نام سوره: مزمل
تعداد آیات: 20
محل نزول: مکه مکرمه
معانی نام سوره: مزمل از واژه زمل ریشه گرفته. یعنی کنار کسی و نزد کسی نشستن.
نامهای دیگر: -
ویژگیهای سوره: حاوی دستورات مهم برای مومنان از جمله: تلاوت قرآن – اقامه نماز – پرداخت زکات و حقوق واجبه الهی – قرض دادن – استغقار و طلب آمرزش و ذخیره اندوزی برای روز جزا.
موضوعات مطرح شده: قیام شبانه نماز شب – خبر از نزول قرآن – امر به صبر و استقامت – مساله معاد و رستاخیز – داستان عصیان و طغیان – توصیف و تمجید مسلمان و یارن رسول خدا (ص).
فضیلت قرائت و خواص سوره مزمل
سوره مزمل هفتاد و سومین سوره قرآن کریم است که مکی است و 20 آیه دارد.
حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در فضیلت این سوره فرموده اند: هر کس سوره مزمل را قرائت نماید سختی های دنیا و اخرت از او دفع می شود.
(پاورقی 1. مجمع البیان، ج 10، ص 157.)
شأن نزول و محتوای سوره مزمل
لحن آیات سوره به خوبی نشان می دهد که با سوره های (مکی) هماهنگ است و به این ترتیب احتمال نزول آن در (مدینه)، چنانکه بعضی گفته اند، بعید به نظر می رسد، ولی تفاوت لحن آغاز و انجام آیه نشان می دهد که در میان این آیات فاصله زمانی قابل ملاحظه ای بوده است که بعضی از مفسران آن را (هشت ماه) و بعضی (یکسال) و بعضی حتی (ده سال) نوشته اند. بسیاری از آیات این سوره نشان می دهد هنگامی نازل شده که پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم دعوت علنی خود را شروع کرده بود، و مخالفان در برابر او به مخالفت و تکذیب برخاسته بودند، و پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم دستور پیدا می کند در این مرحله با آنها مدارا نماید. لذا این احتمال که تمام سوره در آغاز دعوت پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم نازل شده باشد بسیار بعید به نظر می رسد، ممکن است آیات نخستین آن چنین باشد ولی مسلما همه آیات آن چنین نیست، چرا که تعبیراتش نشانه گسترش اسلام، لااقل در سطح مکه، و قیام مخالفین به مخالفت و مبارزه است، و می دانیم چنین چیزی در سه سال آغاز دعوت وجود نداشت. شان نزولی که برای سوره یا قسمتی از آیات آن در روایات آمده نیز متفاوت است. تفسیر نمونه جلد ۲۵ صفحه ۱۶۲ در بعضی از روایات آمده است که وقتی پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم اولین پیام الهی و وحی را دریافت کرد وحشت زده نزد خدیجه آمد (احساس ناراحتی جسمانی داشت و به استراحت پرداخت) و فرمود: (مرا در جامعه ای بپیچید) اینجا بود که جبرئیل نازل شد، و (یا ایها المزمل) را برای پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم آورد. در حالی که در روایات دیگری آمده است که این ماجرا زمانی بود که پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم دعوت خود را آشکار کرده بود، و قریش در (دار الندوة) جمع شدند تا در کار پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم بیندیشند، و برای مقابله با او نام و شعاری انتخاب کنند، بعضی گفتند او (کاهن) است، ولی گروهی با این پیشنهاد مخالفت کردند، بعضی دیگر گفتند او (مجنون) است، اما باز گروهی مخالفت کردند بعضی عنوان (ساحر) را ترجیح دادند، آن را نیز نپذیرفتند. سرانجام گفتند هر چه هست او میان دوستان جدائی می اندازد (بنابراین ساحر است) سپس مشرکان پراکنده شدند. این سخن به پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم رسید خود را در لباسهایش پیچید (و به استراحت پرداخت) در این هنگام جبرئیل آمد و (یا ایها المزمل) و (یا ایها المدثر) را بر آن حضرت خواند. نتیجه اینکه همانطور که قبلا اشاره کردیم ظاهرا این سوره در مکه نازل شده، و قطعا قسمتی از آن بعد از ظهور علنی اسلام، و نفوذ نسبی آن در مکه بوده است، هر چند احتمال دارد، آیاتی از آغاز سوره در اول بعثت نازل شده باشد.
(پاورقی . تفسیر نمونه جلد ۲۵ صفحه ۱۶۳.)
