
emamian
آيا حج به عنوان يك حقيقت ديني در شريعت هاي اديان قبل از اسلام وجود داشته است؟
حج در آيين مسيحيت مسيحيان، در آيين خود، راه و روش هاي متعددي را پيموده اند كه زاييدهي خيالات و تصورات آنهاست. آنان حج را بنا بر تعريفي كه از آن دارند در اطراف نمادهاي مورد تقديس خود، به طواف ميپردازند و قرباني ميكنند و نذوراتي تقديم مينمايند... و با گريه و تضرّع، آمرزش گناهان خود را ميخواهند و برخي از آنها لذّت هاي حلال دنيا و خواسته هاي مشروع را بر خود حرام ميسازند و طريق رهبانيت ميپيمايند و از مريم عذرا اسوه ميگيرند و مسيح را به خدايي برميگزينند تا گناهانشان را بيامرزد و به بهشت رهنمون گردد.
يكي از نويسندگان مسيحي به نام «ونسنك» در خصوص حج مسيحيان مي نويسد:
«واژه شناسان عرب، حج را به «قصد» تفسير كرده اند و اين با معناي حج درنظر (مسيحيان) يكسان است. افزون بر اين معناي اصطلاحي آن نيز همان است كه در لغت عربي مصطلح است و گويا ماده و معناي اين واژه در لغت سامي شمال و جنوب، همان طواف كردن و دور زدن باشد».(1)
در انجيل تحريف شده واژه اي با عنوان حج وجود ندارد، بلكه تنها از اعيادي نام برده مي شود كه در آن به جشن و شادي مي پردازند و از خداي پدر! و خداي پسر (مسيح)، كه به عقيده آنها تركيب يافته از «روحِ الهي» و «تكوين انساني» است، ياد مي كنند. بنابراين، مسيحيت، به خدا شرك مي ورزد و آيين آنها را نمي توان آيين توحيدي ناميد بلكه ثنويت يا تثليث بر عقايد آنان حاكم است.
جايگاهي كه خداي پسر در آن متولّد شده، يكي از اماكن مقدسه آنها به شمار مي آيد. جايگاهي كه به اعتقاد آنها عيسي در آنجا به دار آويخته شد، مكان مقدسِ ديگرِ آنهاست. هرجاكه عيسي نماز خوانده و يا او يا مادرش مريم عذرا ظاهر شده اند، عنوان مقدس گرفته است و به طور خلاصه: هر مكان يا هر زمان، كه اين ظهور و تجلّي نمودار گشته و يا با هركس كه ملاقاتي داشته، مورد تقدس و محل زيارت و مراسم سالانه آنها شده و هر يك را انجيل، عيد اعلام نموده است. در هر حال، آنچه از مسيحيت به چشم مي خورد، چيزي نيست كه در آيين نخستين حضرت عيسي وجود داشته است.(2)
در خصوص حج و آيين نخستين مسيحيت مي توان گفت كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ نيز از جمله پيامبراني بود كه به نداي ابراهيم خليل ـ عليه السلام ـ پاسخ داد. آن گاه كه به امر خداوند آهنگ حج داد.
عيسي ـ عليه السلام ـ از پيامبران اولوالعزم بود و مي دانست كه نداي ابراهيم جهانشمول است و به شريعتي خاصي اختصاص ندارد، بلكه شامل همهي اديان آسماني و همهي پيامبران و مرسلين مي گردد و تكليفي است عام بر همهي مكلّفين.
آن گونه كه از روايات استفاده مي شود، همه پيامبران به حجّ خانه خدا آمده اند. اين روايات كه از پيامبر گرامي و ائمه ـ عليهم السلام ـ نقل شده، تأكيد مي ورزد كه عيسي بن مريم روح اللّه به كعبهي مشرفه آمده و حج خانهي خدا گزارده است. از سخن پيامبر صلي الله عليه و آله آورده اند كه فرمود: «وَ الَّذي نَفْسُ محمّد بِيدِهِ لَيهِلَّنَّ ابنُ مريم بِفَجِّ الرَّوحاءِ حاجّا أو مُعْتَمِرا أَو ليثنيهما»(3). سوگند به آن كس كه جان محمد صلي الله عليه و آله در يد قدرت اوست فرزند مريم از گردنه «روحا» عبور كرده در حاليكه صداي خود را به لبيك گفتن برداشته و به حج يا عمره، يا هر دو عزيمت نموده است.
و از قول امام صادق ـ عليه السلام ـ در روايتي آمده است: «وَ مَرَّ عِيسَي بْنُ مَرْيمَ بِصِفَاحِ الرَّوْحَاءِ وَ هُوَ يقُولُ لَبَّيكَ عَبْدُكَ ابْنُ أَمَتِكَ لَبَّيكَ. عيسي بن مريم از صفائح الروحاء گذشت، در حالي كه مي گفت: لبيك! بنده تو و فرزند كنيز تو! لبيك».(4)
در مورد زمان حج پيامبران و از جمله آنها حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ به سوي بيت عتيق. امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «زمان حج آن دهه ذي حجه بوده است... و آن پيامبران عبارتنداز: آدم، نوح، ابراهيم، عيسي، موسي و محمد ـ عليهم السلام ـ و ديگر پيامبراني كه در اين مقطع زماني حج خانه خدا نموده اند و اين سنت شد براي فرزندان آنها تا روز قيامت».(5)
بدين ترتيب، حج حضرت عيسي كه يكي از پيغمبران اولوالعزم است، امكان ندارد مخالف حج پيامبران ديگر باشد و يا اينكه بيت المقدس يا مكان ديگري را براي حج خود و پيروانش قرار دهد.
حج در آيين يهوديهوديان به اشكال مختلف به نوعي از مراسم حج سروكار دارند و به اين منظور رهسپار اماكن متعدّدي مي شوند. هر فرقه اي راه ويژه اي براي خود برگزيده است و در اعياد مخصوص، آهنگ حجّ آن اماكن مي كنند و با مذهب و تعاليم و عقايد خاص و اوامر و نواهي ويژه اي به انجام آن مراسم مي پردازند.
انديشه حج براي يهوديان، امر جديدي نيست بلكه پيشينه طولاني دارد. آن دسته از يهوديان كه پيرو آيين ابراهيم ـ عليه السلام ـ بوده اند، حج را به سوي بيت الله الحرام انجام مي داده اند و آنان كه از اقوام سامي بودند، به سوي معابد و هياكل و ابنيه و آثار و قبور مردگان(6) كه به انجام مراسم حج مي پرداخته اند. به نظر مي رسد كه حج يهود يك فريضه ديني بوده كه تورات بر آنها واجب نموده است.
اين مطلب را در نوشتاري اينگونه مي خوانيم: «حج به سوي يكي از معبدها، يك رسم ديرينه سامي است كه حتّي در اجزاي قديمي اسفار پنجگانه، به عنوان يك فريضه ديني عنوان شده است. در «سفر خروج» فصل بيست و سوم، فقره چهاردهم آمده است: «در هر سال سه مرتبه براي من عيد بگيريد» و در آيه سي و سوم از فصل سي و چهارم آمده است: «در هر سال سه مرتبه همه مردان بايد در برابر خداي بزرگ، خداي اسرائيل ظاهر شوند.» و در سرزمين هاي عربي نيز اماكن بسياري وجود داشته كه در آن اماكن مراسمي همچون حضور در عرفات صورت مي گرفته است».(7)
در هر يك از اعياد سه گانه، فرقه هاي يهود به اماكن معيني آهنگ حج مي كردند. در روز «استغفار» (عيد مظال)(8) به سوي كوه سينا حج مي كرده و در عيد «فِصح» به بيت المقدس و در عيد «استير» و «عيد باران» و... به اماكن ديگري رهسپار مي شدند.
با اين حال، از تحقيق و تفحّص در تورات، مكان خاصي را پيدا نمي كنيم كه از زبان پيامبرشان حضرت موسي ـ عليه السلام ـ، حج همانند يك دستور الهي آمده باشد. و جاي اين پرسش است كه: آيا خداوند براي يهوديان حج به مكان مخصوصي را واجب نساخته است يا اينكه راويان و نويسندگان متون ديني تورات، آن را از قلم انداخته اند يا به عادت معروف قوم يهود كه تورات را تحريف مي كردند آن را نيز تحريف نموده اند؟!
