
emamian
راهکارها و بازیهایی برای کنترل خشم کودکان
کودکان، از سنین نوزادی و شیرخوارگی، عاشق ساختن صداهای جدید و سر و صدا کردن هستند. این موضوع در سنین بالاتر میتواند به کنترل خشم و حتی مهارتهای شنیداری و موسیقیایی کودک کمک کند.
بسیاری از متخصصان از بازی برای کنترل خشم کودکان استفاده میکنند. خشم در کودکان مانند یکی از هیجانهای طبیعی در انسان میباشد، خشم حتی در مواقعی، برای بقا لازم است. بروز خشم، در زمان و مکان مناسب، به فرد کمک میکند که هیجانات خود را متعادل نگه داشته و با تخلیه هیجانی سلامت روان وی حفظ شود.
اما نحوه ابراز خشم از اهمیت ویژه ای برخوردار است. والدین از همان دوران کودکی میتوانند مهارتهای کنترل خشم را به کودک خود آموزش دهند. آموزش مهارت کنترل خشم در کودکان، عمدتا به وسیله بازی انجام میشود. بنابراین در این مطلب، در مورد بازیهایی که منجر به یادگیری مهارت کنترل خشم در کودکان میشود، اشاره کرده ایم.
ساختن و خراب کردن، معجزه کنترل خشم
معمولا کودکان زمانی که خشمگین هستند، اشیاء را به هم میکوبند، پرت میکنند، سرو صدا میکنند و در نهایت با تخلیه هیجان، به گونه ای آرام میگیرند. در این مواقع باید برای کودک بازیهایی فراهم کرد تا امکان ساختن و خراب کردن را به او بدهد، بدون اینکه به چیزی آسیبی برساند. یکی از این بازیها، ابزار خانه سازی یا کلا ساخت و ساز است که کودک با ساختن و خراب کردن میتوانند تا حدودی خشم خود را تخلیه کرده و کنترل کنند.
کودکان عاشق سر و صدا هستند
کودکان، از سنین نوزادی و شیرخوارگی، عاشق ساختن صداهای جدید و سر و صدا کردن هستند. این موضوع در سنین بالاتر میتواند به کنترل خشم و حتی مهارتهای شنیداری و موسیقیایی کودک کمک کند. وسایلی مثل طبل و سازهای موسیقی بهترین گزینه است، اما اگر شرایطش را ندارید، با یک قاشق و یک ظرف، میتوانید خشم کودک تان را کنترل کنید.
بازیهای موثر بر کنترل خشم کودک
بسیاری از شما این بازیها را میشناسید و گاهی با فرزندتان آنها را بازی کرده اید؛ اما شاید ندانید همین بازیهای ساده راهی برای تخلیه هیجانی و کنترل خشم فرزندتان میباشد. در ادامه تعدادی بازی که میتواند به آموزش مهارت کنترل خشم کودکان کمک کند را بیان می کنیم:
حباب بازی
حباب بازی، یکی از همان نوع بازیهای ساختن و خراب کردن است. کودکان برای ساختن حباب، مجبورند تنفس آرام، طولانی و آهسته داشته باشند و همین مسئله، به آرامش کودک کمک میکند. این بازی برای کودکان 3 – 5 ساله مناسب است.
بازی پا کوبیدن
در این بازی کودک مجاز است که پاهایش را به هرشکلی که میخواهد به زمین بکوبد. باید سعی کنید که سلامت کودک به خطر نیافتد و یا کفش پای او باشد یا در زمینی نرم به این کار بپردازد. به او بگویید که عصبانیت و خشمش، با هر ضربه از پاهایش خارج شده و روی زمین پخش میشود.
گِل بازی و خمیر بازی
یکی از بهترین بازیها برای پرورش و تربیت کودک، گِل بازی و خمیر بازی است. متاسفانه این روزها والدین، کودکانشان را به خاطر مسائل بهداشتی از گل بازی منع میکنند، اما در صورت رعایت نکات بهداشتی، گِل بازی و خمیر بازی، هم برای رشد خلاقیت کودک و هم برای تخلیه هیجانی و کنترل خشم او موثر است. بهتر است در این بازی از قالبهای آماده استفاده نکنید تا کودک هیجاناتش را به راحتی و بدون هیچ تسهیل کننده ای ابراز کند. این بازی برای سنین 3 تا 11 سال مناسب میباشد.
گل بازی و خمیر بازی برای تخلیه هیجانی و کنترل خشم کودک موثر است
بادکنکهای خشم
این بازی، بیان مستقیم خشم است. کودک با نفسهای سنگین و عمیق به داخل بادکنک، میتواند انتقال خشم خود به داخل بادکنک را لمس کند و ببیند. والدین باید به او بفهمانند که نفسهای او، همراه با خشم است که در حال پر کردن بادکنک میباشد. سپس از او بخواهید که بادکنکش را بترکاند. او بدون اینکه به کسی آسیبی برساند خشم خود را تخلیه کرده است. همچنین کودک میتواند با تخلیه باد بادکنک و مشاهده آن، خالی شدن خشم را مشاهده کند.
پاره کردن روزنامه
برای کودکتان مقداری روزنامه باطله تهیه کرده و به او بگویید هر وقت عصبانی شد و خواست واکنش نشان دهد، روزنامه هایش را تا آنجا که میتواند پاره کرده و ریز ریز کند.
آیا می دانید برای کنترل خشم فرزندتان چه کارهایی را لازم است انجام دهید؟
- به او نگویید که عصبانیتش بی مورد است و مسئله مهمی برای عصبانیت وجود ندارد.
- هرگز نگویید تو بزرگ شدی نباید گریه کنی، مرد که گریه نمی کنه
-خشم او را کوچک و مسخره جلوه ندهید. مثلاً “خجالت داره مرد به این بزرگی سر مسئله به این کوچیکی اینقدر عصبانی شود”.
-در هنگام خشم کودک، خودتان را مثال بزنید و از خاطرات کودکی خود برای او تعریف کنید.
- وقتی فرزندتان در حال عصبانیت است، او را نصیحت نکنید و به سخنرانی نپردازید.
- او را با کودکان دیگر مثل خواهر و برادرهای دیگرش، کودک همسایه یا همکلاسیهایش مقایسه نکنید.
-یک صندلی در اتاق بگذارید و بگویید هر وقت هر کس از اعضای خانواده عصبانی شد روی آن بنشیند تا آرام شود، خودتان هم میتواند این کار را بکنید.
- یک بالش در اتاق فرزندتان بگذارید و به او بگویید در هنگام عصبانیت می تواند با تمام قدرت بر آن بالش ضربه بزند.
آیا می دانید برای کمک به کنترل خشم فرزندتان عبارتی نباید استفاده کنید؟
- در هنگامی که فرزند شما عصبانی و ناراحت است او را با برخی عبارات سرزنش نکنید و سعی کنید آمرانه با او صحبت نکنید.
- این کلمات را هنگام عصبانیت فرزندتان به کار نبرید: “تو باید …” “تو نمیتوانی…”تو اشتباه می کنی …” ” تو نمیفهمی …” من الان برای… وقت ندارم.”
- هیچگاه به او حرفهای تحقیر کننده نزنید و شخصیت او را کوچک نکنید. دختر بدی هستی… پسر بدی هستی بگوید:” آن روز کار بدی انجام دادی”
- به او نگویید “دیگه تو را دوست ندارنم”.
بهتر است بگوئید: ” من وقتی تو این کار را کردی دلخور شدم و سعی کن دیگه این کار را تکرار نکنی “
- کنترل خشم یک مهارت است که با یادگیری آن می توان ارتباط خود را با دیگران توسعه و بهبود بخشید. اگرچه برای به دست آوردن آن زمان و حوصله زیادی لازم است اما به کمک آن میتوان بر بسیاری از مشکلات زندگی غلبه کنید.
همراهی والدین، محور اصلی
نکته بسیار مهم در این بازیها و کنترل خشم، این است که کودک به تنهایی موضوع را یاد نمیگیرد، بلکه کاملا وابسته به آموزش والدین هستند. بنابراین، والدینی که به روشهای تربیتی مسلط نباشند و نتوانند یا نخواهند برای آموزش این مهارتها به کودک خود وقت بگذارند، در آینده نمیتوانند انتظار رفتار منطقی و معقول از او داشته باشند.
به کودک یاد بدهید که در وهله اول، سعی کند از محیط خارج شود و برای آرام شدن صبر کند. همچنین لازم است که والدین در طول این بازیها، به کودک، هیجان خشم را توضیح داده و در طول بازیها، به او نشان دهند که چگونه خشم از سر و بدن او به نوک انگشتان میآید و با کاری که میکند، از بدن او خارج میشود. کنترل خشم، مهارتی است که اگر درست آموخته شود، تضمین یک زندگی سالم و بی دردسر را در آینده خواهد داد.
چگونه شیطنت کودکان را مدیریت کنیم؟
هیچ گاه برای شیطنت کودکان از تنبيه بدني استفاده نکنید. نه تنها اثر عکس دارد، بلکه عقده هایی در دل کودک شکل خواهد گرفت.
با بازیگوشی و شیطنت کودکان چه کنیم؟
شیطنت کودکان تا حدودی به سن بستگی دارد، به دلیل اینکه زمانیکه کودکان راه رفتن را می آموزند، کنجکاوند و برای ارتباط گیری با افراد مختلف فعالیت زيادي می کنند. عموما این رفتار در ۲ تا ۴ سالگی طبیعی است و قابل کنترل نخواهد بود.
شیطنت و جنب و جوش در کودکان با عواملی مثل ژنتیک، نوع رفتار خانواده، تغذیه، استرس، پرکاری تیروئید، عدم اعتماد به نفس و جلب توجه ارتباط دارد. چنانچه والدین یا اقوام نزدیک کودک در زمان بچگی سابقه شیطنت و بازیگوشی زیاد را داشته باشند امکان دارد کودک هم پرجنب و جوش شود، البته تربیت و نوع رفتار والدین با کودک در بازیگوشی و شیطنتکودکان بی اثر نیست، به طور مثال چنانچه والدین در زمان بازیگوشی و شیطنت کودکشان با جملاتی مثل" چه قدر اذیت می کنی"،" چرا آروم وقرار نداری"،" دیگه از شیطنتات خسته شدم" بخواهند بچه خود را آرام کنند نه تنها این عبارات در وی تاثیرگذار نیست بلکه باعث تقویت آن رفتار می شود. حتی گاها کودکانی که نگران و مضطرب هستند امکان دارد برای دفع و بروز اضطراب خویش فعالیت زيادي داشته باشند.
در زیر روشهایی در مورد چگونگی رفتار با شیطنت کودکان ذکر شده است:
- خانه باید خاص کودک باشد
خانه ای که در آن نوزاد یا کودک وجود دارد ، باید حتی الامکان با خانه های معمولی تفاوت داشته باشد. وضعیت خانه طوری باشد که هم به بچه آزادی عمل دهد و هم آسیبی به وسائل منزل و خودش نزند. پله، وسایل برقی، وسایل تیز و برنده ، مکانهای خطرناک برای مخفی شدن و... باید کنترل شود. به کودک اجازه کثیف کاری دهید. بچه بخاطر کثیف کاری مقصر نیست، شما باید شرایط را طوری ایجاد کنید که در پایان مجبور به تنبیه کودک تان نشوید.
- کودکان را از برخی از بازی ها منع نکنید
از رفتارهایی مانند سر و صدای زیاد در صورتی که باعث آزار دیگران نشود ؛ دویدن و تحرّک زیاد در صورتی که خطری برایش نداشته باشد؛ مانند پریدن از ارتفاعات کم یا پریدن روی تشک و جاهای نرم، بازي روی مبل و صندلی و… بچه را منع نکنید. اما مراقبت کنید، ولی توجه داشته باشید که مراقبت از وی، شدید و غیر متعارف نباشد؛ چون مراقبت شدید، استرس و تحیّر می آورد. قدرت تصمیم گیری و اعتماد به نفس را از وی می گیرد.
- به بازی پناه ببرید
تمام روز بچه ها تان را محدود به تکلیف نوشتن و درس خواندن نکنید. برنامه ای تنظیم کنید تا هرروز بعدازظهر ها فرزندتان را به پارک ببرید تا با بازي و دویدن هیجانش را کم کند.
