
emamian
جنایات آمریکا (21) | حمایت آمریکا از گروهک هاى تروریستى به ویژه در مرزهاى ایران
حمایت آمریکا از گروه های تروریستی
همانطور که تاریخ جنایتهای آمریکا این مسئله را اثبات کرده، آمریکاییها در دستیابی به اهداف و خواستههای خود هیچ حد و مرزی برای حقوق انسانها قائل نیستند و همه راه های ممکن را برای پیادهسازی سیاستهایشان استفاده میکنند.
تولید، تجهیز و حمایت از گروههای تروریستی یکی از روشهای مرسوم ایالات متحده است که نمونههای فراوانی نیز در مورد گروه های تروریستی ضد انقلاب ایران دارد. هرچند که این اقدام آمریکا در واقع نوعی اعتراف به ناتوانی آنها در تقابل با نظام مقتدر ایران است که آنها را مجبور به استفاده از تروریستها کرده است. بررسی ارتباط برخی از گروه های تروریستی با آمریکایی ها از زبان رسانههای غربی میتواند ابعاد دقیقتری را از این مسئله بیان نماید.
گروهک تروریستی پژاک
گروهک تروریستی «پژاک» (حزب حیات آزاد کردستان) یک گروه شبه نظامی در کردستان ایران است. فعالیت این گروه بیشتر در مرز بین ایران، عراق و ترکیه و استان های آذربایجان غربی،کردستان، کرمانشاه و ایلام است. گروهک «پژاک» در 4آوریل2003 (16فروردین1382) و تحت هدایت و رهبری حزب «پ. ک. ک»، حزب کارگران کرد ترکیه، در مناطق هدف جهت ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران آغاز به فعالیتهای تروریستی نمود.
سوم دسامبر2010 (13آذر1389) یادداشتی بوسیله «ویکی لیکس» منتشر شد که طی آن در اگوست2007 (مرداد1386) «میر داگان»، رئیس موساد، پنج پایه اساسی سیاستهای اسرائیل در مورد ایران را که امیدوار است بر مبنای آن انقلاب را سرنگون کند، برای «نیکلاس برنز»، نماینده ایالات متحده در ناتو، تشریح کرده است. وی خواسته از کردها و اقلیت های قومی برای سرنگون کردن حکومت ایران استفاده کند. به این صورت که سرویس جاسوسی اسرائیل قصد دارد تجزیه ای ضعیف را در خاک ایران نظیر آنچه در عراق با ایجاد دولت برای کردها روی داده است را پیاده کند. «داگان» اضافه میکند:" اقلیت های ایران آمادهاند که سربر آورند و تمایل دارند به خشونت روی بیاورند" در 18آوریل2006 (30فروردین1385) «دنیس کاسنیچ»، عضو کنگره آمریکا، در نامه ای از دولت جرج بوش خواستار حمایت از «پژاک» شد.
در همین راستا «دیلی استار» در سپتامبر2006 (شهریور1385) به نقل از «باییک»، فرمانده ارشد «پ.ک.ک» نوشت:"واشنگتن با شورشیان کرد ایران (پژاک) ارتباط برقرار کرده است"
«سیمور هرش»، روزنامه نگار نشریه «نیویورکر»، نیز در شماره 27 این مجله طی مطلبی فاش کرد: "نیروهای آمریکایی در حال حمایت از پژاک به عنوان بخشی از برنامه ناآرام سازی ایراناند... پژاک هم از ایالات متحده و هم از اسرائیل کمک دریافت میکند".
سایت خبری امریکایی «نیوزمکس» در آگوست2007 (مرداد1386) مصاحبهای با «رحمان حاجیاحمدی»، سرکرده پژاک، انجام داد که وی میگوید:" از آمریکا برای کمک سیاسی و نظامی جهت سرنگونی حکومت ایران و ساختن یک حکومت جدید درخواست کمک می کنیم..." و این کمک ها همچنان ادامه دارد...
گروهک تروریستی ریگی
«گروهک جندالله» یا همان گروهک تروریستی «ریگی» به سرکردگی «عبدالمالک ریگی» از دل گروهک تروریستی قدیمیتری به نام «خلق بلوچ» بیرون آمد. گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی، با انجام اقداماتی از قبیل: ترور، بمب گذاری در اماکن عمومی و مذهبی، بستن راه و کشتار عابرین بیگناه، حمله به پاسگاهها و مقرهای پلیس و ... یکی از شاخصترین گروههای تروریستی شرق کشور محسوب میشود.
سیستم امنیتی آمریکا (سیا) از سال 2004 (1383شمسی) پس از ارتباط گرفتن با اعضای این گروهک تروریستی و تصمیم شورای گروهک مبنی بر ارتباط مستقیم با آمریکا ،ملاقات های متعددی را برنامه ریزی میکند.
طبق اعترافات عبدالمالک ریگی ملاقاتهایی به این شرح انجام شدهاست: ملاقات اول: وی به دیدار کارشناسان سفارت آمریکا در پاکستان میرود و بیشتر به موارد کلی و آشنایی طرفین پرداخته میشود. ملاقات دوم: به صورت خاص موضوع مبارزه با جمهوری اسلامی ایران در دستور کار مذاکرات طرفین قرار میگیرد. ملاقات سوم: که پس از انجام چند اقدام تروریستی صورت گرفت، آمریکاییها بر این موضوع تاکید میکنند که موضوع اصلی ما القاعده و طالبان نیست بلکه ایران برای ما مهم است، ما هرچه تلاش کردهایم تا ایران را مهار کنیم به نتیجه نرسیدهایم. لذا قصد داریم تا تمام سازمانهای مخالف ایران که پتانسیل و قدرت جنگ دارند را مورد حمایت قرار دهیم و این برنامه ما است که از طریق گروههایی که با ایران در تعارض هستند اقدام بکنیم و شما هم یکی از این گروهها هستید. در ادامه به منظور تعیین اهداف و بررسی کمک های مالی و تسلیحاتی دولت آمریکا به گروهک، قرار میشود که سرکرده گروهک با یکی از افراد عالی رتبه امنیتی آمریکا ملاقات نماید. بدین منظور، قراری در پایگاه نظامی آمریکا در قرقیزستان(مناس) برنامه ریزی میشود. لیکن سرکرده گروهک در مسیر تردد به قرقیزستان توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران دستگیر میگردد.
خبرگزاری های غربی از رابطه گروهک ریگی با آمریکا خبر می دهند: خبرگزاری «رویترز» در آوریل2007 (فروردین1386) فاش کرد که آمریکا با رایزنی و تشویق گروهی از افراد مسلح پاکستانی (گروهک ریگی)، آنها را ترغیب به انجام یک سری عملیات چریکی در ایران نموده است. شبکه امریکایی ABC در برنامه «night online» در 3 آوریل2007 (15فروردین1386) اذعان کرد که مقامهای آمریکایی در پاسخ به سؤال ما ارتباط با گروه ریگی را رد نکردند. سایت اینترنتی ABC NEWS در 22می2007 (2خرداد1386) تصریح میکند: "سیا اجازه محرمانه رئیس جمهور آمریکا (بوش) را برای بی ثباتی دولت ایران تحت پوشش «عملیات سیاه» دریافت کرده است". سایت فوق در 23می2008 (3خرداد1387) در مطلبی اینگونه بیان میکند: "اگر چه «سیا» هرگونه رابطه مستقیم با «جندالله» را انکار می کند ،اما مقامات رسمی ایالات متحده آمریکا در گفتگو با بخش خبری «ای بی سی» بیان داشتند که مامورین اطلاعات آمریکا به طور متناوب با رهبران این گروه ملاقات دارند و آنها را راهنمایی می کنند"... بخش فارسی رادیو صدای آمریکا در آوریل2007 (فروردین 1386) با «عبدالمالک ریگی» گفتوگویی ترتیب داد و از او با عنوان رهبر جنبش مقاومت مردمی ایران نام برد.
«سیمور هرش» روزنامهنگار آمریکایی در سال 2008 (1387شمسی) فاش کرد که دولت آمریکا حامی و پشتیبان گروهک ریگی است. این حمایتها تاکنون نیز ادامه داشته و شکی باقی نمیگذارد که آمریکا بوجود آورنده و حامی گروهک تروریستی «جندالله» به سرکردگی عبدالمالک ریگی است. همانطور که بعد از آن نیز باقیماندههای این گروه تروریستی و انشعابات بوجود آمده در آن نیز همچنان در چتر حمایتی آمریکا فعالیتهای خود را علیه امنیت ملت ایران ادامه دادند.
گروهک تروریستی تندر
گروهک تروریستی «تندر» بازوی ترور «انجمن پادشاهی ایران» است. وظیفهای را که آمریکاییها به گروهک تروریستی ریگی سپرده بودند اما آنها نتوانستند انجام دهند، برعهده این گروهک گذاشته شد. این وظیفه کشاندن اقدامات تروریستی از مناطق مرزی به عمق کشور، بویژه شهرهای پرجمعیت بود. با این حال ،این گروهک کمتوانتر از آن بود که مدت زیادی به فعالیت خود ادامه دهد.
«فرود فولادوند» یا همان «فتحالله منوچهری» ، سرکرده این گروهک، که قبل از انقلاب اسلامی مبادرت به ساخت چند فیلم غیر اخلاقی نموده است، در سال 1383 (1994میلادی) با راهاندازی «انجمن پادشاهی ایران» و زیر شاخه تروریستی آن، قول داد که تا ابتدای سال 1384 (1995میلادی)، نظام ایران تغییر میکند اما این مدت را یکسال تمدید نمود و در نهایت در سال 85 (1996میلادی) ناپدید شد. وی مدام مسئولان ایران را به ترور تهدید کرده و از مخاطبان خود میخواست دست به اقدامات تروریستی بزنند.
دختر فولادوند گفته است که پدرش در اسرائیل بسر میبرد. فولادوند که سوابق زیادی در اغفال زنان و دختران دارد، در سال 1384 (1995میلادی) بوسیله واحد ضد ترور «اسکاتلندیارد» دستگیر شد اما 48 ساعت بعد با وساطت سازمان موساد رها شد.
بعد از آن هدایت گروهک تروریستی «انجمن پادشاهی ایران» را فردی بنام «جمشید شارمهد» با همکاری «دردانه منوچهری» که در لندن اقامت دارند و آزادانه به آمریکا سفر میکنند و نیز «ایمانوئل عافار» و «رزیتا منطقی» که آنها نیز آزادانه در آمریکا زندگی میکنند و به جمعآوری منابع مالی مشغولند؛ بر عهده گرفتند.
