
emamian
اراده جدی جمهوری اسلامی ایران برای ارتقای همکاریهای اقتصادی و تجاری با سوریه
حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی پیش از ظهر امروز یکشنبه در دیدار «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه اظهار داشت: آنچه امروز در پهنه غرب آسیا شاهد هستیم، تحقق پیشبینی رهبر معظم انقلاب مبنی بر نتیجه بخش بودن مقاومت ملتها در برابر سلطهگران و متجاوزین است.
رئیس جمهور ضمن گرامیداشت یاد شهدای مقاومت سوریه و ایران، از جمله شهید حاج قاسم سلیمانی و تقدیر از مجاهدات مبارزین جهان اسلام بر ضد تروریسم، گفت: شما همچون پدرتان یکی از چهرههای جبهه مقاومت هستید.
دکتر رئیسی در ادامه با یادآوری تحولات سیاسی و امنیتی دهه اخیر در منطقه تاکید کرد: مجاهدان مقاومت ثابت کردند که قدرتی قابل اتکا برای برقراری ثبات و امنیت در منطقه از جمله در سوریه هستند.
رئیس جمهور با تاکید بر لزوم احترام تمامی کشورها به حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه گفت: زمانی که بعضی سران عرب و غیر عرب منطقه بر سر زمان سقوط حکومت سوریه شرط بندی میکردند، ایران در کنار ملت و دولت سوریه ایستاد.
رئیسی خاطر نشان کرد: مجاهدت ارتش و نیروهای دفاع وطنی سوریه و رزمندگان مقاومت اسلامی در منطقه بخصوص حزب الله قهرمان، نقش اساسی در خشکاندن ریشههای قدرت نظامی داعش و سایر گروه های تروریستی که تهدیدی برای امنیت کل منطقه بودند، داشت.
دکتر رئیسی با ابراز تاسف از اینکه هنوز بخشهای مهمی از خاک سوریه در اشغال نیروهای خارجی قرار دارد، افزود: باید تمامی سرزمین سوریه از لوث اشغالگران خارجی آزاد شود. این اشغال نباید مشمول مرور زمان شود و نیروهای اشغالگر و مزدوران آنها باید بیرون رانده شوند.
رئیس جمهور با اشاره به تجاوزات رژیم صهیونیستی تاکید کرد: تهدیدات رژیم صهیونیستی در منطقه را باید با تقویت و تنوع معادلات بازدارندگی مورد توجه قرار داد.
دکتر رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به لزوم تقویت همکاری و هماهنگی بین دو کشور تاکید کرد: اراده و تمایل جدی تهران، ارتقای سطح همکاریها و روابط با دمشق بخصوص در حوزههای اقتصادی و تجاری است و این مسئله یکی از اولویت های جدی دولت را تشکیل میدهد.
«بشار اسد» رئیس جمهور سوریه نیز در این دیدار با اشاره به اینکه کشورش آماده هماهنگی و همکاریهای گستردهتر با ایران در عرصههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی است، بر اهمیت نقش جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با تروریسم در منطقه تاکید کرد و اظهار داشت: در سالهای مقاومت و مقابله با تجاوز غربی و تکفیری، ایران تنها کشوری بود که از ابتدا کنارمان ایستاد.
بشار اسد روابط سوریه و ایران را استراتژیک توصیف و تصریح کرد: تحولات منطقه پس از یک دهه جنگ علیه محور مقاومت، نشان داد که استقامت اثرگذار و نتیجه بخش است.
رئیس جمهور سوریه با تاکید بر اینکه شاهد فروپاشی نقش آفرینی آمریکا در منطقه هستیم، خاطرنشان کرد: ما اثبات کردیم که با همکاری نزدیک کشورهای منطقه با یکدیگر میتوان در برابر آمریکا و سلطهگرانی که ادعای ابرقدرتی دارند، پیروز شد.
بشار اسد در بخش دیگری از سخنان خود گفت: تجربه ثابت کرده که هماهنگی و تعامل کشورهای منطقه در مسائل مختلف از جمله در موضوع فلسطین بسیار موثر بوده و موفقیت های مقاومت فلسطینی ها نشان داد که مصالحه برخی اعراب نتیجه عکس داده است.
رئیس جمهور سوریه با تشکر از حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از ملت سوریه در جنگ علیه تروریسم، تصریح کرد: ملت و دولت سوریه قدردان ملت ایران است و خود را متعهد و مدیون ایران میداند.
چگونه از سرطان روده بزرگ در امان باشیم؟
اگرچه سرطان روده بزرگ یکی از شایعترین سرطانها در جهان به شمار میرود، اما راهحلهایی برای کاهش خطر ابتلا به آن وجود دارد.
علل بروز سرطان روده بزرگ عبارتند از: کمبود فیبر در غذا، مصرف بیش از اندازه چربی، گوشت فرآوریشده، ورزش ناکافی، چاقی، مصرف دخانیات و الکل.
اگر نگران ابتلا به سرطان روده بزرگ هستید،موارد زیر را جدی بگیرید:
خودداری از مصرف تنباکو
تنباکو میتواند به بروز انواع گوناگونی از سرطان منجر شود، زیرا حاوی مواد شیمیایی است که به DNA آسیب میرسانند. بنابراین، در صورتی که به مصرف سیگار یا جویدن تنباکو میپردازید، در معرض خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ قرار دارید. همچنین، تنباکو به شدت اعتیادآور است و همین موضوع، ترک کردن سیگار را بسیار دشوار میکند. با وجود این، محصولات زیادی وجود دارند که به شما کمک میکنند تا مصرف تنباکو را ترک کنید. به عنوان نمونه، میتوانید از برچسبهای نیکوتین یا آدامس استفاده کنید تا به شما در ترک کردن مصرف تنباکو کمک کنند.
خودداری از مصرف مشروبات الکلی
برخی از افراد از نوشیدن الکل لذت میبرند تا به آنها در فراموش کردن مشکلات کمک کند، اما مصرف منظم الکل میتواند به بروز مشکلات دیگری منجر شود که یکی از آنها افزایش خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ است.
اگر نمیخواهید به سرطان روده بزرگ مبتلا شوید، از مصرف الکل خودداری کنید. اگر به الکل وابسته هستید، به پزشک مراجعه کنید تا به شما کمک کند که این نوشیدنی مضر را برای همیشه ترک کنید.
مدیریت وزن
افرادی که شاخص توده بدنی آنها ۳۰ یا بالاتر است، در معرض خطر ابتلای زودرس به سرطان روده بزرگ هستند. اگر از نظر استانداردهای پزشکی چاق هستید، هر کاری که میتوانید، انجام دهید تا شاخص توده بدنی خود را به کمتر از بیست و پنج کاهش دهید. این کار میتواند احتمال ابتلا به انواع دیگر سرطان را نیز کاهش دهد.
پیروی از یک رژیم غذایی کامل
اگر یک رژیم غذایی کامل داشته باشید، کنترل وزن آسانتر خواهد بود. داشتن رژیم غذایی کامل، شما را کمتر مستعد ابتلا به برخی سرطانها از جمله سرطان روده بزرگ خواهد کرد. یک رژیم غذایی کامل، غلات فرآورینشده، میوهها، سبزیجات، دانهها، آجیلها و پروتئینهای بدون چربی مانند ماهی یا گوشت سفید را شامل میشود.
مصرف فیبر اضافی
هرچه فیبر بیشتری در رژیم غذایی خود بگنجانید، رودههای شما منظمتر خواهند بود. تخلیه کامل رودهها به طور منظم، از قرار گرفتن آنها در معرض بیماری جلوگیری میکند و خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ را کاهش میدهد. اطمینان حاصل کنید که رژیم غذایی شما حاوی مقدار زیادی میوه، سبزیجات و سایر مواد غذایی با فیبر بالا مانند آجیل و غلات است. غلات کامل، لوبیا، کلم بروکلی، ذرت بو داده، سیب و میوههای خشک همگی سرشار از فیبر هستند.
خودداری از مصرف غذاهای چرب
اگر مقدار زیادی از چربیهای حیوانی اشباعشده یا روغنهای گیاهی را مصرف کنید، احتمال ابتلا به سرطان روده بزرگ بیشتر خواهد بود. این افزایش خطر به این دلیل رخ میدهد که چربی اضافی، تعادل اسیدهای صفراوی را طی فرآیند هضم تغییر میدهد. این عدم تعادل به ترشح هورمونی منجر میشود که عامل رشد سلولهای سرطانی در روده بزرگ است. بنابراین، باید مراقب میزان مصرف گوشت چرب باشید. در هفته، بیش از یک یا دو وعده گوشت چرب مصرف نکنید.
خودداری از مصرف گوشت فرآوریشده
مصرف زیاد گوشت فرآوریشده، خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ را افزایش میدهد. گوشت فرآوریشده شامل بیکن، سالامی، سوسیس، گوشت گاو، هات داگ و گوشتهای مورد استفاده در اغذیهفروشی است. محصولات گوشتی فرآوریشده حاوی نیترات هستند و بدن شما پس از مصرف آنها، نیترات موجود را به مواد شیمیایی تبدیل میکند که به بروز سرطان منجر میشوند. اگر میخواهید از ابتلا به سرطان روده بزرگ جلوگیری کنید، محصولات گوشتی فرآوریشده را به ندرت مصرف کنید یا به طور کلی از مصرف آنها خودداری کنید.
اگر در مورد کاهش خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ جدی هستید، باید به فکر تبدیل شدن به یک گیاهخوار یا "وگان" (vegan) باشید. هر چه کمتر گوشت بخورید، میزان سلامتی روده بزرگ شما بهتر خواهد بود.
ورزش منظم
هنگامی که به طور منظم ورزش میکنید، میتوانید به مدیریت وزن خود بپردازید. اگر شاخص توده بدنی شما در محدوده طبیعی باشد، خطر ابتلا به انواع سرطان از جمله سرطان روده بزرگ کاهش مییابد. همچنین ورزش منظم، آنتیاکسیدانهای موجود در جریان خون را افزایش میدهد و DNA را ترمیم میکند. اگر میخواهید به سرطان مبتلا نشوید، باید روزانه حداقل ۳۰ دقیقه ورزش کنید.
چکاپ منظم
اگر میخواهید از بروز سرطان روده بزرگ جلوگیری کنید، باید کولونوسکوپی را به صورت منظم انجام دهید. معاینه منظم به ویژه برای افرادی که چهل و پنج سال به بالا هستند، مهم است. اگر سن شما بین ۴۵ تا ۷۵ سال است، راه حل عاقلانه این خواهد بود که هر ۵ تا ۱۰ سال یک بار غربالگری را انجام دهید. غربالگری منظم، احتمال ابتلا به سرطان روده بزرگ را در مراحل ابتدایی آن شناسایی میکند و شانس بقای شما را افزایش میدهد.
شاد زندگی کنید
پیروی از دستورالعملهای ذکر شده در این مقاله، چالشبرانگیز خواهد بود. برای داشتن یک سبک زندگی سالم در دنیایی پر از وسوسه، به میزان قابل توجهی از اراده و انضباط شخصی نیاز دارید. بنابراین، معقول است که روش زندگی خود را تغییر دهید. کارهایی که انجام میدهید، بیهوده نخواهند بود. با انجام دادن اقدامات درست برای کاهش شانس ابتلا به سرطان روده بزرگ و سایر سرطانها، احتمال اینکه یک زندگی طولانی، شاد و بدون درد داشته باشید و در سنین پیری از دنیا بروید، بیشتر میشود.
این گیاه خوشمزه قاتل کم خونی است
گیاه لوبیا سبز به دلیل داشتن ویتامین K، برای ساختن استخوانهایی قوی بسیار مهم است و همچنین از پوکی استخوان جلوگیری کرده است. لوبیا سبز برای بیماران قلبی مبتلا به دیابت و بیمارانی که دچار گرفتگی عروق هستند، مفید بوده و لوبیا سبز منبعی غنی از ویتامین C، ویتامین K، منگنز، ویتامین A، فیبر، پتاسیم، فولات، آهن، منیزیم، ویتامین B ۱، مس، کلسیم، فسفر، پروتئین، امگا۳ و نیاسین است.
فیبری که در لوبیا سبز موجود است، سبب کاهش فشارخون میشود. لوبیا سبز از مبتلا شدن به سرطان روده جلوگیری کرده و ویتامین C و بتاکاروتن موجود در آن سلولهای روده را از تخریب توسط رادیکالهای آزاد محافظت میکند و برای بیمارانی که دچار آسم، آرتروز استخوانی و آرتروز هستند بسیار مفید واقع میشود. لوبیا سبز به دلیل داشتن ویتامین ریبوفلاوین در کاهش حملات میگرن بسیار موثر واقع میشود.
لوبیا سبز منبعی سرشار از آهن است و در مقایسه با گوشت قرمز که یکی از منابع مهم برای تامین آهن است، همراه با تامین آهن، حاوی کالری بسیار کم بوده و فاقد هر گونه چربی است.
لوبیا سبز به علت غنی بودن از ویتامین C و بتاکاروتن به تقویت سیستم ایمنی بدن نیز کمک کرده، وجود ویتامین C و K در لوبیا سبز به وفور یافت میشود که در بهبود زخم موثر است.
لوبیا سبز سرشار از ویتامین A نیز بوده که این ویتامین یک آنتی اکسیدان قوی محسوب شده و مصرف آن در پیشگیری از افزایش کلسترول بد خون، ناراحتیهای قلبی و سرطان موثر بوده و از دیگر فواید این ویتامین، به تعویق انداختن علائم پیری زودرس، مثل پدیدار شدن چین و چروک، تیرگی پوست، پیدایش لکههای تیره و خشکی پوست است.
لوبیا سبز حاوی مقدار کافی فیبر بوده که مصرف آن به اشخاصی که از ناراحتیهای روده مثل یبوست رنج میبرند توصیه شده است.
پژوهشها نشان داده که مصرف این ماده غذایی در دوران بارداری بر رشد و سلامت قلب جنین تاثیر مثبتی میگذارد و از سوی دیگر دارای آهن کافی بوده و هم در دوران بارداری و هم در زمان شیردهی، غذایی مناسبی محسوب میشود.
همچنین لوبیا سبز به دلیل اینکه کم کالری و فاقد چربی بوده در رژیم غذایی لاغری بسیار استفاده شده و سبز شامل مقادیر زیادی کلروفیل است که این ماده اثر سرطانزایی موادی که بعد از کباب کردن گوشت در دمای بالا ایجاد شده را به راحتی خنثی میکند که در نتیجه توصیه میشود که گوشت کباب شده با لوبیا سبز مصرف شود.
برای کاهش علایم یائسگی
یائسگی، دورهای از زندگی زنان بوده که با علائم مختلفی همراه است و نتایج یک پژوهش بالینی نشان داده است که خانمهایی که روزانه میزان زیادی منگنز مصرف میکنند کمتر در معرض دلدرد قرار گرفته و خلق و خویشان بهتر است. لوبیا سبز منبع فوقالعادهی منگنز است و برای زنان یائسه بسیار مفید بوده و توصیه شده در تهیه غذاهایتان از این ماده غذایی استفاده شود.
مضرات لوبیا سبز
به عنوان یک لکتین و ترکیبی سمی در حال حاضر در بسیاری از گونههای لوبیا است که مخصوصا در لوبیا قرمز متمرکز شده است و لوبیای سفید در حدود یک سوم به اندازههای مختلف قرمز حاوی این نوع سم است که این ترکیب سمی را میتوان با جوشاندن دانهها ده دقیقه در دمای جوش غیر فعال کرد و لوبیا سبز دارای اگزالات است.
زمانی که مقدار اگزالاتها در بدن بالا برود، مشکلاتی را برای بدن ایجاد خواهد کرد و به همین دلیل بهتر است افراد مبتلا به بیماریهای کلیوی و کیسه صفرا، از خوردن این سبزی خودداری کنند و همچنین افرادی که معدههای ضعیف دارند یا بچههای کوچک به علت نفاخ بودن باید آن را کمتر مصرف کنند.
