emamian

emamian

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی کشتار مسلمانان مظلوم هند را محکوم کردند.

رهبر انقلاب اسلامی ضمن اعلام این که قلب مسلمانان جهان از کشتار اخیر جریحه‌دار است، خواستار توقف این فجایع شدند و دولت هند را موظف دانستند تا در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد.

 متن کامل موضع‌گیری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در حساب توئیتر پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب اسلامی منتشر شد به شرح زیر است:

«قلب مسلمانان جهان از کشتار مسلمانان در هند جریحه دار است. دولت هند باید در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد و با توقف کشتار مسلمانان، از انزوای خود در جهان اسلام جلوگیری کند.»

پنج شنبه, 15 اسفند 1398 00:41

ریشه‌های بداخلاقی از دیدگاه قرآن

اخلاق، مجموعه‌ای از صفات خوب و بد و زیبا و زشتی است که از حقایق هستی در وجود انسان است. اگر چه در بسیاری از مکاتب انسانی، حوزه بایدها و نبایدهای اخلاقی از حوزه بایدها و نبایدهای فقهی - حقوقی جدا شده است؛ اما در فرهنگ اسلامی - قرآنی، چنین جدایی به صورت جدی وجود ندارد؛ زیرا این گونه نیست که انسان مسئولیت و وظیفه‌ای در برابر بایدها و نبایدهای اخلاقی نداشته و برای آنها ضمانت اجرایی تعریف نشده باشد؛ بلکه اگر بتوان فرقی میان ساحت فقهی با ساحت اخلاقی قائل شد، تنها از منظر کیفرها و مجازات دنیوی است؛ وگرنه اگر کسی بر خلاف بایدها و نبایدهای اخلاقی عمل کند می‌بایست منتظر آثار مثبت و منفی فعل و ترک خویش در همین دنیا و نیز آخرت باشد.

اگر کمی در آموزه‌های دستوری اسلام دقت و توجه بیشتری مبذول شود، این حقیقت آشکار می‌شود که اصول اخلاقی به شکلی در قالب احکام پنج گانه واجب، حرام، مستحب و مکروه و مجاز بیان شده است؛ زیرا حتی آداب که بخشی از حوزه اخلاق است، در قالب احکام پنج گانه در اسلام مطرح شده است.

 

* فلسفه احکام دستوری و فقهی اسلام؛ تحقق مکارم اخلاقی

از سوی دیگر، از نظر آموزه‌های قرآن، همان طوری که حوزه فقهی -حقوقی ناظر به حقایق هستی است؛ همچنین منشا انتزاع اصول اخلاقی و احکام آن، حقایق هستی است. بنابراین، نباید گمان کرد که اصول اخلاقی امور اعتباری صرف هستند، بلکه دارای منشا و خاستگاه انتزاع حقیقی است. به عنوان نمونه اگر از شجاعت به عنوان یک فضیلت اخلاقی یاد می‌شود، از مومن خواسته می‌شود تا خود را به این فضیلت که امر حقیقی و واقعی است، متصف کند.
اصولا از نظر آموزه‌های وحیانی، حکمت و فلسفه وضع احکام دستوری در قالب بایدها و نبایدهای فقهی یا اخلاقی، تحقق یا تجلی یا ظهور صفات الهی در شخص و تبدیل انسان به موجودی «متاله» در فعلیت و ظهور است.
به سخن دیگر، هر یک از آموزه‌های دستوری اسلام در زمینه‌های فقهی و اخلاقی در راستای تحقق صفات و فضایلی است که انسان را در مقام مظهریت «الله» می‌نشاند و انسان ، خدایی شده و به عنوان متاله در جایگاه خلاقت و مظهریت در ربوبیت و پروردگاری قرار می‌گیرد. از همین رو پیامبر(ص) حکمت و فلسفه بعثت را بر اساس آموزه‌های قرآن(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)، اتمام مکارم اخلاقی می‌داند(بحار الانوار، ج 16، ص 210؛ ج 70، ص 372)؛ زیرا تحقق تمامیت مکارم اخلاقی در هر انسانی، به معنای «خدایی» شدن است که هدف خلقت و حکمت آفرینش انسان است.(بقره، آیات 30 و 31  و 138؛ آل عمران، آیه 79)
بنابراین، با توجه به آنچه بیان شده و غیر آن معلوم می‌شود که حتی قوانین و احکام دستوری و فقهی اسلام، در راستای تامین اهداف اخلاقی و تحقق تمامیت مکارم اخلاقی است که عالی‌ترین سطح از سطوح اخلاق را شامل می‌شود. از همین رو انسان مومن، انسانی اخلاقی است که مکارم اخلاقی در وی ظهور کرده به طوری که «اهل ایثار» از حقوق حقه خویش(انسان، آیات 8 و 9؛ حشر، آیات 8 و 9) و «عفو»(بقره، آیات 178 و 237)، «احسان»(یونس، آیه 26)  و «اکرام» است.(فرقان، آیات 65 و 72)

در روایت است مردی به خدمت پیامبر اکرم « صلی الله علیه و آله » مشرف شد و در مقابل آن حضرت ایستاد و پرسید: یا رسول‌الله دین چیست؟ حضرت فرمود: «حسن خلق». پس به جانب راست آن حضرت آمده و دوباره پرسیدیا رسول‌الله دین چیست؟حضرت فرمود: «حسن خلق ». پس به جانب چپ آمد و همان سؤال را تکرار کرد و همان جواب را شنید. پس در عقب آن حضرت ایستاد و باز همان را پرسید: حضرت به جانب او توجه نمود و به او خطاب کرد که آیا متوجه نمی‌شوی که دین آن باشد که غضبناک نشوی و با خلق خدا درشتی نکنی؟ (بحار‌الانوار، ج 68، ص393؛ مناهج الشارعین، معلم ثالث علامه میرداماد، ص ۸۰۰ )

حضرت می‌فرماید: اکمل المومنین ایماناً احسنهم خلقاً؛ کامل‌ترین مومن از نظر ایمانی نیکوترین ایشان از نظر خلق است.(بحار‌الانوار، ج68، ص389) همچنین می‌فرماید: شبیه‌ترین انسان به من، خوش‌اخلاق‌ترین شماست؛(بحار‌الانوار، ج68، ص387) و نیز می‌فرماید: در قیامت، نزدیک‌ترین انسان به من کسی است که از همه خوش‌اخلاق‌تر باشد و برای خانواده‌اش از همه بهتر باشد.(بحار‌الانوار، ج68، ص387)

خدا به صراحت علت گرایش مردم به پیامبر(ص) را تنها تجلی فضایل اخلاقی از جمله نرمخویی و عدم وجود خشونت و تندخویی می‌داند (آل‌عمران، آیه 159)؛ زیرا این رفتار ریشه در «رافت» و «رحمت رحیمی» و «حرص» شدید نسبت به مردم دارد که حاضر است برای خوشبختی دنیوی و اخروی مردم خود را به هر رنج و زحمتی بیندازد.(توبه، آیه 128؛ شعراء، آیه 3)

 

* ریشه‌های بد اخلاقی در انسان

با آنکه اخلاق، مهم‌ترین هدف و حکمت بعثت پیامبران است و همه پیامبران تلاش کرده‌اند تا «مکارم (برترین‌های) اخلاقی» را در انسان‌ها تحقق بخشند و پیامبر(ص) با بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های اسلامی تلاش کرد تا امتی مومن با ویژگی‌های اخلاقی در سطح «تمامیت» آن ایجاد کند و با «تعلیم و تزکیه »(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) و تطهیر(توبه، آیه 103) تصرفاتی در تکوین و حقیقت جان آدمی داشته باشد تا این هدف متعالی تامین و برآورده شود و انسان «متاله» در جایگاه خلافت و مظهریت در ربوبیت بنشیند(بقره، آیات 30 و 31 و 138؛ آل عمران، آیه 79)؛ اما باز برخی از مردم حتی از مسلمانان و مومنان در درجات پایین تر، گرفتار «بدخلقی» و «بدخویی» هستند و همچنان طبیعت خلقی خویش از «هلوع»(معارج، آیات 19 تا 21) و «ظلوم و جهول»(احزاب، آیه 72) را تغییر نمی‌دهند و این گونه است که با بدخلقی ، روزگار می‌گذرانند و حتی اجازه نمی‌دهند خیری به مردم برسد و مانع خیر می‌شوند(معارج، آیه 21) و اگر شرّی چون بیماری به عنوان ابتلای الهی‌گریبان آنان را بگیرد(انبیاء، آیه 25)، جزع و فزع می‌کنند و به آسمان و زمین و چرخ و فلک بد و بیراه می‌گویند.(معارج، آیه 20)

اگر برخی از رذایل اخلاقی در طبیعت انسانی به مقتضای طبیعت خَلقی آن باشد، انسان می‌بایست با بهره‌گیری از روش‌های عقلی و نقلی به «تغییر» آن بپردازد و «فضایل» اخلاقی چون شجاعت، کرامت، عدالت و وفاداری را در خود ایجاد و تقویت کند و مظهر فضایل اخلاقی باشد که صفات نیک الهی است.

