emamian
چهار توصیه امام صادق(ع) به منتظران ظهور
دوران غیبت امام زمان علیهالسلام از دوران سخت و فتنهانگیزی است که مردم بهویژه شیعیان و پیروان حضرت هر روز غربال میشوند؛[1] بنابراین یکی از راههای نجات از این گرداب سنگین، استواری بر ایمان و شناخت امام عصر علیهالسلام است. امام صادق علیهالسلام برای تحقق این امر، چهار توصیه دارد:
یک. صلوات همراه با «عَجِّل فَرَجَهم»
صلوات همراه با درخواست ظهور در دیدگاه امام صادق علیهالسلام از آسانترین راهها برای درک امام زمان علیهالسلام است؛ ازاینرو حضرت فرمود: «هر کس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگويد: «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ»، نمیميرد تا اينکه حضرت مهدی علیهالسلام را درک کند».[2]
دو. خواندن دعای عهد
امام صادق علیهالسلام فرمود: «مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ، كَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا عَلَيْهِالسَّلَام، فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَة»؛[3] «هر که چهل صبح دعای عهد را بخواند از یاران قائم ما باشد؛ پس اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد [که در خدمت آن حضرت باشد] و حقتعالی به هر کلمه آن هزار حسنه به او دهد و هزار گناه از او محو کند».
سه. دعای معرفت
از آنجا که معرفت امام زمان علیهالسلام از مهمترین شناختهاست،[4] امام صادق علیهالسلام برای بهدست آوردن معرفت و شناخت حضرت، مداومت بر دعای زیر را سفارش کردند؛ زیرا معرفت، تنها راه نجات از مرگ جاهلیت است: «اللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى»؛[5] «خدایا خودت را به من بشناسان؛ زیرا اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نشناختهام. خدایا پیامبرت را به من بشناسان؛ زیرا اگر فرستادهات را به من نشناسانی، حجّتت را نشناختهام. خدایا حجّت خود را به من بشناسان؛ زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه میشوم».
چهار. دعای غریق در دوران سرگردانی
امام صادق علیهالسلام برای نجات از سرگردانی در دوران غیبت فرمود: «زمانی میرسد که امام هدايتگر و نشانه آشکاری نباشد. از حيرت و سرگرداني آن دوره، کسی نجات پيدا نمیکند؛ مگر آنکه به خواندن دعای غريق مداومت کند و آن دعا این است: «یا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ»؛[6] «ای خدا! ای بخشنده! ای مهربان! ای تغییر دهنده قلبها! قلب مرا بر دین خودت ثابت گردان».
بنابراین هر انسان منتظری با عمل به این چهار توصیه آسان و پر مغز، میتواند زمینههای نجات از فتنههای دوران غیبت را در خود فراهم کند.
پینوشت:
[1]. طوسی، محمدبن الحسن، الغیبة، دارالمعارف الاسلامیه، 1411ق، چاپ اول، ص340.
[2]. همان، مصباح المتهجد، فقه الشیعه، 1411ق، چاپ اول، ج1، ص368.
[3]. ابنمشهدی، محمدبن جعفر، جامعه مدرسین، 1419ق، چاپ اول، المزار الکبیر، ص663.
[4]. حمیری، عبداللهبن جعفر، قرب الاسناد، موسسه آلالبیت، 1413ق، چاپ اول، ص351.
[5]. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق، ج1، ص337.
[6]. ابن بابویه، محمدبن علی، کمالالدین، اسلامیه، 1395ق، چاپ دوم، ج۲، ص۳۵۱.
امام صادق (ع) و نگرانی نسبت به شیعیان
از جمله افکاری که ذهن امام صادق علیهالسلام را نسبت به شیعیان مشغول مینمود، نگرانی از وضعیت رقتبار ایشان در زمان غیبت حضرت مهدی ارواحنافداه بود. این دلواپسی تا حدی بود که گاهی حتی خواب را از چشمان مبارک ایشان میربود.
سدیر صیرفی نقل میکند که با مفضل و ابوبصیر و ابان به منزل امام صادق علیهالسلام وارد شده، ديديم ایشان روى خاک نشسته و همچون مادر فرزند از دست داده، میگرید و میگوید: «اى آقای من! غيبت تو خواب را از چشمانم ربوده و جایگاهم را تنگ كرده و آسايش را از دلم برده».
سدیر پس از بیان مناجات جانسوز امام صادق میگوید: [آنگاه که مناجات ایشان تمام شد و حال حضرت از دگرگونی خارج گشت]، عرض کردیم: ای فرزند بهترین مخلوقات خدا، هرگز خداوند ديدهات را نگرياند، از چه پيشآمدى اشكت روان و ديدهات گريان است؟
آن امام همام پس از آهی جانکاه فرمود: «امروز در کتاب جَفر [که از علوم مربوط به حوادث آینده و مختص به اهلبیت علیهمالسلام است]، مینگریستم تا اینکه به موضوع ولادت قائم علیهالسلام و غیبت او و طولانی شدن آن، عمر طولانی ایشان و گرفتاری مؤمنین در آن زمان و اینکه مبتلا به شک و تردید گشته و از دینشان برمیگردند، برخورد نمودم، همین مسأله سبب شد تا دچار حزن و اندوه فراوان شده و به گریه بیفتم».
عرض کردیم: ای فرزند رسول خدا! ما را هم در جریان آنچه اتفاق خواهد افتاد بگذارید. فرمود: «خداوند چهار سنت از پیامبران گذشته را در قائم ما جاری میسازد: تولدش را شبیه تولد موسی علیهالسلام و غیبت او را همچون غیبت عیسی علیهالسلام و طولانی شدن غیبتش را مانند طولانی شدن کار نوح علیهالسلام و عمر او را مثل عمر خضر علیهالسلام قرار میدهد.
اما شباهتش به موسی علیهالسلام از آن باب است که فرعون وقتی متوجه شد حکومتش بهواسطه فرزندی از بنیاسرائیل زائل میشود، دستور داد تا شکم زنهای آنها را دریده و فرزندانشان را بکشند؛ اما درنهایت خداوند موسی را از شر فرعون حفظ نموده و هیمنه فرعون را در مقابلش فرو ریخت. همچنین است قائم ما، بنی امیه و بنی عباس چون میدانند او از ماست، به طمع از بین بردنش، دست به کشتن نسل پیامبر زدند؛ اما خدا چنین خواسته که نورش را تمام نماید، اگرچه مشرکان خوش نداشته باشند.
اما شباهتش به عیسی از آن باب است که یهود و نصاری اتفاق نظر پیدا کردند او را کشتهاند؛ اما خداوند آنها را تکذیب نمود و فرمود: «او را نکشتند و به صلیب نکشیدند و تنها امر بر آنها مشتبه شد».[1] همچنین است قائم ما، به سبب طولانی شدن غیبتش، عدهای میگویند: او هنوز متولد نگشته است. عدهای میگویند: کشته شده.
اما شباهتش به نوح از آن جهت است که وقتی برای قومش طلب عقوبت نمود، خداوند جبرئیل را با هفت دانه خرما فرستاد و به نوح عرض کرد: خداوند میفرماید: من بندگانم را تنها پس از اتمام حجت، عقوبت مینمایم، پس به کار دعوتت ادامه بده و این دانهها را در زمین بکار، هرگاه که رشد نمایند، فرج و گشایش برای تو ایجاد میشود. به پیروانت نیز بشارت ده. آنگاه که دانهها رشد نموده و تبدیل به درختهای بلند با شاخ و برگ و میوه خرما شدند و از خداوند برای قومش طلب عقوبت نمود، دستور آمد تا از دانههای آن درختان کاشته و کار قبل را تکرار نماید. عدهای از طرفدارانش با شنیدن این مطلب، دچار تردید گشته و از اطرافش پراکنده شدند. این مسأله تا هفت نوبت تکرار شد و هر بار عدهای از دایره پیروان نوح خارج میگشتند تا اینکه کمتر از هشتاد نفر از افراد خالص پیرامونش ماندند. آنگاه خداوند به نوح وحی نمود که ای نوح! الآن مؤمنین واقعی مشخص شده و افراد ناخالص از اطراف تو رفتند و تنها کسانی باقی ماندند که من وعده داده بودم تا مُلک خود را به آنان عطا نمایم.