بدين جهت است كه اماكن حج متعدد شده و كوچ يهوديان در اعياد سالانه به نقاط مختلف بوده و هر مكان عبادتي را با عنوان «بيت» مي ناميده اند كه در ازمنه مختلف محل برگزاري حج آنان بوده است. مثلا در «بيت المقدس» «بيت ايل» «بيت آون» كه در نزديكي بيت ايل بوده و «بيت اصل» در يهودا و «بيت حور» نزديكي قدس و «بيت هاجن» در جايگاه تولد عيسي ـ عليه السلام ـ در «بيت لحم» و «بيت هاشطه» و ساير بيوت كه شمارش آنها به درازا مي كشد و مي توان به كتاب مقدس در عهد جديد و قديم مراجعه كرد كه در آن جا درج شده است.
در خصوص زمان حج يهوديان «دكتر حسن ظاظا» مي نويسد: «اوقاتي كه در آن حج مي كنند همزمان با اعياد آنهاست و اينها سه زمان است:
1. عيد فِصح، كه در فصل بهار واقع شده و مدت آن هفت روز است و از روز پانزدهم نيسان به تقويم يهودي آغاز مي شود.
2. «عيد حصاد» يا «اسابيع»، (شبوعوت) كه مدت آن يك روز است مصادف با ششم ماه سيوان به تقويم يهودي كه در اوايل تابستان (يونيه) قرار گرفته است.
3. «عيد ظُلل»، (سركوت) كه مدت آن هشت روز است و در پاييز قرار دارد و از روز پانزدهم ماه «تشرين» يهودي آغاز مي گردد. موسم هاي سه گانه ياد شده را سه عيد مي نامند كه حج در آنها مستحب است و با صدقات بسياري همراه مي گردد.(9)
حج حضرت موسي ـ عليه السلام ـ ضروري و مناسب است كه بدانيم حضرت موسي ـ عليه السلام ـ چگونه حج مي كرد.
هرگاه در اخبار و روايات و احاديث وارده از سنت شريفه تتبع كنيم، خواهيم ديد كه موساي كليم مانند پيامبران سلف به سوي بيت الله عتيق حج كرده و طواف نموده و تلبيه گفته، به گونه اي كه پدران و نياكانش كه پيام آوران حق و فرمانبرداران دستورات آسماني بوده اند، حج كردند.
اين مطلبي است كه روايات حج پيامبران بر آن تأكيد مي ورزدكه به چند مورد اشاره مي كنيم:
ابن عباس گويد: «در محضر پيامبرخدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بوديم، مسافت ميان مكه و مدينه را مي پيموديم كه به يك وادي رسيديم. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: نام اين وادي چيست؟ پاسخ دادند: «وادي ازرق» فرمود: گوئيا مي نگرم موسي ـ عليه السلام ـ را كه با گيسوان بلند در حالي كه انگشتان دستش را در گوش ها نهاده بود و تلبيه حج مي گفت، از اين وادي مي گذشت و آهنگ حجّ مكه مكرمه و كعبه مشرفه را داشت».(10)
همچنين از حضرت ابي جعفر، باقر ـ عليه السلام ـ روايت شده كه فرمود: «موسي بن عمران ـ عليه السلام ـ با گروهي مركب از هفتاد تن از پيامبران به قصد حج از گذرگاه «روحاء» عبور مي كرد در حالي كه مي گفت: «لَبَّيك عَبْدُك ابْنُ عَبْدَيك».(11)
و نيز از قول آن حضرت نقل شده كه: «موسي ـ عليه السلام ـ از رمله مصر محرم شد و از «صفائح الروحاء» با حالت احرام گذشت و بر ناقه اي سوار بود كه مهار آن از برگ خرما بود و دو جامه قطواني (سفيد) بر تن داشت و تلبيه مي گفت و كوه ها او را در تلبيه همراهي مي كردند».(12)
و نيز از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده كه فرمود: «موساي پيامبر ـ عليه السلام ـ از صفائح روحاء عبور كرد و بر شتر سرخ موي سوار بود كه افسار آن از برگ خرما بود و دو جامه قطواني (سفيد و كوتاه) دربرداشت و مي گفت: لَبَّيك يا كرِيمُ لَبَّيك».(13)
پاورقی:
1. دائرة المعارف اسلامي، گروه مستشرقان 7 : 304.
2. (زيرا آييني که خود آوردنده آن بوده، آيين توحيدي بوده، اما آيين مسيحيت بر محور توحيد نيست. هر آنچه مورد تقديس قرار مي گيرد به اعتبار انتساب آن به شخص مسيح مي باشد، نه به خداي مسيح).
3. مسند احمد، با اندک اختلاف، ج2، صص240 و 272 و 290.
4. علامه مجلسي، بحارالانوار، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج99، ص185 و کافي، ج4، ص 213 باب حجّ الأنبياء. . .
5. همان. و وسائل الشيعه، حرّ عاملي، محمد. وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البيت، 1409ق ج11، ص274.
6. مقاله اي با اين عنوان در شماره 39 فصلنامه «ميقات حج».
7. دائرة المعارف الاسلاميه، مولف: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي زير نظر آية الله هاشمي شاهرودي، سيد محمود، ناشر: انتشارات موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي ج7، ص305.
8. عيد سايه بان بندي يهود.
9. طقوس الحج عند اليهود. د. حسن ظاظا، الفيصل، شماره 210، منبع پايگاه حوزه، ص10.
10. سنن ابن ماجه، محمد بن یزید قزوینی، دار الرائد العربي، بيروت. لبنان. ۱۴۰۱ هـ - ۱۹۸۱ ميلادي. ج2، ص965.
11. حرّ عاملي، محمد، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البيت، 1409ق، ج12، ص385.
12. همان، ج9، ص54.
13. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج99، ص185.
کرامت انسانها از اهداف انبيا
خداوند متعال برای هدایت انسان به سمت کمال و برتری، پیامبرانی را برگزید که راه رسیدن به کمال و بزرگواری را به انسان آموزش دهند.
یکی از اساسیترین اهداف انبیا و بهخصوص پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، ترغیب به مکارم اخلاقی است. پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛[1] «همانا من مبعوث شدم تا مکارم و زیباییهای اخلاق را کامل کنم»؛ بنابراین پیامبران الهی برای رهانیدن نفوس انسانها از پستی و لئامت و رساندن آن به کرامت آمدهاند.
محدود بودن علم انسان
خداوند متعال برای تشخیص خوب از بد، دو حقیقت را در وجود انسان قرار داده است:
یک. فطرت و سرشت درونی
خداوند راه تشخیص خوب و بد را بهطور فطری در وجود انسان، نهادینه کرده است.[2]
دو. عقل، پیامبر درونی
خدای مهربان در وجود همه انسانها، قوهای به نام عقل قرار داده تا انسان را در زمینههای مختلف یاری کند. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «الْعَقْلُ رَسُولُ الْحَقِّ»؛[3] «عقل، فرستاده خداوند است».
با توجه به این دو نکته، انسان تا اندازهای میتواند، يک سلسله از امور را جزء كمالات نفسانى خود بداند؛ ولى از آن جهت که علم او ناقص و محدود است، راه تحصيل آنها را نمىداند و به همين دليل گاهی نفس را بهجاى كرامت به پستی، فرومایگی و لئامت میکشاند.
انبیا، راهنمایان کرامت
از آنجا که انسان يک روح مجرد و ابدى دارد، شايسته است که بر امور پایدار و محکم، تکیه داشته باشد؛ زیرا امور ناپایدار از بین رفتنی است. قرآن کریم میفرماید: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق»؛[4] «آنچه نزد شماست، نابود شدنی است و آنچه نزد خداست، باقی خواهد بود». بنابراین انسان برای رسیدن به کرامت بهناچار نیازمند پیامبران الهی است؛ زیرا آنها هستند که در امر تشخیص کرامت به یاری عقل درونی و فطرت انسان آمده و با راهنمایی و هدایت انسان، او را به اوج کرامت میرساند؛ بههمین خاطر به انسان سفارش میکنند که در امور زندگی؛ حتی تجارت، مکارم و زیباییهای اخلاقی را به کار بگیرد. امام رضا علیهالسلام فرمودهاند: «وَ اسْتَعْمِلْ فِي تِجَارَتِكَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق»؛[5] «و در کار تجارت خود، تمام مکارم و زیباییهای اخلاق را به کار بگیر».
