پيامبر(ص) در طولانيترين بخش عمر خويش يعني از 25 تا 50 سالگي فقط با همسر اول خود حضرت خديجه(س) زندگي کرد و تا ايشان زنده بود، همسر ديگري اختيار نکرد. درباره ازدواجهاي بعدي پيامبر(ص) 3 انگيزه عمده مطرح ميشود.
يکي از مواردي که در فيلم موهن به ساحت رسول اعظم(ص) دستمايه قرار گرفته، تعداد ازدواجهاي پيامبر(ص) است. در سکانسهايي از اين فيلم موهن، پيامبر(ص) را ـ نعوذبالله ـ فردي جاهطلب نشان ميدهد که به يارانش دستور کشتن مردان قبايل غير مسلمان ميدهد تا به اين ترتيب زنان آنها را به غنيمت گيرد! در ادامه سکانسهايي پخش ميشود که زبان از توصيف آنها شرم دارد.
اين شبهه موضوع جديدي نيست و همواره از سوي معاندان در طول تاريخ اسلام مطرح ميشود. محمد حسن قدردان قراملکي در کتاب «درباره پيامبر اعظم(ص)» درباره علل ازدواجهاي پيامبر(ص) چنين مينويسد:
ازدواجهاي پيامبر، تابع مصالح ديني و اجتماعي
انگيزههاي ازدواج حضرت، نه از سر شهوتراني و خوشگذراني، بلکه اساساً بر طبق دستور الهي و بر پايه مصالح و مقتضيات اسلام در آن مقطع زماني صورت گرفته بود.
ابوسفيان اين دشمن پيامبر، وقتي از ازدواج ايشان با دختر خود، زماني که دخترش در حبشه تنها مانده بود، آگاه شد، گفت: «پشت اين مرد به زمين مباد». شرايط زماني ازدواجها که در اوج سختي و فشار جنگها بود و از طرفي ازدواج با زنان بيوه که برخي چندين بار ازدواج کرده بودند و همسر نگرفتن از انصار که به راحتي اسلام را پذيرفته بودند و عدم انتقاد از ازدواجهاي پيامبر در زمان ايشان همگي از اين مطلب نشان دارد که اين ازدواجها بر پايه مصالح و اقتضائات زمان بوده است نه از سر لذت که برخي در پي القاي آن هستند. انگيزههاي ازدواجهاي حضرت را به صورت کلي ميتوان در سه بخش انگيزههاي سياسي و اجتماعي، اخلاقي و ديني تحليل و تبيين کرد که به آنها اشاره ميشود.
الف)انگيزههاي سياسي و اجتماعي (همبستگي با اقوام مختلف)
هنگامي که پيامبر نداي اسلام را بلند کرد، تنها بود و تا مدتها جز عدهاي محدود به او ايمان نياوردند، او بر ضد تمام معتقدات خرافي عصر و محيط خود قيام کرد و به همه اعلام جنگ داد، طبيعي است که همه اقوام و قبايل آن محيط بر ضد او بسيج شوند و بايد از تمام وسايل براي شکستن اتخاذ نامقدس دشمنان استفاده کند که يکي از آنها ايجاد رابطه خويشاوندي از طريق ازدواج با قبايل مختلف بود؛ زيرا محکمترين رابطه در ميان عرب جاهلي، رابطه خويشاوندي محسوب ميشد و داماد قبيله را همواره از خود ميدانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه ميشمردند، قرائن زيادي در دست داريم که نشان ميدهد ازدواجهاي پيامبر لااقل در بسياري از موارد، جنبه سياسي داشته است.
در راستاي اين اهداف، پيامبر (ص) با عايشه دختر ابوبکر از قبيله بزرگ «تيم»، با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، با امحبيبه دختر ابوسفيان از قبيله نامدار بنياميه، امسلمه از بني مخزوم، سوده از بنياسد، ميمونه از بنيهلال و صفيه از بنياسرائيل پيوند زناشويي برقرار کرد، ازدواج مهمترين پيوند و ميثاق اجتماعي است؛ به ويژه در آن فرهنگ، تاثير بسياري از خود به جا ميگذارد.
در آن محيط که جنگ، خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلکه به تعبير ابنخلدون، جنگ و خونريزي جزو خصلت ثانوي آنان شده بود، بهترين عامل بازدارنده از جنگها و عامل وحدت و الفت، پيوند زناشويي بود. با دقت در ازدواجهاي حضرت، به اين نکته پي ميبريم که همسران حضرت تنها از ميان مهاجران و نه انصار بود، براي اينکه اتحاد و همدلي بين حضرت و انصار وجود داشته و به واسطهاي نياز نبود؛ اما بين حضرت و قبايل مهاجر، کدورت و دشمنيهايي اتفاق افتاده بود که عقد ازدواج آنها را به عقد دوستي و وحدت تبديل ميکرد، به همين جهت پيامبر (ص) با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي که بيش از ديگران با پيامبر (ص) دشمن بودند، مانند بنياميه و بنياسرائيل، ازدواج کرد؛ اما با قبايل انصار که از سوي آنان هيچ خطري احساس نميشد و آنان نسبت به پيامبر (ص) دشمني نداشتند، ازدواج نکرد.
«گيورگيو» نويسنده مسيحي مينويسد: محمد (ص) امحبيبه را به ازدواج خود درآورد تا بدين ترتيب داماد ابوسفيان شود و از دشمني قريش نسبت به خود بکاهد، در نتيجه پيامبر با خاندان بنياميه و هند زن ابوسفيان و ساير دشمنان خونين خود خويشاوند شد و امحبيبه عامل بسيار مؤثري براي تبليغ اسلام در خانوادههاي مکه شد».