امام صادق در ادامه فرمودند: قائم ما نیز چنین است. غیبتش آنقدر طولانی میشود تا افراد ناخالص از غربال بیرون رفته و کسانی از شیعیان که طینتشان خبیث است، باطن خود را نشان داده و تنها فقط خالصین باقی بمانند.
و اما شباهتش به خضر از جهت طول عمرش میباشد. خداوند عمر خضر را تنها برای آن طولانی نمود تا دلیلی محکم بر طولانی شدن عمر قائم ما باشد و کسی نتواند آن را محال بشمارد و حجت بر معاندین از این جهت تمام باشد».[2]
این مطالب که حضرت را در طول حیات شریفشان دچار نگرانی کرده بود، حاکی از آن است که شیعه باید در عصر غیبت، ایمان خود را نسبت به امام زمانش تقویت نموده و خود را از شائبههای کفر، شرک و نفاق خالص نماید تا از آزمایشهای سخت الهی در این دوران، سرافراز بیرون آید.
پینوشت:
[1]. نساء: 157.
[2]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، اسلامیه، ج2، ص352، با تلخیص و تصرف مختصر.
بیانات در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری صداوسیما در پایان بازدید از سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران
بسم الله الرّحمن الرّحیم. اوّلاً خیلی خرسندم که این توفیق را پیدا کردم که امسال در این نمایشگاه شرکت کنم. این نمایشگاه، یعنی نمایشگاه کتاب که هر سال تشکیل میشود، یک همایش عظیم مردمی است که جنبهی غالبِ آن جنبهی فرهنگ است و این خیلی خرسندکننده است؛ واقعاً این نمایشگاه شوقآور است. آنچه من امسال در این نمایشگاه دیدم خرسندکننده بود. اوّلاً جمعیّتِ زیاد، هم دیده میشد، هم در آمارهایی که به من دادند تعداد جمعیّتی که در این چند روز آمدهاند بالا بوده، خیلی خوب بوده، مقدار کتابی که خریداری شده خیلی خوب بوده؛ بعد هم خود من که چندین غرفه را از نزدیک دیدم، انسان احساس میکند که کار نشر کتاب بر خلاف بعضی از زمینههای نامساعد، رو به پیشرفت است.
«زمینهی نامساعد» که میگویم، عمدتاً گرانی کاغذ است و گاهی نامرغوب بودن کاغذ که حالا امروز وزیر محترم(۲) به من خبر دادند که در زمینهی تولید کاغذ مرغوب کارهای خوبی را شروع کردهاند. من البتّه چند سال قبل به این مسئله تأکید کردم،(۳) همّت نکردند که دنبال کنند؛ حالا خب بحمدالله شروع کردهاند. امیدواریم که این کمک کند تا این قیمتِ بالای کتابها ــ که خرید کتاب با این قیمتها واقعاً سخت است ــ بشکند و با ارزان شدن کاغذ، با آمدن کاغذ داخلی مرغوب، این وضع بهتر بشود.
به هر حال، اینها زمینههای نامساعدی است، لکن با وجود اینها انسان میبیند که تعداد عناوین کتاب بسیار زیاد شده؛ یعنی مثلاً فرض بفرمایید سال ۱۴۰۱ تعداد کتابی که چاپ شده از مجموعِ چندین سالِ قبل از انقلاب بیشتر است؛ این خیلی موضوع مهمّی است. با اینکه حالا از لحاظ اقتصادی و امثال اینها این همه مشکلات وجود دارد، امّا در عین حال عناوین کتاب بالا رفته. شمارگان چاپ کتاب البتّه خیلی بالا نیست، نسبتاً پایین است یا در بعضی از موارد پایین است، لکن تعداد چاپ بالا است؛ بعضی از کتابها ده بار، پانزده بار، بیست بار، سی بار چاپ شده. همین حالا در همین [جا] یک کتابی را به من گفتند که حدود دویست بار چاپ شده؛ خب اگر چنانچه مثلاً شمارگان هر دفعهای هزار هم باشد، مبلغ قابل توجّه و خوبی است. بنابراین، این خرسندکننده است.
مسئلهی کتاب مسئلهی مهمّی است. فرهنگ کشور، فرهنگُسازی کشور، همواره احتیاج به کتاب دارد؛ با اینکه حالا امروز امکانات فراوان دیگری به وجود آمده ــ فضای مجازی و امثال اینها ــ امّا کتاب همچنان در جایگاه خیلی والا و مهمّ خودش قرار دارد. همهی فعّالیّتهای هنری، رسانهای، فرهنگی، مثل تئاتر، مثل سینما، حتّی نقّاشی، کارهای سمعی و بصری، احتیاج به کتاب دارد؛ یعنی آن کسی میتواند یک کار هنری خوب را یا کار رسانهای خوب را تولید کند که با کتاب سر و کار داشته باشد. لذا من با اینکه به همهی مردم توصیه میکنم کتاب بخوانند، همیشه هم توصیه کردهام، بخصوص به جوانها، امّا میخواهم امروز تأکید کنم که کسانی که در کار برنامهسازی هستند برای تلویزیون، برای رادیو، برای مطبوعات، کسانی که در کار هنری هستند، هنرهای نمایشی، هنرهای سمعی و بصری به هر شکل، اینها بخصوص احتیاج دارند کتاب زیاد بخوانند. و بحمدالله در همهی موضوعات هم امروز ما کتابهای تألیف داخل داریم. یک مسئله این است.
یک مسئلهی دیگر هم مسئلهی ترجمه است. در گذشتهی دور که دورهی جوانی ما است، کتابها غالباً ترجمهای بود؛ یعنی عمدتاً ترجمهی کتابهای فرنگی بود که در اینجا چاپ میشد. حالا انسان احساس میکند که کتابهای نگارشیافته و تألیفشدهی در داخل، تعداد خیلی زیادی از کتابها را و سهم بزرگی از کتابهای کشور را تشکیل میدهند؛ باید اینها ترجمه بشوند. یعنی من با ترجمهی آثار خارجی به هیچ وجه مخالفتی ندارم ــ البتّه [آن اثر خارجی] باید خوب باشد، جهتگیریاش درست باشد، گمراهکننده نباشد ــ امّا متقابلاً روی ترجمهی کتابهای داخلی به زبانهای خارجی هم حتماً باید تأکید کنند. و حتّیالمقدور آن زبان ترجمهشده هم ــ که میخواهیم به آن زبان ترجمه کنیم ــ زبان مادری مترجم باشد؛ مثلاً اگر میخواهیم کتاب فارسی را به عربی ترجمه کنیم، یک عرب واقعی که زبان عربی زبان مادریاش است ترجمه کند؛ یا انگلیسی یا همینطور زبانهای دیگر.
روی مسئلهی کتاب کودک و نوجوان هم من تأکید دارم. خوشبختانه دیدم در چندین غرفه در این مسئله کار شده و باز هم من تأکید میکنم که برای کودکان، برای نوجوانان، هر چه میتوانند کتاب تهیّه کنند و ما را از کتابهای بیگانه بینیاز کنند که بتوانیم با فرهنگ خودمان، با جهتگیریهای خودمان و اهداف خودمان انشاءالله کتاب در اختیار نوجوانانمان بگذاریم. این هم یک مسئله است.
