محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران پس از تروریستی خواندن "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" از سوی دولت عهدشکن آمریکا، جملهای مهم، شفاف و هشدار دهنده به غرب و اتحادیه اروپا دارد.
ظریف میگوید: اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کنار مردم شجاع عراق و سوریه نمیجنگید، داعش پایتخت دو کشور عربی را تسخیر میکرد و ارتشی تروریستی را روانه اروپا میکرد.
این جمله وزیر خارجه کشورمان به اروپا هشدار میدهد که اگر ایران و به شکل خاص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پای خود را از میدان مبارزه با تروریسم در خاورمیانه عقب بکشد، آنگاه ارتشی تروریستی روانه اروپا و کشورهای غربی میشود.
در این تحلیل تلاش شده است پس از تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط دولت ترامپ، این دیدگاه وزیر خارجه کشورمان به شکل دقیقتری مورد بررسی و موشکافی قرار گیرد که چرا و چگونه ممکن است با جدایی ایران از مبارزه با تروریسم، مجددا امنیت کشورهای منطقه غرب آسیا و اتحادیه اروپا به شکل خاص مورد تهدید گروهها و سازمانهای تروریستی قرار گیرد.
ظلم اسرائیل و آمریکا و دهههای خشونت بار
دهههای شصت، هفتاد و هشتاد میلادی قرن گذشته شاهد عملیات گستردهای از سازمانها و جبهههای مقاومت فلسطینی و عربی در قالب حملات مسلحانه، انفجارها و ربودن هواپیماهای مسافربری بود.
موضوع دفاع از فلسطین و مبارزه با اسرائیل یکی از ثابتترین دلایل این نوع عملیات در منطقه غرب آسیا، اروپا و اسرائیل بوده است اما تاکنون در تاریخ مشاهده نکردهایم که حتی یکی از این عملیاتها به دلیل منافع و منویات شخصی باشد و در پشت همگی آنها دلایل سیاسی به چشم میخورد که خود را براساس آن محق میدانستند.
احساس حقانیت سازمانهای مسلح و جبهههای مقاومت فلسطینی
از میان دلایل این اقدامات مسلحانه، مبارزه با اسرائیل از همه بیشتر خودنمایی میکند. این روند با کشتار و سرکوب فلسطینیها از سوی ارتش اسرائیل، اشغال اراضی فلسطینی و عربی، دستگیری و اخراج گسترده شهروندان فلسطینی از سوی رژیم اشغالگر قدس نیز شدت میگرفت.
به بیانی دیگر وقتی حقوق انسانهای فلسطینی و عربی از سوی اسرائیل زیر پا گذاشته میشد و قدرتهای جهانی، سازمان ملل و از جمله اعضای شورای امنیت این سازمان در برابر نسل کشی فلسطینیها سکوت اختیار میکرده و چشم خود را به روی عدم اجرای مصوبات شورای امنیت توسط رژیم اشغالگر قدس میبستند عملا شدت عملیاتهای مسلحانه و اقداماتی نظیر هواپیماربایی در این جا و آن جا رخ نمایی میکرد.
چرایی بازگشت خشونتهای مسلحانه به غرب آسیا
با سرکوب گروههای مقاومت فلسطینی و تشدید اقدامات امنیتی از سوی دولتهای عربی و اسرائیل و سپس پیمان اسلو بین سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات با اسرائیل، روند این نوع عملیات تا حدودی فروکش کرد اما با بروز تحولات پس از حملات نظامی آمریکا به افغانستان و عراق و سپس خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال ۲۰۱۱ و آغاز جنگ سوریه و تولد داعش، شاهد بودیم که چگونه هر گوشهای از منطقه خاورمیانه به شعلهای از آتش و جنگ تبدیل شد و در این میان صدها عملیات انتحاری یا انفجاری و گروگان گیری صورت گرفت، به شکلی که مرزهای جغرافیایی منطقه را در نوردید و به اروپا و حتی بروکسل، قلب اتحادیه اروپا رسید.
سرکشیهای آمریکا علیه نظام حقوق بینالملل واکنش دارد
سرکشیهای بینالمللی، نقض معاهدات بینالمللی و اقدامات ستیزه جویانه یک جانبه با قوانین و حقوق بینالملل از سوی قدرتهای جهانی و در راس آن ایالات متحده آمریکا یکی از دلایل بروز رفتارهای خشونت طلبانه در یک دهه اخیر بوده است.
اکنون دولت دونالد ترامپ ایالات متحده آمریکا پس از خروج از توافق هستهای ایران، به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتختی رژیم اشغالگر قدس، به رسمیت شناختن بلندیها جولان سوریه به عنوان جزیی از خاک اسرائیل و نامگذاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان سازمان تروریستی، به عنوان سرکشترین و ناقضترین طرف معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی در جهان شناخته میشود.
اقدامات آمریکا در این مقطع حساس از تاریخ نظامها و جریانات سیاسی- نظامی و شکل گیری شبه نظامیان تا دندان مسلح در منطقه خاورمیانه، آفریقا، شمال آفریقا و شرق آسیا میتواند خطرناکترین پیامدها، واکنشها و انعکاسهای خشونت آمیز و مسلحانه را به دنبال داشته باشد که پیش از این در دهههای شصت، هفتاد، هشتاد و نود قرن گذشته شاهد آن بودهایم و بدون شک آمریکا مسئول اصلی وقوع چنین تحولاتی محسوب میباشد، از همین رو قدرتهای جهانی و از جمله کشورهای دیگر عضو شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و سازمانها و موسسات کشورهای اسلامی و عربی باید به وظایف قانونی و انسانی خود عمل کرده و با مخالفت با سیاستهای آمریکا مانع از بروز واکنشهای خشونت آمیز و مسلحانه در حوزه خاورمیانه، شمال آفریقا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا شوند.
