آشنایی با سوره یس

امتیاز بدهید
(105 امتیاز)

آشنایی با سوره یس

 

نام سوره: یس

تعداد آیات: 83

تعداد کلمات: 733

تعداد حروف: 3086

ترتیب نزول: 41

محل نزول: مکه مکرمه

 

معانی نام سوره: یس از حروف رمزی قرآن میباشد و مفسرین این کلمه را از القاب و نامهای رسول گرامی میدانند.

 

نامهای دیگر: حبیب نجار – دافعه – معممه پیامبر اکرم (ص): سوره یاسین در تورات معممه خوانده میشود. (یعنی صاحبش را خیر در دنیا و آخرت فرا گیرد).

 

ویژگیهای سوره: این سوره به قلب قرآن لقب یافته است. و یکی از بافضیلت ترین سوره های قرآن میباشد و در ثواب خواندن آن آثار دنیوی و اخروی روایت شده است.

 

موضوعات مطرح شده: بیان عظمت و اهمیت قرآن – مساله رسالت عامه و خاصه و هدایت انسانها – اطاعت از پیامبران خدا – داستان پیامبران شهر انطاکیه و حبیب نجار – مباحث و درسهای توحید – مباحث معاد و رستاخیز – اراده و مشیت خدا – به سخن درآمدن اعضاء بدن در قیامت.

 

فضیلت قرائت و خواص سوره یس

یس، و نام های دیگرش عزیزه؛ معمه (شامل شونده)، مدافعه قاضیه (دفع کننده برآورده) سی و ششمین سوره قرآن است که مکی و دارای 83 آیه است.

از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت کننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می کند.

در روایتی دیگر از ایشان آمده: سوره یس در تورات معمه: شامل شونده نام دارد چون خیر دنیا و آخرت را شامل حال قرائت کننده خود می کند و بلاهای دنیا و سختی های آخرت را از او دور می کند.

و نیز قاضیه: دفع کننده برآورنده نامیده می شود چون از قاری خود، هر بدی را دفع کرده و همه حاجت های او را روا می کند و قرائت آن سوره پاداشی برابر بیست حج دارد. و گوش سپردن به صدای قرائت آن، معادل با ثواب هزار دینار انفاق در راه خداست. در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده: هر کس سوره یس را قرائت نماید مانند آن است که ده بار قرآن را ختم نماید. ایشان همچنین فرمودند: هر کس سوره یس را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار کرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند. از ابی بصیر روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: براستی برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یاسین است هر کس آن را قبل از خواب یا در روز، قبل از آنکه شام شود بخواند در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنکه شام کند و هر کس در شب قبل از خواب آن را تلاوت کند خداوند بر وی 1000 فرشته بگمارد تا او را از شر بدی و هر شیطان رانده شدهو هر آسیب حفظ کنند و هر گاه در همان روز بمیرد خداوند او را وارد بهشت گرداند و 30 هزار فرشته هنگام غسلش گرد آیند و برای او طلب آمرزش کنند و با استغفار او را مشایعت و بدرقه نمایند تا کنار قبر، و چون او را به قبر برند آن فرشتگان جمله در قبر با وی درآیند و خدا را عبادت کنند و ثواب او را به مرده دهند و قبرش تا هر کجا که چشم ببیند فراخ گردد و از فشار قبر ایمن باشد و همیشه از قبرش تا آسمان نوری تابان باشد تا اینکه خداوند او را از قبر بیرون آرد و چون او را برانگیخت فرشتگان خدا با او هستند و بدرقه اش کنند و با وی به گفتگو پردازند و به رویش لبخند زنند و به هر خیر و نیکی مژده اش دهند تا او را از صراط و میزان بگذرانند و در پایگاه قربی او را بدارند که هیچ مخلوقی را جز مقربان و فرستادگان حق آن مقام و منزلت و قرب را باشد، و وی با پیامبران در آن درگاه نزد خدای تعالی باز ایستد و با غمخواران غم نخورد و با اندوه گینان اندوه نکشد و با زاری کنندگان زاری نکند.

