پوشش زن از نظر قرآن

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
پوشش زن از نظر قرآن

در قرآن کریم برای پوشش بانوان، دو نوع لباس مطرح شده است:

1- خمار یا مقنعه[1]،

۱. جلباب یا چادر[2].
در مفهوم «جلباب» اختلاف نظر وجود دارد. آنچه با توجه به کتب لغت و گفتار مفسّران مانند طبرسی در مجمع البیان و فخر رازی در تفسیر کبیر و بعضی مفسرین دیگر و نیز اهل لغت[3] به دست می آید جلباب معنای لباس یا پیراهن گشاد و پوشش سراسری مانند چادر یا عبا است که زنان بدان وسیله سر و گردن و سینه خود را می پوشانند. چنانکه در تعریف جلباب گفته اند:

«الجلباب: القمیص أو الثوب الواسع».

یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطی به المرأة رأسها و صدرها».

اما در این میان تفسیر علّامه طباطبایی و فیض کاشانی و بعضی از مفسرین اهل سنّت مانند قرطبی صحیح تر به نظر می رسد[4] و آن اینکه: «هو ثوبٌ تشتمل به المرأة فیغطّی جمیع بدنها»[5] است که «جلباب» ملحفه و پوششی چادر مانند است، نه روسری و خمار.

از ابن عبّاس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس «جلباب» لباس گشاد و پارچه ای است که همه بدن را می پوشاند.

همان گونه که مفسّران بزرگ مانند شیخ طوسی و طبرسی فرموده اند، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود: روسری های کوچک که آن ها را «خِمار» یا «مقنعه» می نامیدند و معمولًا در خانه از آن استفاده می کردند؛ و روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد. زنان با این روسری بزرگ، که «جلباب» خوانده می شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را می پوشاندند.

«جلباب» پوششی است که روی همه پوشش ها به سر می کردند درباره «جلباب» گفته اند: آن روسری خاصی که بانوان هنگامی که برای کاری به خارج از منزل می روند، سر و روی خود را با آن می پوشند: «الجلبابُ خمارُ المرأة الذی یغطّی رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة»[6].

نزدیک ساختن جلباب «یدنین عَلیهنّ مِن جلابیهنّ»[7]؛ کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است؛ یعنی چنان نباشد که چادر یا روپوش های بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتی داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند[8].
زنان نباید چنان چادر یا مانتو بپوشند که نشان دهند اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند، از نگاه چشم های نامحرم نمی پرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات» شمرده می شوند؛ یعنی ظاهراً پوشیده هستند، ولی در واقع برهنه اند.

از رسول اللّه صلی الله علیه و آله روایت شده است: «صنفانِ مِن اهلِ النّارِ لم أرهما: قومٌ معهم سیاطٌ کأذناب البقرِ یضربونَ بها النّاس؛ و نساءٌ کاسیاتٌ عاریاتٌ ممیلاتٌ مائلاتٌ رؤسهنَّ کأسنمةِ البختِ المائلة...»؛ «دو گروه از دوزخیان را هنوز من ندیده ام. گروهی که تازیانه هایی مانند دم گاو در دست دارند و مردم را با آن می زنند و گروه دیگر زنانی که پوشش دارند اما برهنه اند، کج راهه می روند و دیگران را نیز به کجروی تشویق می کنند. سرهایشان همچون کوهان شتر خراسانی فروهشته است. اینان به بهشت نمی روند و بوی بهشت را که از فاصله چندان و چندان به مشام می رسد استشمام نمی کنند»[9].

قرآن فرمان می دهد: «بانوان با مراقبت، جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند، تا نشان دهند اهل عفاف و حفظ تقوای دل به شمار می آیند.

پوششی مطلوب است که خود به خود دورباش ایجاد می کند و ناپاک دلان را نومید می سازد»[10].

برخی ادّعا می کنند: حجاب به معنای مقابله با برهنگی است و قابل قبول است ولی در هیچ جای قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است!

نادرستی این سخن آشکار است؛ زیرا علاوه بر شأن نزول آیه، زنان مسلمان، حتی پیش از نزول این آیه، موهای خود را می پوشاندند و تنها مشکل آنان آشکار بودن گردن و گوش ها بود و در این آیه [11]، از روسری سخن به میان آمده است، باید پرسید: آیا روسری جز آنچه بر سر می افکنند و موها را بدان می پوشاند، معنایی دارد؟ افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدّد وارد شده است و علّت تأکید بر پوشش مو در موضوع حجاب بانوان، به فلسفه حجاب برمی گردد. مهم ترین فلسفه پوشش زن در ارتباط با دیگران، مسئله زیبایی و جذّابیت اوست و معمولًا موی دختران و زنان، جذّاب و دلرباست.

در احادیث گفته شده که یکی از دو زیبایی، مو است.[12]

در روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد شده است که به هنگام خواستگاری، مرد می تواند از زن درباره موهایش بپرسد که یکی از دو زیبایی مهم زن است.

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «اذا أراد احدکم ان یتزوج المرأة فلیسأل عن شعرها کما یسأل عن وجهها فإن الشعر احد الجمالین»[13].

یکی از نشانه های اهمیت مو برای زنان این است که شرکت های تبلیغی از این زیبایی نهایت بهره را برده، و کالای خود را در کنار زنان سر برهنه تبلیغ می کنند.

در پایان گفتنی است؛ درباره حدود پوشش، نسبت به زنان پیر و از کار افتاده [14] و یا زنان روستایی که اهل آرایش نیستند، تخفیف داده شده و استثنائاتی وارد گردیده است.[15]


پی نوشت ها:
[1] . نور( 24)، آیه 31.
[2] . احزاب( 33)، آیه 59.
[3] . ر. ک: مرتضى مطهرى، پیشین، ص 158 و 159؛ سید على‏اکبر قرشى، پیشین، ج 2، ص 41 و 42.
[4] . سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج 16، ص 361.
[5] . مولى محسن فیض کاشانى، پیشین، ج 4، ص 203؛ قرطبى، الجامع لأحکام القرآن، ج 14، ص 156.
[6] . شیخ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361؛ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان، ج 7 و 8، ص 578.
[7] . قرطبى، پیشین، ذیل تفسیر آیه 59.
[8] . فضل‏بن حسن طبرسى، پیشین، ص 580؛ سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج 16، ص 361.
[9] . محمد محمدى رى‏شهرى، میزان‏الحکمه، ج 2، ص 259.
[10] . مرتضى مطهرى، پیشین، ص 160 و 161.
[11] . احزاب( 33)، آیه 59.
[12] . محسن فیض کاشانى، تفسیر صافى، ج 3، ص 430 و 431.
[13] . بحارالانوار، ج 100، ص 238، ح 36.
[14] . سیدعلى کمالى، قرآن و مقام زن، ص 107؛ به نقل از: محدث نورى، المستدرک الوسائل، ج 2، ص 559.
[15] . نور( 24)، آیه 60.

خوانده شده 1491 مرتبه