emamian

emamian

قانون منع تردد در ایالت «مینه‌سوتا» در نهمین شب ناآرامی‌های آمریکا در حالی تمدید شده که اعتراضات مردم آمریکا به قتل «جرج فلوید» مرد سیاهوست 46 ساله به دست پلیس سفیدپوست، همچنان ادامه دارد.

دستگاه قضایی ایالت «مینه‌سوتا» همچنین دستور بازداشت سه پلیسی که اقدام به دستگیری جورج فلوید کرده بودند، صادر کرد.

«جورج فلوید» مرد آفریقایی تباری بود که در روز دوشنبه 25 می به طرز وحشیانه‌ای توسط پلیس آمریکا به قتل رسید که این مساله، خشم مردم آمریکا برانگیخت.

انتشار ویدئویی از صحنه بازداشت مردی به نام «جورج فلوید» آمریکاییِ آفریقایی تبار که در آن پلیس پای خود را روی گردن او گذاشت و با فشار وی را دچار خفگی و قتل کرد، خشم بسیاری از چهره‌های مطرح جهان را نیز برانگیخت و برخی از هنرمندان و سینماگران هالیوودی نسبت به این اقدام وحشیانه پلیس آمریکا واکنش نشان دادند.

انتهای پیام

حج، حضرت امام خمینی (س) در چهارم شهریور 1363 در پیامی ششگ انه به مسلمین ایران و جهان و حجاج بیت اللَّه الحرام در باره ‏فلسفه حج و رسالت حجاج در کنگره عظیم عبادی- سیاسی حج‏ می فرماید: بیت اللَّه الحرام، اول بیتی است که برای «ناس» بنا شده. بیت همگانی است. هیچ شخصیتی و هیچ رژیمی و هیچ طایفه ‏ای حق تقدم در آن را ندارد. اهل بادیه و صحرانشینان و خانه به دوشان با عاکفان کعبه و شهرنشینان و دولتمردان در آن یکسانند. این بیت معظم برای ناس بنا شده، و برای قیام ناس و نهضت همگانی، و برای منافع مردمی. و چه نفعی بالاتر و والاتر از آنکه دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر کشورهای مظلوم کوتاه شود، و مخازن عظیم کشورها برای مردم خود آن کشورها باشد. بیتی که برای قیام تأسیس شده است، آن هم قیام ناس و للناس، پس باید برای همین مقصد بزرگ در آن اجتماع نمود، و منافع ناس را در همین مواقف شریف تأمین نمود، و رمی شیاطین بزرگ و کوچک را در همین مواقف انجام داد.

 

خلاصه توصیه ششگانه امام به شرح ذیل است:

 

1- مراتب معنوی حج، که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک می‏نماید، حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و مو به مو عمل شود... و بُعد سیاسی و اجتماعی آن حاصل نمی‏ گردد، مگر آنکه بُعد معنوی و الهی آن جامعه عمل پوشد، و لبیکهای شما جواب دعوت حق تعالی باشد و خود را محْرم برای وصول به آستانه محضر حق تعالی نمایید، و لبیک گویان برای حق نفی شریک به همه مراتب کنید و از «خود»، که منشأ بزرگ شرک است  به سوی او- جلّ و علا- هجرت نمایید... اگر جهات معنوی به فراموشی سپرده شود، گمان نکنید که بتوان از چنگال شیطان نفس رهایی یابید. و تا در بند خویشتن خویش و هواهای نفسانی خود باشید، نمی‏توانید جهاد فی سبیل اللَّه و دفاع از حریم اللَّه نمایید.

 

2- ...  شما حامل پیام ملتی هستید که با انقلاب خود کشوری را که می‏ رفت با شرق زدگی و از آن بیشتر غربزدگی در الحاد و فساد و فحشا غرق شود نجات داده، و حکومت اسلامی را به جای حکومت طاغوتی جایگزین نموده‏ اند. همان مردمی که تصمیم دارند با صدور پیام انقلاب اسلامی ‏شان نه تنها کشورهای اسلامی، که مستضعفان جهان را به اسلام عزیز و حکومت عدل اسلامی آشنا سازند. شما نمایندگان مردمی هستید که انقلاب اسلامی ‏شان، با عمر کوتاه خود و گرفتاری های طاقت فرسای حاصل از رویارویی با دو ابرقدرت و مقابله دو بلوک شرق و غرب با آن و خرابکاری های تروریست های وابسته به دو جناح ستمگر، تنها و تنها به برکت اسلام و نورانیت آن و مقاومت مردم توانسته است کشورهای اسلامی را در شرق و غرب ارض و مظلومان جهان را در سراسر گیتی‏ تکان داده و به اسلام جلب نماید؛ و توانسته است ندای اسلام را هر چند ضعیف به گوش جهانیان رسانده و نظر آنان را به خود جلب کند.

 

 3- ... بسیار محتمل است که عده‏ ای از منحرفان و دشمنان انقلاب و اسلام برای بدنام کردن حجاج محترم و مشوّه نمودن چهره انقلاب، بلکه اسلام، در این سفر شرکت کنند و به صفوف حجاج محترم به پیوندند و دست به کارهای ناشایسته و مخالف دستورات اسلام زنند، و گاه باعث شوند که بعض متدینین هم گول خورده و از آنها، به توهّم آنکه تکلیف انقلابی است، تبعیت کنند و به دست مخالفان انقلاب، که با دقت در صدد یافتن نقاط ضعف و خرده‏ گیری از حجاج ایرانی می‏باشند، بهانه دهند؛ مخالفانی که همراه کاروانان و راهپیمایان و اجتماعات در مواقف شریفه می‏باشند مطالب را صد چندان کرده و به رسانه‏ های گروهی مخالف مخابره نموده، و موجب تضعیف انقلاب می‏شوند. در این صورت، بر تمام حجاج محترم، خصوصاً رؤسای کاروانها و روحانیون محترم و اشخاص هوشیار، لازم است تا با دقت بسیار مواظب حرکات و سکنات و رفتار حجاج باشند؛ و به مجرد رؤیت یک امر انحرافی طرف را نهی کنند. و اگر دیدند اصرار دارد و در صدد فساد است، به نحوی که به ملایمت و موعظه حسنه نزدیکتر است از آن جلوگیری نمایند؛ و به دیگران هشدار دهند که او را از صفوف خود خارج کنند. و متوجه باشند که گاهی مفسدان می‏خواهند جار و جنجال و تشنج ایجاد کنند. باید از این گونه امور احتراز نمایند.

 

4- ... مسلمانان حاضر در مواقف کریمه، از هر ملت و مذهب که هستند، باید به خوبی بدانند که دشمن اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشأن- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- ابرقدرتها، خصوصاً امریکا و ولیده فاسدش اسرائیل است که چشم طمع به کشورهای اسلامی دوخته و برای چپاول مخازن عظیم زیرزمینی و روی زمینی این کشورها از هیچ جنایت و توطئه‏ ای دست بردار نیستند. و رمز موفقیت آنان در این توطئه شیطانی تفرقه انداختن بین مسلمانان، به هر شکل که بتوانند، می‏ باشد. در مراسم حج ممکن است اشخاصی، از قبیل ملّاهای وابسته به خود، را وادار کنند که اختلاف بین شیعه و سنی ایجاد کنند؛ و آن قدر به این پدیده شیطانی دامن ‏زنند که بعض ساده دلان باور کنند و موجب تفرقه و فساد شوند. برادران و خواهران هر دو فرقه باید هوشیار باشند. ...

 

5-... به حجاج محترم ایرانی، که حامل پیام اسلام و قرآن کریمند و حامل پیام انقلاب اسلامی می‏باشند، سفارش کرده و می‏کنم که در آن مواقف شریفه- چه در مکه معظمه و چه در مدینه منوره- مدارا با مسلمین و مسالمت را حتی با مأمورین آنجا از دست ندهید؛ و در آن مراکز، که محل امن است، به مقابله برنخیزید و با همه با اخلاق انسانی- اسلامی برخورد کنید؛ و با نصیحت برادرانه و موعظه حسنه، همه مسلمانان را از اعمال خشونت بازدارید، و به دستور خداوند تعالی با جاهلان مدارا نمایید؛ و با دقت متوجه حرکات و سکنات خود و دوستانتان باشید. و اگر مخالفان شما بر خلاف دستورات قرآن کریم با شمار رفتار کردند، مقابله به مثل نکنید، تا در پیشگاه خداوند تعالی آبرومند و مطیع باشید. ...

 

6-  ملت و دولت ایران، در حالی که از بسیاری از دولتهای منطقه مخالفت های بیجا دیده است، هر گز نمی‏خواهد از اخوت اسلامی چشم‏ پوشی نموده و به اعمال قدرت دست زند...

السومریه نیوز نوشت: «حسن الکعبی»، نایب رئیس پارلمان عراق روز دوشنبه (12 خرداد ماه) در بیانیه‌ای مطبوعاتی از دولت عربستان خواست تا برای بازسازی مزار ائمه اطهار (علیهم‌السلام) در قبرستان بقیع اقدام کند.


وی افزود: جامعه جهانی، سازمان‌های مربوطه و همه کشورهای عربی و اسلامی باید برای فشار به عربستان سعودی برای بازسازی قبرستان بقیع، به شکل جدی اقدام کنند.


نایب رئیس پارلمان عراق تأکید کرد که تلاش جدی دولت عراق برای تحرک در این زمینه ضرورت دارد.


الکعبی اعلام کرد: احترام به مذاهب اسلامی و اعتقادات ملت‌ها و مناسک دینی ایجاب می‌کند که عربستان برای ساخت زیارت‌گاه‌ها و بارگاه‌های مقدس سریعاً اقدام کند و به درد و حزن و اندوهی که هر سال برای مسلمان تجدید می‎شود، پایان دهد.

 

 

گر چه سیر و سفر در طبیعت یک امر مطلوب و خواسته قرآن مجید است1، ولی سفر حج و عمره یک سفر روحانی و معنوی، و تجلی " فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ"2، و تبلور سیاسی و اجتماعی اسلام، و ایام آن، عرصۀ اقتدار مسلمانان است. از این رو حجاج ایرانی در این سفرها مسئولیت سنگینی را برعهده دارند. زیرا آنان سفیران ایران زمین، اسوه های مقاومت و پایداری، از همه مهم تر: عاشقان مکتب اهل بیت علیهم السلام می باشند. به این مناسبت دیدگان سایر حجاج از تمام جهان به سوی آنان معطوف می گردد، و رفتار و کردارشان زیر ذره بین قرار می گیرد.

 

 

 

حضرت امام خمینی رضوان الله علیه در این زمینه می فرمایند:"حجاج محترم ایران، و زایران حرمین شریفین بدانند که آنان از کشوری که برای اهداف اسلامی، و بیرون راندن ستمگران از کشور عزیز خویش قیام کرده است، به سوی خانۀ خدا و حرم شریف رسول الله (ص) می روند، تحت مراقبت برادران اسلامی سرارسر جهان هستند..."3

در فراز دیگر می فرمایند: شما (زایران محترم) امروز در بوتۀ امتحان قرار گرفته اید، چون نمونه ای از ملت ایران هستید، و باید بدانید که چشمان کنجکاو و صدها هزار زایر، از اطراف جهان، اعمال شما را تحت نظر دارند، می خواهند ببینند چه تحول عظیمی در ابعاد مختلف اخلاقی و معنوی پیدا کرده اید؟4

امام در پیامی دیگر به جایگاه معنوی این سفر پرداخته و می فرمایند: هر سال میلیون ها مسلمان به مکه می روند، پا جا پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر می گذارند، ولی هیچ کس نیست که از خود بپرسد: ابراهیم و محمد علیهماالسلام که بودند؟ و چه کردند؟ هدفشان چه بود؟ از ما چه خواسته اند؟ 5

امام با این سخنان، وظایف و اهداف سنگینی را متوجه حجاج و زایران ایرانی می نماید که به بخشی از آنها می پردازیم.

1- اخلاص و خودسازی

امام خمینی با الهام از قرآن، سفر "حج و عمره" را یک سفر سیاحتی نمی داند، بلکه این سفر را مهاجرت به سوی خدا و رسول خدا تلقی نموده،6 و هدف نهایی را خدایی شدن، و به خانه دل رسیدن می داند. ولذا می فرمایند: فریضۀ حج، لبیک به حق است، و هجرت به سوی حق. حجاج بیت الله الحرام از خانۀ تن و دنیا، مهاجرت الی الله و رسول الله می کنند، که خانۀ دل است.7

برخی ناآگاهان، یا تحلیل گران مغرض، یا جیره خواران می گویند: حج عبارت است از یک عبادت دسته جمعی، و یک سفر زیارتی و سیاحتی برای دیدار از قبله و مدینه و بس! و حال آن که، حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان با صاحب خانه است. حج کانون معارف الهی است. حج تنها حرکات و اعمال و الفاظ نیست. با کلام و لفظ و حرکت خشک نمی توان به خدا رسید.8

"شما حجاج محترم! باید بدانید که کجا می روید؟ چگونه می روید؟ با چه دعوتی این سفر را آغاز کرده اید؟ مهمان چه کسی هستید؟ آداب و شرائطش چیست؟9

آنگاه ابزار و اسباب این جایگاه را تعیین نموده، و "اخلاص و تزکیۀ نفس" را وسائل رسیدن به این حالت می دانند و می فرمایند:

عامل بزرگ در کمال عبادات و اعمال، نیت صادقه و ارادۀ خالصه است، هر قدر عبادات از"تشریک" خالص تر باشند، کامل ترند، و هیچ چیز در عبادات به اهمیت"اخلاص" نمی رسد.10

از مهمات در عبادات، از جمله در حج، اخلاص در عمل است، اگر خدای نخواسته، کسی عملی را برای خودنمایی انجام دهد باطل است، حجاج محترم بدانند که خودبینی و خودخواهی، با خداخواهی مخالف است، و با هجرت الی الله، و سیر الی الله نمی سازد.11

توجه داشته باشید که سفر حج، سفر کسب نیست، سفر تحصیل دنیا نیست، سفر الی الله است، شما رو به سوی خانه خدا سفر می کنید، باید تمام امورتان الهی باشد، مثل انبیا و سایر بزرگان دین، که یک قدم تخلف نمی کردند، چون سفر الی الله است.12

اکنون بازارهای مکه و سایر مشاهد مشرفۀ حجاز که مرکز وحی و نزول ملائکه است، پر از کالاهای بیگانگان، و بازار برای دشمنان اسلام و پیامبر بزرگ گردیده، و کثیری از حجاج بیت الله الحرام که برای فریضه حج می روند و باید در آن مکان مقدس از توطئه بیگانگان به یاری مسلمین برخیزند، ولی غافلانه در بازارها به جستجوی کالاهای امریکایی، اروپایی، ژاپنی و ... پرسه می زنند، و دل صاحب شریعت را با این عمل که با حیثیت حج و حجاج بازی می کنند به درد می آورند!13

2- تفاهم و حفظ وحدت

زایران ایرانی باید بدانند که مراسم "حج و عمره" بزرگترین تجمع مسلمانان از کشورهای جهان، و زیباترین نماد وحدت مسلمین است، بنابراین باید با تدبیر و برنامه ریزی صحیح، اخلاق حسنه، همبستگی خویش را به نمایش بگذارند و در این راه، با نگرش مثبت و محبت آمیز به یکدیگر بنگرند، از هرگونه رفتارهای حساسیت برانگیز حذر کنند، و در برابر توطئه های اختلاف برانگیز هوشیار باشند.

امام خمینی می فرمایند: یکی از فلسفه های مهم اجتماع عظیم از سراسر جهان در این مقام مقدس و مهبط وحی، به هم پیوستن مسلمانان جهان، و تحکیم وحدت بین پیروان اسلام و قرآن کریم، در مقابل طاغوت های جهان است14

لازم است برادران ایرانی، و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه، که موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز کنند، در جماعات اهل سنت حاضر شوند، از انعقاد و تشکیل نماز جماعات در منازل، و گذاشتن بلندگوهای مخالف رویه، اجتناب نمایند. و از افتادن روی قبور مطهره، و کارهایی که گاهی مخالف شرع است، جداً اجتناب نمایند.15

امام با این پیام موکد، هم انعطاف خود و پیروان مکتب اهل بیت را می رساند، و هم جلوی حساسیت های دیگران را می گیرد، و هم توطئه های دشمنان را، در ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی خنثی می نماید. حتی برای رسیدن به وحدت و تفاهم که از اهداف مهم "حج و عمره" است، دستور می دهند:

به حجاج محترم ایرانی سفارش کرده و می کنم که: در آن مواقف شریفه، چه در مکه معظمه، و چه در مدینه منوره، مدارا با مسلمین و مسالمت با مأمورین آنجا را از دست ندهید، و در آن مراکز که محل امن است، به مقابله برنخیزید، و با همه با اخلاق اسلامی و انسانی برخورد کنید، و با دقت متوجه حرکات و سکنات خود و دوستان باشید، و اگر مخالفان شما برخلاف دستورات قرآن کریم با شما بدرفتاری کردند مقابله به مثل نکنید، تا در پیشگاه خداوند تعالی آبرومند و مطیع باشید.16

اگر چه رسیدن به وحدت و تفاهم، طرفینی است، و باید پیروان سایر مذاهب اسلامی نیز چنین رفتارهای اخلاقی و اسلامی را مراعات نموده، و از هرگونه اعمال حساسیت برانگیز اجتناب نمایند، و توجه داشته باشند که به حکم قرآن همۀ مومنین برادران یکدیگر،17 و هیچ کس حق ندارد، دیگری را تکفیر نموده و غیر مومن بداند.18 ولی امام امت با این سخنان وحدت بخش، شیعیان جهان و به ویژه ایرانیان بزرگوار را به انعطاف بیشتر و جهاد نفس در برابر بی ادبان و بداندیشان مأمور می سازد، تا وحدت مسلمین در این اماکن مقدس خدشه دار نگردد!

3- هوشیاری در مسائل سیاسی

دین مقدس اسلام آئینی جهانی و جاودانی است.19 به این جهت برنامه های آن براساس ادارۀ جهانی تدوین شده است. از سوی دیگر: اداراۀ جهان نیازمند مدیریت جهانی، و اعمال سیاستهای مناسب برای پیشرفت اسلام و مسلمین، و ستیز دفاعی در برابر تهاجم بدخواهان و دشمنان اسلام است. از این رو حضرت امام صادق(ع) می فرمایند:

زمانی فرا رسد که مردم به اوصاف گرگ در می آیند! چنانچه در برابر آنان گرگ نباشید، آنان شما را می خورند!20

با این مقدمه روشن است که "سیاست" از دین جدا نیست، و حضرت امام خمینی خطاب به علما، فقها، طلاب علوم دینیه، می فرمایند: روحانیون و طلاب و علما باید کارهای اجرایی را برای خود یک امر مقدس، و ارزش الهی بدانند، و چنانچه احساس کنند: منصب امامت جمعه، و ارشاد مردم، یا قضاوت در امور مسلمین خالی است، با داشتن قدرت اداره، اگر مسئولیت نپذیرند، یقیناً در پیشگاه خداوند متعال مؤاخذه می شوند.21

آنگاه در امور "حج و عمره" خطاب به زایرین می فرمایند:

فریضۀ حج از بزرگترین کنگره های جهان اسلام است، حجاج محترم جهان را دور هم گرد آورید، در مصالح اسلام و مشکلات مسلمین تبادل نظر فرمائید، و در حل مشکلات و راه رسیدن به آرمان مقدس اسلام، تصمیمات لازم اتخاذ نمائید، و راه های اتحاد همۀ طوایف و مذاهب اسلامی را بررسی کنید، و در امور سیاسی مشترک بین همه طوایف، مشکلاتی را که برای مسلمین پیش آمده است، چاره اندیشی نمائید.22

قابل توجه است که ادارۀ چنین امور ضروری اسلام و مسلمین، بدون آشنایی به مدیریت و سیاست، امکان پذیر نیست. حضرت امام در سخنان دیگر به ابعاد سیاسی "حج و عمره" پرداخته و در این باره می فرمایند:

حج از مسائلی است که جنبۀ سیاسی اش، بسیار، بیش از عبادی آن است. و شما آقایان توجه  به این معنا داشته باشید. 23 سپس می افزایند: یکی از فلسفه های مهم حج "بعد سیاسی" آن است. و اهمیت "بعد سیاسی" کمتر از "بعد عبادی" نیست! (حتی) "بعد سیاسی" علاوه بر سیاستش، خودش عبادت است.24

امام امت، زایران ایرانی را به هوشیاری سیاسی و اجتماعی دعوت نموده، و می فرمایند:

آقایان روحانیون کاروانها به مردم بگویند: در امور سیاسی و اجتماعی خیلی منظم باشند، از جانب خود کاری ننمایند، این که هر کس هر چه بخواهد بکند، هرج و مرج می شود، باید تمام کارها در کاروان براساس میزان و برنامه صورت پذیرد.25

از جمله سفارش های من برای مراسم "برائت از مشرکین" این است که در راهپیمایی ها، در عین حال که فریاد برائت از مشرکین و ستمکاران، کوبنده و با شرکت همگانی باشد، لازم است نظم و ترتیب و آداب اسلامی را به طور شایسته و دقیق مراعات نمایند، و از شعارهای خودساخته که ممکن است با القای مغرضان، برای ایجاد اغتشاش صورت بگیرد، جداً خودداری کنند.26

حضرت امام در این پیام ها وظایف مختلف زایران را تبیین نموده، و اهداف حج و عمره را بیان کرده، و ابعاد گوناگون سیاسی، عبادی، اجتماعی، معنوی و اخلاقی را گوشزد فرموده است تا حاجیان در تمام موارد سفر موفق باشند و با دست پر به وطن برگردند.