میتوانید برای او وسایل بازي پر تحرک مثل دوچرخه یا اسکوتر تهیه کنید تا جنب و جوش بیشتری داشته باشد، همچنين به تغذیه وی توجه کنید. مطالعات نشان داده است تغذیه نقش چشمگیری در روند بیش فعالی کودکان دارد.
هیچ گاه از تنبيه بدني برای مهار کردن شیطنت کودکان استفاده نکنید
- او را برای بازی کردن به بیرون از خانه ببرید
بچه باید بیرون از خانه رفته و با ديگر کودکان بازي کند. درصورتی که شما 12ساعت در روز کار می کنید و نمی توانید یا نمی خواهید برای بازي کردن کودک خارج از خانه و دویدن و شر و شور هایش وقت بگذارید، حق ندارید نسبت به رفتارهای او و مشکلات روانی آینده اش معترض باشید.
- شیطنت کودک در مکانهای عمومی
ممکن است کودک شما در خانه رفتار خوبی داشته باشد، ولی خارج از خانه و در مکان هایی مانند فروشگاه ها، رستوران و پارک، آنقدر شیطنت کند که حس کنید او را نمی شناسید! به عنوان مثال کودک چهار ساله تان ناگهان در فروشگاه شلوغ جیغ می زند ؛معمولاً مشکل این جاست که اینگونه کودکان به تجربه دیده اند که تنبیه رفتارهای نادرستشان در خارج از خانه با تنبیه همان رفتار در منزل متفاوت است، این که شما به هر دلیلی بچه را در جمع تنبیه نمی کنید و مدام جمله آشنای« بعد توی خونه باهات کار دارم» را می شنود، سبب می شود که بداند میتواند چنين کند و فقط عاید او، وعده تهدید آمیز همیشگی است.
توصیه ما پيشگيري است؛ یعنی باید از دردسر و بروز بدرفتاری جلوگیری کنید تا ناگزیر نشوید کودک را در جمع تنبیه کنید یا بدرفتاری اش را بی پاسخ بگذارید. با یک برنامه ریزی ساده، مثل همراه بردن وسیله سرگرمی یا اسباب بازي برای بچه، میتوانید با درایت، پیش از این که به علت خستگی بدقلق شود، مانع بدرفتاری اش شوید. حتی میتوانید با کودک در خصوص برنامه بیرون از منزل صحبت بزنید. این که اول به کجا می روید و میخواهید چه کنید یا انتظارتان از وی چیست، واقعاً کمک کننده است.
چند نکته درباره شیطنت کودکان
1- هیچ گاه از تنبيه بدني استفاده نکنید. نه تنها اثر عکس دارد، بلکه عقده هایی در دل کودک شکل خواهد گرفت.
2- هر کودک پر انرژی، بیش فعال نیست. بدون تشخیص قطعی هیچ گاه به کودک خود برچسب نزنید.
3- هرگز داروهای آرام بخش یا خواب آور به کودک ندهید.
4- فعالیت های بدنی کودکتان را افزایش دهید تا در طول روز خسته شود. هم زمان خودتان هم باید بدنتان را سالم نگه دارید تا بتوانید با او همراهی کنید.
5- بدون حضور یک روان شناس متخصص رفتار کودک، امکان دارد نتوانید به تنهایی از پس کودک شیطون خویش بر بیایید. این شرایط میتواند حتی مشکلات روحی برای شما ایجاد کند ، بعد از مشاوره کودک برای رفع مسائلتان استفاده کنید.
10 اشتباه در مراقبت از کودک که هر والدینی حداقل یک بار انجام داده است!
والدین همیشه سعی می کنند بهترین روش را برای مراقبت از فرزندانشان داشته باشند اما بعضی اوقات آنها مرتکب اشتباهاتی می شوند که می تواند در زندگی فرزندشان تأثیر بگذارد. در حقیقت مجموعه ای از خطاهای والدین وجود دارد که بدون آنکه والدین متوجه اشتباه بودن آن باشند از آنها استفاده میکند. در این مقاله 10 مورد از این اشتباهات را جمع آوری کرده ایم که همه والدین باید از انجام آن جلوگیری کنند.
1. بررسی دمای کودک با دست:
در حقیقت، دمای طبیعی بدن کودک می تواند از ۳۶٫۶ درجه سانتیگراد تا ۳۷٫۲ درجه سانتیگراد باشد. هر چیزی بالاتر از آن تب محسوب می شود. تشخیص چنین تغییر جزئی با دست غیرممکن است و همیشه توصیه می شود به جای آن از دماسنج استفاده کنید. برای نوزادان زیر 3 ماه، یک دماسنج رکتال دقیق ترین دما را به شما می دهد و به شما در حفظ و سالم نگه داشتن کودک کمک می کند.
2- خرید تعداد زیاد بسته های پوشک
وقتی به بازار میروید و تعداد زیادی بسته پوشک میخرید در حقیقت شما پول خود را هدر داده اید چون نوزاد در حدود 1/2 تا 1 اینچ در هر ماه و در حدود 140 تا 200 گرم در هفته اضافه میکند. و ممکن است پوشک ها برای هفته های بعدی به کار شما نیاید و مجبور باشید پوشک با سایز بزرگ تر بخرید.
۳- زود گرفتن پستانک از نوزاد
بسیاری از والدین از ترس این که نوزادان آنها در معرض عفونت گوش و مشکلات دندانی قرار گیرند، خیلی زود پستانک را از آنها دور می کنند. زمان مناسب برای جدا کردن نوزادان ازپستانک حدود 6 ماه است و زودتر از این زمان نیست.
4- در کارهای بد کودک والدین پاسخگو هستند
از سنین پایین به فرزندان خود آموزش دهید تا در قبال کارهای خود پاسخگو باشند. اگر از سال های اولیه زندگی برای کارهای بدی که کودک انجام داده پاسخگو باشید کودک یاد میگیرد که حتی در آینده هم اگر کار اشتباهی انجام دهند شما پاسخگو هستید.
5- استفاده از فناوری برای نگه داشتن بچه ها
بیشتر والدین برای سرگرمی بچه های خود از تلفن همراه و تلویزیون استفاده می کنند ، اما این در واقع برای سلامتی آنها بد است. طبق یک مطالعه، اشعه ناشی از این دستگاه ها به طور مستقیم بر مغز کودکان تأثیر می گذارد و خطر ابتلا به تومور را افزایش می دهد.
6- هنگام داشتن تب، پاهای کودکان را می پوشانند
با پوشاندن کودک هنگام تب، آنها را بیشتر گرم میکنید. به جای پوشاندن لباس بیش از حد به کودکان، یک لباس راحت انتخاب کنید و از خنک بودن اتاق اطمینان حاصل نمایید
7- بلافاصله بعد از کارخرابی نوزاد پوشک را تعویض کنید
بعضی اوقات کودکان با فاصله زمانی مدفوع و ادرار میکنند. و اگر شما بلافاصله بعد از متوجه شدن اینکه نوزاد مدفوع یا ادرار کرده مشغول عوض کردن پوشک شوید ممکن است در حین تعویض دوباره کار دستتان دهند. بهترین روش این است که بعد از متوجه شدن کارخرابی نوزاد چند دقیقه ای صبر کنید.
8- غذا دادن به کودک
توصیه میشود که اجازه دهید خود کودکان تلاش برای غذا خوردن کنند. بچه هایی که والدینشان به آنها غذا میدهد احتمال اینکه در آینده دچار اضافه وزن شوند را دارند و درعوض بچه هایی که خودشان غذا می خورند احتمالاً سالم تر هستند.
9. هزینه زیادی برای کودکان خرج میکنید
نوزادان واقعاً سریع رشد می کنند ، بنابراین باید لباس های آنها را نیز تغییر دهید. به علاوه آنها لباسشان را کثیف میکنند و نمی دانند لباس های جدیدشان گران قیمت است و اخیراً آن را خریداری کرده اید.
10. بلند کردن صدا موقع عصبانیت سر کودکان
عصبانی شدن و یا بلند کردن صدا هرگز راه حل مناسبی نیست. در حقیقت این کار فقط مشکلاتی را به وجود می آورد. به گفته یک روانشناس ، هر چه بیشتر بر سر فرزندتان فریاد بزنید، کمتر می توانند به حرف شما گوش دهند. ترس راهی برای تربیت کودکان شما نیست. به جای اینکه به کودکتان دستور دهید که کاری را انجام دهد سعی کنید با آنها دوستانه صحبت کنید.
روشهایی برای تربیت کودکان دوقلو
برخی از خانواده ها سعی می کنند کودکان را مثل هم بزرگ کنند. از جمله کارهایی که اکثر والدین فرزندان دوقلو انجام می دهند پوشاندن لباس های مشابه تن آنها، اسباب بازی های مشابه و.... است این کار بر هویت مستقل کودک اثر نامطلوب می گذارد.
تربیت کودکان دوقلو
تربیت دو قلوها از مسائل پیچیده و دشواری است که والدین را درگیر می کند. شاید اگر از دور به دوقلوها نگاه کنید فقط جذابیت های داشتن فرزند دوقلو را ببینید. دیدن شباهتشان با هم، ویژگی های روانی و دلبستگی شان کنار هم به نوعی لذت بخش است. اما واقعیت متفاوت است. پدر و مادرها برای تربیت کودکان دوقلو خود می بایست مسیر دشواری را طی کنند. برای تمام دوقلوها نمی توان نسخه یکسانی پیچید، چرا که با هم متفاوت اند.
ویژگی های دوقلوها
ویژگی های شخصیتی، روانی والدین و شرایط محیطی بر ساختار شخصیتی دوقلو اثرگذار است. دوقلو ها از ابتدای شکل گیری دوران جنینی تا زمان به دنیا آمدن و بزرگ شدن در کنار هم هستند. تربیت کودکان دوقلو به علت ویژگی های منحصر به فردشان متفاوت است. بخصوص در سنین زیر 3 سال نیازمند ظرفیت جسمانی و روانی زیادی از سوی والدین به ویژه مادر هستند. شاید تصور کنید فرزندان دوقلو چون در کنار هم هستند ویژگی های مشابهی دارند، در صورتی که طبق تحقیقات انجام شده هر قل تیب شخصیتی متفاوتی نسبت به قل دیگر دارد.
ناسازگاری دوقلوها در سنین ابتدایی یک امر شایع در میان آنهاست. کارهایی مثل هل دادن، کتک زدن یکدیگر، گاز گرفتن، در دوقلوها زیاد اتفاق می افتد. اما کنترل و شیوه های تربیتی در این شرایط کدام است؟ با ما همراه باشید.
کودکان دوقلو، سر ناسازگاری دارند!
چرا کودکان دوقلو با هم دعوا می کنند؟ از یک طرف به هم علاقه دارند و از طرف دیگر با هم نمی سازند، مشکل کجاست؟
کودکان دوقلو به علت همسنی و همزمانی رشدشان، رابطه بسیار نزدیکی دارند. داشتن علایق مشترک بین آنها مثل: اسباب بازی، برنامه های تلویزیونی و ... امری طبیعی است. این نزدیکی یکی از دلایل بزرگ بروز اختلافات می شود. رقابت و دعوا بین کودکان دوقلو به علت همسن بودن بر سر موضوعات یکسان رخ می دهد. در صورتی که فرزندان با اختلاف سنی بر سر موضوعات متفاوتی با هم بحث می کنند.
علاقه بین دوقلوها یکی از عواملی است که منجر به بروز دعوا بین آنها می شود. آنها همدیگر را دوست دارند. داشتن رابطه عمیق در بروز این دعواها بی تأثیر نیست. حتما شما هم برایتان پیش آمده کسی را بسیار دوست داشته باشید و انتظار و توقعتان از او بالا می رود. در چنین شرایطی هر رفتار مخالف انتظار شما از این فرد شما را آزرده خاطر می کند. این قضیه در خصوص دوقلوها هم اتفاق می افتد.
آنها مرتب از هم می رنجند. به علت رابطه نزدیکشان، انتظار دارند همدیگر را در هر شرایطی درک کنند یا حتی بدانند در فکر یکدیگر چه می گذرد. چنین انتظاری منطقی به نظر نمی رسد. حتی در سنین کم آنها نمی توانند تشخیص دهند خواهر یا برادرشان یک شخصیت مستقل از آنهاست.