مسئلهی نشر هم جزو مسائل مهم است. حالا من با بعضی از دوستان که اینجا صحبت میکردم، راجع به نشر خبرهای خوبی دادند. من باز هم تأکید میکنم نشر یک بخش مهم از کتابخوانی کشور را به عهده دارد. نشر باید روان باشد، خوب باشد، همهجایی باشد و آسان انجام بگیرد.
به هر حال، امروز نمایشگاه خوبی بود بحمدالله. من چند ساعتی که اینجا صرف کردیم، قلباً خرسند شدم. چیزهای مژدهبخشی را انسان در اینجا مشاهده میکند؛ همّتهای خوب، نیروهای خوب، جوانهای خوب، انگیزههای خوب بحمدالله در نمایشگاه دیده میشود.
خبرنگار: متشکّرم. سؤال دیگری که از حضرتعالی داشتم، با توجّه به اشارهای که فرمودید که از ساعت هشتونیم تا یازدهونیم، سه ساعت شما اینجا تشریف داشتید و از نمایشگاه بازدید کردید، این علاقهی شما به کتاب و کتابخوانی از کجا شکل گرفته و خود شما در کنار مطالعات تخصّصیای که انجام میدهید، چه کتابهایی را دوست دارید و توصیه میکنید به جوانان؟
اینکه از کجا شروع شده، اینها دیگر تاریخ است، اینها خیلی اهمّیّت ندارد؛ امّا من همه جور کتابی را میخوانم. من کتاب زیاد میخوانم؛ کتابِ فنّیِ تخصّصی میخوانم، کتاب علمی میخوانم، کتاب رمان میخوانم، بخصوص کتاب خاطرات. این کتابهای خاطرات مربوط به دفاع مقدّس و دفاع از حرم که چاپ میشود، خیلی باارزش است؛ این یک گونهی جدید از کتابسازی و تولید کتاب است که بحمدالله خوب راه افتاده و خانمها هم در این زمینه خیلی فعّالند، نویسندههای خانم نوشتههای بسیار خوبی دارند، از آنها من زیاد میخوانم.
خبرنگار: بسیار ممنون، لطف فرمودید.
انشاءالله موفّق باشید. خدا حفظتان کند.
امام جعفرصادق (علیه السلام ) بنيانگذار فقه شيعه وموسس علوم مختلف وتربیت کننده دانشمندان بزرگ
شيعه يعني ياران و پيروان و تابعين يك نفر يا چند نفر و در اصطلاح به افرادي گفته مي شود که از امام علي ـ عليه السلام ـ پيروي كرده و آن حضرت را خليفه بلا فصل پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي دانند.1 بر اين اساس شيعه دو معني عام و خاص دارد. معني عام آن به عموم پيروان علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ و معتقدين به خلافت و زمامداري بلا فصل آن بزرگوار بعد از پيغمبر خاتم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گفته مي شود و شيعه به اين معني در طول تاريخ و با گذشت ايام به گروه ها و شعبه هاي متعدد تقسيم شد مثل شيعه زيدي، شيعه اسماعيلي و ديگر فرق و گروه ها.
اما شيعه به معني خاص به افرادي اطلاق مي شود كه علاوه بر اين كه به امامت و جانشيني بلافصل امام علي ـ عليه السلام ـ بعد از رحلت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ اعتقاد دارند به امامت يازده فرزند آن حضرت نيز معتقد هستند و به اين گروه شيعه اثني عشري، اماميه، جعفري مذهب نيز اطلاق مي شود.2
پيدايش شيعه و اطلاق اين نام به گروهي خاص (پيروان علي (عليه السلام)طبق روايات و گزارشات تاريخي به دوران زندگي و حيات حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بر مي گردد.
جابر بن عبد الله انصاري، صحابي رسول مكرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل مي كند: ما در خدمت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بوديم، علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ وارد شد،آن گاه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با اشاره به علي ـ عليه السلام ـ فرمودند: و الذي نفسي بيده ان هذا و شيعته هم الفائزون يوم القيامه3
سوگند به كسي كه جانم در قبضه قدرت اوست، همانا اين مرد (علي) و پيروانش در روز قيامت البته از رستگاران خواهند بود. در جاي ديگر مي فرمايد: يا علي تو و شيعيانت در بهشت هستيد.4 با توجه به اين موارد و موارد متعدد ديگر معلوم مي شود شيعه از همان صدر اسلام به ياران و پيروان علي ـ عليه السلام ـ اطلاق مي شد. اما همان طور كه ذكر شد شيعه به نام هاي ديگر نيز در طول تاريخ نام گذاري شده است. اين كه گفته مي شود اثني عشري (دوازده امام) چون به دوازده جانشين و امام بعد از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ معتقد است و اين گونه گفته مي شود اماميه بر اين اساس كه امامت را يكي از اصول دين مي دانند. اما چرا به جعفري ( شيعه جعفري، مذهب جعفري) اطلاق گرديده است. در رابطه با اين بخش بايد گفت كه بعد از رحلت پيامبر ـ صلي الله عليه و سلم ـ در دوره خلافت عمر نوشتن حديث و حتي نقل آن ممنوع شد و اين عمل حدود يكصد سال ادامه يافت تا اين كه در دوره امامت امام باقر ـ عليه السلام ـ كه در ايام خلافت عمر بن عبد العزيز اموي بود، ممنوعيت كتابت و نوشتن حديث برداشته و از طرفي هم به خاطر درگيري خلافت به مسائل ديگر فرصت مناسبي براي امام باقر ـ عليه السلام ـ و شاگردان آن ايجاد شد تا اخبار و روايات وارد شده از پيامبر ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ و ديگر امامان جمع آوري و توسعه دهند و اين امر در دوره امام صادق ـ عليه السلام ـ به اوج خود رسيد يعني در دوره اي كه از 114 هجري تا 148 هجري زمان حيات امام صادق پايه فكري نظام تشيع كه در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه پيشين طرح ريزي شده بود، مستحكم كرديد. امام صادق ـ عليه السلام ـ از فرصت به دست آمده و مناسب سياسي موجود، كه در نهايت، موجب انتقال خلافت از امويان به عباسيان گرديد، و با ملاحظه نياز جامعه و آمادگي زمينه اجتماعي دنباله نهضت علمي و فرهنگي پدرش امام باقر ـ عليه السلام ـ را گرفت و حوزه وسيع علمي بزرگي به وجود آورد و در رشته هاي مختلف علوم عقلي و نقلي آن روز را، به شاگردان بزرگي هم چون هشام بن حكم، محمد بن مسلم، جابر بن حيان و.....
آموخت كه علاوه بر استحكام پايه اعتقادي شيعه موجب توسعه و گسترش آن هم شد.
لذا در اين دوره تكيه اصلي شيعه بر امام صادق ـ عليه السلام ـ بود و اكثر روايات را از آن حضرت اخذ مي كرد.5 و در اين تاريخ تشيع داراي شناسنامه شد و به صورت يك مذهب رسمي به نام امام صادق ـ عليه السلام ـ مزين گرديد. اين درحالي بود كه در اين دوره مذاهب اهل سنت نيز درحال شكل گيري بود. پس در حقيقت گام دوم در بنيان گذاري مكتب را حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ برداشت. مكتبي كه پايه هاي اوليه آن در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه پيش از امام صادق برداشته شده بود. لذا به خاطر اهتمام امام صادق ـ عليه السلام ـ در گسترش و اشاعه فقه و عقايد شيعه اين مذهب به نام آن حضرت مزين گرديده است.
