بی تردید شخصیتی همچون امام خمینی (رضوان الله علیه) که تحول بزرگی مانند انقلاب اسلامی را در عصر حاضر رقم زده و در پرتو آن معادلات سیاسی جهان دستخوش تحولاتی شگرف شده است و توانست انقلاب اسلامی را از لابلای امواج سهمگین توطئه ها، بحران ها و حوادث مختلف به سلامت عبور داده، شخصیتی کم نظیر، تأثیر گذار، توانمند و برخوردار از ویژگی های ممتاز مدیریتی، هدایتگری و راهبری است.
تاریخ جهان شاهد ظهور افرادی است که با برخورداری از توانمندی ها و ویژگیهای خاص خود و بدون آنکه دانش مدیریتی را در محافل آکادمیک آموخته باشند، منشأ تحولاتی بزرگ شده اند، افرادی مانند گاندی، نهرو و... اما سرآمد همه آنها حضرت امام است که با الهام از تعالیم مدیریتی اسلام و بینش و منش مثال زدنی مدیریتی و سیاسی خود، بزرگترین انقلاب قرن را به وجود آورده و حرکتی آفرید که به تعبیر «نیکی کدی»، نظریهپرداز آمریکایی، «جهان را لرزاند.» عظمت و ابعاد فرا مرزی و منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی، گویای بزرگی کار امام و نمایش الگوی مدیریتی کم نظیری است که افق های جدیدی را در عرصه مدیریت نمایان ساخت. آنچه اهمیت و نقش مدیریت حضرت امام را بیشتر نمایان می سازد، شکل گیری انقلابی با ماهیتی اسلامی در عصر حاکمیت سکولاریسم و یکّه تازی آن و کنار گذاشته شدن دین از عرصه زندگی اجتماعی بشر و در بحبوحه جولان اندیشه هایی بود که به ضدیت با دین پرداخته و دین را افیون توده ها تلقی می کردند، آن هم در کشوری که در یکی از راهبردی ترین مناطق جهان قرار داشته و برای قدرتهای بزرگ جهانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده تا جایی که از آن به عنوان جزیره ثبات آمریکا و حافظ منافع آنان در منطقه یاد می شد و حجم تلاشهای گسترده آنان در جلوگیری و مقابله با انقلاب اسلامی تا به امروز با استفاده از همه شیوه های سخت، از جنگ تحمیلی هشت ساله گرفته تا حمایت از تحرکات گروهها و جریان های معاند و تجزیه طلب و اقدامات نظامی و نیمه سخت در قالب تحریم ها و فشارهای اقتصادی و جنگ اقتصادی و جنگ نرم، شاهد روشنی بر این مدعاست. بدیهی است شکل دهی و هدایت انقلاب اسلامی در چنین فضا و شرایطی، هوشمندی، درایت و مدیریت فوق العاده ای را می طلبد که نمی توان آن را نادیده گرفت.
گرچه پرداختن به ابعاد و شاخصه های مدیریتی حضرت امام، مجال مفصلی را می طلبد، امّا نگاهی گذرا به ابعاد و جلوه هایی از مدیریت حضرت امام در جای خود مغتنم و فرصتی برای تأمل در این بعد از ابعاد شخصیتی حضرت امام خواهد بود که در این راستا به چند محور اساسی ابعاد و جلوه های مدیریتی ایشان اشاره می کنیم.
1. ابعاد و ویژگیهای ممتاز شخصیتی حضرت امام در عرصه مدیریت
حضرت امام ویژگیهای فردی ای همچون صداقت، اعتماد به نفس، جسارت و شجاعت، قاطعیت، انعطاف پذیری، آرامش، روشن بيني و تیز بینی، بینش، دانش و شناخت لازم، مردم شناسی و زمان شناسی و... برخوردار بود که همین ویژگیها از ایشان شخصیتی جامع ساخته بود که توان اداره، راهبری و مدیریت جامعه را به سوی اهداف بلند آن داشت. حضرت امام فقیهی ژرف نگر، حکیمی خردمند، سیاستمداری شجاع و دور اندیش، عارفی کامل و در یک جمله انسانی جامع با ابعادی فرا تر از زمان و مکان بود.
