قرآن به عنوان برترین و جاودانهترین کتاب آسمانی است که توسط خداوند بر برترین بشر یعنی پیامبر گرامی اسلام(ص) نازل شد. از آغازین روزهای نزول قرآن کریم صحابه پیامبر(ص) به دنبال فهم قرآن برآمدند لذا سؤالات و ابهامات خود را از حضرت میپرسیدند. در قرون بعدی که مبانی تفسیری نگاشته شد، اندیشمندان را به سمت نگارش تفسیر کشاند. این اندیشمندان که مشهور به مفسران قرآن شدند، هر کدام با رویکردهای خاص خود سعی در اثبات اعتقادات خود بر اساس آیات قرآن کردند. عدهای از مفسران نیز به رویکردهای بلاغی و لغوی روی آوردند تا از این بتوانند طریق اعجاز بیانی و لفظی قرآن را اثبات کنند.
اما در قرن سیزدهم ه.ق رویکرد جدیدی به تفسیر قرآن وارد شد که همان تفسیر اجتماعی است. سید جمالالدین اسدآبادی اولین نفری بود که با این رویکرد و با شعار «بازگشت به اسلام» نسبت به دردهای اجتماعی مسلمانان و ضعفهای موجود در آن هشدار داد و در مقابل قدرتهای غربی اسلامگرائی را تبلیغ کرد و در این زمینه به تفسیر قرآن پرداخت.
تقریباً یک قرن بعد سید قطب با همین رویکرد اجتماعی تفسیر «فی ظلال القرآن» را نگاشت. بر اساس دیدگاه سید قطب، اساس جامعه اسلامی بر محورهایی استوار است که بدون عملیشدن آنها، نمیتوان جامعهای اسلامی داشت: 1ـ حاکمیت فراگیر 2ـ مبارزه با جاهلیت فراگیر 3ـ جهاد 4ـ صلح. وی معتقد بود که جهاد اسلامی، جهادی ابتدایی بوده و با جوامع جاهلی(مسلمانان غیر معتقد به مبانی او) باید جنگید. او حتی میگفت مسلمانان حق ندارند در مساجدی نماز بخوانند که جاهلیون ساختهاند. سر انجام دادگاه، سید قطب و 6 عضو دیگر اخوان المسلمین را به اشد مجازات، یعنی اعدام محکوم کرد و در سال 1387 ه.ق اعدام شد. رهبر معظم انقلاب دو جلد نخستین از هشت جلد «تفسیر فی ظلال القرآن» را به فارسی ترجمه کردهاند.
آیتالله طالقانی از دیگر مفسرینی بود که با رویکرد اجتماعی و سیاسی به فهم قرآن پرداخت و در این زمینه کتاب «پرتوی از قرآن» را در 6 جلد نگاشت. او ابا داشت که اسم تفسیر روی آثار خود بگذارد. بنابراین، نوعی گسستگرایی را اعلام میکند و معتقد است اگر انسان در چارچوب مفسرین گذشته حرکت کند نمیتواند به نوآوریهای جدید دست پیدا کند و به یک نوع تسلسل میافتد که تکرار گذشتگان است. این نوع برداشت از قرآن، یک سبک از تفکر را پدید آورده بود که جرأت ورود روشنفکر و تحصیلکردگان غیر حوزوی را مهیا کرد. از جمله ویژگیهای این تفسیر، توجه به نیازهای سیاسی و اجتماعی جامعه بود. به این جهت نیازهای جامعه را به قرآن عرضه میکرد و پاسخ میگرفت. ضمن اینکه همزمانی وی با تفکرات مارکسیست و کمونیست و گسترش تفکرات آنها در بین دانشجویان، علاقهاش را به عزم در راستای تفسیرگویی در مجامع عمومی و نگارش کتاب بیشتر میکرد. آیتالله طالقانی در ماجرای انقلاب اسلامی این رفتار خود را ادامه داد تا جایی که محکوم به حبسهای متعدد شد. اما کار نگارش کتاب خود را در زندان هم ادامه داد و در نهایت آن را تکمیل کرد.
اندیشه تفسیری رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب از دیگر اندیشمندانی بودند که در دوران ستمشاهی با رویکردی اجتماعی و سیاسی به تفسیر قرآن پرداختند. ایشان که ترجمه تفسیر «فی ظلال القرآن» سید قطب را انجام داده بودند، با همین رویکرد جلسات تفسیر و بحث درباره آیات قرآن را آغاز کردند. یعنی راه برونرفت جامعه از استعمار دشمنان داخلی و خارجی را بازگشت به آموزههای قرآن میدانستند و سعی میکردند نگاهی راهبردی به آموزههای قرآنی داشته باشند.