هزینه خشونت طلبیها را اتحادیه اروپا و غرب آسیا میپردازد
این در حالی است که بیشترین خسارات ناشی از مقابله با حوادث خشونت بار و مسلحانه با سیاستهای آمریکا را کشورهای منطقه و اتحادیه اروپا پرداخت میکنند زیرا دوری آمریکا از حوزه زمینی مشترک اروپا و غرب آسیا (از جمله خاورمیانه) و فاصله طولانی دریایی آمریکا از این منطقه عملا سازمانها و جبهههای شبه نظامی مسلح را وادار میکند تا به عنوان مخالفت و مقابله با سیاست طرفهایی چون ایالات متحده آمریکا و اسرائیل، در همین منطقه جغرافیایی اقدام به عملیات نظامی کنند.
یادآوری حوادث خشونت طلبانه و قربانیان آن
برای یادآوری آن چه در دهه گذشته قرن بیستم رخ داده است به شکل سریع، برخی آمارها و ارقام را مجددا یادآوری میکنیم تا مجامع بینالمللی و منطقهای مستقل از ایالات متحده آمریکا بگویند و پاسخ دهند آیا بهای بروز چنین واکنشهایی در قبال مخالفت با سیاستهای آمریکا و اسرائیل را باید ما در منطقه خود بپردازیم؟
هواپیمارباییهای بزرگ
از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۹۴ میلادی، ۲۹ هواپیماربایی صورت گرفت که طی آن دهها تن کشته و دهها تن نیز مجروح شدند. از میان این هواپیمارباییها میتوان به موارد زیر اشاره کرد که بیشترین آنها به شکلهای مختلف تحت عنوان مبارزه با اسرائیل و آمریکا شکل گرفته است:
- هواپیمایی العال اسرائیل در ۲۳ جولای ۱۹۶۸
- تلاش برای ربودن هم زمان سه هواپیما از میان هواپیماهای خطوط هوایی تی دبلیو ای آمریکا، هواپیمایی سوییس و هواپیمایی پان امریکن آمریکا و هواپیمایی ماوراء البحار انگلیس در سپتامبر ۱۹۷۰
- پرواز شماره ۶۱۵ خطوط هوایی لوفتانزا آلمان در ۲۹ اکتبر ۱۹۷۲
- پرواز شماره ۸۶۱ هواپیمایی کی ال ام هلند در ۲۵ نوامبر ۱۹۷۳
- پرواز شماره ۴۰۴ هواپیمایی ژاپن در ۲۰ جولای ۱۹۷۳
- پرواز شماره ۱۸۱ هواپیمایی لوفتانزا آلمان در ۱۳ اکتبر ۱۹۷۷
- پرواز شماره ۸۴۷ خطوط تی دبلیو ای آمریکا در ۱۴ ژوئن ۱۹۸۵
- پرواز شماره ۶۴۸ هواپیمایی مصر در ۲۳ نوامبر ۱۹۸۵
- پرواز شماره ۷۳ هواپیمایی پان امریکن آمریکا در ۵ سپتامبر ۱۹۸۶
- پرواز شماره ۱۴۹ هواپیمایی انگلیس در ۲ آگوست ۱۹۹۰
- پرواز شماره ۸۹۶۹ هواپیمایی فرانسه در ۲۴ دسامبر ۱۹۹۴
- پرواز شماره ۶۶۳ هواپیمایی انگلیس در ۷ اوریل ۲۰۱۰
در میان حوادث ربودن هواپیماها بر فراز خاورمیانه و شمال آفریقا، حمله جنگنده اف ۴ ارتش اسرائیل به پرواز شماره ۱۱۴ بویینگ ۷۲۷ هواپیمایی لیبی نیز شهرت جهانی دارد که طی آن جنگنده اسرائیلی، این هواپیمای مسافربری لیبیایی را که از طرابلس عازم قاهره بود سرنگون میکند که منجر به کشته شدن ۱۰۸ سرنشین عرب آن میشود. ادعای اسرائیل آن بوده که برخی "شورشیان" فلسطینی و نیروهای فلسطینی تحت تعقیب اسرائیل در آن بودهاند.
آمریکاییها نیز مشابه همین عملیات سرنگونی را با هواپیمای مسافربری همای ایران به شماره ۶۵۵ در تاریخ ۳ تیرماه ۱۳۶۷ انجام دادند که طی آن تمامی ۲۹۰ سرنشین آن کشته شدند و ارتش آمریکا لکه ننگ و سیاهی از عملیات سرنگونی هواپیماهای مسافربری در جهان همچون اسرائیلیها به نام خود ثبت کرد.
از نکات جالب توجه در ربودن هواپیماهای مسافربری کثرت ربودنها با نام "حمله و ضربه زدن به منافع اسرائیل" بوده است که از مشهورترین آنها حمله و ربودن هواپیماهای العال اسرائیل به تاریخهای ذیل است:
- ربودن العال اسرائیلی در ۲۳ جولای ۱۹۶۸
- حمله مسلحانه به العال در آتن در دسامبر ۱۹۶۸
- حمله به العال در سال ۱۹۶۹
- هدف قراردادن یک هواپیمای بویینگ در ۲۹ اگوست ۱۹۶۹
اما در کنار عملیات ربودن هواپیماهای مسافربری که با نیتهای مبارزه مسلحانه علیه منافع اسرائیل و آمریکا صورت میگرفت، عملیات بسیاری نیز در منطقه خاورمیانه با همین هدف صورت گرفته است.
شدت و کثرت این عملیات نشان میدهد آمریکا و اسرائیل بیشترین و بزرگترین کشاکشهای ظالمانه علیه مردم منطقه و به خصوص فلسطینیها را داشته اند و تا سال ۲۰۱۱ هر جا صحبت از عملیات مسلحانه بوده است همیشه نام و رد پای ظلم اسرائیل و آمریکا نیز به چشم میخورد.