اقدامات تروریستی گروهگ تندر شامل: 1- اقدام به بمبگذاری در حسینیه رهپویان وصال شیراز در 24فروردین1387 (12آوریل2008) که طی آن14 نفر از مردم شیراز را به جرم شرکت در یک مراسم مذهبی به شهادت رساندند و 124 نفر نیز در این بمبگذاری مجروح شدند. 2- اقدام به کارگذاری بمب در مراکز حساس تهران در 25اردیبهشت1387 (14می2008) که با لو رفتن و دستگیری عوامل آن در در هتل جهان ناکام ماند. 3- اقدام به بمب گذاری در شبستان مرقد امام خمینی (ره) در 30 خرداد 1388 (19ژوئن2009) که با شناسایی عامل آن، انفجار بمب به صورت انتحاری منجر به زخمی شدن 8 زائر گردید. 4- انفجار در مقابل منزل امام جمعه نهاوند در 24دیماه1388 (13ژانویه2009) 5- پیگیری عملیات تروریستی شیمیایی و میکروبی در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 6- پیگیری عملیات تروریستی در کنسولگری روسیه در رشت 7- پیگیری انفجار مخازن و خطوط انتقال نفت در بندر گناوه 8- پیگیری بمبگذاری در حرم حضرت معصومه(س) و مجلس شورای اسلامی هم از دیگر اهداف نافرجام این گروهک تروریستی بود.
«محمدرضا علی زمانی» یکی از اعضای انجمن پادشاهی که در سال 1388 (2009میلادی) محاکمه گردید، پیرامون ارتباط با عوامل سازمان سیا در اعترافات خود در دادگاه بیان میکند: "ما وارد کشور عراق شدیم و در نخستین ارتباطمان در شهر اربیل که محل استقرار نیروهای آمریکایی و سرویس اطلاعاتی آمریکا بود، برقرار شد." وی که در بمبگذاری حسینیه رهپویان شیراز نقش دارد، در قسمت دیگری از اعتراف می گوید: "جمشید شارمهد به او گفته که در جریان دیدارشان با امریکاییها قرار دارد."
علی زمانی به تحویل دادن عکسها و تصاویری از ایران به آمریکاییها اعتراف کرده و میگوید:" آمریکاییها ما را تشویق میکردند که اخبار بیشتری جمعآوری کنیم. آنها قصد انجام اقداماتی در ایران داشتند و به همین دلیل آموزشهایی به اعضای انجمن پادشاهی دادند..." اگر اعترافات علی زمانی را هم کنار بگذاریم، بمبگذاریهای متعدد که مورد حمایت آمریکاییها قرار گرفته و زندگی آزادانه عاملین اصلی این جنایات در آمریکا، نشانه آشکار حمایت دولت ایالات متحده آمریکا از تروریسم در ایران است.
گروهک تروریستی کومله
سفر27شهریور1390 (17سپتامبر2011) سرکنسول آمریکا درعراق، «آلکسلاساریکا»، به اردوگاههای گروهک کومله شاخه مهتدی درسلیمانیه وحزب منحله دمکرات کردستان ایران دراربیل، نشان میدهدکه فعالیت این گروهکها وهمکاری آنها با آمریکا همچنان ادامه داشته و همچنین از عمق بیشتری برخوردار شده است.
دیدار «عبدالله مهتدی»، سرشاخه یکی از گروهکهای تروریستی کومله با مقامات رسمی آمریکایی موضوع جدیدی نیست. «مهتدی» بارها و بارها با کمک «علیرضا نوریزاده»، افسر سیا، که از یاران نزدیک وی بشمار میرود، با مسئولین سیا در واشنگتن، دیدارهای محرمانهای داشته است. «مهتدی»، این عامل خودفروخته و مزدور، در دیدار با عامل سیا، بیان داشت: "ما خوشحالیم که منطقه با وجود آمریکا به آرامش نسبی رسیده است، دیگر خبری از قتل و کشتار و بمب گذاری نیست! آمریکا تنها کشور آزادی است که حقوق بشر در آن کاملا رعایت می شود!، ما از شما ممنونیم که به مردم عراق کمک کردید..." مهتدی در جای دیگر می گوید: "سلام مخصوص مرا به خدمت پرزیدنت باراک اوباما برسانید و از طرف من، به ایشان بگویید، همانطوری که کمک کردند کشورهای عراق و افغانستان آزاد شوند!، به مردم ایران و کردستان ایران، هم کمک کنید، تا رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. ما بدون کمک و یاری نظامی آمریکا نمیتوانیم کاری از پیش ببریم!" «آلکسلاساریکا» در ادامه این دیدار، چندین میلیون دلار به شبکه تلویزیونی «روژهه لات»، تلویزیون این گروهک، برای تبلیغ سیاستهای آمریکا و ساخت برنامههای ضد ایرانی، هدیه میدهد! این هدیه در راستای پیشنهاد سیا به کنگره در سال 2010 (1389شمسی) برای تصویب بودجه برای حمایت از گروهای مخالف جمهوری اسلامی ایران اهدا شد.
مهره جاسوسی سیا، دعوت از مردم کردستان ایران برای ایجاد اغتشاش در آستانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی، اعزام تیم های تروریستی به کردستان ایران، ترور، همراهی با جنبش مردم سبز و... را از خواستههای سازمان سیا در قبال پرداخت این پول به مهتدی دانست.
گروهکهای تروریستی خلق عرب
بعد از حمله ارتش بعث به ایران، گروهکهای تروریستی «خلق عرب» به عوامل ستون پنجم عراق درمناطق مختلف خوزستان تبدیل شدند و با وطن فروشی خائنانه درکشتارمردم مقاومت کننده در برابر تجاوز ارتش بعث، نقش بسیار تاثیر گذاری را برای ارتش عراق بازی کردند؛ به حدی که این گروه تجزیه طلب ،وابسته به آمریکا و انگلیس بشدت مورد نفرت وکینه مردم خوزستان وعرب های ایرانی واقع شده است.
در این راستا «سولیوان»، سفیرآمریکا در ایران، در سالهای قبل از انقلاب، دربخشی ازاظهاراتش درسال1979 (1358شمسی) بیان داشت: "هرگروه میانه رو و متمایل به غرب که به مبارزه علیه ملّاها برخیزد، درمورد او به عنوان یک گروه مترقی باعلاقه تمام تبلیغ خواهیم کرد..."
بعدازحمله ناتو به عراق و حضور ارتش انگلیس و آمریکا در بصره ،نقش این گروه در جنوب ایران پررنگتر شد و سازماندهی آنها توسط آمریکا کاملا مشهود گردید.
انفجارهای سال 1384 (2005میلادی) اهواز از نمونههای بارز این سازماندهیهاست. تجزیه طلبان وهابی این گروهک که به «الحوازی» معروف هستند، مقر اصلیشان در انگلستان و آمریکاست. در تشکیلات رهبری این گروهکها، انجمن دوستی ایران و انگلیس و آمریکا وجود دارد که با سناریوی انگلستان درصدد هستند بخشهایی ازخوزستان را تجزیه کنند و درهمین رابطه، تحرکاتی رادرجنوب ایران آغاز ودرگیریهای مسلحانهای را ایجادکردهاند.
این تجزیه طلبان عرب با تمسک به قوم گرایی عربی که امروزه توسط انگلستان و آمریکا برای ایجاد تفرقه در کشورهای مخالف استکبار رواج داده شده است، اعتقاد دارند که از سال 1925 (1304شمسی)، فارسها منطقه الاحواز را اشغال کرده و اکنون فارسها بایستی از این مناطق خارج شوند. به دنبال گسترش قیامهای مردمی درکشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا علیه حاکمان وابسته به غرب، گروهکهای خلق عرب خارج ازکشور، از اوایل اسفند89 (فوریه2011) تاکنون باانتشار بیانیه وحضورسرکردگان خود درشبکه های ماهواره ای «العربیه» و«البالیه» وهمچنین ارسال پیام و دعوت مردم به راهپیمایی و تجمع درتلاش هستند با ایجاد نا آرامی در مناطق مختلف خوزستان در پیشبرد اهداف تجزیه طلبانه خود اقدام نمایند.
گروه های تروریستی نام برده شده فقط بخشی از پروژههای سیا، سازمان اطلاعاتی آمریکا برای استفاده از تروریستها علیه جمهوری اسلامی ایران هستند. در واقع ایالات متحده آمریکا هر شخص یا گروهی را که توان خرابکاری و ترور علیه امنیت ایران را داشته باشد، مورد حمایت خود قرار میدهد.
جنایات آمریکا (20) | تهدید مستمر ملت ایران به حمله نظامى
مروری بر تهدیدات آمریکا علیه ایران
اولین تهدیدی که توسط آمریکا به صورت رسمی اعمال شد توسط جیمی کارتر بود در پی آن فرمان اجرایی برقراری وضعیت اضطراری ملی در مورد ایران در تاریخ ۱۴ نوامبر ۱۹۷۹ اعلام شد، که به رئیس جمهور ایالات متحده این اختیار را می دهد که اموال و داراییهای ایران را توقیف کند.
در سال ۱۹۸۵ دولت ریگان دلواپس دو موضوع مربوط به ایران بود: آزادی آمریکاییهایی که توسط ایران به گروگان گرفته شده بودند و دیگر اینکه با تغییر و تحولات منطقه هیچگونه امکان نفوذی در کشورمان به دست نیاورده بود.
پیروزی ایران در جنگ با عراق در اوت ۱۹۸۸ نقطه عطفی در قدرت منطقه ای کشورمان بود. جورج بوش در سخنرانی مراسم تحلیفش اشارهای غیرمستقیم به ایران داشت: «امروز آمریکاییانی در سرزمینهای بیگانه اسیر شدهاند. هرگونه کمکی در این زمینه تا مدتها از یاد نخواهد رفت. هر حسن نیتی با حسن نیت پاسخ داده خواهد شد. نیکی میتواند تا ابد ادامه پیدا کند.» معنای سخنرانی این بود که اگر ایران به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان کمک کند به نیکی پاسخ خواهد یافت در غیر این صورت برای ایران بد خواهد شد.
در دولت بیل کلینتون همین شرایط تهدید وجود داشت اما با کمی لطافت، کلینتون هم تلاش کرد در قالب صحبت های عوام فریبانه برای انحراف افکار عمومی در جهت فشار به ایران در پشت پرده اقداماتی را انجام دهد.
در دوران جورج بوش پسر پس از حمله نظامی آمریکا به عراق نیز گزارشهای زیادی درباره امکان حمله نظامی آمریکا به ایران و بمباران ایران منتشر می شد. در این دوران تهدیدات آمریکا به اوج خود رسید اما اقدامی عملی از سوی آمریکا انجام نشد.