میخائیل گورباچف، آخرین رهبر شوروی سابق در مورد ایشان می گوید:« امام خمینی(ره) فراتر از زمان میاندیشید و در بعد مکان نمیگنجید. او توانست اثر بزرگی در تاریخ جهان به جای بگذارد ».[1]
یرواند آبراهامیان تاریخ نگار و استاد دانشگاه آمریکا نیز در مورد شخصیت حضرت امام چنین می گوید:«آیت الله خمینی را غالباً یک روحانی سنتی توصیف کردهاند اما ایشان در واقع، نوآور بزرگی در ایران بودند، هم بهلحاظ نظریه سیاسیشان و هم ازنظر استراتژی مردمی که وجهه مذهبی داشت. نقش تعیینکننده و محبوبیت وسیع ایشان را با دو عامل میتوان توضیح داد؛ عامل اول شخصیت ایشان بهخصوص زندگی ساده و سازشناپذیری با طاغوت بود. در کشوری که بیشتر سیاستمداران زندگی پرتجملی داشتند، او زندگی زاهدانهای چون عارفان و صوفیان و عاری از آلایشهای مادی چون مردمان عادی داشت.
در محیطی که رهبران سیاسی، کارچاقکن، اهل ساختوپاخت، و اعمالنفوذ شخصی و خانوادگی بودند، آیت الله خمینی مصرّانه از هرگونه سازشی، حتی آنگاه که ناگزیر و لازم مینمود، سر پیچیدند؛ تأکید کردند که اگر فرزندان خود ایشان مستوجب مجازات باشند، خود این کار را انجام میدهند؛ و همچون «مرد خدا»یی عمل کردند که نه بهدنبال قدرت دنیوی بلکه مرجعیت روحانی بودند. همچنین در دههای رسوا از کردار سیاستمداران خودپسند، بیتفاوت، فاسد، نومید و بیثبات، امام خمینی در عین صمیمیت، جسارت، تحرک، ثبات و بسیار مهمتر از همه، فسادناپذیری ظاهر شدند. کوتاهسخن ایشان رهبر انقلابی پرجاذبهای بودند در زمانی که چنین رهبری بسیار کمیاب و سخت موردنیاز بود.».[2]
ویژگی های برجسته حضرت امام به گونه ای است که حتی برخی از دگر اندیشان و روشنفکران غربگرا و سکولار را نیز به اعتراف وا داشته است. به عنوان نمونه یکی از این افراد، در این رابطه می گوید: « (امام) خمینی باسوادترین رهبر این کشور بوده تا کنون؛ از ایام اولیه حکومت هخامنشیان تا روزگار حاضر هیچکس به لحاظ علمی به پای او نمیرسید. چرا؟ برای اینکه اولاً فقیه درجه اولی بود، عرفان هم خوانده بود، فلسفه هم خوانده بود. شاه قبل از آقای خمینی که بود؟ یک جوان 20 ساله که از سوئیس بلند شد آمد ایران پادشاه شد… پادشاهان قبل از او چی؟ این رو تواریخ برای ما نوشتند، اینها خواندن و نوشتن بلد نبودند. آنقدر فاصله زیاد است که لازم نیست ما بخواهیم شواهد تاریخی بیاوریم. نه فقط در ایران، شما سراغ پادشاهان انگلستان و فرانسه بروید، اینها آدمهای بافکری، با علمی و باسوادی نبودند. در تاریخ ما آقای(امام) خمینی واقعاً یک نمونه بینظیر بود در مقام حکومتداری، (امام)خمینی سابقه خوبی داشت. در گذشته او هیچ چیز ناپاکی وجود نداشت. نه مال مردمی را خورده بود. نه آدمی را کشته بود. نه تجاوزی به حق کسی کرده بود. هیچکدام اینها نبود. مرد شجاعی بود. ما آدم شجاع در تاریخ خودمان کم داشتیم. آدم قلدر داشتیم، ولی شجاعت یک فضیلت اخلاقی است. این غیر از این است که شما زورتان زیاد باشد. نادرشاه هم آدم قلدری بود. ولی شجاعت اصلا حرف دیگری است. اختناق و خفقانی که در زمان شاه بود که کسی جرأت سخن گفتن نداشت، یک کسی از قم (امام خمینی) برمیخاست و فریاد میکشید و مقابل حکومت شاه میایستاد و میگفت من سینهام را برای سرنیزههای شاه آماده کردهام، این چه میزانی از شجاعت لازم دارد؟!»[3]
2. خدا محوری و ارزش مداری در مدیریت
دین و دینگرایی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان یک متغیر مغفول شناخته میشد، متغیری که توسط ابرقدرتها آگاهانه و توسط کشورهای تابع ناآگاهانه از هندسه معرفتی خود کنار گذاشتهشده بود. مهمترین کار حضرت امام بازگرداندن حضور فعال دین در عرصه زندگی اجتماعی بود. حضرت امام، معنویت(خدا محوری) و دین را به عرصه مدیریت آن هم در گستره مدیریت کلان و اداره یک نظام سیاسی وارد نمود و اسلام را به عرصه اجتماعی زندگی بشر بازگرداند و حاکمیت و مدیریت سکولار را به چالش کشید از این رو در حقیقت ایشان را باید احیاگر اسلام ناب در عصر حاضر برشمرد.
