بحرانی که دامن منطقه را گرفت
بررسی دلایل اصرار اتهام زنی به دولت بشار در خصوص تسلیحات شیمیایی و دیگر ابعاد تعمیق بحران در سوریه
نا آرامی ها در سوریه به مادر چندبحران منطقه ای تبدیل شده است.اگر در نخستین روزهای آغاز اعتراض ها در سوریه باور عمومی مخالفان پنهان بشار اسد این بود که وی نیز نیمه شبی درست مانند حسنی مبارک حاکم مصر وادر به ترک قدرت خواهد شد امروز هرکدام از داعیه داران این تحلیل خود با مشکلی که نوزاد دمیدن در اتش اختلاف های داخلی در سوریه است ، دست و پنجه نرم می کنند. از ترکیه تا مصر و از عربستان تا قطر همگان شاهد شکست سیاست های خود در سوریه هستند. از سوی دیگر تعمیق بحران در مصر و کشته شدن طرفداران محمد مرسی در کوجه و خیابان هایی که روزی میزبان آهنگ های انقلابی خرسند از وداع حسنی مبارک با قدرت بودند، تا حدودی بحران در سوریه را به سایه برده است.
با اینهه به نظر می رسد که ادعای استفاده یکی از طرفین درگیر در سوریه از تسلیحات شیمیایی به اندازه ای جذاب است که درست ساعاتی پس از ورود بارزسان سازمان ملل متحد به دمشق برای بررسی این ادعا باز هم مخالفان بشار ادعای تازه ای را مطرح کرده و تاکید دارند که ارتش سوریه در اطراق دمشق از تسلیحات شیمیایی استفاه کرده و بیش از 600 نفر را کشته است. هرچند ارتش در بیانیه ای این ادعا را دروغ محض خوانده است اما طرح آن برای بازگرداندن توجه های بین المللی به پرونده سورهی و اتهام توسل بشار به تسلیحات شیمیای کافی بود.
برای بررسی دلایل طرح ادعای استفاده بشار از تسلیحات شیمیایی ، چرایی سکوت بین المللی در خصوص انتقال تسلیحات از کشورهای عربی به سوریه و واکاوی ارتباط میان کردهای سوری و هم کیش های آنها در ترکیه و عراق به سراغ محمد ایرانی، سفیر سابق ایران در اردن و کارشناس مسائل خاورمیانه رفتیم:
بازرسان سازمان ملل متحد به سوریه سفر کردند تا در خصوص استفاده از سلاح های شیمیایی تحقیق کنند. با توجه به اتهاماتی که به هر دو طرف درگیر در سوریه در خصوص استفاده از سلاح های شیمیایی زده شده، اینبار دولت سوریه با حضور این بازرسان موافقت کرده و حتی وعده هر گونه همکاری هم به آنها داده است. این استقبال بشار اسد از بازرسان را چگونه تعبیر می کنید؟
از آن جهت که چنین بحثی به شکل دقیق تری روشن شود باید به اهدافی که طرف مقابل هم از تلاش برای ورود به سوریه به منظور بازرسی انجام می دهد، اشاره کرد. روایت های مختلفی در خصوص بکار گیری سلاح شیمیایی در داخل سوریه مطرح بوده و هست. بیش از یک سال پیش برخی از طرف های بین المللی از جمله ایالات متحده امریکا، اروپایی و رژیم صهیونیستی ادعا کردند که دولت سوریه و یا نیروهای مسلح و ارتش این کشور از سلاح شیمیایی در بخش هایی از جبهه حلب استفاده کرده است که البته دولت سوریه آن را تکذیب کرد. اما صحنه ها و شواهدی که به صورت دقیق این مساله را تایید کند به جز یک یا دو مورد ساده که حکایت از بکارگیری برخی از گازها شیمیایی داشت، دیده نشد.
