آشنایی با سوره جاثیه

امتیاز بدهید
(27 امتیاز)

آشنایی با سوره جاثیه

 

نام سوره: جاثیه

تعداد آیات: 37

تعداد کلمات: 489

تعداد حروف: 2085

ترتیب نزول: 65

محل نزول: مکه مکرمه

 

معانی نام سوره: منظور از جاثیه دراین سوره عموم مردم است که در روز قیامت در صحرای محشر گرد آمده و در دادگاه عدل الهی و در پای حساب و محاسبه قرار می گیرند.

 

نامهای دیگر: شریعت

 

ویژگیهای سوره: در قرآن هفت سوره پشت سر هم که باحروف رمز (حم) آغاز میشوند به نام (حوامیم) و یا (حامیمات) نامیده میشوند که همه ی آنها از وحی قرآن و کتاب خدا سخن میگویند و ارتباط معنوی حروف رمزی (حم) با مساله وحی و نزول قرآن و کتاب روشن میسازد.

 

موضوعات مطرح شده: آگاهی و ترسیم صحنه آخرت و اجتماع کل مردم (اولین و آخرین) در صحرای محشر و در برابر دادگاه عدل الهی و دریافت پرونده ها و نامه های اعمالشان از خداوند که تمام اعمال انسان به حق در آن ثبت و ضبط شده است. خلقت زمین و آسمان – نعمتهای سرشار خداوند – سود و زیان عمل انسان به خود او – شمارش بخشی از نعمتهای پروردگار – نزول قرآن از سرچشمه عزت و حکمت – هوای نفس – ترسیم صحنه آخرت.

 

فضیلت قرائت و خواص سوره جاثیه

جاثیه و نام دیگرش - الشرایعة -

/پاورقی 1. درمان با قرآن، ص 96./

چهل و پنجمین سوره قرآن است که مکی و 37 آیه دارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در فضیلت این سوره فرموده است: هر کس سوره جاثیه را قرائت کند، خداوند عیب های او را می پوشاند و حالت ترس و نگرانی او را هنگام حسابرسی آرام می کند

/پاورقی 2. مجمع البیان، ج 9، ص 118./

از امام صادق علیه السلام روایت شده است: هر کس سوره جاثیه را قرائت نماید پاداشش این است که هرگز آتش به او نمی رسد و صدای زوزه آتش جهنم را نمی شنود و با حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم همراه خواهد بود

/پاورقی 3. ثواب الاعمال، ص 114./

 

شأن نزول و محتوای سوره جاثیه

سوره ی جاثیه با باین عظمت قرآن و اهمیت آن آغاز می شود، سپس گوشه ای از دلائل تحید در برابر مشرکان- را بازگو کرده و بعد از آن پاره ای از ادعاهای مادی گرایان را پاسخ می دهد. در بخش بعدی اشاره ی کوتاهی به سرنوشت بعضی از اقوام پیشین همچون بنی اسرائیل کرده و بعد از آن با آیاتی تهدید آمیز گمراهانی که اصرار و پافشاری در گمراهی دارند را هشدار می دهد.

در قسمت ششم دعوت به عفو و گذشت و در عین حال قطعیت و عدم انحراف از مسیر حق مطرح شده و در بخش پایانی نیز اشارات گویایی به حوادث تکان دهنده قیامت شده است.

مکی یا مدنی بودن آیات: ظاهرا تمام آیات سوره مکی اند و لکن برخی آیه ی 14 را استثنا کرده و قائل به مدنی بودن این آیه شده اند.

 

 

داستان سوره جاثیه

بحث روایتی - چند روایت در ذیل آیه: (افرایت من اتخذ الهه هویه) و (و ما یهلکنا الا الدهر)

در تفسیر قمی در ذیل جمله (افرایت من اتخذ الهه هویه) از معصوم علیه السلام نقل کرده که فرمود: این آیه در باره قریش نازل شده که هر چه را دلشان می خواست می پرستیدند.

