نام سوره: قمر
تعداد آیات: 55
محل نزول: مکه مکرمه
معانی نام سوره: قمر یعنی ماه
نامهای دیگر: اقتربت – اقتربت الساعه – المبیضه
ویژگیهای سوره: معجزه دونیم شدن ماه در شب چهاردهم که به اذن خداوند ماه را به دو نیمه تفسیم شد تا ادعای نبوت برای انسان ثابت شود.
موضوعات مطرح شده: معجزه (شق القمر) – کیفیت حشر کافران و منکران دین خدا – داستان قوم نوح و عاد و صالح (ع) – سهل و آسان بودن فهم قرآن – ضبط و ثبت تمام اعمال انسان – توازن و اندازه گیری در جهان خلقت.
فضیلت قرائت و خواص سوره قمر
قمر و نام دیگرش - اقتربت الساعة –
(پاورقی 1. درمان با قرآن، ص 105)
پنجاه و چهارمین سوره قران است که مکی و 55 آیه دارد.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: هر کس سوره قمر را یک روز در میان قرائت کند در حالی وارد قیامت می شود که صورتش مانند شب چهارده می درخشد و هر کس آن را هر شب قرائت کند بهتر است و در روز قیامت در حالی می آید که چهره اش از سفیدی می درخشد
(پاورقی 2. مجمع البیان، ج 9، ص 307)
هم چنین ابن عباس از ایشان نقل می کند: قاری سوره قمر در کتاب آسمانی تورات سپیدرو نامیده شده است و در روزی که چهره ها سپید یا سیاه می شود چهره قاری آن سپید و نورانی است
(پاورقی 3. الجامع الصغیر، ج 2، ص 234)
شأن نزول و محتوای سوره قمر
این سوره به خاطر مکی بودنش بحثهایی از مبدا و معاد دارد، و مخصوصا بیانگر کیفرهای گروهی از اقوام پیشین است که بر اثر لجاجت و عناد و پیمودن راه کفر و ظلم و فساد یکی، پس از دیگری، به عذابهای کوبنده الهی گرفتار و هلاک شدند.
و به دنبال هر یک از این سر گذشتها جمله (ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر؛ ما قرآن را برای تذکر، آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود) تکرارمی کند تا درسی باشد برای مسلمین و کفار.
و بطورکلی محتوای این سوره را در چند بخش می توان خلاصه کرد:
1. آغاز سوره که از مساله نزدیکی قیامت و موضوع (شق القمر) و اصرارمخالفان در انکار آیات الهی سخن می گوید.
2. در بخش دیگر از نخستین قوم سرکش و متمرد و لجوج یعنی (قوم نوح) ومساله طوفان بصورت فشرده ای بحث می کند.
3. بخش دیگر داستان قوم (عاد) و عذاب دردناک آنها را شرح می دهد.
4. در چهارمین بخش سخن از قوم (ثمود) و مخالفت آنها با پیامبرشان (صالح)، و همچنین (معجزه ناقه) و بالاخره مجازات آنها با (صیحه آسمانی) است.
5. سپس به سراغ قوم (لوط) می رود، و ضمن اشاره گویا و فشرده ای به کفر وانحراف اخلاقی آنها، به قسمتی از عذاب دردناکشان اشاره می کند.
6. در بخش دیگر سخن بسیار کوتاهی از (آل فرعون) و مجازات آنها آمده است.
7. در آخرین بخش مقایسه ای میان این اقوام و مشرکان مکه و مخالفان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم کرده ، آینده خطرناکی را که در صورت ادامه این راه در پیش دارند بازگو می کند ، و سوره را با شرح قسمتی از مجازات مجرمان در قیامت و پاداشهای عظیم پرهیزکاران پایان می دهد.
نامگذاری سوره به (قمر) به مناسبت نخستین آیه سوره است که از (شق القمر) بحث می کند.
داستان سوره قمر
بحث روایتی - روایاتی (راجع به معجزه شق القمر در ذیل آیه: (اقتربت الساعة و انشق القمر)
در تفسیر قمی در معنای (اقتربت الساعة) آمده که: یعنی قیامت نزدیک شد، چون بعد از پیامبر اسلام دیگر پیامبری تا قیامت نخواهد آمد، و طومار نبوت و رسالت برچیده شد.
و در معنای (انشق القمر) آمده که قریش از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم خواست تا معجره ای برایشان بیاورد، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دعا کرد، و از خدا خواست قرص قمر را برایش دو نیم کند، و خدای تعالی این کار را کرد، به طوری که مشرکین همه آن را دیدند، و دوباره آن دو قسمت به هم چسبیدند، با این حال گفتند: سحری مستمر یعنی صحیح.