بنابراین هرچند انسان، برخی از موارد کرامت نفس را میتواند تشخیص دهد؛ ولی از آنجا که علمش محدود است، به راهنمایی پیامبران الهی نیاز دارد.
پی نوشت:
[1]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاءالتراث العربی، 1403ق، چاپ دوم، ج68، ص382.
[2]. شمس: 8.
[3]. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، دارالکتاب الاسلامیه، 1410ق، چاپ دوم، ص27.
[4]. الفقه المنسوب الی الامامالرضا علیهالسلام، موسسه آلالبیت، 1406ق، چاپ اول، ص252.
ثمره صلوات
امام رضا (ع):
مَن لم یَقدِرْ علی ما یُکَفِّرُ بهِ ذُنوبَهُ فَلْیُکثِرْ مِنَ الصَّلاةِ علی محمّدٍ وآلِهِ فإنّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدماً.
هر که نمی تواند کاری کند که به سبب آن گناهانش زدوده شود، بر محمّد و خاندان او بسیار درود فرستد؛ زیرا صلوات گناهان را ریشه کن می کند.
الأمالی للصدوق: ۱۳۱/۱۲۳
امام رضا(ع)، الگوی علمای اهل سنت و تشیع و اسوه فضائل است
شیخ ابراهیم محمدی امام جمعه اهل سنت عسلویه در آستانه میلاد امام رضا(ع)، ایشان را الگویی برای امت اسلامی دانست و اظهار داشت: امام رضا(ع) از بزرگان دین مبین اسلام و از عوامل وحدت بخش و مورد توجه فریقین می باشند؛ طبیعی است که علمای اهل سنت و تشیع بیانات و سخنان این بزرگواران را سرلوحه امور خود قرار دهند زیرا آنان اسوه فضائل و بسیاری از برکات هستند.
شیخ محمدی، افزود: اهل بیت رسول الله(ص) از مشترکات مهم ، اسباب و عوامل وحدت در بین مسلمانان می باشند، کتاب ها و روایات اهل سنت مملو از فضایل و مناقب آن بزرگواران است که از سویی سبب حب و دوستی بوده و از جهتی بی احترامی و اهانتی صورت نمی گیرد که در صورت چنین اتفاقی باید در دین آن فرد شک کرد.
امام جمعه اهل سنت عسلویه، تصریح کرد: امام شافعی رحمه الله علیه می فرماید: "کسی که در نماز صلوات برآن ها نفرستد نماز او محسوب نمی شود".
وی عنوان کرد: در جامعه کنونی باید امت های اسلامی با وحدت ، انسجام و الگو گرفتن از سیره اهل بیت(ع) و خصوصا امام رضا(ع) این شخصیت بزرگ و اسوه که شمایل و مناقب آن زبانزد عام و خاص است، با دشمنان اسلام ومسلمين مقابله كنند.
محمدی در پایان تاکید کرد: اکنون دشمن مذاهب اسلامی مشترک است؛ اولویت های مسلمانان وحدت و انسجام و دوری ازتفرقه و اختلاف است زیرا هدف او شیعه و یا سنی نیست بلکه هدف ضربه زدن به اسلام و تضعیف مسلمانان است.
۹ سبک زندگی سیاسی امام رضا (ع)
بی تردید و با توجه به حقیقت ولایت معصومین از جمله امام رضا(ع) که در تمام جهات اجتماعی، فردی، خانوادگی و سیاسی برای ما الگوی های مناسب و چراغ های هدایت می باشند، باید از سیره و رفتار عملی ایشان به بهترین وجه بهره جست.
در خصوص حیات سیاسی این بزرگواران که در زیارت جامعه کبیره از آنان به عنوان «ساسة العباد»[۱] و یا همان زمامداران سیاسی جامعه یاد شده، بر پژوهشگران لازم است به بررسی آن پرداخته و نیز سیاستمداران در کنش ها و واکنش های حیات سیاسی خویش آن را به کار ببندند تا موفق عمل نمایند.
باید توجه داشته باشیم که ائمه معصومین(ع) بر اساس رسالتی که از جهت خلافت رسول الله(ص) و امامت امت بر عهده دارند می بایست با توجه به شرائط سیاسی و اجتماعی، به رهبری جامعه اسلامی بپردازند، همان گونه که رسول خدا(ص) در دوران ده ساله حیات خویش در مدینه و نیز امیرالمومنین(ع) پس از بیست و پنج سال خانه نشینی به این امر اقدام فرمودند.
در طول تاریخ به دلائلی گوناگون، همه معصومین(ع) نتوانستند به پیریزی حکومت دینی بپردازند، امّا مشروعیت سیاسی و رهبری ایشان بر شیعیان همچنان وجود داشته است، امام رضا(ع) که در دوران حکومت مأمون (از سلسله بنی عباس) امامت شیعیان را بر عهده داشتند، خود به تشکیل حکومت موفق نشده، بلکه مأمون با حیله ها و شگردهای مختلفی، ایشان را از مدینه به مرو فراخواند تا به اجبار، ولایتعهدی را بر آن حضرت تحمیل و از این طریق در جامعه بتواند نوعی مشروعیت و مقبولیت کسب نماید.
امام که از حیله های مأمون آگاه بود، در قبال این عمل، واکنش متناسبی داشت که از آن می توان برخی از اصول رفتار سیاسی را دریافت نمود، از این اصول می توان به عنوان یک الگو و سبک سیاسی موفق برای سیاستمدارن امروز ما بهره گرفت و ما در این جا به اجمال به بررسی مصداقی برخی از این اصول می پردازیم.
استقلال سیاسی
امام رضا علیه السلام علیرغم این که شدیداً تحت نظارت مأمون بودند و در آن شرائطی که خلیفه عباسی چاره ای جز تحمیل ولایتعهدی به ایشان نمی دید، آن حضرت در پاسخ به این خواسته مأمون، بدون توجه به فشارها و برخی فضای های کاذب سیاسی، نسبت به پذیرش جبری ولایتعهدی، شرائطی برای مأمون قرار دادند و خود مستقلاً تصمیم گرفتند.
عدم همکاری با حاکمان ظالم و جائر
یکی از موضوعات مهمی که در مبانی دینی شیعی وجود دارد این است که نمی بایست ولایت حاکمان ظالم و جائر را پذیرفت و در این امر نباید با آنان مشارکت و یا کمک کار آنان بود، حضرت رضا علیه السلام که دستگاه مأمون را ظالم می دانستند، از همکاری و یا هر گونه کمک به گسترش و تحکیم قدرت نامشروع مأمون دوری نموده که البته با تهدید های پیاپی مأمون هم مواجه گردید، ولی این گونه تهدیدات تأثیری بر این موضع قاطع آن حضرت نداشت.
حفظ عزت، کرامت و آزادگی
در دنیای سیاست یکی از اصولی که همواره مورد توجه سیاستمدارن می باشد، این است که کرامت و عزت خویش را در مبادلات و معادلات سیاسی حفظ و آن را گسترش دهند، پس از این که امام رضا(ع) با تهدیدات و فشارهای فراوانی از سوی مأمون مواجه گردیدند، برای مأمون در پذیرش این موضوع شرائطی تعیین نمودند، به این معنا که در دستگاه سیاسی حاکم، آن حضرت کسی را عزل و نصب نکند و عملاً کاری را انجام ندهند و سنّت و شیوه ای را تغییر نداده و تنها به حکومت مشاوره بدهند و درمسیر اثبات حق ولایت خویشبا حفظ آزادگی چنین فرمودند: مأمون چیزی به من نداده است و آن چه را به من پیشنهاد می کند حق من است.[۲]
حضرت با این بیان، با موضوع ولایتعهدی که از سوی مأمون به ایشان پیشنهاد گردید، در حقیقت مخالفت صریح خویش را اعلام کرده و بر این مهم تاکید نمودند که اساساً او حق ندارد به ایشان بگوید؛ این موضوع را بپذیر؛ چرا که خلافت رسول الله(ع) از آنِ اهل بیت(ع) می باشد و این مأمون است که حکومت را غصب و نیازمند اجازه از سوی امام می باشد.
