب به ویژه درمیان شیعیان است.این نرخ بیکاری درحالی است که بسیاری از فرصت های شغلی دراین کشور به مهاجرین خارجی سنی مذهب سپرده می شود.(همان ـ ص 8)

این سیل مهاجرپذیری سیاسی که نسبت به محدودیت جغرافیای سرزمینی بحرین پرشتاب ترین وجهت دارترین نوع مهاجر پذیری بمنظور تغییر بافت جمعیتی اکثریت شیعه این کشور انجام می شود برپیچیدگی شرایط این سرزمین می افزاید.

این شرایط نابسامان درهمه زمینه ها ازجمله شرایط تحصیلی، اهرازمشاغل دولتی درسطوح مختلف،علاوه برمسائل یادشده برنارضایتی اکثریت شیعیان افزوده است وهرلحظه که زمینه ای فراهم شود،دامنه اعتراضات ونارضایتی های آشکاروپنهان آنها گسترش می یابد.

مجموعۀ این شرایط،شکاف بین دولت واکثریت ملت بحرینی رابیشتر کرده است وتازمانی که این سیاستهای ناعادلانه وتبعیض آمیز رفع نشود،این چالشها به انواع مختلف ادامه خواهدیافت.

دخالت مستقیم نظامی وامنیتی عربستان واعزام یگانهای سرکوبگر ضدشورش به کشور کوچک بحرین اگرجه بظاهرتاحدی توانسته است بطور نسبی ازدامنه گسترده تظاهرات بکاهد ولی این موج تظاهرات واعتراضات همچنان درشهرهای گوناگون وروستا ها خصوصاً درمناطق شیعه نشین ادامه دارد.

دستگیری وزندانی کردن معترضان شیعه نیز چندان کارساز نبوده ودولت بحرین اخیراً مجبورشده که بامیانجی گری ایران،قطر،عمان وترکیه،حداقل به بخشی از خواسته های شیعیان معترض پاسخگو باشد که مذاکرات طی دو هفته گذشته به دور ازچشم رسانه ها کم وبیش درجریان است که البته چگونگی رسیدن یانرسیدن به یک راه حل حداقلی هنوزمعلوم نیست.

برخی ویژگیهای برجستۀ بحرین :

ـ سرزمین محدود.( مساحت آن درآغاز بحث نوشته شد.)

ـ تراکم جمعیتی بالا بااکثریت شیعی که بخش بزرگی ازآنها ازنژاد ایرانی ودرامتداد مردم جنوب ایران به ویژه خویشاوندی بامردم استان بوشهر دارد.

ـ موقعیت ژئوپلتیکی حساس درجنوب خلیج فارس درنزدیکی آبهای داخلی عربستان بطوریکه نزدیکترین نقطه بحرین به خاک عربستان 12 کیلومتر است که باساختن پل فهمداین جزیره باعربستان متصل شده است.

ـ تولید روزانه 40 هزاربشکه نفت وصادرات آن.درکنار این عربستان روزانه 150 هزاربشکه نفت به بحرین کمک بلاعوض می کند که درازای فروش آن کمک به درآمد دولت بحرین بنماید وازاین طریق برنفوذ خود دراین کشورمی افزاید.

ـ حضورواستقراراصلی پایگاه ناوگان پنجم دریایی ارتش آمریکا دراین کشور.

ـ ازلحاظ اقتصادی ومالی بحرین مرکزمهم ترین بازار مالی معتبردرنظام بانکداری درآسیاوخاورمیانه واروپا پس ازسوئیس است وبانک های معتبر ومهم جهانی درآنجا شعبه دارند.این امر اهمیت ویژه ای به نقش بحرین درسیستم بانکداری درآسیا وخاورمیانه داده است.

ـ اکثریت مردم شیعه طرفدار انقلاب اسلامی دربحرین، برعمق نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی ایران در حوزه جنوبی خلیج فارس افزوده است.

روند تحولات، حاکمیت و اپوزیسیون

ـ روند تحولات

اعتراضات مردمی درمقابل خاندان آل خلیفه دربحرین از14فوریه 2011، با فراخوان ومشارکت جوانان بحرینی آغاز وسپس در روزهای بعد به اعتراضات وتظاهرات سراسری تبدیل شد وگروه های مخالف نیز به آنها پیوستند.

