در سهایی از سیره علمی و عملی امام باقر (ع)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
در سهایی از سیره علمی و عملی امام باقر (ع)

دوران حیات با عظمت:

پنجمين ستاره پرفروغ ولايت و امامت ، حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ در سال 57 هجري[1] در شهر مدينه چشم به جهان گشود. او هنگام وفات پدر بزرگوار خود امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ كه در سال 94 هـ رخ داد، 39 سال داشتند. نام او «محمد»، كنيه‌اش «ابوجعفر» است و «باقر» و «باقرالعلوم» لقب او مي‌باشد.

مادر حضرت «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ ايشان نخستين كسي بود كه هم از نظر پدر و هم مادر فاطمي و علوي بودند. امام باقر در سال 114 هجري در مدينه درگذشت و در قبرستان بقيع، كنار قبر پدر و جدش، به خاك سپرده شد. دوران امامت آن حضرت 18 سال بود. (صلوات خدا بر روح پاكش) براي شناخت و تحليل جامعة عصر اموي و برخورد امامان با دستگاه خلافت نياز به مطالعه و عملكرد خلفاي هر عصر خود مي‌باشد. امام باقر ـ عليه السّلام ـ با پنج خليفة اموي مروانی در عصر خود معاصر ؛ مروان فردی بود که تمام عمر خود را در راه رسیدن به قدرت درکمین نشست وبرسر عثمان بلاهایی آورد که درتاریخ منعکس شده در هر فتنه ای دست داشت تا درتحریک یزید وعوامل او  برای شهادت امام حسین(ع) دست داشت ؛ تا اینکه حکومت یزید وامویان شاخه سفیانی را منقرض وتیره خود را براریکه قدرت مسلط نمود ؛ اینان نسل همان مروان بودند که برای رسیدن به قدرت  به خویشاوندان خود نیز ترحم نکردند ؛ آنها عبارتند از:

  1. وليد بن عبدالملك (86 ـ 96)
  2. سليمان بن عبدالملك (96 ـ 99)
  3. عمر بن عبدالعزيز (99 ـ 101)(مروانی نبود)
  4. يزيد بن عبدالملك (101 ـ 105)
  5. هشام بن عبدالملك (105 ـ 125)

الف) ويژگي‌هاي فردی ، اخلاقی ، علمی:

1- سیمای امام (ع)

ابن شهر آشوب در مناقب مي‌نويسد: امام باقر ـ عليه السّلام ـ ميانه بالا و چهارشانه بود. چهره‌اي نوراني و مويي مجعد و سيمايي گندمگون داشت، خال سياهي بر روي گونه و خال سرخي بربدنش ديده مي‌شد، ميان باريك و صدايش خوش آهنگ بود. [2]

2-کمالات اخلاقی :

بازگویی رفتارها وسنن پسنديدة امام باقر ـ عليه السّلام ـ وائمه دیگر (عليهم السّلام ) براي آن است که به سرمشق هایی دست یافته تا زندگی خود را از آسیبهای بزرگ برساحل امن برسانیم ؛ چراکه زندگي آنان تجلی  واقعي از آیات قرآن كريم است و شعاعي فروزان براي هدايت انسان‌هااست؛

شمه ای از کمالات  اخلاقی درسیره امام باقر ـ عليه السّلام ـ [3]

ابن شهر آشوب در كتاب مناقب در مورد امام باقر ـ عليه السّلام ـ مي‌نويسد: [4]

3-راست گویی وصداقت :

او راستگوترين و گشاده روترين و بخشنده ترين مردمان بود در ميان اهل‌بيت ـ عليهم السّلام ـ كمترين ثروت و در عين حال بيشترين هزينه را داشت، هر جمعه يك دينار صدقه مي‌داد و مي‌فرمود: صدقه روز جمعه به خاطر فضيلت اين روز بر ديگر روزها، دوچندان مي‌شود. هر گاه پيشامدي غم انگيز به او روي مي‌نمود، زنان و كودكان را جمع مي‌كرد خود دعا مي‌كرد و آنان آمين مي‌گفتند. بسيار ذكر خدا مي‌گفت. راه مي‌رفت در حالي كه ذكر خدا مي‌كرد، غذا مي‌خورد با مردم سخن مي‌گفت باز از ذكر خداوند غافل نمي‌شد. فرزندانش را جمع مي‌كرد و به آنان مي‌فرمود تا طلوع آفتاب ذكر بگويند.

