قطره ای از ویژگی های منحصربه فرد حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
قطره ای از ویژگی های منحصربه فرد حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام

بیان ابعاد شخصیتی و اقیانوس فضایل وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره(س) با وجود حیات کوتاه آن حضرت چنان گسترده است که با استناد به منابع معتبر روایی و رجالی مورد اتفاق فریقین و حتی برخی دانشمندان مسیحی[1]، قلم از توصیف شایسته ایشان قاصر است. کسب مقام عظیم در بعد معنوی و معرفتی، زندگی خانوادگی و اجتماعی و سیاسی، به ویژه نقش آفرینی در جامعه با وجود تحمل مصائب عظیم و ایستادگی در مقابل انواع بلایا در مسیرِ جهاد فی سبیل اللَّه، آن حضرت را در مرتبه ای قرار داده که در اوج قله تصور است. از سوی دیگر مقامات عالیه آن حضرت در نزد پدر بزرگوارشان، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و نیز شباهت های رفتاری در گفتار و کردار حضرت صدیقه کبری به پدر بزرگوارشان که در کتب مختلف بدان اشاره شده، بدون تردید ایشان را در مرتبتی قرار داده که صرفاً به عصر خود تعلق ندارند، بلکه الگویی جاویدان برای همه دوران ها هستند.

در این مجال با رعایت اختصار به بخش هایی از سیره آن بزرگوار که در حد توان ما[2] قابلیت الگوبرداری و درس آموزی برای جامعه امروز ما را دارد مرور می کنیم که:

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

فضایل حضرت زهرا «سلام الله علیها»

در منابع اهل سنت فضائل بسیاری از زبان «عایشه» درباره حضرت فاطمه(س) نقل شده است: «ما رأیت افضل من فاطمة غیر ابیها»؛ جز پیامبر(ص)، احدی را برتر از فاطمه ندیدم.» و نیز: «من هرگز کسی را شبیه تر از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) در رفتار وکردار و نحوۀ نشست و برخاست ندیدم. هرگاه که فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد می شد، آن حضرت به خاطرش از جای بر می خاست و به سویش می رفت و او را می بوسید.» و نیز: «ما رأیت احداً قط اصدق من فاطمة: هرگز کسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم.»[3]

در توصیف عظمت و بزرگی حضرت زهرا(س) همین بس که حضرت خاتم الانبیا(ص) در ستایش ایشان فرمودند: «فاطمة بضعة منّی یقبضنی ما یقبضها، ویبسطنی ما یبسطها: فاطمه پاره تن من است. هر آنکه او را ناراحت کند، مرا ناراحت کرده و هر آنکه او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته است.» این روایت در کتب مختلف مفسران بزرگ شیعه، به ویژه اهل سنت آمده است.[4]

حاکم نیشابوری به سند خود از عبدالله بن زبیر همین مضمون را که در صحاح اهل سنت نیز موجود است، نقل می کند: «انما فاطمه بضعة منی؛ یؤذینی ما آذاها، ینصبنی ما انصبها؛ همانا فاطمه پاره تن من است هرچه او را بیازارد مرا آزرده است.»

خداوند می فرماید: ای فاطمه(س) از من بخواه...

در وصف فضل حضرت زهرا(س) رسول خدا(ص) می فرمایند: «فی ذِکرِ فَضلِ فاطِمَةَ علیهاالسلام یَومَ القِیامَةِ .: وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ، إنَّهَا الجارِیَةُ الَّتی تَجوزُ فی عَرصَةِ القِیامَةِ عَلی ناقَةٍ رَأسُها مِن خَشیَةِ اللّه. ..فَیو حِی اللّه عَزَّوجَلَّ إلَیها: یا فاطِمَةُ! سَلینی اُعطِکِ، وتَمَنَّی عَلَیَّ اُرضِکِ، فَتَقولُ: إلهی أنتَ المُنی و فَوقَ المُنی: سوگند به آنکه جانم در دست اوست، او بانویی است که در صحنه قیامت سوار بر ناقه ای که سرِ آن از خشیتِ الهی است...عبور می کند و خداوند عزّ و جلّ به او وحی می فرماید که: «ای فاطمه! از من بخواه تا به تو عطا کنم و آرزو کن تا خشنودت گردانم»؛ و فاطمه «علیهاالسلام» می گوید: ای معبود من! تو خود آرزو و بالاتر از آرزوهایی.»[5]

و قطب عالم امکان، مهدی صاحب الزمان(عج) می فرمایند: «و فی إبنَةِ رسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله لِی أسوَهٌ حَسَنَه: دختر رسول خدا(ص) سرمشقی نیکو برای من است.»[6]

در کافی شریف است که حضرت صادق(ع) می فرمایند: «فاطمه(س) بعد از پدرش ۷۵ روز در این دنیا زنده بود و حزن شدید بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین(ع) خدمت ایشان می آمد و به ایشان تعزیت عرض و مسائلی از آینده نقل می کرد.»

ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز رفت و آمد جبرئیل(ع) زیاد بوده است. گمان ندارم غیر از طبقه اول از انبیای عظام در باره کسی این طور وارد شده باشد. مسئله آمدن جبرئیل(ع) برای کسی یک مسئله ساده نیست. تا تناسب مابین روح این کسی که جبرئیل(ع) می آید پیش او و بین جبرئیل(ع) که روح اعظم است، نباشد، امکان ندارد این معنا. این تناسب بین جبرئیل(ع) که روح اعظم است و انبیای درجه اول بوده است مثل رسول خدا(ص) و موسی(ع) و عیسی(ع) و ابراهیم(ع) و امثال اینها. بین همه کس نبوده است.این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه «سلام االله علیها» است.»[7]

فاطمه(س) پرستار و غمگسار پیغمبر(ص)است. دختری که در کوره گداخته مبارزات سخت پیغمبر(ص) در مکه متولّد شد و در شعب ابی طالب یار و غمگسار پدر بود. در شرایطی که خدیجه(س) و ابوطالب(ع) از دنیا رفتند، صبر پیشه کرد. پیغمبر(ص) تنها و بی غمگسار است. همه به او پناه می آورند؛ ولی کیست که غبار غم را از چهره خودِ او بزداید؟ یک وقت خدیجه(س) بود که حالا نیست. ابوطالب(ع) بود که حالا نیست. در چنین شرایط دشواری، در عین آن گرسنگی ها و تشنگی ها و سرما و گرمای دوران سه ساله شعب ابی طالب که از دوران های سخت زندگی پیغمبر(ص) است و آن حضرت در درّه ای با مسلمانانی معدود در حال تبعید اجباری زندگی می کردند؛ این دختر مثل یک فرشته نجات برای پیغمبر(ص)؛ مثل مادری برای پدر خود؛ مثل پرستار بزرگی برای آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمّل کرد و غمگسار پیغمبر(ص) شد. بارها را بردوش گرفت، عبادت خدا را کرد، ایمان خود را تقویت کرد، خودسازی کرد و راه معرفت و نور الهی را به قلب خود باز کرد. اینهاست آن ویژگی هایی که آدمی را به کمال می رساند.[8]

امام المشککین هم به معصومیتش شک نکرد!

امام فخررازی، متکلم و مفسر اهل تسنن که به خاطر تشکیک و اشکال در همه امور به «امام المشککین» مشهور است، در عصمت حضرت فاطمه زهرا(س) هیچ گاه شک و شبهه نکرد. علامه آیت الله حسن زاده آملی«رحمه الله علیه» در این باره می گوید: «...فخر رازی که بر هر مسئله ای از مبدا تا معاد تشکیک و اعتراض کرده است، به طوری که او را «امام المشککین» خوانده اند، در معصوم بودن سید نساء‎العالمین، فاطمه بنت رسول الله (س) که دارای مقام عصمت بوده است، تسلیم محض است و می گوید که آن جناب بلا مدافع معصوم بوده است و در عصمت و طهارتش جای شک و تردید نیست»[9]

بانویی آسمانی

در احادیث متعددی از کتب شیعه و همچنین کتب معتبر اهل سنت (از عبدالرحمن سیوطی، ابن عباس، عایشه، سعدبن مالک و...؛) آمده است که سرچشمه و اصل وجودی حضرت فاطمه(س) از میوه ای بهشتی به وجود آمده است. عبدالرحمن سیوطی که دانشمندی دقیق و اهل تحقیق است و علامه طباطبایی «رحمه الله علیه» در تفسیر خود از کتاب وی در بسیاری از موارد نام برده است، در تفسیر «الدرّ المنثور» در ذیل آیه اول سوره اسراء: « سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ...» در داستان معراج، حدیثی به این مضمون اشاره دارد که نطفه حضرت زهرا(س) از میوه درختی بهشتی است که پیامبر(ص) در سفر معراج میل کردند که حاکی از قدر و مقام و منزلت آن حضرت نزد پروردگار عالمیان است.[10]

