آشنایی با سوره شوری

امتیاز بدهید
(71 امتیاز)

 

نام سوره: شوری

تعداد آیات: 53

تعداد کلمات: 860

تعداد حروف: 3521

ترتیب نزول: 62

محل نزول: مکه مکرمه

 

معانی نام سوره: کلمه شورا به معنی شور و مشورت است.

 

نامهای دیگر: حمعسق

 

ویژگیهای سوره: در قرآن هفت سوره پشت سر هم که باحروف رمز (حم) آغاز میشوند به نام (حوامیم) و یا (حامیمات) نامیده میشوند که همه ی آنها از وحی قرآن و کتاب خدا سخن میگویند و ارتباط معنوی حروف رمزی (حم) با مساله وحی و نزول قرآن و کتاب روشن میسازد.

 

موضوعات مطرح شده: مسلمانان را به امر شور و مشورت فرا خوانده و این شیوه را یکی از نشانه های جامعه اسلامی و مومنان معرفی کرده و به آن اصالت و اعتبار بسیار بالایی بخشیده است. نزول وحی به رسول خدا – صفات خداوند – افعال پروردگار – نزول قرآن – الطاف و عنایات و نعمتهای خدا وند - وحدت ادیان – یگانیگی اصول آیین تمام پیامبران – فرمان به استقامت – مساله معاد و رستاخیز – اجر و پاداش نبوت – مساله توبه – تمام حوادث تلخ و بلاها.

 

فضیلت قرائت و خواص سوره شوری

شوری و نام دیگرش - حمعسق -

/پاورقی 1. درمان با قرآن، ص 92./

چهل و دومین سوره قران است که مکی و دارای 53 آیه می باشد.

از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم نقل شده: هر کس سوره شوری را قرائت کند در شمار کسانی است که فرشتگان بر او درود می فرستند و برای او طلب امرزش و رحمت الهی می کنند.

/پاورقی 2. مجمع البیان، ج9، ص 25./

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس سوره شوری را قرائت کند خداوند در روز قیامت به گونه ای او را بر می انگیزد که چهره اش مانند برف سپید و مانند خورشید درخشان است تا اینکه نزد پروردگارش می ایستد. خداوند می فرماید: ای بنده ام! بر قرائت سوره شوری مداومت کردی در حالی که از ثوابش آگاه نبودی! اما اگر ثواب ان را می دانستی دائما قرائت می کردی. ولی من جزا و پاداش تو را به شکل کامل به تو عطا می کنم. سپس می فرماید: او را به بهشت در آورید و به او قصری از یاقوت سرخ بدهید که خداوند به آن شرافت داده است و به گونه ای است که از درون بیرون آن و از بیرون، درونش دیده می شود و در آن هزار حوریه بهشتی و هزار خدمتکار زن و هزار خدمتکار مرد برای خدمت به او هستند.

/پاورقی 3. ثواب الاعمال، ص113./

 

شأن نزول و محتوای سوره شوری

نامگذاری این سوره به این نام به خاطر آیه ۳۸ است که مسلمانان را دعوت به مشورت در امور می کند، اما از این که بگذریم این سوره ضمن داشتن محتوای عمومی سوره های مکی، یعنی بحث از مبدا و معاد و قرآن و نبوت، بحثهای مختلفی دارد که به طور خلاصه چنین است: بخش اول: که مهمترین بخش این سوره را تشکیل می دهد بحث پیرامون وحی و ارتباط خداوند با پیامبران از این طریق مرموز است، که می توان گفت بر تمام سوره سایه افکنده، با آن آغاز می شود، و با آن پایان می یابد، و در لابلای سوره نیز از آن سخن به میان آمده، و به تناسب آن، بحثهائی پیرامون قرآن و نبوت پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلّم و آغاز شروع رسالت از زمان نوح علیه السلام مطرح شده. بخش دوم: اشاراتی است پر معنی به دلائل توحید، و آیات خداوند در آفاق و انفس که بحث وحی را تکمیل می کند، و همچنین بحثهائی از توحید ربوبیت. بخش سوم: اشاراتی به مساله معاد و سرنوشت کفار در قیامت دارد این بخش نسبت به بخشهای دیگر در این سوره کم است. بخش چهارم: یک سلسله مباحث اخلاقی است که با ظرافت مخصوصی بیان شده، گاه به ملکات برجسته ای همچون استقامت و توبه و عفو و گذشت و شکیبائی و فرونشاندن آتش خشم یا تعبیرات لطیفی دعوت می کند. و گاه از ملکات رذیله ای همچون طغیان به هنگام رو آوردن نعمتهای الهی، و لجاجت، و دنیا پرستی، و جزع و فزع به هنگام بروز مشکلات، با عبارات زنده ای نهی می کند.