4-خشوع در برابر خداوند :

از افلج، آزاد كرده امام باقر ـ عليه السّلام ـ رسيد كه گفته: با محمد بن علي به قصد حج بيرون شدم، چون به مسجد درآمد به خانة خدا نگريست با بانك بلند گريست، عرض كردم: پدر و مادرم فدايت مردم به شما مي‌نگرند اي كاش اندكي صداي خود را پايين مي‌آورديد. امام به من پاسخ داد: واي بر تو اي افلج! چرا نگريم؟! شايد خداي تعالي در اثر اين گريه بر من به مهرباني بنگرد و فردا در پيشگاهش سرفراز و رستگار شوم. افلج گويد: آنگاه امام طواف كرد و سپس آمد تا نزد مقام نمازگزارد سپس سر از سجودش برداشت و ديدم كه پيشاني آن حضرت از بسياري اشك، خيس و تر شده است. [5]

افلج مي‌افزايد: آن حضرت هرگاه مي‌خنديد، مي‌فرمود: اللهم لا تمقتني يعني خداوندا بر من خشم مگير!

ب) درسهایی  از رفتار امام (ع):

برجستگی های اخلاقی امام برهمه مردم از مخالفین تا مریدان تجلی مقتدرانه داشت ،که به برخی از آنها اشاره می گردد:

1.نهی از منکر:

نهی از زشتی ها وارتکاب معاصی اگرچه به ظاهر برای کسی که نهی می شود تلخ است ؛ اما احیا کننده او از مرگ وتباهی اخلاقی است که اگر نهی نشود به هلاکت وضلالت او خواهد انجامید ؛ لذا هرکس دوستانش را به واقع دوست داشته باشد از بدیها نهی خواهد کرد ؛جامعه ما اکنون یک معضل بزرگ اخلاقی دارد که این روزهای تلخ را ببار آورده است از مفاسد اخلاقی تا مفاسد اقتصادی ودست برد به اموال عمومی که اگر نهی می شد وبازدارندگی قاونی وزبانی ورفتاری اعمال می شد از فیشهای حقوقی سر در نمی آورد واز اختلاسهای بانکی بزرگ ومفاسد کلان شاخ نما نمی شد ؛ ائمه نهی از منکر می کردند به حسب وظیفه امامت ؛ نهی از منکر فرد وجامعه را اصلاح می کند ؛ نگذارید این اصل به تعطیلی کشیده شود ؛  از ابي بصيرگوید : در كوفه زني را قرآن مي‌آموختم با وي مزاحي كردم، پس چون به نزديك ابوجعفر باقر ـ عليه السّلام ـ شدم، با من عتاب كرد و گفت: «من ارتكب الذنب في الخلاء لم يعبأ الله به» [6]هر كه در خلوت مرتكب گناه شود، خداي بدو باك ندارد كه چگونه وي را عذاب كند، چه گفتي آن زن را؟ پس من از شرم روي خود بپوشيدم و توبه كردم، پس ابوجعفر باقر گفت كه ديگر تکرار نشود.

2. حلم امام ـ عليه السّلام ـ

حلم امام از بارزترين صفات ايشان مي‌باشد كه مورخين اجماع دارند هرگز بدي نكرد به كسي كه به او اهانت و ظلم كرده بود و حتي در مقابل به آن شخص نيكي و احسان مي‌نمود، موارد زيادي روايت شده از جمله: شخصي از اهل كتاب به امام ـ عليه السّلام ـ گفت، أنت بقر!، امام با مهرباني و ملاطفت فرمودند: لا أنا باقر، يعني نه، من باقر هستم.[7]