آنگاه خداوند تعالی گوید: ای بنده من شفاعت کن هر که را خواهی، که شفاعت را درباره همه بپذیرم و حاجت بخواه که هر چه خواهی به تو دهم پس وی حاجت را از خدا بخواهد که برآورده شود و شفاعت کند که پذیرفته گردد و حساب او را چون دیگران نکشند و در آنجا چون دیگران بازداشت نشود و چون از زبونان و خوار شدگان زبون و خوار نگردد و به نکبت گناه و عمل زشتی که از او سر زده گرفتار نشود و برات آزادی او را سر گشاده بدو دهند تا اینکه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: سبحان الله این بنده را حتی یک گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.

از جابر جعفی روایت شده که امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره یاسین را در عمر خود یک بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عد هر یک 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نشود و بدبختی و دیوانگی نبیند و مبتلا به جذام و وسواس و دودلی و بیماری های مضر نگردد و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان کند و خود متصدی و مباشر قبض روح او باشد و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند فراخی زندگی او را به عهده گرفته و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ گردیده و خشنودیش را آخرت تضمین کرده و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده که من از بنده راضی هستم پس برای او آمرزش بطلبید.

 

 

ختم سوره یس

برآورده شدن حاجت مشروع

1. یکی از برزگان و عارفان می گوید:

سوره یاسین را بسیار می خواندم و هر حاجتی که داشتم به تلاوت این سوره به این شکل مداومت می نمودم.

در سوره یس هفت مبین وجود دارد. به هر مبین که رسیدی این دعا را 3 مرتبه بخوان:

بسم الله الرحمن الرحیم، سبحان المنفس عن کل مدیون، سبحان المفرج عن کل محزون، سبحان الناصر عن کل مظلوم، سبحان المخلص عن کل مسجون، سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون، سبحان انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون، سبحان الذی بیده ملکوت کل شی و الیه ترجعون.

2. از حضرت سلمان فارسی رحمة الله روایت شده اگر کسی ده روز بعد از نماز صبح قبل از سخن گفتن با کسی، سوره یس را بخواند و این دعا را قبل از تلاوت سوره مزبور ده مرتبه بخواند بعد سوره را بخواند هر حاجتی را که بخواهد انجام شود. انشاء الله زیرا که اسم اعظم خداوندی در این داع است و دعا است:

بسم الله الرحمن الرحیم، یا قدیم یا دائم یا حی و یا قیوم یا فرد و یا وتر یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتک یا ارحم الراحمین.

3. کسی که می خواهد مشکلش حل شود شب جمعه، چهار رکعت نماز بخواند و به این ترتیب که می آید:

در رکعت اول: بعد از سوره حمد سوره یس را بخواند و سپس به رکوع رود و هنگامی که سر از رکوع بر می دارد صد مرتبه این ذکر را بگوید:

واذا سلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلهم یرشدون

/پاورقی . (بقره، 186)./

در رکعت دوم: حمد را دو مرتبه، سوره یس را یک مرتبه بخواند و بعد از آن قنوت را بجای آورد و به رکوع رفته و پس از سر برداشتن از رکوع همان ذکر

/پاورقی . (بقره، آیه 186)./

را صد مرتبه تکرار کند و به سجده رود و پس از دو سجده تشهد را بخواند اما بدون سلام برخیزد مثل کاری که در نماط ظهر انجام می دهد.

در رکعت سوم: حمد را سه مرتبه و یس را یک بار و رکوع را بجای آورد و پس از سربرداشتن از رکوع این ذکر را صد مرتبه بگوید: فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم

/پاورقی . (بقره، آیه 137)./

در رکعت چهارم: حمد را چهار مرتبه بخواند و یسرا یکبار بخواند و بعد از رکوع بگو: یا رب إدْفَعْ عَنی الضُر وَ انْتَ اَرْحَمُ الراحِمینْ.

پس از دو سجده و تشهد و سلام به سجده برود و پیشانی را بر زمین بگذارد و صد مرتبه این ذکر را بگوید: استغفرالله و بعد از آن گونه راست را بر زمین بگذارد و صد مرتبه بگوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و بعد گونه چپ را بر زمین بگذارد و بگوید: انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون

/پاورقی . (یس، 82)./

و پس از آن حاجت را بخواهد که انشاءالله برآورده خواهد شد.