/پاورقی . تفسیر نمونه، جلد: ۲۰، صفحه: ۳۴۴./

و در نهایت مجموعه ای است کامل و داروئی است شفا بخش برای رهروان راه حق.

 

 

داستان سوره شوری

بحث روایت (نقل و نقد روایاتی درباره حروف مقطعه قرآن)

در الدر المنثور است که ابن اسحاق و بخاری در تاریخ خود، و ابن جریر به سندی ضعیف از ابن عباس، از جابر بن عبداللّه ابن رباب روایت کرده اند که گفت: روزی ابو یاسر بن اخطب با جمعی از مردان یهود به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم عبور می کردند، در حالی که آن جناب اول سوره بقره را می خواند که می فرماید: (الم ذلک الکتاب لا ریب فیه). از بین آن جمع برادر ابو یاسر، حی بن اخطب به آن جمع ملحق شد، و گفت: هیچ می دانید؟ به خدا سوگند من از محمد شنیدم که از جمله آنچه به وی وحی شده این را می خواند: (الم ذلک الکتاب) پرسیدند راستی تو خودت شنیدی؟ گفت: آری.

پس یهودیان نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم شدند و گفتند: ای محمد یادت نیست که در ضمن آنچه به تو وحی شده می خواندی: (الم ذلک الکتاب)؟ فرمود: بلی درست است. گفتند: آیا جبرئیل این را از ناحیه خدا برایت آورده؟ فرمود: آری. گفتند: با اینکه خداوند قبل از تو هم انبیائی فرستاده، و ما سراغ نداریم که هیچ پیغمبری مدت سروری و مقدار عمر امتش را دانسته باشد غیر از تو که در این کلام خود از آن خبر می دهی؟ در همین بین حی بن اخطب به عده ای که همراهش بودند گفت: (الف) یک، و (لام) سی، و (میم) چهل، جمعا می شود هفتاد و یک، و آیا شما می خواهید به دین پیغمبری درآیید که مدت سروری اش و عمر امتش مجموعا هفتاد و یک سال است.

آنگاه رو کرد به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم و گفت: ای محمد آیا غیر از (الم) حرف دیگری هم هست؟ فرمود: بله، پرسید: چیست؟ فرمود: (المص) حی بن اخطب گفت: (عجب) این از اولی سنگین تر و طولانی تر است، چون (الف) یک و (لام) سی و (میم) چهل (وصاد) نود است که جمعا صد و شصت و یک می شود. ای محمد آیا غیر از اینهم هست؟ رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم فرمود: بله، پرسید چیست؟ فرمود: (الر) گفت اینکه از آن دو سنگین تر و طولانی تر است، چون (الف) یک و (لام) سی و (را) دویست است که جمعا دویست و سی و یک می شود.

حال بگو ببینیم باز هم هست؟ فرمود: بله (المر) حی گفت این دیگر از آنها سنگین تر و بلندتر است الف یک و (لام) سی و (میم) چهل و (را) دویست که جمعا دویست و هفتاد و یک.

سپس حی بن اخطب گفت: ای محمد امر تو بر ما مشتبه شد نمی دانیم دوران نبوتت کوتاه است یا بلند؟ آنگاه برخاستند که بروند برادر او ابو یاسر به او و همراهانش از علمای یهود گفت نظر شما چیست؟ آیا به راستی همه این مدت ها یعنی (71) و (161) و (231) و (271) را به محمد داده اند که جمعا هفتصد و سی و چهار سال باشد؟ آنها نیز گفتند: امر او برای ما مشتبه است.

راویان نامبرده معتقدند که آیات (هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هنام الکتاب و اخر متشابهات...) در خصوص ‍ همین یهودیان نازل شده.

مؤلف: و نیز الدر المنثور قریب به این مضمون از ابن منذر، از ابن جریح نقل کرده. قمی هم نظیر آن را در تفسیر خود از پدرش از ابن رئاب، از محمد بن قیس، از ابی جعفر علیه السلام نقل کرده. و در این روایت نیامده که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم هم حساب ابجد یهودیان و یا متشابه بودن حروف مقطعه را امضا کرده باشد، خود یهودیان هم دلیلی برای گفته خود نیاورده اند، در سابق هم گفتیم که آیات متشابه قرآن غیر از حروف مقطعه ای است که در آغاز بعضی سوره ها آمده.