اعتراضات بحرین با فراخوانی اینترنتی جوانانی آغازشد که وابستگی تشکیلاتی به احزاب اپوزیسیون نداشتند وتنها بعد ازحمله ارتش به متحصنین میدان لولو درنیمه شب 17 فوریه وگسترش اعتراضات بود که گروه های مخالف نیزبه اعتراضات پیوستند.

باگسترش اعتراضات وطبق گزارش هابعدازگفتگوی تلفنی اوبامارئیس جمهورآمریکا با ملک حمد، پادشاه بحرین، ارتش از خیابان ها عقب نشینی کرد. درنتیجه خیابان ها از آن زمان تا 14 مارس دراختیار معترضین قرارگرفت.

در این دوره محدودیت های چندانی در مقابل تظاهرات ها صورت نگرفت ومعترضین در مکان های مختلف ازجمله مجاورت دفتر نخست وزیری به تظاهرات پرداختند.دراین دوره که اوج گسترش تظاهرات ها بود، تلاش هایی برای گفت وگو با مخالفین نیزصورت گرفت، ولی به دلیل برخی پیش شرط ها وموانع، به نتیجه نرسید.

در دوره گسترش اعتراضات، فضایی هیجانی بربحرین حاکم شد و بسیاری ازنمایندگان پارلمانی ازجمله 18 عضوالوفاق درپارلمان و17عضوشیعی شورای انتصابی استعفا دادند و حتی استعفاها به هیئت دولت نیزرسیدواقشاری مانند ورزشکاران وبرخی پزشکان وپرستاران نیزدرکنارمعترضین قرارگرفتند.

هرچندگروه های شیعی شروطی مانند کناررفتن وانحلال دولت رابه عنوان پیش شرط مذاکره باآل‏خلیفه عنوان کردند،اما مذاکرات غیررسمی بین گروه هایی مانند الوفاق باحکومت درجریان بودکه با فائق شدن طرفداران رویکرد سرکوب اعتراضات، تظاهرات مردمی در14مارس باورود نیروهای سعودی واماراتی سرکوب شد.

***************

ترکیه

مشخصات کلی ترکیه : مساحت 580/780 کیلومترمربع

نژاد : 78% ترک، 20% کرد، 2% متفرقه

جمعیت : حدود 000/000/74(برآورد 2010)

دین : اسلام 99% ؛ 1% مسیحی وتعداد بسیاراندکی یهودی

ترکیب دینی مسلمانان : حدود 76% سنی حنفی، 20% علوی، 2% شعیان 12 امامی، 2% متفرقه سایر مسلمانان

*در اکثر گروه ها و مذاهب اسلامی گرایش به مشرب تصوف چشمگیر است.

توضیح : کشور ترکیه در حدود 5 قرن مرکز امپراتوری عثمانی بوده است که بخش بزرگی از غرب جهان اسلام را در زیر سلطه و نفوذ خود داشت که سرانجام با شکست آن درجنگ جهانی اول در 1918 میلادی ناچار به پذیرش تجزیه شد وکشور جدید ترکیه بعنوان مرکزیت بازمانده از آن امپراتوری در 1923 بانظام لائیک کمال آتاترک تولّد یافت.

* ترکیه و نقش کنونی و چشم انداز آینده اش در تحولات منطقه ای

کشور ترکیه با ظرفیت خوب ژئوپلتیکی و جغرافیایی و همچنین جمعیتی که دارد توانایی فعال درمنطقه خاورمیانه را درصورت دقت وظریف بینی نسبت به شناخت دقیق محیطی خوددردرون خود جای داده است.

ترکیه بعنوان بازمانده ای از امپراتوری عثمانی دردوران حکومت های لائیک که بعداً کمال آتاترک بر این کشورحکومت می کردند، حساب خود را ازجهان اسلام جدا کرده بود و همه آمال و آرزوهایش در پیوند با جهان غرب وماندن درپشت درهای انتظاری بود که روزی اروپائیها اوراجزئی ازخودبدانند ودردو دهه اخیراین کشوررابه عضویت قطعی اتحادیه اروپا درآورند.

ولی عملاً این انتظار بی نتیجه بود وباعث سرخوردگی ترکها وجامعه مسلمان ترکیه ازاین همه بی اعتنایی وغرور غربیها وتحقیرنسبت به آنان گردید.

