با مراجعه به آیات و روایات مشاهده می کنیم که عواملی همچون، بیکاری و تنبلی، بی تدبیری، اخلاق بد، گناه و نافرمانی و ... در شمار عوامل کاستی روزی درآمده اند.
نکته جالب توجه آن است که با مقایسه عوامل افزایش دهنده کاهش دهنده رزق و روزی، بسیاری از آنها در نقطه مقابل و متناظر با یکدیگر قرار دارند. به عنوان مثال، کار و تلاش موجب افزایش روزی؛ و بیکاری و تنبلی موجب کاهش آن قلمداد شده است. همچنین است عوامل متقابلی چون ازدواج و زنا، توکل بر خدا و بر مردم، اخلاق خوب و بد، امانتداری و خیانت در امانت و ...
در این اختصار عوامل کاهنده رزق و روزی، به طور گذرا بیان می شوند.
1. بیکاری و تنبلی
همچنان که کار و تلاش عامل افزایش رزق و روزی است؛ تنبلی، کسالت و تن پروری عامل کاهش دهنده روزی انسان است.
بنا به فرموده امام صادق (علیه السلام):
کسی که نسبت به پاکیزگی و نماز خود تنبلی و کسالت ورزد، امیدی به خیر آخرت او نیست. و کسی که نسبت به انجام شایسته امور معاش خود تنبلی ورزد، امیدی به خیر دنیای او نیست. (1)
هم آن حضرت یاران و پیروان خود را از اینکه در تامین معاش خود وابسته و سربار دیگران باشند برحذر داشتند و آنان را به جنبش و فعالیت برای تامین رزق خود دعوت نمودند:
در معیشت خود کسالت و تنبلی پیشه مکن در غیر این صورت سربار دیگران خواهی شد. (2)
علی (علیه السلام) در تشبیه لطیفی، «فقر» را محصول ازدواج بی حوصلگی و ناتوانی برشمردند:
هنگامی که اشیاء با یکدیگر ازدواج کردند، کسالت و ناتوانی با هم ازدواج کردند و از آنان فقر متولد شد. (3)
یکی از مصادیق کسالت، خواب بین الطلوعین است که علاوه بر آثار منفی بر جسم انسان، موجب کاهش رزق او نیز می شود.
خواب صبح [بین طلوع فجر تا طلوع خورشید] شوم است و موجب طرد رزق، زشتی و زردی چهره و تغییر آن می شود ... خداوند ارزاق را بین طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم می کند. از خوابیدن در این هنگام پرهیز کنید. (4)
در تامین معاش خود نه تنها نباید زحمت خود را بر دوش مردم انداخت، بلکه نباید با دعا و درخواست نابجا، از انجام وظیفه خود شانه خالی کرد و آن را برعهده خدا گذاشت. چرا که چنین دعای نابجایی هرگز مستجاب نخواهد شد:
دعای سه گروه مستجاب نخواهد شد ... و دعای مردی که در خانه خود بنشیند و بگوید: خدایا روزی مرا برسان. پس به او خطاب می شود: آیا راهی برای تامین رزقت، قرار نداده ام؟ (5)
2. بی برنامگی
همچنان که تدبیر و برنامه ریزی در زندگی، نشان کمال شخصیت آدمی و از موجبات افزایش رزق انسان است، در نقطه مقابل آن، بی تدبیری و بی برنامگی در زندگی، موجب فقر و تهیدستی می گردد.
امام علی (علیه السلام) از جمله عوامل فقرآور را همین نکته دانسته اند. (6) از نظر آن امام همام:
برنامه ریزی صحیح اقتصادی، مال اندک را افزایش می دهد و برنامه ریزی غلط، مال فراوان را نابود می کند. (7)
3. توکل بر غیر خدا
رزق همه مخلوقین به دست خالق رازق است. کسانی که رزق خود را از سرچشمه و مبدا رزق جویا شوند به آن می رسند اما کسانی که رزق خود را نزد مخلوقات بجویند، به جای آب به سراب می رسند و گمشده خود را پیدا نخواهند کرد. از همین رو، توکل بر خدا موجب افزایش روزی و توکل بر خلق خدا، موجب کاهش روزی خواهد شد. امام علی علیه السلام به نقل از پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود:
خداوند عز وجل می فرماید: هر کس که نه بر من، بلکه بر بنده مخلوق من تکیه کند اسباب آسمان ها و زمین را برای او قطع می کنم. پس اگر از من چیزی بخواهد به او نمی بخشم و اگر مرا بخواند؛ پاسخش نمی دهم. و هر کس که نه بر بنده من، بلکه بر خود من تکیه کند، آسمان ها و زمین را پشتوانه رزق او قرار می دهم. پس اگر مرا بخواند پاسخش می دهم و اگر از من چیزی بخواهد، به او عطا می کنم و اگر از من پوزش بخواهد، او را درگذرم. (8)
خداوند، سبب ساز و سبب سوز است. اگر کسی در انجام کارهایش بر او توکل کند، علل و اسباب کارهای او را فراهم می کند، اما اگر کسی به جای خالق اسباب، به خود اسباب چنگ بزند، از کارایی کامل اسباب و وسایل نیز محروم خواهد شد.
