emamian

emamian

فرماندهی و مدیریت در دوران دفاع مقدس، گنجینه ای ارزشمند و مملو از دانش ها، تجربه ها و نوآوری ها بوده که حفظ، نگهداری و اِشاعۀ آن امری مهم و ضروری است.

دوران جنگ از جمله برهه های تاریخی موفق در عرصه *مدیریتی* کشور است که مدیران و فرماندهان آن، با وجود منابع محدود و کاستی های فراوان در عرصه های تجهیزاتی و فنی، توانسته اند به دستاوردهای فراوانی دست یابند.

نیل به این دستاوردها اغلب با به کارگیری خلاقیت ها، اندیشه ها، تکنیک ها و روش هایی بوده است که از سوی فرماندهان و رهبران جوان جنگ تحمیلی به کار گرفته شده است.

از جمله بخش های مهم این گنجینه گرانبها، تجربه های حاصل از مدیریت موفق و اثر بخش فرماندهان شهید دفاع مقدس است.

تعدادی از این فرماندهان به واسطه لیاقت معنوی، به فیض شهادت رسیده اند و اکنون در بین ما نیستند تا چگونگی و کیفیت روش ها و تکنیک های به کار گرفته شده از سوی آنها به طور صریح مورد سؤال قرار گیرد و تجربه ها و دانش های آنها به رشته تحریر درآید؛ اما هستند فرماندهان و مدیرانی از جنگ، که در صورت استخراج و بهره برداری صحیح از تجارب آنها، می توان به *الگوهای ارزش محور و بومی برای اداره سطح خُرد و کلان کشور* دست یافت.

علیرغم موفقیت های فراوان و چشمگیر در جنگ تحمیلی و کسب تجربه های مدیریتی منحصر به فرد و گرانبها در آن دوران از سوی فرماندهان و مدیران دفاع مقدس، اما هنوز آن طور که باید و شاید سرمایه گرانبهای علمی نهفته در تجربه ها و دانش های کسب شده فرماندهان دفاع مقدس مورد استفاده و بهره برداری قرار نگرفته است. به خصوص در حوزه نظری، پیاده سازی این دانش ها بسیار مغفول مانده و حرکتی جدی در جهت ثبت و انتقال آنها صورت نگرفته است.

از طرفی ارگانهای ارزشی و انقلابی کشور پی برده اند که برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی، *نیازمند مدیریت مؤثر و کارآمد* مبتنی بر آموزه های انقلابی و اسلامی هستند، که اوج تجلی این نوع مدیریت در *زمان دفاع مقدس و مدیریت فرماندهان جنگ* اتفاق افتاده است.

از این رو لازم است تا دانش های مدیریتی حاصل از تجربه باقی مانده از آن دوران، به بهترین و جامع ترین شکل تا قبل از اتلاف و فراموشی کامل آنها جمع آوری، مستندسازی و مورد بهره برداری قرار گیرند.

در واقع می توان به وسیله *تاریخ نگاری* و *تجربه نگاریِ* فرماندهان و مدیران دفاع مقدس، از اقدامات صورت گرفته آنان مطلع شده و عواید و منافع ملموس و غیر ملموس حاصل از آن را برای الگوبرداری و پیاده سازی در حوزه های مختلف مدیریتی کشور به کار گرفت.

تاریخ نگاری و تجربه نگاریِ دانش و تجربه های علمی، می تواند زمینه های تصمیم گیری و تصمیم سازی مؤثر و کارآمد را فراهم کند. زیرا مدیران فعلی نهادها و سازمان ها به هنگام اخذ تصمیم ها می توانند بر اساس شرایط محیطی، اهدف انقلاب اسلامی و سبک مدیران دفاع مقدس، تصمیم گیری کرده و از خطاها و تصمیم های آن دوران درس بگیرند.

 

به طور کلی منافع و مزایای تاریخ نگاری و تجربه نگاریِ فرماندهان و مدیران دفاع مقدس عبارت است از:


۱) ایجاد و شکل دهی نظام فکری هماهنگ و همراستا با آرمان های اسلامی و انقلابی برای مدیران و افراد امروز برای تصمیم گیری در شرایط مختلف؛
۲) دانشی انباشته و تجربه شده برای خلق نظریه های بومی مدیریت؛
۳) ابزاری برای الگوگیری از بهترین تجربه ها؛
۴) افزایش اعتماد به توان علمی داخلی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی؛
۵) بهره برداری از مدل های بومی مدیریت در کلاس های درسی دانشجویان؛
۶) ایجاد تحول در نظام مدیریتی کشور با استفاده از مدل های مدیریتی به دست آمده از شهیدان و فرماندهان جنگ؛
۷) فراهم آمدن زمینه ثبت، گسترش و آموزش فرهنگ سازمانی دفاع مقدس به نسل های بعدی انقلاب؛
۸) ایجاد و گسترش بینش، دانش، توان و خلاقیت در بین مدیران امروز؛
۹) ارائه الگوی مناسب برای نسل های آینده فرماندهان نیروهای مسلح، مدیران و مسئولان کشور.
۱۰) سریع تر کردن روند نیل به اهداف انقلاب اسلامی با استفاده کاربردی از تجربه ها و مدل های حاصل از شناخت تجربه های موفق و ناموفق فرماندهان و مدیران دفاع مقدس و بهره برداری از آموزه های آن برای پیشبرد اهداف نهادها و سازمان های انقلاب اسلامی.

 

با این وصف، در *گام دوم انقلاب* مدل مدیریتی فرماندهان دفاع مقدس *الگو و نیاز* کشور است. این دوران، به عنوان یک *تجربه مدیریتی موفق* مطرح است. الگوی مدیریتی که در میدان عمل امتحان خود را پس داده و کارآمدی و راهگشایی آن ثابت شده است.

بنابراین واضح است که این نوع مدیریت لازمه موفقیت و عبور از بحران‌ها است، چه در دوران دفاع مقدس که جنگ نظامی بود و چه در شرایط امروز کشور که شاهد جنگی همه جانبه از جانب دشمنان هستیم.

با این حال، مطالعه ابعاد مختلف دفاع مقدس، باید *سرمشق و سرلوحهٔ مسئولان امروزی* قرار گرفته و در اعتماد به جوانان و ایجاد تحول در امور اداره کشور مؤثر باشد، موضوعی که همواره *مورد تأکید مقام معظم رهبری* قرار داشته و دارد.

با توجه به اهمیت این موضوع و اهمیت بیشتر آن در شرایط جنگ و نبرد، بررسی شیوه‌های فرماندهی و مدیریت فرماندهان دفاع مقدس و انتقال آن به نسل آینده از ضروریات و هدایت‌ بخش نسل‌های آتی این سرزمین است.

ادوین واگنسولد،رهبر جنبش نژادپرست و راست افراطی پگیدا در هلند در جریان اعتراض خود در مقابل سفارت ترکیه در لاهه بار دیگر قرآن کریم را پاره کرد.

پارلمان عربی
پارلمان عربی ضمن محکوم کردن تکرار اقدامات تحریک‌کننده و پاره کردن نسخه‌ای از قرآن کریم در برابر سفارتخانه‌های چند کشور در لاهه، باردیگر خواستار تصویب قوانینی در حمایت از نمادهای دینی شد.

پارلمان عربی از مخالفت شدید خود با این اقدامات غیر مسئولانه که موجب برانگیختن احساس تنفر و خشونت شده و صلح و امنیت بین‌المللی را تهدید می‌کند، خبرداد.

این پارلمان تاکید کرد که اصرار بر انجام این گونه اقدامات غیر اخلاقی، به صورت مستقیم در ایجاد تنش سهم داشته و بر احترام متقابل در روابط میان ملت‌ها و دولت‌ها اثر می‌گذارد.

ترکیه
به همین مناسبت وزارت امور خارجه ترکیه در خصوص هتک حرمت قرآن کریم در مقابل سفارتخانه‌های ترکیه، پاکستان، اندونزی و دانمارک در لاهه هلند بیانیه‌ای صادر کرد.

وزارت خارجه ترکیه در این بیانیه تاکیدکرد: ما گسترش این حملات تحریک‌آمیز را که هدف آن تحقیر دین ما و مؤمنان به این دین است، محکوم می‌کنیم. این اعمال نفرت‌انگیز تحت پوشش آزادی بیان انجام می‌شود.

در ادامه آمده است: اکنون باید اقدامات مؤثری از سوی کشور‌هایی صورت گیرد که «حملات» در خاک آن‌ها رخ می‌دهد و این کشور‌ها باید تدابیری علیه این اقدامات تحریک‌کننده اتخاذ کنند که از سوی سازمان ملل به عنوان نشر نفرت مذهبی و نقض قوانین بین‌المللی شناخته می‌شوند.

در پایان تاکید شده است که ترکیه با قاطعیت در همه بسترها به مبارزه خود با این ذهنیت بیمار و نفرت‌محور ادامه خواهد داد.

اردن
اردن حمله به قرآن کریم در لاهه هلند را محکوم کرد و این اقدام را رفتاری غیرمسئولانه توصیف کرد که همزیستی مسالمت آمیز را تهدید و نفرت را تحریک می‌کند.
 
در این بیانیه آمده است که اردن با این رفتارهای غیرمسئولانه که احساسات تقریباً 2 میلیارد مسلمان در جهان را تحریک و همزیستی مسالمت آمیز را تهدید می‌کند، مخالف است.
 
وزارت امور خارجه تاکید کرد: احترام به نمادهای دینی، حمایت از فرهنگ صلح و پذیرش «دیگری» و کنار گذاشتن تعصب، یک مسئولیت جمعی است که همگان باید از آن تبعیت کنند.

ادوین واگنسولد،رهبر جنبش نژادپرست و راست افراطی پگیدا در هلند در جریان اعتراض خود در مقابل سفارت ترکیه در لاهه بار دیگر قرآن کریم را پاره کرد.

پارلمان عربی
پارلمان عربی ضمن محکوم کردن تکرار اقدامات تحریک‌کننده و پاره کردن نسخه‌ای از قرآن کریم در برابر سفارتخانه‌های چند کشور در لاهه، باردیگر خواستار تصویب قوانینی در حمایت از نمادهای دینی شد.

پارلمان عربی از مخالفت شدید خود با این اقدامات غیر مسئولانه که موجب برانگیختن احساس تنفر و خشونت شده و صلح و امنیت بین‌المللی را تهدید می‌کند، خبرداد.

این پارلمان تاکید کرد که اصرار بر انجام این گونه اقدامات غیر اخلاقی، به صورت مستقیم در ایجاد تنش سهم داشته و بر احترام متقابل در روابط میان ملت‌ها و دولت‌ها اثر می‌گذارد.

ترکیه
به همین مناسبت وزارت امور خارجه ترکیه در خصوص هتک حرمت قرآن کریم در مقابل سفارتخانه‌های ترکیه، پاکستان، اندونزی و دانمارک در لاهه هلند بیانیه‌ای صادر کرد.

