شناخت ظاهر و باطن[1]قرآن

امتیاز بدهید
(5 امتیاز)
شناخت ظاهر و باطن[1]قرآن

قرآن اين كتاب هدايت و اقيانوس بيكران رحمت الهي و معجزه جاودان پیامبر ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم ، راهنمایی روشنگر و هدایتگر به سوی راه سعادت و برترين نعمت الهي به انسان‌ها است و آنچنان که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند: برتري اش بر ديگر سخنان چون برتري خدا بر مخلوقاتش است.[2] ظاهر قرآن احكام و دستوراتی است که عمل به آن برای مکلفین لازم و نسخه اصلاح رفتار فردی، خانوادگی و اجتماعی آنها بوده، هست و خواهد بود و باطنش هم علم و دانشی برای تبيين حقايق عالم هستي و معارف الهی است.  اما متأسفانه از ديرباز همواره مورد هجمه بدخواهان، جاهلان و كج‌انديشان بوده و هست. قرآن ستيزان و جريان‌هاى افراط‌گرا مردم را از شناخت قرآن و معارف بيكران آن محروم كرده‌اند، به‌طوري‌كه قرآن، اين كتاب روشنگر الهي، عملاً، حتي در جامعه اسلامي نيز مهجور مانده است.[3] همانطور كه حضرت علي علیه السلام ميفرمايد: قرآن ظاهري زيبا و باطني ژرف و عميق دارد،[4] كه شناخت هريك نيازمند تدبر و تفكر صحيح قرآني است. آنچه كه دراين مقاله مختصر به دنبال آن هستيم بيان هماهنگي و همسويي ظواهر و بطون قرآني است. به اين معني كه بطون قرآن همواره دانش و معرفتي به معاني ظاهري آن مي‌افزايند و با آن ناسازگاري ندارند. قرآن درياي بيكراني است كه هرچه در عمق آن غوص كني به گوهرهاي ناب تري دست پيدا مي‌كني و اين يافتن، منافاتي با وجود گوهرهايي در سطح و قسمت‌هاي كم عمق دريا ندارد.

اشاعره به ظاهر قرآن (ظاهر بدوي/ ابتدايي) اكتفا و عملاً عقل را در بررسي معاني آيات تعطيل كردند. درنتیجه به اعتقادات نادرستي مثل تجسم خدا، امكان رؤيت خدا باچشم و ... دچار شدند. از سويي ديگر گروهي كه خود را باطنيه مي‌ناميدند [فرقه‌هايي كه در بستر همه مذاهب اسلامي- حنفي، شيعي، حنبلي، شافعي، مالكي و ...- وجود داشته و دارد]، مسائلي را به قرآن نسبت مي‌دادند، كه اساساً روح قرآن از آن بي‌خبر بود. آنها در مقابل هر اعتراضي هم مي‌گفتند كه باطن آيات را تنها ما مي‌فهميم و اين معنا را كه مي‌گوييم از شناخت باطن بدست آمده است.[5] ملاصدرا در كتاب مفاتيح الغيب، با رد اينگونه عقايدِ مدعيان باطنيه مي‌نويسد:"اسراري از قرآن كه براي علماي راسخين و عارفان محقق آشكار شده است و ژرفناهايي كه كشف كرده‌اند، اموري نيستند كه با ظاهر تفسير قرآن ناسازگاري داشته باشند، بلكه اكمال و تعميم فهم ظاهر است، رسيدن به مغز قرآن از پوسته آن، عبور از عنوان به معنون، اين است آنچه كه ما از فهم معاني قصد داريم، نه آنچه كه با ظاهر ناسازگاري دارد، آن گونه كه زياده‌روي‌كنندگان، كساني كه در تأويل قرآن غلو مي‌كنند، قصد دارند."[6]

يكي از زيباترين سخناني كه مي‌توان با تدبر در آن به درك روشني از ظواهر و بطون قرآني دست‌يافت، روايتي از امير سخن، امیرالمومنین علی علیه السلام است که مي‌فرمايد: "کتاب اللّه عزّوجلّ علی أربعة أشیاء: علی العبارة والاشارة واللطائف والحقائق. فالعبارةُ للعوام، الإشارة للخواصّ واللطائف للأولیاء والحقائق للأنبیاء"[7] كتاب خداي عزّوجلّ بر چهار چيز استوار است: عبارت، اشارت، لطايف و حقايق. عبارت آن براي عوام، اشارت آن براي خواص و لطايف آن براي اولياء و حقايق آن مخصوص انبياست.

