آشنایی اجمالی با سوره نجم

امتیاز بدهید
(7 امتیاز)

 

نام سوره: نجم 
تعداد آیات: 62 
محل نزول: مکه مکرمه 

معانی نام سوره: نجم یعنی ستاره 

نامهای دیگر: - 

ویژگیهای سوره: از سوره های سوگند است. و از سوره های چهار گانه سجده و چهارگانه عزائم است و آخرین آیه این سوره (آیه 62) سجده واجب دارد که با خواندن و شنیدن آن آیه شریفه سجده واجب میشود. 

موضوعات مطرح شده: حجیت و سندیت اخبار و احادیث رسول خدا (ص) – شرح معراج و سفرآسمانی پیامبر (ص) – اعمال و افکار بت پرستان و بطلان آنها به توبه و مغفرت و رحمت واسعه الهی – احاطه علمی خداوند به خلقت – به دوش کشیدن گناه هرانسان با خود – اشاره به سرگذشت عبرت انگیز ملل و اقوام گذشته.

 

فضیلت قرائت و خواص سوره نجم

نجم؛ پنجاه و سومین سوره قرآن است که مکی و62 آیه دارد. واز سوره های سجده دار است. 
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در فضیلت این سوره شریفه فرموده است: هر کس سوره نجم را قرائت کند ده برابر تعداد تصدیق کنندگان و تکذیب کنندگان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به او پاداش داده می شود 
/پاورقی 1. مجمع البیان، ج 9، ص 270./ 
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: هر که بر قرائت سوره نجم مداومت داشته باشد در بین مردم زندگی خواهد کرد در حال که او را می ستایند و خداوند گناهان او را می بخشد و مردم او را دوست دارند 
/پاورقی 2. ثواب الاعمال، ص 116./ 

شأن نزول و محتوای سوره نجم

محتوای آیات 1-24: در ابتدای این سوره، صحت دریافت و ابلاغ وحی بوسیله ی رسول اکرم صلی الله و علیه و آله وسلم تایید شده و تهمت هایی مانند دروغ گویی، انحراف از مسیر حق، سخن گفتن از روی هوا و هوس و... از رسول الله صلی الله و علیه و آله وسلم نفی می شود ساحت آن بزرگوار از این افتراها پاک شمرده می شود. سپس به ماجرای معراج اشاره شده و مکاشفات آن حضرت در شب معراج مورد تایید قرار می گیرد- و در ضمن اشاره ی کوچکی به آنچه در برخی مراحل معراج رخ داده می شود- در آیات بعدی بت های مهم عرب یعنی - لات -، - عزی - و - منات - و عناوین آنها، نامهایی بی محتوا و اشیایی بی اعتبار شمرده شده و به این حقیقت که آنها ساخته ی دست بشر هستند و به خودی خود اعتباری ندارند اشاره می شود. بعد از این آیات سخن از سیطره ی جهانی خداوند به میان آمده و احاطه ی او به تمام عوالم گوشزد می شود. در ادامه اشاره ای به اعتقاد سخیف مشرکان، که ملائکه را دختران خدا می دانند شده و این ظن موهون ایشان رد می شود. 

موضوعات تاریخی: در این سوره به معراج پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله وسلم اشاره شده و در برخی روایات عامه آمده است که وقتی رسول الله صلی الله و علیه و آله وسلم از معراج بازگشت و سوره ی نجم نازل شد، هنگامی که خبر معراج به - عتبه ابن ابولهب - رسید، نزد آن حضرت آمد و دختر آن جناب را طلاق داد و آب دهان به روی حضرتش ریخت و گفت: - به رب نجم سوگند که به نجم کافر شده ای - رسول الله صلی الله و علیه و آله وسلم (با دیدن این صحنه ناراحت شده و) او را نفرین کرد و عرضه داشت: - بارالها سگسانی از سگسانان خود را بر او مسلط کن - 
این ماجرا ماند تا اینکه عتبه به شام سفر کرد، (وقتی) در یکی از توقف گاه ها پیاده شد و خداوند متعال وحشتی در دلش انداخت، به رفقايش گفت: - شب هنگام مرا در وسط خود بخوابانید - آنان هم این کار را کردند ولی با همه ی این مراقبت ها در نیمه شب شیری آمد و او را پاره پاره کرد. روایات دیگری نیز در شان نزول این آیات آمده که لب آنها را در بیان ماجرای معراج بازگو کردیم. 
محتوای آیات 24 الی 32: در این آیات اعتقاد غلط مشرکان مبنی بر شفاعت بت ها و کار آمدی آنها باطل اعلام شده و تاکید می شود که دنیا و آخرت همه در دست خداست. سپس این مطلب عنوان می شود که حتی ملائکه و مقربان درگاه الهی نیز بدون اجازه ی خداوند نمی توان شفاعت موثری داشته باشند، در ادامه ی آیات به اعتقاد غلط مشرکان در مورد ملائکه که آنها را دختران خدا می دانستند اشاره شده سپس به رسول اکرم صلی الله و علیه و آله وسلم دستور داده می شود که از غافلان پرهیز نماید. بعد از این آیات، به آیاتی پیرامون جزای الهی مغفرت و بخشایش خداوند و علم و خلاقیت او برمی خوریم. 

