پیامها و عبرت های عاشورا

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
پیامها و عبرت های عاشورا

عاشورا، تبلور زنده نماز، مناجات، حماسه، عدالت، و شهادت است. در مورد اين رخداد بزرگ، بسيار سخن گفته شده و ابعاد گوناگون انساني، اجتماعي آن، درسها و پيامهاي زندگي ساز و حماسه‌‎آفرين آن مورد توجه بوده است. در این مجال به اختصار به برخی از عبرتها و پيام های عاشورا اشاره می‌شود:

 

1. عبرتهاي سياسي

حركت و نهضت امام حسين ـ عليه السّلام ـ يك جنبش خصوصي يا خانوادگي نبود بلكه حركتي عظيم و انقلابي بزرگ عليه حكومت بني اميه بود. از اين رو يك حركت سياسي محسوب مي‎شود. كه ازجهات گوناگون مي‎تواند الگوي سياسي جوامع باشد كه مهمترين آنها عبارتند:

رعايت تعهدات و پيمانهاي سياسي

امام حسين ـ عليه السّلام ـ با اينكه معاويه را انسان شايسته‎اي براي رهبري جامعه اسلامي نمي‎دانست ولي تا وقتي معاويه زنده بود، با او درگيري شديد پيدا نكرد، چرا كه مي‎خواست به پيمان صلحي كه امام حسن ـ عليه السّلام ـ با معاويه بسته بود احترام بگذارد.[1]

ولايت و رهبري

از مهمترين اصول اسلام، «ولايت» است. ولايت بر مسلمين را امامان حق خودشان مي‎دانستند و به غاصب بودن ديگران تصریح و تأکید داشتند؛ از اين رو امام حسين ـ عليه السّلام ـ فرمودند: « ما خاندان پيامبر بر تصدي اين امر (حكومت بر امت) از اين مدّعيان ناحق سزاوارتريم».[2]؛ در زيارتنامه‎ها گاهي لعنت بر كساني آمده است كه ولايت آنان را انكار كردند.

از سرمايه‌‎ها و عبرتهاي نهفته در حركت عاشورا، معرفي «رهبري صالح» به امت اسلام و افشاي رهبران ناشايسته است.

عدم ترك امر به معروف و نهي از منكر

حيات جامعة اسلامي به حساسيت مردم نسبت به احكام خدا و نظارت عمومي در امور واليان و مسئولان و مردم عادي است. از اين رو امام حسين ـ عليه السّلام ـ با درك موقعيت حساس جامعه كه روز به روز از سنت رسول خدا فاصله مي‎گرفت، پرچم امر به معروف و نهي ازمنكر را علم كرد و در اين راه جان خود و اطرافيانش را به خطر انداخت و براي هميشه و به همگان آموخت كه سكوت در برابر ظلم، بدعت، انحراف، گناهي بزرگ و قيام عليه آنها بالاترين درجه امر به معروف و نهي از منكر است. حال پيروان فرهنگ عاشورا، با الهام از عاشورا بايد نبض پرحركت جامعه اسلامي باشند و نسبت به جريان امور و وضعيت فرهنگي و سياسي حساسيت نشان دهند و با حضور دائم در ميدان امر به معروف و نهي از منكر، عرصه را بر فساد آفرينان تنگ سازند.

باطل ستيزي

تلاش براي بازگرداندن خلافت اسلامي و حاكميت مسلمين به مجراي حق و اصيل خود و از بين بردن سلطة جائرانه باطل، صفحه ديگري از مبارزات امام حسين ـ عليه السلام ـ مي‎باشد كه تكليف «باطل ستيزي» را بصورت كلي و هميشگي روشن مي‎سازد و اينكه در برابر قدرتهاي باطل، نبايد سكوت و سازش كرد.

جهاد

از تكاليف مهم مسلمانان در حراست از دين و كيان خويش و مقابله با دشمنان «جهاد» است كه عامل عزّت مسلمين است. كربلا و عاشورا يكي از مظاهر عمل به اين تكليف ديني بود و درسي براي همه آزادگان جهان كه در همه حال با همة توان تا آخرين دم، به نبرد با دشمنان اسلام و دين خدا برخيزند.

تدبير و برنامه‌‎ريزي

قيام عاشورا، يك نهضت حساب شده و با برنامه بود نه يك شورش كور و بي‎هدف. براي لحظه به لحظه و روز بروز آن، دورانديشي و تدبير به كار گرفته شده بود.

هر روز عاشورا

از عبرتها و درسهاي مهم عاشورا، شناخت تكليف دفاع از حق و مبارزه با باطل و ستم در هر جا و هر زمان است. قيام عاشورا تكليف خاص آنحضرت و يارانش در آن مقطع زماني خاص نبود، بلكه هرگاه هر جا نظير آن شرايط پيش آيد، همان تكليف هم ثابت است.