دوران امامت امام صادق ـ عليه السلام ـ نقطه عطفي در نهضت تشيع و زماني بسيار حساس براي اين مكتب بوده است. چرا كه اين دوره، دوره اي است مكاتب و مذاهب مختلف در شرف شكل گيري بودند. از طرفي مذاهب اهل سنت و از طرفي گروه خوارج و مرجئه و قدريه و از ديگر هم گروه هاي منشعب شده از شيعه مثل کيسانيه، و ديگر گروه ها درحال شكل گيري و يا فعاليت بودند لذا براي تفكيك اين مذهب با مذاهب ديگر پيروان اين مكتب كه در مكتب جعفري وحوزه درس آن حضرت تربيت يافته بودند، به اين نام و عنوان شهرت يافتند چرا كه اطلاق شيعه در دوره امام صادق ـ عليه السلام ـ معناي وسيعي داشت و به پيروان عثمان، طرفداران عباسيان، و ديگر گروه ها نيز شيعه اطلاق مي شد.
بنابراين در دوره امام صادق ـ عليه السلام ـ آن حضرت با تربيت شاگردان ودانشمندان بزرگ و فرستادن آن ها به مناطق ديگر و جمع آوري و تدوين و استحكام بخشيدن به عقايد و فقه تشيع و نشر آن توسط شاگردان تربيت يافته و نيز براي تفكيك از ديگر فرقه ها و گروه هايي كه در اين دوره فعاليت داشتند، شريعت اسلام و آيين محمدي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در چهره مذهب تشيع كه هم زمان با پيامبر (صلي الله عليه و آله) شكل گرفته بود، شكل و انسجام فكري محكم تري يافت و طرفداران آنان به نام شيعه امامي و شيعه جعفري شهرت يافتند و امام صادق به رئيس مذهب مشهور شد و فقه شيعه امامي را منسجم ساخت.6 بنابراین فقه شیعه نیز در زمان حضرت بسط وسامان یافته است چنانکه فقه دیگر مذاهب اسلامی نیز پس از این قرن شکل یافت.7
امام صادق (ع) موسس بسیاری از شاخه های علوم اسلامی است ؛ اگر بگوییم بشریت و علم و تمدن انسانی مدیون تلاشهای امام صادق (ع)است سخن درستی است ؛ چون علم و شعاع آن هرگز منحصر در نقطه ای نمی ماند بلکه همچون نور همه جای دنیارا فرا می گیرد و علم حضرت در آن عصر وبعدها در تمدن اسلام تاثیرآن واین آثار به همه جهان تابش نمود به روشهای مختلف در جهان منتشر گردید ؛ چنانکه جاحظ عالم اهل بزرگ سنت ميگويد: «جعفر بن محمد، الذي ملأ الدنيا علمه و فقهه، ...»جعفر محمد کسی است که همه دنیا از علم وفقه او استفاده می نماید .
بنابراین امام در شاخه های مختلف علمی از جمله کلام و علوم قرآن وتفسیر و شاخه هایی از علوم طبیعی که تا زمان امام نامی از این علوم نبوده است ، شاگردانی تربیت نمود و موسس این علوم بود ؛
شاگردان امام از نقاط مختلف همچون کوفه، بصره، واسط، حجاز ومناطق مختلف ایران و.. و نيز از قبايل گوناگون بودند که به مکتب آن حضرت ميپيوستند.وعلم واندیشه امام را در قالب حدیث وجوامع روایی در ممالک اسلامی منتشر نمودند و به غنای فرهنگ تمدن اسلامی افزودند. در وسعت دانشگاه امام همين قدر بس که حسنبن علي وَشّاء، که از شاگردان امام رضا عليهالسلام و از محدثان بزرگ بود، ميگفت: «در مسجد کوفه، نهصد نفر استاد حديث مشاهده کردم که همگي از جعفر بن محمد عليهالسلام حديث نقل ميکردند» این شما منحصر به شیعه نبود بلکه از تمام ملل اسلامی در گرد شمع وجود حضرت مستفیض بودند .
امام صادق (ع) با تربیت شاگردانی فقه ناب اسلامی وعلوم دیگر حتی علم کیمیا که علم شیمی وعلوم را تاسیس نمود و ترویج داد وعلاوه حضرت در فقه واحکام شرع به تاسیس مکتب فقهی همت نمود؛ از اینرو مذهب فقهی ومکتب امام به فقه جعفری که فقه شیعه هست و ریشه در فقه قرآن و نبوی وعلوی داشت معروف شد ؛ در مقابل مکاتب فقهی دیگر با که بر ساخته عباسیان بود با برجستگی بی مانند نمایان گردید.
مکتب تربیتی امام منحصر به شیعه نبود بلکه فقها ودانشمندان بزرگ اهل سنت نیز تربیت شده ی مکتب آن حضرت و چشیده لذات معنوی از حضور حضرت بود ؛ فقهای بزرگ مذاهب چهارگانه اهل سنت مستقیم وغیر مستقیم از مکتب علمی و علوم الهی حضرت بهره مند بودند سخن معروف ابو حنیفه که بارها تکرار می کرد « اگر نبود دوسال نعمان هلاک می شد» مالک نیز از محضر امام بهره های فراوان برده است ؛ امام مالك بن انس (م 179 هـ) پیشوای مذهب مالكي از شاگردان رسمي آن حضرت بوده است و در كتاب خود بدون واسطه از امام صادق (عليه السلام) نقل حديث ميكند. امام شافعي (م 204 هـ) شاگرد مالك بوده است و به وسيلة او و ديگران از امام صادق -عليه السلام- روايت نقل ميكند كه اين روايات در مسند شافعي موجود ميباشد. امام احمد بن حنبل (م 241 هـ) مؤسس مذهب حنبلي هم شاگرد امام شافعي است و به وسيلة او از امام صادق -عليه السلام- با واسطه استفاده كرده است.
بنابراین دو پیشوای دیگر امام شافعی و احمد بن حنبل از علم امام با واسطه مستفیض شده و همه اینها مرید امام بوده و بسیار ستوده اند کافی است کتاب امام صادق ومذاهب اربعه مورد مطالعه قرار داده شود که بخشی از خدمات علمی وتمدنی امام در آن منعکس شده است ؛
ابن حجر عسقلاني مينویسد: «فقهاء و محدثاني همچون، شعبه، سفيان ثوري، سفيان بن عيينه، مالك بن انس ابن جديح، ابوحنيفه، و حبيب بن خالد، قطان، ابوعاصم، و گروه انبوه ديگري از جعفر بن محمد حديث نقل كردهاند.» جاحظ نیز صريحاً ابوحنيفه و سفيان ثوري را از شاگردان امام صادق -عليه السلام- ميداند و بيان ميكند كه اين دو نفر از مكتب آن حضرت استفاده ميكردند.
پي نوشت ها:
1. شهرستاني، محمد بن عبدالكريم، الملل و النحل، بيروت، دار المعرفه 1415ق. ج1، ص169.
2. صفائي، سيد احمد، نبوت عامه، قم، آفاق، 1409ق. ص147.
3. طوسي، محمد بن حسن، الامالي، قم دار الثقافه، چاپ اول، 1414ق، ص251.
4. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1403ق، ج9، ص199.
5. جعفريان، رسول، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، قم، انصاريان، 1423ق، ص325ـ335.
6. خواجويان، محمد كاظم، تاريخ تشيع، مشهد، جهاد دانشگاهي، 1376ش. ص78.
7. هيثمي، نور الدين، مجمع الزوائد و منبع الفوائد. بيروت، دار الكتب العلميه، 1408ق، ج9، ص131.
رویدادهای سرنوشت ساز در آستانه برگزاری دور دوم انتخابات ترکیه
پس از کشیده شدن انتخابات ریاست جمهوری ترکیه به دور دوم، برخی رویدادهای سرنوشت ساز بر فعالیت های دو نامزد راه یافته به رای گیری 28 ماه جاری میلادی (می) سایه افکنده است.