در این آیات به واقعه ی تاریخی خاصی اشاره نشده. 
محتوای آیت 33 الی 62: در آیات مذکور ابتدا انفاق کم و به گردن دیگران انداختن گناهان مورد مذمت قرار گرفته و سپس مطالبی از صحف ابراهیم و موسی در زمینه ی قیامت و اینکه هر کسی خود بار اعمال خود را حمل می کند و اینکه چیزی جز سعی و تلاش انسان نصیبش نخواهد شد گفته شده و مطالبی نیز در زمینه ی توحید و اینکه امور در دست خداست بیان شده. در آیات بعدی سرگذشت اقوام پیشین نقل گشته و غفلت انسان از معاد مورد سرزنش قرار گرفته. 

در کشاف زمخشری: ذیل آیه ی - افرایت الذی تولی... - آمده است که عثمان مال خود را در راه خیر انفاق می کرد (و در این راه زیاده روی می نمود) عبدالله ابن سعد ابن ابی سرح برادر رضاعیش به او گفت: - اینطور که تو پیش می روی بیم آن هست که مالی برایت نماند - عثمان گفت: - من خطایا و گناهانی دارم، می خواهم با این عمل، رضای خدا را جلب نمایم (و) امید عفو او را دارم - عبدالله گفت: - تو این ماده شتر خود و بارش را به من بده، من همه گناهانت را به عهده می گیریم - عثمان این کار را کرد و چند نفر را شاهد این معامله گرفت و از آن پس دیگر در راه خیر چیزی نداد. بدین مناسبت بود که آیه ی محل بحث نازل شد. 
عده ای دیگر نیز گفته اند که این آیه راجع به ولید ابن مغیره است که نزد رسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم و ابوبکر می آمد و به گفتگوی آن دو گوش می داد و منظور از - اعطا -، همین گوش دادن است و منظور از جمله ی - و اکدی - این است که ولید عطای خود را ترک کرد. علامه ی طباطبایی در تفسیر المیزان می فرمایند که - ظاهر آیات با این روایت اخیر سازگار نیست - بنابراین بهتر است قائل شویم که این آیه در مورد عثمان و انفاق او نازل شده. 