چنانچه مي‌بينيم درك معاني آيات قرآن داراي مراحلي چهارگانه است. مرحله‌ی اول و سطح نخست آن همان ظاهر قرآن است و مربوط به عموم مخاطبان قرآن (الناس: مردم) است. در اينجا حضرت علي علیه السلام به زيبايي واژه "عبارت" را بكاربرده اند و نه لفظ. هر لفظي، عبارت نيست. لفظ در لغت به معني ادا كردن حروف است چه بر معنا دلالت كند و چه نكند. چنانچه لفظ مُهمَل هم كه بر معنايي دلالت نمي‌كند لفظ است. اما عبارت از عَبَرَ در اينجا به معني عبور كرده‌ي از لفظ به معناست و به لفظي اطلاق مي‌شود كه به معنايي اشاره كند.[8] البته اين سطح از دلالت قرآني برای کل کسانی است‌که نه فقط با لغت عربی بلکه با لغت خاص قرآنی كه قوی‌ترین، فصیح‌ترین، بلیغ‌ترین و ممتاز‌ترین لغت عربی است، آشنا هستند و مي‌توانند با بهره‌گيري از قرآئن دروني و بيروني آيات و عرضه‌ي متشابهات به محكمات قرآن با گذر از ظاهر بدوي الفاظ به درك معناي عبارت قرآني كه همان ظاهر مستقر قرآن است، دست يابد. مثلا در آيه شريفه "...يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ..."،" دست خدا بالاي دست آنان است"(فتح:10) اگر كسي به ظاهر بدوي الفاظ در آيه اكتفا كند دچار خطا مي‌شود. اولين معنايي كه از "دست" به ذهن متبادر ميشود تصويري از دستي همانند دست انسان يا دست ديگر مخلوقات است. خطايي كه قائلين به جسمانيت خدا مرتكب آن شدند. اما اگر اين آيه را كنار محكمات قرآني، مانند:"...لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ..."،"هيچ چيز مثل او نيست"(شوري:11) بگذاريم، مي‌بينيم كه اين "يد" در اينجا نمي‌تواند يدِ مخلوق يا جسماني باشد. زماني‌كه از اين مرحله عبور كرديم، مي‌بينيم "يد" در لغت عرب معاني ديگري غير از دست جسماني نيز دارد. يكي از آنها به معني قدرت است و اين قابل اطلاق به خداي تعالي است البته در معني الهي‌اش، و نه معني مخلوقي آن.

در شناخت بطون قرآني هم هر مرحله از مراحل قبلی برای مرحله‌ی بعدی لفظ است. مثلاً درمورد «عمل صالح» كه در جاي جاي قرآن كريم، ذكر شده و بسياري، آنرا به "نيكوكاري" ترجمه كرده‌اند -مانند آيه شريفه: "إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ، بی‌گمان کسانی‌که ایمان آوردند و کارهای شایستة (ایمان) کردند، ایشان، (هم)اینان بهترین آفریدگانند". (البينة : 7) – بايد مرحله به مرحله جلو برويم تا  به درك عميقتر و دقيقتري از آن پي ببريم. لفظ "صالح" از "صَلَح" به معني "شايسته و مناسب"؛ مانند اينكه مي‌گويند: "هذ الشي يَصلُح لك" يعني "اين چيز مناسب توست"[9]. در ادامه مفهوم "شايسته" خود، مي‌شود لفظ براي درك معنايي بيشتر و عميقتر. در اينجا مي‌پرسيم كه اين عمل كه از آن به عنوان عمل صالح(شايسته) ياد شده، بايد شايسته و مناسب چه چيزي باشد؟ با تدبر در همين آيه و ساير آيات قرآن كريم در مي‌آبيم كه شايستگي و مناسبت در عمل صالح، به شايسته و مناسب بودن عمل با ايمان به خدا «اشاره» دارد. در ادامه "عمل شايسته ايمان به خدا" خود، مي‌شود لفظ براي درك معنايي بيشتر و عميقتر.  يعني با دقت و تفكر در آيات قرآن ويژگي‌هاي عمل مؤمنينِ به خدای تعالي را استخراج مي‌كنيم تا مشخص شود كه عمل صالح مورد نظر قرآن داراي چه ويژگي‌هايي است. با تدبر بيشتر در آيات مي‌بينيم يكي از ويژگي‌هاي عمل صالح "ماندگاري" آن است در صورتي‌كه هر عمل نيك و خيرخواهانه‌اي داراي اين ويژگي نيست. بسياري افراد در زندگي دنيا كارهاي نيك و خيرخواهانه‌اي (باتوجه به تعريف عمومي‌اي كه از كار نيك و خيرخواهانه وجود دارد) انجام مي‌دهند، اما، نه براي خداي تعالي بلكه براي خواسته‌هاي خود، هرچه مي‌خواهد باشد (شهرت- محبوبيت- آرامش و...). آنها در همين دنيا نتيجه كارهايشان را بي‌كم وكاست دريافت مي‌كنند، اما اعمالشان در اين دنيا تباه شده (حَبِطَت اعمالهم) و براي آخرتشان ذخيره نمي‌گردد. در آيات 15و16 سوره هود به زيبايي اين موضوع تبيين شده است: " کسانی‌که زندگی دنیا و زیور آن را می‌خواسته‌اند (جزای) کارهایشان را در (همین) دنیا بی‌کم و کاست به آنان می‌دهیم‌؛ حال آنکه آنان در آن زیان‌بار نخواهند بود. "،"ایشان کسانی هستند که در آخرت جز آتش برایشان نخواهد بود، و آنچه در دنیا ساخته‌اند به هدر رفته و آنچه انجام می‌دادند باطل است."