با روی کار آمدن باراک اوباما، وی تلاش کرد در حالی که از شیوه برخورد دولت جورج دبلیو بوش فاصله بگیرد، اما کماکان همان سیاستهای رفتاری را دنبال کند. چگونگی رابطه با ایران در صدر دستور کارهای سیاست خارجی آمریکا در زمان دولت اوباما قرار داشت. اما طرح استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در شرق اروپا در راستای تهدید نظامی و برای کنترل توان موشکی و هستهای ایران انجام شد. دوران اوباما دورانی بود که آمریکا بشدت از سیاست چماغ و هویچ استفاده می کرد.
و اما ترامپ، در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۷ رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا فرمانی اجرایی را به امضا رساند که صدور ویزا برای شش کشور که شامل ایران نیز میشد برای مدت چهار ماه متوقف ساخت و طبق آن از ورود تمامی کسانی که دارای ملیت ایرانی هستند به آمریکا جلوگیری به عمل آورد. این اولین اقدام علیه ایران توسط ترامپ بود.
این درحالی است که ترامپ با خروج از برجام و برهم زدن توافق قبلی مقامات کشورش با ایران، اقدام به تهدیدات بی سابقه ای در سطح دیپلماتیک کرده است.
کارشناسان غربی تهدیدات ترامپ را بی سابقه و غیر متعارف توصیف کرده و می گویند که ترامپ به دنبال اجرای سیاستی است که پیش از این در قبال کره شمالی اجرا کرده و توانسته این کشور را پای میز مذاکره بیاورد.
حال باید منتظر ماند که این جنگ لفظی که به صورت تمام عیار بین ایران و آمریکا رخ داده است آیا فقط در حد حرف است یا از سوی طرفین عملیاتی خواهد شد؟ این درحالی است که محسن رضایی قبلا گفته بود که آمریکا 2 بار بعد از جنگ ایران و عراق قصد داشته است به ایران حمله کند اما این اقدام هنوز صورت نگرفته است.
جنایات آمریکا (19) | ساخت فیلمهاى ضد ایرانى و ضد اسلامى
ایران در طول سی سال گذشته هدف سینمای آمریکا وغرب و به عنوان مشخص «هالیوود» هم قرار گرفت و همگان شاهد بوده اند که تاکنون دهها فیلم و سریال با میلیون ها دلار هزینه علیه ایران اسلامی ساخته و اغلب به صورت رایگان در سطح جهانی توزیع شده است. اگرچه متولی اصلی برخی از این فیلم ها هالیوود نبوده اما حمایت ویژه آمریکا از آنان بر ناظران روشن بوده است.
در همین راستا می توان به فیلم های ضدایرانی اشاره کرد که اطلاعات سطحی کارگردان و نویسنده درباره جامعه ایران و تحریف واقعیات ویژگی مشترک همه آنهاست .
اسامی فیلمهای ضد ایرانی و ضد اسلامی آمریکا:
- فیلم بدون دخترم هرگز/ 1991 - کارگردان:برایان گیلبرت
- فیلم مریم/ 2002 - کارگردان:رامین سری
- فیلم اسکندر/ 2004 - کارگردان:الیور استون
- فیلم سیریانا/ 2005 - کارگردان:استیون گیگان
- فیلم 300/ 2006 - کارگردان:زاک اسنایدر
- فیلم شبی با پادشاه/ 2006- کارگردان:مایکل سجبل
- فیلم پرسپولیس/ 2007- کارگردان:مرجان ساتراپی و ونسان پارونو
- فیلم سنگسار ثریا / 2008- کارگردان:سیروس نورسته
- فیلم کشتی گیر/ 2008- کارگردان:دارن آرونوفسکی
- فیلم زنان بدون مردان/ 2009- کارگردان:شیرین نشاط
- فیلم غیرقابل فکر/ 2010- کارگردان:گرگور جوردن
- اورشلیم:شمارش معکوس/ 2011- کارگردان:هارولد کرنک
- فیلم شرایط/ 2011- کارگردان:مریم کشاورز
- فیلم آرگو/ 2012- کارگردان:بن افلک
- ظهور یک امپراتور/ 2014- کارگردان:نوام مارو
- فیلم دختری تنها در شب به خانه میرود/ 2014- کارگردان:آنالیلی امیرپور
- فیلم گلاب/ 2014- کارگردان:جان استوارت
-
فیلم سپتامبرهای شیراز/ 2015- کارگردان:وین بلر
جنایات آمریکا (18) | تهاجم فرهنگى و جنگ نرم علیه ملت ایران
ایالات متحده آمریکا پس از شکست در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران و ساقط کردن این نظام، با بهره گیری از تکنولوژی های ارتباطی جنگ نرمی را علیه کشورمان راه انداخته است که داشتن دیدی روشن از اهداف آمریکا می تواند به مقابله با این اقدامات کمک نماید.
افزایش بدبینی و ناامیدی در قشرهای مختلف جامعه و نفوذ و تاثیرگذاری در مطبوعات و رسانه ها از جمله اهدافی است که در این فرایند دنبال می شود و بهره برداری از قشرها و اصناف مختلف در جامعه بویژه قشرها و جریانات دانشگاهی، اقوام و اقلیت ها و هدایت، حمایت و بهره برداری از گروه های ضد انقلاب و تأثیر گذاری و اختلال در امور اقتصادی به عنوان راهبردهای این بخش شمرده می شود.
تهاجم فرهنگی یکی از ابزار دائمی آمریکا برای مقابله با سایر ملت ها به خصوص جهان اسلام و جمهوری اسلامی است . آمریکا برای تحقق سلطه و دستیابی به منافع نامشروع خویش در سطح جهانی ، از روشهای گوناگونی استفاده می نماید برخی از این روشها جنبه اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و ..دارند ، اما در کنار این روش ها راهکار تهاجم فرهنگی همیشگی است .
چنانکه آمریکا ، بمنظور به زانو درآوردن شوروی و بلوک شرق در راستای جنگ اقتصادی ، جنگ فرهنگی را محور تلاشهای خود قرار داد. در دوران جنگ سرد آمریکا با استفاده از قدرت غالب رسانه ای خود تهاجم فرهنگی گسترده ای را علیه بلوک شرق طراحی و اجرا کرد و اگر بگویم شوروی مغلوب تهاجم فرهنگی غرب شد سخن به گزافه نگفته باشم .
پس از حذف شوروی از صحنه بین الملل و پس از قدرت گرفتن انقلاب اسلامی آمریکا با دشمن دیگری که به مراتب قوی تر و خطرناکتر می نمود مواجه شدند .
انقلاب اسلامی الگوی مناسبی برای ملتهای مسلمان شده بود و زمزمه های اسلام خواهی در گوشه کنار بلاد اسلامی به گوش می رسید . در فلسطین ، مبارزان فلسطینی روش دیگری را در مبارزه با رژیم صهیونیستی برگزیدند که متاثر از انقلاب اسلامی بود . در لبنان ، حزب الله با نسخه برداری از انقلاب اسلامی و شیوه های جنگی رزمندگان اسلام تودهنی محکمی را به اسرائیل زدند و برای اولین بار رژیم اشغالگر مجبور شد زمینهایی را در تصاحب خود داشت به صاحبان اصلی آن برگرداند . و همچنین در مصر ، الجزایر ، پاکستان ، و بسیاری ازمناطق اروپا و آمریکا به سرعت متاثر ازانقلاب اسلامی گردید . ادامه حیات انقلاب اسلامی برای غرب خیلی خطرناک بود فلذا تهاجم فرهنگی به همان شیوه آزموده شده در شوروی را برای ایران اسلامی طراحی و اجرا کردند .
رهبر معظم انقلاب اسلامی که در دهه دوم انقلاب اسلامی بحث تهاجم فرهنگی و پس از آن شبیخون فرهنگی را طرح و در پایان دهه ۷۰ بحث فروپاشی شوروی سابق توسط آمریکا و غرب را با تمام ابعاد آن مورد بررسی جدی قرار دادند، در نهایت ضمن برشمردن اشتباهات دولتمردان آمریکا در عدم فهم کافی نسبت به انقلاب اسلامی در مقایسه با شوروی سابق، مسئولین نظام را نسبت به عمق این توطئهها هشدار دادند.
جنایات آمریکا (17) | اعمال تحریمهاى ظالمانه علیه ایران
يكی از مهمترين راهكارهايی كه آمريكا در برابر كشوهايی كه به انحاء گوناگون در برابر سياست زياده خواهانه ايالات می ايستند و بابرچسب های مختلف حمايت از تروريسم ، تلاش برای دستيابی به سلاح های كشتار جمعی و نقض حقوق بشر متهم می گردند ، استفاده از حربه های اقتصادی است. در جهان امروز يكی از مهمترين ابزارها و جلوه های قدرت ، “ امور اقتصادی و مالی “ است و بسياری از رويارويی كشوها در اين عرصه روی ميدهد.
اين يك واقعيت است كه آمريكا عليرغم ركود اقتصادی كه هراز چندگاهی بر اقتصاد كشورش مستولی می گردد واين كه رقبای اقتصادی در شرق آسيا و اتحاديه اروپا سربر آورده اند و موجب كاهش نقش آمريكا در عرصه اقتصاد جهانی شده اند، اما در آ مريكا هنوز نبض اقتصاد جهان می زند. بزرگترين توليد ناخالص داخلی مربوط به آمريكاست و آمريكا در نهادهای مختلف مالی اقتصادی بين المللی دارای بيشترين نفوذ است. و فرايند جهانی شدن اقتصاد دارای تأثيرات مثبتی براقتصاد آمريكا از يك سو و انتقال و شكوفايی فرهنگی اجتماعی آمريكا خواهد شد.
ايالات متحده می كوشد بااستفاده از اين مزيت به بهره برداری های سياسی و استراتژيك دست بزند . همان طور كه گفته شد اقتصاد و سرمايه داری و امپرياليستی آمريكا توانست هنوز خود را با تمام مسائل پيش رو حفظ نمايد و به عنوان يكی از اصلی ترين مؤلفه های سطح اقتصاد جهانی مطرح نمايد.يكی از سياست های اقتصادی در برابر كشورهای مخالف اعمال تحريم است. آمريكا با اعمال تحريم های يك سويه و ناعادلانه خود بوسيله نفوذ خود در نهادهای اقتصاد بين المللی و هم چنين برتری سياسی خود ، می كوشد كشورهای متعارض را با چالش روبرو سازد و آنان را به پذيرش سياست ها و خط مشی های خود مجبور نمايد.