عملیات مسلحانه فلسطینیها
از ۶ آوریل سال ۱۹۹۴ تا ۲۲ فوریه ۲۰۰۴ میلادی در مجموع ۱۳۲ عملیات شامل درگیریهای مسلحانه با اسرائیلیها صورت گرفته است که طی آن ۶۸۸ اسرائیلی کشته و ۴۹۱۷ نفر از آنها مجروح شدهاند. بیشترین آمار این درگیریها در سرزمینهای اشغالی فلسطین بوده است.
برخی از این عملیات حمله به اهداف اسرائیلی در خارج از سرزمینهای اشغالی بوده است که عملیات مونیخ ۱۹۷۲ مشهورترین آنها است.
در این عملیات سازمان فلسطینی مشهور به "سازمان سپتامبر سیاه" با هدف آزادی ۲۳۶ اسیر و زندانی فلسطنیی در زندانهای اسرائیل و رهایی کوزواو کاموتو، از اعضای ارتش سرخ ژاپن (که به عنوان جریان مسلحانه ژاپنی همکار با جبهه و سازمانهای مبارز فلسطینی شناخته میشد) تعدادی از ورزشکاران رژیم اشغالگر قدس را به گروگان میگیرند که در نهایت ۱۱ ورزشکار اسرائیلی، ۵ عضو اجرایی این عملیات و یک خلبان هلی کوپتر آلمانی کشته میشوند.
عملیاتهای فدایی در سرزمین های اشغالی
براساس آمارهای موجود از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۸ میلادی ۱۷۰ عملیات فدایی علیه اهداف و نیروهای اسرائیلی صورت گرفته است که طی آن ۸۰۴ تن کشته و مجروح شدند که کشته شدگان آن ۲۶۹ نفر بودهاند.
عملیات منسوب به اسلامگرایان
این بررسی در مقام تشخیص یا تعیین درستی و یا نادرستی عملیات و اقدامات مسلحانه در کشورهای اسلامی، عربی، اروپایی و حوزه غرب آسیا نیست بلکه میخواهد به این امر بپردازد که با نام مبارزه با آمریکا و اسرائیل در طول چند دهه اخیر چه عملیاتی علیه اهداف آمریکایی و اسرائیلی صورت گرفته که بخش اعظم آن مربوط به جریانات منسوب به جریانات اسلامی در کشورهای عربی و اسلامی بوده است. آن چه مسلم است عدم پایبندی به حقوق بشر و زیر پا گذاردن منشورها، معاهدات و قوانین بینالمللی از سوی این دو (آمریکا و اسرائیل) مبنای وقوع این عملیات در این مناطق بوده است.
عهدشکنیهای آمریکا و تداوم تجاوزگری اسرائیل
به عنوان نمونه از زمان تشکیل رژیم متجاوز و اشغالگر اسرائیل و نیز تشکیل سازمان ملل متحد حتی یک مصوبه این سازمان و حتی یک مصوبه شورای امنیت سازمان ملل از سوی این رژیم اشغالگر اجراء نشده اما در مقابل اسرائیل هر روز و هر ساعت بر ددمنشی، قتل، غارت فلسطینیها و اشغال سرزمین آنها افزوده است و هیچ طرف بینالمللی به خصوص آمریکا حتی به اسرائیل نگفتهاند که بالای چشمت ابروست. واکنش تجاوزکارانه اسرائیل نیز در چنین اوضاع و احوالی، ساخت مداوم و گسترش شهرکهای یهودی نشین در مناطق اشغالی ۱۹۶۷ است که به رغم مخالفت سازمان ملل، شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا، کشورهای اسلامی و عربی، بسیاری از کشورهای مستقل جهان و موسسات بینالمللی صورت میگیرد.
با این همه تاریخ سیاه و ظالمانه، اما آمریکا در طول ۶ دهه اخیر سخاوتمندانه نه تنها از اسرائیل و افزودن بر قدرت نظامی و امنیتیاش حمایت کرده است که وقیحانه همان مصوباتی که خود پای آن را امضاء کرده است زیر پا میگذارد.
آمار و ارقام عملیات خشونت طلبانه چه میگوید؟
آن چه در ادامه میآید مبتنی بر برخی آمارهای رسمی منتشر شده از عملیات گروههای منسوب به جریانات اسلامی است که علیه منافع اسرائیل، آمریکا و برخی کشورهای غربی تحت عنوان مبارزه با اسرائیل و آمریکا صورت گرفته است.
- دهه هشتاد قرن بیستم میلادی
از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ میلادی ۱۱ عملیات نظامی صورت گرفته است که طی آن ۶۵۷ تن کشته و ۳۰۳ نفر زخمی شدند. این عملیات در کشورهایی نظیر مصر، سوریه، لبنان، کویت، اسپانیا (عملیات رستوران دیسکانسو اسپانیا با ۱۸ کشته و ۸۲ زخمی)، یونان، دانمارک، ترکیه و رژیم اسرائیل صورت گرفته است که چاشنی شکل گیری آن مبارزه با اسرائیل بوده است.
- دهه نود میلادی قرن بیستم
از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ برخی از مناطق دنیا شاهد ۳۶ عملیات نظامی بودهاند که ۱۰۴۹ قربانی و ۷۷۵۷ مجروح بر جای گذاشته است که شامل جاهایی مثل اسرائیل، هند، فیلیپین، الجزایر، کرواسی، چین، انگلیس، کنیا، بنگلادش و ... بوده است.
این در حالی است که در سال ۲۰۰۰ شاهد ۴ عملیات نظامی بودیم که در نتیجه آن ۳۸ تن کشته و ۴۴ نفر زخمی شدند.