ب)انگيزههاي اخلاقي
نکته ديگري که بسيار حائز اهميت است، اينکه با دقت در سيره پيامبر(ص) ميتوان دريافت که هيچگاه مقصود ايشان از اين ازدواجها، تمايلات جنسي نبوده است، با تأمل در ازدواجهاي حضرت، ما شاهد انگيزههاي اخلاقي نوعاً حمايت مادي يا معنوي از زنان (همسران) هستيم که شواهد زير اين ادعا را ثابت ميکنند:
1. ايشان در طولانيترين بخش عمر خويش يعني از 25 تا 50 سالگي فقط با همسر اول خويش حضرت خديجه زندگي کرد و تا او زنده بود، همسر ديگري اختيار نکرد؛ در حالي که ايشان در سن جواني بودند، بعد از خديجه نيز تا يک سال ازدواج نکرد، ازدواجهاي متعدد پيامبر(ص) در هفت سال آغازين هجرت بوده است؛ يعني در حد فاصل سنين 54 تا 61 سالگي بوده است.
2. علاوه بر اين شکي نيست کساني که به زندوستي و شهوتراني نظر دارند، به طور معمول به دنبال جمال، زيبايي و زنان جوان هستند، ولي در سيره پيامبر اکرم(ص) نه تنها چنين چيزي وجود ندارد، بلکه ما شاهديم که ايشان بعد از ازدواج با دختر باکره با بيوهزنان و حتي با زنان پير ازدواج ميکند و اين با انگيزه شهواني مشابهتي ندارد.
3. علت ازدواج ايشان با امحبيبه (رمله) دختر ابيسفيان به اين خاطر بود که شوهرش در حبشه نصراني شد، ولي او مسلمان باقي ماند؛ پس رسول خدا(ص) براي حمايت از او به صورت غيابي با ايشان ازدواج کرد و نجاشي حاکم حبشه از طرف پيامبر عقد را جاري ساخت. در اينجا به صورت واضح ميتوان انگيزه ديني و حمايتي پيامبر را ديد و اين کار با سخن کساني که اين ازدواجها را با انگيزه شهوت ميدانند سازگار نيست؛ چون اين زن در حبشه بود و حتي زمان برگشت او مشخص نبود.
4. ازدواج گاهي براي حفظ جان برخي از زنان مسلمان صورت ميگرفت. درباره سوده بنت زمعه اين جهت را بيان کردند؛ چون همسر خود را از دست داده بود و اقوام او همه کافر بودند که درباره او خطر کشته شدن يا اسارت و شکنجه وجود داشت، رسول خدا(ص) با ازدواج، او را نجات داده و در پناه خود قرار داد.
5. رسول خدا(ص) براي کمک و تأمين زندگي برخي از زنان که بيوه شده بودند، با آنها ازدواج کرد؛ مانند ازدواج با زينب بنت خزيمه که در جاهليت به خاطر انفاق به فقرا و مساکين به اممساکين شهرت داشت، اما بعدها وي خود فقير و تهيدست شده بود، پيامبر با ازدواج با او در پي حفظ آبروي وي برآمد.
6. انگيزه ايشان در ازدواج با امسلمه اين بود که او داراي کودکان يتيمي بود که قادر به اداره آنها نبود.
7. در برخي از ازدواجها، انگيزه پيامبر، رهايي اسرا و آزادسازي آنها بود؛ چنانکه با صفيه دختر حيي بن اخطب يهودي ازدواج کرد که دختر بزرگ يهوديان بود و او را از اسارت آزاد کرد.
8. حضرت با ازدواج با جويره دختر حارث بن ابيضرار رييس طايفه بنيالمصطلق که به اسارت درآمده بود، موجبات آزادي همه اسراي اين قبيله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان ديگر وقتي ديدند اين طايفه با پيامبر خويشاوند شدند، همگي اسراي اين قوم را که در دست داشتند، آزاد کردند و مردمان بنيالمصطلق وقتي اين رفتار را ديدند، همگي به اسلام گرويدند.
اين تعبير لطيفي است که نشان ميدهد ازدواج پيامبر با زنان متعدد و مختلف براي حل يک سلسله مشکلات اجتماعي و سياسي بوده است.
ج)انگيزههاي ديني
چنان که اشاره شد، بعضي از ازدواجهاي پيامبر (ص) به امر الهي و به منظور اثبات يک حکم ديني يا برداشتن سنت جاهلي بود که خود حضرت پيشقدم ميشدند؛ اينجا ميتوان به ازدواج با زينب بنت جحش اشاره کرد.
در اسلام «پسرخوانده» حکم پسر واقعي را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نيست؛ در حاليکه در جاهليت احکام پسر واقعي را بر پسر خوانده سرايت ميدادند، از آن جمله زن پسرخوانده محرم بود، اسلام اين حکم را باطل کرد. پيامبر (ص) به دستور خدا با زينب بنت حجش که همسر مطلقه زيد بن حارثه، پسرخوانده پيامبر بود، ازدواج کرد، تا حکم جاهلي را در عمل باطل کند و مردم، پذيراي نقض حکم جاهلي باشند.
اگر اين ازدواج صورت نميگرفت، ممکن بود زيد بن حارثه، يا پسرش اسامه بن زيد، بعد از رحلت پيامبر به عنوان پسر و وارث پيامبر مطرح ميشد و مسير امامت و وراثت خاندان پيامبر (ص) دگرگون ميشد.