 

2. پيام‎ها و عبرتهاي اخلاقي

آزادگي

آزادي در مقابل بردگي، اصطلاحي، حقوقي و اجتماعي است، اما «آزادگي» برتر از آزادي است و نوعي حريت و رهايي انسان از قيد ذلت‎آور و حقارت بار است. نهضت عاشورا جلوة بارزي از آزادگي در مورد امام حسين ـ عليه السلام ـ و خاندان و ياران شهيد او است كه از ميان دو امر شمشير يا ذلّت، مرگ با افتخار را پذيرفت و فرمود: «هيهات منَّ الذّلة»[3] انسانهاي آزاده در راه استقلال و رهايي از ستم طاغوتها و در آن لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونين را برمي‎گزينند و فداكارانه جان مي‎بازند تا جامعه خود را آزاد كنند.

ايثار

اوج ايثار، ايثار خون و جان است. ايثارگر كسي است كه حاضر باشد هستي و جان خود را براي دين فدا كند. در صحنه كربلا نخستين ايثارگر سيد الشهدا ـ‌ عليه السلام ـ بود كه در راه خدا از جان و مال و ناموس خود گذشت. و براي همه مخصوصاً شيعيان اين درس را داد كه در راه رضاي خدا و حفظ دين خدا بايد از تمنيات خويش گذشت.

شجاعت

صحنه عاشورا تصويري است واضح از شجاعت امام حسين ـ عليه السلام ـ و اهل بيتش. شجاعت عاشورائيان ريشه در اعتقادشان داشت. لذا عاشورا الهام بخش شجاعت به مبارزان بوده است و محرم همواره روحيه، شهامت و ظلم‎ستيزي به مردم مي‎داده است.

عزت

عزت يعني، شكست ناپذيري، صلابت نفس، و حفظ كرامت و شخصيت والاي انسان است. ستم‎پذيري و تحمل سلطة باطل و سكوت در برابر تعدي و تسليم فرومايگان شدن و اطاعت از فاجران همه از ذلت نفس و زبوني وحقارت روح سرچشمه مي‎گيرد.

عزت و كرامت امام ـ عليه السلام ـ در عاشورا درس عبرتي بر تمام مسلمانان كه به زير بار خواسته‎هاي ستمگران و ظالمان و قدرتهاي بزرگ نروند و در برابر تعدي آنها با تمام قوا با عزت و سربلندي بايستند.

عمل به تكليف

فرهنگ «عمل به تكليف» وقتي در جامعه و ميان افراد حاكم باشد، همواره احساس پيروزي مي‎كنند. امامان شيعه در هر شرايطي طبق تكليف عمل مي‎كردند. حادثه عاشورا نيز يكي از جلوه‎هاي عمل به وظيفه بود.

پيام عاشورا: «شناخت تكليف» و «عمل به تكليف» است. از سوي همه مردم، بويژه آنان كه موقعيت ويژه و خط دهنده و الگويي براي ديگران دارند.

عشق به خدا

از والاترين و زلال‎ترين حالات جان آدمي، عشق به كمال مطلق خداي متعال است. سراسر عاشورا و صحنه‎هاي رزم رزمندگان، جلوه‎اي از اين جذبه معنوي و عشق برين است و شهادت ياران و عزيزان هر كدام هديه‎اي به درگاه دوست است تا رضاي او تأمين شود. اين مشرب عرفاني و عشق به خدا بايد سرمشق صاحبدلان و عاشقان درگاه حضرت دوست باشد. حفظ دين خدا قرباني مي‎خواهد كه امام و يارانش قربانيان در اين راه بودند.

براي ملتها هم قرباني شدن و قرباني دادن، رمز عزت و پيروزي است عبرت و پيام عاشورا اين است كه به ملتي كه در راه «آزادي» گام برداشته بايد قربانيان بسياري تقديم آستان حرّيت كند.

آري حوادث تاريخي اگر به چشم عبرت و درس گرفتن مورد مطالعه قرار گيرد «درس آموز» است. حادثه كربلا يكي از اين حوادث «الهام بخش» و «عبرت آموز» است. در عين حال كه براي همة حقجويان و عدالت خواهان و مبارزان راه حق و آزادي، يكي از غني‎ترين منابع الهام‎گيري است، از نگاه ديگر يكي از تلخ‎ترين حوادث و فجايعي است كه در تاريخ اسلام پديد آمد و جا دارد كه كاملاً بيان شود كه چه عواملي سبب شد، اين فاجعه به بار آمد و از آن درس عبرت گرفت. عواملي مثل دنياطلبي، غفلت، رها كردن تكليف، بي‎طرفي نسبت به حق و باطل و... كه همة اينها در به وجود آمدن اين فاجعه به نوعي دخيل بودند.

 

پاورقي ها:

[1] . موسوعة كلمات امام حسين، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي، ص 338.

[2] . محمد بن جرير طبري، تاريخ طبري، بيروت، دار الكتب العلميه، ج 4، ص 303.

[3] . لهوف، سيد بن طاوس، ص 57.

خوانده شده 272 مرتبه