پس از رای گیری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، نتایج اعلام شده نشان داده است که آرای نامزد سوم برای نتیجه انتخابات دور دوم بسیار تاثیرگذار و سرنوشت ساز خواهد بود. در همین ارتباط، رجب طیب اردوغان نامزد ائتلاف جمهور گفته است: ائتلاف وی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری این کشور پیروز خواهد شد.
در مقابل این اظهارات، کمال قلیچداراوغلو که رهبری ائتلاف ملت را به عهده دارد، در کنار رهبران پنج حزب متحد خود و نیز دو شهرداران آنکارا و استانبول، به خبرنگاران گفت: برای ادامه جدال انتخاباتی در دو هفته آینده آماده است. این نامزد انتخاباتی که شخصیت آرامی دارد و از هر گونه جنجال به دور است، همچنین تاکید کرد: بیش از ۵۰ درصد رایدهندگان خواستار تغییر هستند.
در این ارتباط، چنین به نظر می رسد که کمال قلیچدار اوغلو با احتساب آرای سینان اوغان، نامزد سوم انتخابات ریاست جمهوری و رهبر ائتلاف آتا که بیشتر از پنج درصد از آرا را به دست آورده است، شمار ناراضیان از دولت آنکارا را بالای ۵۰ درصد برآورد کرده است.
با وجود این، موضعگیری های سینان اوغان پس از انتخابات 14 می، نشان داده است که وی تمایلی به حزب جمهوری خلق ندارد و بیشتر به ائتلاف جمهور تمایل دارد. در عین حال، تاکید سینان اوغان بر گرایش قلیچدار اوغلو به بیگانگان نشان داده است که وی ضمن توافق با ائتلاف جمهور، محورهای مورد نظر رجب طیب اردوغان را علیه ائتلاف ملت مطرح کرده است.
همچنین با تکذیب مطالب منتشر شده به نقل از وی در رسانه های غربی از جمله اشپیگل آلمان، نشان داد که سینان اوغان از پیش درمسیر کامل سیاست های ائتلاف جمهور قرار گرفته است.
دیروز دوشنبه رسانهها به نقل از مجله آلمانی اشپیگل گزارش داده بودند که این نامزد انتخابات ریاست جمهوری ترکیه اعلام کرده، تنها در صورتی از نامزد ائتلاف اپوزیسیون ملت به ریاست کمال قلیچدار اوغلو حمایت میکند که قول دهد حزب کُردی دموکراتیک خلقها را از سیستم سیاسی ترکیه کنار بگذارد.
همزمان با موضعگیری های سینان اوغان، انورسال ادیگوزل، معاون کمال قلیچداراوغلو نامزد ائتلاف ملت در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه از سمت خود استعفا کرد.
بدون شک، استعفای انورسال ادی گوزل، به شدت به زیان جریان ائتلاف ملت و زمینه ساز تفرقه در این ائتلاف خواهد بود.
سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ترکیه چند واقعیت را به اثبات رسانده است. نخست این که تمامی نظرسنجی هایی که از یکسال پیش منتشر می شدند، نتایج اشتباهی در رسانه ها منتشر کرده اند.
در واقع، جدا از عمدی یا سهوی بودن نتایج این نظرسنجی ها، تردیدی نیست که گرایش سیاسی صاحبان موسسه های نظرسنجی در این زمینه دخالت داشته است. در حقیقت، تمامی نظرسنجی ها، از آرای بیش از 50 درصدی کمال قلیچداراوغلو نامزد ائتلاف ششگانه ملت حکایت داشته است و نظرسنجی ها آرای ائتلاف جمهور را بین 42 تا 47 درصد پیش بینی کرده بودند. با وجود این تبلیغات گسترده، آرای رجب طیب اردوغان به بیش از 49 درصد رسید، آرای رقیب اصلی اردوغان نیز کمی از 45 درصد فراتر رفت.
درهمین حال برخی محافل سیاسی مستقل تقلب در انتخابات به نفع احزاب متحد اردوغان را بعید ندانسته اند. دومین واقعیت در نتایج سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اخیر ترکیه، این واقعیت است که مردم ترکیه که از بحران اقتصادی شدید و بی سابقه رنج می برند و مشکلات کم سابقه ای را تجربه می کنند، به رغم اعتراض های دو سال اخیر به سیاست های دولت آنکارا، همچنان به رجب طیب اردوغان اعتماد دارند.
در این زمینه، تردیدی نیست که بهره گیری نامزد ائتلاف جمهور از دین مبین اسلام نتیجه داده است. در مقابل، چنین به نظر می رسد که مردم ترکیه به حزب جمهوری خلق همچنان بی اعتماد هستند و اظهارت دینی کمال قلیچدار اوغلو را باور پذیر ندانسته اند.
سومین واقعیت در ارتباط با سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، شعارهای نامزد ائتلاف جمهور مبنی بر مستقل نمایی و تاکید بر وابستگی ائتلاف ملت به بیگانگان است که در اذهان مردم ترکیه تاثیر گذاشته است.
در ارتباط با نتایج نهایی انتخابات در دور دوم، کارشناسان موافق و مخالف اظهارنظرهای مختلفی مطرح کرده اند.
به عنوان مثال، نوشین منگو روزنامهنگار مخالفِ سیاست های اردوغان معتقد است: نتایج انتخابات پارلمانی بر تصمیم رای دهندگان در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری زیاد است. این کارشناس ترک گفته است: به نظر من این امر مشروط به توافق اردوغان با سینان اوغان است. البته که توافق او با اوغان را راحتتر خواهد کرد.
اما آدم متان، روزنامهنگار نزدیک به حزب عدالت و توسعه، معتقد است: قطعا نتیجه انتخابات پارلمانی روی تصمیم رای دهندگان در دور دوم تاثیرگذار خواهد بود. هم شهروندان عادی و هم فعلان اقتصادی و کارآفرینان خواستار بروز شرایط بلاتکلیفی و نااطمینانی نیستند.
در مجموع باید گفت: نتایج انتخابات اخیر ریاست جمهوری ترکیه در حالی منتشر شد که افزایش هزینه زندگی، تورم افسارگسیخته، کاهش ارزش پول ملی و مشکلات معیشتی، از جمله مشکلات لاینحل در دولت اردوغان و ناکارآمدی مدیران تحت امر وی را اثبات کرده بود. اما آرای اکثریت مردم نشان داده است که برغم بروز مشکلات، اردوغان همچنان از حمایت های مردمی برخوردار است.
بابونه؛ مسکنی برای سردردهای عصبی
گیاه بابونه با نام علمی NOBILIS ANTHEMIS گیاهی کوچک اندام به ارتفاع 10 تا 30 سانتی متر و دارای بوی معطر و قوی است. برگهای این گیاه کوچک، متناوب دارای بریدگی های ظریف و نامنظم و پوشیده از کرک است.
نوع وحشی آن دارای گل هایی است که وسط آن زرد و اطراف آن سفید رنگ است. در نوع پرورش یافته آن تمام گل سفید رنگ می باشد. برگهای این گیاه مانند شوید مصرف غذایی دارد و گلهای آن نیز به مصرف پزشکی می رسد.
از خاصیت های دارویی بابونه این است که سردردهای مزمن عصبی را درمان می کند. خصوصا امروزه که شرایط زندگی ماشینی و فشارهای عصبی به گونه ای است که انسان های شهرنشین اغلب از سردردهای حاد و مزمن گلایه دارند و برای تسکین و آرامش انواع قرص های مسکن و ضد درد را مصرف می کنند. یک فنجان دم کرده بابونه بسیار اعجازآور است و درمان خوبی برای اینگونه دردهاست.