۵ تا ۶ عدد لوبیای سبز اگر نپخته باشند، میتوانند جان کودکان خردسال را به خطر انداخته و لوبیا سبزهای خام دارای لکتینی به نام “PHA” بوده که میتوانند منجر به خونریزی شدید معده گردد و لکتینها پروتئینهایی بوده که نقش عمده آنها در جانوران تسهیل اتصالات سلول به سلول بوده و PHA در مقدار بالا، یک ماده سمی محسوب شده و حرارت دادن لوبیای سبز PHA را از میان خواهد برد.
در صورتی که از داروهای رقیق کننده خون مثل وارفارین استفاده میکنید از مصرف بیش از اندازه غذاهایی که حاوی ویتامین K هستند مثل لوبیا سبز خودداری شود.
خواص باورنکردنی پیاز
خوردن پیاز چه به صورت خام و چه پخته فواید زیادی برای بدن به همراه دارد و اگر پیاز را به چهار قسمت برش دهید و آن را کنار تخت بگذارید، تاثیر فوق العاده ای بر سلامتی خواهد داشت.
پیاز به تقویت ایمنی، سلامت قلبی عروقی، مبارزه با عفونت ها، تامین آنتی اکسیدان بدن و کنترل فشار خون کمک می کند و قرار دادن آن کتار تختخواب، میکروب ها را از بین می برد، نشاط می بخشد، به درمان بیماری عفونی و سرفه کمک می کند.
پیاز همچنین حاوی ویتامین های A، B و C بوده و منبع غنی گوگرد، کلسیم، ید و آهن به شمار می رود.
درد آرتروز را با ورزش و کاهش وزن مهار کنید
محققان به بیماران مبتلا به آرتروز توصیه می کنند که تحت دستورالعمل های بالینی جدید، وزن خود را کاهش داده و ورزش کنند.
فعالیت بدنی ممکن است گزینه بهتری برای تسکین درد نسبت به مُسکنهایی مانند پاراستامول باشد.
محققان خاطرنشان میکنند که شروع برنامههای ورزشی در ابتدا ممکن است درد را بدتر کند، اما به مرور برطرف شود.
دکتر «پل کریسپ»، سرپرست تیم تحقیق، میگوید: «شواهد جدید نشان داده است که مصرف مُسکنهای قوی تأثیر کمی بر کیفیت زندگی، کاهش درد یا ناراحتی روانی افراد دارد یا هیچ فایدهای ندارد.»
طبق پیشنویس دستورالعمل، میتوان به افراد برنامههای ورزشی مناسب ارائه داد، با این توضیح که «انجام ورزش منظم و مداوم، حتی اگر در ابتدا باعث ناراحتی شود، اما برای مفاصل آنها مفید خواهد بود».
این دستورالعمل اضافه میکند که فواید ورزش در درازمدت افزایش مییابد.
وقتی صحبت از کاهش وزن به میان میآید، به مردم گفته میشود که «هر مقدار کاهش وزن احتمالاً مفید است، اما کاهش ۱۰ درصد وزن بدن احتمالاً بهتر از ۵ درصد است.»
با این حال، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد تقویت عضلانی و تمرینات هوازی میتواند نه تنها بر مدیریت این بیماری تأثیر بگذارد، بلکه کیفیت زندگی بهتری برای افراد فراهم کند.
تاثیر مصرف ویتامین بر کاهش استرس
قرار گرفتن در یک وضعیت استرس مزمن میتواند باعث مشکلات سلامتی شود. علاوه بر احساس اضطراب، برخی از افراد ممکن است افسرده شوند، برای داشتن یک خواب خوب در شب تلاش کنند یا مشکلات گوارشی را تجربه کنند.
مطالعات اخیر بر روی مواد مغذی مورد نیاز مغز برای عملکرد طبیعی متمرکز شده است. این میتواند شامل مواد مغذی مانند آنتی اکسیدانها یا ویتامینهای گروه B باشد.
به عنوان مثال میوهها و سبزیجات حاوی آنتی اکسیدانها به همراه سایر مواد مغذی هستند که ممکن است برای ارتقای سلامت با هم کار کنند و بسیاری از غذاها انواع ویتامینهای B را به طور طبیعی فراهم میکنند، از جمله این موارد غلات کامل، میوهها، سبزیجات، محصولات لبنی، حبوبات و گوشت است.
برخی از مطالعات همچنین ارتباط بالقوهای بین سطوح پایین ویتامین D و استرس را گزارش میدهند. این مطالعات ثابت نکردهاند که آیا سطوح استرس در پاسخ به دریافت ویتامین D افزایش یا کاهش مییابد.
برخی مکملها ادعا میکنند که به مدیریت استرس کمک میکنند. با این حال، شواهد حمایت از این مکملها محدود است و تحقیقات بسیار بیشتری مورد نیاز است. قبل از مصرف هر گونه مکمل ویتامین و مواد معدنی با پزشک مشورت کنید. استرس میتواند انسان را ناتوان کند. مشاوران و سایر ارائه دهندگان مراقبتهای بهداشتی میتوانند درمانهایی را برای کمک به مبارزه با استرس ارائه دهند.
سخنرانی تلویزیونی به مناسبت روز جهانی قدس
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
درود و سلام فراوان بر ملّت عظیمالشّأن ایران که امروز به معنای واقعی کلمه حماسه آفریدند، و سلام و درود بر امام بزرگوار راحل که بنیانگذار این بنیان مبارک، برای همیشهی دورانهای آینده بودند. امروز حضور مردم ــ تا آنجایی که من اطّلاع پیدا کردم و بعضی را دیدم ــ در همه جای کشور به معنای واقعی کلمه حماسه بود، باعظمت بود؛ مردم با انگیزهی تمام وارد میدان شدند. این حرکت عظیم مردمی، یک کار بزرگ و بابرکت است؛ حضور شما در میدان سیاسی و مردمی برای دفاع از قدس، دفاع واقعی از قدس است؛ این دفاعِ واقعی است. آن کسانی که امروز با جسم و جان خود دارند از قدس، از مسجدالاقصیٰ -قبلهی اوّل مسلمین- دفاع میکنند، با این حرکت شما دلگرم میشوند، نیرو میگیرند، استقامت پیدا میکنند. به امید خدا و به توفیق الهی حرکت فلسطینی و مبارزهی بزرگ فلسطینی به نتایج نهائی خود که نتایج مبارکی خواهد بود، نزدیک خواهد شد.
من امروز دربارهی مسائل قدس و فلسطین مطالبی را با برادران و عزیزان فلسطینی میخواهم مطرح کنم و به زبان عربی سخن خواهم گفت. در اینباره با مردم خودمان بارها صحبت کردهایم و مطالبی را عرض کردهایم؛ امروز خطاب من به برادران فلسطینی و همهی دنیای اسلام، بخصوص دنیای عرب است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّد الخلق وأشرف البریة سیّدنا محمّد المصطفى خاتم المرسلین و على آله الطّاهرین وصحبه المنتجبین ومن تبعهم بإحسان إلى یوم الدین.
السلام على جمیع أبناء أمّتنا رجالاً ونساءً فی أرجاء العالم ... السلام على شباب العالم الإسلامی ... السلام على الشباب الشجعان والغیارى الفلسطینیین وعلى جمیع أبناء فلسطین.
حلّ مرّة أخرى یومُ القدس ... القدسُ الشریف یوجِّه دعوتَه إلى جمیع المسلمین فی العالم. فی الواقع ما دامَ الکیانُ الغاصِبُ والمجرم الصهیونی یسیطر على القدس، فإنّ أیامَ السنةِ کلَّها یجبُ أن نَعتبرها یومَ القدس. القدسُ الشریفُ قلبُ فلسطین، وکلُّ الأرض المغتصبة من البحرِ إلى النهر، هی امتدادٌ للقدس. الشعبُ الفلسطینی فی کل یوم یُبدی أکثرَ مما مضى صمودَهُ بشهامة قلَّ لها نظیر، ویقفُ بوجهِ الظلم، وسیظلُّ فی هذا الوقوفِ الصامد. الشبابُ – بما یقومونَ به من عملیاتِ تضحیة – قد أصبحوا دِرعاً دفاعیاً لفلسطین، ویبشّرون بالواعِدِ من المستقبل.
یمرُّ یومُ القدس علینا هذا العام وکلُّ شیءٍ یُنبِّئُ بمعادلةٍ جدیدة لفلسطین فی یومِها وغدِها.
«الإرادة التی لا تنکسر» فی الساحةِ الفلسطینیة وفی جمیعِ منطقةِ غربِ آسیا تحلُّ محلَّ ما سُمّیَ 'الجیشَ الذی لا یُقهَر' للصهاینة. لقد بات ذلک الجیشُ المجرمُ مضطراً إلى أن یُبدِّل اصطفافَه الهجومی إلى دفاعی.
الیوم، وفی الساحة السیاسیة نرى أهمَّ داعمٍ للکیان الغاصب، أعنی أمریکا، یعانی من هزائمَ متلاحقة ... هزیمةٍ فی حربِ أفغانستان ... وهزیمةٍ فی مُمارسةِ الضّغوط القُصوى على إیران الإسلام ... وهزیمةٍ أمام القوى الآسیویة ... وهزیمةِ التحکُّمِ بالاقتصاد العالمی ... وهزیمةٍ فی إدارته الداخلیة وظهورِ التصَدّعِ العمیق فی هذه الإدارة.
الکیانُ الغاصِبُ یَتَخَبّطُ فی الساحة السیاسیة والعسکریة داخلَ شبکةٍ مُعقّدةٍ من المشاکل. الجلّادُ والمجرمُ السابقُ الذی کان على رأس ذلک الکیان قد أُلقیَ بعد مَلْحمةِ سیفِ القدس فی المزبلة، والذین حَلّوا محلَّه أیضاً هم فی انتظارِ سیفٍ قاطعٍ لملحمةٍ أخرى.
الکیانُ الصهیونی جنَّ جنونه أمامَ الحِراکِ فی جِنین. بینما عَمَدَ هذا الکیانُ الغاصبُ قبلَ عشرین عاماً إلى قتلِ مائتی فلسطینیّ فی مُخیّم جِنین مقابلَ مقتلِ عددٍ من الصهاینة فی نهاریا ظانّاً أنّ مسألة جِنین قد قُضیَ علیها إلى الأبد.
الاستِطلاعاتُ تُشیرُ إلى أن سبعین بالمائة من الفلسطینیین تقریباً فی أراضی ثمانی وأربعین وسبع وستین، وفی مخیّمات الشتات یطالبون قادة فلسطین بمواجهةٍ عسکریةٍ تجاهَ الکیانِ الغاصب. هذه ظاهرةٌ هامةٌ، إذ تعنی جُهُوزیّةَ الفلسطینیین بشکل کامل لمواجهة الکیان الغاصب، وتعنی إعطاءَ الضوءَ الأخضرَ الجماهیری للفصائلِ المجاهدة لِأنْ تُمارسَ دورها متى ما رأت الوقتَ یَستَلزِمُ ذلک.
الحِراکُ الجهادی للشعبِ الفلسطینی فی القطاعین الشمالی والجنوبی لأراضی ثمانیة وأربعین، ومُتَزامِناً مع ذلک خروجُ المسیراتِ الضخمةِ فی الأردن والقدس الشرقیة، والدفاعُ البطولی للشباب الفلسطینی عن المسجد الأقصى، والمناورات العسکریة فی غزّة ... کلها تشیر إلى أنّ فلسطین بأجمعِها قد تبدّلت إلى مسرحٍ للمقاومة. الشعبُ الفلسطینی الآن قد توحّدت کلمتُهُ بشأن مواصلةِ الجهاد.
هذه الأحداث، وما شَهِدتهُ الساحة الفلسطینیة فی السنوات الأخیرة، قد ألغَت جمیعَ مشاریعِ التسویة مع العدوّ الصهیونی. إذ لا یمکن تنفیذُ أیِّ مشروعٍ بشأن فلسطین فی غیابِ أصحابها أی الفلسطینیین، أو فی تَعارُضٍ مع وجهة نظرهم. وهذا یعنی بُطلانَ جمیعِ الاتفاقیاتِ السابقة مثل أوسلو، وحَلِّ الدولتین، أو صَفْقَةِ القرن، أو التطبیع المذلّ الأخیر.
الکیانُ الصهیونی، مع أنّ قُواهُ خائرة، لا یزال یُواصلُ جرائمَهُ، ویُشهِرُ السلاحَ بوجه المظلومین، ویقتل النساءَ والأطفالَ والعُزّلَ من الشیوخ والشباب، یزجُّ فی السجون، ویمارسُ التعذیب، ویهدم البیوت، ویُبیدُ المزارعَ والـمُمتلکات.
الدجّالونَ من أدعیاءِ حقوقِ الإنسان فی أوربا وأمریکا الذین یَملأون الأجواءَ بالضجیجِ تجاهَ قضیةِ أوکرانیا تَراهُم قد خُتِمَ على أفواهِهم تجاهَ کلّ هذه الجرائم فی فلسطین، فلا یدافعون عن المظلوم، بل یُغدقون على الذئب المفترس بالمساعدات.
هذا درسٌ کبیر. فی قضایا العالم الإسلامی وعلى رأسها القضیةُ الفلسطینیةُ لا یمکنُ الاعتمادُ على هذه القوى العنصریة المعاندة، ولا ینبغی ذلک.
قوةُ المقاومةِ المستَلهَمَةُ من تعالیم القرآن الکریم وأحکامِ الإسلامِ العزیز هی وحدَها القادرةُ على حلّ مسائلِ العالم الإسلامی وعلى رأسها المسألةُ الفلسطینیة.
تَبلوُرُ تیار المقاومةِ فی منطقةِ غربِ آسیا فی العقود الأخیرة کان أکثرُ الظواهر برکةً فی المنطقة. قامةُ المقاومةِ کانت هی التی طَهّرت الجزءَ اللبنانی الـمُحتلّ من رجسِ وجودِ الصهاینة، وأخرجت العراقَ من حُلقوم أمریکا، وأنقذت العراق من شر داعش، وزوّدت بالمددِ المدافعین السوریین مقابلَ مخططاتِ أمریکا. المقاومةُ تکافِحُ الإرهابَ العالمی، وتساعدُ الشعبَ المقاومَ الیمنی فی الحرب المفروضةِ علیه، وتصارعُ الوجود الغاصِبَ الصهیونی فی فلسطین، وسَتُطِیحُ به بتوفیق الله تعالى، وبجهودِها وجهادِها تجعلُ مسألةَ القدسِ وفلسطینَ بارزةً أکثرَ فأکثر فی أوساطِ الرأی العامِ العالمی.
أنتم یا أبناء فلسطین، وأنتم أیها الشباب الـمُضحّون فی الضّفّة الغربیة و فی أراضی ثمانیة وأربعین، أنتم أیها المناضلون فی مخیّم جِنین، وأنتم أیها الساکنون فی المخیمات الفلسطینیة فی الشتات ... أنتم تشکّلون القسمَ الأهمَّ والأکثرَ حساسیةً وریادة فی جسد المقاومة. فاعلموا:
«إِنَّ اللهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا»
و «وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرینَ»
و «وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ»
و «سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ».
الجمهوریةُ الإسلامیةُ الإیرانیةُ داعمٌ ومُساندٌ لجبهةِ المقاومةِ، داعمٌ ومساندٌ للمقاومة الفلسطینیة، لقد قلنا ذلک مراراً وعملنا بما نقول، وعلى ذلک نحنُ مُصِرُّون.
نحن ندینُ التوجّهَ الخیانیَّ للتطبیع. نُدین ظاهرةَ «قابلیةِ التطبیع» وما قالته بعضُ الحکوماتِ العربیةِ لأمریکا بضرورةِ التعجیلِ فی تصفیةِ المسألة الفلسطینیة. إذا کان قصدُها إزالةَ کلِّ مانعٍ على طریقِ تثبیتِ الکیان الغاصِب، فإنهم أولاً قد ارتکبوا خیانةً وجرّوا العارَ على العالم العربی، وثانیاً إنهم قد مارسوا سَذاجَةً ما بعدها سذاجة، لأنّ الأعمى – کما قیل – لا یستطیع أن یقود أعمى.