به تعبیر جامع میشل فوکو اندیشمند مشهور فرانسوی:«امام خمینی(ره) منادى معنویت و روحى جدید براى جهان بى روح در عصر حاضر گردید».[4]
3. قدرت کم نظیر سازماندهی و بسیج مردم
حضرت امام در فضایی که گروهها و جریان های سیاسی مارکسیستی، ملی گرا و لیبرال به دنبال همراه نمودن مردم و هدایت و جهت دهی مبارزات مردمی بودند، بر پایه فرهنگ دینی و شناخت عمیق از مردم، جریان مردمی را در مسیر اهداف انقلاب اسلامی سازماندهی نموده و قدرت مدیریت اسلامی را به رخ همه مکاتب غربی و غربگرا کشاندند.
میشل فوکو در این مورد می گوید: « شخصیت آیت الله خمینی پهلو به افسانه می زند. امروز هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی، حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشورش نمی تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند ».[5]
فایننشال تایمز در مطلبی مینویسد: « امام خمینی (ره) مهمترین استراتژیست انقلابی ایران بود که کشور تا آن زمان به خود دیده بود؛ یکی از استراتژیستهای سیاسی پیشرفتهای که قرن بیستم به خود دید؛ او دو چیز را درک کرد: قدرت شیعه و توانایی آن برای بسیج مردم ».[6]
تایمز لندن درتوصیف امام خمینی (ره) می نویسد : « امام خمینی (ره) مردی بود که توده ها را با کلام خود مسحور می کرد، وی به زبان مردم عادی سخن می گفت و به طرفداران فقیر و محروم خود اعتماد به نفس می بخشید، این احساس آنها را قادر ساخت تا هر کسی را که سر راهشان باشد از بین ببرند، وی به مردم نشان داد که حتی می توان در برابر قدرت هایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید.».[7]
4. حفظ جهت گیری اصولی انقلاب اسلامی
از جلوه های مدیریتی حضرت امام، حفظ جهت گیری انقلاب اسلامی و جلوگیری از افتادن آن در دامن الگوهای شرقی و غربی و هضم شدن آن در اردوگاه شرق و غرب بود. با توجه به بلوک بندی کشورها در دو اردوگاه شرق و غرب، شکل گیری انقلابی بر پایه دین در چنین فضا و شرایطی و حفظ ماهیت اصولی آن، کار بسیار مهمی بود که حضرت امام با درایت و هوشمندی خود انجام دادند.
هنري كيسينجر استراتژیست مشهور آمریکایی و مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا در توصیف حضرت امام می گوید:« آيت الله خميني غرب را با بحران جدي برنامه ريزي مواجه كرد. تصميمات او آنچنان رعدآسا بود كه مجال هر نوع تفكر و برنامه ريزي را از سياستمداران و نظريه پردازان سياسي مي گرفت. هيچ كس نمي توانست تصميمات او را از پيش حدس بزند. او با معيارهاي ديگري غير از معيارهاي شناخته شده در دنيا سخن مي گفت و عمل مي كرد. گويي از جاي ديگر الهام مي گرفت ».[8]
مقام معظم رهبری فرمودند:« هنر بزرگِ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمی را برای این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمه قدرتها و جریانهای سیاسیِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، یا شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که تعالیم امام و خطّ اشاره انگشت ایشان در دهان مردم انداخت، معنایش این بود که این انقلاب متّکی به اصول ثابت و مستحکمی است که نه به اصول سوسیالیزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطی دارد، نه به اصول سرمایهداریِ لیبرال اردوگاه غرب، علّت اینکه شرق و غرب با این انقلاب دشمنی کردهاند و سرسختی نشان دادهاند، همین بود ».[9]
5. مواجهه حضرت امام با جریان ها و گروههای سیاسی
با توجه به حضور و فعالیت گسترده جریان ها و گروههای سیاسی با گرایشات التقاطی در جریان مبارزات انقلابی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش آنها برای سهم خواهی از انقلاب و سوق دادن انقلاب به سمت اهداف مورد نظر خود، حفظ جهت گیری اصولی انقلاب اسلامی و جلوگیری از افتادن آن در مسیر تفکرات و جریان های التقاطی و انحرافی، در عین مدیریت و کنترل این جریان ها از جلوه های بزرگ مدیریتی حضرت امام است.