از نظر خواص درمانی بابونه تقویت کننده بدن است اثر مقوی معده، تب بر، تسکین دهنده درد و ضد نفخ دارد. مصرف آن در دردهای عصبی ناحیه کمر در موقع سرماخوردگی، سردرد و دردهای عصبی صورت اثر تسکین دهنده دارد.
بررسی های جدید نشان داده است که بابونه در رفع بی خوابی، تسکین درد دندان، کم اشتهایی، رفع ورم روده، اختلالات هضمی اطفال اثر درمانی دارد. از بابونه برای دفع کرم، رفع زردی و هیستری نیز استفاده بعمل می آید.
در تمام این موارد 2 تا3 قاشق چایخوری پودر گل بابونه را دریک لیوان آب دم کرده با کمی شکر میل می کنند. در استعمال خارجی جوشانده غلیظ گل بابونه به عنوان دهان شویه برای زخمهای دهان و لثه، سوختگی در نتیجه تابش آفتاب، درمان جوش، اگزما و کهیر موثر است.
استفاده از گل بابونه برای تامین سلامت پوست همزمان با استفاده از آن جهت موارد درمانی آغاز شده است. دم کرده ساده گلهای بابونه اگر برروی پوست صورت اثر داده شود باعت شادابی و تجدید حیات سلولهای سطح پوست می شود.
در هنگام عطسه، دهان و بینی خود را نبندید
پزشکان توصیه می کنند که در هنگام عطسه سعی نکنید با بستن دهان و بینی جلو آن را بگیرید زیرا این عمل می تواند باعث صدمه رسیدن به گلو، پاره شدن پرده گوش و یا قطع شدن مویرگی در مغز شود.
هوای عطسه در قفسه سینه بین هر دو ریه گیر کرده و باعث سوراخ شدن غشای تمپانیک (tympanic membrane) شود.با جلوگیری از عطسه عوارض متعددی می تواند ایجاد شود که به صورت علمی اینگونه شرح داده می شود:
سوراخ یا پاره شدن پرده گوش یا حتی پارگی آنوریسم مغزی
ایجاد بالون خونی در رگ های مغز
پژوهشگران با یک مورد مهم در رابطه با جلوگیری از عطسه و صدمه وارده به فرد مواجه شدند که بسیار قابل تعمل بوده است. یک مرد جوان ۳۴ ساله در هنگام مانور نظامی، از آمدن عطسه خود جلوگیری می کند و هوای عطسه در گلویش می شکند. در همان هنگام به طوری دچار درد شدید می شود که قادر به صبحت کردن و فرو بردن آب دهان خود نبوده است.
پارگی خودبخودی ناحیه پشت گلو به ندرت ایجاد می شود. این مساله معمولا به علت تروما یا آسیب شدید، استفراغ و سرفه سنگین ایجاد می شود. بنابراین مشکل و آسیبی که برای این مرد جوان ایجاد شد، پزشکان اورژانس را شگفت زده کرد. در واقع تلاش برای جلوگیری از عطسه با بستن بینی و نگه داشتن دهان به طور هم زمان باعث انفجار هوا در گلو این فرد شده است. به سرعت پس از این عمل، درد شدیدی در این ناحیه به وجود آمد که باعث از بین رفتن صدایش شد.
پزشکان با بررسی گلوی این فرد دریافتند که انفجار هوا و خراشیدن گلو تا انتهای قفسه سینه نیز ادامه پیدا کرده و نشانه های عمیقی بر بافت ها و عضلات این ناحیه وارد کرده است. بعدا این نشانه ها با اسکن و پرتونگاری کامپیوتری ثبت شد.
قابل توجه است که آسیب وارد به ناحیه گلو و قفسه سینه این فرد به حدی بوده که در یک بیمارستان بستری شده تا با کمک لوله مورد تغذیه قرار گیرد و با تزریق داروهای لازم به فروکش کردن تورم و درد کمک شود. این فرد پس از ۷ روز سلامت خود را به دست آورد و پزشکان به او توصیه کردند که هرگز دهان و بینی خود را در هنگام عطسه مسدود نکند.
با این گیاه معجزهگر از ابتلا به دیابت پیشگیری کنید
ازانجا که الوئه ورا قادر است آنزیم های موجود در پانکراس را فعال کند، می تواند در افرادی که دچار دیابت و هیپوگلیسمی هستند به تعادل و تنظیم قند خون کمک کند.
گیاه الوئه ورا ۷۰ درصد قند خون را کاهش می دهد و از این رو گیاهی موثر در درمان بیماری دیابت است.
گیاه آلوئه ورا دارای نقش پیش گیری کننده از بیماری دیابت نیز است. افرادی که شیرینی زیاد مصرف می کنند، قبل از ورود به مرحله دیابت قطعی، با استفاده از این گیاه می توانند از بروز بیماری جلوگیری کنند.
گیاه الوئه ورا همانطور که در کاهش قند خون موثر است ، به دلیل دارا بودن ویتامین و کلاژن ، بهترین نرم کننده پوست پا در بیماران دیابتی به شمار می رود.
گیاه آلوئه ورا می تواند به شکل های گوناگون عرقیات، خشک شده و حتی به صورت پماد قرص و شربت عرضه شود.
۴ فایده بینظیر فندق برای سلامت بدن
فندق سرشار از مواد مغذی است و مقدار زیادی پروتئین، چربی، ویتامین و مواد معدنی دارد. در این مطلب، چهار فایده شگفتانگیز فندق برای سلامت بدن را خواهید خواند.
فندق که به عنوان فیبر نیز شناخته میشود، نوعی آجیل است که از درخت کوریلوس به دست میآید و بیشتر در ترکیه، ایتالیا، اسپانیا و آمریکا کشت میشود. فندق طعم شیرینی دارد و میتوان آن را به صورت خام، بو داده یا آسیابشده به شکل خمیر مصرف کرد. مانند سایر آجیلها، فندق نیز سرشار از مواد مغذی است و دارای مقدار زیادی پروتئین، چربی، ویتامین و مواد معدنی است. در این مطلب، چهار فایده شگفتانگیز فندق برای سلامت بدن را خواهید خواند.
۱) حاوی ترکیبات آنتیاکسیدانی
با مصرف فندق مقادیر قابل توجهی از ترکیباتی با خواص آنتیاکسیدانی دریافت خواهید کرد. آنتیاکسیدانها از بدن در برابر استرس اکسیداتیو محافظت میکنند که میتواند به ساختارهای درونسلولی آسیب بزند، پیری زودرس را به دنبال داشته باشد و خطر ابتلا به انواع سرطان و بیماریهای قلبی را افزایش دهد.
۲) حفظ سلامت قلب
مصرف فندق میتواند در کاهش سطح کلسترول خون مؤثر باشد. افرادی که فندق مصرف میکنند، سطح کلسترول بد در آنها کاهش مییابد. مصرف فندق سطح چربی خون را کاهش و سطح ویتامین E را افزایش میدهد. همچنین از آنجا که فندق سرشار از انواع اسیدهای چرب و آنتیاکسیدان است، فیبر زیادی دارد و حاوی مقادیر قابل توجهی منیزیم و پتاسیم است، مصرف آن به تنظیم فشار خون کمک میکند.
۳) منبع غنی مواد مغذی
اگرچه کالری فندق زیاد است اما منبعی غنی از مواد مغذی و چربیهای سالم است. هر ۲۸ گرم فندق (تقریباً ۲۰ عدد مغز فندق) ۱۷۶ کالری دارد و ۱۷ گرم چربی، ۴٫۲ گرم پروتئین، ۴٫۷ گرم کربوهیدرات، ۲٫۷ گرم فیبر دارد. مغز فندق همچنین دربردارندهی ویتامین (E)، تیامین یا ویتامین (B۱)، منیزیم، مس و منگنز است.