- سال ۲۰۰۱ میلادی
در این سال به دلیل هجوم به برجهای دوقلوی آمریکا در ۱۱ سپتامبر شاهد رشد فزایندهای در قربانیان عملیات نظامی و فعالیتهای خشونت طلبانه و تروریستی بودیم. در نتیجه این نوع عملیات در این سال ۴۶۸۷ نفر کشته و ۱۳۵۰۰ تن زخمی شدند.
این رویدادهای خشونت طلبانه و نظامی در جاهایی مثل اسرائیل، آمریکا، هند و فیلیپین بوده است.
- سال ۲۰۰۲ میلادی
در این سال و به دنبال هجوم مستقیم آمریکا به غرب آسیا و هدف قرار دادن افغانستان شاهد افزایش رویدادهای خشونت طلبانه و مسلحانه هستیم که شامل مناطقی چون افغانستان، رژیم متجاوز اسرائیل، هند، پاکستان، اندونزی، روسیه و تونس بود که بیشترین آن شامل اسرائیل میشود. در این سال در نتیجه این اقدامات ۸۲۱ نفر کشته و ۲۸۹۷ نفر کشته میشوند.
- سال ۲۰۰۳ میلادی
کاهش تعداد عملیات نظامی و واکنش خشونت طلبانه به آمریکا و اسرائیل به اشغال عراق در این سال توسط آمریکا بازمیگردد زیرا بیشترین حوادث این سال متاثر از اشغال نظامی عراق توسط آمریکا است.
در این سال در جاهایی مثل اسرائیل، مغرب، سعودی و پاکستان ۲۰ عملیات نظامی رخ میدهد که طی آن ۴۱۸ نفر کشته و ۲۳۲۱ تن زخمی میشوند. این در حالی است که نیروی مقاومت در برابر اشغال عراق نیز خسارتهای زیادی به آمریکا وارد میکند.
ملاحظه مهم
از سال ۲۰۰۳ به بعد ما شاهد اشغال افغانستان و عراق توسط آمریکا و هم پیمانانش در ناتو هستیم که تحت عنوان بازگشت امنیت به این دو کشور و مبارزه با تروریسم و استقرار دولتهای دمکراتیک صورت گرفته است. بدون شک این امر در ازدیاد تعداد کشته شدگان عملیات و واکنشهای خشونت طلبانه و تروریستی نیز موثر است که در نتیجه آشوب زدگی کشورهای خاورمیانه در ادامه سیاستهای آمریکا است.
- سال ۲۰۰۴ میلادی
در این سال ۲۴ عملیات نظامی از سوی جریانات منسوب به اسلام گرایان رخ میدهد که در نتیجه آن ۱۰۶۶ کشته و ۴۰۱۶ نفر زخمی میشوند. مکان وقوع این رخدادها جاهایی مثل اسرائیل، روسیه، اندونزی، بنگلادش، مصر و هلند بوده است.
- سال ۲۰۰۵ میلادی
۱۶ عملیات نظامی در این سال در اماکنی چون انگلیس، اردن، اندونزی، لبنان و اسرائیل ۳۴۸ کشته و ۱۸۵۷ مجروح بر جای میگذارد.
- ۲۰۰۶ میلادی
در نتیجه ۸ عملیات نظامی از سوی گروهها و سازمانهای ضد آمریکایی و اسرائیلی ۳۱۹ تن کشته و ۹۸۱ نفر زخمی میشوند که در جاهایی نظیر پاکستان، مصر، هند و یمن رخ میدهند.
- ۲۰۰۷ میلادی
در این سالها از تعداد عملیات منسوب به اسلامگرایان کاسته اما به دلیل استفاده از شیوههای مدرن و دقیقتر که به دستیابی گروههای عامل به امکانات جدید باز میگردد تعداد کشتهها افزایش مییابد. به همین دلیل است که در نتیجه ۶ عملیات نظامی خشونت طلبانه در این سال میبینیم که ۶۲۱ نفر کشته و ۱۷۳۰ نفر زخمی میشوند که در کشورهایی چون انگلیس، ترکیه، عراق، فیلیپین، هند و نیز رژیم اشغالگر قدس اتفاق افتاده است.
- ۲۰۰۸ میلادی
در ۷ عملیات نظامی در جاهایی مثل پاکستان، عراق، هند و اسرائیل تعداد ۳۵۰ نفر کشته و ۳۶۲ نفر دیگر زخمی میشوند.
- ۲۰۰۹ میلادی
در این سال در ۵ عملیات در جاهایی مثل آمریکا، سومالی و اندونزی ۵۸ تن کشته میشوند و ۸۷ زخمی بر جای میماند.
- ۲۰۱۰ میلادی
در نتیجه اقدامات مسلحانه و خشونت طلبانه در کشورهایی همچون ایران، عراق، پاکستان، هند و مصر ۶۷۳ تن کشته و ۱۷۹۴ نفر زخمی میشوند.
ملاحظه مهم
از آغاز جریان موسوم به بهار عربی در شمال آفریقا و انتقال آن به حوزه کشورهای خاورمیانه به شکل قابل توجهی از عملیات گروههای منسوب به اسلام گرایان علیه اسرائیل کاسته و بیشتر این عملیات به کشورهای دیگر منتقل میشود. آمار سال ۲۰۱۰ و سال ۲۰۱۱ گویای همین امر است.
- سال ۲۰۱۱ میلادی و یک نکته مهم
از این سال به بعد ما شاهد رشد فزاینده جریانهای منسوب به اسلام گرایان افراطی و تولد تروریست داعشی و دیگر گروههای خلق الساعه در خارومیانه و به شکل خاص در عراق، سوریه، لبنان و یمن هستیم.