وزارت خارجه ترکیه در این بیانیه تاکیدکرد: ما گسترش این حملات تحریک‌آمیز را که هدف آن تحقیر دین ما و مؤمنان به این دین است، محکوم می‌کنیم. این اعمال نفرت‌انگیز تحت پوشش آزادی بیان انجام می‌شود.

در ادامه آمده است: اکنون باید اقدامات مؤثری از سوی کشور‌هایی صورت گیرد که «حملات» در خاک آن‌ها رخ می‌دهد و این کشور‌ها باید تدابیری علیه این اقدامات تحریک‌کننده اتخاذ کنند که از سوی سازمان ملل به عنوان نشر نفرت مذهبی و نقض قوانین بین‌المللی شناخته می‌شوند.

در پایان تاکید شده است که ترکیه با قاطعیت در همه بسترها به مبارزه خود با این ذهنیت بیمار و نفرت‌محور ادامه خواهد داد.

اردن
اردن حمله به قرآن کریم در لاهه هلند را محکوم کرد و این اقدام را رفتاری غیرمسئولانه توصیف کرد که همزیستی مسالمت آمیز را تهدید و نفرت را تحریک می‌کند.
 
در این بیانیه آمده است که اردن با این رفتارهای غیرمسئولانه که احساسات تقریباً 2 میلیارد مسلمان در جهان را تحریک و همزیستی مسالمت آمیز را تهدید می‌کند، مخالف است.
 
وزارت امور خارجه تاکید کرد: احترام به نمادهای دینی، حمایت از فرهنگ صلح و پذیرش «دیگری» و کنار گذاشتن تعصب، یک مسئولیت جمعی است که همگان باید از آن تبعیت کنند.

آخوند «نعمان طاطاری» با تبریک فرارسیدن هفته وحدت و میلاد رسول اکرم (ص)، اظهار کرد: یکی از نقشه های استعمارگران از زمان های گذشته تاکنون در راه رسیدن به اهداف خود در کشورهای اسلامی، ایجاد تفرقه میان مسلمانان بوده و هست.
 
به گفته وی؛ آنها از دو طریق یکی تقویت تعصب نژادی و قومی - طایفه ای یا ملی گرایی و دیگری تحریک تعصبات فرقه ای مانند شیعه و سنی درصدد جلوگیری از وحدت ملت های اسلامی بر آمده اند.
 
این روحانی فعال فرهنگی و اجتماعی استان با تلاوت آیه 8 سوره مبارکه «انفال»(تُرْهِبُونَ بِهِی عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ)، تصریح کرد: شکی نیست که یکی از عوامل پیشرفت ملت‌ها و رمز پیروزی آنان، پیوند و اتحاد بوده است، همانگونه‌ ای که با اتحاد قطرات آب، مخزن بزرگ سد تشکیل و با پیوستن جوی‌های کوچک به همدیگر رودخانه‌ های عظیم ایجاد می‌ شود، با اتحاد انسان‌ها نیز صفوف بزرگی تشکیل می‌ شود که دشمن با نگاهش به وحشت افتاده و فکر تجاوز به آنان را برای همیشه از سر بیرون می‌ کند.
 
وی افزود: قرآن مجید در (آل عمران/103) «واعتصمو بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» ملل اسلامی را به سوی یگانه عامل وحدت، «تمسک به حبل اللّه» دعوت می‌ کند و از هر گونه تفرقه برحذر می ‌دارد.
 
به گفته وی؛ پیامبر اکرم (صلی ‌الله‌علیه ‌و ‌آله‌ وسلّم) فرموده است: «مثل

المؤمنین فی توادّهم و تعاطفهم وتراحمهم بمنزلة الجسد اذا اشتکی منه شی تداعی له سائر الجسد بالسهر والحمّی»؛ (تمام مسلمانان عالم اعضاء یکدیگر هستند و همه آنان به منزله یک جسد می‌ باشند که اگر عضوی از آن به درد آید سایر اعضاء نیز متاثّر خواهد شد).
 
آخوند طاطاری با بیان اینکه وحدت اسلامی به معنای اتحاد و هم بستگی پیروان مذاهب مختلف اسلامی است، ابراز کرد: شکّی نیست که ما در عصری زندگی می‌ کنیم که تمامی دشمنان برای نابودی اسلام هم پیمان گشته و تمامی امکانات سیاسی و اقتصادی خود را در سقوط اسلام از صحنه بین الملل بکار گرفته‌ اند.
 
وی ادامه داد: در چنین عصری بیش از هر عصر دیگر، مسلمانان نیاز به وحدت دارند و بیش از هر زمانی جامعه اسلامی به همکاری و مساعدت یکدیگر نیازمند است.
 
به گفته وی؛ در موقعیت فعلی، هر گونه حرکت مشکوک که موجب تفرقه میان صفوف مسلمانان باشد، به نفع اسلام و مسلمین نیست و هرگونه فحش و ناسزا قبل از آنکه به وحدت میان مسلمین و تقریب بین مذاهب ضربه بزند، چهره نورانی مکتب اسلام را در سطح بین الملل مخدوش کرده و طبقه تحصیل کرده را به مکتب نورانی اسلام بدبین می‌ کند.

این روحانی اهل سنت استان گلستان با اشاره به عواقب بدی که ملی گرایی برای کشورها دارد، اظهار کرد: امام خمینی رحمه الله فرموده اند: «از ملی گرایی خطرناک تر و غم انگیزتر، ایجاد اختلاف بین اهل سنت و جماعت با شیعیان و القای تبلیغات فتنه انگیز و دشمن ساز بین برادران اسلامی است».
 
وی افزود: امروزه، در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته اند، وحدت اسلامی بسیار ضروری تر از گذشته است.
 
به گفته وی؛ پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفادۀ دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت.

شیخ ابراهیم محمدی امام جمعه اهل سنت عسلویه در آستانه هفته وحدت ولادت رسول گرامی اسلام را مایه تحول و سرمنشا برچیده شدن کفر دانست و اظهار داشت: امروزه امت اسلامی دچار توطئه و نقشه های پلید دشمنان شده است که برای ایجاد تفرقه و دودستگی تلاش می کنند.

شیخ محمدی، افزود: وجود پیامبر رحمت(ص)، بزرگترین عامل تقویت وحدت و همدلی بین مسلمانان است؛ رسول اکرم(ص) سرآغاز دین مبین اسلام وبرچیده شدن بت پرستی ازسرزمین حجاز و منشابزرگترین تحول فکری وعقیدتی بشر به حساب می رود، در حقیقت هر مراسمی که تقویت وحدت امت اسلامی را در پی داشته باشد بایستی آن راحمایت کرد.

 وی تصریح کرد: در این میان مسئولیت علما بسیارخطیر می باشد؛ همگان وظیفه دارند این دسیسه ها وتوطئه ها را خنثی سازند.

وی عنوان کرد: از عوامل رسیدن به وحدت و نزدیکی مذاهب اسلامی صبر و شکیبایی است، در سیره پیامبر اسلام(ص) بسیار به صبر توصیه شده است که ایشان در زمانی که تحت محاصره سخت ترین و شدید ترین تحریم های معیشتی و اقتصادی در شعب ابی طالب قرار داشتند با قبول زجر و مشقت های فراوان رسالت خود و اسلام را حفظ نمودند.

وی در پایان تاکید کرد: باید با پیروی از رهنمودهای مقام معظم رهبری و حرکت در این مسیر و با صبر و شکیبایی مصداق آیه شریفه قرآن کریم که می فرماید: "اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم" اگر شما در راه خدا حرکت کنید، دین خدا را نصرت کنید، خدا شما را نصرت خواهد داد؛ این راه الهی را دنبال کنیم زیرا بهترین راه مبارزه باتفرقه وخنثی کردن توطئه های دشمنان اسلام ومسلمین تمسک به قرآن وسنت پیامبراکرم (ص) می باشد.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

نمازتان قبول! توسّلتان قبول! گریه‌ها و توجّهاتتان و دعاهایتان مورد لطف و اجابت الهی؛ ان‌شاءاللّه. خوشا به حال شما جوانها! دلهای روشن، آئینه‌های پاکیزه و آماده‌ی جذب و جلب عنایات الهی، توصیف واقعی شما جوانها است. اوّلاً عذرخواهی میکنم که جا کم بود برای نماز و بعد از نماز اسباب زحمت برایتان درست شد.

هر یک از این مجالس توسّل، از این حالات توسّلی که شما دارید، یک اتّصال و ارتباطی است با نور معنویّت لایزال حسینی (علیه الصّلاة و السّلام). شمع خاموش دل خودمان را در این توسّلات متّصل میکنیم به مشعل نورانی فراگیر انوار حسینی؛ و دلهایتان را روشن میکنید. نام امام حسین، راه امام حسین، توجّه به امام حسین، توسّل به حسین‌بن‌علی سیّدالشّهدا (سلام اللّه علیه) راهگشا است. به معنای واقعی کلمه «حُسَینٌ مِصباحُ الهُدیٰ»؛(۱) حسین چراغ هدایت است. این هدایت را شما در ضمیر خودتان، در باطن خودتان هم حس میکنید. هر کسی در یک محفل حسینی بنشیند و برخیزد، بدون تردید بهره‌ی معنوی از این نشست و برخاست میبرد؛ در این تردیدی نیست. هر کدام از ما ساعتی در این مجالس بنشینیم، دلهایمان آخر آن ساعت از اوّل آن ساعت پاکیزه‌تر و نورانی‌تر میشود. مهم این است که این را نگه داریم؛ مهم این است که این نورانیّت را بتوانیم حفظ کنیم.

در این سرود زیبایی که خودتان در اوّل این جلسه خواندید، گفتید که این راه، راه اراده است؛ بله، راه اراده است؛ باید با اراده حرکت کرد، باید با تصمیم حرکت کرد. جاذبه‌ها برای زاویه ایجاد کردن از این صراط مستقیم کم نیست. همیشه این زاویه‌ها بوده، و امروز بیشتر از همیشه است. اراده‌ی قوی لازم است تا در مقابل این جاذبه‌های شیطانی بتوانید مقاومت کنید. اگر مقاومت کردید، آن وقت قلّه را فتح خواهید کرد؛ و به قلّه‌ی حاکمیّت دین خدا، حاکمیّت حق، حاکمیّت عدل، به قلّه‌ی رسیدن به مقصود و غرض از خلقت انسانی که عبارت از تکامل انسان و کمال بشری باشد خواهید رسید؛ کاری که از بعد از زمان رسول خدا تا امروز انجام نگرفته. این کار، کار شما است. شما جوانهای امروز میتوانید مایه‌ی امید باشید، و مایه‌ی امیدید. بحثِ «میتوانید» نیست؛ مایه‌ی امیدید. امروز هر کدام از شما میتوانید یک مشعل نورانی باشید بر سر راه پیرامون خودتان و محیط پیرامونی خودتان. سعی کنید این را نگه دارید؛ تلاش کنید در این راه استقامت بورزید: فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛(۲) استقامت مهم است، ایستادگی مهم است و این کار را شما میتوانید بکنید و ان‌شاءاللّه به برکت توجّه و توسّل به حسین‌بن‌علی (علیه السّلام) خواهید کرد.