اما بسیاری از انسان‌ها همچنان گرفتار «رذایل اخلاقی» هستند و خود را «تغییر» نمی‌دهند تا هم خودشان تغییر کنند و هم با تغییر خلق و خوی عمومی و افزایش فضایل در انسان‌ها و تقویت آن، همگی از آثار و برکات اجتماعی ، دنیوی و اخروی آن بهره‌مند شوند.(رعد، آیه 11؛ انفال، آیه 53)

براساس آموزه‌های قرآن، برخی از اسبابی که موجب می‌شود تا انسان همچنان «بدخلق» باقی بماند و مسیر تغییرات مثبت اخلاقی را نپیماید، اموری چون موارد زیر است:

1. احساس بی‌نیازی:

کسانی که احساس «استغنا» و بی‌نیازی حتی کاذب داشته باشند، هیچ تلاشی برای اصلاح خلق و خوی خویش نمی‌کنند و رفتارهای اجتماعی آنان بسیار زشت و زننده و ضد اخلاقی است. اصولا از نظر قرآن، علت طغیان‌گری انسان‌ها علیه خدا و خلق و رفتارهای ضد اخلاقی و ضد قانونی و هنجارشکنانه شان، همین استغنا و احساس بی‌نیازی کاذبی است که در آنها وجود دارد.(علق، آیات 6 و 7) در حالی که اگر این افراد به حقیقت وجودی خویش مراجعه می‌کردند و تعقل و تفکری در خویشتن خویش داشتند در می‌یافتند که اصولا جز خدای متعال کسی «غنی» نیست و هر موجودی از جمله انسان‌ها در هویت وجودی خویش «فقیر» هستند و اگر دمی فضل و عنایت الهی از انسان برداشته شود، «باطل» و «معدوم» می‌شوند و هستی و بقایی برای آن نخواهد بود.(فاطر، آیه 15)

2. بیماردلی:

انسان‌هایی که گرفتار بیمار دلی هستند، از نظر خلق و خو فردی گرفتار رذایل اخلاقی هستند. از همین رو شهوت و غضب در آنها غلیان دارد و در رفتارهای اجتماعی نیز دنبال مردم‌آزاری و اذیت و آزاررسانی به جنس مخالف هستند و شهوت، آنان را به سوی زن آزاری سوق می‌دهد.(احزاب، آیه 32) چنانکه همین افراد به سبب بیماردلی و عدم بهره‌مندی از قوه ادراکی قلب شناخت درستی از حقایق هستی و نیز گرایش به آن نداشته و دچار وارونگی در شناخت و نگرش‌ها و گرایش‌ها می‌شوند و نه تنها خود را برتر و بهتر می‌دانند بلکه دیگران را انسان‌های بی‌خرد و سفیه می‌شمارند و به تمسخر آنان می‌پردازند. آنان از نظر خلق و خوی باطنی گرفتار رذایل و صفات پست و از نظر رفتاری دچار انواع خودبرتربینی و عجب و غرور بوده و دیگران‌آزاری در قالب تمسخر و غیره در این افراد خودنمایی می‌کند. (بقره، آیات 7 تا 15)

3. پندار غلط:

کسانی که حقایق هستی را چنانکه هست نمی‌شناسند و به‌دلیل فقدان قوه ادراکی یا مهر شدن آن، نمی‌توانند حقیقت را ببینند و بشناسند، به‌طور طبیعی تبیین و تحلیل نادرستی از خود و هستی و خدا خواهند داشت و بر اساس همین تحلیل و تفسیر نادرست، توصیه‌ها و رفتارهای نادرستی را در پیش می‌گیرند و از نظر خلق و خو و نیز رفتار اجتماعی با بحران مواجه هستند. به‌عنوان نمونه کسی که به‌گونه‌ای رفتار می‌کند که انگار جاودانه در دنیا خواهد زیست، حرص نسبت به دنیا داشته و می‌کوشد به هر شکلی شده به گردآوری مال و ثروت و تکاثر بپردازد و از جمع کردن و شمارش مال و ثروت خسته نمی‌شود. (همزه، آیات 1 و 2)

4. جهالت علمی و عقلی: 

انسان سفیه و بی‌خرد به‌سبب عدم بهره‌گیری از قوه ادراکی قلب، نمی‌تواند حقایق را چنانکه هست بشناسد و بدان گرایش یابد؛ همچنین افرادی که به جای کسب آگاهی به‌دنبال ظن و گمان می‌روند گرفتار جهالت علمی ‌هستند و بر اساس ظنون نه علم و یقین عمل و رفتار می‌کنند. پس کسانی که دچار جهالت عقلی و علمی‌اند، انسان‌هایی هستند که از نظر خلق و خوی، فضایل را نادیده می‌گیرند و دنبال رذایل اخلاقی می‌روند و از نظر اجتماعی نیز با دیگران به‌گونه‌ای عمل می‌کنند که به دور از هنجارها و ارزش‌های انسانی و اخلاقی است.(بقره، آیه 67؛ یوسف، آیه 89؛ نمل، آیه 55)

5. مهر شدن قلب:

یکی از ریشه‌های رذایل اخلاقی در برخی انسان‌ها، گرفتار شدن آنان به «ختم قلب» است؛ زیرا قلبی که با گناه گرفتار زنگار (مطففین، آیه 14) و سپس دفن (شمس، آیات 7 تا 10) می‌شود، در نهایت بر آن مهر می‌خورد (بقره، آیه 7)  چنین قلبی نسبت به حقایق هستی از جمله آموزه‌های اسلامی وحیانی واکنش منفی نشان می‌دهد و به تکذیب و استهزاء آیات قرآن می‌پردازد و حاضر نمی‌شود تا خلق و خو و رفتار اجتماعی خویش را بر اساس فلسفه و سبک قرآنی سامان دهد و انسانی اخلاقی باشد. (محمد، آیه 16)

6. شیطان:

ابلیس دشمن سوگند‌‌خورده بشر است و اجازه نمی‌دهد تا مردم خلق و خوی خویش را به شکل مثبت تغییر دهند و فضایل را در خود ظهور دهند و رذایل را از خویش دور سازند؛ این دشمن آشکار تلاش می‌کند تا تغییرات همواره به شکل افزایش رذایل و دوری بشر از فضایل باشد تا این‌گونه به مقصد خویش برای سقوط انسان برسد. (نساء، آیه 119) بنابراین، از نظر قرآن، ریشه برخی از بداخلاقی‌های انسانی را می‌بایست در اطاعت انسان از شیطان و وعده‌های گول‌زننده و غرورآفرین او دانست. همین وعده‌های دروغین، انسان را به بخل‌ورزی و تکاثر سوق می‌دهد و فحشاء و بدی‌ها را در انسان تقویت می‌کند. (طه، آیات 120 و 121؛ یوسف، آیه 100؛ بقره، آیات 35 و 36 و 168 و 268؛ مائده، آیه 91؛ نور، آیه 21 )

7. غفلت:

غافل کسی است که امر حاضر را به سبب سرگرم شدن به چیزی دیگر نمی‌بیند؛ در حقیقت نمی‌تواند اهم و مهم کند و ممکن است سرگرم مهم باشد و از اهم غافل شود و این‌گونه به جای آنکه مثلا برای سعادت ابدی تلاش کند به سعادت محدود دنیوی بسنده می‌کند و خوشی و سعادت را در آرامش و آسایش دنیوی می‌پندارد و از ابدیت و سعادت آن غافل می‌شود. از نظر قرآن، ریشه بسیاری از بداخلاقی‌های انسان در همین غفلت انسان و عدم توجه به اهم در برابر مهم نهفته است. پس اگر کسی بخواهد از بداخلاقی رهایی یابد می‌بایست خود را از غفلت نجات دهد و به‌جای گرایش به مهم یا غیرمهم به اهم بپردازد که هستی و سعادت ابدی او در گرو آن است. (اعراف، آیه 146؛ کهف، آیه 28)

8. هواپرستی:

انسان به سبب مقتضای طبیعت خویش لازم است تا از قوه دافعه‌ای به نام غضب و قوه جاذبه‌ای به نام شهوت بهره‌مند شود؛ اما این مهم است که این دو امر تحت ولایت و حکومت عقل و قوه ادراکی قلب عمل کند تا مهار و مدیریت شوند وگرنه اقتضای «ظلوم و جهول» بودن دو قوه شهوت و غضب، موجب می‌شود تا مدیریت نفس انسانی به دست غضب و شهوت بیفتد و آنها به سبب افراطی که دارند، انسان را به تباهی اخلاقی بکشانند. از همین رو در آیات قرآن و روایات، دشمن‌ترین دشمن انسان همین «هواهای نفسانی» دانسته شده است که می‌تواند ریشه همه بدخلقی‌ها و بداخلاقی‌ها باشد. (بقره، آیه 87؛ یوسف، آیه 53؛ ص، آیه 26؛ نساء، آیه 135؛ کهف، آیه 28؛ محمد، آیه 16؛ اعراف، آیه 176)

9. نژادپرستی:

کسانی که گرفتار نژادپرستی هستند، از اصول اخلاقی بهره نمی‌گیرند؛ زیرا خودبرتربینی نمی‌گذارد تا خود را اصلاح یا در برابر دیگران رفتاری اخلاقی و سازنده داشته باشند. از همین رو ابلیس به‌عنوان نخستین نژادپرست نه تنها فضایل اخلاقی را کنار گذاشت و دنبال رذایل اخلاقی رفت، بلکه در عمل اجتماعی به تمسخر انسان پرداخت و رفتارهای زشت و ضداخلاقی نسبت به انسان روا داشت. (اعراف، آیات 11 و 12؛ حجر، آیات 31 تا 33؛ ص، آیات 73 تا 76)

10. عوامل دیگر:

در آیات قرآن عوامل دیگری به‌عنوان عامل و ریشه بداخلاقی‌ها مطرح شده است که از جمله آنها می‌توان به سکوت علما (مائده، آیات 62 و 63)، رفاه‌زدگی (قلم، آیات 11 و 14؛ زمر، آیه 49)، حرص و آزمندی (معارج، آیات 19 تا 21)، سرگرم شدن به زندگی دنیوی (حدید، آیه 20)، رواج محرمات و گرایش به آنها (مائده، آیه 91)، تجاوز به حریم و حقوق دیگران (نور، آیات 27 و 28) و مانند آنها‌ اشاره کرد که همه مرتبط با مسائل مربوط به گناه و تجاوزگری نسبت به سنت‌های الهی است.