آمریکا در عهد ریاست باراک حسین اوباما از عراق عقب نشینی میکند اما سایه سیاه سیاستهای هرج و مرج هوشمندانه آمریکا بر خاورمیانه سایه میافکند و جنگ هفتاد دو ملت در عراق و سوریه علیه دولتهای مرکزی این دو کشور آغاز شده و شاهد بروز جنایات ضد بشری گروههای تروریستی داعشی هستیم که قلبها و جگرها را در آورده و در میان دیدگان همه آن را میخورند و نام خود را اسلام گرایان یا "سربازان دولت اسلامی" مینامند.
نکته جالب توجه این گروهها آن است که هیچ موضعی در برابر اسرائیل و آمریکا ندارند اما در عوض علمدار جنگ شیعه و سنی و مبارزههای مسلحانه علیه قومیتها و ادیان دیگر در خاورمیانه هستند.
در این سال ۱۸ عملیات در مناطقی چون مصر، عراق، آلمان ، بوسنی و هرزگوین، پاکستان، نیجریه و چین صورت میگیرد که در نتیجه آن ۷۱۷ تن کشته و ۱۷۵۷ تن دیگر مجروح میشوند. در این عملیات هیچ آماری از حمله به اسرائیل وجود ندارد.
- ۲۰۱۲ میلادی و جای خالی اسرائیل
هفتصد و نود و ۹ نفر کشته و ۲۴۲۳ مجروح نتیجه ۱۴ عملیات مسلحانه در این سال است که در جاهایی مثل فرانسه، بلغارستان، چین، عراق، لیبی و یمن رخ میدهد که باز هم از اسرائیل خبری نیست.
- ۲۰۱۳ میلادی و باز هم جای خالی اسرائیل
۱۹ عملیات در این سال به ثبت رسیده که ۷۶۸ کشته و ۱۸۳۹ مجروح بر جای گذاشته است و در جاهایی مثل عراق، پاکستان، ترکیه، انگلیس و کنیا شکل گرفته است.
- ۲۰۱۴ میلادی و افزایش عملیات و کشتهها
به دنبال تحولات سوریه و رشد فزاینده سازمانهای تروریستی، این سال شاهد افزایش عملیات خشونت طلبانه و مسلحانه است. در این سال ۳۶ عملیات در سوریه، یمن، عراق، کامرون، آمریکا، فرانسه، فیلیپین، پاکستان، چین و فقط یک مورد در اسرائیل به ثبت رسیده که ماحصل آن ۲۱۲۰ کشته و ۹۳۲ مجروح بوده است.
در این سال شهر مهم و استراتژیک موصل در عراق به تصرف داعش در میآید و رشدی چشمگیر در گسترش عملیات تروریستی به وجود میآید. این سال همان دورانی است که داعش پس از تصرف موصل ندای انتقال جنگ به ایران را میدهد.
- ۲۰۱۵ میلادی و کاهش عملیات علیه اسرائیل، اتهام ترامپ علیه اوباما
در جریان مبارزات انتخاباتی دوره قبل آمریکا، دونالد ترامپ رسما و در حضور هزاران نفر و در برابر میلیونها بیننده تلویزیونی دولت باراک اوباما و شخص وزیر خارجهاش خانم هیلاری کلینتون را متهم کرد که آنها با دست خود داعش را به وجود آوردهاند.
آمارهای ارائه شده نیز این حدس و گمان را تقویت میکند که ادعای ترامپ علیه دولت اوباما میتواند به شکل قطعی درست باشد زیرا داعش و امثال آن نه تنها مواضعی ضد اسرائیل نداشتند بلکه با ایجاد تشتت و تفرقه در جهان اسلام و کشورهای عربی و اسلامی غرب آسیا دقیقا به استراتژی رژیم اشغالگر قدس در خاورمیانه کمک میکردند و از همین رو شاهد بودیم که نه تنها اقدامی یا عملیاتی علیه اسرائیل نکردند بلکه آمارهای مشابه تروریستی را در کشورهایی مثل عراق، سوریه، پاکستان، ترکیه و سپس از ترکیه به سوی اتحادیه اروپا افزایش دادند.
در سال ۲۰۱۵ ما شاهد وقوع ۱۱۶ عملیات نظامی هستیم که طی آن ۳۱۰۸ نفر کشته میشوند و ۳۴۴۵ نفر مجروح بر زمین باقی میماند.
این عملیات در کشورهایی همچون پاکستان، عراق، سوریه، یمن، لیبی، تونس، دانمارک، روسیه، آمریکا، مصر، لبنان، ترکیه، فرانسه، استرالیا، هند، تونس و عربستان سعودی رخ میدهد. از میان ۱۱۶ عملیات فقط دو مورد به اسرائیل اختصاص داشته است.
- ۲۰۱۶ میلادی و افزایش حوزه امنیت اسرائیل
به دنبال قدرت یافتن داعش در سوریه و عراق و تشکیل دولت موسوم به "دولت اسلامی عراق و شام" تعداد عملیات تروریستی و کشتهها افزایش مییابد. داعش پیش از این ترکیه را هدف قرار میدهد و سپس راه به اروپا باز میکند به همین دلیل است که شاهد گسترش عملیات تروریستی در اروپا هستیم.
در این سال ۴۸ عملیات صورت میگیرد و در آمریکا، آلمان، بلژیک، فرانسه، پاکستان، هند، عراق، سوریه ، لیبی، افغانستان، مصر، لیبی و نیجیریه شاهد کشته شدن ۱۴۱۳ تن و زخمی شدن ۲۹۵۹ نفر هستیم. از نکات جالب این است که همچون حوادث پس از سال ۲۰۱۰ شاهد غیبت اسرائیل در این لیست هستیم چنانچه در سال ۲۰۱۶ نیز اثری از اسرائیل نیست تا این گمانه تقویت شود که داعش که پدیده شوم تروریستی آمریکایی است فقط آمده است تا بذر کینه و نفاق و تفرقه را در دل کشورهای حوزه خاورمیانه کاشته و دوران طلایی افزایش ضریب امنیتی اسرائیل را پایه گذاری کند.