آنچه مسلم است درك حقايق مربوط با آيات قرآن كريم يعني مرحله‌ی چهارم، مخصوص به صاحبان وحی است. مثلاً حقيقت نماز، اينكه چرا خداي تعالي نماز را در پنج وقت و با ركعات مشخص در هر وعده واجب كرده و همچنين معني رموز قرآن را غير از صاحبان وحی كسي درك نمي‌كند. در واقع در همه آيات قرآن حقايقي نهفته است كه خداي تعالي شايستگي و توان درك آنها را فقط به  صاحبان وحی عنايت كرده است. اما سه مرحله‌ی دیگر برای تدبّر کنندگان در قرآن، کاملاً قابل دستیابی است. مرحله سوم"اللطائف للاولياء" است. مرحوم علامه طباطبايي(ره) معصوم نيستند اما  عمر شريف خود را در انس با قرآن و تدبر در آن گذرانده‌اند؛ لذا مي‌بينيم با دقتي كه در تفسير آيه شريفه«لایمسهُ الاّ الْمُطَهَّرونَ»(واقعه:79) داشته اند؛ در معني "مطهرون" از معناي ظاهري كه رجس و پليدي جسماني است گذر كرده و  مي‌آوردند:"منظور از" مطهرون" كسانى هستند كه خداى تعالى دلهايشان را از هر رجس و پليدى يعنى از رجس گناهان و پليدى ذنوب پاك كرده، و يا از چيزى كه از گناهان هم پليدتر و عظيم‏تر و دقيق‏تر است، و آن عبارت است از تعلق به غير خداى تعالى".[10] البته اين بدين معني نيست كه "مطهرون" طهارت جسماني «ظاهر آيه» را در بر نداشته باشد بلكه ايشان به معنا و معرفتي افزون بر آن رسيده‌اند.

در اینجا به همین مقدار بسنده كرده، فقط این نکته ضروری را مجدداً يادآوري مي‌كنيم كه ظواهر قرآن كريم بيانگر احكام الهي و حجت خدا بر مكلّفان است. آیت الله بروجردی (ره) در تقریرات بحث خود آورده‌اند:"می‌دانیم که حجیّت ظواهر کتاب خدا معروف بوده و نیازی به استدلال ندارد، زیرا قرآنی که روح الامین بر قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم  نازل کرده بی‌شک کتابی است که برای فهم تمام مردم و رسیدن به کمالات لایق حالشان بوده است و جز عدّه قلیل اخباریه کسی شکی در صحّت این سخن ندارند.[11] لذا از آنجا که "ظاهر مستقر/ مراد جدّي" قرآن (كه بعد از تأمل و دقت در قرائن موجود در آيه و كل قرآن بدست مي‌آيد) حجّت شرعیه برای عموم مکلفان است کسی نمی‌تواند ادعا کند؛ به درکی از باطن قرآن رسیده که مخالف و ناسازگار ظاهر مستقر قرآن باشد. باطن قرآن همواره معنا و معرفتی به معرفت ظاهری قرآن می‌افزاید و هرگز مخالف ظاهر مستقر قرآن نخواهد بود، که اگر این‌چنین بود عملاً مکلفان در انجام تکالیف دینی دچار سردرگمی می‌شدند. از گذشته تا حال می‌بینیم برخی فرصت طلبان گمراه يا مغرض با ادعای درک باطن قرآن در صدد تحمیل عقاید انحرافی خود به دیگرانند (مانند آنچه در فرقه‌های انحرافی می‌بینیم) و راه گریز از این انحرافات تنها توجه به قرآن است و اینکه بدانیم خدای متعال با بیانی روشن، امکان تدبر و تمسّک به آیات هدایتگر قرآن را به ما داده است.