فی الخاتمة أبعثُ بتحیاتی إلى أرواح شهداء فلسطین، وأقفُ إجلالاً أمامَ عوائلهم الصامدة، وأحیّی الأسرى الفلسطینیین الصامدین بإرادةٍ قویّة فی سجونِ الاحتلالِ، وأشُدُّ على یدِ الفَصائلِ الفلسطینیة المقاومة التی تنهضُ بالقسم الأکبر من هذه المسؤولیة، وأدعو العالم الإسلامی وخاصةً جِیلَ الشباب إلى التواجُدِ فی ساحاتِ العزّةِ والکرامة.
وآخر دعوانا أن الحمدُ لله ربّ العالمین
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
متن فارسی:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّد الخلق و اشرف البریّة سیّدنا محمّد المصطفی خاتم المرسلین و علی آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
سلام بر همهی برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان! سلام بر جوانان دنیای اسلام! سلام بر جوانان شجاع و غیور فلسطینی و بر همهی مردم فلسطین.
بار دیگر روز قدس فرا رسید. قدس شریف همهی مسلمانان جهان را فرا میخواند. حقیقت آن است که تا رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیست بر قدس مسلّط است، همهی روزهای سال را باید روز قدس دانست. قدس شریف، قلب فلسطین است و سراسر کشور غصبشده، از بحر تا نهر، ادامهی قدس است. ملّت فلسطین هر روز بیش از گذشته نشان میدهد که با شهامتی کمنظیر در برابر ظالم ایستاده و خواهد ایستاد. جوانان با عملیّات فداکارانهی خود، سپر دفاع فلسطین شدهاند و آیندهای متفاوت را مژده میدهند.
روز قدس امسال را در حالی میگذرانیم که همه چیز از معادلهای جدید در امروز و فردای فلسطین خبر میدهد. امروز «ارادهی شکستناپذیر» در فلسطین و همهی منطقهی غرب آسیا، جایگزین «ارتش شکستناپذیر» صهیونیست شده است. امروز آن ارتش جنایتکار ناچار شده است آرایش تهاجمی خود را به تدافعی تبدیل کند. امروز در میدان سیاسی، مهمترین حامی رژیم غاصب، یعنی آمریکا، خود دچار شکستهای پیدرپی شده است: شکست در جنگ افغانستان، شکست در سیاست فشار حدّاکثری بر ایران اسلامی، شکست در برابر قدرتهای آسیا، شکست در کنترل اقتصادی جهان، شکست در مدیریّت داخلی خود، و پدیدهی شکاف عمیق در حاکمیّت آمریکایی.
رژیم غاصب در هر دو میدان سیاسی و نظامی، در شبکهی درهم تنیدهای از مشکلات دست و پا میزند؛ جلّاد و مجرم قبلی(۱) که در رأس رژیم بود، در پی حماسهی سیفالقدس(۲) به زبالهدان پیوست، و جانشینان امروز او هم هر ساعت در انتظار تیغ بُرندهی حماسهای دیگرند.
تحرّک جِنین(۳)، رژیم صهیونیست را دیوانه کرده است. این در حالی است که بیست سال پیش، رژیم غاصب در پاسخ به کشته شدن چند صهیونیست در نهاریا، دویست نفر را در اردوگاه جِنین به قتل رسانید(۴) تا برای همیشه مسئلهی جِنین را حل کند!
نظرسنجیها میگویند تقریباً ۷۰ درصد فلسطینیها در سرزمینهای ۴۸(۵) و۶۷(۶) و اردوگاههای خارج، رهبران فلسطینی را به حملات نظامی به رژیم غاصب ترغیب میکنند. این پدیدهی مهمّی است؛ زیرا به معنی آمادگی کامل فلسطینیها برای مقابله با رژیم غاصب است و دست سازمانهای مجاهد را باز میگذارد تا هر زمان لازم دانستند وارد عمل شوند.
حرکتهای جهادی مردم فلسطین در دو بخش شمالی و جنوبی سرزمینهای ۴۸، و همزمان با آن، برگزاری راهپیماییهای سنگین در اردن و قدس شرقی و دفاع جانانهی جوانان فلسطین از مسجدالاقصی و رزمایش نظامی در غزّه نشان داد که کلّ فلسطین به صحنهی مقاومت تبدیل شده است. اکنون مردم فلسطین بر ادامهی جهاد، وحدت نظر یافتهاند.
این حوادث و آنچه در سالهای اخیر در فلسطین رخ داده است، مُهر ابطال بر همهی طرحهای سازش با دشمن صهیونیست است، زیرا هیچ طرحی دربارهی فلسطین در غیاب یا بر خلاف نظر صاحبان آن یعنی فلسطینیها اجراشدنی نیست؛ این یعنی همهی توافقات پیش از این مانند اُسلو(۷)، یا طرح عربی دو دولتی(۸)، یا معاملهی قرن(۹)، یا عادیسازیهای حقیرانهی اخیر(۱۰) باطل شدهاند.
رژیم صهیونیستی البتّه با اینکه از نفَس افتاده است، همچنان به جنایتهای خود ادامه میدهد و با سلاح به جان مظلومان افتاده است؛ زن، کودک، پیر و جوان غیر مسلّح را به قتل میرساند، زندانی و شکنجه میکند، خانهها را ویران میسازد، مزارع و داراییها را نابود میکند؛ امّا دروغگویان مدّعی حقوق بشر در اروپا و آمریکا که در قضیّهی اوکراین آن غوغا را به راه انداختند، در برابر اینهمه جنایت در فلسطین مُهر سکوت بر لب زدهاند و از مظلوم دفاع نمیکنند بلکه به گرگ خونخوار کمک هم میکنند.
این درس بزرگی است که در قضایای دنیای اسلام و در رأس آن قضیّهی فلسطین، به این قدرتهای نژادپرست و معاند نمیتوان و نباید تکیه کرد؛ تنها با نیروی مقاومت که برگرفته از تعلیم قرآن کریم و احکام اسلام عزیز است، میتوان مسائل دنیای اسلام و در رأس آن مسئلهی فلسطین را حل کرد.
شکلگیری مقاومت در منطقهی غرب آسیا در دهههای اخیر پُربرکتترین پدیدهی این منطقه بوده است. کیان مقاومت بود که بخشهای اشغالشدهی لبنان را از لوث وجود صهیونیستها پاک کرد(۱۱)، عراق را از حلقوم آمریکا بیرون کشید، عراق را از شرّ داعش نجات داد، و به مدافعان سوری در برابر نقشههای آمریکا مدد رسانید. کیان مقاومت با تروریسم بینالمللی مبارزه میکند، به مردم مقاوم یمن در جنگی که به آنها تحمیل شده است یاری میرساند، با موجودیّت غاصبان صهیونیست در فلسطین پنجه میافکند و به توفیق الهی آنها را به زانو در میآورد، و با تلاش مجاهدانه، مسئلهی قدس و فلسطین را در افکار عمومی جهان روزبهروز برجستهتر میکند.
شما مردم فلسطین، شما جوانان فداکار در کرانهی غربی و در سرزمینهای ۴۸، شما مبارزان اردوگاه جِنین، و شما ساکنان اردوگاههای فلسطینی در بیرون از فلسطین، بخش مهم و حسّاس و پیشران کیان مقاومتید و بدانید که «اِنَّ اللَهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنوا»، و «لَئِن صَبَرتُم لَهُوَ خَیرٌ لِلصّابِرین»، و «وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا فَاِنَّ ذٰلِکَ مِن عَزمِ الاُمور» و «سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَى الدّار».
جمهوری اسلامی ایران حامی و طرفدار جبههی مقاومت است، حامی و طرفدار مقاومت فلسطین است؛ این را همواره گفتهایم و به آن عمل کرده و بر آن پای فشردهایم. ما حرکت خیانتآمیز «عادیسازی» را محکوم میکنیم؛ سیاست تطبیعپذیری(۱۲) (قابلیّة التّطبیع) را محکوم میکنیم.
اینکه برخی دولتهای عربی به آمریکا گفتهاند در حلّ مسئلهی فلسطین شتاب کند، اگر منظور آنان این است که پیش از بیرون رفتن از منطقه، هر مانع را از سر راه تثبیت رژیم غاصب بردارد، اوّلاً خیانت کرده و برای دنیای عرب ننگ آفریدهاند، ثانیاً سادهلوحی به خرج دادهاند، زیرا کور نمیتواند عصاکش کور دگر شود!
در پایان به روح شهیدان فلسطینی درود میفرستم، به خانوادههای صبور آنان ادای احترام میکنم، به اسیران و زندانیان فلسطینی که با ارادهی استوار مقاومت میکنند تحیّت میگویم، دست فصائل(۱۳) فلسطینی مقاوم را که بخش مهمّ این مسئولیّت بزرگ را بر دوش گرفتهاند میفشارم، و دنیای اسلام بویژه جوانان را به حضور در این میدان عزّت و کرامت فرا میخوانم. و آخر دعوانا ان الحمدلله ربّ العالمین.
سیّدعلی خامنهای
(۱). بنیامین نتانیاهو
(۲). عملیات سیفالقدس یا نبرد ۱۱ روزه در ماه رمضان سال گذشته و در پی ممانعت نظامیان صهیونیست از حضور معتکفان و نمازگزاران در مسجدالاقصی آغاز شد. در این جنگ، ۲۴۸ نفر در نوار غزّه به شهادت رسیدند. در مقابل، نیروهای مقاومت نیز با شلیک بیش از ۴۰۰۰ موشک و راکت توانستند معادلات نبرد را در راستای اهداف خود تغییر دهند. نتیجهی این امر وارد آمدن خسارتهای کمسابقه به صهیونیستها بود. در این نبرد، گروههای فلسطینی توانستند گنبد آهنین را از دُور خارج کنند و این سامانه کاملاً در مهار موشکهای مقاومت ناکام ماند.
(۳). اواخر فرودین سال جاری سه فلسطینی به ضرب گلولهی نیروهای رژیم صهیونیستی در بیتلحم و الخلیل شهید شدند. در این راستا مساجد اردوگاه جنین آماده باش و بسیج عمومی برای مقابله با حملات ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کردند. اشغالگران از آنجایی که همواره این منطقه را همانند انبار باروتی میدانند که هر لحظه مقابل اسرائیل منفجر خواهد شد، تلاش کردند تا برای یهودیسازی این شهر و سایر مناطق تحت کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانهی باختری کار کنند.
(۴). ارتش اشغالگر و خونریز رژیم صهیونیستی در ۹ فروردین ۱۳۸۱ (١٤ محرم ١٤٢٣ / ۲۹ مارس ۲۰۰۲ میلادی)، حملهی گستردهاى را به اردوگاه جنین واقع در کرانهی باختری فلسطین آغاز کرد. پس از دو هفته محاصرهی اردوگاه جنین و شروع جنگ شدید بین نیروهاى مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی، نیروهاى اشغالگر به ریاست شائول موفاز با تانکهاى خود وارد آنجا شدند. آنان با تهاجم گسترده به این اردوگاه و پس از اتمام مهمّات جنگی نیروهاى مقاومت، آنجا را تسخیر کردند. صهیونیستها تعداد زیادی انسان مظلوم از کودک و خردسال و زن و سالخورده بدون هیچ گناهی را کشتند و چند هزار نفر را زخمی و بیخانمان کردند.
(۵). در سال ۱۹۴۸ میلادی با حمایت و پشتیبانی انگلیس و آمریکا کشور جعلی اسرائیل بر سرزمین فلسطین تأسیس شد؛ حملهی صهیونیستها به مردم فلسطین منجر به آوارگى صدها هزار فلسطینى از زادگاه آباء و اجدادی خود شد. در سال ۱۹۴۸ کرانهی باخترى، قدس و نوار غزّه همچنان در دست فلسطینیان و به دور از اشغالگرى صهیونیستها باقى ماند لیکن کرانهی باخترى و قدس تابع اردن و نوار غزّه تابع مصر گشت.
(۶). جنگ ۶ روزه در سال ۱۹۶۷ میلادی ازجمله مهمترین درگیریهای میان اعراب و اسرائیل است. این جنگ که در تاریخ به جنگ ۶ روزه یا جنگ ماه ژوئن معروف شد از روز ۵ تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میلادی میان اسرائیل و سه کشور مصر، سوریه و اردن در گرفت. صهیونیستها در یک اقدام ضربتی فرودگاهها و مناطق استراتژیک سه کشور عربی را مورد هدف قرار داده و با یک اقدام هماهنگ بین نیروهای هوایی و نیروهای موتوریزه و زرهی در عرض ۶ روز صحرای سینا، کرانهی باختری رود اردن، نوار غزّه، ارتفاعات جولان و شهر قنیطره را به اشغال خود درآوردند و بر تمامی بیتالمقدس مسلّط شدند. در پایان جنگ ۶ روزه اراضی تحت تصرّف اسرائیل به بیش از ۳ برابر افزایش پیدا کرد.
(۷). در سال ۱۹۸۷ میلادی، مردم فلسطین در کرانهی غربى و نوار غزّه، علیه صهیونیستها یکپارچه قیام کردند و نیروهاى جنبش مقاومت اسلامى فلسطین (حماس) فعّالانه در انتفاضه شرکت جستند و تلفات فراوانى بر صهیونیستها وارد کردند. همین امر آمریکا را بر آن داشت تا در سال ۱۹۹۱ میلادی با هدف تحمیل صلح در منطقه، کنفرانسى را در مادرید برگزار کند. نتیجهی این کنفرانس توافق ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین) با صهیونیستها و امضاى موافقتنامهی اسلو (۱۹۹۳ میلادی) بود.
(۸). یکی از راه حلهای ارائه شده برای فلسطین که توسّط برخی دُوَل عربی مطرح شد، برقراری دو کشور جداگانهی اسرائیل و فلسطین در سرزمینهای اشغالی و به رسمیّت شناخته شدن هر دوی این دولتها از سوی جامعهی جهانی بود. این طرح به اشغال فلسطین توسّط غاصبان صهیونیسم رسمیّت میداد و حقّی برای بازگشت آوارگان فلسطینی قائل نبود
(۹). طرح دولت ترامپ برای فلسطین که تحت عنوان «معاملهی قرن» شناخته میشود. این طرح به زبان ساده عبارت است از فروش فلسطین به صهیونیستها در ازاء پرداخت مقداری پول به ساکنان اصلی فلسطین.
(۱۰). تا پیش از ریاست جمهوری دونالد ترامپ، این باور نزد رؤسایجمهور آمریکا وجود داشت که حلّ منازعهی فلسطین ـ رژیم صهیونیستی بر حلّ منازعهی رژیم صهیونیستی ـ کشورهای عربی تقدّم دارد. ترامپ این باور را کاملاً تغییر داد و با حمایت یکجانبه از رژیم صهیونیستی و تهدید کشورهای عربی، توانست چهار کشور بحرین، امارات متّحدهی عربی، سودان و مراکش را به سمت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی سوق دهد.
(۱۱). ۲۵ مه سال ۲۰۰۰، رژیم اشغالگر صهیونیستی پس از ۲۲ سال اشغال، از مناطق جنوب لبنان ناگزیر به یک عقبنشینی تحقیرآمیز شد. این عقبنشینی به دلیل حملات سخت از سوی محور مقاومت اسلامی لبنان و حزبالله صورت گرفت؛ البتّه منطقهی مزارع شبعا که به سه بخش فلسطینی، سوریهای و لبنانی تقسیم میشوند همچنان در اشغال تلآویو باقی ماند.
(۱۲). تطمیع برخی کشورهای عربی با مقدای پول و وعده، حمایت از سوی آمریکا و اسرائیل در قبال عادیسازی روابط با رژیم غاصب صهیونیسم.