- ۲۰۱۷ میلادی
این سال جهان نظاره گر رشد جریانات تروریستی است که در نتیجه ۲۲ عملیات ۴۲۴ فرد کشته و ۷۳۴ نفر زخمی میشوند که در کشورهایی همچون ترکیه، عراق، مصر، فرانسه، انگلیس، روسیه، پاکستان و افغانستان شکل میگیرد.
نتایج وحشتناک اقدامات خشونت طلبانه، مسلحانه و تروریستی
مجموعه آمار ارائه شده نشان میدهد که در طول این سالها ۴۸۴ عملیات صورت میگیرد که طی آن ۲۰۶۹۸ نفر کشته و ۵۲۰۳۲ نفر زخمی میشوند.
تفکیک آمار ارائه شده نشان میدهد که بخش مهمی از این عملیات حاکی از اقدامات تروریستی سازمانها و جریانات موسوم به اسلام گرایان بوده است که هیچ انطباقی با تعالیم اسلام محمدی نداشته و ندارد. موج بروز و شکل گیری سازمانهای افراطی و خشونت طلب تروریستی هم زمان با اشغال افغانستان و عراق توسط آمریکا شکل میگیرد و نشان میدهد که روند اشغالگری آمریکا در خاورمیانه نه تنها نتایجی دموکراتیک به بار نیاورده است بلکه باعث شده است تا منطقه خاورمیانه در باتلاق سیاستهای آمریکا و جنگهای فرسایشی و نابودگر هوشمندانه گرفتار آیند.
تونس نمونه بارز خشونت گرایی علیه شهروندان اروپایی
بدون شک کشور تونس یکی از مصادیق بارز کشورهایی است که برخی شهروندانش جذب اندیشههای تکفیری و تروریستی سازمانهای القاعده و داعش شدند. آمار منتشره از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۶ به خوبی گویای آن است که انتقال اندیشههای تروریستی چگونه باعث شد تا ۶۹ گردشگر اروپایی در این کشور هدف حملات تروریستی قرار گرفته و کشته شوند.
براساس این آمارها، در این سالها در نتیجه ۱۲ عملیات در تونس از سوی افراطیون و عناصر تروریستی وابسته به القاعده و داعش ۲۹۱ نفر کشته و ۱۷۴ نفر زخمی میشوند که چنانچه پیشتر ذکر شد ۶۹ قربانی فقط از میان شهروندان اروپایی در این کشور بوده است.
این آمار گویای آن است که موج آمریکاستیزی در میان این کشور منجر به قربانی گرفتن از میان شهروندان اروپایی شده است.
پنتاگون غایب حاضر جنگهای خاورمیانه
آمریکا با خروج نیروهایش در سال ۲۰۱۱ از عراق پای خود را از منطقه بیرون کشید اما همچنان بازیگر اصلی سیاست هرج و مرج هوشمندانه در منطقه خاورمیانه و در بین کشورهای چون ترکیه، ایران، سوریه، لبنان، عراق، عربستان سعودی، یمن و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بوده است و جالب این است که در آشوبها و جنگهای دایر در خاورمیانه از سال ۲۰۱۱ به بعد هرگز نشنیده و ندیدهایم که قطره خونی از دماغ سربازان آمریکایی بچکد.
این فرضیه همان دیدگاه بازهای افراطی سیاست خارجی آمریکا و پنتاگون را تداعی میکند که میگفتند آن چنان در خاورمیانه عمل میکنیم که انتقام قطره قطره خون سربازان آمریکایی کشته شده در عراق را بگیریم. آیا آن چه که اتفاق افتاده چیزی جز همین تراژدی و سیاست وحشتناک آمریکایی را نشان میدهد؟
خیال راحت آمریکا و ترس اروپا
آمریکا به خوبی میداند حتی اگر سازمانهای تروریستهای فعال در خاورمیانه بخواهند به آمریکا برسند کاری سخت در پیش دارند. آنها یا باید با هواپیما و یا کشتی خود را به آمریکا برسانند در حالی که رسیدن تروریستها به اروپا از غرب آسیا به مراتب راحت تر و آسان تر است.
حتی اگر فرض بگیریم که این سازمانهای تروریستی از نیروهای خود در آمریکا استفاده کنند هم باز کاری سخت در پیش دارند زیرا تجربه عملیات تروریستی در اروپا به خصوص در فرانسه، آلمان و بلژیک این مقدمه را برای آمریکا ایجاد کرده که تمامی شهروندان آمریکایی عرب تبار یا مهاجران مسلمان کشورهای غرب آسیا در آمریکا به شدت تحت کنترل و مراقبت قرار گیرند و همین امر این امکان را برای دستگاههای امنیتی آمریکا فراهم نموده که در مقابل عملیات سازمانهای تروریستی پیش دستی کنند.
اگر جامعه آمریکا را با جامعه اروپایی مقایسه کنیم اکنون میلیونها نفر از کشورهای عربی و اسلامی به خصوص از کشورهایی مثل لبنان، مغرب، تونس، الجزایر، سوریه و کشورهای دیگر آفریقایی در اروپا زندگی میکنند که نمونه بارز آن را میتوان در فرانسه جستجو کرد که ۲۱ درصد آرای انتخاباتی فرانسویها از سوی فرانسویانی است که دارای ریشه عربی هستند.
اگر سازمانی تروریستی از کشوری مثل عراق، سوریه، ترکیه یا لبنان بخواهد خود را به یک کشور اروپایی برساند کاری بسیار آسانتر از رسیدن به آمریکا دارد.