ان‌شاءاللّه همچنان که در این راه‌پیمایی‌های عظیمی که امروز و روزهای قبل بین نجف و کربلا و در راه کربلا وجود داشته یا در شهرستان‌ها به تبعیّت از آن راه‌پیمایی، راه‌پیمایی وجود داشته، همچنان که در این راه‌پیمایی‌ها با اراده و با استحکام حرکت کردید، جوانانه راه رفتید، در همه‌ی کارها، در راه معنویّت و حقیقت و حاکمیّت توحید ان‌شاءاللّه خواهید توانست با همین استحکام حرکت کنید. این، امیدی است که به شما جوانهای امروز هست، به شما جوانهای دنیای اسلام هست، و بخصوص به شما جوانهای ایرانی عزیزمان هست.

من امیدوارم خدای متعال به شماها کمک کند، توفیقتان بدهد و در این راه استقامت بورزید و همیشه حسینی زندگی کنید و حسینی بمانید.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته
 
 
بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۰۵
سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۱۱۲؛ «پس همان ‌گونه که دستور یافته‌اى، ایستادگى کن و هر که با تو توبه کرده [نیز چنین کند] ...»
شنبه, 01 مهر 1402 22:30

از نشانه های ظهور

رسول اکرم (ص):

 

یخرُجُ المَهدی و علی رَأسِه غَمامَةٌ فیها مُنادٍ ینادی «هذا المَهدی خَلیفةُ اللهِ فَاتَّبِعوهُ»

 

زمانی که حضرت مهدی(ع) ظهور می‌کند ابری بالای سر دارد که در آن منادی ندا می‌کند «این مهدی خلیفة‌الله است، از او متابعت و پیروی کنید.»

 

بحار، ج ٥١، ص ٨١

 

اگربخواهیم تحلیل همه جانبه ای از کارنامه درخشان دوره امامت امام حسن عسکری علیه السلام و نیز مواضع دقیق و سنجیده آن حضرت در برابر تحولات سیاسی و توطئه بسیار خطرناک و پیچده دشمنان اهل بیت علیهم السلام داشته باشیم امکان پذیر نیست مگر آن که دو نکته بسیار کلیدی ومهم به درستی تحلیل شود:

نکته اول:
از سال دهم هجرت و تشکیل سقیفه بنی ساعده تا سال 260 هجرت در این مدت 250 سال برای این که نتوانند هیچ یک ازائمه علیهم السلام تشکیل حکومت دهند و زعامت مسلمین را به دست گیرند دشمنان اهل بیت علیهم السلام در چند فاز وارد عمل شدند و درمقام حذف سیاسی و فیزیکی آنان برآمدند.
 
مرحله اول: حذف سیاسی
از سال دهم تا سال 36 در این مدت بیست و پنج سال آنچه اتفاق افتاد حذف سیاسی اهل بیت علیهم السلام بوده است. یعنی با جابجایی مقام ولایت و امامت به خلافت و تنزل دادن جانشینی پیامبر(ص) را از مقام قدسی درحد مقام اجرایی، در سقیفه بنی ساعده توطئه گران توانستند امام علی علیه السلام را از مقام مشروع انتصابی کنار زده و امت اسلامی را از نظام ولایی محروم نمایند.

مرحله دوم: حذف سیاسی وفیزیکی
از سال 40 تا سال 132 از هجرت، یعنی دوره حاکمیت امویان و مروانیان، حاکمیت کثیف و آلوده اموی و مروانی از دو فاز درمقام حذف اهل بیت علیهم السلام برآمدند در فاز اول حذف سیاسی بود که اجازه ندادند هیچ یک از امامان این دوره امام حسن، امام حسین وامام زین العابدین علیهم السلام زمام حکومت و رهبری را به عهده بگیرند و در فاز دوم در مقام حذف فیزیکی امامان بر آمدند که امام حسن وامام حسین و امام زین علیهم السلام را به شهادت رساندند.

مرحله سوم: حذف سیاسی، نژادی وفیزیکی
از سال 132 که بنی العباس به حکومت رسیدند و خلفایی چون، سفاح، منصور، هارون، مأمون سرکار آمدند آنان چون شناخت بیشتر و دقیق تر از اهل بیت علیهم السلام داشتند علاوه برحذف سیاسی نه تنها اجازه ندادند هیچ یک از امامان چهارگانه امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا علیهم السلام زعامت و رهبری امت اسلامی را به عهده بگیرند و تشکیل حکومت دهند بلکه هر چهارامام را به شهادت رساندند و فاز جدیدی را گشودند که حذف نژادی اهل بیت علیهم السلام بود، از همین رو اقدام به بازداشت سادات و به شهادت رساندن آنان نمودند تا نسل کشی کامل کرده باشند. چرا که می دیدند با حذف امام علیه السلام امامزادگان قیام کرده اند و راه و رسم اجدادشان را ادامه می دهند و تهدید بالفعل برای حاکمان پلید بنی العباس می باشند.

مرحله چهارم: حذف آخرین حلقه امامت و کانون الهام بخش
از سال 218 که دوره دوم حاکمیت بنی العباس و خلفای جوری چون((معتصم،واثق متوکل، مستعین، معتز، مهتدی، معمتد)) و دوره امامت امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام بوده است، حاکمان ستم پيشه‌ این دوره برای حذف اهل بیت علیهم السلام از چهار فاز برای حذف اهل بیت علیهم السلام وارد شدند:
اول: در حذف فیزیکی امامان علیهم السلام رَویه خلفای پیشین را تغییر دادند و امام این دوره را در جوانی به شهادت رساندند تا فرصت برای کادر سازی و ترویج نشر اندیشه ولایی پیدا نکنند، از همین رو امام‌ جواد علیه السلام را در 25 سالگی، امام هادی علیه السلام در 41 سالگی، امام حسن عسکری در 28 سالگی به شهادت رسیدند.

دوم: برای این که مانع از کادرسازی امامان علیهم السلام شوند و رابطه آنان را با شیعیان قطع نمایند امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام را ازمدینه به سامرا آوردند و در پادگان نظامی در حصر خانگی قرار دادند.

سوم: چون آشنا به روایات رسول الله صلی الله علیه السلام بودند و می دانستند آخرین حلقه امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است برای اینکه آخرین حلقه را که هنوز متولد نشده از میان بردارند و پروژه حذف اهل بیت علیهم السلام را تکمیل کنند مادر حضرت را به شدت تحت کنترل قرار دادند و توسط قابله پیوسته آن بانو را تست می کردند که اگر حامله هست مادر و فرزند را حذف فیزیکی نمایند.

چهارم: از آن جایی که تربت و مضجع شریف امام حسین علیه السلام کانون الهام بخش قیام های علویون و شیعیان بود برای خاموش کردن آن متوکل عباسی اقدام به تخریب تربت مطهر آن حضرت نمود.

***********

نکته دوم:
در چنین دوره سخت که می رفت، اهل بیت علیهم السلام به آخر خط رسیده و طرح و پروژه سقیفه بنی ساعده در حذف فیزیکی، سیاسی، عقیدتی اهل بیت علیهم السلام به نتیجه برسد، امام حسن عسکری علیه السلام با نقش استثنایی و عملیاتی کردن چهار گام کلیدی و موضع سنجیده و بسیار دقیق و قدسی خود، پروژه سیاسی و امنیتی، فرهنگی بسیار خطرناک امویان و عباسیان را به شکست کامل کشاند و اهل بیت علیهم السلام را غالب و ماندگارهمیشه تاریخ و دشمنان را مغلوب و حذف از صفحه تاریخ نمود.

1-تولد پنهانی آخرین حلقه امامت
با وجود همه تلاش و کنترل مامورین امنیتی حاکمیت بنی العباس در ردیابی تولد آخرین حلقه امامت، امام حسن عسکری علیه السلام با کرامت و تدبیره ویژه خود زمینه تولد آخرین حلقه امامت را فراهم آورد و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دامن پاک مادرش حضرت نرجس دیده به جهان گشود و متولد شد و امامت اهل بیت خودش را ادامه داد و ثابت شد((يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ(صف، آیه 8) مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد))

2- آماده سازی شعیان برای غیبت کبرا
آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف یکی دیگر از نقش های مهم امام‌حسن عسکری علیه السلام است، چرا که پنهان شدن پیشوا و رهبر هر جمعیت، یک حادثه غیر طبیعی و نامانوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای مردم دشوار است، پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم و امامان پیشین علیهم السلام، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته، افکار را برای پذیرش آن آماده می‌کردند این تلاش، در عصر امام هادی و عسکری علیهما السلام، به صورت جدی تری به چشم می‌خورد؛ این امر در زمان امام عسکری علیه السلام، جلوۀ بیشتری یافت؛ زیرا با وجود تاکید بر تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، او را فقط به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان می‌داد می فرمود:

((صاحبکم بعدی...‌(الارشاد، ج2، ص34) ؛ این، بعد از من صاحب شما است...))
((ان ابنی هو القائم من بعدی...(کمال الدین تمام النعمه، ج3، ص524) ؛ همانا فرزندم، قائم بعد از من است....))
((هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم...(همان،(524)؛این پیشوای شما پس از من و جانشین من بر شما است...))
((ابنی محمد هو الامام الحجة بعدی... (همان409)؛ فرزندم محمد امام و حجت پس از من است.))
از سوی دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت نیز روز به روز محدود تر و کمتر می‌شد؛ به گونه‌ای که حتی در شهر سامرا از طریق نامه یا به وسیلۀ نمایندگان خویش، به مردم پاسخ می‌داد. بدین ترتیب، آنان را برای پذیرش اوضاع و شرایط عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام آماده می‌ساخت.

3- تشکیل شبکه وکالتی
برای این که ارتباط امام علیه السلام با شیعیان با وجود حصر خانگی قطع نشود به دلیل این که تشیّع در مناطق مختلف و شهرهای متعدّدی گسترش و در نقاط فراوانی تمرکز یافته بود. شهرها و مناطقی مانند کوفه، بغداد، نیشابور، قم، خراسان، مدائن، یمن، ری، آذربایجان، سامرّاء، جرجان و بصره از پایگاه های شیعیان به شمار می رفتند، امام حسن عسکری شبکه (وکالتی) که پدرشان امام هادی علیه السلام با همین هدف تاسیس کرده بودند گسترش دادند تا پیوند شیعیان را با حوزۀ امامت از یک سو و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر برقرار سازد و از این رو نمایندگانی از میان چهره های درخشان و شخصیّت های برجستۀ شیعیان برگزید و در مناطق متعدّد، منصوب کرد. ایشان با آنان در ارتباط بود و از این طریق پیروان تشیّع را در همۀ مناطق زیرنظر داشت. نمایندگان امام که دارای سلسله مراتبی بودند و حوزۀ فعّالیت هر کدام از آنها مشخّص بود. در این میان، وجوه جمع آوری شده باید در نهایت به دست وکیل اصلی امام برسد و او به امام برساند و امام علیه السلام با این نقش ویژه اش توانست موجودیت اقلیت شیعه را حفظ نماید.