عمرو بن بحر جاحظ (متوفی ۲۵۵ ه)

جاحظ عثمانی؛ یکی از افراد معتزلی و از مخالفان خاندان علی  است. وی امام جواد را در شمار «ده تن» از فرزندان ابوطالب قرار داده و درباره آنها چنین می‌گوید:

«کل واحد منهم عالمٌ، زاهدٌ، ناسکٌ، شجاعٌ، جوادٌ، طاهرٌ، زاک و الّذین هم بین خلیفه او مشرح لها…»[۱]

ترجمه: «هر یک از آنان عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، پاک، و برخی از آنان خلیفه و برخی دیگر نامزد خلافت بود و تا «ده تن» هر یک فرزند دیگری است… و هیچ یک از خانواده‌های عرب و عجم دارای چنین نسب شریفی نیستند».

سبط ابن جوزی (۵۸۱-۶۵۴ هـ)

او مؤلف کتاب «تذکره الخواص» است. وی در شرح حال امام جواد  می‌نویسد:

«هو محمّد بن علی بن موسی… کان علی منهاج آبیه فی العلم و التّقی و الزهد و الجود و لمامات أبوه قدم علی المأمون فأکرمه و اعطاه ما کان یعطی أباه…»[۲]

ترجمه: «محمد جواد فرزند علی بن موسی… مکنّی به «عبدالله» و «ابوجعفر» علم، تقوی، زهد و جود، شیوه او بود و راه پدر بزرگوارش را پیمود و چون پدرش فوت کرد بر مأمون وارد شد مأمون او را گرامی داشت و دخترش را به عقد او درآورد».

محمد بن طلحه شافعی (۵۸۲-۶۵۲ هـ)

او صاحب کتاب‌ »مطالب السؤل فی مناقب آل الرسول» است. وی درباره امام جواد  می‌نویسد:

«هذا ابو جعفر محمّد الثّانی فانّه تقدم فی آبائه ابو جعفر محمّد و هو الباقر بن علی فجاء هذا باسمه و کنیته و اسم أبیه فعرف بأبی جعفر الثّانی و هو و ان کان صغیر السّن فهو کبیر القدر و رفیع الذکر و مناقبه کثیره (نقل) غیر واحد…»[۳]

ترجمه: «این محمّد ابو جعفر ثانی است که در میان پدران بزرگوارش ابو جعفر محمّد گذشت که او باقر بن علی است. حضرت جواد همنام امام باقر و هم کنیه او، و نام پدرش مانند نام پدر امام باقر است و برای این که شناخته شود، به ابوجعفر ثانی معروف گردید. گر چه او از نظر سن کوچک بود ولی از نظر میزان شخصیت، بزرگ و موقعیت‌اش بلند بود و مناقب و فضایل زیاد داشت».

شیخ مؤمن بن حسن مؤمن شبلنجی شافعی

او از علمای قرن سیزدهم و مؤلف کتاب «نور الابصار فی مناقب آل بیت النّبی المختار» است. وی در مورد کرامات امام جواد می‌نویسد:

«و لم یزل مشعوفاً به لما ظهر له بعد ذلک من فضله و علمه و کمال عقله و ظهور براهنه مع صغر سنّه و عزم علی تزویجه با بنته امّ الفضل…»[۴]

ترجمه: «مأمون با وجود کمی سن او شیفته فضل، علم و عقل آن حضرت بود؛ زیرا ایشان کمال و عقل خود را به نحو شایسته‌ای نشان داد و برهان عظمت خویش را آشکار ساخت».

نورالدین بن محمّد مالکی مکی، مشهور به «ابی الصباغ»

او از علمای بزرگ مذهب مالکی، مؤلف کتاب «الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه» است. درباره کرامات امام جواد می‌نویسد:

«هو أبو جعفر الثانی فانه تقدم فی آبائه ابو جعفر محمّد و هو الباقر بن علی فجاء هذا باسمه و کنیته فهو اسم جده فعرف بأبی جعفر الثّانی و ان کان صغیر السن فهو کبیر القدر رفیع الذکر القائم بالامامه بعد علی بن موسی الرضا ولده ابو جعفر محمّد الجواد للنّص علیه و الاشاره له بها من ابیه کما أخبر بذلک جماعه من الثقات العدول»

ترجمه: «او (ابو جعفر الثانی) برای این که از پدرانش امام باقر نیز مکنّی به ابو جعفر و موسوم به محمّد بود، بدین ترتیب اسم و کنیه حضرت جواد تا جدش حضرت باقر یکسان بود و لذا حضرت جواد به «ابو جعفر الثانی» معروف شد، اگر چه او خرد سال بود؛ ولی قدر و منزلتش بزرگ و بلند بود.

بعد از پدرش علی بن موسی الرّضا بنا بر وصیت او عهده دار امر ولایت و امامت شد، همان گونه که جمعی از عدول و موثقین از این موضوع پرده برداشته».

«صفوان بن یحیی» روایت کرده است که به حضرت رضا  عرض کردم پیش از آن که خداوند «ابو جعفر» را به شما عطا کند از شما راجع به امام بعد از خود، می‌پرسیدیم. شما می‌فرمودید که خداوند به «من» پسری خواهد داد و اکنون خداوند این پسر را به شما داده و دیدگان ما را به واسطه او روشن کرده و خدا روز مرگ «تو» را برای ما پیش نیاورد و اگر خدا ناکرده حادثه‌ای برای شما رخ داد، به چه کسی پناه ببریم»؟

با دست خود به «ابوجعفر»، که در روبروی او ایستاده بود اشاره کرد.

عرض کردم: قربانت گردم او یک کودک خردسال بیش نیست و فقط سه سال از عمرش گذشته است؟ فرمود:

«و ما یضرّ من ذلک، فقد قام عیسی الحجّه و هو ابن أقلّ من ثلاث سنین».[۵]

ترجمه: «خردسالی او چه زیانی به امامت او دارد. حضرت عیسی  حتی سه سال هم نداشت، پیامبر و حجّت خدا برای مردم شد».

احمد بن حجر هیثمی مکی (متوفی ۹۷۴ هـ)

او محدّث، مفتی حجاز، فقیه شافعی و مؤلف کتاب «الصواعق المحرقه فی الردّ علی أهل البدع و الزندقه» است.

وی درباره فضائل و کرامات امام جواد  می‌نویسد:

«و ممّا اتّفق انه بعد موت آبیه بسنه واقف و الصبیان یلعبون فی آزفه بغداد از مرّ المأمون ففرّوا و وقف محمّد و عمره تسع سنین فا ألقی الله محبته فی قلبه فقال له: یا غلام ما منعک من الانصراف» و…

ترجمه: «یک سال پس از وفات حضرت علی بن موسی الرضا  مأمون به بغداد آمد. روزی به عزم شکار حرکت کرد، امام جواد در کناری ایستاده بود و چند کودک در حال بازی بودند؛ همین که موکب مامون را دیدند همه فرار کردند؛ ولی محمّد بن علی جواد ، در حالی که نه سال بیش نداشت، در جای خود ایستاد و خداوند محبت او را به قلب مأمون انداخت، لذا پرسید:

چرا سایر کودکان فرار کردند ولی تو فرار نکردی؟

حضرت جواد فوراً جواب داد: ای امیرالمؤمنین! نه راه تنگ بود که من سدّ معبر کرده باشم و نه گناهی کردم که از ترس مجازات فرار کنم و من نسبت به خلیفه مسلمین «حسن ظن» دارم و گمان دارم او کسی را بی گناه مجازات نمی‌کند. بدین جهت در جای خود ماندم و فرار نکردم!!

«فاعجبه کلامه و حسن صورته فقال له: ما اسمک و اسم آبیک»؟

ترجمه: «مأمون از سخنان «محکم» و «منطقی» کودک و همچنین قیافه جذّاب و گیرای او تعجب کرد و پرسید: اسم شما و اسم پدرت چیست؟

فرمود: محمّد بن علی الرّضا هستم.