داستان سوره نجم

آیات سوره مبارکه نجم و داستان معراج 
نگارنده گوید: پیش از اینکه به جمع‏ بندی و نتیجه ‏گیری ونقل اقوال بقیه علمای اسلام و دانشمندان بپردازیم لازم است ‏آیات شریفه سوره نجم را نیز که بگفته عموم مفسرین مربوط به‏ داستان معراج رسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم (یعنی قسمت دوم از ماجرای ‏اسرا و معراج) است مورد بحث و تحقیق قرار داده و سپس به‏ جمع بندی اقوال و نتیجه‏ گیری آنها بپردازیم، و در آغاز، متن این ‏آیات را با ترجمه ساده آن برای شما میآوریم و سپس به تفسیر ومعنای آن میپردازیم خدای تعالی در این سوره چنین می فرماید: 
- و النجم اذا هوی، ما ضل صاحبکم و ما غوی و ما ینطق عن الهوی ان‏هو الا وحی یوحی علمه شدید القوی ذو مرة فاستوی و هو بالافق الاعلی ثم‏ذنا فتدلی فکان قاب قوسین او اذنی فاوحی الی عبده ما اوحی ما کذب ‏الفؤاد ما رای ا فتمارونه علی مایری و لقد راه نزلة اخری عند سدرة المنتهی‏عندها جنة الماوی اذ یغشی السدرة ما یغشی ما زاغ البصر و ما طغی لقدرای من ایات ربه الکبری‏ -. 
- قسم به آن ستاره هنگامی که فرود آید، که این رفیقتان نه گمراه شده‏ و نه از راه بدر رفته، و نه از روی هوی سخن گوید، این نیست جز وحیی که به‏او میشود، و فرشته پرقدرت به او تعلیم دهد،آن صاحب نیروئی که نمایان‏ شد، و او در افق بالا بود، آنگاه که نزدیک شد و بدو آویخت، که بفاصله‏دو کمان و یا نزدیکتر بود، و به بنده ‏اش وحی کرد آنچه را وحی کرد، ودلش تکذیب نکرد آنچه را دیده بود، آیا با او در آنچه دیده بود مجادله ‏میکنید، یکبار دیگر نیز فرشته را دید، نزد درخت ‏سدر آخرین، که بهشت‏ اقامتگاه نزدیک آنست، آندم که درخت ‏سدر آنچه را فرا گرفته بود فرا گرفته بود، دیده‏ اش خیره نشد و طغیان نکرد، و شمه ‏ای از نشانه‏های بزرگ ‏پروردگارش را بدید. 
البته همانطور که مشاهده میکنید این آیات شریفه مانند آیه ‏کریمه سوره‏ - اسرا - آن صراحت را ندارد، و بخاطر افعال و ضمائر بسیار و واضح نبودن مرجع این ضمائر و فاعل افعال مذکوره قدری ‏اجمال و ابهام دارد و همین اجمال و ابهام به تفسیر و معانی آنها سرایت کرده و اختلافی در گفتار مفسران در تفسیر این آیات ‏بچشم می‏ خورد، که ما برای نمونه توجه شما را بموارد زیر جلب ‏میکنیم، از آن جمله است این آیه: 
- علمه شدید القوی‏ -که ضمیر- علمه‏ - را برخی به رسول خدا برگردانده و برخی به قرآن. و مراد از- شدید القوی‏ - نیز برخی ‏گفته‏ اند جبرئیل است و برخی گفته ‏اند: خدای تعالی است. 
و در آیه بعدی نیز در معنای‏- ذو مرة فاستوی‏ - برخی گفته ‏اند: منظور از- ذو مرة‏ - جبرئیل است و برخی گفته‏ اند: رسول خدا است. 
چنانچه در فاعل‏- فاستوی‏ - نیز همین دو قول وجود دارد. 
و در مرجع ضمیر- هو - در آیه‏- و هو بالافق الاعلی‏ - و فاعل‏- دنا - و- کان‏ -نیز همین دو قول دیده میشود. 
و در فاعل آیه‏- فاوحی الی عبده... - نیز اختلاف است که ‏آیا جبرئیل است ‏یا خدای تعالی. 
و اختلافات دیگری که با مراجعه به تفسیرهای مختلف وگفتار مفسرین شیعه و اهل سنت‏ بوضوح دیده میشود. 
و شاید بخاطر همین اجمال در این آیات بوده که مرحوم شیخ‏ طوسی در داستان اسرا و معراج رسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم در تبیان فرموده: 
- و الذی یشهد به القرآن الاسرا من المسجد الحرام الی‏المسجد الاقصی، و الثانی یعلم بالخبر -. 
- یعنی آنچه قرآن بدان گواهی دهد همان اسرا از مسجد الحرام تا مسجد اقصی است و قسمت‏ بعدی آن یعنی ماجرای معراج رسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم از روی‏ اخبار معلوم شود. 
و یا در کلام ابن شهر آشوب آمده بود که: 
- و قالت الامامیة و الزیدیة و المعتزلة بل عرج بروحه و بجسمه الی ‏بیت المقدس لقوله تعالی‏- الی المسجد الاقصی‏ -. 
که ترجمه ‏اش را قبل از این خواندید. 
اگر چه در انتساب این کلام به ابن شهر آشوب برخی تردید کرده و آنرا از تصرفات و تحریفات کسانی دانسته ‏اند که کتاب ‏مناقب ابن شهر آشوب را مختصر کرده و اصل آنرا از بین برده ‏اند. 
و احتمالی هم که در کلام علامه طباطبائی درباره معراج وتمثیلات برزخیه و غیره خواندید شاید روی همین خاطر بوده ‏است. 