 

«و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين»

 

پي نوشت:

[1] راغب اصفهاني در پژوهش لغوي ـ قرآني خود، ذيل واژه «بطن» مي‌نويسد: "ظهر، اصلش آن است كه چيزي بر روي زمين باشد و ناپيدا نباشد، و بطن وقتي به كار مي‌رود كه چيزي در عمق زمين باشد و پنهان شود، سپس واژه "ظهر"براي هر چيز آشكاري به كار رفته كه با چشم قابل ديدن باشد، يا با بصيرت ... و گاهي از ظاهر و باطن، امور دنيوي و امور اخروي قصد مي‌شود، و گاهي نيز معارف آشكار و معارف پنهان (جليه و خفيه) و گاهي نيز مراد علوم مربوط به دنيا و آخرت است." (ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 537)

[2]جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 40

[3]اميرالمؤمنين علي عليه السلام، نهج البلاغه، خطبه 147

[4]جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 41

[5]مطهری، شناخت قرآن،ص: 26

[6]ملاصدرا، مفاتيح الغيب، ص: 82

[7]فیض کاشانی، تفسير الصافي ؛ ج‏1 ؛ ص31 ؛ عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏4، ص: 105؛ الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة (ط - القديمة مع الترجمة ) ؛ النص ؛ ص30

[8]المحيط فى اللغة، ج‏10، ص: 29؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏8، ص: 17

[9]ابن منظور، لسان العرب، ج‏2، ص: 516

[10]طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، ج‏19، ص: 238

[11] طباطبایی بروجردی، سید حسین، الحاشيه علي كفاية الاصول، ص 69 تا 75

 

منابع:

القرآن الكريم

فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى‏، تفسير الصافي ، محقق / مصحح: اعلمى، حسين، تهران, مکتبه الصدر، 1415ق‏

شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار( للشعيري)، نجف، مطبعة حيدرية، بى تا

شهيد اول، محمد بن مكى‏ ، الدرّة الباهرة من الأصداف الطاهرة( ط- القديمة مع الترجمة)، مترجم: مسعودى، عبد الهادى‏، قم، زائر؛ بی تا

ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين،‏ عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، محقق / مصحح: عراقى، مجتبى،قم، دار سید الشهدا للنشر، 1405‏ق

طباطبايى، سيد محمد حسين،‏الميزان فى تفسير القرآن، ترجمه سيد محمد باقر موسوى همدانى، چاپ پنجم، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين،1374ش

نهج البلاغه, ترجمه محمد دشتی, چاپ هجدهم, قم, پیام مقدس, 1393ش

مطهری، مرتضی، شناخت قرآن، قم ، صدرا، 1370ش

راغب، حسین بن محمد اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ترجمه و تحقیق، سيد غلامرضا خسروي حسيني، قم، مرتضوي، 1383ش

صدر المتألهين،‏ مفاتيح الغيب، مقدمه و تصحيح از محمد خواجوى، تهران‏، موسسه تحقيقات فرهنگى،1363ه‌ش‏

نورى، حسين بن محمد تقى‏، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل،28جلد، قم، ‏مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1408ق‏

طباطبایی بروجردی، سید حسین، الحاشيه علي كفاية الاصول، قم، انصاريان، بي تاابن منظور،  محمد بن مكرم، لسان العرب، بيروت، دار صادر، 1414ق

 

 

 

خوانده شده 5379 مرتبه