مأمون نسبت به پدر او از خداوند طلب رحمت کرد و راه خود را در پیش گرفت و رفت؛ چون به صحرا رسید، نظرش به درّاجی افتاد و باز شکاری را از پی آن رها کرد. آن باز مدتی ناپدید شد، وقتی بازگشت ماهی کوچکی در منقار داشت که هنوز نیمه رمقی در آن بود. مأمون از دیدن این صحنه در شگفت شد و آن ماهی را به دست گرفت و برگشت و چون به همان موضع، که کودکان فرار کردند، رسید دوباره کودکان فرار کردند ولی امام جواد  سر جای خود ایستاد. وقتی که مأمون نزدیک شد، گفت: ای محمّد! این چیست که در دست من است؟

حضرت امام جواد  فرمود: ای امیرالمؤمنین! خداوند با قدرت خود در دریا ماهیان ریز آفریده بازها یا شاهان و خلفا آن را شکار می‌کنند و پادشاهان آن را در کف می‌گیرند و سلاله نبوت را با آن امتحان می‌نمایند.

مأمون از مشاهده این وضع و خبر دادن از غیب بر تعجبش افزون شد و گفت: حقا که تو فرزند امام رضا هستی؛ یعنی از فرزندان آن بزرگوار این عجائب و اسرار بعید نیست.

«و اخذ معه و احسن الیه و بالغ فی اکرامه فلم یزل مشفقاً به لما ظهر له به بعد ذلک من فضله و علمه و کمال عظمته و ظهور برهانه مع صغر سنّه، عزم علی تزویجه بأبنته امّ الفضل».

ترجمه: «او را طلب کرد و مورد اعزار و اکرام بسیار قرار داد و پیوسته به خاطر فضل و علم و کمال، که با وجود سنّش از او ظاهر می‌شد، به او مهربانی کرد و سرانجام تصمیم گرفت دختر خود «ام الفضل» را به عقد او در آورد».

بنی عباس از شنیدن این قضیه به فغان آمدند؛ زیرا ترسیدند که کار حضرت جواد به آنجا بکشد که کار پدرش کشیده بود؛ یعنی بعد از مأمون خلافت را به عهده بگیرد. لذا دسته جمعی نزد مأمون آمده و گفتند: ای امیرالمؤمنین! تو را به خدا سوگند می‌دهیم که از تصمیم خود درباره تزویج ابن الرّضا خودداری کنید»؟

«فلمّا ذکر لهم انه انّما اختاره لتمیزه علی کافّه اهل الفضل علماً و معرفه و حلماً مع صغر سنّه فنازعوا فی التّصاف محمّد بذلک».

ترجمه: «چون مأمون در پاسخ آنها گفت: من محمّد بن علی را به خاطر برتری «علم» و «دانش» و «حلم» بر همه دانشمندان زمان، در حالی که کودکی بیش نیست، به دامادی خود برگزیده ام عباسیان این بار در اتّصاف محمّد بن علی با این اوصاف مخالفت کردند.

رأی همه آنان بر این شد که از «یحیی بن اکثم»، که قاضی بزرگ آن زمان بود، دعوت کند تا با حضرت جواد  مناظره کند و آن حضرت را طوری سؤال پیچ کند که از پاسخ سؤالات وی بازماند.

مجلسی ترتیب دادند. از امام جواد  دعوت کردند. آن حضرت در مجلس حاضر شد. در جایگاه خود نشست و دیگران هم در جای خود نشستند و یحیی بن اکثم نیز پیش روی آن حضرت نشست.

یحیی از آن حضرت مسائلی را پرسید و امام به سؤالات وی به بهترین شکل پاسخ داد و مسأله را روشن نمود و خلیفه آن حضرت را تحسین نمود و گفت: آفرین بر تو ای ابوجعفر و اگر بخواهی تو هم می‌توانی از «یحیی» مسأله‌ای بپرسی؟

فقال له: ما تقول فی رجل نظر الی امراه اول النّهار حراماً ثمّ حلّت له ارتفاعه ثمّ حرمت علیه عند الظهر، ثمّ حلّت له عند العصر ثمّ حرمت علیه المغرب ثمّ حلّت له العشاء ثمّ حرمت علیه نصف اللّیل ثمّ حلّت له الفجر. فقال یحیی لا ادری.

ترجمه: «حضرت فرمود: چه می‌گویی درباره مردی که زنی را در روز نگاه کند بر او حرام بود و چون روز بلند شد بر او حلال گردید و چون ظهر شد حرام گردد و چون عصر شد حلال گردد و چون آفتاب غروب کرد، حرام گشت و چون وقت عشاء رسید حلال شد و چون نصف شد حرام گشت و چون سپیده صبح دمید بر او حلال شد. بگو این چگونه است و برای چه حرام، حلال می‌شود؟

یحیی بن اکثم گفت: نمی‌دانم.

امام فرمود: این زنی است که کنیز مردی بوده و بامداد مردی بیگانه‌ای او را نگاه کرد و این چنین نگاهی بر مرد حرام بود و چون روز بالا آمد او را از مولایش خرید و بر او حلال شد و چون ظهر شد آزادش کرد بر او حرام شد و بعداً او را برای خود عقد کرد حلال شد و چون غروب شد ظهار کرد بر او حرام شد؛ چون هنگام عشا شد کفاره ظهار را داد بر او حلال شد و چون نیمه شب شد به یک طلاق او را طلاق داد. پس حرام شد و چون سپیده صبح رسید رجوع کرد بر او حلال شد.

«مأمون» به حاضران مجلس، که بیشتر آنها از عباسیان بودند، رو کرد و گفت: آیا برای شما حقیقت مطلب روشن شد.

سپس در همان مجلس دختر خود «ام الفضل» را به عقد ازدواج حضرت جواد در آورد…[۶]

به گفته «ابن حجر هیثمی» مأمون او را به دامادی خود انتخاب کرد؛ زیرا با وجود کمی سن، آن حضرت از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت.[۷]

 

 پی نوشت ها

[۱] . آثار الجاحظ، ص ۲۳۵٫

[۲] . تذکرۀ الخواص، ص ۹-۳۵۸٫

[۳] . مطالب السئول، ص ۸۷، چاپ سنگی.

[۴] . نور الابصار، ص ۱۷۷٫

[۵] . الفصول المهمّۀ، ص ۲۶۵٫

[۶] . الصواعق المحرقه، ص ۲۰۴٫

[۷] . همان کتاب، ص ۲۰۵٫

فراز اول

یا من تحل به عقد المکاره: ای کسی که پیچیدگی ناگواری‌ها فقط به وسیله او حل می‌شود،‌ ای کسی که برندگی سختی‌ها را او می‌شکند و‌ای آن که روی آوردن به سوی آسایش را از او تمنا می‌کنیم! فقط به قدرت تو هر دشواری هموار است و تنها سبب ساز، لطف عام تو می‌باشد.

عقده‌های روحی انسان آن چنان پیچیده است که در روان شناسی جدید بعضی را غیر قابل حل و بعضی را بسیار مشکل تشخیص داده اند و توان علاج آن‌ها را در مرزی دانسته اند که از عهده بسیار کمی از متخصصین بر می‌آید. پیچیدگی بسیاری از گرفتاری‌ها پیچش نظام روحی افراد است، ولی خدای متعال گره‌های کوری که به دست هیچ کس باز نمی‌شود را به آسانی می‌گشاید و می‌داند که چگونه باید بندگان مبتلا و گرفتار را به سامان برساند.

این جاست که یاس و ناامیدی انسان زایل می‌شود، زیرا با کرم او همه چیز حل می‌گردد و کمترین نگرانی در کار نخواهد بود. زیرا کلید همه اسرار گره خورده عالم در ارتباط با تدبیر حکیمانه خداوند قرار دارد.‌

ای دل آر سیل فنا بنیاد هستی بر کند / چون ترا نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن / این سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

پس، گذشته از آن که گشایش هر در بسته‌ای به ید قدرت اوست، شکنندگی مصائب و حاد بودن آنان نیز در برابر قدرت و پشتیبانی او کند گردیده و از کنار زندگی بدون هیچ گونه اصطکاکی عبور خواهد کرد، و به همین دلیل حضرت فرموده که فقط به وسیله تو خروج از وادی غم میسور است و هیچ چیز برای تو مشکل نیست.

عبارت آخر این فراز از دعا، جالب‌ترین قسمت آن است که فرمود: تسببت بلطفک الاسباب؛ یعنی نظام جبری علت و معلولی در سلطه‌ی قدرت تو ضرورت و جبر پیدا کرده و همه سبب‌ها و علت‌ها به تو باز می‌گردد؛ به دیگر بیان: خدای متعال خود سبب ساز است، یعنی علت و معلول و رابطه‌ای بین این دو جملگی در قبضه قدرت اوست و هیچ چیز یا کس دیگر بر آن حاکم نمی‌باشد. تنها اوست که محکوم هیچ ضرورتی نخواهد بود، بلکه هم چنان که قرآن کریم فرموده: «و انا فوقهم قاهرون» [۱] بدین سان است که در قلب و خاطر بندگان صالح خدا یاس و نومیدی از بن و ریشه خشکیده و هیچ گاه بن بست در زندگی آنان معنی ندارد.

