emamian
چگونه در مسیر رضای خدا بمانیم؟
امام زین العابدین علیه السلام در صحیفه سجادیه خطاب به خداوند متعال اینگونه عرضه می دارند:
«إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّیْنِ یُرْضِیکَ أَحَدُهُمَا عَنَّا وَ یُسْخِطُکَ الْآخَرُ عَلَیْنَا، فَمِلْ بِنَا إِلَی مَا یُرْضِیکَ عَنَّا وَ أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا یُسْخِطُکَ عَلَیْنَا.» ۱
و هرگاه بین دو کار واقع شدیم که یکی مورد رضای تو و دیگری مشمول غضب توست، ما را متمایل به آن کن که رضایتت را جلب می کند و نیروی ما را نسبت به آنچه که ترا خشمگین می کند سست کن.
شرح:
انسان چه در درون و چه در برون خویش همواره با دو جبهه خیر و شر روبروست.
اگرچه انسان، مختار آفریده شده، ابزار شناخت، حرکت و رشد نیز در اختیار او قرار داده شده و مسیر حرکت نیز توسط فرستادگان و کتب الهی برای او معین گردیده است، اما باز هم همین انسان ممکن است تحت تأثیر هواهای نفسانی و شیطان، از این اختیار، ابزار شناخت و هدایت، آنگونه که باید بهره مند نگشته و از مسیر هدایت منحرف گردد. به جای اینکه رضایت خداوند را از آنِ خود کند، خشم او را متوجه خود سازد.
لذاست که نیازمند موهبت دیگری از جانب خداوند متعال است؛ موهبتی به نام «توفیق»؛ توفیقی که باعث می شود تا بتواند همواره در مسیر الهی که همان مسیر سعادت ابدی است باقی بماند.
در روایتی از امام باقر علیه السلام پیرامون تفسیر «لا حول و لا قوّة إلّا بالله» آمده است:
«مَعْنَاهُ لاَ حَوْلَ لَنَا عَنْ مَعْصِیَةِ اَللَّهِ إِلاَّ بِعَوْنِ اَللَّهِ وَ لاَ قُوَّةَ لَنَا عَلَی طَاعَةِ اَللَّهِ إِلاَّ بِتَوْفِیقِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.» ۲
معنایش این است که ما قدرت روی گرداندن از معصیت خدا نداریم، مگر به یاری خدا، و قوّت و توانایی بر طاعت خدا را نداریم، مگر با توفیق خداوند عزّوجلّ.
از همین روست که حضرت شعیب علیه السلام در قرآن کریم خطاب به کفار اینگونه فرمودند:
«وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ.» ۳
توفیق من، جز به خدا نیست.
و البته ناگفته نماند که درخواست توفیق از جانب خداوند متعال بدون تلاش و کوشش بی معناست؛ چنانچه که امام رضا علیه السلام در این باره اینطور فرمودند:
«وَ مَنْ سَأَلَ اَللَّهَ اَلتَّوْفِیقَ وَ لَمْ یَجْتَهِدْ فَقَدِ اِسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ.» ۴
هر کس از خداوند توفیق بخواهد و تلاش نکند خود را مسخره کرده است.
پی نوشت ها:
۱. صحیفه سجادیه، دعای بیستم.
۲. التوحید، ج ۱، ص ۲۴۲.
۳. سوره هود، آیه ۸۸.
۴. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۵۶.
شرح دعای روز اول ماه رمضان / تاکید ویژه بر فرهنگ شب زندهداری و نماز شب
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در سلسله گفتاری به «شرح دعای روز اول ماه مبارک رمضان» پرداخته و تصریح کردند:
از آنجا که دعا در معارف اسلامی جایگاه ویژه ای دارد، خداوند کاری می کند که بندگانش به درگاه او روی آورند و بیشتر دعا کنند تا در سایه دعا به مقامات عالی برسند. بنابراین ما باید به دعا اهمیّت دهیم، و برای حلّ مشکلات و معضلات خود و دیگران دعا کنیم. مخصوصاً در روزها و شبهای ماه مبارک رمضان.[۱]
در این میان دعاهای مخصوص روزهای ماه رمضان که عطر آن تمام مساجد و مراکز عبادی مؤمنان را در سراسر جهان فرا می گیرد، نشانهای از رحمت و عطوفت اسلامی[۲] و بیانگر اهمیّت فراوان آن دعای شریف است که در بالاترین سطح منعکس شده و اگر انسان مفاهیم آن را در درون قلب و جان خود پیاده کند، مقامات طولانی سیر و سلوک الی اللَّه را پیموده است. آنچه مهم است دقّت در بندبند این دعای ارزشمند و تعبیرات لطیف و عالی آن و سپس هماهنگ ساختن روح و فکر با این تعبیرات است.[۳]
در دعای روز اول ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللهُمَّ اجْعَلْ صِیامی فیهِ صِیامَ الصَّآئِمینَ، وَقِیامی فیهِ قیامَ الْقآئِمینَ، وَنَبِّهْنی فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ، وَهَبْ لی جُرْمی فیهِ یا الهَ الْعالَمینَ، وَاعْفُ عَنّی یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمین؛ خدایا در این ماه روزهام را روزه روزه داران (واقعی) قرار ده، و شب زنده داریم را شب زنده داری (واقعی) قرار ده و مرا از خواب غفلت بیدار کن، و گناهم را ببخش ای معبود جهانیان، و از من درگذر ای درگذرنده از گنهکاران»[۴]
مصداق روزهداری «صائمین» خودداری قلب از یاد غیر خداست. در فراز نخست از دعای روز اول ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللّهُمَّ اجْعَلْ صِیامی فیهِ صِیامَ الصَّآئِمینَ؛ خدایا در این ماه روزه ام را روزه روزه داران (واقعی) قرار ده».[۵]
گفتنی است: هنگامی که انسان روزه می گیرد رقّت قلب پیدا می کند و معنویّتش بیشتر می شود و آمادگی بیشتر برای شنیدن مواعظ در او حاصل می شود[۶]؛ زیرا روزه با ایجاد با محدودیت های موقت، روح و جان انسان را به مقاومت و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت ارتقا می بخشد، و چون غرائز سرکش را کنترل می کند بر قلب انسان نور و صفا می پاشد.[۷]
در این میان جسم روزه، ترک خوردن و آشامیدن و دیگر مبطلات روزه است، امّا روح روزه، رسیدن به قلّه تقوا است «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»[۸]، حال اگر روزه روح تقوا را در روزه دار زنده کند آنگاه تاثیر روزه بر جسم و روح محقق خواهد شد.[۹]
از سوی دیگر باید دانست یاد خدا خمیر مایه تقوا است یعنی؛ توجه به مراقبت دائمی «اللّه» و حضور او در همه جا و همه حال.[۱۰]
حال در صورت تحقق تقوا در فرد روزه دار، تسلط بر هوای نفس هموار می گردد، و روح اخلاص در او متبلور شده و شکوفه های تقوا بر شاخسار وجودش آشکار می گردد.[۱۱] در نتیجه حس مسؤولیت و پرهیزکاری و خداترسی و حق شناسی در انسان زنده می شود[۱۲] از این رو می گوییم مصداق روزهداری «صائمین» خودداری قلب از یاد غیر خداست که بهترین ابزار ترقّی و قرب الی اللَّه محسوب می شود.[۱۳]
با این تفاسیر آنچه مهم است این که در کنار توجّه و عنایت به جسم عبادات، به روح آن هم باید توجّه نمود. لذا کسانی که فقط به جسم عبادات توجّه می کنند و از روح آن غافلند در خطا و اشتباهند، هم چنین کسانی که توجّهی به جسم عبادات ندارند، و به خیال خود فقط به روح عبادت نظر دارند نیز راه خطا و اشتباه را در پیش گرفته اند؛ [۱۴] به تعبیر حضرت علی علیه السلام «کمْ مِنْ صائِم لَیْسَ لَهُ مِنِ صِیامِهِ الّا الجُوعُ وَالْظَمَا»: «چه بسیار روزهدارانی که به جز گرسنگی و تشنگی چیزی نصیب آنها نمی شود» چرا؟ زیرا روزه واقعی را ایجاد نکردهاند، آن روزهای که بیدارگری می کند و قلب انسان را به یاد خدا وا می دارد».[۱۵]
آثار و اسرار سحرخیزی و خلوت با حضرت حق در دل شب
در فراز دیگر از دعای روز اول رمضان آمده است: «وَقِیامی فیهِ قیامَ الْقآئِمینَ؛و شب زنده داریم را شب زنده داری (واقعی) قرار ده»[۱۶]
از جمله ویژگی عباد الرّحمن و بندگان خاصّ خداوندکه باید سعی کنیم جزء آنها باشیم راز و نیاز شبانه و شب زنده داری و نماز شب است.[۱۷]
نماز شب در فرهنگ اسلامی جایگاه ویژه، و ارزشی فوقالعاده دارد. و در برخی از آیات قرآن مجید[۱۸] و بسیاری از روایات مورد تأکید قرار گرفته است.[۱۹]
نماز شب جزء صفات عباد الرّحمن شمرده شده، که بیانگر جایگاه خاصّ آن، در مسأله تربیت و سیر و سلوک الی اللّه است؛ لذا اگر انسان در انتهای شب از خواب برخیزد و به راز و نیاز با خالق بی نیاز خویش بپردازد، نشاط خوب و حال خوشی برای عبادت خواهد داشت؛ زیرا با استراحتی که کرده خستگی کار روزانه از بدنش خارج شده و آماده راز و نیاز گشته است؛ مخصوصاً که نسیم سحری خود نشاط آور و فرح بخش است.[۲۰]
از سوی دیگر در انتهای شب، آدمی از مزاحمت هایی که معمولًا در طول روز برایش پیش می آید در امان است؛ نه تلفنی، نه مراجعه کننده ای، نه طلبکاری، نه بدهکاری، و خلاصه فراغت کامل دارد و این مسأله موجب می شود انسان به دنبال شور و نشاط و حال عبادت و فراغت کامل و رفع خستگی با حضور قلب بهتری در نماز حاضر شود. بدین جهت است که می بینیم حضور قلبی که در نماز شب وجود دارد، در نمازهای روزانه نیست.[۲۱]
از انجا که نماز شب با آرامش خاطر انجام می شود لذا به انسان آرامش می بخشد. امروزه علم پزشکی ثابت کرده که عامل بسیاری از بیماری ها، فشارهای روحی است. و عبادت شبانه این فشار را کاهش داده و به انسان آرامش می دهد. این که در برخی از روایات گذشته گفته شد که نماز شب ضامن سلامتی می باشد، سرّ آن این مسأله را نیز در بر می گیرد.[۲۲]
بنابراین باید فرهنگ شب زنده داری و احیاء نماز شب را در جامعه گسترش دهیم به ویژه در ماه رمضان و ماه های دیگر آن را اقامه نماییم. اگر نمی توانیم آن را به طور کامل انجام دهیم، بدون مستحبّات به جا آوریم. در این صورت می توان یازده رکعت آن را در ظرف ربع ساعت انجام داد. حتّی کسانی که تازه شروع می کنند می توانند تمام یازده رکعت را هم نخوانند و به قسمتی از آن قناعت نمایند، تا در ابتدای کار سنگین نباشد. و اگر توفیق انجام این عبادت بزرگ را بصورت مستمر نداریم، لااقل هفته ای یک بار و در شب های جمعه که روز بعد را استراحت بیشتری داریم، در دل شب برخیزیم و به درگاه پروردگار مهربان برویم و برای لحظاتی با خداوند درد دل کنیم.[۲۳]
از خداوند می طلبیم که با توفیق انجام این عبادت ارزشمند در صف شب زنده داران در آییم.[۲۴]
خدایا مرا از خواب غافلان، بیدار کن
در فراز میانی دعای روز اول ماه مبارک رمضان زمزمه می کنیم: «وَنَبِّهْنی فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ؛ و مرا از خواب غفلت بیدار کن»[۲۵]