این امربه علاوه دلایل دیگروازجمله نزدیکی بیش از حد دولتمردان لائیک ترکیه دردهه های قبل به آمریکا ورژیم صهیونیستی، بتدریج باعث تنفر وبیزاری توده های مسلمانان ترکیه ازیکسو ونرسیدن به خواسته های مادی وتوسعه ای ازسوی دیگر وازهمه مهمتر سختگیریهای لائیک ها نسبت به مسلمانان، بتدریج شرایطی رافراهم کرد که مردم ازاسلام ستیزی لائیک ها وملی گراها ناامید وخسته شوند وبه فکر جایگزین دیگری برای رسیدن به اهداف وآرزوهای سرکوب شده وناکامیهای گوناگون خود افتادند.

پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی اولین جرقه های این امید را درمنطقه وازجمله درترکیه روشن نمود وازاینجا بود که شماره معکوس دوران طلایی لائیک ها آغازشد.

اسلامگراها درچند مرحله دردوران نجم الدین اربکان تلاشهایی رابعمل آوردند که اگرچه آغاز خوبی بود، ولی با بسیج همه سکولارها وملی گراها ولائیک ها مانع ادامه موفقیت های حزب افاه یافضیلت شدند.

اما این قطارتغییرآغازشده بود وسرانجام آرایش جدید اسلامگراها بامحوریت حزب عدالت وتوسعه درانتخابات شهرداریها در 1995 به پیروزی رسیدند واین مرحله ادامه داشت تا سرانجام طیب اردوغان توانست درسال 2003 میلادی به نخست وزیری ترکیه برسد.این روند موفقیت آمیز ادامه داشت ودردوربعدی عبدالله گل ازهمین حزب پست ریاست جمهوری رانیزتصاحب کرد که بااکثریت بالای پارلمانی همراه بود.

حزب عدالت وتوسعه که خمیرمایه اندیشه فکری اش درنگاه اسلامی، جزو اخوان المسلمین باگرایشهای بومی ترکیه مانند تلفیقی از مشرب تصوف وتسامح همراه بوده است توانسته در این مدت اکثریت مسلمانان ترکیه راباخود همراه نماید.

بااصلاحاتی درقانون اساسی،بندهایی ازاسلام ستیزی نظام لائیک حذف شد اگرچه چارچوب وساختارکلی این نظام هنوزلائیک است.

بااین فرآیند اسلامگرایان ترکیه باقدرتی که درطول 10 سال گذشته بدست آورده اند وهمچنین بانگاه واقع بینانه به گرایش به اسلام وبیداری اسلامی درمیان ملتهای اسلامی در جهان وخصوصاً خاورمیانه، دولت حاکم(منظور حزب عدالت وتوسعه) راهبرد جدیدی راتعریف کرده اند که مهمترین محورهای آن عبارتند از :

ـ بازگشت به هویت اسلامی وملی ترکیه ؛

ـ عدم پافشاری بیش از حد همراه با خفت وخواری برای پذیرش عضویت دراتحادیه اروپا؛

ـ گذر آرام ازمرحله لائیک وبازگشت مرحله ای به هویت اسلامی خویش.

ـ ارائه یک الگوی اسلام باصطلاح میانه رو؛ که بتواند باهمه جهان اعم ازدوست ودشمن مسلمانان درهمکاری وتعامل باشد.بدین معنی که رابطه اش را باهمسایگان ارتقاء وبهبود بخشد، باکشورهای عربی برخلاف دوران لائیک ها توسعه روابط بدهد وبااروپا وآمریکا و ... درعین حال بارژیم صهیونیستی دارای روابط سیاسی درحد سفیر وفعالیت دوسفارتخانه وهمکاریهای گوناگون نظامی واقتصادی بااسرائیل وآمریکا و ... باشد.

ـ فعال شدن نقش بازیگری منطقه ای درتحولات خاورمیانه وجهان اسلام وهمسایگان ازجمله موضوع فلسطین ویاحمایت از حق انرژی صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران.

ـ تعادل بخشی نگاه سیاسی واقتصادی ترکها به شرق (آسیا وجهان اسلام) درکنار نگاه به غرب. قبلاً ترکها نگاهشان صرفاً به غرب واولویت آنان عضویت دراتحادیه اروپا بود که بدلیل سرخوردگی عدم پذیرش وبرخورد متناقض اروپائیها ونگاه واقع بینانه ترکها به شرایط داخلی ترکیه وافزایش گرایش به اسلام وهمچنین بیداری اسلامی درخاورمیانه که بتدریج پس از پیروزی انقلاب ایران گسترش یافت خودرابااین واقعیت ها هماهنگ نمودند.