۴) کاهش خطر ریسک ابتلا به سرطان
آنتیاکسیدانها، ویتامینها و مواد معدنی موجود در فندق باعث میشوند تا این مغز مغذی خواص ضدسرطانی هم داشته باشد. در میان انواع مغزها، فندق حاوی بیشترین مقادیر از آنتیاکسیدانهایی با عنوان پروآنتوسیانیدینها است. پژوهشها نشان میدهند این ترکیبات آنتیاکسیدانی میتوانند در پیشگیری از ابتلا به انواع سرطان و حتی درمان آنها مؤثر باشند.
روایتی از حاشیههای سفر اخیر رئیسی به سوریه
یکی از اعضای حاضر در سفر اخیر آیتالله رئیسی رئیسجمهور به سوریه حواشی این سفر را به شرح زیر نوشته است:
این وسط دو نفر از بچهها شیطنتهای بانمکی میکردند و پر از انرژی مثبت بودند و با همدیگر بازی میکردند. آقای رئیسی یکی از آنها را صدا کرد و بغلش کرد و بوسید. خلاصه همسران و مادران شهدا هم آمدند و احوالپرسی و نیابت دادند به آقای رئیسی که سوریه از طرف آنها هم زیارت کند و البته قول زیارت برای خودشان را هم از آقای رییسجمهور گرفتند.
سکانس یک:
هواپیما در دمشق روی باند نشست، از پنجره هواپیما به بیرون سرک کشیدم ببینم چه خبر است و چه کسی هست و چه کسی نیست. پلکان را آوردند و فرش قرمز پهن شد و مقامات سوری برای استقبال پایین پلکان منتظر آقای رییسجمهور بودند. میخواستم پشت سر رییس جمهور پیاده بشوم که گفتند آقایان از پلکان عقب!
بعد از پیاده شدن رفتم داخل ماشین نشستم و به سمت قصر حکومتی برای استقبال رسمی راه افتادیم. سرم توی گوشی بود و مشغول عوض کردن سیم کارت که یهویی کاروان اسکورت رییس جمهور وارد جمعیتی از مردم شد که آمده بودند استقبال ما در فرودگاه!
حسابی غافلگیر شدم چون طبق قرار قبلی قرار بود مستقیم برویم کاخ ریاست جمهوری و خبری از استقبال مردمی نبود!
ما که رفتیم، ولی بعداً متوجه شدم رییس جمهور مردم را که دیده تا آنجا چندین کیلومتر خارج از شهر آمده بودند گفته ماشین را نگهدارید و سپس پیاده شده و با مردم به خوش و بش مشغول شده است.
البته این رفتار هر چه برای ما در این یکی دو سال اخیر عادی شده است ولی برای مردم آنجا و ماموران امنیتی خیلی غیرمنتظره است و پرریسک.
و این هم لحظه پیاده شدن رییس جمهور از ماشین که در ایران این صحنهها خیلی تکراریست ولی برای مردم آنجا خیلی عجیب و شگفتانه
سکانس دو:
وارد قصر که شدیم هنوز آقای رییسی نرسیده بود شاید مشغول دل و قلوه دادن با مردمی بود که به استقبال آمده بودند فرودگاه، ولی آقای اسد در محل استقبال رسمی حضور پیدا کرده بود و داشت قدم میزد.
هیاتهای رسمی هم به صف ایستاده بودند و خبرنگارها هم در جایگاه خودشون مستقر، همه منتظر بودند بعد از 12 سال یک رییس جمهور وارد کاخ ریاست جمهوری سوریه بشود. چند دقیقهای طول کشید تا ماشین آقای رییسی وارد شد و از ماشین پیاده شد. گفتم شاید به خاطر کرونا فقط با هم دست بدهند ولی دیدم آقای رییسی در آغوش اسد هست.
بعد هم مراسم رسمی استقبال و معرفی اعضای هیاتهای رسمی به هر رییس جمهور و آن عکس احترام متقابل آقای رییسی و دو خانم از اعضای کابینه آقای اسد. ولی فکرشم نمیکردم جدی جدی یه عده سر دعواهای سیاسیشون، همین عکس را بهانه تخریب دولت و رییس جمهور بکنند.
بگذریم؛ اعضای هیاتها رفتند داخل اتاق ملاقات، وقتی خبرنگارها بیرون آمدن و ملاقات خصوصی شروع شد قرار بود حدود یک ساعت ملاقات خصوصی باشد و ما هم در انتظار ضیافت ناقابل عربی بودیم که این ملاقات یک ساعته حدود چهار ساعت طول کشید.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ببینید ما در این چهار ساعت انتظار چی کشیدیم.
سکانس سوم:
خیلی خسته بودم و نشستم توی ماشین به سمت زینبیه خوابم برد. شنیده بودم که یه عده مردم آمدند استقبال زینبیه ولی جزییاتش را نمیدانستم. یهویی از صدای جیغ و هورا چشمانم را باز کردم شیشه را دادم پایین دیدم جمعیت وحشتناکی به صف شدند و عکسهای آقای رییسی و حاج قاسم و ... توی دستشان هست و چهرههایشان پر از انرژی و صداقت است. حتی بچهها و نوجوانها اینقدر پرانرژی بودند زنده شدم صحنههایی دیدم که خیلی لذت بخش بود برایم.
مثلا سوار بنز خفن بودیم سقف ماشین هم پنجره داشت گفتم باز کن بروم از سقف تصویر بگیرم گفت خراب است. هیچی دیگه پنجره را دادم پایین با موبایل فیلم گرفتم بعضیها هم برای منم گل میپاشیدند و ذوق میکردند.
حدود هشت کیلومتر مسیر تا حرم، ملت ایستاده بودند و نکته قابل توجه این بود که تقریبا از همه اقشار در این صف طولانی استقبال حضور داشتند و هر کدام به سبک خود از رئیس جمهور استقبال کردند. بعدشم داخل حرم و ... زیارت هم جایتان خالی بود.
سکانس چهارم:
وارد حرم حضرت زینب سلام الله علیها که شدیم جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم سوری و جانبازان، آمده بودند استقبال، پشت سرشان هم روی دیوار تقریبا در یک مسافت دویست متری ورودی حرم، عکس شهدا نقاشی شده بود. حاج آقا تک تک آنها را تحویل گرفت و روبوسی و بغل و چند کلمهای صحبت تا رسیدیم به یک جایی که تقریبا آن راهرو پشت حرم تمام میشد و دیگر باید وارد صحن حرم میشدیم. روی دیوار عکس حاج قاسم بود آقای رییسی ایستاد و ادای احترام کرد.

یکی از بچههای مقاومت میگفت این عکسها را به سفارش حاج قاسم روی دیوار کشیدیم. آخرین باری که حاج قاسم آمده بود سوریه بعد از آن هم رفت عراق و شهید شد، میگفت از او پرسیدیم که یک دانه بیشتر جا نمانده برای این عکسها چکار کنیم؟ عکس چه کسی را بکشیم حاج قاسم گفت فعلا این یک دانه را نگهدار تا بهتان بگویم. فردایش خبر شهادتش را شنیدیم.
این تصویر اختصاصی از لحظه ورود به حرم حضرت زینب سلام الله علیها
سکانس پنجم:
شب که برنامههای زینبیه تمام شد ساعت 10 بود و از حرم زدیم بیرون. خیلی خسته بودم تقریبا تاریکی مطلق در کوچههای اطراف حرم. آخر آنجا تقریبا در شبانه روز دو ساعت بیشتر برق ندارند و بسیاری از زیرساختهایشان از جمله نیروگاههای برق توسط معارضین و داعشیها نابود شده است. مثلا یک نیروگاه رفتیم بازدید کردیم داعشیها موقع خروج از آنجا رفتند داخل توربینها و قسمتهای فنی نیروگاه نارنجک انداختده بودند و جوری تخریب و منهدم کردند که به عقل جن هم نمیرسید که اینطوری میشه یه نیروگاه رو منهدم کنی تا مدتها طول بکشه دوباره راه اندازیش بکنن!