عدم تأثیر پذیری از برخی ستایشگری ها
مأمون برای تاثیر گذاری بر امام رضا(ع) و این که بتواند ولایتعهدی را بر عهده ایشان بگزارد و از سوی حضرت با مخالفتی مواجه نگردد، اقدام به پی ریزی شیوه ای حیله گرانه نمود، به این صورت که از ایشان بسیار تعریف و تمجید می کرد، این در حالی است که اگر خلیفه واقعاً به آن چه می گفت؛ اعتقادی داشت، اساساً نمی باید در جایگاه فعلی خویش قرار میداشت، مأمون به آن حضرت میگفت: ای فرزند رسول خدا (ص) فضیلت، علم، زهد، پارسایی و عبادت تو را دانسته و تو را در امر خلافت از خود شایسته تر می دانم، امّا آن حضرت بدون اعتنا به این تعاریف از سوی مأمون، تحت ثاثیر آن قرار نگرفته و تنها به اهداف خویش می اندیشدند.
عدم إغواپذیری در مسائل سیاسی
از جمله شگردهایی که احیاناً در مسائل سیاسی وجود دارد این است که یک طرف، جهت فریب طرف مقابل در پذیرش خواسته های خویش از جملات و عباراتی بهره می جوید که نه آن را قصد کرده و نه این که عملاً چنین چیزی، اتفاق خواهد افتاد، بلکه آن عبارات تنها برای فریبکاری بوده و جنبه عملی نخواهد داشت، مأمون که اساساً شخصی فریبکار بود، در برخورد با امام رضا(ع) چنین گفت: می خواهم خود را از خلافت عزل کنم و آن را به تو بسپارم و با تو بیعت نمایم.
همانگونه که از عبارت و رفتار سیاسی مأمون بر می آید، آنچه وی بر زبان رانده است فقط جنبه تبلیغاتی و فریبکاری دارد و حضرت رضا(ع) به دور از این فضای کاذب، به آنچه می باید اقدام نموده و تحت تأثیر این عمل اغواگرانه قرار نگرفتند.
روشنگری در مسائل
آنچه از ابتدای حرکت امام رضا(ع) تا شهادت ایشان کاملاً مشهود بود و به عبارتی آن حضرت بدان توجه تام داشتند، این است که وی در هر فرصتی به روشنگری در باب مسائل سیاسی و خلافت پرداخته و در وثیقه ولایتعهدی چنین نوشتند: « ان الله یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصدور»،[۳] این اقدام امام رضا (ع )در واقع، حقانیت امامت ائمه (علیهم السلام ) و بطلان خلافت خلفای پیشین را به اثبات رساند که از آن باید به عنوان آخرین روشنگری های سیاسی امام یاد نمود.
صراحت لهجه
یکی از ویژگی های شخصیتی امام(ع) در مقابله با مأمون این بود که آن حضرت حقایق را به صراحت و بدون در نظر گرفتن برخی فضاها و مصالح کاذب سیاسی بیان می فرمودند، ایشان در بیانی خطاب به مأمون چنین می فرمایند: اگر خلافت را خدا برای تو قرار داد، روا نیست لباسی را که خدا در قامت تو راست کرد، بیرون کنی و به دیگران بدهی و اگر از تو نیست، چگونه آن را به من می سپاری؟ در واقع این سخن حضرت نیز گویای این حقیقت است که مأمون حق خلافت را نداشته و آن را از اهل بیت(ع) غصب نموده است.
مقاومت در برابر خواسته های نامشروع و عدم سازشکاری با دشمن
اساساً آنچه در مسائل سیاسی رخ می دهد از دو حال خارج نمی باشد یا این که مشروع و قانونی بوده و یا این که این چنین نمی باشد، آنچه که مأمون از امام رضا(ع) مطالبه می نمود در دسته دوم از خواسته ها قرار داشت، برای همین امام علیه السلام با این خواسته به شدت مخالفت نموده و از پذیرش آن دوری نمودند تا این که مأمون از اهرم تهدید به قتل حضرت(ع) بهره جُست و ایشان را به پذیرش ولایتعهدی مجبور نمود، به عبارت دیگر امام رضا(ع) در مسائل سیاسی با مأمون اقدام به سازش و بیعت نفرمودند.
رعایت اخلاق سیاسی
اخلاق سیاسی که از جمله ضرورت های حیات سیاسی هر سیاستمدار پاک دست می باشد که لازم است همواره مورد توجه قرار گیرد، امام رضا(ع) در تمام مذاکرات و واکنش های سیاسی خویش در قبال مأمون، به اصول اخلاق سیاسی پایبند بوده و از آن تخلف نفرمودند، به دلیل این که هیچ گاه جهت دست یابی به اهداف خویش، به روش های ناصحیح و فریبنده متوسل نگشته و یا این که به مأمون و دستگاه او اهانتی نکردند و این مهم خود درس بزرگی است برای کسانی که می خواهند در این راه اخلاق سیاسی را مد نظر قرار دهند.
امام رضا علیه السلام و آثار حضور ایشان در ایران
از جمله رویدادها و جریانات مهمی که در تاریخ ایران از نظر تأثیرگذاری فرهنگی مهم بوده است، سفر امام رضا(ع) به ایران و پذیرش ولایت عهدی در خلافت عباسی بود؛ هر چند این سفر اجباری بود؛ اما در عمل دارای آثار و پیامدهای درخشان فرهنگی است.
در این هجرت اهداف عالی دیگری نیز مورد توجه امام رضا(ع) قرار گرفت؛ از جمله تلاش برای برقراری پیوند با ایرانیان بود که پیوند قبلی و ذهنیت امثبتی که در میان ایرانیان از آغاز اسلام به اهل بیت شکل گرفته بود در زمان حضور امام رضا (ع) عمیق تر گردید و ایرانیان گرایش گسترده به تشیع پیدا کردند و خراسان بزرگ به عنوان یکی از کانون های تشیع گردید و تلاش امام (ع) برای تحکیم مبانی عقیدتی و کلامی شیعه با استفاده از فرصت پذیرش ولایتعهدی در اوج روند خود بوده است.
آثار و تأثیرات فراوان حضور امام رضا(ع) در ایران در ابعاد مختلف بود، از جمله تاسیس کانون های علمی و رشد و گسترش تشیع، ایجاد فضاهای زیارتی و عبادی، ایجاد موقوفات، شفاخانه یا دارالشفاء، مهاجرت سادات به ایران و آغاز گرایش به علمگرایی در فضای عمومی ایران با محوریت خراسان که به تدریج در شهرهای دیگر از جمله قم و ری شتاب گرفت و همین روند بنیه ای شکل داد در ایران که مدارس علمی نظامیه از خراسان طلوع کرد و در همه دنیا الگو شد؛ اینها همه به برکت حضور امام رضا (ع) در ایران بود.
برکات حضور امام در ایران بسیار و بی شمار است؛ از جمله آثار و برکات حضور امام رضا(ع) در ایران را می توان به مواردی اشاره نمود.
الف) برکات و آثار علمی و فرهنگی پایدار
برکات حضور امام در ایران از نظر علمی و فرهنگی مقوله بسیار وسیع وقابل بررسی و تحلیل است که برای تبیین آن فرصت مفصل و تمرکز دقیق لازم است؛ دراین مجال به گوشه هایی از آن اشاره می گردد.
۱. رشد علوم اهل بیت(ع) وشکل گیری مراکز علمی در ایران:
از جمله تکالیف الهی ائمه (ع) از یک سو، ارشاد و هدایت عمومی مردم و رهنمون آنها به قرآن و سیره پیامبر (ص) و از دیگر سو، تعلیم و تربیت مردم و توجه دادن آنان به علم و دانش و مبارزه با انواع نادانیها، جهالت ها و شبهات و سرانجام تربیت شاگردان، عالمان و اندیشمندان بوده است، کسانی که هر یک در اعتلا و گسترش فرهنگ و مبانی تفکرات شیعی سهم بسزایی داشته اند.
