درس های قیام خونین عاشورا

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
درس های قیام خونین عاشورا

 

عاشورا، مائده بزرگ روح انسان است در تداوم اعصار، تجسّم اعلای وجدان بزرگ است در دادگاه روزگار، صلابت شجاعت انسان است در تجلّی گاه ایمان، طواف خون است در احرام فریاد، تجلّی کعبه است در میقات خون، نقش بیدار گذرها و رهگذرهاست در کاروان درازآهنگ زندگی ها و عبورها.

عاشورا، رواق سرخ حماسه است در تاریکستان سیاهی و بیداد، قلب تپنده دادخواهان است در محکمه تاریخ، طنین بلند پیروزی است در گوش آبادی ها، عطشی است دریاآفرین در اقیانوس حیات، و رسالتی است بزرگ بر دوش اسارتی رهایی بخش.

عاشورا، هدیه اسلام است به بشریت و تاریخ. ...

درآمد

عاشورا، سراسر مدرسه عشق است و آموزگار هدایتگر آن، حسین بن علی علیه السلام. این واقعه سترگ، در تاریخ بشر موجی پدید آورد و مسلمان و غیرمسلمان را با ارزش های متعالی و مفهوم حیات هدفدار آشنا ساخت. هر اندازه انسان ها با درس های نهفته در آن حرکت خونین و ژرف آشناتر گردند، به همان میزان عزّتمند خواهند زیست و پایه های حکومت طاغوت ها را خواهند لرزاند.

درس هایی که از عاشورا می توان گرفت، در گفتار و کردار امام حسین علیه السلام و یارانش دیده می شود و کسی که به دقت در مجموعه این واقعه بنگرد و آن را فرا راه خود قرار دهد، با این درس های انسان ساز آشنا می گردد. در این نوشته برآنیم تا برخی از این درس ها را برشماریم.

توکل

امام محمد باقر علیه السلام در سخنی گهربار فرمودند: «کسی که به خدا توکل کند، شکست نمی خورد» (ربانی، 1382: 183: ح 721) و قیام خونین عاشورا، سرشار از این آموزه نیک الهی است که فرجامی جز پیروزی حق بر باطل را نوید نبخشید. امام حسین علیه السلام گرچه به استناد دعوت نامه های کوفیان به سمت آنان حرکت کرد، ولی توکل آن حضرت به خداوند متعال بود. به همین دلیل، وقتی میان راه، خبر بی وفایی مردم و شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام را شنید، تصمیم خویش را تغییر نداد و برای انجام تکلیف، با توکل به خدا راه خود را ادامه داد. نیز بر این اساس بود که صبح عاشورا و با شروع حمله همه جانبه و بی رحمانه دشمن، در نیایشی به درگاه خدا، اعتماد به پروردگارش را چنین بیان فرمود: «خداوندا! تو تکیه گاه من در هر اندوه، و امید من در هر سختی هستی. تو در هر پیشامدی تکیه گاه و مایه پشت گرمی منی». (گروهی از تاریخ‎پژوهان، 1390: ج 1: 743)

رضا و تسلیم

یکی از آموزه های کربلا، راضی بودن به رضای الهی است. هدف امام حسین علیه السلام فقط خشنودی خدا و پیامبر او بود. اگر در آن قیام خونین، جان عزیزش را نثار کرد، اگر سخت ترین مصیبت ها را به جان خرید، و اگر خاندان گرامی اش را به دست اسارت سپرد، هدفی جز کسب رضای الهی نداشت. امام حسین علیه السلام هنگامی که می خواست از مکه به سمت عراق خارج شود، خود در خطبه ای به این ویژگی اشاره فرموده است: «ما اهل بیت علیه السلام به آنچه خدا راضی است، راضی و خشنودیم. در مقابل بلا و امتحان او، صبر و استقامت می ورزیم. او اجر صبرکنندگان را به ما عنایت خواهد فرمود». (همان: 624)

عمل به تکلیف

از آموزه های ارزشمند کربلا، عمل به تکلیف است. هنگامی که دعوت نامه های پیاپی مردم کوفه به امام حسین علیه السلام رسید، ایشان هرچند از سست عهدی کوفیان آگاه بود، آن اعلام حمایت ها را تکلیف آور دانست و به سوی آنان حرکت کرد. امام خمینی رحمه الله که خود سال ها بعد با همین انگیزه، قیامی عزّت آفرین را پایه ریخت، در سخنانی درباره این آموزه عاشورایی می فرماید:

اینکه حضرت ابی عبداللّه علیه السلام قیام کرد با عدد کم، برای اینکه گفتند تکلیف من این است که نهی از منکر کنم. (امام خمینی، 1378: ج 4: 16)

حضرت سیدالشهدا علیه السلام تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را. (همان: ج 8: 12)

لکن تکلیف بود که قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه ملت را اصلاح کند و عَلَم یزید را بخواباند. (همان: ج 2: 208)

آزادگی

عاشورا، نماد آزادگی است و حضرت سیدالشهدا علیه السلام سرور آزادگان. همو که در پاسخ کسانی که بیعت با یزید را از ایشان می خواستند تا در امان بماند، می فرمود: «آگاه باشید! ناپاک زاده فرزند ناپاک زاده، مرا میان دو چیز مجبور کرده است: بین مرگ و ذلت، ولی هیهات که ما ذلت و خواری را بپذیریم. خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنان روا نداشته است و دامن های پاک و دارای اصالت و شرف و خاندان دارای همت والا و عزّت نفس ما هرگز اجازه نمی دهد اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم». (دشتی، 1384: 165)

اخلاص

اخلاص سیدالشهدا علیه السلام و یاران آن حضرت، مهم ترین عامل جاودانگی قیام حسینی است. از زمانی که حضرت از مدینه حرکت کرد، تا مکه و سپس کربلا، بسیار کسانِ مدّعی با ایشان همراه شدند و به ظاهر خود را حسینی نشان دادند، ولی جز اندکی، هیچ کدام بر حرف خود نایستادند و در نهایت، سرور شهیدان را تنها رها کردند.