1. حج، 46: أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ

2. ذاریات، 50

3. صحیفه امام، ج18، ص96

4. صحیفه امام، ج19، ص338

5. صحیفه امام، ج21، ص78

6. نساء، 100: وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ

7. صحیفه امام، ج20، ص88و89

8. صحیفه امام، ج21، ص76و77

9. صحیفه امام، ج19، ص337

10. چهل حدیث، ص325

11. صحیفه امام، ج19، ص337

12. صحیفه امام، ج10، ص175

13. صحیفه امام، ج19، ص344

14. صحیفه امام، ج19، ص340

15. صحیفه امام، ج10، ص62

16. صحیفه امام، ج19، ص29

17. حجرات، 10: انمّا المؤمنون اخوة

18. نسا، آیه94: وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا

19. اعراف، 158: قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا ، آل عمران، 85: وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ

20. بحارالانوار، ج77، ص159، حدیث 140

21. صحیفه امام، ج21، ص292

22. صحیفه امام، ج19، ص321

23. صحیفه امام، ج18، ص53

24. صحیفه امام، ج18، ص51

25. صحیفه امام، ج16، ص430

26. صحیفه امام، ج19، ص339

پنج شنبه, 15 خرداد 1399 17:58

حج از دیدگاه امام خمینی (ره)

اسلام دینی جامع و چندجانبه گراست که هم بعد فردی زندگی انسان را مد نظر قرار داده و هم بعد اجتماعی زندگی انسان را در نظر دارد. از این رو حج را می توان سمبل نگاه جامع گرایانه اسلام به ابعاد سیاسی و اجتماعی زندگی انسان دانست. زمانی که این فریضه الهی به دلیل نقش کلیدی آن در بیداری مسلمانان جهان از سوی دشمنان اسلام به سمت سطحی گرایی سوق داده شد؛ امام خمینی به تبیین و تفسیر ابعاد سیاسی و اجتماعی حج پرداختند.

 

چیستی و ماهیت حج در نگاه امام (ره) حج یکی از مظاهر تبلور ماهیت معارف و مقررات اسلام است که خود به تنهایی می تواند معرف این مکتب انسان ساز باشد. در اسلام جنبه اجتماعی معارف و دستورات اجرایی دین، نسبت به جنبه های فردی آن بسیار پر رنگ تر است؛ به طوری که می توان گفت نسبت به آن اصالت دارد. نگاه قرآن این است که جامعه را بدون اصلاح فرد نمی توان اصلاح کرد و لذا یک سلسله دستورات برای اصلاح افراد تنظیم شده است، اما این نکته همواره لحاظ شده که فردسازی، برای ایجاد یک جامعه بهتر است و فردیت به تنهایی در اسلام معنا ندارد. لذا حج نیز تنها یک عمل عبادی صرف نیست بلکه عملی چند بعدی است.


فلسفه سایر عبادات مانند نماز جمعه نیز بر همین اساس است اما جلوه اجتماعی عبادت در حج بسیار روشن تر از سایر عبادات است. جنبه جهانی بودن این فریضه، و تکیه بر شعائر؛ آن هم در محیط اجتماعی به خوبی بیانگر بعد اجتماعی آن است. از همین رو حضرت امام (ره) جنبه های سیاسی و اجتماعی حج را از جنبه های دیگرش پر رنگ تر می داند (صحیفه امام، ج ۱۵، ص:۱۶۸)


در مقابل حج غیرابراهیمی که مناسب ترین نام در این مقطع از تاریخ اسلام که بتواند نمایانگر واقعیت حج غیرابراهیمی باشد، نام «حج آمریکایی» است که طرفداران اسلام آمریکایی این گونه حج را ترویج می کنند. از نظر امام عزیز، حج ابراهیمی با حج آمریکایی از ریشه متفاوت است، هم از نظر فلسفه و هم از نظر محتوی، هم از نظر حاجی و زائران بیت الله و هم از نظر کارگزاران حج.به فرموده امام، حج آمریکایی یک سفر تفریحی برای دیدن قبله و مدینه، و برای تکرار یک سلسله الفاظ بی معنا و انجام یک سلسله حرکات بی محتوی است. (محمد محمدی ری شهری، مبانی حج ابراهیمی از دیدگاه امام خمینی (ره)، دوره ۱، شماره ۲، زمستان ۱۳۷۱، صفحه ۲۳-۲۲»)


دلیل بسیاری از انحرافات اینجاست که اسلام را به صورت یک مکتب فردی و مناسک اسلامی را به عنوان مناسک فردساز معرفی کرده اند و خطر بزرگی برای اسلام راستین بوجود آورده اند.


حج عرصه نمایش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان حج یک مراسم سیاسی-عبادی و مرکز وحدت و اجتماع مسلمانان است که این خود نشان دهنده قدرت و عظمت اسلام می باشد. امام خمینی حج را اجتماع عظیمی می داند که تنها اسلام قادر به تشکیل آن است و هیچ قدرتی توان جمع کردن این سیل عظیم جمعیت را در کنار هم ندارد (صحیفه امام، ج ۱۰، ص:۱۲۵) این اتفاق بزرگ سبب اقتدار جامعه اسلامی شده و قدرت معنوی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان را به جهانیان نمایش می دهد.


در طول تاریخ اهمیت جنبه های اقتصادی حج در کنار جنبه های معنوی آن به خوبی روشن شده است. افزایش تعاملات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی می تواند به شکوفایی جوامع مسلمان در عرصه های مختلف بینجامد. امام خمینی با آگاهی از این ظرفیت؛ حج را فرصت مناسبی جهت نمایش توان مادی و معنوی مسلمانان می دانستند. (صحیفه امام، ج ۲۱، ص:۷۷ و ۷۸)

 

حج فرصتی برای حل مشکلات مسلمانان


رهبر فقید انقلاب فریضه حج را فرصتی مغتنم برای بررسی و حل مشکلات مسلمانان اعم از مشکلات مادی، اجتماعی، سیاسی و... می دانستند. (صحیفه امام، ج ۱۸، ص: ۵۲)


آنچه مسلم است بدون همفکری جوامع اسلامی و همدلی دولتها و ملتها نمی توان اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را آغاز کرد. در حج این فرصت وجود دارد که مسلمانان از گوشه و کنار دنیا گرد هم آیند و ضمن آشنا شدن با مشکلات یکدیگر، راه حلهای مختلفی را برای رفع مشکلات جهان اسلام ارائه دهند.


قطعا این حضور توده ای، زمینه ای را فراهم می آورد که مردمان در یک محیط و دوره ای آموزشی علمی، با حقوق خویش آشنا شوند و به تبادل اطلاعات بپردازند و یکدیگر را برای تحول و تغییر فراگیر کمک کنند تا بتوانند حقوق خویش را باز پس گیرند.(سیدرضا صالحی، مروری بر کارکردهای گوناگون مناسک حج، مقاله ۹، دوره ۱۹، شماره ۷۴، زمستان ۱۳۸۹، صفحه ۱-۱) واقعیت این است که اگر حج ابراهیمی به معنای واقعی آن، تحقق پیدا کند، بسیاری از مشکلات مسلمانها حل خواهد شد.



حج فرصتی برای ایجاد وحدت میان مسلمانان


امام راحل همواره تاکید ویژه ای بر جنبه های وحدت آفرین حج داشته اند (صحیفه امام، ج ۱۰، ص:۶۱)


امروز اهمیت حفظ انسجام و وحدت میان مسلمین جهان بر کسی پوشیده نیست. هر چند جهان اسلام همواره با عوامل تفرقه افکن مواجه بوده است ولی هر بار عناصر اتحاد بخش در سطح وسیعی بروز کرده اند؛ زمینه اتحاد فراهم شده است. در این بین حج به عنوان عبادتی جهانشمول که هر ساله مسلمانانی را از سرتا سر جهان در قالب مناسکی یکسان در زمان و مکانی واحد گرد هم جمع می کند مورد توجه قرار گرفته است تا ظرفیت های آن در برقراری و تقویت همبستگی جهان اسلام بررسی شود. حج با تقویت هویت تمدنی و تمرکز بر دشمن مشترک ظرفیت برقراری همگرایی سیاسی جهان اسلام را دارد. از طرف دیگر تقویت هویت دینی و سرمایه اجتماعی در حج زمینه همگرایی ارتباطی را تقویت می کند. (ظرفیت های درونی اسلام در تقویت همبستگی با تمرکز بر نقش حج در وحدت جهان اسلام، محسن محمدی، نورالله کریمیان - حسن رضایی، فصلنامه اسلام و مطالعات اجتماعی در سال ۱۳۹۴)


تاثیر بر افکار عمومی


از آنجا که حج تنها کنگره ای است که مسلمین از اقصی نقاط جهان را با ملیت های مختلف دور هم جمع می کند تا همگی هم صدا و هم لباس اعمال مشترکی را به جای آوردند لذا بهترین فرصت برای خنثی کردن فعالیت تبلیغاتی دشمنان است.. در نگاه امام راحل حج فرصت مغتنمی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی دنیا است و این قابلیت را دارد تا افکار عمومی را متحول کند و مردمان را از توانایی های ذاتی و فرصت های برابر برای دستیابی به کمالات، آگاه سازد.


بعد سیاسی حج حج تنها یک عبادت محض و خودسازی بدون توجه به جامعه سازی نیست. این فریضه بزرگ در عین اینکه مهمترین و تاثیرگذارترین عبادت برای پاکی روح و روان از هر گونه آلودگی است، موثرترین راه برای پیشبرد اهداف سیاسی مد نظر اسلام است، از این رو هرگز نمی توان بعد سیاسی را از حج جدا کرد، چراکه بعد معنوی و سیاسی در کنار یکدیگر تار و پود حج را تشکیل می دهند،


در حقیقت روح عبادت، توجه به خدا است، و روح سیاست توجه به خلق خدا، و این دو در مراسم حج آنچنان به هم آمیخته اند که جدا کردن هر یک، مساوی با نابودی اصل حج است.(تفسیر نمونه، جلد ۱۴، ص ۷۷)


این بدان معناست که یکی از فلسفه های بزرگ حج بعد سیاسی آن است، که دست های آشکار و پنهان در همه زمانها و از همه طرف برای کوبیدن این بعد در کار هستند. امام با تیز بینی بسیار همواره این خطر را گوشزد کرده و به مسلمین جهان از اینکه سفر حج را یک عبادت خشک خالی بدون توجه به مصالح مسلمین بدانند تذکر می دادند. (صحیفه امام، ج۱۸، صص ۶۰-۵۱)


حج به مثابه قیام الناس

امام خمینی اصلی ترین بخش اعمال عبادی- سیاسی حج را «برائت از مشرکین» می دانند در کلام معمار کبیر انقلاب حج «قیام» است و بایستی پاسخگوی فریادهای مظلومانه فلسطین، و همه مسلمانان مظلوم جهان باشد.. نکته مهم اینجاست که ایشان برای این عمل تنها منشا سیاسی قائل نیستند، بلکه ریشه اصلی برائت از مشرکین را در قیام انبیای الهی و ادامه راه آن بزرگواران می دانند. از همین روست که معمار کبیر انقلاب برائت از مشرکین را شرط قبولی حج می دانند و اعلام می کنند که بدون آن، حج ما حج نیست.


 


حج؛ تمرین بندگی


با توجه به آیات و روایاتی که در خصوص حج وارد شده است می توان گفت این فریضه الهی خلاصه و فشرده معارف اسلامی است که در تاروپود آن نهفته است.


پرورش روح عبودیت و بندگی در پیشگاه خداوند یکتا و مبارزه با شرک و خودپرستی یکی از مهمترین ابعاد عبادی حج است. در حقیقت حج تنظیم و تمرین و تشکل زندگی توحیدی است و در سایه همین تمرین و تکرار می توان به جامعه ای با تمدن اسلامی رسید. از همین رو امام خمینی (ره) حج را کانون معارف الهی معرفی کرده اند (امام خمینی، ۱۳۷۸، ص۳۰)

"ماموستا عبدالرحمن خدایی" امام جمعه بانه با بیان اینکه امام خمینی(ره) از مصلحین بزرگ تاریخ معاصراست، گفت: امام راحل با الگو گیری از قیام عاشورایی امام حسین(ع) انقلاب و نهضتی در ایران پایه‌گذاری کردند که زمینه نجات جهان از ظلم و استبداد را فراهم کرد.

امام جمعه بانه از امام راحل به عنوان عالمی فرهیخته و فقیهی نستوه در علوم دینی نام برد و افزود: امام خمینی (ره) قبل از اینکه یک رهبر برای ملت ایران باشد شاگردان بسیاری را تربیت نمودند که هر یک مهره‌های مهمی در پیشبرد اهداف اسلام و نظام بوده‌اند.

به گفته وی، امام خمینی (ره) در مسائل مختلف به ویژه در علوم دینی آثار و کتب بسیاری نوشته و از خود به یادگار گذاشته‌اند که با گذشت سال‌ها از رحلت ایشان هنوز در حوزه ها و دانشگاه از این کتب به عنوان منابع اصلی درسی استفاده می‌شود.

ماموستا خدایی با اشاره به این مطلب که پیاده نمودن شریعت اسلامی و تشکیل حکومت دینی یکی از مهم ترین دستاوردهای امام راحل با بنا نهادن انقلاب اسلامی در کشور ما بوده است، خاطر نشان کرد: در دهه 40 رژیم شاه اصلاحاتی را که به نوعی تیشه به ریشه اصل اسلام بود انجام داد، در چنین شرایطی وقتی امام خطر از بین رفتن اسلام در کشور را احساس کرد با پشتیبانی ملت دست به قیام زد.

امام جمعه بانه در پایان ضمن گرامیداشت یاد و خاطر شهدای قیام 15 خرداد 42 گفت: این روز برای همیشه در تاریخ مبارزات ملت مسلمان ایران ثبت شده است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در سخنرانی زنده تلویزیونی به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی، «تحول‌خواهی، تحول‌انگیزی و تحول‌آفرینی» را از مهمترین خصوصیات امام راحل عظیم‌الشأن خواندند و تأکید کردند: برای زنده‌ماندن انقلاب باید با درس‌آموزی از این ویژگی نرم‌افزاری و عملیاتی امام، رویکرد تحولی و گرایش پرشتاب به «بهتر شدن و حرکت جهشی» را، در همه زمینه‌ها بخصوص در زمینه‌هایی که بی‌تحرکی یا عقب‌گرد داشته‌ایم با جدیت دنبال کنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به روحیه تحول‌خواهی امام از دوران جوانی، افزودند: امام به روش پیامبران سرشت نهفته و غرایز معنوی انسان‌ها را بیدار می‌کرد که این ویژگی ده‌ها سال قبل از آغاز نهضت اسلامی نیز در درس اخلاق منقلب‌کننده ایشان در حوزه علمیه قم مشهود بود.

ایشان، امام خمینی را «امام تحول» نامیدند و افزودند: امام از دوران مبارزات تا پایان حیات مبارکشان در میدان عمل نیز در نقش یک فرمانده بی‌نظیر، روند تحول‌خواهی را رهبری و اقیانوس عظیم ملت ایران را در مسیر تحقق اهداف طوفانی ومتلاطم می‌کرد.

رهبر انقلاب اسلامی در تبیین تحولات ایجاد شده در پرتو روحیه تحول‌آفرینی امام، به «تبدیل روحیه خمودگی و تسلیم ملت ایران به روحیه‌ای مطالبه‌گر» اشاره کردند و افزودند: امام عظیم‌الشأن، ملت ایران را از ملتی بی‌تحرک که فقط به فکر زندگی شخصی خود بود، به ملتی مطالبه‌گر وحاضر در میدان تغییر داد که این ویژگی از آغاز نهضت در سال ۴۱ و پس از آن ۱۵ خرداد ۴۲ تا مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب و سال‌های بعد از آن، نمایان و مشهود است.

ایجاد تحول در نگاه حقارت‌پندارانه ملت در برابر «قدرت‌های خارجی و حتی مسئولان دون‌پایه رژیم پهلوی به ملتی دارای اعتماد به نفس و عزت ملی و مؤثر در سرنوشت کشور» دومین نکته‌ای بود که رهبر انقلاب در تبیین نتایج روحیه تحول‌خواهی امام خمینی به آن پرداختند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «تحول در مطالبات اساسی مردم از خواسته‌های بسیار محدود به مطالباتی همچون استقلال و آزادی» و «تحول در نگاه مردم به دین از یک چارچوب عادی و فردی به یک مکتب نظام‌ساز وتمدن‌ساز» را از دیگر آثار تعیین‌کننده نگاه تحول‌خواه رهبر کبیر انقلاب اسلامی برشمردند.

ایشان در بیان نکته‌ای دیگردر همین زمینه افزودند: در شروع نهضت اسلامی هیچ افقی از آینده در ذهن ملت نبود اما امام این نگاه بی‌افق را به نگاه کنونی ملت یعنی تشکیل امت اسلامی و ایجاد تمدن نوین اسلامی در افق آینده متحول کرد.

رهبر انقلاب «ایجاد تحول در مبانی معرفتی کاربردی و وارد کردن فقه در عرصه نظام‌سازی و اداره کشور» و نیز «پافشاری بر تعبد و معنویت در عین نگاه نوگرایانه به مسائل» را دو نتیجه بارز نگاه تحول‌انگیز امام راحل برشمردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «تحول اساسی در نگاه به جوانان و نسل جوان» را از دیگر آثار مبارک و عمیق رویکرد تحولی امام خمینی خواندند و افزودند: سپردن کارهای بزرگ به جوانان و استفاده از آنان به عنوان ثروت و ذخیره ملی، روش روشن امام بود البته آن بزرگوار در عین حال به افراد غیرجوان نیز به عنوان ثروت ملی اعتماد می‌کردند که این واقعیت نیز در انتصابات ایشان مشهود است و اکنون نیز همچنان که گفته‌ایم باید همین نگاه و روش مد نظر باشد.

ایشان در تبیین دیگر نتایج بسیار مهم نگاه تحول‌خواه امام، ایستادگی و تحقیر ابرقدرت‌ها را مورد توجه قرار دادند و افزودند: زمانی کسی حتی تصور نمی‌کرد بشود روی حرف آمریکا حرف زد اما امام خمینی با ایجاد تحول در نگاه به ابرقدرت‌ها، آن‌ها را تحقیر و ثابت کرد که زورگویان جهانی ضربه‌پذیرند که این حقیقت در فروپاشی شوروی سابق و اوضاع امروز آمریکا مشهود است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امام، «امامِ تحول» بود افزودند: مهمترین نکته این است که امام که عامل اصلی این تحولات بود، به درستی همه آنها را از خدا می دانست.
ایشان نکته مهم دیگر در روحیه تحول انگیز امام را نگاه ایشان به اهمیت تحول روحی و اعتقادی در جوانان دانستند و در جمع بندی این بخش از سخنانشان افزودند: درسی که ما از روحیه و حرکت تحولی امام می گیریم این است که باید حرکت تحول آفرین در همه بخشها ادامه داشته باشد، اگرچه کشور و انقلاب در سی سال گذشته از رویکرد تحولی امام فاصله نگرفته است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای، «پیشرفت ها و حرکت علمی کشور»، «توانمندی‌های دفاعی و رسیدن به نزدیکی مرز بازدارندگی» و «چهره قدرتمند جمهوری اسلامی در عرصه سیاسی» را نمونه‌هایی از پیشرفت و حرکت تحولی در دوران بعد از امام برشمردند و خاطر نشان کردند: در این ۳۰ سال با وجود پیشرفت و تحول در عرصه‌های گوناگون، در برخی موارد در زیر ساختها تحول به‌وجود آمد اما به فعلیت نرسید و در برخی موارد هم عقب‌گرد و پسرفت داشتیم که تأسف‌بار و غیر قابل قبول است.

ایشان، نقطه مقابل انقلاب را که طبیعت آن «نوآوری، تحول، پیشرفت و جهش» است، «ارتجاع» خواندند و افزودند: پیشرفت و یا پسرفت انقلابها بستگی به اراده انسان ها دارد زیرا اگر انسانها در مسیر درست حرکت نکنند، خداوند نعمت خود را از آنها خواهد گرفت، بنابراین باید به‌شدت مراقب بود که دچار چنین وضعیتی نشویم.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه «ما قادر هستیم در بخش های مختلف تمدنی کشور و نظام، تحول ایجاد کنیم و از بنده، جوانان، نخبگان و مردم انتظار است به فکر ایجاد تحول در بخشهای مختلف باشیم»، به برخی الزامات ایجاد تحول اشاره کردند.

«قانع نبودن به داشته‌ها و داشتن روحیه تحول خواهی و پیشرفت مستمر و افزودن بر داشته‌ها» اولین نکته ای بود که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند و گفتند: تحول خواهی لزوماً به معنای اعتراض نیست و یا نباید حتماً بعد از شکست به فکر تحول افتاد بلکه تحول یعنی میل مستمر به شتاب و سرعت گرفتن در حرکت و اجتناب از تحجر و پافشاری بر مشهورات غلط.