3.بردباری امام ـ عليه السّلام ـ

ائمه (ع) مظهر تمام نما وکامل همه اوصاف نیک انسانی بودند ، صبر وسعه صدر از جمله این ملکات در وجود مبارک آن بزرگواران بود ؛ امام باقر (ع) کانون بردباری وجلوه ی واقعی این صفت مهرآمیز بود ؛ گاهی با اصحاب می نشست ؛ روزی در آن حال از خانه‌ي خود صداي بلندي را مي‌شنيد. (به علت از دست دادن فرزند يا وابسته اي در منزلش) فوراً بسوي آن خانه يكي از اصحاب را مي‌فرستاد مي‌فرمودند: «الحمد لله علي ما أعطي و له ما أخذ إنهَهُم عن البكاء و خذوا في جهازه، واطلبوا السكينة، و... » سپاس خداوند را به آن چه که عطا کرده بود و آن چه گرفته مال او بود از گريه نهي کن و آماده تجهيز او (مرده) باشيد، آرامش بخواهيد از خداوند در مصيبت و هر گاه کسي مراجعه مي کرد جهت رفع نياز از او رفع نياز مي کرد، در کرم و سخاوت همچون اجدادش شهره بود و بديل نداشت ؛ این ویژگی حضرت بهترین الگو می تواند برای ما باشد که درفقدان عزیزان صبر وبردباری از حضرت بیاموزیم.

4. بخشش وگشاده دستی امام ـ عليه السّلام ـ

بخشندگی از اسباب جلب محبت ومهربانی ورافت مردم است ؛ ائمه در مهربانی جلوه تمام داشتند ؛ امام باقر دروصف محبت ومهرورزی سخنان بس زیبا دارد ؛ سیره اش تابش انوار مهربانی ورحمت بود ؛ شيخ مفيد نيز دربارة آن حضرت مي‌گويد: مراتب بخشندگي او در خاص و عام آشكار و بزرگواري‌اش در ميان مردم مشهور و با وجود كثرت عيال و متوسط بودن وضع زندگي‌اش به تفضيل و احسان شناخته بودند.

چنان که سخاوتش این گونه  توصيف شده:

لو كان يوجد عرف مجد قبلهم              لوجدته منهم علي أميال

اگر مجد و بزرگواري قبل از آنها (ائمه) پيدا شود تنها در بين آنها به جهاتي اين مجد ديده مي شود.

إن جئتهم أبصرت بين بيوتهم               كرماً يقيك مواقف التسال

اگر به سوي آنها روان شوي بينا شوي از کرم آنها در بين خانه هاي آنها که مواقف کردند.

نورالنبوة والمكارم فيهم                      متوقع في الشيب والاطفال

نور نبوت و مکارم اخلاق در پير و جوان آنها و کودکانشان، به اميدواري است.

5. پیوند ودلجویی از خویشاوندان ویاران:

صله رحم ودلجویی از خویشاوندان به شرط دوری از تکلفات وتشریفات زاید که همه شئون اجتماعی مارا به زیر سئوال برده وپیوندهای خانوادگی وخویشاوندی را به هم ریخته است ؛ روشی زیبا در انساجم وهدلی اجتماعی است ؛ تشریفات زاید آفت بزرگ اجتماعی است که الفت هارا تخریب وفاصله هارا زیاد نموده است ؛ درگذشته نه چندان دور خانواده ها درکنار هم پیوند زیبایی داشتند واز این خانواده های گرم بود که جوانان با استعدادی سر بر می آورد وجمعیت پویایی شکل می گرفت ؛ دین در بستر گرم خانواده ها ودرسایه زلال روابط گرم خویشاوندی پروبال می گشاید وجامعه دیندار ونسل مومن تربیت می شود ؛ فرهنگ غرب به تمام لایه های زندگی جامعه ایرانی رسوخ وآپارتمان نشینی توسط هنر ومعماری غرب واندیشه ی مهندسان تربیت یافته براسلوب واندیشه غرب معماری وخانه سازی وامنیت خاص فرهنگی رابه هم ریختند ؛ این شیوه زندگی حاکم براجتماع ایران اصول اسلامی را خدشه دار ومردم را به زندگی غرب مآبانه سوق داد ؛ صله رحم وزیست درکنار خویشاوندان از جمله والدین وبرادران و...دراین میان آسیب فراوان دید ؛ اهل بیت (ع) این روزها را پیش می بینی می فرمودند وبه همین جهت اصل اساسی صله رحم را مطرح فرمودند ؛ از اینرو همه اهل بیت به این مسائل اهمیت وتوصیه وآفتهای آن را گوشزد وخطرات آن را بیان وراه کارهای گریز ودوری از آنرا نیز بیان داشته اند ؛ همه این اصول نیازمند قلم وبیان های شیواست که درجامعه فرهنگ سازی نماید ؛ در اين باره احاديث و روايات زيادي در صله رحم و پاداش به خویشاوندان وجود دارد ؛ درسیره اش نوشته اند بهترين و محبوب ترین  چيز برای حضرت هدیه دادن به خویشاوندان بود ودوستان بود ؛ در اين دنيا دادن صله به برادران ديني خود بود و به آن عشق مي‌ورزيدند، هرگز از دادن صله دل گیر نبود، حتي به فرزند خود امام صادق ـ عليه السّلام ـ توصیه می فرمود كردند كه بعد از خود به ديگران انفاق كنند.ازاینرو  امام صادق (ع) فرموده است، هر كس دوست مى‏دارد كه خداوند دشوارى‏هاى مرگ را بر او تخفيف دهد، نسبت به‏ خويشاوندان‏ نزديك خود بسيار رعايت پيوند خويشاوندى كند و نسبت به پدر و مادرش مهربان و نيك رفتار باشد و اگر چنين بود، خداوند متعال سكرات مرگ را بر او آسان مى‏فرمايد و هرگز در زندگى فقير نمى‏شود.[8]