می دانيم كه يكی از عناصر تأثير گذار در سياست خارجی ايالات متحده لابی ها صهيونيستی هستند .يهوديان وابسته به صهيونيسم در ايالات متحده دارای قدرت فراوانی در سياست خارجی ايالات متحده هستند. شايد گمان شود كه در اين زمينه اغراق وجود دارد.اما واقعاً دستگاه سياست گذاری خارجی آمريكا چه در سطح تصميم گيری و چه در سطح اجرا تحت تأثير صهيونيست ها است. گروه های فشار يهودی مقيم آمريكا چون AIPAC و … نقش مهمی در تدوين سياست های خارجی آمريكا عليه كشورهای مستقل دارند .تحريم اقتصادی ايران كه از يك سو تجارت با ايران را محدود و از سوی ديگر سرمايه گذاری در صنايع گاز و نفت ايران را در حد 20 ميليون دلار محدود می سازد، لابی صهيونيست كنگره آمريكا كوشيده است به اتهام دستيابی ايران به سلاح های كشتار جمعی مخالفت با روند صلح خاورميانه ايران را تحت فشار قراردهند و ايران را تحريم نمايند.در يكی از دلايل اين تحريم آمده است كه چون منبع در آمدايران نفت بوده و ايران اكثر در آمد خود را در جهت كسب سلاح های كشتار حمعی می نمايد، می بايست جلوی اين مسأله را گرفت و منبع در آمد را قطع نمود.اين گروه های فشار هم چنين می كوشند با اعمال محدوديت های اقتصادی بر ايران موقعيت اسرائيل به عنوان رقيب منطقه ای را در منطقه از لحاظ اقتصادی بهبود بخشند ، اما ايرانی ها نشان داده اند كه با تكيه برنيروی داخلی می توان بسياری از مشكلات را حل كرد و هم چنين بسياری از شركت ها و كشورهای ديگر را باناديده گرفتن اين تحريم ها به مراوده آزاد با ايران می پردازند . همين مسأله موجب گشته است كه بسياری از شركت های آمريكايی بارها از دولت آمريكا تقاضا كنند برای عقب نماندن از صحنه رقابت با شركت های اروپايی و ساير كشورها تحريم را حذف نمايند.
جنایات آمریکا (16) | حمایت آمریکا از سازمان منافقین
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروه ها و جریانات وابسته به بلوک شرق و غرب که مخالف حاکمیت روحانیت و انقلابیون مذهبی بر کشور بودند، با به راه انداختن عملیات تروریستی، درصدد ایجاد ناامنی و اختلال در امور و در نهایت اضمحلال نظام برآمدند.
آنها با به کار بستن حربه ترور، از ابتدای پیروزی انقلاب مقامات و مسئولین نظام و تعداد زیادی از مردم را مورد هدف قرار داده و به شهادت رساندند.
با اتخاذ جهت گیری براندازی نظام جمهوری اسلامی در سیاست خارجی امریکا و در پی ناامیدی از نیل به این هدف از طریق لیبرال های نهضت آزادی، سران کاخ سفید برای وارد کردن ضربات کاری بر پیکر انقلاب و نظام اسلامی ایران، با خط دهی، هدایت، پشتیبانی و حمایت مالی ازگروه های تروریستی و توسل به تروریسم کور، دامنه ترورها را توسعه دادند.
یکی از مجریان اصلی عملیات تروریستی علیه جمهوری اسلامی، گروهک تروریستی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بود که اعضای آن، به عنوان مهره های اجرایی عملیات طراحی شده امریکا، وارد عمل می شدند و هم کنون نیز مورد حمایت بی قید و شرط آمریکا می باشند.
حمایت های علنی مقامات آمریکایی از تشکیلات رجوی در سال های اخیر و به ویژه اظهارنظر اخیر رودی جولیانی به عنوان یک مقام ارشد آمریکایی در نشست پاریس و معرفی سازمان مجاهدین خلق و رهبر جانی آن به عنوان آلترناتیو مطلوب و مورد حمایت آمریکا برای نظام فعلی حاکم در ایران، فارغ از این که مصداق بارز مداخله در امور داخلی یک کشور مستقل و نقض آشکار قواعد و هنجارهای بین المللی تثبیت کنندۀ استقلال سیاسی و احترام به حاکمیت هاست، مبین یک تناقض آشکار در نحوۀ مواجهۀ این دولت با تروریسم و عاملان آن است.
مروری بر تاریخچه نگرش دولت آمریکا نسبت به مجاهدین خلق موید این ادعاست. جالب آنکه در سال 2003 پیش از حمله آمریکا به عراق، زمانی که دولت جورج بوش به دنبال دستاویزی برای توجیه حمله خود به عراق به ادعای حمایت صدام حسین از تروریسم بین الملل (در کنار ادعای وجود تسلیحات کشتار جمعی در زرادخانه های صدام) بود، صراحتا یکی از مصادیق اصلی مورد اشاره کاخ سفید برای اثبات حمایت صدام از تروریسم بین الملل را پناه دادن به گروه تروریستی سازمان مجاهدین خلق عنوان نمود. چنانکه سایت کاخ سفید در مطلبی کوتاه تحت عنوان «حمایت صدام حسین از تروریسم بین الملل» به ارائه نمونه های بارز چنان حمایتی پرداخت و در کنار مصادیقی مثل تلاش رژیم صدام برای ترور جرج بوش پدر در سال 1993، ارائه آموزش های تروریستی در زمینه های هواپیماربایی، انفجار، قتل و... به حمایت دولت عراق از منافقین به واسطه پناه دادن به آنها اشاره می کند.
از نظر قوانین داخلی آمریکا درج نام سازمان مجاهدین خلق در لیست گروه های تروریستی در آمریکا بدان معناست که هر گونه حمایت مادی از این گروه عملی مجرمانه تلقی شده و قابل پیگرد است. این در شرایطی است که روزنامه گاردین در مقاله ای جالب در سال 2012 تحت عنوان «پنج درس از خارج شدن سازمان مجاهدین خلق از لیست به عنوان یک گروه تروریستی» به قلم گلن گرینوالد به ارتباط مقامات آمریکایی و سازمان مجاهدین پرداخت و دولت آمریکا را به خاطر خارج کردن این گروه از لیست گروه های تروریستی در همان سال 2012 (پس از 15 سال) مورد سرزنش جدی قرار داد. در این مقاله به مبالغ هنگفت مالی ای که منافقین به سیاستمداران آمریکایی از هر دو حزب دمکرات و جمهوری خواه پرداخت کرده بودند تا در حمایت از این گروه سخنرانی کنند اشاره گردید و اسامی مقاماتی که چنین کمک مالی را دریافت کرده بودند منتشر شد. به همین صورت منافقین ده ها هزار دلار به ژورنالیستها و چهره های تاثیرگذار رسانه های مطرح آمریکا اعطا کرده بودند که اسامی آنها مورد اشاره قرار گرفت. (نباید از نظر دور داشت که چنین روابطی پیش از خروج این سازمان از لیست گروه های تروریستی شکل گرفته بود).
بنابر گزارش گاردین این مبالغ هنگفت مالی عمدتا به سمت سه گروه اصلی سرازیر می شدند: اعضای برجسته کنگره آمریکا، گروه های لابیست واشنگتن و مقامات تاثیرگذار سابق.
اما آنچه که تلاش ها در خصوص خروج سازمان از لیست گروه های تروریستی را بیش از پیش غیرعادی جلوه می داد گزارش هایی در سطح خود دولت آمریکا بود که اذعان می داشت که سازمان مجاهدین خلق در عمل فعالیت های تروریستی و دیگر اقدامات نظامی خود را گسترش داده است. در این راستا در همان سال 2012 ان بی سی نیوز با استناد به سخنان مقامات آمریکایی گزارش داد که حملات مرگبار علیه دانشمندان هسته ای ایران توسط سازمان مجاهدین خلق صورت گرفته است، در شرایطی که این گروه توسط سرویس های مخفی اسراییل آموزش دیده، تامین مالی شده و مسلح گردیده است. (علاوه بر این ان بی سی به گزارش های تایید نشده در سطح مطبوعات اسراییل و غیره استناد کرد که اسراییل و منافقین در انفجار سایت تحقیقات موشکی ایران در 12 نوامبر در 30 مایلی تهران دست داشته اند که محل بحث ما نیست).
در آوریل همان سال (2012) سیمور هرش تحلیلگر مشهور نیویورکر گزارش داد که آمریکا برای سالها آموزش های گسترده ای را به نیروهای عملیاتی مجاهدین خلق در خاک خود آمریکا ارائه داده است، به عبارت دیگر دولت آمریکا دقیقا حمایت های مادی را به گروهی گه تروریستی نامیده می شده و قوانین آن را جرم انگاری نموده اند ارائه داده است. هرش برای این ادعا که عملیات های مخفی مجاهدین تحت حمایت آمریکا در ایران امروز همچنان ادامه دارد به صحبت های مقامات مختلف آمریکایی استناد کرده است.
به رغم ارائه چنین گزارش هایی در سطح رسانه های آمریکایی که موید این مساله است که سازمان مجاهدین خلق درگیر در فعالیت های تروریستی و دیگر تجاوزات نظامی علیه ایران است، وزارت خارجه آمریکا در سال 2012 نام گروه مجاهدین خلق را از لیست گروه های تروریستی حذف کرد!
اکنون و پس از گذشت 6 سال از فعالیت آزادانه و علنی این گروه در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، مقامات برجسته آمریکایی همچون جان بولتون، مک کین، جولیانی و پمپئو در نشست های منافقین شرکت جسته و صراحتا حمایت خود از این گروه و رهبری آن را در راستای استقرار دمکراسی در ایران! اعلام نموده اند. این در شرایطی است که گزارشات وزارت خارجه آمریکا در سال های حکومت صدام حسین، رجوی ها را اساسا شخصیت هایی غیردمکراتیک توصیف می کرد که نمی توانند جایگزین مناسبی برای حکومت ایران باشند.
این حمایت های دولت آمریکا از تشکیلات خیانتکار رجوی در وضعیتی رخ داده است که حتی برخی تحلیلگران آمریکایی، رجوی را به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت (در همدستی با صدام برای سرکوب شدید قیام های داخلی عراق) مستحق محاکمه در دیوان کیفری بین المللی دانسته بودند.
حضرت فاطمه (س) در کلام اهل سنت
ابعاد شخصیتی وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها چنان گسترده و دریای فضایل ایشان چنان بیکران است که زبان تمام علما در سرتاسر تاریخ از توصیف شایسته ایشان قاصر بوده است. اتفاقا فضایل و کرامات حضرتصدیقهطاهره سلام الله علیها از دید علما و بزرگان اهل تسنن نیز پوشیده نمانده و ایشان نیز بارها و بارها در ذیل مباحث مختلفی نظیر تفسیر آیات قرآن کریم، روایات و احادیث و نظرات شخصی خود، پیرامون شخصیت والای حضرت توضیح دادهاند.
