به استناد برخی از آیات قرآن، اعمال انسان از لحاظ پاداش و كیفر آثار و احكامی دارد كه بیان كننده اثر آنها در سعادت و شقاوت است. این مباحث قرآنی، مبتنی بر قواعد كلّی عقلایی است كه در جامعه بشری حكمفرما بوده و هست و براساس مصالح و مفاسد تنظیم شده است.
در منابع دینی می توانیم سکانس های مختلفی از پاداش ها و عذاب های خداوند را به زیبایی مشاهده کنیم ... سکانس هایی که هر کدام رتبه و رنگی خاص برای خود دارند ... سکانس هایی که با دیدن و شنیدن هر کدامشان آدمی را متعجب می کند و خیلی از اوقات نیز اشک را از چشم سرازیر می کند و زمزمه ای از انسان شنیده می شود که : الله اکبر ... عجب خدای مهربانی داریم ... سکانس هایی که پاداش یک عمل و کار نیک را بهتر از خود عمل می داند: «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنها» (نمل/89)، چرا که اوّلاً عمل، مقدّمه و پاداش، غایت است و به هر روى غایت از مقدمه بهتر است. ثانیاً براساس تفضل و منّتِ الهى، پاداش كار نیك بر اساس معیارهایی چون علم و معرفت،(زمر، آیه 39) موقعیت و جایگاه خاص،(احزاب، 30-31) سختى و مشقت، سبقت از دیگران و عقل متفاوت می باشد...
سکانسی که پاداش عمل را 10 برابر عمل نیک می داند :«مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ امثالِها» (انعام، 160)، و نیز در سکانسی دیگر به زیبایی بیان می کند که اگر قابلیتى در نوع عمل و نیت وجود داشته باشد گاه پاداش عمل بیشتر از 10 برابر است (بقره، 261).
در سکانسی در موضوع انفاق بیان می کند که انفاق كنندگان در راه خدا، مَثَل (انفاق) آنان مَثَل دانه اى است كه 7 خوشه مى رویاند كه در هر یك 100 دانه وجود دارد و خداوند براى هركس كه بخواهد آن را چند برابر مى كند: «مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فى سَبیلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فى كُلِّ سُنـبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ واللّهُ یُضـعِفُ لِمَن یَشاء …» (بقره،261)
و سکانس زیباتر آن جا است که وقتی صحبت از صابران می شود بیان می کند که به آنان بدون حساب پاداش داده مى شوند: «اِنَّما یُوَفَّى الصّـبِرونَ اَجرَهُم بِغَیرِ حِساب» (زمر/39،10)
سکانسی با موضوع قرض الحسنه
همچنین درباره كسانى كه با دادن قرض الحسنه مؤمنان را در جهاد با دشمنان خدا تجهیز مى كنند، سکانسی را به نمایش می گذارد و در آن تأکید می کنند که كه خداوند آن ها را به اضعاف كثیره ـ كه به هزاران هزار یا شمارش ناپذیر بودن تفسیر شده ـ پاداش مى دهد: «مَن ذَا الَّذى یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا فَیُضـعِفَهُ لَهُ اَضعافـًا كَثیرَة» (بقره/2،245)
چنانچه از امام صادق علیه السلام نقل شده كه چون آیه «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنها» (نمل/27،89) نازل شد، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم پاداش بیشتر را طلب كرد؛ آن گاه خداوند پاداش عمل نیك را 10 برابر آن قرار داد (انعام/6،160) و چون رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم پاداش بیشترى را طلبید، خداوند آیه «…فَیُضـعِفَهُ لَهُ اَضعافـًا كَثیرَة» (بقره/2،245) را نازل كرد و«كثیر» نزد خدا چیزى است كه شماره ندارد.
عالمان دین مراقب باشند
همان طور که در بخش پاداش ها از پاداش های چندبرابر سخن گفته شده است، در مورد عذاب هم در برخی گناهان نسبت به بعضی مرتكبان موجب دو چندان شدن عذاب الهی میشود؛ نظیر افترا و تحریف در دین به نام دین: وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ وَ إِذاً لاَتَّخَذُوکَ خَلیلاً ، وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلیلاً، إِذاً لَأَذَقْناکَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنا نَصیراً) (اسراء، 73- 75) راز تهدیدی این چنین خطاب به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) كه نظیر آن درباره مدعیان فراوانی كه به فكر دسیسه نافرجام افزودن یا كاستن دین بودهاند نرسیده، آن است كه پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پایگاه دینی مقبول دارد و سخن او مسموع و مورد امضای خداست.
خداوند سبحان عذاب گناه زنان پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را نیز دو برابر دانست: ﴿ینِساءَ النَّبی مَن یَأتِ مِنكُنَّ بِفحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَین) (مائده، 29) زیرا زنان پیامبر دو جهت و حیثیت دارند: 1. مسلماناند. 2. منسوب به خاندان وحیاند. گناه آنان، حرم امن نبوی را آلوده میكند و از این رو دو گناه كردهاند و دو برابر كیفر می شوند؛ نه یك گناه و دو برابر كیفر، كه ظلم خواهد بود، بنابراین آیه یاد شده با اصل كلّی ﴿هر گناهی یك كیفر دارد﴾: «وجَزؤُا سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثلُها» (شوری، 40) و با برهان عقلی «كیفر باید بر اساس قسط و عدل باشد» منافات ندارد، چون این موارد تخصّصاً خارج است؛ نه از روی تخصیص و تقیید.
و اینجا است که می توان هشداری داد به عالمان دین، به کسانی که که منتصب به دین و اهالی آن هستند چرا که چون سخن و رفتار و سیره و سنت آنان مقبول شریعت است و نزد مردم پایگاه دینی دارند؛ در نتیجه گناهشان دو جهت دارد: هم گناهكارند و هم روحیه ایمانی مردم را تضعیف کرده و دین و ارزشها را زیر سؤال میبرند، چنان كه كار نیك آنان پاداش مضاعف دارد، چون هم مطیعاند و هم مروّج عملی دین و مایه آبروی آن.
منابع:
سایت حفظ قرآن
کتاب پرسش و پاسخ؛ حجت الاسلام قرائتی
تفسیر تسنیم؛ آیت الله جوادی آملی؛ ج 10
سایت معارف قرآن