در آن زمان برخی از طرف ها ادعا کردند که احتمالا برخی از گازهای اشک آور و یا گازهایی که در مناطقی که مخالفین برای جنگ حضور داشتند همانند سنگرها و یا برخی از مناطق مسکونی و یا تجاری مورد استفاده قرار گرفته اما شدت عملکرد این گازها به گونه ای بوده که ذهن ها به سمت استفاده از سلاح شیمیایی رفته است. البته این روایت نیز به تدریج تغییر کرد. مدتی پیش بحث دیگری مطرح شد که این سلاح ها توسط مخالفین به شکل ضعیف شده این گازها و در سلاح هایی که در تهیه مهمات آنها از مواد شیمیایی استفاده شده است، بکار گرفته شده است. بر اساس این ادعا این سلاح ها توسط برخی از دولت های مخالف نظام سوریه از جمله ترکیه در اختیار مخالفین قرار گرفته است.
آنها همچنین اشاره داشتند به منطقه ای نزدیک حمص به نام خان العسل که این سلاح ها مورد استفاده مخالفین قرار گرفته و اتفاقا دولت سوریه نیز به این روایت واکنش بسیار مثبتی نشان داد و اعلام کرد که موافق است تا بازرسان سازمان ملل به سوریه آمده و از این منطقه دیدار کنند. در همان زمان حدود یک ماه پیش در این منطقه اتفاقی افتاد که موجب شد تعداد زیادی از نیروهای نظامی سوریه در یکی از عملیات های غافلگیری کشته شوند و در نتیجه سوری ها اعلام کردند این بازدید به تعویق بیفتد. از یک ماه پیش به این سو تغییر آنچنانی در صحنه تبلیغات مبنی بر بکارگیری سلاح ها شاهد نبودیم، اما همچنان این مساله در دستور کار نهادهای بین المللی قرار داشت.
چنین اتفاقاتی سبب شد تا طرف های دیگر منطقه ای و بین المللی همانند روس ها وارد این ماجرا شوند و حتی اعلام کردند مدارکی در اختیار دارند که نشان می دهد نیروهای مخالف از این سلاح ها استفاده کردند و حتی برخی از کشورهای منطقه را نیز متهم کردند که این سلاح ها را در اختیار مخالفان قرار دادند که این مساله مجددا مورد توجه قرار گرفت.
اهداف سیاسی اصرار برخی کشورهای غربی و عربی بر توسل بشار اسد به تسلیحات شیمیایی چیست؟
این اصرار نه لحاظ نگرانی های حقوقی و نه دغدغه های انسان دوستانه است بلکه به نظر می رسد به عنوان یک اهرم فشار بیرونی بر نظام بشار اسد است عمل می کند. به نظر می رسد سه هدف برای تحت فشار قرار دادن نظام سوریه از طریق موضوع بکارگیری سلاح شیمیایی دنبال می شود:
1. با این اقدام پای نهادهای بین المللی به سوریه باز می شود. دولت سوریه تا به امروز با توجه به حساسیتی که نشان داده اجازه حضور هیچ نهاد بین المللی در حوزه های درگیری در این کشور را نداده است.
2. با این حرکت سوریه مداوم در موضع پاسخ گویی قرار می گیرد. به معنای دیگر موضع منفعلانه ای است که بر مبنای آن طرف مقابل به طور مرتب از سوریه پاسخ می خواهد.
3. در این فضا امکان اعمال فشار اسرائیل به طور مستمر فراهم خواهد بود. بر این اساس اسرائیلی ها سوریه را به عنوان تهدید منطقه ای جلوه داده و ادعا می کنند که دولت دمشق در آینده نیز از این تسلیحات علیه تل آویو استفاده خواهد کرد.
پیش از این نیز تسلیحات شیمیایی در بسیاری از کشورها و در ایران در حلبچه به طور وسیعی استفاده شده بود اما سال های سال بر آن سرپوش گذاشته شد و هیچ مرجعی هم آن را پیگیری نکرد.