حضرت فاطمه (س) از نظر اهل سنت:
شخصیت فاطمه زهرا (س)، در روایات اهل تسنن به عنوان بانویی جامع فضائل انسانی ترسیم شده است. روایات اهل سنت در فضائل فاطمه زهرا(س) اعم از روایات تفسیری و غیرتفسیری است. روایات تفسیری جایگاه آن حضرت را از منظر قرآن نشان داده و بیانگر شخصیت فاطمه زهرا (س) در تعابیر الهی است.
در روایات غیر تفسیری ابعاد دیگری از شخصیت حضرت فاطمه با نقل رسول خدا (ص)، آشکار میشود. جمعبندی هر دو دسته از روایات آن که حضرت زهرا(س) در کانون اهل بیت پیامبر(ص) قرار داشته، معصوم از هر خطا، ضامن تداوم نسل پیامبر(ص)، آگاه به حقایق دینی، قاطع در دفاع از حق در دوران رسالت، مدافع حریم ولایت پس از رحلت پدر، محبوبترین شخص نزد رسول خدا(ص)، سرور زنان دو عالم و ... میباشند.
جایگاه شخصیت فاطمه (س) نزد اهل سنت:
حضرت زهرا (س) در نزد اهل سنت نیز به عنوان سیده نساء العالمین شهرت دارد. از عایشه نیز نقل است که پیامبر اکرم، فاطمه را بهترین زنان عالم (خیر النساء) خوانده است. سیوطی میگوید: «ما عقیده داریم برترین زنان عالم، مریم و فاطمه(س)اند» آلوسی میگوید: در حدیث آمده است: «ان الفاطمه البتول افضل نساء المتقدمات و المتاخرات.» یعنی حضرت فاطمه (بتول) برترین زنان پیشین و پسین است.
با این حدیث، افضل بودن فاطمه(س) بر تمام زنان ثابت میشود. زیرا او روح و روان رسول خدا بود. از این رو بر عایشه نیز برتری داشت. ابنالجکنی میگوید:«بنابر قول صحیحتر، فاطمه از همه زنان افضل است». روایاتی به همین مضمون در صحیح بخاری، صحیح ترمذی، مستدرک الصحیحین، حلیه الاولیاء ابی نعیم، خصائص النسائی، کنز العمال و … نیز نقل شده است.
عبیده هروی می گوید: «فاطمه را از آن جهت بتول نامیدند زیرا که نظیر و مانندی نداشت.» زمخشری در تفسیر خود درباره آیه ۱۲ سوره تحریم می نویسد: «تنها چهار تن از زنان عالم کامل ترین هستند: آسیه همسر فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد(ص)» این روایت را نجار، مسلم و ترمذی نیز از پیامبر اکرم نقل کرده اند. زمخشری و سیوطی در تفاسیر خود اشاره کرده اند که همانگونه که برای حضرت مریم از آسمان غذای آسمانی فرود می آمد این مائده آسمانی بر حضرت زهرا نیز فرود آمد و هنگامی که رسول اکرم از او سوال کرد این غذاها از کجاست، ایشان پاسخ دادند: «…هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ» زکریا نیز همین سوال را از حضرت مریم کرده بود و چنین پاسخ شنیده بود.
حضرت زهرا (س) در کلام محققین اهل سنت:
1. ابن صباغ مالکی: «در افتخار فاطمه همین بس که دختر پیامبر صلی الله علیه و آله خیرالبشر است، فاطمهای که ولادتش پاک، و سیده است به اتفاق همه مسلمین.»
2. محمد بن طلحه شافعی: «دقت کن در آیه مباهله و ترتیب و عبارات آن، و اشاراتی که به علو مقام فاطمه دارد، و چگونه او وسط قرار گرفته است، (چنانکه در حال رفتن بین پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام بود) تا مقام و منزلت او بیشتر روشن گردد.»
3. عباس محمود، العقاد المصری: «در هر دینی یک چهره از زن کامله وجود دارد که همه او راتقدیس میکنند. و گویا او نشانه خداوند بین مردان و زنان است، در مسیحیت چهره مریم پاکدامن، و در اسلام لاجرم آن چهره کامله فاطمه بتول میباشد.»
4. دکتر علی ابراهیم حسن: «در زندگی فاطمه انواع عظمتها را میبینیم که این عظمتها را همچون بلقیس و... از راه داشتن قصر و ثروت و زیبائی ظاهری به دست نیاورده است. و همچون عایشه، شهرت خویش را از راه رهبری جنگجویان (در جنگ جمل) ورویارویی با مردان به چنگ نیاورده، بلکه از راه حکمت و بزرگی شخصی خود، عالم را از حکمت و عظمت پر نموده است، حکمتی که مرجعش کتب فلاسفه و علماء نیست. بزرگی که ریشهاش پادشاهی و ثروت نیست بلکه از درون جانش و کمالات نفسش ریشه میگیرد.»
آری او شخصیتی است که هر قدر فهم بشر در شناخت حقیقتش بیشتر فرو رود، با مسائل حل نشده و رازهای ناگشوده بیشتری روبرو میشود، و سرانجام عاجزانه باید بگویند که اندیشهها از درک فضائل زهرا عاجزند.
احادیث از منابع اهل سنت درباره حضرت فاطمه زهرا (س):
روایات مختلفی درباره فضایل دخت پیامبر اكرم(ص) حضرت فاطمه زهرا(س) در كتابهای گوناگون از جمله كتب برادران اهل سنت نقل شده است...
1- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «إذا كانَ یَوْمُ القیامَةِ نادى مُنادٍ: یا أَهْلَ الجَمْعِ غُضُّوا أَبْصارَكُمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَة».
روز قیامت یك صدائی بلند میشود كه إی مردم غضّ بصر كنید كه فاطمه (س) میخواهد عبور كند.
منابع: كنز العمّال ج 13 ص 91 و 93/ منتخب كنز العمّال بهامش المسند ج 5 ص 96/ الصواعق المحرقة ص 190/ أسد الغابة ج 5 ص 523/ تذكرة الخواص ص 279/ ذخائر العقبى ص 48/ مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص 356/ نور الأبصار ص 51 و 52/ ینابیع المودّة ج 2 باب 56 ص 136.
2- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «كُنْتُ إذا اشْتَقْتُ إِلى رائِحَةِ الجنَّةِ شَمَمْتُ رَقَبَةَ فاطِمَة».
اگر به بوی بهشت اشتیاق میكردم فاطمه را بو میكردم.
منابع: منتخب كنز العمّال ج 5 ص 97/ نور الأبصار ص 51/ مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص 360.
3- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «یا عَلِیّ إِنَّ اللّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَكَ فاطِمَة».
یا علی! خدا به من دستور داد تا تو را به ازدواج فاطمه در آورم.
منابع: الصواعق المحرقة باب 11 ص 142/ ذخائر العقبى ص 30 و 31/ تذكرة الخواص ص 276/ مناقب الإمام علی من الریاض النضرة ص141/ نور الأبصار ص53.
4- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «إِنّ اللّهَ زَوَّجَ عَلیّاً مِنْ فاطِمَة».
خدا علی و فاطمه را به ازدواج در آورد.
منبع: الصواعق المحرقة ص 173.
5- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «سیّدَةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنَّةِ فاطِمَة».
سرور زنان بهشت فاطمه است.
منابع: كنز العمّال ج13 ص94/ صحیح البخاری، كتاب الفضائل، باب مناقب فاطمة/ البدایة والنهایة ج 2 ص61.
6- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ الجَنَّةَ: عَلیٌّ وَفاطِمَة».
اولین كسانی كه وارد بهشت میشوند : علی و فاطمه هستند.
منابع: نور الأبصار ص 52/ شبیه به آن در كنز العمّال ج 13 ص 95.
7- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی مَنْ آْذاهَا فَقَدْ آذانِی».
فاطمه پاره وجود من است، هر كه او را بیازارد مرا آزرده است.
منابع: السنن الكبرى ج 10 باب من قال: لا تجوز شهادة الوالد لولده ص 201/ كنز العمّال ج 13 ص 96/نور الأبصار ص52/ ینابیع المودّة ج 2 ص 322.
8- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «فاطِمَة بَهْجَةُ قَلْبِی وَابْناها ثَمْرَةُ فُؤادِی».
فاطمه بهجت و سرور قلب من است و دو پسرش میوه دل من هستند.
منبع: ینابیع الموّدة ج 1 باب 15 ص 243.
9- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «فاطِمَة إِنّ اللّهَ غَیْرُ مُعَذِّبِكِ وَلا أَحَدٍ مِنْ وُلْدِكِ».
ای فاطمه خدا نه تو را عذاب میدهد نه كسی از پسرانت را.
منابع: كنز العمّال ج13 ص96/ منتخب كنز العمّال بهامش مسند أحمد ج5 ص97/ إسعاف الراغبین بهامش نور الأبصار ص118.
10- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «كَمُلَ مِنَ الرِّجال كَثِیرُ وَ لَمْ یَكْمُلْ مِنَ النساءِ إِلاّ أَرْبَع: مَرْیـــم وَ آسِیَة وَ خَدیجـــَة وَ فاطِمـــَة»
از مردان خیلی به كمال رسیدند، ولی از زنان فقط 4 نفر: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه.
منبع: نور الأبصار ص 51.
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در منابع اهل سنت
حضرت آیت الله مکارم شیرازی به مسئله شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در منابع اهل سنت پرداخته اند که به این شرح است:
شرح حال و مصائب بانوى اسلام، حضرت زهرا، سیده نساء العالمین علیرغم کوتاهی زندگانی آن حضرت ؛ بسیار طولانى است.[1]
حوادث بسیار اسف انگیزى که پس از مدت کوتاهى از رحلت پیامبر رخ داد؛ هجوم [2] به خانه زهرا علیها السلام، آتش زدن در خانه، اسقاط جنین آن حضرت و بردن امام به زور به سوى مسجد براى بیعت، همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا سلام الله را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد.[3]
حوادثى است که نه تنها به صورت پررنگ در تاریخ شیعه آمده؛ بلکه در منابع اهل سنت هم، صریحا ذکر شده است.[4] لیکن با این همه مدارک روشن ، باز بعضى از آنان تعبیر «افسانه شهادت» را به کار مى برند و این حادثه تلخ را ساختگى مى پندارند! لذا لازم است بر مبنای منابع اهل سنت به طور فشرده به گوشه هایى از آن اشاره شود.[5]
فاطمه سلام الله علیها پاره تن من است ، کسی او را اذیت کند مرا اذیت کرده...