6-سیره امام در تربیت خانواده وگرمی بخشی به کانون خانواده

امام باقر به لحاظ ويژگي‌هاي اخلاقي و برتريهاي علمي در زمان خود شهرت فراواني يافت.[9] حضرت مورد عنايت خاص پيامبر و امامان قبل از خود بود. جابر بن عبدالله انصاري سلام خاص رسول گرامي اسلام را به امام باقر ـ عليه السّلام ـ رساند.[10] حضرت در زهد و علم و عظمت و فضيلت سرآمد بني هاشم بود و مقام علمي و اخلاقي او مورد تصديق دوست و دشمن بود بسياري از بزرگان صحابه و تابعين از محضر آن حضرت مستفيض شده و كتب دانشمندان و مورخان اهل سنت نيز پر از سخنان پرمغز آن پيشواي بزرگ است.[11] اكنون به برخي از خصوصيات رفتاري حضرت در خانواده و روش و سيره حضرت در تربيت فرزندان يا نوع رابطة با آنها مي‌پردازيم.

1. آغاز تربیت :

دوره تربیت کودک درحقیقت قبل از تولد آغاز می شود ؛ مراقبت از کودک باید پیشی بگیرد به مرحله ولادت او ؛ چون مراقبتهایی لازم است برای او در تکون ذات وفطرت وجودی او ؛ لذا حضرت در برخي روايات علاوه بر توجه به ايجاد زمينه‌هاي مناسب قبل از ازدواج و قبل از تولد فرزند به مسائل تربيتي از روزهاي آغازين تولد اشاره كرده و نكات مهمي را سفارش كرده‌اند مانند گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ كودك، عقيقه كردن و انتخاب نام نيكو، تأثير شير مادر در تربيت كه در اين موارد نقش مادر مهم‌تر است. اما از دوران نوجواني نقش پدر مهمتر مي‌شود به ويژه در مورد پسران.[12]

2. آموزش مهر ورزی با مهربانی

نياز كودكان به محبت از ضروري‌ترين نيازهاي عاطفي است كه مي‌توان با بوسيدن، در آغوش گرفتن، گفتن جملات زيبا و محبت‌آميز، خريدن هديه و اسباب بازي، همبازي شدن با آنها و... به اين نيازها پاسخ گفت. اين مسائل را امام باقر ـ عليه السّلام ـ در مورد فرزند كوچك خود امام صادق ـ عليه السّلام ـ عملاً انجام داده‌اند. محمد بن مسلم نقل مي‌كند كه در خدمت امام باقر ـ عليه السّلام ـ بودم. در اين هنگام فرزند (خردسالش) جعفر ـ عليه السّلام ـ وارد شد... و در دستش عصايي بود كه با آن بازي مي‌كرد. امام باقر ـ عليه السّلام ـ او را به گرمي در آغوش گرفت و به سينة خود فشرد و خطاب به او فرمود: پدر و مادرم فدايت... در اين هنگام جعفر ـ عليه السّلام ـ خنديد.[13]