4- زنده نگه داشتن زیارت تربت سیدالشهدا علیه السلام
خلفای عباسی از همان آغاز حكومت دریافته بودند تربت مطهر سیدالشهداء کانون الهام بخش قیام و نهضت ها است چرا که آنان خود در لوای شعار(لثارات الحسین) در برابر مروانیان قیام کردند و حکومت عباسی را تشکیل دادند ولی پس از تثبیت حکومت نخست منصور دوانیقی، سپس هارون و متوکل تربت و قبه سیدالشهداء را تخریب کردند وآب بستند، ولی امام حسن عسکری علیه السلام با کلام نورانی شان که‌: (عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ: صَلَواتُ إحدي و خَمسينَ، و زيارةُ‌ الأربعينَ، و التَّخَتُّم بِاليَمينِ، و تَعفيرُ الجَبينِِ، و الجَهْرُ بِبسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ.((اقبال، ج3، ص100): نشانه‌هاي مؤمن پنج چيز است: اوّل: نماز پنجاه و يك ركعت (واجب و نافله در طول شبانه روز). دوّم: زيارة اربعين حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام. سوّم: انگشتر در دست راست نمودن. چهارم: پيشاني بر خاك گذاردن. پنجم: بلند گفتن بسم‌ الله ‌الرّحمن الرّحيم در نمازهاي جهريّه (صبح، مغرب و عشاء) آنچنان زیارت مضجع و تربت جدشان حسین بن علی علیه السلام را زنده وماندگار نمودند که پس 1383 سال بعد از واقعه کربلا بیست و پنج میلیون نفر عاشقان دل باخته برای زیارت اربعین ازسراسر جهان با پای پیاده ازنجف به کربلا مشرف شوند.

یکی از اهداف و برنامه‌های کلی پیامبر و معصومان علیهم‌السلام حراست و مرزبانی از اندیشه‌های اسلامی بود که با آغاز بعثت و دعوت پیامبر شروع شده و هریک از امامان بزرگوار به تناسب شرایط زمانی خود به این وظیفه مهم و خطیر پرداخته‌اند.
 
امامان علیهم‌السلام  با افراد و گروه‌های بسیاری که به ظاهر مسلمان بوده، اما افکار خارج از اندیشه‌های دینی و اسلامی داشتند، به بحث و گفت و گو و مقابله جدی می‌پرداختند.
 
بدین شکل که اگر فرد یا افرادی دچار اشتباهات یا تناقضاتی می‌شدند، نخست به هدایت و روشنگری و به دور از هر گونه موضع‌ گیری کار خود را آغاز می‌کردند.
 
 اما همین که احساس می‌شد، این فکر انحرافی به دنبال جریانی پنهان یا آشکار، خود را نشان داده است فوراً دست به افشاگری علیه آنان می‌زدند.
 
و گاهی نیز همین اندیشه‌ها که هر روز در لباس نویی خود را در جامعه اسلامی آشکار می‌کرد، خلفای بنی عباس را هم به دام انداخته و گاه می‌شد همان افکار غلط، سیاست نظام را ترسیم می‌نمود.
 
. بی‌شک یکی از علل و انگیزه‌های جدا ساختن امامان علیهم‌السلام از امت اسلامی، همین جهت بود که عده‌ای از خدا بی‌خبر می‌خواستند با استفاده از قدرت خلافت اسلامی، جامعه را به سمت و سویی که خود می‌خواهند، بکشانند .
 
و جوانان را نسبت به باورهای دینی سست کنند و آنها را در دامان همان اندیشه‌های باطلی که از پیش طراحی کرده و رواج داده بودند، بیندازند تا کسی نتواند آزادانه در برابر این تهاجم ایستادگی نماید.
 
این نوشتار، به بخش بسیار کوچکی از تلاش‌های جدی امام یازدهم در پاسخ گویی به انحرافات فکری و شبهات دینی پرداخته است.
 

چگونه امام حسن عسکری(ع) به انحرافات فکری مذاهب و شبه اندازان دینی پاسخ داده است؟

امام حسن عسکری(ع) و نگهبانی از اندیشه اسلامی

خلفای عباسی از هرگونه اِعمال فشار و محدودیت بر امامان شیعه دریغ نمی کردند. زندگی امام حسن عسکری (ع)با تهدیدها و آزارهای گوناگون همراه بود؛ به گونه ای که این فشارها در زمان امام جواد و امام هادی و امام حسن عسکری (ع) به اوج خود رسید.
خلفا، این امامان بزرگوار را برای تحت نظر داشتن، در محل زندگی شان زندانی کرده و افرادی را برای مراقبت از رفتار ایشان گماشته بودند.
 
 به همین دلیل، شیعیان نمی توانستند به راحتی با امام خود ارتباط داشته و رهنمودهای لازم را از ایشان دریافت کنند.
 
 ایشان بارها از وجود جاسوس هایی در زندان خبر داده بودند که خود را شیعۀ امام معرفی می کردند تا بتوانند اطلاعاتی کسب کنند؛ اما امام از این موضوع آگاه شده و شیعیان خود را نیز از این مطلب مطلع می کرد.[1]
 
بر امام حسن عسکری (ع) فشارها و محدودیت های فراوانی وارد شد که می توان آن را به دوعامل مرتبط دانست:
 
۱. در زمان ایشان، شیعه به صورت قدرتی عظیم در عراق در آمده بود و همۀ مردم می دانستند که این گروه به خلفای وقت معترض بوده و حکومت هیچ یک از عباسیان را مشروع و قانونی نمی دانند و معتقدند که امامت الهی در فرزندان علی ˆ (ع) باقی است و در آن زمان، شخصیت ممتاز این خانواده، امام حسن عسکری (ع)بود.[2]
 
۲. خاندان عباسی و پیروان آنان، طبق روایات و اخبار متواتر، می دانستند مهدی موعود (ع) که محوکنندۀ همۀ حکومت های خودکامه است، از نسل حضرت عسکری (ع) خواهد بود؛ به همین دلیل، پیوسته مراقب وضع زندگی او بودند تا بلکه بتوانند او را از بین ببرند.[3]
 
تحت نظر و در زندان بودن امام عسکری (ع)، در طول مدت امامت، ازیک سو و محدود بودن دوران امامت آن حضرت، ازسوی دیگر، موجب شده است.
 
 تا تاریخ زندگی آن امام و فعالیت ها و مواضع ایشان در برابر جریانات مختلف روز، در هاله ای از ابهام باقی بماند.
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهۀ تناقض آیات قرآن

یکی از جریاناتی که در طول تاریخ اسلام در مقابله با این دین جاودانه و کتاب آسمانی آن وجود داشته است، شبهه آفرینی معاندان در جهت سست کردن اعتقادات مسلمانان بوده است.
 
ازجمله دشمنی‌های این جریان، تناقض تراشی برای آیات قرآن کریم به انگیزه تقدس‌زدایی از این معجزۀ جاودان پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله می‌باشد. غافل از اینکه خداوند حافظ و نگهبان آن بوده و خواهد بود: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ »[4]
 
قرآن کریم دربردارنده آیات محکم، متشابه، ناسخ و منسوخ بوده و آیات آن علاوه بر معانی ظاهری دارای معانی باطنی نیز هست که تفسیر و تأویل آن‌ها را جز خدا و راسخان در علم که رسول خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند نمی‌دانند.
 
خداوند در قرآن کریم با بیان انواع آیات قرآن کریم، خصومت و توطئه مخالفان قرآن را مطرح کرده و مفسرین واقعی قرآن را معرفی می‌کند:
 
«هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ»
 
او کسى است که این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات «محکم» [صریح و روشن‏] است که اساس این کتاب مى‏باشد [و هرگونه پیچیدگى در آیات دیگر، با مراجعه به این‌ها، برطرف مى‏گردد].
 
 و قسمتى از آن، «متشابه» است [آیاتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود ولى با توجه به آیات محکم، تفسیر آن‌ها آشکار مى‏گردد.]
 
اما آن‌ها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات‌اند، تا فتنه‏انگیزى کنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسیر (نادرستى) براى آن مى‏طلبند درحالی‌که تفسیر آن‌ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند.
 
(آن‌ها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى‏گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمى‏شوند (و این حقیقت را درک نمى‏کنند).[5]
 
با غفلت از این مهم است که انسان دچار لغرش می‌شود و چه‌بسا از پیش خود تناقضاتی نیز به کتاب عزیز مطرح کند.
 
رسول خدا و ائمه علیهم‌السلام با درک عمیق این جریان درصدد هدایت گمراهان برآمدند و شبهات را از ساحت مقدس این کتاب آسمانی زدودند.
 

پاسخ امام حسن عسکری علیه‌ السلام

ابوالقاسم کوفى در کتاب تبدیل مى‏نویسد: اسحاق کندى که از فیلسوف‏هاى زمان خود بود شروع کرد به نوشتن کتابى به نام تناقض القرآن. مدت‌ها مشغول نوشتن آن بود. تنها، بى‏آنکه کسى را متوجه نماید. به این کار اشتغال داشت.
 
یکى از شاگردان او خدمت امام حسن عسکرى علیه‌السلام رسید.
 
حضرت امام حسن عسکرى به او فرمودند: یک مرد رشیدی میان شما وجود ندارد تا استادتان کندی را از مشغول شدن به تناقض تراشی برای قرآن بازدارد؟
 
شاگرد اسحاق کندی جواب داد: ما از شاگردان این مرد هستیم چطور مى‏توانیم در این مورد یا کار دیگرى بر او اعتراض نمائیم ؟!
 
امام علیه‌السلام فرمودند: مى‏توانى آنچه به تو مى‏ آموزم به او برسانى؟
 
جواب داد آرى.
 
حضرت فرمودند:
 
مى‏روى پیش او خیلى به او محبت مى‏کنى و در کارى که اشتغال دارد به او کمک خواهى کرد. وقتى به تو انس گرفت و با او نزدیک شدى، می گوئی یک سؤال برایم پیش‌آمده اگر اجازه مى‏دهى بپرسم؟ او خواهد گفت سؤالت را بکن.
 
به او بگو اگر متکلم قرآن پیش تو بیاید و بگوید منظورم از این سخن غیر آن چیزى است که تو گمان کرده ‏اى (و با خود خیال مى‏کنى متناقض است). او در جواب تو خواهد گفت ممکن است زیرا مرد فهمیده ‏اى است وقتى بشنود مى‏پذیرد.
 
وقتى این کار را کردى بگو شاید متکلم قرآن غیر آنچه تو خیال کرده‏ اى، از سخن خود اراده کرده باشد؛ در این صورت تو کلام او را در غیر معنى مراد متکلم معنى کرده‏ اى.
 
شاگرد پیش استاد کندى رفت و خیلى به او محبت نمود تا بالاخره این سؤال را کرد. مرد کندى گفت باز حرف خود را برایم تکرار کن. براى مرتبه دوم گفت. استاد کندى به فکر فرورفت و فهمید چنین چیزى هم محتمل و هم جایز است.
 