فراز دوم

تنها به قدرت تو و حاکمیت تو همه چیز برقرار است و بر حسب اراده تو تمام موجودات در مجاری خود جاری هستند و در صورت اراده تو، جملگی آن‌ها بدون آن که نهی شان کرده باشی از کار باز می‌ایستند! در مهمات زندگی و گرفتاری‌های درد آور آن فقط تو فریاد رس هستی! فقط آنچه را که تو سامان دهی و موانعی را که تو بر طرف کنی رهایی از آن‌ها حاصل می‌شود.

قضا در اصطلاح علم کلام، عبارت از حتمیت نظام موجود عالم است؛ امری است که باید باشد و تخلف ناپذیر است. به طوری که با احکام و روابط و قواعد حتمیه آن به مبارزه و مقابله نمی‌توان پرداخت و هرگونه مبارزه‌ای با واقعیات آن محکوم به شکست است. پس، قضا به معنی حتمیت و قطعی بودن موجودات و جریان‌های گوناگون و روابط بین آن هاست که امورات آن فقط به دست خداوند متعال است و هیچ کس دیگری را در این فعل و انفعالات تکوینی سهمی نیست.

اراده خدا نیز عبادت از مبدئیت موجودات است که دارای نظام اصلح است و غیر اصلح بر حسب سایر موجودات را اداره نمی‌فرماید. پس وجوب و حتمیت موجودات عالم از جناب حق است که با علم به نظام احسن آن ها، یکایک را در مجرای اصلی خود قرار داده است.

پس موجودات به محض وجوب مصلحت، در خارج یافت شوند؛ بدون آن که هیچ حاجتی به قول داشته باشند و با نداشتن مصلحت لازم، متحقق نمی‌شوند، بدون این که به نهی و بازدارندگی نیازی وجود داشته باشد.

اصول زندگی ما دارای آن چنان امتیازاتی است که با نبودن هر یک از آن ها، جز پریشانی چیز دیگری نصیب نخواهد بود. پس در مهمات زندگی جز از او حاجتی نخواهیم داشت، برای استحکام همان اصول است که آنکه دارای بینش و آگاهی بیشتری است جز به سوی خدای بزرگ که منشا تمامی خرد و کلان هستی است حرکت نمی‌کند؛ لذا اگر انسان این واقعیت را شناخت، در بر طرف شدن نابسامانی‌ها جز به مبدئیت متعالی به کس دیگری متوسل نمی‌گردد.

فراز سوم

و قد نزل بی یا رب ما قد تکاذنی ثقله: خدایا، گرفتاری‌های وارد شده بر من، سخت مرا به زحمت انداخته و باری که بر دوشم فرود آمده وامانده ام ساخته، و تو با تمام قدرت و تسلط خود آن‌ها را متوجه من ساخته ای؛ و هرگز آنچه را که تو اراده فرمایی، کس را نرسد که مانع آن باشد و هر در را که تو بسته ای، هرگز بازکننده‌ای ندارد و آن دری را که تو باز فرمایی بستن آن در توان کسی نیست و هر چه را تو آسان فرمایی، مشکل نباشد و هر فردی که تو پریشان سازی یاری نخواهد داشت.

شداید و گرفتاری‌ها و حوادث ناگوار گاهی چنان انسان را خسته و ناتوان می‌کنند که تمام توان خود را از دست داده و تحمل کمترین فشار درونی و بیرونی را ندارد، و در مسیر زندگی خود جز تاریکی و یاس و ناامیدی چیزی نمی‌بیند و در‌های نجات را بر خود بسته می‌انگارد.

پریشانی ایام نیز گاهی بدان جا می‌انجامد که کسانی که به خدا ایمان ندارند و یا توکل مناسبی در آنان نیست را به خودکشی و خاتمه دادن به زندگی می‌کشاند؛ یعنی آنان ترک زندگی را بر خود زندگی ترجیح می‌دهند؛ ولی آنان که به خدای متعال یعنی قدرت حکیمانه برتر و نیروی لایزال غیر متناهی امیدوارند، هرگز شداید زندگانی بر آنان غالب نمی‌گردد؛ لذا به هر مقدار که حوادث ناگوار آنان را احاطه کند، نه تنها امیدشان به یاس تبدیل نمی‌شود، بلکه قدرت فوق العاده‌ای از ایمان به دست می‌آورند که آن را سپر حوادث قرار می‌دهند.

همین نکته است که سبب تقویت ضریب نیرو در افراد با ایمان می‌شود و لذا قرآن کریم فرموده: «إِن يَكُن مِنكُم عِشرونَ صابِرونَ يَغلِبوا مِائَتَينِ» [۲] نیروی بیست نفر انسان مؤ من متوکل، بیش از نیروی دویست نفر و غالب بر آنان خواهد بود، زیرا آنان در مکتب اهل بیت تربیت شده اند و معتقدند که و لا صارف لما و جهت و لا مغلق لما فتحت [۳] آنچه را او به سویی حرکت دهد هرگز مانعی بر سر راهش نخواهد بود و آن در را که او ببندد، هرگز کلیدی نخواهد داشت؛ و لا ناصر لمن خذلت [۴] و آن کس را که در حریم نصرت و یاری تو قرار نگیرد، هرگز یاوری نخواهد داشت؛ و لذا در آیه کریمه آمده است: ان ینصرکم الله فلا غالب لکم و ان یخذلکم فمن ذالذی ینصرکم من بعده. [۵]

فراز چهارم

فصل علی محمد و آله و افتح لی یا رب باب الفرج: خدایا، بر محمد و آلش درود فرست و به قدرت خود گشایش را نصیبم فرما. فراگیری پریشانی و غم را در هم شکن و به شکوه‌های من حسن نظر بفرما و شیرینی اجابت درخواست هایم را به من بچشان و از درگاه منیع خود رحمت و گشایش گوارایی نصیب فرموده و گشایش دشواری‌ها را بر من سریع و آسان بگردان.

در فراز قبل، امام (ع) توجه گرفتاری و شدت نگرانی‌ها به خویش را بر شمرد و ضعف خود را نسبت به تحمل آنان بیان داشت. در این فراز، حضرت بر محمد و آلش درود فرستاده و از خدای متعال درخواست فرج و گشایش و رفع غم و هم از خویش را فرموده است.

اما این که قبل از بیان حاجت بر محمد و آلش درود فرستاده سرش آن است که خداوند متعال حتما درود بر پیامبر را به اجابت می‌رساند؛ زیرا قابلیت از طرف پیامبر و اهل بیت آن بزرگوار تمام شده است و فاعلیت نیز در خدای متعال کامل می‌باشد. از این رو اجابت حتمی خواهد بود، و خدای متعال اجل و اکرم از آن است که از میان دو سؤ ال، یکی را مقرون به اجابت و دیگری را مردود فرماید. از این رو بسیاری از ادعیه مقرون به درود بر پیامبر و آلش می‌باشد.

امام (ع) برای برطرف شدن گرفتاری‌ها تعبیرات مختلفی آورده است، از قبیل فتح باب، فرج و شکستن سلطه هم و غم، طلب و حسن نظر جناب حق، چشیدن شیرینی در بخش رحمت و گشایشی گوارا و بیرون رفتن سریع از گرفتاری ها. البته بعید نیست که هر یک از این عنوان‌ها در ارتباط با نوعی خاص از گرفتاری‌ها باشد؛ خروج از بعضی مصائب، شکستن سلطه هم و غم است، مانند فقر و قرض و دشمن غدار و مکار؛ و بعضی دیگر مانند چشیدن شیرینی است، مانند عافیت از درد‌ها و مرض ها، که پس از بهبودی آرامش پیدا شده و بسیار لذت آور است. طلب حسن نظر در مواردی است که تقاضای نعمت بیشتر و لطف زاید است، و گشایش گوارا مانند از غربت نجات یافتن و راه گم کرده را پیدا کردن و یا دوست از دست رفته را باز یافتن.

خروج سریع هم در مواردی همچون در بند دشمن افتادن و به همدم ناجنس مبتلا گردیدن مصداق دارد که در حقیقت، امام معصوم (ع) به خوبی همه آن‌ها را تعلیم داده و به ما آموخته که چگونه در موارد مختلف از خدای متعال درخواست یاری کنیم.

فراز پنجم

و لا تشغلنی بالاهتمام عن تعاهد فروضک و استعمال سنتک: خدایا، به سبب دشواری‌های زندگی مرا از به جای آوردن تکالیف واجب و فرامین مستحب باز مدار! اکنون، گرفتاری طاقتم را از دست برده و دل و جانم آکنده از غم و اندوه گشته؛ تو توانایی که تمام ناگواری‌ها و غم‌های مرا برطرف کنی! تقاضایم آن است که با تلطف خود مرا به عافیت برسانی، اگر چه لایق فضل و عنایت تو نیستم،‌ ای کسی که بر عرش قرار داری!