برخلاف تصور عموم دوقلو به زمان هایی نیاز دارند که جدا از هم باشند. درست است که آنها با هم به دنیا می آیند و در کنار هم بزرگ می شوند اما بدین معنی نیست که مجبور به گذراندن تمام وقت خود در کنار هم هستند. به عنوان نمونه: یکی از کودکان تمایل دارد در بیرون از منزل ورزش کند و قل دیگر ورزش کردن در داخل خانه را ترجیح می دهد. والدین نباید نسبت به این کار مخالفت نشان دهند. علاوه بر این، داشتن زمان های اختصاصی، باعث پرورش استعداد و نبوغ آنها خواهد شد و به رشد انفرادی و شخصیتی هر کدام کمک خواهد کرد.
تربیت کودکان دوقلو به علت ویژگی های منحصر به فردشان متفاوت است
هنگام دعوای دوقلوها چه کار کنیم؟
وقتی دوقلوها با هم دعوا می کنند شما خود را کنار بکشید. مداخله در دعوای آنها کار اشتباهیست مگر در شرایط استثنا مثلا هنگام برخورد فیزیکی که احتمال آسیب به هم وجود داشته باشد. با هر دو مهربان و جدی باشید بدین صورت به کودکان احساس امنیت می دهید. همان لحظه پس از دعوا دنبال مقصر نگردید و دنبال تجزیه تحلیل نباشید. تعیین مقصر را در فرصت بهتری انجام دهید. چرا که توجه زیاد به قضاوت کردن، کودکان شما را به سرزنش و غردزدن تشویق خواهد کرد.
تنبیه کردن هر دو کار اشتباهی ست. چرا که تنبیه شدن کودک بی گناه به دور از انصاف است. بهتر است رفتار نامناسب را به او گوشزد کنید و از راه های دیگر رفتار مناسب را به او یاد دهید. تنبیه کردن هر دو، مربوط به زمانی ست که هر دوی آنها مرتکب اشتباه شده اند.
مرتب با کودکان خود تکرار کنید «زدن، نه»، «گاز گرفتن، نه»! این روش بسیار مؤثر است و باعث کاهش دعوا می شود به خصوص اگر این روش را با مهارت یاد بگیرند.
در صورتی که در دعوا، درگیری فیزیکی پیش نیاید اکثر کودکان می توانند از پس مشکلات خود بربیایند. می دانیم که دعوا بین کودکان همیشه اتفاق می افتد. آنچه در این خصوص اهمیت دارد توانایی سازش و کنار آمدن با یکدیگر است. حسادت سر منشاء بسیاری از دعواهاست. بخصوص اگر توجه به یک فرزند بیشتر باشد، کودک احساس کمبود توجه از سوی والدین داشته و این حسادت افزایش می یابد. پس این امر شروعی برای دعوا خواهد بود.
یک روش جدید و بسیار اثر گذار در این خصوص، منحرف کردن توجه کودک است. برای مثال: اگر کودک بر سر به دست آوردن یک اسباب بازی دعوا می کند، یک اسباب بازی دیگر به او بدهید. یا اینکه چند اسباب بازی برای روز مبادا نگه دارید و هنگام دعوا به آنها بدهید. داشتن اسباب بازی جدید باعث آرامش آنها می شود.
پیش بینی زمان وقوع دعوا
تشخیص دادن زمان دعوا به جلوگیری از آن کمک خواهد کرد. بطور مثال: اگر کودکان قبل از آماده شدن غذا با هم درگیر می شوند سعی کنید غذا را زودتر آماده کنید تا فرصت دعوا از آنها گرفته شود.
مشارکت والدین دوقلو در فعالیت های فرزندان بسیار مهم است. با بچه ها مستقیما وارد بازی شوید. برخی مهارت ها مثل: استفاده از اسباب بازی ها، نوبت دادن دربازی ها و... احتیاج به تمرین و یادگیری دارد. والدین با مشارکت در بازی می توانند هم به آنها آموزش داده و هم آنها را تشویق کنند.
اختصاص دادن زمان های خصوصی به هر کودک از طرف والدین هر چند وقت یک بار بسیار مفید است. حتی به مدت 5 دقیقه با هر کودک تنها باشید. این کار به ایجاد شخصیت منحصر به فرد در کودک کمک می کند.
نسبت به نیازهای فرزندان دوقلوهای خود آگاه باشید و این احساس را به آنها دهید که در چشم شما یکی هستند. همواره این موضوع را به خاطر داشته باشید این دوران می گذرد پس لذت بردن از زمان حال بهترین کار است. به گفته یکی از والدین: « بچه هایم در راه مهدکودک همدیگر را می زنند و با هم دعوا می کنند اما به محض اینکه به مهدکودک می رسند دست هم را محکم میگیرند و مراقب هم هستند. دیدن این بخش از قضیه واقعا لذت بخش است».
وقتی دوقلوها با هم دعوا می کنند شما خود را کنار بکشید
رشد هویت مستقل دوقلوها مهم است
برخی از خانواده ها سعی می کنند کودکان را مثل هم بزرگ کنند. از جمله کارهایی که اکثر والدین فرزندان دوقلو انجام می دهند پوشاندن لباس های مشابه تن آنها، اسباب بازی های مشابه و.... است. شاید اینکارها از نظر کسانی که دوقلوها را می بینند جالب باشد اما برای داشتن هویت مستقل اثر نامطلوب می گذارد. کودکان دوقلو با گرفتن این توجه از دیگران فکر می کنند خاص و متفاوت هستند. و هنگامی که شبیه به هم باشند این احساس را بیشتر دریافت می کنند.
رشد و مهارت های زبانی کودکان دوقلو کندتر است
کودکان تک قلو، زبان را از پدر و مادرشان می آموزند در حالی که کودکان دوقلو به دلیل اینکه اکثر مواقع کنار هم هستند زبان را از همدیگر می آموزند. حتی برخی تلفظ ها را به صورت غلط از هم یاد می گیرند. حتی در بعضی موارد اگر والدین فرزندان دیگری نیز داشته باشند کمتر می توانند برای مهارت کلامی فرزند دوقلوی خود وقت بگذارند و این یادگیری کندتر اتفاق می افتد.
از طرف دیگر حدود 50 درصد از دوقلوها نارس به دنیا می آیند. این عامل سبب کاهش رشد طبیعی آنها می شود و رشدشان نسبت به دیگر کودکان هم سن خود کمتر است.
پدر و مادرها برای "تربیت کودکان دوقلو" خود می بایست مسیر دشواری را طی کنند
دوقلوها را «دوقلوها» صدا نزنید
خانواده ها نباید دو کودک خود را دوقلو صدا کنند. همواره باید حواسشان باشد آن ها را با اسمشان صدا بزنند. چرا که وقتی آنها را دوقلو صدا بزنید گویی آن ها را یک شخص خطاب کرده اید و از آن ها یک هویت مشترک ساخته اید.
ارائه آموزش های لازم برای انجام کارهای فردی به هر قل به طور مستقل در بزرگسالی آن ها کمک کننده خواهد بود. داشتن استقلال به شناخت توانایی منجر می شود که لازم است در کودکان دوقلو اتفاق بیفتد. بیشتر شخصیت افراد تا قبل از 10 سالگی شکل می گیرد. پس دوران خردسالی سن حساسی برای دوقلوهاست و تربیت درست، به شکل گیری شخصیت سالم و منحصربه فرد آنها کمک خواهد کرد.
چه جمله هایی نباید به دوقلوها بگویید:
1- «کتک بخوری خواهر/برادرت هم دردش میاد» این تصور اشتباه است. درست است دوقلوها دارای ارتباط عمیقی با هم هستند اما قرار نیست قوانین فیزیک را در این رابطه بر هم بزنیم.
2- «تو را نسبت به خواهر/برادرت بیشتر دوست دارم!» مقایسه دو کودک با هم کاری کاملا اشتباه ست. بهتر است به جای برتری دادن یکی بر دیگری، ویژگی های مثبت هر کدام را بیان کنیم.
در تربیت کودکان دوقلو باید به این نکته توجه شود که آنها دارای شخصیت مستقلی هستند
3-«وای، شما دوقلویین؟» تأکید بر روی این موضوع باعث می شود توجه افرد به سمت دوقولوها جلب شده که شاید از نظر دوقلوها خوشایند نباشد. بهتر است به جای گفتن این جمله، به صورت غیرمستقیم بپرسیم.
4- «کدوم تون بزرگتره؟» فرزندان بزرگتر معمولا مورد حمایت بیشتری از طرف والدین قرار می گیرند. همچنین الگوی فرزندان کوچکترند. این سوال به کودکان القا می کند که کدام یک از آنها رئیس تر است.
5- «کاش من هم دوقلو داشتم!». همانطور که گفتیم دیدن دوقلوها از دور لذت بخش است. اما تربیت آنها و مشکلاتی که هنگام بزرگ کردن آنها با آن روبرو می شوید بخش سخت ماجراست.
6- «شماها می تونین فکر همو بخونین؟» درست است کودکان جهت فکری نزدیک به هم دارند و دارای ارتباط نزدیک به هم هستند اما قرار نیست این مسائل را با خرافات اشتباه بگیریم.
7- همیشه کارهاتون را با هم انجام می دهید؟ در دوران کودکی معمولا تغذیه آنها خواباندن و بازی همزمان آنها برای والدین راحت تر است. اما اینها مربوط به خردسالی ست. در دوران کودکی و نوجوانی هر کدام از قل ها به دلیل داشتن شخصیت منحصربه فرد برنامه مشخصی برای کارهای خود دارد.
8- شماها دو روی یک صفحه اید» این انتظار از کودکان دوقلو می رود که همه جا با هم حضور داشته باشند. حتی هنگام دعوت کردن در مهمانی ها و مجالس موظف می دانند یا هر دو را دعوت کنند یا هیچ کدام. این برداشت اشتباه است. شاید در کودکی این اتفاق زیاد بیفتد اما هنگام بزرگسالی این کار نوعی کوچک شمردن جایگاه انسانی هرکدام است.
9- «تو کدومی؟» بهتر است پرسشتان مؤدبانه تر مطرح شود برای نمونه اینطور سوال کنید:« شما واقعا شبیه هم هستید و تشخیص برای من سخت است، شما... هستی یا....؟»
10- «دوقلو بودن چه حسی دارد» این سوال همانقدر غیرمعمول هست که یک نفر از شما بپرسد «دوقلو نبودن چه حسی دارد» آنها از ابتدای تولد به همین شکل به دنیا آمده اند و تفاوت زندگی خودشان با دیگران برایشان قابل فهم نیست.
نگاهی به تاریخ وجوب حج
در پاسخ تشریع حج از چه زمانی آغاز شده است؟ می توان به دو پاسخ اجمالی و تفضیلی اشاره کرد.
پاسخ اجمالی
بر اساس روایات؛ حج، از سابقهای بسیار طولانی برخوردار است و سابقه و قدمتی دارد که امتداد آن، به سالها قبل از خلقت حضرت آدم( علیه السلام ) میرسد. پس از آنکه حج حضرت آدم ( علیه السلام ) به پایان رسید، جبرئیل به او فرمود گوارا باد بر تو، ای آدم، بخشوده شدی، من این خانه را سه هزار سال قبل از تو طواف کردهام.
شیوه و ترتیب حجِّ مسلمانان، با مناسکی از قبیل: «طواف»، «سعی»، «قربانی» و «رمی شیطان»، به زمان سرسلسله پیامبرانِ حنیف، حضرت ابراهیم( علیه السلام ) باز میگردد. همانگونه که به طور قطع، بینانگذار عمومیکردن حج نیز، آنحضرت بوده و خدای تعالی به او دستور فرمود تا اعلام حج کند و مردم را از هر سو به حجِّ خانه خود، فرا خواند.