همین اوضاع است که باعث شد تا در سایه رشد عملیاتی داعش در عراق و سوریه (در حملات ضد انسانی هم زمان داعش به فرانسه) فقط در ژانویه و نوامبر سال ۲۰۱۵ میلادی، ۱۴۷ شهروند فرانسوی و اروپایی کشته و ۳۶۸ مجروح بر زمین باقی بمانند. این در حالی است که در عملیات مشابه دیگر در اروپا و فرانسه نیز دهها تن کشته و زخمی شدهاند که با هیچ آماری پس از جنگ جهانی دوم قابل مقایسه نیست.
اروپا آسیب پذیر است و باید چاره اندیشی کند
شرایط کنونی منطقه خاورمیانه و اروپا و رویدادهای تلخ و خشونت بار روی داده در این دو منطقه نشان میدهد که نظام حفظ امنیت داخلی اروپا با نظام حفظ امنیت آمریکا کاملا متفاوت است و اتحادیه اروپا با قرائتهای آمریکایی و منظومههای امنیتی- آمریکایی نمیتواند امنیت داخلی خود را در برابر تروریسم حفظ کند زیرا منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با کشورهای اروپایی از طریق زمین و دریا به هم متصل هستند و اروپا پیش از آن که به حفظ امنیت در داخل مرزهای اتحادیه اروپایی معطوف باشد باید به فکر حفظ امنیت داخلی کشورهای حوزه خاورمیانه در غرب آسیا باشد.
این در حالی است که در اروپا میلیونها شهروندی زندگی میکنند که تبار آنها عربی یا آفریقایی است که بهترین شاهد مثال بر این امر جامعه چند شاخهای فرانسه است که شهروندان دهها کشور دیگر را در خود جای داده است.
اروپا میداند بدون سپاه پاسداران، داعش حاکم بود
آمریکا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را سازمانی تروریستی خوانده است. اما آیا اروپا نیز همین دیدگاه را دارد؟ و آیا باید از همین نظریه پیروی کند؟
هیچ نیازی نیست که به صورت کلیشهای و شعار وار با این امر روبرو شویم. به دلیل حضور کشورهایی مانند فرانسه و آلمان در قلب تحولات سوریه، آنها میدانند که آمریکا کوچکترین نقش و ایران بزرگترین نقش عملیاتی، نظامی و امنیتی را برای ریشه کنی داعش و بریدن تنه آن در عراق و سوریه داشته است و اگر ایران حضوری پررنگ در این دو کشور نمیداشت اکنون با قدرت بلامنازع داعش در خارومیانه روبرو بودیم.
اروپاییها از جمله آلمان و فرانسه به خوبی میدانند که داعش در زمانی که حمله مشترک ارتش، نیروهای مردمی و هم پیمانان عراق و سوریه علیه این تروریستها در محدوده مرزهای مشترک سوریه و عراق در جریان بود چگونه داعشیها در کنف حمایت آمریکا قرار گرفته بودند، اروپاییها نیز به خوبی میدانند که چگونه آمریکا در تولد و استمرار زندگی داعش نقش داشته است، آنها بهتر از ما میدانند و میفهمند وقتی ترامپ میگوید: اوباما و کلینتون داعش را ایجاد کردند.
اگر ایران از مبارزه با تروریسم خارج شود
ایران با امضای توافق اتمی نشان داد دولتی عمل گرا، منطقی و آماده همکاری و همراهی برای استقرار امنیت در منطقه غرب آسیا و حوزه بینالملل است و حاضر است تا دیپلماتی پرقدرت و برجسته در حفظ استقرار امنیت جهانی باشد. اما چرا امنیت جهانی؟
همه میدانند که اگر ایران منطقه خلیج فارس را به آشوب بکشد جهان به آشوب کشیده میشود، همه میدانند که اگر ایران تنگه هرمز را برای یک هفته ببندد چگونه امنیت بینالملل به خطر میافتد اما جهان شاهد بود که جمهوری اسلامی ایران در بدترین شرایط امنیتی و نظامی خود هرگز از مسئولیت خویش در قبال نظام امنیت بینالملل شانه خالی نکرد.
همه میدانند که اگر ایران به اسرائیل حمله کند چه آشوبی در جهان ایجاد میشود و منطقه به چه سناریویی تبدیل میشود و به شکل طبیعی همه میدانند که اگر ایران از مبارزه با تروریسم دست بردارد چه فاجعهای برای امنیت کشورهای اروپایی و منطقه ایجاد میشود.
اروپاییها همه آمار و ارقامهای لازم از نقش ایران در سوریه را از طریق آنکارا و مسکو در اختیار دارند و میدانند که تقسیم وظایف بین ایران و روسیه در نبرد با داعش چگونه باعث شد تا داعش در سوریه به کنجی رانده شود و حتما اروپاییها از دوستان خود در عراق به این اطلاعات دست پیدا کردهاند که اگر مستشاران نظامی ایرانی در عراق نبودند هم اربیل و هم بغداد توسط داعش سقوط کرده بود و داعش هرگز از این کشور رخت بر نبسته بود.
بنابراین اروپا باید با این واقعیت کنار بیاید که بدون ایران هیچ امنیتی در برابر تروریسم ایجاد نمیشود و شرایط منطقه اقتضاء میکند تا اروپا براساس همزیستی مسالمت آمیز با همسایگانش در غرب آسیا مقولههای امنیت داخلی خود را تعریف کند و زیر چتر آمریکا در این موضوع قرار نگیرد زیرا هزینه امنیت داخلی آمریکا را در آن وقت اروپا باید پرداخت کند.
آمریکا به تنور داغ عدم استقرار و ایجاد خشونت گرایی میدمد
آمریکا با سیاستهای ظالمانه خود در قبال مردم فلسطین و مهمترین پروندههای مفتوح بین کشورهای عربی – اسلامی با رژیم اشغالگر قدس، نقش خود را با ظلم آشکار ایفاء میکند و به همه معاهدات و مصوبات و مبانی قانونی در نظام بینالملل و برخلاف مصوبات شورای امنیت سازمان ملل عمل میکند.