به هر حال محتوای سوره را می توان در پنج بخش خلاصه کرد: بخش اول: آیات آغاز سوره است که پیامبر را به قیام شبانه برای عبادت و تلاوت قرآن دعوت می کند، و برای آمادگی برای پذیرش یک برنامه سنگین آماده می سازد. بخش دوم سوره: او را به صبر و شکیبائی و مقامت و مدارا با مخالفان در این مقطع خاص دعوت می کند. در بخش سوم: بحثهائی پیرامون معاد، و ارسال موسی بن عمران به سوی فرعون و سرکشی و سپس عذاب دردناک او را بیان می دارد. در بخش چهارم: دستورات شدیدی را که در آغاز سوره پیرامون قیام شبانه آمده است به خاطر گرفتاریهای مسلمانان تخفیف می دهد. و در بخش پنجم: یعنی آخرین بخش سوره، بار دیگر دعوت به تلاوت قرآن، و خواندن نماز و دادن زکات و انفاق فی سبیل الله و استغفار می نماید.
داستان سوره مزمل
روایاتی راجع به کیفیّت نزول وحی بر رسول اللّه صلی الله علیه و آله و نیز در همان کتاب روایت کرده که: حارث بن هشام از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم پرسید وحی چگونه بر تو نازل می شود؟ فرمود: احیانا صدایی چون صدای زنگ به گوشم می خورد، و من آنچه را می گوید از بر می شوم، و این نوع وحی از سایر انواعش بر من سخت تر است، و بدنم عرق می کند، و گاهی فرشته وحی به صورت مردی برایم مجسم می شود، و من آنچه را می گوید از بر می شوم.
عایشه هم گفته: گاه می شد که وحی بر آن جناب نازل می شد در حالی که سوار بر شتر بود ناچار به گردن حیوان می زد تا بخوابد. و نیز گفته: من دیده ام که گاهی در روز بسیار سرد وحی بر آن جناب نازل می شد و خیس عرق می شد، به طوری که عرق از پیشانیش می چکید. و از تفسیر عیاشی نقل شده که او به سند خود از عیسی بن عبید از پدرش از جدش از علی علیه السلام روایت کرده که فرمود: قرآن بعضی آیاتش بعضی دیگر را نسخ می کند، و لذا باید به دستور رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به همه آیات تمسک کرد، یعنی آخرین آیه ای را هم که نازل شده در نظر بگیریم. و از جمله آخرین آیاتی که به آن جناب نازل شد سوره مائده است، که ما قبل خود را نسخ کرده ولی چیزی آن را نسخ نمی کند، این سوره در حالی بر آن جناب نازل شد که بر ناقه شهبا سوار بود، و وحی آن چنان بر آن حیوان گران آمد که نتوانست راه برود، بلکه شکمش را به زمین نزدیک می کرد و من خود دیدم که نزدیک بود نافش به زمین برسد.
و در تهذیب به سند خود از هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در تفسیر کلام خدای عزوجل که فرموده (ان ناشئه اللیل هی اشد وطا و اقوم قیلا)، فرمود:
منظور از (اقوم قیلا) این است که برخاستن آدمی از بستر برای رضای خدا (و نه برای هیچ کس دیگر) قیامی است استوار.
مولف: این روایت به دو سند دیگر در تهذیب و علل از هشام از آن جناب نقل شده.
و در مجمع البیان در ذیل آیه (ان ناشئه اللیل) آمده که از امام باقر و امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: منظور به نماز ایستادن در آخر شب است
و در الدر المنثور است که ابن منذر از حسین بن علی علیهما السلام روایت کرده که آن جناب را دیدند، بین مغرب و عشا نماز می خواند، سببش را پرسیدند، فرمود: این از همان ناشئه است.
مراد از تبتّل به سوی خدا (و تبتّل الیه تبتیلا)
و در مجمع البیان در ذیل آیه (وتبتل الیه تبتیلا) می گوید محمد بن مسلم و زراره و حمران از امام باقر و امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که فرمودند: منظور از این تبتل، بلند کردن دستها در نماز است. و در روایت ابی بصیر آمده که فرمود: (تبتل) این است که در نماز دست به سوی خدا برداری و تضرع کنی.
مؤلف: این روایت با قنوت نماز منطبق است. و در روایتی دیگر آمده که (تبتل) به معنای بلند کردن دستها و حرکت دادن انگشتان سبابه است. و در روایتی دیگر آمده که اشاره کردن با انگشتان است. و در روایتی دیگر آمده که دعا کردن با یک انگشت و اشاره کردن با آن است.
باز در مجمع البیان است که از عبد اللّه بن عمر نقل شده که وقتی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم شنید کسی می خواند: (وطعاما ذا غصه)، از شنیدن آن غش کرد.
و در تفسیر قمی در ذیل آیه (و کانت الجبال کثیبا مهیلا) آمده: یعنی مانند تل ریگ که از بالا فرو بریزد.