پاسخ تفصیلی
بر اساس روایات؛ حج، از سابقهای بس زیاد برخوردار است و سابقه و قدمتی دارد که امتداد آن، به سالها قبل از خلقت حضرت آدم ابوالبشر( علیه السلام ) میرسد. چنانکه امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «پس از آنکه حج حضرت آدم( علیه السلام ) به پایان رسید، جبرئیل به او فرمود: گوارا باد بر تو، ای آدم، بخشوده شدی، من این خانه را سه هزار سال قبل از تو طواف کردهام». [1]همچنین آنحضرت فرمود: «پس از آنکه حضرت آدم از مِنی بازگشت [و حجش به پایان رسید]، فرشتگان ملاقاتش کرده، به او گفتند: ای آدم، حَجّت نیکو! ما این خانه را دو هزار سال قبل از تو، حج گزاردهایم».[2]
مردی از امیرمؤمنان علی( علیه السلام ) پرسید: از اهل آسمان نخستین کسی که حج گزارد، چه نام داشت؟ آنحضرت فرمود: «جبرئیل، نخستین حجگزار از آسمانیان بود».[3]
البته شیوه و ترتیب حجِّ مسلمانان، با مناسکی از قبیل: «طواف»، «سعی»، «قربانی» و «رمی شیطان»، به زمان سرسلسله پیامبرانِ حنیف، حضرت ابراهیم( علیه السلام ) باز میگردد. همانگونه که به طور قطع، بینانگذار عمومیکردن حج نیز، آنحضرت بوده و خدای تعالی به او دستور فرمود تا اعلام حج کند و مردم را از هر سو به حجِّ خانه خود، فرا خواند. در این مورد قرآن کریم میفرماید: «و مردم را دعوت عمومى به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهاى لاغر از هر راه دورى به سوى تو بیایند».[4]
امّا در طول زمان – به ویژه در زمان جاهلیت - حج ابراهیمی نیز مانند سایر احکام مورد تحریفهایی قرار گرفته بود.
اکنون به برخی از اعمال حج پرداخته و به مناسبت، تحریفهایی که در این عبادت بزرگ به وجود آمده بود را نیز یادآور خواهیم شد:
1. «سپس از همانجا که مردم کوچ میکنند، (به سوى سرزمین مِنى) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است!».[5] این آیه شریفه ناظر به یکی از عادات مشرکان مکه در زمان جاهلیت است که وقوف در عرفات را مربوط به کسانی میدانستند که از خارج مکه برای حج میآمدند، اما قریش و طوایف اطراف حرم و وابستگان قریش، از این کار معاف بودند، چنانکه امام صادق( علیه السلام ) در بیان این آیه فرمود: «قریش میگفتند: ما نسبت به خانه خدا از سایرین برتری داریم، پس باید [برای اعمال حج] از مزدلفه (مشعر) کوچ کنید، (به عرفات نروید)! خداوند به آنان دستور داد تا مانند دیگران از عرفات شروع کنند». [6]
2. «جز این نیست که تأخیر انداختن (و جابهجا نمودن ماههاى حرام) افزایشى در کفر است که کافران را به سبب آن گمراه میسازند، در یک سال آنرا حلال و در سال دیگر حرام میشمرند تا با شما و آنچه خدا حرام کرده موافقت کنند. اما در (نتیجه) آنچه را خدا حرام کرده حلال مینمایند. زشتى اعمالشان بر آنها آراسته شده، و خداوند گروه کافران را هدایت نمیکند».[7] این آیه کریمه ناظر به یک سنت غلط جاهلی به نام «نسیء» به معنای تغییر دادن جای ماههای حرام است که این عمل، هر ساله طی مراسم خاصی در سرزمین مِنی انجام میگرفت که نشان از سودجویی آنها بود؛ چون با این تغییر و تحوّل، قصد داشتند حج در موقعی برپا شود که منافع بازرگانی و تجارتی آنها هم تأمین گردد؛ از اینرو، سعی میکردند که حج در خرّمترین ایّام سال و آسانترین زمان برای رفت و آمدهای تجاری انجام پذیرد، اما از آنجا که حج باید در ایام ذی حجه واقع شود و گاهی ذی حجه در فصل گرمای طاقت فرسای مکه میافتاد که هم حج گزاران به زحمت میافتادند و هم معادلات تجاری به نحو مطلوب انجام نمیگرفت؛ از اینرو، با عمل «نسیء»، کاری میکردند که موسم حج، همواره در فصل معتدلی واقع شود و این عمل تا سال دهم هجرت ادامه داشت، تا اینکه به وسیله پیامبر خدا در حجة الوداع، استفاده از این عمل ممنوع و باطل اعلام گردید[8] و نسیء با نزول این آیه کفر محسوب گردید تا مراسم حج، بازیچهای در دست سودجویان واقع نگردد.
3. « صفا و مروه از شعائر [و نشانههاى] خداست! بنابر این، کسانى که حج خانه خدا و یا عمره انجام میدهند، مانعى نیست که بر آن دو طواف کنند [و سعىِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بیرویّه مشرکان، که بتهایى بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیّت این دو مکان مقدّس نمیکاهد!] و کسى که فرمان خدا را در انجام کارهاى نیک اطاعت کند، خداوند [در برابر عمل او] شکرگزار، و [از افعال وى] آگاه است».[9]
یکی از اعمال حج در جاهلیت، سعی میان کوههای صفا و مروه بود، ولی در بالای این دو کوه، دو بُت به نامهای «اساف» و «نائله» نصب بود که مشرکان به هنگام سعی، برای این دو بُت احترام قائل میشدند. مسلمانان به خاطر چنین سابقه ناپسندی، کراهت داشتند در ایام حج، میان صفا و مروه سعی کنند و تصوّر میکردند این یک عمل جاهلی است. خداوند با نزول این آیه، آن تصوّرات را مردود دانسته و سعی میان صفا و مروه را یکی از شعائر دین مطرح کرد، چنانکه معاویة بن عمار از امام صادق( علیه السلام ) روایت کرده که آنحضرت فرمود: «مسلمانان گمان میکردند که سعی صفا و مروه از ابتکارات مشرکان است، در پی آن خداوند این آیه شریفه را نازل نمود...».[10]
4. از عادات دیگر جاهلیت در مراسم حج، طواف در حال برهنگی است. آنان معتقد بودند که تأمین لباس احرام در اختیار قریش قرار دارد و اگر کسی جامه احرام تهیه نمیکرد، میبایست برهنه طواف کند و طواف با لباس و پارچهای که از خارج حرم باشد را باطل میدانستند. امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بعد از آنکه مکه را فتح کرد، در آن سال از زیارت مشرکان جلوگیرى نفرمود و از سنتهاى زیارتى مشرکان یکى این بود که اگر با لباس وارد مکه میشدند و با آن لباس، دور خانه خدا طواف میکردند، دیگر آن لباس را به تن نکرده و صدقه آن را واجب میدانستند؛ لذا براى اینکه لباسهایشان را از دست نداده باشند، قبل از طواف از دیگران لباسى را عاریه و یا کرایه کرده و بعد از طواف به صاحبانشان بر میگرداندند، در این میان؛ اگر کسى به لباس عاریه و اجاره دست نمییافت و خودش هم تنها یک دست لباس همراه داشت، براى آنکه آن لباس را از دست ندهد، ناچار برهنه میشد و لُخت مادرزاد به طواف میپرداخت».[11]
با ظهور و استقرار اسلام، پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) با تحریفات جاهلی به مبارزه برخاست و ضمن پیراسته کردن حج از تحریفات جاهلی، سنت ابراهیمی را در حج احیاء نموده است؛ لذا حجِّ مورد قبول و سفارش اسلام، سنّتی ابراهیمی است و شریعت مقدّس اسلام نیز، همان شکل حج را، بر مسلمانان تکلیف کرده؛ مناسک، اجزاء، شرایط و ارکان آنرا به ما آموخته است.
[1]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 407، کتاب فروشى داورى، چاپ اول، قم، 1385ش.
[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 230، دفتر نشر اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 10، ص 78، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق.
[4]. «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیق»؛ حج، 27.
[5]. «ثُمَّ أَفیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم»؛ بقره، 199.
[6]. عروسى حویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج1، ص 195،اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1415ق.
[7]. توبه، 37.
[8]. تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 217.
[9]. بقره، 158.
[10]. تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 146 و 148.
[11]. فیض کاشانى، ملا محسن، تفسیر صافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج 2، ص 192، الصدر، تهران، چاپ دوم.
آیات مرتبط
سوره البقرة (158) : إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ۚ وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ
سوره البقرة (196) : وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ ۚ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ ۖ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّىٰ یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ ۚ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ ۚ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ ۚ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ۗ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ۗ ذَٰلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ
سوره البقرة (197) : الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ ۚ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ ۗ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ ۗ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ ۚ وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ
سوره البقرة (199) : ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
سوره التوبة (3) : وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ۙ وَرَسُولُهُ ۚ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ
ملاک ازدواج و انتخاب همسر در قرآن
ملاک ازدواج موفق می تواند دهها و یا شاید صدها گزینه در بر داشته باشد ولی آیا برای داشتن یک زندگی مشترک موفق و دلخواه ملاک های اصلی باید مادی باشند یا معنویات هم می تواند دخیل باشد؟
با توجّه به اهمیّتی که همسر در زندگی دارد و آثاری که بر آن مترتّب است ونقشی که هر یک از زن و مرد در آن دارند، می بایست برای انتخاب همسر ملاک ها و دستورالعمل هایی وجود داشته باشد تا افراد با توجّه به آن ملاک ها، همسر مورد نظر خود را انتخاب نمایند و سعادت دنیا و آخرت را به دست آورند.
در ازدواج، افراد دارای سلیقه های مختلفی هستند و هر شخصی برای خود ملاک هایی در نظر می گیرد، امّا از نظر قرآن کریم، و سنّت ملاک های مورد توجّه است:
توصیه ها و ملاک ازدواج در قرآن به شرح زیر است
۱. اسلام و ایمان:
یکی از شرایط انتخاب همسر که در واقع شریک زندگی است، اسلام و بُعد مذهبی عقیدتی فرد می باشد. زن و مرد می بایست در این امر هم فکر و هم عقیده باشند و اگر یکی از آن ها مشرک باشد، عقد و ازدواج آن ها باطل خواهد بود.
قرآن کریم، به صراحت این مطلب را بیان می کند و می فرماید مرد مسلمان هرگز حقّ ندارد با زن مشرک ازدواج کند، همین طور از ازدواج زنان مسلمان با مردان کافر منع کرده است و این نکته را یادآوری کرده است که ازدواج مردان مسلمان با کنیزان مسلمان بهتر است از ازدواج با زنان آزاده ی مشرک و همین طور ازدواج زنان مسلمان با بردگان مسلمان بهتر از ازدواج با مردان مشرک است:
»ولا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَهٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّی یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ [۱]؛ با زنان مشرک ازدواج نکنید، تا این که ایمان بیاورند و کنیز باایمان از زن مشرک بهتر است، اگرچه آن زن مشرک (از لحاظ زیبایی) مایه شگفتی شما باشد و به مردان مشرک زن ندهید تا این که ایمان بیاورند و بنده با ایمان از مرد مشرک بهتر است، اگرچه آن مرد مشرک مایه شگفتی شما باشد».
در ادامه، حکمت حرمت ازدواج با مشرکان را بیان کرده است، می فرماید:« … أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ…[۲]؛ آن ها به آتش دوزخ می خوانند.» چرا که مسیر مشرک یک مسیر انحرافی است، مسیری است که به ظلمت و تباهی و جهنم ختم می شود.
در مقابل آن ها، مسیر افراد مؤمن بهشت، رحمت، مودّت و غفران است:« وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّهِ وَ الْمَغْفِرَهِ بِإِذْنِهِ.»[۳] در آیه ی شریفه، دعوت خداوند و مسیر او به جای دعوت و مسیر افراد مؤمن است، به جهت این که مؤمنین همه دعوت های آن ها، بلکه تمام شئون زندگی آن ها در مسیر خداوند تبارک و تعالی است.
مسیر افراد مؤمن با مسیر افراد مشرک تفاوت اساسی و فاحشی دارد، مسیر فکری عقیدتی رفتاری آن ها مختلف است، چگونه با ازدواج که یک وحدت و یگانگی لازم دارد و همراه با رحمت و مودّت است، جمع شود.
بنابراین یگانگی و وحدت که در ازدواج مطرح است با اختلاف عقیده و مذهب هرگز جمع نخواهد شد، نه تنها در دین و مذهب می بایست یکی باشند، بلکه در اخلاق هم می بایست، در یک مسیر باشند و در یک جهت حرکت کنند.
به همین جهت است که در روایات تأکید شده که زن و مرد باید «هم کفو» یکدیگر باشند و هم کفو مؤمن را افراد مؤمن و با ایمان دانسته است.