در روز عاشورا و صحنه نبرد کربلا نیز، تنها خون بود و شمشیر و زخم و درد و شهادت، و از مدال و پول و امتیازهای اجتماعی و مقام های دنیوی خبری نبود. از این رو، ماندگان و پایداران، تنها با نیروی اخلاص به جهاد در راه حضرت دوست ادامه می دادند و یکی یکی شربت شهادت می نوشیدند.

ایثار

از برجسته ترین درس های عاشورای حسینی، ایثار و مقدّم داشتن دیگری بر خود است. در صحنه کربلا، نخستین ایثارگر، خود سیدالشهدا علیه السلام بود که حاضر شد خود و خاندانش را فدای دین خدا کند و رضای او را بر همه چیز برگزیند. حتی زمانی که یاران حضرت به شهادت رسیدند و نوبت به جان فشانی بنی هاشم رسید، امام حسین علیه السلام ابتدا فرزند دلبندش، علی اکبر علیه السلام را برای شهادت در راه خدا فراخواند.

جلوه دیگر ایثار در کربلا، در کار زیبای حضرت ابوالفضل علیه السلام بود. آن حضرت که با لب تشنه وارد فرات شد، چون خواست آب بنوشد، یاد لب های تشنه امام حسین علیه السلام و کودکان تشنه کامش افتاد و به خود نهیب زد که: آیا آب می نوشی، در حالی که برادر و مولایت حسین علیه السلام تشنه و در آستانه شهادت است؟ پس آب را ننوشید و بازگشت و لب تشنه به شهادت رسید.

مفهوم بلند آفتابی عباس

از گریه کودکان کبابی عباس

از تشنگی ات فرات دلخون گردید

والله که آبروی آبی عباس

 

امر به معروف و نهی از منکر

از آموزه های ارزنده نهضت حسینی، توجه به دو فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر است. امام حسین علیه السلام در وصیت نامه ای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین برشمرد: «من نه از روی سرمستی وگستاخی، و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم، بلکه تنها برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت نمودم. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام عمل نمایم». (گروهی از تاریخ‎پژوهان، 1390: ج 1: 295)

حضرت سیدالشهدا علیه السلام در جای دیگری نیز فرموده بود: «بارخدایا، من به معروف اشتیاق، و از منکر تنفّر دارم». (همان)

بر این اساس، در زیارت های گوناگونی که درباره امام حسین علیه السلام از پیشوایان معصوم t وارد شده، این تعابیر دیده می شود: «گواهی می دهم تو نماز را به پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف نمودی و نهی از منکر کردی». (همان: 296)

نفی نژادپرستی

شهید، شهید است، چه تفاوت دارد که از چه نژاد و رنگ و زبانی باشد؛ سفید و سیاه، عرب و عجم، رومی یا زنگی. ملاک ارزش در اسلام، عقیده و ایمان است.

شهادتکده کربلا، بزمگاه عشق است و همه گونه شهیدی دارد؛ جوان، پیر، خردسال، شیرخوار، سیاه، سفید، عرب و عجم. آنجا، یگانگی است و از نابرابری نژادی اثری نیست. پیشوای شهیدان، حسین علیه السلام در صحنه نبرد، این آموزش دینی و انسانی را به کار گرفت و سپاس و ستایشی همسان به همه یارانش، از پیرمرد تا نوجوان، و از رئیس قبیله تا غلام سیاه روا داشت.

پای بندی به اصول انسانی و اخلاقی

نهضت عاشورا، مظهر ارزش‎گذاری به حقوق انسانی است. یاران امام حسین علیه السلام در بین راه کربلا، با لشکریان حرّ بن یزید ریاحی برخوردند که راه را بر آن حضرت و یارانش بستند. برخی از یاران امام پیشنهاد مبارزه و نابودی آنها را دادند و دلیل آوردند که قدرت نبرد با ایشان را داریم، ولی امام مدارا کرد و یاران را به صبر دعوت فرمود.

همچنین صبح عاشورا که شمر جلو آمد و به آن حضرت اهانت کرد، مسلم بن عوسجه، از یاران امام خواست با تیری او را از پای درآورد که حضرت مانع شد.

منابع

امام خمینی رحمه الله. 1378. صحیفه نور. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

دشتی، محمد. بهار 1384. فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام. قم: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام. چاپ سوم.

ربّانی، هادی و سید محسن موسوی. 1382. آینه یادها: مناسبت های شمسی و قمری در قرآن و حدیث. قم: دارالحدیث.

گروهی از تاریخ پژوهان. 1390. تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله.

خوانده شده 1301 مرتبه