و در امالی شیخ به سند خود از عبیداللّه بن علی از حضرت رضا (ع) از آبا گرامی اش از علی (ع) روایت آورده که فرمود: در مکه قرص قمر دو نیم شد، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: (شاهد باشید، شاهد باشید).
مؤلف: مساله انشقاق قمر برای رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در روایات شیعه از ائمه اهل بیت علیهم السلام در روایاتی بسیار آمده، و علما و محدثین ایشان آنها را بدون هیچ توقفی پذیرفته اند.
و در الدر المنثور است که: عبدالرزاق، احمد، عبد بن حمید، مسلم، ابن جریر، ابن منذر، ترمذی، ابن مردویه، و بیهقی (در دلائل)، از انس روایت کرده اند که گفت: مردم مکّه از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم معجزه ای خواستند، خدای تعالی قرص ماه را دو نیم کرد، و به دنبالش آیه نازل شد: (اقتربت الساعة و انشق القمر... سحر مستمر) یعنی سحری از بین رفتنی.
و در همان کتاب است که ابن جریر، ابن منذر، ابن مردویه، ابو نعیم، و بیهقی،
هر دو در کتاب دلائل خود از طریق مسروق از ابن مسعود روایت کرده اند گفت: در عهد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم قرص قمر دو نیم شد، و قریش گفتند: این سحر ابن ابی کبشه بود، آنگاه به یکدیگر گفتند: منتظر باشیم تا مسافران از خارج بیایند، ببینیم آیا آنها هم این جریان را دیده اند یا نه، چون محمد نمی تواند تمام مردم عالم را سحر کند، مسافران یکی پس از دیگری از راه رسیدند، و قریش جریان را از ایشان پرسیدند، گفتند: آری ما هم دیدیم که ماه دو نیم شد، راجع به این جریان بود که خدای تعالی این آیه را نازل کرد (اقتربت الساعة و انشق القمر).
و نیز در آن کتاب است که مسلم، ترمذی، ابن جریر، ابن منذر، ابن مردویه، حاکم، بیهقی و ابو نعیم، در دلائل از طریق مجاهد از ابن عمر روایت کرده اند که: در تفسیر آیه (اقتربت الساعة و انشق القمر) گفته: این آیه مربوط به جریانی است که در عهد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم پیش آمد، یعنی قرص ماه دو نیم شد، یک نیمه آن جلو کوه و نیم دیگرش پشت کوه قرار گرفت، و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم عرضه داشت: پروردگارا شاهد باش.
و باز در همان کتاب آمده که احمد، عبد بن حمید، ترمذی، ابن جریر، حاکم، ابونعیم، و بیهقی از جبیر بن مطعم روایت کرده اند که در شان نزول آیه و (انشق القمر) گفته: ما در عهد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در مکّه بودیم که قرص ماه دو نیم شد، نیمی بالای این کوه قرار گرفت، و نیمی دیگر بر بالای این کوه دیگر ایستاد، مردم گفتند: محمد ما را سحر کرد، در آن میان مردی گفت اگر سحر باشد تنها می تواند برای ما سحر باشد، و او نمی تواند تمام مردم را سحر کند.
و نیز در آن کتاب آمده که ابن جریر و ابن مردویه و ابونعیم (در کتاب دلائل) از ابن عباس روایت کرده اند که در تفسیر آیه (اقتربت الساعة و انشق القمر) گفته: این جریان قبل از هجرت اتفاق افتاده بود، و آن از این قرار بود که ماه دو نیم شد، به طوری که همه هر دو نیمه آن را دیدند.
و نیز در آن کتاب است که ابن ابی شیبه، عبد بن حمید، عبداللّه بن احمد، در کتاب زوائد الرهد، و ابن جریر و ابن مردویه و ابونعیم، از ابی عبد الرحمان سلمی روایت کرده اند که گفت: روزی در مدائن حذیفه بن یمان برای ما خطبه خواند، بعد از حمد خدا و ثنای او گفت:
(اقتربت الساعة و انشق القمر)، آگاه باشید که ساعت قیامت نزدیک شد، آگاه باشید که قرص ماه در عهد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم پاره شد، آگاه باشید که دنیا فراق خود را اعلام نمود آگاه باشید امروز مسابقه و فردا روز پیروزی است.