از پیامبر اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ ، سؤال شد که کفو چیست و چه کسانی کفو یکدیگر هستند؟ فرمود:« المؤمنون بعضهم اکفاء بعض».[۴]
ملاک قرآن کریم برای ازدواج چیست؟
دانستن ملاک ازدواج در قرآن یعنی قدم اصلی برای ساخت یک زندگی مشترک موفق و پایدار
۲. هم سنخ بودن در پاکدامنی:
از نظر قرآن کریم، فطرت و طبیعت پاکی که به گناهان آلوده نشده، طالب پاکی است؛ چنین فطرت وطبعی جز مجذوب پاکی نمی شوند و جز پاکی را به خود جذب نمی کند:« الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ[۵]؛ زن های پلید برای مردهای پلید و مردهای پلید برای زن های پلید و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاکند».
مراد از خبیث بودن که دسته ای از زنان ومردان را متّصف به آن کرده است یا طیب بودن دسته دیگر، همان جنبه های عفت و ناموسی است و لاابالی بودن نسبت به تقیدات مذهبی، اخلاقی و ناموسی است این معنای اوّلی آیه است، امّا از نظر ملاک و علت معنای وسیعی دارد که منحصر به آلودگی و پاکی جنسی نیست، بلکه هرگونه ناپاکی فکری، عملی و زبانی را شامل می شود.
۳. تواضع، توبه، عبادت خداوند، اطاعت فرمان خدا:
قرآن کریم، در سوره ی تحریم، شش وصف از برای همسران خوب اشاره کرده و می فرماید:
…»مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَأَبْکَارًا[۶]؛ همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، اطاعت کننده ی فرمان خدا … . «
شخصی که می خواهد خانه و خانواده مسلمان و با ایمانی را بنا نهد، باید قبل از هر چیز همسر مسلمان و پاکدامنی را جستجو کند وگرنه بنای خانواده مسلمان و ساختار جامعه ی اسلامی مدّت ها به تأخیر می افتد و به زودی بنیان و اساس آن سست و ناپایدار و بسیار متزلزل و آسیب پذیر می گردد.
۴. ایمان و عمل صالح:
»مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً[۷]؛ هر کس (از مرد یا زن) کار شایسته کند و مؤمن باشد، به طور قطع او را با زندگی پاکیزه ای حیات (حقیقی) بخشیم. «
۵. تقوا:
» یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ[۸]؛ ای مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید، هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. «
امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، در روایتی درباره ی همسر خوب می فرماید: هرگاه کسی از شما قصد ازدواج کرد، سزاوار است دو رکعت نماز بخواند و خدا را بخواند که همسری عفیف و امین، بادیانت و متواضع و حافظ ناموس و اسرار… نصیب وی نماید.[۹ ]
خلاصه آن که، دین مبین اسلام، در انتخاب همسر فوق العاده توجّه دارد و پیروان خود را به دقّت و احتیاط لازم دعوت نموده است.
بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره ۲۰۰۰ شهید استان بوشهر
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز و دوستان مکرّم از استان مبارز و خوشنام بوشهر. همین طور که آقایان اشاره کردند -هم جناب آقای امام جمعهی محترم، هم جناب آقای استاندار، هم جناب فرماندهی سپاه- استان بوشهر سرشار از افتخارات نظامی است؛ حقیقتاً همین جور است. [آنجا] نقطهی حسّاسی است و تهدید دشمنان به ایران هم تا سالهای طولانی از حضور استعمار در این منطقه، خیلی اوقات متوجّه بوشهر بوده. آن وقتی که در طرف شرق کشور نیروهای ایرانی مشغول مبارزه بودند و بعضی از نقاطِ از دسترفتهِی کشور را میخواستند برگردانند، انگلیسها پیغام دادند که اگر شما اینجا حرکت کنید، ما در بوشهر نیرو پیاده میکنیم؛ اینها هم برای خاطر بوشهر رها کردند. یعنی بوشهر همیشه در معرض یک چنین تهاجماتی قرار داشته و همیشه هم با قدرت ایستاده که حالا در این بیانات خیلی خوب و جامعِ جناب آقای بوشهری، امام جمعهی محترم، این معنا توضیح داده شد؛ من خواهش میکنم این مطالبی را که شما گفتید منتشر کنید تا همه بدانند، بفهمند؛ اینها بسیار خوب است.
رهبری علما هم [در بوشهر] قطعی است؛ مرحوم آقا سیّدعبدالله بلادی جزو عناصر بسیار مؤثّر بوده؛ بعد هم مرحوم رئیسعلی دلواری که خب دیگر مقامش واضح و آشکار است. بقیّهی شهدای عزیز این منطقه هم همین جور؛ [در مورد] همین شهید نادر مهدوی که [شما] آقایان چند بار اسمش را اینجا آوردید، کسی از دوستان ما که وارد در این موضوعات است میگفت اگر ایشان متعلّق به کمونیستها بود، یک چگوارا از او درست میکردند؛ یعنی [یک] چهرهی بینالمللی مبارز. این جوان کمسال یک چهرهی این جوری دارد: حضورش در منطقهِی خلیج فارس، آن درگیریاش با آمریکاییها، بعد هم دستگیری و شکنجه و شهادتش؛ یعنی یک شخصیّتهای اینجوریای در بوشهر هستند. یا همین شهید ابوتراب عاشوری که ایشان(۲) اسم آوردند که قبل از تشکیل جمهوری اسلامی به شهادت رسید؛ ایشان در حین مبارزات به شهادت رسیده. یعنی این مبارزه در آنجا آنچنان گرم و گیرا و فعّال بوده که یک روحانی محترمی مثل شهید عاشوری در آنجا در خلال این مبارزات به شهادت میرسد؛ اینها علامتهای خوبی است؛ اینها نشاندهندهی یک عمق در فهم انقلابی و فهم جهادی اسلام در این منطقه است؛ نشاندهندهی یک چنین چیزی است. یعنی پیدا است که آنچه در این منطقه نسبت به جهاد و مبارزه و دفاع از اسلام و دفاع از کشور و مانند اینها وجود دارد، صِرفِ یک احساسات سطحی و زودگذر نیست؛ بلکه عمیق است؛ چون در نسلهای متوالی تکرار شده و به وسیلهی اشخاص برجسته و بزرگ و کارهای بزرگ انجام گرفته.
من اینجا اسم دو سه نفر از این شهدا را یادداشت کردهام؛ [مثلاً] همین شهید صادق گنجی که اشاره کردند که در لاهور به شهادت رسید؛ خب اینها واقعاً خیلی برجسته است؛ یعنی در محیط فرهنگی، در محیط نظامی، در محیطهای گوناگون یک شخصیّتهای برجستهی اینجوری وجود داشتهاند؛ خب اینها سرمایهاند. آنچه من به عنوان توصیه عرض میکنم [این است که] این کارهایی که ذکر شد -[مثل] سردیس و تندیس و جلسه و تشکیلات و مانند اینها- کارهای خیلی خوبی است، منتها کاری کنید که یاد این شهدا، یاد این اشخاص، این شخصیّتها در ذهن نسلهای جدید ماندگار بشود. شما الان ملاحظه کنید مثلاً رئیسعلی دلواری، آدم به این عظمت، آدم کمی که نیست، در بین نسل جوان ما چند درصد او را میشناسند؟ چند درصد اسم او را شنیدهاند؟ این مهم نیست برای ما که یک شخصیّت مبارز، مجاهد، مدافع از حریم کشور را که با آن شرایط دشوارِ آن وقت، با آن تنگدستیای که او و رفقایش داشتند، این جور مبارزه کند، این جور دشمن را به ستوه بیاورد -که رئیسعلی دلواری واقعاً انگلیسها را به ستوه آورد- و بالاخره با خیانت بعضی از خودیها به شهادت برسد نشناسیم؟ آیا شایستهی این نیست که الان در کشور تا شما میگویید رئیسعلی دلواری، همهی آن کسانی که در هر منطقهای از کشور هستند بدانند که این آدم کیست و بشناسند؟ این جور چیزی نیست؛ مثلاً اسم فلان بازیکن فوتبالِ فلان کشور را همهی بچّهها میدانند، اسم رئیسعلی دلواری را نمیدانند، اسم نادر مهدوی اصلاً به گوششان نرسیده، خبر ندارند؛ کاری باید کرد تا این نامها زنده بمانند؛ اینها الگو هستند.
مثلاً فرض کنید روی کتابچههای بچّهها، دفترهای بچّهها، روی پشت جلد کتابها، در خود کتابهای درسی، روی لباسها، عکس اینها، خصوصیّت اینها، اسم اینها [چاپ و] نوشته بشود. این مخصوص شما هم نیست؛ شما هم باید [این کار را] بکنید، امّا دستگاههای تبلیغاتی کشور در همه جا، بخصوص در مراکز حسّاس و مهم بایست تلاش کنند این فکر جهاد را با شاخص کردن چهرههای بزرگ جهادی گسترش بدهند و عمق ببخشند. بنابراین کار، کار بسیار مهمّی است.
بایستی کاری کنیم که مردم احساس کنند که دنبالهی راه اینها، راه نجات است؛ کما اینکه همین هم هست. اگر چنانچه یک کشوری که نفت دارد، معدن دارد، امکانات گوناگون دارد، جایگاه حسّاس جغرافیایی دارد، تنوّع عظیم اقلیمی دارد -مثل کشور ما با هشتاد میلیون جمعیّت- که مورد طمع قدرتها است، نتواند از خودش دفاع کند، نتواند جهاد کند، نتواند تواناییهای خودش را بُروز بدهد و خودش را اداره کند، خب عزّت او، حیثیّت او پایکوب خواهد شد، لگدکوب خواهد شد. ما باید بتوانیم این روحیه را در همه گسترش بدهیم که بِایستند؛ کما اینکه خوشبختانه امروز به برکت انقلاب، ملّت ایران ایستاده است، امّا باید اینها را برای آینده نهادینه کرد تا راه جهاد، راه ایستادگی، راه مقاومت، راه قطعی نسلهای پیدرپی قرار بگیرد. همان طور که در قرآن کریم در سورهی حمد که هر روز تکرار میکنیم، میگوییم «اٍّهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم»،(۳) این «اَنعَمتَ عَلَیهِم» همین شهدایند دیگر؛ یکی از مصادیق بزرگ شهدا «اُولئکَ مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبِیّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصٰلِحین»(۴) [هستند؛] اینها جزو «اَنعَمتَ عَلَیهِم» هستند.
البتّه «اَنعَمتَ عَلَیهِم» هم دو جور هستند: یک جور «اَنعَمتَ عَلَیهِم»ی که بعد، ناشکری میکنند، دچار کفران نعمت میشوند مثل بنیاسرائیل -بنیاسرائیل هم جزو «اَنعَمتَ عَلَیهِم» بودند، امّا ناشکری کردند و «غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم»(۵) شدند- یک عدّه هم نه، «اَنعَمتَ عَلَیهِم»ی هستند که «غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِم وَ لَا الضّالّین»(۶) هستند که نه مغضوب واقع شدند، نه گمراه شدند؛ شهدای ما از این قبیلند؛ [چون] شهید از دنیا رفتهاند؛ پس راه اینها را ما بایستی دنبال کنیم و یاد بگیریم و استفاده کنیم و این را به نسلهای گوناگون تعلیم بدهیم.
انشاءالله که موفّق و مؤیّد باشید. جلسه را خوب برگزار کنید و این جلسه سرآغاز حرکت باشد، نه پایان حرکت؛ به مردم بوشهر هم سلام ما را در نمازجمعه انشاءالله برسانید.
والسّلام علیکم و رحمةالله
۲) سردار علی رزمجو
۳) سورهی حمد، آیهی ۶ و بخشی از آیهی ۷؛ « به راه راست ما را راهبر باش؛ راه آنهایى که برخوردارشان کردهاى ...»
۴) سورهی نساء، بخشی از آیهی ۶۹؛ «... در زمره کسانى خواهند بود که خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند ...»
۵) از جمله سورهی فتح، آیهی ۶؛ «... خدا بر ایشان خشم نموده ...»
۶) سورهی حمد، بخشی از آیهی ۷؛ «... همانان که نه درخور خشمند و نه گمگشتگان.»