 

روایتی از امام صادق علیه السلام در معنای حروف مقطعه

و در معانی الاخبار به سند خود از جویریه از سفیان ثوری روایت آورده که گفت: من به جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام عرضه داشتم یا بن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله وسلّم معنای این کلمات از کتاب خدای عزّوجلّ که می فرماید: (الم)، (المص)، (الر)، (المر)، (کهیعص)، (طه)، (طس)، (طسم)، (یس)، (ص)، (حم)، (حمعسق)، (ق) و...

امام صادق علیه السلام فرمود: اما (الم) که در اول سوره بقره است معنایش (انا اللّه الملک) است، یعنی (منم اللّه سلطان). و اما (الم) که در اول سوره آل عمران است معنایش (انا اللّه المجید) است، یعنی منم خدای مجید. و معنای (المص) (انا اللّه المقتدر الصادق) است یعنی منم خدای مقتدر صادق. و معنای (الر) این است که (انا اللّه الرؤف)، منم خدای رؤ وف. و معنای (المر) این است که منم خدای محیی و ممیت و رزاق. و معنای (کهیعص) این است که منم کافی و هادی و ولی و عالم و صادق الوعد. و (طه) خود یکی از اسما رسول خدا است، و معنایش (یا طالب الحق الهادی الیه) است یعنی ای که طالب حق و هدایت کننده خلق به سوی آنی، ما قرآن را به سویت نازل نکردیم که خود را از اندوه برای کفار به سختی و مشقت بیندازی بلکه فرستادیم تا به وسیله آن نیکبخت باشی.

و اما (طس) معنایش (انا الطالب السمیع) است، یعنی منم طالب شنوا. و اما (طسم) معنایش منم طالب شنوای مبدی و معید، (یس) آن نیز یکی از اسما رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم است، و معنایش (یا ایها السامع للوحی و القرآن الحکیم انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم) هان ای شنوای وحی و قرآن حکیم به درستی که تو قطعا از فرستادگان خدایی که بر صراط مستقیم و مهیمن بر آنی است.

و اما (ص) نام چشمه ای است که از زیر عرش می جوشد، و همین صاد بود که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم در معراج از آن وضو گرفت، و جبرئیل روزی یکبار داخل آن می شود و در آن فرو می رود، و سپس بیرون آمده بال خود را تکان می دهد، و هیچ قطره ای از بالش نمی چکد و نمی پرد، مگر آنکه خدا از آن فرشته ای خلق می کند، تا او را تسبیح و تقدیس و تکبیر و حمد بگوید تا روز قیامت.

و اما (حم) معنایش حمید مجید است. و اما (حمعسق) معنایش حلیم، مثیب (ثواب دهنده) عالم، سمیع، قادر، قوی، است. و اما (ق) نام کوهی است که محیط به زمین است و سبزی آسمان هم از آن است، و به وسیله آن کوه است که خدا زمین را از اینکه اهلش را بلرزاند حفظ کرده. و اما (ن) نام نهری است در بهشت که خدای تعالی دستور داد منجمد شو، منجمد شد، و مداد گشت و به قلم فرمود: بنویس قلم هم در کتاب لوح محفوظ سطرگیری کرد، و آنچه که بود و تا قیامت خواهد بود همه را نوشت

سفیان اضافه می کند سپس عرضه داشتم: یابن رسول اللّه! امر لوح و قلم و مداد را بیشتر برایم توضیح بده، و آنچه خدا به تو تعلیم داده تعلیمم ده. فرمود: یابن سعید اگر تو اهلیت برای پاسخ دادنم نداشتی جوابت را نمی دادم، پس (بدانکه) نون (ن) نام فرشته ای است که آن را به قلم که آن نیز فرشته ای است می دهد، و قلم هم به لوح که آن نیز فرشته ای است می دهد، و لوح هم به اسرافیل و اسرافیل به میکائیل و او به جبرئیل می دهد، و جبرئیل هم به انبیا و رسولان خدا صلوات اللّه علیهم. سفیان می گوید: آنگاه امام فرمود: برخیز که بیش از این برایت خطری است.

 

خوانده شده 21259 مرتبه