بنابراین ترکیه بدلیل ارزیابی این شرایط به راهبردجدیدی رسیده است که خلاصه محورهایی ازآن درسطرهای بالا برشمرده شد.معمارنظریه پردازی این سیاست خارجی ازسوی داوود اوغلو وزیرخارجه ترکیه طراحی وباتأکید رهبری ترکیه دردستورکار واجراقرارگرفته است.

ازسوی دیگر آمریکا واروپا هم باشناخت این حقایق، تمایل دارند که اسلامگرایی بامدل ترکیه نسبت به مدل انقلاب اسلامی ایران ویامدل متحجر سلفی گری ووهابی تقویت شود.غرب ازاین سیاست به دو خواست اصلی خود دست می یابد:

نخست آنکه دربین مسلمانان،غربیها متهم به اسلام ستیزی نخواهند شد ودوم آنکه غرب اسلام ترکیه راکه درعین پای بندی به برخی ظواهراسلامی،قرارنیست که بانظام سلطه وستم وتبعیض وبرتری طلبی غرب وآمریکا درگیرشود ودرکنارآن ضمن حمایت ترکها ازلحاظ سیاسی ظاهری ورسانه ای باآرمان فلسطین ومثلاً تدارک برای اعزام کشتی آزادی غزه(مروارید) به سوی آبهای فلسطین وکشته شدن 9 نفر ازداوطلبان آزادیخواه اسلامگرای ترک دراین حادثه وحمایت ازحزب الله در جنگ 33 روز،ازیک سو، اماازسوی دیگر قراراست که سفارت رژیم صهیونیستی درآنکارا همچنان فعال باشد وهمکاری نظامی واطلاعاتی واقتصادی ترکها بااین رژیم محفوظ بماند.

اینجاست که غرب که می بیند اسلام عقب مانده سلفی گری ووهابی باشرایط امروز وبیداری اسلامی جهان اسلام، نمی تواند به نیازهای اکثریت مسلمانان اهل سنت پاسخگو باشد وبهترین الگو وجایگزین اندیشه ها ومدل انقلاب اسلامی ایران که تلفیق اسلام خواهی رابامردم سالاری ارائه داده ودربرابر نظام استکبار یک تنه درطول سه دهه ایستاده است .

آنچه که می تواند بطور ظریف مدل موفق واهل تعامل با همه جهان که بدون چالش وتنش می تواند باخوبان وبدان تعامل کند مدل ترکیه خواهد بود ازاین رهگذراست که غرب حاضر است باشرایط امروزی جهان اسلام، هنگامی که نظام های لائیک وسکولار وملی گرا شمارش معکوس خود رادرسراشیبی سقوط آغازکرده اند اسلام ترکیه مورد قبول واقع شود. تا آلترنایتوی بطور غیرمستقیم برای کنترل گسترش انقلاب اسلامی ایران باشد.

البته یادآوری این نکته ضروری است که نظام سیاسی سکولارغرب اساساً باهمین اندازه ازاسلامگرایی درترکیه وجهان اسلام موافق نبوده است،اما هنگامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موج گرایش به اسلام سیاسی وتنفر ازغرب وارزشهای آن درجهان اسلام روبه افزایش نهاده است.

بین بد و بدتر، مدل اسلام ترکیه ای و حزب عدالت وتوسعه کم خطرتر خواهد بود .البته همین اندازه هم که ترکیه لائیک آتاترک دوباره به دامان اسلام باگشته است خود غنیمت است وصهیونیست ها رانگران کرده است.اماآنچه مسلم است شناخت این واقعیت وپرداختن به زوایای مختلف آن است که جایگاه واقعی انها وچگونگی تنظیم رفتارما باایشان دقیقاً تعریف شود.

