یکی از دلایل بی حجابی یا ضعیف الحجابی عدم آگاهی به فلسفه حجاب است.
بهترین راه شناخت فلسفه حجاب رجوع به تاریخ میباشد و مطمئن ترین منبع تاریخی به جهت اعجاز متن و محتوای آن، قرآن کریم است.
در بررسی ماجرای حضرت آدم و آن درخت منع شده از سوی خدا چند مطلب وجود دارد که ما را به فلسفه حجاب هدایت میکند.
اول آنکه که حضرت آدم و حوّا قبل از تناول از درختی که خدا آنها را منع کرده بود پوشش داشتند.
مطلب دوم آنست که خدا آنها را به نشانه عذاب عریان کرد و مطلب سوم آنست که پس از عریان شدن، آنها از یکدیگر خجالت کشیدند و با برگ های درخت خود را پوشاندند.
دو نکته مهم در این ماجرای تاریخی وجود دارد: اول آنکه بی حجابی نوعی بلاست و دوم، حجاب امری فطری میباشد؛ زیرا حضرت آدم و حوّا قبل از تناول از آن درخت حجاب داشتند و بعد از آنکه خدا آنها را عریان کرد خود را پوشاندند.
در واقع حضرت آدم و حوّا از روی حیا و عفت خود را پوشاندند؛ از همینجا فلسفه حجاب روشن میشود که آن، حیا و عفت است و بی حجابی نوعی بلاست.
هرچه پوشش کامل تر باشد حیا و عفت هم کامل تر است؛ چون انسان فطرتا حیا و عفت را دوست دارد به تبع آن حجاب را هم باید دوست داشته باشد.
همانطور که در تاریخ حجاب تعیین شده برای زنان ایرانی در دوران هخامنش پوشانیدن حداقل تمام بدن از گردن به پایین است و حتی با پارچه ای مقداری از مو های خود را هم پنهان میکردند که تصاویر هک شده بر روی تخت جمشید گویای این مطلب است یا در غرب همانطور که در سینمای قدیم آنها پیداست، زنان بدن خود را تقریبا از گردن به پایین کاملا از دید مردم میپوشانیدند؛ البته که همه حجاب را دوست دارند اما در تعیین حدود آن با یکدیگر اختلاف دارند.
علت این اختلاف فرهنگسازی های غلط میباشد که تفاوت دیدگاه ها را ایجاد کرده است و تلاش کردند بی بندباری را آزادی بشر معنا کنند و فطرت های حیا دوست را دچار غفلت کنند و مخالفین حجاب یا حداقل حجاب کامل، مدعی هستند که این امر در ابتدا غیر عادی است اما اگر از آن مقداری بگذرد، امری عادی و طبیعی میشود.
در پاسخ این دیدگاه غلط باید عرض شود که عادی سازی ازاله قبح نمیکند و تبعات آن همچنان باقی است بطور مثال دزدی امری قبیح است و آیا نمیشود این امر اشتباه در اثر تکرار و فرهنگسازی در جامعه امری طبیعی و عادی جلوه کند؟ یا ارتباط نامشروع که همان خیانت است بر اثر عادی سازی یک امر رایج شود؟
در نهایت عادی سازی ازاله قبح نمیکند و پذیرش این عادی سازی یعنی تن به ظلم دادن و ظلم کردن زیرا هر امر قبیحی نوعی ظلم به خود و دیگران است به این جهت که خلاف فطرت و عقل عمل میشود زیرا هر امری به حکم عقل و فطرت یا قبیح است یا حَسَن و اگر قبیح باشد یعنی تبعات منفی دارد.
همانطور که بر خلاف ادعای بعضی ها که در غرب با وجود برهنگی ها کسی آزاری به دیگری نمیرساند، آمار عجیب تجاوز ها به چشم میخورد که با تحقیق در اینترنت و تماشای کلیپ های اخباری خود غرب از رسانه های آنها در این رابطه، مطلب به خوبی روشن میشود.
این آمارها شاهد مثال مطلبی است که قبل تر عرض شد که عادی سازی یک امر قبیح ازاله قبح نمیکند و تبعات آن همچنان باقی است و تنها فطرت را دچار غفلت میکند و خداوند متعال برای بعض گناهان حدود و برای بعضی دیگر تعزیرات مشخص کرد تا از این عادی سازی ها جلوگیری کند.
اگر اصل بر عدم حجاب بود، مردم باید بی حجاب میبودند و به وسیله فرهنگسازی آنها را با حجاب میکردند در حالی که میبینیم دقیقا برعکس است یعنی از اول با حجاب بودند و حجاب را امری ضروری میدانستند اما با فرهنگسازی غلط حجاب را از مردم گرفتند.
در واقع تلاش کردند جوامع را شهوت گرا تربیت کنند تا راحت بتوانند استعمارهای خود را اعمال کنند بطور مثال اگر فرهنگسازی نمیکردند هیچگاه نمیتوانستند از زنان بی حجاب یا بدحجاب برای فروش کالاهای خود استفاده کنند زیرا جوامع حیا دوست که در مسیر فطرت هستند این مسئله را بر نمیتابند و به این استعمارها تن نمیدهند.
دشمن تلاش میکند با گرفتن حجاب از نوامیس و ایجاد جامعه ای شهوت گرا به نظام اسلامی لطمه وارد کند؛ زیراکه نظام اسلامی مخالف شهوت گرایی و بی بندباری است و جامعه بی بندبار تحمل نظام اسلامی را ندارد لذا بر متدینین واجب است در رسانه های داخلی فلسفه حجاب را تبیین کنند و فطرت های خاموش را هوشیار کنند و نگذارند رسانه های غربی بر جوانان ما اثر بگذارد.
بی حجابی یا بد حجابی عامل شهوت گرایی در جامعه است و در جامعه شهوت گرا کانون خانواده ها از هم پاشیده میشود و در این جامعه تنوع طلبی و افزایش خیانت ها و روابط نامشروع افزایش مییابد، دقیقا تمام آنچه که امروز در غرب مشاهده میشود.
بردیا جهان پرور