سپس به شاگرد گفت: این سخن را چه کسی به تو یاد داده است؟
 
شاگرد گفت: به دلم افتاد، و از تو پرسیدم.
 
استاد گفت: این کلام، بسیار بلندپایه است، که از مانند تو بعید است سرزند، تو هنوز به چنین مقام عالی علمی نرسیده‌ای.
 
شاگرد گفت: این سخن را از ابو محمد (امام حسن عسکری علیه‌السلام) شنیده‌ام.
 
استاد گفت: اینک حقیقت را گفتی، و چنین مسائلی جز از این خاندان شنیده نمی‌شود.
 
آنگاه استاد، درخواست آتش کرد، و تمام آنچه را درباره تناقض گوئی قرآن تألیف کرده بود سوزانید و نابود کرد.[6]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به نامه ی نامرئی

مهم ترین فعالیت امام عسکری (ع) روشنگری افراد دربارۀ مقام امامت و تثبیت این جایگاه در ذهن آنان بود که گاهی از طریق نوشتن نامه برای افراد، دیدگاه حضرت در مواضع گوناگون معلوم می شد.
 
 مانند نامه به اسحاق بن اسماعیل که در آن، با استناد به آیات قرآن، امر امامت را ثابت می کند.[7] گاهی این کار با ظهور کرامتی از ایشان متجلی می شد؛ مانند پاسخ به نامۀ فردی ناصبی که به خط نامرئی نوشته شده بود.
 
جزئیات این رویداد چنین است: در مجلسی از کرامت های آن حضرت بحث شد، فرد ناصبی گفت: «اگر او به نامۀ من که با خط نامرئی می نویسم، پاسخ داد، می دانم که برحق است.»
 
نامه هایی برای امام نوشتند که نامۀ فرد ناصبی نیز در میان آن ها بود. حضرت پاسخ نامه ها را داد و در کاغذی جداگانه اسم آن فرد و پدر و مادرش را نیز نوشت و برای آنان فرستاد.
 
 وقتی فرد ناصبی این کرامت را از امام دید، به امامت آن حضرت اعتراف کرد.[8] با اینکه امام درمقایسه با امامان پیشین، با وضعیت دشوارتر و محدودیت های بیشتری روبرو بود.
 
 همان سیاست منفی آنان را در برابر خلافت دستگاه عباسی دنبال کرد و شیعیانِ خود را نیز، از همکاری با آنان بر حذر می داشت.
 
باوجود تمام محدودیت ها و کنترل های شدید، با گزینش شیوه های بسیار ظریفِ پنهان کاری، نامه هایی را به افراد و پیروان فرستاده و موضع منفی خود را در برابر اقدامات و عقاید خلفا بیان می کرد.
 
 ایشان برای فاش نشدن محتوای نامه ها، آن ها را درون ظرف های مشک و روغن یا درون چوب، قرار می داد.[9]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهه بداء

یکی از شبهات موجود در زمان امام، مسئلۀ بداء[10] بود که دربارۀ آیۀ زیر مطرح می شد: «یمْحُو اللَّهُ مَا یشاءُ وَ یثبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ.» امام در پاسخ احمد بن صالح دراین بارۀ فرمود:
 
 «هل یمحو إلا ما کان و هل یثبت إلا ما لم یکن؟» (=آیا محو می کند جز آنچه بوده و آیا اثبات می کند جز آنچه نبوده است؟) احمد بن صالح می گوید:
 
«پیش خودم گفتم این برخلاف گفتۀ هشام بن حکم است که اظهار می داشت: خدا به چیزی آگاه نیست تا وجود پیدا کند. دراین هنگام، امام در من نگریست و فرمود:
 
«خدا جبار و حکمران بالاتر است و به همه چیز، قبل از اینکه بوجود بیایند، آگاهی دارد. » گفتم: «گواهی می دهم که تو حجت خدایی.»[11]
 
امام با توجه به آیۀ «وَ منْ یتوَلَّ اللَّه وَ رَسولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون»[12]، حزب خدا را این گونه معرفی می کند: «برای انتساب به حزب الله فقط ادعا کافی نیست.
 
 بلکه آن انتسابی عقیدتی است و رابطۀ فکری را که رابطۀ عملی، لازمۀ آن است، کامل می کند. بنابراین کسی که به خدا ایمان بیاورد.
 
 و پیامبرش را تصدیق کند و حق اولیای خدا را بشناسد و راه هدایت آن ها را پیروی نماید، او در شعار حزب الله و رستگار است.»[13]
 
اختلافات عقیدتی که در طول دورۀ اسلامی و ازجمله دورۀ امامان متأخر شیعه بروز یافته بود، در زمان امام عسکری (ع) شدت پیدا کرد و در بسیاری از مواقع، به آشوب و تشنج و مشکلات اجتماعی و سیاسی منجر شد.
  

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شرایط سخت اقتصادی

منابع تاریخی نشان می دهد که امام گاهی در جمع یاران خود حاضر می شد و رهنمودهای لازم را به آنان می داد و شیعیان نیز با بهره گرفتن از فرصت ایجادشده، مشکلات خویش بازگو می کردند.
 
از نکات مهم در تشکیل این جلسات، حفظ و تقویت روحیۀ انقلابی شیعیان در آن وضعیت سخت و بحرانی و مستحکم کردن رابطۀ امت و امامت بود.
 
 در وضعیتی که حکومت عباسی، عده ای را با تطمیع به سوی خود جذب می کرد و گروهی را با ارعاب و تهدید از گرد امامان پراکنده می ساخت.
 
 برافروخته نگه داشتن شراره های ایمان و اخلاص در درون افراد و آماده نگه داشتن آنان برای فداکاری در راه دین، تحمل کمبود ها و فشار ها، از رسالت های مهم امام عسکری (ع) دربارۀ شیعیان بود.
 
ازاین رو می بینیم وقتی یکی از یاران امام طی نامه ای به آن حضرت، از وضعیت بد زندگی خود شکوه می کند، امام در پاسخ این گونه می فرماید:
 
 «تهیدستی و بامابودن، بهتر از بی نیازی درکنار دیگران و کشته شدن با ما، بهتر از زندگی با دشمنان ماست.»[14]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به اندیشه غلو

علامه مجلسی از «ادریس بن زیاد کَفَر توثایی» نقل کرده که وی می‌گفت: من از جمله افرادی بودم که درباره آنها غُلوّ می‌کردم. روزی برای دیدار با ابومحمد عسکری علیه‌السلام روانه سامرا شدم؛
 
 وقتی که وارد شهر شدم، از فرط خستگی خود را بر پلکان حمامی انداخته و کمی به استراحت پرداختم. در این بین خواب چشمان مرا ربود؛ پس بیدار نشدم مگر با صدای کوبیدن آرامی که به وسیله چوب‌دستی که در دست امام عسکری علیه‌السلام بود
 
. پس با همان اشاره از خواب بیدار شده و او را شناختم. فوراً از جای برخاسته و در حالی که آن حضرت سوار بر اسب بودند، پا و زانوی مبارکش را بوسه زدم، اولین سخنی که امام در این ملاقات کوتاه به من فرمود، این بود:
 
 «یا ادریس! «بل عباد مکرمون، لایسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون»؛ [15] ای ادریس! بلکه آنان بندگان مقرب خدایند و در گفتار بر او سبقت نمی‌گیرند و به فرمان وی عمل می‌کنند.»
 
 در این جا حضرت با عنوان کردن این آیه خواستند به او بفهمانند که اندیشه غُلوّ درباره ما باطل است و ما از خود هیچ اختیاری جز آن که خداوند اراده کند، نداریم؛ چرا که ما به دنبال امر و اراده خدا بوده و فرمان او را انجام می‌دهیم.
 
ادریس که از جواب کوتاه امام عسکری علیه‌السلام کاملاً آگاه شده بود، در پاسخ امام گفت: ای مولای من! مرا همین کلام بس است؛ زیرا آمده بودم تا این مسأله را از شما بپرسم [16]
 

برخورد امام حسن عسکری (ع) باغلات و مفوضه

از دیگر برخوردهایی که امام حسن عسکری علیه‌السلام با منحرفان فکری داشت، همانا موضع‌گیری در برابر غلات و مفوّضه بود؛ یعنی همان‌هایی که عقیده داشتند:
 
خداوند در ابتدای آفرینش با خلق کردن پیامبر، همه چیز را به او واگذار کرده، سپس این پیامبر است که دنیا و هر آنچه که در او هست را آفریده است. و برخی گفته‌اند: خداوند این اختیار را به علی بن ابیطالب علیه‌السلام داده است. [17] .
 
 و چون این اندیشه انحرافی لطمه شدیدی بر عقاید مسلمانان می‌زد، و پیامدهای ناگواری در پی داشت، بدین جهت از آغاز پیدایش این تفکر غلط، مورد نکوهش معصومان علیهم‌السلام قرار گرفت و این طایفه را بدتر از یهود و کفار قلمداد کردند.
 
 زیرا چیزی مدعی شده بودند که حتی یهود و نصارا هم نگفته بودند. چرا که یکی از آثار این تفکّر غلط، غُلوّ درباره پیامبر و معصومان علیهم‌السلام بود.
 
 از این رو، امام عسکری علیه‌السلام مسلمانان را از پیروی چنین افرادی با چنین افکاری بر حذر می‌داشت و گاهی با برخی از ساده‌اندیشان و فریب خوردگان بسیار بزرگوارانه برخورد می‌کرد، به امید آن که از باور خود دست بردارند.
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به نماینده مفوضه

در ملاقاتی که امام با کامل بن ابراهیم به نمایندگی از گروهی از مفوضه داشت، وی پاسخ سؤالات خود را از امام عصر این گونه دریافت کرد: مفوضه دروغ گفته اند؛ بلکه دل های ما ظرف مشیت های الهی است. پس اگر او بخواهد، ما می خواهیم.
 
امام عسکری (ع) برای تأیید گفتار فرزندش، امام عصر عجل الله فرجه و رد گفتۀ مفوضه به کامل بن ابراهیم فرمود: «پاسخ خود را دریافت کردی، دیگر برای چه اینجا نشسته ای؟ از جای برخیز.»[18]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به نماینده واقفیه

یکی دیگر از گروه‌های انحرافی که پس از شهادت امام موسی بن جعفر علیه‌السلام پدید آمد، آنهایی بودند که ادّعا داشتند: موسی بن جعفر علیه‌السلام هنوز از دنیا نرفته است.
 
