سؤالي كه مطرح است اين است كه آيا ارزشهاي اسلامي ظرفيت جهانی شدن را دارند؟ آيا ميتوانيم مفاهيم اسلامي را به شكلي عرضه كنيم كه در هر سرزميني و براي هر قوم و قبيلهاي و در هر موقعيت اجتماعي - فرهنگي و سياسي بتوانيم آن را تطبيق دهيم؟
البته توجه داريم كه ارزشهاي اسلامي به دو دسته ارزشهاي فردي و ارزشهاي اجتماعي تقسيم ميشوند و آنچه بيشتر در اينجا مورد نظر است، ارزشهاي اجتماعي است.
اين امر مسلم است كه اسلام براي زمان خاص، مكان خاص، مردم خاص و شرايط خاصي نازل نشده است. من براي تبيين اين مسأله كه چنين ظرفيتي در اسلام وجود دارد؛ به مجموعهاي از آيات قرآن اشاره ميكنم. در اين آيات، خطاب قرآن مستقيماً به ناس به معناي مردم ميباشد و در برخي از اين آيات مفاهيمي است كه مخاطب آنها انسان است و با قطع نظر از شرايط و موقعيت تاريخي، فرهنگي، اجتماعي او، ارزشهاي الهي را بيان كرده است. در اين آيه خاص 170/ سوره نساء ، خطاب به مردم مي فرمايد:
"يا ايهاالناس قدجاءكم الرسول بالحق من ربكم." خطاب به مردم بيان شده كه پيامبر براي شما آمده آيات متعددي اين مضمون را بيان ميكند از جمله سوره اعراف، "قل يا ايهاالناس اني رسولالله اليكم جميعا" از جمله سوره يونس (آيات 23 ،57 و 104) پس آيات زيادي داريم كه بيان ميدارد رسالت پيامبر(ص) براي همه مردم بوده و اختصاص به زمان، مكان و شرايط خاصي ندارد.
آنچه كه بايد به آن توجه كنيم اين است كه آيا آنچه كه در قرآن و سنت پيامبر اسلام و ائمه معصومين(ع) تحقق پيدا كرده، ناظر به شرايطي است كه آن بزرگواران زندگي ميكردند و يا جداي از شرايطي است كه نبي خاتم (ص) در آن ميزيسته اند.
مامعتقديم، ارزشهاي اسلامي، انساني هستند و اسلام را همان خدايي كه انسان را آفريده و ويژگيهاي او را ميشناسد فرستاده و آنچه در مفاهيم اسلام آمده، همراه و همگام با فطرت انساني است و نميتواند با فطرت انساني منافات داشته باشد.
پس اگر در متون اسلامي به نقلي رسيديم كه منافي با مفاهيم انساني بود مثل اينكه پيامبر فرمودند من مبعوث شدم به سيف و يا من مبعوث شدن به ذبح و به تعبير (برخی نعوذبالله) پيامبر، را با شخصيتهايي مثل هولاكو و چنگيز همسان كرديم زيرا آنها كساني بودند كه با قتل و غارت و نابود كردن ميخواستند به قدرت برسند. در حالكيه پيامبري كه رحمت است و اسوه حسنه، براي كساني كه يرجوا .... و يومالآخر نميتواند مبعوث به سيف باشد. البته اين روايت در نزد بسياري از علماي اهل سنت اعتباري ندارد.
پس مفاهيم اسلامي نميتواند از يك سو با فطرت انساني ناسازگار باشد و از سوي ديگر با مفاهيم ديگر كه در قرآن وارد شده ناسازگار باشد. آنچه كه لازم است كه به آن توجه كنيم اين است كه مفاهيم اسلامي به دليل توجه به جوانب ثابت زندگي بشري توجهي به آن جنبه كه تحولات و تغييرات فرهنگي، تاريخي، اقتصادي، اجتماعي در آن تأثير گذاشته، ندارد و مفاهيم ثابتي هستند يعني مفاهيمي جهانشمول و ثابت هستند و مفاهيمي فراتر از زمان و مكان هستند؛ البته با توجه به شرايط جزيرهالعرب در 1400 سال پيش عناصر متغير هم داريم.
پس بايد عناصر جهان شمول را از عناصر موقعيتي جدا كنيم. اسلام در هر زمينه از حيات بشر مجموعهاي از مفاهيم مهم پيوسته و سازگار را عرضه كرده كه اين مجموعه نظام اسلامي را به 5 گروه مشخص، طبقهبندي كرده ام.
1- بخشی ناظر به واقعيتهاي جهان هستي است که آنرا به فلسفه تعبير كردم.
2- بخشي ناظر به حوزه سياست و اقتصاد فلسفه اقتصادي يا فلسفه سياست اسلامي كه به اخلاق تعبير كردم.
3- بخشي ناظر به مفاهيم و ارزشهاي مبنايي و اهدافي كه در اسلام عرضه شده كه از آن به مكتب و دكترين تعبير كردم.
4- بخشي مربوط به نهادهاي اجتماعي فرهنگي، اقتصادي كه براي رسيدن به اهداف اسلامي شكل ميگيرد كه به سيستم يا نظام تعبير كردم.
5- تطبيق آنها در شرايط كه از آن به مكانيسم يا سازوكار تعبير كردم.