بیانات در دیدار مردم قم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید؛ برادران عزیز خواهران عزیز. مردم عزیز و با افتخار قم. این مراسم ۴۰ یا ۴۱ سال است که هر سال برگزار میشود با عظمت؛ مردم سراسر کشور چشمشان به مردم قم است در روز ۱۹ دی به مناسبت آن حادثهی بسیار مهم و تاریخساز. یک جمله دربارهی این مسئلهی نوزدهم دی و حادثهی قم عرض کنم؛ یک جمله هم دربارهی شهید عزیز این روزها، شهید سلیمانی.
دربارهی مسئلهی نوزدهم دی، باید فکر کنیم، باید درس بگیریم. اکثر شما برادران و خواهرانی که اینجا تشریف دارید، آن روز نبودید؛ آن روز را ندیدید؛ لکن خاطرهی آن روز زنده است؛ ما از این خاطرهی زنده باید درس بگیریم. گذشته باید همیشه راهنما و چراغ راه آینده باشد. قضیّهی نوزدهم دی این جور بود که به خاطر دفاع از مقام مرجعیّت رهبر عظیمالشّان و بزرگ انقلاب که آن وقت در ایران نبودند، مردم قم به خاطر دفاع از ایشان آمدند در مقابل نیروهای مسلّح و بیرحم رژیم طاغوت سینه سپر کردند. مردم هیچ چیز نداشتند؛ دست خالی [بودند]. چه چیز آنها را کشید وسط این میدان؟ ایمان و غیرت دینی؛ ببینید، اینها دو کلیدواژه است؛ ایمان و غیرت دینی. وقتی هم که آن مردم -که جمعی از مردم قم بودند البتّه- آمدند به خیابانها و با پلیس مواجه شدند و با نیروهای رژیم مواجه شدند و تعدادی از اینها به شهادت رسیدند و تعدادی مجروح شدند و در واقع عناصر طاغوت به خیال خودشان اینها را تار و مار کردند، نه آن قیام کنندگان قمی و نه دیگران، هرگز فکر نمیکردند که همین حرکت، منشأ چه تحوّل عظیمی، نه فقط در کشور بلکه در دنیا خواهد شد. مگر نشد؟ همین حرکتی که در آن روز فقط به خاطر ایمان و غیرت دینی از سوی مردم انجام گرفت، خدای متعال به این حرکت برکت داد؛ ادامه پیدا کرد؛ پشت سرِ هم، اربعینها مردم را کشاند به وسط میدان و امام بزرگوار هم رهبری کرد، و منتهی شد به قیام عظیم ماه بهمن سال بعد یعنی سال ۵۷؛ همین حرکتِ یک تعدادی از مردمِ بااخلاصِ قم، یک چنین انقلاب عظیمی را کلید زد. البتّه عوامل زیادی وجود دارد؛ مهم این است که سرآغاز حرکت، یک اقدام مردمی از روی ایمان و غیرت دینی بود؛ این باید همیشه یادمان باشد. ما میتوانیم به برکت ایمان و غیرت دینی کارهای بزرگی انجام بدهیم؛ همچنان که در این قضیّه[ی شهادت شهید سلیمانی و همراهانش] کار بزرگی انجام گرفت، حادثهی بزرگی انجام گرفت، انقلابی به وجود آمد که دنیا را تکان داد، متحوّل کرد و تاریخ را، مسیر تاریخ کشور را، مسیر تاریخ منطقه را و شاید مسیر تاریخ جهان را -که بعدها قضاوت خواهد شد- تغییر داد. به کمک الهی با این چشم نگاه کنیم؛ هدایت الهی و دست قدرت الهی را این جور ببینیم در همهی حوادث زندگیمان. آن روز دست مردم خالی بود؛ ما امروز بحمدالله دستمان خالی نیست، دستمان پُر است. ملّت ایران امروز مجهّزند در مقابل زورگویان عالم، لکن تکیه [فقط] به ابزار نظامی نیست؛ ابزار نظامی آن وقتی فایده میبخشد که متکّی باشد به همان ایمان و غیرت دینی؛ آن وقت است که ابزار نظامی اثر میکند، کارگشایی میکند. این را امروز ما در مقابل جبههی وسیع دشمن همیشه باید به یاد داشته باشیم؛ اینکه خدای متعال میفرماید «کَم مِن فِئَةٍ قَلیـلَةٍ غَلَبَت فِئَـةً کَثیرَةً بِاِذنِ الله»،(۱) مصداقش همین جا است؛ گاهی یک فئهی قلیلهای بر یک جبههی بسیار وسیع و گستردهای، به قدرت الهی پیروز میشود وقتی که متّکی باشد به این ایمان و غیرت دینی.
نگذارید این درس فراموش بشود؛ عزیزان من! چه مسئولین تبلیغاتی کشور، چه علمای معظّمی که در قم و در سایر مناطق کشور هستند، چه جوانهای فعّال در حوزهی فرهنگی، چه آحاد مردم، نگذارید این درس بینظیری که جلوی چشم ما اتّفاق افتاد فراموش بشود؛ درس شروع مظلومانهی متّکی به ایمان و غیرت دینی و برکتی که خدای متعال به این جور حرکتی میدهد و این حوادث عظیم را پشت سرِ هم به وجود میآورد. خداوند متعال در جای جای قرآن این نکته را که «فراموشی سراغتان نیاید» تکرار کرده است به مناسبت اُمم گذشته. میفرماید: وَ لا یَکـونوا کَالَّذینَ اوتُوا الکِتابَ مِن قَبلُ فَطالَ عَلَیهِمُ الاَمَدُ فَقَسَت قُلوبُهُم؛(۲) بنیاسرائیل یک روزی آن چنان قدرت معنویای پیدا کردند که با اینکه مردشان، زنشان، فرزندانشان زیر شکنجهی فرعون بودند، توانستند فرعون را مغلوب کنند، توانستند ایستادگی کنند، مقاومت کنند تا اینکه خدای متعال راه را برای آنها باز کند و فرج به آن عظمت را با غرق فرعون و فرعونیان به آنها عطا کند. همین بنیاسرائیل بعد از اندکی، فَطالَ عَلَیهِمُ الاَمَدُ فَقَسَت قُلوبُهُم؛(۳) یک مقداری که زمان گذشت، با گذشت زمان از آن حالت اوّلیه خارج شدند، دلها سخت شد، سنگین شد، قسی شد؛ آن توکّل، آن اعتماد به خدا، آن حرکت در راه خدا، آن صبر، آن استقامت را از دست دادند، نتیجه این شد که «وَ ضُرِبَت عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَالمَسکَنَةُ وَ باءو بِغَضَبٍ مِنَ الله»؛(۴) این آیه یکی از آیات است؛ آیات متعدّد دیگری هم [وجود دارد]. حضرت موسیٰ به بنیاسرائیل گفت: اَفَطالَ عَلَیکُمُ العَهد؛(۵) شما تا دیروز زیر فشار فرعون بودید، حالا زمان خیلی گذشته که فراموش کردید و میگویید «اِجعَل لَنا اِلهًا کَما لَهُم ءالِهَة»؟ اینها درس است؛ این، آن چیزی است که بنده همیشه تکرار میکنم. بحمدالله امروز کمیّت و کیفیّت جوانِ مؤمن و پایبند و علاقهمند در کشور، از اوّل انقلاب خیلی بیشتر است؛ امروز این جوری است؛ ما ناراضی نیستیم؛ امّا مراقب باشید راه، درست طی بشود؛ این درس بزرگ قرآنی و نبوی و الهی را که خدای متعال کمک میکند -وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه- فراموش نکنیم و در یاد داشته باشیم.
و امّا دربارهی این شهید عزیز؛ دو سه مطلب را دربارهی شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی عرض کنم: یکی دربارهی شخصیّت خود او است؛ خب این روزها خیلی دربارهی این بزرگوار، این رفیق خوب و عزیز ما و شجاع ما و خوشبخت ما که رفت به ملکوت اعلیٰ پیوست، صحبت شده و حرفهای درستی هم گفته شده آنچه در خصوصیّات او گفتهاند لکن من چند جملهای میخواهم عرض بکنم که به نظر من اینها مهم است:
اوّلاً شهید سلیمانی، هم شجاع بود، هم با تدبیر بود؛ صِرف شجاعت نبود؛ بعضیها شجاعت دارند امّا تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. بعضیها اهل تدبیرند امّا اهل اقدام و عمل نیستند، دل و جگر کار را ندارند. این شهید عزیزِ ما هم دل و جگر داشت -به دهان خطر میرفت و ابا نداشت؛ نه فقط در این حوادث این روزها، [بلکه] در دوران دفاع مقدّس هم در فرماندهی لشکر ثارالله همین جوری بود؛ خودش و لشکرش- هم با تدبیر بود؛ فکر میکرد، تدبیر میکرد، منطق داشت برای کارهایش. این شجاعت و تدبیرِ توأمان، فقط در میدان نظامی هم نبود، در میدان سیاست هم همین جور بود؛ بنده بارها به دوستانی که در عرصهی سیاسی فعّالند این را میگفتم؛ رفتار او را، کارهای او را [میدیدم]. در عرصهی سیاست هم، هم شجاع بود، هم با تدبیر بود؛ سخنش اثرگذار بود، قانعکننده بود، تأثیرگذار بود. از همهی اینها بالاتر، اخلاص او بود؛ با اخلاص بود؛ این ابزار شجاعت و ابزار تدبیر را برای خدا خرج میکرد؛ اهل تظاهر و ریا و مانند اینها نبود. اخلاص خیلی مهم است. ماها تمرین کنیم در خودمان اخلاص را.
یک خصوصیّت دیگر این بود که هم یک فرمانده جنگاورِ مسلّط بر عرصهی نظامی بود، هم در عین حال بشدّت مراقب حدود شرعی بود. در میدان جنگ، گاهی افراد حدود الهی را فراموش میکنند، میگویند وقت این حرفها نیست؛ او نه، او مراقب بود. آنجایی که نباید سلاح به کار برود، سلاح به کار نمیبُرد؛ مراقب بود که به کسی تعدّی نشود، ظلم نشود؛ احتیاطهایی میکرد که معمولاً در عرصهی نظامی، خیلیها این احتیاطها را لازم نمیدانند؛ [لکن] او احتیاط میکرد. به دهان خطر میرفت امّا جان دیگران را تا میتوانست حفظ میکرد؛ مراقب جان نزدیکانش، اطرافیانش، سربازانش، همکارانش در ملّتهای دیگر که در کنار او بودند، بود.
یک نکتهی مهم این است که در مسائل داخل کشور -چون این حرفها غالباً ناظر به مبارزات منطقهای و فعّالیّتهای منطقهایِ او بود- اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود، لکن بشدّت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند، این واقعیّتِ او است؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابیگری خطّ قرمز او بود. در این عوالم تقسیم به احزاب گوناگون و اسمهای مختلف و جناحهای مختلف و مانند اینها نبود امّا در عالَم انقلابیگری چرا، بشدّت پایبند به انقلاب، پایبند به خطّ مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوان الله علیه) بود.
یک نمونه از تدبیر و شجاعت او که این را دشمنانِ او خوب میدانند -شاید بعضی از دوستان ندانند- این بود که او به کمک ملّتهای منطقه یا با کمکهایی که به ملّتهای منطقه کرد، توانست همهی نقشههای نامشروع آمریکا در منطقهی غرب آسیا را خنثی کند. این آدم توانست در مقابل همهی نقشههایی که با پول، با تشکیلات تبلیغاتیِ وسیع آمریکایی، با تواناییهای دیپلماسیِ آمریکایی، زورگوییهایی که آمریکاییها روی سیاستمدارانِ دنیا بخصوص کشورهای ضعیف دارند، تهیّه شده بود قد علَم کند و این نقشهها را در این منطقهی غرب آسیا خنثی کند.
