روزنامه البيان در مقاله اي نوشت دموکراسي امريکايي که حمله امريکا به عراق با خود به ارمغان اورد نتيجه اي جز ويراني ، فساد و عقب ماندگي نداشته است .
پايگاه اينترنتي روزنامه البيان در مقاله اي به قلم حسين العودات با اشاره به خساراتي که حمله امريکا به عراق به بار اورد و هزينه هايي که امريکائيها و عراقيها از نظر مالي و جاني متحمل شدند نوشت کاندليزا رايس وزير امور خارجه وقت امريکا زمان اشغال عراق نوشت اين حمله وسيله مهم و حياتي براي گسترش دمکراسي در منطقه است و سبب مي شود خاورميانه جديد ساخته شود . سياستمداران ، رسانه ها و مطبوعات امريکايي چنين القا کردند که نظام هاي اطراف عراق نيز از هم خواهند پاشيد . مقصود انها اين بود که نظام سوريه در استانه سقوط قرار دارد ، به دنبال ان حزب الله لبنان و شايد نظام ايران نيز سقوط کنند . بطور خلاصه منطقه براساس نگرش امريکا پخته شد يا اينکه در استانه پخته شدن قراردارد و ثمره ان نيز بدست خواهد امد.
درباره دموکراسي که در عراق ايجاد شد که قرار بود الگو باشد و انگيزه اي براي ايجاد دمکراسي در کشورهاي همسايه باشد ، انچه که تحقق يافت ايجاد بدترين نوع دمکراسي بود .در عراق نظامي ايجاد شد که هيچ ارتباطي با دمکراسي ندارد يعني نظام سهم خواهي طائفه اي که حتي يکي از معيارهاي دولتهاي مدرن را اجرا نکرده است .
دولت عراق به دولت طائفه اي تبديل شد که بر سر کيک قدرت و ثروت با يکديگر نزاع دارند .با چنين دولتي مفهوم شهروندي ، ازادي و دمکراسي نابود شده است و براي بيشتر عراقيها ميهن و کشور اولويتي ندارد بلکه ميهن پس از طائفه و نژاد در مرحله بعدي قرار گرفته است .
برمر (حاکم امريکايي عراق ) و دولتش با اشتباهات اشکارش در حق عراق و سياست خاورميانه به اساني عراق را تسليم ايران کرده است ، هدفي که ايران نتوانست از طريق جنگ ، دبپلماسي و يا استفاده از طائفه گرايي به ان دست يابد .
همچنين موقعيت ايران در افغانستان و سرزمين شام بر خلاف خواست دولت امريکا ، تقويت شد . امريکا نيز به سبب حماقت راهبرديش با طرح خاورميانه بزرگ که نامش را از خاورميانه بزرگ به خاورميانه جديد تغيير داده است ، شکست خوردو نتوانست خاورميانه را تحت سلطه خود قرار دهد بلکه نفوذ ايران به شريکي براي امريکا در خاورميانه تبديل شد و هدف اصلي حمله به عراق بر باد رفت .
در ادامه اين مقاله امده است به سبب حمله امريکا به عراق دو پديده تحقق يافت . نخست ورود گروههاي تندرو (و تروريستي ) و سلفيه به ميدان در حاليکه نظام سابق سد محکمي در برابر انها بود . اين گروهها ، افکارشان و اقدامات انها به عراق و برخي کشورهاي خليج فارس سرايت کرد .انها در عراق اقامت کردند و حضورو فعاليتشان در ان تقويت شد و اين نيز از اشتباهاتي بود که اشغالگران مرتکب شدند.
دومين پديده گسترش فساد درعراق است در حاليکه عراق در سالهاي قبل شاهد چنين فسادي نبود . سرقت و رشوه از جمله سرقت نفت با استفاده از خط لوله هاي خاص افزايش يافت . علاوه براين درامدهاي نفتي عراق به سرقت رفت و با شرکتهاي مسول استخراج نفت و صادرات تباني به عمل امد و اين در حالي است پس از اين همه سال توليد برق عراق نميتواند نيمي از نيازهاي عراق را تامين کند. اب اشاميدني نيز چنين وضعي دارد و هنوز زير ساختها از جمله راهها ، بيمارستانها ، مدارس و تاسيسات عمومي ويران است . بنابراين دمکراسي امريکايي که حمله امريکا به عراق با خود به ارمغان اورد نتيجه اي جز ويراني ، فساد ، عقب ماندگي و خدشه دار شدن نظام سياسي نداشته است .
علاوه براين نزاع طائفه اي و نقض حاکميت عراق به سبب حمله و به سبب گشودن باب نفوذ ايران از ديگر نتايج اشغال عراق بود . هر چه بررسي کرديم نتوانستيم يک نکته مثبت در اين اشغالگري پيدا کنيم جز يک نکته مثبت براي امريکا که اين هم در اينده مي تواند جنبه منفي به خود بگيرد.
تنها نکته مثبت ساخت سفارت امريکا در عراق است که بزرگترين سفارتخانه در جهان است و پانزده هزار نفر کارمند دارد . ايا اين دستاورد اگر انرا يک دستاورد به شمار اوريم ارزشش را داشت که به خاطر ان چهار هزار و پانصد نظامي امريکا کشته شوند ، سي و دو هزار نظامي امريکا زخمي شوند ، و هزار ميليارد دلار از خزانه امريکا هزينه شود ؟
تصور نمي کنم ارزش اين همه هزينه را داشته باشد . با اين وجود اوباما مي گويد تاريخ درباره حمله به عراق قضاوت خواهد کرد .ايا اين امر نياز به تحقيقات و بررسيهاي عميق يا منتظر ماندن براي قضاوت تاريخ دارد تا اعلام شود اين حمله حماقت پرهزينه اي براي امريکائيها و عراقيها بوده است .
به نظر مي رسد باراک اوباما رئيس جمهور امريکا با موضعي که در قبال اين حمله اتخاذ کرد ، فريبکاري مي کند با اينکه جمهوريخواهان تصميم به اين جنگ گرفتند . وي سعي مي کند طرفداران جنگ را از دست ندهد يا اينکه اگر زماني خواست به کشور جديدي حمله کند ، پلها را پشت سرش خراب نکرده باشد.
احمدي