دعا یا درخواست از خداوند، کلید خزائن رحمت الهی است که با آن می توان گنجینه های نعمت خداوند را گشود و از مواهب آن برخوردار شد. در نقطه مقابل؛ خواهش و درخواست از مردم، موجب بسته ماندن گنیجنه های رحمت بر روی انسان و برخوردار نشدن از نعمات خداوند است. کسی که درهای رحمت الهی را با دعا نگشاید، تنگدستی و رنج روزگار او را به کوبیدن درهای خلق خدا و خواهش و التماس از این و آن وامی دارد. این گفتار اوصیاء پیامبر خاتم (ص) است که:
کسی که از فضل خدا درخواست نکند، به فقر دچار می شود. (9)
کسی که بر روی خود در خواهش از مردم را بگشاید، خداوند بر روی او، دری از فقر خواهد گشود. (10)
4. گناه و نافرمانی
انجام گناه و نافرمانی خداوند، رابطه خالق و مخلوق را تیره می کند و تغییر رفتار مخلوق، موجب تغییر نعمات الهی می شود و آنها را به کاستی می کشاند. شاید با این کیفر، بنده از تقصیر خودآگاه شود و عذر به درگاه خدا آورد.
بر اساس اصل اولیه «و ما من دابه الا علی الله رزقها»، حق تعالی هیچگاه نعمت خود را از بنده اش دریغ نمی کند، اما در اثر بدرفتاری انسان، خداوند نیز بر اساس اصول ثانویه «و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر» (11) و «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلّهم یرجعون.» (12) در کار بدکاران و گنهکاران گرهی می افکند تا شاید به خود آیند و به صراط مستقیم درآیند.
بر اساس گفتار پیامبر مکرم اسلام به ابوذر غفاری، یکی از عوامل محرومیت از رزق، نافرمانی بنده است (13) و بر اساس نصیحتی از امام علی علیه السلام:
از گناهان دوری کنید. که هیچ بلائی شدیدتر از آن نیست و انسان از رزق خود حروم نمی شود، مگر به دلیل انجام گناهی حتی در حد ایجاد خراش و جراحت و ناراحت کردن دیگران. چرا که خداوند فرموده: هر مصیبتی که به شما رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند. (14)
از همین رو است که گرفتاری در تامین معاش به عنوان یکی از کفارات گناهان و شرط ورود به بهشت دانسته شده است. رسول حق (ص) به نقل از حق تعالی فرمود:
خداوند فرمود: هر بنده [گنهکاری] را که بخواهم به بهشت وارد کنم، او را به مشکلات جسمانی دچار می کنم. اگر این مشکلات کفاره گناهان او شدند [او را داخل بهشت می کنم] وگرنه، رزق او را تنگ می سازم. اگر این تنگی و سختی در روزی کفاره گناهان او شدند [او را داخل بهشت می کنم] وگرنه مرگ را بر او سخت می گیرم تا او بدون گناه به نزد من آید و سپس او را داخل بهشت گردانم. (15)
5. زنا
همچنان که ازدواج و برقراری رابطه سالم و مشروع، موجب افزایش رزق و رفع فقر و تهیدستی می شود؛ عمل نامشروع و ناسالم زنا نیز موجب بسته شدن باب رزق انسان و محرومیت از نعمات و الطاف الهی می گردد. در روایتی از پیامبر مکرّم اسلام (ص)، برای عمل پلید زنا، شش پیامد منفی در دنیا و آخرت شمارش شده است:
از زنا برحذر باشید. که شش ویژگی [منفی] دارد، سه مورد در دنیا و سه مورد در آخرت. اما پیامدهای دنیایی آن؛ آبروی انسان را می برد، رزق را از آسمان قطع و مرگ را نزدیک می کند. اما پیامدهای اخروی آن؛سختی حساب، خشم خداوند و خلود در آتش [= عذاب طولانی] است. (16)
عبارت «بریده شدن رزق از آسمان» حاکی از آن است که مطابق اصل اولیه و رحمت عام خداوند، رزق فرد زانی نیز مانند همه موجودات دیگر از آسمان رحمت خداوند بر او می بارد، اما این عمل ناشایست او است که از رحمت خداوند جلوگیری کرده و باعث قطع شدن رزق او می شود.