حضرت آیت الله خامنه‌ای، تحول صحیح را نیازمند پشتوانه فکری دانستند و با تأکید بر لزوم تحول در مقوله «عدالت» افزودند: تحول باید مبتنی بر یک اندیشه متقن و شکل‌یافته باشد همچنانکه هر حرکت تحولی امام، مبتنی بر مبانی معرفتی اسلام بود زیرا اگر چنین پشتوانه فکری وجود نداشته نباشد، تحول غلط خواهد بود و ثبات قدم وجود نخواهد داشت.

ایشان در همین خصوص به برخی افراد انقلابی و علاقه‌مند در اویل انقلاب اشاره کردند و گفتند: این افراد چون پایه‌های فکری و ایمانی مستحکم و متین و پشتوانه های عقلانی محکم نداشتند، بعد از گذر از دوران جوانی و مراحل مختلف زندگی، به همان فسیل‌هایی تبدیل شدند که انقلاب برای مقابله با آن فسیل‌های کج رو بوجود آمده بود.

ایشان با تأکید بر اینکه تحول را نباید با «استحاله فکری» اشتباه گرفت، افزودند: تحول باید رو به جلو باشد در حالی‌که مسایلی همچون تجدد و غرب‌گرایی که در دوران پهلوی مطرح شد، سلب هویت دینی و ملی و تاریخی ملت ایران و به عبارتی «مرگ تمدنی» بود.

رهبر انقلاب اسلامی خاطر نشان کردند: در تحول، سرعت مهم است اما این سرعت با شتابزدگی و کارهای عجولانه سطحی متفاوت است ضمن آنکه در تحول باید یک دست هدایتگر مطمئن وجود داشته باشد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در ادامه به چند نمونه از مواردی که در کشور نیازمند تحول است، اشاره کردند و افزودند: در مسائل اقتصادی «قطع وابستگی اقتصاد از نفت و بودجه بندی عملیاتی»، در مسائل آموزشی «فایده محور و عمقی و کاربردی شدن دروس در مراکز آموزشی»، در مسائل اجتماعی «تأمین عدالت» و در مسایل خانواده و موضوع ریشه‌کنی اعتیاد و همچنین جلوگیری از پیر شدن کشور، نیازمند حرکت های تحولی هستیم.

حضرت آیت الله خامنه‌ای شرط ایجاد تحول را «نترسیدن از دشمن و دشمنی‌ها» برشمردند و افزودند: در مقابل هر اقدام مثبت و کار مهم، مخالفانی وجود دارد، مثلاً در فضای مجازی غالباً نوع مخالفتها تیز و آزاردهنده است یا جبهه وسیعی از دشمن خارجی وجود دارد که با هر حرکتِ به صلاح کشور، مقابله می‌کند و امپراتوری تبلیغاتی وابسته به صهیونیست‌ها نیز آن را می‌کوبد ولی در انجام یک کار حساب‌شده، نباید ملاحظه این مخالفتها و دشمنی‌ها را کرد.

ایشان راه غلبه بر ترس از دشمنی‌ها را حضور نیروهای جوان، نترس و بدون ملاحظه در صحنه دانستند و گفتند: حضور نیروهای جوان یعنی استفاده از فکر، روحیه، جسارت و اقدام جوانان.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان، آشفتگی جبهه دشمنان جمهوری اسلامی را نتیجه اعتماد ملت ایران به پروردگار خواندند و خاطرنشان کردند: یک بخش از جبهه دشمنان ایران، شوروی بود که با آن وضع فروپاشید و بخش دیگر آن آمریکا است که امروز وضع آشفته آن را همه می‌بینند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حوادث جاریِ این روزهای آمریکا را بروز واقعیات پنهان نگه‌داشته‌شده‌ی آمریکا دانستند و گفتند: زانو زدن پلیس بر روی گردن یک سیاهپوست و فشار دادن آن تا جان باختن شخص و تماشای این صحنه از طرف چند پلیس دیگر، چیز جدیدی نیست بلکه همان اخلاق و طبیعت حکومت آمریکا است که قبلاً نیز با بسیاری از کشورهای دنیا مثل افغانستان، عراق، سوریه و قبل از آن در ویتنام، همین کارها را کرده‌اند.

ایشان شعار امروز مردم آمریکا یعنی «نمی‌توانیم نفس بکشیمِ» را حرف دل همه ملتهای تحت ظلم دانستند و افزودند: البته آمریکایی‌ها با رفتارهایشان در دنیا رسوا شده‌اند. آن از مدیریت ضعیفشان در کرونا که به علت فساد موجود در هیئت حاکمه آمریکا، تلفات و مبتلایان به بیماری در آمریکا چندین برابر کشورهای دیگر است و این هم از برخورد وقیحانه‌شان با مردم که آشکارا جنایت می‌کنند، عذرخواهی هم نمی‌کنند و بعد هم می‌گویند حقوق بشر، انگار آن مرد سیاهی که کشته شد، بشر نبود و حقوقی نداشت.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به احساس خجالت و سرافکندگیِ بجایِ ملت آمریکا از حکومتهای خود و حکومت فعلی‌شان افزودند: با این وضع پیش‌آمده، برخی از ایرانی‌های داخل یا خارج از کشور هم که شغلشان حمایت از آمریکا و بزک آن بود، دیگر نمی‌توانند سر بلند کنند.

رهبر انقلاب اسلامی در پایان ابراز امیدواری کردند که خداوند حوادث عالم را به نفع ملت ایران و اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی پیش ببرد و روح امام بزرگوار و شهید عزیز سلیمانی را با اولیاء خود محشور فرماید.

امام در ۱۵ خرداد سال ۵۹ در جمع روحانیون و اقشار مختلف مردم ‌‏به تشریح انگیزه‌ها و اهداف این قیام و نکاتی درباره روشنفکرمآبان غرب‌زده‏ پرداختند که مشروح آن به شرح ذیل است:

‌‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‌‏پانزده خرداد چرا به وجود آمد؟ و مبدأ وجود آن چه بود؟ و دنباله آن در سابق چه‌‎ ‏بود؟ و الآن چیست؟ و بعدها چه خواهد بود؟ ۱۵ خرداد را کی به وجود آورد؟ و دنباله‌‎ ‏آن را کی تعقیب کرد؟ و الآن کی همان دنباله را تعقیب می‌کند؟ و پس از این امید به‌‎ ‏کیست؟ ۱۵ خرداد برای چه مقصدی بود؟ تاکنون برای چه مقصدی است؟ و بعدها‌‎ ‏برای چه مقصدی خواهد بود؟ ۱۵ خرداد را بشناسید و مقصد ۱۵ خرداد را بشناسید، کسانی که ۱۵ خرداد را به وجود آوردند بشناسید، کسانی که ۱۵ خرداد را دنبال کردند‌‎ ‏بشناسید، کسانی که از این به بعد امید تعقیب آنها هست بشناسید، مخالفین ۱۵ خردادماه و مقصد ۱۵ خرداد را بشناسید.‏

‌‏۱۵ خرداد از همین مدرسه شروع شد. عصر عاشورا در همین مدرسه اجتماع عظیم‌‎ ‏بود و بعد از اینکه صحبت‌هایی و افشاگری‌هایی شد، دنباله آن منتهی به ۱۵ خرداد شد.

۱۵‌‎ ‏خرداد برای اسلام و به اسم اسلام بود و به مبدأیت اسلام و راهنمایی روحانیت و‌‎ ‏همین جمعیت‌ها که الآن اینجا هستند. این‌ها بودند که ۱۵ خرداد را به وجود آوردند. همین‌‎ ‏سنخ جمعیت بودند که ۱۵ خرداد را به وجود آوردند و همین سنخ جمعیت بودند که‌‎ ‏کشته شدند. همین طبقه از افراد اسلامی بودند که برای اسلام قیام کردند و هیچ نظری جز‏اسلام نداشتند ۱۵ خرداد را به وجود آوردند. همین جمعیتی که مقصدی غیر از اسلام‌‎ ‏ندارند در تعقیب ۱۵ خرداد تا حالا دنبال کردند. از همین جمعیت که مقصدی غیر از‌‎ ‏اسلام ندارند امید آن است که تعقیب کنند و نهضت ما را به ثمر برسانند.‏

‌‌‌‏باید دید این جمعیت کی هستند. این‌ها که ۱۵ خرداد را به وجود آوردند و آن‌ها که در‌‎ ‏۱۵ خرداد، به طوری که مشهور است، پانزده هزار فدایی دادند و آن‌هایی که پس از ۱۵‌‎ ‏خرداد و ۱۵ خردادها و پس از قتل عام ۱۵ خرداد و قتل عام‌های دیگر در میدان‌ها آمدند‌‎ ‏چه قشری از جمعیت بودند؟ آنهایی که ۱۵ خرداد را به وجود آوردند، آنهایی که دنباله خرداد را تاکنون رساندند، آنهایی که برای شکستن سد رژیم فعالیت کردند، آن‌هایی‌‎ ‏که به خیابان‌ها ریختند و فریاد «الله اکبر» کردند، همین قشر از جمعیت بودند. حق مال همین‌‎ ‏قشر از جمعیت است، دیگران هیچ حقی ندارند. الآن مسیر ملت‌‎ ‏ما را کی منحرف می‌کند؟ چه گروه‌هایی هستند که ملت ما را از این مسیر می‌خواهند منحرف کنند؟ چه‌‎ ‏جمعیت‌هایی هستند که نهضت اسلامی را می‌خواهند از اسلامیتش منحرف کنند؟ اینها‌‎ ‏گروه‌هایی هستند که عده‌ای از آن‌ها نمی‌دانند قضایا را، جاهلند و عده‌ای هستند عالماً‌‎ ‏عامداً با اسلام مخالفند.

آن‌هایی که جاهلند باید هدایت کرد، باید گفت به آن‌ها که ای‌‎ ‏آقایان! که خیال می‌کنید به غیر از اسلام در ایران می‌تواند چیزی پیش ببرد، ای کسانی که‌‎ ‏گمان می‌کنید ‌‏[‌‏قدرتی‌‏]‌‏ غیر اسلام رژیم را ساقط کرده است، ای کسانی که احتمال‌‎ ‏می‌دهید که غیرمسلمین و غیر اسلام کس دیگر دخالت داشته است، شما مطالعه کنید،‌‎ ‏بررسی کنید اشخاصی که در ۱۵خرداد جان دادند، سنگ‌های قبرهای آنها را ببینید کی‌‎ ‏بودند این‌ها.

اگر یک سنگ قبر از این قشرهای دیگر غیر اسلامی پیدا کردید، آنها هم‌‎ ‏شرکت داشته‌اند. اگر در قشرهای اسلامی یک سنگ قبر از آن درجه‌های بالا پیدا‌‎ ‏کردید، آن‌ها هم شرکت داشته‌اند. ولی پیدا نمی‌کنید. هر چه هست این قشر پایین است،‌‎ ‏این قشر کشاورز است، این قشر کارگر است، این تاجر مسلم است، این کاسب مسلم‏ است، این روحانی متعهد است. هر چه هست از این قشر است. پس ۱۵ خرداد را به تبع‌‎ ‏اسلام این‌ها بوجود آوردند و به تبع اسلام این‌ها حفظ کردند و به تبع اسلام این‌ها نگهداری‌‎ ‏می‌کنند. کسانی که گمان می‌کنند غیر قدرت اسلام می‌توانست یک همچو سدی را‌‎ ‏بشکند در خطا هستند. ‏

انقلابی نمایان فرصت طلب‏ ‌‏و اما آن قشری که به واسطه مخالفت با اسلام با ما مخالفت می‌کنند، آنها باید به‌‎ ‏هدایت ـ اگر ممکن است علاج ـ کرد، والا با همان مشتی که رژیم را از بین بردید این‌‎ ‏وابسته‌ها را هم از بین خواهید برد. از ۱۵ خرداد تاکنون آنچه شده است، آنچه تحقق پیدا‌‎ ‏کرده است، با فعالیت همین قشر و با جان نثاری همین جمعیت و با خون دادن همین طبقه‌‎ ‏بوده است. این‌ها حق دارند در همه چیزهایی که باید تحقق پیدا بکند رأی بدهند. آن‌هایی‌‎ ‏که در خارج بودند و حالا آمده اند و آن‌هایی که در خارجِ صف بوده‌اند و حالا وارد صف‌‎ ‏شده‌اند هیچ حقی در این نهضت ندارند و نظر آن‌ها هیچ اعتباری ندارد. نظر آن ملتی که‌‎ ‏نهضت را به وجود آورد و قدرت‌های بزرگ را شکست و بعد از این هم دنبال همین‌‎ ‏قدرت خواهد بود، تمام حَظّ مال این‌هاست. نظرهای این‌ها میزان است. نظرهای دیگران‌‎ ‏اگر موافق با نظر اینهاست، اگر دنباله اسلام است، اگر با حفظ اسلام و احکام است، اهلاً و‌‎ ‏مرحبا و اگر انحراف است آن‌ها باید بروند آنجایی که قبلاً بوده‌اند.

انحرافات را از کجا‌‎ ‏بشناسیم؟ از کجا بدانیم که ‌‏[‌‏تفاوت‌‏]‌‏ قشر نهضت به وجودآور، با قشرهای مخالف‌‎ ‏نهضت چیست؟ از کجا بفهمیم؟ از نوشته‌های آنها، از گفتار آن‌ها، از اجتماعات آن‌ها، از‌‎ ‏میتینگ‌های آنها. هر اجتماعی که براساس اسلام و قوانین اسلام است، بر مسیر این ملت‌‎ ‏است و هر اجتماع و هر نطق و هر خطابه و هر قلم‌فرسایی که برخلاف مسیر اسلام است،‌‎ ‏هرچه باشد خلاف این نهضت است. مخالفین شما می‌خواهند خون را شما دادید،‌‎ ‏استفاده را آنها ببرند. مخالفین شما می‌خواهند زحمت‌ها را شما کشیدید، میوه‌ها را آنها‌‎ ‏بچینند. مخالفین شما ملت ستمدیده هیچ رنجی نبردند، در زمان طاغوت هم هیچ رنجی‌‌‏نبردند، برای اینکه تبع بودند، موافق بودند یا ساکت بودند. حالا که شما سفره را پهن‌‎ ‏کردید، این‌ها به دور سفره نشسته‌اند برای استفاده. کاش می‌گفتند شما هم شریک، لکن‌‎ ‏می‌گویند ما، و شما نه. و روحانیت نه. ما و قشرهای دیگر نه. همه چیز را برای خودشان‌‎ ‏می‌خواهند. ما و اسلام نه! ‏

سخنی با غرب باوران بیگانه از ۱۵ خرداد‏

ای غربزده‌ها! ای اجنبی زده‌ها! ای انسان‌های میان تهی! ای انسان‌های بی‌محتوا! به خود‌‎ ‏آیید همه چیز خودتان را غربی نکنید. ملاحظه کنید چیزهایی که در غرب است، چیزهای‌‎ ‏خوبی که در غرب است، ملاحظه کنید جمعیت حقوق بشر که در غرب است، ببینید چه‌‎ ‏اشخاصی هستند و چه مقاصدی دارند. این‌ها حقوق بشر را می‌خواهند ملاحظه کنند، یا‌‎ ‏حقوق ابرقدرت‌ها را؟ اینها دنبال ابرقدرت‌ها هستند و حقوق ابر قدرتها را می‌خواهند تأمین‌‎ ‏کنند.

شما ای حقوقدان‌های ما! ای جمعیت حقوق بشر! دنباله این حقوقدان‌ها نروید. شما‌‎ ‏مثل این قشر، این قشر زحمتکش، حقوق را اجرا کنید. این‌ها جمعیت حقوق بشر هستند. ‏این‌ها برای حقوق بشر زحمت می‌کشند. اینها تأمین آسایش بشر را می‌کنند. شما صحبت‌‎ ‏می‌کنید! این‌ها عمل می‌کنند. این کارگرها، این دهقان‌ها، این‌ها جمعیت حقوق بشر و‌‎ ‏حقوقدان هستند. این‌ها عمل می‌کنند، و شما می‌نویسید. هیچ یک از شما در راه رسیدن‌‎ ‏بشر به حقوق خودش فعالیت ندارد. آنکه فعالیت دارد همین جمعیتی هستند که امروز‌‎ ‏قیام کرده و ۱۵ خرداد قیام کرد. این‌ها برای بشر دلسوزند، برای اینکه مسلمند. این‌ها‌‎ ‏مسلمند. اسلام برای بشر دلسوز است. شما که مسیرتان غیر اسلام است برای بشر هیچ‌‎ ‏کاری نمی‌کنید، می‌نویسید و می‌خواهید نهضت را منحرف کنید، می‌گویید تا نهضت را‌‎ ‏منحرف کنید.

‌‏تواضع و تعظیم در برابر ملت‏

از ۱۵ خرداد تا حالا که آمدیم، خون دادیم یعنی شما خون دادید، من که نشسته‌ام‌‎ ‏اینجا. من هم هیچ حقی ندارم. شما خون دادید. شماها به میدان رفتید، شماها مبارزه‏ ‌‏کردید، ماها هیچ حقی نداریم.

ما باید برای شما خدمت کنیم. خودمان نباید استفاده کنیم.‎ استفاده عنوانی. خاک بر سر من که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم! خاک بر سر‌‎ ‏من که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفاده‌اش را ببرم! گریه و ابراز احساسات شدید‌‎ ‏جمعیت و شعار درود بر خمینی‌‏] ‏طبقه‌های بالا، آن‌هایی که فعالیت هیچ نداشتند و مخالفت هم‌‎ ‏ندارند، حقی ندارند، و نباید حقی داشته باشند، لکن اگر از حالا خدمت بکنند، صاحب‌‎ ‏حق می‌شوند. و من مأیوسم که خدمت بکنند.

آن‌هایی که نظر انحرافی دارند، آن‌هایی که‌‎ ‏نظر خیانت به اسلام و این ملت دارند، آن‌هایی که اسلام ۱۴۰۰ ساله را کافی نمی‌دانند،‌‎ ‏آن‌ها باید حسابشان را از ملت جدا کنند. جدا هم هست. ما از این به بعد احتیاج به شما‌‎ ‏داریم. احتیاج به همین طبقه؛ و بی نیاز از آن طبقات. ‏

‌‏مخالفان اجرای اسلام‏ ‌‏امروز روزی است که اسلام باید تحقق پیدا کند. این حرف‌ها که گفته می‌شود نظیر‌‎ ‏همان حرف‌ها بود که گفته شد که «حالا زود است صبر کنید.» ما اگر اسلام را در این انقلاب،‌‎ ‏در این نهضت احکام اسلام را پیاده نکنیم، کی پیاده خواهیم کرد؟ چه وقت همچو‌‎ ‏نهضتی تحقق پیدا می‌کند؟ اگر این نهضت خدای نخواسته بخوابد و به خاموشی بگراید،‌‎ ‏کی می‌تواند دیگر اسم اسلام را بیاورد؟ ‏

اگر ما امروز قوانین اسلام را اجرا نکنیم، کی اجرا بکنیم؟ آقایانی که می‌گویید‌‎ ‏نمی‌شود، پس کی می‌شود؟ پس بگویید هیچ وقت اسلام نه! بگویید نهضت منهای‌‎ ‏اسلام. همان طوری که گفتید اسلام منهای روحانیت، حالا هم بگویید نهضت منهای‌‎ ‏اسلام. اگر با این نهضت اسلام را متحقق نکنید و احکام اسلام را مو به مو جاری نکنید،‌‎ ‏مأیوس باشید دیگر نخواهد شد.

آن‌هایی که به اسلام عقیده دارند، آن‌هایی که دلشان برای‌‎ ‏قرآن می‌تپد، امروز باید فعالیت کنند. ۱۵ خرداد برای همین بود. قبل از ۱۵ خرداد برای‌‎ ‏اسلام بود قیام روحانیون، قیام ۱۵ خرداد برای همین بود، بعد از آن هم دنباله همین بود. اسلام بود لَیْسَ اِلاّ. ما غیر اسلام نمی‌خواهیم و اسلام در همه وقت و خصوصا حالا قابل‏ اجراست. ‏

‌‏هشدار و اخطار‏

آقایان! توجه کنید به گفته‌های خودتان، توجه کنید به نوشته‌های خودتان، توجه‌‎ ‏کنید که شما را اسلام از قید و بند آزاد کرد. توجه کنید که شما را اسلام از بلاد خارج‌‎ ‏به داخل کشاند. توجه کنید که اسلام شما را از زاویه‌ها بیرون کشید، از کنج خانه‌ها‌‎ ‏بیرون کشید. توجه کنید که اسلام قلم شما را آزاد کرد. توجه کنید که اسلام بیان شما‌‎ ‏را آزاد کرد. حالا بر ضد اسلام؟!

مسلمین می‌توانند تحمل کنند که اسلام و خون‌‎ ‏مسلمین شما را آزاد کرد، و حالا بر ضد اسلام قیام می‌کنید؟ چیز می‌نویسید؟ این‌‎ ‏کفران نعمت است . خداوند این نعمت را به شما داد. شکرانۀ این نعمت این است‌‎ ‏که تبعیت کنید از اسلام. توبه کنید از حرف‌هایی که می‌زنید. توبه کنید از نوشته هایی که‌‎ ‏می‌نویسید. گرایش کنید به اسلام. گرایش کنید به طبقات پایینی که شما پایین می‌دانید و از‌‎ ‏شما بالاترند. این‌ها چهره نورانی اسلام و مسلمینند. اینها چهره‌هایی هستند که رسول خدا‌‎ ‏آنها را می‌پذیرد. اینها چهره‌هایی هستند که محبوب خدا هستند. شما هم وارد این‌ها‌‎ ‏بشوید، چهره خودتان را با این‌ها منطبق کنید، آراء خودتان را با این‌ها منطبق کنید. هی دم از‌‎ ‏غرب چقدر می‌زنید! چقدر میان تهی شدید! باید احکام اسلام را با احکام غرب‌‎ ‏بسنجیم! چه غلطی است! شکر نعمت این است که به اسلام وفادار باشید.

