عَنِ النَّبِيِّ(صلى الله عليه وآله وسلم) قالَ: يُفْتَحُ أَبْوابُ السَّماءِ فى أَرْبَعَةِ مَواضِعَ: عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فى وَجْهِ الْوالِدِ وَ عِنْدَ فَتْحِ بابِ الْكَعْبَةِ وَ عِنْدَ النِّكاحِ[1]
از پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) است كه فرمودند: در چهار موقع عنايت و رحمت حق متوجه انسان مى شود:
به وقت باريدن باران، به هنگام نظر كردن فرزند به صورت پدر، از باب مهر و محبت، در آن زمان كه در خانه كعبه باز مى شود، و آن وقت كه عقد و پيمان ازدواج بسته شده، و دو نفر با يكديگر جهت زندگى جديد، وارد عرصه نكاح مى شوند.
قالَ النَّبِيُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): تَزَوَّجُوا وَ زَوِّجُوا الاَْيِّمَ فَمِنْ حَظِّ امْرِء مُسْلِم إِنْفاقُ قيمَةِ أَيِّمِهِ وَ ما مِنْ شَىْء أَحَبَّ إِلَى اللّهِ مِنْ بَيْت يُعْمَرُ فِى الاِْسلامِ بِالنِّكاحِ.[2]
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: ازدواج كنيد، و پسران و دختران مجرّد را همسر دهيد، نشانه نيك بختى مسلمان اين است كه مخارج شوهر كردن زنى را به عهده بگيرد. چيزى نزد حضرت حق محبوبتر از خانه اى كه در اسلام به سبب نكاح آباد شود نيست.
قالَ النَّبِيُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): زَوِّجُوا أَياماكُمْ فَإِنَّ اللّهَ يُحْسِنُ لَهُمْ فى أَخْلاقِهِمْ وَ يُوسِعُ لَهُمْ فى أَرْزاقِهِمْ وَ يَزيدُهُمْ فى مُرُوّاتِهِمْ.[3]
نبى اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: مردان مجرد و عزب خود را زن دهيد، تا حضرت حق اخلاقشان را نيكو، و روزيشان را فراخ و گشاده، و جوانمرديشان رازياد كند.
قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): النِّكاحُ سُنَّتى فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتى فَلَيسَ مِنّى.[4]
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: ازدواج روش من است، هر كس از راه و روش من روى بگرداند از من نيست.
قالَ النَّبِيُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دينِهِ، فَلْيَتَّقِ اللّهَ فِي النِّصْفِ الْباقي.[5]
رسول حق(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: هر كس ازدواج كند، نيمى از دينش را بازيافته نسبت به نيم ديگر تقواى الهى را رعايت كند.
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ(عليه السلام) قالَ: جاءَ رَجُلٌ إِلى أَبى فَقالَ لَهُ: هَلْ لَكَ مِنْ زَوْجَة قالَ: لا فَقالَ أَبي: ما أُحِبَّ أَنَّ لِىَ الدُّنْيا وَ ما فيها وَ أَنّى بِتُّ لَيْلَةً وَلَيْسَتْ لِىَ زَوْجَةٌ.[6]
حضرت صادق(عليه السلام) مى فرمايند: مردى نزد پدرم حضرت باقر آمد، فرمود همسر دارى؟ عرضه داشت ندارم، پدرم به او گفت دوست ندارم دنيا و آنچه در آن است از من باشد و يك شب را بدون همسر به سر برم، آنگاه پدرم گفتارش را ادامه داد و فرمودند:
الرَّكْعَتانِ يُصَلّيهِما رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُل أَعْزْبَ يَقُومُ لَيْلَهُ وَ يَصُومُ نَهارَهُ؛ دو ركعت نمازى كه مرد همسردار مى خواند، بهتر است از قيام شب مرد عزب به عبادت و روزه گرفتنش در روز!!
آنگاه پدرم هفت دينار به آن مرد داد و فرمود با اين پول وسائل ازدواجت را فراهم كن، كه رسول حق(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند:
إِتَّخِذُوا الاَْهْلَ فَإِنَّهُ أرْزَقُ لَكُمْ؛ همسر انتخاب كنيد كه باعث وسعت رزق است.