 بنیانگذاران این طایفه، زیاد بن مروان قندی، علی بن أبی‌حمزه و عثمان بن عیسی می‌باشند و علت انکار آنان در آغاز کار، این بود که نزد این سه نفر، اموالی از حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام وجود داشت،
 
 چون نمی‌خواستند اموال امام کاظم علیه‌السلام را به فرزندش امام رضا علیه‌السلام تحویل دهند، شهادت امام کاظم علیه‌السلام را منکر شدند. در پاسخ نامه امام رضا علیه‌السلام ـ که به آنها نوشته بود تا اموال را بازگردانند،
 
 زیرا او قائم مقام پدرش موسی بن جعفر علیه‌السلام است ـ زیاد قندی و ابن ابی‌حمزه، منکر چنین پولی در نزد خود شدند و اما عثمان بن عیسی به حضرت نوشت:
 
 پدرت هنوز زنده است و هر که چنین ادعایی کند، سخن باطلی گفته و تو هم اینک به گونه‌ای عمل کن که خود می‌گویی از دنیا رفته است. ولی او به من دستور نداده چیزی به تو بدهم.... [19] .
 
 آری، این گروه با توقف در امامت موسی بن جعفر علیه‌السلام از همان ابتدا مورد لعن، نفرین و برائت امامان علیهم‌السلام بوده و به گروه «مَمْطوره» نیز اشتهار یافتند. [20]
 
علامه مجلسی از «احمد بن مطهّر» روایت کرده: برخی از یاران ما به امام حسن عسکری علیه‌السلام نامه نوشته و از وی درباره کسی که بر حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام توقف کرده ـ و فراتر نرفته است ـ سؤال کرده بود که: آیا آنها را دوست داشته باشم یا از آنان بیزاری جویم؟
 
حضرت در پاسخ فرمود: «آیا برای عمویت آمرزش می‌خواهی؟ خداوند عمویت را نیامرزد، از او بیزاری بجوی و من در پیشگاه خداوند از آنها بیزاری می‌جویم.
 
 پس با آنان دوستی نداشته باش، از بیماران‌شان عیادت مکن و در تشییع جنازه مردگان‌شان حاضر مشو و بر امواتشان نماز نخوان، خواه امامی را از سوی پروردگار منکر شوند، و یا امامی را که از سوی خداوند نمی‌باشد، بر آنها اضافه کند و یا قائل به تثلیث باشند.
 
بدان، کسی که تعداد ما را اضافه بداند، مانند کسی است که از تعدادمان کاسته باشد و امامت ما را انکار کند.» تا قبل از این مکاتبه و جریان، شخص سؤال کننده نمی‌دانست که عمویش هم در ردیف «واقفیان» است و حضرت او را از این موضوع آگاه ساخت. [21]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) هنگام سردرگمی در پاسخ به شبهات

امام حسن عسکری (ع) به پیروان خود توصیه می فرمود که اگر دربارۀ مسائل پیش آمده در جامعه که موجب سردرگمی یا ایجاد شک وشبهه می شود، نمی توانند مسیر درست را انتخاب کنند، توقف کنند تا با انتخاب اشتباه، موجبات تباهی دین و دنیای خود را فراهم نسازند.
 
ایشان می فرماید: «اورَعُ النّاسِ مَن وَقَفَ عِندَ الشُّبهَة. اعبُدُ النّاسِ مَن اقامَ علَی الفَرائِض. ازهَدُ النّاسِ مَن تَرَکَ الحَرامَ. اشَدُّ النّاسِ اجتِهاداً مَن تَرَکَ الذُّنوبَ»
 
(=پارساترین مردم کسی است که در هنگام شبهه توقف کند. عابدترین مردم کسی است که واجبات را انجام دهد. زاهدترین مردم کسی است که حرام را رها کند.
 
 کوشاترین مردم کسی است که گناهان را کنار بگذارد».[22] ازطرفی، همواره تأکید می کرد که جز مسلک علی (ع)، شیوۀ دیگری اختیار نکرده و از پیروی از سایر فرق به شدت بپرهیزند.
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به صاحب الزنج

در عصر خلافت مهتدی عباسی، شورشی در جنوب عراق آغاز شد و رهبری آن را فردی به نام صاحب الزنج برعهده داشت. او در این شورش پیروزی های بزرگی به دست آورد.
 
 او پس از پیروزی، در نزدیکی شهر بصره، شهر جدیدی، به نام مختاره، برای خود و سپاهیان خویش بنا کرد.
 
 صاحب الزنج و سپاهیان او پس از سال ها نبرد و کشتار مردم و تاراج اموال آنان، به عافیت طلبی و ایجاد رفاه و زندگی اشرافی روی آوردند.
 
 قیام زنگیان علیه عباسیان، در عصر امام حسن عسکری (ع) رخداد و آن حضرت که امام شیعیان و بزرگ علویان بود.
 
 هنگامی که شنید برخی از مردم، صاحب الزنج را علوی می دانند، به صراحت بیان کرد که وی از اهل بیت (ع) نیست: «صاحِبُ الزَّنج لَیسَ مِنّا اهلَ البَیتِ»[23]
 
امام در این اعلام موضع، بی اینکه از نظر سیاسی دربارۀ حرکت او اظهار نظری کرده باشد، به طرد وی از خاندان علوی بسنده کرد و در آن وضعیت، این منطقی ترین موضع گیری بود؛
 
چه انیکه از نظر امام، هردو طرف درگیر، در جبهۀ باطل قرار داشتند و مخالفت صریح با یک جبهه، موافقت با جبهۀ دیگر تلقی می شد. ازاین رو، حضرت برای جلوگیری از هرنوع سوء استفادۀ مخالفان، از اعلام موضع سیاسی در برابر جریان یادشده خودداری کرد.
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) با علم غیبی

امام عسکری علیه السلام برای زدودن این شک و تردیدها و حفظ یاران خود از خطر گمراهی و هدایت گمراهان ناگزیر می شد پرده های حجاب را کنار زده و از آن سوی جهان ظاهر، خبر دهد.
 
این شیوه، از مؤثرترین روش های جلب مخالفان و تقویت ایمان شیعیان به شمار می آمد. در اینجا به برخی از این معجزات اشاره می رود.
 
1 ـ امام عسکری حدود بیست روز پیش از قتل معتز به اسحاق بن جعفر زبیری نوشت: در خانه خود بمان. حادثه مهمی اتفاق خواهد افتاد! وی می گوید:
 
 پس از آن که بریحه کشته شد، به محضر امام نوشتم: حادثه ای که گفته بودید رخ داد، اینک چه کنم؟ امام پاسخ داد: حادثه ای که گفتم، حادثه دیگری است! طولی نکشید معتز کشته شد. [24]
 
2 ـ محمد بن عیّاش می گوید: چند نفر بودیم که در مورد کرامات امام عسکری علیه السلام با هم گفت و گو می کردیم. فردی ناصبی (دشمن اهل بیت علیهم السلام) گفت: من نوشته ای بدون مرکب برای او می نویسم، اگر آن را پاسخ داد، می پذیرم که او بر حق است.
 
ما مسائل خود را نوشتیم. ناصبی نیز بدون مرکب روی برگه ای مطلب خود را نوشت و آن را با نامه ها به خدمت امام فرستادیم.
 
حضرت پاسخ سؤال های ما را مرقوم فرمود و روی برگه مربوط به ناصبی، اسم او و اسم پدرش را نوشت! ناصبی چون آن را دید از هوش رفت، و وقتی به هوش آمد، حقّانیت حضرت را تصدیق کرد و در زمره شیعیان قرار گرفت. [25]
 
3 ـ شخصی به نام حلبی می گوید: در سامرّاء گرد آمده بودیم و منتظر بیرون آمدن ابومحمد (امام عسکری علیه السلام) از خانه بودیم، تا او را از نزدیک ببینیم. در این هنگام نا مه ای از حضرت به ما رسید که در آن نوشته بود:
 
«به هوش باشید. هیچ کس بر من سلام نکند و کسی با دست به سوی من اشاره نکند؛ زیرا در غیر این صورت، جانتان به خطر خواهد افتاد»
 
در کنار من جوانی ایستاده بود. به او گفتم: «از کجایی؟» گفت: «از مدینه». گفتم: «این جا چه می کنی؟» گفت: «من از نوادگان «ابوذر غفاری» هستم. درباره ی امامت ابومحمد علیه السلام اختلافی پیش آمده است، آمده ام او را ببینم و از او سخنی بشنوم یا نشانه ای ببینم تا دلم آرام گیرد.»
 
در این هنگام امام حسن عسکری(ع) همراه خا دم خویش بیرون آمد. وقتی نزدیک ما رسید، به جوانی که در کنار من بود، نگریست و فرمود: «آیا تو غفاری هستی؟»
 
جوان پاسخ داد: «آری». امام فرمود: «مادرت «حمدویه» چه می کند؟» جوان پاسخ داد: «خوب است». امام پس از این سخنان کوتاه از کنار ما گذشت. رو به جوان کردم و گفتم: «آیا او را قبلاً دیده بودی؟»
 
 پاسخ داد: «خیر.» گفتم: «آیا همین تو را کافی است؟» گفت: «کم تر از این نیز کافی بود.» [26]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به سوال توحید

امام در پاسخ به نامه ای که سهل بن زیاد به ایشان نگاشته و از توحید سؤال کرده بود، چنین نوشت:
 
تو درمورد توحید سؤال کردی و بدان که درک توحید ذاتی بر شما لازم نیست. خداوند متعال یکی است، یکتاست، بی نیاز و کامل است،
 
 فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. کسی همانند او نمی باشد. آفریدگار است و آفریده نیست. هرچه از اجسام و غیرآن ها، بخواهد خلق می کند، هرچه بخواهد به تصویر می کشد و نقاشی می کند؛
 
 ولی خودش صورت ندارد. نام های او مقدس است و بالاتر از آن است که همانندی داشته باشد. تنها او آفریدگار است و چیزی مثل و مانند او نیست و او شنوا و آگاه است.[27]
 
محمد بن ربیع شیبانی می گوید: «با یکی از ثنویه (دوگانه پرستان ) گفت وگو کردم و دلیل های او به نظرم قوی آمد.
 
 در این هنگام اهواز بودم، سپس به سامرا آمدم وقتی که امام عسکری (ع) را دیدم، با انگشت مبارک اشاره فرمود که خدا یکی است (یا او را یکی بدان) که ناگهان غش کردم و افتادم.[28]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهه سهم الارث زن

از دیگر شبهات، شبهۀ فقهی است که نمونۀ آن در این ماجرا به خوبی مشهود است: شخصی از امام پرسید که چرا سهم الارث زن، یک سهم و سهم الارث مرد دو سهم است؟
 
امام برای حل این شبهه فرمود: «إنّ المَرأة لیسَ علَیها جهادُ و لا نَفَقَة و لا عَلیها معقلة إنما ذلکَ علَی الرّجالِ» (=بر زن جهاد رفتن و نفقه دادن واجب نیست. دیه هم بر گردن او نمی آید؛ ولی همۀ این ها بر مردان واجب است.)[29]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به  دو شبهه در زندان

در دورانی که امام حسن عسکری علیه السلام در زندان بود، یکسال بر اثر خشکسالی قحطی شدیدی به وجود آمد.
 
علمای اسلام مردم را جمع کرده، برای نماز استسقاء (طلب باران) به بیابان بردند و نماز خواندند. این قضیه چندین بار تکرار شد و اثری از باران دیده نشد؛
 
اما علمای نصارا وقتی با مسیحیان نماز استسقا خواندند، باران آمد و چندین بار این قضیه تکرار شد.
 