من به شما‌‎ ‏اخطار می‌کنم که به اسلام وفادار باشید، من شما را نصیحت می‌کنم. من در همین مدرسه‌‎ ‏شاه را نصیحت کردم و نشنید، شما که چیزی نیستید. عصر عاشورا من گفتم کاری نکن که‌‎ ‏ملت تو را بیرون کند. نشنید و کاری کرد که ملت بیرونش کرد.‌‌‌‏

برادرهای من! از هر قشری که هستید، وقت نگذشته است، وقت‌‎ ‏توبه باقی است. بیایید با این ملت برادروار در این راه راهپیمایی کنید. یکی از شما توی‌‎ ‏این جمعیت نیست! یک دانه از شما توی این جمعیت نیست! بیایید با این مردم هم رأی‌‎ ‏باشید، هم صدا باشید. بیایید به سوی‌‎ ‏اسلام که همه شما را نجات داد. به شکرانه نعمت‌‎ ‏از اسلام وفاداری کنید. برای اسلام باشید. برادرهای من! آنچه می‌خواهید در اسلام ‏است.

آنچه می‌خواهید در این کنج مدرسه‌هاست. زندگی آن‌ها را ببینید و مقایسه کنید با‌‎ ‏آن‌هایی که برای بشر دلشان می‌تپد! یعنی با قلم، یعنی با بیان! ببینید اینها در چه حال هستند. ‏ببینید زندگی روحانیت چه است. ببینید زندگی این طبقه کارگر چه است. ببینید زندگی‌‎ ‏این کشاورز چه است. زندگی این کاسبکار چه است. برای این‌ها فکر کنید.

دلسوزی این‌‎ ‏نیست که قلم بردارید بر ضد اسلام چیز بنویسید، به اسم حقوق بشر و به اسم حقوقدان با‌‎ ‏اینها همراهی کنید. شماها تا حالا برای این ملت از جیبتان چیزی خرج کردید؟ به وجدان‌‎ ‏خودتان من ارجاعتان می‌کنم. آن‌هایی که دلشان برای این مستمندان و این بشر می‌سوزد،‌‎ ‏این زن‌های اطراف شهر قم و زن‌های جنوب تهران و زن‌های جنوب همه شهرستان‌‌ها. جنوب‌‎ ‏به معنای اینکه شما می‌گویید اینها پایین هستند. این‌ها حقوق بشر را می‌دانند و عمل‌‎ ‏می‌کنند. اینها طلاهایشان که ذخیره یک پنجاه سال، بیست سال، سی سالشان بود آمدند‌‎ ‏برای مستمندان دادند. شما چه کردید؟ شماها چه کردید؟ بگویید. شما هم همراهی کنید‌‎ ‏با این مستمندان. شما با این طبقه همراه بشوید. نمی‌گویم پول بدهید، می‌گویم قلمتان‌‎ ‏موافق باشد، قدمتان موافق باشد، رأیتان موافق باشد، اسلام را حفظ کنید.

اسلام برای شما‌‎ ‏خوب است. برای دنیایتان خوب است. اگر آخرت را هم قبول ندارید، برای دنیایتان‌‎ ‏خوب است. با روحانیون مخالفت نکنید، رای دنیایتان خوب است. این‌ها هستند، این قشر‌‎ ‏روحانی متعهد، این قشر روحانی که توی این حجره‌های کوچک دو تا سه تا زندگی‌‎ ‏می‌کنند که بیرونشان کردند، این جمعیت زاغه نشین‌های اطراف شهرها که هر هفت نفر،‌‎ ‏هشت نفر آنها در یک سوراخی زندگی می‌کنند، این‌ها حقوق بشر را بهتر از ما می‌دانند. این‌ها جمعیت دلسوزی برای بشرند. این‌ها جمعیت حقوق بشرند، نه من و شما. بیایید برای‌‎ ‏این‌ها فکری بکنید، برای این‌ها. دولت و ملت برای این طبقه فکر کنند. این‌ها حق دارند. حق‌‎ ‏این‌ها را ادا کنید. و همین‌ها حق بشر را دارند ادا می‌کنند.‏

پند و اندرز به روشنفکرمآب‌ها

‌‏من به شما جمعیت‌ها، جمعیت‌هایی که هر چند روز دور هم می‌نشینید، نصیحت می‌کنم.‏ من علاقه دارم که همه سعادتمند باشید. من نصیحت می‌کنم که مسیر خودتان را از اسلام‌‎ ‏جدا نکنید. مسیر خودتان را از روحانیت جدا نکنید. این قدرت الهی را. این قدرت‌‎ ‏روحانیت که یک قدرت الهی است، از دست ندهید. اگر این قدرت از دست برود، شما‌‎ ‏هیچ خواهید بود. این قدرت روحانی است که مردم را به کوچه‌ها می‌کشد. قدرت اسلام‌‎ ‏است که از حلقوم روحانیت بیرون می‌آید. اینها را نشکنید.

خدایا، تو می‌دانی که من‌‎ ‏برای اینکه معمم هستم از روحانیت طرفداری نمی‌کنم. برای اینکه می‌دانم این قشرند،‌‎ ‏که می‌توانند ملت را نجات بدهند، این قشرند که مردم آن‌ها را می‌خواهند. این‌‎ ‏مساجد است که این بساط را درست کرد. این مساجد است که نهضت را درست کرد. در‌‎ ‏عهد رسول‌الله هم، و بعد از آن هم تا مدت‌ها، مسجد مرکز اجتماع سیاسی بود، مرکز‌‎ ‏تجییش جیوش بود.

«محراب» یعنی مکان حرب، مکان جنگ هم جنگ با شیطان، و هم‌‎ ‏جنگ با طاغوت. از محراب‌ها باید جنگ پیدا بشود، چنانکه پیشتر از محراب‌ها پیدا می‌شد از‌‎ ‏مسجدها پیدا می شد. ای ملت! مسجدهای خودتان را حفظ کنید. ای روشنفکران‌‎ ‏مسجدها را حفظ کنید، روشنفکر غربی نباشید.

روشنفکر وارداتی نباشید! ای حقوقدان‌ها! مسجدها را حفظ کنید. بروید به مسجد، نمی‌روید! این مسجدها را حفظ کنید تا این‌‎ ‏نهضت به ثمر برسد، تا مملکت شما نجات پیدا کند. خداوند ان شاءالله این مسجدها را‌‎ ‏برای ما حفظ کند. خداوند ان شاءالله روحانیون را برای ما حفظ کند. خداوند ان شاءالله ‌‎ ‌‏مخالفین را هدایت کند. خداوند ان شاءالله ملت ما را سعادتمند کند. ‏

‌‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
صحیفه امام؛ جلد ۸

حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی روز پنجشنبه در مراسم افتتاح پروژه های وزارت نیرو در استان های بوشهر و آذربایجان غربی، ضمن اظهارهمدردی با مردم آمریکا که در اعتراض به کشته شدن مظلومانه جرج فلوید به خیابانها آمده اند، تاکید کرد: ایران به شدت این جنایت آمریکا و کاخ سفید را که فرمان این جنایتها را صادر می کند، محکوم می نماید.

رئیس جمهور گفت: در شرایطی که وضع آمریکا در یکی از بدترین روزهای تاریخ سیاسی و اجتماعی این کشور است، شاهدیم که چه ظلم بزرگی به سیاهپوستان و به همه مردم آمریکا می شود که از لحاظ سیاسی، تفکر کنونی حاکم بر کاخ سفید را مردود می‌دانند.

  روحانی با بیان اینکه قتل جرج فلوید رابطه انسان ها با یکدیگر را در عرصه جهانی نمایان کرد، افزود: این ماجرا نشان داد وقتی یک مظلوم در دنیا کشته می‌شود، همه جهان به حرکت در می‌آید و مهم نیست فردی که کشته شده مسلمان، مسیحی، آمریکایی و یا غیر آمریکایی بوده بلکه مهم برای جهانیان این بوده که فردی در شدت مظلومیت و با وحشیانه‌ترین طریق کشته شده است و این همچنین نشان می دهد هنوز تا رسیدن به آن تمدن جهانی و بشری که مورد توجه انبیا و پیامبر عظیم‌الشان اسلام بوده فاصله داریم.

رئیس جمهور با ابراز اظهار همدردی با همه مردم آمریکا که امروز با حضور در خیابانها دست به تظاهرات زده اند، تصریح کرد: ما جنایات آمریکا را به شدت محکوم می‌کنیم؛ جنایاتی که امروز در آمریکا واقع می‌شود و حاکمان کاخ سفیدی که فرمان این جنایت‌ها را صادر می‌کنند.

 روحانی با بیان اینکه انجیل کتاب آسمانی و کتاب مقدسی است که همه مردم را به صلح، آرامش و انسانیت دعوت می‌کند، اظهارداشت: انجیل کتابی نیست که فرمان قتل بی‌گناهان را صادر کند و شرم‌آور است رئیس‌جمهوری که می‌خواهد علیه ملت خود اقدام کند، دست به کتاب آسمانی می‌برد و انجیل را بلند می‌کند و این باعث خشم همه ادیان ابراهیمی است چرا که کتاب مقدس برای همه ما مقدس است و ما هم به انجیل و به عیسی مسیح احترام می‌گذاریم، این کتب آسمانی برای ما محترم و عزیز هستند، حالا هر کجا  و توسط هر پیامبری که از جانب خداوند بر او نازل شده است.

رئیس جمهور افزود: در شرایطی که امروز همه مردم جهان با خشم و نفرت به کاخ سفید نگاه می‌کنند، همه دوستداران ما در دنیا شاهدند که مردم ما با همه توان و برای افتتاح طرح های بزرگ به صحنه آمده اند و ان شاءالله اهدافی که مورد نظر ماست و آن تحولی که امام مدنظرش بود و دیروز مقام معظم رهبری آن تحول‌آفرینی امام و اندیشه تحول امام را بیان کردند، محقق شود و همگان شاهد ادامه این تحول در مسیر انقلاب اسلامی به دست مردم بزرگوار ایران باشند.

 روحانی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه نیازمندکمک مردم برای مدیریت مصرف آب و برق در کشور هستیم، گفت: با توجه به شرایط دشواری که امسال به دلیل بیماری کرونا با آن مواجه ایم، نباید بگذاریم در موضوع آب و برق با مشکل مواجه شویم.

رئیس جمهور اعلام خبر افتتاح 18 واحد نیروگاهی تا پایان امسال را خوشحال کننده برای هم ملت ایران دانست و گفت: امروز یک واحد نیروگاهی ما در عسلویه با هزینه 2هزار و 240میلیارد تومان افتتاح شد. همچنین امسال 9 سد در مجموع افتتاح می شود که سد اشنویه سومین سدی است که از ابتدای سال  افتتاح شد و 6 سد دیگر تا پایان سال افتتاح و آبگیری 9 سد دیگر هم آغاز خواهد شد.

 روحانی به مراودات برق با کشورهای همسایه اشاره کرد و اظهارداشت:خوشحالم که در زمینه برق امروز یک مراودات خیلی خوبی با همسایگان خود داریم یعنی آن روزی که آنها نیاز دارند ما برق به آنها صادر می‌کنیم و روزی که ما نیاز داریم، از آنها برق می‌گیریم. این تبادل یعنی روابط با همسایگان ما فقط در دنیای سیاست مهم نیست بلکه در دنیای اقتصاد و فرهنگ و گردشگری، همکاری‌های علمی، فناوری، دانشگاهی هم خیلی مهم است.

رئیس جمهور گفت: به اعتماد من هیچ رابطه‌ای در سیاست خارجی مهم‌تر از رابطه با همسایگان نیست. ما 15 همسایه داریم و باید یک روابط بسیار خوب و نزدیک با این 15 همسایه برقرار کنیم چرا که موجب ثبات مرزها و امنیت ملی است و ما خوشبختانه از این 15 همسایه با 13 همسایه روابط خوبی داریم و با بعضی از آنها روابط ما بسیار نزدیک، صمیمانه، برادرانه و دوستانه است. متاسفانه یکی دو کشور در جنوب از مردم خوب ایران فاصله گرفتند والا ما آغازگر این فاصله نبودیم و همیشه می‌خواهیم با همسایگان‌مان روابط خوب و نزدیک داشته باشیم.

 روحانی با اشاره به صادرات گاز ایران به ترکیه و عراق گفت: ما آمادگی داریم گاز را به پاکستان، هندوستان و عمان صادر کنیم و البته توافق‌نامه‌هایی هم در این موارد به امضا رسیده و در عمل هم قدم‌هایی در این راستا برداشته شده است و در زمینه برق هم همینطور است و ما یک ارتباط تنگاتنگی در این حوزه با پاکستان، ترکمنستان، آذربایجان، عراق و کشورهای مختلف داریم یعنی برق را از آنها می‌گیریم و یا صادر می‌کنیم و در همین ارتباط در سفر وزیر نیرو به عراق توافقتنامه ای برای صادرات دوساله برق به عراق امضا شد.

 رئیس جمهور با قدردانی از نامگذاری امسال به نام سال جهش تولید از سوی مقام معظم رهبری، گفت: همه ما باید کمک کنیم تولید به حرکت در بیاید و مردم ما کاملا مطمئن باشند دولت علیرغم سختی‌ها با همه توان به اقتصاد و مسائل زیربنایی کشور توجه دارد و افتتاح های گسترده در سطح کشور بویژه در روزهای پنجشنبه در همین راستا است و امیدواریم هر روز ما در امسال روز تولید، جهش تولید، افتتاح طرح های بزرگ و روز نشاط مردم باشد.

رئیس جمهور در ابتدای سخنان نیز با گرامیداشت 15 خرداد سال 42  اظهارداشت: 15 خرداد به عنوان روز تاریخی برای ما، نشانگر حضور، ایثار و فداکاری مردم برای انقلاب اسلامی است.

 روحانی گفت: حادثه 15 خرداد یک حادثه معمولی نبود و شاید هیچ‌کس فکر نمی‌کرد به خاطر دستگیری حضرت امام به عنوان رهبر نهضت و مرجع بزرگ شیعیان، چنین حرکتی در سراسر ایران به وجود بیاید و مردم این چنین در راه نهضت اسلامی ایثار و فداکاری کنند.

در این مراسم، بهره برداری از طرحهای مهم سد اشنویه (چپرآباد) در استان آذربایجان غربی و واحد یک بخش بخار نیروگاه سیکل ترکیبی عسلویه، پروژه‌های افزایش ظرفیت، توسعه و بهینه‌سازی پست‌های 400 کیلوولت پارس، 2300 بوشهر1، گناوه، صنعت بوشهر و 400 پارس در استان بوشهر، به دستور حجت  روحانی آغاز شد.

همچنین در ابتدای این مراسم پس از ارائه گزارش  اردکانیان وزیر نیرو از طرح‌های قابل افتتاح این وزارتخانه در استان‌های بوشهر و آذربایجان غربی، مدیرعامل شرکت مادر تخصصی تولید نیروی برق حرارتی گزارشی از واحد یک بخش بخار نیروگاه سیکل ترکیبی عسلویه ارائه کرد.

در ادامه این مراسم، مدیرعامل شرکت توانیر در ارتباط با پروژه‌های افزایش ظرفیت، توسعه و بهینه‌سازی پست‌های 400 کیلوولت پارس، 2300 بوشهر1، گناوه، صنعت بوشهر، 400 پارس در استان بوشهر و معاون آب و آبفای وزارت نیرو نیز از روند تکمیل و آغاز بهره برداری سند اشنویه(چپرآباد) و اثرات این طرح بر منطقه، گزارش های جداگانه ای ارائه کردند.

چهاردهم خرداد سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (ره) است که به این مناسبت، وصیت نامه الهی-سیاسی ایشان را که از سوی آیت الله العظمی خامنه ای قرائت شده بود را بازنشر خواهیم کرد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

  

 قالَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلّم: إنّی تارکٌ فیکُمُ الثَقلَینِ، کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی فإِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَیّ الْحَوضَ

 

الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ أللّهُمَّ صلّ ‌علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ أسرارِ کتابِکَ الذّی تجلّی فیه الأَحدیه بِجمیعِ أسمائکَ حَتّی المُسْتَأْثَرِ منها الّذی لایعْلَمُهُ غَیرک؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیهم أصلِ الشَجَره الخَبیثه.

   

 و بعد، اینجانب مناسب می‌دانم که شمه‌ای کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی  و عرفانی که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه‌ای که عرفان آن برتمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و ازآنجا تا لاهوت و آنچه درفهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بربشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» که از هرچیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است براین دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره‌ای گذرا و بسیار کوتاه ازآنچه براین دو ثقل گذشته است بنمایم.

   

شاید جمله لَنْ یفْتَرِقا حتّی یرِدا عَلَی الْحوَض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول الله ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ هرچه بر یکی از این دو گذشته است بردیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است، تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است.

   

 و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و [در] کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به طور متواتر نقل شده است. و این حدیث شریف حجت قاطع است برجمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگرعذری برای جاهلان بی‌خبر باشد برای علمای مذاهب نیست.

 

اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مسائل أسف‌انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی (ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله‌ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ  دریافت کرده بودند و ندای اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثقلان در گوششان بود با بهانه‌های مختلف وتوطئه‌های از پیش تهیه شده، آنان راعقب زده و با قرآن، ‌در حقیقت قرآن را ـ که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی ومعنوی بود و است ـ از صحنه خارج کردند؛ و برحکومت عدل الهی ـ که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا وکتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.

   

و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری، ازمقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی (ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، ‌ برساند و این ولیده «علم الاسماء» را از شرّ شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط وعدل رساند و حکومت را به دست اولیاء الله، معصومین ـ علیهم صلوات الاولین والآخرین ـ بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائر و آخوندهای خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیله‌ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران ومعاندان حق تعالی شد. و مع‌الأسف به دست دشمنان توطئه‌گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت  ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت وکتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمی‌آورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن می‌گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمه «آخوند سیاسی» موازن با آخوند بی‌دین شده بود و اکنون نیز هست.

   

و اخیراً قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بسته‌اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می‌کنند و به اطراف می‌فرستند و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می‌کنند. ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضاخان پهلوی طبع کرد و عده‌ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و می‌بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی‌پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی می‌کند و وهابیت، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی را ترویج می‌کند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابرقدرتها می‌دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره‌برداری می‌کند.

 

ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که می‌خواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می‌زند، ‌از مقبره‌ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می‌کشاند نجات دهد.

   

و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده، و امیرالمؤمنین علی بن‌ ابیطالب، این بنده رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است.

 

ما مفتخریم که کتاب نهج‌البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی‌بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.

 

ما مفتخریم که ائمه معصومین، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان ـ علیهم آلاف التحیات و السلام ـ که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند.

 

ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را «قرآن صاعد» می‌خوانند از ائمه معصومین ما است. ما به «مناجات شعبانیه» امامان و «دعای عرفات» حسین بن علی ـ علیهماالسلام ـ و «صحیفه سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفه فاطمیه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی  به زهرای مرضیه است از ما است.

 

ما مفتخریم که «باقرالعلوم» بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول ـ صلی الله‌علیه و آله  ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، ‌از ما است.

 

و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفری» است که فقه ما که دریای بی‌پایان است، یکی از آثار اوست. و ما مفتخریم که به همه ائمه معصومین ـ علیهم صلوات الله ـ و متعهد به پیروی آنانیم.

    

ما مفتخریم که ائمه معصومین ما ـ صلوات الله و سلامه علیهم ـ در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل  حکومت عدل یکی از ابعاد آن است، درحبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه  براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. وما امروز مفتخریم که می‌خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگِ سرنوشت‌ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می‌کنند.

 

ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان درصحنه‌های فرهنگی و اقتصادی ونظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و نا آشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی‌اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده‌اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندی که دل ملت را از شوق وشعف به لرزه درمی‌آورد و دل دشمنان وجاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می‌لرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب‌گونه ـ علیها سلام الله ـ فریاد می‌زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و می‌دانند آنچه به دست آورده‌اند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.

 

و ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی‌کشند و برای رسیدن به‌ ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی‌شناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می‌شود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه «اسرائیل بزرگ»! آنان را به هر جنایتی می‌کشاند. و ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی این جنایت پیشه دوره گرد، وحسن و حسنی مبارک هم‌آخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی  به ملتهای خود رویگردان نیستند. و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقی است که دوست و دشمن او را به جنایتکاری ونقض حقوق بین المللی و حقوق بشر می‌شناسند و همه می‌دانند که خیانتکاری او به ملت مظلوم عراق و شیخ نشینان خلیج، ‌ کمتر از خیانت به ملت ایران نباشد.