مؤلف: مساله انشقاق قمر به دعای رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از این چند نفر از صحابه یعنی انس، عبداللّه بن مسعود، ابن عمر، جبیر بن مطعم، ابن عباس، و حذیفه بن یمان، به طرق بسیار مختلفی نقل شده است .
در روح المعانی از جمله صحابه ای که این جریان از ایشان نقل شده علی علیه السلام را شمرده، و آنگاه از سید شریف نقل کرده که او در کتاب خود (شرح المواقف) از ابن سبکی نقل کرده که او در کتاب خود (شرح مختصر) گفته: این حدیث متواتر است، و نباید در تواترش تردید کرد.
بحث روایتی (روایاتی درباره قدر و اینکه قدریه - منکران قدر - مجوس این امتند و...)
در کمال الدین به سند خود از علی بن سالم از امام صادق علیه السلام روایت کرده که گفت:
از حضرتش پرسیدم: آیا افسون می تواند چیزی از قدر را دفع کند؟ فرمود: خود افسون نیز از قدر است.
و فرمود: قدریه، مجوس این امتند، همان کسانی هستند که خواستند خدا را به عدالت بستایند، او را از سلطنتش عزل کردند (و قدرتش را محدود ساختند)، درباره همین ها بود که آیه (یوم یسحبون فی النار علی وجوههم ذوقوا مس سقر انا کل شی خلقناه بقدر) نازل گردید.
مؤلف: منظور از (قدریه) کسانی هستند که منکر قدرند، و این مسلک معتزله است، که قائل به تفویضند (می گویند خدا بعد از خلقت دیگر دخالتی در امور عالم ندارد)، و این که فرمود: قدریه، مجوس این امتند بدین جهت است که قدریه می گویند: خالق افعال اختیاری انسانها خود انسانهایند، و خدا خالق چیزهای دیگر است، در نتیجه قائل به دو اله شدند، همان طور که مجوس قائل به دو اله بودند، یکی خالق خیر و یکی هم خالق شر.
و این که فرمود: (خواستند خدا را به عدالت بستایند او را از سلطنتش خارج کردند)، از این نظر بود که قدریه برای فرار از جبر که منافات با عدالت دارد و به منظور اثبات عدالت خدا سلطنت او را نسبت به اعمال اختیاری بندگان سلب کردند و گفتند: هیچ رابطه ای میان افعال بندگان و خدا وجود ندارد.
و این که فرمود: (آیه مذکور درباره آنان نازل شده...) منظور این بوده که آیات مذکور نسبت به این قوم هم صادق است، نه این که آیات درباره ایشان نازل شده باشد، و ایشان مورد نزول آنند، برای این که در تفسیر آن توجه فرمودید که گفتیم بیان آیه از نظر سیاق بیانی است عمومی، البته در این باره که آیات مذکور درباره قدریه نازل شده به جز روایت بالا روایاتی دیگر نیز هست، که از امام ابی جعفر باقر و امام صادق علیه السلام و نیز روایاتی در این معنا از ابن عباس و ابن عمر و محمد بن کعب و دیگران نقل شده است .
در الدر المنثور است که احمد از حذیفه بن یمان روایت کرده که گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: برای هر امتی مجوسی و مجوس این امت کسانی هستند که می گویند قدری در کار نیست ... .
مؤلف: این روایت را صاحب ثواب الاعمال به سند خود از امام صادق علیه السلام از آبای گرامی اش از علی علیه السلام روایت کرده، ولی عبارت آن چنین است: برای هر امتی مجوسی است، و مجوس امت کسانیند که می گویند قدری در کار نیست.
و نیز در همان کتاب است که: ابن مردویه به سندی که از ابن عباس روایتش کرده آمده که گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: منظور از کلمه (نهر) فضا و وسعت است، نه نهر آب.
و نیز در همان کتاب آمده که ابو نعیم از جابر روایت کرده که گفت: روزی در وقتی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در مسجد مدینه (نشسته) بود بعضی از اصحابش سخن از بهشت به میان آوردند، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: ای ابا دجانه مگر متوجه نشده ای که هر کس ما را دوست بدارد و با محبت ما آزمایش شده باشد خدای تعالی او را با ما محشور خواهد کرد؟ آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: (فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر).
و در کتاب روح المعانی در ذیل جمله (فی مقعد صدق...) گفته: جعفر صادق (رضی اللّه عنه) در این باره فرموده: معنای این که خدای تعالی در این آیه مکان و مجلس را با کلمه (صدق) ستوده این است که: در آن مجلس به جز اهل صدق کسی نخواهد نشست.