امام رضا(ع) چه در مدینه وچه در مرو فعالیت علمی وپاسخگویی به شبهات وسئوالات مردم را جدی می گرفت، وبه مردم فرمود: دانش ما را فراگیرید و به مردم یاد دهید، زیرا اگر مردم زیبایی سخن ما را بدانند، از ما پیروی میکنند. » و فرمود: « من در روضه منوره نبوی می نشستم، در حالی که علمای بسیاری در مدینه حضور داشتند، هنگامی که یکی از آنان در پاسخ سئوالی در می ماند، همگی آنان، افراد را به نزد من می فرستادند و من پاسخگوی سئوالات آنان بودم.
امام به محض حضور در مرو ضمن ادامه ی همین تکلیف، برای رشد فرهنگ و اعتقادات مردم خراسان بسیار تلاش نمود فعالیتهای علمی امام که منجر به ترقی علمی و در نتیجه فرهنگی ایرانیان گردید عبارت بود از :
۲. مناظره های علمی با اهل کتاب و نحله های فکری گوناگون، موجبات تثبیت عقاید دینی مردم و اعتلای معرفت و بینش دینی جامعه مسلمین را فراهم آورد. شمار مناظرات امام رضا(ع) با اهل کتاب و نمایندگان مسیحیان، یهودیان، مانویان، زرتشتیان، صابئین و فرق اسلامی بسیار است.
۳. تشکیل محافل علمی، کلامی و حدیثی: حضور امام سبب گردید کانون های علمی درایران شکل گرفت ودانشمندانی از خاندان امامت و سادات و علویان برادران امام پس از هجرت امام به سوی ایران رهسپار شدند، این موج مهاجرت نیز طبعا تاثیرات فرهنگی زیادی داشت.سرانجام سفر حضرت معصومه به سوی ایران و استقرار آن حضرت در قم سبب گردید دانشمندان زیادی در قم اجتماع نموده و کانون بزرگ فرهنگی قم را تقویت دهند که در مسیر تاریخ مبدل به قوی ترین کانون علمی اسلامی گردید.
۴. دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بیت در مناظرات، مباحث این مناظرات علمی درباره آفرینش جهان، توحید، صفات خداوند، انبیای الهی و عصمت آنان، جبر، اختیار و امامت، تفسیر آیات گوناگون قرآن، فضایل اهل بیت(ع)، احادیث، دعا و احکام دین بود.
۵. پاسخ گویی به سئوالات شبهات و ایرادات فِرَق مختلف پاسخ داد. برای این منظور در امام (ع) به روی همه ی مردم باز بود.
۶. بالا بردن درک و تعقل و تفکر دینی مردم در مناظرات امام (ع) مناظراتی که با حضور امام برگزار شد در خراسان و شرق ایران، این مناطق مبدل به مرکز علمی گردید و دانشمندان به این منطقه از خلافت اسلامی جلب شدند؛ با توجه به جوّ عقلگرایی که معاصر امام بوجود آمده بود و فرقه های گوناگون در منازعات فکری بودند و عقل گرایی در مسائل کلامی و دینی در اوج بود، حضور امام رضا(ع) برای تبیین و تحکیم مواضع شیعه و رفع شبهات از آن و رهنمون شیعیان بسیار ضروری و مفید می نمود.
۷. منسجم شدن شیعه و رشد و ایجاد امیدواری و دلگرمی در شیعه پس از حضور امام (ع) از جمله آنکه امام، نماز بارانی خواند و سرانجام دعای حضرت مستجاب شد و همانطور که از پیشگاه الهی درخواست نموده بود عملی گردید. این کرامت بزرگ سبب گردید مردم خراسان و مرو و بلکه تمام ایران در باره اهل بیت محبت فزون تری پیدا کردند و شیعیان امیدوارتر شدند و محکمتر از نظر عقاید.
۸. شناخته شدن امامت وبرتری آن به مدعیان خلافت: با شناخته شدن امام در مناظرات انظار عموم مسلمین و رهبران ادیان دیگر به سوی امام جلب شد ومردم برای پاسخ گرفتن به سئوالات وشبهات به آن حضرت روی آوردند؛ دستگاه خلافت با مواجه این استقبال مشروعیت خود را در خطر دید و مردم را از ارتباط با امام منع کرد. اما برتری امامت بر خلافت های جعلی اثبات گردید.
ب) چند نمونه از آثار تمدنی و معماری حضور امام در ایران
حضور امام در ایران افزون بر آثار علمی وفرهنگی، نتایج وآثار تمدنی ومعماری وهنری نیز داشت؛ تاسیس بناهای زیبا وساختمانهای آموزشی و مراکز درمان که برای رفع نیازهای زائرین امام پس از قرار گرفتن مدفن حضرت در خراسان تاسیس و توسعه یافت؛ بناهای باشکوه و موقوفات خاص اعم از مدارس و مزارع و باغات و دراین اواخر کارخانه ها و... همه از برکات حضور امام در ایران بود که به چند نمونه اشاره می شود.
۱. تاسیس وتوسعه فضاهای وموقوفات فرهنگی
بعد از شهادت امام در سنا آباد، محل دفن حضرت مبدل به عبادتگاه بزرگ اسلامی و یکی از کانون های علمی در آن تاسیس شد.
روضه مطهره رضویه از همان روز نخست خادم داشته و شخصی کلیددار حرم مطهر بوده است. پس از مدتی در کنار قبر آن حضرت مسجدی ساخته و در اختیار زائران قرار می گیرد.
به موازات ساختن مساجد رباط هایی نیز جهت سکونت زائران امام(ع) ساخته و متصدیان در آنجا به فعالیت می پرداختند و برای رفاه و آسایش زائران کوشش می کردند؛ مشهد امام علی بن موسی الرضا(ع) محل مسکونی می شود و اندک اندک در آنجا سکونت می یابند و بعد از مدتی حالت یک قصبه را به خود می گیرد و به «مشهدرضا » معروف می گردد.
شاهرخ امیر تیمور که در هرات حکومت می کرد، به مشهد مقدس عنایتی بسیار داشت. در این ایام به دلیل وجود امنیت، مردم از گوشه و کنار، برای زیارت به مشهد مشرف می شدند. در این دوره فضاهای جدیدی برای عبادت و زیارت ساخته میشد و در اختیار زائران حضرت رضا(ع) قرار می گرفت، گوهرشاد آغا رواق بزرگ دارالسیاده، رواق دارالحفاظ و رواق دارالسلام را ساخت و در همین زمان، مسجد مجلل و باشکوه گوهرشاد نیز بنا گردید.
مسجد جامع گوهرشاد یکی از مهمترین و زیباترین مساجد تاریخی وآثار معماری وهنری اسلامی است در بلاد و اماکن اسلامی به شمار میرودبه پاسداشت حرم قدسی حضرت بنا گردیده است. اطراف این بنا چندین مدرسه علمی ودارالقرآن با معماری خاص با شکوه شاخته شد.
احیا و تأسیس موقوفات دامنه دار فرهنگی در پیرامون مرقد امام رضا (ع) وحضرت معصومه نیز بهترین بستر برای توسعه فرهنگی و اقتصادی در ایران شد.
۲. تاسیس مراکز درمانی وفرهنگی واختصاص موقوفات:
بر اساس گزارش متون تاریخی همواره در جوار بارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مرکز و محلی برای درمان بیماران و مسافران وجود داشته است که بعدها به شفاخانه و یا دارالشفاء شهرت یافت ، زائرین ومردم ساکن در جوار حرم از آن بهره مند می شدند.
به احترام آن حضرت و برکت قبر مطهرش موقوفاتی نیز به این مراکز از طرف دوستداران اهل بیت (ع) اختصاص یافت و روز به روز این روند گسترش یافت که تا به امروز مبدل به مرکز درمانی بزرگ و قابل توجه با موقوفات خاص گردیده است.