(۱۳). گروهها
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی برای من مایهی خرسندی و خوشحالی است دیدار حضوری با شما ــ جلسهای بعد از دو سال محرومیّت از این جلسهی شیرین و صمیمی ــ و همچنین سخنرانیهایی که انجام گرفت. البتّه این را من بگویم که بعضی از آقایان چون خیلی تندتند صحبت کردند ــ بجز آخرین نفر، آقای پناهی که یک مقداری با طمأنینه صحبت کردند و من حرفها را بیشتر فهمیدم، دوستان دیگر خیلی تند صحبت کردید ــ من یک نکاتی را فهمیدم، نکاتی را هم نفهمیدم؛ باید آن نوشتهتان را حتماً به من بدهید تا من بعد آنها را نگاه کنم.
آنچه من میخواهم در آن مورد فقط یک کلمهی کوتاه عرض کنم و بعد وارد بحث خودمان بشویم، این است که مجموع این مطالبی که گفتید، حرفهای دلی است؛ حرفهای دل است و انسان دوست میدارد بشنود این حرفها را، منتها خیلی از این سؤالات پاسخهای قانعکننده دارد؛ خیلی از این انتقادها پاسخهای حلکنندهی مشکل دارد؛ این جور هم نیست که واقعاً این اشکالی که حالا به ذهن خودتان یا مجموعهتان رسیده و اینجا بیان کردید، این واقعاً یک بنبست باشد؛ نه، خیلی از اینها پاسخ دارد. البتّه در صحبتهای شما پیشنهادهایی هم بود که ممکن است بعضی از آن پیشنهادها واقعاً عملی و امکانپذیر باشد لکن عمده اشکال و انتقاد بود. در خیلی از اشکالها و انتقادها ــ نمیگویم همه ــ مشکل ما این است که شماها با مسئولین مربوطه گفت و شنود ندارید؛ این باید حل بشود.
خب من ــ صحبت حالا نیست، صحبت چهل سال پیش است ــ هر هفته یک روز میرفتم دانشگاه تهران ــ بدون استثناء ــ و دانشجوها جمع میشدند سؤالاتشان را مطرح میکردند، من جواب میدادم؛ خیلی از گرهها باز میشد، خیلی از عقدهها حل میشد. یک جاهایی هم بود که اشکال، پاسخ نداشت؛ ما میفهمیدیم که مثلاً بایستی برویم یک کاری بکنیم. این را یک جوری باید درست کرد. من خب سفارش کردم به مسئولین؛ هم وزرا باید بیایند با شماها صحبت کنند، هم مسئولین دستگاههای مختلف ــ حالا مثلاً اسم ستاد کل آورده شد، اسم سپاه آورده شد ــ خب بیایند حرف بزنند، بیایند بگویند. خیلی از این حرفها قابل توضیح است. بله، یک جاهایی هم ممکن است قابل توضیح نباشد، خب طرف مقابل میفهمد که باید برود یک کاری بکند، اقدامی بکند. این یک نکتهای بود که خواستم این را عرض بکنم که به این معنا توجّه داشته باشید.
و ضمناً حالا صحبت مجلس شد و اعتراض به مجلس و درخواست از من که عنوان انقلابیگری را از این مجلس پس بگیرم.(۲) خب [نمایندگان] این مجلس، خیلیهایشان همین جوانهای دیروز در جایگاه شما هستند؛ یعنی خیلیشان جوانهایی هستند که چند سال قبل از این مثل شما میآمدند میایستادند، انتقاد میکردند، حرف میزدند، اشکال میکردند؛ انقلابیاند، این جور نیست که انقلابی نباشند. من البتّه یکایک را که نمیشناسم، [بلکه] روی مجموعه قضاوت میکنم؛ مجموعه بد نیست، خوب است؛ هم در دولت، هم در مجلس و در بعضی از بخشهای دیگر، مجموعه خوب است. حالا ممکن است بر بعضیها یک اشکالاتی وارد باشد.
به هر حال من امروز از حرفهای شما لذّت بردم، این را بدانید؛ از اینکه شماها مینشینید، فکر میکنید، جوانب مسائل را مطالعه میکنید، به یک نتیجهای میرسید و اینجا با صراحت بیان میکنید، این برای من چیز مطلوب و مفیدی است.
و امّا مطالبی که من میخواهم عرض بکنم؛ اوّلین مطلب یک کلمه موعظه است، میخواهم به شما عزیزان یک موعظه بکنم. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در نامهای که به فرزند عزیز خودش امام حسن نوشت،(۳) نوشته است که «اَحیِ قَلبَکَ بِالمَوعِظَه»؛ دلت را با شنیدن موعظه زنده کن! این را امیرالمؤمنین میگوید، آن هم به کسی مثل امام حسن، فرزند بزرگش، فرزند محبوبش؛ و جالب است بدانید این نامه را امیرالمؤمنین در راه برگشت از صفّین در آن بحبوحهی مسائل گوناگونی که روی سر ایشان ریخته بود نوشته؛ نامهای که در نهجالبلاغه است، بد هم نیست که مراجعه کنید، نگاه کنید بخوانید. اَحیِ قَلبَکَ بِالمَوعِظَه؛ حالا موعظه لازم است.
موعظهای که من امروز میخواهم عرض بکنم، این آیهی سورهی مریم است که جزو آیات تکاندهندهی قرآن است که واقعاً هر وقت انسان این آیه را یادش میآید، انسان را تکان میدهد. میفرماید: وَ اَنذِرهُم یَومَ الحَسرَةِ اِذ قُضِیَ الاَمرُ وَ هُم فی غَفلَة؛(۴) یعنی پیغمبر ما! به این کسانی که در غفلت فرو رفتهاند، بگو و بیم بده اینها را از «روز حسرت»؛ روز حسرت، روز قیامت است که تعبیر شده به روز حسرت. «اِذ قُضِیَ الاَمر» یعنی هنگامی که کار از کار گذشته و هیچ کاری نمیشود کرد؛ «قُضِیَ الاَمر» یعنی این. [میفرماید] اینها را از آن روز بترسان، بیمناک کن. انسان در قیامت میبیند که گاهی میشد با یک کار کوچک، یک پاداش بزرگ را اینجا به دست بیاورد؛ یک حرکت کوچک در دنیا میتوانست اینجا آثار ماندگار عظیمِ پُرسود و پُرمنفعتی داشته باشد، و این کار را نکرده؛ انسان حسرت میخورد. [یا] در دنیا میتوانست با یک پرهیز، با اجتناب از یک حرکت، اجتناب از یک حرف و از یک فعل عذاب دردناکی را از خودش دور کند؛ نکرد، همّت نکرد. تصمیم بگیریم درست کار کنیم، تصمیم بگیریم درست عمل کنیم، درست حرف بزنیم، درست برنامه بریزیم؛ تصمیم بگیریم؛ روز حسرت، روز سختی است. و این کارها، این تصمیمگیریها در جوانی ممکن است؛ آسانتر از دوران عمر بنده و زندگی امثال بنده است. ما نمونههای آن حسرت عظیم را در دنیا گاهی میبینیم؛ یک چیزی از دست ما میرود، فُوت میشود، حسرت میخوریم که چرا این جوری کردیم، چرا این جوری نکردیم؛ البتّه این در مقابل آن حسرت قیامت خیلی کوچکتر است، هزاران هزار بار کوچکتر از آن حسرت است، لکن در عین حال حسرت است. خوشبختانه شماها امروز این حسرت را ندارید، چون جوانید؛ این مربوط به امثال ما است که جوانی و میانسالی را گذراندهایم، کارهایی باید میکردیم، نکردیم؛ کارهایی نباید میکردیم، کردیم.
شما قدر بدانید این فرصتی که در مقابلتان هست؛ در این سنّی که شما هستید، در مقابلتان ممکن است شصت سال، هفتاد سال عمر باشد؛ قدر بدانید این امکانی را که در خدمت شما و در برابر شما هست؛ این موعظهی امروز ما.
و امّا مطلبی که من آماده کردم، حولوحوش دانشگاه و مسائل دانشگاه است. حالا در صحبتهای شما، یک نفر از آقایان به نظرم راجع به دانشگاه یا مثلاً دانشجوها یک انتقاد مختصری هم داشتند؛ من حرف دارم راجع به مسائل دانشگاه؛ هم نظر دارم، هم پیشنهاد دارم که حالا خواهم گفت: اوّلاً نقشآفرینی دانشگاه و امکان نقشآفرینی و لزوم این نقشآفرینی در آیندهی نزدیک، ثانیاً برخی از فرصتهایی که وجود دارد، بعضی از تهدیدهایی که وجود دارد، و بعد هم چند نکتهی کاربردی برای دانشجوها. این بحث امروز ما است که حالا اگر انشاءالله حوصله کنید و من هم بتوانم بیان کنم، اینها را عرض خواهم کرد.
از اوّل انقلاب مسئلهی دانشگاه به عنوان یک مسئلهی اساسی مطرح شد؛ یعنی انقلاب وقتی تشکیل شد، خب هدفهایی داشت، هدفهای بزرگی داشت: تبدیل حکمرانی فردی و استبدادی به حکمرانی مردمی؛ تبدیل تبعیّت در سیاستهای کشور و خارج از کشور به استقلال و هدفهای مهمّی که انقلاب داشت؛ لکن علاوهی بر این هدفها چند برنامهی عملیّاتی فوری و پیش رو داشت؛ مسئلهی دانشگاه یکی از این برنامهها بود. حالا مثلاً فرض کنید یکی دیگر، مسئلهی امنیّت کشور، امنیّت مرزها، امنیّت داخلی که اینها مسائل اساسی و مهمّی بود که جلوی دست انقلاب بود و انقلاب به آن میپرداخت؛ یکیاش مسئلهی دانشگاه بود.
مسئلهی دانشگاه از این جهت اهمّیّت داشت که دانشگاه یک واقعیّت بود و یک واقعیّتی بود که مورد نیاز هم بود؛ منتها دو جور نگاه به دانشگاه وجود داشت: یک نگاه، نگاه انقلاب بود و یک نگاه، نگاه جریان واپسگرای ضدّانقلاب به دانشگاه. باید آن نگاه جریانِ دوّم تبدیل میشد به نگاه انقلاب؛ لذا چالش بود؛ مسئلهی دانشگاه از روز اوّل انقلاب یکی از مسائل چالشی بود؛ لذا شما میبینید امام در همان اوایل کار، ستاد انقلاب فرهنگی را تشکیل میدهند.(۵) حالا یکی از آقایان اشاره کردند به شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ خب این شورا بر اساس یک مطالعهای تشکیل شد، این جور نبود که بخواهند بیدلیل مثلاً یک شورا درست کنند. قبل از این شورا، سَلَف این شورا ستاد انقلاب فرهنگی بود که امام خودشان تشکیل دادند؛ البتّه شورای عالی را هم امام تشکیل دادند(۶) لکن بعد از ستاد. آن اوایل کار، امام یک ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل دادند برای ادارهی دانشگاهها. ببینید، این نشاندهندهی اهمّیّت دانشگاه از نظر امام بود. بعد هم امام (رضوان الله علیه) بیانات مهمّی دربارهی دانشگاه [بیان] کردند که نشاندهندهی این است که مسئلهی دانشگاه مسئلهی چالشیِ درجهی یک انقلاب بود.
خب تضادّ آن دو نگاهی که گفتم در چیست؟ یکی این است که انقلاب، دانشگاه را یک جایگاهی برای نخبهپروری میدانست برای پیشرفت کشور و حلّ مسائل کشور؛ نظر انقلاب به دانشگاه این است؛ نخبهپروری برای حلّ مسائل کشور، برای پیشرفت کشور، برای جبران عقبماندگیهای دویست سیصد سالهی کشور؛ به این چشم به دانشگاه نگاه میکرد. در حالی که نگاه آن جریان واپسگرا و ضدّانقلاب به دانشگاه اصلاً این نبود؛ آنها دانشگاه را در کشور تشکیل دادند و اداره کردند برای مهرهسازی، تا کسانی از درون خود ملّت و از خود ملّت کاری را انجام بدهند که آنها از بیرون میخواستند انجام بدهند. این یک داستان مفصّلی است، این مسئلهی خیلی طولانیای است؛ سیاست نواستعماری.
متأسّفانه جوانها کم کتاب میخوانند. من نمیدانم شماها در مورد استعمار و استعمار نو و مانند اینها چقدر کتاب خواندهاید، چقدر مطلب میدانید. خب اروپاییها در یک بُرههای از زمان [یعنی] از قرن هفدهم ــ حدود ۱۶۰۰ میلادی؛ اوّل پرتغالیها و بعد اسپانیاییها و بعد دیگران ــ مشغول استعمار دنیا شدند؛ یعنی کشورها را تصرّف میکردند و با خونریزی و با قهر و غلبه و مانند اینها ادارهی کشورهای ضعیف را به عهده میگرفتند و منافع آنها را میچاپیدند. در قرن بیستم یعنی بعد از حدود سه قرن، چهار قرن استعمار، به این نتیجه رسیدند که استعمارِ مستقیم دیگر جواب نمیدهد؛ یک سیاست جدیدی به وجود آمد و آن سیاست این بود که در کشورهای هدف، افرادی را تربیت کنند تا آن افراد، همان کاری را انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد، همان حرفی را بزنند که او بنا بود بزند، همان اقدامی را در کشور انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد؛ اصلاً هدف این است. پس نگاه به دانشگاه و نخبهپروری و نخبهشناسی در کشورهای هدف برای غربیها این بود که عرض میکنم؛ که اسم این، استعمار نو بود. در این زمینه کتابها نوشتهاند، حرفها زدهاند، مطالب تحقیقی زیادی افراد نوشتهاند که خوب است نگاه کنید. نگاه جریان واپسگرا و ضدّانقلاب به دانشگاه این نگاه بود؛ خب این با نگاه انقلابی کاملاً در تضاد است.
یک چالش دیگر در مورد دانشگاه این بود که انقلاب به دانشگاه نگاه میکرد به عنوان مرکز تولید علم، مرکز رشد علم، برای اینکه بتوانند علم را پیش ببرند ــ اوّل یاد بگیرند، بعد تولید کنند و پیش ببرند ــ تا با دانش، اقتدار ملّی را تأمین بکنند. چون دانش و علم، به یک ملّت و به یک کشور اقتدار میدهد، قدرت میدهد؛ نظر انقلاب این بود. نگاه آن جریان واپسگرا و ضدّانقلاب مطلقا چنین چیزی نبود؛ اینها از دانشگاه این توقّع را نداشتند که خود دانشگاه بیاید تولید علم بکند؛ نه، آنها میخواستند که دانشگاههای ما ــ نه فقط دانشگاه کشور ما؛ کشورهای هدف ــ پسماندههای دانش غربی را فرابگیرند و در واقع آن متاع ازکارافتادهی بیفایده یا کمفایده را یاد بگیرند و دستشان از تولید علم کوتاه باشد. یعنی واقعاً علم، به معنای واقعی کلمه پیشرفت و توسعهای در این کشورها پیدا نکند؛ هدفِ اینها این بود. هر حرکتِ علمیِ نوآورانه در هر بخشی، در این کشورها مورد سرکوب قرار گرفته. اینها واقعیّات است، اینها ادّعا نیست، اینها اتّفاقاتی است که افتاده. خب، این هم یک چالش بود. آنها میخواستند «دانشمندِ مصرفی» و «جامعهی مصرفی» تولید کنند با دانشگاه. «دانشمند مصرفی» یعنی آن کسی که مصرفکنندهی دانش غربی است، آن هم نه دانش پیشرفته، [بلکه] دانش عقبافتاده، دانش منسوخشده. «جامعهی مصرفی» یعنی همین دانشمندِ تحصیلکردهی مصرفی وقتی میآید در جامعه، وقتی مدیریّت را به عهده میگیرد و مانند اینها، یک جامعهی مصرفی به وجود میآورد، بازار مصرف محصولات غربی تولید میکند. هدف از دانشگاه این بود؛ نگاه به دانشگاه چنین نگاهی بود.
یک موردِ چالشیِ دیگر در مورد دانشگاهها این بود که هدف انقلاب ایجاد دانشگاه متدیّن بود، که جوان کشور وقتی میآید دانشگاه و چند سال در دانشگاه میماند و بعد میآید بیرون، باید متدیّن بیاید بیرون، حتّی متدیّنتر از وقتی که وارد دانشگاه شد، [امّا] هدف آنها درست عکس این بود؛ آنها میخواستند از دانشگاه دینزدایی کنند و کردند. البتّه در این هدف خیلی موفّق نشدند، امّا هر کار توانستند کردند. اینکه میگویم «موّفق نشدند»، برای خاطر این است که در همان دانشگاهِ ساختهی طاغوت و برنامهریزیشدهی غربیها آدمهایی مثل حسن باقری به وجود آمدند، شهید برجستهی والامقامی که دانشجوی همین دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران بود؛ یا چند نفر از این شهدای هستهای دانشجوهای آن روزند؛ بسیاری از شهدای دفاع مقدّس، آن سرداران و برجستهها و مانند اینها، دانشجوهای دانشگاههای قبل از انقلابند. بنابراین، در این هدف دینزدایی، به طور کامل موفّق نشدند، لکن بالاخره هر کاری که میتوانستند انجام دادند و خاطرههای تلخی وجود دارد که حالا بعضیهایش اصلاً گفتنی نیست، بعضیهایش هم مناسب این جلسه و این وقت کوتاه ما نیست. بنابراین، موضوع دانشگاه از روز اوّل مسئلهی چالشی بین جریان انقلاب و جریان ضدّانقلاب بود.
خب، انقلاب چه کار کرد برای دانشگاه؟ کار بزرگی که انقلاب برای دانشگاه کرد عبارت بود از هویّتبخشی به دانشگاه، به تبعِ هویّتبخشی به ملّت ایران. انقلاب به ملّت احساس هویّت داد، آرمان داد، احساس شخصیّت و استقلال داد، افق دید روشن داد؛ اینها کارهایی بوده که انقلاب برای ملّت ایران انجام داد. طبعاً وقتی که [نسبت] به ملّت یک حرکت ملّی، هویّتسازی ملّی، آرمانسازی ملّی انجام میگیرد، آن که بیشترین بهره را میبرد، جوان دانشگاهی و جوان دانشجو است، با احساساتی که دارد، با آگاهیهایی که دارد، با طهارت و پاکیزگیای که دارد. دانشگاه احساس هویّت کرد و این احساس هویّت منتهی شد به اینکه دانشگاه و دانشجوجماعت در مقابل قدرتهای غربی، احساس ضعف و احساس حقارت نکنند؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی که قبل از انقلاب بود؛ یعنی دانشجوی دانشگاه تهران با اینکه میدانست که آن کسانی که آمدهاند سنگربندی کردهاند در این دانشگاه، از سفارت شوروی دارند کمک میگیرند و متّکی به سیاستهای شورویاند، با کمال قدرت رفت با اینها مواجه شد، مقابل شد و دانشگاه تهران را پاکسازی کرد. یا آن دانشجویانی که رفتند سفارت آمریکا را به عنوان مرکز توطئهی علیه نظام اسلامی تسخیر کردند، میفهمیدند دارند چه کار میکنند؛ اینها با قدرت آمریکا داشتند پنجهدرپنجه میافکندند. احساس ضعف نکردند، احساس قدرت کردند؛ این همان هویّت است؛ این همان احساس هویّت است، احساس استقلال است، احساس شخصیّت است؛ این به دانشگاه داده شد.
بعد هم دانشجوها به نظرم بیشترین کسانی بودند ــ حالا آمار نمیتوانم بدهم، به نظرم ــ که در سپاه عضویّت پیدا کردند؛ یعنی در آن اوّل کار دانشجوها آمدند عضو سپاه شدند. سپاه آن روز به عنوان یک مرکز اقتدار ملّی و انقلابی به حساب میآمد که درست هم بود و هست. میرفتند عضو میشدند و آماده بودند؛ یعنی کسی که میرفت در سپاه، معنایش این بود که ما آمادهایم برای مقابله، مبارزه، ایستادگی در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا؛ این هویّتبخشی به دانشگاه بود. احساس استقلال بود، تحقیر قدرتهای درجهی یک دنیا بود.
آن روز دانشجوی جوان، شیرینی احساس استقلال را درک میکرد؛ امروز شماها با احساس استقلال چندان احساس شیرینی نمیکنید؛ شما همهی عمرتان را در یک کشوری زندگی کردهاید که شاید یکی از مستقلترین کشورها از لحاظ سیاست بوده؛ یعنی [عدم] پیروی و تبعیّت [از قدرتهای بزرگ]. آن ذلّت دنبالهرَوی را شماها اصلاً نچشیدید، حس نکردید، لذا استقلال را شما جوانهای امروز خیلی نمیدانید؛ جوان آن روز چرا، حس میکرد. حالا امثال ماها که در میدان مبارزه بودیم که خیلی حس میکردیم؛ جوانهای دانشجو هم میفهمیدند، میدیدند رفتارهای دربار و دولت و مسئولین و مانند اینها در مقابل آمریکا یک جور، در مقابل اروپا یک جور؛ اینها را میدیدند دیگر؛ آن ذلّت را دیده بودند، لذا احساس استقلال را واقعاً به عنوان یک پدیدهی شیرین میپذیرفتند.
خب، پس بنابراین در وهلهی اوّل، انقلاب در چالش مربوط به دانشگاه به موفّقیّتهای بزرگی دست پیدا کرد. نمیگوییم دانشگاه را بکلّی تبدیل کرد به یک دانشگاهِ مورد نظر انقلاب و اسلام؛ نه، چنین ادّعایی را هیچ کس ندارد، امّا توانست یک حرکت صحیح و محکم و مورد تحسینی را نسبت به دانشگاه انجام بدهد در مقابل جریان ضدّانقلاب؛ به دانشگاه هویّت داد، به دانشگاه شخصیّت داد. یک عدّهای از دانشجوها همان وقت رفتند با مجموعهای در قم هماهنگ شدند، جلسات مفصّلی تشکیل دادند برای ترتیب دادن کتابهای مربوط به علوم انسانی که البتّه خیلی موفّق نبود امّا جرئت میخواست این کار؛ این کار را کردند؛ اساتید تهران و تعدادی دانشجو و تعدادی از متفکّرین اسلامی در قم یک مجموعهی مفصّلی کتاب تهیّه کردند. کارهای این جوری انجام گرفت در آن اوّل کار.
بعد هم که در دانشگاههای کشور انجمنهای اسلامی تشکیل شد، بعد بسیج دانشجویان و بسیج اساتید تشکیل شد که اینها پرچمهای انقلاب بودند؛ انجمنهای اسلامی، به معنای واقعی کلمه آن روز پرچمهای انقلاب محسوب میشدند؛ و بحثهای خوبی هم میشد، بحثهای عمیقی میشد. بنده خب مرتبط بودم؛ یعنی انجمنهای اسلامی مراجعه کرده بودند به امام، امام هم بنده را معرّفی کرده بودند که با فلانی تماس داشته باشید؛(۷) من دائماً تماس داشتم با مجموعهی انجمنها و جوانهای مربوط به آنها. در همین دانشگاه امیرکبیر جلسات متعدّدی داشتیم، بحثهای مختلفی میکردیم؛ بحثهای عمیق نظریِ خوب. خب، این گام اوّل بود لکن معنایش این نبود که رویارویی تمام شده باشد؛ نخیر، یعنی این جور نبود که حالا با این موفّقیّت جریان انقلابی، جریان ضدّانقلاب عقب نشسته باشد و از دانشگاه دست کشیده باشد و چالش تمام شده باشد؛ نه، این جوری نبود. چالش ادامه داشت، رویارویی ادامه داشت، و لذا در طول این سالهای متمادی ــ [این] چند دهه ــ افت و خیزهایی وجود داشته، فراز و فرودهایی در دانشگاه وجود داشته که داستانش زیاد است. این به نظر من میتواند موضوع یک تحقیق واقع بشود؛ یکی از کارهای تحقیقی اساسی میتواند همین سرگذشت دانشگاههای کشور بعد از انقلاب باشد؛ افت و خیزهایش، فراز و فرودهایش، تبدیل شدن آدمهایش که چه کسانی بودند، کجا رفتند، سرنوشتشان چه شد، چه کسانی جایشان آمدند. اینها مطالب مهمّی است که میتواند موضوع یک تحقیق و یک کار پژوهشی مفصّل و خوب باشد.
حالا آنچه من میخواهم از این مطالب نتیجه بگیرم و عرض بکنم، این است که امروز جمهوری اسلامی، اوّلاً میتواند به دانشگاهش افتخار کند؛ ثانیاً موظّف است دغدغهی دانشگاه را داشته باشد. حالا هر دو را یک مقداری توضیح میدهم. امّا [اینکه] جمهوری اسلامی میتواند به دانشگاه افتخار کند، برای خاطر این است که دانشگاهِ امروز با دانشگاهِ اوّل انقلاب واقعاً قابل مقایسه نیست. بله، آن روز پُرشورتر [بود] و حرکتهای پُرشوری انجام میگرفت ــ خب اوّل انقلاب بود ــ امّا دانشگاههای امروز کشور ما با دانشگاههایی که ما در اوّل انقلاب داشتیم، واقعاً قابل مقایسه نیست.
[اوّلاً] از لحاظ تعداد دانشجو؛ آن روز تعداد دانشجوهای همهی دانشگاههای کشور حدود ۱۵۰ هزار نفر بودند، امروز تعداد دانشجو میلیونی است؛ حالا غیر از تحصیلکردهها و فارغالتّحصیلها، دانشجوی بالفعل چند میلیون [نفر] هستند. از این جهتِ کمّیّت واقعاً قابل مقایسه نیست؛ دانشگاههای دولتی و غیردولتی.
ثانیاً از لحاظ استاد؛ [طبق] آن گزارشی که آن روز به ما میدادند، همهی اساتید دانشگاههای تهران در اوّل انقلاب حدود پنج هزار نفر بودند؛ امروز دهها هزار استاد داریم که در بین اینها اساتید برجستهای وجود دارند، اساتید نخبهی برجستهای وجود دارند؛ یعنی واقعاً افتخارآمیز است تعداد استاد مثل تعداد دانشجو.
بعد، پیشرفت علمی چشمگیر؛ آن روز ما از لحاظ کار علمی واقعاً هیچ چیز افتخارآمیزی در دانشگاه نداشتیم؛ واقعاً این جوری است؛ حالا ممکن است یک وقتی یک جوان نخبهای مثلاً یک فکری، یک کاری در گوشهای انجام داده بود، که حالا ماها خبر نداشته باشیم امّا دانشگاه به عنوان یک کل، به عنوان یک مجموعه، هیچ حرکت علمی چشمگیر و قابل اعتنائی نداشت؛ امروز به فضل الهی، به توفیق الهی کارهای علمی چشمگیر و بزرگی در دانشگاه انجام گرفته و باز هم دارد به وسیلهی اساتید، به وسیلهی کارگاههای آموزشی، به وسیلهی دانشجوهای نخبه انجام میگیرد.
تربیت نخبگان برجسته؛ ما امروز چقدر نخبه در کشور داریم. حالا یک عدّهای از کشور میروند، یک عدّه هم عزا میگیرند که [آنها] از کشور رفتند؛ خب بله، ما دوست داریم که نخبهها در کشور بمانند امّا آن تعدادی که از نخبهها در کشور هستند، چندین برابر آن کسانی هستند که رفتهاند؛ خوشبختانه دانشگاههای ما از این جهات خیلی خوب است.
حضور دانشآموختگان دانشگاهها در مدیریّتهای دولتی؛ این خیلی مهم است. ما مدیران خوبی داشتهایم در دورههای مختلف؛ مدیران خوب داشتیم؛ اینکه حالا شما به فلان دولت مثلاً اعتراض دارید و به مسئولینش اعتراض میکنید، معنایش این نیست که در آن دولت مدیر برجسته و خوب و مسئول و به قول آن برادرمان عالِم و شجاع و صادق وجود نداشته؛ چرا؛ مدیران بسیار خوبی [بودهاند]؛ الان هم که هستند؛ الان کسانی که هنوز به تعبیر عامیانه دهنشان بوی شیر دانشگاه را میدهد، در دولت و در مجلس و امثال اینها حضور دارند؛ این یکی از افتخارات دانشگاه کشور است.
بعد هم حضور نمودارهای اسلامی و دینی ممتاز؛ این جور نیست که بنده بیخبر باشم از مشکلات فکری و دینی و رفتاری دانشگاههای امروز؛ کم و بیش بیاطّلاع نیستم امّا حضور دین در دانشگاههای کشور یک حضور کاملاً برجسته و نمودار و شوقانگیز و بینظیر است؛ قطعاً در دنیای اسلام، ما این همه جوان اهل تعبّد، اهل اعتکاف، اهل نماز مستحبّی، اهل نماز جماعت، اهل دعا، اهل احیاء و قرآن سر گرفتن در دانشگاهها نداریم؛ در هیچ جای دنیای اسلام چنین چیزی وجود ندارد و در اینجا بحمدالله هست. بنابراین امروز جمهوری اسلامی میتواند حقّاً به دانشگاههایش افتخار کند. عرض کردم این به معنای آن نیست که دانشگاهِ امروز همان دانشگاهی است که انقلاب میخواسته؛ نه، امّا همین دانشگاه ، دانشگاهی است که میتوان به آن به معنای واقعی کلمه افتخار کرد.
و امّا لزوم دغدغه؛ چرا باید دغدغهی دانشگاه را داشت؟ برای اینکه آن جریان وابستهی واپسگرای ضدّانقلاب به ریشههای خارجی ارتباط داشت و آن ریشهها هنوز وجود دارد و دارد حمایت میکند و آن جریان دارد حمایت میشود در داخل؛ آن جریان هنوز هست و فعّال هم هست. سیاستهای استعماری غربی دست برنداشتهاند؛ آن سیاست نواستعماری که مختصری دربارهاش گفتم، همچنان پابرجا است و دارد کار میکند؛ اتاقهای اندیشهورز و به قول خودشان «اتاق فکر» دارند فکر میکنند، بودجه میگذارند، کار میکنند روی دانشگاه ما؛ بنابراین باید دغدغه داشت؛ هنوز چالش وجود دارد.
خب، حالا شما این دانشگاه و تأثیرگذاری این دانشگاه بر روی کشور و بر مسائل کشور را مقایسه کنید با تأثیرگذاری دانشگاههای ۱۵۰ هزار نفری اوّل انقلاب؛ خب این تأثیرگذاری بمراتب بیشتر است. بنابراین اگر دشمن بتواند تخریب کند در درون دانشگاه، آثارش و مضرّاتش و خسارتهایش چندین برابر اوّل انقلاب خواهد بود؛ برای خاطر اینکه دانشگاه وسیع است، بزرگ است، جوانهای زیادی دارد، حرّاف دارد، فعّال دانشجویی دارد، هنرمند دارد، و از این قبیل. پس بنابراین باید حالا دغدغه داشته باشیم.
دغدغهی چه چیزی را داشته باشیم؟ کدام نقطه است که بیشتر در خور این است که مسئولین و خود دانشگاهیان و شما دانشجوها دغدغهی آن را باید داشته باشید؟ به نظر من در درجهی اوّل، هویّتزدایی از دانشگاه و آرمانزدایی از دانشگاه است؛ آن چیزی که در درجهی اوّل باید دغدغهاش را داشت و برایش نگران بود این است؛ بایستی برای این فکر کرد؛ همه باید فکر کنند؛ هم مدیران دانشگاهی، هم فعّالان علمی دانشگاه مثل اساتید و محقّقین دانشگاهی، هم شما دانشجوها و هم مسئولین کشور باید به این بیندیشند.