4. برای برآورده شدن جمیع حاجات و سایر مهمات مجرب است به هر نیت که باشد سه نوبت سوره یس بخواند و هر نوبت که می خواند احتیاط می کند هرگاه به لفظ مبین می رسد یک انگشت خود را را گره می کند بعد از آنکه سوره را تمام کرد سه نوبت این دعا را بخواند:

سبحان المفرج عن کل مهموم سبحان المنفس عن کل مدیون سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی ء و الیه ترجعون یا مفرج الهم فرج یا مفرج الهم فرج یا مفرج.

 

محتوای سوره یس چیست؟

سورة یس به گواهی احادیث متعدد، یکی از مهمترین سورههای قرآن است، به گونهای که در احادیث به عنوان قلب قرآن نامیده شده است. سوره یس در مکه نازل شده و محتوای آن از نظر کلی، همان محتوای سوره های مکی است. محتوای این سوره را در چند بخش میتوان خلاصه کرد:

1. سخن از رسالت پیامبر اسلامو قرآن مجید و هدف از نزول این کتاب؛

2. سخن از رسالت سه نفر از پیامبران الهی، و چگونگی دعوت آنان به سوی توحید و مبارزه پیگیر و طاقت فرسای آنان با شرک؛

3. سخن از توحید، و بیان آیات و نشانههای عظمت پروردگار در عالم هستی؛

4. سخن از معاد و دلایل گوناگون آن و چگونگی حشر و نشر.

/پاورقی . (رجوع کنید به: تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج 18، ص 309، دارالکتب الاسلامیة)./

در پایان شایان ذکر است برای آگاهی بیشتر دربارة تفسیر سورهها میتوانید از تفاسیری چون، تفسیر نور، اثر حجةالاسلام قرائتی، تفسیر جوان /پاورقی . (خلاصه تفسیر نمونه)./

اثر آیت الله مکارم شیرازی و تفسیر المیزان بهره بگیرید.

 

 

آثار و برکات تلاوت سوره یس

1. آثار دهگانه قرائت سوره یس:

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! یس را بخوان که در آن ده اثر است: هر که آن را قرائت کند:

1. اگر گرسنه باشد سیرگردد.

2. اگر تشنه باشد، سیراب گردد.

3. اگر عریان باشد، پوشانیده گردد.

4. اگر عزب باشد، ازدواج کند.

5. اگر ترسان باشد، امنیت یابد.

6. اگر مریض باشد، عافیت یابد.

7. اگر زندانی باشد، نجات یابد.

8. اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود.

9. نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد.

10. اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.

 

2. پیدا شدن گمشده

شخصی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض کرد: بفرمایید وقتی چیزی یا کسی گم می شود چه باید بکنم؟

حضرت فرمودند: دو رکعت نماز بخوان و در هر دو رکعت بعد از حمد یس بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالهِ رُد عَلَی ضالتی ای هدایت کننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان.

شخص می گوید: من این کار را کردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند.

 

3. جهت امنیت یافتن از چشم زخم و شر جن

در کتاب المصباح آمده: هر کس سوره یس را با خود همراه داشته باشد از چشم زخم و از شر جنیان در امان بوده و خواب های خوش می بیند.

4. داشتن قلبی نیرومند و ذهن قوی

اگر می خواهید قلبی نیرومند و ذهنی قدرتمند داشته باشید به سخن امام صادق علیه السلام عمل کنید که فرمود: هر کس در نهم شعبان سوره یس را با گلاب و زعفران نوشته و بنوشد در حفظ و امان خواهد بود و قلبش نیرومند و ذهنش قوی می گردد.

5. برای دیدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در خواب

در حاشیه زادالمعاد علامه مجلسی آمده جهت دیدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در خواب، سه شب و هر شب سی مرتبه آیه 42 یس را بخواند.

6. رفع فقر

جهت رفع فقر هر بامداد آیه 68 یس را قرائت کند.

7. دوای دردها

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: هر کس سوره یس را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و برکت و رحمت را وارد کرده است و هر گونه دردی را از او دور می کند.

 

 

داستان سوره یس

بحث روایتى (روایاتى درباره داستان فرستادگان عیسى علیه السلام و مؤمنى که مردم را به پیروى آن رسولان دعوت کرد و...)