   

و ما و ملتهای مظلوم دنیا مفتخریم که رسانه‌های گروهی و دستگاههای تبلیغات جهانی، ‌ما و همه مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتی که ابرقدرتهای جنایتکار دستور می‌دهند متهم می کنند. کدام افتخار بالاتر و والاتر از اینکه امریکا با همه ادعاهایش و همه ساز و برگهای جنگی‌اش و آنهمه دولتهای سرسپرده‌اش و به دست داشتن ثروتهای بی پایانِ ملتهای مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه‌های گروهی، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیه الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمی‌داند به که متوسل شود! و رو به هرکس می‌کند جواب رد می‌شنود! و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی ـ جلَّت عظمتُه ـ که ملتها را بویژه ملت ایران اسلامی رابیدار نموده واز ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نموده.

 

من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می‌کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرق ملحد و نه به غربِ ستمگرِ کافر وابسته است، بلکه به صراطی که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدارً پایبند بوده، و لحظه‌[ای‌]‌ از شکر این نعمت غفلت نکرده و دستهای ناپاک عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از خارجی، تزلزلی در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند؛ و بدانند  که هرچه رسانه‌های گروهی عالم و قدرتهای شیطانی غرب و شرق اشتلم می‌زنند دلیل برقدرت الهی آنان است و خداوند بزرگ سزای آنان را هم در این عالم و هم درعوالم دیگر خواهد داد.   «إنَّه ولی النِّعَم وبِیدِه ملکوتُ کلِّ شیءٍ».

   

و با کمال جِد و عجز ازملتهای مسلمان می‌خواهم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جانفشانی و نثار عزیزان پیروی کنند. از آن جمله دست از فقه سنتی که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است، چه احکام اولیه و چه ثانویه که هر دو مکتب فقه‌ اسلامی است، ذره‌ای منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمی انحرافی، مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است. و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگر سیاسی نماز است هرگز غفلت نکنند، که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالی بر جمهوری اسلامی ایران است. و از آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین ـ صلوات وافر الهی و انبیا  و ملائکه الله و صلحا بر روح بزرگ حماسی او باد ـ هیچ‌گاه غفلت نکنند. و بدانند آنچه دستور ائمه ـ علیهم السلام ـ برای بزرگداشت این حماسه تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران  ستم‌پیشه در طول تاریخ الی الابد. و می‌دانید که لعن ‌و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیه ـلعنه‌ الله‌ علیهم ـ با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده‌اند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستم‌شکن است.

 

و لازم است در نوحه‌ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق ـ علیهم سلام الله ـ‌ به طور کوبنده فجایع و ستمگریهای ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود؛ و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن ‌جمله آل‌سعود، این خائنین به ‌حرم بزرگ الهی _ لعنه الله و ملائکته و رسله علیهم ـ است به طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است که حافظ ملّیت مسلمین، بویژه شیعیان ائمه اثنی‌عشر ـ علیهم صلوات الله وسلم ـ [است].

 

و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسی ـ الهی اینجانب اختصاص به ملت عظیم‌الشأن ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب می‌باشد.

 

از خداوند ـ عزوجل ـ عاجزانه خواهانم که لحظه‌ای ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنایات غیبی خود به این فرزندان اسلام و رزمندگان عزیز لحظه [‌ای] دریغ نفرماید.

                                                                                             روح الله الموسوی الخمینی

   

بِسْمِ اللهِ الْرَحْمنِ الْرَّحیمْ

اهمیت انقلاب شکوهمند اسلامی که دستاورد میلیونها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز، این شهیدان زنده است و مورد امید میلیونها مسلمانان و مستضعفان جهان است، به قدری است که ارزیابی آن از عهده قلم و بیان والاتر و برتر است.   اینجانب، روح الله موسوی خمینی که از کرم عظیم خداوند متعال با همه خطایا مأیوس نیستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگی به کرم کریم مطلق است، به عنوان یک نفر طلبه حقیر که همچون دیگر برادران ایمانی امید به این انقلاب و بقای دستاوردهای آن و به ثمر رسیدن هرچه بیشتر آن دارم، به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسلهای عزیز آینده مطالبی هر چند تکراری عرض می‌نمایم. و از خداوند بخشاینده می‌خواهم که خلوص نیت در این تذکرات عنایت فرماید.

    

۱-  ما می‌دانیم  که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات غیبی الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند امکان نداشت یک جمعیت ۳۶ میلیونی با آن تبلیغات ضدّ اسلامی و ضد روحانی خصوص در این صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنیهای بیحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضداسلامی و ضدملی به صورت ملیت، و آنهمه شعرها و بذله گوییها، و آنهمه مراکز عیاشی و فحشا و قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه برای کشیدن نسل جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالی و ترقی میهن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و بی‌تفاوتی در پیشامدهای خائنانه، که به دست شاه فاسد و پدر بی‌فرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشی که از طرف سفارتخانه‌های قدرتمندان بر ملت تحمیل می‌شد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشی که مقدرات کشور به دست آنان سپرده می‌شد، با به کار گرفتن معلمان و استادان غربزده یا شرقزده صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه ملی صحیح، با نام «ملیت» و «ملی گرایی»، گرچه در بین آنان مردانی متعهد و دلسوز بودند، لکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتی نمی‌توانستند انجام دهند و با اینهمه و دهها مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغاتْ به انحراف فکری کشیدن بسیاری از آنان، ممکن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد و فریاد «الله اکبر» و فداکاریهای حیرت‌آور و معجزه آسا تمام قدرتهای داخل و خارج را کنار زده و خودْ مقدرات کشور را به دست گیرد. بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جدا است: هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام. و تردید نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است.

    

۲- اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین می‌کند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خود برساند. و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته، ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را  در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است. اینک که به توفیق و تأیید خداوند، جمهوری اسلامی با دست توانای ملت متعهد پایه‌ریزی  شده، و آنچه در این حکومت اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است، برملت عظیم الشأن ایران است که درتحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است، که انبیای عظام از آدم ـ علیه السلام‌ـ  تا خاتم النبیین ـ صلی الله علیه وآله وسلم‌ـ در راه آن کوشش و فداکاری جانفرسا نموده‌اند و هیچ مانعی آنان را از این فریضه بزرگ باز نداشته؛ و همچنین پس از آنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام ـ علیهم صلوات الله ـ با کوششهای توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن  کوشیده‌اند. و امروز بر ملت  ایران، خصوصاً، و بر جمیع مسلمانان، عموماً،   واجب است این امانت الهی را که در ایران به طور رسمی اعلام شده و در مدتی کوتاه نتایج عظیمی به بار آورده، با تمام توان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقای آن و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند. و امید است که پرتو نور آن بر تمام کشورهای اسلامی تابیدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در این امر حیاتی  نمایند، و دست ابرقدرتهای عالمخوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جهان کوتاه نمایند.

   

اینجانب که نفسهای آخر عمر را می‌کشم به حسب وظیفه، شطری از آنچه در حفظ و بقای این ودیعه الهی دخالت دارد و شطری از موانع و خطرهایی که آن را تهدید می‌کنند، برای نسل حاضر و نسلهای آینده عرض می‌کنم و توفیق و تأیید همگان را از درگاه پروردگار عالمیان خواهانم.

 

الف:

بی‌تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است؛ و رمز پیروزی را ملت می‌داند و نسل‌های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن: انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی؛ و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد.

    

اینجانب به همه نسلهای حاضر و آینده وصیت می‌کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید؛ و در مقابل  این انگیزه  که رمز پیروزی و بقای آن است، فراموشی  هدف و تفرقه و اختلاف است. بی‌جهت نیست که بوقهای تبلیغاتی در سراسر جهان و ولیده‌های بومی آنان تمام توان خود را صرف شایعه‌ها و دروغهای تفرقه‌افکن نموده‌اند و میلیاردها دلار برای آن صرف می‌کنند. بی‌انگیزه نیست سفرهای دائمی مخالفان جمهوری اسلامی به منطقه. و مع‌الأسف در بین آنان از سردمداران وحکومتهای بعض کشورهای اسلامی، که جز به منافع شخص خود فکر نمی‌کنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریکا هستند دیده می‌شود؛ و بعض از روحانی‌نماها نیز به آنان ملحقند.

 

امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه افکنِ خانه برانداز است. توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه درعصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئه‌ها عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند.

    

ب:

از توطئه‌های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه‌های معاصر، و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می‌خورد، تبلیغات دامنه‌دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که ۱۴۰۰ سال قبل وضع شده است نمی‌تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است، و درعصر حاضر نمی‌شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت‌آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می‌کند، و حکومت و سیاست و سررشته‌داری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ  و معنوی است، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است! و مع‌الأسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان ومتدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق می‌دانستند و شاید بعضی بدانند! و این فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود.

    

گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خود را به بی‌اطلاعی می‌زنند. زیرا اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزیرات برمیزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود. این دعوی به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی‌ باید جاری شود  و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده! و ادعای آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است ـ همان سان که محمدرضا پهلوی مخلوع می‌گفت که اینان می‌خواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند ـ یک اتهام ابلهانه بیش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ‌ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم وصنعت مورد تأکید اسلام و قرآن مجید است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفه‌ای می‌گویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی همجنس‌بازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج می‌کنند.

    

و اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا می‌دانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول  الله ـ صلی الله علیه وآله  ـ آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام، عبادی ـ سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بارآورده. پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی. و خلفای اول اسلامی حکومتهای وسیع داشته‌اند و حکومت علی‌بن ابیطالب ـ علیه‌السلام ـ نیز با همان انگیزه، به طور وسیعتر و گسترده‌تر از واضحات تاریخ است. و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام بوده؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اکرم ـ صلی الله علیه وآله  ـ بسیارند.

 

اینجانب دراین وصیتنامه با اشاره می‌گذرم، ولی امید آن دارم که نویسندگان و جامعه‌شناسان و تاریخ نویسان، ‌مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه گفته شده و می‌شود که انبیا ـ علیهم السلام ـ به معنویات کار دارند و حکومت و سررشته‌داری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می‌کردند و ما نیز باید چنین کنیم،   اشتباه تأسف‌آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و بازکردن راه برای استعمارگران خونخوار است، زیرا آنچه مردود است حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه‌جویی و انگیزه‌های منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نموده‌اند؛ جمع آوری ثروت و مال و قدرت‌طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی، همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشأن اسلام ـ صلی الله علیه وآله  ـ و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می‌کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامی این توطئه‌ها را خنثی نمایند. و گویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه‌گر را قطع نمایند.

    

ج:

و از همین قماش توطئه‌ها و شاید موذیانه‌تر، شایعه‌های وسیع درسطح کشور، و در شهرستانها بیشتر، بر اینکه جمهوری اسلامی هم کاری برای مردم انجام نداد. بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداکاری کردند که از رژیم ظالمانه طاغوت رهایی یابند، گرفتار یک رژیم بدتر شدند! مستکبران مستکبرتر و مستضعفان مستضعف‌تر شدند! زندانها پر از جوانان که امید آتیه کشور است می‌باشد و شکنجه‌ها از رژیم سابق بدتر و غیر انسانیتر است! هر روز عده‌ای را اعدام می‌کنند  به اسم اسلام! و ای کاش اسم اسلام روی این جمهوری نمی‌گذاشتند! این زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است! مردم در رنج و زحمت وگرانی سرسام‌آور غوطه می‌خورند و سردمداران دارند این رژیم را به رژیمی کمونیستی هدایت می کنند! ‌اموال مردم مصادره می‌شود و آزادی در هر چیز از ملت سلب شده! و بسیاری دیگر از این قبیل امور که با نقشه اجرا می‌شود. و دلیل آنکه نقشه و توطئه در کار است آنکه هرچند روز یک امر در هر گوشه و کنار و در هر کوی و برزن سر زبانها می‌افتد؛ در تاکسیها همین مطلب واحد و در اتوبوسها نیز همین و در اجتماعات چند نفره باز همین صحبت می‌شود؛ و یکی که  قدری کهنه شد یکی دیگر معروف می‌شود. و مع‌الأسف بعض روحانیون که از حیله‌های شیطانی بیخبرند با تماس یکی‌ ـ‌ دو نفر از عوامل توطئه گمان می‌کنند مطلب همان است. و اساس مسأله آن است که بسیاری از آنان که این مسائل را می‌شنوند و باور می‌کنند اطلاع از وضع دنیا و انقلابهای جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاریهای عظیم اجتناب ناپذیر آن ندارند ـ چنانچه اطلاع صحیح از تحولاتی که همه به سود اسلام است ندارندـ و چشم بسته و بیخبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با غفلت یا عمد به آنان پیوسته‌اند.

    

اینجانب توصیه می‌کنم که قبل از مطالعه وضعیت کنونی جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها  و ملتهایی که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه می‌گذشته است، و قبل از توجه به گرفتاریهای این کشور طاغوتزده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طول چپاولگریهایشان برای این دولت به ارث گذشته‌اند، از وابستگیهای عظیم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخانه‌ها و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراکز عیاشی و مغازه‌های مسکرات فروشی و ایجاد بی‌بندوباری در تمام شئون زندگی و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستانها و دانشگاهها و اوضاع سینماها و عشرتکده‌ها و وضعیت جوانها و زنها و وضعیت روحانیون و متدینین و آزادیخواهان متعهّد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگی به پرونده اعدام شدگان و محکومان ‌به حبس و رسیدگی به زندانها و کیفیت عملکرد متصدیان و رسیدگی به مال سرمایه‌داران و زمینخواران بزرگ و محتکران و گرانفروشان و رسیدگی به دادگستریها و دادگاههای انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستری و قضات و رسیدگی به حال نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای دولت و استاندارها وسایر مأمورین که در این زمان آمده‌اند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگی به عملکرد دولت و جهاد سازندگی در روستاهای محروم از همه مواهب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه با طول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدهای آن از قبیل آوارگان میلیونی و خانواده‌های شهدا و آسیب‌دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئه‌های پی در پی آمریکا و وابستگان خارج  و داخلش (اضافه کنید فقدان مبلّغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضی شرع) و هرج و مرجهایی که از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتی دوستان نادان در دست اجرا است و دهها مسائل دیگر، تقاضا این است که قبل از آشنایی به مسائل، به اشکالتراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگری قلدرها و جهل توده‌ها امروز طفلی تازه‌پا و ولیده‌ای است محفوف به دشمنهای خارج و داخل، رحم کنید. و شما اشکالتراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جای سرکوبی به اصلاح و کمک بکوشید؛ و به جای طرفداری از منافقان و ستمگران و سرمایه‌داران و محتکران بی‌انصاف از خدا بیخبر، طرفدار مظلومان و ستمدیدگان و محرومان باشید؛ و به جای گروههای آشوبگر و تروریستهای مفسد و طرفداری غیر مستقیم از آنان، توجهی به ترورشدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشید؟

    

اینجانب هیچگاه نگفته و نمی‌گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می‌شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی‌انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی‌کنند؛ ‌لکن عرض می‌کنم که قوه مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می‌کنند و ملتِ دهها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند؛ و اگر این اقلیت اشکالتراش و کارشکن به کمک بشتابند، تحقق این آمال آسانتر و سریعتر خواهد بود. و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیایند، چون توده میلیونی بیدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال انسانی ـ اسلامی به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشمگیر خواهد پوشید و کجروان و اشکالتراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند.

   

من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله ـ صلی الله علیه وآله  ـ  و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی ـ صلوات الله و سلامه علیهما ـ می‌باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ  مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی‌کردند و با بهانه‌هایی به جبهه نمی‌رفتند، که خداوند تعالی در سوره «توبه» با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است. و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا ـ علیه السلام ـ آن شد که شد. و آنان که درشهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز می‌بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه‌ها و مردم پشت جبهه‌ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها می‌کنند و چه حماسه‌ها می‌آفرینند. و می‌بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده می‌کنند. و می‌بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب‌دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره‌های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان‌بخش با ما و شما روبه‌رو می‌شوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ هستند، و نه در محضر امام معصوم ـ صلوات الله علیه ـ. و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه  مفتخریم که در چنین عصری در پیشگاه چنین ملتی می‌باشیم.

   

و این جانب در اینجا یک وصیت به اشخاصی که به انگیزه مختلف با جمهوری اسلامی مخالفت می‌کنند و به جوانان، چه دختران و چه پسرانی که مورد بهره‌برداری منافقان و منحرفان فرصت‌طلب و سودجو واقع شده‌اند می‌نمایم، که بیطرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که می‌خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با توده‌های محروم و گروهها و دولتهایی که از آنان پشتیبانی کرده و می‌کنند و گروهها و اشخاصی که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می کنند و اخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضعهایشان در پیشامدهای مختلف را، با دقت و بدون هوای نفس بررسی کنید، ومطالعه کنید حالات آنان که در این جمهوری اسلامی به دست منافقان و منحرفان شهید شدند،   و ارزیابی کنید بین آنان و دشمنانشان؛ نوارهای این شهیدان تا حدی در دست و نوارهای مخالفان شاید در دست شماها باشد، ببینید کدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند.

   

برادران! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمی‌خوانید. ممکن است پس از من بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلبهای جوان شما بازی کنم. من برای آنکه شما جوانان شایسته‌ای هستید علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید  تا سعادت هر دو جهان را دریابید. و از خداوند غفور می‌خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین را بخواهید، که او هادی و رحمان است.

    

و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهای مبتلا به  حکومتهای فاسد و دربند قدرتهای بزرگ می‌کنم؛ اما به ملت عزیز ایران توصیه می‌کنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن، که نعمتی عظیم الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می‌آید نهراسید که إن تَنْصروا الله ینْصُرْکُمْ وَیثَبِّتْ اَقدامَکُم  و درمشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک و در رفع آنها کوشا باشید، و دولت و مجلس را از خود بدانید، و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید.

   

و به مجلس و دولت و دست‌اندرکاران توصیه می‌نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومتهای طاغوتی را که چپاولگرانی بی‌فرهنگ و زورگویانی تهی مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید، البته با اعمال انسانی که شایسته برای یک حکومت اسلامی است.

 

و اما به ملتهای اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومتهای جائر خود را در صورتی که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید، که مایه بدبختی مسلمانان، حکومتهای وابسته به شرق و غرب می‌باشند. و اکیداً توصیه می‌کنم که به بوقهای تبلیغاتی مخالفان اسلام و جمهوری اسلامی گوش فرا ندهید که همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بیرون کنند که منافع ابرقدرتها تأمین شود.

   

د:

از نقشه‌های شیطانی قدرتهای بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهای طولانی در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشهای مختلف دنباله‌گیری شد، به انزوا کشاندن روحانیت است؛ که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی و خلع لباس و حبس و تبعید و هتک حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهای دیگر که یکی از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد؛ و مع‌الأسف به واسطه بیخبری  هر دو قشر از توطئه شیطانی ابرقدرتها نتیجه چشمگیری گرفته شد. از یک طرف، از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و رؤسای دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقلیت قرار گیرند که قشر مؤثر را که در آتیه حکومت را به دست می‌گیرند، از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که از ادیان مطلقاً، و اسلام بخصوص، و از وابستگان به ادیان خصوصاً روحانیون و مبلغان، متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان، و طرفدار سرمایه‌داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی می‌نمودند. و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بی‌دینی و بی‌بند و باری و مخالف با مظاهر اسلام و ادیان متهم می‌نمودند. نتیجه آن که دولتمردانْ مخالف ادیان و اسلام و روحانیون و متدینان باشند؛ و توده‌های مردم که علاقه به دین و روحانی دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و دانشگاهی و روحانی راه را برای چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شئون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب  آنان سرازیر شود، چنانچه دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد، و می‌رفت که چه‌ آید.

    

اکنون که به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت ـ از روحانی و دانشگاهی تا بازاری و کارگر و کشاورز و سایر قشرها ـ بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرتها را شکستند و کشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصیه اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشه‌ها و توطئه‌های دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادی را دیدند که با گفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند توطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانی می‌توان گرفت. و مخصوصاً اگر در اساتید کسی پیدا شد که می‌خواهد انحراف ایجاد کند، او را ارشاد و اگر نشد، از خود و کلاس خود طرد کنند. و این توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلین علوم دینی است. و توطئه‌ها در دانشگاهها از عمق ویژه‌ای برخوردار است و هر قشر محترم که مغز متفکر جامعه هستند باید مواظب توطئه‌ها باشند.

    

هـ:

ازجمله نقشه‌ها که مع‌الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، ‌دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله‌ گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! و قصه این امر غم‌انگیز، طولانی و ضربه‌هایی که از آن خورده و اکنون نیز می خوریم کشنده و کوبنده است.