در این فراز، امام (ع) از خدای متعال عافیتی را درخواست می‌فرماید که در پناه آن بتواند به عهد بندگی پایبند باشد و رسوم عبودیت را چنان که باید انجام دهد و تکالیف خود را به انجام رساند؛ زیرا شرط اول در رسیدن به نقطه مقصود عافیت است؛ شرطی که با نبود آن، حرکت به طرف مطلوب میسور نیست؛ لذا گاهی یک فرد در تمام عمر خود همدم رنج و تعب و مرض و آفت است و نمی‌تواند کمتر قدمی برای پیشرفت خود بردارد.

البته به خوبی روشن است که آن که گرفتاری‌ها طاقتش را طاق کرده و قلب و خاطرش مالامال از غم و غصه است، نمی‌تواند به وظایف خود به درستی عمل کند؛ زیرا توان او در تقابل با گرفتاری‌ها به صفر رسیده و از کار و عمل به تنگ آمده است؛ به قول آن شاعر: به گرداگرد خود چندان که بینم / بلا انگشتری و، من نگینم!

معلوم است که در چنین موقعیتی، فرصتی برای کسی وجود نخواهد داشت! البته کسانی هم هستند که در شرایط دشوار، در امتحان‌های سخت قرار گرفته اند و سربلند بیرون آمده اند اینان بهترین زمینه رشد را در هنگام گرفتاری‌های متعدد یافته اند: من از درمان و درد و وصل و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندد

چنین افرادی، پیوسته درد را بهتر از عافیت و فقر را بهتر از غنا می‌دانند، زیرا یگانه عامل رشد خود را در این ورطه هولناک و سهمگین دیده اند. البته چنین اشخاصی بسیار کم هستند و از نوادر روزگار به شمار می‌آیند؛ همانند حضرت زینب علی‌ها السلام که پس از جریان عاشورا با کمال قدرت در مقابل یاوه گویی‌های ابن زیاد خبیث فرمود: و ما زایت الا جمیلا. البته آنچه امام در این فراز فرموده اند، جملگی مربوط به مردم متوسط و دینداران معتقد به مبدا و معاد است که در مراتب وسط هستند، نه مربوط به انسان‌های کامل!

[۱]. اعراف، ۱۲۷.
[۲]. انفال، ۶۵.
[۳]. صحیفه سجادیه، دعای هفتم.
[۴]. همان.
[۵]. آل عمران، ۱۶۰

در آستانه هفته منابع طبیعی و روز ملی درختکاری، رهبر معظّم انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای طبق روال هرساله‌شان در محوطه حیاط دفتر رهبری به کاشت 2 نهال پرداختند.

بار دیگر از مجموعه‌های درمانی تشکر کنم

حضرت آیت الله خامنه‌ای پس از کاشت نهال در سخنانی، کاشت درخت را حرکتی با برکت خواندند و درباره بیماری شایع شده در کشور، گفتند: همچنانکه قبلاً از پزشکان، پرستاران و مجموعه‌های درمانی صمیمانه تشکر کردم، لازم می‌دانم بار دیگر از این عزیزان که با کار بسیار با ارزش خود در حال جهاد در راه خدا هستند، تشکر کنم.

رهبر انقلاب اسلامی مشاهده نمونه‌های درس‌آموز از تلاش و فداکاری کادرهای درمانی در رسیدگی به بیماران را نشان‌دهنده مسئولیت‌پذیری و تعهد انسانی آنان دانستند و افزودند: همچنین لازم می‌دانم از خانواده‌های پزشکان، پرستاران و همه عوامل درمانی که با صبر و تحمل خود در کنار تلاش شبانه‌روزی عزیزانشان هستند، سپاسگزاری کنم.

 ایشان با دعا برای عافیت بیماران و همچنین طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان از این بیماری و صبر و آرامش برای بازماندگان آنها، چند توصیه خطاب به مردم بیان کردند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر رعایت توصیه‌ها و دستورالعمل‌های مسئولان در خصوص پیشگیری و جلوگیری از آلودگی، افزودند: از این دستورها نباید تخطی شود، چرا که خداوند ما را موظف کرده است در قبال سلامت خود و دیگران احساس مسئولیت کنیم، بنابراین هر چه به سلامت جامعه و جلوگیری از شیوع این بیماری کمک کند، حسنه و هر چه به شیوع آن کمک کند، سیئه است.

به دعای جوانان و پرهیزگاران برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم

 رهبر انقلاب اسلامی در توصیه‌ای دیگر همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگ‌تر از آن نیز وجود داشته است اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار می‌تواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند.

توصیه به قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه

ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوش‌مضمونی است که می‌توان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت.

حضرت آیت الله خامنه‌ای همچنین همه دستگاههای کشور را به همکاری و در اختیار قرار دادن امکانات مورد نیاز وزارت بهداشت که در صف مقدم مقابله با بیماری قرار دارد، توصیه کردند و گفتند: نیروهای مسلح و دستگاههای مرتبط با دفتر رهبری نیز به انجام این کار موظف شده‌اند.

مسئولان ما از روز اول با صفا، صداقت و شفافیت خبررسانی کردند

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به درگیر شدن کشورهای زیادی در دنیا با این بیماری، افزودند: مسئولان ما از روز اول با صفا، صداقت و شفافیت خبررسانی کردند و مردم را در جریان قرار دادند اما برخی کشورهای دیگر که این بیماری در آنها شدیدتر و همه‌گیرتر است، پنهان‌کاری می‌کنند البته ما برای آن بیماران نیز از خداوند طلب عافیت می‌کنیم.

مسئله را خیلی کوچک فرض نمی‌کنم اما آن را خیلی بزرگ هم نکنیم

ایشان حادثه پدیدآمده را مسئله‌ای گذرا و نه فوق‌العاده دانستند و گفتند: البته من نمی‌خواهم مسئله را خیلی کوچک فرض کنم اما آن را خیلی بزرگ هم نکنیم، این مسئله مدتی نه چندان طولانی برای کشور وجود خواهد داشت و سپس رخت برمی‌بندد اما تجربیات حاصل از آن و فعالیت مردم و دستگاهها که به مثابه یک رزمایش عمومی است، می‌تواند به عنوان یک دستاورد باقی بماند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به اقدامات پسندیده و نوع‌دوستانه برخی هموطنان مانند کمکهای مالی و توزیع اقلام بهداشتی افزودند: این کارها بسیار خوب است و با حفظ این دستاوردها، بلا به نعمت و تهدید به فرصت تبدیل می‌شود و امیدواریم روزگار عافیت کامل برای ملت عزیز ایران نزدیک باشد.

مرکز مستشاری نظامی ایران، مستقر در شمال سوریه، بامداد یکشنبه با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد ارتش ترکیه همچنان به بمباران مواضع این مرکز ادامه می‌دهد و این مرکز از آنکارا می‌خواهد که عاقلانه رفتار کند.

در این بیانیه آمده است که به دنبال درگیریهای چند روزه  بین ارتش سوریه و ارتش ترکیه به اطلاع افکار عمومی می‌رسانیم :

اول: به دنبال درخواست دولت سوریه در آزادسازی مسیر M5 با ارتش این کشور همکاری کردیم و نیروهایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای حزب الله لبنان با همکاری جناحهای مقاومت بعد از آزادسازی به ارائه خدمات به ساکنان مناطق آزاد شده مشغول شدند.

دوم: گروههای مسلح مورد حمایت ارتش ترکیه بعد از آزادسازی مسیر یاد شده به مراکز ارتش سوریه حمله کردند که ما به منظور جلوگیری از سقوط مجدد مسیر M5 با ارتش سوریه بار دیگر همکاری کردیم.

سوم: از زمان حضورمان در سوریه، مراکز ارتش ترکیه در تیررس نیروهایمان قرار داشت ولی طبق توافقنامه آستانه و غیره، نیروهای کمیته ها و جناحهای مقاومت به مراکز ارتش ترکیه حمله نکرده و تا به این لحظه از هدف قرار دادن مراکز ترکیه خودداری کرده‌ایم. 

سوم: از چهار روز گذشته نیروهای بیگانه از تاجیکستان و حزب الترکستانی و نیروهای "جبهة النصره" و گروه‌های تروریستی حملات گسترده‌ای را علیه مراکز ارتش سوریه آغاز کرده‌اند و نیروهایمان این بار نیز برای عدم سقوط مناطق آزاد شده به کمک ارتش سوریه شتافتند.

پنجم: علی‌رغم موضع‌گیری دفاعی نیروهایمان، ارتش ترکیه از هوا با آتشباری و پرتاب موشک‌های نقطه‌زن نیروها و مراکزمان را بمباران کرده و ما برای حل این موضوع میانجیگرانی را به ارتش ترکیه فرستادیم تا این حملات و رفتارهای ناپسند را متوقف کند.

ششم: میانجیگران به ارتش ترکیه اعلام کردند که تروریست‌ها با حمایت شما به مراکزمان حمله کردند و ما در کنار ارتش سوریه برای مقابله با تروریست‌ها تلاش می‌کنیم ولی متاسفانه ارتش ترکیه هیچ توجه‌ای به گفته‌های ما نکرده و به بمباران‌های خود ادامه داد تا جایی که چندین نفر از رزمنده‌هایمان به شهادت رسیدند.

