حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «إذا قَدَرتَ عَلی عَدُوِّکَ فَاجعَلِ العَفوَ عَنهُ شُکراً لِلقُدرَةِ عَلَیهِ؛ هنگامی که بر دشمنت پیروز شدی عفو را شکرانه این پیروزی قرار ده». (1)
برخلاف آنچه که دشمنان اسلام در تبلیغات خود بیان میکنند که اسلام به وسیله نیروی نظامی و شمشیر پیشرفت کرد، ولی همان طور که از مستندات تاریخی بر می آید اسلام فقط برای از بین بردن موانع سر راه به جنگ متوسّل می شد و بهترین سند تاریخی برای مدّعای ما، فتح مکّه است که بدون درگیری و خونریزی فتح شد و بعد از پیروزی، پیامبر مردم را مجبور به گرویدن به اسلام نکرد، بلکه فرمود: سه جا نقطهی امن است، اوّل کسانی که وارد مسجدالحرام شوند، دوم کسانی که وارد خانه ابوسفیان شوند و سوم کسانی که در خانهی خود بمانند و اسلحه را زمین بگذارند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فقط بتها را شکست اما اجبار به ترک بت پرستی هم نکرد ولی در عین حال می بینیم که (یَدخُلُونَ فِی دِینِ اللهِ أفوَاجاً) (2) مردم فوج فوج به طرف اسلام می آمدند با اینکه زور نظامی نبود. ببینیم چه عاملی باعث شد که مردم عصر جاهلی که فاقد سواد و تمدن و مردمی خشن و متعصّب بودند، به سوی اسلام گرایش پیدا کردند. با توجه به این مقدّمه می رویم سراغ حدیث امام (علیه السلام) که جواب در آن نهفته است. مردم انتظارشان این بود که پیامبر (علیه السلام) وقتی به مکّه مسلّط شد دستور قتل عام را صادر کند چرا که سیره عرب در دوران جاهلیّت همین بود.
امّا با اینکه قریش و مشرکین، مسلمانهای زیادی را به شهادت رسانده بودند، از جمله حمزه سید الشهدا، و آن همه جنگها علیه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به راه انداختند، ولی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «إذهَبُوا فَأنتُمُ الطُّلقاء؛ بروید، همه شما آزادید» و بعد دست بر پرده کعبه کرد و فرمود: تمام خونهایی که تا حال ریخته شده زیر پای من و فراموش شده است.
امام علی (علیه السلام) هم در این جمله می فرماید: وقتی بر دشمنت مسلّط شدی عفو از دشمنت مسلّط شدی عفو از دشمن را شکرانه پیروزی خود قرار بده. (البتّه استثنا هم دارد ولی ما اصل و پایه را میگیریم که عفو و گذشت است).
بحث عفو و گذشت از مسائل مهمّ در آیات و روایات است که به طور مختصر توضیح می دهیم؛ خداوند به پیامبرش می فرماید: «(فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَمِیلَ)؛ پس، به نحو شایسته ای از آنها صرف نظر کن». (3) «صفح جمیل» به معنای عفو بزرگوارانه است نه عفوی که با بی اعتنایی و قهر کردن باشد، چرا که کینه توزی و لجاجت، ویژه روحهای حقیر و همّتهای پایین است، امّا آنها که نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزشها را می پذیرند، از خطاهای دیگران چشم می پوشند و از حقّ شخصی خویش در می گذرند. چون در عفو لذّتی است که در انتقام نیست.