    

و غم‌انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه‌داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به‌ قدری‌ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانی‌شان ترسانده‌اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزده بی‌فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مأیوس نموده و می‌نمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملتها داده و می‌دهند. فی‌المثل، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژه فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسنده  آن را دانشمند و روشنفکر به حساب می‌آورند. و از گهواره تا قبر به هرچه بنگریم اگر با واژه غربی و شرقی اسم‌گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگی محسوب، و اگر واژه‌های بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه و واپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتاده‌اند. خیابانها، کوچه‌ها، مغازه‌ها، شرکتها، داروخانه‌ها، ‌ کتابخانه‌ها، پارچه‌ها، و دیگر متاعها، هر چند در داخل تهیه شده باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال کنند. فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودی‌، کهنه‌پرستی و عقب‌افتادگی است. در هر مرض و کسالتی ولو جزئی و قابل علاج در داخل، باید به خارج رفت و دکترها  و اطبای دانشمند خود را محکوم و مأیوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخاری پر ارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه  کهنه‌پرستی و عقب‌ماندگی است. بی‌اعتنایی به آنچه مربوط به مذهب و معنویات است از نشانه‌های روشنفکری و تمدن، و ‌در مقابل، تعهد به این امور نشانه عقب‌ماندگی و کهنه‌پرستی است.

    

اینجانب نمی‌گویم ما خود همه چیز داریم؛ معلوم است ما را در طول تاریخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سده‌های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده‌اند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً، و مراکز تبلیغاتی علیه دستاوردهای خودی و نیز خودْ کوچک‌دیدنها و یا ناچیز دیدنها، ما را از هر فعالیتی برای پیشرفت محروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به مسابقه کشاندن خانواده‌ها و مصرفی بارآوردن  هر چه بیشتر، که خود داستانهای غم‌انگیز دارد، و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جوانها که عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراکز فحشا و عشرتکده‌ها، و دهها  از این مصائب حساب شده، برای عقب نگهداشتن کشورهاست. من وصیت دلسوزانه و خادمانه می‌کنم به ملت عزیز که اکنون که تا حدود بسیار چشمگیری از بسیاری از این دامها نجات یافته و نسل محروم حاضر به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیدیم که بسیاری از کارخانه‌ها و وسایل پیشرفته مثل هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمی‌رفت متخصصینِ ایران قادر به راه انداختن کارخانه‌ها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوی غرب یا شرق دراز کرده بودیم که متخصصین آنان اینها را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادی و جنگ تحمیلی، خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهای ارزانتر عرضه کرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم می توانیم.

   

باید هوشیار و بیدار ومراقب باشید که سیاست‌بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسه‌های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین‌المللی نکشند؛ و با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید.

    

وبدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد. و آنچه انسانهای شبیه به اینان به آن رسیده‌اند شما هم خواهید رسید به شرط اتکال به خداوند تعالی و اتکا به نفس، و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیها برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب.

 

و بر دولتها و دست اندرکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمکهای مادی و معنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهای مصرف‌ساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.

    

و ازجوانان، دختران و پسران، می‌خواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را،   ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بی بند و باریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بی‌وطن به شما عرضه می‌شود  نکنند؛ که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی‌کنند؛ و می‌خواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده، و به اصطلاح آنان «نیمه وحشی» نگه دارند.

    

و: 

از توطئه‌های بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر داده‌ام، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاهها است که مقدرات کشورها در دست محصولات آنها است. روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با روشی که در دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشه آنان برداشتن روحانیون از سر راه و منزوی کردن آنان است؛ یا با سرکوبی و خشونت و هتاکی که در زمان رضاخان عمل شد ولی نتیجه معکوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات و تهمتها و نقشه‌های شیطانی برای جدا کردن قشر تحصیلکرده و به اصطلاح روشنفکر که این هم در زمان رضاخان عمل می‌شد و در ردیف فشار و سرکوبی بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون خشونت ولی موذیانه.

   

و اما در دانشگاه  نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و برسرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه می‌خواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب ‌نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه، ‌زیرا برای ابرقدرتها بی‌زحمت و بی‌خرج و در جوامع ملی بی سر و صدا، هرچه هست به جیب آنان می‌ریزد.

    

پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است، برهمه ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود؛ و هرجا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم. و این امر حیاتی باید در مرحله اول با دست پر توان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور وملت است.

    

و اینجانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول، و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحله دوم، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور در مرحله بعد وصیت می‌کنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه می‌دارد، با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید. و به همه نسلهای مسلسل توصیه می‌کنم  که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلامِ آدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرقزدگی حفظ و پاسداری کنید، و با این عمل انسانی ـ اسلامی خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگهدار باد.

   

ز:

از مهمات امور، تعهد  وکلای مجلس شورای اسلامی است. ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غم‌انگیزی از مجلس شورای غیر صالح و منحرف، از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر و خطرناکتر در این رژیم تحمیلی فاسد خورد؛ و چه مصیبتها و خسارتهای جانفرسا از این جنایتکاران بی‌ارزش و نوکرمآب به کشور و ملت وارد شد. در این پنجاه سال یک اکثریت قلابی منحرف در مقابل یک اقلیت مظلوم موجب شد که هر چه انگلستان و شوروی و اخیراً امریکا خواستند، با دست همین منحرفانِ از خدا بیخبر انجام دهند و کشور را به تباهی و نیستی کشانند. از بعد از مشروطه،   هیچ‌گاه تقریباً به مواد مهم قانون اساسی عمل نشد ـ قبل از رضاخان با تصدی غربزدگان و مشتی خان و زمینخواران؛ و در زمان رژیم پهلوی به دست آن رژیم سفاک و وابستگان وحلقه به گوشان آن.

    

اکنون که با عنایت پروردگار وهمت ملت عظیم‌الشأن سرنوشت کشور به دست مردم افتاد و وکلا از خود مردم و با انتخاب خودشان، بدون دخالت دولت و خانهای ولایات به مجلس شورای اسلامی راه یافتند، و امید است که با تعهد آنان به اسلام و مصالح کشور جلوگیری از هر انحراف بشود. وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات وکلای دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالباً بین متوسطین جامعه و محرومین می‌باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم ـ به سوی غرب یا شرق ـ و بدون گرایش به مکتبهای انحرافی و اشخاص تحصیلکرده ومطلع برمسائل روز و سیاستهای اسلامی، به مجلس بفرستند.

    

و به جامعه محترم روحانیت خصوصاً مراجع معظم، وصیت می‌کنم که خود را از مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس، کنار نکشند و بی‌تفاوت نباشند. همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست‌بازان پیرو شرق و غرب، روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنجها بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست‌بازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غربزدگان سپردند؛ و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشور و اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد.

 

اکنون که بحمدالله تعالی موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت همه طبقات پیش‌آمده است، هیچ عذری باقی نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنی، مسامحه در امر مسلمین است. هرکس به مقدار توانش و حیطه نفوذش لازم است درخدمت اسلام و میهن باشد؛ و با جدیت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر وغرب یا شرقزدگان ومنحرفان از مکتب بزرگ اسلام جلوگیری نمایند، و بدانند که مخالفین اسلام و کشورهای اسلامی که همان ابرقدرتان چپاولگر بین المللی هستند، با تدریج و ظرافت درکشور ما و کشورهای اسلامی دیگر رخنه، و با دست افراد خودِ ملتها، کشورها را به دام استثمار می‌کشانند. باید با هوشیاری مراقب باشید و با احساس اولین قدمِ نفوذی به مقابله برخیزید و به آنان مهلت ندهید. خدایتان یار ونگهدار باشد.

    

واز نمایندگان مجلس شورای اسلامی دراین عصر و عصرهای آینده می‌خواهم که اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند و نگذارند حتی یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد.

 

وبه اقلیتهای مذهبی رسمی وصیت می‌کنم که از دوره‌های رژیم پهلوی عبرت بگیرند و وکلای خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهوری اسلامی و غیروابسته به قدرتهای جهانخوار و بدون گرایش به مکتبهای الحادی و انحرافی و التقاطی انتخاب نمایند.

    

و از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت و برادری باهم مجلسان خود رفتار، و همه کوشا باشند که قوانین خدای نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احکام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید.

 

و از شورای محترم نگهبان می‌خواهم و توصیه می‌کنم، چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده، که با کمال دقت و قدرت وظایف اسلامی و ملی خود را ایفا و تحت تأثیر هیچ قدرتی واقع نشوند و از قوانین مخالف با شرع مطهر و قانون اساسی بدون هیچ ملاحظه جلوگیری نمایند و با ملاحظه ضرورات کشور که گاهی با احکام ثانویه و گاهی به ولایت فقیه باید اجرا شود توجه نمایند.

   

و وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات، چه انتخاب رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصی که انتخاب می‌کنند روی ضوابطی باشد که اعتبار می‌شود مثلاً در انتخاب‌ خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، توجه کنند که اگر مسامحه نمایند و خبرگان را روی موازین شرعیه و قانون انتخاب نکنند، چه ‌بسا که خساراتی به اسلام و کشور وارد شود که جبران پذیر نباشد. و در این صورت همه در پیشگاه خداوند متعال مسئول می‌باشند.

   

از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علمای بزرگ تا طبقه بازاری و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می‌باشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آتیه؛ و چه بسا که در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه، ‌ گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است. پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد و الاّ کار از دست همه خارج خواهد شد. و این حقیقتی است که بعد از مشروطه لمس نموده‌اید و نموده‌ایم. چه هیچ علاجی بالاتر و والاتر از آن نیست که ملت در سرتاسر کشور در کارهایی که محول به اوست بر طبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام دهد؛ و در تعیین رئیس جمهور و وکلای مجلس با طبقة تحصیلکردة متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور و غیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی مشورت کرده، و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه‌ای باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان ومحرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه‌داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی‌توانند بفهمند.

    

و باید بدانیم که اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس، شایسته ومتعهد به اسلام و دلسوز  برای کشور و ملت باشند، بسیاری از مشکلات پیش نمی‌آید؛ و مشکلاتی اگر باشد رفع می شود. و همین معنی در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر با ویژگی خاص باید در نظر گرفته شود؛ که اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعیین می‌شوند از روی کمال دقت و با مشورت با مراجع عظام هر عصر و علمای بزرگ سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد، به مجلس خبرگان بروند، بسیاری از مهمات و مشکلات به واسطة تعیین شایسته‌ترین و متعهدترین شخصیتها برای رهبری یا شورای رهبری پیش نخواهد آمد، یا با شایستگی رفع خواهد شد. و با نظر به اصل یکصد و نهم و یکصد و دهم قانون اساسی، وظیفة سنگین ملت در تعیین خبرگان و نمایندگان در تعیین رهبر یا شورای رهبری روشن خواهد شد که اندک مسامحه در انتخاب، چه آسیبی به اسلام و کشور و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد که احتمال آن، که در سطح بالای از اهمیت است برای آنان تکلیف الهی ایجاد می‌کند.

 

و وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر که عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهوری اسلامی و درحقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و درعصرهای آینده، آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند؛ و گمان ننمایند که رهبری فی نفسه برای آنان تحفه‌ای است و مقام والایی، ‌بلکه وظیفة سنگین و خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد، ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار درجهان دیگر در پی دارد.

   

از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال می‌خواهم که ما و شما را  از این امتحان خطرناک با روی سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات دهد و این خطر قدری خفیفتر برای رؤسای جمهور حال و آینده و دولتها و دست‌اندرکاران، به حسب درجات در مسئولیتها نیز هست که باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را درمحضر مبارک او بدانند. خداوند متعال راهگشای آنان باشد.

    

ح:

از مهمات امور، مسألة قضاوت است که سر و کار آن با جان و مال و ناموس مردم است. وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری آن است که در تعیین عالیترین مقام قضایی که درعهده دارند، کوشش کنند که اشخاص متعهد سابقه‌دار و صاحبنظر در امور شرعی و اسلامی و در سیاست را نصب نمایند.

    

و از شورایعالی قضایی می‌خواهم امر قضاوت را که در رژیم سابق به وضع أسفناک و غم‌انگیزی درآمده بود با جدیت سر و سامان دهند؛ و دست کسانی که با جان ومال مردم بازی می‌کنند و آنچه نزد آنان مطرح نیست عدالت اسلامی است از این کرسی پراهمیت کوتاه کنند، و با پشتکار و جدیت بتدریج دادگستری را متحول نمایند؛ و قضات دارای شرایطی که، ان‌شاء الله با جدیت حوزه‌های علمیه مخصوصاً حوزة مبارکة علمیة قم تربیت و تعلیم می‌شوند و معرفی می‌گردند، به جای قضاتی که شرایط مقررة اسلامی را ندارند نصب گردند، که ان‌شاء الله تعالی بزودی قضاوت اسلامی درسراسر کشور جریان پیدا کند.

   

و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آینده وصیت می‌کنم که با در نظر گرفتن احادیثی که از معصومین ـ صلوات الله علیهم ـ دراهمیت قضا و خطر عظیمی که قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه دربارة قضاوت به غیر حق وارد شده است، این امر خطیر را تصدی نمایند و نگذارند این مقام به غیر اهلش سپرده شود. و کسانی که اهل هستند از تصدی این امر سرباز نزنند و به اشخاص غیر اهل میدان ندهند؛ و بدانند که همان‌طور که خطر این مقامْ بزرگ است اجر و فضل و ثواب آن نیز بزرگ است. و می‌دانند که تصدی قضا برای اهلش واجب کفایی است.

   

ط:

وصیت اینجانب به حوزه‌های مقدسة علمیه آن است که کراراً عرض نموده‌ام که در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته‌اند و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می‌نمایند، و یکی از راههای با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزه‌های اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه‌های علمیه است، که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه‌ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی برعلوم اسلامی و جا زدن خود را در بین توده‌ها وقشرهای مردم پاکدل و علاقه‌مند نمودن آنان را به خویش وضربة مهلک زدن به حوزه‌های اسلامی و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می‌باشد. و می‌دانیم که قدرتهای بزرگ چپاولگر در میان جامعه‌ها افرادی به صورتهای مختلف از ملیگراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند که گاهی سی ـ چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی  یا «پان ایرانیسم» و وطن پرستی و حیله‌های دیگر، با صبر و بردباری در میان ملتها زیست می‌کنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام می‌دهند. و ملت عزیز ما در این مدت کوتاه پس از پیروزی  انقلاب نمونه‌هایی از قبیل «مجاهد خلق» و «فدایی خلق» و «توده‌ای‌»ها و دیگر عناوین دیده‌اند، و لازم است همه با هوشیاری این قسم توطئه را خنثی نمایند و از همه لازمتر حوزه‌های علمیه است که تنظیم و تصفیة آن با مدرسین محترم و افاضل سابقه‌دار است با تأیید مراجع وقت. و شاید تز «نظم در بی‌نظمی» است  از القائات شوم همین نقشه‌ریزان و توطئه گران باشد.

 

در هرصورت وصیت اینجانب آن است که در همة اعصار خصوصاً درعصر حاضر که نقشه‌ها و توطئه‌ها سرعت و قوّت گرفته است، قیام برای نظام دادن به حوزه‌ها لازم و ضروری است؛ که علما و مدرسین و افاضل عظیم‌الشأن صرف وقت نموده و با برنامة دقیق صحیح حوزه‌ها را و خصوصاً حوزه علمیة قم و سایر حوزه‌های بزرگ و با اهمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند.

 

و لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسهایی که مربوط به فقاهت است و حوزه‌های فقهی و اصولی از طریقة مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است منحرف شوند، و کوشش نمایند که هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیقها افزوده شود؛ وفقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد. و البته در رشته‌های‌ دیگر علوم به مناسبت احتیاجات کشور و اسلام برنامه‌هایی تهیه خواهد شد و رجالی در آن رشته تربیت باید شود. و از بالاترین و والاترین حوزه‌هایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی اسلامی [است]، از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله ـ رزقنا الله و ایاکم ـ که جهاد اکبر می باشد.

    

ی:

از اموری که اصلاح و تصفیه و مراقبت از آن لازم است قوة اجراییه است. گاهی ممکن است که قوانین مترقی و مفید به حال جامعه از مجلس بگذرد و شورای نگهبان آن را تنفیذ کند و وزیر مسئول هم ابلاغ نماید، لکن به دست مجریان غیرصالح که افتاد آن را مسخ کنند و بر خلاف مقررات یا با کاغذبازیها یا پیچ و خمها که به آن عادت کرده‌اند یا عمداً برای نگران نمودن مردم عمل کنند، که بتدریج و مسامحه غائله ایجاد می‌کند.

    

وصیت اینجانب به وزرای مسئول در عصر حاضر و در عصرهای دیگر آن است که علاوه بر آنکه شماها و کارمندان وزارتخانه‌ها بودجه‌ای که از آن ارتزاق می‌کنید مال ملت، و باید همه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشید، و ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می‌شود، همة شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید. با پشتیبانی مردم خصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستمشاهی از کشور و ذخائر آن کوتاه گردید. و اگر روزی از پشتیبانی آنان محروم شوید، شماها کنار گذاشته می‌شوید و همچون رژیم شاهنشاهی ستمکار به جای شما ستم پیشگان پستها را اشغال می‌نمایند. بنابر این حقیقت ملموس، باید کوشش در جلب نظر ملت بنمایید و از رفتار غیراسلامی ـ انسانی احتراز نمایید.

    

و در همین انگیزه به وزرای کشور در طول تاریخ آینده توصیه می‌کنم که در انتخاب استاندارها دقت کنند اشخاص لایق، متدین، ‌ متعهد، عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمایند، تا آرامش در کشور هرچه بیشتر حکمفرما باشد. و باید دانست که گرچه تمام وزیران وزارتخانه‌ها مسئولیت در اسلامی کردن و تنظیم امور محل مسئولیت خود دارند لکن بعضی از آنها ویژگی خاص دارند؛ مثل وزارت خارجه که مسئولیت سفارتخانه‌ها را در خارج از کشور دارند. اینجانب از ابتدای پیروزی به وزرای خارجه راجع به طاغوتزدگی سفارتخانه‌ها و تحول آنها به سفارتخانه‌های مناسب با جمهوری اسلامی توصیه‌هایی نمودم، لکن بعض آنان یا نخواستند یا نتوانستند عمل مثبتی انجام دهند. و اکنون که سه سال از پیروزی می‌گذرد اگر چه وزیر خارجة کنونی اقدام به این امر نموده است و امید است با پشتکار و صرف وقت این امرمهم انجام گیرد.

    

و وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانهای بعد آن است که مسئولیت شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانه‌ها؛ و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال  و منافع کشور و روابط حسنه  با دولتهایی که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارند. و از هر امری که شائبة وابستگی با همة ابعادی که دارد به طور قاطع احتراز نمایید. و باید بدانید که وابستگی در بعض امور هر چند ممکن است ظاهر فریبنده‌ای داشته باشد یا منفعت و فایده‌ای  در حال داشته باشد، لکن در نتیجه، ریشة کشور را به تباهی خواهد کشید و کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط با کشورهای اسلامی و در بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند با شماست.

    

و وصیت من به ملتهای کشورهای اسلامی  است که انتظار نداشته باشید که از خارج کسی به شما در رسیدن به هدف که آن اسلام و پیاده کردن احکام اسلام است کمک کند؛ خود باید به این امر حیاتی که آزادی و استقلال را تحقق می‌بخشد قیام کنید. و علمای اعلام و خطبای محترم کشورهای اسلامی دولتها را دعوت کنند که از وابستگی به قدرتهای بزرگ خارجی خود را رها کنند و با ملت خود تفاهم کنند؛ در این صورت پیروزی را در ‌آغوش خواهند کشید. و نیز ملتها را دعوت به وحدت کنند؛ و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است بپرهیزند؛ و با برادران ایمانی خود در هر کشوری و با هر نژادی که هستند دست‌ برادری دهند که اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده. و اگر این برادری ایمانی با همت دولتها و ملتها و با تأیید خداوند متعال روزی تحقق یابد، خواهید دید که بزرگترین قدرت جهان را مسلمین تشکیل می‌دهند. به امید روزی که با خواست پروردگار عالم این برادری و برابری حاصل شود.

    

و وصیت اینجانب به وزارت ارشاد در همة اعصار خصوصاً عصر حاضر که ویژگی خاصی دارد، آن است که برای تبلیغ حق مقابل باطل و ارائة چهرة حقیقی جمهوری اسلامی کوشش کنند. ما اکنون، دراین زمان که دست ابرقدرتها را از کشور خود کوتاه کردیم، مورد تهاجم تبلیغاتی تمام رسانه‌های گروهی وابسته به قدرتهای بزرگ هستیم. چه دروغها و تهمتها که گویندگان و نویسندگان وابسته به ابرقدرتها به این جمهوری اسلامی نوپا نزده و نمی‌زنند.

   

مع‌الأسف اکثر دولتهای منطقة اسلامی که به حکم اسلام باید دست اخوت به ما دهند، به عداوت با ما و اسلام برخاسته‌اند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف به ما هجوم آورده‌اند. و قدرت تبلیغاتی ما بسیار ضعیف و ناتوان است و می‌دانید که امروز جهان روی تبلیغات می‌چرخد. و با کمال تأسف، نویسندگان به اصطلاح روشنفکر که به سوی یکی از دو قطب گرایش دارند، به جای آنکه در فکر استقلال و آزادی کشور و ملت خود باشند، خودخواهیها و فرصت‌طلبیها و انحصارجوییها به آنان مجال نمی‌دهد که لحظه‌ای تفکر نمایند و مصالح کشور و ملت خود را در نظر بگیرند، و مقایسة بین آزادی و استقلال را در این جمهوری با رژیم ستمگر سابق نمایند و زندگی شرافتمندانة ارزنده را توأم با بعض آنچه را که از دست داده‌اند، که رفاه و عیشزدگی است، با آنچه از رژیم ستمشاهی دریافت می‌کردند توأم با  وابستگی و نوکرمآبی وثناجویی و مداحی از جرثومه‌های فساد و معادن ظلم و فحشا بسنجند؛ و از تهمتها و نارواها به این جمهوری تازه تولد یافته دست بکشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتیان و ستم‌پیشگان زبانها و قلمها رابه کار بگیرند.

