نام سوره: نحل
تعداد آیات: 128
تعداد کلمات: 1851
تعداد حروف: 7838
ترتیب نزول: 70
محل نزول: مکه مکرمه
معانی نام سوره: نحل یعنی زنبور عسل. (آیه 86)
نامهای دیگر: نعم (نعمات الهی)
ویژگیهای سوره: از سوره های سوگند دار (آیه 56). و آغاز و فرجام این سوره آمده است که خداوند هم قهار است (صاحب عذاب و عقوبیت) و هم رحمان است (صاحب رحمت و نعمت).
موضوعات مطرح شده: داستان زنبور عسل، یاد آوری مکرر ا نعمتهای سرشار خداوند – مباحث خداشناسی – مساله معاد و بهشت و جهنم – مساله هجرت و جهاد – داستان دختر کشی اعراب جاهل.
فضیلت قرائت و خواص سوره نحل
فضیلت سوره
در فضیلت سوره از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده: هر که سوره نحل را قرائت نماید، خدای بلند مرتبه هر نعمتی را که به او داده است حساب نکند و اجر او به اندازه کسی است که بمیردو وصیتی از خود به یادگار گذارد و اگر در آن روز بمیرد او را چندان ثواب است مانند کسی که در هنگامه مرگ به بهترین ها وصیت کند.
روایت از امام باقر علیه السلام: هر کس سوره نحل را در هر ماه یک بار بخواند از زیان مالی (قرض) در دنیا و نیز از هفتاد نوع بلا که سبک ترین آنها دیوانگی و جذام و پیسی باشد ایمن باشد و مسکنش در آخرت در بهشت عدن (محلی در وسط بهشت) باشد.
آثار و برکات تلاوت سوره نحل
1. مرحوم طبرسی در مکارم الاخلاق آورده است: سوره نحل برای امان جویی از ابلیس و لشکریان و پیروانش خوانده می شود.
2. اگر زنی بخواهد که شیرش زیاد شود آیه 68 این سوره و ان لکم فی الانعام...(تا) سائعاً للشاربین را برآب بنویسد و بیاشامد.
3. اگر کسی بخواهد که هر چه بشنود و بخواند زود یاد بگیرد و فراموش نکند در روز دوشنبه (شروع) این آیات را بر هفت تکه نان خشک بنویسد و هر روز یکی را بخورد
روز اول: دوشنبه: فتعال الله الملک الحق المبین
روز دوم: سه شنبه: رب زدنی علماً و فهماً
روز سوم: چهارشنبه: سنقرئک فلا تنسی
روز چهارم: پنجشنبه: انه یعلم الجهر و یخفی
روز پنجم: جمعه: لا تحرک به لسانک لتجعل به
روز ششم: شنبه: ان علینا جمعه و قرانه
روز هفتم: یکشنبه: فاذا قرناه فاتبع قرانه
سوره نحل سوره شانزدهم قرآن کریم و مشتمل بر ١٢٨ آیه می باشد.
