جایگاه فاطمه زهرا (س) در منابع اهل سنت

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
جایگاه فاطمه زهرا (س) در منابع اهل سنت
  1. ۱. درباره شخصيت و مقام معنوي فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ كتاب‌هاي زيادي نگاشته شده و سخنان زيادي گفته شده است. شكي نيست كه آنچه از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ درباره خصائص و ويژگي‌هاي فاطمه بازگو شده، جز وحي الهي نیست. محبّت پيامبر به حضرت فاطمه، صرفا به خاطر عاطفه و وابستگي خانوادگي نبوده است؛ آنچه بيان يا در عمل پیامبر  ظاهر شده، جز حقيقت ثابت نبوده؛ چرا كه خداوند عزّوجلّ دربارة او فرموده است: «ما ينطق عن الهوي إن هو الّا وحيٌ يوحي»[1] او (پيامبر) از روي هوس سخن نمي‌گويد؛ نیست مگر وحي ای كه به او مي‌رسد.
  1. در روايات شيعه بطور متواتر نقل شده كه فاطمه زهرا در نزد پيامبر اكرم – صلی الله علیه و آله - جايگاه ويژه‌اي دارد كه در منابع اهل‌سنت نيز وجود دارد و مورد قبول عالمان سنی قرار گرفته است. در ادامه به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
  2. پیامبر فرمود: «فاطمه پارة من است؛ هركس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است!»[2]
  3. نیز فرمود: «همانا كه فاطمه پاره اي از من است، مرا مي آزارد هر كه وي را بيازارد»[3] و در روايت دیگری آمده است: «فاطمه پاره‌اي از من است؛ مرا آزرده خاطر مي‌سازد هركس او را آزرده خاطر نمايد و مرا شاد مي‌كند هركس وي را شاد كند!»[4]
  4. نیز فرمود: «ای فاطمه! خداوند براي خشم تو، خشمگين و براي خشنوديت خشنود مي‌شود!»[5]
  5. عايشه می‌گوید: «فاطمه پيش مي‌آمده و راه رفتنش شبیه راه رفتن پیامبر بود؛ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ گفت: خوش آمدي دخترم! پس او را در سمت راست يا سمت چپ خود نشاند؛ سپس مطلبي را محرمانه به او گفت و فاطمه گريه كرد؛ به او گفتم چرا گريه مي‌كني؟ پس از آن مطلبي را محرمانه به او گفت و او خنديد! گفتم مانند امروز نديده‌ام كه شادي به اندوه نزديك‌تر باشد! از او پرسيدم دربارة آنچه گفته بود. فاطمه لام الله علیها  - گفت: «من راز پيامبر خدا را فاش نمي‌كنم!» تا اينكه پيامبر وفات يافت. از او پرسيدم (راز آن گریه و خنده چه بود؟) گفت: «پیامبر به من فرمود كه جبرئيل سالي يكبار قرآن را بر من عرضه مي‌داشت و امسال دوبار آن را بر من عرضه نمود و من نمي‌بينم جزاينكه اجلم فرا رسيده باشد و تو نخستين كسي از اهل بيت من باشي كه به من ملحق مي‌شوي؛ من به گريه افتادم. پیامبر فرمود: آيا نمي‌پسندي كه سيّدة زنان اهل بهشت باشي!  خنده من از اين جهت بود!»[6]
  6. از عايشه روايت شده كه به فاطمه گفت: آيا تو را بشارت دهم كه از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ شنيدم كه مي‌گفت: سروران زنان اهل بهشت چهار تن‌اند: مريم دختر عمران، فاطمه دختر محمد،‌ خديجه دختر خويلد و آسيه دختر مزاحم»[7]

حاكم نيشابوري دربارة این روایت گفته است: حديثي است با اسناد صحيح؛ ولي آن را نياورده اند (كه مقصود وي بخاري و مسلم است). صاحب ذخائر العقبي علاوه بر آن آورده «برتر از آنان فاطمه است.»[8]