خلاصه اینکه گفتم خوب است تاریک هم هست داخل ماشین چشمامو میگذارم روی هم نیم ساعتی تا برسیم محل اقامت! این خوشی چند ثانیه بیشتر طول نکشید که دوباره با صدای جیغ و سوت و هورای مردم پریدم! یک عده ملت هنوز توی کوچه خیابانها بودند و داشتند ذوق میکردند! «ان الله تعز من تشاء و تذل من تشاء»
سکانس ششم:
رسیدیم محل اقامت شامی خوردیم. خیلی خسته بودم رفتم بخوابم متوجه شدم باید چند نفر داخل یک اتاق بخوابیم! یکی روی تخت یکی روی کاناپه و یکی هم روی زمین! من که انصاف نیست بگویم خوابیدم چون واقعا روح از بدنم جدا شد و نفهمیدم کی صبح شد! با صدای کوبیدن در بیدار شدم البته ظاهراً خیلی وقت بود داشت در میزد. گفت پاشید صبح شده!! ساعت را نگاه کردم فهمیدم حسابی دیر شده است!
رفتم پایین دیدم رییس جمهور حدود یک ساعتی هست که آمده و با فرماندهان جبهه مقاومت فلسطین جلسه دارند. آن جلسه تمام شد بلافاصله دیدار با جمعی از اندیشمندان و نخبگان و اصحاب رسانه فلسطینی بود و بعد هم ملاقات با نخست وزیر سوریه و سپس وزیر خارجه سوریه و بعد هم مصاحبه با شبکه تلویزیونی سوری! وسطش فقط چند دقیقه برای نماز و ناهار! من که بریده بودم از این حجم برنامه ولی ماشاءالله آقای رییسی!
دیگه نگم از برنامه های حاشیه ای وسط هر کدوم از برنامهها برای تفقد از خیلیهایی که سالهاست آرزو داشتند آنجا، اگر رهبر ایران را نمیبینند و نمیتوانند حرفهایشان را به ایشان بزنند، فرصت گفتگوی بی واسطه با این رییس جمهور که به او نزدیک میدانندش را غنیمت میشمرند!
سکانس هفتم:
ساعت حدود سه عصر شده بود هنوز تا آخر شب خیلی برنامه داشتیم. به سمت سالن محل برگزاری دیدار با خانوادههای ایرانیان مقیم سوریه حرکت کردیم. در همه کشورها این دیدار برگزار میشود ولی معمولا در سایر کشورها خانوادههای دیپلماتهای ایرانی در شرایط متفاوتی هستند اما اینجا سوریه بود و فضای همین جلسه هم جهادی و شهادتی و ... بچهها و نوجوانهای زیادی آمده بودند. نمیدانم چرا به چهرههای هر کدامشان نگاه میکردم احساس میکردم یک فرزند شهید بالقوه است!

جلسه بعدی دیدار با تجار و بازرگانان سوری بود در کاخ نخست وزیری. جلسهای مفصل و جدی. پیام آقای رییسی یک کلمه بود: ما آماده توسعه تجارت و کار اقتصادی با سوریه هستیم و موانع را برطرف میکنیم شما هم بیایید!

سکانس هشتم:
غروب روز دوم قرار بود برویم مسجد اموی نماز بخوانیم یاد یه بابایی افتادم که آرزو داشت بیاد اونجا نماز بخونه ولی هیچ وقت به آرزوش نرسید! رفتیم دیدیم تمام اطراف مسجد را قرق کردند و از چند ساعت قبل راه مردم را بستند. چون آنجا نزدیک سوق حمیدیه است و خیلی شلوغ است و کلی جمعیت دارد. مردم از فاصله 100 متری داشتند سرک میکشیدن ببینند کسی را که از ماشین پیاده میشود میبینند یا نه!
با خودم داشتم میگفتم لابد این مردم اذیت شدند تو این مدت که اینجا قرق بوده و یکی از بچهها هم میگفت اگر اینحا ایران بود آقای رییسی اجازه نمیداد تیم امنیتی خودش همچین کاری بکنند.
در همین حرفها و فکرها بودیم که فهمیدم آقای رییسی تصمیم گرفتند حالا که اینجوری شده ما برویم یه سر بازار بین مردم تا هم پیام امنیت و آرامش به خودیها بدهیم هم یک دماغ سوخته هم به دشمنان و تفقدی هم از مردم بکنیم.
توی دلم گفتم اما آخر مگه اینجا کسی هم آقای رییسی را میشناسد که میخواهد برود بینشان؟! یا اصلا آنجا امنیت دارد مگر؟ اگر یکهو کسی اسلحه دربیارود بزند چی؟ من تو همین خیالات بودم به خودم که آمدم دیدم آقای رییسی وسط بازار دارد با ملت خوش و بش میکند آنها هم کلی ذوق کرده بودند فکر کنم توی خواب هم برایشان قابل تصور نبود رییس جمهور را آنجا ببینند!
حالا این وسط یکی از مغازهها دیدم سرود فارسی ای ایران ای مرز پر گهر سالار عقیلی را گذاشته بود. کلی هم ذوق داشت اما اینطرف دیدم بچههای نهاد داشتند به هم میگفتند بروید به او بگویید خاموش کند. فردا فیلمش که منتشر بشود برایمان حرف درمیاورند میگویند صحنه سازی کردند و ... از آن طرف هم دیدم یکی به آن مغازه دار میگفت خاموش کن یکی میگفت صداشو زیاد کن آن بدبخت هم سرگیجه گرفته بود تا اینکه آقای رییسی در مسیرش بالاخره رسید به مغازه او و با آن مغازهدار احوالپرسی کرد و دست داد و رد شد! ماجرای مغازهدار بیچاره هم بالاخره ختم به خیر شد!
یک گوشه بازار هم چند تا خانم بدون روسری ایستاده بودند و کلی هم شوق داشتند بروند جلو احوالپرسی، باخودم گفتم هیچی دیگه کافیست اینجا آقای رییسی جواب سلام اینها را بدهد و یک عکس هم برود ایران و بازهم یک عده توی رسانه نانشان توی روغن است.
بالاخره رفتیم حرم حضرت رقیه زیارت و شب ساعت 10 رفتیم فرودگاه برای برگشت...
سکانس آخر:
بله بازهم ما اشتباه میکردیم چون هنوز کار تموم نشده بود. آقای بشار نصف شب آمده بود فرودگاه بدرقه و البته گفته چند کلمهای هم حرف بزنیم چون هنوز چند تا کارمان مانده و این یعنی فردا صبح میرسیم خونه.
رفتم توی هواپیما اما وقتی شنیدم وزیر اقتصاد را هم صدایش کردند حساس شدم گفتم واقعا برم ببینم این وقت شب چه جلسهایست! ساعت 11:10 شب بود که دیدم فضای جلسه بسیار جدی است! به نظر همه خسته بودند اما روسای جمهور دو کشور با قوت تمام در حال انجام بحثهای دقیق و فنی اقتصادی هستند!
بالاخره با همه حواشی، جلسه بعداز حدود یک ساعت در فرودگاه تمام شد و آقای اسد آمد پای پلکان بدرقه و همین حرکت هم خیلی پیام داشت و بالاخره تیک آف و نزدیک اذان صبح خانه ...