تقریباً تمام فضایل و مناقب و مقاماتى که در کتب شیعه درباره فاطمه زهرا علیها السلام نقل شده در کتب معروف اهل سنّت نیز آمده است، و این به راستى عجیب است، زیرا کمتر چیزى مى توان یافت که در منابع معتبر شیعه باشد ولی در کتب آنها نیامده باشد.[6]
به عنوان نمونه احادیث مرتبط با حرمت آزار خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله مخصوصاً دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها در منابع اهل سنت به نحو تواتر ذکر شده است؛[7] که همگى حاکى از مقام بلند فاطمه زهرا علیها السلام در معرفت پروردگار و مقام عصمت و اخلاص و ایمان اوست، او به جایى رسیده که خشنودى و غضب او، خشنودى خدا و رسول الله صلى الله علیه وآله شده است، و این ارزشى است والا که هیچ چیز با آن برابرى نمى کند.[8]
لذا در صحیح بخارى که معروف ترین منابع حدیث اهل سنّت است، چنین مى خوانیم: پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود:«فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّی فَمَنْ اغْضَبَها فَقَدْ اغْضَبَنِی ؛[9] فاطمه پاره وجود من است، هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده».[10]
و نیز در همان کتاب مى خوانیم: پیغمبر صلى الله علیه وآله فرمود:«فَانَّما هِیَ فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُرِیبُنِی ما ارابَها وَ یُؤْذِینِی ما آذاها؛[11] فاطمه پاره وجود من است، هر چیز که او را ناراحت مى کند مرا ناراحت مى کند، و هر چه او را آزار دهد مرا مى آزارد».[12]
این حدیث در صحیح «مسلم» به این صورت ذکر شده است:«ان فاطمة بضعة منى یؤذینى ما آذاها؛ فاطمه پاره اى از تن من است هر چه او را آزار دهد مرا مى آزارد».[13] ،[14]
این نکته شایان دقت است که معمولا جمله «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی»را به معناى فاطمه پاره تن من است، تفسیر و ترجمه مى کنند، در حالى که در این جمله سخنى از تن در میان نیست، بلکه مفهوم حدیث این است که فاطمه علیها السلام پاره اى ازوجود و هستى پیامبر صلى الله علیه وآله است، هم از نظر جسمى و هم روحى.[15]
بدیهى است علاقه پدر و فرزندى هرگز نمى تواند چنین پدیده اى را توجیه کند، زیرا پیغمبر به عنوان «رسول الله» چیزى را اراده نمى کند جز آنچه خدا اراده کند، و هماهنگى خشنودى و رضاى فاطمه با خشنودى و رضاى خدا و پیامبر دلیلى جز محو اراده او در اراده و خواست خدا ندارد.[16]
لذادر روایتی دیگر، رضاى وى در گفتار پیامبر صلى الله علیه و اله مایه رضاى خدا، و خشم او مایه خشم خدا معرفى گردیده است، آن حضرت مى فرماید:«یا فاطمة إن الله یغضب لغضبک و یرضى لرضاک [17]؛ دخترم فاطمه! خدا با خشم تو خشمگین، و با خشنودى تو، خشنود مى شود».[18]
هم چنین خشم رسول خدا صلى الله علیه و اله مایه اذیت و ناراحتى اوست و سزاى چنان شخصى در قرآن کریم چنین بیان شده است: «و الذین یؤذون رسول الله لهم عذاب ألیم[19]؛ آنان که رسول خدا را آزار دهند، براى آنان عذاب دردناکى است».[20]
این بحث را با حدیث دیگرى در این زمینه از «صحیح ترمذى» پایان مى دهیم، آن جا که از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله نقل مى کند که فرمود:«انَّما فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی ما آذاها وَ یَنْصَبُنِی ما نَصَبَها؛[21] فاطمه پاره تن من است، آنچه او را آزار دهد مرا آزار مى دهد و آنچه او را به زحمت افکند مرا به زحمت مى افکند».[22]
خانه پرنور و محبوب رسول خدا صلی الله علیه و آله
محدثان یادآور مى شوند، هنگامى که آیه مبارکه «فی بیوت أذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه؛[23] .( نور خدا) در خانه هایى است که خدا رخصت داده که قدر و منزلت آنان رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود.» بر پیامبر نازل شد، پیامبر این آیه را در مسجد تلاوت کرد، در این هنگام شخصى برخاست و گفت:اى رسول گرامى! مقصود از این بیوت با این اهمیت کدام است؟پیامبر فرمود:خانه هاى پیامبران![24]
ابو بکر برخاست، در حالى که به خانه على و فاطمه علیها السلام اشاره مى کرد، گفت:آیا این خانه از همان خانه هاست؟پیامبر صلى الله علیه و اله در پاسخ فرمود:بلى از برجسته ترین آنهاست.[25]،[26]
پیامبر گرامى صلى الله علیه و اله مدت نه ماه به در خانه دخترش مى آمد، بر او و همسر عزیزش سلام مى کرد[27] و این آیه را مى خواند: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[28].خانه اى که مرکز نور الهى است و خدا به ترفیع آن امر فرموده از احترام بسیار بالایى برخوردار است.[29]
آری در مدینه منوره، شهر پیامبر ، تنها یک خانه بود که رسول الله صلی الله علیه و آله به آن عشق میورزید.این خانه روز و شب محل نزول و عروج فرشتگان الهی بود. پیامبر صلی الله علیه و آله آن قدر به این خانه احترام میگذاشت که بدون اجازه وارد آن نمیشد.[30]
خانه اى که اصحاب کسا را در بر مى گیرد و خدا از آن با جلالت و عظمت یاد مى کند، باید مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد.[31]
اما به راستی پس از درگذشت پیامبر صلى الله علیه و اله تا چه اندازه حرمت این خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شکستند، و خودشان صریحاً به آن اعتراف دارند؟[32]
تهدید به آتش زدن خانه حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها در روایت« المصنف»
ابو بکر ابن ابى شیبه، محدث معروف اهل سنت و مؤلف کتاب المصنف به سندى صحیح چنین نقل مى کند:إنه حین بویع لأبی بکر بعد رسول الله صلى الله علیه و اله کان علی و الزبیر یدخلان على فاطمة بنت رسول الله، فیشاورونها و یرتجعون فی أمرهم. فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج و دخل على فاطمة، فقال: یا بنت رسول الله صلى الله علیه و اله و الله ما أحد أحب إلینا من أبیک و ما من أحد أحب إلینا بعد أبیک منک، و أیم الله ما ذاک بمانعی إن اجتمع هؤلاء النفر عندک أن أمرتهم أن یحرق علیهم البیت.[33]
قال: فلما خرج عمر جاؤوها، فقالت: تعلمون أن عمر قد جاءنی، و قد حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیکم البیت، و أیم الله لیمضین لما حلف علیه.[34]
هنگامى که مردم با ابى بکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند، و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوب ترین فرد براى ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.[35]
این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى على علیه السلام و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به على علیه السلام و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامى که شما در آن هستید آتش مى زنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد!».[36]،[37]
تکرار مى کنیم که این رویداد در کتاب المصنف با سند صحیح نقل شده است.[38]
روایت بلاذری درمورد تهدید به آتش زدن درب خانه
بلاذرى، محدث بزرگ اهل سنت، در کتاب «انساب الاشراف»این رویداد تاریخى را اینچنین نقل می کند:«إن أبا بکر أرسل إلى علی یرید البیعة فلم یبایع، فجاء عمر و معه فتیلة! فتلقته فاطمة على الباب.فقالت فاطمة: یابن الخطاب، أتراک محرقا علی بابی؟ قال: نعم، و ذلک أقوى فیما جاء به أبوک ...[39]؛ ابو بکر به دنبال على علیه السلام فرستاد تا بیعت کند؛ ولى على علیه السلام از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتش زا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه رو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى بینم در صدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، این کار کمک به چیزى است که پدرت براى آن مبعوث شده است!».[40]
اعتراف «ابن قتیبه دینوری» به هتک حرمت خانه فاطمه زهراسلام الله علیها
مورخ شهیر عبد الله بن مسلم بن قتیبه دینورى از پیشوایان ادب و از جمله نویسندگان پرکار حوزه تاریخ اسلامى و مؤلف کتاب تأویل مختلف الحدیث، و ادب الکاتب و ... است.[41] وى در کتاب الامامة و السیاسة چنین مى نویسد:[42]
«إن أبا بکر (رض) تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند علی کرم الله وجهه فبعث إلیهم عمر فجاء فناداهم و هم فی دار علی، فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب و قال:و الذی نفس عمر بیده لتخرجن أو لأحرقنها على من فیها، فقیل له: یا أبا حفص إن فیها فاطمة فقال، و إن!»[43]،[44]
ابو بکر از کسانى که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على علیه السلام آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایى که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را با شما آتش مى زنم. مردى به عمر گفت: اى ابا حفص (کنیه عمر) در این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!».[45]
ابن قتیبه دنباله این داستان را سوزناک تر و دردناک تر نوشته است، او مى گوید:[46]
«ثم قام عمر فمشى معه جماعة حتى أتوا فاطمة فدقوا الباب فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها یا أبتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب و ابن أبی القحافة فلما سمع القوم صوتها و بکائها انصرفوا و بقی عمر و معه قوم فأخرجوا علیا فمضوا به إلى أبی بکر فقالوا له بایع، فقال: إن أنا لم أفعل فمه؟ فقالوا:إذا والله الذی لا إله إلا هو نضرب عنقک ...![47]،[48]
عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى که فاطمه صداى آنان را شنید، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصیبت هایى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى قحافه رسید، افرادى که همراه عمر بودند هنگامى که صداى زهرا و گریه او را شنیدند برگشتند؛ ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بیرون آوردند، نزد ابى بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن، على علیه السلام گفت: اگر بیعت نکنم چه مى شود؟ گفتند: به خدایى که جز او خدایى نیست، گردن تو را مى زنیم ...».[49]
این بخش از تاریخ براى علاقه مندان به شیخین قطعا بسیار سنگین و ناگوار است، لذا برخى در صدد برآمدند در نسبت کتاب به ابن قتیبه تردید کنند، در حالى که ابن ابى الحدید استاد فن تاریخ، این کتاب را از آثار او مى داند و پیوسته از آن مطالبى نقل مى کند، متأسفانه این کتاب به سرنوشت تحریف دچار شده و بخشى از مطالب آن به هنگام چاپ حذف شده است، درحالى که همان مطالب در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید آمده است.[50]