حالا فرض محال را بر این بگذاریم که در سایه حمایت آمریکا قدس به پایتختی اسرائیل در آمد و سند بلندیهای جولان را هم به نام رژیم اشغالگر قدس زدند و صدها هزار فلسطینی و عرب دیگر از فلسطین به سوی کشورهای همجوار آواره شدند و اسرائیلی اتمی و تا دندان مسلح به پشتوانه آمریکا ادامه موجودیت داد و به حداقلهای حقوق ملت فلسطین نیز اعتنایی نکرد و ظلم مطلق را در حق این مردم روا داشت؛
فرض بر این بگیریم که آمریکا در خروج از برجام موفق عمل کرده و محاصرهای خفه کننده بر ملت ایران روا داشته و خون ملت ایران را در شیشه کند؛
فرض کنیم که برنامه تروریستی خواندن نیروی مسلح رسمی یک کشور مثل ایران هم با موفقیت پیش رفت؛
و فرض بگیریم که آمریکا در نابود کردن سوریه و ملت این کشور موفق عمل کرده و از بازسازی این کشور هم جلوگیری کند؛
و فرض بر این بگیریم که آمریکا هم چنان موفقیت آمیز از عربستان سعودی درنسل کشی یمنیها و ویران کردن یمن موفق عمل میکند؛
حالا جهان از مردمی که تحت فشارهای ظالمانه آمریکا قرار دارند چه انتظاری دارد؟
از ملتی که میراث و ثروتش به تاراج رفته و سرزمینی سوخته توسط آمریکاییها و اسرائیلیها برایش به جای مانده چه انتظاری دارد؟
آیا هنوز این ملتها را به صلح و مذاکره و گفتگو دعوت میکنید؟ آیا انتظار دارید این ملت هنوز زبان دیپلماسی شما را بپذیرد؟
هنگامی که مکانیسم احقاق حق و حقوق ملتی از بین میرود و دولتها نیز خاصیت خود را از دست میدهند جریاناتی از دل این ملتها متولد میشوند که درصدد انتقام و احقاق حق خویش به قدرت سلاح و خشونت روی میآورند. این یک سیره روشن در تاریخ گذشته به خصوص در حوزه خاورمیانه بوده است.
حال با بروز چنین واکنشهای خشونت طلب آیا آمریکا، دولتهای غربی و اتحادیه اروپا میتوانند سایه انتقامهای دهههای هفتاد، هشتاد و نود قرن گذشته را از آسمان خود پاک کنند؟ آیا آسمان جهان به روی پرواز خطوط هواپیماییهای جهان امن خواهد بود؟ آیا حرکت کشتیهای نفتی، صنعتی و مسافربری در دریایهای جهان ایمن خواهد بود؟ آیا فضای شهرهای بزرگ جهان از بکار گیری سلاحهای شیمایی در امان باقی میماند؟ آیا شهرها و مراکز صنعتی و اقتصادی جهان از موشکهای دوربرد و میان برد شبه نظامیان مسلح در اقصی نقاط جهان در امان خواهند بود؟
قدرت واکنشهای خشونت طلبانه افزایش یافته است
اگر چنین سازمانهایی انتقام جو و خشونت طلب متولد شوند دیگر هرگز با سازمانهای مشابه در دهههای گذشته قابل قیاس نیستند، اگر باور ندارید به دستیابی بسیاری از شبه نظامیان در جهان نگاه کنید که چگونه با استفاده از دسترسی آزاد به اطلاعات و علوم، قدرتهای خود را برای ساخت سلاحهای موشکی و شیمیایی افزایش دادهاند. یک دهه اخیر از تحولات عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و یمن گواه صادقی است که بازگشت سازمانهای انتقامجو و مسلح این بار آن چنان پرقدرت و خشونت طلبانه خواهد بود که بزرگترین ارتشهای جهان نیز نمیتوانند آنها را ریشه کن کنند.
اتحادیه اروپا به نقش خود عمل کند
هنگامی که یک ابرقدرت عضو شورای امنیت پیش چشم جهانیان ارتش یک کشور را تروریستی میخواند و پیش از آن از توافقی جهانی و تحت نظارت شورای امنیت سازمان ملل به بهانههای نامشروع خارج میشود و تحریمهایی بر خلاف مقررات و قوانین بینالمللی و سازمان ملل متحد علیه همان کشور وضع میکند و همین کشور را با محاصره اقتصادی به براندازی داخلی تهدید میکند معنایش آن است که از آن کشور میخواهد که دست از همکاریهای بینالمللی و منطقهای شسته و همان راه و روشی را در پیش بگیرد که طرف متخاصم در پیش گرفته است.
اتحادیه اروپا باید بداند دود چنین معادلهای در وهله نخست به چشم او میرود و باید به عنوان یکی از طرفهای جهانی به مسئولیتهای خویش عمل کند تا نظم و استقرار منطقهای و بینالمللی بر هم نخورد و نظام بینالملل بازیچه دست ایالات متحده آمریکا قرار نگیرد.
آمریکا و دو جهان، به قیمت نابودی دیگری
با آن که اقدام اخیر آمریکا علیه ایران در تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اقدامی نامشروع است اما بی شک به معنای ایجاد بی ثباتی و خلع ید از دولتها برای اجرای نقشهای منطقهای و بینالمللی برای حفظ امنیت بینالمللی است.
آمریکا در این اقدام به گونهای رفتار میکند که انگار دو جهان در دنیای ما وجود دارد. جهانی که در یک طرف آن اروپا، آسیا و غرب آسیا قرار دارد و جهانی دیگر که با آمریکا زندگی میکنند. چنین معادلهای این مفهوم را جدی میکند که ایالات متحده آمریکا رهبری خود بر دنیا را به قیمت نابودی جهان دیگر میداند که در یک سوی آن اتحادیه اروپا زندگی میکند.
منبع: ایسنا