در تشریح این فراز نورانی باید گفت بارها شنیده ایم که فلان شخص با زحمت بسیار، اموال و سرمایه های عظیمی به دست آورده بود؛ اما بر اثر یک لحظه «غفلت» آتش سوزی عظیمی به وجود آمد که تمام آنها را در کام خود فرو برد؛ انسان نیز در مسیر سعادت چنین است. ممکن است، افتادن در دام «غفلت» در یک لحظه کوتاه، سرمایه های معنوی او را مبدل به خاکستر حسرت کند.[۲۶]
لازم به ذکر است «غفلت» مفهوم وسیع و گسترده ای دارد؛ یعنی، شامل «غفلت» از خدا و «غفلت» از یوم المعاد و ناپایداری دنیا و «غفلت» از شیطان و وسوسه های او می شود و در یک بیان کلی، «غفلت» از تمام اموری که به نوعی با سعادت انسان ارتباط دارد.[۲۷]
در این میان عدم شناخت مقام پروردگار، بی توجّهی به مسئله قیامت، ناآگاهی نسبت به بی اعتباری مال و مقام و ثروت دنیا، بی خبری از وسوسههای شیطان و شیطان صفتان، از مهمترین عوامل غفلت است.[۲۸]
غرور یکی دیگر از عوامل «غفلت» و گاه ناشی از «غفلت» است؛ زیرا، انسان مغرور تنها پیروزی های خود را می بیند و به امتیازهای خود می بالد و گاه همه اینها را جاودان می پندارد و همین امر، سبب «غفلت» او از واقعیت ها می گردد. این «غفلت» عامل مؤثری برای شکست او خواهد شد.[۲۹]
یکی دیگر از نشانه های «غفلت» همنشینی با فاسدان و مفسدان و دوری از مجالس عبادت است.[۳۰]
لیکن بیداری نقطه مقابل غفلت، به معنای خودآگاهی است؛ یعنی توجه به اعمال و کردارهای گذشته، برای جبران خطاها و جهتگیری های صحیح در آینده.[۳۱]
آیات و روایات فراوانی به همین منظور، از منبع وحی یا از سرچشمه قلب پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم صادر شده است. اساساً تمام آیات انذار و بشارت هدفش زدودن آثار «غفلت» و بیدار ساختن افراد و اقوامی است که در خواب بی خبری فرو رفتهاند.[۳۲]
هشدارهای قرآن مجید با جمله هایی مانند «أفَلا تَعْقِلُون؛ آیا اندیشه نمی کنید و عقل خود را به کار نمی اندازید» و «أَفَلا تَذَکَّرُون؛ آیا متذکر نمی شوید» و «أفَلَا تَتَفَکَرُونَ؛ آیا اندیشه نمی کنید» و «او لَم یَتَدَبَّرُوا القُرآن» و مانند اینها، همه به منزله بانگ هایی است که رهبر بیدار دل، به پیروانی که در خواب سنگین فرو رفته اند، می زند تا بیدار شوند و آماده حرکت به سوی مقصد گردند.[۳۳]
در این بین یکی از فلسفه های حوادث ناگوار و مصائب سنگین، بیداری از خواب غفلت است،[۳۴] خداوند انسان را در زندگی گرفتار مشکلات و مصائب و بیماری ها می کند تا به آنها هشدار دهد از خواب غفلت برخیزند؛ اما افسوس که این بیداری برای بسیاری از مردم زودگذر است. هنگامی که آن مشکلات برطرف می شود بلافاصله در خواب غفلت فرو می رود.[۳۵] ولی برای جمعی نقطه عطفی در زندگی محسوب می شود و برای همیشه، به سوی حق باز می گردند.[۳۶]
هم چنین مطالعه تاریخ گذشتگان از لابلای کتاب ها و از آثار باقیمانده روی زمین که ببینیم گردش روزگار چه بر سر ما آورده است؟!، زیرا تاریخ آیین های است که گذشته را نشان می دهد و حلقه ای است که امروز را با دیروز متصل می کند و عمر انسان را به اندازه خود بزرگ می نماید.[۳۷]
تفکر درباره مرگ و دیدار از قبرستان ها نیز از جمله عوامل بسیار مهم بیداری و تازیان های بر گرده انسان غافل و خواب است، عاقبت هر انسانی در دنیا به اینجا ختم می شود و هر کسی را بخواهی بیابی اینجا می آورند خواه شاه باشد خواه گدا! و عوامل فراوان دیگر که می تواند در بیداری انسان ها از خواب غفلت موثر باشد.[۳۸]
گناهم را ببخش، ای خدای عالمیان
در ادامه می خوانیم «وَهَبْ لی جُرْمی فیهِ یا الهَ الْعالَمینَ؛ و گناهم را ببخش ای معبود جهانیان»[۳۹]؛ بی شک این گونه دعاها برای مردم جنبه سرمشق و آموزشی دارد و راه بازگشت به خداوند و توبه و انابه به درگاه او را، به ما می آموزد، و عظمت گناه و سنگینی نافرمانی حق را به درستی برای ما مجسّم می سازد؛ لذا ما انسانهای گناهکار باید به خود آییم و هر چه بیشتر در مسیر تهذیب نفس و پاکی روح و جان بکوشیم و اگر به گناهی آلوده شدهایم، هر چه سریعتر توبه نموده و آن را جبران نماییم.[۴۰]
گناهان عالم قابل بخشش است در صورتی که فرد توبه کند
آنچه از روح تعلیمات اسلام و روایات پیشوایان بزرگ دینی و فلسفه توبه که پایه تربیت و حفظ از گناه در آینده زندگی است استفاده می شود این است که هیچ گناهی نیست که قابل توبه نباشد، اگر چه توبه پاره ای از گناهان، بسیار سخت و شرائط سنگین دارد؛ لذا با توبه کردن همه گناهان حتی شرک قابل بخشش است چنان که در کلام وحی[۴۱] می خوانیم: «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَأَنِیبُوا إِلی رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ؛ خداوند همه گناهان را می بخشد، زیرا او بخشنده مهربان است و بازگشت به سوی خدا کنید و توبه نمائید و تسلیم فرمان او باشید»[۴۲]
اینکه بعضی از مفسران گفته اند: آیات مربوط آمرزش همه گناهان در پرتو توبه، به اصطلاح از قبیل «عام» است و قابل «تخصیص» می باشد،[۴۳] صحیح نیست زیرا لسان این آیات که در مقام امتنان بر گنهکاران می باشد و با تاکیدات مختلف همراه است قابل تخصیص نیست.[۴۴]
البته طرح این مسأله مهم، به این معنی نیست که به سادگی می توان از گناهان کبیره توبه کرد، بلکه به عکس توبه واقعی از گناهان کبیره بسیار مشکل است و نیاز به جبران دارد و جبران کردن آن کار آسانی نیست بنا بر این منظور ما فقط این است که راه توبه به روی چنین افرادی بطور کلی بسته نمی باشد.[۴۵]
صد بار اگر توبه شکستی باز آی
یکی از اصول مهم تربیت این است که مربّی هرگز راه اصلاح را نبندد، و مربّی (شخص مورد تربیت) احساس کند که همواره راه اصلاح و تربیت باز است. اگر راه اصلاح بسته شود، کسی که آلوده گناه شده، از ارتکاب بیشتر گناهان باکی ندارد، و با خود می گوید: «من که جهنّمی هستم، چرا خود را محدود کنم؟ بگذار هر کاری که می توانم انجام دهم!» امّا اگر راه بازگشت باز شد، و همیشه روزنهای به سوی اصلاح و رستگاری وجود داشت، گناهکاران سعی می کنند کمتر آلوده شوند و امید به نجات داشته باشند و به سوی خدا باز گردند.[۴۶]
راستی چرا برخی از ما غافل هستیم و از این در که به سوی سعادت و خوشبختی و قرب الی اللَّه و نجات گشوده شده، وارد نمی شویم! چرا به سوی خدای مهربان که لطف و مهر او فوق تصور است، باز نمی گردیم؟[۴۷]
چرا از درگاه خداوند توبه پذیری که هر چه توبه شکستی، باز هم پذیرای توست، فرار می کنی؟[۴۸]
صد بار اگر توبه شکستی باز آی گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی [۴۹]
ضمناً توجّه داشته باشیم که همین توبه های نیم بند، که شکسته می شود، نیز بی اثر نیست بلکه توبه های ناتمام به تدریج قدرت انسان را در ترک گناه بالا می برد، تا جایی که موفّق به توبه بی بازگشت می شود. بنابراین، اوّلًا نباید توبه های ناتمام را بی اثر بدانیم. و ثانیاً از این که توبه را می شکنیم ناامید نشویم، و باز هم عزم را جزم کنیم و به درگاه واسعه اش باز آییم و توبه کنیم، و آن قدر این کار را تکرار نمائیم تا ان شاء اللَّه به توبه بی بازگشت و ناگسستنی نائل شویم.[۵۰]
سخن آخر: (گسترۀ مفهوم عفو الهی)
در فراز پایانی دعا می خوانیم: «وَاعْفُ عَنّی یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمین؛ واز من درگذر ای درگذرنده از گنهکاران»[۵۱]
«عَفْو» در لغت به معنای محو کردن آثار چیزی است، و غالباً به معنای محو آثار گناه می آید، که هم شامل آثار طبیعی آن می شود، و هم شامل مجازات آن. و به معنای صرفنظر از مجازات نیز هست.[۵۲]،[۵۳]
لذا «عفو» به معنای محو و نابودی، و «عَفاء» به معنای خاک متروک است به هر حال این واژه وقتی در مورد خداوند به کار می رود به معنای بخشش گناهان و ترک مجازات و محو آثار معصیت است. در این بین اطلاق واژۀ «عَفُوّ» به خداوند چون صیغه مبالغه است به معنای کسی است که بسیار عفو می کند.[۵۴]،[۵۵]
تکیه بر این وصف خداوند به خاطر آن است که اگر عفو او نباشد کسی از آثار گناه رهایی نمی یابد، امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «اللّهُمَّ احْمِلْنی عَلی عَفْوِکَ وَ لا تَحْمِلْنی عَلی عَدْلِکَ؛ خداوندا! با عفو و بخشش خود با من رفتار کن نه با عدل و داد خود»[۵۶]،[۵۷]
و در فرمان مالک اشتر می فرماید: «وَ لا غَنِیً بکَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ»: «تو هرگز بی نیاز از عفو و رحمت خدا نیستی»[۵۸] عفو بر پروردگار به قدری گسترده است که هیچ حد و مرزی برای آن متصوّر نیست.[۵۹] البته خداوند در جایش اهل عفو و رحمت و بخشایش، و در جایش اهل عذاب و مجازات و کیفر است، و بدون این دو، تربیت امکانپذیر نیست.[۶۰]
[۱] سوگندهای پر بار قرآن، ص ۴۹۳.
[۲] آیین رحمت، ص ۴۰.
[۳] کلیات مفاتیح نوین، ص ۶۷۲.
[۴] همان، ص ۸۱۲.
[۵] کلیات مفاتیح نوین، ص ۶۷۲..
[۶] اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۲۱۳.
[۷] تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۶۲۹.
[۸] سوره بقره؛ آیه ۱۸۳.
[۹] از تو سوال می کنند (مجموعه سوالات قرآنی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم)، ص ۵۲.
[۱۰] برگزیده تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۱۴۹.
[۱۱] زهرا (ع) برترین بانوی جهان، ص ۱۷۰.
[۱۲] برگزیده تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۳۷۰.
[۱۳] رساله احکام جوانان (پسران)، ص ۱۱۵.
[۱۴] از تو سوال می کنند (مجموعه سوالات قرآنی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم)، ص ۵۳.
[۱۵] همان.
[۱۶] کلیات مفاتیح نوین، ص ۸۱۲.
[۱۷] والاترین بندگان، ص ۹۵.
[۱۸] سوره فرقان؛آیۀ۶۴، سوره إسراء؛آیۀ۷۹،سوره سجده؛آیۀ۱۶.
[۱۹] والاترین بندگان، ص ۹۵.
[۲۰] همان، ص ۱۰۲.
[۲۱] همان، ص ۱۰۳.
[۲۲] همان.
[۲۳] همان.
[۲۴] همان، ص ۹۵.
[۲۵] کلیات مفاتیح نوین، ص ۸۱۲.
[۲۶] اخلاق در قرآن، ج ۲، ص ۳۲۲.
[۲۷] همان، ص ۳۳۸.
[۲۸] همان.
[۲۹] همان، ص ۳۳۹.
[۳۰] همان، ص ۳۴۳.
[۳۱] همان، ص ۳۴۸.
[۳۲] همان، ص ۳۴۹.
[۳۳] اخلاق در قرآن، ج ۲، ص ۳۴۹.
[۳۴] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج ۲، ص ۲۶۶.
