در چند روز گذشته، خبر انتشار کتابی توسط دو خبرنگار اسرائیلی درباره عوامل ترور دانشمندان هستهای ایران، به سرخط اخبار رسانههای جهان راه پیدا کرده است؛ اما بررسی دقیقتر مباحث مطرح در این کتاب، از وجود سیاستی حساب شده از سوی رژیم صهیونیستی درباره ایران حکایت دارد.
دو خبرنگار اسرائیلی به نام «دن راویو» و «یوسی ملمن» در کتابی با نام «جاسوسان علیه آرماگدون: پشت پرده جنگهای سری اسرائیل»، به بررسی عملیات تروریستی سری سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد)، به ویژه ترور دانشمندان هسته ای ایران به دست آنها پرداخته است.
ادعای اصلی نویسندگان کتاب
در این کتاب ادعا شده که یک واحد ویژه موساد به نام «کیدون» به معنای سرنیزه، مسئولیت ترور دانشمندان هستهای ایران را بر عهده داشته است. مؤلفان کتاب در توضیح عملیات این واحد مینویسد که نیروهای کیدون، از شیوههای عملیاتی منحصر به فردی بهره میگیرند که تا اندازه بسیاری ناشناخته است.
اما نکته مهم در این کتاب، طرح این ادعاست که بر خلاف آنچه عموم میپندارند، ترورهای رخ داده در ایران، نه به دست عوامل ایرانی آموزش دیده توسط این سازمان، بلکه توسط خود نیروهای اسرائیلی کیدون انجام گرفته است.
نویسندگان این کتاب میگویند، عوامل گروه کیدون با شیوههای خاص تغییر نام و چهره، میتوانند به راحتی به درون ایران رفت و آمد کرده و عملیاتهای مورد نظر خود را انجام دهند.
بنابراین، آنها مدعی هستند که افراد بازداشت شده در ایران به اتهام ترور دانشمندان هستهای ـ چه آنها که پیش از این اعدام شده اند و چه آنها که به تازگی دستگیر شدهاند ـ واقعاً دخالتی در این ماجرا نداشتهاند.
سناریوی پنهان انتشار این کتاب چیست؟
اما با نگاهی دقیقتر به مضمون ادعاهای مطرح از سوی این دو نویسنده، میتوان به وجود سناریویی منسجم از سوی رژیم صهیونیستی برای بیاعتبار کردن جمهوری اسلامی ایران پی برد. در حقیقت، ادعاهای مطرح در این کتاب، میتواند از دو راه مرتبط، در راستای اهداف این رژیم عمل کند.
از یک سو، طرح ادعای رفتوآمد آزادانه عوامل صهیونیستی به درون ایران، با هدف ضعیف نشان دادن دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی کشور مطرح میشود و هدف از آن، زیر سؤال بردن اقدامات دستگاههای امنیتی کشور است.
در این کتاب ادعا شده که مأموران کیدون با تغییر قیافه و پاسپورتهای جعلی، بارها به ایران وارد شده و پس از انجام عملیاتهای خود، به راحتی آنجا را ترک میکنند!
این در حالی است که در این زمینه، کنترلهای دقیق و حساب شدهای از سوی دستگاههای اطلاعاتی کشور انجام میگیرد و با توجه به سابقه کنترل و دستگیری عوامل مظنون در موارد اینچنینی، طرح این ادعا، چیزی جز فضاسازی علیه ایران نیست.
از سوی دیگر، طرح این ادعا که افراد شناسایی و دستگیر شده در ایران توسط وزارت اطلاعات، نقشی در ترورها نداشتهاند، میتواند این فرصت را در اختیار رژیم صهیونیستی بگذارد که در هنگام محاکمه و محکومیت این افراد در دادگاه، با بیگناه معرفی کردن آنها، احتمالاً یک موج جدید رسانهای به راه بیندازد و از این طریق، ضمن اعمال فشار بر ایران، از جاسوسان خود نیز دفاع کند.
حتی اگر این دو مورد نیز رخ ندهد، کمترین منفعت رژیم صهیونیستی این خواهد بود که با رد موضوع دستگیر شدن عواملش در ایران، از لطمه خوردن ابهت دستگاه جاسوسیاش در سطح دنیا جلوگیری کند.
این در حالی است که جاسوسان دستگیر شده، پیش از این نیز در موارد متعددی ضمن اعتراف به فعالیتهای خود در ایران، به جزییات دقیقی از ارتباطات خود با رژیم صهیونیستی و عملیاتهای خود اشاره کردهاند که جای هیچ شک و شبههای درباره درستی اعترافات آنها باقی نمیگذارد.
هدف از انتشار این کتاب چیست؟
به این ترتیب، روشن است که انتشار این کتاب، بدون آگاهی و یا حتی بدون فرمان سران رژیم صهیونیستی نبوده و این کار با هدفی مشخص انجام گرفته است. البته در تأیید این مدعا همین بس که نویسندگان این کتاب، خود اذعان دارند در تهیه مطالب خود، با بالاترین مقامات جاسوسی کنونی و سابق رژیم صهیونیستی مصاحبه و گفتوگو کردهاند؛ کیست که نداند مصاحبه با افرادی در چنین سطح، کاری نیست که از عهده هر خبرنگار معمولی برآید؟!
اما در این میان، نکتهای که باقی میماند، این است که مقامات کشورمان باید با هشیاری نسبت به این سناریو، از ابزار این رژیم علیه خود آن بهره گیرند. در حقیقت، حال که دو خبرنگار مدعی هستند با شواهد دقیق، از دست داشتن رژیم اسرائیل در ترور دانشمندان ایرانی آگاه شدهاند، دولت ایران باید ضمن استفاده از این موضوع و برجسته ساختن آن در مجامع جهانی برای محکوم کردن این رژیم از آن سود جوید.