۳. تاسیس مدارس علمی و دینی
پس از اینکه مدفن در روستای سنا آباد امام تبدیل به زیارتگاه وسپس شهر گردید؛ موقوفاتی به آن اختصاص یافت از نظر تمدنی شهرهای بزرگ از جمله شهر فعلی مشهد شکل گرفت وپیرامون حرم مدارس دینی وعلمی وکتابخانه های متعدد ساخته و تاسیس گردید ومدتها خراسان بعنوان کانون بزرگ علمی شد واز هرات وماوراء النهر ونیشابور وسبزوار ودیگر کانونهای علمی جویندگان علم جذب این مراکز شدند و همه آنها تحت الشعاع این مرکز قرار گرفتند ومدارس علمی ودینی در این منطقه تاسیس ورونق یافت.
در دوره تیموریان مدارس بزرگ با موقوفات ویژه در این شهر به فعالیت پرداختند قبل از آن ودر دوره صفویان و افشاریان همواره حاکمان به دیده احترام نسبت به این بارگاه نگریسته اند و همین بینش ها سبب شده که رونق فرهنگی و علمی و تاثیرات این بقعه با کرامت روز افزون گردد که در اینجا به اختصار به بخش کوچکی از آن اشاره گردید. [۱]
بر این اساس می توان گفت حضور امام رضا (ع) در ایران و به تبع آن دیگر وابستگان اهل بیت (ع) و فرزندان امام موسی بن جعفر (ع) در ایران زمینه ساز برکات بی شمار علمی وفرهنگی و تمدنی گردید که یکی از نمونه زیبای آن حرم حضرت معصومه در قم است که منشأ آثار و برکات علمی و تمدنی بی نظیر در تاریخ ایران است.
پی نوشت:
[۱] عطاردی، تاریخ آستان قدس، ابن بطوطه، محمدبن عبدالله، سفرنامه، ترجمة محمدعلی موحد، تهران، علمی و فرهنگی، رضوان، محمدحسن، «ساختمان جدید بستهای آستان قدس»، نامة آستان قدس، عیون اخبارالرضا، مجموعه مقالات کنگره بزرگ امام رضا (ع).
موضع مقام معظم رهبری درباره احیای روابط ایران و مصر
رهبرمعظم انقلاب اسلامی در این دیدار با اشاره به اظهارات «هیثم بن طارق آل سعید» سلطان عمان مبنی بر تمایل مصر برای از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران، تاکید کردند : "ما از این موضع استقبال میکنیم و مشکلی در این زمینه نداریم."
سلطان عمان بعد از سفر هفته گذشته خود به مصر و دیدار با مقامات این کشور از جمله «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهوری مصر، وارد تهران شد و با مقامات جمهوری اسلامی ایران دیدار و گفتوگو کرد.
سفر دورهای سلطان عمان به شمال آفریقا و بعد از آن سفر به ایران از همان ابتدا توجه ناظران منطقه به ویژه در حوزه ایران و مصر را به خود جلب کرد، چرا که با توجه به سبقه سلطنت عمان در دیپلماسی میانجیگری این احتمال مطرح شد که احیای روابط بین تهران و قاهره در سایه تحولات مثبت در منطقه غرب آسیا در دستور کار سفر سلطان هیثم بوده است.
در این حال، دو مقام مسئول مصری نیز به روزنامه اماراتی نشنال گفتهاند: "روابط تهران و قاهره از مهمترین مسائل مطرحشده در گفتوگوهای سلطان عمان با رئیسجمهور مصر بود و بر پایه آن احتمال دارد ایران و مصر طی چند ماه آینده به تبادل سفیر بپردازند."
ریشه اختلاف میان ایران و مصر
ایران و مصر بهعنوان دو کشور محوری جهان اسلام در دو منطقه حساس و استراتژیک قرارگرفتهاند؛ مصر و ایران بیشک هردو جزئی از پایههای تمدنی جهان محسوب میشوند و فرهنگ این دو کشور عاملی تأثیرگذار و برجسته بوده و هست، اما روندهای سیاسی همواره موجب نزدیکی و یا دوری در روابط این دو کشور شده است؛ آخرین دوری در روابط ایران و مصر از 10 اردیبهشت 1358 شمسی آغاز شد که تاکنون ادامه دارد.
در این تاریخ (اردیبهشت 1358) یعنی فقط سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط دیپلماتیک مصر و ایران به دلیل اعتراض تهران به قرارداد قاهره ــ تلآویو معروف به صلح کمپدیوید، قطع شد.
البته قرارداد کمپدیوید به اخراج قاهره از اتحادیه عرب هم منجر شد و مصر هم برای خروج از بحران، حمایت همهجانبه از رژیم صدام در جنگ هشتساله علیه ایران را جایگزین کرد.
نزدیک به دو دهه بعد از پایان جنگ ایران و عراق، حسنی مبارک رئیسجمهور وقت مصر اعتراف کرد که 18 هزار سرباز مصری در کنار بعثیها در مقابل ایران میجنگیدند.
با وجود این؛ منطقه غرب آسیا اکنون شاهد تحولاتی جدید است که چشم انداز بهبود روابط ایران و مصر را تقویت کرده است؛ به دنبال تعاملات مستمر مقامات جمهوری اسلامی ایران با کشورهای همسایه و منطقه، اکنون دستاوردهایی همچون از سرگیری روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی حاصل شده است و بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی نیز از آن استقبال کرده و این اقدام را برای تقویت امنیت و ثبات در منطقه موثر دانسته اند.
در همین پیوند، اکنون در غرب آسیا، تعامل و گفتمان در مسیر رفع سوء تفاهمها و میانجیگریهای سازنده مبتنی بر اصل عدم مداخله بازیگران غربی و بیگانه فراگیر شده که مهم ترین نمونه از این روند، بهبود روابط ایران و عربستان سعودی است که می تواند به پیشبرد تلاشها برای احیای روابط ایران و مصر و جهان عرب کمک کند.
«عبدالله الاشعل» دستیار پیشین وزیر خارجه مصر با بیان اینکه ادامه قطع رابطه مصر و ایران به صلاح نیست، گفت: "منافع راهبردی قاهره در پس احیای این روابط است که به نفع دو کشور بویژه طرف مصری خواهد بود."
تاثیر بهبود روابط کشورها بر امنیت منطقه
بدیهی است که روند بهبود روابط کشورهای منطقه از جمله ایران و مصر، علاوه بر منافع اقتصادی و افزایش تعاملات سیاسی و امنیتی، عاملی برای ثبات پایدار با محوریت همگرایی منطقهای بدون نیاز به مداخلات خارجی نیز محسوب می شود.
حضرت آیت الله خامنه ای نیز در دیدار سلطان عمان اظهار امیدواری کردند: "با گسترش ارتباطات دولتها، امت اسلامی شوکت و عظمت خود را بازیابد و درکنار هم قرارگرفتن ظرفیتها و امکانات کشورهای اسلامی، به نفع همه ملتها، کشورها و دولتهای اسلامی باشد."
نویسنده: حسن عقیقی سلماسی
اعلام پیروزی ائتلاف جمهور در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه
رجب طیب اردوغان، پس از اعلام غیررسمی پیروزی اش در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، از تک تک مردم ترکیه که مسئولیت مدیریت کشور در پنج سال آینده را به او سپردند، قدردانی کرد.
«کمال قلیچداراوغلو» در نخستین واکنش، به اعلام نتایج دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، روند مبارزات انتخاباتی را ناعادلانه خواند. به این ترتیب، رئیس جمهوری 69 ساله ترکیه پنج سال آینده تا سال 2028 میلادی، بر کرسی ریاست جمهوری تکیه خواهد زد.
اعلام پیروزی اردوغان توسط شورای ملی انتخابات ترکیه، پس از شمارش 98.06 درصد آرا اعلام شده است که در نتیجه آن، اردوغان 52.12 درصد آرا و رقیب او کمال قلیچدار اوغلو، با کسب 47.88 درصد آرا را به خود اختصاص داده اند.
با این آرا، رجب طیب اردوغان همچنان قلب تپنده تصمیمات سیاسی در ترکیه شناخته می شود.
تاکید بر مهمترین اولویتهای مردم ترکیه همچون شعائر دینی، شعارهای ملی گرایانه، برجسته سازی سیاست ترک گرایی و نیز تکیه بر توانمندی های نظامی و مستقل نمایی از آمریکا و اتحادیه اروپا، می تواند مهمترین دلایل و زمینه های پیروزی این سیاستمدار برجسته ترک در سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ترکیه باشد.
در نقطه مقابل، ائتلاف ملت به رهبری کمال قلیچدار اوغلو نیز به طرح نقاط ضعف دولت اردوغان در یک دهه گذشته اقدام کردند. این رفتار و تحرکات مخالفان دولت اردوغان به معنای آن است که آن ها در زمین بازی ائتلاف جمهور به جنگ اردوغان رفته اند که می تواند بزرگترین اشتباه ائتلاف مخالفان اردوغان باشد.
کمال قلیچدار اوغلو رئیس حزب جمهوری خلق و نماینده حزبی که از زمان تاسیس جمهوری نوین ترکیه در هر دوره ای در دولت های مختلف نقشی اساسی ایفا کرده اند، در طول هشت دهه حاکمیت نتوانستند نگاه مردم ترکیه را از دین مبین اسلام و پیروی محض از نظام لائیک تغییر دهند.
اردوغان از سال از سال 1994 تا 1998 میلادی به عنوان شهردار استانبول فعالیت میکرد و بعدها به یکی از قدرتمندترین رؤسای جمهوری یکصد ساله گذشته این کشور تبدیل شده است.
وی در سال 2001 میلادی حزب عدالت و توسعه را بنیان نهاد و یک سال بعد این حزب را به قدرت رساند. وی از سال 2003 تا 2014 میلادی در سمت نخست وزیری ترکیه قرار گرفت و سپس به ریاست جمهوری رسید و جایگاه خود را در ساختار سیاسی ترکیه به صورت گسترده ای ارتقاء داد.
اردوغان گسترش قدرت خود را در پی یک همه پرسی در سال 2017 میلادی و تغییر نظام سیاسی پارلمانی به ریاستی در چارچوب قانون اساسی جدید مستحکم کرده است. با وجود این، دولت اردوغان درسالهای اخیر به دلیل بحران فزاینده اقتصادی، محدودیت های فزاینده در عرصه مسائل مربوط به حقوق بشر و حاکمیت قانون تحت فشارهای سیاسی شدیدی قرار گرفته است.
در حقیقت، به رغم تمامی موفقیت هایی که شخص رجب طیب اردوغان در سال های گذشته به دست آورده است، این حقیقت را نباید نادیده گرفت که پنج سال آتی مهمترین سال های زمامداری این سیاستمدار برجسته ترک خواهد بود.
سوال اساسی این است که آیا ائتلاف جمهور که در طول پنج سال گذشته نتوانست بر بحران اقتصادی ترکیه فائق آید، می تواند به وعده وعیدهای خود به رای دهندگان ترک عمل کند؟
بدیهی است که آبرو و اعتبار سیاسی شخص رجب طیب اردوغان در پنح سال آینده مشخص می شود.
«علی باباجان» به عنوان متحد سابق اردوغان، معمار اقتصادی ترکیه در دهه نخست زمانداری حزب عدالت و توسعه و رئیس حزب «جهش و دموکراسی» که به ائتلاف مخالفان دولت اردوغان پیوسته، در آخرین اظهارنظر خود گفته است: "مطمئن باشید در صورت انتخاب دوباره اردوغان، اقتصاد کشور متلاشی می شود و بقای ترکیه به خطر خواهد افتاد. اردوغان با ندانم کاری های سیاسی و اقتصادی و با خطاهای مدیریتی، ترکیه را به سمت پرتگاه برده است. او برای امنیت ملی ترکیه یک خطر جدی است."
در چنین شرایطی به نظر می رسد دولت اردوغان دو راهکار دارد: یا به وعده های خود به مردم عمل می کند و یا با چالش های اقتصادی و امنیتی در آینده مواجه می شود.
نویسنده: محمدعلی طالبی
رهبر معظم انقلاب اسلامی: گسترش روابط ایران و عمان به نفع هر دو کشور است
حضرت آیتالله خامنهای رهبرمعظم انقلاب اسلامی، امروز ( دوشنبه ) در دیدار «هیثم بن طارق آل سعید» سلطان عمان و هیات همراه، روابط ایران و عمان را روابطی دیرینه و ریشهدار و خوب خواندند و گفتند: گسترش روابط دوکشور در همه زمینهها، به نفع هر دو طرف است.
ایشان با اشاره به مذاکرات طرفهای ایرانی و عمانی، خاطر نشان کردند: نکته مهم آن است که این مذاکرات تا رسیدن به نتایج محسوس، به صورت جدی پیگیری شود ودر نهایت ارتباطات گسترش یابد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر معظم انقلاب اسلامی به موضوع خطر حضور رژیم صهیونیستی در منطقه نیز اشاره کردند و افزودند: سیاست رژیم صهیونیستی و پشتیبانان آن، ایجاد اختلاف و نبود آرامش در منطقه است، بنابراین همه کشورهای منطقه باید به این موضوع توجه داشته باشند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطر نشان کردند: افزایش همکاری عمان و ایران حائز اهمیت است زیرا دوکشور در آبراه بسیار مهم تنگه هرمز دارای اشتراک هستند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، با اشاره به اظهارات سلطان عمان مبنی بر تمایل مصر برای از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران، تاکید کردند: از این موضع استقبال میکنیم و مشکلی در این زمینه نداریم.
حضرت آیتالله خامنهای، درخصوص اظهار خرسندی سلطان عمان از آغاز روابط مجدد ایران و عربستان گفتند: این موضوعات نتیجه سیاست خوب دولت سیزدهم برای گسترش و تقویت روابط با همسایگان و کشورهای منطقه است.
ایشان در پایان اظهار امیدواری کردند با گسترش ارتباطات دولتها، امت اسلامی شوکت و عظمت خود را بازیابد و درکنار هم قرارگرفتن ظرفیتها و امکانات کشورهای اسلامی، به نفع همه ملتها، کشورها و دولتهای اسلامی باشد.
در این دیدار که " سید ابراهیم رئیسی " رئیس جمهور نیز حضور داشت، سلطان عمان با ابراز خرسندی فراوان از دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی، سیاست عمان را گسترش روابط با همسایگان بهویژه جمهوری اسلامی ایران خواند و گفت: در مذاکرات تهران، درمورد عرصههای مختلف همکاری، گفتوگو و تبادل نظر شد و امیدواریم با استمرار این گفتگوها، روابط دوکشور بیش از پیش گسترش یابد و نتایج عملی آن برای هر دو طرف مشهود شود.
عظمت قرآن کریم در نگاه امام رضا(علیه السلام)
بسم اللہ الرحمن الرحیم
حضرت امام رضا(علیه السلام)، جھت ھای متعددی از عظمت قرآن را واضح فرمود، ما چندتا از آن احادیث را بیان می کنیم.
قرآن کریم، کلام خداوند است و کتاب اوست. مردم بدون اینکه خدا را ببینند، خدا در قرآن تجلی کرد، قرآن ریسمان محکم است که خداوند امر به گرفتنش داد. از این لحاظ یک طرف آن در دست قدرت خداوند متعال است و طرف دیگر نزد مردم. این ریسمانی است که برخی مراتب آن برتری حاصل می شود بر برخی مراتب دیگر.