[۳۵] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ۱۳، ص ۲۳۹.
[۳۶] برگزیده تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۷۱.
[۳۷] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج ۲، ص ۲۶۶.
[۳۸] همان، ص ۲۶۹.
[۳۹] کلیات مفاتیح نوین، ص ۸۱۲.
[۴۰] همان، ص ۱۱۵۴.
[۴۱] سوره زمر؛ آیه ۵۳ و ۵۴.
[۴۲] تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۶۹.
[۴۳] همان.
[۴۴]همان، ص ۷۰.
[۴۵] همان، ص ۷۱.
[۴۶] والاترین بندگان، ص ۲۰۱.
[۴۷] همان، ص ۲۰۲.
[۴۸] همان.
[۴۹] همان.
[۵۰] همان.
[۵۱] کلیات مفاتیح نوین، ص ۸۱۲.
[۵۲] سورۀ بقره، آیات ۲۱۹ و ۲۸۶، ( تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۴۵و ۴۷۱)، سورۀ تغابن، آیه ۱۴( تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۲۱۷).
[۵۳] لغات در تفسیر نمونه، ص ۳۸۵.
[۵۴] «عَفُوّ» بر وزن فَعُول است که دو واو آن درهم ادغام شده.
[۵۵] پیام قرآن، ج۴، ص ۳۷۰.
[۵۶] نهج البلاغه، خ ۲۲۷.
[۵۷] پیام قرآن، ج ۴، ص ۳۷۰.
[۵۸] نهج البلاغه، ن ۵۳.
[۵۹] پیام قرآن، ج ۴، ص ۳۷۰.
[۶۰] والاترین بندگان، ص ۱۱۱.
مقصود از وقت در فضیلت «دعا وقت افطار» چه وقت است؟
طبق روایات معصومان، همۀ روزها وشبها ولحظات ماه مبارک رمضان فرصت بسیار مناسب برای دعا و مناجات و ارتباط کلامی مبتنی بر توجه قلبی با خدای متعال است و دعا در آن مستجاب است (صدوق، الأمالی، ص ۹۳).
در این میان فرصت هایی از این ماه مبارک، امتیازی خاص برای دعا کردن دارد مانند وقت نمازها و وقت سحرها و از این فرصتها هنگام افطار است که اولاً در حدیث است هر روزه دار یک دعای مستجاب دارد (ابن طاووس، إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۱۶)؛
و ثانیا هنگام اذان است که درهای رحمت الهی باز می شود (شعیری، جامع الاخبار، ص ۶۷)
و ثالثا بر سفره است که روایت است هنگام سفره وقت ذکر واستغفار است (طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص۱۴۰؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۱۹؛ ) که این دو (ذکر و استغفار) خود از بهترین دعاها هستند. بنابراین فرصت ماه رمضان، از سه جهت برای دعا مناسب است.
پرسش اینجاست که مقصود از «وقت افطار» چه زمانی است؟ آیا قبل از افطار یا حین افطار یا بعد از افطار؟
در این زمینه سه دسته روایت داریم:
۱. برخی روایات تاکید دارند که حتماً قبل از افطار دعا کنید (مجلسی، بحارالانوار، ج۹۵، ص۱۰)؛ و از این رو در روایت است که هر روزه دار وقت افطارش دعایی مستجاب دارد پس هنگامی که اول لقمه را برداشت بگوید: بِسْمِ اللَّهِ [اللَّهُمَ] یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی؛ یا بگوید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی (ابن طاووس، إقبال الأعمال، ج۱ ؛ ص۱۱۶).
۲. برخی فرموده اند پس از افطار دعا کنید: مثلاً در روایت است که پیامبر پس از افطار می فرمودند: اللَّهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَ عَلَی رِزْقِکَ أَفْطَرْتُ فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا ذَهَبَ الظَّمَاءُ وَ ابْتَلَّتِ الْعُرُوقُ وَ بَقِیَ الْأَجْرُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (ابن اشعث، الجعفریات، ص۶۰) این دعاها که فرموده: «من بر رزق تو افطار کردم ...» نشان می دهد افطار «کردم» یعنی این کار در گذشته انجام شده یعنی پس از صرف افطار این دعا را فرمودند. و نیز در ادامه که فرموده: تشنگی رفت ...
۳. برخی فرمودند هنگام افطار دعا کنید: مثلاً در حدیث است که پیامبر هرگاه برخی لقمه های خود را میل می نمودند می فرمودند: اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ أَطْعَمْتَ وَ سَقَیْتَ وَ أَرْوَیْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ غَیْرَ مَکْفُورٍ وَ لَا مُوَدَّعٍ وَ لَا مُسْتَغْنًی عَنْک (مجلسی، بحارالانوار، ج۹۵، ص۱۵)
نتیجه اینکه دعا در همه ماه رمضان خصوصا وقت افطار بالاخص قبل از افطار و همینطور وسط افطار و بعد از افطار بسیار فضیلت دارد. این سلسله مراتب در نمودار زیر معرفی شده اند:
منابع:
صدوق، محمد بن علی، الأمالی (للصدوق)، ۱جلد، کتابچی - تهران، چاپ: ششم، ۱۳۷۶ش.
ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، ۱جلد، مکتبة النینوی الحدیثة - تهران، چاپ: اول، بی تا.
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، ۱۱۱جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.
نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۲۸جلد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام - قم، چاپ: اول، ۱۴۰۸ق.
طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ۱جلد، الشریف الرضی - قم، چاپ: چهارم، ۱۴۱۲ ق / ۱۳۷۰ ش.
ابن طاووس، علی بن موسی، إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ۲جلد، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: دوم، ۱۴۰۹ ق.
راهکار بینظیر خدای متعال برای شیوه تربیت انسان
خداوند در آیه ۹۰ سوره نحل به جای امر و نهی خشک، از زبان موعظه بهره میگیرد: «یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ». این شیوه تربیتی بینظیر با تأثیرگذاری بر دل انسان و یادآوری فطرت، به جای اجبار، راه هدایت را هموار میسازد.
بسم الله الرحمن الرحیم؛ آیه ۹۰ سوره مبارکه نحل: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَیٰ وَیَنْهَیٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ».
خداوند متعال در این آیه شریفه به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان سفارش میکند و فرمان میدهد، و از فحشا و منکر و ظلم نهی میکند. خداوند شما را موعظه میکند تا متذکر این حقیقت شوید.
این آیه شریفه نکات قابل توجهی دارد:
نکته اول، اهمیت امر به معروف و نهی از منکر است که اولین آمر به معروف و ناهی از منکر خود خدای متعال است: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...»
نکته دوم، در احسان، بستگان و ارحام در واقع اولویت دارند. میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَیٰ» یعنی به بستگانتان بخشش و عطا داشته باشید.
سپس میفرماید که از فحشا، منکر و بغی نهی میکند. منظور از فحشا آن گناهانی است که زشتیشان خیلی آشکار است.
در درجه اول آن نوع گناهان را خدای متعال نهی میفرماید و بعد به منکرات که شامل سایر اعمال زشت میشود و پس از آن از بغی و ستمگری بر دیگران نهی میکند.
نکته قابل توجه دیگر این است که خداوند متعال این امر و نهی را با موعظه انجام میدهد: «یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ». این موعظه تأثیر بر دل انسان میگذارد و از این جهت، امر و نهی خشک و سخت و سفت نیست. این را همراه میکند با پند و اندرز و این تأثیرگذاری را بیشتر میکند.
در آخر آیه شریفه هم میفرماید: «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» یعنی شاید متذکر شوید. از اینجا مشخص میشود که حتماً نتیجه امر به معروف و نهی از منکر صد درصدی نیست؛ بالاخره «شاید» متذکر شوید.
و این نکته هم قابل توجه است که خوبیها و بدیها در فطرت انسان قرار دارند و ما با تذکر دادن، این مسائل را به یاد مردم میآوریم.
فواید روزهداری؛ از کنترل قند خون تا کاهش خطر سرطان
روزه عملی است که قدمت آن به قرنها قبل برمیگردد و در بسیاری از فرهنگها و مذاهب نقش محوری دارد اما در سالهای اخیر به دلیل دستیابی به شواهد علمی مبنی بر فواید آن برای سلامتی، طرفداران بیشتری پیدا کرده است.
در ادامه به برخی از فواید روزهداری خواهیم پرداخت.
با کاهش مقاومت به انسولین باعث کنترل قند خون میشود
دادههای چندین مطالعه نشان داده است روزه گرفتن میتواند کنترل قند خون را بهبود بخشد که ممکن است برای کسانی که در معرض خطر ابتلا به دیابت هستند، مفید باشد.
یک مطالعه در سال ۲۰۲۳ میلادی روی ۲۰۹ نفر نشان داد روزه داری متناوب ۳ روز در هفته می تواند خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ را با افزایش حساسیت به انسولین کاهش دهد.
روزهداری از طریق مبارزه با التهاب باعث بهبود سلامتی میشود
در حالی که التهاب، یک فرآیند ایمنی طبیعی است که نشاندهنده توانایی و سلامت بدن برای مبارزه با عفونت ها است اما التهاب مزمن می تواند به طور جدی بر سلامت شما تأثیر بگذارد.
برخی از مطالعات نشان داده اند که روزه می تواند به کاهش سطح التهاب و ارتقای سلامتی کمک کند.
یک بررسی در سال ۲۰۲۲ روی ۱۸ مطالعه نشان داده است روزه داری متناوب می تواند به طور قابل توجهی سطح پروتئین واکنشی C را که نشانگر التهاب است، کاهش دهد.
روزهداری ممکن است با بهبود فشار خون، تری گلیسیرید و سطح کلسترول، سلامت قلب را افزایش دهد
بیماری قلبی به عنوان عامل اصلی مرگ و میر در سراسر جهان در نظر گرفته می شود.
تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی یکی از موثرترین راه ها برای کاهش خطر بیماری قلبی است.
برخی از تحقیقات نشان داده اند که گنجاندن روزه در برنامه روزانه میتواند به ویژه برای سلامت قلب مفید باشد.
روزه ممکن است عملکرد مغز را تقویت کرده و از اختلالات عصبی جلوگیری کند
اگرچه تحقیقات بیشتر به آزمایشهای صورت گرفته روی نمونههای حیوانی محدود می شود، اما چندین مطالعه نشان داده اند که روزه می تواند تأثیر قدرتمندی بر سلامت مغز داشته باشد.
مطالعات حیوانی نشان دادهاند که روزه می تواند از سلامت مغز محافظت کند و تولید سلول های عصبی را برای کمک به تقویت عملکرد شناختی افزایش دهد.
از آنجایی که روزه ممکن است التهاب را کاهش دهد، می تواند به پیشگیری از اختلالات عصبی نیز کمک کند.
با محدود کردن کالری دریافتی و افزایش متابولیسم به کاهش وزن کمک می کند
از نظر تئوری، پرهیز از همه یا برخی غذاها و نوشیدنیها باید کالری دریافتی شما را کاهش دهد که میتواند منجر به کاهش وزن در طول زمان شود.
بررسی دیگری نشان داد روزه داری متناوب در مقایسه با محدودیت دائمی در دریافت کالری برای کاهش وزن موثرتر است.
ترشح هورمون رشد را افزایش می دهد که برای بهبود رشد، متابولیسم، کاهش وزن و قدرت عضلانی حیاتی است
هورمون رشد انسانی (HGH) یک هورمون پروتئینی است که در بسیاری از جنبه های سلامتی شما نقش دارد.
تحقیقات نشان می دهد این هورمون کلیدی در متابولیسم، کاهش وزن و رشد عضلانی نقش دارد.
چندین مطالعه نشان داده اند که روزه می تواند به طور طبیعی سطح HGH را افزایش دهد.
می تواند طول عمر را افزایش دهد
چندین مطالعه حیوانی نتایج امیدوارکنندهای را در مورد اثرات بالقوه افزایش طول عمر ناشی از روزهداری پیدا کردهاند.
یک مطالعه در سال ۲۰۲۱، تأثیرات روزهداری دورهای را بر روده انسان تجزیه و تحلیل کرد و دریافت که روزهداری، تنوع باکتریهای مفید در میکروبیوم روده از جمله گونههای «کریستنسنلا» را که با طول عمر مرتبط هستند، افزایش میدهد.
