از سه سال پیش که ترامپ در آمریکا روی کار آمد تا به امروز هیچگاه شکاف دو سوی آتلانتیک تا به این حد عمیق و گسترده نبوده است.
از جمله به تازگی آمریکا اعلام کرده که نیروهای نظامیاش را در آلمان به صورت تدریجی کاهش خواهد داد. این کاهش تدریجی نیروهای نظامی آمریکا در آلمان از مدتها پیش مورد نظر دولت ترامپ قرار گرفته بود و شب گذشته نیز رئیس جمهور آمریکا تایید کرد که تعداد نظامیان آمریکایی در آلمان تا ۲۵ هزار نفر کاهش خواهند یافت.
بهانه ترامپ برای کاهش نیروهای نظامی آمریکا در آلمان، اختلاف نظر با اروپا بر سر پرداخت بودجه ناتو است و از جمله او روز دوشنبه در نشستی درباره خروج نیروهای آمریکایی از آلمان گفت که کشورهای اروپایی در پرداختهای خود به ناتو مرتکب تخلف شدهاند و افزود: «اگر آنها پرداخت نکنند چرا ما باید کاری را انجام دهیم که در حال انجام آن هستیم؟»
اما یک حقیقت را نمیتوان نادیده گرفت و آن این که آمریکای ترامپ نه فقط بر سر بودجه ناتو، بلکه بر فهرست بلندبالایی از موضوعات دارای اختلاف نظر و شکاف قابل توجه است.
سفره پراختلاف آمریکا و اروپا
این روزها آمریکا و اروپا در موضوعات مختلفی دارای اختلاف نظر هستند. از جمله در حالی که دولت ترامپ حامی نخست صهیونیستها درباره الحاق کرانه باختری است، اما اروپاییها با استناد به قطعنامه شورای امنیت سازمان مل در سال 1967 به شدت با این موضوع مخالفند و حتی تل آویو را تهدید به اعمال تحریم کردهاند.
به طور کلی دولت ترامپ، بر سر برخی اقدامات صهیونیستها با اروپا دارای اختلاف نظر است و نه تنها مسئله الحاق کرانه باختری، بلکه موضوع بلندیهای جولان نیز از دیگر مسائل مورد اختلاف دو سوی آتلانتیک است. در حالی که صهیونیستها با اشاره به مواضع تهاجمی ترامپ در به رسمیت شناختن حاکمیت تل آویو بر بلندی های اشغالی جولان در نظر دارند تا شهرکی را به نام ترامپ در این منطقه احداث کنند، اما اروپا همچنان بلندیهای جولان را بخشی اشغالی می داند و حاضر به پذیرش آن به عنوان بخشی از دیگر مناطق صهیونیستی نیست.
اروپا و آمریکا در پیمانها و توافقات بین المللی متعددی نیز دارای اختلاف نظر هستند، از جمله توافق آب و هوایی پاریس و یا توافق چندجانبه برجام که اتحادیه اروپا حامی و آمریکا مخالف سرسخت آن توافق هاست.
دامنه اختلافات واشنگتن و اروپا حتی به مسئله چین هم کشیده شده و در حالی که انگلیسیها اقدام به انعقاد قرارداد با شرکت چینی «هوآوی» در زمینه مخابراتی کردند، اما آمریکا به شدت با این موضوع مخالف است و از انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی خواسته تا از حضور این شرکت چینی جلوگیری کنند، هرچند در این موضوع نیز به نظر میرسد که اروپا تمایل ندارد تا به خواستههای کاخ سفید توجه کند.
بنابراین موضوع ناتو و سهم کشورهای اروپایی در هزینه های جاری آن تنها یکی از موضوعات مورد اختلاف آمریکا و اروپاست و دامنه اختلافات بسیار بیش از موضوع ناتو است.
هزینه ناتو بهانه آمریکاست!