هفتم: توپخانه ارتش سوریه مراکزی را که به آنها حمله می‌شد، زیر آتش خود گرفتند و ما بار دیگر از طریق میانجیگران به ارتش ترکیه اعلام کردیم ما قصد مقابله با ارتش ترکیه را نداریم و فرماندهانمان برای حل بحران بین سوریه و ترکیه از طریق دیپلماتیک پافشاری می‌کنند.

هشتم: از صبح امروز به نیروهایمان اعلام کردیم برای حفظ جان سربازان ترکیه، مراکز ارتش این کشور را در ادلب هدف قرار ندهند ولی ارتش ترکیه همچنان به حمله توپخانه‌ای خود به مراکز ما و ارتش سوریه ادامه می‌دهد.

نهم: مرکز مشاوره نظامی ایران و رزمندگان مقاومت از نیروهای ترکیه می‌خواهند با در نظر گرفتن منافع دو ملت سوریه و ترکیه، عاقلانه رفتار کرده و به ملت ترکیه خاطرنشان می‌کنیم فرزندانشان یک ماه است که در تیررس ما قرار دارند و ما می‌توانستیم انتقام بگیریم ولی به دلیل دستور فرماندهانمان از این عمل خودداری کرده ولی از شما می‌خواهیم به مقامات خود برای جلوگیری از کشته شدن سربازان ترک و پایبندی به توافق‌ها فشار آورید.

دهم: علی رغم شرایط سخت کنونی بار دیگر تاکید می‌کنیم تا بیرون راندن تروریست‌ها و حفاظت از تمامیت ارضی سوریه در کنار ملت و دولت و ارتش سوریه همچنان می‌ایستیم  و از همگان می‌خواهیم در مورد خطرات و پیامدهای  ادامه حمله به سوریه با تعقل بیشتری بیندیشند.

۳۴ نظامی ترکیه بامداد جمعه در حمله هوایی که در نزدیکی روستای «الباره»، واقع در «جبل الزاویه»، در حومه استان ادلب انجام شد، کشته شدند. کشته و زخمی شدن نظامیان ترکیه در جریان حملات روز گذشته گروه‌های تروریستی به مواضع ارتش سوریه در جنوب ادلب و شهر «سراقب» و پاسخ توپخانه‌ای نیروهای سوری رخ داد.

سخنگوی کاخ کرملین نیز با بیان اینکه نظامیان کشته‌شده ترکیه خارج از پست‌های دیدبانی در ادلب بودند، تاکید کرد نظامیان ترکیه نباید بیرون از این تاسیسات حضور داشته باشند.

نامزدهای دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای هموار کردن راه خود در انتخابات، امروز در یک محک بزرگ در رای‌گیری مقدماتی روز «سه شنبه بزرگ» شرکت می‌کنند؛ انتخاباتی که به صورت تقریبا همزمان در ۱۴ ایالت برگزار می‌شود.

بنا بر گزارش منابع محلی در ایالت‌های شرقی آمریکا از قبیل ایالت ورمونت، با باز شدن صندوق‌های آرا روز سه شنبه بزرگ، رقابت حساس نامزدهای دموکرات در ۱۴ ایالت این کشور آغاز شد و به تدریج رای‌گیری در ایالت‌های غربی هم آغاز خواهد شد.

انتخابات سه شنبه بزرگ در ایالت‌های آلاباما، آرکانزاس، کالیفرنیا، کلرادو، مین، ماساچوست، مینه‌سوتا، کارولینای شمالی، اکلاهما، تنسی، تگزاس، یوتا، ورمونت و ویرجینیا برگزار می‌شود و تکلیف ۱۳۴۴ موکل انتخاباتی (یک سوم کل مجموع موکلان انتخاباتی) مشخص خواهد شد.تعداد بالای موکلان انتخاباتی در انتخابات امروز اهمیت این انتخابات را دو چندان کرده است.

پیشتازی کنونی «برنی سندرز» در میان نامزدهای دموکرات از یک سو و انصراف «پیت بوته‌جج» شهردار سابق ساوث بند و سناتور «ایمی کلوباچار» دو نامزد این حزب در حمایت از «جو بایدن»، در روزهای اخیر حساسیت نتایج انتخابات امروز را مضاعف کرده است.

با کناره‌گیری کلوباچار و بوته‌جج، رقابت اصلی بین سندرز و بایدن خواهد بود اما «مایکل بلومبرگ»، «الیزابت وارن» و «تولسی گابارد» هم شانس خود را برای حضور قوی‌تر در انتخابات آزمایش می‌کنند.

نامزدی که در نهایت به ۱۹۹۱ موکل انتخاباتی دست پیدا کند، می‌تواند نامزد نهایی دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا و رقیب «دونالد ترامپ» شود

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی نبیّه و آله الطّاهرین

 خدا را شاکر هستیم که این توفیق را به ما داد که در ایّام درخت‌کاری با کسانی که به این حرکتِ با برکت در سطح کشور اقدام میکنند، ما هم همکار بشویم و ما هم یک درختی غرس کنیم. درباره‌ی مسئله‌ی محیط‌ زیست صحبتهای زیادی بنده کرده‌ام و دیگران هم گفته‌اند؛ امروز میخواهم راجع‌ به مسئله‌ی جاری کشور، یعنی این مسئله‌ی بیماری شایعی که در کشور هست، چند جمله عرض بکنم.

 قبلاً از پزشکان و پرستاران و مجموعه‌های درمانی، من صمیمانه تشکّر کرده‌ام؛ لازم میدانم مجدّداً از همه‌ی این عزیزان سپاسگزاری کنم. حقّاً و انصافاً در این روزها نمونه‌هایی دیده شد که درس برای همه‌ی ما است و بحمدالله نشان‌دهنده‌ی مسئولیّت‌پذیری و تعهّد انسانی و دینیِ مجموعه‌های درمانی ما در کشور است. پزشکان، پرستاران، بقیّه‌ی عوامل درمانی حقیقتاً در حال جهاد فی‌سبیل‌الله‌ هستند؛ این کاری که امروز اینها میکنند جهاد فی‌سبیل‌الله است و ارزش خیلی بالایی دارد. لازم میدانم از خانواده‌های این عزیزان هم تشکّر کنم -همسرانشان، فرزندانشان و پدر مادرهایشان که تحمّل میکنند این سختی را- بعضی از این عزیزان روزها، شبهای متوالی به منازل خودشان سر نمیزنند و مشغول کار هستند، کار شبانه‌روزی در واقع میکنند، خانواده‌ها تحمّل میکنند، صبر میکنند، از آنها هم من عمیقاً متشکّرم.

 لازم میدانم برای بیمارانی که چه در بیمارستانها هستند، چه در منازل خودشان بستری هستند، برای همه‌شان دعا کنم و طلب عافیت کنم از خدای متعال؛ و برای درگذشتگان طلب رحمت و مغفرت کنم و برای بازماندگان آنها طلب صبر و سکینه و آرامش کنم و به آنها تسلیت عرض بکنم.

 چند درخواست از مردم عزیزمان دارم؛ یک درخواست این است که از توصیه‌ها و دستورالعمل‌های مجموعه‌های مسئول تخطّی نکنند؛ در مورد پیشگیری، در مورد تمیز نگه داشتن دست و صورت و محیط زندگی و آلوده‌ نکردن اینها و جلوگیری از آلوده‌ شدن اینها، دستورهایی که مجموعه‌ی متخصّص و کارشناس میدهند، اینها را باید عمل کرد. یقیناً هر چیزی که کمک کند به سلامت جامعه و عدم شیوع این بیماری، یک حسنه است؛ در نقطه‌ی مقابل هر چیزی که کمک کند به شیوع این بیماری، یک سیّئه است. خدای متعال ما را موظّف کرده که نسبت به سلامت خودمان و سلامت دیگران، سلامت مردم، احساس مسئولیّت کنیم؛ بنابراین توصیه‌ِی اّول این است که ما کاملاً رعایت مقرّراتی را که مسئولین برای ما مشخّص میکنند، برای خودمان فریضه بدانیم و لازم بدانیم و عمل کنیم.