آمریکاییها در مورد فلسطین طرحشان و نقشهشان این بود که قضیّهی فلسطین را به فراموشی بسپرند؛ فلسطینیها را در حالت ضعف نگه دارند که جرئت نکنند دَم از مبارزه بزنند. این مرد، دست فلسطینیها را پُر کرد؛ کاری کرد که یک منطقهی کوچکی، یک وجب جا مثل نوار غزّه در مقابل رژیم صهیونیستیِ با آن همه ادّعا میایستد، کاری و بلایی سرِ آنها میآورد که آنها سرِ ۴۸ ساعت میگویند آقا بیایید آتشبس بدهید؛ اینها را حاج قاسم سلیمانی کرد. دستشان را پُر کرد. کاری کرد که بتوانند بِایستند، بتوانند مقاومت کنند. این چیزی است که برادران فلسطینی ما مکرّر در مکرّر پیش خود بنده گفتهاند. البتّه من میدانستم امّا آنها هم آمدند پیش ما شهادت دادند. در سفرهای متعدّدی که این رهبران فلسطینی آمدند، همهی آنها این را [گفتند]. آن وقت در جلسهای که ما غالباً با همین مسئولین مختلف که ارتباط با کار او داشتند داشتیم -جلسات رسمیِ معمولی- حاج قاسم یک گوشهای مینشست که اصلاً دیده نمیشد. آدم گاهی اوقات میخواست بداند یا استشهاد کند، باید میگشت تا او را پیدا میکرد؛ خودش را جلوی چشم قرار نمیداد، تظاهر نمیکرد.
نقشهی آمریکا در عراق، در سوریه، در لبنان، به کمک و فعّالیّت این شهید عزیز خنثی شد. آمریکاییها عراق را مثل رژیم طاغوتِ ایرانی -رژیم پهلوی؛ ایران در زمان طاغوت- یا امروزِ سعودی میپسندند، یک نقطهای باشد پُر از نفت، در اختیار آنها که هر کار مایلند بکنند؛ به تعبیر آن شخص «مثل گاو شیرده»؛ اینها عراق را این جوری میخواهند. عناصر مؤمن عراقی و شجاع عراقی و جوانان عراقی و مرجعیّت در عراق در مقابل این قضایا ایستادند و حاج قاسم (رضوان الله تعالی علیه) به همهی این جبههی بسیج به عنوان یک مشاور فعّال مدد رساند، کمک رساند، و به عنوان یک پشتیبان بزرگ در آنجا ظاهر شد. شبیه همین قضیّه در مورد سوریه هست، در مورد لبنان هست. در مورد لبنان، آمریکاییها مایلند لبنان را از مهمترین عامل استقلال لبنان -یعنی نیروی مقاومت و حزبالله- محروم کنند تا لبنان بی دفاع در مقابل اسرائیل قرار بگیرد که بیاید تا خود بیروت را بگیرد؛ کما اینکه قبلها و سالهای قبل آمدند. حزبالله بحمدالله روزبهروز قویتر شد. امروز، هم دست لبنان و هم چشم لبنان، حزبالله است؛ و نقش شهید عزیز ما در این حالت یک نقش ممتاز و برجسته است؛ تدبیر و شجاعت، مجاهد شجاع، برادر دلسوز.
ملّتها بحمدالله بیدارند. ملّتها امروز بیدارند؛ ولی نقش شهید عزیز و رفقای محلّی این شهید [بی بدیل بود]؛ مثل همین شهید ابومهدی (رضوان الله تعالی علیه) -مرد نورانی، مرد مؤمن، مرد شجاع که انسان وقتی نگاه میکرد، چهرهی او مصداق «و بَیِّض وَجهِی بنورک»(۶) [بود]؛ ابومهدی این جوری بود؛ چهره، چهرهی نورانی معنویِ خدایی- شهید سلیمانی با امثال این جور انسانهای مؤمن و شجاع و نورانی توانستند کارهای بزرگی را انجام بدهند. این دربارهی شهید؛ البتّه بیش از اینها میشود دربارهی شهید عزیزمان صحبت کرد، فعلاً بس است.
یک فصل دیگر در مورد شهید سلیمانی، برکات این شهادت عظیم است. این شهید عزیز هر وقت گزارشی میداد به ما -چه گزارش کتبی، چه گزارش شفاهی- از کارهایی که کرده بود، بنده قلباً و زباناً او را تحسین میکردم امّا امروز در مقابل آنچه او سرمنشأ آن شد و برای کشور بلکه برای منطقه به وجود آورد، در مقابل او من تعظیم میکنم.(۷) کار بزرگی انجام شد، قیامتی به پا کرد. معنویّت او، شهادت او را این جور برجسته کرد؛ این بدرقههای ایرانی و آن بدرقههای عراقی؛ در کاظمین، در بغداد، در نجف، در کربلا چه کردند با این پیکر اِرباًاِربا!(۸) از روح مطهّر او، از اعماق دل تشکّر میکنیم.
شهادت او، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همهی دنیا کشید. عدّهای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده -البتّه عدّهای هم سعی میکنند که این اتّفاق بیفتد- [امّا] شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است؛ دیدید چه خبر شد در تهران؟ دیدید چه خبر شد در شهرهای دیگر؟ البتّه من برای این حادثهی تلخی که در کرمان پیش آمد و تعدادی از هممیهنان عزیز کرمانی ما جان باختند، عمیقاً متأسّفم و متأثّرم و به خانوادههای آنها تسلیت عرض میکنم، امیدوارم انشاءالله ارواح مطهّر این جانباختگان هم با شهید سلیمانی محشور بشوند.(۹) شهید سلیمانی چشمهای غبارگرفته را باز کرد با این شهادت. دشمنان در مقابل عظمت ملّت ایران احساس خضوع کردند؛ ممکن است به رو نیاوردند امّا چارهای ندارند. آن دشمنی که سعی میکند این مجاهد عظیمالقدر را و این سردارِ فرماندهِ مبارزهی با تروریسم را به عنوان یک تروریست معرّفی کند، آمریکاییهای بیانصاف، آمریکاییهای دروغگو، آمریکاییهای هَجوگو که واقعاً ارزشی برای حرفهایشان نمیشود قائل شد، اینها سعی میکردند این جوری عمل کنند؛ ملّت ایران زد توی دهن اینها.
یک نکتهی مهمّ قابل توجّه این است که خب حالا وظیفهی ما چیست؛ بالاخره یک حادثهی مهمّی اتّفاق افتاده است؛ بحث انتقام و مانند این حرفها، بحث دیگری است؛ حالا یک سیلیای دیشب به اینها زده شد؛(۱۰) این مسئلهی دیگری است. آنچه در مقام مقابله مهم است -این کارهای نظامیِ به این شکل، کفایت آن قضیّه را نمیکند- این است که بایستی حضور فسادبرانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود؛ تمام بشود. آنها در این منطقه جنگ آوردند، اختلاف آوردند، فتنه آوردند، ویرانی آوردند، خراب شدن زیربناها را آوردند. البتّه هر جا در دنیا قدم گذاشتند، همین جور عمل کردند؛ فعلاً منطقهی خودمان جلوی چشم ما است. اصرار هم دارند که همین فساد و همین ویرانگری را نسبت به ایران عزیز و جمهوری اسلامی هم داشته باشند؛ مدام اصرار میکنند؛ این مسئلهی مذاکره و نشستن پشت میز و مانند اینها، مقدّمهی دخالتها و حضورها است؛ این باید به پایان برسد. این منطقه قبول نمیکند حضور آمریکا را در کشورهای منطقه؛ ملّتهای منطقه قبول نمیکنند، دولتهای برخاسته از ملّتها قبول نمیکنند؛ بدون تردید. اینکه حالا بحث مهمّ دیگری است در یک ناحیهی دیگری.
آنچه وظیفهی ما به عنوان مردم، به عنوان آحاد جمهوری اسلامی است: اوّلاً دشمنشناسی است؛ دشمن را [بشناسیم]؛ در شناخت دشمن اشتباه نکنید. نگویید که خب همه میدانیم؛ بله، شما میدانید که دشمن کیست؛ دشمن استکبار است، دشمن صهیونیسم است، دشمن آمریکا است؛ اینها را شما میدانید امّا تلاش وسیعی دارد انجام میگیرد برای اینکه این قضیّه را بعکس کنند، نظر مردم را عوض کنند، با شیوههای پیچیدهی تبلیغاتی؛ همه باید مراقب باشند؛ دشمنشناسی بسیار مهم است؛ یکی این؛ بعد، دانستن نقشهی دشمن؛ دشمن چه کار دارد میکند، چه کار میخواهد بکند؛ و بعد، دانستن شیوهی مقابلهی با نقشهی دشمن؛ این را باید مردم ما بدانند. اتّکاء ما به مردم است. جمهوری اسلامی بدون خواست مردم، بدون کمک مردم، بدون آراء موافق و مثبت و ارادههای مردم که چیزی نیست، معنایی ندارد. مردم بایستی هم دشمن را بشناسند، هم شیوههای کاریِ دشمن را بدانند، هم باید نحوهی مقابلهی با این شیوهها را بدانند؛ این کار صاحبان فکر است. خوشبختانه ما امروز در کشور، مردان شجاع و باتدبیر، کم نداریم؛ هم در عرصهی نظامی، هم در عرصهی علمی، هم در عرصهی سیاسی، افراد باتدبیر و شجاع و دانا و آگاهی داریم؛ باید سخن اینها شنیده بشود؛ کاری که اینها مناسب میدانند، در سطح کشور، در سطح جامعه به نحو درستی انجام بگیرد؛ ما کم نداریم؛ خوشبختانه تربیتشدگان مکتب امام روزبهروز بیشتر میشوند؛ یک بار امام [در مورد] جنگ فرمودند که فتحالفتوح این انقلاب تربیت جوانها و رشد دادن این نهالهای بالنده است؛ این را یک وقت امام فرمودند؛ حق با ایشان بود؛ کاملاً درست فرمودند؛ حکمت امام [بود]؛ این همه فتوحات و این همه کارهای مهم، در مقابل این کوچک است؛ تربیت انسانهای برجسته. امروز خوشبختانه ما افراد زیادی از این قبیل داریم.
دشمن را بشناسیم. من این را به طور قاطع میگویم: دشمن عبارت است از آمریکا، رژیم صهیونیستی و دستگاه استکبار؛ دستگاه استکبار فقط آمریکا نیست، فقط دولتها نیستند؛ یک مجموعهای از کمپانیها و غارتگران دنیا و ستمکاران دنیا و مانند اینها [هستند] که با هر مرکزی که با ستم و غارتگری مخالف باشد مخالفند؛ دشمن اینها هستند؛ ما فلان دولتِ در منطقه یا بیرون منطقه که حالا یک وقتی یک حرفی هم علیه ما بزند و یک چیزی هم بگوید را دشمن به حساب نمیآوریم؛ اینها دشمن نیستند؛ مادامی که حرکتی از آنها در خدمت دشمن و علیه جمهوری اسلامی سَر نزند، اینها را دشمن به حساب نمیآوریم؛ دشمن آنها هستند؛ در شناخت دشمن نباید اشتباه کرد؛ اگر این را دانستیم، راه مقابلهی نقشهی دشمن را هم اگر دانستیم [موفّق میشویم]. نقشهی دشمن این است که جوانان ما را، مردم ما را در بخشهای گوناگون دچار خلل در عزم و اراده کند؛ نقشهی اساسی دشمن این است؛ تردیدافکنی در ایمان مردم و در عزم راسخ مردم؛ یعنی همان دو عنصری که عرض کردم؛ دو کلیدواژهی ایمان، و غیرت دینی. تردیدافکنی در ایمان و غیرت دینی مردم آن چیزی است که دشمن دنبال آن است؛ میدانند که اگر چنانچه این اتّفاق افتاد، قدرت تهاجمی و حتّی قدرت دفاعی جمهوری اسلامی هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و از بین خواهد رفت؛ لذا دارند توطئه میکنند؛ البتّه توطئهی آمریکا و مانند آن، فقط این نیست؛ این مهمترینش است؛ علیه جمهوری اسلامی در میدان سیاست، در میدان اقتصاد -میبینید دیگر این تحریمها را- در میدان مسائل امنیّتی [توطئه میکنند]. چند روز قبل از قضایای آبانماه -این قضایای مربوط به بنزین و مانند این حرفها- در یک کشور اروپایی، یک کشور کوچک، امّا واقعاً شریر و خبیث در اروپا، یک عنصر آمریکایی با یک تعداد ایرانی مزدور و وطنفروش، جمع شدند دور هم علیه جمهوری اسلامی بنا کردند برنامهریزی کردن و نقشه درست کردن؛ نقشه هم همان چیزی بود که ما چند روز بعدش در قضایای بنزین دیدیم؛ یعنی مردم از حادثه بنزین اوقاتشان تلخ بود، یک عدّهای از مردم به عنوان اعتراض آمدند بیرون؛ بمجرّد اینکه مردم -البتّه یک تعدادی از مردم؛ خیلی هم نبودند- وارد میدان شدند، این فریبخوردگان، این مغرضین، این عمّال دشمن، همان برنامه را شروع کردند اجرا کردن؛ یعنی بیایند، هم مراکز دولتی را، هم مراکز مردمی را تخریب کنند، آتش بزنند، آدم بکشند، ویران کنند، جنگ راه بیندازند؛ این نقشهی قبلی بود. البتّه اینکه میگویم چند روز قبل از این، این چند روز تجدید نقشه بود، این کارهایی بود که از قبل کرده بودند، افراد را آماده کرده بودند، به یک عدّه مزدور پول داده بودند؛ این کارها را هم میکنند، هر چه بتوانند انجام میدهند. آن روز در جمعِ مردم عرض کردم،(۱۱) آن روزی که اینجا این اتّفاقِ افتاده بود، در آمریکا، در واشنگتن عناصر دولت آمریکا خوشحالی میکردند؛ به این طرف گفته بودند که کارِ ایران تمام شد؛ بعد از دو روز معلوم شد که کار خودشان تمام شده؛ خیلی اندوهگین و ناراحت و غصّهدار بودند. نقشهی دشمن را باید فهمید؛ در مقابل این نقشه هم بایستی آن نقاط اساسی را مورد نظر داشت. نقاط اساسی عبارت است از مبانی فکری -چه [مبانی] فکریِ اسلامی، چه مسائل مربوط به انقلاب- و وحدت ملّی؛ این وحدتی که خوشبختانه در زیر تابوت پیکر مطهّر شهید سلیمانی و شهدای همراه ایشان در بین مردم دیده شد باید محفوظ بشود، محفوظ بماند؛ جهتگیری مردم باید این جهتگیری باشد: جهتگیری انقلاب، جهتگیری تکریم از مردان انقلاب، جهتگیری تکریم شهیدان و تکریم هر چیزی که یادآورِ ارزشهای انقلاب است.