امام سجّاد (علیه السلام) در دعای مکارم الاخلاق از خدا می خواهد: «وَ سَدِّدنی لِأن اُعارِضَ مَن غَشَّنِی بالنُّصحِ و أجزِی مَن هَجَرَنِی بِالبِرِّ و اُثیبَ مَن حَرَمَنی بِالبَذلِ و اَکافِیءُ مَن قَطَعَنِی بالصّلَةِ وَ اُحالِفَ مَنِ اغتابَنِی إلی حُسنِ الذِّکرِ و أن أشکُرَ الحَسَنَةَ و اُغضِیَ عَنِ السِّیِّئَةِ؛ خدایا مرا ثابت قدم و استوار بدار، تا با ناخالصان دغلکار، خیرخواهانه برخورد کنم، و هر کس از من دوری گزید، من به او نیکی کنم، و به هر کس که مرا محروم کرده، بذل و عطا کنم، و با آن که با من قطع رابطه کرده، بپیوندم، و کسی را که غیبت مرا کرده است، به خوبی یاد کنم، توفیقم بده که نیکی را سپاسگزار باشم، و از بدی چشم بپوشم و درگذرم». (4)
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «عاتِب أخَاکَ بِالإحسانِ إلَیهِ وَاردُد شَرَّهُ بِالإنعَامِ عَلَیهِ؛ برادرت را در برابر کار خلافی که انجام داده است به وسیلهی نیکی سرزنش کن، و شر او را از طریق انعام و احسان به او برگردان». (5)
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در پاداش کسانی که عفو می کنند می فرمایند: «اِذا کانَ یومُ القِیامَةِ نَادی مُنادٍ: مَن کانَ أجرُهُ عَلَی اللهِ فَلیَدخُلِ الجنَّةَ، فَیُقال: مَن ذَا الَّذِی أجرُهُ عَلَی اللهِ؟ فَیُقال: العَافُونَ عَنِ النّاس، یَدخُلونَ الجنّةَ بِغَیرِ حِسَابٍ؛ هنگام که روز قیامت می شود کسی از سوی خداوند ندا می دهد که هر کس اجر او بر خداست وارد بهشت شود، گفته می شود: چه کسی اجرش بر خداست؟ در جواب به آنها میگویند: کسانی که مردم را عفو کردند، آنها بدون حساب داخل بهشت می شوند.» (6)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «عَلَیکُم بالعَفوِ، فإنَّ العَفوَ لایَزِیدُ العَبدَ إلاّ عِزّاً، فَتَعافُوا یُعِزِّکُمُ اللهُ؛ بر شما باد به گذشت، زیرا که گذشت جز بر عزّت بنده نمی افزاید. پس یکدیگر را گذشت کنید، تا خداوند شما را عزّت بخشد». (7)
و همان حضرت فرموده است: «مَن کَثُرَ عَفُوهُ مُدَّ فی عُمرِهِ؛ هر کس پر گذشت باشد عمرش دراز شود». (8)
خداوند نیز بخشنده است، در حدیثی آمده که عربی بادیه نشین نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و گفت: «یا رسولَ الله، مَن یُحاسِبُ الخَلقَ یومَ القِیامَةِ؟ قالَ: اللهُ عزّو جلّ. قالَ: نَجَونا وَ رَبِّ الکَعبَةِ: قالَ: و کیفَ ذلکَ یا أعرَابیُّ؟ قالَ: لأنَّ الکریمَ إذا قَدَرَ عَفا؛ عرب گفت: ای رسول خدا در روز قیامت چه کسی به حساب خلایق می رسد؟ فرمود: خداوند عز و جل. بادیهنشین گفت: به خداوندگار کعبه سوگند که نجات یافته ایم. حضرت فرمود: چگونه، ای بادیه نشین؟ عرض کرد: زیرا کریم هرگاه قدرت یابد، ببخشاید». (9)
پینوشتها:
- نهجالبلاغه، حکمت 11.
2. سورهی نصر، آیه 2.
3. سورهی حجر، آیهی 85.
4. صحیفهی سجّادیه، دعای 20 (دعای مکارم الاخلاق).
5. نهجالبلاغه، حکمت 158.
6. تفسیر نمونه، ج2، ذیل آیات 37-40 سورهی شوری.
7. اصول کافی، ج2، ص 108.
8. أعلام الدین، ص315.
9. تنبیه الخواطر، ج 1، ص 9.