زرکلى در کتاب الأعلام این کتاب را از آثار ابن قتیبه مى داند و مى افزاید:برخى از علما در این نسبت نظرى دارند؛ یعنى شک و تردید را به دیگران نسبت مى دهد؛ نه به خویش. الیاس سرکیس نیز این کتاب را از آثار ابن قتیبه مى شمارد.[51]،[52]
آتش زدن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها در تاریخ طبری
محمد بن جریر طبرى (م 310) در تاریخ خود رویداد هتک حرمت خانه وحى را چنین بیان مى کند:«أتى عمر بن الخطاب منزل علی و فیه طلحة و الزبیر و رجال من المهاجرین، فقال و الله لأحرقن علیکم أو لتخرجن إلى البیعة، فخرج علیه الزبیر مصلتا بالسیف فعثر فسقط السیف من یده، فوثبوا علیه فأخذوه».[53]
عمر بن خطاب به خانه على آمد در حالى که گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى کشم مگر اینکه براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالى که شمشیر کشیده بود، ناگهان پاى او لغزید، شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند».[54]
اعتراف «ابن عبد ربه» به هتک حرمت خانه فاطمه زهراسلام الله علیها
شهاب الدین احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسى مؤلف کتاب العقد الفرید در کتاب خود بحثى مشروح درباره تاریخ سقیفه آورده است. وى تحت عنوان کسانى که از بیعت ابى بکر تخلف جستند، مى نویسد:[55]
«فأما علی و العباس و الزبیر فقعدوا فی بیت فاطمة حتى بعث إلیهم أبو بکر، عمر بن الخطاب لیخرجهم من بیت فاطمة و قال له: إن أبوا فقاتلهم، فأقبل بقبس من نار أن یضرم علیهم الدار، فلقیته فاطمة فقال: یا ابن الخطاب أجئت لتحرق دارنا؟! قال: نعم، أو تدخلوا فیما دخلت فیه الأمة!.[56]،[57]
على و عباس و زبیر در خانه فاطمه نشسته بودند که ابو بکر عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند و به او گفت: اگر بیرون نیامدند، با آنان نبرد کن! عمر بن خطاب با مقدارى آتش به سوى خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه روبه رو شد. دختر پیامبر گفت: اى فرزند خطاب آمده اى خانه ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اینکه در آنچه امت وارد شدند، شما نیز وارد شوید!».[58]
هجوم به خانه وحی از دیدگاه استاد عبد الفتاح عبد المقصود
عبدالفتاح عبدالمقصود، استاد دانشگاه اسکندریه , نویسنده و دانشمند مشهور مصری و مولف کتاب الامام علی بن ابیطالب ، هجوم به خانه وحى را در دو مورد از کتاب خود آورده است و ما به نقل یکى از آنها بسنده مى کنیم:
«عمر گفت: و الذی نفس عمر بیده، لیخرجن أو لأحرقنها على من فیها ...! قالت له طائفة خافت الله و رعت الرسول فی عقبه: یا أبا حفص، إن فیها فاطمة ...»! فصاح لا یبالی: و إن ...! و اقترب و قرع الباب، ثم ضربه و اقتحمه ... و بداله علی ... و رن حینذاک صوت الزهراء عند مدخل الدار ... فإن هی إلا طنین استغاثة ...»[59]،[60]
قسم به کسى که جان عمر در دست اوست یا باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش مى زنم.[61]
عده اى که از خدا مى ترسیدند و پس از پیامبر صلى الله علیه و اله رعایت منزلت او را مى کردند، گفتند:ابا حفص، فاطمه در این خانه است. بى پروا فریاد زد: باشد!. نزدیک شد، در زد، سپس بر در کوبید و وارد خانه شد.[62]
على علیه السلام پیدا شد ...طنین صداى زهرا در نزدیکى مدخل خانه بلند شد ... این ناله استغاثه او بود ...!».[63]
این بحث را با حدیث دیگرى از مقاتل ابن عطیه در کتاب الامامة و الخلافة پایان مى دهیم هرچند هنوز ناگفته ها بسیار است!.[64]
او در این کتاب چنین مى نویسد:«إن أبا بکر بعد ما أخذ البیعة لنفسه من الناس بالإرهاب و السیف و القوة أرسل عمر و قنفذا و جماعة إلى دار علی و فاطمة علیهما السلام و جمع عمر الحطب على دار فاطمة و أحرق باب الدار! ...؛ هنگامى که ابو بکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه علیهما السلام فرستاد.عمر هیزم جمع کرد و در خانه را آتش زد ...».[65] در ذیل این روایت، تعبیرات دیگرى است که قلم از بیان آن عاجز است.[66]
اعتراف ابوبکر به هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها
منابع اهل سنت بعضاً به سوءنیت خلیفه و یاران او اشاره کرده اند، لذا این تصور ایجاد می شود که قصد آنها تنها ارعاب و تهدید بود تا على علیه السلام و یارانش را مجبور به بیعت کنند، و هدف عملى ساختن چنین تهدیدى را نداشتند.[67]
لیکن حقیقت آن است که گروهى نخواستند و یا نتوانستند دنباله فاجعه را به طور روشن منعکس کنند، در حالى که برخى دیگر به اصل فاجعه؛ یعنى یورش به خانه و هتک حرمت به حضرت فاطمه علیها السلام اشاره نموده اند.[68]
ابو عبید، قاسم بن سلام در کتاب الأموال که مورد اعتماد فقهاى اهل سنت است، مى نویسد:«عبد الرحمن بن عوف مى گوید: در بیمارى ابو بکر براى عیادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوى زیاد گفت: اى کاش سه چیز را که انجام داده ام، انجام نمى دادم، اى کاش سه چیز را که انجام نداده ام، انجام مى دادم. همچنین آرزو مى کنم سه چیز را از پیامبر سؤال مى کردم؛ یکى از آن سه چیزى که انجام داده ام و آرزو مى کنم اى کاش انجام نمى دادم این است که: «وددت أنی لم أکشف بیت فاطمة و ترکته و إن أغلق على الحرب؛ اى کاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمى گشودم و آن را به حال خود وامى گذاشتم، هرچند براى جنگ بسته شده بود».[69]،[70]
ابو عبید هنگامى که به اینجا مى رسد به جاى جمله: «لم أکشف بیت فاطمة و ترکته ...» مى گوید: «کذا و کذا» و اضافه مى کند که من مایل به ذکر آن نیستم![71]
ابو عبید، هرچند روى تعصب مذهبى یا علت دیگر از نقل حقیقت سر برتافته؛ ولى محققان کتاب الأموال در پاورقى مى گویند: جمله هاى حذف شده در کتاب میزان الاعتدال به نحوى که بیان گردید وارد شده است، افزون بر آن، طبرانى در معجم خود و ابن عبد ربه در عقد الفرید و افراد دیگر جمله هاى حذف شده را آورده اند. [72]
ابو القاسم سلیمان بن احمد طبرانى که ذهبى در میزان الاعتدال وى را معتبر مى داند.[73] در کتاب المعجم الکبیر ، آنجا که درباره ابو بکر و خطبه ها و وفات او سخن مى گوید، یادآور مى شود:ابو بکر به هنگام مرگ، امورى را تمنا کرد و گفت: اى کاش سه چیز را انجام نمى دادم، سه چیز را انجام مى دادم و سه چیز را از رسول خدا سؤال مى کردم:«أما الثلاث اللائی وددت أنى لم أفعلهن، فوددت أنی لم أکن أکشف بیت فاطمة و ترکته ...؛ آن سه چیزى که آرزو مى کنم که اى کاش انجام نمى دادم، آرزو مى کنم اى کاش حرمت خانه فاطمه را هتک نمى کردم و آن را به حال خود واگذار مى کردم!»[74]،[75]
مسعودى در مروج الذهب مى نویسد: «آنگاه که ابو بکر در حال احتضار بود چنین گفت:سه چیز انجام دادم و تمنا مى کردم که اى کاش انجام نمى دادم؛ یکى از آن سه چیز این بود: فوددت أنی لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاما کثیرا!؛ آرزو مى کردم که اى کاش حرمت خانه زهرا را هتک نمى کردم. وى در این مورد سخن زیادى گفته است!!».[76]،[77]
این تعبیرات به خوبى نشان مى دهد که تهدیدهاى عمر عملى شد و در خانه را به زور یا با آتش زدن گشودند.[78]
حضرت زهراسلام الله و ماجرای سقط حضرت محسن علیه السلام
ابراهیم بن سیار نظام معتزلى که به دلیل زیبایى کلامش در نظم و نثر به نظام معروف شده است در کتاب هاى متعددى، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه علیها السلام را نقل مى کند. او در کتاب «الوافى بالوفیات» مى گوید:«إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتى ألقت المحسن من بطنها؛ عمر در روز اخذ بیعت براى ابى بکر بر شکم فاطمه زد، او فرزندى که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد!».[79]،[80]
هم چنین ذهبى در کتاب میزان الاعتدال از محمد بن احمد کوفى حافظ نقل مى کند که در محضر احمد بن محمد معروف به ابن ابى دارم، محدث کوفى ، این خبر خوانده شد:«إن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن؛ عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد!»[81]،[82]
سخن آخر:« شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ واقعیتی انکار ناپذیر»
به راستی با این همه مدارک روشن که از منابع اهل سنت نقل شده باز هم برخی متعصبان جاهل میگویند افسانه شهادت؟[83]
حال آنکه طرح این حقایق نشان می دهد حق نشناسان در زمان کوتاهى بعد از رحلت پیامبر چه مصائبى بر اهل بیت علیهم السلام او و عزیزترین عزیزانش وارد کرده و چه جنایاتى را مرتکب شدند، به گونه ای که در هنگام یورش حاکمان غاصب به خانه وحی، حضرت زهرا سلام الله علیها به میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمههای سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانه های بیشماری بر جان و روح او نشست. همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا سلام الله علیها را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد.[84]
اینچنین است که امام صادق علیه السلام در روایتی فرمود: «و کان سبب فوتها أنّ قنفذ مولى عمر لکزها بنعل السّیف بأمره فأسقطت محسنا و مرضت من ذلک مرضا شدیدا؛ سبب وفات آت حضرت این بود که قنفذ غلام عمر به دستور وى حضرت را به غلاف شمشیر مضروب ساخت و به دنبال آن محسنش را سقط کرد و بیمارى شدید پیدا کرد و سرانجام به شهادت رسید».[85]،[86]
حیرت آور این است که مدارک این تهاجم بى رحمانه بر بیت وحى[87]، در کتب علمای اهل سنت به این صراحت و گستردگی مورد اشاره قرار گرفته است.[88]
لذا هر کس این بحث کوتاه و مستند به مدارک روشن را بخواند در می یابد بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله چه غوغائی برپا شد، و برای نیل به حکومت و خلافت چهها کردند.[89]
بی شک این اتمام حجّت الهیّه برای همه آزاداندیشان دور از تعصّب است، چرا که ما از خودمان چیزی ننوشتیم، هرچه نوشتیم از منابع مورد قبول اهل سنت است[90] تا ثابت شود شهادت بانوی اسلام یک واقعیّت انکارناپذیر تاریخی است.[91]
[1] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص40.