موید این برداشت، آیه شریفه: «ذلک بانّ الله لم یک مغیراً نعمه انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم» (17) است که بر اساس این اصل مستحکم قرآنی، تا هنگامی که انسان ها خود باعث سلب نعمتی از خود نشوند، خداوند آنان را از نعمت پیوسته و مداوم خود محروم نخواهد کرد.
در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام، عمل شنیع زنا موجب «محبوس شدن رزق» (18) انسان شمرده شده است. بر اساس این روایت نیز رزق افراد در اثر بدکرداری، معدوم و نیست می شود؛ بلکه محبوس و زندانی می شود. کلید این زندان نیز به دست خود انسان است تا با تجدید نظر در رفتار خود و برداشتن موانع جریان رزق، جُوی روزی خود را به جریان اندازد و درخت زندگی خود را از آن سیراب کند.
همچنان که در صفحات پیشین بیان شد، گرچه تمام گناهان بر رزق انسان اثر منفی داشته و باعث تقلیل یا قطع شدن آن می شود، اما گناه زشت زنا، اثرات منفی ویرانگر و زودرس تری دارد.
6. اخلاق بد
همچنان که اخلاق خوب، موجب جلب رحمت و محبت خداوند، محبوبیت بین مردم؛ افزایش رزق و روزی و برکت در زندگی خواهد شد، اخلاق بد نیز برعکس موجب ناخشنودی خداوند، ناخرسندی مردم، کاهش رزق و روزی و بی برکتی در زندگی می شود. به گواهی امام علی (علیه السلام):
روزی انسان بد اخلاق، تنگ می شود. (19)
و بنابر روایت دیگری:
بد دهنی و فحاشی نسبت به برادر مسلمان، موجب بی برکتی، واگذار شدن او به خودش (و محرومیت از الطاف خاص خداوند) و آسیب دیدن زندگی او خواهد شد. (20)
7. حقوق بگیری
فردی که نیروی کار خود را در اختیار دیگری می گذارد و در مقابل آن، مزد و حقوق دریافت کند، نیروی کار و درآمد خود را محدود کرده است. چنین فردی اجیر یا مستخدم نامیده می شود، گاهی توسط اشخاص حقیقی اجیر می شود، و گاهی توسط اشخاص حقوقی مانند شرکت ها، سازمان ها و نهادهای خصوصی و دولتی. در هر صورت، رزق او محدود به حقوق معیّن او خواهد بود. به فرموده امام صادق (ع):
هرکس که خود را اجیر کند. از رزق خود جلوگیری کرده است. (21)
در نقطه مقابل، کسی که مالک نیروی کار خود باشد و آن را در بازار آزاد تجارت به کار گیرد، از رزق و درآمد بیشتری برخوردار است، چرا که خداوند بخش اعظم درآمدها را در کار تجارتی قرار داده است. در همین زمینه امام علی (ع) توصیه فرمود:
تجارت کنید که خداوند به شما برکت خواهد داد. من از پیامبر شنیدم که می فرمود: رزق ده جزء است که نه جزء آن در تجارت و یک جزء آن در غیر تجارت است. (22)
8. اسراف در مصرف و انفاق
میانه روی و مشی معتدل در تمام ابعاد زندگی، از جمله ویژگی های مؤمنان خردمند است. در نقطه مقابل تندروی یا کندروی، افراط یا تفریط و اسراف یا بخل ورزیدن از جمله ویژگی های نابخردان به شمار می رود.