آیت اللہ جوادی آملی در این موضوع می گوید: (قرآن کریم) از مقام اعلیٰ به مقام پائین سیر نزولی است و برعکس آن از مقام پائین به مقام بالا سیر صعود را طی می کند: إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ[زخرف، ۳و۴]؛ و همانا که آن در کتاب اصلی(لوح محفوظ) به نزد ما سخت والا و پرحکمت است که ما آن را قرآنی به لسان فصیح عربی مقرر داشتیم تا مگر شما(بندگان در فهم آن) عقل و فکرت کار بندید.[۱]
چرا قرآن کریم از ابتدای نزول تا انتھا ھمراہ با حق است، از ھیچ سویی، نه از طرف بالا و پائین و ازطرف راست و چپ خطر گمراھی و نابودی ندارد. در این بارہ خداوند متعال می فرماید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا ۔ إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ۔ لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا[جن، ۲۶تا۲۸]؛ داناى نهان است و كسى را بر غيب خود آگاه نمى كندجز پيامبرى را كه از او خشنود باشد كه [در اين صورت] براى او از پيش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت داناى نهان است و كسى را بر غيب خود آگاه نمى كند. لذا قرآن کریم از لحاظ بوجود آمدنش از جھل و خطا معصوم است و در بقا از گمراھی و بطلان محفوظ است، چون بعد از حق چیزی جز ضلالت و نابودی. جلو رفتن از قرآن مانند عقب ماند از قرآن است گمراھی است. و گمراھی از قرآن به اطرافش سرگردانی و آوارگی است چون راہ اصلی، راہ وسط است و آن راھی است که راھی الی اللہ را به او می رساند.
ریان بن صلت، از حضرت امام رضا(علیه السلام) عرض کرد: شما دربارہ قرآن چه می فرمائید؟ حضرت فرمود: كلام الله لا تتجاوزوه، ولا تطلبوا الهدى في غيره فتضلوا[۲]؛فقط به قرآن بايد تمسک نمودو اگر به غير قرآن تمسک کنيد گمراه مي شويد.
حضرت امام رضا(علیه السلام) در مورد عظمت قرآن کریم می فرماید: هو حبل الله المتین و عروته الوثقی و طریقته المثلی المؤدی الی الجنة و المنجی من النار، لا یخلق علی الأزمنة و لا یغث علی الألسنة؛ لأنه لم یجعل لزمان دون زمان، بل جعل دلیل البرهان و الحجة علی کل انسان، لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه، تنزیل من حکیم حمید[۳]؛ قرآن ريسمان محکم الله و رشته استوار و مطمئن او در ميان بندگان است قرآن بندگان را براه راست هدايت کرده و به بهشت جاودان رهنمون ميگردد، و از آتش دوزخ نجات ميبخشد، قرآن با گذشت زمان کهنه نميشود. در زبانهاي مختلف نافذ است و با زياد خواندن اثرش را از دست نميدهد از هيچ جهت باطلي بدان راه نمييابد، حق است و فروفرستاده از جانب پروردگار داناي ستوده.
حدیثی ھماھنگ با ھمین عبارت، امام رضا(علیه السلام) از پدرش نقل می کند که شخصی از امام صادق(علیه السلام) پرسید: مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا يَزْدَادُ عِنْدَ النَّشْرِ وَ الدِّرَاسَةِ إِلَّا غَضَاضَةً؛ چرا قرآن در هنگام درس دادن (تفسیر) و نشر دادن همواره تازه است؟ امام فرمود: لِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يُنْزِلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ زیرا قرآن را خداوند براى زمان معين و مردمان خاصى فرود نياورده است، و از اين رو در هر زمانى و در نزد هر ملت و قومى تازه است و تا روز قيامت اين تازگى در او وجود دارد.[۴]
نیز واضح باشد که اھل بیت(علیھم السلام) ھموارہ با قرآن بودند و ھرگز از قرآن جدا نمی شدند. دلیل آن این است که در این شکی نیست که قرآن از ابتدای نزول تا انتھا حق است و از این واضح می شود که باطل از حق جدا است، و اگر اھل بیت(علیھم السلام) کاری کند که مخالف قرآن باشد، آنان از قرآن جدا می شوند، وقتی ما حدیث ثقلین را می بینیم جدائی اھل بیت(علیھم السلام) و قرآن از ھم ممکن نیست، لذا اگر جدا شدن آنان از قرآن ناممکن است یعنی این که از آنان کاری صادر نمی شود که با قرآن منافاتی داشته باشد. به ھمین سبب امام رضا(علیه السلام) فرمود: اذا کانت الروایات مخالفة للقرآن، کذبتها[۵]؛اگر روایات با قرآن مخالف باشد، من آن را تکذیب می کنم. این حدیث را امام هنگامی بیان فرمودند که ابو قره در بحث محال بودن رؤیت خداوند به آنحضرت(علیه السلام) گفت: پس شما روایات را تکذیب می کنید؟ راستی و ابو قره و مثل او آگاہ از این حقیقت نبودند که امام به آن اشارہ کردہ است.
بحث دیگری که حدیث امام رضا(علیه السلام) دربارہ آن وجود دارد؛ بحث محکم و متشابه است که این از اصطلاحات علوم قرآن است. بربنای آیه ھفتم سورہ مبارکه آل عمران آیات قرآنی به دو دسته تقسیم می شوند: محکم و متشابه. محکم، به آیاتی از قرآن را می گویند که معنای آن اینقدر واضح است که توان معنای دیگر را نداشته است. و متشابه، آیتی است که برای معنای ظاھری احتمالا گوناگونی باشد. توجه داشته باشند که تمام قرآن حتی متشابھات حامل معانی است که رسیدنش ممکن است اما معنای متشابھات را در پرتوی محکمات حاصل کنیم. امام رضا(علیه السلام) می فرماید: مَن رَدَّ مُتَشابِهَ القرآنِ إلى مُحكَمِهِ هُدِيَ إلى صِراطٍ مُستَقيمٍ[۶]؛هركه متشابه قرآن را به محكمِ آن ارجاع دهد، به راه راست هدايت شده است. و نیز می فرماید: إنَّ في أخْبارِنا مُتَشابِها كمُتَشابِهِ القُرآنِ ، ومُحْكَما كمُحْكَمِ القُرآنِ ، فَرُدّوا مُتَشابِهَها إلى مُحْكَمِها ، ولا تَتَّبِعوا مُتَشابِهها دُونَ مُحْكَمِها فتَضِلّوا[۷]؛در روایات ما نیز چون قرآن، متشابه و محکم هست. پس باید متشابه آن را به تحکیم آن برگردانید و بدون توجه به محکمات از متشابهات پیروی نکنید، وگرنه گمراه می شوید.
از این حدیث شریف امام چندتا نکات حاصل می شود، دوتا نکته ذیل است:
۱. آیات متشابهات از قرآن در سایه ی محکمات بفھمیم، والا نتیجه اشتباھی اخذ می شود و این انسان را به گمراھی می کشاند. لذا معنای تشابه این نیست که آیات متشابھات قابل فھم و درک نیست و قابل استفاده نیست بلکه معنای آن این است که آیت متشابه با آیت محکم تفسیر بشود.
۲. چون در روایات اھل بیت(علیھم السلام) نیز مثل کتاب خدا متشابه و محکم پیدا می شود، لذا در احادیث اھل بیت(علیھم السلام) نیز توجه داشته باشیم که متشابه را در سایه محکم بفھمیم، بنابر این ضابطه را در اصول ’’حدیث شناسی‘‘ و ’’قواعد فھم و ادراک سنت‘‘ قرار دادہ شود. و با نظر داشتن این قاعده روایات را بنگریم.
نتیجه: چون اھل بیت(علیه السلام) ازجمله حضرت امام رضا(علیه السلام) کسی دیگر آگاھی از عظمت قرآن را ندارد، و محافظ حقیقی آن، مفسر و مبین آن نیز ھمین اھل بیت(علیھم السلام) ھستند. امام رضا(علیه السلام) دربارہ قرآن کریم احادیث مختلفی بیان فرمودند که با دقت در آن آگاھی از جھات عظمت قرآن پیدا می کند و می تواند به آن عمل کند.
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
پی نوشت:
[۱] قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام.
[۲] بحار الأنوار، ج۸۹، ص۱۱۷.
[۳] البرهان في تفسير القرآن، ج۱، ص۶۵.
[۴] عيون أخبار الرضا(عليه السلام)، ج۲، ص:۸۷.
[۵] مسند الامام الرضا(علیه السلام)، ج۱، کتاب التوحید، ص۱۶، ح۷.
[۶] عيون أخبار الرضا(عليه السلام) ۱/۲۹۰/۳۹.
[۷] عيون أخبار الرضا(عليه السلام) ۱/۲۹۰/۳۹.