emamian
سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
سلام عرض میکنم به همهی ملّت عزیز ایران. عرایضی را مناسب دیدم که با مردم عزیزمان در میان بگذارم؛ دو سه موضوع هست که حالا دربارهی آنها شرح خواهم داد.
پیش از شروع در این مطلب، لازم میدانم شادباش عرض کنم ورود ماه مهر را. ماه مهر، ماه درس و مدرسه و دانش و دانشگاه است. ماه مهر، ماه آغاز حرکت میلیونها جوان و نوجوان و نونهال به سمت دانایی و توانایی است؛ این خصوصیّت ماه مهر است.
بنده به مسئولان عزیزمان، بخصوص مسئولان آموزشوپرورش، و وزارت علوم، و بهداشت و درمان، توصیه میکنم که ارزش و اهمّیّت استعداد جوان ایرانی را همواره مورد نظر داشته باشند. جوانان ایرانی استعدادشان در دانش و در بسیاری از مسائل دیگر زندگی را نشان دادهاند.
من اینجا این آمار را بخوانم: در رقابتهای مختلف دانشآموزان جهان، در همین اواخر، با [وجود] حوادث جنگ دوازدهروزه و این چالشهایی که وجود داشت، دانشآموزان ما چهل مدال رنگارنگ را کسب کردند که از این چهل مدال، یازده مدال طلا بود. اینها خیلی اهمّیّت دارد، ارزش دارد. در المپیاد نجوم، رتبهی اوّل را در دنیا در بین کشورهای شرکتکنندهی بینالمللی به دست آوردند. در رشتههای دیگر هم رتبههای خوبی را به دست آوردند. در عرصهی ورزش هم که خب این روزها دارید میبینید؛ قبلاً والیبال، حالا هم کشتی. جوانهای ما اینجوری هستند؛ بحمدالله استعداد اینها استعداد فوقالعادهای است؛ از این بایستی استفاده کرد.
لازم میدانم این روزها به مناسبت سالگرد شهادت مجاهد کبیر، شهید سیّدحسن نصرالله، یادی از ایشان بکنم. سیّدحسن نصرالله ثروت عظیمی بود برای دنیای اسلام؛ نهفقط برای تشیّع، نهفقط برای لبنان؛ ثروتی برای دنیای اسلام بود. البتّه این ثروت از دست نرفته؛ ثروت باقی است؛ او رفت، امّا این ثروتی که او ایجاد کرده بود باقی است. داستان حزبالله لبنان داستان دنبالهداری است. نباید حزبالله را دستِکم گرفت و نباید از این ثروت مهم غفلت کرد. این ثروتی است برای لبنان و برای غیر لبنان.
لازم میدانم یاد شهیدان اخیر را که در این حادثهی [جنگ] دوازدهروزه به شهادت رسیدند ــ چه سرداران نظامی، چه دانشمندان و چه دیگر افرادی که در این ماجرا شهید شدند ــ گرامی بدارم و به خانوادههای عزیزشان صمیمانه و از ته دل تسلیت عرض میکنم.
امّا مطالبی که مناسب دیدم مطرح کنم، سه مطلب است. یک مطلب دربارهی یکپارچگی ملّت ایران است؛ البتّه در این باره زیاد صحبت شده؛ من یک نکتهای را در این مورد میخواهم عرض کنم. مطلب دوّم دربارهی مسئلهی غنیسازی است که یک توضیحی دربارهی این غنیسازیای که اینقدر صحبتش میشود و تکرار میشود، من عرض کنم. مطلب سوّم هم دربارهی مذاکرهی با آمریکا است که صاحبان بیان و صاحبان قلم دربارهی آن حرفهای گوناگونی میزنند؛ بعضی موافق، بعضی مخالف؛ بعضی با استدلال، بعضی بیاستدلال. دربارهی این هم به قدر امکان چند جملهای میخواهم عرض کنم.
امّا در مورد اوّل، یعنی در مورد اتّحاد ملّت ایران، اوّلین حرف من این است که در جنگ دوازدهروزه، اتّحاد ملّت ایران، یکپارچگی ملّت ایران، دشمن را ناامید کرد؛ یعنی دشمن از همان روزهای اوایل و اواسط جنگ فهمید که به آن مقصود و غرضی که داشته، دست نخواهد یافت. غرضِ دشمن، زدن فرماندهان نبود؛ این یک وسیله بود. دشمن با خودش فکر کرده بود که فرماندهان نظامی را بزند، بعضی شخصیّتهای مؤثّر نظام را بزند، در کشور اغتشاش به وجود بیاید و بخصوص در تهران، عوامل آنها به آشوب و اغتشاش دست بزنند و مردم را ــ افرادی را که میتوانند ــ به خیابانها بکشانند و به وسیلهی مردم، علیه جمهوری اسلامی حادثهای درست کنند. این هدف بود؛ بنابراین هدف، جمهوری اسلامی بود؛ هدف، مختل کردن نظام بود که من در یک صحبت دیگری گفتم(۱) که اینها حتّی برای بعد از جمهوری اسلامی نشسته بودند، نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند. میخواستند فتنه درست کنند، فتنههای خیابانی درست کنند، دستهجاتی را راه بیندازند و ریشهی اسلام را در کشور بکَنند؛ این هدف دشمن بود.
خب این هدف در همان قدمهای اوّل شکست خورد. سرداران که تقریباً بلافاصله جایگزین شدند، کسانی جایگزین آنها معیّن شدند و وضع و نظام و ترتیب و قاعدهی نیروهای مسلّح با همان استحکام و با روحیهی بالاتر باقی ماند؛ امّا مردم که مؤثّرترین عنصر، آنها بودند، مطلقاً تحت تأثیر آنچه دشمن میخواست قرار نگرفتند؛ تظاهراتی به وجود آمد، خیابانها پُر شد امّا علیه دشمن، نه علیه نظام اسلامی. کار را مردم به جایی رساندند که دشمن، آن کسانی که در بیرون مرزها هستند، به عوامل خودشان گفتند: «بیعُرضهها! ما دیگر چه کار میتوانستیم برای شماها بکنیم که نکردیم؟ زمینهها را فراهم کردیم، بمباران کردیم، عدّهای را ترور کردیم، کشتیم؛ چرا کاری نمیکنید؟». این عواملشان در ایران، در تهران ــ که البتّه بدون شک عواملی دارند ــ اینها جواب دادند، گفتند ما میخواستیم کارهایی بکنیم [امّا] مردم به ما اعتنائی نکردند، به ما پشت کردند؛ مسئولان و کسانی هم که مسئول انضباط کشور بودند نگذاشتند، مانع شدند و ما نتوانستیم کاری را انجام بدهیم. پس نقشهی دشمن عقیم شد.
خب اینهایی که عرض کردم، قبلاً هم بعضی از اینها را یا همهی اینها را ما گفتهایم یا دیگران گفتهاند. آن نکتهای که من میخواهم روی آن تکیه بکنم، این است که این عامل همچنان باقی است؛ عامل وحدت ملّت ایران همچنان باقی است. عدّهای ــ که منشأ این عدّه هم خارج از کشور است خبرهایی که به ما رسیده، این را نشان میدهد ــ میخواهند اینجور وانمود بکنند که آن اتّحادی که در ابتدای جنگ دوازدهروزه و این مدّت پیدا شد، مال همان روزها بود؛ چند روز که بگذرد، بتدریج ضعیف میشود، اختلافات به وجود میآید، اختلافنظرها غلبه پیدا میکند و این اتّحاد از بین خواهد رفت؛ مردم ایران متفرّق میشوند و میتوان از گسلهای قومی استفاده کرد، از اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم ایران را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد! این را دارند تبلیغ میکنند.
من میخواهم بگویم این حرف، غلط محض است. بله، در مسائل سیاسی اختلافنظر وجود دارد؛ ما اقوام زیادی هم در کشور داریم که همه ایرانیاند و افتخار میکنند به ایرانی بودن خودشان؛ اینها هست، منتها در مقابل دشمن، همهی این مجموعه یک مشت محکم پولادینند که بر فرق دشمن فرود خواهند آمد؛ امروز اینجور است، در گذشته هم همینجور بوده، بعد از این هم به توفیق الهی اینجور خواهد بود. ایرانِ امروز و انشاءالله فردا، همان ایرانِ روز بیستوسوّم خرداد و بیستوچهارم خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پُر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند. این مسئلهی اوّلی که میخواستم عرض کنم. نکتهاش هم این بود که این اتّحاد ملّی، این یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت؛ البتّه همه هم در مقابل آن مسئول هستیم.
نکتهی دوّم، مسئلهی «غنیسازی» است. در اظهارات و بگومگوهای وزارت خارجه با طرفهای سیاسی خود، کلمهی غنیسازی خیلی تکرار میشود. آنها دربارهی غنیسازی یک چیزی میگویند، ما یک چیزی میگوییم. در داخل کشور هم، در بحثهای گوناگون همینجور است، کلمهی غنیسازی تکرار میشود. من یک توضیح کوتاهی در مورد غنیسازی میخواهم بدهم. اصلاً غنیسازی چیست؟ چیست که اینقدر اهمّیّت دارد؟ همهی بحثها حولوحوش غنیسازی میچرخد؛ غنیسازی اورانیوم.
من میخواهم بگویم غنیسازی یک کلمه است، امّا در زیر آن یک کتاب حرف هست؛ که من حالا مختصری اشاره خواهم کرد. اگر افرادی که صاحب تخصّص در این رشتهها هستند، با مردم در این زمینه صحبت کنند خوب است، مناسب است. من یک مختصری عرض خواهم کرد.
غنیسازی اورانیوم یعنی دانشمندان و متخصّصان مربوط به مسائل اورانیوم بیایند اورانیوم خام را ــ که معادنش هم در ایران وجود دارد ــ با یک رشته تلاشهای فنّیِ پیچیده و پیشرفته تبدیل کنند به یک مادّهی بسیار باارزشی که در مسائل گوناگون زندگی مردم دارای تأثیر است؛ این معنای غنیسازی است. یعنی یک چیزی را که از معدن زمینی به دست میآید، با فنّاوریهای پیچیده، با زحمات زیاد، با تخصّصهای بالا، با مهارتهای زیاد، میآورند تبدیل میکنند به یک مادّهای که این مادّه همان اورانیوم غنیسازیشده است؛ آن را به غنیسازی میرسانند، به درجات مختلف و این برای مسائل گوناگونی در زندگی مردم مؤثّر است؛ یعنی مردم از جهات مختلف، از مادّهی اورانیوم غنیسازیشده سود میبرند و استفاده میکنند و در زندگی مردم اثر میگذارد؛ از جمله در کشاورزی، که مفصّل در کشاورزی تأثیر دارد؛ از جمله در صنعت و مواد؛ در مسئلهی تغذیه که مربوط به همان کشاورزی است؛ در مسئلهی محیط زیست و منابع طبیعی تأثیر دارد؛ در بخشهای مربوط به پژوهش و آموزش و تحقیق و دنبالگیریهای علمی تأثیر دارد؛ در ایجاد انرژی برق هم که خب تأثیر واضحی دارد. امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفتهی دنیا نیروگاههای برق با اورانیوم اداره میشود، [در حالی که] ما اغلب این نیروگاهها را با بنزین و با گاز اداره میکنیم که البتّه، هم هزینهی زیادی دارد، هم آلایندگی محیط زیست را دارد، آلایندگی هوا را دارد؛ امّا آن برقی که از اورانیوم غنیسازیشده و نیروگاههای هستهای به دست میآید، آلایندگیاش صفر است، هزینهاش بسیار کمتر است، عمر [نیروگاهش] بسیار طولانیتر است و امتیازات فراوان دیگری دارد که اینها را متخصّصین باید بیایند برای مردم شرح بدهند. به نظر من اگر چنانچه ما این کاربردهای گوناگون مادّهی اورانیوم غنیسازیشده را فهرست کنیم، یک فهرست طولانیای خواهد شد.
خب ما این فنّاوری بسیار مهم را نداشتیم. ما قادر به غنیسازی نبودیم. دشمنها هم راضی نبودند به اینکه به ما بدهند، کس دیگری هم به ما این را نمیداد. چند مدیرِ باهمّت و چند دانشمندِ مسئول و والامقام ــ به معنای واقعی کلمه ــ مسئلهی غنیسازی اورانیوم را از سی و چند سال قبل در کشور شروع کردند و به اینجا رساندند. امروز ما از لحاظ غنیسازی اورانیوم در یک سطح بالایی قرار داریم. البتّه این غنیسازی را کشورهایی که میخواهند سلاح هستهای درست کنند، تا نود درصد خلوص هم میبرند؛ ما چون احتیاج به سلاح نداریم و تصمیم بر عدم سلاح هستهای هم داریم، تا آنجا بالا نبردیم، تا شصت درصد بالا بردیم که رقم خیلی بالایی است، رقم خیلی خوبی است و برای برخی از کارهای مورد نیازمان در کشور لازم است؛ تا اینجا توانستیم پیش ببریم. ما یکی از ده کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم؛ یعنی من به شما عرض کنم در میان دویست و چند کشور دنیا، ده کشور هستند که قادرند غنیسازی کنند، یکی از این ده کشور، ایران اسلامی است.
البتّه آن نُه کشور دیگر بمب هستهای هم دارند، ما هستیم که بمب هستهای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم که از سلاح هستهای استفاده کنیم امّا غنیسازی را داریم. ما یکی از ده کشور این صنعت سرآمد محسوب میشویم؛ و این دانشمندانی که عرض کردم، بنیان این کار را گذاشتند، مبالغ زیادی پیش بردند امّا کار مهمترشان عبارت بود از تربیت افراد فراوانی در این راه. این گزارشی است که صاحبان قضیّه به ما دادهاند، یعنی یک گزارش متقن و موثّقی است: امروز در کشور دهها دانشمند و استاد مبرّز،(۲) صدها دانشپژوه و هزاران تربیتشدهی گروههای هستهای در رشتههای گوناگونِ مرتبط با این موضوع در حال فعّالیّتند. حالا اینها آمدهاند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند؛ مسئله این است که این علم است؛ علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود؛ این وجود دارد. عرض کردم، تکرار میکنم، دهها دانشمند مبرّز، استاد مبرّز و ماهر، صدها دانشپژوه و هزاران تربیتشدهی برای کارهای مختلف هستهای که حالا مثلاً فرض کنید که در مورد درمان، من کاربردهای هستهای درمان را اسم نبردم؛ درمان یکی از موارد مهمّ کاربرد غنیسازی هستهای است. در رشتههای مختلف درمان، عدّهی زیادی مشغول به کارند؛ در بخش کشاورزی همینجور، در بخش صنعت همینجور، در بخش کارهای گوناگونِ مختلف همینجور مشغول کار هستند و دارند تلاش میکنند.
البتّه در این چند دهه که ما این کارها را در کشور انجام دادیم، روی ما، روی ایران، روی مسئولین کشور، روی دولتهایمان فشارها هم بسیار زیاد بوده که خواستهاند با این فشارها ایران دست از این کار بردارد، [امّا] ما تسلیم نشدیم و نخواهیم شد. ما در این قضیّه و در هر قضیّهی دیگری، تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد. حالا این طرف آمریکایی،(۳) پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنیسازی نداشته باشد؛ حالا قبلیها میگفتند که غنیسازیِ بالا نداشته باشید یا محصولات غنیسازیتان را در کشور نگه ندارید؛ این چیزها را میگفتند که ما قبول نداشتیم. این میگوید اصلاً بکلّی غنیسازی نداشته باشید. [این] یعنی چه؟ یعنی این دستاورد بزرگی که برای آن، کشورمان اینهمه تلاش کرده، اینهمه هزینه کرده، اینهمه مشکلات فراوان را از سر گذرانده، همهی این تلاشها را، همهی محصول این کارها را دود کنید و هوا کنید و از بین ببرید! معنای «غنیسازی نداشتن» این است. خب معلوم است، ملّت غیرتمندی مثل ملّت ایران، توی دهن گویندهی این حرف میزند و این حرف را قبول نمیکند. این هم [مطلب] مربوط به غنیسازی که عرض کردیم.
و امّا موضوع دیگری که موضوع سوّم است: در اظهارات اهل سیاست، مسئلهی مذاکرهی با آمریکا زیاد مطرح میشود؛ نظرات مختلفی هم هست. گفتم بعضیها این را مفید میدانند، لازم میدانند، بعضیها مضر میدانند، بعضیها نظرات میانهتری دارند؛ حرفها مختلف است. من آنچه را تا حالا در این سالهای متمادی فهمیدهام، دیدهام، احساس کردهام و تجربه کردهام، به ملّت عزیزمان عرض میکنم.
خواهش میکنم مسئولین سیاسی و فعّالان سیاسی هم یک قدری تأمّل کنند، روی این حرفها فکر کنند، تأمّل کنند و قضاوت را بر اساس آگاهی و اطّلاع انجام بدهند. حرف من این است که در حال حاضر با وضعیّتی که وجود دارد ــ حالا ممکن است بیست سال دیگر، سی سال دیگر وضعیّت دیگری وجود داشته باشد؛ با آن کاری نداریم ــ در وضع کنونی، مذاکرهی با دولت آمریکا، اوّلاً هیچ کمکی به منافع ملّی ما نمیکند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد؛ یعنی کاری است بدون سود، بدون اینکه برای کشور فایدهای داشته باشد، بدون اینکه ضرری را دفع کند؛ مطلقاً چنین تأثیری ندارد. این اوّلاً.
ثانیاً بعکس، زیانهایی هم بر آن مترتّب است. یعنی سود که ندارد هیچ، مطلب دوّم این است که مذاکرهی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبرانناپذیر هستند؛ یک چنین زیانهایی هم دارد. من حالا اینها را شرح خواهم داد.
امّا اینکه میگوییم به سود ما نیست، برای ما فایدهای ندارد، چون طرف آمریکایی پیشاپیش خودش نتیجهی مذاکرات را معیّن کرده؛ یعنی اعلام کرده که مذاکرهای را قبول دارد و میخواهد مذاکرهای بکند که نتیجهی آن مذاکره، تعطیل شدن فعّالیّتهای هستهای و غنیسازی در کشور ایران باشد. یعنی بنشینیم پشت میز مذاکرهی با آمریکا و نتیجهی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد، حرفی باشد که او گفته «باید انجام بگیرد»! این که دیگر مذاکره نیست؛ این دیکته است، این تحمیل است؛ بنشین مذاکره کن با یک طرفی که نتیجهی آن مذاکره الزاماً باید همان چیزی باشد که او میخواهد، همان چیزی باشد که او میگوید! این مذاکره است؟ طرف مقابل امروز اینجوری حرف میزند، میگوید مذاکره کنیم و از مذاکره این دربیاید که ایران غنیسازی نداشته باشد! حالا این [فرد] غنیسازی را گفته، چند روز قبل از این، معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد! نه موشک دوربُرد؛ موشک میانبُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاهبُرد هم نباید داشته باشد! یعنی ایران آنچنان دستش بسته و خالی باشد که اگر چنانچه به او تعرّض شد، حتّی به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد؛ معنای این حرف این است؛ مذاکره کنیم تا این نتیجه به وجود بیاید! خب این سود نیست؛ این مذاکرهای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، و همهاش به ضرر ما است؛ این نتیجهی مذاکره است. این مذاکره نیست؛ زورگویی است، تحمّل زورگویی و تحمیل آمریکا است. وقتی کسی با ایران اسلامی طرف است، اینجور توقّعات، اینجور اظهارات، ناشی از نشناختن ملّت ایران است، ناشی از نشناختن جمهوری اسلامی است، ناشی از این است که نمیداند فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی چیست؛ اینها را که نمیداند، اینجوری حرف میزند؛ به قول ما مشهدیها «این حرف از دهن گویندهاش بزرگتر است» و این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی، قابل اعتنا نیست. پس بنابراین برای ما سود ندارد.
و امّا ضرر؛ گفتم ضرر دارد. این مهمتر است؛ اینکه ضرر دارد، مهمتر است. طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید، چنین و چنان خواهد شد، بمباران میکنیم، چه میکنیم؛ از این حرفها؛ یک خرده مبهم، یک خرده صریح؛ یعنی تهدید: یا مذاکره کنید یا اگر مذاکره نکردید، چنین و چنان خواهد شد! این تهدید است. خب قبول چنین مذاکرهای نشانهی تهدیدپذیری ایران اسلامی است. اگر چنانچه شما با این تهدید رفتید مذاکره کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً میترسیم، میلرزیم و تسلیم طرف مقابل میشویم؛ معنایش این است. این تهدیدپذیری اگر به وجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت. امروز میگویند اگر چنانچه غنیسازی داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛ فردا میگویند اگر موشک داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛ بعد میگویند اگر با فلان کشور ارتباط نداشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛ اگر با فلان کشور ارتباط داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم! مدام تهدید [هست] و مجبوریم که در مقابل تهدیدهای دشمن عقبنشینی کنیم. یعنی قبول مذاکرهای را که با تهدید همراه است، هیچ ملّت باشرفی انجام نمیدهد، هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند. بنابراین، وضع اینجوری است.
طرف مقابل هم البتّه حالا ممکن است بگوید من در مقابل این، فلان امتیاز را هم به شما میدهم! دروغ میگویند؛ آنچه میگویند به عنوان امتیاز میدهیم، دروغ است. ده سال قبل از این، ما یک قراردادی با آمریکاییها بستیم که اسمش در داخل کشور ما «برجام» است؛ در این قرارداد، بنا شد که ما در مورد هستهای این کارها را انجام بدهیم ــ آن مرکز تولید را مسدود کنیم؛ آن محصول سه و نیم درصدی را که آن وقت تولید میکردیم، بدهیم برود به خارج یا رقیق کنیم یعنی از بین برود، غنیسازیاش را از بین ببریم؛ و چیزهای دیگر ــ آنها هم در مقابل تحریمها را بردارند و بعد از ده سال، پروندهی ایران در آژانس هستهای بینالمللی به شکل عادّی دربیاید. [البتّه] آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند «ده سال»، من گفتم «ده سال» یک عمر است، چرا «ده سال» را شما قبول میکنید؛ گفتند چنین، چنان، بنا شد «ده سال» را هم قبول نکنند، امّا به هر حال قبول کردند. «ده سال» همین روزها تمام شد؛ آن ده سالی که بنا شده بود پروندهی ایران در آژانس عادّی بشود، این روزها تمام شد. امروز شما ملاحظه کنید، نهتنها پرونده عادی نشده، بلکه مشکلات هستهای کشور در شورای امنیّت، سازمان ملل و در هستهای مضاعف شده، چند برابر هم شده! طرف اینجوری است، قولش این است! ما همهی کارهایی را که باید انجام میدادیم انجام دادیم، او تحریمها را برنداشت، هیچ کدام از قولهایی را که داده بود انجام نداد و بعد هم اصلاً خود او، به تعبیر رایج، پاره کرد آن قرارداد یا آن توافقنامه و تفاهمنامهای را که مقرّر شده بود، اصلاً بکلّی خارج شد از برجام و آن را رد کرد.
اگر چنانچه شما با طرف مقابل مذاکره کنید و آنچه را او میخواهد قبول کنید که خب، این تسلیم و ضعف کشور و نابود کردن شرف یک ملّت است؛ اگر تهدید او را که با تهدید دارد با شما حرف میزند، قبول کردید، اینجوری است، اگر قبول نکردید میشوید مثل حالا که باز همان دعوا و همان [مسئلهها هست]. بنابراین مذاکره، مذاکرهی درستی نیست. تجربهها را فراموش نکنیم، این تجربهی ده سال گذشته را فراموش نکنیم. آن که محلّ کلام ما است، آمریکا است؛ حالا فعلاً با اروپا مسئلهای نمیخواهم مطرح کنم.
این طرف مقابل ما در همهچیز خُلف وعده میکند، در همهچیز دروغ میگوید، فریب اِعمال میکند؛ وقت و بیوقت تهدید نظامی میکند؛ اگر دستشان برسد، اشخاص را ترور میکنند، همچنان که سردار شهید ما را، شهید سلیمانی را ترور کردند؛ یا مراکز هستهای را بمباران میکنند؛ اگر بتوانند از این کارها میکنند. طرف یک چنین وضعیّتی دارد؛ با این طرف نمیشود مذاکره کرد، نمیشود با اطمینان و اعتماد نشست و حرف زد و حرف شنید و قرار گذاشت.
به نظر من مذاکرهی با آمریکا برای مسئلهی هستهای و شاید برای مسائل دیگر، بنبست محض است؛ یعنی هیچ راه درستی وجود ندارد برای اینها، بنبست محض است. فکر کنند، ببینند. البتّه برای او مفید است؛ این مذاکره برای آن رئیسجمهور فعلی آمریکا مفید است؛ او سرش را بالا خواهد گرفت، خواهد گفت من ایران را تهدید کردم و او را آوردم پای میز مذاکره نشاندم؛ او در دنیا از این افتخارات میکند. امّا برای ما ضرر محض است و هیچ فایدهای برای ما ندارد.
و من آن چیزی که در نهایت میخواهم عرض بکنم، این است که راه علاج پیشرفت کشور، قوی شدن است؛ باید قوی بشویم. قوی شدنِ نظامی لازم است، قوی شدن علمی لازم است، قوی شدن دولتی و ساختاری و سازمانی لازم است. باید افراد هوشمند ما، صاحبنظران دلسوز ما بنشینند، راههای تقویت کشور را پیدا کنند؛ و این راهها را دنبال کنند. اگر این شد، آن وقت طرف تهدید هم نمیکند؛ اگر دید طرف مقابل قوی است، حتّی تهدید هم نمیکند. به نظر من جز این راهی وجود ندارد.
بایستی از خدای متعال کمک خواست، به خدای متعال توکّل کرد، به ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) متوسّل شد که شفاعت کنند و کمک کنند، و همّت ملّی را به میدان آورد و انشاءالله کارها را پیش برد؛ و این کار به توفیق الهی خواهد شد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
لزوم تغییر آرایش تبلیغاتی و رسانهای در برابر تلاش دشمن برای تسخیر دل ها و مغزها
حضرت آیتالله خامنهای در این مراسم که حدود سه ساعت طول کشید، با تبریک ولادت حضرت صدیقه طاهره(س) گفتند: مردم ایران با مقاومت ملی، تلاشهای مستمر دشمن برای تغییر «هویتِ دینی، تاریخی و فرهنگی» این ملت را ناکام گذاشتهاند و امروز نیز ضمن ضرورت آرایشیافتن صحیح دفاعی و هجومی در مقابل فعالیت تبلیغاتی ورسانه ای دشمن برای حمله به «مغزها، دلها و باورها»، ایران عزیز با وجود مشکلات وکمبودهای موجود در سراسر کشور، به حرکت رو به جلوی خود ادامه میدهد.
رهبر انقلاب با گرامیداشت تقارن ولادت امام خمینی(ره) با میلاد حضرت فاطمه زهرا(س)، فضائل و مناقب بانوی دو عالم را فراتر از فهم و درک بشر خواندند و افزودند: با این همه، باید فاطمی بود و از آن بانوی اسوه در همه جهات از جمله دینداری، عدالتخواهی، جهاد تبیین، همسرداری، فرزندپروری و دیگر زمینهها پیروی کرد.
ایشان، مداحی را پدیدهای بسیار تأثیرگذار برشمردند و افزودند: لازم است با تحقیق و پژوهش به عمقیابی، آسیبشناسی و جستجوی راههای تقویت و تکامل ابعاد مختلف این پدیده حیرتانگیز پرداخت.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حرکت رو به جلوی مداحی نسبت به گذشته، مداحی را از پایگاههای ادبیات مقاومت خواندند و افزودند: هر فکری و امری در صورت نداشتن ادبیات متناسب، بهتدریج از بین میرود و مداحی و هیأت، امروز با تدوین، گسترش و انتقال ادبیات مقاومت، این ضرورت بسیار اساسی را تقویت میکند.
رهبر انقلاب «مقاومت ملی» را «تابآوری و ایستادگی در مقابل انواع فشارهای سلطهگران» تعریف کردند و افزودند: گاهی فشار، نظامی است؛ -مانند آنچه ملت در دفاع مقدس دید و در ماههای گذشته نوجوانان و جوانان هم مشاهده کردند- و گاهی هم فشار اقتصادی یا رسانهای و فرهنگی و سیاسی است.
رهبر انقلاب، هوچیگری و جوسازی عوامل رسانهای و مقامات سیاسی-نظامی غرب را نشانه فشار تبلیغی دشمن خواندند و گفتند: هدف فشارهای مختلف نظام سلطه بر ملتها و در رأس آنها ملت ایران، گاهی توسعهطلبی سرزمینی است؛ مانند آنچه امروز دولت امریکا در آمریکای لاتین انجام میدهد.
ایشان افزودند: گاهی نیز تسلط بر منابع زیرزمینی هدف است و برخی مواقع هم تغییر سبکِ زندگی و مهمتر از همه، «تعییر هویتی»، هدف اصلی فشارهای سلطهگران است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به قدمت بیش از صد ساله تلاشهای زورگویان جهانی برای تغییر هویت «دینی، تاریخی و فرهنگی» ملت ایران، گفتند: انقلاب اسلامی همه آن کارها را بینتیجه گذاشت و در دهههای اخیر نیز، ملت با تسلیمناپذیری و ایستادگی و پایداری در مقابلِ ادامه فشارهای گسترده دشمنانش، آنها را ناکام کرده است.
ایشان گسترش مفهوم و ادبیات مقاومت از ایران به کشورهای منطقه و برخی کشورهای دیگر را یک واقعیت خواندند و افزودند: برخی کارهایی که دشمن با ایران و ملت ایران کرد، با هر کشور دیگری میکرد، آن ملت و کشور کُنفَیَکون میشدند.
رهبر انقلاب با اشاره به تأثیر زینبی مداحی در ماندگار شدن یاد شهیدان و تعمیق و گسترش مفهوم مقاومت در کشور، گفتند: امروز فراتر از درگیری نظامی که شاهدش بودیم، در «کانون یک جنگ تبلیغاتی و رسانهای» با جبهه وسیع دشمن قرار داریم؛ چرا که دشمن فهمیده است این مُلک و خاک و سرزمین الهی و معنوی، با فشار نظامی تسلیم و تصرف نمیشود.
ایشان افزودند: البته برخی مرتب احتمال تکرار درگیری نظامی را مطرح میکنند و بعضی هم عامدانه در این موضوع میدمند تا مردم را دل به شک نگه دارند و دلهره ایجاد کنند که انشاءالله موفق هم نمیشوند.
حضرت آیتالله خامنهای «خط و خطر و هدف دشمن» را محو «آثار، اهداف و مفاهیم انقلاب و فراموششدن یاد امام خمینی(ره)» دانستند و افزودند: آمریکا در مرکز این جبههی وسیع و فعال قرار دارد، برخی کشورهای اروپایی در اطراف او هستند و مزدوران و خائنها و بیوطنهایی هم که در اروپا تلاش میکنند به نان و نوایی برسند، در حاشیه این جبهه قرار دارند.
ایشان شناخت اهداف و «آرایش دشمن» را ضروری برشمردند و گفتند: مانند جبهه نظامی، در این درگیری تبلیغاتی و رسانهای نیز باید آرایش خود را متناسب نظم و طرح و هدف دشمن تعریف و بر نقاطی متمرکز شویم که او هدف گرفته است، یعنی «معارف اسلامی، شیعی و انقلابی».
رهبر انقلاب، ایستادگی در مقابل جنگ تبلیغاتی و رسانهای غرب را دشوار اما کاملاً ممکن دانستند و گفتند: در این مسیر، مداحان، هیأتها را به کانون پایبندی به ارزشهای انقلاب تبدیل کنند و با قدردانی از اقبال نسل جوان به مداحی و هیأت، این نسل عزیز را در مقابل اهداف دشمن لجوج و خبیث و دارای امکانات، مصون نمایند.
رهبر انقلاب سخنانشان را با چند توصیه به مداحان تکمیل کردند: تبیین معارف دینی و معارف مبارزاتی با تکیه و استناد به زندگی همه ائمه هدی(ع)، حمله به نقاط ضعف دشمن به موازات دفاع موثر در مقابل شبههآفرینی های او، تبیین مفاهیم قرآنی در عرصه های مختلف «شخصی، اجتماعی، سیاسی و چگونگی رویارویی با دشمن» از مهمترین این توصیهها بود.
ایشان تاثیر یک نوحه خوشساخت و خوشمضمون را گاهی بیشتر از چند منبر و سخنرانی خواندند و گفتند: مداحان مراقب باشند آهنگها و فرهنگ دوران طاغوت در مجالس و محافل آنها راه پیدا نکند.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان سخنانشان با اشاره به سخنان یکی از مداحان درباره مشکل گرد و غبار خوزستان گفتند: این، از جمله کوچکترین مشکلات است وکمبودها و مشکلات در سراسر کشور زیاد است اما ملت روز به روز با ایستادگی، صدق و صفا و خیرخواهی و عدالت خواهی، برای اسلام و ایران آبرو و قدرت ایجاد می کند و به توفیق الهی، کشور در حال حرکت، تلاش و پیشرفت است.
در ابتدای این دیدار یازده نفر از ستایشگران اهل بیت(ع) به شعرخوانی و مدیحه سرایی پرداختند.
سیره فاطمی: نقشه راه زن مسلمان در جهان پیچیده امروز
حضرت فاطمه زهرا(س) شخصیتی چندبُعدی و جامعالاضلاع است که در محدوده هیچ دوره تاریخی محبوس نمیشود. ایشان در عین رعایت ارزشهای ناب اسلامی، نقشهای متعدد خود را به گونهای ایفا نمود که هر یک به تنهایی میتواند مدرسی برای زنان عصر حاضر باشد. زن مسلمان امروز، در جستجوی الگویی است که هم کرامت ذاتی او را تأیید کند و هم مسیر فعالیت اجتماعی را برایش هموار سازد. سیره فاطمی دقیقاً پاسخی است به این نیاز دوگانه؛ الگویی که زن را از انفعال و تقلید صرف بیرون آورده، به کنشگری آگاهانه و تأثیرگذار دعوت میکند.
عقلانیت و خردورزی؛ سلاح فاطمی در مواجهه با چالشها
یکی از درخشانترین وجوه شخصیت حضرت زهرا(س)، خردمندی و عمق بینش ایشان است. ایشان تنها با احساسات یا عواطف صرف حرکت نمیکرد، بلکه هر موضع و هر سخنش بر پایه معرفتی عمیق و شناختی آگاهانه استوار بود. زن مسلمان امروز، در گرداب اطلاعات متناقض و شبهات فکری، نیازمند چنین خردورزی است. سیره فاطمی به ما میآموزد که زن میتواند و باید در فهم دین، تحلیل جامعه و تشخیص حق از باطل، به عمق و استدلال متکی باشد. این همان "معنویت آگاهانه" است که انسان را از تقلید کورکورانه به ایمانی ریشهدار و پایدار میرساند.
ایستادگی و حقطلبی؛ فریادی که در تاریخ طنینانداز است
سیره فاطمی پر است از صحنههای ایستادگی در برابر انحراف و دفاع از حریم ولایت. خطبه آتشین فدک، تنها اعتراض به مصادره یک باغ نیست، بلکه بیانیهای سیاسی و اجتماعی است که اصل "عدالت" را فریاد میزند. زن مسلمان امروز، به ویژه در جغرافیای جهان اسلام، نیازمند این روحیه قوی و استوار است. او باید در برابر ظلم، تبعیض و انحرافهای اجتماعی نه تنها سکوت نکند، که با زبان منطق و استدلال، حق خود و جامعه را مطالبه کند. فاطمه(س) نشان داد که دفاع از حق، محدود به جنسیت نیست و زن میتواند قویترین موضعهای اصلاحی را اتخاذ نماید.
مدیریت خانه؛ مدرسهای برای تربیت جامعه
حضرت زهرا(س) در عرصه خانه و خانواده، تجسم کامل مدیریت، عشق و تدبیر است. زندگی ساده و پر از محبت ایشان با امیرالمؤمنین(ع) و تربیت فرزندانی چون حسنین و زینب(س)، الگویی بیبدیل میسازد. این نگاه، جایگاه رفیع "تربیت" را به عنوان اصیلترین و اثرگذارترین نقش اجتماعی زن، تثبیت میکند. زن مسلمان امروز باید بداند که خانه، اولین و مهمترین پایگاه تحول اجتماعی است. آرامش، امنیت و تربیت نسل در این محیط شکل میگیرد. سیره فاطمی به ما میگوید که خانهداری و همسرداری، نه تنها کوچکشمرده نمیشود، که اگر با معرفت همراه باشد، عبادتی بزرگ و سنگ بنای جامعهای پاک است.
سادهزیستی و زهد؛ آزادی از اسارت مصرفگرایی
جامشکسته، خانه محقر و زندگی ساده حضرت زهرا(س)، درس بزرگی برای زن عصر مصرفگرایی است. زهد فاطمی به معنای ریاضت یا فقر نیست، بلکه به معنای "آزادی" است. آزادی از اسارت مد، تجملات و قید و بندهای دنیایی که انسان را از اهداف اصلی بازمیدارد. زن مسلمان امروز، تحت فشار تبلیغات گسترده برای زیباییهای ظاهری و تجملات، نیازمند این نگاه رهاییبخش است. سیره فاطمی نشان میدهد که ارزش واقعی انسان در گرو چیزی است که میباشد، نه چیزی که میپوشد یا در اختیار دارد. این بینش، آرامش و عزت نفس را به ارمغان میآورد.
نقش اجتماعی فعال؛ از آموزش تا خدمترسانی
فاطمه(س) در جامعه خود منفعل نبود. ایشان به آموزش زنان، رسیدگی به محرومان و حتی حضور در میدانهای سیاسی-اجتماعی زمانی که لازم بود، اقدام میکرد. این حضور، برخاسته از احساس "مسئولیت" بود. زن مسلمان امروز نیز میتواند و باید با حفظ حریمهای اخلاقی و ارزشی، در عرصههای علمی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی نقشآفرینی کند. کلید این مسئله در "نیت" و "چگونگی" حضور است. سیره فاطمی به ما میآموزد که هر فعالیت اجتماعی باید در مسیر رضایت الهی و خدمت به خلق باشد، نه خودنمایی یا رقابتهای مذموم.
عبادت و مناجات؛ منبع قدرت درونی
شبزندهداریها و مناجاتهای عمیق حضرت زهرا(س)، منبع قدرت روحی و استواری ایشان بود. این بعد معنوی، سوخت اصلی حرکتهای بزرگ اجتماعی است. زن مسلمان امروز در هیاهوی زندگی مدرن، بیش از هر زمان دیگری به این خلوت معنوی نیاز دارد. عبادت فاطمی، ارتباطی زنده و مملو از محبت با معبود بود، نه مجموعهای از اعمال خشک و روتین. این نگاه، معنویت را به قلب زندگی روزمره میآورد و کارهای کوچک را با نیّت خالص، به عبادتی بزرگ تبدیل میکند. این است راز توازن میان مسئولیتهای دنیوی و حرکت به سوی کمال.
فاطمه(س)، همسفر همیشهی راه
سیره فاطمی یک میراث تاریخی منجمد نیست، بلکه نقشه راهی زنده و پویا است. برای زن مسلمان ایرانی که در کانون تبادل فرهنگها و چالشهای عصر حاضر قرار دارد، تأمل در این سیره میتواند پاسخگوی عمیقترین سؤالهای هویتی باشد. زن فاطمی، زنی است آگاه، قاطع، مهربان، مسئول، سادهزیست و عمیقاً معتقد. او میداند که کرامتش ذاتی است و برخاسته از تقوا و عمل صالح. او از خانه تا اجتماع، نور هدایت را با خود حمل میکند. امروز، بزرگداشت فاطمه(س) به معنای احیای این چراغ راه است؛ چراغی که اگر بر فراز راه زن مسلمان امروز افروخته شود، نه تنها مسیر فردی، که سرنوشت یک تمدن را روشن خواهد ساخت.
فرصتهای همکاری راهبردی ایران و ترکمنستان
جمهوری اسلامی ایران و ترکمنستان به عنوان ۲ همسایه نزدیک از مزایای رقابتی و اقتصادی قابل توجهی برخوردار هستند که هر کدام با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک، فرصت مغتنمی برای تقویت همکاری ها و همگرایی بیشتر دارند.
«مسعود پزشکیان» رئیسجمهوری اسلامی ایران که بهمنظور شرکت در اجلاس بینالمللی «صلح و اعتماد» به ترکمنستان سفر کرده، قرار است در حاشیه این اجلاس، دیدارها و ملاقاتهایی با سران کشورهای شرکتکننده نیز داشته باشد.
موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک آسیای مرکزی از اهمیت بسزایی برخوردار است و میطلبد تا کشورهای همسایه با استفاده از فرصتها و زمینههای همکاری با یکدیگر، حجم مبادلات و روابط اقتصادی خود با این کشورها را ارتقا داده و بهبود بخشند.
ترکمنستان یکی از همسایگان راهبردی ایران بهشمار میرود که تاکنون تهدیدات مختلفی اعم از امنیتی از ناحیه این کشور متوجه ایران نشده است. دو کشور طی سالهای متمادی همواره روابط پایداری داشته و همکاریهایی را در چارچوب مورد نیاز انجام دادهاند.
بهنظر میرسد حضور دو کشور در نقطهای از جغرافیای این منطقه برای هم ایران و هم ترکمنستان مزیت عالی بهشمار میرود. از یکطرف ایران میتواند دسترسی آنها به آبهای آزاد را فراهم کند و از سوی دیگر ترکمنستان پلی برای دسترسی ایران به بازار گسترده آسیای مرکزی است.
«مسعود پزشکیان» رئیسجمهوری اسلامی ایران پیش از عزیمت به ترکمنستان ابراز داشت که در جریان این سفر، که بنا به دعوت رئیسجمهور این کشور برای شرکت در اجلاس جهانی صلح و اعتماد انجام میشود، علاوه بر شرکت و تشریح مواضع کشورمان در این نشست، دیدارهایی نیز با سران کشورهای شرکتکننده در اجلاس خواهیم داشت.
پزشکیان خاطرنشان کرد: همچنین در این اجلاس و در دیدارهای حاشیه آن، درباره جنگافروزیهای مدعیان صلح، امنیت و انسانیت گفتوگو خواهیم کرد؛ کسانی که برخلاف ادعای خود، در عمل از نسلکشی و کشتار زنان و کودکان بیدفاع و بیگناه، با بمباران و همچنین تشنگی و گرسنگی دادن به آنها توسط رژیمی جانی حمایت میکنند.
رئیسجمهور اظهار کرد: تلاش خواهد شد در جریان دیدارهای خود و نیز سخنرانی در اجلاس جهانی صلح و اعتماد، نه صرفاً در بیان، بلکه برای پایداری صلح و اعتماد در جهان، صادقانه با رؤسای دیگر کشورهای حاضر گفتوگو و تعامل شود.
انرژی یکی از مزیتهای همکاری ایران و ترکمنستان
انرژی یکی از مزیتهای همکاری ایران و ترکمنستان است که همواره در این مسیر گامهایی از سوی طرفین برداشته شده است. در واقع دو کشور در زمینههایی مانند واردات و سوآپ گازی همکاریهایی را آغاز کردهاند که قابلیت تداوم و گسترش آنها در کشورهای همسایه نیز وجود دارد.
همچنین خطآهن بینالمللی ایران–ترکمنستان–قزاقستان که از اینچهبرون میگذرد، این ظرفیت و فرصت را دارد که با هزینهای بهمراتب کمتر کالاها را جابهجا کند. محصولات کشاورزی، صنایع ساختمانی، محصولات پتروشیمی و پلیمر بخش مهمی از کالاهایی هستند که مورد نیاز کشورهای آسیای مرکزی است.
پزشکیان در نشستی که در قزاقستان انجام شد، با اشاره به جایگاه ممتاز جمهوری اسلامی ایران در شبکه حملونقل منطقهای، ایران را بهصرفهترین و کارآمدترین مسیر ترانزیتی توصیف کرد و گفت: کریدور قزاقستان–ترکمنستان–ایران ظرفیت بسیار مناسبی برای توسعه همکاریهای ترانزیتی دارد و ارتقای آن به سود هر دو کشور خواهد بود.
اشتراکات فرهنگی ایران و ترکمنستان
علاوه بر اهمیت راهبردی مراودات اقتصادی میان دو کشور ایران و ترکمنستان، دو کشور اشتراکات فرهنگی بسیاری نیز با یکدیگر دارند. همچنین در ابعاد سیاسی نیز رفتوآمد مقامات عالیرتبه دو کشور، چه در مراسم تشییع رئیسجمهور فقید ایران شهید رئیسی و همچنین در مراسم تحلیف دکتر پزشکیان، نشان میدهد که تعاملات دو طرف در سطح بالایی قرار دارد.
کارشناسان معتقدند که موقعیت ویژه ترکمنستان در همسایگی ایران شرایطی را بهوجود آورده که سطح روابط دو کشور میتواند در چارچوب تعاملات استراتژیک و راهبردی توسعه یابد. دولت چهاردهم نیز در تلاش است با ارائه ابتکارهای جدید مبتنی بر ظرفیتهای همکاری با ترکمنستان، بستر مناسبی را برای تقویت همکاریها و همگرایی بیشتر منطقهای فراهم کند.
بنابراین اهمیت اقتصادی منطقه آسیای مرکزی همچون نفت و گاز، خطوط لوله، کالاها و بازار مصرفی و... و همچنین استفاده از ظرفیت سازمانهایی چون شانگهای بر تعاملات کشورها در این منطقه تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین با شناسایی نقاط ضعف و برطرف کردن آنها و همچنین تقویت حلقههای کلیدی مشارکت راهبردی دو کشور، میتوان زمینههای اقتصادی بسیار مطلوبی را آن هم در شرایط تحریمی ایجاد کرد. دولت چهاردهم نیز منطبق با برنامه هفتم توسعه، اولویت تعامل با همسایگان را بهعنوان یک اصل اساسی مورد توجه قرار داده است.
صبر قویترین دشمن سختیها
در زندگی روزمره، همه انسانها با چالشها و مشکلاتی روبهرو میشوند که ممکن است آنها را در رسیدن به هدفهایشان دلسرد کند اما از دیدگاه آموزههای اسلامی، صبر به عنوان یکی از کلیدیترین ابزارها برای مقابله با سختیها مطرح است. در این مطلب نگاهی به سخنان پیامبر اسلام و اهل بیت ایشان درباره صبر انداخته شده است.
ایمان
پیامبر اسلام
إِنَّ الإِيمَانَ نِصْفَانِ، نِصْفٌ فِي الصَّبْرِ وَ نِصْفٌ فِي الشُّكْرِ. [نهج الفصاحه /1070]
ایمان دو نیمه دارد، نیمى از آن در صبر است و نیمى از آن در شُکر نهفته است.
جایگاه صبر
امام علی وصی و جانشین پیامبر اسلام:
الصَّبْرُ فِي الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ فَإِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ. [بحارالأنوار، 71/73]
صبر در کارها همانند سر در بدن است، همانطور که وقتی سر از بدن جدا شود، بدن فاسد میشود، هنگامی هم که صبر از کارها جدا شود کارها تباه میشود.
دشمن سختیها
امام علی:
أَقْوَى عَدُوِّ الشَّدَائِدِ الصَّبْرُ. [غرر الحكم، 2/2908]
قویترین دشمن سختیها صبر و شکیبایی در برابر آنهاست.
پیروزی
امام علی
الصَّبْرُ كَفِيلٌ بِالظَّفَرِ. [غرر الحكم، 1/760]
صبر ضامن پیروزی است.
صفت انبیاء الهی
امام علی
إِنَّ الصَّبْرَ وَحُسْنَ الْخُلُقِ وَالْبِرَّ وَالْحِلْمَ مِنْ أَخْلاقِ الْأَنْبِيَاءِ. [بحارالأنوار، 71/92]
صبر و شکیبایی و اخلاق نیکو و حلم و بردباری از اخلاق پیامبران است.
صبر در راه حق
امام سجاد فرزند امام حسین:
يَا بُنَيَّ اصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ مُرًّا. [بحارالأنوار، 71/77]
در راه حق، صبر و بردباری داشته باش اگر چه تلخ باشد.
آیا آنچه برای خود نمیپسندیم، برای دیگران رواست؟ وصی پیامبر اسلام پاسخ دادند
در بسیاری از جوامع، معیار رفتار با دیگران بر اساس جایگاه، قدرت یا منافع تعریف میشود اما آموزههای اخلاقی امام علی (ع) وصی و جانشین پیامبر اسلام ما را به نقطهای متفاوت میبرد؛ نقطهای که در آن، خود ما معیار سنجش عدالت و محبت میشویم.
در میان آموزههای اخلاقی که مرزهای زمان و فرهنگ را درنوردیدهاند، سخن امام علی (ع) وصی و جانشین پیامبر اسلام همچون چراغی روشن، مسیر همدلی و عدالت را نشان میدهد: «آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران هم دوست دار و آنچه برای خود نمیپسندی بر دیگران نیز مپسند.» این جمله، در ظاهر ساده و آشناست اما در عمق خود، حامل فلسفهای ژرف از همزیستی، احترام متقابل و رشد اخلاقی است.
در جهانی که تفاوتها گاه به فاصله تبدیل میشوند، این نگاه میتواند پلی باشد میان دلها؛ پلی از انصاف، محبت و درک مشترک.
در سنتهای اخلاقی، معیار رفتار با دیگران، اغلب از درون خود ما آغاز میشود. اینکه چه چیزی را برای خود مطلوب میدانیم، میتواند سنجهای باشد برای سنجش عدالت در رفتار با دیگران.
امام علی (ع) با این جمله، ما را به تمرینی روزانه دعوت میکنند. تمرینی برای دیدن دیگران با همان چشمی که خود را مینگریم. این تمرین، اگر در رفتارهای کوچک روزمره جاری شود، از گفتوگوهای ساده گرفته تا تصمیمهای بزرگ اجتماعی، میتواند جامعهای بسازد که در آن کرامت انسانی، نه یک شعار، بلکه یک تجربهی زیستن باشد.
اصل حدیث و منبع
أحبِب لِغَیرِک ما تُحِبُّ لِنَفسِک وَ اکرَه لَهُ ما تَکرَهُ لِنَفسِک.
امثال و حکم، ج ۱، ص ۴۸
چرا جانشین پیامبر اسلام «همدردی» را برترین احسان میدانند؟
در بسیاری از جوامع، نیکوکاری تنها به کمکهای مالی یا جلوههای بیرونی محدود میشود. اما آموزههای امام علی علیهالسلام، وصی و جانشین پیامبر اسلام، دریچهای تازه به روی ما میگشاید؛ دریچهای که نیکوکاری را از سطح ظاهر به عمق جان میبرد.
احسان، واژهای آشناست؛ اما در نگاه امام علی علیهالسلام وصی و جانشین پیامبر اسلام معنایی فراتر دارد. ایشان میفرمایند: «بهترین احسان، همدردی و همیاری با برادران است.» این سخن، احسان را از یک عمل بیرونی به تجربهای درونی و انسانی بدل میکند؛ تجربهای که در آن دلها به هم نزدیک میشوند و بار زندگی سبکتر میگردد.
این نگاه ساده به نظر میرسد، اما در حقیقت فلسفهای عمیق از همزیستی و مسئولیت اجتماعی را در خود جای داده است. در جهانی که فردگرایی گاه انسانها را از یکدیگر دور میکند، همدردی و همیاری پلی میشود میان دلها؛ پلی از محبت، انصاف و درک مشترک.
امام علی علیهالسلام ما را به تمرینی روزانه فرا میخوانند. دیدن نیازهای دیگران همچون نیازهای خود، و یاری رساندن به آنان با همان جدیتی که برای خویش به کار میبریم. اگر این نگاه در رفتارهای کوچک روزمره جاری شود—از گفتوگوهای ساده تا تصمیمهای بزرگ اجتماعی—جامعهای خواهیم داشت که در آن کرامت انسانی نه یک شعار، بلکه حقیقتی زیسته و ملموس است.
اصل حدیث و منبع
أحسَنُ الإحسانِ مُواساةُ الإخوانِ.
میزان الحکمه، حدیث 21705
آیا حضرت مهدی و حضرت عیسی همزمان ظهور میکنند؟
ظهور حضرت مهدی موعود تنها رویدادی بزرگ برای مسلمانان نیست؛ بلکه حضرت عیسی(ع) نیز در این واقعه عظیم حضور خواهد داشت.
در روایات اسلامی، یکی از موضوعات مهم، نزول حضرت عیسی(ع) از آسمان در هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) و اقتدای او در نماز به امام مهدی است. اما پرسشی که همیشه مطرح بوده این است: آیا حضرت عیسی به صلیب کشیده شد و کشته شد یا خیر؟
قرآن کریم در سوره نساء، آیه ۱۵۸ به روشنی پاسخ میدهد: «... وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً * بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ ... ؛» «او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه این امر بر آنان مشتبه شد (کسی شبیه حضرت عیسی کشته شد). و خداوند او را به سوی خود بالا برد...»
در روایات معتبر آمده است که پس از ظهور حضرت مهدی، حضرت عیسی از آسمان فرود میآید و در دولت مهدوی نقشی مهم ایفا خواهد کرد. پیامبر اسلام(ص) میفرمایند:
«همیشه طایفهای از امت من در حالی که از پاکاناند، در راه حق مبارزه میکنند، تا روز قیامت، پس عیسی بن مریم (از آسمان فرود) میآید، سپس امیرشان (حضرت مهدی به حضرت عیسی) میگوید: بیا و برای ما نماز کن (یعنی امام جماعت باش). پس حضرت عیسی میگوید: نه، بعضی از شما بر بعضی دیگر امیر (و فرمانروا) هستید، زیرا خداوند این امت (امت خاتم) را گرامی داشته است.»
فلسفه عروج حضرت عیسی به آسمان و طولانی شدن عمرش شاید برای ایفای نقش بزرگی باشد که در مرحله حساس ظهور حضرت مهدی بر عهده دارد؛ تا مسیحیان جهان ایمان بیاورند.
به همین دلیل، طبیعی است که با ظهور حضرت مسیح، جهان مسیحیت شادی و خرسندی عمیقی نشان دهد و نزول او را همانند مسلمانان، موهبتی الهی بداند. همچنین حضرت مسیح از کشورهای مختلف دیدار خواهد کرد و خداوند نشانهها و معجزههایی به دست او آشکار میسازد تا مسیحیان بهتدریج به اسلام هدایت شوند.
نتیجه نخستین این حضور، کاهش دشمنی حکومتهای غربی با اسلام و مسلمانان خواهد بود و همانطور که در روایات آمده، پیمان صلح و آتشبس میان آنان و حضرت مهدی برقرار میشود.
در حکومت جهانی امام مهدی، کارگزاران و مسئولان باید از بزرگان و نیکان امت باشند. بر اساس روایات، دولت حضرت مهدی از پیامبران، جانشینان آنان، پرهیزگاران و صالحان تشکیل خواهد شد. در یکی از روایات آمده است که حضرت عیسی به امام مهدی میگوید: «همانا من به عنوان وزیر فرستاده شدهام نه امیر و فرمانروا.» (ملاحم، ابن طاووس، ص83؛ و الفتن، ابن حماد، ص160)
چرا اسلام بر مسئولیت فردی و اجتماعی تأکید دارد؟
اسلام دینی اجتماعی است که همه ابعاد زندگی انسان را در نظر میگیرد؛ هم بُعد فردی و هم بُعد اجتماعی. از نگاه این دین، زندگی بدون توجه به هر دو بُعد، کامل و سعادتمندانه نخواهد بود.
تفاوت اسلام با بسیاری از ادیان دیگر در این است که بر اهمیت جنبههای اجتماعی زندگی تأکید بیشتری دارد و نمیپذیرد که انسانها بیتفاوت نسبت به جامعه باشند. اسلام جامعه اسلامی را «امت واحده» میداند؛ یعنی اگر بخشی از جامعه دچار درد و مشکل شود، سایر بخشها نیز تحت تأثیر قرار میگیرند. این نگاه نشاندهنده اهمیت همبستگی اجتماعی در اسلام است.
اصلاح جامعه تنها با همکاری همه افراد امکانپذیر است. اسلام بر این باور است که مردم باید در کنار حکومت، برای رفع مشکلات اقتصادی و سیاسی دست به دست هم دهند. در این نگاه، فرد در برابر جامعه و جامعه در برابر فرد مسئول است و هیچکدام بدون دیگری کامل نمیشوند. اسلام میخواهد وجدان فردی و اجتماعی را در انسانها بیدار کند و مانع خودخواهی و خودبینی شود.
پیامبر اسلام فرمودند: «الا كلكم راعٍ و كلكم مسئول عن رعيته»؛ یعنی همه افراد جامعه اسلامی مسئولیت دارند (نه ریاست) و در برابر نعمتهای الهی و در ارتباط با دیگر مسلمانان مورد پرسش قرار خواهند گرفت. این حدیث روح همبستگی را در انسانها زنده میکند؛ به گونهای که درد دیگران، درد همه و شادی دیگران، شادی همه باشد.
در قرآن نیز بر این موضوع تأکید شده است. در آیات ۹ و ۱۰ سوره حشر آمده است:
«وَ الَّذينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ في صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلي أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ الَّذينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالْإيمانِ وَ لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحيمٌ» «همچنین کسانی که بعد از آنها [بعد از مهاجران و انصار] آمدند و می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دلهایمان حسد و کینه ای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمی.»
این آیات و روایات نشان میدهد که اسلام بر همدلی، ایثار و یکدلی میان مردم تأکید فراوان دارد. اگر به زندگی پیامبر و یاران ایشان نگاه کنیم، میبینیم که همواره با دلسوزی و محبت، دیگران را راهنمایی میکردند، مانع لغزش آنان میشدند و برای رشد و نجاتشان تلاش میکردند. این روحیه همبستگی و تفاهم، راهی برای حل مشکلات بشری است.
چگونه زمان خود را مدیریت کنیم؟ امام کاظم پاسخ دادند
در روزگاری که بسیاری از انسانها در کار و دغدغههای اقتصادی غرق شدهاند، حدیثی از امام کاظم(ع) از نوادگان پیامبر اسلام همچون نقشهای روشن، ما را به تعادل در زندگی فرا میخواند.
یکی از دغدغههای همیشگی انسان، مدیریت زمان و استفاده درست از عمر است. امام کاظم(علیهالسلام) از نوادگان پیامبر اسلام در حدیثی روشن و راهگشا، برنامهای چهارگانه برای زندگی ارائه میدهند؛ برنامهای که هم بُعد معنوی را دربرمیگیرد و هم نیازهای مادی و اجتماعی را. به امام کاظم(ع) توصیه میکنند که شبانهروز خود را به چهار بخش تقسیم کنید:
- زمانی برای راز و نیاز با خداوند و تقویت روح معنوی.
- زمانی برای کار و تلاش در جهت تأمین معاش و نیازهای زندگی.
- زمانی برای نشست و گفتوگو با دوستان و افراد مورد اعتماد؛ کسانی که عیبهای شما را یادآور میشوند و با صداقت و خیرخواهی در کنار شما هستند.
- زمانی برای بهرهبردن از لذتهای حلال و تفریحات سالم، تا روح و جسم شما آرام گیرد.
این تقسیمبندی نشان میدهد که یک انسان باید هم به معنویت توجه داشته باشد، هم به کار و اقتصاد، هم به روابط اجتماعی و هم به نیازهای طبیعی و تفریحی خود. غفلت از هر یک از این بخشها، تعادل زندگی را برهم میزند. در روزگار ما، بسیاری از افراد چنان در کار و مسائل اقتصادی غرق میشوند که نه تنها از معنویت فاصله میگیرند، بلکه به خانواده و فرزندان خود نیز توجه کافی ندارند. نتیجهی این بیتوجهی، کمبود محبت، خستگیهای روحی و آسیبهای اجتماعی است.
حدیث امام کاظم(ع) چراغی است برای بازگشت به تعادل؛ تعادلی که در آن، انسان هم با خدا ارتباط دارد، هم معاش خود را سامان میدهد، هم روابط اجتماعی سالم میسازد و هم از زندگی لذت میبرد.
اصل و منبع حدیث
«إِجْتَهِدُوا فی أَنْ یكُونَ زَمانُكُمْ أَرْبَعَ ساعات: ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یعَرِّفُونَكُمْ عُیوبَكُمْ وَیخَلِّصُونَ لَكُمْ فِی الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِكُمْ فی غَیرِ مُحَرَّم.»
تحف العقول، ص 409