[2] همان ؛ ص37
[3] همان؛ ص 38.
[4] همان.
[5] همان؛ ص40.
[6] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص54.
[7] برگزیده تفسیر نمونه ؛ ج 3 ؛ ص629.
[8] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص79.
[9] صحیح بخارى؛ کتاب بدأ الخلق( باب مناقب قرابة رسول الله).
[10] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص78.
[11] صحیح بخارى، کتاب النکاح( باب ذب الرجل عن ابنته). مضمون این دو حدیث در بسیارى از کتب معروف مانند خصائص نسائى، فیض الغدیر، کنزالعمال، مسند احمد، صحیح ابى داود و حلیة الاولیاء آمده است.
[12] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص78.
[13] صحیح مسلم؛ ج 4؛ ص 1903،( باب فضائل فاطمة).
[14] تفسیر نمونه ؛ ج 17 ؛ ص422.
[15] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص79.
[16] همان.
[17] مستدرک حاکم؛ ج 3؛ ص 154، مجمع الزوائد؛ ج 9؛ ص 203 (حاکم در کتاب مستدرک احادیثى مى آورد که جامع شرایطى است که بخارى و مسلم در صحت حدیث، آنها را لازم دانسته اند).
[18] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص79.
[19] سورۀ توبه؛ آیه 61.
[20] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص40.
[21] صحیح ترمذى؛ ج 2؛ ص 319.
[22] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص79.
[23] سورۀ نور؛ آیه 36.
[24] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص41.
[25] قرأ رسول الله هذه الآیة « فی بیوت أذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه»، فقام إلیه رجل: فقال: أی بیوت هذه یا رسول الله صلى الله علیه و اله؟ قال: بیوت الأنبیاء، فقام إلیه أبو بکر، فقال یا رسول الله صلى الله علیه و اله: أهذا البیت منها،مشیرا إلى بیت على و فاطمة علیهما السلام، قال: نعم، من أفاضلها،( در المنثور؛ ج 6؛ ص 203، تفسیر سوره نور؛ روح المعانى؛ ج 18؛ ص 174).
[26] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص41.
[27] در المنثور؛ ج 6 ؛ ص 606.
[28] سورۀ احزاب؛ آیه 33.
[29] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص42.
[30] تفسیر نمونه ؛ ج 17 ؛ ص399.
[31] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص42.
[32] همان.
[33] همان ؛ ص43.
[34] همان.
[35] همان.
[36]مصنف ابن ابى شیبه؛ ج 8؛ ص 572؛ کتاب المغازى.
[37] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص43.
[38] همان.
[39] انساب الأشراف؛ ج 1؛ ص 586.
[40] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص44.
[41] الاعلام زرکلى؛ ج 4؛ ص 137.
[42] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص44.
[43] الامامة و السیاسة ابن قتیبه؛ ص 12.
[44] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص44.
[45] همان؛ص45.
[46] همان.
[47] الامامة و السیاسة ابن قتیبه؛ ص 13.
[48] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص45.
[49] همان.
[50] همان؛ص46.
[51] معجم المطبوعات العربیة؛ ج 1؛ ص 212.
[52] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص46.
[53] تاریخ طبرى؛ ج 2؛ ص 443.
[54] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص46.
[55] همان؛ص47.
[56] عقد الفرید؛ ج 4؛ ص 93.
[57] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص47.
[58] همان.
[59] عبد الفتاح عبد المقصود؛ على بن ابى طالب؛ ج 4؛ ص 276- 277.
[60] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص52.
[61] همان.
[62] همان.
[63] همان.
[64] همان.
[65] الامامة و الخلافة؛ ص 160- 161.
[66] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص53.
[67] همان ؛ ص47.
[68] همان.
[69] الأموال؛ ص 144، عقد الفرید، ج 4، ص 93 .
[70] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص47.
[71] همان؛ص48.
[72] همان؛ص49.
[73] میزان الاعتدال؛ ج 2؛ ص 195.
[74] معجم کبیر طبرانى؛ ج 1؛ ص 62؛ ح 34.
[75] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص49.
[76] مروج الذهب؛ ج 2؛ ص 301.
[77] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص51.
[78] همان ؛ ص49.
[79] الوافى بالوفیات؛ ج 6؛ ص 17؛ ش 2444، ملل و نحل شهرستانى؛ ج 1؛ ص 57، ر.ک: حوث فى الملل و النحل؛ ج 3؛ ص 248- 255 .
[80] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص50.
[81] میزان الاعتدال؛ ج 1؛ ص 139؛ ش 552.
[82] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص51.
[83] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص53.
[84] همان.
[85] بحار الانوار؛ ج 43؛ ص 170؛ ح 11.
[86] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 8 ؛ ص55.
[87] همان؛ ص38.
[88] همان ؛ ص39.
[89] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛1/3/1380.
[90] همان.
[91] همان.
تحلیل / واکنش منفعلانه ترامپ به حمله انتقامی ایران علیه اهداف آمریکایی
جمهوری اسلامی ایران در راستای وعده خود برای "انتقام سخت" از آمریکا به دلیل ترور ناجوانمردانه سردار سپهبد «قاسم سلیمانی» و همراهان وی در بغداد، دو پایگاه آمریکایی عین الاسد و اربیل در عراق را مورد حملات موشکی قرار داد.
به رغم تهدیدات قبلی واشنگتن درباره واکنش چند برابر به هر اقدام ایران، اما موضع گیری «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا هراس وی را آشکار ساخت.
پس از فضا سازی روانی کاخ سفید و وعده رئیس جمهوری آمریکا برای سخنرانی "مهم" درباره حمله انتقامی ایران، دونالد ترامپ روز چهارشنبه (8 ژانویه) در سخنرانی خود در اظهاراتی منفعلانه، صرفا ادعاهای قبلی اش در باره ایران را تکرار کرد و وعده تحریم های جدید علیه ایران را داد. نکته مهم نحوه واکنش ترامپ به حملات موشکی انتقامی ایران بود.
ترامپ در واکنش به حمله موشکی ایران به پایگاه های نظامی آمریکا ضمن تکرار ادعاهای ضد ایرانی خود کوشید که این اقدام انتقامی ایران را کم اهمیت جلوه دهد و ادعا کرد: "هیچ آمریکایی آسیب ندید و فقط خسارت های اندکی به پایگاه های نظامی ما وارد شد."
ادعای ترامپ در حالی است که منابع محلی گزارش می دهند حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این پایگاه ها، تلفات و خسارات سنگینی برجای گذاشته است. یک مقام آگاه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم از هلاکت حداقل 80 نظامی آمریکایی و زخمی شدن حدود 200 نفر از آنها در این حمله خبر داد.
ترامپ عامدانه تلاش کرد تا برای پرهیز از رویارویی با ایران که تبعات و پیامدهای بسیار مخاطره آمیزی برای واشنگتن و متحدان منطقه ای آن به همراه دارد، نتایج حمله موشکی ایران به پایگاه های آمریکایی در عراق را بسیار ناچیز جلوه دهد.
به نظر می رسد، ترامپ که در دوره زمامداری خود همواره رویکرد تهدید دیگر کشورها به ویژه ایران را در پیش گرفته است و اکنون نیز در چارچوب سیاست فشار حداکثری با ایران برخورد می کند، به زعم خود تلاش کرد تا با ارعاب مقامات تهران، آنها را از هر گونه واکنش انتقامی در قبال ترور شهید سپهبد سلیمانی و همراهان وی باز دارد.
مساله ای که ترامپ عامدانه به آن اشاره نکرد، تهدیداتی بود که همین چند روز اخیر درباره هر گونه اقدام انتقامی ایران مطرح کرده بود. ترامپ روز سه شنبه (7 ژانویه) گفت: "اگر ایران کاری کند که نمیبایست بکند، با پیامدهای بسیار شدیدی روبه رو خواهد شد." وی مدعی شده بود: "آمریکا برای هرگونه اقدام ایران و نیز حمله متقابل در واکنش به حمله احتمالی ایران کاملا آماده است." ترامپ صراحتا اعلام کرده بود که به هراقدام انتقامی از جانب ایران واکنشی غیر متناسب و چند برابری نشان خواهد داد.
با این حال رئیس جمهوری آمریکا در سخنرانی روز چهارشنبه خود نشان داد که ادعاهایش صرفا لافزنی بوده و اساسا جرات رویارویی نظامی گسترده با ایران را ندارد. ضمن اینکه انتقادهای شدید از رویکرد جنگ افروزانه ترامپ در داخل آمریکا صورت گرفته و هشدارهای شدیدی در باره نتایج وخیم واکنش آمریکا به انتقام سخت ایران داده شده بود.
«هری کیزیانس» مدیر مطالعات دفاعی اندیشکده آمریکایی «مرکز منافع ملی» در واکنش به حمله بامداد چهارشنبه ایران به مواضع آمریکاییها در عراق به دونالد ترامپ هشدار داد: "ایران «ابرقدرت موشکی» است."
مساله دیگری که ترامپ در سخنرانی خود مطرح کرد، متهم کردن ایران به تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای بود.
وی مدعی شد: "تا وقتی رئیس جمهور است، ایران سلاح هسته ای نخواهد داشت."
این ادعای ترامپ بر خلاف گزارش های متعدد آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای ایران بوده وحتی اعضای اروپایی گروه 1+4 نیز آن را قبول نکرده اند.
به نظر می رسد، ادعای دوباره ترامپ درباره تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای صرفا اقدامی در راستای انحراف اذهان از موضع انفعالی وی در قبال حمله انتقامی ایران است.
مراسم بزرگداشت سردار سلیمانی در پایتخت تایلند برگزار شد
مراسم بزرگداشت سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی، با حضور جمعی از ارادتمندان آن شهید بزرگوار، در بانکوک، پایتخت تایلند برگزار شد. در این مراسم شیخ قاسم عسکری طی سخنانی به بررسی شخصیت والای شهید سلیمانی پرداخت.