و در الدر المنثور است که نسائی، ابن جریر، ابن منذر و ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: عرب بیابانی سنگی را که به نظرش زیبا می آمد می پرستید، و چون به سنگی بهتر از آن برمی خورد اولی را می انداخت و دومی را می پرستید، و خدای تعالی آیه (افرایت من اتخذ الهه هویه) را در این باره نازل کرد.

و در مجمع البیان در ذیل آیه (و ما یهلکنا الا الدهر) می گوید: در حدیثی از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله وسلم نقل شده که فرمود: دهر را ناسزا نگویید، که دهر همان خدا است.

مؤلف: طبرسی بعد از نقل این حدیث گفته: تاویلش این است که اهل جاهلیت حوادث ناگوار و بلاهایی را که نازل می شد به دهر نسبت می دادند، و می گفتند دهر این بلا را بر سر ما آورد، و چنین و چنان کرد. آنگاه آن را به باد ناسزا می گرفتند، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله وسلم فرمود: سازنده همه این حوادث خدا است، پس شما که سازنده آنها را ناسزا می گویید، در حقیقت خدا را ناسزا گفته اید - این بود بیان مرحوم طبرسی -. روایت بعدی هم این بیان را تایید می کند.

و در الدر المنثور است که ابن جریر و بیهقی در - کتاب اسما و صفات - از ابی هریره روایت کرده اند که گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله وسلم فرمود خدای تعالی می فرماید: این بنی آدم نباید به عنوان بدگویی به دهر بگوید (یا خیبه الدهر اف بر تو ای روزگار) برای اینکه دهر منم. این منم که شب و روز را درست می کنم، و اگر بخواهم هر دو را از بین می برم.

 

روایات و توضیحاتی درباره کتابت و استنساخ اعمال در ذیل آیه: (هذا کتابنا ینطق علیکم بالحق...)

و در تفسیر قمی در ذیل آیه (هذا کتابنا ینطق علیکم بالحق...) می گوید: پدرم از ابن ابی عمیر، از عبد الرّحیم قصیر، از امام صادق علیه السلام برایم حدیث کرد که گفت: من از آن جناب از معنای (ن و القلم) پرسیدم، فرمود: خدای تعالی قلم را از درختی که در بهشت است و نامش (خلد) می باشد خلق کرد، و سپس به نهری که در بهشت است دستور داد تا مداد شود، پس نهر منجمد و سفیدتر از برف شد، و هم شیرین تر از شهد، آنگاه به قلم فرمود: بنویس. پرسید: پروردگارا چه بنویسم؟ فرمود: بنویس آنچه را که شده و آنچه را که تا قیامت خواهد شد. پس قلم، همه را در رقی سفیدتر از نقره، و صاف تر از یاقوت بنوشت، پس خدای تعالی آن را در هم پیچید، و در رکن عرش قرار داد، و سپس دهانه قلم را مهر و موم کرد، در نتیجه دیگر تا ابد گویا نخواهد شد.

پس کتاب مکنونی که نسخه ها همه اش از آنجاست همین کتاب است، مگر شما عرب نیستید؟ پس چرا معنای کلام را نمی فهمید؟ مگر شما به یکدیگر نمی گویید این کتاب را استنساخ کن، مگر جز این است که کتاب از نسخه اصلیش استنساخ می شود؟ این همان است که خدای تعالی می فرماید (انا کنا نستنسخ ما کنتم تعملون).

مؤلف: اینکه فرمود: (پس قلم، همه را در رقی...) تمثیل لوح مکتوبی است که حوادث در آن ضبط شده به (رق) و کلمه (رق) بطوری که راغب گفته به معنای هر چیزی است که بر روی آن نوشته شود و شبیه به کاغذ باشد.

و در سابق هم حدیثی از آن جناب نقل کردیم که فرمود: قلم نام فرشته ای و لوح نیز نام فرشته ای دیگر است.