روزه ممکن است در پیشگیری از سرطان و افزایش اثربخشی شیمی درمانی موثر باشد
روزه داری متناوب ممکن است در برخی شرایط برای درمان و پیشگیری از سرطان مفید باشد و رشد تومور و اثرات منفی ناشی از شیمی درمانی را در برخی افراد کاهش دهد.
با این حال، این یک نسخه کلی نیست و بیماران مبتلا به سرطان میتوانند با مشورت پزشک خود این کار را انجام دهند.
به گزارش «هلث لاین»، به رغم این یافتههای امیدوارکننده، مطالعات بیشتری برای بررسی اینکه چگونه روزهداری ممکن است بر رشد و درمان سرطان در انسان تأثیر بگذارد، مورد نیاز است.
چرا دهان بعضیها همیشه بوی بدی میدهد؟
در این اینجا به دلایلی که باعث بدبو شدن دهان میشوند، اشاره میکنیم.
بهداشت نامناسب دهان و دندان: در بیشتر مواقع علت بوی بد دهان، رعایت نکردن بهداشت دهان و دندان است. اگر دهان و دندانها را به طور منظم و اصولی تمیز نکنید، ذرات غذا در دهان باقی میمانند و باکتریها که به آنها پلاک یا جرم میگویند، روی دندانها تجمع میکنند و میچسبند که باعث ایجاد بوی بد در دهان میشود.
پوسیدگی دندان: پوسیدگی دندان باعث تجمع باکتریها و تولید ترکیبات گوگردی بدبو میشود. حفرههای پوسیده همچنین میتوانند ذرات غذا را گیر بیندازند و محیطی برای رشد میکروبهای مولدِ بو ایجاد کنند.
مشکلات لثه: بیماریهای لثه مثل انواع التهابها و نیز عفونتهای شدید میتوانند بوی نامطبوعی در دهان ایجاد کنند.
خشکی دهان: کاهش ترشح بزاق باعث افزایش فعالیت باکتریهای تولیدکنندهی بو میشود. معمولا کسانی که آب کم میخورند، دهان بدبویی دارند.
مصرف بعضی خوراکیها: مصرف سیر، پیاز، قهوه، الکل، بعضی ادویهها، بعضی صیفیجات، رژیمهای غذایی با قند بالا و رژیمهای پر پروتئین بوی بدی در دهان ایجاد میکنند. روزه گرفتن یا رژیمهای کمکربوهیدرات هم میتوانند باعث بوی دهان شوند.
مشکلات گوارشی: هضم نشدن مناسب غذا و مشکلاتی مثل رفلاکس معده، یبوست یا اختلالات روده همگی میتوانند باعث ایجاد بوی ناخوشایند و حتی بویی شبیه بوی مدفوع در دهان شوند.
عفونت سینوسی یا سینوزیت: گاهی بوی بد دهان میتواند به دلیل مشکلات سینوسی باشد. یک سینوس عفونی مخاطی ترشح میکند که بوی بدی دارد. مخاط به پشت گلو تخلیه میشود و بوی بدی در دهان ایجاد میکند.
بعضی از بیماریها: دیابت، مشکلات کلیوی و بیماریهای کبدی هم از دلایل ایجاد بوی بد در دهان هستند.
وجود مشکل در لوزهها: گاهی التهاب لوزهها به دلیل عفونت غشاهای مخاطیِ اطرافِ آنها و تولید چرک باعث بوی نامطبوع دهان میشود.
مصرف بعضی داروها: بعضی داروها مثل آنتیهیستامینها، بعضی مسکنها، بعضی از داروهای ضد افسردگی، بعضی مکملها در ایجاد بوی بد دهان تاثیر دارند.
چند توصیه کاربردی
بوی بد دهان اغلب با رعایت بهداشت مناسب و اصلاح عادات غذایی برطرف میشود. اگر مشکل پایدار باشد، بررسی دندانپزشکی و حتی مراجعه به متخصص گوش و حلق و بینی یا گوارش ضروری است.
دندانپزشک با بررسی پوسیدگیها و عفونتهای دندانی جرمگیری دندانها و یا درمان بیماریهای احتمالی لثه میتواند در رفع مشکل بوی بد دهان کمکتان کند. اگر هم مشکل از رفلاکس معده باشد، کاهش مصرف غذاهای اسیدی و پرچرب و یا مراجعه به متخصص گوارش کمک میکند.
تغییر رژیم غذایی، یکی از راههای کاهش بوی بد دهان است. مثلا با کاهش مصرف مواد غذایی با بوی تند مثل سیر و پیاز، مصرف ماست پروبیوتیک برای کاهش باکتریهای مضر دهانی، پرهیز از مصرف الکل و قهوه که باعث خشکی دهان میشوند.
درضمن بهداشت دهان و دندان را جدی بگیرید، روزانه ۲ بار با خمیردندان حاوی فلوراید مسواک بزنید، بعد از هر بار مسواک زدن، روی زبان را هم مسواک کنید، هر شب نخ دندان بکشید، نگذارید دهانتان خشک شود؛ آب کافی بخورید، آدامسهای بدون قند یا آبنباتهای تحریککننده بزاق بجوید، از مصرف الکل و سیگار بپرهیزید. درنهایت هر مشکلی وجود دارد، برطرف کنید تا هم خودتان اذیت نشوید و هم اطرافیان به خاطر بوی بد دهانتان کلافه نشوند.
بیانات در محفل انس با قرآن کریم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خدای متعال را بر تشکیل مجدّد این جلسه و دیدار و شنیدار شیرین و زیبایی که این جلسه برای این حقیر دارد سپاسگزارم. و همچنین حمد میکنم خدا را، شکر میکنم خدای متعال را بر افزایش مستمرّ قرآنخوانان. امروز چشم ما و گوش ما روشن شد، حقیقتاً لذّت بردیم از تلاوتهایی که انجام گرفت؛ از شهرهای مختلف، در سنین مختلف، با شیوههای مختلف، و همه قرآنی و همه تلاوتگر. از دیدن آقای روحانینژاد(۲) هم خیلی خوشحال شدم؛ بعد از چهل و چند سال، دوباره صدای ایشان را شنیدیم؛ ایشان صدای فوقالعادهای داشتند آن وقت در دورهی جوانیشان، در آن سنینی که ایشان شاگرد آقای مختاری(۳) بودند ــ خدا رحمت کند مرحوم آقای مختاری را ــ و آن صدای کذائی[شان]؛ الحمدلله. تبریک عرض میکنم ورود ماه مبارک رمضان را که حقیقتاً برای مؤمنین و قدرشناسان عید بزرگی است؛ از خدای متعال میخواهیم که این ماه رمضان را به معنای واقعی کلمه برای همهی ملّت ایران، برای همهی شماها عید کند و مبارک کند.
آنچه به نظر بنده مهم است، این است که ما بتوانیم جامعه را ــ جامعهی خودمان را در درجهی اوّل ــ از سرچشمهی تمامنشدنی قرآن سیراب کنیم. ما به این احتیاج داریم، بشدّت هم محتاجیم. هم در زندگی فردیمان، زندگی شخصیمان، اخلاقمان، رفتارمان، سلوکمان اشکالاتی وجود دارد که با قرآن برطرف میشود، هم در زندگی جمعیمان که در زندگی جمعی هم، یک بخشی ارتباطات درون جامعه است ــ ارتباطاتمان با هم، همکاریهایمان، تعاملمان، محبّتهای طرفینیمان ــ یک بخشی هم مربوط به مواجههی با بیرون از جامعه است؛ اینها مسائل ما است. در همهی اینها، هم در مسائل شخصی، هم در مسائل اجتماعیِ درونجامعهای، و هم در مسائل اجتماعیِ مربوط به بیرون جامعه، در همهی اینها ما ابتلائاتی داریم که این ابتلائات با قرآن برطرف میشود؛ قرآن میتواند ما را در این زمینه راهنمایی کند و دست ما را بگیرد.
حالا در زمینهی ارتباط با بیرون جامعه، امروز ملّت ایران مواجه است با یک جبههی وسیعی از قدرتمداران کافر یا منافق؛ این[جور] است. [ما] با ملّتها مشکلی نداریم. ملّتها با همدیگر یا برادرند، یا اگر هم بیگانه هستند کاری به هم ندارند. آن که کار به کار کشورها و ملّتها دارد، قدرتمدارانند. ما امروز جزو آن کشورهایی هستیم که با یک جبههی وسیعی از این قدرتمداران مواجهیم؛ چگونه با اینها رفتار بکنیم؟ قرآن متضمّن چگونگی رفتار با اینها است: در چه مرحله با اینها حرف بزنیم؟ در چه مرحله دستِ همکاری بدهیم؟ در چه مرحله مشت به دهان اینها بکوبیم؟ در چه مرحله شمشیر بکشیم؟ همهی اینها در قرآن مشخّص است.
در زمینهی مسائل اجتماعیِ درونجامعهای ــ مسائل ارتباطات ــ خب میدانید از نظر اسلام در تشکیل جامعهی اسلامی، بعد از توحید و معارف و ارتباط با خدا، مهمترین مسئله عدالت است، عدالت اجتماعی است. پیغمبران بعد از توحید، به هیچ چیز به قدر عدالت دعوت نکردند. ما در زمینهی عدالت اجتماعی مشکلاتی داریم، راهحلّش در قرآن است. در زمینهی شخصی خودمان، احوال شخصی خودمان دچار امراض اخلاقی و روحی هستیم؛ نهفقط ما، همهی بشریّت امروز دچار این امراض روحانی و اخلاقی و معنوی هستند؛ دچار حسدند، دچار بخلند، دچار سوءظنّند، دچار تنبلیاند، دچار هواپرستیاند، دچار خودخواهیاند، دچار ترجیح منافع خود بر منافع جمعند؛ اینها هست؛ اینها در بین ما هم هست؛ ما هم جامعهی اسلامی هستیم. در یک جاهایی پیشرفتهایی هم کردهایم امّا در عین حال از این بیماریها هم داریم؛ علاجش در قرآن است. اگر تلاوت قرآن درست انجام بگیرد ــ که حالا مختصری یک اشارهای خواهم کرد ــ تلاوت انجام بگیرد و استماع انجام بگیرد، این امراض برطرف میشود.
قرآن، هم علاج را به ما میگوید ــ درست توجّه کنید ــ هم علاج را به ما میگوید و راه را به ما نشان میدهد، هم در ما انگیزه ایجاد میکند؛ این مهم است. خیلیها هستند راه را بلدند [امّا] انگیزه در آنها نیست و دستگاههای فکری و اخلاقی قادر نیستند در اینها انگیزه به وجود بیاورند؛ قرآن انگیزه به وجود میآورد. وقتی قرآن را خوب تلاوت کنند و خوب استماع کنیم و خوب در آن دقّت کنیم، آن وقت این نتایج بزرگ برای ما حاصل خواهد شد، این بیماریها برطرف خواهد شد. خود قرآن این را متذکّر شده: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِه؛ تلاوت؛ آیات را تلاوت میکند. نتیجهی تلاوت آیات چه میشود؟ وَ یُزَکّیهِم؛ این آیات را که تلاوت میکند، اینها موجب تزکیه است. تزکیه یعنی چه؟ یعنی شفای روح و دل؛ این معنای تزکیه است. دل انسان، روح انسان، جان انسان از آن بیماریهایی که به بعضیاش اشاره کردم، شفا پیدا میکند؛ این میشود تزکیه؛ قرآن این کار را میکند، تلاوت قرآن، تزکیه ایجاد میکند. وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتاب؛ کتاب را به آنها تعلیم میدهد. کتاب چیست؟ کتاب عبارت است از آن قوارهی زندگی فردی و اجتماعی؛ آنچه خدای متعال اسم آن را در تعبیرات قرآنی و دینی گذاشتهاند «حق». کتاب یعنی قوارهی کلّی زندگی فردی و اجتماعی؛ شکل زندگی اجتماعی و فردی، مجموعهای است که «کتاب» متضمّن آن است، مبیّن آن است، عبارةٌاُخرای آن است. وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة؛(۴) حکمت چیست؟ معارف، شناخت حقایق عالم وجود؛ که حقایق عالم وجود را انسان بشناسد؛ تلاوت کتاب، اینها را به ما یاد بدهد.