  1. از ابن عباس نقل شده، كه گفت: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «دخترم فاطمه، حوريه است (در لباس) آدمي كه حيض و نفاس ندارد و اينكه فاطمه ناميده شده از آن جهت است كه خداوند او و دوستدارانش را از آتش دور ساخته است!»[9]
  2. نیز روایت شده که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ هر گاه به مسافرت مي‌رفت، آخرين ديدارش را با فاطمه ـ سلام الله عليها ـ قرار مي‌داد و هرگاه مراجعت مي‌كرد، اولين كسي كه به ديدارش مي‌رفت، فاطمه بود.[10]
  3. از عايشه نقل شده كه گفت: «كسي را نديدم كه به صورت و دليل و هدايت، از فاطمه به رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ شبيه‌تر باشد؛ هر گاه بر پيامبر وارد مي‌شد، پیامبر به سوي او برمي‌خاست و او را مي‌بوسيد و در جاي خود مي‌نشاند.»[11]
  4. روایت شده که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «هنگامي كه روز قيامت فرا رسد، منادي از درون عرش ندا سر دهد اي حاضران! جمع شويد، سر به زيرانداخته، چشمان خويش را فرو بنديد تا فاطمه دختر محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ بر صراط بگذرد؛ پس او همراه با هفتاد هزار كنيز از حورالعين همچون برق مي‌گذرد!»[12]

 

[1] . النجم: 4.

[2] . بخاري، صحيح البخاري، قاهره، دارالحديث، بي تا، ج5، ص 26، باب مناقب اقرباي رسول، ابن حجر هيثمي، آن را در الصواعق المحرقه، قاهره، دارالبلاغه، چاپ 1403 هـ.ق، ص 188 آورده است.

[3] . مسلم، صحيح مسلم، بيروت، موسسه عزالدين، ج5، ص 54، كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل، فاطمه، حديث 93.

[4] . ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص 190، اين حديث به صورت هاي مختلفي كه همين معني را مي‌رساند در بسياري از منابع مانند: مسند، احمد بن حنبل، كنزالعمال، و الامامة و السياسة ابن قتيبه... وديگر منابع آمده است.

[5] . حاكم نيشابوري، ابو عبدالله، المستدرك، علي الصحيحين، هند، 1334هـ ق، كتاب مناقب الصحابه، ج3، ص 154، حاكم گفته حديثي است با اسناد صحيح ولي آن را نياورده اند. ابن اثير، اسدالغابه، مكتبه الاسلاميه، چاپ پنجم، و ابن حجر الاصابه، بيروت، دارالكتب العلميه، ج8، ص 265.

[6] . بخاري، صحيح البخاري، همان، ج4، ص 248، باب علامت هاي نبوت، و همينطور: مسلم، صحيح، ج5، ص 57-55 در حديث 97 و 98 و 99 آورده است.

[7] . حاكم, مستدرك، ج2، ص 594، و حسام الدين هندي، كنزالعمال، بيروت، موسسه الرساله، ج11، ص 605، حديث 32925، آورده است كه: فاطمه سيّدة زنان بهشت است.

[8] . احمد بن عبدالله طبري، ذخائر العقبي، قاهره، مكتبه القدسي، ص 44.

[9] . خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، قاهره، مكتبة الخانجي، ‌ج12، ص 331، حديث 6772، و ابن حجر، صواعق، ص 160.

[10] . احمد بن حنبل، مسند، مصر، مطبعة‌الميمنيه، ج5، ص 275، و مستدرك (حاكم)، ج1، ص 489.

[11] . ابوعيسي، الجامع الصحيح، (سنن ترمذي)، قاهره، دارالحديث، ج5، ص 700،‌حديث 3872.

[12] . حاكم، مستدرك «پيشين»ج3، ص 153، و ابن هجر هيثمي، الصواعق، المحرقه، ص 190.

خوانده شده 1203 مرتبه