    

و مسئلة تبلیغ تنها به عهدة وزارت ارشاد نیست بلکه وظیفة همة دانشمندان و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان است. باید وزارت خارجه کوشش کند تا سفارتخانه‌ها نشریات تبلیغی داشته باشند و چهرة نورانی اسلام را برای جهانیان روشن نمایند؛ که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همة ابعاد به آن دعوت کرده‌ از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج‌فهمیهای دوستان خودنمایی نماید، اسلامْ جهانگیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد. چه مصیبت بار و غم‌انگیز است که مسلمانان متاعی دارند که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد، نتوانسته‌اند این گوهر گرانبها را که هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه کنند؛ بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهی از آن فراری‌اند!

      

ک:

از امور بسیار با اهمیت و سرنوشت‌ساز مسئلة مراکز تعلیم و تربیت از کودکستانها تا دانشگاه ها است که به واسطة اهمیت فوق‌العاده‌اش تکرار نموده و با اشاره می‌گذرم. باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربة مهلک زده است قسمت عمده‌اش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیتِ دیگر با برنامه‌های اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان وجوانان جریان داشتند، ‌هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمی‌رفت و هرگز قراردادهای خانه خراب‌کن بر ملت محروم‌ غارتزده تحمیل نمی‌شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمی‌شد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرتهای شیطانی ریخته نمی‌شد و هرگز دودمان پهلوی و وابسته‌های به آن اموال ملت را نمی‌توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پارکها و ویلاها بر روی اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهای خارج را از دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشی و هرزگی خود و بستگان خود نمایند. اگر مجلس و دولت و قوة قضاییه و سایر ارگانها از دانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه می‌گرفت ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانه‌برانداز نبود. و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می کند، از دانشگاهها به مراکز قوای سه گانه راه می‌یافت، امروز ما غیر امروز، و میهن ما غیر این میهن، و محرومان ما از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکده‌ها که هر یک برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود. و دانشگاهها اگر اسلامی ـ انسانی‌ـ ملی بود، می‌توانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غم‌انگیز و اسفبار است که دانشگاهها و دبیرستانها به دست کسانی اداره می‌شد و عزیزان ما به دست کسانی تعلیم و تربیت می‌دیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشة دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه می‌کردند، و بر وفق دستور آنان، یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل می‌کردند.

    

اکنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده. و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است  در همة اعصار، که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود.

 

و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه درمقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.

    

ل:

قوای مسلح، از ارتش و سپاه و ژاندارمری و شهربانی تا کمیته‌ها و بسیج و عشایر ویژگی خاص دارند. اینان که بازوان قوی و قدرتمند جمهوری اسلامی می‌باشند و نگهبان سرحدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنیت و آرامش‌بخشان به ملت می‌باشند، می‌بایست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس باشند. و لازم است توجه داشته باشند که در دنیا آنچه که مورد بهره‌برداری برای قدرتهای بزرگ و سیاستهای مخرب، بیشتر از هر چیز و هر گروهی است، قوای مسلح است. قوای مسلح است که با  بازیهای سیاسی، کودتاها و تغییر حکومتها و رژیمها به دست آنان واقع می‌شود؛ و سودجویان دغل بعض سران آنان را می‌خرند و با دست آنان و توطئه‌های فرماندهان بازی خوردة کشورها را به دست می‌گیرند، و ملتهای مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادی را از کشورها سلب می‌کنند. و اگر فرماندهان پاکدامن متصدی امر باشند، هرگز برای دشمنان کشورها امکان کودتا یا اشغال یک کشور پیش نمی‌آید و یا اگر احیاناً پیش آید، به دست فرماندهان متعهد شکسته و ناکام خواهد ماند. و در ایران نیز که این معجزة عصر به دست ملت انجام گرفت، قوای مسلح متعهد و فرماندهان پاک و میهن‌دوست سهم بسزائی داشتند.

    

و امروز که جنگ لعنتی و تحمیلی صدام تکریتی به امر و کمک امریکا و سایر قدرتها پس از نزدیک به دو سال با شکست سیاسی و نظامی ارتش متجاوز بعث و پشتیبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبه‌رو است، باز قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاهی و مردمی با پشتیبانی بی‌دریغ ملت در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها این افتخار بزرگ را آفریدند و ایران را سرافراز نمودند؛ و نیز شرارتها وتوطئه‌های داخلی را که به دست عروسکهای وابسته به غرب وشرق برای براندازی جمهوری اسلامی بسیج شده بودند با دست توانای جوانان کمیته‌ها و پاسداران بسیج و شهربانی و با کمک ملت غیرتمند در هم شکسته شد. و همین جوانان فداکار عزیزند که شبها بیدارند تا خانواده‌ها با آرامش استراحت کنند. خدایشان یار و مددکار باد.

   

پس وصیت برادرانه من در این قدمهای آخرین عمر بر قوای مسلح به طور عموم، آن است که ای عزیزان  که به اسلام عشق می‌ورزید و با عشق لقاء الله به فداکاری در جبهه‌ها و در سطح کشور به کار ارزشمند خود ادامه می‌دهید، بیدار باشید و هوشیار که بازیگران سیاسی و سیاستمداران حرفه‌ای غرب وشرقزده و دستهای مرموز جنایتکاران پشت پرده  لبة تیز سلاح خیانت و جنایتکارشان از هر سو و بیشتر از هر گروه متوجه به شما عزیزان است؛ و می‌خواهند از شما عزیزان که با جانفشانی خود انقلاب را پیروز نمودید و اسلام را زنده کردید بهره‌گیری کرده و جمهوری اسلامی را براندازند؛ و شما را با اسم اسلام و خدمت به میهن و ملت از اسلام و ملت جدا کرده به دامن یکی از دو قطب جهانخوار بیندازند، و بر زحمات و فداکاریهای شما با حیله‌های سیاسی و ظاهرهای به صورت اسلامی و ملی خط بطلان بکشند.

    

وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان‌طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه‌ها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت می‌توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود  در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همة ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفة شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که ـ بی‌اشکال به تباهی کشیده می‌شوند ـ و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.

 

و من به همة نیروهای مسلح در این پایان زندگی خاکی، وصیت مشفقانه می‌کنم که از اسلام که یگانه مکتب استقلال و آزادیخواهی است و خداوند متعال همه را با نور هدایت آن به مقام والای انسانی دعوت می‌کند، چنانچه امروز وفادارید، در وفاداری استقامت کنید که شما را و کشور و ملت شما را از ننگ وابستگیها و پیوستگیها به قدرتهایی که همة شما را جز برای بردگی خویش نمی‌خواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ستم‌پذیری نگه می‌دارند نجات می‌دهد، و زندگی انسانی شرافتمندانه را ولو  با مشکلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با رفاه حیوانی ترجیح دهید؛ و بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته، دست خود را پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد. و به خوبی و عینیت دیدید که در این مدت کوتاه پس از تحریم اقتصادی همانها که از ساختن هرچیز خود را عاجز می‌دیدند و از راه انداختن کارخانه‌ها آنان را مأیوس می‌نمودند، افکار خود را به کار بستند و بسیاری از احتیاجات ارتش و کارخانه‌ها را خود رفع نمودند. و این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی، تحفه‌ای الهی بود که ما از آن غافل بودیم. اکنون اگر دولت و ارتش کالاهای جهانخواران را خود تحریم کنند و به کوشش و سعی در راه ابتکار بیفزایند، امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگی ازدشمن نجات یابد.

 

و هم در اینجا باید بیفزایم که احتیاج ما پس از اینهمه عقب‌ماندگی مصنوعی به صنعتهای بزرگ کشورهای خارجی حقیقتی است انکارناپذیر. و این به آن معنی نیست که ما باید در علوم پیشرفته به یکی از دو قطب وابسته شویم. دولت و ارتش باید کوشش کنند که دانشجویان متعهد را در کشورهایی که صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند بفرستند؛ و از فرستادن به امریکا و شوروی و کشورهای دیگر که در مسیر این دو قطب هستند احتراز کنند، مگر ان‌شاء‌الله روزی برسد که این دو قدرت به اشتباه خود پی‌برند و در مسیر انسانیت و انساندوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند؛ یا ان‌شاءالله مستضعفان جهان و ملتهای بیدار و مسلمانان متعهد، آنان را به‌ جای خود نشانند. به امید چنین روزی.

    

م:

رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای مؤثر تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد سال اخیر بویژه نیمة دوم آن، چه نقشه‌های بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها برای درست کردن بازار کالاها خصوصاً تجملی و تزئینی از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در فرم آنها استفاده کردند، به طوری که افتخار بزرگِ فرنگی مآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانمهای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به صورتی بود که فهم آن برای بیشتر مردم غیرممکن،   و برای همردیفان نیز مشکل می‌نمود! فیلمهای تلویزیون از فرآورده‌های غرب یا شرق بود که طبقة جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب و مآثر پر ارزشی که بسیاری از آن‌ با دست خیانتکار سودجویان، به کتابخانه‌ها و موزه‌های غرب و شرق منتقل گردیده است. مجله‌ها با مقاله‌ها و عکسهای افتضاح بار و أسف‌انگیز، و روزنامه‌ها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگی خویش و ضد اسلامی با افتخار، مردم بویژه طبقة جوان مؤثر را به سوی غرب یا شرق هدایت می‌کردند. اضافه کنید  بر آن تبلیغ دامنه‌دار در ترویج مراکز فساد و عشرتکده‌ها و مراکز قمار و لاتار و مغازه‌های فروش کالاهای تجملاتی و اسباب آرایش و بازیها و مشروبات الکلی بویژه آنچه از غرب وارد می‌شد. و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر، عروسکها و اسباب بازیها و کالاهای تجملی وارد می‌شد؛ و صدها چیزهایی که امثال من از آنها بی‌اطلاع هستیم. و اگر خدای نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوی ادامه پیدا می‌کرد، چیزی نمی‌گذشت که جوانان برومند ما ـ این فرزندان اسلام و میهن که چشم امید ملت به آنها است ـ با انواع دسیسه‌ها و نقشه‌های شیطانی به دست رژیم فاسد و رسانه‌های گروهی و روشنفکران غرب و شرقگرا از دست ملت و دامن اسلام رخت بر می‌بستند: یا جوانی خود را در مراکز فساد تباه می‌کردند؛ و یا به خدمت قدرتهای جهانخوار درآمده و کشور را به تباهی می‌کشاندند. خداوند متعال به ما و آنان منت گذاشت و همه را از شر مفسدین و غارتگران نجات داد.

    

اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان، آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجله‌ها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می‌شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است. و بر همة ما و همة مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است. و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می‌باشند. و مردم و جوانان حزب‌اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددکار همه باشد.

    

ن:

نصیحت و وصیت من به گروهها و گروهکها و اشخاصی که در ضدیت با ملت و جمهوری اسلامی و اسلام فعالیت می‌کنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن است که تجربة طولانی به هر راهی که اقدام کردید و به هر توطئه‌ای که دست زدید و به هر کشور و مقامی که توسل پیدا کردید به شماها که خود را عالم و عاقل می‌دانید باید آموخته باشند که مسیر یک ملت فداکار را نمی‌شود با دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ پردازیهای بی‌سر و پا و غیر حساب شده منحرف کرد، و هرگز هیچ حکومت و دولتی را نمی‌توان با این شیوه‌های غیر انسانی و غیر منطقی ساقط نمود، بویژه ملتی مثل ایران را که از بچه‌های خردسالش تا پیرزنها و پیرمردهای بزرگسالش، در راه هدف و جمهوری اسلامی و قرآن و مذهب جانفشانی و فداکاری می‌کنند. شماها که می‌دانید (و اگر ندانید بسیار ساده‌لوحانه فکر می‌کنید) که ملت با شما نیست و ارتش با شماها دشمن است. و اگر فرض بکنید با شما بودند و دوست شما بودند، حرکات ناشیانة  شما و جنایاتی که با تحریک شما رخ داد آنان را از شما  جدا کرد و جز دشمن تراشی کار دیگری نتوانستید بکنید.

    

من وصیت خیرخواهانه در این آخر عمر به شما می‌کنم که اولاً با این ملت طاغوتزدة رنج کشیده که پس از ۲۵۰۰ سال ستمشاهی با فدا دادن بهترین فرزندان و جوانانش خود را از زیر بار ستم جنایتکارانی همچون رژیم پهلوی و جهانخواران شرق و غرب نجات داده به جنگ و ستیز برخاسته‌اید. چطور وجدان یک انسان هر چه پلید باشد، راضی می‌شود برای احتمال رسیدن به یک مقام با میهن خود و ملت خود اینگونه رفتار کند و به کوچک و بزرگ آنها رحم نکند؟ من به شما نصیحت می‌کنم دست از این کارهای بی‌فایده و غیر عاقلانه بردارید و گول جهانخواران را نخورید. و در هر جا هستید اگر به جنایتی دست نزدید به میهن خود و دامن اسلام برگردید و توبه کنید که خداوند ارحم الراحمین است؛ و جمهوری اسلامی و ملت از شما ان‌شاء‌الله می‌گذرند. و اگر دست به جنایتی زدید که حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید. و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید؛ والاّ در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و به کار دیگر مشغول شوید که صلاح در آن است.

    

و بعد، به هواداران داخلی و خارجی آنان وصیت می‌کنم که با چه انگیزه جوانی خود را برای آنان که اکنون ثابت است که برای قدرتمندان جهانخوار خدمت می‌کنند و از نقشه‌های آنها پیروی می‌کنند و ندانسته به دام آنها افتاده‌اند به هدر می‌دهید؟ و با ملت خود در راه چه کسی جفا می‌کنید؟ شما بازی خوردگان دست آنها هستید. و اگر در ایران هستید به عیان مشاهده می‌کنید که توده‌های میلیونی به جمهوری اسلامی وفادار و برای آن فداکارند؛ و به عیان می‌بینید که حکومت و رژیم فعلی با جان و دل در خدمت خلق و مستمندان هستند؛ و آنان که به دروغ ادعای «خلقی» بودن و «مجاهد» و «فدایی» برای خلق می‌کنند، با خلق خدا به دشمنی برخاسته و شما پسران و دختران ساده‌دل را برای مقاصد خود و مقاصد یکی از دو قطب قدرت جهانخوار به بازی گرفته و خود یا در خارج در آغوش یکی از دو قطب جنایتکار به خوشگذرانی مشغول و یا در داخل به خانه‌های مجلل تیمی با زندگی اشرافی، نظیر منازل جنایتکارانی بدبخت به جنایت خود ادامه می‌دهند و شما جوانان را به کام مرگ می‌فرستند.

 

نصیحت مشفقانة من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است که از راه اشتباه برگردید؛ و با محرومین جامعه که با جان و دل به جمهوری اسلامی خدمت می‌کنند متحد شوید؛ و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا کشور و ملت از شرّ مخالفین نجات پیدا کند، و همه با هم به زندگی شرافتمندانه ادامه دهید. تا چه وقت و برای چه گوش به فرمان اشخاصی هستید که جز به نفع شخصی خود فکر نمی‌کنند و در آغوش و پناه ابرقدرتها با ملت خود در ستیز هستند و شما را فدای مقاصد شوم و قدرت‌طلبی خویش می‌نمایند؟ شما در این سالهای پیروزی انقلاب دیدید که ادعاهای آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط برای فریب جوانان صاف دل است. و می‌دانید که شما قدرتی در مقابل سیل خروشان ملت ندارید و کارهایتان جز به ضرر خودتان و تباهی عمرتان نتیجه‌ای ندارد. من تکلیف خود را که هدایت است ادا کردم. و امید است به این نصیحت که پس از مرگ من به شما می‌رسد و شائبة قدرت طلبی در آن نیست گوش فرا دهید و خود را از عذاب الیم الهی نجات دهید. خداوند منان شما را هدایت فرماید و صراط مستقیم را به شما بنماید.

    

وصیت من به چپ گرایان، مثل کمونیستها و چریکهای فدایی خلق و دیگر گروهها [ی] متمایل به چپ، آن است که شماها بدون بررسی صحیح از مکتبها و مکتب اسلام نزد کسانی که از مکتبها و خصوص اسلام اطلاع صحیح دارند، با چه انگیزه خودتان را راضی کردید به مکتبی که امروز در دنیا شکست خورده رو آورید و چه شده که دل خود را به چند «ایسم» که محتوای آنها پیش اهل تحقیق پوچ است خوش کرده‌اید؟ و شما را چه انگیزه‌ای وادار کرده که می‌خواهید کشور خود را به دامن شوروی یا چین بکشید؛ و با ملت خود به اسم «توده دوستی» به جنگ برخاسته یا به توطئه‌هایی برای نفع اجنبی به ضد کشور خود و توده‌های ستمدیده دست زدید؟ شما می‌بینید که از اول پیدایش کمونیسم مدعیان آن دیکتاتورترین و قدرت‌طلب و انحصارطلبترین حکومتهای جهان بوده و هستند. چه ملتهایی زیر دست و پای شوروی مدعی طرفدار توده‌ها خُرد شدند و از هستی ساقط گردیدند. ملت روسیه، مسلمانان و غیر مسلمانان، تاکنون در زیر فشار دیکتاتوری حزب کمونیست دست و پا می‌زنند و از هر گونه آزادی محروم و در اختناق بالاتر از اختناقهای دیکتاتورهای جهان به سر می‌برند. استالین، که یکی از چهره‌های به اصطلاح «درخشان» حزب بود، ورود و خروجش را و تشریفات آن و اشرافیت او را دیدیم. اکنون که شما فریب خوردگان در عشق آن رژیم جان می‌دهید، مردم مظلوم شوروی و دیگر اقمار او چون افغانستان از ستمگریهای آنان جان می‌سپارند، و آنگاه شما که مدعی طرفداری از خلق هستید، بر این خلق محروم در هر جا که دستتان رسیده چه جنایاتی انجام دادید و با اهالی شریف آمل که آنان را به غلط طرفدار پر و پا قرص خود معرفی می‌کردید و عدة بسیاری را به فریب به جنگ مردم و دولت فرستادید و به کشتن دادید، چه جنایتها که نکردید. و شما «طرفدار خلق محروم» می‌خواهید خلق مظلوم و محروم ایران را به دست دیکتاتوری شوروی دهید و چنین خیانتی را با سرپوش «فدایی خلق» و طرفدار محرومین در حال اجرا هستید، منتها «حزب توده» و رفقای آن با توطئه و زیر ماسک طرفداری از جمهوری اسلامی، و دیگر گروهها با اسلحه و ترور و انفجار.

    

من به شما احزاب و گروهها، چه آنان که به چپگرایی معروف ـ گرچه بعضی شواهد و قرائن دلالت دارد که اینان کمونیست امریکایی هستند ـ و چه آنان که از غرب ارتزاق می‌کنند و الهام می‌گیرند و چه آنها که با اسم «خود مختاری» و طرفداری از کرد و بلوچ دست به اسلحه برده و مردم محروم کردستان و دیگر جاها را از هستی ساقط نموده و مانع از خدمتهای فرهنگی و بهداشتی و اقتصادی و بازسازی دولت جمهوری در آن استانها می‌شوند، مثل حزب «دموکرات» و «کومله» وصیت می‌کنم که به ملت بپیوندند. و تاکنون تجربه کرده‌اند که کاری جز بدبخت کردن اهالی آن مناطق نکرده‌اند و نمی‌توانند بکنند، پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است که با دولت تشریک مساعی نموده و از یاغی‌گری و خدمت به بیگانگان و خیانت به میهن خود دست بردارند و به ساختن کشور بپردازند و مطمئن باشند که اسلام برای آنان هم از قطب جنایتکار غرب و هم از قطب دیکتاتور شرق بهتر است و آرزوهای انسانی خلق را بهتر انجام می‌دهد.

    

و وصیت من به گروههای مسلمان که از روی اشتباه به غرب و احیاناً به شرق تمایل نشان می‌دهند و از منافقان که اکنون خیانتشان معلوم شد گاهی طرفداری می‌کردند و به مخالفانِ بدخواهان اسلام از روی خطا و اشتباه گاهی لعن می‌کردند و طعن می‌زدند، آن است که بر سر اشتباه خود پافشاری نکنند و با شهامت اسلامی به خطای خود اعتراف، و با دولت و مجلس و ملت مظلوم برای رضای خداوند هم‌صدا و هم‌مسیر شده و این مستضعفان تاریخ را از شرّ مستکبران نجات دهید؛ و کلام مرحوم مدرس، آن روحانی متعهد پاک سیرت و پاک اندیشه را به خاطر بسپرید که در مجلس افسردة آن روز گفت: اکنون که باید از بین برویم چرا با دست خود برویم.