یَتلوا عَلَیهِم؛ پیغمبر قرآن را بر مردم تلاوت میکند، برای اینکه این چند کار انجام بگیرد: «تزکیه، تعلیم کتاب، تعلیم حکمت». شما چه کار میکنید؟ شما قرّاء همان کار پیغمبر را میکنید؛ شما هم تلاوت میکنید. کار تلاوت، کار پیامبرانه است؛ تلاوت قرآن اینقدر اهمّیّت دارد؛ اینکه شما بتوانید مفاهیم قرآنی را به مسلّمات فکری آحاد مردم تبدیل کنید. هزاران عنوان و سرفصل مهم در قرآن وجود دارد؛ مثلاً فرض بفرمایید «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»(۵) یا «خُذِ العَفو»(۶) یا «اُذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیرا»؛(۷) همهی اینها عناوین و سرفصلها است. یکی از وظایف و یکی از کارکردهای تلاوت شما ــ اگر درست انجام بگیرد ــ این است که این مفاهیم را تبدیل میکند به مسلّمات فکری جامعه؛ برای جامعه جا میافتد که باید قیام به قسط کرد؛ باید ذکر خدا کرد: اُذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیراً؛ باید در بین برادران عفو کرد: خُذِ العَفو؛ باید «فَلیُقاتِل فی سَبیلِ الله»؛(۸) و بقیّهی مفاهیمی که در قرآن وجود دارد. این مبالغه نیست: هزاران عنوان و مطلب و سرفصل در قرآن وجود دارد که اینها میتواند تبدیل بشود به معارف فکریِ عامّهی مردم و عموم مردم؛ چه چیزی این کار را میکند؟ تلاوت خوب. [آن وقت] سواد قرآنی مردم بالا میرود و آنجوری فکر میکنند که قرآن دستور داده.
معمولاً انسان هر جور که فکر میکند، همانجور حرکت میکند و راه میرود. بنابراین، تلاوت قرآن و قرائت قرآن و این کاری که شما میکنید، یک چنین اهمّیّتی دارد، یک چنین معجزهای میکند، یک چنین کار بزرگی را انجام میدهد؛ امّا با رعایت آداب تلاوت؛ شرطش این است. این، آن چیزی است که تکلیف شما را سنگین میکند؛ باید آداب تلاوت را مراعات کنید.
اوّلین ادب این است که وقتی تلاوت میکنید قرآن را ــ چه خودتان در خانه، یا در بین جمع در اینجا و هر جای دیگر ــ بدانید که در حضور خدا هستید، دارید کلام او را بر ما میخوانید؛ توجّه داشته باشید که در حضور خداوند، دارید گفتهی او را به ما میرسانید، حرف او را به ما میرسانید. این یک احساسی به شما میدهد؛ این خیلی مهم است. اوّل این است.
قرآن را با توجّه به معنا بخوانید. من امروز دیدم بعضی از برادران این را خوب رعایت کردند و این تلاوتهایی که انجام گرفت، با توجّه به معنا بود. گاهی اوقات توجّه به معنا نیست، تلاوت اثر نمیگذارد. توجّه به معنا که داشته باشید و بدانید که چه حقیقتی دارد از حنجرهی شما خارج میشود ــ توجّه به معنا یعنی این ــ این اثر میگذارد. ممکن است کسی عربزبان باشد و عربی زبان مادریاش باشد، امّا توجّه نداشته باشد که چه دارد میگوید؛ یعنی این مهم است که بدانیم چه داریم میگوییم؛ توجّه به معنا یعنی این.
و با ترتیل بخوانید قرآن را. ترتیل البتّه امروز در اصطلاح رایج بین ماها همین تلاوتهایی است که در این جلسات قرآنی، چند نفر مینشینند ترتیل میخوانند، میگویند ما ترتیل میخوانیم؛ ترتیل این نیست. [اینکه میفرماید] «وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتیلًا»،(۹) ترتیل به معنای این است که قرآن را با فهم، با تدبّر، با مکث [بخوانیم]: وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلیٰ مُکث؛(۱۰) ترتیل این است. ترتیل یک امر معنوی است. بدانید که چه کار دارید میکنید، چه دارید میخوانید، چه دارید تحویل طرف مقابل میدهید و با چه قالبی دارید آن را تحویل میدهید؛ این هم مهم است که حالا به این هم شاید اشاره بکنم. ترتیل این است. البتّه به شیوهی متعارفی که حالا در بین قرّاء معروف و کسانی که در قرائت کتاب نوشتهاند [رایج است]، تلاوت قرآن یا به صورت «تحقیق» است یا به صورت «تدویر» است یا به صورت حَدر یا «تحدیر» است. تدویر همان حدّ وسط است، همان که ما امروز به آن میگوییم ترتیل؛ اسم علمی و فنّیِ این، تدویر است؛ بالاتر از این، تحقیق است که همین تلاوتهایی است که شما میکنید؛ پایینتر از آن، حَدر یا تحدیر است که تند خواندن و بسرعت خواندن قرآن است. اگر قرآن با ترتیل خوانده بشود ــ به همین معنایی که عرض کردیم، نه به آن معنایی که رایج است ــ آن اثر را خواهد گذاشت. حالا من اینجا داخل پرانتز بگویم که قرآن خواندن به همین شکل تدویر که ما به آن میگوییم ترتیل، خیلی کار مهمّی است، خیلی کار جالبی است. اینکه الان رایج شده در همهی کشور، در مشهد، در قم، در جمکران، در خوزستان در اهواز، در طبس، در همهجا میخوانند قرآن را که در تلویزیون پخش میکنند، این کار خیلی باارزشی است، کار خیلی خوبی است. شاید من نتوانم آن شادی و خرسندی فوقالعادهی خودم را تصویر کنم برای شما، آن وقتی که میبینم قرّاء مختلف و گوناگون میآیند مینشینند قرآن را میخوانند، هم تجویدی، هم با وقف و ابتداء صحیح، هم با مخارج حروف زیبا و صحیح؛ این خیلی فوقالعاده است، این خیلی خوب است؛ این هر چه بیشتر رواج پیدا کند خوب است. علیایّحال، بنابراین ترتیلِ به آن معنایی که عرض کردیم، آن شرط تأثیرگذاری تلاوت ما است.
نکتهی سوّم، هدف قاری در تلاوت اوّلاً عبارت باشد از بهرهمندی خودش. شما که قرآن میخوانید، در درجهی اوّل در نظر بگیرید که خودتان را بهرهمند کنید. در درجهی بعد مخاطبتان را بهرهمند کنید. در درجهی سوّم آرایشهای لازم قالبی و لفظی را متناسب با قرآن ارائه بدهید؛ این آرایشها، اینهایی که میخوانند، صداهای خوب، اصوات زیبا و شیوههای خوبی که میخوانند، عیبی ندارد. که خب خوشبختانه من میبینم در بین قرّاء خودمان، کسانی که حالا در تلویزیون یا اینجوری پخش میشود که ما احیاناً مشاهده میکنیم، خیلیشان تلاوتهایشان، لحنهایشان، لحنهای تقلیدی نیست؛ لحنهایی است که خودشان ابتدائاً این لحن را دارند ابداع میکنند. قدیمها ــ اوایل انقلاب ــ قرّاء ما بایستی از یکی از این قرّاء معروف مصری تقلید میکردند؛ یا از عبدالباسط، یا از مصطفیٰ اسماعیل و منشاوی و امثال اینها؛ امروز میبینم نه، [اینجور نیست.] البتّه تقلید هم اشکالی ندارد؛ یعنی کسانی که از یک صوتی تقلید میکنند و لحن یک قاری خوبی را تکرار میکنند و فرامیگیرند و آن را تقلید میکنند، این اشکالی ندارد، این هیچ عیبی ندارد؛ امّا امروز در کشورمان بحمداللٰه قراءمان خودشان ابداع لحن میکنند؛ انسان این را در بعضی از قرّاء مشاهده میکند. خب پس بنابراین اگر چنانچه شما هدفتان در درجهی اوّل خودتان باشد، که خودتان تحت تأثیر قرار بگیرید، در درجهی بعد هدف این باشد که مخاطب تحت تأثیر قرار بگیرد ــ اگر این شد ــ آن وقت آن مستمع شما هم خشوع پیدا میکند. خشوع مستمع در مقابل قرآن، ناشی از نوع تلاوت شما است؛ شما وقتی خوب تلاوت میکنید ــ «خوب» به همین معنایی که عرض کردم ــ دل مستمعتان را خاشع میکنید. این خشوع خیلی چیز باارزش و مهمّی است؛ حالت ذکر پیدا میشود؛ اُذکُرُوا اللٰهَ ذِکرًا کَثیرًا * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلاً؛(۱۱) این تسبیح و این ذکر و این خشوعی که بر اثر تلاوت در دل شما به وجود میآید، این خیلی چیز باارزشی است، ما به این احتیاج داریم.
البتّه یک مسئله در کشور ما و کشورهای غیر عرب، مسئلهی فهم معانی است، که این مشکل را باید یک جوری حل کنیم؛ این جزو مشکلاتی است که ما مبتلا هستیم. حالا امروز خوشبختانه خیلی فرق کرده؛ قرّاء ما که میخوانند، آدم میفهمد که توجّه دارند به معانی، معانی را میفهمند و دارند حرف میزنند با انسان. در اوایل انقلاب اینجور نبود؛ تلاوت میکردند، معنایش را هم نمیفهمیدند؛ نتیجه این میشد که در کیفیّت خواندن، در قوارهی خواندن، در وقف و ابتداء و امثال اینها، خیلی اشکال به وجود میآمد. امروز بحمدالله خوب است، منتها باید این عمومیّت پیدا کند؛ یعنی باید مستمع شما هم وقتی که قرآن را میشنود، بفهمد شما چه میگویید؛ ولو فیالجمله متوجّه بشود که شما چه میگویید. این احتیاج دارد به کار، کارش هم به عهدهی آموزشوپرورش و سازمان تبلیغات و دستگاههای قرآنی است که به کار قرآن اشتغال دارند. اینها بنشینند فکر کنند شیوههایی را حقیقتاً پیدا کنند. البتّه یکی از راهها نوشتن ترجمه است که مینویسند و خوب است؛ راههای دیگری هم وجود دارد که بایستی بگردند و آنها را کشف کنند. این سیرتِ قاری بود، دلِ قاری بود؛ گفتیم قاری با شرایطش باید قرآن بخواند.
صورت قاری هم مهم است؛ اوّلاً حالت اهل صلاح در قاری باشد. اوّل انقلاب هر قاریای که از فلان کشور میخواست بیاید اینجا، یکی از شرطهایی که ما گفته بودیم باید با او بشود، این است که ریش بگذارد؛ چون آنها تراشیدن ریش را حرام نمیدانند، میتراشند ریش را؛ آخوند است، امّا ریشتراش است. شرط میکردیم که تهران که میآیید، ممنوع است؛ همهشان قبول کردند؛ یعنی من یادم نمیآید موردی را که [قبول نکرده باشد]. قاریهای متعدّدی آمدند؛ قرّاء معروف، بهاصطلاح قرّاء نامدارِ امروزِ که غالباً هم از دنیا رفتهاند، اینها همه ریش گذاشتند؛ هیچ کدامشان هم در آنجایی که میخواندند و جاهای دیگر و کشورهای دیگر، ریش نداشتند، اینجا ریش داشتند. این اهل صلاح بودن خیلی مهم است. قاری خود ما این را باید رعایت بکند. چون محاسن، شکل اهل صلاح است، شکل صالحین است؛ این را قاری حتماً رعایت کند؛ بخصوص آن قاریای که در تلویزیون یا در مجامع عمومی یا در مسجد و جای دیگر میخواهد بخواند.
مسئلهی لباس هم همینجور است. من به یکی از دوستانی که در مسافرتها میرفتند، خب در کشورهای مختلف، از قرّاء ما استقبال میشود، خیلی تحسین میکنند و استقبال میکنند؛ بعضی از قرّاء ما لباس آنها را میپوشند؛ گفتم چرا؟ چرا لباس آنها را میپوشید؟ شما ایرانی هستید؛ همین کت و شلوار خودتان را بپوشید؛ حدّاکثر این است که مثلاً یک عبا بر دوش بیندازید. یا کلاه آنها را سرشان میگذارند، لباس آنها را تنشان میکنند؛ یا لباس فلان قاریِ مصری را که حالا آن هم خودش محلّ حرف است، مثلاً تنش میکند! چه لزومی دارد؟ این ظواهر را حفظ کنید؛ [یعنی] امتیاز ایرانی بودن.