3. تشویق سازنده وتعالی  بخش خانواده

از هربزرگی که به مرتبت ومنزلتی معنوی وتوفیقی علمی دست یافته بپرسند این پیشرفت وترقی را مرهون جه امری در زندگی خود هستید ؛ بی تردید یکی از عوامل وخاطرات خود را که درزندگی علمی وفعالیت خود با آن مواجه گشته است ، تشویقی است که از او کرده اند ؛ از نظر روانی تشویق صد پله به انسان تعالی وترقی می دهد ؛ لذا توصیه می شود به بزرگان علمی وفرهنگی از تشویق نو جوانان دریغ نکنند ولو به تقدیر نامه ای خالی ولو یک تمجید لفظی و...به نازلترین مراتب ؛ تربیت بی تشویق مثال گرداکان برگنبد است ؛ بویژه درمحیط خانواده وآموزش ؛ بنابراین بی گمان تشويق و ستايش از كارهاي نيك فرزندان موجب احساس موفقيت و باعث ايجاد انگيزة قوي در تكرار آنهاست به ويژه اگر در موقعيت مناسبي صورت گيرد. طاهر يكي از اصحاب امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل مي‌كند كه در محضر امام نشسته بودم كه فرزندش جعفر ـ عليه السّلام ـ وارد شد. امام باقر فرمود: او بهترين مخلوقات خداوند است.[14] حضرت نزد اصحاب خود فرزندش را با جملاتي بسيار نيكو مورد محبت و تشويق قرار داد.

4. تبیین خوبی ها وبدیها

والدين با اين صحبتها و نصيحتها علاوه بر اين‌كه رهنمودهاي مهم و تجربه‌هاي باارزش خود را ره ‌توشه فرزندان خويش مي‌كنند زمينة ايجاد روابط صميمي را نيز فراهم مي‌آورند و به فرزندان نزديك مي‌شوند. و ضمن آگاهي از مشكلات آنها در حل آن نيز به فرزندان ياري مي‌رسانند. اين نكتة مهم است كه پدر و مادر بايد رابطة دوستانه و صميمي با فرزندان داشته باشند ولي دوست نباشند. همانطور كه دوست رابطة صميمي دارد ولي پدر و مادر نيست. جايگاه دوست با جايگاه پدر و مادر يكي نيست و هم‌چنين دوست مهم‌تر از پدر و مادر نيست بنابراين پدر و مادر بايد با هوشياري كامل ضمن حفظ ابهت و شخصيت خود در نزديك شدن به فرزندان و ايجاد رابطة صميمي با آنها بكوشند و ضمناً فرزندان ضمن رعايت ادب و احترام والدين، با آنها صميمي باشند. در بسياري روايات هست كه امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرزندانشان را به صورت فردي يا جمعي خطاب كرده و نصايحي مشفقانه مي‌فرمودند[15] مثلاً مي‌فرمود: «فرزندم از كسالت و اندوه بپرهيز كه اين دو كليد هر شري است...».[16] سفيان ثوري از امام صادق ـ عليه السّلام ـ خواست تا او را نصيحت فرمايد امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: «اي سفيان! پدر مرا به سه چيز سفارش و از سه چيز برحذر مي‌داشت. از جمله سفارشات اين بود كه فرزندم هر كه با رفيق بد همراه شود سالم نمي‌ماند و هر كه در محلهاي اتهام برود مورد اتهام قرار مي‌گيرد و هر كه بر زبان خود كنترل نداشته باشد پشيمان مي‌شود.[17]