شأن نزول و محتوای سوره نحل
فلسفه خلقت چهارپایان
آیات ۵ تا ٨: وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ وَلَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ وَتَحْمِلُ أَثْقَالَکُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَکُونُواْ بَالِغِیهِ إِلاَّ بِشِقِّ الأَنفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ وَالْخَیلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَةً وَیخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ
و چارپایان را براى شما آفرید در آنها براى شما - وسیله - گرمى و سودهایى است و از آنها مى خورید و در آنها براى شما زیبایى است آنگاه که - آنها را - از چراگاه بر مى گردانید و هنگامى که - آنها را - به چراگاه مى برید و بارهاى شما را به شهرى مى برند که جز با مشقت بدنها بدان نمى توانستید برسید قطعا پروردگار شما رئوف و مهربان است و اسبان و استران و خران را - آفرید - تا بر آنها سوار شوید و - براى شما - تجملى - باشد - و آنچه را نمى دانید مى آفریند
فلسفه وجود دریا
آیه ١۴: وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
و اوست کسى که دریا را مسخر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید و پیرایهاى که آن را مى پوشید از آن بیرون آورید و کشتیها را در آن شکافنده - آب - مى بینى و تا از فضل او بجویید و باشد که شما شکر گزارید
فلسفه وجود کوه ها و رودها
آیه ١۵: وَأَلْقَى فِی الأَرْضِ رَوَاسِی أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
و در زمین کوههایى استوار افکند تا شما را نجنباند و رودها و راهها - قرار داد - تا شما راه خود را پیدا کنید
از اراده تا وجود (کن فیکون)
آیه ۴٠: إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ کُن فَیکُونُ
ما وقتى چیزى را اراده کنیم همین قدر به آن مىگوییم باش بىدرنگ موجود مىشود
هجرت در راه خدا
آیه 41 و 42: وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ فِی اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُواْ یعْلَمُونَ الَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یتَوَکَّلُونَ
و کسانى که پس از ستمدیدگى در راه خدا هجرت کرده اند در این دنیا جاى نیکویى به آنان مى دهیم و اگر بدانند قطعا پاداش آخرت بزرگتر خواهد بود همانان که صبر نمودند و بر پروردگارشان توکل مى کنند
نعمت ها و ناسپاسی انسان
آیات 53 تا 55: وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیهِ تَجْأَرُونَ ثُمَّ إِذَا کَشَفَ الضُّرَّ عَنکُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنکُم بِرَبِّهِمْ یشْرِکُونَ لِیکْفُرُواْ بِمَا آتَینَاهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ
و هر نعمتى که دارید از خداست سپس چون آسیبى به شما رسد به سوى او روى مى آورید - و مى نالید - و چون آن آسیب را از شما برطرف کرد آنگاه گروهى از شما به پروردگارشان شرک مى ورزند - بگذار - تا آنچه را به ایشان عطا کرده ایم ناسپاسى کنند اکنون برخوردار شوید و- لى - زودا که بدانید
اجل معین تمام انسان ها
آیه 61: وَلَوْ یؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَکِن یؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ
و اگر خداوند مردم را به - سزاى - ستمشان مؤاخذه مى کرد جنبنده اى بر روى زمین باقى نمىگذاشت لیکن - کیفر - آنان را تا وقتى معین بازپس مىاندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتى آن را پس و پیش نمى توانند افکنند
فلسفه نزول قرآن
آیه 64: وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ
و ما - این - کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر براى اینکه آنچه را در آن اختلاف کردهاند براى آنان توضیح دهى و - آن - براى مردمى که ایمان مىآورند رهنمود و رحمتى است
نعمات موجود در دام ها
آیه 66: وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَینِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِینَ
و در دامها قطعا براى شما عبرتى است از آنچه در - لابلاى - شکم آنهاست از میان سرگین و خون شیرى ناب به شما مى نوشانیم که براى نوشندگان گواراست
نعمات موجود در درختان
آیه 67: وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِیلِ وَالأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیةً لِّقَوْمٍ یعْقِلُونَ
و از میوه درختان خرما و انگور باده مستىبخش و خوراکى نیکو براى خود مى گیرید قطعا در این- ها - براى مردمى که تعقل مى کنند نشانهاى است
درباره زنبور عسل
آیات 68 و 69: وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یعْرِشُونَ ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیةً لِّقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ
و پروردگار تو به زنبور عسل وحى - الهام غریزى - کرد که از پارهاى کوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست - و چفته سازى – مى کنند خانههایى براى خود درست کن سپس از همه میوهها بخور و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه بپوى - آنگاه - از درون - شکم - آن شهدى که به رنگهاى گوناگون است بیرون مى آید در آن براى مردم درمانى است راستى در این - زندگى زنبوران - براى مردمى که تفکر مى کنند نشانه - قدرت الهى - است
ابتلا به فراموشی در بعضی انسان ها
آیه 70: وَاللّهُ خَلَقَکُمْ ثُمَّ یتَوَفَّاکُمْ وَمِنکُم مَّن یرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَی لاَ یعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیئًا إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ
و خدا شما را آفرید سپس - جان - شما را مى گیرد و بعضى از شما تا خوارترین - دوره - سالهاى زندگى - فرتوتى - بازگردانده مى شود به طورى که بعد از - آن همه - دانستن - دیگر - چیزى نمى دانند قطعا خدا داناى تواناست
برتری بعضی بر دیگران برای بخشش مالشان
آیه 71: وَاللّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْرِّزْقِ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّی رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوَاء أَفَبِنِعْمَةِ اللّهِ یجْحَدُونَ
و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى دیگر برترى داده است و- لى - کسانى که فزونى یافتهاند روزى خود را به بندگان خود نمى دهند تا در آن با هم مساوى باشند آیا باز نعمتخدا را انکار مى کنند
زشتی پیمان شکنی
آیه 91: وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَیمَانَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَیکُمْ کَفِیلًا إِنَّ اللّهَ یعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ
و چون با خدا پیمان بستید به پیمان خود وفا کنید و سوگندهاى - خود را - پس از استوار کردن آنها مشکنید با اینکه خدا را بر خود ضامن - و گواه - قرار دادهاید زیرا خدا آنچه را انجام مى دهید مىداند
تشبیه پیمان شکنان
آیه 92: وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنکَاثًا تَتَّخِذُونَ أَیمَانَکُمْ دَخَلًا بَینَکُمْ أَن تَکُونَ أُمَّةٌ هِی أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا یبْلُوکُمُ اللّهُ بِهِ وَلَیبَینَنَّ لَکُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ مَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ
و مانند آن - زنى - که رشته خود را پس از محکم بافتن - یکى یکى - از هم مىگسست مباشید که سوگندهاى خود را میان خویش وسیله - فریب و - تقلب سازید - به خیال این - که گروهى از گروه دیگر - در داشتن امکانات - افزونترند جز این نیست که خدا شما را بدین وسیله مى آزماید و روز قیامت در آنچه اختلاف مى کردید قطعا براى شما توضیح خواهد داد
پناه بردن به خدا هنگام قرائت قرآن از شر شیطان
آیات 98 و 99: فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ إِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یتَوَکَّلُونَ
پس چون قرآن مى خوانى از شیطان مطرود به خدا پناه بر چرا که او را بر کسانى که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکل مى کنند تسلطى نیست.
خوردنی های حرام
آیه 115: إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیکُمُ الْمَیتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
جز این نیست که - خدا - مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که نام غیر خدا بر آن برده شده حرام گردانیده است - با این همه - هر کس که - به خوردن آنها - ناگزیر شود و سرکش و زیاده خواه نباشد قطعا خدا آمرزنده مهربان است.
گرچه بعضی از مفسران تمام آیات این سوره را مکی می دانند، ولی بیشتر مفسران عقیده دارند که قسمتی از آیات آن در مکه و قسمتی در مدینه نازل شده است، و با توجه به آنچه از محتوای سوره های مکی و مدنی میدانیم، این سخن صحیح تر به نظر می رسد بخصوص که در بعضی از آیات آن مانند آیه 41 و الذین هاجروا فی الله... و آیه 101 (ثم ان ربک للذین هاجروا من بعد ما فتنوا ثم جاهدوا فصبروا...) صریحا بحث از هجرت و یا هجرت و جهاد هر دو به میان آمده، و میدانیم این دو موضوع تناسب با حوادث بعد از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دارد.
و اگر هجرت را که در آیه 41 به آن اشاره شده مربوط به هجرت نخستین یعنی هجرت گروهی از مسلمانان به سرپرستی جعفر بن ابی طالب از مکه به حبشه بدانیم، هجرت و جهاد که در آیه 101 با هم ذکر شده است بسیار بعید است که اشاره به این هجرت بوده باشد و جز بر هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه قابل تطبیق نیست.
به علاوه معروف در تفسیر آیه 126 و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به... این است که در جریان جنگ احد نازل گردیده است و جنگ احد بعد از هجرت است.