یک مسئله هم در این صورت قرائت، نپرداختن به الحان حرام است. توجّه داشته باشید؛ من آن جلسهی گذشته، به نظرم سال گذشته بود(۱۲) که اسم آوردم از بعضی از قرّاء؛ گفتند این [شخصی که] شما اسم آوردید طرفدار زیاد دارد؛ خب بله میدانیم طرفدار زیاد دارد؛ ما خودمان هم از خواندنش خوشمان میآید منتها گاهی اوقات خواندن او جوری است که انسان میبیند مثلاً فرض بفرمایید که با خواندن فلان خوانندهی مصری هیچ تفاوتی ندارد؛ مثل همان است، همانها را دارد میخواند. خب، این الحانِ قرآنی نیست؛ لحن قرآنی لحن دیگری است، منافات هم ندارد با خوبخوانی. الان همین شماها که اینجا خواندید، همین قرّاء خوب ما و کسانی که خوبتر از اینها میخوانند، الحان بسیار خوبی دارند، خوب هم میخوانند، زیبا هم هست، شیرین هم هست، انسان دلش میخواهد گوش بدهد، حرام هم نیست؛ بنابراین، میشود از الحان حرام اجتناب کرد.
عرض کردیم تقلید در شیوهی تلاوت عیب ندارد، ولیکن اینکه ما تلاش کنیم و جشنواره بگذاریم برای تربیت مقلّد، این را من حقیقتاً نفهمیدم؛ نمیدانم این ابتکار کجا است که مثلاً حالا ما بنشینیم یاد بدهیم که اگر میخواهید مثل شیخ مصطفیٰ اسماعیل بخوانید، باید اینجایش را اینجوری بخوانید! من نمیفهمم این یاد دادن چه لزومی دارد؛ حالا خودش یاد گرفت، خیلی خوب است، عیب ندارد. ضمناً نوارهای مصطفیٰ اسماعیل را در مشهد، اوّل بنده آوردم؛ یعنی سفارش کردم از کشورهای عربی آوردند پخش کردیم. مصطفیٰ اسماعیل را نمیشناختند در مشهد. [یعنی] من علاقهمندم به خواندن او و تلاوت او، امّا اینکه ما بیاییم به بچّهمان یاد بدهیم بگوییم تو بیا از او تقلید کن یا از منشاوی یا احمد شبیب یا از آن دیگری، این به نظر من یک کاری نیست که خیلی منطقی باشد.
یک نکته این است که دستگاههای مختلفی متولّی مسئلهی قرآنند و با قرآن سروکار دارند؛ وزارت ارشاد با قرآن سروکار دارد، سازمان تبلیغات سروکار دارد، اوقاف سروکار دارد، صداوسیما سروکار دارد، دستگاههای مختلف دیگر هم هستند، آحاد مردم و گروههای مردمی هم سروکار دارند؛ خب اینها همافزایی کنند. راه همافزاییاش هم این است که این شورای عالی قرآن که تشکیل شده، سیاستگذاری میکند؛ این سیاستگذاریها را مورد توجّه قرار بدهند؛ این کار مهمّی است، کار مفیدی است؛ یعنی جوری باشد که در سراسر کشور، کار قرآنی که پیش میرود، با توجّه به جهات مختلف و مسائل مختلف [باشد]. من دیدم بعضی از اساتید قرآن مذاکراتی کرده بودند ــ که آقایان در اختیار من گذاشتند بعضیاش را ــ مطالب مهمّی، مطالب قابل توجّهی از مسائل قرآنی را، مسائل تلاوت را اینها در میان گذاشتند، به آن توجّه داشتند، روی آن تکیه کردند، اهتمام ورزیدند؛ خب اینها مورد استفاده قرار بگیرد. بخصوص، صداوسیما باید از تولیدات فاخر قرآنی استقبال کند؛ یعنی بایستی واقعاً پشتیبانی کند. ما واقعاً در زمینهی تلاوت قرآن، الان تولیدات خیلی خوبی داریم، تولیدات برجستهای داریم؛ از اینها استفاده بشود و مردم استفاده کنند.
خوشبختانه پیشرفت کشور ما از لحاظ قرآن یک پیشرفت سریع و به نسبت کشورهای دیگری که ما میبینیم، بمراتب سریعتر بوده؛ یعنی در کشوری که قرآن در آن مهجور بود، تلاوت قرآن محدود بود و در شهرهای بزرگ، دو جلسه، سه جلسه یا پنج جلسهی قرآن بود و حدّاکثر مثلاً شش هفت قاری قرآن وجود داشتند که قرآن را خوب میخواندند، تجویدی میخواندند، امروز خوشبختانه در سراسر کشور، حتّی در شهرهای کوچک و شاید در بعضی از روستاها قرّاء خوبی هستند، قرّاء برجستهای هستند که تلاوت میکنند. خب اینها برجستگی ما است و نمیتوانند ادّعا کنند که جمهوری اسلامی از لحاظ قرآنی نتوانسته کار بکند؛ نه، بحمدالله خیلی خوب کار شده و بیشتر از این هم باید کار بشود. منتها این نکاتی که عرض کردم، باید مورد توجّه قرار بگیرد؛ یعنی عمده این است که چشمهی معنوی قرآن سرازیر بشود به افکار مردم، به دلهای مردم و در نتیجه به عملهای ما مردم سرازیر بشود؛ عمده این است. خداوند انشاءالله این توفیق را به شماها و همهی ما عنایت کند.
مجدّداً از همهی شماها تشکّر میکنم. از تشکیلدهندگان این جلسه تشکّر میکنم. از مجری محترم(۱۳) که خیلی خوب جلسه را اجرا کردند تشکّر میکنم. از یکایک کسانی که تلاوت کردند یا برنامه اجرا کردند تشکّر میکنم. انشاءالله همهی شما موفّق باشید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، تعدادی از قاریان و گروههای قرآنی به تلاوت قرآن و اجرای برنامه پرداختند.
بیانات در دیدار دستاندرکاران برگزاری همایش بینالمللی تفسیر تسنیم
خیلی خوش آمدید آقایان محترم؛ و خیلی متشکّریم از این توضیحات خوبی که هم جناب آقای اعرافی دادند، هم جناب آقای حاج آقا سعید [جوادی] گفتند راجع به این کتاب شریف، و استفاده کردیم. آنچه باید در معرّفی این کتاب گفته بشود، همینهایی بود که آقایان گفتند؛ چیز زیادتری نداریم.
من دو سه مطلب را [عرض میکنم]: یک مقوله، مقولهی شخص آیتالله آقای جوادی است؛ یک مقوله، مقولهی تفسیر تسنیم است؛ یک مقوله هم مقولهی رواج تفسیر قرآن ــ حالا فراتر از علوم قرآنی؛ نفْس تفسیر قرآن ــ در حوزههای علمیّه است.
راجع به آیتالله آقای جوادی، به نظر من حوزه واقعاً وامدار ایشان است؛ ایشان کار بزرگی انجام دادند. اینکه انسان از یک جای کوچکی شروع کند تفسیر قرآن را و چهل سال آن را ادامه بدهد، این کار آسانی نیست؛ یعنی انسان وقتی فکر کند، خواهد دید کار خیلی بزرگی است استقامت بر این کار، خسته نشدن در این کار، تردید پیدا نکردن در ادامهی این کار، بلکه شاید ــ من البتّه توفیق پیدا نکردم این را نگاه کنم بفهمم ــ احتمالاً شوق و ذوق مفسّر محترم نسبت به آیات در گذشت زمان بیشتر هم شده باشد؛ احتمالاً باید اینجور باشد. و اینکه انسان مبتهج به این کار ــ کار روی قرآن ــ باشد، خیلی باارزش است. صحبت شده بود با ایشان راجع به همین کار تفسیری ایشان، خود ایشان مبتهج بودند به این کار و میگفتند این یک «المیزان» امروز است؛ تعبیر ایشان این بود؛ میگفتند این المیزان است، منتها المیزان باب امروز، برای امروز. انسان که نگاه میکند، [میبیند] واقعش هم همینجور است. بنابراین، کار ایشان کار واقعاً باارزشی است. البتّه فعّالیّتهای علمی ایشان در زمینههای علوم عقلی و نقلی مهم است و جای تقدیر دارد، لکن هیچ کدام از آنها به نظر من با این کارِ تفسیریِ با این تفصیل، قابل مقایسه نیست؛ یعنی به نظر من این کار، هم از کارهای فلسفی ایشان، [هم] از کارهای عرفانی ایشان، [و هم] از کارهای فقهی ایشان مهمتر و والاتر است. خداوند انشاءالله به ایشان اجر بدهد، عمر ایشان را طولانی کند و این نشاطی را که موجب شد ایشان بتوانند این کار را در این مدّت طولانی ادامه بدهند، انشاءالله خداوند در ایشان حفظ کند. شاید بخواهند مراجعه کنند؛ پیش میآید که انسان گاهی مراجعه میکند، نظرش در مورد یک مسئلهای تغییر پیدا میکند، یک چیزی را اضافه میکند؛ انشاءالله این نشاط در ایشان ادامه پیدا کند.
و امّا راجع به مقولهی تفسیر تسنیم؛ به نظر من این تفسیر از افتخارات شیعه است. من واقعاً میتوانم اینجور تعبیر کنم که از افتخارات شیعه است. تفسیر به معنای خاصّ خودش در این کتاب خیلی خوب انجام گرفته، [یعنی] آیه تبیین شده، قوّت تفکّر عقلانی مؤلّف کمک کرده که برخی از مفاهیم ظریف، لطیف و دستنیافتنی در آیات، فهمیده بشود. من البتّه خیلی توفیق نداشتم مراجعه کنم به [این] تفسیر؛ گاهی چرا، لکن دیشب و امروز برای اینکه حاضرالذّهن باشم، گفتم یک جلد از آن تفسیر را بیاورند من نگاه کنم، تصادفاً جلد چهلم، سورهی یوسف [بود]. انسان نگاه میکند، واقعاً سرشار از مطالب دانستنیای است که میشد اینها را انسان ندیده بگیرد؛ مثلاً فرض کنید [اینکه] «رؤیا» چیست؛ حقیقت رؤیا، بحث دربارهی حقیقت رؤیا. همان سبک کاری که مرحوم آقای طباطبائی در المیزان انجام دادند تحت عنوان بحث فلسفی یا بحث مثلاً اجتماعی؛ منتها این، در سطح عظیمِ این تفسیر بزرگ، گسترده است؛ یعنی اگر فرض کنیم آن کاری که حالا نسبت به المیزان آن کار [انجام] شده، [مشابه آن] بنا باشد مباحث غیر تفسیری را از این کتاب استخراج کنند و جمع کنند، خودش یک دایرةالمعارف میشود؛ یک مجموعهی بزرگی از معارف میشود که قابل استفاده است، در موضوعات مختلف، مثلاً فرض کنید به مناسبت یک کلمه در یک آیه.
و برای اینکه این استفاده خوب انجام بگیرد، به نظر من این تفسیر احتیاج دارد به یک فهرست فنّی کامل. من نمیدانم حالا در این زمینه کاری شده یا نه. تفسیر، فهرست لازم دارد؛ این تفسیر، فهرست فنّی لازم دارد تا هم موضوعات بیان بشود، هم ترتیب حروف با [ترتیب] الفبایی ملاحظه بشود که اگر انسان مثلاً فرض کنید که راجع به فلان موضوع میخواهد بداند در این تفسیر چه هست، بتواند بزودی پیدا کند آنها را و استفاده کند. بنابراین هم تفسیر است، هم به یک معنا دایرةالمعارف است. بنابراین انصافاً تفسیر تسنیم جزو افتخارات شیعه است، جزو افتخارات حوزه است و ما خدا را شکر میکنیم بر اینکه این کار انجام گرفت.