ولی با تمام این احوال شواهد و قرائنی در همین آیات شریفه‏ هست که بخوبی شان نزول آنرا همانگونه که بسیاری از مفسران ‏گفته ‏اند و روایاتی هم در این باره رسیده درباره معراج رسول‏ خدا صلی الله و علیه و آله وسلم تایید می کند، مانند آیاتی که داستان رؤیت رسول‏ خدا صلی الله و علیه و آله وسلم به لفظ ماضی یا مضارع آمده یعنی آیه 10 تا 18 که‏ بخوبی روشن است که فاعل آنها رسول خدا است و این رؤیت‏ هم بصورت معجزه و خرق عادت و در آسمانها و عوالم دیگری غیر از این دنیا صورت گرفته چنانچه برای اهل فن روشن است. 
و سخن برخی نیز که سعی کرده‏ اند این رؤیت را به رؤیت ‏قلبی حمل کنند و نظیر حدیث‏- ما رایت ‏شیئا الا و رایت الله قبله ‏و بعده و معه‏ -بدانند خلاف ظاهر است، و اگر در موردی هم بخاطرمحال بودن متعلق رؤیت‏ بناچار حمل بر معنائی شود دلیل برحمل جاهای دیگر نمی ‏شود، که بر اهل فن پوشیده نیست، و بحث و توضیح بیشتر هم در این باره از بحث ما که یک بحث ‏تاریخی است ‏خارج بوده و شما را بجاهائی که در این باره بحث‏علمی و تفسیری بیشتری کرده‏ اند حواله میدهیم، و تنها در اینجا گفتار مرحوم مجلسی را نقل کرده و بدنبال نقل تاریخی خود بازمیگردیم: 
ایشان پس از نقل گفتار فخر رازی از مفسران بزرگ اهل سنت در اثبات معراج جسمانی و گفتار شیخ طبرسی از مفسران بزرگ شیعه در این باره گوید: 
- بدانکه عروج رسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم به بیت المقدس و از آنجا به آسمان در یک شب با بدن شریف خود از مطالبی است ‏که آیات و اخبار متواتر از طریق شیعه و اهل سنت بدان‏ دلالت دارد و انکار امثال آنها یا تاویل آنها به معراج ‏روحانی یا به اینکه این ماجرا در خواب بوده منشای جزقلت تتبع در آثار ائمه طاهرین، یا قلت تدین و ضعف یقین، و یا تحت تاثیر قرار گرفتن تسویلات و سخنان ‏فیلسوف مآبانه فیلسوف نمایان ندارد.  روایاتی که دراین باب رسیده گمان ندارم همانند آن در چیزی از اصول ‏مذهب بدان اندازه رسیده باشد و بدین ترتیب من نمی ‏دانم‏ چه باعث ‏شده که آن اصول را پذیرفته و ادعای علم وآگاهی آنرا کرده ‏اند ولی در این مقصد عالی توقف ‏نموده‏اند؟ و براستی سزاوار است که بدانها گفته شود: 
- افتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض‏ -. 
آیا به بعضی از کتاب ایمان آورده و به بعضی دیگر کفر می ورزید. 
و اینکه برای عدم پذیرفتن آن مسئله محال بودن خرق و التیام ‏در افلاک را بهانه کرده ‏اند بر اهل خرد پوشیده نیست که‏ آنچه را در این باره بدان تمسک جسته‏ اند جز از روی‏ شبهات اوهام نیست، با اینکه دلیل آنها در این باره برفرض صحت مربوط است‏ به آن فلک اعلی و فلک الافلاک ‏که به همه اجسام محیط میباشد نه به افلاک زیرین و انجام ‏معراج رسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم مستلزم خرق و التیام در آن نخواهد بود، و اگر امثال این شکوک و شبهات بتواند مانع از قبول ‏روایاتی گردد که تواتر آنها به اثبات رسیده در اینصورت ‏می توان در همه آنچه از ضروریات دین است توقف نمود! ومن براستی تعجب دارم از برخی از متاخرین اصحابمان ‏که چگونه برای آنان در امثال این گونه امور سستی‏ پیدا شده در صورتیکه مخالفین با اینکه در مقایسه با ایشان ‏اخبارشان کمتر و آثارشان نادرتر و پای بندیشان کمتر است ‏رد آنها را تجویز نکرده و اجازه تاویل آنها را نمی ‏دهند، که اینان با اینکه از پیروان ائمه اطهار علیهم السلام هستند و چند برابر آنها احادیث صحیحه در دست دارند باز هم درجستجوی پیدا کردن آثار اندکی هستند که از سفهای آنان ‏رسیده و گفتارشان را همراه گفتار شیعیان ذکر می کنند... -. 
و البته با توجه بدانچه گفته شد که طبق روایات بسیار معراج ‏رسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم چند بار اتفاق افتاده، چه از نظر تاریخ و چه ازنظر کیفیت و خصوصیات میتوان نوعی توافق میان اقوال مختلف برقرار نمود، و به اصطلاح با این ترتیب میان آنها را جمع کرد، به‏ این نوع که برخی در سالهای اول بعثت و برخی در سالهای آخرو برخی در بیداری و با جسم و بدن و برخی در عالم رؤیا و یا بصورت تمثیلات برزخی و غیر اینها بوده، و هر یک از این اقوال ‏ناظر به یکی از آنها بوده است و الله العالم. 

خوانده شده 10018 مرتبه