روی این جهات، بعضی از مفسران گفته اند که چهل آیه نخستین این سوره در مکه نازل شده است و بقیه آن در مدینه، در حالی که بعضی دیگر همه آیات آن را مکی می دانند، جز سه آیه آن را که می گویند در رابطه با غزوه احد نازل گردیده است:
قدر مسلم این است که این سوره را باید ترکیبی از آیات مکی و مدنی دانست، هر چند دقیقا نمیتوان - جز در موارد معینی - مکی و مدنی بودن یک یک آیات آنرا مشخص ساخت.
و به هر حال در آیات این سوره هم بحثهای خاص سوره های مکی دیده می شود (مانند بحث قاطع از توحید و معاد و مبارزه شدید با شرک و بت پرستی) و هم بحثهای مخصوص سوره های (مدنی مانند بحث از احکام اجتماعی و مسائل مربوط به جهاد و هجرت).
و بطور کلی میتوان گفت که محتوای این سوره را امور زیر تشکیل می دهد که به شکل جالب و متناسبی با هم آمیخته شده است:
1. بیش از همه بحث از نعمتهای خداوند در این سوره به میان آمده و آنچنان ریزهکاریهای آن تشریح گردیده که حس شکر گزاری هر انسان آزاده ای را بیدار میکند، و از این راه او را به آفریننده این همه نعمت و موهبت نزدیک می سازد.
این نعمتها شامل نعمتهای مربوط به باران، نور آفتاب، انواع گیاهان و میوه ها و مواد غذائی دیگر، و حیواناتی که خدمتگزار انسانها هستند و منافع و برکاتی که از این حیوانات عائد انسان می شود و انواع وسائل زندگی و حتی نعمت فرزند و همسر، و خلاصه شامل انواع طیبات می گردد.
و درست به همین علت است که بعضی آنرا سوره (نعم) (جمع نعمت) نامیده اند.
ولی مشهور و معروف در نامگذاری این سوره همان سوره نحل است، چرا که ضمن بر شمردن نعمتهای گوناگون الهی اشاره ای کوتاه و پر معنی و عجیب به زنبور عسل کرده، مخصوصا روی ماده غذائی مهمی که از آن عائد انسانها می شود، و نشانه های توحیدی که در زندگی این حشره وجود دارد تکیه نموده است.
2. بخش دیگری از آن از دلائل توحید و عظمت خلقت خدا، و معاد، و تهدید مشرکان و مجرمان بحث میکند.
3. قسمت دیگری از آن از احکام مختلف اسلامی همانند دستور به عدل و احسان و هجرت و جهاد و نهی از فحشاء و منکر و ظلم و ستم و پیمانشکنی و همچنین دعوت به شکرگزاری از نعمتهای او سخن می گوید، و در همین رابطه از ابراهیم قهرمان توحید به عنوان یک بنده شکرگزار در چند آیه نام میبرد.
4. بخش دیگری از بدعتهای مشرکان سخن می گوید و در همین رابطه، مثلهای حسی جالبی ذکر می کند.
5. و بالاخره در قسمت دیگری انسانها را از وسوسه های شیطان بر حذر می دارد.
داستان سوره نحل
اشاره به داستان زنى است از قریش به نام رائطه در زمان جاهلیت که از صبح تا نیم روز، خود و کنیزانش، پشمها و موهایى را که در اختیار داشتند مى تابیدند، و پس از آن دستور مى داد همه آنها را واتابند و به همین جهت به عنوان حمقاء (زن احمق) در میان عرب، معروف شده بود.
سپس اضافه مى کند: در حالى که سوگند (و پیمان) خود را وسیله خیانت و فساد قرار مى دهید، به خاطر این که گروهى، جمعیتشان از گروه دیگر بیشتر است و کثرت دشمن را بهانهاى براى شکستن بیعت با پیامبر مى شمرید (تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ أَنْ تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ).
آگاه باشید! خدا فقط شما را با این وسیله، مورد آزمایش قرار مى دهد (إِنَّما یَبْلُوکُمُ اللَّهُ بِهِ).
/ پاورقی . برگزیده تفسیر نمونه، ج2، ص: ./595