گزیده هایی از سیره و سخن آن بزرگوار

1. انجام رسالت اجتماعی

حضرت در خطبه مسجد مدینه و در اعتراض به مردمان ساکت و خاموش انصار، با زبان شکوه و فرمود:«یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَصَنَةَ الاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟؛ ای انجمن نقباء: ای بازوان ملّت! ای حافظان اسلام! این غفلت و سستی کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد از مؤمنان نیست. هر کس به خداوند و روز قیامت ایمان دارد همسایه اش را آزار ندهد. در مورد حق من چیست؟ و چرا در برابر دادخواهی من سهل انگارید؟»[11]

در فراز دیگری ضمن بیان علت های سستی و تساهل مردم فرمود:«اَلا وَقَد اَری اَن قَد اَخْلَدْتُم اِلی الخَفْضِ وَ اَبْعَدْتُمْ مَن هُوَ اَحَقُّ بالبَسْطِ وَ الْقَبْضِ وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ وَ نَجَوْتُمْ مِنَ الضّیقِ بِالسَّعَةِ فَمَجَجْتُم ما وَعَیتُم وَ دَسَعْتُمُ الَّذی تَسَوَّغْتُم: می بینم که به تن آسایی خو کرده اید،و کسی را که سزاوارتر [به زمامداری] بود با شادی و دنیاطلبی دور و با رفاه و آسایش خلوت کرده و از سختی زندگی به راحتی و خوشگذرانی رسیده اید. به همین جهت آنچه را که حفظ کرده بودید از دست دادید و آنچه را که فرو بردید، استفراغ کردید.»[12]

2.دفاع از حق و فدک و اعتراف ابوبکر به ارث گذاشتان پیامبر(ص)

حضرت زهرا(س) برای پس گرفتن فدک[13] که حق آن حضرت بود، تلاش کرد. احادیث متعددی حتی از مفسران بنام اهل سنت نیز بر حقانیت حضرت زهرا(س) بر فدک اشاره دارند.از جمله اینکه به نقل از عایشه آورده اند که فاطمه(س) ارث خود را که فدک بود و پیامبر(ص) آن را به ایشان بخشیده بودند و ابوبکر آن را از ایشان گرفته بود، چندین بار مراجعه کرد؛ ولی ابوبکر از دادن آن ابا کرد. فاطمه(س) از ابوبکر خشمگین شد و او را طرد کرد و با وی سخن نگفت تا از دنیا رفت. هنگامی که رحلت کرد، علی(ع) ایشان را شبانه دفن کرد و به ابوبکر خبر نداد و خود بر ایشان نماز خواند.»[14]

در اینجا نیز از منابع مهم اهل سنت و از احمد بن حنبل روایت صحیحی چنین نقل شده است: «حدثنا عبد اللَّهِ قال حدثنی أبی قال ثنا عبداللَّهِ بن مُحَمَّدِ بن أبی شَیبَةَ قال عبداللَّهِ وَسَمِعْتُهُ من عبداللَّه بن أبی شَیبَةَ قال ثنا محمد بن فُضَیلٍ عَنِ الْوَلِیدِ بن جُمَیعٍ عن أبی الطُّفَیلِ قال لَمَّا قُبِضَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلّم أَرْسَلَتْ فَاطِمَةُ إلی أبی بَکرٍ أنت وَرِثْتَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم أَمْ أَهْلُهُ قال فقال لاَ بَل أَهْلُهُ قالت فَأَینَ سَهْمُ رسول اللَّهِ قال فقال أبو بَکرٍ إنی سمعت رَسُولَ اللَّهِ یقول إِنَّ اللَّهَ عز وجل إذا أَطْعَمَ نَبِیاًّ طُعمَةً ثُمَّ قَبَضَهُ جَعَلَهُ للذی یقُومُ من بَعْدِهِ فَرَأَیتُ أَنْ أَرُدَّهُ علی الْمُسْلِمِینَ فقالت فَأَنْتَ وما سَمِعْتَ من رسول ‎اللَّهِ أَعلَمُ؛

ابی طفیل گوید فاطمه(س) بعد از وفات پیامبر(ص) به ابوبکر فرمود: «آیا تو وارث رسول الله(ص) هستی یا خانواده اش؟» ابوبکر گفت: «خانواده اش.» حضرت فرمود: «پس سهم رسول الله(ص) کجاست؟» ابوبکر گفت: «هرگاه خداوند رزق و روزی را نصیب پیامبری بگرداند، پس از او برای جانشین وی قرار می دهد. من (ابوبکر) صلاح دیدم آن سهم را به مسلمانان برگردانم.» حضرت زهرا(س) فرمود: «تو به آنچه از رسول خدا(ص) شنیدی عالم تری؟»[15]