 توصیه‌ی بعدی که بسیار توصیه‌ی مهمّی است، توصیه‌ی به توسّلات و توجّهات به پروردگار و درخواست کمک الهی است؛ این یک امر لازمی است و قرآن کریم به ما دستور میدهد: قُل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبّی لَولا دُعاٰؤُکُم؛(۱) در یک جای دیگر: وَ اَنیبوا اِلی رَبِّکُم وَ اَسلِموا لَه؛(۲) در یک جای دیگر: وَ اذکُر رَبَّکَ فی نَفسِکَ تَضَرُّعًا وَخیفَة؛(۳) و موارد متعدّدی در قرآن هست که ما را دستور میدهند در مقابل حوادث گوناگون -فرق نمیکند، چه حوادث طبیعی از این قبیل، چه حوادث گوناگون دیگری که پیش می‌آید برای کشور، برای ملّت، برای اشخاص خودمان- دست توسّل بلند کنیم به خدای متعال و از خداوند متعال بخواهیم. حالا گاهی چیزهایی نقل میکنند که مثلاً فرض کنید فلان عمل را، فلان دعا را [بخوانیم]؛ بنده حالا توصیه‌ی خاصّی در این زمینه ندارم. دعا یعنی اینکه ما با خدای متعال حرف بزنیم، از خدای متعال بخواهیم. بنده خیلی هم امیدوار هستم بخصوص به دل پاک و صاف جوانها، و عناصر مؤمن و متّقی و پرهیزگار که اینها واقعاً میتوانند با دعای خودشان بلاهای بزرگ را دفع کنند. این بلا به نظر ما بلای آنچنان بزرگی نیست، از این بلاها بزرگ‌تر هم وجود داشته و دارد، خودمان هم در کشور مواردی را مشاهده کرده‌ایم. میتوانند با دعا، با توسّلات و با طلب شفاعت و وساطت از ائمّه‌ی اطهار (علیهم ‌السّلام) و طلب کمک از آن بزرگواران و توسّل به ائمّه‌ی اطهار (علیهم‌ السّلام) و به رسول و نبیّ مکرم اسلام خیلی از مشکلات را برطرف کنند؛ این هم توصیه‌ی بعدی من است. حالا اگر به طور مشخّص هم آدم بخواهد توصیه کند، من توصیه میکنم دعای هفتم صحیفه‌ی سجّادیّه را که در مفاتیح هم هست این دعا: یَا مَن‌ تُحَلُّ بِهِ‌ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِد؛(۴) این دعا دعای خیلی خوبی است، خوش‌مضمونی است، با توجّه به معنا این دعا را بخوانند و با این الفاظ زیبا از خدای متعال بخواهند. این هم یک مطلب.

 و نکته‌ی بعدی این است که از همه‌ی دستگاه‌های کشور تقاضا میکنیم و درخواست میکنیم که با احساس مسئولیّت با وزارت بهداشت که در این زمینه در صف مقدّم قرار دارد، همکاری کنند و همه‌ی امکانات را در اختیار آنها بگذارند. ما البتّه از نیروهای مسلّح و دستگاه‌هایی که مرتبط با دفتر ما هستند هم خواسته‌ایم که آنها هم در این زمینه همه‌ی امکاناتشان را در اختیار مردم قرار بدهند. این حادثه فقط در کشور ما پیش نیامده؛ میدانید و شنیدید که این حادثه در بسیاری از کشورهای دنیا امروز هست؛ تفاوتش البتّه این است که در بسیاری از کشورها پنهان‌کاری میکنند، نمیگویند؛ مسئولین‌ ما با صفا و صداقت از روز اوّل با شفّافیّت خبررسانی کردند، مردم را در جریان قرار دادند که خب کار خوبی هم بود. یک جاهایی هم نمیگویند امّا میدانیم، اطّلاع داریم که در یک جاهایی خیلی شدیدتر و همه‌گیرتر از کشور ما وجود دارد. ما برای گرفتار شده‌های در کشورهای دیگر هم از خدا طلب عافیت میکنیم و میخواهیم که خداوند ان‌شاءالله به آنها کمک بکند.

 و مطلب آخر هم این است که مسئله یک مسئله‌ی گذرا است، یک چیز فوق‌العاده نیست؛ از این حوادث در کشور پیش می‌آید. البتّه من نمیخواهم مسئله را خیلی کوچک بگیرم امّا خیلی هم بزرگش نکنیم مسئله را. یک قضیّه‌ای است پیش آمده، یک مدّتی است -مدّتی که ان‌شاءالله خیلی طولانی نخواهد بود- این برای کشور وجود خواهد داشت، بعد هم رخت برمیبندد و میرود. تجربیّاتی که ما در این زمینه به دست می‌آوریم و فعّالیتی که مردم میکنند، دستگاه‌ها میکنند و در واقع یک رزمایش عمومی در این زمینه انجام میگیرد، این میتواند یک دستاورد باشد. اگر این دستاوردها را داشته باشیم، بلا برای ما تبدیل میشود به نعمت، تهدید تبدیل میشود به فرصت؛ که خوشبختانه من شنیدم در مردم هم از این قبیل همکاری‌ها و محبّتها زیاد هست. فرض بفرمایید که دکان‌دار بیرون دکانش در خیابان، شیر آب گذاشته و وسایل شوینده گذاشته که رهگذرها اگر مایلند بیایند آنجا دستشان را صابون بزنند -من‌ باب مثال- خب اینها خیلی با اهمّیّت است. یا فلان پرستار، عروسی خودش را عقب انداخته برای اینکه بتواند به این کار برسد؛ یا بعضی‌ها کمکهای مالی مثلاً در مجموع میکنند؛ اینها بسیار کارهای خوبی است. این در واقع یک رزمایش عمومی مردمی و دستگاه‌های ذیربط است که ان‌شاءالله امیدواریم دستاورد خوبی برای کشورمان داشته باشد و روزگار عافیت کامل به این ملّت نزدیک باشد ان‌شاءالله.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته


۱) سوره‌ی فرقان، بخشی از آیه‌ی ۷۷؛ « بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگار هیچ اعتنائی به شما نمیکند ...»
۲) سوره‌ی زمر، بخشی از آیه‌ی ۵۴؛ «به سوی پروردگارتان بازگردید و تسلیم [فرمان] او باشید ...»
۳) سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۲۰۵؛ «و در دل خویش، پروردگارت را با تضرّع و ترس یاد کن ...»
۴) ای آن که گره گرفتاری‌های سخت تنها به وسیله‌ی او بازگردد، ای آن که تیزی تیغ دشواری‌ها به او در هم شکسته شود.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 بنده میخواهم صمیمانه تشکّر کنم از پزشکان و پرستاران و مجموعه‌ی دست‌اندرکاران پزشکی در مواجهه و مبارزه‌ی با این بیماری‌ای که اخیراً در کشور به وجود آمده؛ همچنین تشکّر کنم از وزارت بهداشت و درمان و مجموعه‌ی همکاران آقای وزیر بهداشت در این مجموعه به خاطر تلاشهایی که میکنند و زحمتی که میکشند؛ من برنامه‌ی امروز را فقط ترتیب دادم برای همین که این تشکّر را بکنم در حضور آقای دکتر مرندی رئیس محترم فرهنگستان علوم پزشکی. دوست داشتم که این تشکّر قلبی خودم را به همه‌ی برادران و خواهران محترم پزشک و پرستار و کادرهای درمانی عرض بکنم. ان‌شاءالله که موفّق باشید؛ کارتان بسیار باارزش است؛ هم ارزش جامعه‌ی پزشکی و پرستاری را در جامعه بالا میبرد-که برده- هم مهم‌تر از این، ثواب الهی است که خدای متعال قطعاً به شما اجر خواهد داد و ثواب خواهد داد. و امیدواریم که ان‌شاءالله این کار برجسته و سنگین خیلی هم طولانی نشود و ان‌شاءالله زودتر کلک این ویروس منحوس(۱) گرفته بشود ان‌شاءالله. ان‌شاءالله همه‌تان موفّق باشید.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

دعای هفتم صحیفه سجادیه به آسان شدن دشواری‌ها به دست خدا و فراهم آمدن اسباب حیات به واسطه رحمت الهی اشاره دارد. این دعا در ۱۰ فراز امام سجاد(ع) نقل شده است. از آموزه‌های این دعا این است که همه چیز فقط به خواست خداوند جریان دارد و اگر خداوند کسی را ذلیل کند، هیچ یاوری نمی‌یابد.

دعای هفتم صحیفه سجادیه:

۱. یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ.

۲. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ.

۳. فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ.

۴. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ

۵. وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی‌مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ.

۶. وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی.

۷. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.

۸. فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی‏ مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً.

۹. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک.

۱۰. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی‌یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی‌ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

 

ترجمه دعای هفتم صحیفه سجادیه:

(۱)‌ای کسی که گره هر سختی به دست تو گشوده شود و‌ای که تندی شدائد به عنایتت می‌شکند،‌ای که راه بیرون‌شدن از تنگی و رفتن به سوی آسایش از تو خواسته شود،

(۲) دشواری‌ها به لطف تو آسان گردد و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید و قضا به قدرتت جریان گیرد و همه چیز به اراده تو روان شود،

(۳) تنها به خواست تو بی‌آنکه فرمان دهی، همه چیز فرمان برد، و هر چیز محض اراده‌ات بی‌آنکه نهی کنی از کار بایستد،

(۴) در تمام دشواری‌ها تو را می‌خوانند و در بلیات و گرفتاری‌ها به تو پناه جویند، غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف نگردد و گرهی نگشاید مگر تواش بگشایی،

(۵) الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته و گرفتاری‌هایی بر من حمله‌ور شده که تحملش برای من دشوار است (۶) و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کرده‌ای و به اقتدار خود متوجه من نموده‌ای،

(۷) اله من، چیزی را که تو آورده‌ای کسی نبرد و آنچه تو فرستاده‌ای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نموده‌ای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کرده‌ای یاوری نباشد،

(۸) پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت ال‌ها - در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاری‌ها مقرر کن

(۹) و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار؛

(۱۰) چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بی‌تاب و توان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده، لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاری‌هایم و دفع آنچه در آن در افتاده‌ام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر، گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم،‌ای صاحب عرش