شما امروز میشنوید در خیلی از بیاناتی که در روزنامهها و در فضای مجازی پخش میشود، مسئلهی ایدئولوژیزدایی به عنوان یک کار لازم [مطرح میشود]؛ این همان هویّتزدایی است. ایدئولوژی، تفکّر، ارزشها، هویّت یک ملّت است. امروز قبلهی اینها آمریکا است و آمریکاییها دائم روی ارزشهای آمریکایی تکیه میکنند که ارزشهای آمریکایی این جور میگوید، ارزشهای آمریکایی این جور میخواهد ــ ارزشهای آمریکایی یعنی همان ایدئولوژی ــ [امّا] اینها حاضر نیستند این را از آمریکا یاد بگیرند. اینکه گفته میشود ایدئولوژیزدایی که بایستی در داخل ایدئولوژیزدایی بشود، یعنی هویّت فکری جامعه که مظهر مهمّش هم دانشگاه و دانشجو است بایستی از بین برود؛ هویّتزدایی یعنی این: مبانی اندیشهای و رویکردهای تاریخی و ملّی یک کشور تحقیر بشود، گذشتهی یک کشور تحقیر بشود، گذشتهی انقلاب تحقیر بشود، کارهای بزرگی که انجام گرفته کوچکنمایی بشود؛ و البتّه عیوبی وجود دارد و این عیوب هم ده برابر بزرگنمایی بشود؛ هویّتزدایی یعنی این. آن وقت به جای این هویّت، منظومهی فکری غرب جایگزین بشود؛ که یک نمونهاش همین سند ۲۰۳۰ آمریکاییها است که این، مظهر سلطهی نواستعماری غربی در زمان ما است؛ یعنی یکی از نمونههایش این است.
خب به برکت انقلاب، میراث عظیم اندیشه و فرهنگ در کشور احیا شد؛ این بایستی محو بشود یا کمرنگ بشود؛ [هدف دشمن] این است. امروز ما دهها میلیون جوانی داریم در کشور که اینها آمادهی صعود به قلّههایند، یعنی واقعاً امروز جوانهای کشور ما آمادهاند ــ حالا بعضیها با انگیزههای دینی و انقلابی، بعضی هم نه، ممکن است انگیزهی انقلابی و دینی هم نداشته باشند امّا آمادهاند، آمادهی حرکت علمی و صعود به قلّههای شرف و عزّت ملّی ــ اینها بایستی از کار بیفتند، مأیوس بشوند، به قلّهها پشت کنند، راه رفته را قدرناشناسی کنند، نَفَسهای سرد و مسموم در شیپور ناامیدی بزنند و مجموعهی جوان را ناامید کنند. امروز این کار دارد انجام میگیرد؛ باید در مقابل اینها ایستاد؛ باید ایستاد. شما که اینجا میآیید و با این جرئت، با این قدرت [صحبت میکنید] که انسان واقعاً محظوظ میشود ــ من واقعاً حظ میبرم؛ انسان از این توان گفتار و بیان محکم و منطق خوب خوشش میآید ــ [میخواهند] این را با وسوسه سردش کنند، مأیوسش کنند، احساس بنبست به او تزریق کنند که احساس کند کاری نمیشود کرد، بنبست است، فایده ندارد؛ این کاری است که دارد انجام میگیرد. هویّتزدایی این بود.
آرمانزدایی [هم] یعنی بیتفاوت کردن افراد نسبت به فقر و فساد و تبعیض؛ نسبت به این سه شیطان بزرگ و سه عنصر پلید در جامعهی منحرف ــ فقر و فساد و تبعیض ــ که باید از بین برود، باید با این مبارزه بشود، اینها را بیتفاوت کنند؛ بیتفاوت شدن نسبت به سلطهی فرهنگ غربی، کمانگیزه شدن دربارهی شاخصهای انقلاب اسلامی. خب انقلاب یک شاخصهایی دارد که این شاخصها دنیا را تکان داده، مقاومت کشورها را برانگیخته؛ شاخص ایستادگی در برابر ظلم، شاخص زیر بار زورگویی نرفتن، شاخص باج ندادن؛ اینها شاخصهای انقلاب اسلامی است، اینها شاخصهای ایران اسلامی است، اینها دنیا را و کشورهای اسلامی را تکان داده، ملّتها را متوجّه ایران کرده. هر رئیسجمهوری از رؤسای جمهور ما در این سالهای متمادی با گرایشهای مختلفی که داشتند ــ گرایشهای بعضیها از لحاظ سیاستها و تفکّرات، نقطهی مقابلِ هم بوده ــ در یک کشور خارجی در [بین] مردم حضور پیدا کردند، مردم برایشان شعار دادند و نسبت به آنها ابراز ارادت کردند؛ علّتش چیست؟ پرچم جمهوری اسلامی چرا در کشورهای مختلف به دست مردم باز میشود، [امّا] پرچم آمریکا را میسوزانند؟ دنیا را این شاخصها تکان داده، آن وقت [میخواهند] این شاخصها را در داخل کشور کمرنگ کنند و [افراد را] نسبت به آنها بیانگیزه کنند. شاخص بازگشت به اسلام ناب و ردّ تحجّر و واپسگرایی، شاخص ایستادگی در قضیّهی فلسطین که حالا من آخرِ صحبت انشاءالله یک جملهای هم دربارهی فلسطین خواهم گفت.
خب اینها دغدغههای اصلی است؛ یعنی این دغدغه را باید داشت. حالا [اینکه] آن کسانی که هویّتزدایی میکنند، آرمانزدایی میکنند، استقلالزدایی میکنند، چه کسانی هستند، چقدر هستند، چقدر موفّق میشوند، بحث دیگری است؛ این بحث به عهدهی شما؛ بنشینید در جلساتتان اینها را بحث کنید، بررسی کنید، تحقیق کنید، پیدا کنید، امّا بدانید چنین چیزی وجود دارد که البتّه قاعدتاً هم میدانید. اینها دغدغهها است.
ممکن است مثلاً ده سال پیش هم این دغدغه وجود داشته، [امّا] امروز این دغدغه بیشتر است؛ چرا؟ این را من به شما عرض بکنم: امروز جهان در آستانهی یک نظم جدید است؛ یک نظم بینالمللی جدید در پیش است برای دنیا، در مقابل نظم دوقطبیای که بیست و چند سال پیش بود ــ آمریکا و شوروی؛ غرب و شرق ــ و در مقابل نظم تکقطبیای که بوش پدر(۸) بیست و چند سال پیش اعلام کرد. بعد از خراب شدن دیوار برلین و از بین رفتن دستگاه مارکسیستی دنیا و حکومتهای سوسیالیستی، بوش گفت امروز دنیا، دنیای نظم نوین جهانی، نظم تکقطبی آمریکا است؛ یعنی آمریکا در رأس دنیا قرار دارد. او البتّه اشتباه میکرد؛ بد فهمیده بود. از همان بیست سال قبل، بیست و چند سال قبل تا امروز روزبهروز آمریکا ضعیفتر شده؛ روزبهروز ضعیفتر شده؛ هم در درون خودش و در سیاستهای داخلیاش، هم در سیاستهای خارجیاش، هم در اقتصادش، هم در امنیّتش، در همهی چیزها آمریکا از بیست سال پیش تا امروز ضعیفتر شده، لکن به هر حال امروز دنیا در آستانهی یک نظم جدید است. این جنگ اوکراین را به نظر من باید یک مقداری با یک دید عمیقتری نگاه کرد؛ این جنگ صرفاً یک حملهی نظامی به یک کشور نیست. ریشههای این حرکتی که امروز انسان دارد در اروپا مشاهده میکند، ریشههای عمیقی است و آیندههای پیچیده و دشواری را انسان حدس میزند که وجود داشته باشد.
خب اگر فرض کنیم که این حدس ما حدس درستی باشد و دنیا در آستانهی یک نظم جدید باشد، آن وقت همهی کشورها از جمله کشور ایران اسلامیِ ما وظیفه دارد جوری در این نظم جدید حضور پیدا کند ــ حضور سختافزاری و حضور نرمافزاری ــ که بتواند امنیّت کشور را، و منافع کشور را و ملّت را تأمین کند، در حاشیه نماند، عقب نماند. خب اگر قرار شد که کشور بخواهد یک چنین کار بزرگی را انجام بدهد یعنی حضور سختافزاری و نرمافزاری داشته باشد در تشکیل نظم جدید جهانی، بیشترین مسئولیّت به عهدهی کیست؟ صفوف مقدّم چه کسانی هستند؟ دانشجوها، دانشگاهیان؛ یعنی شماها باید جلوتر از همه باشید؛ شماها بایستی تأثیرگذارترین قشرها باشید. خب اگر چنانچه آن دغدغهای که گفتم ــ آن هویّتزدایی و آرمانگرایی ــ در مورد دانشگاه واقعیّت داشته باشد، بنابراین این دغدغه در این دوران بیشتر خواهد بود به خاطر این وضعیّتی که وجود دارد.
خب، حالا این یک تحلیلی، یک توضیحی در مورد مسائل دانشگاه بود؛ البتّه در این زمینه حرف زیاد است، در یک جلسه نمیشود صحبت کرد؛ وقت هم محدود و این را همین طور که شماها، بعضی از دوستان گفتند جلسات متعدّد دانشجویی لازم است که حالا من البتّه اگر حالش را هم داشته باشم، در شرایط کرونایی دیگر امکانپذیر نیست. انشاءالله کرونا تمام بشود، ببینیم شاید بتوانیم جلسات متعدّدی در این زمینه داشته باشیم. دیگران هم باید جلسه بگذارند؛ یعنی متفکّرین کشور، صاحبنظران کشور ــ که صاحبنظر داریم؛ اندیشهپرداز و نظریهپرداز، بر خلاف آنچه بعضی از دوستان گفتند، در کشور وجود دارد؛ اینجور نیست که نباشد ــ باید بنشینند، جلسه بگذارند، حرف بزنند. در این زمینهها زیاد باید صحبت کرد و حرفهای زیادی هست؛ ما هم حرفهای زیادی داریم که حالا از آنها دیگر میگذرم.
من چند توصیه دارم؛ اوّلین توصیهی من به شما دانشجوها پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دلتان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخشهای دیگر باشید. بله، نابسامانیهایی در بخشهای مختلف وجود دارد امّا این نابسامانیها غیر قابل رفع است؟ ابداً؛ اینها قابل رفع است. مدیران خوبی هستند، وجود دارند، انشاءالله میتوانند، میکنند، کما اینکه تا حالا خیلی از کارها انجام گرفته. ده پانزده سال قبل از این، یک حرکت علمی مطرح شد، چه کسی باور میکرد که به اینجا برسد؛ الحمدلله این حرکت پیشرفت کرد، کارهای بزرگی انجام گرفت؛ در زمینهی فنّاوری همین جور، در زمینههای بهداشت و درمان همین جور، سلامت همین جور؛ در خیلی از زمینهها کارهای بزرگی انجام گرفته، در دیگر زمینهها هم میتواند انجام بگیرد. بنابراین اوّلین مسئلهای که بنده توصیه میکنم این است که شما در این زمینه تقوا به خرج بدهید؛ تقوا به همان معنایی که من اینجا در دیدار کارگزاران گفتم؛(۹) تقوا یعنی خود را مرتّباً مراقبت کردن و مواظب بودن. مراقب خودتان باشید که دچار یأس و ناامیدی و [اینکه] نمیشود و فایدهای ندارد و مانند این حرفها نشوید. این اوّلین توصیهی ما است. اگر شماها این توصیه را ندیده بگیرید، نه فقط نقش دانشجو تنزّل پیدا میکند بلکه بقیّهی موتورهای حرکت به جلو هم کُند میشود، حرکتش کُند خواهد شد؛ یعنی روی آنها هم تأثیر منفی میگذارد.
جوانهای همسنوسال شما در دفاع مقدّس همّت کردند و کشور را نجات دادند؛ به معنای واقعی کلمه کشور را نجات دادند؛ بچههای همسنّ شماها بودند. آن روز هم خیلیها میگفتند نمیشود؛ بنده خب وسط میدان بودم یعنی نه در میدان جنگ، در وسط میدان کارهای نظامی و تصمیمگیریهای نظامی و مانند اینها، حضور داشتیم، میدیدیم؛ بعضیها میگفتند: «آقا! فایدهای ندارد، نمیشود، امکان ندارد، کاری نمیشود کرد»؛ یعنی اجازه بدهیم نیروهای صدّام که تا ده کیلومتری اهواز آمدند، همان جا بمانند، کاری نمیشود کرد؛ آن روز هم بودند کسانی که این جوری میگفتند. همین جوانهای مثل شما آمدند وسط میدان و کاری کردند که همهی دنیا را متحیّر کرد. اینجا بعد از آنکه خرّمشهر فتح شده بود، یک هیئتی از رؤسای چندین کشور اسلامی، در رأسشان هم آن آقای سکوتوره بود که رئیسجمهور گینه بود ــ یک جمعی بودند، هفت هشت نفر از رؤسای کشورهای اسلامی ــ که میآمدند برای میانجیگری؛ بعد از فتح خرّمشهر اینها اینجا آمدند. یک بار یا دو بار قبل از آن آمده بودند، بنده هم رئیسجمهور بودم و با اینها ملاقات میکردم. این دفعه که آمدند، سکوتوره گفت این دفعه که ما آمدیم وضع ایران با وضع گذشته متفاوت است. چرا؟ چون خرّمشهر فتح شده بود، خرّمشهر بازپس گرفته شده بود. یعنی این جوری است؛ تأثیر پیشرفتها در دنیا این جوری است. همین جوانهای همسنّ شما بودند که توانستند این کار را انجام بدهند؛ شما هم میتوانید.
البتّه بعضی از نسلهای گذشتهی شما اینجا کم آوردند، در این مورد کم آوردند و دچار خطا شدند؛ یعنی آنجایی که نبایستی مأیوس بشوند، نباید ناامید بشوند، ناامید شدند، و این ناامیدی آنها را از میدان خارج کرد، و بعضیهایشان هم بدجوری خارج شدند! حالا بعضیها فقط خارج شدند امّا بعضیها علاوه بر خارج شدن از میدان مبارزهی انقلابی، همصدای با دیگران هم شدند. خب پس این توصیهی اوّل من: مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.
توصیهی بعدی پرداختن به اندیشهورزی است. ببینید در دانشگاه دو چیز لازم است: علم و فکر. علم بدون فکر مشکلساز میشود، علمی که بدون فکر باشد، راه را غلط میرود؛ تبدیل میشود به سلاحهای کشتار جمعی و سلاح اتمی و سلاح شیمیایی و بعضی از پدیدههای علمی دیگری که بشریّت را دارد بدبخت میکند؛ علمی که فکر درست همراهش نباشد، و بیفکر یا با فکر غلط حرکت کند این میشود. توصیهی ما به علم را دانشگاهها انصافاً خوب عمل کردند و پیشرفت کردند. بنده به فکر هم خیلی توصیه کردم، مثل اینکه این سختتر است؛ روی این زمینه مثل اینکه کار مشکلتر است و کار زیادی انجام نشد.
یکی از کارهای مهم اندیشهورزی است؛ توصیهی من این است: بنشینید فکر کنید. شماها خوشاستعدادید، خوشفکرید، میتوانید فکر کنید؛ بنشینید فکر کنید. البتّه فکر کردن راهنما هم لازم دارد، استاد فکر هم لازم دارد. بدون فکر اگر حرکت کنیم، حرکتها زیگزاگی و موجب رکود و موجب توقّف و موجب عقبگرد و امثال اینها خواهد شد؛ باید فکر کرد در همهی زمینهها که البتّه چند نفر از شما هم در صحبتهایتان گفتید. در سطح ادارهی کشور هم، فکر خیلی نقش دارد. حالا من به شما دانشجوها توصیه میکنم ــ حالا بحث مدیران جدا است ــ بنشینید روی مسئلهی فکر کار کنید.