بنابراين درجهانيسازي مفاهيم اسلامي، ابتدا بايد به منابع احكام ، ارزشها و مفاهيم جهانشمول اسلامي مراجعه كرد و توجه داشت كه اين مفاهيم جهانشمول شده و سازگار با فطرت انساني هستند و در هر زمان و مكاني و هر شرايطي قابل تطبيق هستند.
يك بعد جهانيسازي مفاهيم اسلامي، بعد شناخت اين مفاهيم شكل صحيح و دستيابي به مفاهيم جهانشمول اسلامي است كه قطعاً با فطرت بشري سازگارند. و بعد ديگر نحوه عرضه اين مفاهيم است. فرهنگ اسلامي بسيار غني است كه سالها در مراكز علمي اسلامي مورد بررسي قرار گرفته ولي در عرضه اين مفاهيم به جهان معاصر در قالبهاي متنوع چندان موفق نبوده است. (ما بايد با قالب آكادميك و استفاده از ابزارهاي رسانهاي و استفاده بهينه از آنها ،راهي براي عرضه مفاهيم اسلامي در جهان معاصر داشته باشيم) عرضه آكادميك شكلي از اشكال عرضه مفاهيم است و ابزارهاي رسانهاي، اشكال متنوعي براي عرضه در اختيار ما ميگذارد كه ما هنوز از آن استفاده بهينه نكردهايم.
براي جهاني سازي ارزشهاي اسلامي در چند جهت بايد اقداماتي صورت گيرد:
1- جهت مقدماتي: در اين مرحله بايد به اين نكته توجه كنيم:
الف: اعتقاد به اينكه ميتوانيم نقش مؤثري در سطح بينالمللي داشته باشيم و توان خود را در دايره جهانيسازي باور كنيم.
ب: شناخت جهانيسازي، توجه به اين نكته كه جهانيسازي ميتواند به عنوان يك فرصت براي دنياي اسلام مورد استفاده قرار گيرد. جهانيسازي كه دنيا را كوچككرده فرصتي براي تبليغ اسلام به ما عرضه كرد.
2- جهت دوم، مرحله علمي:
الف- شناخت دقيق اسلام
ب- تفكيك عناصر جهانشمول و موقعيتي از يکدگير، دستیابي به يك نگاه نظاممند و منسجم در باب مفاهيم اسلامي؛
ج- تأكيد بر عناصر وحدتآفرين در امت اسلامي؛
د- تأكيد بر مفهوم رحمت الهي كه مورد توجه اسلام است.
ما بايد تصويري صحيح، جامع، منضبط و نظاممند و سيستمي از اسلام داشته باشيم و در آن تصوير نظاممند بر جهات وحدتآفرين و نقاط مشتركمان تأكيد كنيم و برعنصر رحمت الهي كه در تمام مفاهيم اسلامي مورد تأكيد است ما هم اصرار داشته باشيم.
3- جهت سوم: مرحله معرفي مفاهيم اسلامي است. در اين مرحله به چند مطلب اشاره مي شود.
الف: استفاده از امكانات امروزی به ويژه شبكههاي اجتماعي، روشها و ابزارهاي هنري براي عرضه مفاهيم اسلامي .
ب: توجه به خانواده اسلامي بعنوان يك الگوي برتر كه اگر خانواده اسلامي به جهان معاصر معرفي شود روزنهاي است براي ورود به فضاي جهاني انديشه .
ج: توجه به دانشگاهها و خانواده بعنوان محل تربيت فرزندان و مغزهاي جهان اسلام كه سعي كنيم مفاهيم اسلامي را در خانوادهها به فرزندان و در سطح دانشگاهها به شخصيتهاي علمي خود آموزش دهيم.
در پروسه جهانيسازي از همسايگان به ويژه همسايگان مسلمان آغاز كنيم و سعي كنيم با ايجاد اتحاديههاي منطقهاي زمينه توسعه جهاني اسلام را فراهم كنيم. در اين رابطه بايد از ظرفيت برخي سازمانهاي بينالمللي مانند سازمان همكاريهاي اسلامي OIC ، بانك توسعه اسلامي IBB و يا مؤسساتي كه امروزه در حال گسترش هستند مثل سازمان پزشكان اماميه IMI استفاده بهتري داشته باشيم.
آخرين مطلب موانع جهانيسازي ارزشهاي اسلامي است.
الف: فاصلهاي كه بين گفتهها و رفتار ما وجود دارد و اين ناسازگاري توان ما را در ارائه مفاهيم اسلامي به شدت محدود ميكند.
ب: شايد بزرگترين مانع، افراطيگري در جهان اسلام است. وقتي افراطيون، چهرهاي خشن، غيرانساني وغيرمنطقي از اسلام را عرضه ميكنند، زمينه عرضه اسلام صحيح و منطقي و نظاممند را از بين ميبرند. مبارزه با افراطيگري در جهان اسلام، گامي مهم در راه توسعه انديشه اسلامي و جهانيسازي انديشه اسلامي است، البته بايد در اين رابطه توجه داشته باشيم كه افراطيون اسلامي، ابزاري در دست دشمنان اسلام هستند. دشمنان به اشكال مختلف در تلاشند مانع گسترش مفاهيم اسلامي باشند.