من شنیدهام، بعضی از طولانی بودن تفسیر ــ هشتاد جلد بودن آن ــ گلایهمندند و میگفتند که این تفسیر را خوب است کوتاه کنیم، خلاصه کنیم. من به نظرم این کار نه ممکن است، نه جایز است. یعنی این کار، تفسیر را از آن هویّت خودش میاندازد . کتاب تفسیر ــ بخصوص با این تفصیل ــ کتابی نیست که انسان بخواهد از اوّل بنشیند تا آخر بخواند که انسان بگوید هشتاد جلد است، طولانی است نمیتوانیم بخوانیم؛ کتاب مرجع است؛ انسان یک آیهای را میخواهد بفهمد، یک سورهای را میخواهد بفهمد، یک موضوعی را میخواهد بفهمد، مراجعه میکند؛ این ۸۰ جلد باشد، ۱۰۰ جلد باشد، ۱۸۰ جلد باشد، فرقی نمیکند. بنابراین کوتاه کردن تفسیر [جایز نیست]. حالا امروز به نظرم به من گفتند که بنا است آن قسمتهای خلاصهی تفسیری را که آن اوّل هر آیه ذکر شده، اینها را جمع کنند؛ خب یک چیزی خواهد شد امّا نه، به نظرم میآید اسم آقای جوادی و اسم تفسیر تسنیم را با این کارها کوچک نکنیم؛ بگذاریم تفسیر همینطور به همین شکل باشد. منتها فهرست میخواهد، فهرست لازم دارد؛ تفسیر حتماً بدون فهرست کماستفاده خواهد شد؛ باید فهرست بشود. این هم راجع به مسئلهی تسنیم.
و امّا مقولهی تفسیر قرآن در حوزهها. انصافاً حوزهها در این زمینه کمکارند؛ حوزههای مختلف ما، در طول زمان، خیلی کمکاری در این زمینه داشتهاند. مجاهدت بزرگ را مرحوم آقای طباطبائی کرد که با اینکه هیچ معمول نبود، ایشان آمدند درس تفسیر شروع کردند و همین، مبدأ توجّه به قرآن و مفاهیم قرآنی و مانند اینها در حوزه شد. ایشان در مدرسهی حجّتیّه [درس تفسیر داشتند]. بنده البتّه توفیق نداشتم که آن درس را بروم، [امّا] آقای جوادی آن وقت مدرسهی حجّتیّه بودند، به نظرم میرفتند. یک عدّهای میرفتند درس ایشان، لکن درس کوچکی بود؛ یعنی در مسجدِ مدرسهی حجّتیّه، یک گروهی ــ شاید چهل پنجاه یا به نظرم سی چهل نفر ــ مینشستند، لکن شروع مهمّی بود؛ آقای طباطبائی (رضوان الله علیه) کار بزرگی را آغاز کرد و پایهگذاری کرد. قبل از ایشان، در حوزهی قم هم خبری نبود، در حوزهی نجف هم به طریق اولیٰ خبری نبود. در حوزهی نجف، خب میدانید دیگر مرحوم بلاغی یک چیز مختصری و بعضی دیگر از آقایان یک چیز مختصری در این زمینه دارند؛ ولی آن کاری که توقّع میرود از یک حوزهای که میخواهد علوم اسلام را بیان کند، اصلاً فاصلهی حوزههای ما با آن خیلی زیاد است.
نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشد که علمای بزرگ و معروف ما خیلی اوقات با مفاهیم قرآنی آشنایی نداشتند. من یکی از علمای خیلی خوب، مرد فاضل، ملّا و بسیار آدم خوب را میشناختم ــ زمان جوانی ما ــ ایشان میگفت ما نجف که بودیم، خب مشغول درس و بحث بودیم و مشغول کارهایمان بودیم و بنویس و بگو و تبادل کن و مباحثه کن و برو و بیا و مانند اینها؛ وقتی آمدیم از نجف به ایران، من تصادفاً تفسیر صافی[۲] را پیدا کردم ــ آن آقا میگفت ــ تفسیر صافی را نگاه کردم، دیدم عجب مطالبی در این کتاب هست! حالا شما ببینید چقدر مطالب در تفسیر صافی وجود دارد که یک مجتهدِ ملّای سالها درسخواندهی در نجف را متعجّب کند؛ وضع حوزههای ما اینجوری بود.
بنده قبل از انقلاب، یک سروکار مختصری با کارهای قرآنی داشتم، به طلبهها میگفتم؛ میگفتم وضع حوزهی ما اینجوری است که از «بدان ایّدک الله»[۳] که شروع میکنیم تا وقتی اجازهی اجتهاد میگیریم، در طول این سالها، میتوانیم حتّی یک بار احتیاج پیدا نکنیم به اینکه بلند شویم از روی طاقچه قرآن را برداریم نگاه کنیم! یعنی این درسهای ما هیچ سروکاری با قرآن ندارد، مگر همان مقداری که در کتاب ادبیّات، در مغنی یا در سیوطی و مانند اینها، آیات قرآن هست؛ وَالّا نه در فقهمان، نه در ادبیّاتمان، نه در تحقیقات اصولیمان، احتیاجی به این پیدا نمیکنیم که بلند شویم قرآن را برداریم نگاه کنیم ببینیم مثلاً چه آیهای در قرآن دربارهی این موضوع میشود پیدا کرد یا قرآن چه گفته! این عیب حوزه است.
خب، حالا راه افتاده ــ ایشان[۴] میگویند دویست درس تفسیر در حوزه هست! خیلی خوب است، این بسیار خوب است، یعنی یک مژدهای است؛ بنده این را نمیدانستم که الان دویست درس تفسیر در حوزهی قم هست ــ منتها کاری کنید که این مراجعهی به تفسیر و درس تفسیر یک فرهنگ باثبات بشود؛ [این کار] نقص شمرده نشود. یعنی ملّاییِ در فقه، یا حالا در درجهی بعد، ملّاییِ در فلسفه که یک افتخار است، ملّاییِ در تفسیر هم به معنای ملّا شدن باشد، لااقل مثل ملّایی در فقه؛ یعنی اینجوری باید باشد. حالا البتّه چون نظام زندگی انسان متوقّف به فقه است، بایستی در مورد فقه یک مقداری تعبیر انسان محترمانهتر باشد؛ لکن حالا مثلاً اصول با این طول و تفصیلی که دارد، یک نفری که ملّای در اصول است، یک رتبهای در ذهنیّت عامّ حوزهها دارد؛ آیا آن کسی هم که در تفسیر تسلّط دارد بر آیات قرآن و معانی آیات و مفاهیم آیات و اشارات آیات، همین اندازه در ذهنیّت عمومی حوزه ارج و قرب دارد؟ این را باید درست کرد.
مراجعات برادران اهل سنّت به قرآن خوب است، منتها آنها هم حالا یا بیش از تفسیر یا لااقل به قدر تفسیر، به مسائل حاشیهای کماهمّیّت قرآن پرداختهاند؛ چقدر کتاب در باب «وقف و ابتدا» در [قرائت] قرآن هست! مثلاً فرض بفرمایید چقدر کتاب در باب تجوید هست! و امثال اینها. مسائل قرآنی اینها نیست؛ مسئلهی قرآن، فهم آیات کریمهی قرآن است که خب در این زمینه ما انصافاً کمکاریم و در شیعه این کار کم انجام گرفته؛ بحمدالله امروز این کار احیا شد. حالا خدا را شکر میکنیم که در این برهه، تفسیر تسنیم به وجود آمد و مایهی افتخار شد. میشود تفسیر تسنیم را سر دست گرفت و نشان داد به دنیای اسلام که ما این را داریم.
یکی از کارها، ترجمهی عربی تفسیر است که این کار هم لازم است. حالا اینکه اصل کار به فارسی نوشته بشود خب یک فلسفهای داشته، عیبی هم ندارد، خوب است لکن دنیای اسلام امروز بیشتر با عربی آشنا هستند و نمیشود ما یک کتاب خوب را داشته باشیم و توقّع داشته باشیم که دنیای اسلام آن را بفهمد، بداند، بشناسد، لکن به زبان عربی نباشد؛ این توقّع درستی نیست. به نظر من یک گروهی، یک جمعی عربزبان که زبان مادریشان عربی است و مسلّط به ادبیّات عربند، باید بنشینند این کتاب را بتدریج اگر تا حالا نشده [ترجمه کنند]. خیلی خوب.[۵] بله، این کار، کار لازمی است. اگر چنانچه کار، خوب از آب دربیاید، یعنی زبان، زبان خوبی برای مخاطب عربی باشد و بعضی از خصوصیّاتی که از لحاظ روانی مهم است، تفسیر، انتشارِ سریع پیدا خواهد کرد؛ یعنی در حوزههای عربی، این زود رواج پیدا خواهد کرد. مردمان صاحب فکر هم هستند [که استفاده میکنند].
مرحوم آشیخ هادی فضلی (رحمة الله علیه) که ایشان از علمای عربستان بودند، به من گفت که الان در دانشگاههای حجاز، اساتید بزرگ حجاز، کتابهای فقهی شیعه را تهیّه میکنند و میخوانند؛ یعنی همینهایی که چاپ شده. تشکّر میکرد که [بر روی] اینها کار شده، تصحیح شده، چاپ شده. چون آخر کتاب ریاض[۶] را مثلاً به آن شکل قدیمی کسی رغبت نمیکند باز کند، امّا وقتی ریاض را با این شکل فرض کنید که چاپ کردند، یا جواهر[۷] را مثلاً به این شکل درآوردند، طبعاً او علاقهمند میشود. ایشان میگفت که علاقهمند شدهاند و به شیعه اعتقاد پیدا کردهاند. مرحوم آقای فضلی در دانشگاه هم تدریس داشت و میگفت اساتید بزرگ در عالم تسنّن در آنجایی که حالا ایشان تدریس میکرد ــ در دانشگاههای منطقهی شرقیّه و غیر آنها ــ همه مجذوبند. این کتاب آنجوری خواهد شد؛ یعنی اگر چنانچه یک ترجمهی خوبی انجام بگیرد، این دست آنها برسد، دیگر رهایش نمیکنند؛ یعنی دست به دست خواهد گشت؛ در دنیای اسلام انشاءالله میگردد.
تشکّر میکنیم از خداوند متعال که این توفیق را به آقای جوادی (دامت برکاته) داد که ایشان این کار را انجام دادند؛ تشکّر میکنیم از آیتالله آقای جوادی که این زحمت را کشیدند؛ تشکّر میکنیم از شماها که دنبالهی این کار را گرفتید، تحقیق کردید و کار کردید. و انشاءالله امیدواریم که همه، اجر و ثواب دنیوی و اخروی خودتان را ببرید. سلام ما و تشکّر ما را هم خدمت ایشان برسانید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
آخرین وداع؛ تشییع باشکوه پیکر سید مقاومت در بیروت
پیکر دبیرکل شهید حزبالله لبنان پس از برگزاری مراسم تشییع باشکوه، در آرامگاه ابدی خود آرام گرفت.
مراسم رسمی تشییع پیکر شهیدان «سید حسن نصرالله» دبیرکل و «سید هاشم صفی الدین» رئیس شورای اجرایی حزبالله امروز یکشنبه در ورزشگاه «کمیل شمعون» بیروت در حال برگزاری است.
مردم لبنان و دیگر نقاط جهان از ساعتها پیش در ورزشگاه کمیل شمعون و خیابانهای اطراف حاضر شده بودند.
این مراسم با حضور هزاران نفر از مردم لبنان و همچنین هیأتهای دیپلماتیک و نمایندگان کشورهای مختلف در حال برگزاری است و به نمادی از همبستگی ملی و ارادت به شهیدان تبدیل شده است.
«محمد باقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی، «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، سردار «علی فدوی» جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمایندگان رهبر معظم انقلاب اسلامی و جمعی از نمایندگان مجلس و دیپلماتهای ایرانی در این مراسم حضور دارند.
شرکتکنندگان با حمل پرچمها و پلاکاردهای حمایتی، یاد و خاطره این دو شهید را گرامی داشتند و بر ادامه راه مقاومت تأکید کردند.
در این مراسم، شیخ «نعیم قاسم» دبیرکل حزبالله لبنان به عنوان سخنران اصلی سخنرانی خواهد کرد.
مراسم همچنین با دعاخوانی برای آرامش روح شهیدان همراه بوده و نشاندهنده عزم و اراده ملت لبنان در حمایت از آرمانهای خود است.
مراسم تشییع با قرائت آیاتی از قرآن کریم آغاز و در ادامه، سرود ملی لبنان و مقاومت اسلامی برای حاضران پخش شد.
پیکر «سید امت» در آرامگاه ابدی آرام گرفت
پیکر شهید سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان پس از تشییع باشکوه بر دستان مردم که چندین ساعت به طول انجامید، در آرامگاه ابدی خود آرام گرفت.
مردم حاضر در این مراسم، با فریادهای «لبیک یا حسین (ع)» و «لبیک یا نصرالله»، شهید نصرالله را به سمت آرامگاه ابدی خود بدرقه کردند.