5. فراهم کردن زمینه امنیت روحی وروانی  

ایجاد امنیت درخانواده با محوریت پدر است سپس با مادر ؛ تامین رزق وروزی که یکی از اسباب امنیت وآسایش است با محوریت پدر است ؛ درسایه امنیت حاصل از رزق وروزی حلال از اسباب رشد فرزندان می باشد ؛ از جمله امور آرام بخش وامنیت آفرین رفتار مهرانگیز پدر ومادر در خانه است که دربالندگی روحی وروانی کودک اثر عمیق دارد؛ لذا بي‌ترديد روابط خوب والدين با هم و نوع رفتار آنها با فرزندان در ايجاد فضاي مناسب و آرام بعنوان زمينة خوشبختي و پيشرفت و رسيدن به آرزوها بسيار مهم است و برعكس نزاعهاي خانوادگي و اختلاف والدين و نبودن صميميت و آرامش علاوه بر ايجاد فضاي اضطراب و يأس موجب عدم اعتماد به نفس در فرزندان، دوري از خانواده، افتادن در دامهاي اجتماعي و به مخاطره انداختن تربيت فرزندان مي‌شود .پيامدهاي مثبت روابط خوب و پيامدهاي منفي روابط سرد بر همة اعضاء خانواده تأثير دارد. امام باقر ـ عليه السّلام ـ سفارش مي‌كند كه در خانواده هم احسان و نيكي و خوشرفتاري لازم است و هم اين‌كه اين خوشرفتاري را به بهترين وجه ممكن ابراز كردن. لذا مي‌فرمايند: «من حسن برّه باهله زيد في عمره»[18] يعني هر كس با روشي نيكو و پسنديده به همسر و فرزندان خود نيكي كند عمرش طولاني مي‌شود.

6. عملگرایی وآموزش آن به فرزندان :

کودکان درتمام دوره زندگی خود به تقلید والگوبرداری وآموزش ویادگیری رفتارها بسیار مسعد هستند ؛ نزدیک ترین واثر گذارترین نقش ها را از نزدیک ترین افراد می گیرند ؛ رفتار فرزندان دقیقا واکنشی از کنش های پدر ومادر وبرادر یا خواهر بزرگتر از خودشان هست ؛ لذا در خانواده آنچه بيش از گفتار و نصيحت تأثير دارد عمل است؛ اساسي‌ترين عامل تربيت در سيرة معصومين و مهم‌ترين راز موفقيت آنها در خانواده عمل آنها بود. آن بزرگواران با پايبندي به گفتار و نصايح خود بهترين الگوي رفتاري براي فرزندان و خانواده و اصحاب خويش بودند. مثلاً اگر پدر خانواده در حضور فرزندان و همسر خود صدقه دهد يا در انجام واجبات ديني كوشا باشد يا نماز اول وقت بجا آورد تأثير آن و الگو شدن اين رفتار سريعتر از آن است كه فقط آنها را به اين امور سفارش كند. فرزند بزرگوار امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل مي‌كند كه «روزي بر پدرم وارد شدم و مشاهده كردم كه هشت هزار دينار طلا صدقه داده به تهيدستان مدينه و اهل خانه‌اي را كه تعداد آنها به يازده نفر مي‌رسيد آزاد كرده است.»[19] در روايتي ديگر نيز امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل كرده است «من پيوسته رختخواب پدرم را پهن مي‌كردم و منتظر مي‌ماندم تا ايشان به رختخواب بروند و بخوابند و سپس بر مي‌خواستم و به رختخواب خود مي‌رفتم. شبي آن حضرت تأخير كرد و من در طلب او به مسجد رفتم در حالي كه مردم خواب بودند او را در حال سجده ديدم و غير او كسي در مسجد نبود. من صداي او را مي‌شنيدم كه مي‌فرمود...».[20]

ج)-شهادت امام محمد باقر( عليه السلام ) :

  1. شهادت امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ در ايام خلافت هشام بن عبدالملک بود و گفته شده ابراهيم بن وليد بن عبدالملک بن مروان، به دستور پنهانی  هشام امام باقر ـ عليه السلام ـ را به زهر شهيد کرده است؛[21]
  2. ابن شهر آشوب نقل کرده، ـ شهادت امام باقر ـ عليه السلام براثر سمی بوده است که ابراهيم بن الوليد آنرا به امام  داده است او بواسطه آن سم، امام را مسموم کرده است.[22] علامه مجلسي براین دیدگاه است .[23]
  3. بعضي از مورخین به صورت کلی نوشته اند : شهادت امام باقر ـ عليه السلام ـ را بدست بني اميه و با توطئه ای مسموم نموده اند. همانطور که پدر بزرگوارشان امام سجاد ـ عليه السلام ـ را مسموم کردند.[24]
  4. بحراني نيز ضمن نقل شهادت امام توسط بني اميه، نسبت شهادت را به فرد ديگري از مأموران نسبت مي دهد.[25]