گاهی بعضی از افراد اعتراض می کنند که برای علی(ع) و زهرا(س) تمام پول و ثروت دنیا پشیزی ارزش ندارد. کسی که می فرماید: «این دنیای شما در نزد من از یک عطسه بز بی ارزش تر است»، چطور مسئله فدک که پیش می آید حضرت زهرا(س) دنبال مال دنیا می رود؟ بردند که بردند. آیا این ارزش داشت که یک زن، دختر پیغمبر(ص) با آن حشمت و جلالت و عفاف، بیاید در مسجد پیغمبر(ص) و در میان مردم یک خطبه غرّا بخواند که مال مرا بردند؟ مگر مال دنیا چه ارزشی دارد؟جواب این است که اشتباه می کنید. یک وقت دنبال مال دنیا رفتن است و زهرا(س) می خواهد فدک را به یک نفر ببخشد؛ مثل مقداری جو که به او بخشیده باشد؛ ولی یک وقت عدالت و حق پایمال شده است. اینجاست که میان حق خودش و حق غیر هم فرق نمی گذارد. اینجاست که اگر اقدام نکند مسئول است و حق و عدالت را خوار کرده و بی یاور گذاشته است. پس اینها جهاتش خیلی فرق می کند... اینجا اگر حقم را نگیرم ضد ارزش است، اگر بگیرم ارزش است. لذا دنبال حق رفتن ارزش است.[16]

3. اطاعت از ولایت

این نقل نیز از ابن قتیبه است که وقتی حضرت فاطمه (س) دید که شمشیر را بر سر امیر مومنان(ع) گرفتند و ایشان را تهدید کردند که اگر بیعت نکند، آن حضرت را گردن خواهند زد، فرمود: «دست از پسر عمویم بردارید که به خدا سوگند که اگر او را رها نکنید، به سوی قبر پیامبر(ص) می روم و در حق شما نفرین خواهم کرد.» معطل هم نشد و به سوی قبر مطهر پیغمبر(ص) رفت، امیرالمومنین(ع) که چنین صحنه ای را دید، به سلمان فرمود: «سلمان برو و جلوی ایشان را بگیر که اگر نفرین کند، خدا عذابی خواهد فرستاد که دیگر کسی روی زمین باقی نخواهد ماند.» سلمان آمد تا مانع حضرت(س) شود و عرض کرد: «پدرتان رحمة للعالمین بود. نفرین نکنید.» حضرت فرمود: «ای سلمان! بگذار دادم را از این بیدادگران بگیرم.» سلمان عرض کرد: «این گفتۀ من نیست، این فرموده امیر مومنان(ع) است.» حضرت صدیقه طاهره(س) تا شنید که امیر المومنین(ع) دستور داده است، فرمود: «چون او فرمان داده است، من اطاعت می کنم و شکیبایی می ورزم و از خدا فقط می خواهم که بین ما و آنها داوری کند.»[17]

از آنجا که آحاد مردم با روشنگری های حضرت زهرا(س) و خطبه های آتشین ایشان از ناراحتی و غضب آن حضرت نسبت به خلیفه وقت، آگاه و واقف شده بودند. وقتی حال حضرت فاطمه(س) رو به وخامت گذاشت، ابوبکر به همراه عمر با هدف بی تقصیر جلوه دادن خود و دلجویی ظاهری، به عیادت ایشان رفتند که با مخالفت سخت حضرت فاطمه(س) مواجه شدند. در نهایت با واسطه قرار دادن امیرالمومنین علی (ع) آن دو، حضرت زهرا(س) اجازه ورود به منزل را با این جمله دادند که: «الْبَیْتُ بَیْتُکَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُکَ افْعَلْ مَا تَشَاء: علی جان! خانه خانه توست و من همسر تو هستم. هر آنچه که خودت می دانی انجام بده.»[18]