مساله دیگری که اخیرا از سوی اخضر ابراهیمی مطرح شده موضوع دخالت حزب الله در مساله سوریه بوده است که وی با انتقاد از این دخالت اعلام کرده بود این روند عواقب بسیار بدی برای حزب الله و منطقه به دنبال خواهد داشت. حال با توجه به اینکه برخی از مخالفان دولت سوریه القاعده ای و تروریست هستند و همچنان کمک ها برای مخالفین ارسال می شود، چرا بر حمایت و همکاری حزب الله تمرکز شده و به طرف دیگر تذکری داده نمی شود؟
این موضوع را باید در تعریفی که طرف های بین المللی در آینده کلی که برای سوریه متصور بودند و اهدافی که دنبال می کردند تحلیل و بررسی کرد. این موضع گیری طرف های بین المللی از ابتدای بحران سوریه به این شکل بود که نوعی سرمایه گذاری و تلاش برای از هم پاشیدن نظام سوریه مطرح بود و تقریبا تمامی طرف های تعیین کننده در صحنه بین المللی و بسیاری ازسازمان های بین المللی به دنبال آن بودند که نظام سوریه فروبپاشد. اما این ذهنیت که پس از گذشت مدتی نظام سوریه از نو شکل بگیرد و فرو نخواهد ریخت و پذیرش آن برای این طرف ها بسیار دشوار است، بنابراین به راحتی در فضای اولیه این اجازه داده می شد که تمامی کشورهای منطقه و عربی حتی در صحنه بین الملل کشورهای قدرتمندی همچون غرب و امریکا وارد مساله سوریه شده و به طور رسمی و علنی اعلام کنند که به نیروهای مخالف سوریه کمک می کنند و ترکیه را در کنار مرزهای سوریه برای انجام عملیات ها و هماهنگی نیروهای مخالف به عنوان پایگاه قرار دهند.
در آن زمان مخالفان بشار اسد انتظار نداشتند که هیچ طرفی و یا سازمان ها، موسسات و احزاب غیرسوری وارد موضوع حمایت از نظام سوریه شوند. در چنین شرایطی به ویژه طرف ها و نهادهای بین المللی باید به شکل بی طرفانه ای مساله را دنبال کنند و همچنین نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب زمانی که در خصوص بحران سوریه صحبت می شود باید تمامی طرف ها را به شکل یکسان بیند. بنابراین اینکه موضوع دخالت طرف های خارجی در سوریه حتی کشورهای غیرعرب و غیرهمسایه کاملا نادیده گرفته می شود اما اقدام یکی از همپیمانان بشار اسد که در یک محور با یکدیگر همکاری می کردند مورد سرزنش قرار گیرد نشان از عدم بی طرفی است. با وجود آنکه حامیان بشار اسد مدعی هستند یکی از اهدافی که مخالفان دولت سوریه دنبال می کنند نابودی حزب الله است و بر این باورند که حضور آنها در حقیقت دفاع مشروع و قانونی است، بازهم به این صورت مورد سوال قرار می گیرند.در نتیجه برخورد با دوطرف درگیر برخورد دوگانه ای است و اگر دخالت در سوریه مشکل ساز است باید همه طرف ها را محکوم کنند.
اما موضوع فراتر از این است. امروزه در سوریه جریانات تکفیری و تندرو نزدیک به القاعده حضور دارند که مورد تحریم بین المللی هستند، بدین معنا که بحث تروریسم در سوریه کاملا واضح است و این گروه ها رسما اعلام می کنند که وابسته به گروه های تروریستی هستند.بنابراین نهادهای بین المللی باید بیشتر روی محکومیت این گروه ها که هدفی جز کشتار و تخریب و خونریزی ندارند و در ایجاد شکاف جدی در جامعه سوریه تلاش می کنند، کار کنند.
مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان صحبت از این کرده بود که اگر لازم باشد نیروهای پیشمرگ این منطقه را برای دفاع از کردهای سوریه عازم این کشور می کند. اما هوشیار زیباری این موضوع را به دلیل درگیری میان حزب اتحاد دموکراتیک سوریه با النصره منتفی دانسته است. چرا از ابتدا چنین امری از سوی بارزانی طرح شده و آیا ممکن است چنین طرحی عملیاتی شود؟
نگاهی که بارزانی دنبال می کند نگاه استراتژیک به کل مساله کردی است. کردها در منطقه حداقل در چهار کشور حضور دارند. استراتژی بارزانی این است که با توجه به پایه های فرهنگی تاریخی که کردهای این چهار منطقه دارند رهبری آنها را به عهده گیرد و در هر منطقه ای که آنها حضور دارند از آنها حمایت کند. بنابراین حمایت حکومت اقلیم کردستان در مقابل جبهه النصره از این زاویه است. اما اینکه چنین طرحی عملیاتی شود باید گفت به لحاظ عملیاتی و سیاسی مسعود بارزانی با مشکل مواجه است. به دلیل آنکه میان کردها دو تفکر وجود دارد: تفکری که وابسته به مسعود بارزانی و نزدیک به دیدگاه های وی و جریان اقلیم کردستان است و دیدگاه دیگری که از گذشته وجود داشته و مرتبط با کردهای ترکیه است. این گروه از حزب کارگران دفاع می کنند و تحت حمایت حزب پ.ک.ک هستند که در درون خود نیز نوعی رقابت برای رهبری کردی دارند.