حضرت امام جریان های سیاسی و ماهیت آنها را به خوبی می شناختند و نفوذ رگه هاي تفکرات التقاطی در جریان مبارزاتي را، موجب انحراف انقلاب اسلامی از مسیر اصلی خویش می دانستند و در عین تلاش برای اصلاح و جذب این جریان ها و طرد نکردن کلی این جریان ها تا حدا امکان و جلوگیری از تبدیل شدن این جریان ها به نیروهایی علیه نظام، راه هر گونه سوء استفاده را بر آنان بستند و با توجه به نفوذ فکری این جریان ها در میان برخی از افراد جامعه و گرایش به آنها، بستر و شرایطی را ایجاد نمودند تا مردم، ماهیت این جریان ها و زاویه داشتن آنها با اصول و ارزش های اسلامی را عملاً بشناسند.
6. امام خمینی و مدیریت بحران
یکی از جلوه های مدیریتی حضرت امام، مدیریت بحران های پس از انقلاب اسلامی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد بحران ها و تهدیدات بسیارخطرناکی می باشید که امام با هوشمندی و درایت کم نظیر و با استعانت از قدرت لایزال الهی و پشتیبانی مردم انقلابی موفق به مدیریت این بحرانها گردیدند. بحران های همچون تحرکات قومی و اقدامات گروههای تجزیه طلب، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، قطع رابطه آمریکا با کشورمان، استعفای دولت موقت، درگیری های مسلحانه گروههای مخالف و ترورهای بعد از انقلاب، طراحی کودتا، عزل بنی صدر، وقوع جنگ تحمیلی و پیامدهای آن، ماجرای مک فارلین، پایان جنگ، غائله منافقین، عزل قائم مقام رهبری و...که هر یک از آنها می توانست تهدیدی جدی برای هر نظام سیاسی به وجود آورده و موجودیت آن را به خطر بیندازد. هدایت و مدیریت انقلاب اسلامی و عبور دادن آن از لابلای امواج سهمگین این بحران ها، شاهد روشنی بر درایت و توانایی مدیریتی حضرت امام خمینی است.
[1] . امام خمینی(ره) از دید چهرههای سرشناس جهان؛ www.mashreghnews.ir/news/582862؛ تاریخ انتشار:12 خرداد 1395
[2] . یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمسآوری و محسن مدیر شانهچی، تهران: نشر مرکز، 1381،ص 490 و 491.
[3] . www.eghtesadnews.com/fa/tiny/news-271209؛ تاریخ انتشار11/12/1397
[4] .میشل فوکو، روح یک جهان بی روح، ترجمه نیکوسرخوش وافشین جهاندیده، تهران: نشر نی، 1380،ص61
[5] .میشل فوکو، ایرانیها چه رؤیایی در سردارند؟ ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران: هرمس، 1377، ص 64
[6] . انقلاب اسلامی؛ «انقلابی که جهان را لرزاند»؛ www.mizanonline.com/fa/news/595261؛ تاریخ انتشار:22 بهمن 1398
[7] . نظر اندیشمندان و صاحب نظران خارجی درباره بنیانگذار انقلاب اسلامی؛ www.mojnews.com/fa/tiny/news-161868؛ تاریخ انتشار14/3/1396
[8] . انقلاب اسلامی؛ «انقلابی که جهان را لرزاند»؛ www.mizanonline.com/fa/news/595261؛ تاریخ انتشار:22 بهمن 1398
[9] . بیانات در مراسم سیزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)؛