و اینکه فرمود: (آن را در هم پیچید و در رکن عرش قرار داد) تمثیلی است که در آن عرش خدا به تخت سلطنتی تشبیه شده که دارای پایه و رکن است. و اینکه فرمود (سپس دهانه قلم را مهر و موم کرد...) کنایه است از اینکه آنچه در آن رق نوشته شده، قضا حتمی است که رانده شده، و دیگر تغییر و تبدیل نمی پذیرد. و اینکه فرمود (مگر شما عرب نیستید...) اشاره به مطلبی است که در تفسیر آیه مذکور خاطرنشان کردیم، و ان مطلب این معنا را توضیح می دهد.

و در الدر المنثور است که ابن جریر از ابن عباس روایت کرده که گفت: خدای تعالی (نون) را که عبارت بود از یک دوات بیافرید، و قلم را نیز خلق کرد، پس به قلم گفت بنویس. قلم پرسید: چه بنویسم؟ گفت: بنویس آنچه را که تا روز قیامت خواهد شد، چه اعمالی که به عنوان خیر و احسان صورت می گیرد، و چه اعمالی که به منظور فجور انجام می شود، چه رزقی که از حلال داده می شود، و چه آنکه از حرام مصرف می گردد، آنگاه حالت و شؤون هر یک از اینها را نیز ثبت کن که: چه وقت در دنیا خلق و ظاهر می شود، و چقدر در دنیا می ماند، و چه وقت و چه جور از دنیا بیرون می شود.

آنگاه خدای تعالی بر هر یک از بندگانش حافظانی و بر کتابش خازنانی گماشت تا آن را حفظ کنند، و همه روزه عمل آن روز را از آن خازن گرفته استنساخ می کنند، و چون آن رزق تمام شود آن دستور هم تمام می شود، و اجل منقضی می گردد آن وقت حافظان نزد خازنان آمده عمل آن روز کسانی را که اینان موکل بر آنند مطالبه می کنند خازنان می گویند: ما برای رفقای شما نزد خود عملی نمی یابیم، حافظان برمی گردند و متوجه می شوند که رفقایشان مرده اند.

ابن عباس گفت: مگر شما عرب نیستید؟ می شنوید که حافظان می گویند (انا کنا نستنسخ ما کنتم تعملون). استنساخ وقتی صورت می گیرد که کتابی باشد تا از آن نسخه بردارند.

مؤلف: این خبر بطوری که ملاحظه می فرمایید آیه شریفه را جز کلام ملائکه حفظه شمرده است.

و نیز در همان کتاب است که ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که در ذیل این آیه گفته است: حفظه از ام الکتاب آنچه را که بنی نوع بشر عمل می نمایند استنساخ می کنند، چون هر انسانی همان را عمل می کند که ملائکه از ام الکتاب استنساخ کرده اند.

و از کتاب سعد السعود ابن طاووس نقل شده که بعد از آنکه مساله دو فرشته موکل بر هر بنده را ذکر کرده، گفته است: و در روایتی آمده که این دو ملک هر صبح و شام که می خواهند نازل شوند، اسرافیل عمل آن بنده را از لوح محفوظ استنساخ نموده بدست آن دو می دهد، و چون هر صبح و شام صعود می کنند، و نامه عمل آن روز بنده را می برند، به دست اسرافیل می دهند، و وی آن نامه را با نامه ای از لوح محفوظ استنساخ کرده بود مقابله می کند، تا معلوم شود هر دو نسخه با هم برابرند و وی درست استنساخ کرده.

و در مجمع البیان در ذیل جمله (و له الکبریا فی السموات و الارض) گفته: و در حدیثی خدای تعالی فرموده: (کبریا) ردای من است و (عظمت) جامه من است، هر کس در یکی از این دو با من منازعت کند او را در آتش دوزخ می افکنم.

مؤلف: این روایت را الدر المنثور از مسلم از ابوداوود، و از ابن ماجه و دیگران از ابی هریره از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل کرده است.

 

خوانده شده 12395 مرتبه