4. سادگی و شکرگزاری

با وجود آنکه حضرت زهرا(س) در جایگاه دختر رهبر جهان اسلام می توانست از موقعیت خود بهره برداری بکند، اما هرگز چنین نکرد. سلمان فارسی می گوید: «روزی حضرت فاطمه(س) را دیدم که چادری ساده بر سر داشت. با تعجب عرضه داشتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر کرسی های طلایی می نشینند و پارچه های زربافت و اشرافی به تن می کنند؛ امّا دختر رسول خدا(ص) که عظمت و جلالتش از همه آنها بالاتر و بیشتر است، نه چادر گران قیمت بر سر دارد و نه لباس های فاخر و زیبا بر تن می کند.» حضرت زهرا(س) فرمود: «یا سَلْمَانُ اِنَّ اللَّهَ ذَخَّرَ لَنَا الثِّیابَ وَ الْکرَاسِی لِیومٍ آخِرٍ: ای سلمان! خداوند [بزرگ] لباس های [زینتی] و تخت های [طلایی] را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.»[19]

دستور خدا بر ازدواج حضرت فاطمه(س) با امیرالمومنین علی(ع)

حداقل بیست و پنج مورد احادیث مشترک بین فریقین شیعه و سنی در مورد زهرای مرضیه(س) وجود دارد که یکی از این مشترکات، ازدواج آن حضرت با امیرالمومنین علی(ع) است. رسول خدا(ص) فرمودند: «یا عَلِیّ! إِنَّ اللّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَک فاطِمَة: یا علی! خدا به من دستور داد تا تو را به ازدواج فاطمه در آورم.»[20] و این خود از فضایل بی بدیل آن بزرگواران است.

و ختم کلام اینکه:

گرچه رسیدن به اعماق دریای ژرف ممکن نیست، ولی کسی که تشنه دریای معنویت و معارف اهل بیت (ع) باشد، بایستی به هر مقدار که توان دارد، از این بحر معنا بهره مند می شود، هرچند لایق آن نباشد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک وَ لکِن اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سُدادٍ.» امیرالمؤمنین(ع) بعد از آنکه شیوه زندگی زاهدانه خود را بیان کرد، فرمود: «شما نمی توانید مثل من رفتار کنید؛ امّا می توانید به من کمک کنید. با چه چیزی؟ با ورع، یعنی پرهیزگاری، اجتهاد، یعنی تلاش دائمی، عفت یعنی پاکدامنی و سداد یعنی کار را درست و محکم انجام دادن.»[21]

پی نوشت ها:

[1] https://iqna.ir/fa/news/4029570 دیدگاه مستشرقان درباره حضرت فاطمه(س)؛ از هانری کوربن مسیحی تا خاخام یهودی، احمد جعفری استاد حوزه و دانشکاه؛ باربارا استواستر، هم کتابی به نام زن در قرآن، سنت و تفسیر با رویکرد تطبیقی دارد؛ او زنان زمان رسالت را با زنان مقدس در ادیان دیگر تطبیق داده و گفته است تصویر فاطمه(س) متافیزیکی است. سلیمان کتانی اندیشمند، نویسنده، ادیب و شاعر مسیحی لبنانی هم در کتابی درباره فاطمه(س) رویکرد تحلیلی به شخصیت ایشان داشته و گفته مقامی بالاتر از مقام فاطمه(س) وجود ندارد. او می گوید همین چهارچوب برای برازندگی فاطمه(س) کافی است که بگوییم او دختر پیامبر(ص) و همسر علی(ع) و مادر حسن و حسین(ع) است. (خانم باربارا استواسر، استاد زبان عربی در دانشکده ادبیات عرب دانشگاه جرج تاون در آمریکاست. وی در فاصله سال های 1993-1999 مدیر مرکز مطالعات معاصر عربی در همین دانشگاه بود و به مدت دو سال(1998 و 1991) نیز ریاست انجمن مطالعات خاورمیانه بر عهده داشت.)

[2] بر اساس قاعده میسور که از قواعد فقهی بوده و مضمون آن این است که هرگاه انجام تکلیفی به صورت کامل با تمام اجزا و شرایط یا تمام مصادیق آن، دشوار یا ناممکن شود، به جا آوردن بخشی از آن که برای مکلف ممکن و مقدور است، از عهده او ساقط نمی شود.