اسراف و تندروی در هر زمینه ای حتی در صفات پسندیده انسانی مورد سرزنش قرار گرفته است. انفاق و بخشش مال نیز ازاین قاعده مستثنی نیست.قرآن کریم ضمن انکه مؤمنان را به انفاق مالشان توصیه می کند، آنان را از اینکه خود را در اثر زیاده روی در بخشش مال به گرفتاری بیندازند، برحذر داشته است:
و در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خود هلاکت نیفکنید.(23)
قرآن کریم در توصیه دیگری همگان را به اعتدال در انفاق می خواند تا در اثر افراط در انفاق، به ملامت شنیدن و حسرت خوردن دچار نشوند:
هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن [و ترک انفاق و بخشش منما و بیش از حد نیز] دست خود را مگشای تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرو مانی. (24)
چنانچه فردی در اثر افراط و اسراف، مال و ثروت خود را از دست دهد و دچار مشکل شود، چاره ای جز اعتدال و میانه روی ندارد و ثروت از دست رفته را نمی توان با «دعا و نیایش» بازگرداند. چرا که خود کرده را تدبیر نیست:
سه گروهند که دعای آنان مستجاب نمی شود: کسی که خداوند به او ثروتی روزی کرده است اما آن را در غیر جای خود انفاق کند. سپس دعا می کند: خدایا! رزق مرا برسان. پس بهاو خطاب شود: آیا به تو روزی ندادم؟! (25)
در روایت مشابهی نیز دعای گروهی که در اثر رعایت نکردن میانه روی در مصرف، مال خود را تباه کرده و سپس جبران آن را خواهانند، مردود شمرده است. (26) همچنان که اسراف و تبذیر نیز موجب زدودن نعمت ها دانسته شد است.
9. شرم ناروا
لازمه کار تجاری و اقتصادی، قدرت چانه زنی و صراحت لهجه است. فروشنده ای که به دلیل کم رویی و یا حرمت نگهداری بیش از حد، از بیان قیمت مطلوب خود خودداری کند، یا از قدرت چانه زنی و صراحت لهجه برخوردار نباشد و یا نسیه فروشی را پیشه خود کند؛ رفته رفته از درآمد او کاسته خواهد شد و مخارج او بر درآمدهایش غلبه خواهد کرد. این همه، ریشه در شرم های نابجا و قرارگرفتن در محظورات اخلاقی دارد. راه چاره آن است که در تبعیت از سیره پیامبر اسلام (ص) که گفتار و رفتار خود را بدون تکلّف و مشقت انجام می دادند (و ما انا من المتکلفین)؛ بازاریان مسلمان نیز ضمن برخورداری از ارزش های دینی و اخلاقی، از افراط در نگهداشتن حرمت های اخلاقی بپرهیزند و به صورت صریح و شفاف مطالبات اقتصادی خود را بیان کنند. از همین رو است که در فرهنگ دینی ما، حیاء نابجا یکی از عوامل کاهش رزق معرّفی شده است. امام علی علیه السلام فرمودند:
حیاء[نابجا]، از رزق جلوگیری می کند. (27)
10. خیانت در امانت
همچنان که امانتداری و حفظ حرمت مال مردم، موجب افزایش رزق است؛ خیانت در امانت و بی حرمتی به مال مردم، موجب فقر و کاهش رزق خواهد بود. بر اساس فرموده پیامبر مکرّم اسلام (ص):
امانتداری موجب بی نیازی و خیانت در امانت موجب فقر می شود. (28)
پی نوشت ها :
1. حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج17، ص 59: من کسل عن طهوره و صلاته فلیس فیه خیر لامر آخرته و من کسل عما یصلح به امر معیشته فلیس فیه خیر لامر دنیاه.
2. همان: ... و لا تکسل عن معیشتک فتکون کدا علی غیرک.
3. همان، ص 60: انّ الاشیاء لما ازدوجت ازدواج الکسل و العجز فنتجا بینهما الفقر.
4. طبرسی، مکارم الاخلاق ،ص 305: قال الصادق علیه السلام: نوم الغدا مشؤمه تطرد الرزق و تصفر اللون و تقبحّه و تغیّره ... انّ الله تعالی یقسّم الارزاق ما بین طلوع الفجر الی طلوع الشمس فایّاکم و تلک النومه.
5. کلینی، یعقوب، کافی، ج2، ص 511: ثلاثه ترد علیهم دعوتهم ... و رجل جلس فی بیته و قال یا رب ارزقنی فیقال له: آلم اجعل لک السبیل الی طلب الرزق.