    

من هم امروز به یاد آن شهید راه خدا به شما برادران مؤمن عرض می‌کنم اگر ما با دست جنایتکار امریکا و شوروی از صفحة روزگار محو شویم و با خون سرخ شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات کنیم، بهتر از آن است که در زیر پرچم ارتش سرخ شرق و سیاه غرب زندگی اشرافی مرفه داشته باشیم. و این سیره و طریقة انبیای عظام و ائمة مسلمین و بزرگان دین مبین بوده است و ما باید از آن تبعیت کنیم، و باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگیها زندگی کنند می‌توانند؛ و قدرتمندان جهان بر یک ملت نمی‌توانند خلاف ایدة آنان را تحمیل کنند.

 

از افغانستان عبرت باید گرفت با آنکه دولت غاصب و احزاب چپی با شوروی بوده و هستند، تاکنون نتوانسته‌اند توده‌های مردم را سرکوب نمایند. علاوه بر این اکنون ملتهای محروم جهان بیدار شده‌اند و طولی نخواهد کشید که این بیداریها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطة ستمگران مستکبر نجات خواهند داد. و شما مسلمانانِ پایبند به ارزشهای اسلامی می‌بینید که جدایی و انقطاع از شرق و غرب برکات خود را دارد نشان می‌دهد؛ و مغزهای متفکر بومی به کار افتاده و به سوی خودکفایی پیشروی می‌کند و آنچه کارشناسان خائن غربی و شرقی برای ملت ما محال جلوه می‌دادند، امروز به طور چشمگیری با دست و فکر ملت انجام گرفته و ان‌شاء‌الله تعالی در دراز مدت انجام خواهد گرفت. و صد افسوس که این انقلاب دیر تحقق پیدا کرد و لااقل در اول سلطنت جابرانة کثیف محمدرضا تحقق نیافت؛ و اگر شده بود، ایران غارتزده غیر از این ایران بود.

    

و وصیت من به نویسندگان و گویندگان و روشنفکران و اشکالتراشان و صاحب‌عقدگان آن است که به جای آنکه وقت خود را در خلاف مسیر جمهوری اسلامی صرف کنید و هرچه توان دارید در بدبینی و بدخواهی و بدگویی از مجلس و دولت و سایر خدمتگزاران به کار برید، و با این عمل کشور خود را به سوی ابرقدرتها سوق دهید، با خدای خود یک شب خلوت کنید و اگر به خداوند عقیده ندارید با وجدان خود خلوت کنید و انگیزة باطنی خود را که بسیار می‌شود خود انسانها از آن بیخبرند بررسی کنید، ببینید آیا با کدام معیار و با چه انصاف خون این جوانان قلم قلم شده را در جبهه‌ها و در شهرها نادیده می‌گیرید و با ملتی که می‌خواهد از زیر بار ستمگران و غارتگران خارجی و داخلی خارج شود و استقلال و آزادی را با جان خود و فرزندان عزیز خود به دست آورده و با فداکاری می‌خواهد آن را حفظ کند، به جنگ اعصاب برخاسته‌اید و به اختلاف‌انگیزی و توطئه‌های خائنانه دامن می‌زنید و راه را برای مستکبران و ستمگران باز می‌کنید. آیا بهتر نیست که با فکر و قلم و بیان خود دولت و مجلس و ملت را راهنمایی برای حفظ میهن خود نمایید؟ آیا سزاوار نیست که به این ملت مظلوم محروم کمک کنید و با یاری خود حکومت اسلامی را استقرار دهید؟ آیا این مجلس و رئیس جمهور و دولت و قوة قضایی را از آنچه در زمان رژیم سابق بود بدتر می‌دانید؟ آیا از یاد برده‌اید ستمهایی که آن رژیم لعنتی بر این ملت مظلوم و بی پناه روا می‌داشت؟   آیا نمی‌دانید که کشور اسلامی در آن زمان یک پایگاه نظامی برای امریکا بود و با آن عمل یک مستعمره می‌کردند و از مجلس تا دولت و قوای نظامی در قبضة‌ آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با این ملت و ذخائر آن چه می‌کردند؟ آیا اشاعة فحشا در سراسر کشور و مراکز فساد، از عشرتکده‌ها و قمارخانه‌ها و میخانه‌ها و مغازه‌های مشروب فروشی و سینماها و دیگر مراکز که هر یک برای تباه کردن نسل جوان عاملی بزرگ بود، از خاطرتان محو شده؟ آیا رسانه‌های گروهی و مجلات سراسر فساد انگیز و روزنامه‌های آن رژیم را به دست فراموشی سپرده‌اید؟ و اکنون که از آن بازارهای فساد اثری نیست، برای آنکه در چند دادگاه، یا چند جوان که شاید اکثر از گروههای منحرف نفوذ کرده و برای بدنام نمودن اسلام و جمهوری اسلامی کارهای انحرافی انجام می‌دهند، و کشتن عده ای که مفسد فی‌الارض هستند و قیام بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی می‌کنند شما را به فریاد در آورده، و با کسانی که با صراحت، اسلام را محکوم می‌کنند و بر ضد آن قیام مسلحانه یا قیام با قلم و زبان که أسفناکتر از قیام مسلحانه است، نموده‌اند پیوند می‌کنید و دست برادری می‌دهید؛ و آنان را که خداوند مهدورالدم فرموده نور چشم می‌خوانید، و در کنار بازیگرانی که فاجعة چهارده  اسفند را بر پا کردند و جوانان بیگناه را با ضرب و شتم کوبیدند نشسته و تماشاگر معرکه می‌شوید، یک عمل اسلامی و اخلاقی است! و عمل دولت و قوة قضاییه که معاندین و منحرفین و ملحدین را به جزای اعمال خویش می‌رسانند، شما را به فریاد درآورده و داد مظلومیت می‌زنید؟ من برای شما برادران که از سوابقتان تا حدی مطلع و علاقه‌مند به بعضی از شما هستم متأسف هستم، نه برای آنان که اشراری بودند در لباس خیرخواهی و گرگهایی در پوشش چوپان و بازیگرانی بودند که همه را به باد بازی و مسخره گرفته و در صدد تباه کردن کشور و ملت و خدمتگزاری به یکی از دو قطب چپاولگر بودندـ آنان که با دست پلید خود جوانان و مردان ارزشمند و علمای مربی جامعه را شهید نمودند و به کودکان مظلوم مسلمانان رحم نکردند، خود را در جامعه رسوا و در پیشگاه خداوند قهار مخذول نمودند و راه بازگشت ندارند که شیطانِ نفس اماره بر آنان حکومت می‌کند.

    

لکن شما برادران مؤمن با دولت و مجلس که کوشش دارد خدمت به محرومین و مظلومین و برادران سر و پا برهنه و از همة مواهب زندگی محروم نماید چرا کمک نمی‌کنید و شکایت دارید؟ آیا مقدار خدمت دولت و بنیادهای جمهوری را با این گرفتاریها و نابسامانیها که لازمة هر انقلاب است، و جنگ تحمیلی با آنهمه خسارت و میلیونها آوارة خارجی و داخلی و کارشکنیهای بیرون از حد را در این مدت کوتاه مقایسه با کارهای عمرانی رژیم سابق نموده‌اید؟ آیا  نمی‌دانید که کارهای عمرانی آن زمان اختصاص داشت تقریباً به شهرها آن هم به محلات مرفه؛ و فقرا و مردمان محروم از آن امور بهرة ناچیز داشته یا نداشتند؛ و دولت فعلی و بنیادهای اسلامی برای این طایفة محروم با جان و دل خدمت می‌کنند؟ شما مؤمنان هم پشتیبان دولت باشید تا کارها زود انجام گیرد و در محضر پروردگار که خواه ناخواه خواهید رفت با نشان خدمتگزاری به بندگان او بروید.

    

س:

یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است، آن است که اسلام نه با سرمایه‌داری ظالمانه و بی‌حساب و محروم کنندة توده‌های تحت ستم و مظلوم موافق است، بلکه آن را به طور جدی در کتاب و سنت محکوم می‌کند و مخالف عدالت اجتماعی می‌داند ـ گرچه بعض کج‌فهمان بی‌اطلاع از رژیم حکومت اسلامی و از مسائل سیاسی حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود کرده‌اند (و باز هم دست برنداشته‌اند)   که اسلام طرفدار بی مرز و حد سرمایه‌داری و مالکیت است و با این شیوه که با فهم کج خویش از اسلام برداشت نموده‌اند چهرة نورانی اسلام را پوشانیده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده که به اسلام بتازند، و آن را رژیمی چون رژیم سرمایه‌داری غرب مثل رژیم امریکا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب به حساب آورند، و با اتکال به قول و فعل این نادانان یا غرضمندانه و یا ابلهانه بدون مراجعه به اسلام‌شناسان واقعی با اسلام به معارضه برخاسته‌اند ـ و نه رژیمی مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک می‌باشند با اختلاف زیادی که دوره‌های قدیم تاکنون حتی اشتراک در زن و همجنس بازی بوده و یک دیکتاتوری و استبداد کوبنده در برداشته.

    

بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر بحق به آن عمل شود چرخهای اقتصاد سالم به راه می‌افتد و عدالت اجتماعی، که لازمة یک رژیم سالم است تحقق می‌یابد. در اینجا نیز یک دسته با کج فهمیها و بی‌اطلاعی از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دستة اول قرار گرفته و گاهی با تمسک به بعضی آیات یا جملات نهج البلاغه، اسلام را موافق با مکتبهای انحرافی مارکس و امثال او معرفی نموده‌اند و توجه به سایر آیات و فقرات نهج‌البلاغه ننموده وسرخود، به فهم قاصر خود، بپاخاسته و «مذهب اشتراکی» را تعقیب می‌کنند و از کفر و دیکتاتوری و اختناق کوبنده که ارزشهای انسانی را نادیده گرفته و یک حزب اقلیت با توده‌های انسانی مثل حیوانات عمل می‌کنند، ‌ حمایت می‌کنند.

    

وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس جمهور و شورای قضایی آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع بوده؛ و تحت تأثیر تبلیغات بی‌محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایه‌داری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع نشوید، و به مالکیت و سرمایه‌های مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید، و به ملت اطمینان دهید تا سرمایه‌ها و فعالیتهای سازنده به کار افتند و دولت و کشور را به خود کفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند.

    

و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت می‌کنم که ثروتهای عادلانة خود را به کار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و روستاها و کارخانه‌ها برخیزید که این خود عبادتی ارزشمند است.

 

و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می‌کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان‌خانی در رنج و زحمت بوده‌اند. و چه نیکو است که طبقات تمکندار به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است که یکی بی‌خانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد.

    

ع:

وصیت اینجانب به آن طایفه از روحانیون و روحانی‌نماها که با انگیزه‌های مختلف با جمهوری اسلامی و نهادهای آن مخالفت می‌کنند و وقت خود را وقف براندازی آن می‌نمایند و با مخالفان توطئه‌گر و بازیگران سیاسی کمک، و گاهی به طوری که نقل می‌شود با پولهای گزافی که از سرمایه‌داران بیخبر از خدا دریافت برای این مقصد می‌کنند کمکهای کلان می‌نمایند، آن است که شماها طرْفی از این غلط کاریها تاکنون نبسته و بعد از این هم گمان ندارم ببندید. بهتر آن است که اگر برای دنیا به این عمل دست زده‌اید ـ و خداوند نخواهد گذاشت که شما به مقصد شوم خود برسیدـ تا درِ توبه باز است از پیشگاه خداوند عذر بخواهید و با ملت مستمند مظلوم هم‌صدا شوید و از جمهوری اسلامی که با فداکاریهای ملت به دست آمده حمایت کنید، که خیر دنیا و آخرت در آن است. گرچه گمان ندارم که موفق به توبه شوید. و اما به آن دسته که از روی بعض اشتباهات یا بعض خطاها، چه عمدی و چه غیر عمدی، که از اشخاص مختلف یا گروهها صادر شده و مخالف با احکام اسلام بوده است با اصل جمهوری اسلامی و حکومت آن مخالفت شدید می‌کنند و برای خدا در براندازی آن فعالیت می‌نمایند و با تصور خودشان این جمهوری از رژیم سلطنتی بدتر یا مثل آن است، با نیت صادق در خلوات تفکر کنند و از روی انصاف مقایسه نمایند با حکومت و رژیم سابق. و باز توجه نمایند که در انقلابهای دنیا هرج و مرجها و غلط‌رویها و فرصت‌طلبیها غیر قابل اجتناب است و شما اگر توجه نمایید و گرفتاریهای این جمهوری را در نظر بگیرید ـ از قبیل توطئه‌ها و تبلیغات دروغین و حملة مسلحانة خارج مرز و داخل، و نفوذ غیر قابل اجتناب گروههایی از مفسدان و مخالفان اسلام در تمام ارگانهای دولتی به قصد ناراضی کردن ملت از اسلام و حکومت اسلامی، و تازه کار بودن اکثر یا بسیاری از متصدیان  امور و پخش شایعات دروغین از کسانی که از استفاده‌های کلان غیر مشروع بازمانده یا استفاده آنان کم شده، و کمبود چشمگیر قضات شرع و گرفتاریهای اقتصادی کمرشکن و اشکالات عظیم در تصفیه و تهذیب متصدیان چند میلیونی، و کمبود مردمان صالح کاردان و متخصص و دهها گرفتاری دیگر، که تا انسان وارد گود نباشد از آنها بیخبر است ـ و از طرفی اشخاص غرضمند سلطنت‌طلب سرمایه‌دار هنگفت که با رباخواری و سودجویی و با اخراج ارز و گرانفروشی به حد سرسام‌آور و قاچاق و احتکار، مستمندان و محرومان جامعه را تا حد هلاکت در فشار قرار داده و جامعه را به فساد می‌کشند، نزد شما آقایان به شکایت و فریبکاری آمده و گاهی هم برای باور آوردن و خود را مسلمان خالص نشان دادن به عنوان «سهم» مبلغی می‌دهند و اشک تمساح می‌ریزند و شما را عصبانی کرده به مخالفت برمی‌انگیزانند، که بسیاری از آنان با  استفاده‌های نامشروع، خون مردم را می‌مکند و اقتصاد کشور را به شکست می کشند.

    

اینجانب نصیحت متواضعانة برادرانه می‌کنم که آقایان محترم تحت تأثیر اینگونه شایعه‌سازیها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت نمایند. و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواه بقیة الله ـ روحی فداه‌ ـ یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواهد پیدا کرد، بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت می‌رسد و محرومان جهان، که به اسلام و حکومت اسلامی رو [ی] آورده و دل باخته‌اند، مأیوس می‌شوند و اسلام برای همیشه منزوی خواهد شد؛ و شماها روزی از کردار خود پشیمان می‌شوید که کار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد. و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همة امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود یک اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزه‌ای روی نداده است و نخواهد داد. و آن روزی که ان‌شاء‌الله تعالی مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یکروزه عالم اصلاح شود؛ بلکه با کوششها و فداکاریها ستمکاران سرکوب و منزوی می‌شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامیهای منحرف، آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فرا گیرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فانّا لله و انّا الیه راجعون.

     

ف:

وصیت من به همة مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان یا قدرتهای خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند. ما و شماها لااقل در این صد سال اخیر، که بتدریج پای قدرتهای بزرگ جهانخوار به همة کشورهای اسلامی و سایر کشورهای کوچک باز شده است مشاهده کردیم یا تاریخهای صحیح برای ما بازگو کردند که هیچ ‌یک از دوَل حاکم بر این کشورها در فکر آزادی و استقلال و رفاه ملتهای خود نبوده و نیستند؛   بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنان یا خود به ستمگری و اختناق ملت خود پرداخته و هر چه کرده‌اند برای منافع شخصی یا گروهی نموده؛ یا برای رفاه قشر مرفه و بالانشین بوده و طبقات مظلوم کوخ و کپرنشین از همة مواهب زندگی حتی مثل آب و نان و قوت لایموت محروم بوده، و آن بدبختان را برای منافع قشر مرفه و عیاش به کار گرفته‌اند و یا آنکه دست نشاندگان قدرتهای بزرگ بوده‌اند که برای وابسته کردن کشورها و ملتها هر چه  توان داشته‌اند به کار گرفته و با حیله‌های مختلف کشورها را بازاری  برای شرق و غرب درست کرده و منافع آنان را تأمین نموده‌اند و ملتها را عقب مانده و مصرفی بار آوردند و اکنون نیز با این نقشه در حرکتند.

    

و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عُمال سرسپردة آنان نترسید؛ و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم می‌کنند از کشور خود برانید؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید؛ و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن، همة مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همة مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند. به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است.

    

ص:

یک مرتبة دیگر در خاتمة این وصیتنامه، به ملت شریف ایران وصیت می‌کنم  که در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداکاریها و جان‌نثاریها و محرومیتها مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علّو رتبة آن است، آنچه که شما ملت شریف و مجاهد برای آن بپاخاستید  و دنبال می‌کنید و برای آن جان و مال نثار کرده و می‌کنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد؛ و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایدة توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است؛ و آن در مکتب محمدی ـ صلی الله علیه وآله وسلم‌ ـ به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده؛ و کوشش تمام انبیای عظام ـ علیهم سلام الله ـ و اولیای معظم ـ سلام الله علیهم ـ برای تحقق آن بوده و راهیابی به کمال مطلق و جلال و جمال بی‌نهایت جز با آن میسر نگردد. آن است که خاکیان را بر ملکوتیان و برتر از آنان شرافت داده، و آنچه برای خاکیان از سیر در آن حاصل می‌شود برای هیچ موجودی در سراسر خلقت در سرّ و عَلن حاصل نشود.

    

شما ای ملت مجاهد، در زیر پرچمی می‌روید که در سراسر جهان مادی و معنوی در اهتزاز است، بیابید آن را یا نیابید، شما راهی را می‌روید که تنها راه تمام انبیا ـ علیهم سلام الله ـ و یکتا راه سعادت مطلق است. در این انگیزه است که همة اولیا شهادت را در راه آن به آغوش می‌کشند و مرگ سرخ را «احلی من العسل» می‌دانند؛ و جوانان شما در جبهه‌ها جرعه‌ای از آن را نوشیده و به وجد آمده‌اند  و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما باید بحق بگوییم « یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً ». گوارا باد بر آنان آن نسیم دل‌آرا و آن جلوة شورانگیز.

 

و باید بدانیم که طرفی از این جلوه در کشتزارهای سوزان و در کارخانه‌های توانفرسا و در کارگاهها و در مراکز صنعت و اختراع و ابداع، و در ملت به طور اکثریت در بازارها و خیابانها و روستاها و همة کسانی که متصدی این امور برای اسلام و جمهوری اسلامی و پیشرفت و خودکفایی کشور به خدمتی اشتغال دارند جلوه گر است.

    

و تا این روح تعاون و تعهد در جامعه برقرار است  کشور عزیز از آسیب دهر ان‌شاء‌الله تعالی مصون است. و بحمدالله تعالی حوزه‌های علمیه و دانشگاهها و جوانانِ عزیز مراکز علم و تربیت از این نفخة الهی غیبی برخوردارند، و این مراکز دربست در اختیار آنان است، و به امید خدا دست تبهکاران و منحرفان از آنها کوتاه.

 

و وصیت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال، با همة ابعادش به پیش، و بی تردید دست خدا با شما است، اگر شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی کشور اسلامی به روح تعاون ادامه دهید.

 

و اینجانب با آنچه در ملت عزیز از بیداری و هوشیاری و تعهد و فداکاری و روح مقاومت و صلابت در راه حق می‌بینم و امید آن دارم که به فضل خداوند متعال این معانی انسانی به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.

 

با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می‌کنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خدای رحمان و رحیم می‌خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد.

 

و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند. و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند، و الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.

     

 و السلام علیکم و علی عبادالله الصالحین و رحـمة‌الله و برکاته

 ۲۶ بهمن ۱۳۶۱، ۱ جمادی‌الاولی ۱۴۰۳

روح‌الله الموسوی الخمینی

 

    

بسمه تعالی

این وصیتنامه را پس از مرگ من، احمد خمینی برای مردم بخواند؛ و در صورت عذر، رئیس محترم جمهور یا رئیس محترم شورای اسلامی یا رئیس محترم دیوان عالی کشور، این زحمت را بپذیرند؛ و در صورت عذر، یکی از فقهای محترم نگهبان این زحمت را قبول نماید.

روح‌الله الموسوی الخمینی

 

     

 بسمه تعالی

در زیر این وصیتنامه‌ی ۲۹ صفحه‌ای و مقدمه، چند مطلب را تذکر می‌دهم:

 

(۱) اکنون که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌که صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.

   

(۲) اشخاصی در حال حیات من ادعا نموده‌اند که اعلامیه‌های اینجانب را می‌نوشته‌اند. این مطلب را شدیداً تکذیب می‌کنم. تاکنون هیچ اعلامیه‌ای را غیر شخص خودم تهیه کسی نکرده است.

   

(۳) از قرار مذکور، بعضی‌ها ادعا کرده‌اند که رفتن من به پاریس به وسیله‌ی آنان بوده؛ این دروغ است. من پس از برگرداندنم از کویت، با مشورت احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در کشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ ‌شاه بودند ولی پاریس این احتمال نبود.

   

(۴) من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه‌ی سالوسی و اسلام‌نمایی بعضی افراد، ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده‌ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده‌ام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می‌نمایاندند و نباید از آن مسائل سوء‌ استفاده شود؛ و میزان در هر کس حال فعلی او است.

روح‌الله الموسوی الخمینی

   

* متن وصیت‌نامه‌ی امام راحل با ویرایش پایگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی.