emamian
عصر امام صادق اوج دوره آموزش تشیع است/ تدبیر امام در مدیریت شیعه
امامت امام صادق(ع) در سال ۱۱۷ است که تا سقوط بنیامیه که سال ۱۳۲ میباشد، ۱۵ سال فاصله است. و از سال ۱۳۲ تا هنگام وفات امام صادق(ع) ۱۶ سال فاصله است که زمان شکل گیری بنیعباس است و از آنجایی که تفاوت روش امامان به شرایط روبهروی آنها مربوط است، لازم است شرایط اجتماعی تاریخی آنها بررسی شود.
حرکت امام صادق(ع)، به صورت یک حرکت اجتماعی سیاسی خاصی در آمده با محتوای فکری و از این جهت نمیشود مقابل آن ایستاد، به جهت پختگی آن و امکان تحرک خوبی که پیدا کرده در حدّی که چهارهزار شاگرد برای امام صادق(ع) ظهور کرده و به هیچوجه این حضور و ظهور، یک حرکت عادیِ بی سر و صدا نمیتواند باشد و مسلّم با مشکلات خاصی روبهرو میشود و تدابیر خاص خود را میطلبد که باید بر روی آن دقت نمود.
در دوره امام صادق(ع) مکاتب فقهی متعددی ظاهر میشود مثل مکتب فقهی ابوحنیفه در کوفه، و مکتب فقهی مالکبنانس در مدینه که البته رابطهای بین این گروههای فقهی و جریان سیاسی حاکم برقرار است، مثل رابطه بین منصوردوانقی و مالکبنانس، و یا بین مالک و هارون الرشید. دو فرقه در چهار فرقهی اهل سنت مربوط به همین دوره است و در همین دوره کتب احادیثی اهل سنت از جمله مُوَتای مالک نوشته میشود. نهضت ترجمه نیز در همین دوره شروع میگردد که البته اوج آن در زمان مأمون خواهد بود و زنادقهای مثل ابنِ مُقَفع و ابن اَبِیالعوجاء در این زمان پر و بال میگیرند، همچنان که غُلات به میدان میآیند و اشخاصی را در حدّ الوهیت مدّ نظر دارند در آن حدّ که عده ای مثل مغیرة بن سعید و ابوالخطاب در کوفه خیمه زدهاند و مردم را به عبادت جعفربن محمد دعوت میکنند.
امام صادق(ع) و مکاتب فقهی
اصغر طاهرزاده در کتاب رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام در این مورد می نویسد: «در مورد دو مکتب فقهی که در زمان حضرت صادق ظهور کرد یکی مکتب فقهی ابوحنیفه است. ابوحنیفه دارای هوش فوقالعادهای است و سعی دارد فقه خود را عقلانی مطرح کند، نه متکی بر روایات که مکتب مدینه بر آن تکیه دارد، زیرا بسیاری از آن روایات، روایاتِ جعلشدهاند و علت تأکید ابوحنیفه بر عقل و بهخصوص قیاس، عدم اعتماد او به روایات است. او از روایتی در موضوعی خاص، موضوع دیگری را قیاساً استنباط میکرده. البته در این قیاسکردن فتاوی خطرناکی به میان آمد.
البته نکته مثبت ابوحنیفه آن است که خاندان علی و فاطمه«علیهماالسلام» را صالح برای حکومت میداند، به همین جهت هرکس بر خلاف حاکمان وقت از خاندان علی و فاطمه«علیهماالسلام» قیام کند با او همراهی میکند. از جمله همراهی او با زیدبنعلیبنالحسین و یا همراهی او با محمد بن نفس زکیّه بود. ابوحنیفه در سالهای آخر عمر شاگردی امام صادق(ع) را دارد که ظاهراً در این اواخر از رجوع به قیاس عدول کرده هرچند شاگردان او مثل ابویوسف قاضی القضات بنیالعباس از قیاس عدول نکرده باشد و جمله ابوحنیفه که گفته است «لولا سنتان لهلک النعمان» یعنی اگر دو سال شاگردی امام صادق(ع) نبود، نعمان که اسم ابوحنیفه است، هلاک میشد مربوط به این دوران است. جالب است خودش راوی روایاتی است که از امام صادق(ع) شکست خورده. مشهور است که منصور به ابوحنیفه میگوید مردم نظر زیادی به جعفربنمحمد دارند، سؤالات سختی تهیه کن تا در مجلسی که تشکیل میدهم ضعف او معلوم شود. او ۴۰ سؤال تهیه میکند و در آن جلسه از حضرت میپرسد و حضرت بهخوبی جواب میدهند و آن هم جوابهای داندانشکن که جلسه به نفع حضرت تمام میشود. البته شاید این جلسه در آخر عمر ابوحنیفه که شاگردی امام را کرده است، نباشد.
دیگر مکتب فقهی زمان امام صادق(ع) مکتب مالک بن انس است ، او شاگرد شیوخ مدینه است. شهرت بیشتر او بعد از امام صادق(ع) است ولی از امام صادق(ع) تجلیل زیادی کرده است و ظاهراً شاگردی حضرت را هم داشته ولی ابتدائاً اموی است و رویهمرفته با علویان و عباسیان میانهی خوبی ندارد.
مالک در مقابل ابوحنیفه که اهل رأی و قیاس است، اهل حدیث است و نه اهل رأی. منصور دوانقی به او احترام میگذارد و به او دستور میدهد کتابی بنویسد در فقه تا مردم را مجبور کند به آن عمل کنند . اینکه خلیفهی خسیسی مثل منصور هزینهی سنگینی برای تهیه مُوَتای مالک میکند به جهت آن است تا در مقابل کتب شیعه که حدود ۴۰۰ کتاب بوده، کاری شده باشد و مالک سعی میکند در آن کتاب از حضرت علی حدیثی نقل نکند.
مالک از طرف خلیفه مأمور بوده هریک از امراء که به رأی او عمل نمیکنند را به خلیفه معرفی کند تا خلیفه با او برخورد کند، و این خبر از اقتدار سیاسیِ علمی او میدهد. مالک در سال ۱۹۹ و یا به قولی سال ۱۸۰ میمیرد در حالیکه دارای قدرتی فوقالعاده بود و تا دوره امام رضا فقیه مسلط است. پس از این است که مذاهب ترکیبی اهل سنت به وجود میآید مثل شافعی که ترکیبی از مالکی و حنفی است که البته فقه شافعی بیشتر در مصر رونق پیدا میکند در حالیکه مدینه به فقهِ مالکی و کوفه و اطراف آن به فقهِ حنفیاند.»
با نظر به فضای پیرامونی امام صادق(ع) میتوان دقتهای حضرت را درست فهمید. از میان موارد پیرامونی، یکی بحث ظهور زنادقه است، از جمله عبدالله ابن مقفع و دیگری به نام ابوشاکر دیصانی و سوم به نام «ابن ابی العوجا» که احتمالاً همگی تحت تأثیر فضای خارج از جهان اسلام بودهاند، از جمله تحت تأثیر یونان و هند و یا تحت تأثیر زردشتیها در ایران. زیرا نهضت ترجمه موجب توجه به جریانهای فکریِ خارج از جهان اسلام شد. البته رفتارهای بد بنیامیه نیز فضا را جهت بهظهورآمدن زنادقه فراهم میکرد. شیعه برعکسِ اهل سنت، با آموزشهای حضرت باقرالعلوم از قبل برای مقابله با چنین فضایی آماده شده و متوجه چنین تاریخی بوده که با توجه به آنچه پیش آمده به تدریج چه چیزی پیش خواهد آمد و از این جهت فضایی که پیش آمد، نه تنها تهدید برای برای شیعه نبود بلکه روبهرویی با افکاری که در هند و یونان و ایران در اثر فتوحات وارد جهان اسلام شده بود، برای شیعه فرصت بود و همین امر است که در دوره امام باقر و امام صادق(ع) با اوج آموزش تشیع روبهرو میشوید.
اصغر طاهر زاده در این باره می نویسد: «موضع حضرت صادق در مقابل مکاتب فقهی و در مقابل زنادقه، مثل ابوشاکر دیصانی که علناً جریان زندیقیگری راه میاندازند، عبارت است از طرح عمق موضوعات دینی که از طریق امام باقر شروع شد و آن دو امام با توجه به شرایطِ پیشآمده، که زندیقیان سخنهایی برای گفتن به میدان خواهند آورد، پیشبینی لازم را کردند و آموزشهای آن دو به شاگردانشان موجب شد تا در مقابل این جریانها صدمهای نخوردند، و امامبودن به معنای واقعی یعنی جلوبودن از جریانهایی که در تاریخ پیش میآید. همهی این جریانها فرصتی برای نشاندادنِ امتیاز شیعه شد و برعکس طرف مقابل با روشنگریهای شاگردان امامان نسبت به عقاید خود مسئلهدار میشده.
امام با ابوحنیفه و سران زنادقه گفتگوهای مستقیم داشتهاند و بعد که دست آنها را خالی میکردند اجازه میدادهاند فکر کنند و این برخوردها موجب شد تا شیعیان محفوظ بمانند و بسیاری از ظرائف فکری و فقهی ما در هیمن برخوردها پیدا شده و شکل گرفته و به جهت رشد علمی شیعیان، غلات نتوانستند از جهل آنها چندان که میخواستند استفاده کنند، امامان فرقهای مثل واقفه را توصیف میکردند به سگِ بارانخورده که یک نجس متحرک است و روشن میکردند چرا آن گروه در عین آنکه به ظاهر مدعی اسلاماند، گرفتار عقاید آلوده شدهاند.»
نهضت ترجمه در جهان اسلام
نهضت ترجمه در جهان اسلام با بنیعباس بهخصوص با منصور دوانقی در بغداد شکل گرفت و ابن مقفع از مشهورترین مترجمان این دوره است که البته اوج آن نهضت مربوط به دورهی مأمون است که بیت الحکمه را تأسیس کرد. از یونانیان و ایرانیان و هندیها کتابهایی ترجمه شد و چنانچه عرض شد اولین تأثیر آن بر خود مترجمان است که گرفتار نحوهای از تفکر زندیقی شدند، هرچند بعضی از آنها مثل ابن مقفع به ظاهر خود را مسلمان نشان میدهد.
در اسکندریه و جندی شاپور، علمای زیادی جمع بودهاند و کتابهای زیادی از خود به جا گذاشتهاند و مترجمین، آن کتابها را به عربی ترجمه کردند و بعد از مدتی عالمانی پیدا شدند که حرفهای عالمان غیر اسلامی را میزنند، مثل ابواسحاق کندی که اولین فیلسوف جهان اسلام محسوب میشود. و فارابی بعد از آن است با این تفاوت که فارابی خودش صاحب نظر در امر فلسفه است.
همه این نمونهها نشان میدهد که عصر امام صادق(ع) از جهات مختلف عصر پیچیده ای است و حضرت در این فضای بسیار پیچیده مدیریت لازم را نشان دادند آن هم نه آن که فقط همان روز را بنگرند بلکه نظر به آیندهای دارند که می دانند این افکار که با ترجمه به وجود میآید چه اشخاصی را میپروراند.
حاصل حرکتی که از حضرت سجاد شروع شد و در زمان حضرت باقر وسعت یافت در زمان امام صادق(ع) به آنچنان وسعتی میرسد که آن مرد خراسانی به حضرت میگوید هزار شیعه در خراسان دارید، هرچند آن شیعیان سطحی بودند و مثل هارون مکی یعنی آن شیعهی تنوری نبودند ولی از آنجایی که حضرت باید همهی این شیعیان را در سراسر جهان اسلام مدیریت کنند، سازمان وکالت را تشکیل میدهند که شبکهی بسیار پیچیده ای میباشد.
اصغر طاهر زاده در کتاب رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام در این باره می نویسد: «کثرت شیعیان در زمان امام صادق(ع)، اقتضای مدیریت تازهای را به میان آورد تحت عنوان «سازمان وکالت» با هویتی کاملاً مخفی، و به همین جهت نصربن قابوس ۲۰ سال وکیل امام است ولی کسی نمیدانست. و دیگری عبدالرحمن بن حجاج وکیل امام است و او را هم کسی نمیشناسد. وقتی طرف ۲۰ سال وکیل امام بوده نشان میدهد سازمان وکالت خیلی زودتر از رحلت امام از طریق شیعیانِ قابل اعتمادی تشکیل شده. سازمان وکالت در ابتدای امر در این حدّ مخفی است که ملاحظه کردید. ولی در مرحله دوم، شیعیان میدانستند فلان فرد وکیل امام است که این مربوط به عصر حضرت کاظم و امام رضا«علیهماالسلام» میباشد و در مرحلهی سوم، شبکهی وکلا بهوجود میآید که وکیل فلان شهر مستقیماً با امام مرتبط نیست بلکه با وکیل ناحیهی مقدسه مرتبط است زیرا مناطق حضور شیعه بسیار گسترده شده، لذا از مصر و مغرب وکلا حضور دارند تا بغداد و نهایت و انتهای این شبکه در زمانی به روغن فروشی در بغداد ختم میشده به نام عثمان بن سعید که از نواب خاص بوده و در قالب تجارت روغن با او مرتبط بودند و این شبکه از اواخر عمر حضرت هادی بسیار منسجم شده و به یک مدیریت غیر متمرکز تبدیل گشته و آرامآرام به سوی استقلال میروند جهت آماده شدن برای خودکفایی در دوره غیبت و حفظ شیعه در زمان غیبت از خطر انحراف به کمک نواب و داشتن نظام مالی منظم جهت استقلال مالی شیعه از حکومت .
شبکه وکالت موجب ایجاد مجموعه منظمی در میان علماء شیعه میشود تا اختلافات آنها بالا نگیرد و اگر اختلافی پیش میآید از طریق وکلا حل شود. نُواب بالاتر از کسانیاند که وجوهات را جمع آوری میکردند و امام فرموده بودند اطاعت از آنها اطاعت از ما است و چون شأن نُواب حساس بوده خطرات زیادی هم آنها را چه از جانب حاکمان و چه از نظر نفس امّاره خودشان تهدید میکرده و به همین جهت برخورد ائمه با انحرافات آنها بسیار محکم است و خود وُکلا نیز در برخوردی که برای یکی از وکلا پیش آمده به جهت انحرافی که پیدا کرد، نقش فعّال داشتهاند. آنچه مهم است نحوهی مردمیِ تشیع است در تاریخ. وکلا با سلسلهمراتب خاصی با نّواب مرتبط هستند، نوابی که بسیار دقیق عمل میکنند و حتی ممکن بوده به ظاهر از سلسلهای که به خلفا مرتبطاند باشند مثل حسین بن روح نوبختی که از سلسلهی نوبختان است که منجمان دربار بودند ولی به شدت تقیه میکرده.
سازمان وکالت برای ادارهی امور شیعیان بوده و بزرگان جهان تشیع در شبکهای پیچیده وکلای امام را قبول کرده بودند زیرا متوجه بودند وُکلا مورد وثاقت اماماند و مجموعاً ناحیه مقدسه را تشکیل میدهند و آنقدر پنهانکاری را رعایت میکردند که اسم امام را نباید کسی میبرده زیرا اگر اسم مطرح میشده به دنبال صاحب اسم میگشتهاند، از این جهت باید برای حاکمان، وجود امام هم انکار میشده.»
امام صادق(ع) و شهر قم
امام صادق(ع) در هر دوره از زندگی خود متناسب با شرایط تاریخی آن دوره روشها و برخوردهای مناسب آن دوره را نشان میدهند، اعم از دورهای که هشام بن عبدالملک حاکم است که هنوز دوره قدرت بنی امیه است و یا زمانی که دورهی افول قدرت بنیامیه میباشد و یا دورهی ظهور بنیالعباس و یا دورهی منصور دوانقی که بسیار خونریز است، در هر دورهای روشهای برخورد را برای شیعیان مشخص میکنند.
امام صادق(ع) مجموعهای از روابط را شکل میدهند که چه حکومت در دست شیعیان باشد و چه نباشد، شیعیان بتوانند به صورتی خودکفا خود را در بستر مذهب اسلام اداره کنند، به همان معنای «حکومت در حکومت» که نیازهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در آن تعریف شده و در این ارتباط جواب داده میشود.
طاهر زاده در این باره می نویسد: «از جمله فعالیتهایی که شیعه در این دورهها دارد شکلگیری مراکزی است مثل شهر قم که قبل از اسلام به دین زردشت بودند و شهر قم در دوره فتوحات به دست ابوموسی اشعری و تعدادی از سرداران فتح میشود. بعضی از سرداران که حجاج با آنها کج میتابد و خودشان در فتح قم شرکت داشتند با خانواده به قم هجرت میکنند و مردم قم هم از آنها استقبال مینمایند و بالاخره شرایطِ بهظهورآمدنِ روات شیعه در قم فراهم میشود که در زمان امام صادق(ع) از آن روات آدمبنعبدالله را داریم که پدر ذکریا بن آدم است که در زمان امام رضا مطرح میشود و عملاً شهر قم در سال ۱۰۰ هجری به عنوان یک شهر شیعی مطرح میگردد و در زمان امام صادق(ع) یعنی حدود سال ۱۳۰ روات شیعیِ شهر زیاد میشوند تا آنجا که در زمان امام هادی قم یکی از مراکز مهم تشیع میباشد و نام «قم کوفةٌ صغیره» پیدا میکند و امامان در وصف آن دارند «قُم بَلَدُنا وَ بَلَدُ شِیعَتُنا» البته اوج حوزه قم مصادف است با دوره غیبت.»
رهبر انقلاب: وحدت تاکتیک سیاسی نیست، یک اعتقاد و ایمان قلبی است
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نامگذاری ۱۲ تا ۱۷ ربیعالاول بهعنوان هفته وحدت در جمهوری اسلامی، وحدت را نه یک حرکت سیاسی و تاکتیکی بلکه «اعتقاد و ایمان قلبی به لزوم اتحاد امت اسلامی» دانستند.
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (جمعه) در دیدار مسئولان نظام، مهمانان شرکتکننده در کنفرانس وحدت اسلامی، سفیران کشورهای اسلامی و جمعی از قشرهای مختلف مردم، علت مصائب امروز دنیای اسلام بهویژه وضع تأسفبار فلسطین را ضعف اتحاد اسلامی دانستند و با تأکید بر اینکه محو اسرائیل به معنای محو رژیم جعلی صهیونیستی و حاکم شدن دولت منتخب صاحبان اصلی فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی است، خاطرنشان کردند: دشمنان اسلام و در رأس آنها آمریکا، با اصل اسلام و همه کشورهای اسلامی مخالفند و سلاح اصلی آنها در منطقه ما «نفوذ در مراکز حساس و تصمیمگیر»، «ایجاد تفرقه در ملتها»، و «القاء تسلیم مقابل آمریکا به عنوان راه حل مشکلات» است که نسخه علاج در مقابل این نقشهها، روشنگری و ایستادگی در راه حق است.
حضرت آیت الله خامنهای در این دیدار با تبریک خجسته میلاد با سعادت نبی مکرم اسلام(ص) و حضرت امام جعفر صادق(ع)، پیامبر بزرگوار اسلام را «قرآنِ مجسم»، «برترین و با عظمتترین مخلوق پروردگار» و «نور و وسیله حیات و روشنایی جوامع انسانی» خواندند و گفتند: بشریت به تدریج این حقایق را درک خواهد کرد و امیدواریم شاهد روزی باشیم که در ایام ولادت این وجود مقدس، دنیای اسلام متبسم باشد و غم و اندوه بر لبان آن ننشسته باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نامگذاری ۱۲ تا ۱۷ ربیعالاول بهعنوان هفته وحدت در جمهوری اسلامی، وحدت را نه یک حرکت سیاسی و تاکتیکی بلکه «اعتقاد و ایمان قلبی به لزوم اتحاد امت اسلامی» دانستند و افزودند: این اعتقاد ریشهدار، حتی قبل از تشکیل جمهوری اسلامی نیز طرفداران مهمی از جمله مرجع بزرگ کل عالم شیعه، آیتالله بروجردی داشت.
ایشان با برشمردن مراتب وحدت، پایینترین مرتبه و اولین قدم در اتحاد دنیای اسلام را «پرهیز جوامع، دولتها، اقوام و مذاهب اسلامی از تعرض و ضربه زدن به یکدیگر» و «اتحاد در مقابل دشمن مشترک» خواندند و گفتند: در مراتب بالاتر، کشورهای اسلامی باید با یکدیگر در علم، ثروت، امنیت و قدرت سیاسی در جهت دستیابی به تمدن نوین اسلامی همافزایی و تلاش کنند که جمهوری اسلامی نیز همین نقطه یعنی رسیدن به تمدن نوین اسلامی را هدف نهایی خود قرار داده است.
حضرت آیت الله خامنهای مصائب موجود در دنیای اسلام از جمله قضیه فلسطین و جنگهای خونین در یمن، غرب آسیا و شمال آفریقا را ناشی از پایبند نبودن به اصل پرهیز از معارضه و اتحاد در مقابل دشمن مشترک دانستند و خاطرنشان کردند: امروز بزرگترین مصیبت دنیای اسلام، قضیه فلسطین است که ملتی را از خانه و وطن خود آواره کردند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مواضع روشن امام بزرگوار از آغاز نهضت اسلامی در اعلام خطر علیه نفوذ، دخالت و ظلم صهیونیسم، موضع جمهوری اسلامی ایران در قضیه فلسطین را موضعی قطعی و اصولی خواندند و گفتند: از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز همچنان بر این موضع باقی هستیم، یعنی بدون ملاحظه و رودربایستی به فلسطین و فلسطینیها کمک کرده و خواهیم کرد و این کار را وظیفه همه دنیای اسلام میدانیم.
ایشان با اشاره به تلاش دشمنان برای تحریف معنای تأکیدات مکرر امام راحل و مسئولان نظام اسلامی در خصوص «محو اسرائیل» گفتند: ما طرفدار فلسطین و استقلال و نجات آن هستیم و محو اسرائیل به معنای محو مردم یهودی نیست، چرا که ما با آنها هیچ کاری نداریم همچنان که در کشور ما نیز جمعی از یهودیان در کمال امنیت زندگی میکنند.
حضرت آیت الله خامنهای، محو اسرائیل را به معنای نابودی حکومت و رژیم تحمیلی صهیونیستی خواندند و تأکید کردند: مردم فلسطین چه مسلمان چه مسیحی و چه یهودی که صاحبان اصلی آن سرزمین هستند باید بتوانند خودشان دولت خود را انتخاب، و بیگانهها و اراذل و اوباشی مانند نتانیاهو را بیرون و کشورشان را اداره کنند که البته این اتفاق خواهد افتاد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه، دشمنیِ آمریکا، رژیم صهیونیستی و دشمنان وحدت اسلامی را متوجه همه کشورهای اسلامی دانستند و افزودند: ماهیت اسلام، نفی ظلم و استکبار و سلطه است، بنابراین آنها با اصل اسلام و همه کشورهای اسلامی مخالفند و این تصور که دشمنی آنها فقط با جمهوری اسلامی است، صحیح نیست.
ایشان با اشاره به تعابیر توهینآمیز آمریکاییها درباره سعودی گفتند: اینکه آنها صریحاً میگویند سعودیها غیر از پول چیز دیگری ندارند یعنی باید برویم و آنها را غارت کنیم که این دشمنی آشکار با یک کشور و ملت است و طرفهای آنها باید بفهمند که در مقابل چنین توهینهایی با غیرت عربی و شرف اسلامی چه وظیفهای دارند.
حضرت آیت الله خامنهای حضور آمریکا در منطقه را موجب ایجاد شر، فساد، ناامنی و تشکیل گروههایی از قبیل داعش دانستند و با تأکید بر لزوم آشنا شدن ملتهای مسلمان با چهره واقعی و نفاقآلود آمریکا افزودند: امروز سلاح اصلی آمریکا در منطقه ما «نفوذ در مراکز حساس و تصمیمگیر»، «ایجاد تفرقه و تزلزل در عزم ملتها»، «ایجاد بیاعتمادی میان ملتها و دولتها»، «دستکاری در محاسبات تصمیمگیران و وانمود کردن این مطلب است که حلّال مشکلات، رفتن زیر پرچم آمریکا و تسلیم شدن» است که این سلاح از سلاح نظامی و سخت نیز خطرناکتر است.
رهبر انقلاب اسلامی راه مواجهه با دشمنان را عمل به فرمان پروردگار یعنی ایستادگی در راه حق خواندند و افزودند: البته این ایستادگی سختیهایی نیز خواهد داشت اما تحمل این سختیها عمل صالح است و نزد خداوند اجر خواهد داشت، ضمن اینکه تسلیمِ دشمن شدن، سختیهای بیشتری دارد و خداوند کسانی را که تن به ظلم دهند، مجازات خواهد کرد.
ایشان در بخش پایانی سخنانشان، هر سخن، حرکت و اقدام در دنیای اسلام در جهت «استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ملتهای مسلمان»، «وحدت و اقتدار امت اسلامی»، «کمک به مردم و مستضعفان»، «تبلیغ حقایق و مقابله با موهومات» و «ترویج علم و تحقیقات از جمله انرژی هستهای» را حسنه و عمل صالح دانستند و گفتند: انرژی صلحآمیز هستهای نیاز ملتها است اما انحصارطلبان غربی به دنبال آن هستند که این انرژی را در انحصار خود نگه دارند و در مقابل شرف و استقلال ملتها، آن را قطره قطره به آنها بدهند.
حضرت آیت الله خامنهای افزودند: غربیها میدانند ما از لحاظ مبنایی و اعتقادی به دنبال سلاح هستهای نیستیم، بنابراین علت مخالفت آنها با حرکت هستهای جمهوری اسلامی، بازداشتن ایران از دانش، صنعت و توانایی هستهای است.
رهبر انقلاب اسلامی وظیفه روشنفکران و علمای دنیای اسلام را بسیار مهم دانستند و تأکید کردند: با قدرت از حق دفاع کنید و از دشمن نترسید و بدانید دنیای اسلام به فضل الهی در آینده نه چندان دور، تحقق آرزوهای درخشان خود را خواهد دید.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین روحانی رئیس جمهور گفت: پیامبر بزرگوار اسلام در شرایطی پا به عرصه وجود گذاشت که جهان سراسر تبعیض، جنگ و خونریزی بود.
آقای روحانی افزود: پیامبر عزیز با خود کتاب آسمانی، میزان، صداقت، علم، ایمان و وحدت و یگانگی را به ارمغان آورد و بهترین الگو را برای جهان و جامعه ارائه کرد.
رئیس جمهور با بیان اینکه نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه به دلیل دعوت انقلاب اسلامی است، گفت: نفوذ انقلاب است که دلها را به خود جذب کرده و اگر امروز ملت های سوریه، لبنان، یمن، عراق و بحرین با جمهوری اسلامی احساس نزدیکی می کنند، به دلیل پیام انقلاب است.
آقای روحانی با اشاره به اینکه فرزندان ایران اسلامی در راه دفاع از ملتهای سوریه و عراق به عنوان مستشار جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند، تأکید کرد: اگر فرزندان ما در سوریه، عراق و لبنان حضور پیدا کردند، برایشان آزادی انسان ها و گام نهادن در مسیر پیروی از رسول الله معیار بود و امروز نیز آنچه می خواهیم وحدت، برادری و پیروی از راه پیامبر گرامی اسلام است.
رئیس جمهور با تأکید بر اینکه در دنیای امروز تنها راه نجات از تفرقه، ارتجاع و تجاوزگری امریکا و رژیم صهیونیستی، پیروی از رسول الله(ص) است، افزود: در روز میلاد پیامبر عزیز اسلام می خواهیم که دنیای اسلام، متحد و برادرانه در برابر ظلم و تجاوز بایستد و به پیروزی دست یابد.
در پایان این دیدار جمعی از مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی از نزدیک با رهبر انقلاب اسلامی دیدار و گفتگو کردند.
نمونه هایی از سیره اخلاقی پیامبر رحمت (ص) با خانواده خود
سیره عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خاندان پاکش در تمامی زمینهها بهترین تابلو و الگو برای تاسیس مدینه فاضله و جامعه نمونه اسلامی است.
در این مطلب، به گزیده ای از اخلاق خانوادگی پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) که بالاترین اسوه و نمونه برجسته اخلاق الهی هستند اشاره می کنیم تا با الهام گیری از سیره والای ایشان زندگی خداپسندانهای داشته باشیم.
مرحوم فیض کاشانی در کتاب "محجه البیضاء" از "سعدبن هشام" روایت کرده که گفت: به دیدار "عایشه" رفتم و از اخلاق رسول خدا صلی الله علیه و آله (صلی الله علیه و آله) سؤال کردم.
قالت عایشه: ما کان احد احسن خلقا منه 9 ما دعاه احد من اصحابه ولا اهل بیته الا قال: لبیک؛ عایشه گفته است: احدی از پیامبر صلی الله علیه و آله خوش خلق تر نبود، هیچ کس از اصحاب و اهلبیت او را صدا نمیزد مگر این که در جواب میفرمود: لبیک.(5)
عایشه گفت: او رهنمودهای قرآن را به دل میگرفت و در زندگیاش از شیوهای که قرآن پیشنهاد میکرد ـ بیهیچ انحرافی و بی آن که هیچ ناراحتی در آن روا دارد ـ پیروی میکرد و لذا تجسم قرآن به حساب میآمد. و این ادعا از نظر کلام الله مجید مورد تأیید است. (7)
کار در منزل
پیامبر اکرم میفرمودند: "خیرکم، خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائی(8)؛ بهترین شما شخصی است که با همسرش خوشرفتارتر باشد و من از تمامی شما نسبت به همسرانم خوش رفتارترم."
در اخلاق پیامبر اکرم همین بس که با آن جلالت و موقعیتی که به سلاطین نامه دعوت مینوشت با این حال، در خانه، تا حد امکان کارش را شخصاً انجام میداد.(9)
اهل سیره نوشتهاند: پیامبر خدا در خانه خویش خدمتکار اهل خود بود، گوشت را تکه تکه میکرد و بر سفره غذای حقیرانه مینشست، بز خود را میدوشید و لباس خود را وصله مینمود و بر شتر خود عقال - ریسمانی که بهوسیله آن زانوی شتر را میبندند – میزد و به ناقه خود علف میداد، با خدمتکار منزل آرد را آسیاب میکرد و خمیر میساخت.(10)
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، (ج 1، ص 146) روایت کرده که: "رسول خدا صلیالله علیه و آله کفش خود را وصله میزد،
امام حسین علیه السلام میفرماید: از پدرم در مورد امور رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در داخل خانه سؤال کردم، فرمودند: وقتی به خانهاش میرفت، اوقاتش را سه قسمت میکرد: یک قسمت برای خدا، یک قسمت برای خانوادهاش و یک قسمت برای خودش؛ آن گاه قسمت خودش را نیز میان خود و مردم تقسیم میکرد و آن را برای بستگان و بزرگان صحابه (که در منزلش به خدمت او میرسیدند) قرار میداد و ذرهای از امکانات خود را از آنان دریغ نمینمود.
پوشاک خویش را میدوخت، در منزل را شخصاً باز میکرد، گوسفندان و شترها را میدوشید و به هنگام خسته شدن خادمش در دستاس کردن به کمک او میشتافت و آب وضوی شبش را خود تهیه میکرد و در همه کارها به اهل خانه کمک میکرد و لوازم خانه و زندگانی را به پشت خود از بازار به خانه میبرد."
گاه اتفاق میافتاد که حضرت خانه خویش را نظافت میکرد و جارو میکشید و خود مکرر میفرمود:"کمک به همسر و کارهای منزل، صدقه و احسان در راه خدا محسوب میشود."(11)
امام علی (علیهالسلام) که بیش از سی سال عمر خود را با رسول خدا صلیالله علیه و آله علیهالسلام میفرماید:
حضرت در مورد اموری که به شخص او مربوط میشد، خشمگین نمیشد. تنها برای خدا، آن گاه که حرمتهای الهی شکسته میشد، غضب میکرد.
روزی رسول اکرم صلیالله علیه و آله وارد اتاق عایشه شد مشاهده کرد که تکه نانی روی زمین و زیر دست و پا افتاده است آن را برداشته و خورد و سپس فرمود:
ای حمیرا! از نعمتهای الهی صحیح استفاده کن و آنان را گرامی دار تا هرگز نعمتهای خداوند از مردم دور نشوند.
علاوه بر همسران، همنشینان روزانه پیامبر صلی الله علیه و آله عبارت بودند از فاطمه و شوهر و فرزندانش و به گواهی تاریخ و روایات فراوان، علاقه پیامبر خاتم صلیالله علیه و آله به آنها قابل قیاس با دیگر کسان و نزدیکان حضرت نبود. به موجب روایتی که عایشه نقل کرده است، هرگاه فاطمه علیها السلام بر پدر وارد میشد رسول خدا صلی الله علیه و آله جلوی پای دخترش بلند میشد و او را میبوسید و در جای خود مینشانید.(18)
روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله گفتند:
"یا حمیرا! اکرمی جوار نعم الله علیک فانها لم تنفر من قوم فکادت تعود الیهم"؛ ای حمیرا! از نعمتهای الهی صحیح استفاده کن و آنان را گرامی دار تا هرگز نعمتهای خداوند از مردم دور نشوند.(20)
پینوشتها:
- کحل البصر، ص 94.
7.آمن الرسول بما انزل الیه من ربه، (بقره، آیه 285).
8.وافی ، ج 3، ص 117/ وسائل، ج 14، ص 122/ الاحیاء، ج2، ص 41.
9.مجمع الزوائد، ج 4، ص 303.
10.کحل البصر، ص 102.
11.خدمتک زوجک صدقه. ر.ک: العبقریات الاسلامیه، ص 192 .
12.مکارم الاخلاق، ص 10.
13.بحارالانوار، ج 16، ص 227.
14.همان، ص 230 / مکارم الاخلاق، ص 15.
15.سنن النبی، ص 14/ معانی الاخبار، ص 80 / بحارالانوار، ج 16، ص 150 و غیره.
16.سیمای پیامبر اسلام، ترجمه "مختصر الشمائل المحمدیه"، حاج شیخ عباس قمی، ص 53.
17.منتخب کنزالعمال، ج 3، ص 82.
18.صحیح ترمذی، ج 2، ص 319.
19.ریاحین الشریعه، ج 1، ص 98.
20.فروغ کافی، ج 2، صص 158 و 165.
اسلام در تمام جهان در حال قدرت گرفتن است/ معامله قرن، بزرگترین "جنایت قرن" است
نشست "بررسی بحران ها وچالش های جهان اسلام" عصر جمعه 24 آبان ماه 98 در دومین روز برگزاری سی و سومین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، با حضور اندیشمندان داخلی و خارجی در تهران برگزار شد.
دکتر "عباس خامه یار" در ابتدای این نشست، با اشاره به اینکه جهان اسلام در حال حاضر دچار چالش ها و بحران های بزرگ داخلی و خارجی و فشارهای استکبار جهانی قرار دارد، تأکید کرد که مسلمانان باید با همفکری با یکدیگر در چنین نشست هایی راهکارهایی برای اینگونه چالش ها به دست آورند.
وی به انواع مختلف چالش های جهان اسلام پرداخت و گفت: بحران فقر، مشروعیت، هویت شهروندی، زنان، حقوق بشر، اقلیت های دینی و سایر بحرانها جهان اسلام را درگیر کرده است.
در ادامه، حجت الاسلام "محمد حسن اختری" به عنوان رئیس این نشست، در سخنانی ضمن تبریک میلاد با سعادت پیامبر اسلام(ص) و امام صادق(ع) و فرا رسیدن هفته وحدت، به زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 13 ربیع الاول سال 57 اشاره کرد و گفت: از آن زمان به بعد شاهد پیروزی ها و موفقیت های بسیار بزرگی در جهان اسلام بوده ایم و امیدواریم همانطور که امام خامنه ای در بیانات امروز خود بشارت دادند، شاهد پیروزی نهایی اسلام و برقراری حکومت اسلامی در اسرع وقت باشیم.
وی افزود: مسئله فلسطین امروز بزرگترین مسئله جهان اسلام است. علاوه بر آن جهان اسلام با مسائل کشورهای یمن، بحرین، افغانستان، نیجریه، عراق، سوریه و توطئه های استکبار جهانی با حمایت صهیونیسم در کشورهای مختلف و تحریم های بسیار علیه جمهوری اسلامی ایران روبرو است که باید مورد توجه قرار گیرد.
اختری در ادامه به 70 سال اشغالگری رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی اشاره و تأکید کرد: این اشغالگری با زور و قدرت و تزویر امپریالیسم جهانی و در رأس آنها آمریکای جنایتکار انجام می شود و تا امروز نیز این جنایات همچنان ادامه دارد.
وی درباره طرح معامله قرن آمریکا نیز تأکید کرد: این معامله قرن نیست، بلکه بزرگترین "جنایت قرن" است و برای ما مسلمانان که امروز از قدرت بالایی برخوردارند ننگ است که زیر بار این طرح ننگین برویم.
اختری به قدرت جمهوری اسلامی ایران در سرنگون کردن پهپاد آمریکایی و و توقیف کشتی انگلیسی اشاره کرد و گفت: جمهوری اسلامی ایران اکنون چنان قدرتی پیدا کرده است که آمریکای جنایتکار و انگلیس نتوانستند در برابر این اقدامات هیچ عکس العملی نشان دهند.
دبیرکل سابق مجمع جهانی اهل بیت(ع) در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه آل سعود جنایتکار اکنون 5 سال است که یمن را بمباران می کند و از طرفی برای عادی سازی روابط با اسرائیل هزینه می کند، تصریح کرد: آل سعود حتی به خود اجازه نمی دهد که برای مظلومیت ملت فلسطین یک بیانیه صادر کند.
حجت الاسلام اختری با تأکید بر اینکه دین اسلام در حال قدرت گرفتن است، اظهار داشت: امروز دین اسلام در تمام کشورها وجود دارد. بنابراین ما به عنوان پیروان مذاهب اسلامی باید اختلافات را کنار بگذاریم تا آنها نتوانند گروههای تروریستی مانند داعش را آموزش داده و در کشورهای مختلف به جنایت بپردازند.
وی در پایان تأکید کرد که باید بتوانیم به جوانان و دانشجویان مسلمان آموزش دهیم که این دین اسلام که به نام اسلام داعش معرفی شده است، اسلام حقیقی نیست و دین اسلام دین رحمت است.
در ادامه "عدنان منصور"، وزیر خارجه سابق لبنان بر لزوم بازنگری اهداف کشورهای اسلامی در کنفرانسهای بینالمللی کشورهای اسلامی تاکید کرد و گفت: کشورها باید به صورت مستمر نسبت به بررسی دغدغهها اهتمام داشته باشند تا بتوانند در رفع این دغدغهها به نتایج مورد نظر برسند.
وی با بیان اینکه برای اجرای اهداف دولتهای اسلامی کشورها باید در کنار یکدیگر قرار گیرند، عنوان کرد: فعالسازی رسانههای گروهی در معرفی و رفع دغدغه تاثیرگذاری بسیاری دارد.
عدنان منصور با تاکید بر اینکه مردم کشورهایی همانند ایران، تونس و لبنان در کنار مردم فلسطین هستند، مطرح کرد: ما نباید توقع داشته باشیم از دولتهای مزدور که به ما خدمت کنند بلکه باید تلاش کنیم تا ملتهای خود را نسبت به تجاوز بیگانگان آگاه کنیم.
"مجتبی مدرسی"، یکی از فعالان رسانه ای ایران نیز در سخنانی تأکید کرد: ما در کنفرانس وحدت در مورد وحدت اسلامی سخن میگوییم درحالیکه در برخی از کشورهای منطقه درحال از بین بردن وحدت مسلمانان به ویژه شیعه و سنی هستند و میخواهند با برهم زدن کشورهایی همانند عراق منطقه را دچار آشوب کنند.
وی اضافه کرد: رسانههای غربی بودند که نمیتوانند حماسه بزرگ اربعین حسینی را مشاهده کنند به همین علت خرابکاریهای خود را به کشور عراق رسانده و وحدت اسلام را هدف گرفتند.فعال رسانهای ایران خاطرنشان کرد: شعار ایران و عراق لایمکنالفراق همچنان بر زبانها جاری است و علمای دینی و شخصیتهای علمی باید در کنار یکدیگر قرار گرفته و این شعار مهم را در گوش جهانیان فریاد بزنند.
وی با بیان اینکه وحدت اسلامی در برخی کشورها درگیر بازیهای سیاسی و حزبگرایی شده است، عنوان کرد: شخصیتهای تاثیرگذار در حوزه اسلام به ویژه اصحاب رسانه باید در کنار یکدیگر قرار گرفته و حرکتهای مشترکی را برای ضربه زدن به استکبار جهانی دنبال کنند.
در ادامه این نشست، علما و اندیشمندان حاضر در جلسه، در خصوص معامله قرن، وجود اسرائیل به عنوان یک غده سرطانی، بحران میانمار، بحران کشمیر، فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران و مسائل مربوط به علمای مسلمان دربند حکام ظالم جهان از جمله شیخ ابراهیم زکزاکی، به گفتگو و تبادل نظر پرداختند و راهکارهای لازم برای مبارزه با دشمنان و رژیم صهیونیستی را بررسی کردند.
روحانی: راه نجات مسلمانان در برابر تجاوز آمریکا پیروی از رسول خداست
حجت الاسلام حسن روحانی در دیدار مسئولان نظام، میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، سفیران کشورهای اسلامی و جمعی از قشرهای مختلف مردم با رهبر انقلاب اسلامی اظهارداشت: در این روز میلاد با سعادت، همه از خدا می خواهیم دنیای اسلام، متحد، برادر و در کنار هم بتواند در برابر انواع ظلم ها و تجاوزها به پیروزی بزرگ دست یابد.
رئیس جمهور در این دیدار که در سالروز ولادت با سعادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و حضرت امام جعفر صادق(ع) انجام شد؛ با تبریک عید سعید میلاد پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) و فرزند برومندش امام جعفر صادق(ع) به محضر رهبر انقلاب اسلامی، همه مسلمانان جهان، ملت بزرگ ایران ، سفرای اسلامی مقیم در تهران و همچنین میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی گفت: زاده امروز، در جهان و دنیایی پا به عرصه وجود گذاشت که سراسر آن را تبعیض ، فساد ، ظلم ، جنگ و خونریزی فرا گرفته بود و افتخار آنها به قبیله ، قدرت بازو و شمشیر و هدف آنها استیلا بر اموال و سرزمین دیگران بود.
وی راه نجات مسلمانان در برابر تجاوز آمریکا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه و تلاش آنها برای ایجاد تشتت و تفرقه را پیروی از رسول همیشه ستوده خداوند، حضرت محمد (ص) دانست و تاکید کرد که پیامبر با معجزه کتاب ، حکمت ، اخلاق و سیاستش، تمدن نوینی را برای جهان به ارمغان آورد و امروز ما به عنوان مدعیان پیروی از پیامبر و ایجاد حکومتی بر مبنای الگوی حکومت نبوی همانند او بدنبال امپراطوری نبوده و نیستیم .
روحانی ادامه داد: در این دوران، زنان به عنوان شهروندان درجه دوم در جامعه محسوب می شدند و جنگ خونینی بین قبایل ، ادیان و مذاهب در طول آن دهه ها استمرار داشت و دو امپراطوری عظیم و بزرگ در شرق و غرب بر جهان سلطه یافته بودند؛ در شرق امپراطوری ساسانی و در غرب امپراطوری روم و بقیه تمدنها از جمله چین ، هند و مصر جایگاه چندانی در نظم جهانی آن زمان نداشتند.
رئیس جمهور اظهارداشت: مردی از جوار کعبه نوایی به گوش جهانیان رساند که با همه صداها متفاوت بود، او برای مردم کتاب آسمانی ، حکمت و میزان آورده بود؛ میزان و ترازویی که با همه ترازوهای گذشته فرق داشت.
روحانی افزود: در این میزان و ترازو، قبیله آنچنان سبک بود که نشانی از او نبود، ثروت و جنسیت وزنی نداشت اما صداقت ، علم ، ایمان ، وحدت و یگانگی و برابری، بالاترین وزن را در این میزان داشت.
رئیس جمهور با بیان اینکه " او پیامبر و در عین حال راهبر، پیشوا، امام و حاکم بود اما مقدم بر حکومت پیامبر، حکمت او بود و این راز موفقیت پیامبر بود"، گفت: پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) همه را در کنار هم یکسان قرار داد؛ از سیاه ، سفید ، عرب و عجم گرفته تا زن ، مرد ، فقیر و ثرومند، همه یکسان بودند و تنها معیار، بزرگی ، تقوا، پاکدامنی ، علم ، جهاد و فداکاری بود.
روحانی خاطرنشان کرد: پیامبر عظیم الشان اسلام با ایمان، قانون، اخلاق و پیمان، جامعه را اداره کرد، او تنها با مردها پیمان نبست و بیعت نکرد، زنان هم در کنار مردان بودند. او پیمانش تنها با مسلمانان نبود، با اهل کتاب و یهود هم پیمان بست و اساس و زیربنایش در پیمان عقبه بود.
رئیس جمهور با تاکید بر اینکه "او با هر جمعیتی پیمان می بست یک معیار بود"، گفت: پیامبر هیچگاه هیچ پیمانی را نشکست، آنها بودند که پیمان شکن بودند اما او پای پیمان خود تا اخر ایستاد و مدینه النبی را ساخت و حکومتی را استقرار بخشید که هنوز هم بهترین الگو برای اداره جامعه است.
روحانی اظهار داشت: او خود را بر دیگران مقدم نمی دانست و پیامبر و مردم و حتی بردگان در اجرای شریعت و قانون مساوی بودند و حتی خداوند به پیامبر (ص) می گوید اگر تو کج راه بروی مجازات تو سنگین تر است.
رئیس جمهور با بیان اینکه از نظر پیامبر همه در برابر قانون یکسان و مساوی هستند، گفت: پیامبر به جز قرآن که معجزه آسمانی او بود، معجزه بزرگ دیگری هم آورد و او با اخلاقش بزرگترین معجزه اجتماعی و فضیلتی را در جامعه به جهانیان نشان داد.
روحانی تصریح کرد: او با معجزه سیاسی اش پیمانی را بست و صلحی را امضا کرد که از دهها و صدها جنگ برتر و بالاتر بود و خدا مدال فتح را به پیامبر در آن صلح عطا کرد و نه در جنگ؛ "إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا " . و همان صلح کنار مکه بود که بزرگترین پیروزی را در سال های بعد به ارمغان آورد و به همان شهری که پیامبر را از آن بیرون رانده بودند و قصد جانش را داشتند بازگشت، بدون آنکه خونی ریخته شود.
رئیس جمهور در ادامه با بیان اینکه پیامبر با معجزه کتاب ، حکمت، اخلاق و سیاستش، تمدن نوینی را برای جهان به ارمغان آورد، تصریح کرد: امروز ما به عنوان مدعیان پیروی از پیامبر و ایجاد حکومتی بر مبنای الگوی حکومت نبوی همانند او بدنبال امپراطوری نبوده ایم و نیستیم .
روحانی تاکید کرد: نفوذ ما در منطقه بدلیل قدرت ما و توانمندی نظامی و علمی و جایگاه استراتژیک جغرافیایی نیست، نفوذ ما بخاطر دعوت انقلاب اسلامی و نفوذ انقلاب است که دلها را به خود جذب کرده است.
رئیس جمهور افزود: ما به انقلابی ایمان داریم و مردم برای آن فداکاری کردند که برای اسلام و تحقق اخلاق نبوی است و امروز که مردم در عراق، سوریه، لبنان، بحرین ، یمن و .. رابطه نزدیکی با ایران احساس می کنند به خاطر جاذبه دعوت و پیام بزرگ انقلاب اسلامی است که در مسیر و راه پیامبر اسلام(ص) است.
روحانی یادآور شد: فرزندان ما در عراق و سوریه به عنوان مستشار حضور یافتند و جان خود را برای مبارزه با تروریسم در کنار ملت ها در طبق اخلاص قرار دادند، فرزندان ما در عراق، سوریه و لبنان و هر کجا حضور داشته باشند ، آزادی انسان معیار آنها است و مسلمان، مسیحی، یهودی، ترک ، عرب و یا کرد برای آنها یکسان است.
رئیس جمهور با تاکید بر اینکه نه فارس بودن از نگاه ما امتیاز است و نه عرب بودن امتیاز محسوب می شود، اظهارداشت: امتیاز اصلی برای ما پیروی از رسول خداست ، ما استیلا بر خاک و خوی امپراطوری نمی خواهیم، آنچه در منطقه می خواهیم برادری، وحدت ، پیروی از رسول خدا و پرچمداری او می باشد.
روحانی با بیان اینکه خداوند با پیامبرش بر ما منت گذاشت، گفت: هر کجا خدا بر ما منت گذاشت، برای رسولش بود یا اسلامش یا نجات از ظلم و کفر بود. خداوند بر ما منت گذاشت تا جایگاه این گوهر گرانبها را بدانیم و در کنار آن، برای وحدت بر ما منت گذاشت.
پیامبر اسلام (ص) الگوی برتر وحدت در جهان اسلام است
رئیس جمعیت علمای مسلمان الجزایر گفت: موضوع فلسطین فقط موضوع کشورها و دولتها نیست بلکه ملل مختلف نیز باید موضوع فلسطین را درک کنند و با تحریم کالاهای صهیونیستی و تشکیل اتئلافهای مردمی در راستای مقابله با صهیونیستها قیام کنند.
عبدالرزاق قسوم ظهر امروز در بخش دوم مراسم افتتاحیه کنفرانس بین المللی وحدت که در سالن سران اجلاس برگزار شد، با بیان اینکه بنده حامل پیام برادری مردم الجزایر برای مردم ایران هستم، اظهار کرد: الجزایر با دیگر کشورهای اسلامی همراه است و برای تحقق اهداف اسلامی تلاش میکند.
وی افزود: پیامبر اسلام(ص) نمونه و الگوی برتر وحدت اسلامی و انسانی هستند و بسیار پسندیده است که در سالروز میلاد ایشان برنامههای هفته وحدت دنبال میشود که یکی از این برنامهها برگزاری کنفرانس بینالمللی وحدت است.
رئیس جمعیت علمای مسلمان الجزایر ضمن تقدیر از دستاندرکاران برگزاری کنفرانس وحدت عنوان کرد: امیدواریم نخبگانی که در این مکان گردهم آمدهاند بتوانند در راستای تقویت وحدت جهان اسلام نقش قابل توجهی را ایفا کنند.
عبدالرزاق قسوم با اشاره به اینکه در پرتو این کنفرانس باید از رهنمودهای پیامبر اسلام(ص) الهام گرفته و در مسیر اهداف اسلام گام برداریم، گفت: اگر ما به دین بدون افراطگرایی و رادیکالی متوسل شویم، میتوانیم مقابل ظالمان ایستاده و از ظلم به مظلومان جلوگیری کنیم.
وی ادامه داد: معیاری که ما برای ارزیابی پایبندی مسلمانان به تعالیم اسلام داریم موضوع فلسطین است چراکه اگر مسلمان نسبت به فلسطین دغدغهمند باشد میتوانیم بگوییم که به دین اسلام پایبند است.
این شخصیت الجزایری با اشاره به از همگسیختگی برخی از ملل اسلامی گفت: این وضعیت موجب میشود که دشمن بتواند اهداف مورد نظر خود را تحقق بخشد به همین علت رفع این ازهم گسیختگی و رسیدن به وحدت از اهمیت بسیاری برخودار است.
وی با تاکید بر اینکه ایمان و باور ما نسبت به فلسطین ملاک و معیار پایبندی ما به دین اسلام است، تصریح کرد: همه ما باید بدانیم که موضوع فلسطین فقط موضوع کشورها و دولتها نیست بلکه تمام جوامع و ملل مختلف باید موضوع فلسطین را درک کنند و با تحریم کالاهای صهیونیستی و تشکیل اتئلافهای مردمی در راستای مقابله با صهیونیستها قیام کنند.
سیره تقریبی اهل بیت (ع)/ وحدت از دیدگاه امام زمان (عج)
پیشبرد اهداف بلند اسلام هرگز با تفرقه محقق نمیشود. مسأله وحدت، یکی از بنیانیترین مسائل اسلام است. پیامبر (ص) با همین عنصر وحدت توانست میان قبائل جزیره العرب یکپارچگی برقرار کند تا حکومت اسلامی تشکیل دهد.
امیرالمؤمنین (ع) نیز پس از رحلت پیامبر (ص) به خاطر همین وحدت و عدم تفرقه، از حق خلافت خود گذشت تا امت پیامبر (ص) با وجود دشمنان سرسختی که داشت تضعیف نشود تا جایی که برخی گمان کردند شاید امیرالمومنین (ع) از وضع موجود پیش آمده راضی است، لیکن حضرت برای دفع این شبهه فرمود: «... هیچ کس از من بر اتحاد و همبستگی امت محمد حریصتر نیست. من در این کار خواستار پاداشی نیکو از جانب خداوند و بازگشت به جایگاه نیکو هستم».(۱)
عدم تفرقه میان امت اسلامی، هدف اصلی امیرالمؤمنین (ع) بود. از اینرو بارها به پیروان خود توصیه به وحدت میفرمود: «دست حمایت خدا بالای جمعیت است. از پراکندگی بپرهیزید که «انسان تنها» بهره شیطان است چنان که گوسفند تکرو طعمه گرگ!».(۲)
و نیز در جریان بیعت با خلیفه اول فرمود: «ای مردم! امواج فتنهها را با کشتیهای نجات درهم شکنید، از راه اختلاف و پراکندگی کنار آیید».(۳)
همین روش را دیگر امامان شیعه نیز در پیش گرفتند. حفظ وحدت چنان از نگاه اهل بیت (ع) مهم بوده که تبدیل به یک سیره در میان ایشان شده است و آنان را به عنوان منادیترین منادیان وحدت قرار داده است؛ چنانکه هشام کندی نقل میکند: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: در نماز جماعت اهل سنت حاضر شوید و از بیمارانشان عیادت کنید و بر جنازه آنها حاضر شوید».(۴) ایشان نه تنها توصیه به وحدت میکردند، بلکه خود نیز به آن عمل میکردند. چنان که در روایات آمده است امیرالمؤمنین (ع) پشت سر خلفاء نماز میخواند.(۵)
همچنین علی بن جعفر در کتاب خود از برادرش، حضرت امام موسی بن جعفر (ع)، نقل کرده که آن حضرت فرمود: امام حسن (ع) و امام حسین (ع) پشت سر مروان، نماز خواندند و ما هم با ایشان (اهل سنت) نماز میخوانیم».(۶) نماز خواندن پشت سر اهل سنت و در صف جماعت آنها شرکت کردن، به عنوان یک نماد برای ابراز وحدت است، زیرا نماز برترین فروعات دین است که اگر آن را پشت سر اهل سنت بخوانیم؛ یعنی ما با شما سر اختلاف و تنافر نداریم.
وحدت از دیدگاه امام زمان (عج)
بیشک سیره امام زمان (عج) نیز همان سیرت ائمه اطهار (ع) است. بنابراین میتوان گفت که در عصر غیبت امام زمان (عج) مهمترین دغدغه ایشان وحدت و یکپارچگی جهان اسلام است. ما در عصر غیبت بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدتیم. زیرا تا وحدت جهان اسلام به معنای واقعی کلمه تحقق نیابد، هرگز تمدن اسلامی و مدینه فاضله عصر ظهور محقق نخواهد شد. وحدت بی شک زمینهساز ظهور است و تفرقه بزرگترین مانع ظهور.
جامعه آرمانی که توسط اهل بیت (ع) از عصر ظهور، ترسیم شده است جامعهای با محوریت وحدت و یکرنگی و یکپارچگی است؛ جامعهای که اختلاف و ظلم و کینه در آن رخت بربسته و عدالت در آن حکمفرما خواهد بود؛ جامعهای که در اوج تعالی اخلاق و در نهایت اعتدال خواهد بود. به طوری که مصداق بارز امت وسط و صراط مستقیم قرار خواهد گرفت. امتی که نه افراط در آن خواهد بود و نه تفریط.
پس میتوان گفت: یکی از مهمترین عناصری که امام عصر (عج) در زمان ظهور حضرتشان در پی تحقق آن خواهند بود وحدت و یکپارچهسازی تمام ادیان و مکاتب و مذاهب است، به طوری که اختلاف و تفرقهای در میان نباشد. یکپارچهسازی اندیشه و تقریب بینشها از اهداف اصلی ظهور حضرت منجی است و اصلاً نجات بشر که منجی بشریت در پی آن است، همین تقریب است تا اختلافی در میان نباشد که ظلم و جنگی پدید آورد. زیرا عدالت و صلح در سایهسار وحدت تحقق خواهد یافت و تا زمانی که تفرقه باشد ظلم خواهد ماند و عدالت محقق نخواهد شد.
امام زمان (عج) در عصر ظهور، نظام حقوقی و سیاسی واحدی بر اساس دین اسلام تشکیل میدهند که مهمترین خروجی آن، بسته شدن باب اختلافات است و این برگرفته از صفت مصلحیّت ایشان است. امام صادق (ع) در روایتی میفرمایند: «اى مفضل! به خدا قسم، (مهدی موعود) اختلاف را از میان ملل و ادیان بر میدارد و همه دینها یکى مىشود، چنان که خدا فرموده: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (آلعمران/۱۹) مسلماً دین (واقعى که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند) نزد خدا اسلام است.(۷)
در روایت دیگری، نزدیکی و تألیف دلها را از برکات ظهور آن حضرت معرفی کرده است: «خداوند دلهاى مختلفه را با هم در آمیزد و مهربان کند»(۸)؛ پس یکی از کارکردهای ظهور ایجاد وحدت بین ملتها حتی ملتهای غیر اسلامی است، به طوری که همه امتها مبدل به امت واحده وسط خواهند شد. در سایه سار همین وحدت و تقریب اندیشهها و تألیف قلبهاست که رشد اخلاق در جامعه ظهور خواهد یافت و اختلافات میان آدمیان رخت بر خواهد بست.
چنان که امام علی (ع) فرمود: «وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا ... لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ»؛ اگر قائم ما (آل محمد) قیام کند، ... کینهها از سینهها بیرون رود؛ یعنی تفرقه و پراکندگی دلها، تبدیل به همدلی بلکه یکدلی میشود. آیا این جز تجلی اعظم وحدت است؟!
بنابراین، در عصر کنونی هرگونه کوبیدن بر طبل تفرقه، نه تنها مورد رضایت پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و امام زمان (عج) نیست، بلکه سبب تأخیر انداختن ظهور و عصر صلح و یکپارچگی و مدینه فاضله مهدوی است.
پینوشتها
۱- «ولَیْسَ رَجُلٌ - فَاعْلَمْ - أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلىاللهعلیهوآله وأُلْفَتِهَا مِنِّی أَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ وکَرَمَ الْمَآبِ وسَأَفِی بِالَّذِی وَأَیْتُ عَلَى نَفْسِی». نهج البلاغة، أبو الحسن محمّد الرضی بن الحسن الموسوی( السیّد الرضیّ]، المحقق: الدکتور صبحی الصالح، لبنان، دار الکتاب اللبنانی، ص۴۶۶، نامه ۷۸
۲-«فَإِنَّ یَدَ اللَّه مَعَ الْجَمَاعَةِ وإِیَّاکُمْ والْفُرْقَةَ! فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ». نهج البلاغه، پیشین، ص۱۸۴
۳-«أیها الناس! شقوا أمواج الفتن بسفن النجاه، و عرجوا عن طریق المنافرة...». تعریب کامل البهائی، عماد الدین ابو جعفر حسن بن علی بن محمد الطبری(م بعد ۶۹۸ق)، قم، المکتبة الحیدریة، ج۱، ص۲۶۹
۴-«... صلوا فی عشائرهم و عودوا مرضاهم و أشهدوا جنائزهم». الهدایة فی الأصول و الفروع، الشیخ الصدوق محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی(۳۰۵-۳۸۱ق)، مؤسسة الإمام الهادی(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۳
۵-«صلی علی علیه السلام وراءهم». وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، العلامة الشیخ محمد بن الحسن الحر العاملی(م۱۱۰۴ق)، تحقیق: الشیخ عبد الرحیم الربانی الشیرازی، لبنان، دار احیاء التراث، ج ۵، ص ۳۸۳، ح۱۰
۶- «صلی حسن و حسین خلف مروان و نحن نصلی معهم». همان، ج ۵، ص ۳۸۳، ح۹
۷-«فَوَ اللَّهِ یَا مُفَضَّلُ لَیُرْفَعُ عَنِ الْمِلَلِ وَ الْأَدْیَانِ الِاخْتِلَافُ وَ یَکُونُ الدِّینُ کُلُّهُ وَاحِداً، کَمَا قَالَ جَلَّ ذِکْرُهُ إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام». حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار (ع)، السید هاشم بن سلیمان البحرانی، تحقیق: الشیخ غلام رضا مولانا البروجردی، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۳۷۴
۸- «یُؤَلِّفَ اللَّهُ بَیْنَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَةٍ». الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، اسلامیه، ج۱، ص۳۳۴
ویژگیهای اخلاقی پیامبر(ص) در آیات قرآن
ویژگیهای اخلاقی پیامبر(ص) در آیات قرآن
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، در تمام عمر پر برکت خویش، از کودکی تا هنگامی که به ملکوت اعلی پر کشید، نمونه و مظهر عالیترین اخلاق، رفتار و گفتار بوده است. سنت و سیره آن حضرت، برای تمام انسانها و خصوصاَ مسلمانان الگویی پسندیده است و بر همه ماست، ابعاد وجودی ایشان را بشناسیم و به حضرتش اقتدا کنیم. در قرآن، آیات بسیاری درباره اخلاق فردی، اجتماعی، خانوادگی و همچنین آداب زندگی رسول اکرم صلی الله علیه و آله وجود دارد که ما در اینجا به بررسی تعدادی از آیات می پردازیم.
یکی از بهترین راه های شناخت مدعیان راستین از دروغین، ویژگیهای اخلاقی، آنهاست. توجه کامل رسول اکرم به قرآن کریم، سیره نورانی آن حضرت را شایسته تأسی کرده است. «لقد کان فی رسول الله اسوة حسنة» هر سیرهای به هر میزان و با هر مرتبه از مراتب قرآن هماهنگی کند و به همان اندازه قرآنی است و چون رسول خدا سیرهاش را بر حقایق قرآنی تنظیم کرده است، سیره آن حضرت، کاملترین سیرههاست.
اینک برای بهره وری افزونتر از این سیره مبارک، به جمال به برخی موارد که شاهد قرآنی نیز در بردارد، اشاره میشود.
۱. پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله اسوه حسنه
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً» پیامبر اسوه حسنه نام گرفتند. اسوه یعنی سر مشق و مقتدا. اسوه سه مرتبه در قرآن آمده است. دو مرتبه در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام (ممتحنه،4-6)و یک مرتبه در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله در سوره احزاب. این آیه پیامبر را به عنوان انسانی کامل که نیکوترین سرمشق و الگو است، معرفی میکند. ایشان بهترین الگو در همه امور هستند. در ایمان و اخلاص، در زهد و تقوی، در صبر و استقامت، در توکل و فداکاری، در شجاعت و دلاوری، در نظم و نظافت، در عبادت و خودسازی و خلاصه در تمام اعتقادات، اعمال و گفتار کاملترین سر مشق برای انسانهای جهان هستند و مردم با پیروی از این الگوی نیکو میتوانند به سعادت دنیا و آخرت برسند.
۲. خلق عظیم پیامبر صلی الله علیه و آله
«وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»[۱] در این آیه خُلق بیمانند پیامبر را با صفت «عظیم» میستاید و او را کانون عالیترین صفات انسانی معرفی میکند. تو کانون محبت و عواطف و سر چشمه رحمت الهی هستی. کفار آزارت میدهند و تو آنها را انذار میدهی. ناسزایت میگویند و تو برای آمرزش آنها دست به دعا بر میداری. بر تو سنگ میزنند و خاکستر بر سرت میریزند و تو هدایت آنها را طلب میکنی.
۳. پیامبر اکرم اُسوه صبر و استقانت (صبر جمیل)
هدایت مردمی که در میان آنها افرادی لجوج، ناآگاه، مغرض و متعصب وجود دارد، همیشه با مشکلات و رنجهای فراوان همراه است. زیرا آنها دائم مشغول توطئه و کارشکنی هستند. تحمل این مشکلات پایداری و صبری عظیم میطلبد. وقتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله دعوت خود را آغاز کرد، آزار و اذیت مخالفان هم از هر سو آغاز شد. گاه وجود مقدس آن حضرت را سنگسار میکردند، آن چنان که بدن مبارکش مجروح میشد. زمانی خاکستر و احشاء شتر بر سرش میریختند. گاه ساحر، دیوانه و شاعر خطابش میکردند. مدتی او و یارانش را در محاصره قرار دادند و زمانی هم کمر به قتل بستند. امّا پیامبر صلی الله علیه و آله تمام دشواریها و ناملایمات را با توکل بر خدا و استقامت تحمل کرد. در آیاتی از قرآن به پیامبر اکرم(ص) فرمان میرسد که در انجام رسالت خود و عمل به دستورات خدا و تحمل آزار مخالفان، صبر و شکیبایی پیشه کند.[۲]
۴. چهار خصوصیّت پیامبر صلی الله علیه و آله در یک آیه
«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ؛[۳] هر آینه پیامبری از خود شما، بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج میدهد بر او گران میآید، سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.»
الف. از جنس خود مردم(رسول من انفسکم)
ب. رنج و ناراحتی مردم بر او سخت ناراحت کننده است.( عزیز علیه ما عنتتم)
ج. علاقمند به مردم (حریص علیکم)
د. رئوف و مهربان نسبت به مؤمنان.(بالمؤمنین روف رحیم)
۵.شش ویژگی پیامبر صلی الله علیه و آله در یک آیه
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛[۴] به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوی و مهربان هستی. اگر تند خو و سخت دل میبودی از گرد تو پراکنده میشدند. پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.»
الف. مهربانی و نرمش با مردم.
ب. پرهیز از خشونت.
ج. عفو و بخشش خطاکاران.
د. طلب مغفرت برای خطا کاران.
و. مشاوره و هم فکری با مؤمنان.
ی. قاطعیت در انجام تصمیمات و توکل بر خدا.
در روایات وارد شده است که امام حسین علیه السلام به نقل از پدرش، پیامبر(ص) را چنین توصیف میکند: او همیشه خندان بود و اخلاق نرمی داشت و تندخو نبود، فحش و ناسزا از او سر نمی زد، از کسی عیب نمیگرفت، کسی را بی مورد مدح نمیکرد و نسبت به چیزی که مورد علاقهاش نبود با اغماض برخورد میکرد. در سنن النبی به نقل از مکارم الاخلاق طبرسی نقل شده است: آن حضرت هرگز از کسی انتقام نگرفت بلکه کسانی که را به وی بدی کرده بودند، مورد عفو قرار میداد، او پیامبر دلسوزی برای مسلمانان بود.
۶. عبادت و تهجّد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
خداوند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به شب زندهداری امر فرمود تا از این طریق به مقام محمود دست یابد. قرآن در سوره اسراء میفرماید: «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً» در کیفیت نماز شب آن حضرت آمده است که، پیامبر آب وضو و مسواک خود را از قبل مهیا میفرمود و مانند یک رزمنده سنگرنشین، خواب ممتد و طولانی نداشت، آن حضرت پس از خوابی کوتاه بیدار میشد و چهار رکعت نماز میخواند و سپس قدری میخوابید و دوباره برمیخاست و به همین ترتیب عمل میکرد. ایشان هر بار که بیدار میشد به آسمان نگاه میکرد و این آیات را تلاوت میکرد: «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب...»[۵] این گونه آیات هم انسان را به تفکر در نظام آفرینش تشویق کرده و ضمناً با بیان برخی اوصاف فرزانگان، دیگران را هم به فرزانهشدن ترغیب میکند و هم هدف دارای نظام خلقت را گوشزد میکند و هم روش نیایش در پیشگاه خداوند را برای امن از عذاب دوزخ به سالکان میآموزد. شب زنده دار واقعی کسی است که عبادت عملی او با عبادت فکری وی هماهنگ باشد، از این رو پیامبر گرامی که بر اساس آیه سوره اسراء شب زنده دار بود، بر اساس آیات سوره آل عمران، تفکر در معارف را با شب زنده داری توأم کرد.
۷. ساده زیستی و وارستگی از دنیا
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله امور زندگی خود را همانند مسایل عبادی بر اساس توجه به قرآن تنظیم میکرد. بیتوجهی به مظاهر دنیا و بی رغبتی به آنها نشانه توجه تام رسول اکرم صلی الله علیه و آله به معارف قرآن است و از جمله آیاتی که به این مطلب اشاره دارد آیه «فلاتعجبک أموالهم و لا اولادهم» داراییها و فرزندان کفار و متکاثران دنیا تو را به شگفت در نیاورد زیرا خدای سبحان عدهای را با مال و فرزند که فتنهاند عذاب میکند. پس، اگر کسی به متاعی یا مقامی نایل شود، ناچار است بر اثر علل طبیعی مانند مریضی و کهنسالی و مرگ و یا علل سیاسی و اجتماعی آن را به دیگری بسپارد و با ساده زیستی راه مستقیم به آسانی طی خواهد شد. از این رو رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:«نجی المخفون» سبکباران بهتر به مقصد میرسند و اهل نجاتاند. موارد فوق نمونهای از دریای معرفت پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله بود.
پی نوشتها:
[۱] قلم/۴.
[۲] دهر/ ۲۴، قلم/ ۴۸، طور/ ۴۸، مؤمن/ ۵۵، ۷۷، روم/ ۶۰، مائده/ ۵۶، مزمل/ ۱۰، ق/ ۳۹، ص/ ۱۷، طه/ ۱۳۰، معارج/ ۵، یونس/ ۱۰۹، هود/ ۴۹، ۱۱۵، نحل/۱۲۷، مریم/ ۶۵، کهف/ ۲۸، طه/ ۱۳۲، احقاف/ ۳۵.
[۳] ۱۲۸/ توبه.
[۴] ۱۵۹/آل عمران.
[۵] آل عمران، آیه ۱۹۱ ـ ۱۹۰.
نقش امام صادق(ع) در نجات تشیع از تحریف /نقش امام درپیوند مسلمانان
یکی از کارهایی که امام صادق(ع) بسیار به آن اهتمام داشت و برای آن تلاش کرد، بحث ایجاد وحدت میان شیعیان و دیگر فرق اسلامی بود که روایت های زیادی از آن حضرت در این مورد آمده است.
مذهب تشیع از آنجا که بسیاری از معارف خود را از امام جعفر صادق(ع) به یادگار دارد و آن حضرت نقش بسزایی در تبیین چارچوب های نظری و فقهی شیعه داشته است، به نام شیعه جعفری شهرت یافته است. شرایط سیاسی حاکم بر دوران امام صادق(ع) طوری رقم خورد که آن حضرت فرصت مناسبی برای تدریس علوم اسلامی داشت به طوری که بنا بر نقلی حدود ۴ هزار نفر پای درس آن حضرت در مقاطع مختلف رسیده اند.
لذا اولین و اساسی ترین فعالیت امام صادق(ع) در آن عصر مواجهه فکری با دشمنان شیعه و همچنین تربیت شاگردانی برای قوام دین بود که امام از آن شرایط سیاسی ویژه حداکثر بهره مندی را داشت.
کار وجود مبارک امام صادق همان کار پیامبر(ص) بود
آیت الله جوادی آملی در مورد کارویژه امام صادق(ع) در آن دوران می گوید: «کار وجود مبارک امام صادق(ع) همان کار پیامبر(ص) و وجود مبارک حضرت امیر(ع) بود که همان احیای معارف توحید الهی، نفی جبر و نفی تفویض بود اینها را وجود مبارک امیرالمؤمنین در همان طلیعه امر بررسی کرد و وجود مبارک امام صادق(ع) اینها را احیا کرد و شکوفا کرد.
آن حضرت شاگردان مخصوص خودش را هم با علوم فراوان تربیت میکرد. بخشی را در مسائل فقهی، بخشی را در مسائل تفسیری، بخشی را در مسائل کلامی که تشیع را نجات داد، ولایت را نجات داد، امامت را نجات داد دیگر آن تحریفهایی که راه پیدا کرد همه آن مسائل را به جای اصلاش برگرداند و تفرقهزدایی کرد.»
همایون همتی استاد فلسفه و عرفان نیز در مورد فعالیت های علمی امام صادق می گوید: «امام صادق(ع) در برخی احادیث با برهان نظم، برهان فطرت و ارجاع به فطرت و وجدانیات که انسان در اوج مشکلات و اضطرار به دنبال امداد غیبی می گردد، همچنین با برهان حدوث و حرکت (که همان برهان کازمولوژیک است) خداوند را اثبات می کند. علاوه بر این ها ۲ برهان ابتکاری نیز دارد که مختص اوست. یکی برهان فرجه است که ۲ واجب الوجود بالذات را در نظر می گیرد و ما به الامتیاز و ما به الاشتراک آن ها را بیان می کند. دیگری برهان هلیله است که ابن سینا در نمط ۴ اشارات از آن استفاده می کند. طبق این برهان کافی است شما یه تکه سنگ یا یک حبه قند یا یک قطره را بپذیرید، وجود خدا با همان اثبات می شود.
وی می گوید: «امام صادق(ع) حدود ۱۳ مناظره دارد. در مناظرات به قدری ادب بحث را رعایت می کرد که خود افرادی که با ایشان مناظره می کردند از اخلاق ایشان تعریف می کردند. بسیاری از علوم اسلامی را اولین بار ایشان تدوین کرده و بیشترین احادیث در اختیار ما از ایشان است. ایشان همچنین شاگردان برجسته ای تربیت کرده است. مثل محمد بن مسلم، حسن بن محبوب، جمیل بن درّاج، زراره، هشام و ... .۴۰۰۰ و برخی نوشته اند ۶۰۰۰ شاگرد تربیت نمود که بسیری از این ها شیعه نبوده اند. نزدیک به ۲۰۰ دانشجو که من لیست آن ها را دارم شاگرد غیر عرب ایشان بوده اند. یک فردی هندی در کتابش این اسامی را آورده است. زنان بسیاری جزو شاگردان ایشان بوده اند. در حالی که دختران در زمان جاهلیت زنده به گور می شدند.»
مبارزه امام صادق(ع) در راه مکتب
قوام مکتب تشیّع با پایهریزی بنیادین و مستحکم صادق آل محمد(ع) و پدر بزرگوارشان شکل گرفت و شیعیان و پیروان ایشان مفتخر به شاگردی این مکتب و آن هم در محضر مفسران وحی الهیاند. اما امام صادق (ع) تنها بر تشکیل حوزه علمیه و بیان حکم فقهی بسنده نکردند بلکه ایشان با ملحدان از یک سو و با مشرکان و با امویان و عباسیان از سوی دیگر به مبارزه برخواستند و ضمن معرفی نظام اسلامی با استقامت و پایداری این نظام را حفظ کردند.
آیت الله جوادی آملی در این مورد می گوید: «وجود مبارک امام صادق(ع) که رئیس مذهب ماست، مشابه همان کار و برنامه ای را که رسول گرامی (ص) در زمان خود انجام داد، بر عهده داشته است.
وجود مبارک رسول گرامی(ص) قیام کرد، هم مشکلات محلّی و ملّی را و هم مشکلات منطقهای را و هم مشکلات جهانی را حل کرد. همان مشکلی که وجود مبارک پیامبر داشت و مشکلگشایی که به دست رسالت رسول اکرم انجام شد، همان مشکل در زمان امام صادق(ع) بود و همان مشکلگشایی به دست امام صادق(ع) حل شد.
مشکلات اعتقادی مردم حجاز، مجاوران حجاز و جهان معاصر در ابتدای بعثت پیامبر اسلام، الحاد، شرک و مشوبیّت اعتقادی و مانند آن بود؛ در عصر امام صادق(ع) هم همین مشکلات محلّی و ملّی از یک سو، منطقهای از سوی دیگر و بینالمللی از سوی سوم وجود داشت.
این نبود که امام صادق (ع) تنها حوزه علمیه داشته باشد و رئیس مذهب باشد و حکم فقهی بیان کند؛ او با ملحدان از یک سو، با مشرکان از سوی دیگر، با کسانی که مشوبیت اعتقادی و اخلاقی داشتند از سوی دیگر، با امویان و عباسیان از سوی دیگر به مبارزه برخواست و ضمن معرفی نظام اسلامی، با استقامت و پایداری این نظام را حفظ کرد.»
اگر امام صادق(ع) نبود فاصله شیعه و سنی بسیار بیشتر بود
یکی دیگر از کارهایی که امام صادق(ع) بسیار به آن اهتمام داشت و برای آن تلاش کرد، بحث ایجاد وحدت میان شیعیان و دیگر فرق اسلامی بود. روایت های زیادی از آن حضرت در این مورد آمده است مانند این روایت که حضرت فرمودند شما شیعیان برای کسی که به او روی آوردهاید زینت باشید و باعث زشتی و آبروریزی ما نشوید. در نماز جماعت آنها شرکت کنید واز مریضهای آنان عیادت نمایید و در تشییع جنازه هاشان حاضر شوید.