فکر «بایدها» و «نبایدها» را معیّن میکند، علم «واقعیّتها» را به ما میگوید، فکر «بایدها» را به ما میگوید، «نبایدها» را به ما میگوید؛ این خیلی حسّاس است. این فکر باید در مسیر درست قرار بگیرد؛ اگر چنانچه فکر را درست مدیریّت نکردید، ممکن است به راه خطا برود. حالا البتّه من کمتر اسم از افراد میآورم، [امّا] مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) یک استادِ فکر بود؛ البتّه ایشان کارهای سیاسی و فکرهای سیاسی هم میکردند، دربارهی آنها [یعنی] مسائل سیاسی بحثی ندارم، [لکن] دربارهی مسائل فکری یک راهنما و مرشدی بود که میتوانست مرجع و ملجأ باشد. این جور آدمها لازمند که استاد فکر باشند؛ همچنانی که علم استاد میخواهد، فکر هم استاد میخواهد؛ این هم از این [مسئله]. حالا در مورد فکر دو سه نکتهی دیگر یادداشت کردهام، [که چون] وقت میگذرد، عبور میکنم.
توصیهی بعدی این است که با مسائل کشور مماس بشوید. انسان [وقتی] مسائل کشور را از دور نگاه میکند، یک جور است، [امّا] وقتی تماس با مسائل پیدا میکند، یک جور دیگر است؛ گاهی تفاوت میکند. حالا مثلاً مسئلهی آب را یکی از دوستان مطرح کردند؛ خب مسئلهی آب یک مسئلهای است که وقتی وارد بشوید، تماس پیدا کنید، جستجو کنید و تحقیق کنید، به یک نتایجی میرسید که مثلاً با نتایجی که اینجا گفته شد تفاوت دارد. با مسائل کشور مماس بشوید، مسائل را از نزدیک ببینید، درک کنید، روی آن کار کنید، متمرکز بشوید. لازم هم نیست که حالا فرض کنید جمعیّت شما وآن تشکلّی که شما در آن هستید، به همهی مسائل کشور برسد؛ نه، متمرکز بشوید روی یک مسئله، دو مسئله، روی آن مسائل فکر کنید، کار کنید، دنبال کنید، تحقیق کنید؛ نتایج تحقیقتان مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
ما الان مجموعههای جوان دانشجوییای داریم که نتایج تحقیقاتشان در دستگاهها مورد استفاده قرار میگیرد؛ داریم. من البتّه نمیخواهم اسم بیاورم؛ هستند کسانی که نتایج تحقیقاتشان حتّی در آن جاهایی و در آن مواردی که خیلی به کارهای جوانها توجّه نمیشد و اعتنا نمیشد، [مورد توجّه قرار میگیرد.] یک مواردی وجود دارد که حالا یک توصیههایی میشد و پشتیبانیهایی میشد، و به نتیجهگیری جوانها اهتمام میشد و اعتنا میشد و [روی آن] کار میشد.
حالا مثلاً مِنبابمثال [موضوع] شعار امسال،(۱۰) در بحث دانشبنیانها؛ که حالا یکی از دوستان افزایش دانشبنیانها را مفید نمیدانستند. حالا چون تند صحبت میکردند آدم [حرفشان را] درست نمیفهمید؛ به نظرم مضر هم میدانستند افزایش [آنها را]؛ نه، روی این فکر کنید، روی این مسئلهی دانشبنیانها کار کنید. یکی از مواردی که شما میتوانید روی آن فکر کنید، کار کنید، با آن تماس پیدا کنید، همین مسئلهی شرکتهای دانشبنیان و بنگاههای دانشبنیان است، با آن عرض عریضی که دارد؛ که خب با دانشگاه هم طبعاً ارتباط نزدیکی دارد. چه کار میتوانید بکنید در مورد دانشبنیانها؟ حالا آن کسانی که میتوانند، مجموعههای دانشبنیان تشکیل میدهند؛ بحث من آن نیست، بحثِ من بحث دانشجویی است؛ دانشجوها میتوانند گفتمانسازی کنند؛ در مورد شرکتهای دانشبنیان گفتمانسازی بشود. وقتی یک موضوعی گفتمان شد در داخل کشور و به صورت یک موضوع متفاهَمِ(۱۱) عرفیِ عمومی درآمد، به طور طبیعی جریان پیدا میکند؛ گفتمانسازی این است.
یا از لحاظ فکری جریانسازی کنید؛ علیه مؤلّفههای مخلّ دانشبنیان جریانسازی کنید، مثلاً مثل خامفروشی، یعنی فروش مواد بدون ارزش افزوده ــ این جوری بگوییم ــ که الان در کشور ما متأسّفانه وجود دارد، خیلی هم رایج است؛ روی این مسئله جریانسازی کنید تا گفتمان مخالف با این، تولید بشود. یا واردات مصرفی، واردات غیر تولیدی؛ بخشی از واردات ما وارداتی است که باید انجام بگیرد، مورد نیاز است امّا بعضی واردات، واردات مصرفی است. بعضیها البتّه لازم است، یک مواردی ناگزیر باید انجام بگیرد، من در این زمینهها معتقد به نگاه کارشناسی هستم، هر چه کارشناس بگوید، امّا به طور کلّی واردات مصرفیای که مشابه داخلی دارد مضر است برای کشور، مخل است؛ از مؤلّفههای مخالف و بهاصطلاح متضادّ با تشکیل حرکت دانشبنیان در کشور است. یا مثلاً فرض کنید قاچاق. این هم یک کاری است که دانشجوها میتوانند انجام بدهند.
[توصیهی] بعد مطالبهگری؛ طبیعت دانشجو مطالبهگری است؛ مطالبهگری کنید و از مسئولان بخواهید که کار جدّی بکنند؛ یکی از کارهایی که شماها میتوانید بکنید این است؛ شما برحذر بدارید مسئولان را از کارهای نمایشی؛ از آنها بخواهید کارهای جدّی و واقعی انجام بدهند؛ این یکی از مطالبات درست و بهجای دانشجویان است که میتوانند این را بخواهند.
البتّه هیچ لزومی هم ندارد که برخورد تند و تیز بکنید! بعضیها خیال میکنند که راه تذکّر دادن این است که تند و تیز وارد بشوند، انتقاد کنند، دعوا کنند، سر و صدا کنند؛ نه، هیچ لزومی ندارد ــ البتّه خود ما هم دورهی جوانی از این کارها میکردیم؛ بنده وقتی میبینم گاهی بعضی از تندیهای جوانها را، به یاد جوانیهای خودم میافتم که خاطراتی داریم ــ میتوان منطقی و هوشمندانه و کاملاً جدّی وارد میدان مطالبهگری شد و مطالبهگری کرد که وقتی آن جور بشود، دانشجو را دیگر متّهم نمیکنند به نقزنی؛ وقتی تند صحبت میکنید، متّهمتان میکنند میگویند «آقا! دانشجو میآید فقط نق میزند»؛ نه، وقتی که منطقی و جدّی و با منطق و استدلال مطالبهگری کردید، متّهم به نقزنی هم نمیشوید. بعلاوه، این مطالبهگری موجب میشود که بعضی نگویند «خب حالا که مثلاً تشکیلات مدیریّتی دولت تشکیلات انقلابی است ــ مجلس انقلابی، دولت انقلابی و مانند اینها ــ دیگر مثلاً نقش دانشجوهای انقلابی چیست؟» نخیر، اتّفاقاً میتوان گفت نقششان گاهی اوقات بیشتر است، برای خاطر اینکه امکان حضورشان، امکان فعّالیّتشان، امروز بیشتر است. یکی از موارد، همین مطالبهگری است که میتوانید انجام بدهید.
حالا من شعار امسال را مثال زدم که تولید دانشبنیان باشد؛ مثالهای فراوان دیگری هم وجود دارد که در همهی اینها میتوان مطالبهگری کرد، مثل مسئلهی عدالت اقتصادی، مسئلهی فرهنگ، مسئلهی سبک زندگی؛ اینها همه مسائلی است که میتوان در مورد اینها واقعاً مطالبهگری کرد و درخواست عمل جدّی کرد؛ میتوان از مسئولین خواست، منتها عرض کردم با منطق و با استدلال درست.
یک نکتهای که در مطالبهگری وجود دارد و در کلّ اقدامات دانشجویی اصلاً این مسئله به نظر من مهم است، این است که باید دانشجوها مبانی اعتقادی خودشان را محکم کنند؛ مبانی اعتقادی را، مبانی ایمانی را دانشجوها باید در خودشان مستحکم کنند که این هم البتّه راههای مخصوص خودش را دارد، [از جمله] مطالعه و مجالست با علما. در دعای ابوحمزه که به خدای متعال عرض میشود چرا من در یک مواردی حال دعا پیدا نمیکنم، حال توجّه پیدا نمیکنم، یکی از چیزهایی که به عنوان علّت از قول امام سجّاد نقل شده این است که «اَو لَعَلَّکَ فَقَدتَنی مِن مَجالسِ العُلَماء».(۱۲) حالا لزوماً مراد از «عالمان» معمّمین نیستند؛ [یعنی] عالِم اخلاق، عالِم دین؛ در مجالس اینها باید شرکت کرد، باید حضور پیدا کرد، باید از آنها استفاده کرد. پس تقویت مبانی اعتقادی، تقویت اندیشهورزی، عمیق شدن در مسائل کشور، بررسی راهحلها و تجربهها. راهحلها را بررسی کنید. حالا شما اینجا مثلاً فرض کنید از یک چیزی انتقاد میکنید، بعد میگویید مثلاً این کارها هم انجام بگیرد، به عنوان پیشنهاد و راهحل؛ خب این راهحل را شما چقدر بررسی کردهاید؟ چقدر تجربه کردهاید؟ چقدر اطرافش را سنجیدهاید؟ اینها مهم است. اگر این کارها شده باشد، خب خیلی باارزش است و طبعاً ارزشش بیشتر میشود.
این هم که من میگویم «تند و تیز برخورد نکنید»، این را حمل نکنید بر اینکه میگویم سازشگری کنید و سازشکاری کنید و مجیزگویی کنید؛ نه، بنده از این توصیهها هرگز به جوانها و به دانشجوها نکردهام و نخواهم کرد که مجیز این و آن را بگویید و یا تملّق بگویید؛ نخیر، ابداً؛ مراد این نیست؛ مراد این است که با منطق باید حرکت کرد و حرف زد. بدون منطق، با حرف تند و تیز، با طعنه زدن ــ که حالا متأسّفانه در فضای مجازی هم این طعنه زدنها و این چیزها رایج شده است که خیلی چیز مضرّی است ــ [نمیشود؛] اگر شما این جور برخورد کردید، آن وقت دیگر بعضی از عملکردهای ضعیف به حساب نظام جمهوری اسلامی و به حساب انقلاب گذاشته نخواهد شد؛ یعنی تفکیک به وجود خواهد آمد بین آرمان انقلاب، آنچه انقلاب خواسته و مثلاً فرض کنید عملکرد ضعیف منِ مدیر؛ این تفکیک هم جزو چیزهای لازم است.
یک توصیهی دیگر هم عرض بکنم که اینجا یادداشت کردهام؛ در مطالبهگریها ــ که من به شما توصیهی مطالبهگری میکنم ــ مراقبت کنید دشمن نتواند از مطالبهی بحقّ شما سوء استفاده کند؛ هم در صورتبندی مسئله، هم در راه حلّی که ارائه میدهید، سعی کنید با دشمن وجه مشترک و مانند اینها پیدا نکنید؛ مخرج مشترک پیدا نکنید با دشمن؛ [چون] او هم موضوعات را مطرح میکند دیگر، او هم مشکلات را مطرح میکند، هم صورت مسئله را او مطرح میکند، هم بهاصطلاح علاج را و نتیجهگیری را مطرح میکند. شما صورت مسئلهتان هم با او باید فرق داشته باشد، نتیجهگیریتان هم با او باید بکلّی فرق داشته باشد، چون او دشمن است دیگر، او مُغرض است و از روی خیرخواهی انجام نمیدهد کار را.
یک توصیهی دیگر در مورد فعّالیّتهای بینالمللی است. من البتّه قبلاً این را توصیه کردهام؛ یکی دو بار تا حالا توصیه کردهام که دانشجوهای ما، تشکّلهای ما، فعّالیّتهای بینالمللی داشته باشند. الان در دنیا گروههای جوان دانشجو و غیر دانشجوی زیادی هستند که علیه سیاستهای استکباری، علیه آمریکا، علیه سیاستهای اروپایی و غربی بشدّت مشغول فعّالیّتند؛ در خود اروپا وجود دارند، شاید در آمریکا [هم باشد] ــ حالا من خیلی از آمریکا خبر ندارم، امّا در اروپا گروههای زیادی وجود دارند ــ گروههای اسلامی در کشورهای اسلامی هم که معلوم است فراوان هستند؛ با اینها اگر بتوانید ارتباط سالم برقرار کنید، دو فایده دارد: فایدهی اوّل این است که به آنها نیرو میدهید و کمک میکنید؛ فایدهی دوّم این است که جمهوری اسلامی را به آنها معرّفی میکنید؛ یعنی شمای دانشجو، جمهوری اسلامی را به آن گروه دانشجوی مثلاً فرانسوی یا اتریشی یا مثلاً انگلیسی معرّفی میکنید که جمهوری اسلامی این است؛ اگر چنانچه این حرکت را انجام بدهید خوب است. من البتّه در این زمینه قبلاً صحبت کردهام و این کار شما علاوه بر اینکه معرّفی جمهوری اسلامی است، یک سپر دفاعی برای جمهوری اسلامی هم هست؛ چون علیه جمهوری اسلامی، امپراتوری خبری بشدّت فعّال است دیگر؛ این در واقع پاسخ آن هم محسوب میشود. امّا من روی چند کشور همسایه میخواهم تکیه کنم؛ ارتباطاتتان را با گروههای دانشجویی عراق، افغانستان، پاکستان هر چه میتوانید بیشتر تقویت کنید. اینها آمادگی قلبی و روحیشان با شماها خیلی زیاد است و ارتباطات را برقرار کنید.
توصیهی آخر من مربوط به جوانهایی است که از قبیل شما بودند تا چند سال قبل از این، و امروز بحمدالله در ردههای مدیریّتی قرار گرفتهاند، چه در مجلس که شما ــ یکی از دوستان ــ حسابی آنها را شست و شو دادید،(۱۳) چه در مدیریّتهای دولتی، هستند. خب، این خیلی مغتنم است؛ یقیناً بدون نیروی جوان مؤمنِ پُرانگیزهی پُرتوان، این بارِ سنگین جمهوری اسلامی پیش نخواهد رفت؛ بدون شک. اینکه بنده در همین جلسهی شما یک وقتی چند سال پیش گفتم «مدیر جوان حزباللهی»،(۱۴) به خاطر این است که بدون مدیریّت جوان و پُرانگیزه و مؤمن کارها پیش نمیرود، باید جوانها آنجا باشند. منتها من به این جوانهای عزیزی که حالا الحمدلله وارد میدان کار شدند ــ چه در قوّهی مقنّنه، چه در قوّهی قضائیّه، چه در قوّهی مجریه ــ توصیهای که میکنم این است که اینها سعی کنند این مسئولیّت کنونی را پلّهای برای مسئولیّتهای بالاتر قرار ندهند؛ توصیهی اوّل من و توصیهی مهمتر من این است. این جور نباشد که ما بگوییم: «حالا این یک سابقه برای ما درست میکند برای مسئولیّتهای بالاتر»؛ نه، بچسبید به همین کار. برای خدا کار کنید، متمرکز بشوید روی مسئلهای که به شما مربوط میشود؛ چه بخش اقتصاد، چه بخش سیاست، چه بخش فرهنگ؛ بخشهای مختلف. متمرکز بشوید روی مسئله و دنبال حلّ آن مسئلهای باشید که به شما محوّل شده؛ این لازم است. توقّع ما از جوانهایی که مسئولیّت پیدا کردند، این است که هدفتان را حلّ مسئله قرار بدهید. این هم این [مطلب].