این موضوع باعث سرشکستگی و آبروریزی مسلمین شد. یکی از شیعیان به هر نحوی بود، خود را به زندان رساند؛ اما قبل از آنکه جریان را خدمت امام حسن عسکری علیه السلام عرض کند،
 
 با تعجب دید در میان زندان قبر آماده ای وجود دارد. با چشم گریان عرض کرد: من طاقت ندارم شما را در این قبر دفن کنند. حضرت فرمود: ناراحت نباش!
 
خداوند نیز چنین مقدر نکرده است. بعد از شنیدن این سخن، عرض کرد: دو مطلب و پرسش مهم مرا به اینجا کشانده است:
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهه با روزگار دشمنی نکنید

پرسش اوّل این است که در روایات وارده از شما آمده است که با روزگار دشمنی نکنید (لا تُعادِ الاَْیّامَ) منظور از این روایات چیست؟
 
حضرت عسکری علیه السلام فرمود: منظور از روزگار، ما اهل بیت هستیم؛ شنبه متعلق به حضرت رسول صلی الله علیه و آله، یکشنبه متعلق به علی علیه السلام [و فاطمه زهرا علیهاالسلام].
 
دوشنبه متعلق به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، سه شنبه مربوط به امام سجاد و امام باقر و امام کاظم و امام رضا علیهم السلام.
 
 چهارشنبه متعلق به امام جواد و پدرم حضرت هادی علیهماالسلام، و پنجشنبه متعلق به من است و جمعه مربوط به فرزندم مهدی علیه السلام می باشد.
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهه نماز باران نصرانی

پرسش دوم این است که علمای اسلام سه روز برای نماز باران به بیابان رفتند و نماز خواندند و بارانی نیامد، ولی علمای نصرانی هر باری که نماز خواندند، باران بارید.
 
 و اگر امروز هم به دعای آنها باران ببارد، ترس آن است که مسلمانان و شیعیان در عقیده خود متزلزل شوند و به مسیحیت گرایش پیدا کنند.
 
حضرت فرمود: عالم نصرانی تکه ای از استخوان بدن یکی از پیامبران را همراه دارد که آن را در میان انگشتان خود گذاشته [و همان را وسیله اجابت دعای خویش قرار داده]؛
 
 لذا باران می بارد. تو خود را فورا به او برسان و آن را از میان انگشتان او بیرون آور! این عمل باعث پراکندگی ابرها و قطع باران می شود.
 
آن مرد با سرعت خود را به محل نماز مسیحیان رساند و استخوان را برداشت. اتفاقا ابرها پراکنده شدند و علمای مسیحی هر چه کردند، باران نبارید؛ لذا شرمنده شدند و مسلمانان مخصوصا شیعیان از شک و تردید بیرون آمدند و بر ایمان و اعتقاد خویش استوار گشتند. [30]
 
به نقل دیگر، خلیفه وقت عباسی امام حسن عسکری علیه السلام را از حبس بیرون آورد و به بیابان برد و جریان را به او عرض
 
کرد. حضرت جریان استخوان را گوشزد نمود و دستور داد یکی از خادمانش استخوان را از دست عالم مسیحی بیرون آورد. او نیز چنین کرد و در نتیجه، باران نیامد. آن گاه خود حضرت دست به دعا برداشت و باران شدیدی شروع به باریدن کرد. [31]
 

نتیجه:

حاکم بودن وضعیت سیاسی و جوّ خفقان آور بر جامعۀ شیعیان در زمان امام حسن عسکری (ع)، عمر کوتاه رهبر شیعیان، دربند بودن ایشان و مدت زمان اندک امامت، موجب شد تا از فعالیت ها و بیانات آن امام همام، به ویژه در برخورد با گروه های انحرافی، جز مقداری اندک، چیزی دیگری به دست ما نرسد.
 
 و مبارزات و رفتارهای ایشان در هاله ای از ابهام باقی بماند؛ اما با همان مقدار اندک (روایات و نامه ها و فرامین)، می توان به مقداری از فعالیت ها و مبارزاتشان در مقابله با تفکرات و فرق منحرف دست یافت.
 
 در آن زمان، نه تنها امکان مبارزۀ مسلحانه وجود نداشت؛ بلکه حتی این کار به مصلحت دین و جامعه هم نبود. پس تقیه از مهم ترین موضع گیری های ایشان در مواجهه با آنان بود.
 
 در سایۀ تقیه و به اشکال روشنگری افکار از طریق موعظه، فعالیت های علمی، موضع گیری، هشدار دربارۀ فرق منحرف، پیش بینی شکل گیری انحراف و قطع ریشه های آن، مبارزات صورت می پذیرفت.
 
 این امور، اقدامات مهم امام عسکری (ع) در مواجهه با افکار و فرق منحرف به حساب می آید. این امر نشان از تدبیر و درایت و روشنفکری امام در برخورد با مشکلات در سخت ترین حالت و وضعیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و فردی، در طول سال های حیاتشان است.
  

پی نوشت:

1. برای اطلاع بیشتر از این دست ماجراها، نک: مؤمن شبلنجی، نور الابصار فی مناقب آل المختار، قاهرة: مکتبة المشهد الحسینی، بی تا، ص166
2. نک: شیخ مفید، الارشاد، قم: بصیرتی، بی تا، ص338؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۳، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1381، ص197؛ سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج۲، بیروت: دار التعارف، 1403، ص43؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوراء، تهران: دار الکتب الاسلامیه، بی تا، ص376.
3. نک: محمدبن علی ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، تهران: ذوی القربی، 1379، ص434.
4. سوره حجر، آیه 9.
5. سوره آل‌عمران، آیه 7؛ ترجمه و توضیح آیت‌الله مکارم شیرازی
6. مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام لابن شهرآشوب ؛ ج‏4 ؛ ص424
7. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵۰، بیروت: الوفاء، 1403، ص319تا323.
8.محمدبن علی ابن شهرآشوب، پیشین، ص440؛ مجلسی، پیشین، ص288.
9. نک: محمدبن علی ابن شهرآشوب، پیشین، ص427.
10. این باور که خدا بر همۀ چیزها و رویدادها، از گذشته و حال و آینده، آگاه است و چیزی، اعم از اندک و بسیار، بر او پوشیده نیست تا با اگاهی از آن، جهل پیشین وی برطرف شود، نک: یعقوب کلینی، کافی، به تصحیح علی اکبر غفاری، ج۱، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1363، ص107؛ ابن بابویه، 1375، ص136.
11. محمدباقر مجلسی، پیشین، ص257؛ علی بن حسین مسعودی هزلی، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی طالب، تهران: انصاریان، 1384، ص249.
12.سورهمائده، ایه56
13. محمدبن علی ابن شهرآشوب، پیشین، ص439.
14. مجلسی، پیشین، ص299.
15. انبیاء / 26 و 27.
16. بحارالانوار، ج 50، ص 283.
17.شرح باب حادی عشر، ص 99.
18.محمدبن حسن طوسی، الغیبة، تهران: دار الکتب الاسلامی، بی تا، ص841.
19.همان، ص 43.
20.بحارالانوار، ج 5، ص 267.
21.کشف الغمّه، ج 3، ص 219.
22. حسن بن شعبۀ حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، تهران: کتابچی، 1373، ص519.
23. محمدبن علی ابن شهرآشوب، پیشین، ص462-  نک: محمدبن علی ابن شهرآشوب، همان، ص425؛ محمدباقر مجلسی، پیشین، ص317؛ محمدمحسن فیض کاشانی، معادن الحکمة فی مکاتیب الائمة، قم: نشر اسلامی، 1363، ص486
24.الارشاد، ص 340.
25.اثبات الوصیة، ص 241.
26. بحارالانوار، ج 50، ص 269.
27. مـحمدبن‌علی صـدوق‌، توحید‌، قم‌: جامعۀ مدرسین، 1387، ص102‌.
28. محمدبن‌علی ابن‌شهرآشوب، پیشین، ص462.
29.محمدبن‌علی ابن‌شهرآشوب، همان، ص470.
30. نور الابصار، شبلنجی، ص167؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، قم، کتابفروشی مصطفوی، ج 4، ص 425؛ داستانهای صاحبدلان، محمدی اشتهاردی، ج 2 1، صص 119 120.
31. بحارالانوار، ج 50، ص 370؛ فصول المهمة، ابن صباغ مالکی، چاپ قدیم، صص 304 305.

جمعه, 31 شهریور 1402 20:24

شیوه رفتار با کودک پنج سال

آشنایی با رفتار های کودکان پنج ساله

پنج سالگی می‌تواند سن بسیار جذابی باشد. فرزند شما دوست دارد بازی کند و بسیار خلاق است. او هنوز کوچک و دلرباست، توانایی درک اطلاعات جدید و پرسیدن سؤال‌های متفکرانه اش شما را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد. اما این سن همچنان با مشکلات خود همراه است.

کودکان پنج ساله هنوز در حال یادگیری کنترل احساسات خود هستند. با این حال، کودک شما در حال رشد است. او قادراست کارهای بچه‌های بزرگ مثل رفتن به مدرسه و مسواک زدن خود را انجام دهد.
 

چگونه رفتار کنیم تا کودک در این سن  شاد و پر انرژی باشد

یاد بگیرید که احساسات کودک خود را درک کنید

حالا که کودک  بزرگتر شده است، احساساتش پیچیده تر شده است. اما خوشبختانه توانایی او در کنترل آنها بسیار قوی تر است.برای کودکان 5 ساله، احساسات مهم هستند و آن‌ها نیاز دارند تا درک و توجه شما را به خودشان احساس کنند.

برای کمک به کودکان در درک و مدیریت احساساتشان، می‌توانید با آن‌ها در مورد احساسات صحبت کنید و به آن‌ها نشان دهید که شما به گفتگو با آن‌ها علاقه دارید.
 

با فرزندتان خوش بگذرانید

اگر کودک شما یک دقیقه برای فکر کردن به خاطرات خوشش وقت بگذارد، احتمالاً متوجه خواهد شد که آنچه او را شادترین می‌کند، شما هستید. و این اولین کلید برای ایجاد یک کودک خوشبخت است.

اگر می‌خواهید کودک خود را خوشبخت و رضایتمند ببینید، باید به او وقت کافی بدهید. وقتی کودک شما احساس می‌کند که شما به او توجه می‌کنید و از او مراقبت می‌کنید، احساس خوبی پیدا می‌کند و بهترین خود را به نمایش می‌گذارد.

به کودک خود فرصت دهید که با دوستانش بازی کند، اما همیشه در نزدیکی او باشید تا در صورت نیاز به او کمک کنید. همچنین، با ابراز علاقه و احترام به کودک خود، او را قوی‌تر و مطمئن‌تر می‌کنید و به خودش اعتماد بیشتری پیدا می‌کند.