در طول ماه های اخیر مذاکراتی میان مسعود بارزانی و ترکیه صورت گرفت که بر اساس آن منافع مشترکی برای یکدیگر تعریف کردند. حضور پ.ک.ک در این میان تعارضی برای بارزانی ایجاد می کند که در جریانات کردی باید از تمامی کردها دفاع کند اما در مساله مربوط به ترکیه می بایست اقدام حامیان جریان پ.ک.ک و کارگران را محکوم کند چراکه آنها برای مقابله با دولت ترکیه فعالیت می کنند و این تعارض موجب شد که مسعود بارزانی در موضع گیری های خود ملاحظاتی را اعمال کند. به نظر می رسد که موضع گیری های بارزانی در خصوص کردهای سوریه بیش از آنکه عملیاتی باشد سیاسی است.
بحران مصر این روزها به اوج خود رسیده و به گونه ای بر درگیری ها در سوریه سایه انداخته است و حتی باید گفت که سبب شده تا مساله سوریه تا حدودی کمرنگ شود. با کاهش قدرت اخوانی ها تا چه اندازه آنچه که در مصر اتفاق افتاده به نفع دولت بشاراسد شده است؟
بحران مصر به مراتب عمیق تر و گسترده تر از مساله سوریه است. هم اکنون به بحران سوریه زمان خورده است و تا حدودی تغییرات متفاوتی را در این کشور شاهد نیستیم، این فراز و فرودها همیشه بوده و داستانی است که تقریبا دو سال و نیم ادامه دارد. اما اتفاقی که در مصر رخ داده برای کل منطقه مهم و استراتژیک است. به نظر می رسد تاثیری که بحران مصر بر سوریه و سایر حوزه های بیداری در خاورمیانه داشته باید این مسائل را از دو زاویه بررسی کرد: الف- زاویه عملیاتی و کاربردی و ب- زاویه نظری
از نظر عملیاتی به طور قطع اتفاقی که در مصر افتاد و موجب کنار گذاشتن محمد مرسی و اخوان الملسلمین شد موجب تضعیف اخوانی ها به طور کلی در منطقه خواهد شد و به طور حتم در جریان معارضه سوریه که بخشی از آنها اخوانی هستند تاثیر خواهد گذاشت. همچنین بر موضع ترکیه -که حزب و عدالت توسعه گرایش نزدیکی به اخوان دارد- و بر موضع قطر - که شاهد تغییرات جدی در سطح مقامات این کشور بودیم- اثر خواهد گذاشت.
اما از بعد نظری آنچه که در مصر رخ داده خواسته یا ناخواسته سبب تضعیف موضع مدیریت سیاسی و توانایی اسلام گرایان اهل سنت در اداره سیاسی جوامع مناطق مختلف خاورمیانه می شود. بدین معنا آثار روانی که این مساله به جای خواهد گذاشت این است که از این پس در خصوص توانایی سیاسی اسلام گرایان اهل سنت و به ویژه اخوانی ها همواره علامت سوالی وجود خواهد داشت و این موضع نسبت به گذشته به شدت تضعیف می شود. به دلیل آنکه طرف مقابل بشاراسد نیز جریان اخوان المسلین است این تاثیر کاملا مشهود بوده و در نتیجه بشاراسد نیز از این وضعیت و شرایط پیش آمده استفاده لازم را برده است.