در هرصورت امام با توطئه بنی امیه وبه دست آنان وبه یقین به دستور هشام حاکم اموی که از دشمنان کینه توز اهل بیت بودند به شهادت رسید .

 

[1] . پيشوايي، مهدي، سيرة پيشوايان، چاپ سوم، ناشر مؤسسة تحقيقاتي و تعليماتي امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، قم، سال نشر 75، ص 305.

[2] . امين، سيد محسن، سيرة معصومين، ترجمة علي حجتي كرماني، نشر سروش، چاپ 1374، ص 17، اين كتاب زندگاني امام باقر تا امام دوازدهم را بيان كرده).

[3] . مؤلف لجنة التأليف، اعلام الهداية، الامام محمد بن علي الباقر ـ عليه السّلام ـ ، ج 7، ناشر: للمجمع العالمي لاهل البيت ـ عليهم السّلام ـ ، نوبة طبعه، اول التاريخ النشر 1422 هـ .

[4] . مدرسي، محمد تقي، زندگاني باقر العلوم ـ عليه السّلام ـ ، مترجم: محمد صادق شريعت، نشر محبان الحسين ـ عليه السّلام ـ نوبت چاپ سوم 1380، تهران.

[5] . همان منبع، يا حلية الأولياء ص 290.

[6] . شيعي سبزواري، حسن بن حسين، قرن 8 ق، راحة الارواح (شرح زندگاني، فضايل و معجزات 14 معصوم ـ عليهم السّلام ـ) ، به كوشش محمد سپهري، تهران، نشر ميراث مكتوب، چاپ اول 1375.

[7] .مناقب،ج4،ص207

[8] . امالى، طوسى، ص 46، ج 2 و امالى، صدوق، ص 234.

[9] . الهامي، داود، امامان اهل‌بيت ـ عليهم السّلام ـ در گفتار اهل‌ سنت، ناشر مكتب اسلام، نوبت چاپ اول 77.پيشوايي، مهدي، سيره پيشوايان، مؤسسة امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، قم، چاپ 13، ص 306 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب.

[10] . مجلسي، بحارالانوار، الطبعة الثانيه، تهران، المكتبة الاسلاميه، ج 46، ص 266، الارشاد، همان، ص 159 ،‌كشف الغمه، همان،‌ص 321.

[11] . سيرة پيشوايان، همان، ص 310 و 311.

[12] . مراجعه كنيد به احاديث فراوان در جلد 15 وسائل الشيعه و جلد 8 تهذيب الاحكام.

[13] . مجلسي، بحارالانوار، ج 47، ص 15.

[14] . همان.

[15] . بحراني، سيد هاشم، حلية الابرار، المطبعة‌العلميه، قم، ج 2، ص 126 و 127.

[16] . كشف الغمه، همان، ص 341.

[17] . شيخ صدوق،‌الخصال، ص 169.

[18] . مراجعه كنيد به احاديث حضرت در تحف العقول.

[19] . مجلسي، بحارالانوار، ج 46، ص 290.

[20] . حلية الابرار، همان، ج 2، ص 330.

[21]. قمي، شيخ عباس، منتهي الامال، ج2، نشر هجرت، سال 75، قم.

[22]. شهر آشوب، محمد بن علي، مناقب آل ابي طالب، جلد 4، انتشارات علامه، قم.

[23]. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 46، نشر وفاء بيروت.

[24]. مومن شبلنجي، حسين، نور الابصار في مناقب آل النبي المختار، ج2، نشر ذوي القربي، چاپ اول، 84، قم.

[25]. بحراني، محمد بن احمد، وفاه امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ نشر مکتب حيدريه، نجف، ص 51».

خوانده شده 775 مرتبه