پیکر شهید سید هاشم صفیالدین، قرار است روز دوشنبه در جنوب لبنان تشییع و به خاک سپرده شود.
مراسم تدفین پیکر شهید سید حسن نصرالله
پس از تشییع باشکوه در بیروت و با حضور میلیونی مردم، مراسم تدفین پیکر شهید نصرالله آغاز شده است.
طبق تصاویر منتشر شده، پیکر شهید نصرالله بر دستان مردم تا محل تدفین در حال تشییع است.
مردم نیز با شعارهای «لبیک یا حسین» پیکر سید مقاومت را بدرقه میکنند.
سید حسن نصرالله در دفاع از کرامت امت و آزادی قدس به شهادت رسید
حماس در بیانیهای اعلام کرد: در این روز بزرگ مواضع شجاعانه و شرافتمندانه شهید سید حسن نصرالله و پایبندی اصولی و استوار او به مساله فلسطین و اصرار ایشان بر تشکیل جبهه پشتیبانی از مردم نوار غزه در برابر تجاوزات وحشیانه صهیونیستی را یادآور میشویم که تا زمان شهادت که آرزوی آن را داشت به آن پایبند بوده و در دفاع از کرامت امت و آزادی قدس به شهادت رسید.
حماس در ادامه تاکید کرد: جنایات اشغالگران صهیونیست و عملیات بزدلانه آنها در ترور فرماندهان مقاومت، هرگز ادامه این مسیر مبارک را متوقف نخواهد کرد و تنها بر اصرار ما به پیمودن راه فرماندهان و رهبران شهید تا ریشه کن کردن اشغالگران و بازپسگیری سرزمین و مقدسات تا پاکسازی آن از صهیونیستهای غاصب میافزاید.
تجدید بیعت مردم با مقاومت
«سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در حاشیه مراسم تشییع شهیدان مقاومتف درباره پیامهای حضور میلیونی مردم در این مراسم گفت: مهمترین پیام، پایگاه قوی مقاومت و حزبالله در لبنان است. این جمعیتی که امروز میبینیم بیشتر به یک سیل شبیه است؛ سیلی از مردم عاشق و زنان و مردان عاشق مقاومت که امروز به اینجا آمدهاند و به نظر من یک تجدید عهد و پیمان مجدد با مقاومت و حزبالله در لبنان است. انشاءالله آینده به نفع این مردم رقم خواهد خورد.
حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع شهیدان راه قدس
شبکه المیادین خبر داده سازماندهندگان مراسم تشییع شهیدان نصرالله و صفیالدین در بیروت، برآورد کردهاند که در این مراسم یک میلیون و چهارصد هزار نفر شرکت کردهاند.
علاوه بر لبنان، هزاران نفر هم از کشورهای دیگر خود را به خیل عظیم سوگواران سید مقاومت رساندهاند.
تصاویری از حضور پرشور مردم در خیابان شهید حاج «قاسم سلیمانی» که در نزدیکی مزار سید حسن نصرالله قرار دارد نیز منتشر شده است.
پیکر شهید نصرالله در حال تشییع به سمت آرامگاه ابدی
پس از اقامه نماز بر پیکرهای شهیدان سید حسن نصرالله و سید هاشم صفیالدین، پیکرهای دبیرکل شهید مقاومت اسلامی لبنان و همچنین رئیس شورای اجرایی این جنبش در حال تشییع در خیابانهای بیروت است.
رسانهها از حضور میلیونی مردم لبنان و دیگر نقاط جهان در مراسم تشییع خبر میدهند.
پیکر شهید نصرالله امروز به خاک سپرده میشود و پیکر شهید صفیالدین قرار است روز دوشنبه در جنوب لبنان تشییع و به خاک سپرده شود.
اقامه نماز بر پیکرهای شهیدان راه قدس
در ادامه مراسم تشییع، مردم بر پیکرهای شهیدان نصرالله و صفیالدین، نماز اقامه کردند.
پس از آن، پیکر شهید نصرالله در حال تشییع به سمت آرامگاه ابدی خود است.
از مقاومت دست نخواهیم کشید
شیخ «نعیم قاسم» دبیرکل حزبالله لبنان طی سخنرانی در این مراسم گفت: امروز با رهبری وداع میکنیم که قبله آزادگان جهان است. امروز با حبیب مجاهدان، مردم، فقرا، مستضعفان و ستم دیدگان روی زمین و فلسطینیها وداع میکنیم.
او همچنین گفت: اگر خانههای ما روی سرمان خراب شود، از مقاومت دست نخواهیم کشید. او رهبر عقلها و دلهاست و مقصد او همیشه فلسطین و بیتالمقدس بوده است. نقش او در احیای مسأله فلسطین بسیار عظیم بود و ما امانت را حفظ کرده و در این مسیر گام خواهیم برداشت.
تجاوز جنگندههای رژیم صهیونیستی به حریم هوایی لبنان
همزمان با برگزاری مراسم تشییع پیکر شهدای مقاومت، چهار جنگنده رژیم صهیونیستی با پرواز در ارتفاع پایین بر فراز شهرک ورزشی بیروت، اقدام به شکستن دیوار صوتی کردند.
مراسم تشییع اما به صورت عادی و باشکوه در حال برگزاری است.
طبق گزارش خبرنگار اعزامی ایسنا به بیروت، این اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی با واکنش جمعیت حاضر در خیابانهای بیروت مواجه شد و مردم، شعارهای «هیهات منالذله»، «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا» سر دادند.
ورود پیکرهای شهدا به مراسم تشییع
پیکرهای شهیدان سید حسن نصرالله و سید هاشم صفیالدین در میان حزن و اندوه مردم و شعارهای «لبیک یا نصرالله» وارد محل برگزاری مراسم تشییع شد.
مردم حاضر شعارهایی نظیر «لبیک یا حسین (ع)»، «انا علی العهد یا نصرالله» و «هیهات منا الذله» سر میدهند.
خیل عظیم مردم در مراسم بدرقه پیکرهای شهیدان مقاومت، همچنین شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سر میدهند.
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت مراسم تشییع شهیدان مقاومت
پس از قرار گرفتن مهمانان در جایگاه، متن بیانیه مقام معظم رهبری توسط حجتالاسلامالمسلمین «سید مجتبی حسینی» نماینده معظمله در عراق و عضو هیأت نمایندگان رهبری اعزامی به لبنان قرائت شد.
در این پیام آمده است: مجاهد کبیر و زعیم پیشتاز مقاومت در منطقه، حضرت سید حسن نصرالله (اعلی الله مقامه)، اکنون در اوج عزّت است. بدن پاک او در سرزمین جهاد فیسبیلالله به خاک سپرده میشود، ولی روح و راه او هر روز سرافرازتر از پیش جلوه خواهد کرد انشاءالله، و راه را به رهروان نشان خواهد داد.
دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمامشدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت باذنالله.
نام نیک و چهرهی نورانی جناب سید هاشم صفی الدین (رضوان الله علیه) نیز ستارهی درخشان تاریخ این منطقه است. او یاور نزدیک و جزء جدانشدنی رهبری مقاومت در لبنان بود.
سلام خدا و بندگان صالحش بر این دو مجاهد سرافراز و بر دیگر مبارزان شجاع و فداکار که در برههی اخیر به شهادت رسیدند، و بر همهی شهدای اسلام. و سلام ویژهی من به شما فرزندان عزیزم، جوانان سلحشور لبنان.
حضور گسترده مردمی در مراسم تشییع
رسانههای غربی از جمله آسوشیتدپرس، خبرگزاری فرانسه و رویترز به حضور گسترده و دهها هزار نفری مردم در مراسم تشییع شهیدان مقاومت اذعان کردند.
بسیاری از شبکههای خبری جهان از جمله شبکههای منطقه نیز در حال پخش زنده این مراسم هستند.
شهید نصرالله الگویی بینظیر در تاریخ امت ایجاد کرد
«خالد البطش» عضو دفتر سیاسی جنبش جهاد اسلامی در سخنانی گفت که دبیرکل شهید حزبالله لبنان الگویی بینظیر در تاریخ امت اسلام ایجاد کرد و از همان ابتدای تشکیل حزبالله حامی فلسطین بود.
«اسماعیل رضوان» از رهبران جنبش حماس گفت: حضور گسترده مردم در مراسم تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله نشاندهنده حمایت مردمی از مقاومت است و روابط راهبردی میان حماس و حزبالله مستحکم است و ما در مسیر مقاومت علیه اشغالگران در کنار یکدیگر ایستادهایم.
شیخ «قیس الخزعلی» دبیرکل عصائب اهل الحق عراق به مناسبت تشییع شهید سید حسن نصرالله اعلام کرد تا زمان تحقق پیروزی نهایی و پاکسازی سرزمین از رژیم صهیونیستی به راه شهید نصرالله ادامه میدهند.
کمیتههای مقاومت فلسطین، شهید نصرالله را الگوی شجاعت و ایثار توصیف و بر ادامه راه او تاکید کردند.
«شیخ علی الاسدی» رئیس شورای سیاسی جنبش النجباء عراق، شهید سید حسن نصرالله را پدر، متفکر و رهبر توصیف کرد و بر قدرت پروژه مقاومت تأکید کرد.مقاومت زنده است
«سید عباس عراقچی» وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران بعد از ورود به فرودگاه بیروت جهت شرکت در مراسم تشییع شهیدان مقاومت گفت: تشییع پیکر امروز این شهیدان، نشان میدهد که مقاومت و حزبالله زنده است، به آرمان خود وفادار است و انشاءالله مسیر مقاومت ادامه پیدا میکند. همانطور که مقاومت تاکنون پیروزیهای زیادی را به دست آورده، انشاءالله پیروزی نهایی را نیز به دست میآورد.
«محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی نیز گفت: بیش از چهار ماه قبل که وارد فرودگاه بیروت شدم، شهر پر از دود و آتش بود و ناامنی ناشی از جنایات رژیم صهیونیستی و بمبارانهای هوایی و موشکی از سمت دریا، لبنان را فرا گرفته بود و جنایات وحشیانه و سبوعانه این رژیم ادامه داشت اما همان روز هم من با همه وجود حزبالله را از هر زمان دیگری سرزندهتر و مقاومتر دیدم. جمهوری اسلامی ایران از هر اجماعی که میان دولت، مجلس، مقاومت و مردم لبنان شکل گیرد، حمایت خواهد کرد. ما برای همه ملت عزیز لبنان آرزوی سلامتی و شادی توأم با نشاط داریم.
مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار تمامشدنی نیست
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت برگزاری مراسم تشییع و تدفین مجاهد کبیر شهید سیدحسن نصرالله و همچنین سیدهاشم صفیّالدّین با تجلیل از این دو شهید بزرگ مقاومت، تاکید کردند: دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمامشدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسماللّهالرّحمنالرّحیم
قال اللّه عزّ و جل: وَ لِلّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنینَ وَ لکِنَّ المُنافِقینَ لا یَعلَمون. (۱)
مجاهد کبیر و زعیم پیشتاز مقاومت در منطقه، حضرت سیّدحسن نصراللّه (اعلی اللّه مقامه)، اکنون در اوج عزّت است. بدن پاک او در سرزمین جهاد فیسبیلاللّه به خاک سپرده میشود، ولی روح و راه او هر روز سرافرازتر از پیش جلوه خواهد کرد انشاءاللّه، و راه را به رهروان نشان خواهد داد.
دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمامشدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت باذناللّه.
نام نیک و چهرهی نورانی جناب سیّدهاشم صفیّالدّین (رضوان اللّه علیه) نیز ستارهی درخشان تاریخ این منطقه است. او یاور نزدیک و جزء جدانشدنی رهبری مقاومت در لبنان بود.
سلام خدا و بندگان صالحش بر این دو مجاهد سرافراز و بر دیگر مبارزان شجاع و فداکار که در برههی اخیر به شهادت رسیدند، و بر همهی شهدای اسلام. و سلام ویژهی من به شما فرزندان عزیزم، جوانان سلحشور لبنان.
سیّدعلی خامنهای
سوم اسفند ۱۴۰۳
۱) سورهی منافقون، بخشی از آیهی ۸؛ «... و[لی] عزّت از آنِ خدا و از آنِ پیامبرِ او و از آنِ مؤمنان است، لیکن این دورویان نمیدانند.»
