همهی ما این را هم بدانیم که دشمنی این جبههی دشمنی که نام بردم، موسمی و فصلی نیست؛ این دشمنی، یک دشمنی ذاتی است، دشمنی همیشگی است، هر وقت بتوانند ضربه بزنند میزنند. علاجش این است که ما خودمان را قوی کنیم؛ قوی از لحاظ نظامی، قوی از لحاظ امنیّتی، قوی از لحاظ سیاسی، قوی از لحاظ اقتصادی. از جهات مختلف خودمان را قوی کنیم که دشمن نتواند ضربه بزند؛ وَالّا دشمنی او دشمنی ذاتی است. اینکه بعضی خیال کنند که اگر چنانچه ما یک قدم عقب رفتیم، یک کمی کوتاه آمدیم، آمریکاییها دست از دشمنی برمیدارند، بسیار خطا است؛ خطای فاحشی است این فکر. اینکه بعضی فکر کنند که شما کاری نکنید که آمریکا عصبانی بشود -میگویند بعضیها و در روزنامهها مینویسند- درست نقطهی مقابل فرمایش پروردگار عالم است: وَ مَثَلُهُم فِی الإِنجیلِ کَزَرعٍ أَخرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یُعجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفَّارَ؛(۱۲) رشد عناصر مؤمن، این نهالهای برومند، این جوانهای مؤمن، اصلاً برای این است که «لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفّار»، تا دشمن عصبانی بشود؛ از همین هم بیشتر عصبانیاند. عصبانیاند از جوانهای عرصهی علم، از جوانهای عرصهی جهاد، از جوانهای عرصهی خدمت،از جوانهای عرصهی نظامی؛ از اینها عصبانیاند.(۱۳) امیدواریم انشاءالله همیشه صدایتان رسا و زبانتان گویا و گامتان استوار در این راه باشد و خدای متعال رحمت کند عزیزان ما را، این شهدای اخیر را -شهید سلیمانی، شهید ابومهدی و همراهان عزیزشان را، چه آنهایی که عراقی بودند، چه آنهایی که ایرانی بودند- و خداوند رحمت کند همهی کسانی را که راهِ حرکتِ این ملّت را هموار میکنند.
این مصوّبهی دیروز مجلس ما(۱۴) مصوّبهی بسیار خوبی بود، مصوّبهی پارلمان عراق هم پریروز مصوّبهی بسیار خوبی بود که مصوّبهی اخراج آمریکا از عراق بود. امیداوریم انشاءالله خداوند به همهی اینها توفیق بدهد و کمک کند بتوانند این راه را با موفّقیّت به پایان برسانند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۴۹؛ «... بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار، به اذن خدا پیروز شدند. ...»
۲) سورهی بقره، بخشی از آیهی ۶۱؛ «... و [داغ] خواری و ناداری بر [پیشانی] آنان زده شد، و به خشم خدا گرفتار آمدند ...»
۳) سورهی حدید، بخشی از آیهی ۱۶؛ «... [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید و دلهایشان سخت گردید»
۴) داغ
۵) سورهی طه، بخشی ازآیهی ۸۶؛ « ... آیا این مدّت بر شما طولانی مینمود ...»
۶) کافی، ج ۴، ص ۵۶۲
۷) گریهی حضّار
۸) قطعهقطعه (گریهی حضّار)
۹) روز گذشته در جریان تشییع پیکر شهید سلیمانی در کرمان، تعدادی از هموطنان در اثر ازدحام جمعیّت جان باختند.
۱۰) بامداد امروز پایگاه هوایی آمریکا در عینالاسد عراق از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موشکباران شد.
۱۱) بیانات در دیدار جمعی از پرستاران سراسر کشور (۱۳۹۸/۱۰/۱۱)
۱۲) سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹؛ «... و مَثَلِ آنها در انجیل چون کِشتهاى است که جوانهی خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بِایستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهىِ] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد ...»
۱۳) بعد از تکبیر حضّار معظّمٌله فرمودند: خیلی ممنون! این تکبیر نشان داد که خسته شدهاید؛
۱۴) اوّلین طرح سه فوریّتی مجلس شورای اسلامی که بر اساس آن همهی فرماندهان و عاملان پنتاگون -وزارت دفاع آمریکا- تروریست شناخته شدند.
مفتی اهل سنت عراق: هر نماینده پارلمان که با اخراج نیروهای آمریکایی مخالف باشد، خیانتکار است
مفتی عام اهل سنت جمهوری عراق روز جمعه (20 دی ماه) در خطبه های نماز جمعه از تصویب طرح اخراج نیروهای آمریکایی از عراق در پارلمان این کشور استقبال کرد و مخالفان این طرح را خیانتکار خواند.
شیخ "مهدی بن احمد الصمیدعی" با اشاره به نام یکی از نمایندگان اهل سنت این مجلس اظهار کرد: من از رای مثبت شیخ "احمد الجربا" به این طرح تقدیر می کنم. او ما را سربلند ساخت و عار را از اهل سنت در عراق دور ساخت.
وی تأکید کرد: هر نماینده سنّی پارلمان که به خروج نیروهای اشغالگر از عراق رای ندهد، به اهل سنت خیانت کرده است.
شیخ مهدی الصمیدعی ادامه داد: همه شرفای اهل سنت و نیر خانواده های شهدا و نیروهای مقاومت نباید از هیچ نماینده پارلمانی که طرح اخراج نیروهای اشغالگر را امضاء نکرده است، استقبال کنند.
وی همچنین با اشاره به زندانیان عراقی گفت: 41 هزار مجاهد در زندان های عراق هستند و 30 هزار نفر از آنها از جمله کسانی بودند که با نیروهای آمریکایی جنگیدند و به آنها ضربه های سختی زدند.
شیخ مهدی الصمیدعی با اشاره به توطئه های سفارت آمریکا در عراق با استفاده از مزدوران خود، راه مقابله با این مزدوران را آزادی زندانیان مقاومت دانست و تصریح کرد: از نخست وزیر عراق درخواست می کنم که این کار را انجام بدهد. حرام است که قهرمانان در زندان ها باشند و مزدوران آزاد بگردند.
وی همچنین برای آزادی زندانیان اهل سنت از ولی امر مسلمین استمداد کرد و گفت: از رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای درخواست می کنم که برای آزادی زندانی های قهرمانی که با اشغالگران آمریکایی جنگیدند، وساطت کنند.
مراسم وزارت دفاع سوریه برای سردار سلیمانی با حضور مسئولان
همزمان با برگزاری تجمعات ضد آمریکایی در شهرهای مختلف سوریه، وزارت دفاع این کشور نیز در یک اقدام بی سابقه از برگزاری مراسم یادبود سردار شهید قاسم سلیمانی در دمشق خبر داد.
به نوشته وبگاه شبکه المیادین، این مراسم در ساختمان «الاسد» و با حضور مسئولان رسمی سوریه امروز برگزار شد و برای اولین بار است که مراسم یادبود یک شخصیت نظامی غیر سوری در این کشور برگزار میشود.
شیخ احمد بدرالدین حسون مفتی سوریه با حضور در این مراسم سخنرانی کرد و گفت: «زمانی که همه پشت ما را خالی کرده بودند، ایران در کنار ما ایستاد».
حسون گفت: «شهید سلیمانی دریافت که سقوط سوریه به معنای سقوط مسیحیت و اسلام توأمان است.»
در این مراسم «جواد ترک آبادی» سفیر جمهوری اسلامی ایران در دمشق نیز به سخنرانی پرداخت و گفت که پیام «بشار اسد» پس از اعلام خبر شهادت «سردار قاسم سلیمانی» نشان دهنده عمق روابط میان دمشق و تهران است.
ژنرال «محمود الشوا» معاون وزیر دفاع سوریه نیز در سخنانی گفت: «سپهبد شهید سلیمانی ید بیضا در رقم زدن پیروزیها داشت و ارکان داعش و تمامی گروههای تروریستی را از بین برد.»
او تأکید کرد که ریشههای مقاومت امروز قویتر و مستحکمتر از هر روزی است و تصمیم به اخراج نیروهای اشغالگر از سوریه عهدی است که بر گردن مقاومت سوریه، حزبالله، روسیه و ایران است.
الشوا افزود: «دشمن که در تحقق اهداف خود ناکام مانده امروزه تلاش میکند تا شکستهای خود را با هدف قرار دادن فرماندهان مقاومت پنهان سازد.»
سخنران دیگر «بثینه شعبان» نماینده بشار اسد در این مراسم بود. او گفت: «چگونه میتوان اراده فردی را که از خداوند خواستار تعجیل در شهادتش بود، از بین برد؟.»
او تأکید کرد که تروریستها تلاش کردند تا اسلام را بدنام کنند اما نیروهای مقاومت به مقابله با آنها برخواستند تا ارزشهای اسلامی را ثابت کنند.
«بثینه شعبان» افزود: « شهید سلیمانی در سکوت عمل کرد و در سکوت جنگید. او اسوه صابرین و مبارزان علیه تروریسم در زمین است. سپهبد شهید سلیمانی هرگز از کسی انتظاری نداشت و درخواست تشکر نکرد. او برای احقاق حق عمل میکرد.»
مشاور رسانهای بشار اسد با اشاره به تشییع میلیونی پیکر شهید سلیمانی، گفت که این تعداد مردم نشان از میزان محبوبیت و احترامی است که این «قهرمان» در نزد مردم دارد.
او سردار شهید قاسم سلیمانی را شهید سوریه، یمن، لبنان و عراق دانست و گفت که بشار اسد، شهید سلیمانی را همچون خودش میشناخت و او را فردی اخلاقگرا و عارف یافته بود.
همزمان امروز هزاران نفر از مردم «الحسکه» در شمال شرق سوریه به خیابانها آمده و ضمن محکومیت حضور تروریستهای آمریکایی و ارتش ترکیه در خاک سوریه، یاد سردار شهید قاسم سلیمانی و همرزمانش را زنده پاس داشتند.
شهر لاذقیه در غرب سوریه نیز روز پنجشنبه شاهد تجمع هزارن نفر در محکومیت اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سردار سپهبد قاسم سلیمانی بود.
سه شنبه هفته گذشته نیز مردم شهر حلب در میدان سعد الله الجابری تجمع کردند و با در دست داشتن پلاکاردها و تصاویری از سردار شهید قاسم سلیمانی، اقدام تروریستی آمریکا را محکوم کردند.