[3] مناوی، اتحاف السائل بما لفاطمة من الفضائل، ص 2؛ ذخائرالعقبی، ص 36؛ فضائل فاطمه(س) از زبان عایشه آیت الله العظمی مکارم شیرازی

https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=42&catid=29523&pageindex=0&mid=325399؛

www.hawzahnews.com/news/1000598- محورهای 25گانۀ مشترک شیعه و سنّی در بارۀ حضرت فاطمه زهرا(س) حجه الاسلام والمسلمین محمد جواد طبسی، عوالم العلوم ج 1، ص 152؛ مرحوم علاّمه در کتاب الغدیر(3) 59 نفر از راویان این روایات را نام می برد. برخی از آنها از این قرارند: 1. ابن أبی ملیکه، متوفّای (117) آن گونه که در روایت بخاری و مسلم و ابن ماجه و ابو داوود و احمد وحاکم است. 2. عمرو بن دینار مکّی، متوفّای (125 یا 126) چنانکه در صحیح بخاری و مسلم است. 3.احمد بن حنبل، متوفّای (241) در «مسند» خود. 4. بخاری، متوفّای (256) در «صحیح» خود در مناقب و مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 156.

[4] همان و فضائل فاطمة الزهرا، ص 37 .

[5] بحارالانوار، جلد27، صفحه 139؛ تاویل الآیات الظاهره، ج 2، ص  484.

[6] مجلسی، 1403 ق.، ج. 53،صص.180-179.

[7] صحیفۀ امام، جلد20، ص 4.

[8] بیانات در تاریخ 25 /9 /71.

[9] هزار و یک نکته، نکته ۷۴۸، ص.603و نیز شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة ص۱۵۶.

[10] «الدرّ المنثور فی التفسیر بالمأثور»، تألیف جلال الدین عبدالرحمن سیوطی است. سیوطی، دانشمندی دقیق و اهل تحقیق است که دارای آثار فراوانی بود. تخصّص و تبحّر وی بیشتر در علوم نقلی بود و تألیفاتی که از وی منتشر شده یا برای وی ذکر کرده اند، از تبحّر او در علوم نقلی حکایت دارد.

[11] الاحتجاج، ج.1، ص.269؛ دلائل الامامه،ص.36. این خطبه از خطبه های مشهوری است که علمای بزرگ شیعه و اهل سنّت با سلسله سندهای بسیار آن را نقل کرده اند و هرگز خبر واحد نیست. از جمله ابن ابی الحدید معتزلی دانشمند معروف اهل سنّت در «شرح نهج البلاغه» در شرح نامه «عثمان بن حنیف» در فصل اوّل تصریح می کند: «اسنادی را که من برای این خطبه در این جا آورده ام از هیچ یک از کتب شیعه نگرفته ام.»

[12] همان صص.273-272.

[13] در جنوب شرقی مدینه و در نزدیکی های خیبر آباد ی های پراکنده، چشمه سارها و قنات های فراوانی در قدیم وجود داشته اند که آن منطقه را فدک می خواندند. (نکته قابل تامل اینکه: به خاطر حاصلخیز بودن این سرزمین، یهودیان از دیرباز بر آن استیلا یافتند و قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی خود را بر اطراف توسعه دادند و تقریباً همة مناطق اعم از یثرب وحومه را زیر سلطه شدید خود گرفتند.)

[14] صحیح بخاری، ج.5، ۸۲؛ / و صحیح مسلم، ج.5، ص.153؛ / و بحارالانوار، ج.29، ص.118، به نقل از چشمه در بستر، ص.269؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج.16، صص. 231-216، و...،

برای اطلاع بیشتر از فدک، ارزش و مقدار درآمد آن، چگونگی بخشش آن توسط پیامبر اکرم(ص) به فاطمه(س) و سرنوشت آن و... ر. ک به «فروغ ولایت»، جعفر سبحانی،258-195. «شیخ شهاب الدین حموی شافعی» از علمای اهل سنت نیز در «معجم البلدان،ج.4، ص. 170» می نویسد: «فدک ملکی است که اختیار آن را خدا به پیامبر(ص) واگذاشته است و ایشان آن را به امر خدا به دخترش فاطمه(س) بخشیده است.

https://fa.shafaqna.com/news/126956

[15] الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفای241ه)، مسند أحمد بن حنبل، ج.1، ص.،4 ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

[16] استاد شهید مطهری، مجموعه آثار قم ,انتشارات صدرا،ج.24، ص 260.

[17] Beytolahzan.ir/?p=907 دکتر رجبی دوانی

[18] بحارالانوار،ج.8، ص 303.

[19] بحارالانوار، ج.۸، ص ۳۰۳

[20] منابع: الصواعق المحرقة باب 11 ص 142 / ذخائر العقبی ص.30 و 31 / تذکرة الخواص ص 276 / مناقب الإمام علی من الریاض النضرة ص141 / نور الأبصار، ص53.

[21] بیانات رهبر معظم انقلاب (30 /6 /75)-(31 /1 /93).

خوانده شده 276 مرتبه