اگرچه همین مقدار از بازگشت ترکها به هویت اسلامی وملی خود در ارزیابی کلان درمعادله قوا درمنطقه به سود جهان اسلام و در امتداد افزایش وزن انقلاب اسلامی ایران است، زیرا اگرانقلاب اسلامی ایران نبود، مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین برعلیه صهیونیستها وآمریکا شکل نمی گرفت. اگر انقلاب اسلامی ایران نبود، هیمنۀ نظام سلطه غرب وآمریکا در برابر چشم توده های مسلمان کوچک و خوار شمرده نمی شد که امروز علیه نظامهای وابسته به غرب ازسوی مردم مسلمان یکی پس ازدیگری سرنگون شوند و اگر انقلاب اسلامی ایران نبود چه بسا نظام لائیک های ترکیه که هنوز در ارتش و دستگاه های امنیتی این کشور صاحب نفوذ و قدرتند، معلوم نبود تا چند دهۀ دیگر بر سراسر شئون این کشور ادامه می یافت.

به هرحال همین مقدار که ترکیه با آن ظرفیتهایش از غرب و رژیم صهیونیستی بطور نسبی فاصله گرفته است، به سود جهان اسلام است، اما درکنارآن نباید به ترکیه به عنوان یک الگوی تمام عیار که درخدمت بیداری اسلامی وتقویت جبهه مقاومت ومبارزه با استکبار نگریسته شود.

بنابراین،سخن پایانی این بحث این است که بانگاهی به آنچه بیان شد،ترکها درکنارظرفیت های خوب اقتصادی و جغرافیایی و ژئوپلتیکی و جمعیتی که در این بخش حساس جهان اسلام و خاورمیانه دارند و بابیداری اسلامی وقدرت یافتن اسلامگرایان در این کشور به تدریج درحال تبدیل شدن به یک بازیگر فعال هستند که غرب هم مایل است بخشی از نقش نیابتی خود را در چارچوبهای تعیین شده ای بین خود و این بازیگران در چارچوب اهداف کلان خویش تقسیم نماید.

البته چگونگی تعریف راهبرد ما با ترکیه و اسلامگرایان این کشورکه نقاط مشترک فروانی، جمهوری اسلامی ایران دارند نیاز به بحث مستقلی دارد، اما در یک سخن تعریف رابطه همکاری در حوزه های گوناگون سیاسی،اقتصادی، امنیتی و فرهنگی و همکاریهای منطقه ای برای تقویت جبهه اسلامگرایان پیرامون نقاط مشترک، از جمله نیازهای منطقه خاورمیانه است که گامهای آغازین آن برداشته شده است.

***************

نتيجه گيري:

تحولات پديد آمده در بيشتر كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا، كه بهانه آن از خود سوزي يك جوان ناراضي اجتماعي تونسي در شهر سيدي بوزيد تونس در بيش از 6 ماه پيش آغاز شد و مانند يك جرقه در انبار باروت، باعث آن انفجار بزرگ اجتماعي و سياسي و سرانجام فرار بن علي ديكتاتور اين كشور شد. پس از آن به مصر سرايت كرد و با گستردگي و عمق بيشتري و نماد در ميدان التحرير قاهره پس از سه هفته نيز در 22 بهمن 89 به كناره گيري حسني مبارك انجاميد. دامنه اين قيامها به يمن، ليبي، بحرين و تا حدي مغرب و برخي كشورهاي ديگر منطقه كشيده شد، كه هنوز به نتايج روشن و قطعي نرسيده است. اگر چه در يمن نيز به بهانه مجروح شدن مشكوك علي عبداله صالح و رفتن او به عربستان، وضعيت در هاله اي از ابهام قرار گرفته و دولت عربستان با هماهنگي آمريكا، تلاش دارند كه با كناره گيري علي عبداله صالح، ساختار حكومت چندان تغييري نكند و همچنان خانواده الاحمر و اطرافيان رئيس جمهور مخلوع بر قدرت بمانند اما اعتراضات همچنان ادامه دارد. قيام در بحرين كه سركوبي خشن و ناجوانمردانه آل خليفه و آل سعود همراه شد با تناقض گويي غربيها، نه تنها هيچ گونه حمايتي از اين اكثريت شيعيان سركوب شده و حقوق پايمال شدة آنان نشد، بلكه فشارهاي حكومت و اشغالگري سعوديها از سوي غربيها و امريكا مورد پشتيباني قرار گرفت كه اعتراضات مشروع مردم همچنان تا رسيدن به نتايج هر چند نسبي ادامه دارد.

خوانده شده 2986 مرتبه