6. صدوق، «خصال»، ص 504: ... و ترک التقدیر فی المعیشه یورث الفقر.
7. حکیمی، محمدرضا، الحیاه ترجمه احمد آرام، ج4، ص 488: حسن التدبیر ینمی قلیل المال و سوء التدبیر ینفی کثیره.
8. دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 213: یقول الله عز و جل: ما من مخلوق یعتصم بمخلوق دونی الا قطعت اسباب السموات و اسباب الارض من دونه. فان سالنی لم اعطه و ان دعائی لم اجیه. و ما من مخلوق یعتصم بی دون خلقی، الا ضمنتُ اسباب السموات و الارض رزقه، فان دعانی اجبته و ان سالنی اعطیه و ان استغفرت غفرتُ له.
9. مجلسی، محمدباقر، «بحارالانوار»، ج 76، ص 316: قال الصادق (ع): من لم یسال الله من فضله افتقر.
10. همان، ج103، ص 20: قال علی علیه السلام: من فتح علی نفسه باباً من المساله، فتح الله علیه باباً من الفقر.
11. شوری (42): آیه 30: و هر مصیبتی که به شما رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند.
12. روم (30): آیه 41: فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهای که مردم انجام داده اند آشکار شده است. خدا می خواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند شاید بازگردند.
13. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 460: یا اباذر! ان الرجل لیحرم رزقه بالذنب یصبه. تعرقوا الذنبو فما بلیه اشدّ و افظع منها و لا یحرم الرزق الا یذهب حتی الخدش و النکبه و المصیبه. قال الله عز و جل و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر.
14. همان، ص 147: توقوا الذنوب فما بلیه اشدّ وافظع منها و لا یحرم الرزق الّا بذنب حتی الخدش و النکبه و المصیبه، قال الله عز و جل: و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم یعفو عن کثیر.
15. سبزواری، محمد، معارج الیقین فی اصول الدین، ص 311: قال رسول الله (ص): قال الله عز و جل: ما من عبد اُرید ان ادخله الجنّه الّا ابتلیته فی جسده. فان کان ذلک کفاره لذنوبه و الّا ضیقت علیه رزقه فان کان ذلک کفاره لذنوبه و الّا شددت علیه الموت حتی یاتینی و لا ذنب له ثم ادخله الجنّه.
16. همان، ص 408: ایّاکم و الزّنا فان فیه ستّ خصال: ثلاث فی الدنیا و ثلاث فی الاخره، فامّا اللواتی فی الدنیا: فانّه یذهب بالبهاء و یقطع الرزق من السماء و یعجل القضاء و امّا اللواتی فی الاخره: فسوء الحساب و سخط الربّ و خلود الناّر.
17. انفال (8): آیه 53: این به خاطر این است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده تغییر نمی دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند.
18. مفید، محمد ابن نعمان، اختصاص، ص 238: ... و الذنوب التّی تحبس الرزق الزنا.
19. غرر الحکم: من ساء خلقه ضاق رزقه.
20. کلینی، یعقوب، کافی، ج2، ص 326: من فحش علی اخیه المسلم نزع الله منه برکه رزقه و کله الی نفسه و افسد علیه معیشته.
21. حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج19، ص 103: من آجر نفسه فقد حظر علی نفسه الرزق.
22. همان، ج17، ص 12: اتجروا بارک الله لکم. فانّی سمعت رسول الله (ص) یقول: الرزق عشره اجزاء فی التجاره و واحد فی غیرها.
23. بقره (2): آیه 195: و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه.
24. اسراء (17): آیه 29: و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا.
25. کلینی، یعقوب، کافی، ج2، ص 511: ثلاثه ترد علیهم دعوتهم: رجل رزقه الله مالا فانفقه فی غیر وجهه ثم قال: یا رب ارزقنی. فیقال له: الم ارزقک.
26. همان، ج4، ص 56: قال ابوعبدالله (ع): اربعه لا یستجاب لهم. احدهم کان له مال فافسده فیقول: یا رب ارزقنی. فیقول الله عزوجل: الم آمرک بالاقتصاد.
27. آمدی، «غررالحکم»: الحیاء یمنع الرزق.
28. مجلسی، محمدباقر، «بحارالانوار»، ج75، ص 114: الامانه تجلب الغناء و الخیانه تجلب الفقر.