از جمله افکاری که ذهن امام صادق علیهالسلام را نسبت به شیعیان مشغول مینمود، نگرانی از وضعیت رقتبار ایشان در زمان غیبت حضرت مهدی ارواحنافداه بود. این دلواپسی تا حدی بود که گاهی حتی خواب را از چشمان مبارک ایشان میربود.
سدیر صیرفی نقل میکند که با مفضل و ابوبصیر و ابان به منزل امام صادق علیهالسلام وارد شده، ديديم ایشان روى خاک نشسته و همچون مادر فرزند از دست داده، میگرید و میگوید: «اى آقای من! غيبت تو خواب را از چشمانم ربوده و جایگاهم را تنگ كرده و آسايش را از دلم برده».
سدیر پس از بیان مناجات جانسوز امام صادق میگوید: [آنگاه که مناجات ایشان تمام شد و حال حضرت از دگرگونی خارج گشت]، عرض کردیم: ای فرزند بهترین مخلوقات خدا، هرگز خداوند ديدهات را نگرياند، از چه پيشآمدى اشكت روان و ديدهات گريان است؟
آن امام همام پس از آهی جانکاه فرمود: «امروز در کتاب جَفر [که از علوم مربوط به حوادث آینده و مختص به اهلبیت علیهمالسلام است]، مینگریستم تا اینکه به موضوع ولادت قائم علیهالسلام و غیبت او و طولانی شدن آن، عمر طولانی ایشان و گرفتاری مؤمنین در آن زمان و اینکه مبتلا به شک و تردید گشته و از دینشان برمیگردند، برخورد نمودم، همین مسأله سبب شد تا دچار حزن و اندوه فراوان شده و به گریه بیفتم».
عرض کردیم: ای فرزند رسول خدا! ما را هم در جریان آنچه اتفاق خواهد افتاد بگذارید. فرمود: «خداوند چهار سنت از پیامبران گذشته را در قائم ما جاری میسازد: تولدش را شبیه تولد موسی علیهالسلام و غیبت او را همچون غیبت عیسی علیهالسلام و طولانی شدن غیبتش را مانند طولانی شدن کار نوح علیهالسلام و عمر او را مثل عمر خضر علیهالسلام قرار میدهد.
اما شباهتش به موسی علیهالسلام از آن باب است که فرعون وقتی متوجه شد حکومتش بهواسطه فرزندی از بنیاسرائیل زائل میشود، دستور داد تا شکم زنهای آنها را دریده و فرزندانشان را بکشند؛ اما درنهایت خداوند موسی را از شر فرعون حفظ نموده و هیمنه فرعون را در مقابلش فرو ریخت. همچنین است قائم ما، بنی امیه و بنی عباس چون میدانند او از ماست، به طمع از بین بردنش، دست به کشتن نسل پیامبر زدند؛ اما خدا چنین خواسته که نورش را تمام نماید، اگرچه مشرکان خوش نداشته باشند.
اما شباهتش به عیسی از آن باب است که یهود و نصاری اتفاق نظر پیدا کردند او را کشتهاند؛ اما خداوند آنها را تکذیب نمود و فرمود: «او را نکشتند و به صلیب نکشیدند و تنها امر بر آنها مشتبه شد».[1] همچنین است قائم ما، به سبب طولانی شدن غیبتش، عدهای میگویند: او هنوز متولد نگشته است. عدهای میگویند: کشته شده.
اما شباهتش به نوح از آن جهت است که وقتی برای قومش طلب عقوبت نمود، خداوند جبرئیل را با هفت دانه خرما فرستاد و به نوح عرض کرد: خداوند میفرماید: من بندگانم را تنها پس از اتمام حجت، عقوبت مینمایم، پس به کار دعوتت ادامه بده و این دانهها را در زمین بکار، هرگاه که رشد نمایند، فرج و گشایش برای تو ایجاد میشود. به پیروانت نیز بشارت ده. آنگاه که دانهها رشد نموده و تبدیل به درختهای بلند با شاخ و برگ و میوه خرما شدند و از خداوند برای قومش طلب عقوبت نمود، دستور آمد تا از دانههای آن درختان کاشته و کار قبل را تکرار نماید. عدهای از طرفدارانش با شنیدن این مطلب، دچار تردید گشته و از اطرافش پراکنده شدند. این مسأله تا هفت نوبت تکرار شد و هر بار عدهای از دایره پیروان نوح خارج میگشتند تا اینکه کمتر از هشتاد نفر از افراد خالص پیرامونش ماندند. آنگاه خداوند به نوح وحی نمود که ای نوح! الآن مؤمنین واقعی مشخص شده و افراد ناخالص از اطراف تو رفتند و تنها کسانی باقی ماندند که من وعده داده بودم تا مُلک خود را به آنان عطا نمایم.
امام صادق در ادامه فرمودند: قائم ما نیز چنین است. غیبتش آنقدر طولانی میشود تا افراد ناخالص از غربال بیرون رفته و کسانی از شیعیان که طینتشان خبیث است، باطن خود را نشان داده و تنها فقط خالصین باقی بمانند.
و اما شباهتش به خضر از جهت طول عمرش میباشد. خداوند عمر خضر را تنها برای آن طولانی نمود تا دلیلی محکم بر طولانی شدن عمر قائم ما باشد و کسی نتواند آن را محال بشمارد و حجت بر معاندین از این جهت تمام باشد».[2]
این مطالب که حضرت را در طول حیات شریفشان دچار نگرانی کرده بود، حاکی از آن است که شیعه باید در عصر غیبت، ایمان خود را نسبت به امام زمانش تقویت نموده و خود را از شائبههای کفر، شرک و نفاق خالص نماید تا از آزمایشهای سخت الهی در این دوران، سرافراز بیرون آید.
پینوشت:
[1]. نساء: 157.
[2]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، اسلامیه، ج2، ص352، با تلخیص و تصرف مختصر.