خب عرایض ما در زمینهی مسائل دانشجوها و دانشجویی تمام شد، فقط یک جمله عرض بکنم: روز قدس در پیش است؛ به نظرم امسال روز قدس با سالهای دیگر فرق دارد. فلسطینیها، هم در ماه رمضان گذشته و هم ماه رمضان امسال دارند فداکاریهای بزرگی از خودشان نشان میدهند، و رژیم صهیونیستی هم انصافاً منتهای رذالت و جنایت را دارد انجام میدهد؛ دیگر از این بیشتر و خبیثانهتر کمتر قابل تصوّر است. هر غلطی از دستشان بر میآید میکنند؛ آمریکا هم پشتیبانی میکند، اروپا هم پشتیبانی میکند. فلسطین، هم مظلوم است، هم مقتدر است؛ مقتدرِ مظلوم. من یک وقتی سالها پیش راجع به جمهوری اسلامی این را گفتم(۱۵) که مثل امیرالمؤمنین، هم مقتدر و قوی بود، هم واقعاً مظلوم بود. امروز فلسطین این جوری است: واقعاً قدرتمند است؛ یعنی جوانهای فلسطینی نمیگذارند قضیّهی فلسطین فراموش بشود؛ ایستادهاند در مقابل تعرّضِ دشمن، در مقابل جنایت دشمن.
روز قدس فرصت خوبی است برای همدلی و همبستگی با مردم مظلوم فلسطین و روحیه دادن به اینها و قدرت افزودنِ اینها تا حقیقتاً بتوانند در این میدانها حضور پیدا کنند. البتّه متأسّفانه دولتهای اسلامی در این زمینه خیلی کم میگذارند، خیلی بد عمل میکنند؛ خیلی بیشتر از این باید برای فلسطین تلاش کرد و کار کرد و حرف زد. حالا خیلی از اینها عمل که نمیکنند، حتّی بعضیهایشان حاضر نیستند درست هم حرف بزنند؛ حرف درست و حسابی به نفع مردم فلسطین. اینکه ما خیال کنیم راه کمک به فلسطینیها ارتباط گرفتن و ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی است، جزو آن اشتباهات بسیار بزرگ است. چهل سال قبل از این، مصریها این خطا را کردند؛ مصر و اردن با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کردند؛ آیا جنایات رژیم صهیونیستی در این چهل سال کم شد؟ نه، ده برابر شد. این کارهایی که امروز شهرکنشینها دارند میکنند، این حملاتی که امروز به مسجد اقصیٰ انجام میگیرد، آن روزها نبود؛ امروز بیشتر دارند ظلم میکنند. حالا یک عدّهای میخواهند تجربهی مصرِ انورساداتِ چهل سال قبل را امروز تکرار کنند! نه برای خودشان مفید است، نه برای فلسطینیها مفید است، [بلکه] هم برای خودشان مضر است، هم برای فلسطینیها مضر است. البتّه به درد رژیم صهیونیستی هم نمیخورد؛ یعنی آنها هم از این سودی نخواهند برد، فایدهای نخواهند برد. امیدواریم انشاءالله خدای متعال عاقبت کار را در قضیّهی فلسطین به نیکی و خوشی و بزودی فرا برساند و فلسطینیها را مسلّط کند.
پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد، در این روزهای آخر این ماه مبارک، همهی ملّت ایران را مشمول رحمت و لطف خودت قرار بده؛ دستهایی که در این شبها به دعا بلند شد، بخصوص جوانهای عزیز، این دستها را پُر برگردان و الطاف خودت را نسبت به جوانهای ما روزافزون کن؛ دنیای اسلام را، دنیای شیعه را، مشمول تفضّلات ویژهی خودت قرار بده. پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد، شهدای عزیز را و روح مطهّر امام را از ما راضی کن؛ ما را در خطّ آنها و در راه آنها قرار بده. پروردگارا! این جلسه را هم برای خودت قرار بده و آن را خالصانه و مخلصانه قبول بفرما و برای گوینده و شنونده و شنوندههای بعدی انشاءالله مفید قرار بده.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سید حسن نصرالله: سخنان مقام معظم رهبری بر حمایت قاطعانه از مقاومت فلسطین دلالت دارد
سید حسن نصرالله روز جمعه طی سخنانی گفت: مسیر سازش هرگز هیچ نتیجه ای نداشته و مقاومت و پایداری تنها راه آزادسازی قدس شریف است .
وی ادامه داد: آیا اگر ایران حاضر بود عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را بپذیرد ، آیا هرگز با این حجم از محاصره و توطئه های مختلف مواجه می شد؟ هرگز !
نصرالله اظهار داشت: «درود فراوان به هزاران نمازگزاری که امروز در مسجد الاقصی حاضر شدند ، درودبر تمام کسانی که در گرامیداشت روز قدس شرکت کردند. دراین زمینه از مردم روزه دار در شهرهای مختلف ایران اسلامی و دریمن در حمایت از آرمان فلسطین به خیابانها آمدند تشکر و قدردانی می کنیم».
دبیر کل جنبش حزب الله لبنان با بیان اینکه ، فداکاریهای ملت مظلوم فلسطین باید وجدان همه انسانیت و هرمسلمان و آزاده ای را در جهان مخاطب قرار دهد ، تصریح کرد: این مناسبت فرصت مناسبی برای به نمایش گذاشتن قدرت صبر و آمادگی بسیار بالای فلسطینیان برای فداکاری و ایستادگی و عملیات شگفت انگیزی است که به انجام می رسانند .
او افزود: آمریکا و غرب و صهیونیسم جهانی و همه کسانی که با اینها معامله می کنند ، برای تثبیت حضور این رژیم در منطقه تلاش می کنند . آنها تصور می کنند گذشت زمان می تواند فلسطینیان را از اندیشه به خاک و سرزمینشان منصرف کند و مساله فلسطین را از ذهن اعراب به فراموشی بسپارد ولی ما اکنون اعلام می کنیم که فراموشی در کار نیست .صهیو نیستها از سال 48 تلاش می کنند امت ما را از بازپس گیری قدس شریف و اماکن مقدسمان ناامید کنند ودراین راه از هیچ جنایتی فروگذار نکردند .
سید حسن نصرالله گفت: شکستهای پی درپی کشورهای عربی و سرشکستگی علنی درقبال مساله فلسطین و روند عادی سازی همه و همه با هدف تزریق این روحیه یاس و ناامیدی دنبال می شود ولی ملت فلسطین امروز از هر زمان دیگری ، به پیروزی امیدوارتر و مصمم تر است.
او گفت: در چندین کشور منطقه شاهد روند فرسایشی حوادث و تحولات هستیم ولی به رغم مجازاتهای بین المللی و محاصره و جنگهای تحمیلی و گروههای تروریستی ، این روند در هیچ یک ازاین کشورها نتیجه ای نداشته و اهداف مورد نظر را محقق نکرده است،
وی افزودپک مساله فلسطین بخشی از اعتقاد مذهبی و ایمان و کرامت ماست و ما امتی هستیم که هرگز به ایمان و عقیده و کرامت انسانی خود پشت نمی کنیم ، خط جهادی نظامی ثابت کرد که اسراییل، برعکس ادعای تفوق وبرتری مطلقی که دارد ، موجودیتی ضعیف و قابل شکست دادن است و ما بارها توانسته ایم آن را شکست دهیم.
سید حسن نصرالله اظهار داشت: در طول یکسال گذشته تا به امروز ، مسیر مقاومت و گروههای مقاومت که موجب وحشت دشمن صهیونیستی هستند ، پیشرفتهای بزرگی داشته اند و روند عملیات جهادی در سرزمینهای 48و کرانه غربی به ویژه عملیات شهادت طلبانه جوانان فلسطینی، لرزه بر اندام و تمامیت رژیم صهیونیستی افکنده است.
کل فلسطین به صحنه مقاومت تبدیل و همه طرحهای سازش با دشمن صهیونیست باطل شده است
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت روز جهانی قدس با برشمردن نشانههای بسیار امیدبخش از پیشِ رو بودن آیندهای متفاوت به نفع مردم فلسطین از جمله گسترش میدانِ مقاومت به کل فلسطین و در مقابل، ضعیف شدن رژیم اشغالگر و حامی اصلی آن یعنی آمریکا، حوادث سالهای اخیر فلسطین را به معنای ابطال همه طرحهای سازش با رژیم صهیونیستی دانستند و ضمن یادآوری برکات بیبدیل پدیده مقاومت در منطقه غرب آسیا، تأکید کردند: تنها با نیروی مقاومت میتوان مسائل دنیای اسلام و در رأس آن مسئله فلسطین را حل کرد.
حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای سخنانشان با درود به امام بزرگوار که بنیانگذار بنیان مبارک روز قدس بودند، و با درود و سلام فراوان به ملت عظیمالشأن ایران که امروز با حضور پر انگیزه خود در میدان در همه جای کشور حماسهای با عظمت آفریدند، افزودند: حضور عظیم و مبارک شما در میدان دفاع واقعیِ سیاسی و مردمی از قدس موجب نیرو گرفتن و افزایش استقامت کسانی است که با جسم و جان خود از قدس و مسجدالاقصی دفاع میکنند و به امید خدا مبارزه بزرگ فلسطین به نتایج نهایی و مبارک خود نزدیک خواهد شد.
رهبر انقلاب در ادامه با بیان اینکه امروز قصد دارند به زبان عربی خطاب به دنیای اسلام بخصوص دنیای عرب سخن بگویند، با تأکید بر این واقعیت که تا رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیست بر قدس مسلط است، همه روزهای سال را باید روز قدس دانست، گفتند: قدس شریف، قلب فلسطین است و سراسر کشور غصب شده، از بحر تا نهر، ادامه قدس است.
ایشان با تحسین ایستادگی و شهامت کمنظیر ملت فلسطین، عملیات فداکارانه جوانان فلسطینی را موجب ایجاد سپر دفاعی برای فلسطین و بشارتدهنده آیندهای متفاوت دانستند و در بیان نشانههای رقم خوردن معادلهای جدید در امروز و فردای فلسطین خاطرنشان کردند: امروز «اراده شکست ناپذیر» در فلسطین و همه منطقهی غرب آسیا جایگزین «ارتش شکست ناپذیر» صهیونیست شده و ارتش جنایتکار ناچار شده آرایش تهاجمی خود را به تدافعی تبدیل کند.
شکستهای پیاپیِ مهمترین حامی رژیم صهیونیستی یعنی آمریکا در جنگ افغانستان، در سیاست فشار حداکثری بر ایران اسلامی، در برابر قدرتهای آسیا، در کنترل اقتصادی جهان و در مدیریت داخلی خود، و همچنین پدیده شکاف عمیق در حاکمیت آمریکایی، مواردی دیگری بود که رهبر انقلاب بهعنوان نشانههای آیندهای متفاوت به آنها اشاره کردند.
ایشان با اشاره به دست و پا زدن رژیم صهیونیستی در انبوه مشکلات سیاسی و نظامی، افزودند: جلاد و مجرم قبلی که در رأس رژیم بود، در پی حماسهی سیف القدس به زبالهدان پیوست و جانشینان امروز او هم هر ساعت در انتظار تیغ برنده حماسهای دیگرند.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه با اشاره به نمونههای عینی از گسترش مقاومت در سراسر فلسطین مانند تحرک اردوگاه جنین که صهیونیستها را دیوانه کرده است، درخواستِ ۷۰ درصد از فلسطینیها برای حمله نظامی به رژیم غاصب، حرکتهای جهادی مردم فلسطین در بخشهای شمالی و جنوبی سرزمینهای ۱۹۴۸، راهپیماییهای سنگین در اردن و قدس شرقی، دفاع جانانه جوانان فلسطین از مسجدالاقصی و رزمایش نظامی در غزه، تأکید کردند: کل فلسطین به صحنه مقاومت تبدیل شده و مردم فلسطین بر ادامه جهاد وحدت نظر یافته اند. این پدیدههای مهم به معنی آمادگی کامل فلسطینیها برای مقابله با رژیم غاصب است و دست سازمانهای مجاهد را باز میگذارد تا هر زمان لازم دانستند وارد عمل شوند.
ایشان پیام مهم این حوادث و آنچه را در سالهای اخیر در فلسطین رخ داده است، ابطال همه طرحهای سازش با دشمن صهیونیست خواندند و گفتند: هیچ طرحی درباره فلسطین در غیاب یا بر خلاف نظر صاحبان آن یعنی فلسطینیها اجراشدنی نیست و این یعنی همه توافقات پیش از این مانند اُسلو، یا طرح عربی دو دولتی، یا معامله قرن، یا عادیسازیهای حقیرانه اخیر باطل شدهاند.
رهبر انقلاب با اشاره به استمرار انواع جنایات رژیم صهیونیستی با وجود از نفس افتادن آن، افزودند: دروغگویان مدعی حقوق بشر در اروپا و آمریکا که در قضیه اوکراین آن غوغا را به راه انداختند، در برابر این همه جنایت در فلسطین مهر سکوت بر لب زدهاند و از مظلوم دفاع نمیکنند بلکه به گرگ خونخوار کمک هم میکنند.
ایشان درس بزرگ از این رفتار مزوّرانه قدرتهای نژادپرست غربی را پرهیز از هر گونه تکیه کردن به آنها دانستند و تأکید کردند: تنها با نیروی مقاومت که برگرفته از تعلیم قرآن کریم و احکام اسلام عزیز است، میتوان مسائل دنیای اسلام و در رأس آن مسئله فلسطین را حل کرد.
حضرت آیتالله خامنهای شکلگیری مقاومت در منطقه غرب آسیا را پر برکتترین پدیده این منطقه برشمردند و خاطرنشان کردند: کیان مقاومت بود که بخشهای اشغالشده لبنان را از لوث وجود صهیونیستها پاک کرد، عراق را از حلقوم آمریکا بیرون کشید و از شرّ داعش نجات داد، به مدافعان سوری در برابر نقشههای آمریکا مدد رساند، با تروریسم بین المللی مبارزه میکند، به مردم مقاوم یمن در جنگی که به آنها تحمیل شده است یاری میرساند، با پنجه افکندن به موجودیت غاصبان صهیونیست به توفیق الهی آنها را به زانو در میآورد و با تلاش مجاهدانه، مسئله قدس و فلسطین را در افکار عمومی جهان روز به روز برجستهتر میکند.
ایشان با یادآوری آیاتی از قرآن کریم که بشارتدهنده یاری پروردگار به مؤمنان و صابران است خطاب به مردم فلسطین و جوانان فداکار آن تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران همچنان که بارها گفته و در عمل نیز بر آن پای فشرده است، حامی و طرفدار جبهه مقاومت و مقاومت فلسطین است و حرکت خیانت آمیز عادیسازی روابط با رژیم غاصب و سیاست تطبیعپذیری را محکوم میکند.
رهبر انقلاب با اشاره به اینکه برخی دولتهای عربی به آمریکا گفتهاند در حل مسئله فلسطین شتاب کند، افزودند: اگر منظور آنان این است که آمریکا پیش از بیرون رفتن از منطقه، هر مانع را از سر راه تثبیت رژیم غاصب بردارد، اولاً خیانت کرده و برای دنیای عرب ننگ آفریدهاند، ثانیاً سادهلوحی به خرج دادهاند زیرا کور نمیتواند عصاکش کور دگر شود.
ایشان در پایان سخنانشان با درود به روح شهیدان فلسطینی و ادای احترام به خانوادههای آنان، به اسیران و زندانیان فلسطینی که با ارادهی استوار مقاومت میکنند تحیت گفتند و افزودند: دست گروههای فلسطینی مقاوم را که بخش مهم این مسئولیت بزرگ را بر دوش گرفتهاند میفشارم، و دنیای اسلام بهویژه جوانان را به حضور در این میدان عزت و کرامت فرا میخوانم.