آمریکا عدم پرادخت بودجه کافی از سوی کشورهای اروپایی در مورد هزینههای ناتو را بهانه کاهش نیروهای خود در اروپا اعلام کرده است. اما به نظر میرسد موضوع بودجه تنها در حد یک بهانه برای دولت ترامپ با هدف کاهش حضور نظامی خود در اروپاست.
به طور کلی رویکرد سیاست خارجی ترامپ نوعی انزواگرایی و مداخله جویی همزمان آمریکا در سیاست خارجی است. دولت ترامپ از سویی به دنبال بازگرداندن آمریکا در مرزهای آمریکاست و از طرف دیگر با توجه به شعارهای عوام گرایانه خود و علاقه دستگاه سیاست خارجی واشنگتن به مداخله جویی منطقهای، قادر به پایان دادن به مداخلات آمریکا در دیگر مناطق نیست. همین تناقض در سیاست خارجی ترامپ باعث شده تا او در کنار این که به دنبال کاهش هزینههای خود باشد، اما همزمان به بهانه های مختلف به دنبال اعمال این هزینه بر دیگر متحدانش از جمله در اروپا باشد.
از سوی دیگر در نگاه ترامپ، اروپا برای آمریکا فقط یک مصرف کننده بی نتیجه شده که دستاوردی برای آمریکا ندارد، از همین رو دولت فعلی آمریکا نسبت به کاهش حضور نظامی خود در اتحادیه اروپا چندان ابایی ندارد.
راه دشوار اروپا در مقابل آمریکا
از سوی دیگر، کشورهای اروپایی نیز نسبت به رفتار ترامپ نگران هستند و همین نگرانی باعث چاره جویی این کشورها به سمت کاهش وابستگی به آمریکا شده است. از جمله همزمان با تهدیدات ترامپ علیه اروپا، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در پیامی از لزوم اتحاد کشورهای اروپایی با یکدیگر و وابسته نبودن به آمریکا صحبت کرد.
پیش از این نیز رئیس جمهور فرانسه در مقاطعی از لزوم نیروی نظامی مستقل اروپا در برابر آمریکا سخن گفته بود و حتی در جریان ائتلاف دریایی آمریکا در تنگه هرمز نیز، اروپا خود به صورت مستقل و جدا از آمریکا و سرکردگی فرانسه ائتلاف دریایی در تنگه هرمز را تشکیل داد.
این شرایط در مجموع جز به معنای درک استقلال طلبی اروپا در مقابل آمریکا نیست، اما از سوی دیگر جدایی دو سوی آتلانتیک در ائتلاف های امنیتی و نظامی نتیجه خود را در تضعیف ناتو نشان خواهد داد.
در واقع اختلافات بروکسل و واشنگتن بیش از هر جای دیگری، تاثیرش را در تضعیف ناتو به عنوان یک ائتلاف نظامی غربی نشان خواهد داد و این ائتلاف را بیش از پیش دچار ناکارآمدی خواهد کرد، چون از یک طرف آمریکا علاقهای به مشارکت بیشتر در هزینه ناتو ندارد و از سوی دیگر کشورهای مطرح اروپایی از جمله فرانسه و آلمان متمایل به تشکیل نیروی نظامی مستقل از آمریکا در اروپا هستند.
با این حال اما در اروپا صدای هماهنگ و همنوایی در برابر آمریکا وجود ندارد، چون برخی کشورها از جمله فرانسه و آلمان متمایل به استقلال عمل بیشتر این اتحادیه در برابر آمریکا هستند، اما کشورهای دیگری مانند مجارستان و یا لهستان و حتی ایتالیا با دولتهای راست گرای خود بیش از آن که به اروپا دلبستگی داشته باشند، بیش از آن با کاخ سفید همنوا هستند. براین اساس اتحادیه اروپا به دلیل اختلاف نظرهای داخلی راه سختی را برای استقلال عمل در برابر آمریکا در پیش دارد و با وجود برخی دولتهای راست گرا در این اتحادیه، شاید استقلال اروپا در برابر آمریکا تنها در حد حرف و شعار باقی بماند.