حوادث لبنان بویژه انفجار اتومبیل های انفجاری در منطقه شیعه نشین حومه جنوبی بیروت و شهر سنی نشین طرابلس در شمال این کشور از یک سو و تجاوزات هوایی جنگنده های رژیم صهیونیستی به حریم هوایی لبنان از سوی دیگر انسان را یاد این تاکتیک سیاسی " فشار از پایین و چانه زنی از بالا " می اندازد.
طبیعی است که مدیریت إعمال فشار از پایین به دست همان کسی است که از بالا قصد چانه زنی دارد. در حوادث لبنان درست است که انفجارهای خونین را که به قتل عام شبیه است و در آن ده ها تن کشته و صدها تن زخمی شده و خسارات بسیاری برجای می نهد، کار گروه های تکفیری است و نوع انفجارها هم از همین امر حکایت می کند، اما برنامه ریزی و مدیریت از همان منبعی است که در بالا برای چانه زنی به حرکت در می آید تا مردم لبنان و مقاومت را وادار به تسلیم کند و اگر تسلیم نشود بر او آن رود که بر سوریه و مصر رفته است.
البته احتمالا مدیریت انفجارها با یک واسطه به اسرائیل وصل می شود و آن واسطه همان منبعی است که تکفیری ها ونیروهای تندرو و افراطی سلفی را تغذیه مادی و عقیدتی می کند و همان منبعی است که به هر قیمتی می خواهد جنگ را در سوریه تداوم بخشد و به هر نحوی که می تواند مانع از حل سیاسی بحران این کشور می شود، و به منظور تحقق این اهداف، حمله ای شیمیایی نیز به مردم عادی سوریه که هیچ نقشی را در بحران این کشور بر عهده ندارند، اجرا و تعداد بیشماری از آنان را قربانی می کند، همه این کاره برای آن است تا قدرت چانه زنی خود و اربابانش را بیفزاید.
این واسطه همانی است که در کشتار مردم مصر هم نقش مهمی بر دوش گرفته و از حکومت ارتشیان بر مصر و بازگشت عصر مبارک به این کشور با تمام توان مالی و سیاسی خود به میدان آمده است و بیش از هر چیز هم از بیداری ملت ها و انتشار مردمسالاری بویژه مردمسالاری دینی وحشت دارد که پایه های حکومت عشائری و خاندانی آن را که پوشش عقیدتی سلفی دارد، می لرزاند.
امروز این واسطه ی میان اسرائیل و تکفیری ها با پول و درآمدهای نفتی خود در صدد خریدن انقلاب هایی است که با خون شهیدان و خون دل انقلابیون و خون جگر مردم زجر کشیده به پیروزی رسیده است. اما این خریدن نه برای نگهداری آن هاست بلکه برای برگردندن اوضاع به عصر مبارک در مصر و عصر بن علی در تونس و به عصر بشیر جمیل و امین جمیل در لبنان است، یعنی برگرداندن منطقه به عصر اسرائیلی و عصر حاکمیت بلامنازع امریکا بر منطقه.
تحقق این هدف ابتدا نیازمند ناامنی و از نفس انداختن مردم با قتل و فقر و بحران است. در ایجاد این ناامنی و قتل، برای این واسطه فرق نمی کند که خون چه کسی ریخته شود، شیعه یا سنی، بیگناه یا گناهکار، پیر یا جوان، زن یا مرد، خردسال یا سالخورده.
به همین علت هم انفجارات به صورت تناوبی در لبنان در مناطق سنی و شیعی به نوبت انجام می گیرد، همان برنامه ای که در عراق اجرا می شود. همه هم می دانند که منشاء این انفجارات و عامل تأمین کننده مادی و مالی و فکری و عقیدتی و رسانه ای آن ها کجاست. همه می دانند که دلارهای نفتی در حال انتقام گیری از ملت هایی است که بر ضد دیکتاتورهای مورد حمایت امریکا قیام کرده و آن ها را سرنگون ساختند.
اما آن ها قبل از اقدام به انتقام گیری های گسترده، توانستد ملت ها و مردم کشور ها را با شعارهای مذهبی یا سیاسی فریب داده و از یکدیگر جدا و نسبت به یکدیگر بدبین ساخته و میان آن ها فاصله بیاندازند و شکاف و گسیختگی ایجاد کنند. امروز جهان اسلام، از این شکاف ها رنج می برد و ضربه می خورد.
از بین بردن اختلافات سخت نیست، از بین بردن بدبینی ها سخت است ، خصوصا زمانی که دست های مغرض همچنان از راه های گوناگون ناجوانمردانه به فتنه انگیزی دامن می زنند و فرصت برای اعتمادسازی باقی نگذاشته و مهلت به آن نمی دهند.
در این شرائط دستگاه دیپلماسی کشورمان با وجود مدیران و کارشناسان خبره و توانا و با تجربه و ریاست جمهوری تازه نفس کشورمان، با درک بالایی از سیاست خارجی و فهمی دقیقی که از امنیت ملی و منطقه ای و جهانی دارد، فرصتی ارزنده برای جهان اسلام و جمهوری اسلامی است تا کشتی ایران و اسلام را در این اقیانوس توفانی به سمت ساحل نجات هدایت کنند و به راهی قدم گذارند که امام علی ع فرمود: " ایها الناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاة " : مردم، امواج فتنه ها را با کشتی های نجات بشکافید!
سید مرتضی نعمت زاده