همخواني نداشتن فعاليتهای منطقه اي و جهاني قطر با موقعیت منطقه ای و بین المللی اين كشور، سؤالات بسياري را درباره واقعيت فعاليت ها و و کسانی که در پس پرده تصمیم گیری های کلان این کشور قرار دارند، مطرح كرده است.
بسیاری از تحليلگران سياسي فعاليت هاي قطر خصوصاً پیش از آغاز انقلاب هاي عربي و طی انقلابها و پس از آن را مشکوک می دانند. به گفته تحلیلگران، فعاليت هاي قطر بیشتر در چارچوب استراتژي آمريكا برای "منحرف كردن انقلاب هاي عربي از مسير اصلي خود" قرار دارد؛ چراکه آمريكا ابتدا در خاموش كردن شعله انقلاب ها ناكام ماند.
آمريكا چرا قطر را براي اجراي راهبردهای خود انتخاب كرده است ؟
تحليلگران سياسي به دلايل ذيل معتقدند كه آمريكا و غرب براي اجراي استراتژي خود در منطقه خاورميانه، قطر را برگزیده است:
1) ناتواني عربستان در اجراي راهبرد آمريكا به خوبي قطر، به دلايلي مانند "روابط عربستان با آمريكا، ديدگاه منفي عربستان و وهابيت به انقلاب هاي عربي، و ترديد ملل عرب به فعاليت هاي عربستان به علت ارتباط اين فعاليت ها با طرح هاي ضد مردمي آمريكا در منطقه عربي".
2) نبود ذهنيت منفي از قطر در افكار ملل عرب، بر خلاف عربستان.
3) بلند پروازي سران قطر پس از كودتاي امير كنوني اين كشور عليه پدرش، براي ايفاي نقش موثر منطقه اي و بين المللي، به علل شخصي و بين المللي و براي رهایي از سلطه عربستان .
4) روابط ميان قطر و اسرائيل. درست است كه قطر اسرائيل را به رسميت نشناخته است ولي در عمل اسرائيل را به رسميت مي شناسد، زيرا دفتر حافظ منافع اسرائيل در دوحه مستقر است، و به اذعان مسئولان اسرائيلي ، روابط قطر و اسرائيل فراتر از روابط ديپلماتيك است .