معظم له در بخشی از خاطرات جلسات تفسیرشان فرمودند: «ما در سالهای قدیم، دوره بیقرآنی را در این مملکت گذراندیم؛ قرآن به تدریج داشت از همه جای کشور جمع میشد. در گذشتههای دور، مکتبخانهای بود که بچهها قرآن را در آنجا یاد میگرفتند؛ لیکن در دوران پهلوی اینها را به کلی از بین برده بودند؛ این مدارس رسمی هم که مطلقاً چنین چیزی نداشت. البته فقط تعدادی از این جلسات و دورههای قرآن فعالیت داشتند و بعضی از افراد در گوشه و کنار کشور - تهران، مشهد، اصفهان و سایر جاها - مشغول بودند؛ اما هیچ چیز نبود؛ هرچه شده، از انقلاب به این طرف است؛ درعینحال ما احساس میکنیم که از کاروان فراگیری و انس با قرآن عقب هستیم.
در آن دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسیر و درس قرآن داشتم؛ به جوانانی که میآمدند، میگفتم که هر کدام از شماها یک نسخه قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری میایستید و فراغتی پیدا میکنید - یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت - قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این کتاب انس پیدا کنید. تعدادی که اینطور عمل کرده بودند، هرچند بسیار اندک بودند، لیکن احساس میکردم که اینها با اینکه غالباً هم عربی نمیدانستند، اما از لحاظ فهم معارف اسلامی، از دیگران برجستهتر بودند و به طور ممتازی با آنها تفاوت داشتند» (1370/11/03)
برپایی جلسات تفسیر برای مقابله با تفکرات انحرافی
رهبر انقلاب همچون آیتالله طالقانی در تشکیل جلسات قرآن با مشکلات حکومتی مواجه میشدند، اما این فشارها هیچ گاه معظم له را از ادامه حرکتی که انتخاب کرده بودند، باز نداشت، زیرا روحیه انقلابی ایجاب میکرد در مقابل حکومت طاغوت و تفکرات رایج آن زمان ایستادگی کنند. ایشان در این باره فرمودند: «بنده دوره جوانی با دانشجویان سروکار داشتهام. در دورهای که برای اقامت از قم به مشهد رفتم، برای طلاّب درس تفسیر را شروع کردم. بعد دیدم که یک مشت جوان هم لابلای طلبهها پیدا میشوند و میآیند شرکت میکنند. فهمیدم که اینها دانشجو هستند. احساس کردم که در بین جوانهای دانشجو علاقهای نسبت به تفسیر قرآن وجود دارد و اینها مایلند که در مقابل تفکّرات مارکسیستی - که آن روز هم بهشدّت ترویج میشد - یک منطق مستحکم و قوی را در اختیار داشته باشند، که آن منطقِ قرآن است جوانهای مسلمان و مبارز در محیط دانشگاه، دنبال این بودند که سنگر مستحکمی بیابند تا بتوانند با این تفکّرات مقابله کنند. من یک مسجدِ جداگانه را برای تفسیر قرآن مخصوص دانشجویان تعیین کردم و گفتم روزهای جمعه فقط برای دانشجویان قرآن تفسیر میکنم. همهی کسانی که مجامع جوان را دیده بودند، این استقبال باعث تعجّبشان شده بود.» (1379/09/17)
برخورد ساواک با جلسه تفسیر به خاطر اسرائیل
ایشان همچنین با اشاره به اختناقی که حکومت برای جلسات تفسیر ایجاد کرده بود، فرمودند: «بنده سال 50 در مشهد برای دانشجوها درس تفسیر میگفتم و اوایل سورهی بقره - ماجراهای بنیاسرائیل - را تفسیر میکردم. بنده را به ساواک خواستند و گفتند چرا شما راجع به بنیاسرائیل حرف میزنید؟ گفتم آیه قرآن است؛ من دارم آیه قرآن را معنا و تفسیر میکنم. گفتند نه، این اهانت به اسرائیل است! درس تفسیر بنده را به خاطر تفسیر آیات بنیاسرائیل - چون اسم اسرائیل در آن بود - تعطیل کردند.» (1384/02/19)
نویسنده: سعید شیری - باشگاه خبرنگاران پویا