قالَ رَسُولُ اللِّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم):يامَعْشَرَ الشَّبابِ مَنِ اسْتَطاعَ مِنْكُمُ الْباهَ فَلْيَتَزَوَّجْ فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَ أَحْصَنُ لِلْفَرْجِ.[7]
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: جوانها هر كدام از شما را قدرت است ازدواج كند، تا ديدگانتان كمتر زنان را دنبال كند، و دامنتان پاك بماند.
وَقالَ(صلى الله عليه وآله وسلم) ما مِنْ بِناء فِي الاِْسْلامِ أَحَبِّ إِلى اللِّهِ مِنَ التَزْويجِ.[8]
و آن حضرت فرمودند: هيچ بنائى در اسلام نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نيست.
وَ قالَ(صلى الله عليه وآله وسلم) مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أُعْطِيَ نِصفَ السَّعادَةِ.[9]
و نيز رسول خدا فرمودند: هر كس ازدواج كند نيمى از سعادت را به دست آورده.
قالَ النِّبِىُ(صلى الله عليه وآله وسلم): ما مِنْ شابٍّ تَزَوَّجَ في حَداثَةِ سِنِّهِ إِلاّ عَجَّ الشَّيْطانُ يا وَيْلَهُ يا وَيْلَهُ عَصَمَ مِنّي ثُلُثَىْ دينِهِ فَلْيَتَّقِ اللّهَ الْعَبْدُ فِي الثُّلُثِ الْباقي.[10]
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرم فرمودند: هر كس كه در اوائل جوانى ازدواج كند، شيطان فرياد زند: فرياد از او، فرياد از او، دو سوّم دينش را از دستبرد من نگاه داشت، پس بايد عبد خدا در نگهدارى يك سوم ديگرش، جانب تقوا را رعايت كند.
راستى در ازدواج چه ارزشهاى والائى قرار دارد و چه منافع بزرگى نصيب مرد و زن مى نمايد و اسلام براى ازدواج چه عظمت و اهميتى قائل شده.!!
اى كاش خانواده ها راه را براى تسهيل اين امر مهم الهى و انسانى باز مى كردند و دست از سخت گيرى و زمينه سازى براى تحقق شرايط طاقت فرسا برمى داشتند و در حّد شئون خود به انجام اين مراسم اقدام مى كردند و در اين مسئله طريق قناعت به آنچه كه حاضر بود و از دست مى آمد مى پيمودند، تا دختران و پسران به اميال طبيعى خود برسند، و آرزوهايشان برآورده شود، و غرائز و شهوات آنان كه نعمت هاى حق است تبديل به كفران نعمت نگردد، و دامن پاك آنان به گناه و معصيت آلوده نشود.
حبس ماندن آمال و آرزوها، انحراف در غرائز و شهوات، گسترده شدن فساد و آلودگى، چشم چرانى و هوس گناه، خودارضائى و زنا، تجاوز به ناموس غير، سستى در تحصيل و تنبلى در عبادت، ظهور بيماريهاى عصبى و روانى، و بلاهاى ديگر ريشه در كجا دارد؟
در درجه اوّل سئوالات بالا را بايد از پدران و مادران سختگير، و اسيران در چنگال رسوم و عادات غلط، و گرفتاران چشم همچشمى، و در درجه بعد از خود پسران و دختران، آن پسران و دخترانى كه از عرصه گاه تقوا دورند، و در مرحله سوّم بايد از آنانى كه قدرت فراهم آوردن بساط ازدواج را براى جوانان دارند، ولى از انفاق مال در راه خدا بخل مىورزند پاسخ خواست، كه هر پاسخ منطقى و عقلى و قابل قبول در اين دنيا دارند، حتماً همان پاسخ را در دادگاه عدل الهى در روز قيامت، خواهند داشت.!!
پی نوشت ها :
[1]-ازدواج در اسلام/17.
[2]-همان مدرك/7.
[3]-همان مدرك/8.
[4]-بحار، ج 103، ص 220.
[5]-بحار، ج 103، ص 219.
[6]-وسائل، ج 14، ص 7.
[7]-ازدواج در اسلام/14.
[8]- بحار، ج 103، ص 222.
[9]-مستدرك الوسائل، ابواب مقدمات، باب اوّل.
[10]-بحار، ج 103، ص 221.
نويسنده:استاد حسين انصاريان
منبع: نظام خانواده در اسلام، استاد حسين انصاريان