در مجمع البیان مى گوید: نقل مى کنند که عیسى علیه السلام دو نفر از حواریین را به عنوان رسول به شهر انطاکیه گسیل داشت، این دو نفر وقتى به نزدیکى هاى شهر رسیدند، پیر مردى را دیدند که چند گوسفند خود را مى چرانید، و این پیر مرد همان حبیب صاحب داستان سوره (یس) است - رسولان عیسى علیه السلام بر او سلام کردند، پیر مرد از آن دو پرسید: شما کى هستید؟ گفتند: ما رسولان عیساییم، آمده ایم شما اهل شهر را دعوت کنیم به اینکه از پرستش بت ها دست برداشته، خداى رحمان را بپرستید.

پیر مرد پرسید آیا با شما معجره اى هم هست؟ گفتند: آرى ما بیماران را شفا مى دهیم، و کورى و برص را بهبودى مى بخشیم، پیر مرد گفت: من پسرى دارم که سالها بسترى و مریض است، رسولان گفتند: ما را به منزلت نزد او ببر، تا از حال او مطلع شویم، پیر مرد رسولان را به خانه برد. رسولان دست بر بدن او کشیدند، در دم شفا یافته به اذن خدا در حالى که صحیح و سالم بود از بستر برخاست، این خبر در شهر پیچید، و خداوند به دست آن دو جمع کثیرى از بیماران را شفا داد.

مردم انطاکیه پادشاهى داشتند که بت مى پرستید، چون خبر رسولان به گوش او رسید احضارشان کرد، و پرسید: شما کى هستید؟ گفتند: ما فرستادگان عیسى علیه السلام هستیم، آمده ایم تو را از پرستش بت ها که نه مى شنوند و نه مى بینند، به پرستش کسى دعوت کنیم که هم مى شنود و هم مى بیند. شاه پرسید: مگر ما به غیر از این بت ها خدا هم داریم؟ گفتند: بله، کسى که تو را و خدایان تو را ایجاد کرده. شاه در پاسخ گفت: باشید تا در امر شما فکر کنم. پس مردم آن دو رسول را در بازار دستگیر نموده و کتک زدند.

صاحب مجمع البیان، سپس از وهب بن منبه نقل مى کند که گفت: عیسى علیه السلام این دو رسول را به انطاکیه فرستاد. رسولان به انطاکیه رفتند، و به حضور شاه نرفتند و اقامتشان در آن شهر به طول انجامید تا آنکه روزى شاه از دربار بیرون آمد، پس این دو نفر تکبیر و ذکر خدا گفتند. شاه سخت در خشم شد، و دستور داد آن دو رسول را به زندان برده و به هر یک صد تازیانه بزنند.

بعد از آنکه شاه رسولان را تکذیب کرد و تازیانه زد، عیسى علیه السلام شمعون صفا، بزرگ حواریین را فرستاد، تا به کار آن دو رسیدگى نموده یاریشان کند. شمعون به طور ناشناس وارد انطاکیه شد و با اطرافیان شاه معاشرت آغاز کرد، تا جایى که سخت با وى مانوس شدند، و نزد شاه از او به خیر و خوبى یاد کردند. شاه او را به حضور طلبید و معاشرتش را پسندید و با او مانوس گشته، مورد احترامش قرار داد.

آن گاه روزى شمعون به شاه گفت: من شنیده ام دو نفر را به جرم اینکه تو را به دین دیگرى غیر از دینى که دارى، دعوت کرده اند، زندانى کرده اى و شلاق زده اى، آیا هیچ سخن آن دو را گوش دادى ببینى چه مى گویند؟ شاه گفت: واقعش این است که خشم من نگذاشت که به سخن آن دو گوش دهم، شمعون گفت: حال اگر شاه صلاح بداند خوب است آن دو را بخواهد تا از مطالب و خواسته هاى آن دو مطلع شویم.

شاه این راى را پسندید، و آن دو رسول را به حضور طلبید، شمعون (با اینکه آن دو را مى شناخت، و آن دو وى را مى شناختند، چون همگى از حواریین عیسى علیه السلام بودند، خود را به بیگانگى زد، و از آن دو) پرسید: چه کسى شما را به این شهر فرستاده؟ گفتند: خدایى که همه چیز را خلق کرده و شریکى برایش نیست.

شمعون پرسید: این خدایى که مى گویید شما را فرستاده چه معجره اى به شما داده؟ گفتند: هر چه را که تو بخواهى برایت انجام مى دهیم.