حجت الاسلام سید سجاد علم الهدی در این باره می گوید: «اگر امام صادق(ع) نبود فاصله شیعه و سنی بسیار بیشتر بود. ایشان اشکالات اهل سنت را اصلاح کرد و آن ها را بسیار نزدیک به هم کرد. قبل از امام صادق (ع) فقه اسلامی نه فقط تشیع اصلاً سامانی نداشته است. پیامبر اکرم (ص) پایه گذار دین و امام صادق(ع) پایه گذار فقه اسلامی هستند. هیچ جامعه ای باقی نخواهد ماند مگر این که پایه های علمی اش استوار شود. یک جامعه با شعار و هیاهو و احساسات پایدار نمی ماند.»
امام صادق(ع) چگونه با مخالفین خود رفتار می نمود
بر همین اساس حجت الاسلام محمدرضا جباری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه امام صادق(ع) چگونه با مخالفین خود رفتار می نمود، گفت: یک اصل کلی که امام صادق(ع) در برخورد با مخالفان فکری و اعتقادی داشتند، بحث تبیین، روشن گری و ارتباط بود تا با این راه بتوانند حداکثر هدایت و ارشاد را در شخص مقابل داشته باشند. امام صادق(ع) این شیوه را هم در برابر غیر شیعه و هم در برابر غیر مسلمانان و زنادیق داشتند.
وی ادامه داد: به عنوان مثال مالک بن انس از شیعیان امام صادق(ع) نبود، اما او که در مدینه ساکن بود، با امام صادق(ع) ارتباط داشت و به خانه ایشان می رفت. خود این رفت و آمد مالک به خانه امام صادق(ع) نشان می دهد که امام به او روی خوش نشان می داد. مالک بن انس می گوید که من به صورت مستمر به محضر امام صادق(ع) می رسیدم و ایشان به من احترام میگذاشت و امام صادق(ع) به من می گفت که من، تو را دوست دارم.
مدیر گروه تاریخ موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: امام صادق(ع) از این برخورد اسلامی و قرآنی برای جذب اخلاقی مخالف استفاده می کند. مالک بن انس گرچه جزو سران مخالفین بود، اما از لحاظ اخلاقی تحت تاثیر امام صادق(ع) قرار گرفت و مدح ایشان را می کرد. مالک می گوید که من هرگاه من بر امام صادق(ع) وارد می شدم، ایشان با من گرم می گرفت و مرا در جای خوبی می نشاند. مالک همچنین در سفر حجی با امام صادق(ع) بود و حالات عرفانی ایشان را پس از این سفر برای دیگران توضیح داد.
رفتار نرم امام صادق(ع) با ابوحنیفه
وی افزود: شبیه این رفتارها را در مناظرات امام صادق(ع) با ابوحنیفه هم شاهد هستیم که امام تا آن جایی که ممکن بود، رفتار نرمی را با ابوحنیفه داشتند. همینطور در رفتار امام صادق(ع) با زنادقه و مخالفان غیرمسلمان هم شاهد چنین برخوردهایی هستیم. البته باید توجه داشته باشیم که رفتار امام صادق(ع) همیشه اینگونه نبود. در مواردی هم امام در عین داشتن رفتار نرم با طرف مقابل، حجت را بر او تمام کرد و پس از آن لازم بود که امام صادق(ع) یک برخورد تند و تشر به طرف مقابل بزند تا او بیدار شود.
جباری با اشاره به مناظرات امام صادق(ع) گفت: امام صادق(ع) با ابوحنیفه مناظره کرد، ایشان همچنین با فقهای زمان خود و حتی زندیق ها هم مناظراتی داشته اند. امام صادق(ع) علاوه بر اینکه خودشان مناظره می کردند، فن مناظره را به اصحاب خود همچون مفضل و هشام بن حکم تعلیم دادند، هشام بن حکم یکی از مناظره کننده های قوی در عصر خودش بود. البته امام صادق(ع) برخی از اصحاب خودشان که توانایی مناظره نداشتند را از این کار نهی می کردند.
وی ادامه داد: یک اصل در برخورد امام صادق(ع) با مخالفان، تبیین حقیقت مذهب از سوی ایشان بود. امام صادق(ع) در مناظرات از شیوه بیان نرم و استدلالی استفاده می کردند و این مناظرات تاثیرگذار بود و حتی مواردی هم به تشیع مخالفان منجر شد، به عنوان مثال می توان در این خصوص به مناظره امام صادق(ع) با مرد شامی اشاره کرد. شام در آن زمان تحت تاثیر بنی امیه بود، یکی از مردان شهر شام با سفر به مدینه از امام صادق(ع) خواست که با او مناظره کند. امام در نزد اصحاب برجسته خود همچون هشام بن حکم نشسته بود و به آن مرد شامی گفت که بیا با اصحاب من مناظره کن، اگر بر آنها غالب شدی، بر من هم غلبه خواهی کرد. سپس امام صادق(ع) به او گفت که در چه زمینه ای می خواهی مناظره کنی، امام اصحاب خود را در زمینه های مختلف از جمله فقه، متخصص بار آورده بود. در نهایت آن مرد شامی در مناظره با اصحاب امام صادق(ع) مغلوب شد و پس به امام گفت که من را از اصحاب خود قرار بده و امام صادق(ع) هم به اصحاب خودشان گفتند که این مرد شامی را تعلیم بدهید.
درس هایی از سیره امام صادق(ع)
این کارشناس دینی در مورد درس های سیره امام صادق(ع) گفت: اصل اول در برخورد با مخالفان که یک اصل قرآنی است و از سیره معصومان گرفته شده، ارتباط بیشتر است. ما باید بین مخالفان فکری و معاندین تفاوت قائل شویم، در برخورد با دشمنان و معاندین مجال بحث، مناظره و گفت گو نیست و باید به صورت عملی با او برخورد کنیم، به عنوان مثال داعش به خون شیعه تشنه است و در برخورد با داعش مناظره مطرح نیست. اما در برخورد با مخالف فکری و اعتقادی باید با او نرم سخن گفت. امام علی(ع) تا زمانی که خوارج دست به سلاح نبردند، با آنها گفتگو می کرد. امام صادق(ع) هم با مخالفان فکری و اعتقادی خود به نرمی سخن می گفتند و با آنها مناظره می کردند و استدلال های امام در وجود این مخالفان تاثیر می گذاشت. بخشی از مناظرات امام صادق(ع) را مرحوم طبرسی در کتاب احتجاج جمع آوری کرده است.
اما در نهایت با همه تلاش هایی که امام صادق در راه دین انجام داد، دشمنان دیدند این نور را نمیتوانند خاموش کنند، آیت الله جوادی آملی در بیان مصائبی از امام صادق(ع) می گوید: مرحوم کلینی نقل کرد که دستور دادند شبانه امام صادق(ع) را از منزل آوردند و همین کلینی نقل میکند آن مأموران عباسی که این خانه را مشتعل کردند و سوزاندند خواستند ببینند چطور امام صادق(ع) از داخل این آتشها عبور میکند؛ مرحوم کلینی نقل کرد که وجود مبارک امام صادق(ع) از امواج این آتشها عبور میکرد فرمود: «أنا ابن ابراهیم خلیلا» من فرزند ابراهیم خلیلم یعنی همان «یا نَارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاَماً» اینجا هم هست.
ده خصلت نبوی ذکر شده در قرآن کریم/ چرا نبوت و رسالت با پیامبر (ص) خاتمه یافت؟
حضرت محمد (ص) در زمان ولادتشان نشانه های بسیاری داشتند؛ نمادهایی که برگرفته از خصلت ویژه حضرت است و خداوند نبوت را در ایشان کامل کرد. خداوند خصلت های بسیاری از پیامبر اکرم (ص) را در آخرین کتاب خود قرآن آورده است؛ خصوصیاتی که در زیر بیشتر به آنها اشاره می شود:
چهار خصوصیّت پیامبر (ص)
«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»
هر آینه پیامبری از خود شما، بر شما مبعوث شد؛ هر آنچه شما را رنج میدهد بر او گران میآید، سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.» (توبه آیه ۱۲۸)
ویژگی پیامبر در این آیه:
«رسول من انفسکم»، فردی از جنس خودتان فرستادیم؛ «عزیز علیه ما عنتم» رنج و ناراحتی مردم بر او سخت ناراحت کننده است؛ «حریص علیکم» علاقه مند به مردم و «بالمؤمنین رئوف رحیم» رئوف و مهربان نسبت به مؤمنان است.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»
به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخو و مهربان هستی. اگر تندخو و سخت دل میبودی از گرد تو پراکنده میشدند. پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن. چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.» (آل عمران، آیه ۱۵۹)
ویژگی های پیامبر در این آیه:
مهربانی و نرمش با مردم، پرهیز از خشونت، عفو و بخشش خطاکاران، طلب مغفرت برای خطا کاران، مشاوره و همفکری با مؤمنان، قاطعیت در انجام تصمیمات و توکل بر خدا .
در روایات وارد شده که امام حسین (ع) به نقل از پدرش امام علی (ع)، پیامبر (ص) را چنین توصیف میکند: او همیشه خندان بود و اخلاق نرمی داشت و تندخو نبود، فحش و ناسزا از او سر نمیزد، از کسی عیب نمیگرفت، کسی را بی مورد مدح نمیکرد و نسبت به چیزی که مورد علاقهاش نبود با اغماض برخورد میکرد. در سنن النبی به نقل از مکارم الاخلاق طبرسی نقل شده: آن حضرت هرگز از کسی انتقام نگرفت بلکه کسانی که به او بدی کرده بودند، مورد عفو قرار میداد. او پیامبر دلسوزی برای مسلمانان بود.
پیامبر حقیقت دین اسلام را بیان کردند/ کاملترین دین به خاتم انبیا رسید
در بحث ختم نبوت و انتخاب حضرت محمد (ص) در مقام پیامبری دو دلیل بیان شده است که یکی از آنها وجود شرع مقدس اسلام به عنوان کاملترین دین است. به زبان سادهتر میتوان گفت خداوند از ابتدا بحث شرعیت را در سطوح مختلف و با انبیای پیشین به انسان آموخت تا با وجود آخرین پیامبر خود حقیقت دین را بیان کند.
در مورد آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» آمده است که تمام ادیان گذشته همه برای اتمام دین آمده بودند و ائمه اطهار (ع) واسطهای برای تکمیل کردن آن. خاتم انبیا حضرت محمد (ص) دینی کامل را برای مردم ارائه کرد. پیامبران گذشته در سطوح ابتدایی شعر و شعور پایین مردم بودند تا کاملترین دین به خاتم انبیا رسید.
مردم سابق بر این نمیتوانستند دینشان را حفظ کنند. البته پیامبران و صاحبان دین بودند، ولی کتبشان مانند انجیل، تورات، زبور دارای تحریف است و فقط قرآن کریم است که به پیامبر اکرم (ص) آموزش داده شده و انحرافاتی در آن وجود ندارد.
در زمان حضرت محمد (ص) شعر و کتیبه نویسی رواج داشت، تا جایی که قرآن آمد و مردم به سطحی رسیده بودند که قرآن را حفظ کنند.
پیامبر اکرم (ع) در ارائه شرعیت دین آمد تا زمینه را برای برپایی شرعیت به اتمام برساند و پس از ایشان ائمه اطهار (ع) به تبیین شرعیت و فراهم کردن عدالت جهانی آمدند تا جهان را برای ظهور حضرت مهدی (عج) آماده کنند.