شیوه رفتار با کودک پنج سال
 

به فرزندتان کمک کنید تا مهارت های جدیدی کسب کند

افراد شاد اغلب کسانی هستند که بر یک مهارت تسلط دارند. به عنوان مثال، وقتی کودک شما دوچرخه سواری را تمرین می کند، از اشتباهات خود درس می گیرد، پشتکار و نظم را می آموزد و سپس با تلاش خود لذت موفقیت را تجربه می کند.

او همچنین از  از شناخت و تحسین دیگران برای دستاورد خود بهره‌مند می‌شود. مهم‌ترین امر، او کشف می‌کند که در زندگی خود کنترل دارد.
 

عادات سالم کودک خود را پرورش دهید

خواب، ورزش و رژیم غذایی سالم برای سلامتی همه، به ویژه کودکان، مهم هستند. برای ورزش، کودک شما مجبور نیست در تیم فوتبال باشد. فقط دویدن در بیرون به کودکان کمک می کند تا خلق و خوی آنها را بهبود بخشند.
 

به حرف فرزندتان گوش دهید

به گفته هالوول، بهترین توصیه برای اینکه بفهمید فرزندتان خوشحال است یا نه ساده ترین راه این است، به حرفهای او گوش کنید. برای اینکه کودک شما شاد و خوشحال باشد، بهتر است به حرف او گوش کنید و از او بپرسید که چه می‌خواهد و چه اتفاقی برایش رخ داده است.

به او نشان دهید که شما به او توجه می‌کنید و از او مراقبت می‌کنید. همچنین، با ابراز علاقه و احترام به کودک خود، او را قوی‌تر و مطمئن‌تر می‌کنید و به خودش اعتماد بیشتری پیدا می‌کند.
 

الگویی خوب برای فرزندتان باشید

یکی از بهترین کارهایی که می توانید برای فرزندتان انجام دهید، الگوبرداری از ویژگی هایی است که دوست دارید او داشته باشد. به کودک خود کمک کنید تا نیمه پر لیوان را ببیند اگر باران بازی فوتبال او را لغو کرد، به این نکته اشاره کنید که این فرصتی است برای دیدن یک مسابقه.

اما شما نیازی به پنهان کردن احساسات منفی خود ندارید. می‌توانید به کودک خود نشان دهید که شما ناراضی هستید که بهترین دوست شما از شهر رفته است، و اگر با صحبت کردن درباره اینکه چگونه با او در تماس باشید و چقدر سرگرم‌کننده است که به دیدار او بروید، به کودک خود آموزش داده‌اید که ناراحتی بخشی از زندگی است و همچنین به او نشان داده‌اید که چگونه به دنبال راه‌حل‌های مسائل بگردید.


شیوه رفتار با کودک پنج سال

 

تغییرات رشدی کودکان در پنج سالگی

رشد فیزیکی

در سن 5 سالگی، کودک تا حد زیادی مهارت های حرکتی خودش را توسعه می دهد. آنها می توانند بلند بپرند، بدوند، خوب صعود کنند و شروع به انجام حرکات پیشرفته تری مانند ژیمناستیک یا کاراته کنند.

قدرت حرکتی و تعادل کودکان بهبود می‌یابد و آن‌ها می‌توانند با دوچرخه‌سواری، پرش و دویدن بهتر از قبل عمل کنند.دست‌ها و انگشتان کودکان بهبود یافته و آن‌ها می‌توانند به صورت دقیق‌تر با اشیاء بازی کنند.

دید و شنوایی کودکان بهبود یافته و آن‌ها می‌توانند شکل‌ها و رنگ‌ها را بهتر تشخیص دهند و به صورت دقیق‌تر به صداها گوش دهند.
 

رشد اجتماعی

احساس رقابت در آنها بیشتر میشود.
از بازی با قوانین لذت می برد.
نسبت به دیگران احساس همدلی بیشتری می کند.
تاثیر دیگران در زندگی آنها بیشتر میشود مثل حضور معلمان،دوستان.
آن‌ها می‌توانند در ارتباط با دیگران، احساسات خود را بیان کنند و به دیگران احترام بگذارند.
کودکان در این سن شروع به توسعه تخیل و خلاقیت خود می‌کنند و می‌توانند در بازی‌های خلاقانه شرکت کنند.
آن‌ها می‌توانند در فعالیت‌های دوستانه شرکت کرده و رفتارهای مناسب را یاد بگیرند.
 

رشد شناختی

دامنه توجه بیشتری دارد.
جوک و معما گفتن را دوست دارد.
شروع به درک مرگ می کند و ممکن است سوالات زیادی در مورد آن بپرسد.
داستان هایی با آغاز، میانه و پایان می گوید.
با جزئیات بیشتر، با استفاده از جملات و دستور زبان صحیح صحبت می کند.
 

نکاتی برای والدین برای رفتار با کودکانشان در این سن

عزت نفس فرزندتان را تقویت کنید

کودکان از زمانی که نوزاد هستند، شروع به توسعه حس خود می‌کنند و این حس به واسطه نگاه والدین به آنها شکل می‌گیرد. صدای شما، زبان بدنتان و هر عبارت و عملی که به عنوان والد انجام می‌دهید، توسط کودکان شما جذب می‌شود. کلام و رفتار شما به عنوان والد، بیشتر از هر چیز دیگری، بر تقویت عزت نفس کودکان شما تأثیر می‌گذارد.

تشویق کردن به انجام کارهای کوچک، باعث افزایش اعتماد به نفس آنها می‌شود؛ اجازه دادن به کودکان برای انجام کارها به صورت مستقل، احساس قابلیت و قوی بودن را در آنها ایجاد می‌کند. با مقایسه کودک با دیگران یا اظهار نظر منفی درباره عملکرد آنها، احساس بی ارزشی در کودکان به وجود می‌آید.
 

محدودیت ها را تعیین کنید ونظم و انضباط را به او آموزش دهید

نظم و انضباط در هر خانه ای ضروری است. هدف نظم و انضباط کمک به کودکان در انتخاب رفتارهای قابل قبول و یادگیری خودکنترلی است. آنها ممکن است محدودیت هایی را که برای آنها تعیین می کنید آزمایش کنند، اما آنها برای تبدیل شدن به بزرگسالانی مسئولیت پذیر به این محدودیت ها نیاز دارند.ایجاد قوانین در خانه به بچه ها کمک می کند تا انتظارات شما را درک کنند و خودکنترلی را توسعه دهند.
 

ارتباط را در اولویت قرار دهید

والدین باید به خوبی بدانند که رفتار و کلام آن‌ها چگونه تأثیر مستقیم بر حس خودکارآمدی و احترام کودکانشان دارد. به جای اظهار نظر منفی، کودکان خود را تشویق کنید و رفتارهای مثبت آن‌ها را تمجید کنید. همچنین، با آن‌ها صحبت کنید و به آن‌ها فرصت دهید تا در تصمیم‌گیری‌ها شرکت کنند.

این کار باعث افزایش خودکارآمدی و اعتماد به نفس آن‌ها می‌شود. همچنین، از استفاده از عبارات و کلمات ناخوشایند خودداری کنید و به جای آن، با دقت و مهربانی با کودکان خود صحبت کنید.
 

نشان دهید که عشق شما بدون قید و شرط است

به عنوان والدین، شما مسئول اصلاح و راهنمایی فرزندانتان هستید. اما نحوه بیان راهنمایی های اصلاحی خود، تفاوت زیادی در نحوه دریافت آن توسط کودک ایجاد می کند.زمانی که باید با فرزندتان مواجه شوید، از سرزنش کردن، انتقاد کردن یا پیدا کردن عیب و نقص خودداری کنید.

زیرا این کار باعث کاهش اعتماد به نفس و بروز خشم می‌شود. به جای آن، سعی کنید فرزندتان را حمایت و تشویق کنید. اطمینان دهید که با اینکه انتظار بهتر بودن در آینده دارید، عشق شما برایشان همیشه وجود دارد.


شیوه رفتار با کودک پنج سال

 

نکات تغذیه ای کودکان 5 ساله

طیف وسیعی از غذاهای سالم را ارائه دهید

وقتی کودکان مواد غذایی متنوعی مصرف کنند، تعادلی از ویتامین‌هایی که برای رشد نیاز دارند، دریافت می‌کنند. گزینه‌های سالم شامل سبزیجات و میوه تازه، محصولات لبنی کم چرب (شیر، ماست، پنیر) یا جایگزین‌های لبنی، پروتئین‌های کم چرب (لوبیا، مرغ، بوقلمون، ماهی، گوشت چرخ‌کرده کم چرب، توفو، تخم مرغ) و غلات کامل و نان است.
 

غذاهای فرآوری شده و نوشیدنی های شیرین را محدود کنید

نقش دیگر والدین محدود کردن مقدار غذای فرآوری شده در خانه و محدود کردن فست فود است. مهمترین چیز این است که نوشیدنی های شیرین را محدود کنید. نوشیدنی های شیرین شامل نوشابه، آبمیوه، لیموناد، چای شیرین و نوشیدنی های ورزشی است. نوشیدنی های شیرین می توانند منجر به پوسیدگی و افزایش وزن ناسالم شوند.
 

بهترین نوشیدنی ها آب و شیر است

بهترین نوشیدنی برای کودکان آب و شیر است. شیر کلسیم و ویتامین D را برای ساختن استخوان‌های قوی فراهم می‌کند. بستنی هر چند وقت یکبار اشکالی ندارد، اما نباید هر روز آن را به کودک داد. میوه کامل به آب میوه ترجیح داده می شود. حتی اگر 100٪ آب میوه باشد، زیرا آب میوه منبع غلیظ قند و فیبر کمی است.
 

تلویزیون را خاموش کنید به خصوص در زمان صرف غذا

تبلیغات تلویزیونی می تواند چالش بزرگی برای تغذیه خوب فرزند شما باشد. کودکان چهار و پنج ساله به راحتی تحت تأثیر تبلیغات غذاهای ناسالم مانند غلات شیرین، فست فود و شیرینی قرار می گیرند. 
 

کلام آخر

شیوه برخورد با کودکان پنج ساله بسیار اهمیت دارد. در این سن، کودکان در حال توسعه و رشد هستند و نیاز به راهنمایی و حمایت مناسب دارند. برخورد صحیح با کودکان این سن می‌تواند تأثیر مثبت زیادی در رشد شخصیت آن‌ها داشته باشد. 

اولین نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، احترام به حقوق کودک است. باید به کودکان احساس مستقلی داد و به آرزوها و نظراتشان احترام گذاشت. همچنین، باید برای آن‌ها فضای مناسب برای خلاقیت و بازی فراهم کرده و به خواست‌ها و علاقه‌هایشان توجه کنید.

برخوردهای مثبت و تشویق‌کننده نقش مؤثری در رفع استرس و افزایش اعتماد به نفس کودک دارد. بطور مثال، استفاده از کلمات تشویق‌کننده مانند "خوب کار کردی" و "تو می‌توانی" به کودک اعتماد به نفس بیشتری می‌دهد و او را ترغیب به انجام فعالیت‌های جدید می‌کند.