شاه چون این را شنید دستور داد پسر نابینا و بدون چشمى را بیاورند، که حتى در صورتش گودى چشم هم نبود، بلکه محل چشم او مانند پیشانى اش صاف بود. رسولان عیسى شروع کردند به دعا خواندن، این قدر دعا خواندند تا محل چشم هاى او شکافته شد. پس دو عدد فندق از گل درست کردند و در حدقه ها گذاشتند، بدون فاصله دو چشم شد، و پسر بینا گشت.

شاه از مشاهده این معجره سخت تعجب کرد، شمعون به وى گفت: حال اگر صلاح بدانى نظیر این خواسته را از خدایان خود بخواهى، تا آنها نیز چنین قدرتى از خود نشان دهند، هم مایه آبروى تو شود و هم باعث آبروى خودشان. شاه گفت: من که از تو چیزى پنهان ندارم، خداى ما که ما آن را مى پرستیم، هیچ خاصیتى ندارد، نه ضررى دارد و نه نفعى.

سپس شاه به آن دو رسول گفت: اگر خداى شما توانست مرده را زنده کند، ما به آن خدا و به شما که فرستادگان اویید ایمان خواهیم آورد. رسولان گفتند: خداى ما بر هر چیز قادر است. شاه گفت: در اینجا مرده اى است که هفت روز قبل ا ز دنیا رفته، و ما او را دفن نکرده ایم، تا پدرش که در مرگ او غایب بود برگردد. پس مرده را آوردند که وضعش دگرگون شده و متعفن شده بود. آن دو رسول شروع کردند به دعا کردن علنى و آشکارا، و اما شمعون صفا شروع کرد به دعا کردن سرى (چون نمى خواست رازش فاش شود). چیزى نگذشت مرده از جاى برخاست و به حاضران مجلس گفت: من هفت روز است که مرده ام، و در این چند روز مرا به هفت وادى از وادیهاى جهنم بردند، و من شما را زنهار مى دهم از آن شرکى که دارید، و به خداى تعالى ایمان بیاورید. شاه از دیدن این ماجرا تعجب کرد. شمعون احساس کرد که نقشه اش در دل وى اثر گذاشته، او هم وى را به سوى خدا دعوت کرد. شاه ایمان آورد و به دنبال او جمعى از اهل مملکتش ایمان آورده، و جمعى دیگر همچنان کافر ماندند.

صاحب مجمع مى گوید: نظیر این روایت را عیاشى به سند خود از ابو حمره ثمالى، و غیر او از ابى جعفر و از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند، چیزى که هست در بعضى از روایات آمده که: خداى تعالى اول دو نفر رسول به اهل انطاکیه فرستاد، و سپس سومى را گسیل داشت و در بعضى دیگر آمده که: خداوند به عیسى علیه السلام وحى فرستاد که: آن دو رسول را به سوى آن شهر روانه کند، و سپس وصى خودش شمعون را براى خلاصى آن دو روانه کرد

و نیز آمده که آن مرده اى که خداوند به دعاى رسولان زنده کرد، پسر شاه بوده. و وقتى از قبر بیرون آمد خاک را از سر و روى خود مى تکاند. پس شاه پرسید: پسرم حالت چطور است؟ گفت: من مرده بودم، دو نفر مرد را دیدم که سجده کرده، از خدا خواستند مرا زنده کند. شاه گفت: پسرم اگر آن دو نفر را ببینى مى شناسى؟ گفت: آرى. پس مردم همگى به دستور شاه به صحرا رفتند، و یکى یکى از جلو آن مرد عبور کردند.

بعد از عبور جمعى کثیر یکى از آن دو رسول عبور کرد. پسر شاه گفت: این یکى از آن دو بود. سپس آن رسول دیگر گذشت، او را هم شناخت و با دست به هر دو نفر اشاره کرد که این دو بودند، شاه و اهل مملکتش ایمان آوردند.

ابن اسحاق مى گوید: بلکه شاه و اهل مملکتش بر کفر اتفاق کرده، و تصمیم گرفتند. رسولان را به قتل برسانند، این خبر به گوش حبیب رسید که دم دروازه بالاى شهر بود، پس شتابان خود را به جمعیت رسانیده ایشان را نصیحت کرد و تذکرها داد، و به اطاعت رسولان دعوت نمود.

خوانده شده 25722 مرتبه